آفتاب یلدا

قسمت سی و چهارم برنامه آفتاب یلدا به کارشناسی حجت الاسلام جمشیدیان


 

بسم الله الرحمن الرحیم

تاریخ: 22/08/1401

برنامه: آفتاب یلدا

مجری:

بسم الله الرحمن الرحیم صلوات میفرستیم بر محمد و آل محمد، سلام و عرض ادب دارم خدمت همه شما دوستان عزیز شما بزرگواران همراهان همیشگی شبکه جهانی ولی عصر (عج) در خدمت شما هستیم این هفته هم با برنامه آفتاب یلدا برنامه ای که در آن بررسی می کنیم بحث موعود و مهدویت را در ادیان دیگر اگر خاطر تان باشد هفته های گذشته بررسی شد بحث مهدویت در دین یهود و بعد مسیحیت و دو هفته گذشته هم بررسی کردیم بحث مهدویت را در دین زرتشت این هفته هم قصد داریم که ادامه مبحث گذشته را در خدمت شما عزیزان و بزرگواران باشیم، طبق روا هر هفته کارشناس محترم و عزیزی داریم که این هفته هم استاد جمشیدیان بزرگوار اینجا حضور دارند با ایشان سلام علیک می کنیم و ادامه بحث را در خدمت شما خواهیم بود؛ سلام علیکم استاد خیلی خوش آمدید

حجت الاسلام جمشیدیان:

علیکم السلام و رحمت الله عرض سلام و خسته نباشید دارم خدمت همه بینندگان عزیز ان شاءالله که در این چند دقیقه ای که مصدع اوقات شریف حضرات هستیم این لحظات مرضی رضای حضرت بقیة الله روحی له الفداه باشد و ان شاءالله بتوانیم که کلمات حق را بر زبان مان جاری بکنیم.

مجری:

ان شاءالله که این اتفاق بیفتد و این برنامه و مباحثی که شما مطرح می کنید باعث شود که یک مقدار ما در اعتقادات خودمان در داشته های ارزشمند خودمان، خودمان ثابت قدم تر باشیم و آگاه باشیم نسبت به ارزش معنوی که دارد؛ من یک اشاره ای کردم اول برنامه که دو هفته گذشته دین زرتشت را بررسی کردیم و یک سری مباحثی مطرح شد، بحث منجی که در دین زرتشت سه تا منجی داشتند این را بررسی کردیم که چه ویژگی هایی دارند و اسامی شان چه هست و چکار می کنند و اینها مطرح شد، حالا می خواهیم یک مقدار مصداقی تر یک مقدار دقیق تر این را بررسی کنیم و ببینیم که این منجی که در دین زرتشت قرار است که سه بار هم بیاید و هر هزار سال یک دانه شان تشریف بیاورند که هنوز هم متأسفانه جایی ثبت نشده جایی در تاریخ درج نشده که  هیچ کدام شان نیامدند اینها چه وجوه مشترکی دارند  با موعودی که ما در اسلام و  تشیع داریم ویژگی های شان را لطف کنید برای ما مطرح کنید که هم بنده هم بیننده های عزیز بهتر بتوانیم با این مبحث آشنا بشویم.

حجت الاسلام جمشیدیان:

بسم الله الرحمن الرحیم، در رابطه با مشترکات منجی زرتشتیان و منجی جهان اسلام باید این را عرض بکنم که  مشترکات بسیار فراوانی میان این دو منجی وجود دارد بر خلاف تصور ما که شاید در یکی دو مورد با هم شباهت داشته باشند ما شاهد آن هستیم که در منابع زرتشتی و منابع فعلی زرتشتی  در جزئیات بسیار سوشیانت یا هر یک از اینها بخصوص خود سوشیانت بسیار شباهت دارد با مهدی موعودی که در دیانت اسلام مطرح است من احصاء کردم یک تعداد آن را برای شما عرض بکنم، یکی از شباهت های این دو منجی و دو موعود این است که هر دوتای اینها فرزند پیامبری هستند که آورنده آن دین هستند، این یک نکته، نکته دوم این است که هر دوی این دو منجی و هر دوتای این موعود از قبل سفارش و نوید آمدن او داده شده مسئله سوم و شباهت سوم این است که در هر دو آئین موعود ها موعود شخصی هستند نه نوعی یعنی چه؟ یعنی اینکه گاهی وقت ها یک فرد کلی با یک سری از اوصافی را می آیند معرفی می کنند که یک شخصی با این اوصاف خواهند آمد که شما را از آن فساد و از آن ظلم و جور نجات بدهد، که می تواند بر هر کسی اطلاق بشود، اما در دیانت اسلام شما می بینید که شخصی معرفی می شود که هم پدر او مشخص است هم مادر او مشخص است هم زمان ولادت دارد و هم د هر نقطه، یعنی تمام جزئیات مشخص شده برای سوشیانت هم همینطور است در منابع دینی زرتشتیان که وقتی نگاه می کنیم می بینیم سوشیانت یک شخص است نه یک فرد کلی که منطبق بشود بر یک شخصیت خاص بیرونی نه یک شخص است که پدری خاص دارد مادری خاص دارد در مکان خاصی متولد می شود و این فرد دیگر بر شخص دومی نمی تواند اطلاق بشود و لذا این هم یکی از ویژگی های مشترک میان منجی موعود در هر دو آئین هست، مسئله دیگر خرق عادتی است که هنگام تولد این دو منجی ایجاد می شود در هر دو آئین این بحث مطرح می شود که  این منجی ها در زمانه ای متولد می شود که  اهریمنان و شیاطین و لشکریان ظالم شان در صدد آن هستند که اینها را نابود بکنند و جلوی ولادت اینها را بگیرند و در مقابل از طرف نیروی الهی یا نیروی اهورایی و جود دارد در مقابل که می خواهد و بنا دارد حفظ بکند این مولود را و او را نگهداری کند تا اینکه به نتیجه برسد و آن حرکات عظیم را ایجاد کند. مسئله دیگری که در مشترکات می توانیم خدمت تان عرض بکنیم این است که اختفا بارداری یعنی در هر دو مورد برای اینکه در این فضا سالم بمانند این مادرها و این مولود ها  جریان بارداری شان اختفا دارد و پنهان است. مسئله دیگری که هست در رابطه با یاوران است، یعنی اینکه در هر دو آئین اینها به تنهایی نمی توانند کاری را انجام بدهند بلکه در کنار آنها یاورانی هستند که بیایند اینها را یاری بکنند و نصرت ببخشند. مسئله بعدی این است که آن یاورانی هم که می خواهند بیایند یک عده شان زنده هستند و در همان حال حیات به نصرت آن منجی می روند و یک عده ای از آنها در طول تاریخ از دنیا رفته اند و بعد رجوع می کنند، و آن مسئله رجعت مطرح می شود که مسئله رجعت که در دیانت در خصوص شیعه هست شما می بینید که دقیقاً همان روایات و شبیه همان روایت را ما در رابطه با منجی زرتشتیان داریم تا جایی که در آنجا گفتند15 تا مرد و 15 تا زن اینها رجعت می کنند، یک عده ا ز آنهایی هستند که آب حیاتی نوشیده اند و حیات جاودانی دارند و بعضی از آنها که اگر از دنیا رفته اند آنها رجعت می کنند و در همان پایان چهارمین سه هزار ساله که همان هزاره آخر هست که وقتی آن سوشیانت می خواهد ظهور بکند اینها هم احیا می شوند زنده می شوند و همان بدن تنی اینها احیا می شود و اینها را به نصرت می رساند. نکته بعدی که هست که خیلی جزء مباحث زیبایی هست این است که در هر دو آئین ادعا شده است که نیروهای اهریمنی توسط همین منجی ها به نابودی کشیده می شوند، یعنی دقیقاً همان که در روایات ما هست در رابطه با شیطان که در آخر الزمان و در زمان ظهور حضرت حجت گردن زده می شود به نوعی دیگر شما شاهد آن هستید که در دوره پایانی آن 12 هزار ساله زرتشتی نیروهای اهریمنی همین دیو آشموغ که مهمترین شخصیت این دیو ها هست حال در روایات مختلف هست که این چطور از آن سوراخی که از زمین هست خارج می شود و بعد هم که یک آهن مذابی و یک مس گداخته ای در آنجا ریخته می شود که دیگر این اصلاً وارد این عالم نتواند بشود مسئله بعدی که هست این است که هر دوتای این منجی ها دارای حمایت روح القدس هستند که روح القدس یعنی یک حمایت الهی که شیعه تعبیر می شود به روح القدس و در زرتشتیان معروف می شود به فروهر که این فروهر که یک نیروی الهی هست همراه این سوشیانت خواهد بود همانطور که روح القدس همراه حضرت مهدی هست این یک گزارش کوتاهی از شباهت ها است.

مجری:

حالا بعضی از این مواردی که فرمودید خیلی جالب بود امکانش هست این را برای ما باز بکنید آن داستان هایی که هم برای موعود شیعیان و هم برای موعودی که در زرتشت قطعاً یک سری جزئیاتی برای لحاظ شده، یک مقدار توضیح بیشتری بدهید اگر داستانی دارد فکر می کنم بیننده های عزیز مان دوست داشته باشند که بشنوند از شما

حجت الاسلام جمشیدیان:

اگر بخواهم این را دقیق تر برای شما بگویم عین متن را برای شما بخواهم بیان بکنم در رابطه با خرق عادت بودن تولد اینها، این است که در اوستا می خوانیم اوستا بخش فروردین یشت بند 62 هست که در رابطه با همین جریان ولادت سوشیانت اینطور آمده که

فروهر های نیک توانای پرهیزکاران که 9999تا از آنها از نطفه زرتشت پاسبانی می کنند می ستاییم 30 سال مانده به پایان دهمین سده از هزاره هوشیدرماه دوشیزه به دین 15 ساله ای از زرتشت بنام گواکپد در آب کیانسه رود هامون آب تنی می کند و از آن می نوشد و از این طریق نطفه زرتشت وارد بدن او می شود و سوشیانت آخرین آفریده اهورامزدا بعد از گذشتن 9 ماه متولد می شود

اوستا، فروردین یشت، بند 62

در رابطه با اختفای بارداری که خدمت تان عرض کردم آمده که

اختفای بارداری مادر سوشیانت شباهت بسیاری با اختفای بارداری حضرت مهدی دارد که در روایات شیعه آمده است

که در منابع زرتشتی هم همین جریان در رابطه با پنهان بودن بارداری گواکپد مادر سوشیانت اشاره شده. محافظت از هر دو منجی که باید از اینها محافظت می شد نکته بعدی ظهور اینها در نقطه ای که آورنده آن دیانت آنجا ظهور کرده یعنی همانطور که حضرت مهدی پیغمبر اکرم دیانت شان را از کنار کعبه آغاز کردند ظهور حضرت مهدی آنجا است در رابطه با جریان سوشیانت هم نقطه ای می آید ظهور می کند و متولد می شود که زرتشت آن دیانت را در همان نقطه آورده است، حالا نمونه های مختلفی وجود دارد مثلاً در رابطه با آن یاوران دو موعود آمده که 15 مرد و 15 زن با سوشیانت خواهند بود که در نو نمودن جهان از معاون های او به شمار می آیند که نام های تک تک آنها هم در طول تاریخ آمده است؛ خیلی از این بخش ها فراوان هست که دوستان می توانند به  همان کتاب های مرتبط رجوع بکنند که این بخش ها را خدمت شان باشیم.

مجری:

مخصوصاً حالا فرمودید بحث خرق عاد ما دو هفته گذشته یک دو بار به این پرداختیم که یکی از آن اتفاقاتی که می افتد وقتی که موعود زرتشت قرار است که بیاید بعد از هزار و چندی سال این هست که ده روز خورشید متوقف می شود و غروب نمی کند هر چقدر مردم نگاه می کنند چرا غروب نمی شود که بروند خانه و منزل شان و این باعث می شود که مردم متوجه بشوند یک اتفاقی می خواهد بیفتد یک اتفاق خیلی خاص که عادی هم نیست که مربوط به عوالم دیگر هست و باعث شده خورشید از جای خودش تکان نخورد.

حجت الاسلام جمشیدیان:

اتفاقاً یکی از شباهت ها همین است که برای هر کدام از این منجی ها یک سری علائم ظهور هم مطرح شده که این را هم می بریم در بخش علائم ظهور

مجری:

موارد دیگر هم هست  که خرق عادتی باشد برای این

حجت الاسلام جمشیدیان:

موارد دیگری هم که حالا باید بیشتر تأمل بکنیم، اما نکته مهم این بحث این است، ما نیاز مان به علائم ظهور بیشتر است تا آنها، چرا؟ بخاطر اینکه سال مشخص کردند و دقیقاً آنها تاریخ ظهور آن منجی شان که همان سوشیانت هست دقیقاً مشخص است اما برای ما اتفاقاً به ما دستور دادند که وقت را مشخص نکنید، فقط برای اینکه متوجه بشوید که این جریان در حال نزدیکی هست علائم را رصد بکنید تا به آن نقاط برسید.

مجری:

خیلی عالی حالا این جزء مواردی است که زیر سؤال می رود این بحث موعود در زرتشت که این هزاره ها می آیند و می گذرند و مردم می بینند که اتفاقی نیفتاده

 

حجت الاسلام جمشیدیان:

اگر که ما تاریخ سنتی تولد زرتشت که 660 قبل از میلاد ولادت شان باشد اگر که بخواهیم 3000 سال بعد از آن را حالا هوشیدر و هوشیدرماه را هم که ندیدیم تاریخ ولادت شان را اگر بخواهید حساب بکنید به وقت خود شان که حساب کردند حدوداً 300 سال آینده باید سوشیانت شان ظهور بکند، البته مقدماتی داشته که هنوز محقق نشده، یعنی نه هوشیدر متولد شده و گزارشی از ایشان هست و نه هوشیدرماه

مجری:

یعنی دوتا منجی عقب هستند باید خیلی تلاش کنند برسند به آن زمان هایی که در وعده داده شده.

رسیدیم به اینکه شباهت هایی که وجود داشت در آئین زرتشت و موعود شیعیان و اسلام را بررسی کردیم یک مقدار یک سؤالی شاید اینجا مطرح شود برای بیننده های عزیز مان ما هفته های گذشته خیلی مختصر به آن اشاره کردیم اگر خاطر تان باشد که اینکه این همه وجوه اشتراکی وجود دارد و نگاه که می کنیم بررسی که می کنیم می بینیم که یک جاهایی اصلاً شبیه به هم هست کاملاً شبیه به هم شده، شاید بعضی از طرفداران آئین زرتشت بگویند چون ما قدیمی تر هستیم پس اینکه شبیه هم هست شما آمدید از ما کپی کردید این لا لطف کنید برای ما کامل باز بکنید که علت آن چیست از کجا شروع شده این اشتراک ها و این مثال هایی که زده می شود و جزئیات و ویژگی هایی که دارند پیدا می کنند برای موعود زرتشت و مقایسه می کنند با موعود ما شیعیان.

حجت الاسلام جمشیدیان:

این سؤال خیلی خوبی است در رابطه با این مسئله و اگر ما بخواهیم در حقیقت این شباهت را فقط بخواهیم نظر بکنیم، اگر بخواهیم کامل تر و دید عمیق تری به این مسئله داشته باشیم ما خواهیم گفت که نه تنها این شباهت در مسئله مهدویت و منجی گری نیست بلکه حتی این شباهت ها را ما بالاتر هم می بینیم یعنی در اصل مسئله امامت هم ما شباهت های جدی با اعتقادات زرتشیان نسبت به پادشاهان شان می بینیم خیلی جالب است، یعنی یکی از آموزه هایی که بخصوص مثلاً در شیعه هست مسئله طینت است که در روایات متعددی هست که طینت ما اهل بیت یک طینتی است از علیین که جنس این طینت و  جنس این سرشت از بقیه سرشت ها متفاوت است، ما دقیقاً همین بحث را نسبت به پادشاهان داریم که اینها در پادشاهان ایران باستان، اعتقاد ایرانی ها این بود که جنس پادشاهان و آن طینت شان جنس دیگری بود و لذا قائل به نظام طبقاتی بودند و یکی از علت هایی که اینها ازدواج با محارم شان را رواج می دادند بخاطر این بود که اگر در طبقه ای از آن طینت یک خانمی غیر از خواهر و مادر یا نزدیکان شان نبود اینها بخاطر اینکه آن طینت شان بهم نریزد اینها ازدواج خویدیده را انجام می دادند

مجری:

نژاد پرست بودند دیگر

حجت الاسلام جمشیدیان:

و علتش همین بود می گفتند اینها سرشت شان یک سرشت متفاوتی بود و نباید مخلوط بشود این یکی از علت هایی است که گفته شده برای خود شان مطرح می کنند، ما در اعتقادات مان طینت را داریم نسبت به ائمه. مسئله دیگر مسئله روح القدسی است که برای ائمه ما قائل هستیم ک یک روح جداگانه ای غیر از روح الإیمان و روح الحیاتی که برای ائمه معصومین برای یک مؤمن هست امام های ما یک روح اضافه تری دارند بنام روح القدس که آنها تعبیر شان به فروهر است که زرتشتی ها برای پادشاهان شان قائل بودند و همچنین نمونه های مختلف، مسئله انتصابی بودن پادشاهان شان از پدر به پسر که در بین شیعیان هست، و نمونه های مختلفی که یک بخش آن بخش مهدویت ست و بخش دیگر مسئله رجعت است یاوران همین ائمه است و لذا اگر بخواهیم حساب بکنیم در مسئله امامت و مسئله مهدویت  و رجعت این شباهت ها خیلی نزدیک به هم هست و حالا اگر بخواهیم بالاتر هم نگاه بکنیم حتی در مسئله معاد  که معاد جسمانی و مسئله رستاخیز که آنجا فرشگرد تعبیر می کنند که سوشیانت و مهدی هر دوتای این منجی ها کار شان این است که مقدمه سازی برای قیامت می کنند که در زرتشتیان فرشگرد می گویند و اینجا قیامت است، این شباهت ها خیلی بهم نزدیک است، و اتفاقاً همین شباهت های نزدیک که گاهی وقت ها انسان حس می کند که اینها کپی پیست شدند، جابجا شدند همین علت ها سبب شده که بعضی از  حتی مستشرقین بیایند این ادعا را بکنند که بگویند در دیانت اسلام بویژه شیعه مسئله مهدویت متأثر و وامدار از مسئله سوشیانت در باور های زرتشتی است؛ برای اینکه این مسئله را ما جواب بدهیم چند تا نکته را باید خدمت تان به عنوان مقدمه عرض بکنم، مقدمه اول این است مسئله منجی گرایی و باور به منجی در تمام ادیان آسمانی و تمام مکاتبی که ریشه آنها باورهای آسمانی هست وجود دارد و جزو اصول ادیان هست، حالا این مسئله چه یک دین آسمانی باشد چه یک مکتبی باشد که انحراف پیدا کرده اما خواستگاه او آن مسئله وحی باشد در این مسئله اگر ما بخواهیم به مسئله زرتشت نگاه بکنیم ما زرتشت را بنابر آنچه که در روایات مان آمده که روایات متعددی هست زرتشتیان و زرتشتی گری را ما دین حساب نمی کنیم، اسم آن را یک آئین می گذاریم، چرا دین نیست؟ خب روایتی هست از امام صادق (ع) که امام صادق (ع) فرمودند و از زرتشت از آن حضرت سؤال شد که آیا اصلاً اینها پیغمبر داشتند یا نداشتند، امام صادق (ع) فرمودند که

«مِنْ أُمَّةٍ إِلَّا خَلا فِيها نَذِيرٌ»

فاطر/24

هیچ امتی نیست مگر اینکه یک انذار دهنده ای و یک پیغمبری برای آنها خداوند ارسال کرده و لذا نمی توانند به صورت کلی، مجوسیان را امام صادق می فرماید که عام تر است از زرتشتی و بقیه شعب شان، حضرت می فرمایند که این مجوس پیغمبری داشتند کتابی داشتند که اینها پیغمبر شان کشته می شود، می کشند پیغمبر را کتاب آتش زده می شود و بعد وقتی سؤال می کنند که آیا آن پیغمبر همان زرتشت هست یا نیست امام صادق (ع)  تعبیر شان این است که

«جاء بزمزمة و دعی البنوة»

یک حرف هایی آورده حالا درباره زمزمه حرف های فراوانی هست مرحوم مجلسی می گوید حرف های گنگ یا احتمال دیگر همان زمزمه ای هست که، نیایش هایی که اینها خیلی واضح نیست، این را می فرمایند و بعد می فرمایند امام صادق «و دعی النبوة» ادعای نبوت کرد و این نکته دارد نشان می دهد که زرتشتی یک دین است رسمی و یک مکتب رسمی  الهی نیست و وقتی هم ما در طول تاریخ  نگاه می کنیم با رفتاری که پیغمبر اکرم و حاکمان دینی نسبت به مجوسیان و زرتشتیان داشتند می بینیم که اینها را به عنوان یک مکتب و یک دین الهی در اعداد مسیحیان و یهودیان حساب نمی کنند، بلکه پیغمبر اکرم فرمودند «سنوا بهم سنة اهل الكتاب» اینها را همانطور که برای اهل کتاب می آیید یک سری احکام می گذارید اینها را ملحق کنید به اهل کتاب، نه اینکه اینها حقیقتاً اهل کتاب باشند، و خیلی جالب هست یک داستان جالبی هم هست وقتی که پیغمبر اکرم در آن جریان برائت از مشرکین پیغمبر اکرم به مشرکان گفتند که یا دین اسلام را بپذیرید یا اینکه باید به جنگ حاضر بشوید مشرکین آمدند یک ایرادی به پیغمبر گرفتند، گفتند که شما بنا بوده از یک عده ای که اهل کتاب هستند باید جزیه می گرفتید این قانون شما بوده؟ بله قانون ما اینها است که اهل کتاب باشد، بعد گفتند که مجوسی هایی را ما سراغ داریم که مجوس حجر هستند، اینها یک منطقه ای حوالی بحرین و اینها بوده که این منطقه افرادی هستند که مجوسی هستند و  در ظاهر کتاب هم ندارند، و پیغمبر آنجا می فرمایند که اینها کتاب داشتند، «کان لهم نبیٌ و کتابٌ» یک نبی داشتند و لذا می توانیم ما این آئین زرتشتی را بگوییم یک آئینی که ریشه در باورهای آسمانی داشته، اگر ما در باورهای زرتشتی اصل مسئله منجی گری را می بینیم خب یک چیز طبیعی است بخاطر اینکه این ریشه یک ریشه آسمانی است، اما حالا مسئله ای که هست این است آیا ما واقعاً تمام این جزئیاتی را هم که در باورهای زرتشتی و الآن در منابع زرتشتی نه باورها الآن خیلی های شان شاید اینها را در رابطه با شوسیانت قبول نکنند، آنچه که در منابع زرتشتی در رابطه با سوشیانت است تمام این جزئیات آیا واقعاً اصلی هستند؟ و از همان نهاد دین زرتشتی خارج شدند؟ در رابطه با این مسئله باید ما حرف بزنیم چرا این همه شباهت؟ و یک نکته جالبتر که خدمت تان عرض بکنم این است که اگر ما بخواهیم دین ها را مکمل همدیگر حساب بکنیم، یعنی بگوییم که دین ها همینطوری از حالت ابتدایی شروع شده آرام آرام کامل تر شده و ختم شده به دین اسلام که کامل ترین دین است، شما جایگاه دیانت آئین زرتشتی را کجا می بینید؟ جایگاه آئین زرتشتی را وقتی شما نگاه بکنید، اگر بخواهید به بعضی از روایات اسطوره ای بخواهید حساب بکنید؟ بگوییم 4هزار سال قبل از میلاد از یهودیان هم متقدم تر است، اگر بخواهیم که نه به روایت سنتی بگیریم 660 قبل از میلاد اینها یک آئینی بودند که بعد از یهودیت و قبل از مسیحیت بودند، خب سؤال این است که این آئینی که حداقل قبل از مسیحیت است چرا آنقدر شباهت ها چرا آنقدر جزئیاتی که درباره منجی شان هست بیشتر از جزئیاتی است که در رابطه با منجی مسیحیت است؟ و بعد این شباهت ها چرا اینقدر زیاد هستند که حتی پا به پای جزئیات موجود در منجی اهل اسلام هم می رسد، چطور شده چرا اینقدر این تورم پیدا کرده، این با جایگاه زرتشتی که آن دیانتش باید جزء ادیان متقدم هست این خیلی ظاهراً سازگاری ندارد و لذا ما در همین زمینه یک مقدار سؤالی برای ما پیش آمد و اتفاقاً یک رساله ای هم در این حوزه نوشتیم که دفاع شد و الحمد الله به نتایج خیلی جالبی هم رسیدیم و یکی از آن مباحثی که هست این است باید دقت بکنیم که، اولاً یکی از سنت هایی که در میان زرتشتیان رایج بود مسئله سنت شفاهی بود، یعنی اینکه اینها تمام منابع دینی شان و نیایش های شان را تمام اینها را به صورت شفاهی و سینه به سینه منتقل می کردند و حتی اینها نگاشتن هم در میان اینها مرسوم نبود و بلکه یک مسئله اهریمنی بود، خود آن نگاشتن و لذا حالا شما فکر بکنید مثل این است که یک کتاب مقدسی را شما با یک چیز نا اهل و نا مقدسی و نا یمنی بخواهید بنویسید، این برای آنها جالب نبوده و لذا در رابطه با اینکه اینها کتاب های شان تا یک مدت مدیدی کتابی نداشتند بلکه همه سینه به سینه بوده یک چیز مسلّمی است، خیلی جالب هم هست، ما یکی از کارهایی که کردیم برای اینکه به این نتیجه برسیم این بود که روایات اسلامی به ویژه روایات شیعه را آمدیم اینجا بررسی کردیم خیلی جالب است من در خاطره ای که دارم در یکی از  محافلی که زرتشت پژوهان حضور داشتند خدمت یکی از اساتید همین حوزه رسیدیم، به ایشان گفتم که ما چنینی روایاتی در میان منابع شیعی در رابطه با مباحث اهل زرتشت و زرتشتیان که گاهی وقت ها اینها شواهد و قرائن خیلی قوی، گاهی وقت ها همان حرف راوی می تواند برای ما یک مستند خوبی باشد، بعد ایشان شنید تازه بود برای ایشان، که راست می گویید چرا به گوش ما نرسیده بود، حالا یکی از نکات جالبی که هست که وقتی که خلیفه دوم حمله کرد به ایران یکی از کارهایی که آمد انجام داد «نهوهُم عن الزمزمةِ» یعنی از همان نیایش های که اینها  می آمدند سر سفره می نشستند و نیایش می کردند همان آموزه های خود شان را می آمدند بر زبان می آوردند اینها را «نهوهُم عن الزمزمةِ» یعنی آنچه که بین اینها در این روایات دارد مطرح می شود این است که اینها کار شان زمزمه بوده، همان سنت شفاهی را در همان ابتدای اسلام اینها داشتند، و نکته جالبتر دیگری هم که هست این است که حتی ما شواهدی در دست داریم که تا همان قرون ابتدای اسلام اینها کتاب نداشتند هیچ، حتی ما شواهدی پیدا کردیم که حتی اوستا هم در دست اینها نبود، یعنی یک نکته بسیار جالب ما اوستا را که الآن وقتی برای شما بگوید آقا یک کتاب کهن بیایید شما معرفی بکنید شما چه چیزی را معرفی می کنید؟ اوستا را در حالی که اوستای موجودی که الآن شما دارید می بینید این اوستا آخرین نسخه خطی که موجود هست برای یک موزه ای در دانمارک است که برای قرن 13 میلادی هست، یعنی حدود 700  سال قبل، این آخرین نسخه ای است که از منابع زرتشتی و آن اوستا داریم ما

مجری:

تازه به قول شما اینجا هم اینها به گونه ای در واقع خطا کردند و اینکه نگاشتن و نوشتن باید یک استغفرالله بعدش می گفتند

حجت الاسلام جمشیدیان:

حالا این چه زمانی بوده که این اتفاق افتاده؟ بحث سر این است، در یک دوره ای این زرتشتیان چون می دانید زرتشتی ها یکی از اعتقادات شان فرشگرد اعتقادی است، یعنی تازه سازی مباحث اعتقادی، یعنی اینها معتقد هستند هر دوره ای باید به زمانه پیش رفت حتی اگر یکسری از اعتقادات تان را تغییر بدهید؛ یکی از چیزهایی که بنابر همان اصل شان هم چه بسا بود اینها آمدند جلو این بود که اینهایی که با توجه به اینکه سنت شفاهی اصل برای اینها بود در یک دوره زمانی اینها تصمیم گرفتند به کتاب دار شدن، حالا این دوره زمانی چه زمانی هست یک مسئله خیلی مهمی است، خیلی جالب است حتی من از یک روایت خیلی جالب از کتاب شریف احتجاج استفاده کردم که روایت هم در عیون اخبار الرضا هست از وجود نازنین امام رضا هم در کتاب احتجاج هست، این جریان داستان قشنگی است و اثبات می کند که چقدر ائمه ما الحمد الله، ما مفتخر هستیم که تاج دلدادگی به این اشخاص را داریم، نوفلی این جریان را نقل می کند، نوفلی یک شخص عراقی است می گوید که آمدم خدمت امام رضا (ع)، یک رابطی بین امام رضا و مأمون ملعون وجود داشت که اسم او یاسر بود، این خادم اختصاصی امام رضا بود که به رفت و آمد های بین مأمون و امام رضا را رصد می کرد، و خبرها را رد و بدل می کرد، نوفلی می گوید که نیمه شب بود یکدفعه یاسر غلام مأمون آمد خدمت امام رضا گفت که مأمون خبر داده که فردا ما یک تعداد میهمانی داریم و منتظر حضور شما هستیم که یک بحث علمی هم داشته باشیم، نوفلی تعجب می کند چه کسانی هستند اینها، چطور هستند؟ خبر داده می شود که مأمون آمده یکسری از اهل مقالات یعنی افرادی که توانمند در بگو مگو کردن هستند و جدل کردن هستند، مجادلات علمی را بسیار موفق هستند از تمام ادیان آن نخبه های شان را از قبل هماهنگ کرده که بیاید در یک جلسه ای برای مفتضح کردن امام رضا (ع) که دارد آرام آرام معروف می شود به عالم آل محمدـ، یعنی اهل پیغمبر، چقدر اینها بزرگوار هستند و علمیت شان بالا است که امام رضا دارد به عالم این بزرگواران معرف می شود، برای اینکه این هیمنه علمی امام رضا را بشکند به خیال خام خودش، یک چنین تصمیمی می گیرد یعنی بدون هیچ آمادگی دستور می دهد که امام رضا فردا اول وقت حاضر بشوند، یاسر می رود تا یاسر می رود امام رضا (ع) فرمودند چه شده نوفلی چرا درهم هستی؟ آیا گمان می کنی که اینها با حجت های شان من را می توانند شکست بدهند؟ بعد نوفلی گفت نه آقا می دانم اما خب اینها اهل مقالات هستند یعنی اهل بگو مگو کردن هستند، اینها اهل حق نیستند، اگر شما بگویید یک او می گوید نه دو، اگر بگویید دو می گوید سه، اهل سفسطه و اینها هستند و اینها نمی توانند حرف شما را بپذیرند، حضرت فرمودند می دانی چه زمانی مأمون از این کارش پشیمان می شود؟ نوفلی گفت نه آقا بفرمایید حضرت فرمودند وقتی که من احتجاج کنم به اهل تورات «بتوراتهم» وقتی که به آن یهودی ها با تورات شان احتجاج کنم، با مسیحی ها «بإنجیلهم» بعد به اهل زبور «بزبورهم» و خیلی نکته جالبی هست، به اهل زرادشت، خوب دقت بکنید عنوان را اینجا اگر آن کتاب در آن بازه زمانی بوده باشد، اگر اوستا در آن بازه زمانی بوده باشد باید امام رضا اینجا چه بگویند؟ به کتاب شان به اوستا شان درست است؟ اما می بینید امام رضا (ع) فرمودند «بفارسیتهم» حالا نکته جالب را من خدمت تان بگویم که این عظمت امام رضا را بفهمیم ابن مقفع می آید می گوید که لغات اهل فارس، 7 تا لغت داشتند، خوزی و دری و چه و چه، یک زا آن لغات را می گوید فارسی هست هر کدام از این لغات مختص به یک بخشی بوده، بعد می گوید و فارسی بعد می گوید این فارسی لغات موبدان و روحانیون زرتشتی بوده، حالا عظمت امام رضا در کجا مشخص می شود؟ اینکه امام رضا فرمود نوفل آن موقعی که  من با آن موبدان زرتشتی با همان لهجه و لغت خود موبدان شان

مجری:

به زبان فارسی محل

حجت الاسلام جمشیدیان:

نه فارسی محلی، فارسی که یک لغت خاص است مثلاً کسی که خلبان هست یک زبان خاصی دارد، یک اصطلاح خاصی دارد که باید بین خودش و آن برج پرواز باید ارتباط برقرار بکند، هیچ کسی این ارتباط را نمی فهمد، آن لغت خاص که بین موبدان زرتشتی فارسی معروف است، ابن مقفع می گوید

مجری:

خود شان معنی اش را کامل می دانند،

حجت الاسلام جمشیدیان:

خود شان می دانند، امام رضا فرمودند من با آنها با «فارسیتهم» می آیم مجادله می کنم، این را دقت بکنید، این یعنی اینکه هنوز در آن بازه زمانی کتابی به عنوان اوستا سر زبانها رایج نشده حالا اگر یک کسی بیاید بگوید آقا اینها کتاب داشتن مخفی بوده، ما در جواب می گوییم آقا اگر اینطور است می دانید در دیانت اسلام آنچه که مردم را به ذمه اسلام، کفار را در ذمه اسلام قرار می دهد چیست؟ این است که اهل یک کتاب آسمانی باشند، کتاب الهی داشته باشند، اگر کتاب الهی را عرضه بکنند اینها در امان می شوند، حالا اگر شما ادعا می کنید این کتاب یک کتاب الهی است چرا در آن بازه زمانی کسی گزارشی نداده که یک برگی از این صفحه را بیایند نشان بدهند؟ کجا است کجای تاریخ، این مشاهده شده باشد که یک کسی بیاید این را بگوید، بعد یک مقدار که ما می رویم جلوتر شاهد این هستیم که اینها در دوران مأمون اتفاق می افتد، در دوران مأمون چه خصوصیت دارید؟ خصوصیت دوران مأمون این است که این دوران اقلیت های دینی شروع می کنند تحرکات خود شان را از سر بگیرند و آرام آرام خود شان را تقویت بکنند، می دانید اهل علم بوده مأمون و مناظراتی مثل این مناظره ای که با امام رضا برقرار کرده فراوان در آن دوره برگزار می شد، اینها پایتخت شان هم بغداد بوده، حالا اینها چکار می کردند؟ یکی از اتفاقاتی که افتاده این است که اینها در این بازه زمانی شروع کردند کتاب های خود شان را یا از اول تألیف کردند یا اینکه اگر از قبل چیزی سینه به سینه بوده یا تکه پاره این طرف و آن طرف بوده باز تألیف بکند در این دوره این اتفاق افتاده، در این دوره ای که سیطره با جهان اسلام است، با اعتقادات اسلامی است، شما می بینید در این بازه این کتاب ها وقتی نوشته می شود آرام آرام باید یکسری کارها را انجام بدهند، آن مطالب شرک آلودی که در باورهای شان هست، در باورهای کهن شان بود که الآن مسلمان ها نمی پذیرند و حاکمیت نمی پذیرد باید آرام آرام چکار بکند؟ حذف بکند، و از طرفی اینها مدعی هستند که ما کتاب آسمانی داریم، ما خود مان اهل یک دیانت آسمانی هستیم باید یکسری از آموزه های الهی را که برای پیامبران در ادیان الهی مطرح شده، برای زرتشت شان هم بیاورند و همچنین برای منجی شان، یعنی آن اشخاص شاخص شان باید آورده بشود، و لذا آرام آرام یک سری از این مطالب از منابع وحیانی منتقل می شود در منابع دینی شان، تا جایی که ما حتی نمونه های مختلف پیدا کردیم که یک عبارت کپی پیست شده، در کتاب دینکرد عبارت کن فیکن آمده، کن فیکن که یک عبارت قرآنی هست در دینکرد آمده، عزّ اسمه که یک کلمه عربی هست در دینکرد آمده و عبارت های مختلف که ما یک روایتی در کافی شریفی دیدیم که این روایت را عین همان روایت را در منابع زرتشیان دیدیم، ما یکی یکی تمام اینها را فرصت علی حده ای نیاز دارد که  یکی یکی همه اینها در بیاوریم و این شواهد را اثبات بکنیم که چقدر این مطالب مطرح شده؛ حالا برای اینکه ما یک مؤیدی خدمت تان عرض بکنیم از کلمات مستشرقین خدمت تان عرض کنم خیلی جالب است یک شخصیتی است گلدزیهر که ادعا می کند که یکی از خطا ها این است که تشیع را مولود افکار ایرانی قلمداد بکنیم، این نوع اندیشه براساس فهم نادرست از تاریخ رویدادها است. درحالی که حرکت های علوی همه و همه در سرزمین های عربی بوده است؛ یک نکته ای که الآن ما شاید خلط بشود و گمان برود، و یک عده ای اینطور دارند می گویند حتی اینها به جایی رسیده بودند که ادعا می کردند دیانت آئین شیعه و مذهب شیعه در حقیقت به روز شده همان زرتشتیان است، ما داریم بین بعضی از مستشرقین که اینها ادعا می کنند که اصلاً تمام همان اطلاعات عنوانین جابجا شد یعنی سوشیانت جایش مهدی گذاشته شد، یک عده اینطور به روایت رسیدند

مجری:

کسانی که این را مطرح می کنند اهل سنت هستند

حجت الاسلام جمشیدیان:

نه مستشرق هستند، حالا آنهایی که پایه گذار اینها هستند افرادی مثل ابن خلدون هستند از اهل سنت، این ریشه اینها را گذاشتند در حالی که ما می توانیم یک جواب خیلی قانع کننده بدهیم اگر بنا بود که این باورها از طریق ایرانیان به اسلام وارد بشود ما تا 700 ایران مان اهل سنت بودند، اکثر علمای اهل سنت ایرانی هستند، از خود بخاری و مسلم یکی یکی تمام اینها ایرانی هستند اگر بنا بود که کسی در اینجا متأثر بشود در آن بازه زمانی باید اهل سنت باشند، در حالیکه شما وقتی نگاه می کنید می بینید که ریشه مکتب تشیع یک ریشه عربی هست که در یمن بوده و بسیاری از مناطق مثل شامات و اینها شیعیانی بودند که هیچ ارتباطی با ایران نداشتند در حالی که همان باورها را ما در میان همان یمنی ها و همان شاماتی ها شاهد هستیم، اینها همه نشان می دهد که این مکتب یک مکتب پایداری بوده که بعد آرام آرام یک عده ای، باید سؤال شما را عکس بکنیم حالا نتیجه به این عکس می رسد که نه تنها شیعه و مهدی در اسلام به صورت کلی متأثر از باور سوشیانت نبوده  بلکه اینجا شوسیانت متأثر از باور مهدی هست

مجری:

اتفاقاً ما خیلی تلاش کردیم استاد که در این برنامه ترجیحاً یک نفر از اهل زرتشت را پیدا بکنیم و از دوستانی که اهل تحقیق و مطالعه و مباحثه هستند و به صورت تلفنی حداقل در این برنامه ما داشته باشیم و صحبت های اینها را هم بشنویم که متأسفانه این اتفاق نیفتاد، تلاش می کنیم که اگر برنامه های دیگری هم  داشته باشیم که مربوط به این مبحث آئین زرتشت بود این اتفاق بیفتد و یکی از عزیزانی که پیرو این آئین هست به صورت تلفنی حداقل در خدمت شان باشیم و صحبت های شان را بشنویم.

خیلی متشکرم از شما استاد من ساعت را نگاه می کنم می بینم که به پایان برنامه رسیدیم بسیار شیرین و جالب و  زیبا صحت کردید، استفاده کردیم متشکرم از شما که دعوت ما را پذیرفتید در اینجا حضور پیدا کردید و همچنین شما بیننده های عزیز که این موضوع و مباحث مهدویت برای شما اهمیت دارد و برنامه خود تان در این شبکه جهانی را دنبال کردید و پای گیرنده های خود تان نشستید، تا هفته آینده که باز هم در خدمت شما باشیم، و ما این را به اطلاع بیننده های عزیز مان خواهیم رساند که اگر هفته آینده قرار شد با همین مبحث زرتشت در خدمت تان باشیم جلوتر اطلاع رسانی خواهد شد، تا هفته آینده که باز هم در خدمت تان خواهیم بود همه شما بیننده های عزیز را به خداوند بزرگ و منان می سپارم، خدا یار و نگهدار تان.


آفتاب یلدا>

مهدویت در زرتشت منجی آخرالزمان موعود ظهور کعبه امامت رجعت معاد قیامت مناظره کتاب آسمانی ادیان ابراهیمی وحی