آفتاب یلدا

قسمت سی و دوم برنامه آفتاب یلدا به کارشناسی حجت الاسلام رضوی


 

بسم الله الرحمن الرحیم

تاریخ: 08/08/1401

برنامه: آفتاب یلدا

مجری:

بسم الله الرحمن الرحیم اللهم صلی علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم

سلام و عرض ادب دارم خدمت همه شما بیننده های عزیز و ارجمند شبکه جهانی حضرت ولی عصر (عج) امیدوارم هر جا که هستید در پناه حضرت حق خوب و خوش سلامت باشید، مخصوصاً در این ایام که فصل پاییز را داریم و این امکان وجود دارد که خدای نکرده سرما بخورید، و این آنفولانزای فصلی اذیت تان بکند، مراقب خود تان باشید.

با آفتاب یلدا در خدمت شما بزرگواران هستیم، طبق روال هر هفته به صورت زنده و مستقیم ساعت هجده و سی و شش دقیقه تقریباً فکر می کنم باشد، در خدمت تان هستیم، کارشناس محترم برنامه حجت الإسلام و المسلمین حاج آقای مصلح هم اینجا حضور دارند با ایشان سلام علیک  می کنیم، سلام علیک استاد خیلی خوش آمدید.

حجت الإسلام مصلح:

سلام علیکم و رحمة الله بنده هم عرض سلام عرض ادب دارم خدمت شما و خدمت بینندگان این برنامه وزین و در خدمت شما هستم

مجری:

خیلی متشکرم از اینکه دعوت ما را پذیرفتید اینجا حضور پیدا کردید، دوستان عزیز که برنامه ما را هر هفته دنبال می کنند می دانند که این برنامه در خصوص بررسی مبحث موعود در ادیان مختلف هست، چند هفته تقریباً بررسی کردیم، عزیزان و کارشناسان محترم برنامه، بحث موعود را در ادیانی مثل مسیحیت و یهود و از کتب و مستندات این ادیان این مبحث را نگاه کردیم بررسی کردیم، و شبهاتی که در آن مطرح بود را پرداختیم، این هفته اینطور که مشخص کردند و فکر می کنم خیلی هم لازم و ضروری هست به یکی از ادیانی پرداخته می شود که ابراهیمی نیست و طبق یک روال هایی این دین شکل گرفت و بسیار هم رواج پیدا کرده در جاهای مختلف دنیا مخصوصاً فکر می کنم آسیا، و قرار است که درباره مبحث موعود در دین زرتشت صحبت بکنیم، و شما لطف کنید به عنوان یک کارشناس خبره این موضوع را برای دوستان ما باز کنید، به عنوان اولین سؤال می خواهم این سؤال را مطرح کنم که به نظر تان اصلاً دین زرتشت باوری دارد به موعود یا نه؟ خیلی از افراد هستند، خیلی از ادیان هستن کلاً انکار می کنند، می گوین موعود چیست، اصلاً نیازی به موعود نداریم، و خیلی از ادیان همانطور که هفته های گذشته بیننده های عزیز مان خاطر شان هست، مثل مسیحیت در جای جای کتب شان اشاره کردند و وعده داده اند و این نوید را داده اند که یک روزی یک موعودی می آید و مشکلات را برطرف می کند، نظر شما چه هست استاد؟

حجت الإسلام مصلح:

نسبت به سؤال شما باید عرض کنم که دین زرتشتی در زمره ادیان غیر ابراهیمی است، همچنان که فرمودید، ادیان غیر ابراهیمی هر آن دینی که جزء ادیان ابراهیمی نباشد، ادیان ابراهیمی سه تا هست، اسلام مسیحیت و یهودیت، الباقی می شود ادیان غیر ابراهیمی، چه هندوئیسم باشد، چه بودیسم باشد، چه زرتشتی گری باشد، یا چه ادیان دیگری که در عالم موجود است، دین زرتشتی البته آن گستردگی که شما فرمودید را امروزه ندارد، قبلاً در ایران ساسانی گسترده بوده ولیکن الآن کل جمعیت زرتشتیان جهان 120 هزار نفر بیشتر نیستند، و حدود 20 هزار نفر ایران است، 60 هزار نفر در هند هستند، یک جمعیت پراکنده ای هم در اروپا و جاهای دیگری که زمینه برای شان فراهم شده هجرت کردند، چون عمدتاً ایرانی هستند، چه آنهایی که هند رفتند از ایران مهاجرت کردند، به آنها می گویند پارسیان هندی، یا پارسیان زرتشتی، و آنهایی هم که از ایران باز مهاجرت کردند به غرب هر جایی برای خودشان یک انجمنی زدند، انجمن زرتشتیانی زدند در استوکهلم در کالیفرنیا در جاهای مختلف جهان، اینها با اینکه جمعیت کمی هم باشند، برای خودشان یک انجمن تأسیس می کنند؛ اما در رابطه با سؤال که فرمودید که جایگاه موعود در دین زرتشتی چیست، باید بگویم ادیان غیر ابراهیم برخی شان ثنوی هستند دو بن گرا هستند، یعنی اینکه باور به خدایان خیر در مقابل دیو های شر داشتند، ایرانیان باستان جنس باور شان دو بنی بود، عالم دو بن هست، نور و ظلمت، روشنی و تاریکی، در عالم نور اهوره ها، اثوره ها، ایزدان زندگی می کنند، و در عالم تاریکی دئوه ها دیوها زندگی می کنند، آنها منشاء همه بدی ها و همه پلیدی ها البته این شق تقسیم بندی در هند متفاوت بود، یعنی برعکس است در هند اثوره ها و اهوره ها پلید هستند، دئوه ها ایزد و خدا هستند و پرستش می شوند، ولی در ایران آنچه که بود اهوره ها خدایان خیر و دئوه ها خدایان شر بودند، این دو بنی که حالا در میان اهوره ها هم باز سرور دارند، یعنی مجموعه ای از خدایان ایزدان هستند هر کدام کار کرد مجزایی دارند، ولی سرور ایزدان خدای خدایان اهره مزدا است،

مجری:

مثل آن بت بزرگ اینجا هم رتبه بندی کردند

حجت الإسلام مصلح:

بله اگر که شما بنیان کیش ابراهیمی را توحید بدانید و بگویید اساس آن بر توحید بنا شده بالعکس در کیش های دو بنی در کیش های مجوسی در زرتشتی گری، در مانویت در مزدک در این طور مسلک ها بر خلاف آن گرایش و آن باور بر توحید باور به دوئیت است، یعنی در مسئله شر اینها ماندند که شر را چطور باید بفهمند برایش یک بن مجزایی لحاظ کردند؛ سرور خدایان چه شد؟ سرور خدایان اهوره مزدا است، در دین زرتشت، مثلاً در کیش مزدکی مثل مانی نگاه می کنند، زروانی ها می گفتند که زروان ایزد ایزدان است، خدای خدایان است، هر کدام شان میترایی ها و مهر پرست ها می گفتند مهر ایزد ایزدان است، در آغاز اینها قائل به دو بن هستند و قائل به سه یا چهار دوره هستند، مثلاً به مانویت می گویند دین دو بن و سه دوره، آن دو بن می شوند بن نور و ظلمت در یک دوره ای اینها با هم آمیخته نشدند، هر کدام در عالم خودش هست، دیوها در عالم خودشان و از آن طرف اهوره ها خدایان و ایزدان در عالم خودشان هستند، این کهن الگو است، این دوره زرین است دوره طلایی شان هست، دوره ای که آمیختگی نیست، می رسد به جایی که در دوره دومی اتفاقی که می افتد اهریمن یورش می برد، حمله می کند به دنیای ایزدان اهوره ها و خدایان و این آمیختگی و این امتزاج اتفاق می افتد و این درگیری شکل می گیرد، همین دنیا آمیخته به شر و خیر دنیای آمیخته به شر و خیر را دوره آمیختگی می دانند،

مجری:

دوره جنگ بین خدایان می دانند،

حجت الإسلام مصلح:

بله در این جنگ انسان هم رسالت دارد، آفریده شده برای کمک به یزدان، باید خدایان را یاری بکند، اهوره مزدا را در کیش زرتشتی یاری بکند تا پیروز بشود، دوره سوم: دوره جدا سازی است، باید خیر و شر دوباره از هم مجزا بشوند، باید خیر دوباره پالایش بشود و شر هم برود در عالم خودش یا نابود بشود، این بنیان کیش های ثنوی است، حالا اینگونه که من گفتم به نظر شما اینها نیاز به موعود دارند یا ندارند؟ وقتی که یک دوره طلایی داشتند، و یک دوره آمیختگی هم دارند آیا نیاز دارند یکی بیاید کمک بکند برگردند به همان دوره طلایی، بله آنچه که هست این است که این دو بنی لازمه اش باور به چنین چیزی هم هست، یعنی موعود می شود در آن جا بگیرد، موعود باید بیاید برای شکست اهریمن، پس موعود جایگاهش کجا است، اگر ما دو بن را بگوییم بن خیر و شر، سه دوره اسم دارد، در کیش زرتشتی، یک دوره را می گویند بندهش، بن یعنی آغاز و ریشه دهش یعنی آفرینش، آغاز آفرینش بن آفرینش، اساس آفرینش، حالا اگر من داستان بندهشی اش را بگویم که سعی می کنم خلاصه هم بگویم، یک کتابی هست به نام بندهش که این کتاب آفرینش را از منظر زرتشتیان و کیش های ثنوی توضیح داده است.

مجری:

استاد حالا فرمودید اینجا من یک لحظه یاد این افتادم فکر می کنم یک شباهت بسیار زیادی هم دارد با این الهه های یونان باستان که هالیوود خیلی روی اینها مانور می دهد، الهه آسمان، الهه دریا و جهنم، کلی هم فیلم و سریال های جذاب هم ساخته در مورد این قضایا، توضیح که می دهید من کاملاً آنها می آید در ذهنم.

حجت الإسلام مصلح:

تمام ادیان باستانی این الهه های متعدد را داشته اند و این جنس شرک در همه ادیان باستانی بوده، مثلاً در ایران باستان خدای باد اسم وایو است، خدای خاک و زمین سپندار مزد است، خدای آب اسمش خرداد است، خدای گیاهان یا بگوییم ایزد مولک بر گیاهان، شاید بعضی ها خوش شان نیاید من بگویم خدا ولیکن کارکرد این است یعنی ایزد موکل باید پاسبانی کند، بلکه در بعضی از متون زرتشتی بر می آید که شکل دادن اینها و ایجاد کردن اینها هم دست همین ها بوده و برای پاسبانی اینها باید ما این ایزدان را نیایش بکنیم، خدای امرداد، خدای گیاهان است، همینطور شما اسامی ماه ها را که بلد هستید، فروردین اردیبهشت خرداد، این اسامی، اسامی ایزدان زرتشتی است در دوره رضا شاه، این اسامی برگشت، و قبلش حوت و حمل و اسامی تقویم های مختلف استفاده می شد در آن دوره ارباب کی خسرو زرتشتی با حسن تقی زاده و دیگران بالأخره در شورای ملی کاری کردند اسامی برگشت به اسامی اوستایی، اسامی زرتشتی، اینها هر کدام شان ایزد هستند و ایزد مولک بر یکی از بنیان های خلقت هستند، پس این بیراهه نبود که شما ذهن تان می رود سمت ایزدان یونان باستان، بله این شبهات هم هست هم در بین ادیان ایرانی با هندی، یعنی با ریگودا و بقیه کتاب ها و باورهای هندوئیسم و هم با ایزدان جاهای دیگر.

مجری:

خب استاد حالا اینجا یک سؤالی که مطرح می شود این است که فکر می کنم داشتید به آن اشاره هم می کردید که آیا موعود وجود دارد در این دین و اگر وجود دارد به چه شکلی است، چه شمایلی هست،

حجت الإسلام مصلح:

من الآن می خواستم همین را خدمت تان عرض بکنم، برگردیم به بحث همان دو بن ها، این دو بن خیر و ظلمت، دوره اول شد بندهش، آفرینش، در آن دوره آفرینش دوره ای است که اهریمن آمده به فراز، اهریمن جایگاهش فرود است، جایگاهش درک است، جایگاهش پایین است، اینها عالم را اینگونه فرض می کنند که اهریمن و دیوها در پایین از سه جهت بی مرز هستند، از پایین از شرق و غرب بی مرز هستند، از بالا دارای مرز هستند، با عالم روشنایی، اهوره مزدا از سه جهت بی مرز است، دنیای روشنی از سه جهت بی مرز است، از بالا فراز از شرق و غرب بی مرز است، از پایین با دنیای تاریکی دارای مرز است، نباید وارد بشود، یک وقتی این اهریمن می آید به مرز روشنان می آید به مرز می بیند نوری ساطع است، نوری دارد طلعلع می کند حسد می ورزد، حمله می کند، حمله که می کند اهروه مزدا می آید جلویش جناب اهریمن تو باید در عالم تاریکی باشی، گفت نور باشد من بتوانم نور را روشنایی را زیبایی را این اساس درست خلقت را تحمل کنم من آمده ام ویران بکنم، وقتی این حرف را می زند اهورا مزدا می بیند که نمی شود جلوی او را گرفت این بنای بر ویرانی و فساد تباهی و خرابی دارد، می گوید حداقل بیا یک قول و قراری باهم بگذاریم، هم تو ازلی و ابدی هستی گوهره عالم هستی، هم من، اگر بجنگیم ناتمام است یعنی هیچ تمامی ندارد این جنگ، اینها نابود نمی شوند که دو مینو هستند،  دو مینویی که نابود شدنی نیستند، ابدی هستند، می گوید بیا یک قول و قراری بگذاریم بالأخره هر مسابقه ای یک تایمی دارد، هر جنگی هر فوتبال باشد 90 دقیقه کشتی باشد 5 دقیقه شما هم آمدی در گود ما می خواهی با ما بجنگی، یک تامی بیا قرار داد ببندیم، قرار داد می بندند تایمش را می گوید 9 هزار سال، 9 هزار سال را با هم امضا می کنند، همانجا که می آید حمله بکند اهورا مزدا یک وردی را می خواند، می گوید یتی اهو وئریه این بیهوش می افتد، وقتی که بیهوش می افتد اینجا 3هزار سال به بیهوشی اهریمن می گذرد، دوره بندهش، 3 هزاره اول تمام شد، در این 3 هزاره اول اهریمن بیهوش افتاده، دیوها می آیند می گویند پدر ما بزرگ ما بیدار شو، فایده ندارد، ولی اهوره مزدا از فرصت استفاده می کند خودش را مجهز می کند، انسان نخستین را برای جنگ با اهریمن پیش نمونه انسانی کیومرث را ایجاد می کند، آسمان را از سنگ بنا می کند، که راه اهریمن را ببندد، و شروع می کند آن آفرینش نخستین را شکل می بخشد این می شود دوره بندهش، بعد از این 3 هزاره دختر اهریمن می آید بالای سر پدرش، به او می گوید چطور ما می توانیم با اینها بجنگیم راهکارها را به آنها می گوید، آب ها را شور می کنیم، به حیوانات شان گزندگی می دهیم، این یکباره انگار خودش را به خواب زده باشد، بهوش می آید، 3 هزاره دوم شروع می شود، می آید فرار بکند وقتی سپاه اهورا مزدا را می بیند، می بیند سقف عالم از سنگ است، راه فرار ندارد، چکار بکند؟ شروع می کند جنگیدن، آب هایی را شور می کند حیواناتی را گزندگی می دهد، انسان نخستین را می کشد، گاو نخستین را می کشد، انسان نخستین نطفه اش بر زمین می ریزد از او دو گیاه می رویند، شکل می گیرد شکل و شمایل اسطوره است، افسانه است، جنس این دین، جنس باورها تا زمان موعود را من برایت تعریف بکنم همه اش فضا فضای اساطیری است، خب این جنگ که شروع می شود، دوره اول شد بندهش، دوره دوم را می گویم گمیزشن، یعنی دوره آمیختگی خیر و شر، همان که خدمت تان تعریف کردیم و باهم صحبتش را کردیم، در دوره گمیزشن انتهایش زرتشت دنیا می آید، زرتشت وعده می دهد، جایگاه موعود در این دین اینجا مشخص می شود، وعده می دهد بعد از من در هر هزاره یک منجی ظهور می کند، این جای موعود در دین زرتشتی است یعنی لازمه بنیان جدال، وقتی بنا بر ستیز خیر و شر هست باید یکی بیاید این شر را نابود بکند، و لذا مسئله موعود را می شود در آن جا بشود، هرچند که جنسش با ادیان ابراهیمی کاملاً متفاوت است،

مجری:

اما خب ما هفته های گذشته هم که صحبت می کردیم در مورد موعود همه این موضوع را قبول داشتند که انسان ها در بعضی از شرایط سخت و تنگنا که قرار می گیرند ناخودآگاه منتظر هستن که یک نفر بیاید کمک شان کند، ناخودآگاه آن لحظه صبر می کنند و می گویند همین الآن یکی از این در می آید و حالا این ظلم را تمام می کند یا دست ما را می گیرد یا مشکلات ما را حل می کند، این یک نیاز فطری است که در انسان لحاظ شده و قرار دارد، آنهایی که پیرو ادیان ابراهیمی هستند خب به شکل صحیح جهت دهی هم می شود این نیاز فطری شان، و آنهایی که این سعادت را نداشتند به نظر شخص بنده که پیرو یک دین الهی باشند، ناخودآگاه یک مسیری را پیدا کردند برای خودشان، در مورد این موضوع صحبت کنیم که ریشه این تفکرات و این اعتقادات از کجا ایجاد شده و به چه طریقی دست به دست شده منتقل شده به عصری که ما در آن قرار داریم.

استاد مصلح بزرگوار داشتید خیلی خوب و زیبا توضیح می دادید رسیدیم به این موضوع که در دین زرتشت هر هزار سال یکبار فرمودید که وعده داده اند که یک موعودی م آید مشکلات  را یک خورده حل می کند، سر و سامان می دهد، دوباره یکی دیگر می آید یک خورده حلش می کند، موعود هایشان خیلی نمی توانند، بیشتر از هزار سال اینها کنترل شان تمام می شود، و حالا یک لطفی بکنید این بحث هر هزار سال را یک توضیح بدهید، آیا مصداق هم آورده اند، اسمی آورده اند مشخصاتی دارد این موعود شان یا خیر، بعد بنده سؤالات بعدی را از خدمت شما می پرسم.

حجت الإسلام مصلح:

بله این سه هزاره پسین و آخرین را می گویند وزارشن یعنی دوره جدا سازی خیر و شر، در داستان های زرتشتی، اینطور آمده که زرتشت حداقل سه مرتبه ازدواج کرد، از ازدواج اولش فرزندانی نسبش شد ازدواج دوم بچه ای نداشت، ازدواج سوم با خانمی است به نام هوی، خب داستان از این قرار است که زرتشت طبق آن متون سنتی شان، سه مرتبه که با این زن مجامعت می کند در هر ماه این زن می رفته در دریاچه کیانسه یا همان دریاچه هامون می نشسته و استحمام می کرده، این نطفه ها آنجا قرار می گرفتند، ایزد نریوسنگ، یکی از ایزدان زرتشتی است، ایزد نرینگی، و 9999 فروهر، چون زرتشتیان باور دارند به اینکه البته متون زرتشتی حالا زرتشتیان امروز را من در مورد شان صحبت نمی کنم، فعلاً باور شان بر این بود که پنج بخش دارد انسان، روان، دئنا، یکی فروهر است، فروهر را ما معادل برایش نداریم، می گوییم ارواح شان ارواح نیکان شان، ارواح نیکان از این سه نطفه زرتشت پاسبانی می کنند، هزار سال پس از زرتشت دختری از نسل زرتشت از خاندان بهروز خدا بخش می رود در این دریاچه می نشیند، طبق داستانی که گفته بودند، اینها دختران خودشان را در 30 سال قبل از پایان هزاره باید می بردند در آن دریاچه بنشینند، ببینند که کدام موعود از چه کسی به دنیا می آید، حالا طبق آن داستان هایی که در متون شان آمده، خب دختری از نسل زرتشت در آن آب استحمام می کند کمی از آن آب می خورد، و باردار می شود به اولین نطفه زرتشت، اسم این دختر هست که، هر سه منجی فرزندان خود زرتشت هستند و نطفه هم در دختری از نسل زرتشت منعقد می شود

مجری:

اینجا بحث حرامزادگی مطرح است دیگر استاد

حجت الإسلام مصلح:

آنها قائل به ازدواج با محارم بودند، اصلاً بهترین ازدواج خوی دوده است، بهترین ازدواج خود دودمانی است، بهترین ازدواج، ازدواج با مادران و دختران و خواهران بود، حالا هر چند که الآن چنین چیز نیست،

مجری:

علم و اخلاق و تمام اینها رد می کند اما همچنان اعتقاد دارند پیروان این دین یا نه؟

حجت الإسلام مصلح:

نه امروزه حتی کتمان هم می کنند، ولی اسناد تاریخی فتاوای آنها،

مجری:

پیش خودشان همچنان ادامه می دهند؟

حجت الإسلام مصلح:

نه دیگر ترک کردند و دیگر اصلاً ندارند چنین ازدواجی را و اصلاً می گویند در طول تاریخ هم نداشتیم، و حال آنکه هم اسناد تاریخی اش موجود است، هم فتاوی و متون دینی اش موجود است، از خود اوستا گرفته تا متون پهلوی یکایک فتاوایی را می آورد که خیلی روشن می گوید این ازدواج خوی دوده چه ازدواجی است؛ پس دختری از نسل زرتشت می آید و در این دریاچه استحمام می کند این دختر اسمش چیست؟ سه تا دختر باید بیایند یک نامیگ پد، یعنی دارنده پدر نامی، پد، پدر نامیگ، نامی، پدر مشهور، عنوان و صفتی که برایش آورده اند این است، که حالا یا اسم یا عنوان است، نامیگ پد، دارنده پدر مشهور و نامی، خب این دختر دوشیزه 15 ساله آبستن می شود اولین منجی بعد از 9 ماه به دنیا می آید، به نام هوشیدر، هوشیدر اولین منجی زرتشتی است.

مجری:

هزار سال اول شان هست، هوشیدر

حجت الإسلام مصلح:

در هزاره پس از زرتشت هزاره اول پس از زرتشت هوشیدر به دنیا می آید، هوشیدر که به دنیا می آید، در سن 30 سالگی باید دیدار کند با اهوره مزدا، و با امشاسبپندان، و با ایزدان، به سن 30 سالگی که می رسد و بنا است ظهور بکند، خورشید ده روز وسط آسمان می ماند و غروب نمی کند، مردم متحیر می شوند که چه چیز عجیبی خورشید چرا غروب نمی کند و متوجه می شوند یک اتفاقی می خواهد بیفتد، و هوشیدر ظهور می کند، هوشیدر که ظهور کرد در این داستان خب تا سه سال گیاهان خرم و سبز می مانند، خشک نمی شوند، و او با دیوهایی می جنگد، هرچند سختی هایی می بیند و بلاها و آفاتی می آید که با آن بلاها و آفات می جنگد، ولیکن در همان دوره زرتشیان نسبتاً وضعیت شان دوباره سر و سامان پیدا می کند، یعنی بعد از هزاره زرتشت، دوباره سر و سامان پیدا می کند و داستان هایی هم که برایش آمده این است که مثلاً انواع گرگ ها را او می کشد، و با گرگی بزرگ که حالا داستانی برایش گفته اند که این گرگ به عنوان مثلی است مثل یک هیولا شما لحاظ بکنید، این گرگ را می کشد، و این نماد همه این گرگ ها است، و گرگ ها و ددان، حیوانات درنده نابود می شوند، دیگر از این به بعد نیش ها و راحت باشند، خیال شان راحت که دیگر گرگ و این درندگان اینگونه ما نداریم، 150 سال عمر می کند این هوشیدر، و در این دوره دیو ملکس می آید با او می جنگد یعنی اینکه تگرگ و باران شدیدی می آید و اینها سختی هایی می بینند در پایان هزاره و دوباره عالم به تیرگی می رود، هر منجی که می آید تقریباً تا 300 سال تقریباً عالم به کام پارسیان زرتشتی است بعد از آن دوباره به کام دیوها و اهریمن و به کام پلیدی قرار می گیرد.

مجری:

عذر می خواهم یک سؤال اینجا برای من مطرح شد که این هزاره ای که وعده داده شده، چقدر به آن باقی مانده، یعنی زمانی مشخص هست که بگوییم مثلاً این 5 سال 10 سال دیگر 100 سال دیگر این هزاره اول آغاز می شود و در واقع مریدان و طرفداران این دین بخواهند انتظار آن روز را بکشند؟

حجت الإسلام مصلح:

بستگی دارد ما تاریخ زرتشت را چگونه تعیین بکنیم، اگر ما تاریخ زرتشت را 558 قبل از میلاد تا 630 قبل از میلاد تخمین بزنیم، طبق متون سنتی بگوییم زرتشت 300 قبل از اسکندر آمده، تا الان می شود چقدر؟ آن طرف 500 یا 600 سال الآن هم 2هزار سال، 2600سال یعنی الآن حداقل باید دو منجی آمده باشند،

مجری:

که خبری از آنها نبوده

حجت الإسلام مصلح:

حالا اینها را توضیح می دهم خدمت تان کامل، پس این تا اینجا قضیه منجی اول که ظهور کرده و این اتفاقاتی که افتاده، هزاره دوم دوباره یورش اهریمن است و دنیا به تباهی کشیده شده، می رسیم به هزاره دوم در هزاره دوم از سه هزار پایانی دوباره دختری از نسل زرتشت که به نام وه پد، وه یعنی به، پد هم پدر، یعنی دارای پدری نیکو

مجری:

منظورش همان زرتشت هست، دوباره از نسل او بوده

حجت الإسلام مصلح:

نه پدر خود آن دختر، این عنوانی که برایش آمده، دوباره می رود در دریاچه کیانسه، می نشیند، و آنجا باردار می شود، آبستن می شود، نطفه دوم منعقد می شود و پس از 9 ماه فرزند دوم به نام هوشیدر ماه به دنیا می آید، هوشیدر می گویند، اوشیدر می گویند، اسامی اوستایی هم دارد، در اوستا اسامی دیگری آمده، مثلاً ما با اسم اوخشیت ارته این اسم هوشیدر هست، اوخشیت ارته به معنای پروراننده قانون است، ارته قانون مقدس، دومین هوشیدر ماه، اوخشیت نمه، پروراننده نماز، نیایش، این هوشیدر به دنیا می آید و به سن 30 سالگی که می رسد باز دیدار با اهورا مزدا و دیگر ایزدان و در هزاره دوم وقتی می خواهد ظهور بکند آنجا در دوره هوشیدر چند روز خورشید وسط آسمان بود؟ 10 روز، این دفعه می شود 20 روز، خورشید 20 روز وسط آسمان می ماند و غروب نمی کند، مردم می گویند چه شده، و منتظر هستند یک واقعه غیر منتظره پیش بیاید، هوشیدر ماه ظهور می کند، هوشیدر ماه که ظهور کرد، آنجا گفتیم گیاهان سه سال خرم می مانند، این دفعه گیاهان 6 سال خرم می مانند، و این گیاهان پژمرده نمی شوند

مجری:

یعنی در فصل زمستان هم پژمرده نمی شوند درست است؟

حجت الإسلام مصلح:

نه در این شش سال کلاً این گیاه ها سبز و خرم هستند، اتفاقاتی که می افتد چیست؟ یک جنگی که این هوشیدر ماه می کند آنجا با گرگ مبارزه کرد و نابود کرد، جناب هوشیدر ماه مارها را نابود می کند، و مارها به شکل یک مار در می آیند و این با آنها می جنگد و این را نابود می کند، دنیا می شود خالی از خرفستر، خرفسترها چه هستند؟ زرتشتی ها می گویند در متون دینی شان هست که بعضی از موجودات کشتن شان ثواب دارد، کرفه دارد، مار، عقرب، مگس، شپش، کک، حتی وزغ، وزغ را که ما خیلی کاری به آن نداریم ولی اینها می گویند، مورچه، خب مورچه چرا؟ می گویند این دانه های گندم ما را می دزدد، لاک پشت، کشتن اینها کرفه و ثواب دارد، اصلاً یک جشنی داشتند، در این جشن، جشن خرفستر کشی بود، باید از خانه هایشان از شهر شان می زدند بیرون می رفتند این خرفستران را این جک و جانوران را بکشند و ثواب ببرند، اصلاً کفاره گناهان شان محسوب می شود، مثلاً اگر کسی به سگ آبی لطمه ای وارد بکند، کفاره گناهش چیست؟ 10 هزار مورچه 10 هزار وزغ، 10 هزار لاک پشت بکشد، 10 هزار تازیانه م باید بخورد سگ آبی خیلی محترم بوده، نباید چنین اتفاقی می افتاده، بعد چیز های دیگر دارد که من نمی رسم.

مجری:

دلیلش چه بوده که این حیوان اینقدر محبوب شده در دین زرتشت؟

حجت الإسلام مصلح:

سگ کلاً محترم، است سگ از حیواناتی است که شکل تقدسی دارد، هم کرکس هم سگ پیش اینها تقدس دارد،

مجری:

حتماً یک داستانی هم دارند برای ایجاد تقدس برای اینها

حجت الإسلام مصلح:

چون با دیوها اینها می جنگند، و دیوها از اینها می ترسند، اینها کل بنیان فقهی و بنیان اعتقادی شان همان دو بن است، همان دو بن دیوها و ایزدان مثلاً وقتی که یکی می میرد، مرگ که اتفاق نمی افتد اهورا مزدا که کسی را نمی کشد، چه اتفاقی می افتد که این می میرد، می گویند یک دیوی به نام دیو نسو، از بینی وارد می شود، به شکل مگس در می آید، مگس خودش خرفستر است، تمام بدن را اهریمنی می کند و این می میرد، سگ باید بیاید این مرده را ببیند تا این دیو بترسد فرار بکند، سگ جایگاه دارد پیش اینها، یعنی مراسم سگ دید یکی از مراسم ها و برنامه های آیینی شان جزو مراسمات مرگ بوده و جزو احکام شان بوده که سگ دید باید اجرا می کردند، به هر حال این کاری که هوشیدر ماه می کند چکار می کند؟ خرفستران را نابود می کند، دنیا می شود خالی از خرفستر، یکی از کارهایی که اتفاق می افتد در آن دوره این است که دیو گرسنگی و تشنگی نزار و ضعیف می شود، هر چیزی که برای انسان بد است می شود دیو، از آن طرف هر چه خوب است ایزد است، عناصری که برکت دارند،

مجری:

خدا سلامت، خدا تندرستی

حجت الإسلام مصلح:

احسنت خدای تندرستی مثلاً امرداد، چون گیاهان دارویی، درمانگر هستند،

مجری:

از این سمت هم مثلاً ناراحتی ها و بدی ها خدا دارند دوباره برای خودشان

حجت الإسلام مصلح:

دیو دارند، یعنی اینها پرستش نمی شوند باید از اینها انزجار جست باید با اینها جنگید، دیو سرما در مقابل ایزد گرما بخش نیمروزی، دیو خشکسالی در مقابل ایزد باران، همین وضعیت، برای گرسنگی و تشنگی هم دیو هست، و از آن طرف خرداد و امرداد،  اینها ایزدانی هستند که رفع تشنگی می کنند رفع گرسنگی می کنند، این اتفاقی که می افتد در آن دوره این دیو گرسنگی و تشنگی ضعیف می شوند، یعنی انسان در دوره هوشیدر ماه یک وعده غذا بخورد سیر شده، نیاز ندارد، کم کم حتی وعده ای غذایی اش کمتر می شود، کم کم دیگر گوشت خواری تعطیل می شود، نیاز ندارد با گوسفند ها رفیق می شود انسان دیگر نیاز ندارد بکشد، اصلاً گوشت می خواهد چکار کند، تمام داستان همه اینها چیزهایی است که به عنوان آثار ظهور هوشیدر ماه مطرح شده، تمام اینها در دوره هوشیدر ماه اتفاق می افتد، در دوره هوشیدر ما کم کم انسان می رود به سمت گیاه خواری و در انتها تا جایی خواهد رسید که اصلاً نیاز به غذا ندارد انسان.

مجری:

چند سال فرمودید طول می کشد این دوره هوشیدر ماه؟

حجت الإسلام مصلح:

خود هوشیدر ماه خیلی نیست، ولیکن تا 300 سال اینها قائل هستند که این وضعیت این رامش این آرامش بر قرار است

مجری:

استاد چون خیلی هم زمان نداریم لطف کنید دوره سوم را هم توضیح بدهید من دو تا سؤال دیگر دارم از محضر تان بپرسم

حجت الإسلام مصلح:

هر مقدار که ماند من جلسات بعد هم خدمت شما هستم ان شاءالله. 

دوره سوم: دوباره دختری از نسل زرتشت می رود در دریاچه کیانسه هامون می نشیند، باردار می شود، و نام آن دختر هست، گواگ پد، یا اردد پد، یعنی پدری موفق، وقتی که این منجی به دنیا آمد، این دفعه خورشید، وقتی به سن 30 سالگی رسید و می خواهد ظهور بکند، خورشید 30 روز وسط آسمان می ماند و غروب نمی کند، اسمش هست سوشیانت، این سوشیانت که آمد 57 سالی که حکومت می کند در این 57 سال کم کم دیوها را یک به یک می کشد، و این دیوها از بین می روند می ماند خود اهریمن، اهریمن را در یک گودالی می اندازند،  سنگی می گذارند رویش که حالا آن گودال شاید تعبیر بر این باشد که برگشت به عالم پایین خودش هست، که دیگر نتواند بیاید بالا، و این جناب سوشیانت زمانی که می آید ایزدان کمکش می کنند او اورادی را می خواند، و با این اوراد انسان هایی که مرده بودند زنده می شوند، و محیای رستاخیز می شوند و محیای آن فضای محشری کیش زرتشتی می شوند که در آن دوره دیگر آتش فشان ها فوران می کنند، آزمایش ور آخرین و ور گرم، برایشان اتفاق می افتد، ور گرم یکی از راستی آزمایی ها یکی از شیوه های راستی آزمایی بوده در ایران باستان که برای اینکه بفهمند چه کسی حق است چه کسی ناحق هست، انجام می دادند، مثلاً داستان ساوش را شما شنیدید در شاهنامه فردوسی که متهم است که آیا با سودابه بوده یا نبوده، می گویند باید آزمایش آتش انجام بدهد، باید از میانه آتش گذر کند، اگر سوخت به جزای عملش رسیده، اگر نسوخت معلوم است حق بوده و پاک بوده، این به یک شیوه دیگری هم انجام می شود، به چه شیوه ای؟ اینها برای اینکه حق و ناحق را بفهمند اگر کسی مدعی بود، یک ادعایی را داشت، می خواستند بفهمند ادعای حق است یا ناحق است سنت ایران باستانی این بود که روی سنه اش فلز مذاب بریزند، سرب مذاب بریزند آب می کردند در دیگر می جوشانده اند می ریختند روی سینه اش، اگر زنده می ماند، می گفتند حق با تو است هرچه تو بگویی، اگر هم جان می داد می گفتند به کیفر عملش رسیده، اینها مدعی هستند که چند نفر زنده مانده اند، و مدعی هستند که می توانند زنده بمانند با این آزمایشات، یکی در دوره ساسانی ما با آن مواجه هستیم، آذر باد مارسپندان، یا مهرسپندان، در آن دوره مانی ظهور کرده، مانی ادعای نبوت دارد، مانی از ادیان مختلف بلد است، مانی هم کیش زرتشت را می شناسد، هم با فرقه الخسائیه بود از فرقه های گنوسی و یهودی را می شناسد، و فرقه های هند را می شناسد، و هندو ئیسم را می شناسد، همه اینها را در هم آمیخته یک دین ایجاد کرده، در آن دوره، آمد در دربار ساسانی دین خودش را عرضه کرد کتابی نوشته بود هدیه کرد، کتاب شاپورگان، کتاب انجیل کتاب کفالایا، کتاب های مختلفی که نوشته، کتاب شاپور گانش را هدیه کرد به شاپور ساسانی، حالا ادعای نبوت دارد، شاه گفت که باشد بنشینید باهم مناظره بکنید، با موبدان، ببینیم دین تو حق است یا دین اینها حق است، موبدان دیدند اگر مناظره بکنند کار شان تمام است، این خیلی قهار است، مانی در هیچ مناظره ای شکست نخورده با هر کس مناظره کرده شکست داده، فهمیدند اگر کار به مناظره بکشد، کار تمام است و بخاطر همین وضعیت چکار کردند؟ گفتند چرا مناظره بکنیم، ما خودمان سنت راستی آزمایی داریم، مانی گفت در دین من نیست چنین چیزی، آزد باد گفت من انجام میدهم، موبد موبدان رئیس موبدان زرتشتی این را انجام داد، خوابید روی سینه اش سرب مذاب ریختند هیچ بلایی سرش نیامد، بعد گفتند حق با تو است هرچه تو بگویی، گفت اگر حق با من است مانی را پوستش را زنده به زنده می کنید در پوستش کاه می کنید، تا دفعه دیگر کسی جرأت نکند جلوی دین زرتشتی قرار بگیرد، باز خود زرتشت هم همین جریان را دارد، شخص زرتشت دعاوی مطرح کرد و ادعای نبوت داشت، وقتی پیش شاه کیانی کی گستاب رفت دعاوی خودش را مطرح کرد، کی گشتاسب یک بار گفت که اسبم را اگر شفا دادی معلوم است پیغمبر هستی،  اسبش را یک علفی به او می دهد این سر پا می شود می گوید نه این قبول نیست، عمل دوم و سوم، خواسته های مختلفی را مطرح می کند، در آخر می گوید باید آزمایش ور گرم بدهی، ابوریحان نقل می کند دیگران نقل می کنند که می خوابانند او را و روی سینه زرتشت سرب مذاب می ریزند هیچ بلایی سر نمی آید، در دوره واپسین، در دوره آخرین، در دوره شوسیانت همه انسان ها باید این ور گرم را بچشند، وقتی شوسیانت آمد، آن دوره کوه ها فوران می کنند در پایان امر، کوه ها فوران می کنند، و سرب مذاب می آید عالم را فرا می گیرد، برای انسان پارسای زرتشتی می شود مثل شیر ولرم آسیب به او نمی زند برای آن معاندین و مخالفین زرتشتی عذاب دهنده است.

مجری:

به این شکل وحشتناک اینها را رسوا می کنند.

خیلی متشکرم از شما استاد، خیلی لطف کردید تشریف آوردید امروز اینجا، و محتوایی که آماده کردید برای من خیلی جذاب بود قطعاً بیننده های عزیزمان هم از این برنامه لذت بردند اینکه بدانیم و آگاه باشیم نسبت به ادیان دیگر اینکه آنها چه فکری می کنند چه اعتقادی دارند، و بزرگترین فایده اش این است که احساس غرور می کنیم، یک وقت هایی از اعتقادات زیبا و عمیق و با ارزشی که خداوند ما را در این مسیر قرار داده بدون اینکه خودمان خیلی وقت ها حواس مان باشد، ان شاءالله که خداوند عنایت بکند و ما در مسیر خود مان پا بر جا بمانیم ان شاءالله به عزت و جلال خداوند قسمت بتوانیم ظهور آقا امام زمان را درک بکنیم و از سربازان شان باشم، باز هم متشکرم از شما استاد لطف کردید و همچنین شما بیننده های عزیز که تا این لحظه برنامه خودتان را دنبال کردید، تا هفته آینده که باز هم در خدمت تان باشم و ادامه این مبحث جذاب زرتشت را داشته باشیم، همه شما را به خداوند بزرگ و منان می سپارم خدا یار و نگهدار تان.

 

 

 

 

 

 

 


آفتاب یلدا>

زرتشت ادیان غیر ابراهیمی ایران باستان دیو ها اهورا ایزدان نور و ظلمت منجی موعود اوستا هوشیدر هزاره رستاخیز سیاوش حجت الاسلام مصلح