عصر ایمان - پاسخ به شبهات آقای آقامیری

قسمت هشتاد و ششم برنامه عصر ایمان با کارشناسی حجت الاسلام و المسلمین عباسی


 بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيمِ

عنوان برنامه: عصر ایمان

 «نقد سخنان آقای حسن اقا میری در مورد شفاعت، قبر، پل صراط و کلا معاد و...»

تاريخ: 05/ 09/ 1401

استاد: حجت الاسلام والمسلمین عباسی

مجری: آقای علی سیرتی

مجری:

بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيمِ الّلهُمَّ صَلِّ عَلی مُحَمَّد وَآلِ مُحَمَّد وَعَجِّل فَرَجَهُم؛ عرض سلام و ادب و احترام دارم خدمت شما بیننده های عزیز و سروران گرامی از این که بیننده برنامه عصر ایمان شدید از این شبکه مقدس، شبکه حضرت ولی عصر (عجل الله تعالی فرجه الشریف) بسیار متشکر و سپاسگزارم. عزیزانی که تمایل دارند با این برنامه در ارتباط باشند می توانید از همین الان ارتباط تلفنی خودتان را داشته باشید نسبت به موضوعی که ان شاء الله تا لحظاتی دیگر خدمت شما خواهیم گفت با ما تماس بگیرید دوستان عزیزم به نوبت خدمت شما دوستان عزیز خواهند بود.

خدمت استاد گرانقدر حجت الاسلام والمسلمین جناب آقای دکتر عباسی عزیز هستیم محب کردند دعوت ما را پذیرفتند و در استودیوی برنامه حضور دارند استاد عزیز سلام عرض می کنم خیلی خوش آمدید.

استاد عباسی:

سلام علیکم ورحمة الله. بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيمِ وبه نستعین إنه خیر ناصر ومعین ثم الصلاة والسلام علی سیدنا و نبینا ابا القاسم مصطفی محمد وعلی اهلبیته الطیبین الطاهرین المعصومین المنتجبین سیما بقیة الله في الارضین روحی وارواح العالمین لتراب مقدمه الفداء واللعن الدائم علی اعدائهم اجمعین الی قیام یوم الدین.

اللَّهُمَّ كُنْ لِوَلِیِّكَ الحُجَةِ بنِ الحَسَن، صَلَواتُکَ علَیهِ و عَلی آبائِهِ فِی هَذِهِ السَّاعَةِ وَ فِی كُلِّ السَاعَةٍ، وَلِیّاً وَ حَافِظاً وَ قَائِداً وَ نَاصِراً وَ دَلِیلًا وَ عَیْناً حَتَّى تُسْكِنَهُ أَرْضَكَ طَوْعاً وَ تُمَتعَهُ فِیهَا طَوِیلا.

عرض سلام و ادب محضر بینندگان عزیز و گرامی شبکه جهانی حضرت ولی عصر (ارواحنا له الفداء) و آرزوی توفیقات برای همه بینندگان عزیز، همه شیعیان امیر المؤمنین، همه مؤمنین و مؤمنات، مسلمین و مسلمات و ان شاء الله که خدا به همه ما توفیق عبادت و بندگی خودش را و توفیق انجام وظیفه محضر مولای مان، ولی نعمت مان حضرت ولی عصر (ارواحنا له الفداء) را عنایت بفرماید و ظهور موفور السرور آقای مان حضرت ولی عصر (ارواحنا له الفداء) را مایه چشم روشنی همه مؤمنین و همه مستضعفین جهان قرار بدهد ان شاء الله.

مجری:

ان شاء الله خیلی خوش آمدید، خدمت شما بینندگان عزیز عرض کنم در هفته های گذشته بحثی را آغاز کردیم در مورد شبهاتی که جناب آقای سید حسن آقامیری در فضای مجازی در پیش داشتند برنامه بسیار خوبی بود با توجه به این که بیننده های بسیار خوب ما هم با ما در ارتباط بودند تماس های پی در پی که داشتند از این موضوع و کلیپ هایی که ما در این برنامه پخش کردیم استقبال کردند.

در هفته گذشته خدمت شما بودیم با کلیپ های آقای سید حسن آقامیری که در مورد معاد صحبت کرده بودند و صحبت حدیث های که در برنامه گذشته داشتیم امشب هم خدمت شما خواهیم بود با بحث جدید و ان شاء الله کلیپ جدید استاد عزیز در خدمت تان هستیم با صحبت آغازین

استاد عباسی:

در جلسات گذشته با آن چه که جناب آقای آقامیری در صحبت هایشان به آن پرداختند و از نظر ما انحراف در صحبت های ایشان است آن چه که در باب اعتقادات ایشان ورود پیدا کردند را ما وظیفه خودمان می دانیم که به آن بپردازیم. ممکن است عزیزان و اشخاص دیگری صحبت های اجتماعی یا سیاسی یا مباحث مربوط به خانواده، روانشناسی و این ها را در رابطه با ایشان در فضای مجازی و جاهای دیگر به نقد بگذارند. آن ها از بابی که خودشان ورود دارند، دارند بحث را مطرح می کنند و نقد می کنند ولی آن چه برای ما مهم بود این که ایشان به عنوان یک سخنران دینی به مباحث ورود کردند و نکاتی را گفتند که اگر پاسخ داده نشود تصور شاید بر این باشد که ایشان هم مثل بقیه سخنران ها هر کسی در بیان معارف دینی یک ذوقی دارد همان روایات را، همان محتوا را، همان مطالب را دارد به یک بیان دیگری مطرح می کند. چه فرقی می کند ما دین مان را از آقای آقامیری بگیریم یا فلان سخنران و یا فلان شخص بگیریم. بالاخره این هم اهل بیت می گوید آن ها هم اهل بیت می گویند این هم دارد قرآن می گوید آن ها هم دارند قرآن می گویند. می بینیم جذابیت، جاذبه و اولویت های دارد برویم از ایشان دین را بگیریم. وقتی نقد نشده باشد خیلی راحت پذیرش نسبت به صحبت ها وجود دارد.

همان طور که شما گفتید جذابیت دارد خوب صحبت می کنند عبارت های خاصی را کنار هم می چینند دین را دارند آسان می کنند، برداشتی می شود که ایشان دارد دین را آسان بیان می کند و بقیه سخت بیان می کنند و آن بقیه موجب طرد مسلمان ها و مؤمنین از انجام دیندار بودن می شوند ولی ایشان دارد خیلی خوب عمل می کند و جذب می کند. آدم ها می گویند اگر دین این است ما حتماً می خواهیم متدین باشیم و وظایف دینی مان را انجام بدهیم اما در میان مدت و دراز مدت آسیب خیلی فراوانی دارد و آسیبش هم این است که ما و جوان های ما را از دین حقیقی و دین حنیف فاصله می دهد. چیزی که در مسیحیت تبشیری اتفاق افتاد که یک مرتبه به خودشان آمدند دیدند دیگر شریعتی در کار نیست آموزه های اصیل در کار نیست آرام آرام آموزه های اضافه شد. اول عیسی خدایی اضافه شد بعد خدا بودن روح القدس یعنی اول تبدیل به ثنویت شد بعد تبدیل به تثلیث شد در شوراهای کلیسایی این را تصویب کردند و وارد مرحله جدیدی شدند اول حتی در رابطه با عیسی خدایی هم مقاومت وجود داشت نه عیسی، خدا نیست پیامبر است و قرار نبود خدا باشد اما این را آرام آرام جا انداختند و بعد رفتند سراغ این که روح القدس هم خدا است و 3 خدایی را مطرح کردند و شریعت را حذف کردند.

خیلی اتفاقات دیگری رخ داد یک مرتبه دیدند آن چیزی که ابتدا بود الان کاملاً با آن متفاوت است آن رنگ و رو و شمایلی که در یک دین وجود دارد کاملاً‌ برداشته شده شما می بینید دیگر نه رونقی در اعمال و شریعت دینی وجود دارد نه رونقی در اصل دینداری. شاید اول تصورشان این بود که اگر ما شریعت را که شریعت دستور است وقتی می گوییم در شریعت، اجبار یعنی این که ما در شریعت نیامدیم با تعارف و صرفاً آفرین عزیز دلم این کار را انجام می دهی نه یک رابطه ای تعریف شده است رابطه ما با خدا به عنوان این که او خدای ماست آفریدگار ما هست و منحصراً او هست صلاح و سعادت ما را می داند. می داند که اگر از این جنس، از این روح با چه شرایطی چگونه استفاده بکنی در چه مسیری او را حرکت بدهی به سعادت دنیا و آخرت میرسی این را خدا قطعی دانسته و از اول برایش برنامه داشته اگر این را باور بکنیم که رابطه ما، رابطه عبد و مولا است یعنی رابطه بنده با خدا. وقتی بنده می گوییم معنای لغوی بخواهیم بکنیم بنده می شود کسی که در بند است؛ یعنی کسی که همه حرکات او، همه رفتارهای او، همه کارهای او در ید قدرت مولا و خدای متعال است. او هست که هر چه اراده بکند باید تحقق پیدا بکند.

«لا مؤثر في الوجود إلّا الله»

در اصل وجود عالم هیچ مؤثری غیر از خدا وجود ندارد هیچ اراده ای غیر از اراده خدا وجود ندارد در امور عالم هم همین است آن وقت این رابطه بین بنده با مولا، ‌اطاعت می شود. دیگر این رابطه، رابطه شوخی و این ها نیست اگر جایی محبت ایجاد می شود باید مشخص باشد که این محبت، کجای قصه است؟ یعنی بعضی ها می گویند خدا را دوست داشته باش (حد و اندازه) مثل این می ماند که بگوییم پدر را دوست داشته باش. می گوییم اشکال ندارد پدر را دوست هم داشته باش پدر شخصیتی است که شما می توانی به او ابراز علاقه و ابراز احساسات بکنی یعنی در وجودت محبت نسبت به او داشته باشی و این محبت را ابراز بکنی ولی بدان که او پدر است و تو فرزند هستی و رابطه پدر و فرزند هر مقدار که محبت آمیز باشد باز هم حریم و محدوده ای دارد شما داری صحبت می کنی با رفیقت صحبت نمی کنی با پدرت داری صحبت می کنی احترام پدر را باید حفظ کنی. در بعضی از روایات دارد ظاهراً امام صادق (علیه السلام) باشد دیدند فرزند بزرگی روی پای پدر لم داد و پایش را دراز کرده می گوید حضرت تا آخر عمر با او صحبت نکردند که این محدوده و حریم پدر را حفظ نکرده است.

 ما اگر به مردم گفتیم که مردم خدا را دوست داشته باشید خدا خیلی دوست داشتنی است اول باید گفته باشیم که خدا عظمت، جبروت و کبریا دارد. جبروت و کبریا خدا چه است؟ خیلی مهم است کبریا در عالم دارد جبروت در عالم دارد یعنی چه؟ خدا تکبر دارد خدا هست که می تواند تکبر داشته باشد ما می گوییم تکبر برای انسان صفت بدی است ولی برای خدای متعال یعنی این که خدای متعال یک عظمت و ابهتی دارد اول ما باید متوجه ابهت بشویم اول باید ویژگی های خدای متعال را بشناسیم بله بعد محبت هم پیدا می کنیم ولی باید بدانیم لطف خدا است که اجازه می دهد ما محبت هم داشته باشیم. ولی بچه باید بداند که از این محبت بین خودش با پدر سوء استفاده نباید بکند جایگاه پدر را حفظ بکند به خاطر این که محبت دارم پس من می توانم پشت سر پدرم هر حرفی بزنم برای این که محبت دارم اجازه دارم جلوی روی دیگران با او یک شوخی ای بکنم که حرمت او شکسته بشود، ما رفیق هستیم و با پدرمان این حرف ها را نداریم.

لذا آقای سیرتی مسیرها خیلی حساس است طی کردن مسیر به صورتی که ما از محدوده صلاح و صحیح خارج نشویم، گاهی اوقات افراد می آیند این قدر سعی می کنند خدا را محبوب تو دل برو دوست داشتنی ارائه بدهند که دیگر آن ابهت می شکند رفیق هستیم مثلاً من نماز نخوانم رفیق یقه ام را می گیرد یا فلان کار را نکنم. اولاً خدای متعال خالق و آفریدگار است ما مخلوق و بنده هستیم و باید در اطاعت خدا باشیم این را بدانیم که قوانین این جا را حفظ بکنیم. یک دانش آموز با مدیر مدرسه هر چه که رفیق بشود آخرش او دانش آموز است و او مدیر مدرسه است، این اگر از رفاقت و محبت بین خودش با مدیر مدرسه در این جهت استفاده می کند که درس را بهتر بفهمد دانش آموز بهتری باشد قواعد و قوانین را بهتر رعایت بکند برای آن مدرسه گل سر سبد بشود این محبت خیلی خوب است؛ اما اگر نه دنبال سوء استفاده از این رابطه و محبت باشد که مدیر مدرسه است با ما رفیق است ما به جای 7 و ربع باید مدرسه باشیم 8 مدرسه می رویم چهل دقیقه بیشتر می خوابیم این را سوء استفاده گر می گویند. هیچ کس این را نمی پسندد می گویند رابطه ات را با مدیر مدرسه با عنوان دانش آموز و مدیر اولاً حفظ کن بعدش اگر محبت او را داری می دانی اگر تو نمره خوب بیاوری تو را دوست خواهد داشت، اگر تو دانش آموز خوبی باشی تو را دوست خواهد داشت اگر نفر اول المپیاد علمی بشوی تو را دوست خواهد داشت پس بیشتر تلاش می کنی که بهتر باشی که تو هم محبت او را جلب کرده باشی. ولی اگر این محبت معنایش این باشد که من از بار مسئولیت شانه خالی کنم دیگر کارهایم را پی گیری نکنم وظیفه هایم را انجام ندهم هیچ کس این را نمی پذیرد.

 لذا اگر ما در آن محدوده آمدیم حرکت کردیم که رابطه ما با خدا است این مسائل حل می شود، اگر آمدیم دین را یک جوری نشان دادیم که تنظیم رابطه ما را با خدا دارد به هم می زند که آقای آقامیری دقیقاً دارد این کار را می کند زیرآب برزخ، قیامت و قبر و مسائل این چنین را زدن؛ زیرآب عذاب را زدن نتیجه اش چه می شود؟ عزیز دلم شما آدم خوبی باشی بهتر است این اخلاقی است به انسانیت نزدیک تر است. من نفع ام را می خواهم انسانیت چه است؟ می خواهم به یک ویژگی دست پیدا بکنم وقتی قرار نیست ممنوعیتی وجود داشته باشد جریمه و مجازاتی وجود داشته باشد شما بگو بزرگوار اخلاقاً خوب نیست شما چراغ قرمز را رد کنی. این که می بیند رد شد نه کسی برایش بوق می زند نه دوربینی است او را بگیرد نه احتمال جریمه وجود دارد به کارش هم زودتر رسید هیچ مشکلی هم پیش نیامد هیچ کسی هم به او اعتراض نکرد همه گفتند آفرین خوب کاری کردی رد شدی. نه ولی اخلاقاً این کار درستی نبود که انجام دادی چقدر این اخلاق باز دارندگی دارد؟ چقدر این اخلاق واقعاً مانع می شود؟ حق بدهیم الان خیلی ها می گویند ما را جریمه نکنند کمربند ایمنی می بندیم عادت کردیم، بعد هم به شما می گوییم، می گوییم یک امر اخلاقی است برای سلامت خودمان است 20 سال پیش برای سلامت خودمان نبود؟ ولی چند نفر می بستیم؟ تا یک قانون سخت اجتماعی نشد که شما را کنار خیابان نگه دارند وقت و بی وقت، جا و بی جا در یک خیابان بپیچی یک مرتبه ببینی افسر ایستاده علامت کمربند را به شما نشان می دهد می گوید کنار بیا جریمه می کند تا این تعداد جریمه ها اتفاق نیفتاد برنامه های تلویزیونی در این رابطه نساختند و نگفتند در حالی که قبلاً هم همین بود همین هم می گفتند برای سلامتی خودتان است.

ما کمربند نبندیم به پلیس آسیبی نمی زند اگر تصادف کردیم به خودمان آسیب می زند، منتها بله خرج روی دست دولت می گذارد اورژانس باید بیاید در خیابان ترافیک می شود چه و چه می شود. ولی 20 سال پیش همین ویژگی وجود داشت اما کسی رعایت نمی کرد، الان رعایت می کنند به خاطر این که به صورت قانون در آمده که دقیقاً مشخص است این قانون را رعایت نکنی این قدر جریمه می شوی همه هم تکلیف شان را می دانند. اگر برای یکی جریمه مهم نباشد می گوید اصلاً نمی بندم و جریمه اش را هم نمی دهم اگر صرفاً‌ جریمه مالی باشد اگر جریمه دیگری بشود مثل این که می گویند دو سه بار این اتفاق افتاد امتیاز کم می کنیم آن یک حرف دیگر است. لذا این حد و حدود در رابطه دینداری باید مشخص باشد اگر آمدند زیرآب این را زدند جریمه ای نیست قیامت و جزایی نیست، آقا آن که باعث شد که یک نفری خودکشی بکند در این دنیا که جست، سراغ زندگی اش رفت و از کشور خارج شد و یک جای دیگر زندگی کرد و یک کار دیگری کرد از دادگاه تبرئه شد فلان و بهمان شد. شما با چه می خواهی این را نگه اش داری؟ با چه می خواهی برایش استوپ ایجاد بکنی؟ وقتی او می گوید من می توانم پول می دهم از دادگاه در می روم پول می دهم از قانون در می روم یا از ایران می روم که کسی دستش به من نرسد. اگر محدودیتی برای قیامت نباشد به اصطلاح آقای آقامیری تا شمر و قاتل های حضرت زهرا به بهشت بروند تهش چه می ماند؟ نه آنی که دارد ظلم می بیند امیدی دارد به این که یک روزی این شخص را خدا خِفت می کند و پای حساب و کتاب می آورندش قیامت است وقتی این ها نیست احتمال خروج از جهنم برای همه حتی قاتل سید الشهداء (علیه السلام) و قاتل حضرت زهرا (سلام الله علیها) وجود دارد پس دیگر چه امیدی برای مظلوم، چه ترسی برای ظالم وجود دارد؟ بعد این طوری زیرآب زدند (الان بینندگان عزیز کلیپ را می بینند) می گوید برای فلان موضوع روایت داریم اما زیر سوال می برد این ها چه است؟ آقای آقامیری می گوید بارها روایتش را شنیدیم ولی این ها چه است؟ مثلاً صحیح نیست و غیر عقلایی و فلان و بهمان است. به خودش زحمت نداده عین روایات را برود ببیند همان های که در بچگی پای منبرها شنیده بود این و این را می گویند همان را نقل می کند و جلو می رود. کلیپ را ببینیم باز خدمت تان توضیح بدهم.

مجری:

نتیجه بیانات شیرین استاد عزیز جناب آقای دکتر عباسی این است که چقدر خوب است که ما دین اسلام را بشناسیم احکام را واقعاً بشناسیم مسیر درست را بشناسیم بعد انتخاب بکنیم و این که بفهمیم چه چیزی و چه کلامی و چه بیانی از دیگران را بگیریم یا نگیریم؟ کلیپی از ‌آقای سید حسن آقامیری ببینیم که امشب قرار است چه بحثی را نسبت به این کلیپ داشته باشیم.

کلیپ شبهه اول – آقای سید حسن آقا میری

شفاعت چه است؟ شفاعت یعنی چه چطوری شفاعت می کند؟ کوثر چه است؟ میزان چه است؟ محاسبه چه؟ و برزخ چه است؟ قبر چه است؟ قیامت چه است؟ شما واقعاً می می رید در قبر می روید بعد آن جا عطسه می کند زنده می شود و سرش به سنگ لحد می خورد. این طوری حدیث داریم بالای منبرها می گفتند من هزار بار پای منبر بودم این ها را شنیدم. بعد نکیر و منکر دو تا ملک هستند در قبر می آیند به او «مَنْ ربُک؟» بعد قبر همین جایی که جنازه را در آن می گذارند؟ بعد فشار قبر چه است؟ تنگی قبر چه است؟ و تاریکی قبر چه است؟ می دانید هزار تا سوال است حالا یک چیزهایی به صورت رسمی و تکراری گفته شده که خیلی اش منطقی هم نیست و یک عده توقع دارند چون زیاد و رسمی گفته شده دیگر هیچ کس سوال دیگری نپرسد چرا سوال دیگری نپرسیم؟ سوال داریم می پرسیم این معادی که می گویید چه شکلی است؟

مجری:

بینندگان عزیز باهم کلیپ را دیدیدیم، واقعاً دارد انکار می کند مثل روز روشن است حرف هایی که ایشان دارند می زنند شفاعت، کوثر، میزان، قبر، قیامت و سوال نکیر و منکر همه را دارند انکار می کنند بحث شان خیلی عجیب است.

استاد عباسی:

در دهه محرم به کسی منبر بدهند بالای منبر اهل بیت برود روایات اهل بیت را انکار بکند، تلاشی برای فهم نداشته باشد تلاش برای انکار داشته باشد آدم چه بگوید؟

مجری:

دارد می گوید من خودم شنیدم یعنی خودشان دنبالش نرفتند و جستجو نکردند؟

استاد عباسی:

بله می گوید شنیدم بالای منبر این ها گفته شده من هم شنیدم نکات و مطالبی هم شنیدم این صحبت های ایشان نشان دهنده عدم ورود یعنی کاش ایشان لااقل حق الیقین علامه مجلسی را نگاه می کرد. حق الیقین علامه مجلسی به فارسی هم است ترجمه روایات و آدرس روایات هم در آن آمده در اینترنت هم کتاب موجود است به بینندگان عزیزمان پیشنهاد می کنیم کتاب را دانلود کنند و بخوانند. کتاب های جدیدی هم آمده معارف و عقاید 1 تا 5 که چاپ حوزه علمیه قم است می توانند ملاحظه کنند و کتابی که من در برنامه آوردم که تقریباً‌ بر مبنای روایت است کتاب "حقایق ایمان" آقای حسن شاه رجبیان که بیشتر بر اساس روایات است یعنی آیات و روایات را کنار همدیگر آوردند. این ها چیزهای عجیب و غریبی نیست که آقای آقامیری نتواند به این ها دسترسی پیدا بکند.

چرا همه این ها را با سوال مطرح می کند که خیلی از این ها گفته شده خب گفته شده همین، دیگر فشار قبر مال چه کسی است؟ سوال قبر مال چه کسی است؟ سوال قبر کجا است؟ همه این ها روایت دارد بعضی روایات را عرض بکنم روایت از امام صادق (علیه السلام) است که:

«يُسْأَلُ الْمَيِّتُ فِي قَبْرِهِ عَنْ خَمْسٍ عَنْ صَلَاتِهِ وَ زَكَاتِهِ وَ حَجِّهِ وَ صِيَامِهِ وَ وَلَايَتِهِ إِيَّانَا أَهْلَ الْبَيْتِ فَتَقُولُ الْوَلَايَةُ مِنْ جَانِبِ الْقَبْرِ لِلْأَرْبَعِ مَا دَخَلَ فِيكُنَّ مِنْ نَقْصٍ فَعَلَيَّ تَمَامُهُ.»

از میت در قبر از 5 چیز سوال می شود نماز، زکات، حج، روزه و ولایت نسبت به اهل بیت بعد می گوید پس ولایت از کنار قبر به آن 4 تای دیگر می گوید هر نقصی که بر شما باشد بر من است که تمام کنم. آن نواقص را من جبران می کنم.

الكافي (ط - الإسلامية)؛ نویسنده: كلينى، محمد بن يعقوب بن اسحاق، محقق/ مصحح: غفارى على اكبر و آخوندى، محمد، ناشر: دار الكتب الاسلامیة، ج3، ص241، بَابُ الْمَسْأَلَةِ فِي الْقَبْرِ وَ مَنْ يُسْأَلُ وَ مَنْ لَا يُسْأَل‏، ح15

این در کافی شریف، جلد 3، باب 88 ، حدیث 12، صفحه 239

«الْمَسْأَلَةِ فِي الْقَبْرِ وَ مَنْ يُسْأَلُ وَ مَنْ لَا يُسْأَل»

اتفاق های که در قبر می افتد.

 آقای آقامیری روایتِ‌ درست آن چه که در قبر اتفاق می افتد را ببینید. امام صادق (علیه السلام) فرمود روایت، روایت خیلی مفصلی است که:

«مُحَمَّدُ بْنُ يَحْيَى عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدِ بْنِ عِيسَى عَنِ الْحُسَيْنِ بْنِ سَعِيدٍ عَنِ الْقَاسِمِ بْنِ مُحَمَّدٍ عَنْ عَلِيِّ بْنِ أَبِي حَمْزَةَ عَنْ أَبِي بَصِيرٍ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ (علیه السلام) قَالَ: إِنَّ الْمُؤْمِنَ إِذَا أُخْرِجَ مِنْ بَيْتِهِ شَيَّعَتْهُ الْمَلَائِكَةُ إِلَى قَبْرِهِ يَزْدَحِمُونَ عَلَيْهِ حَتَّى إِذَا انْتَهَى بِهِ إِلَى قَبْرِهِ قَالَتْ لَهُ الْأَرْضُ مَرْحَباً بِكَ وَ أَهْلًا أَمَا وَ اللَّهِ لَقَدْ كُنْتُ أُحِبُّ أَنْ يَمْشِيَ عَلَيَّ مِثْلُكَ لَتَرَيَنَّ مَا أَصْنَعُ بِكَ فَتَوَسَّعُ لَهُ مَدَّ بَصَرِهِ وَ يَدْخُلُ عَلَيْهِ فِي قَبْرِهِ مَلَكَا الْقَبْرِ وَ هُمَا قَعِيدَا الْقَبْرِ مُنْكَرٌ وَ نَكِيرٌ فَيُلْقِيَانِ فِيهِ الرُّوحَ إِلَى حَقْوَيْهِ فَيُقْعِدَانِهِ وَ يَسْأَلَانِهِ فَيَقُولَانِ لَهُ مَنْ رَبُّكَ فَيَقُولُ اللَّهُ فَيَقُولَانِ مَا دِينُكَ فَيَقُولُ الْإِسْلَامُ فَيَقُولَانِ وَ مَنْ نَبِيُّكَ فَيَقُولُ مُحَمَّدٌ (صلی الله علیه واله وسلم) فَيَقُولَانِ وَ مَنْ إِمَامُكَ فَيَقُولُ فُلَانٌ قَالَ فَيُنَادِي مُنَادٍ مِنَ السَّمَاءِ صَدَقَ عَبْدِي افْرُشُوا لَهُ فِي قَبْرِهِ مِنَ الْجَنَّةِ وَ افْتَحُوا لَهُ فِي قَبْرِهِ بَاباً إِلَى الْجَنَّةِ وَ أَلْبِسُوهُ مِنْ ثِيَابِ الْجَنَّةِ حَتَّى يَأْتِيَنَا وَ مَا عِنْدَنَا خَيْرٌ لَهُ ثُمَّ يُقَالُ لَهُ نَمْ نَوْمَةَ عَرُوسٍ نَمْ نَوْمَةً لَا حُلُمَ فِيهَا قَالَ وَ إِنْ كَانَ كَافِراً خَرَجَتِ الْمَلَائِكَةُ تُشَيِّعُهُ إِلَى قَبْرِهِ تَلْعَنُونَهُ حَتَّى إِذَا انْتَهَى بِهِ إِلَى قَبْرِهِ قَالَتْ لَهُ الْأَرْضُ لَا مَرْحَباً بِكَ وَ لَا أَهْلًا أَمَا وَ اللَّهِ لَقَدْ كُنْتُ أُبْغِضُ أَنْ يَمْشِيَ عَلَيَّ مِثْلُكَ لَا جَرَمَ لَتَرَيَنَّ مَا أَصْنَعُ بِكَ الْيَوْمَ فَتَضِيقُ عَلَيْهِ حَتَّى تَلْتَقِيَ جَوَانِحُهُ قَالَ ثُمَّ يَدْخُلُ عَلَيْهِ مَلَكَا الْقَبْرِ وَ هُمَا قَعِيدَا الْقَبْرِ مُنْكَرٌ وَ نَكِيرٌ قَالَ أَبُو بَصِيرٍ جُعِلْتُ فِدَاكَ يَدْخُلَانِ عَلَى الْمُؤْمِنِ وَ الْكَافِرِ فِي صُورَةٍ وَاحِدَةٍ فَقَالَ لَا قَالَ فَيُقْعِدَانِهِ وَ يُلْقِيَانِ فِيهِ الرُّوحَ إِلَى حَقْوَيْهِ فَيَقُولَانِ لَهُ مَنْ رَبُّكَ‏ فَيَتَلَجْلَجُ وَ يَقُولُ قَدْ سَمِعْتُ النَّاسَ يَقُولُونَ فَيَقُولَانِ لَهُ لَا دَرَيْتَ وَ يَقُولَانِ لَهُ مَا دِينُكَ فَيَتَلَجْلَجُ فَيَقُولَانِ لَهُ لَا دَرَيْتَ وَ يَقُولَانِ لَهُ مَنْ نَبِيُّكَ فَيَقُولُ قَدْ سَمِعْتُ النَّاسَ يَقُولُونَ فَيَقُولَانِ لَهُ لَا دَرَيْتَ وَ يُسْأَلُ عَنْ إِمَامِ زَمَانِهِ قَالَ فَيُنَادِي مُنَادٍ مِنَ السَّمَاءِ كَذَبَ عَبْدِي  افْرُشُوا لَهُ فِي قَبْرِهِ مِنَ النَّارِ وَ أَلْبِسُوهُ مِنْ ثِيَابِ النَّارِ وَ افْتَحُوا لَهُ بَاباً إِلَى النَّارِ حَتَّى يَأْتِيَنَا وَ مَا عِنْدَنَا شَرٌّ لَهُ فَيَضْرِبَانِهِ بِمِرْزَبَةٍ ثَلَاثَ ضَرَبَاتٍ لَيْسَ مِنْهَا ضَرْبَةٌ إِلَّا يَتَطَايَرُ قَبْرُهُ نَاراً لَوْ ضُرِبَ بِتِلْكَ الْمِرْزَبَةِ جِبَالُ تِهَامَةَ لَكَانَتْ رَمِيماً وَ قَالَ أَبُو عَبْدِ اللَّهِ (علیه السلام) وَ يُسَلِّطُ اللَّهُ عَلَيْهِ فِي قَبْرِهِ الْحَيَّاتِ تَنْهَشُهُ نَهْشاً وَ الشَّيْطَانَ يَغُمُّهُ غَمّاً قَالَ وَ يَسْمَعُ عَذَابَهُ مَنْ خَلَقَ اللَّهُ إِلَّا الْجِنَّ وَ الْإِنْسَ قَالَ وَ إِنَّهُ لَيَسْمَعُ خَفْقَ نِعَالِهِمْ وَ نَقْضَ أَيْدِيهِمْ وَ هُوَ قَوْلُ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ- يُثَبِّتُ اللَّهُ الَّذِينَ آمَنُوا بِالْقَوْلِ الثَّابِتِ فِي الْحَياةِ الدُّنْيا وَ فِي الْآخِرَةِ وَ يُضِلُّ اللَّهُ الظَّالِمِينَ وَ يَفْعَلُ اللَّهُ ما يَشاءُ»

الكافي (ط - الإسلامية)؛ نویسنده: كلينى، محمد بن يعقوب بن اسحاق، محقق/ مصحح: غفارى على اكبر و آخوندى، محمد، ناشر: دار الكتب الاسلامیة، ج3، ص239 و 240 بَابُ الْمَسْأَلَةِ فِي الْقَبْرِ وَ مَنْ يُسْأَلُ وَ مَنْ لَا يُسْأَل‏، ح12

«إِنَّ الْمُؤْمِنَ إِذَا أُخْرِجَ مِنْ بَيْتِهِ...» به درستی وقتی میت مؤمن را از خانه اش بیرون می آورند که دفن بکنند ملائکه تا قبر او وی را مشایعت می کنند و ازدحام می نمایند تا به قبرش برسانند، پس زمین به او خطاب می کند مرحبا، خوش آمدی و به سوی اهل خود آمدی به خدا سوگند که دوست می داشتم که کسی مانند تو روی من راه برود (مؤمن آن چنانی است) خواهی دید با تو چه خواهند کرد؟ پس به قدری که چشم کار می کند قبر او را وسیع و گشاده می کنم این ها را باز آقای آقامیری در صحبت هایش و موارد متعدد اشکال گرفته یعنی چه مثلاً‌ قبر گشاده و فلان می شود چیزهایی که ظاهر دنیای اش است این ها به معنای این نیست که الان ما قبر ما را باز بکنیم ببینیم قبر گشاد و وسیع شده مثلاً 1 متر بود 100 متر شد پس بقیه قبرها و قبرهای بغلی چه می شوند؟

دو روز دیگری آمدیم یک مرده دیگری روی این دفن کردیم اگر قبر همان شکل قبر است یعنی این قبر برایش گشوده نشده این مؤمن نبود؟ با این که آدم خیلی مؤمنی بود همه به مؤمن بودنش اعتراض داشتند، نه این طوری نیست این مسئله برای روح در حقیقت دارد اتفاق می افتد. گاهی اوقات احساسی که در وجود آدم به وجود می آید احساس تنگی نفس، احساس بستگی و خفگی هست گاهی اوقات آدم در یک ساختمانی است این ساختمان 400- 500 متر ساختمان است آدم احساس خفگی و سنگینی می کند. گاهی اوقات شما در یک 12 متری هستید ولی حس خوبی داری حس می کنی که آرامش داری این حالت، یک حالت جسمانی صرفاً نیست بگوییم یک نفر را انداختند مثلاً یک اتاق 20 متری برای یک زندانی در زندان در نظر گرفته شده ولی چرا به آن زندان می گویند نمی تواند آن مدلی که دوست دارد این جا زندگی بکند. اگر به او بگویند شما 1 ساعت تنفس داری بیرون می روی همان کاری که می خواستی بیرون انجام بدهی وقتی که می داند او باید این جا بماند انتخاب خودش نیست.

باز مثال بزنم روشن بشود یک موقعی یک نفری دارد نان و پنیر می خورد به خاطر این که الان نان و پنیر هوس کرده بخورد دوست دارد بخورد، پول دارد که غذای خیلی خوب از رستوران تهیه بکند و بخورد پول دارد بهترین رستوران شهر برود ولی الان یک دانه نان سنگگ 2 هزار تومانی گرفته با مثلاً 5 هزار تومان پنیر برای شام نان و پنیر می خورد این چه حسی دارد؟ تفاوتش با کسی که ندارد و مجبور است این نان سنگگ با این پنیر را به عنوان غذا الان استفاده بکند این دو تا با هم حس شان یکی است؟ قطعاً نفر دوم احساس خوبی ندارد نسبت به این نان و پنیری که دارد می خورد چرا؟ چون می گوید مجبور هستم غذای دیگری نیست بخورم یا نمی توانم بخرم بخورم این دو تا خیلی با همدیگر متفاوت است.

لذا وقتی در روایت می گوید قبر او وسیع و گشاده می شود این به معنای این نیست که واقعاً قبر جسمانی او گشاده می شود الان روی این قبر را باز کنی می بینی قبر گشوده شده است نه به معنای این است که روح این میت در یک شرایطی در یک جایی قرار می گیرد که احساس وسعت و آرامش می کند کأنه در یک جای خوش آب و هوا و با صفایی قرار دارد. بعد می فرماید پس دو ملک در قبر او داخل می شوند یعنی نکیر و منکر، از او سوال می کنند «فَيَقُولَانِ لَهُ مَنْ رَبُّكَ فَيَقُولُ اللَّهُ فَيَقُولَانِ مَا دِينُكَ» از او سوال می کنند خدای تو چه کسی است؟ ایشان می رسد خیلی راحت می گوید نکیر و منکر چه است؟ دو تا ملک می آیند سوال می کنند از چه کسی سوال می کنند؟ این ها وارد قبر می شوند سوال می کنند از این جسم سوال نمی کنند، این جسم قرار نیست جواب بدهد. فکر می کنم فهمش خیلی دشوار نیست بله یک سوال این چنینی را یک مخاطب معمولی که اطلاعات دینی اش کم است می پرسد تو اگر داری روی منبر می گویی خودت باید جواب بگویی جواب دهنده خودت هستی ما ندیدیم جواب بدهی. شما می گویی این روایت آمده روایتش هم خیلی فلان نیست و خیلی هایش هم قابل قبول نیست یعنی چه قابل قبول نیست؟ دیگر از او می پرسند «مَنْ ربُک» پروردگارت چه کسی است؟ می گوید می گویند دین تو چه است؟ می گوید اسلام می گویند پیامبر تو چه کسی است؟ اسم پیامبر را می آورد امام تو چه کسی است؟ می گوید فلان پس منادی از آسمان ندا می کند بنده من راست گفت در قبرش از فرش های بهشت بگسترانید و دری از بهشت به قبرش باز کنید و جامه های بهشتی بر او بپوشانید.

 الان قبر را باز کنیم این مرده ای که داخل قبر است لباس شیک پوشیده؟ نه، به غیر از کفن لباس دیگری ندارد زیر کفنش هم عریان است لباسی نیست. در این قبر چه نیازی به فرش گرانبهاء دارد که فرش از بهشت آمده این ها عین روایت امام معصوم است. اما ما «فقه الحدیث» می گوییم یعنی فهم حدیث یعنی بیان حدیث باید اتفاق بیافتد شما ظاهر این را می خوانی بعد هم می خندی فرش از بهشت می آورند بروید قبرهای قبرستان های قم را باز کنید ببینید فرش بهشتی در قبرهای مؤمنین و متدینین است؟ قبر شهید زین الدین را برویم باز کنیم او یک شهید والا مقام بود ببینیم در قبرش فرش انداختند یا نه؟ فرش به چه کاری می آید؟ لباس حریر برایش آوردند لباس حریر این جا به چه کار می آید؟ در گرمای 50 درجه قم زیر 3 متر خاک می خواهد این ها را چه کار کند؟ نه، این ها عباراتی است از معصومین (علیهم السلام) روایت امام معصوم است.

 آخرش وقتی روایت را شما نفهمیدی باید بگویی من روایت را نمی فهمم می روم از استادش سوال می کنم. من روایت را نمی فهمم استادش را هم پیدا نکردم فعلاً روایت را کنار می گذارم نظر نمی دهم، نه این که روایت را نفهمی نروی دنبالش که بفهمی بلکه بروی بالای منبر نفهمیدن خودت را دوباره بیان بکنی برای مردمی که پای منبر تو هستند دارند منبر تو را گوش می دهند. آن جا بگویی ما نمی فهمیم این ها یعنی چه؟ این حرف ها چه است؟ این ها قابل قبول نیست. روایت امام معصوم می گوید قابل قبول نیست این ها را کنار بگذارید. می گوید جامه های بهشتی بر او بپوشانید تا به نزد ما آید و آن چه در پیش ماست برای او بهتر است. این پیش ما آید این مرده با این جسمش قرار است راه برود؟ با این پاها قرار است راه برود؟ کجا برود؟ دقیقاً سوال های که آقای آقامیری دارد می پرسد شاید برای شما خنده دار باشد مثلاً من می گویم راه برود کجا راه برود؟ همین ها را ایشان بالای منبر می برد یک منبر جذاب خیلی شنیدنی هم درست می کند.

 من از شما سوال کنم آقای سیرتی وقتی می گوید این ها را به مرده بپوشانند واقعاً‌ به این جسم می پوشانند؟ وقتی به نزد ما آید آن چه در پیش ماست بهتر است راه می رود کجا می رود؟ خدا کجا قرار گرفته که این قرار است پیش او برود؟ با چه لباسی راه می رود؟ کجا زمین دارد راه می رود؟ مدام من از شما این سوال ها را بپرسم بعد شما می گویی آقای عباسی چقدر حرف های زیبایی دارد می زند مدام سوال می پرسد آقای عباسی چقدر سوال دارد؟ آقا چقدر سوال دارم یعنی خیلی با سواد هستم؟ چقدر جواب دارم باید باشد که معلوم بشود با سواد هستم. مدام سوال کنم بگویم آقای سیرتی ما نفهمیدیم این سوال، این سوال این که می گوید پس به او بگویند مانند نو داماد بخواب و بخواب، خوابیدنی که در آن پریشانی نباشد. بعد می گوید مثلاً‌ بگوییم مگر مرده خواب دارد؟ بعد به او می گویند بخواب مثل خواب نو داماد این یعنی چه؟ این که داخل قبر است در این گرما است آن جا تهویه هوا و کولر گازی نیست مدام سوال و ابهام بپرسیم حل می شود؟ یکی باید برود ببینید بخواند مطالعه کند و بیاید شما می گویی من مجری برنامه هستم وقت نمی کنم بروم من هم می گویم من هم کارشناس هستم من هم وقت نمی کنم بروم. آقای کیا هم که کارگردان است آن هم وقت نمی کند برود بقیه رفقای مان هم همین طور پس بگوییم (من مست و تو دیوانه ما را که برد خانه) راننده می آید می گوید شماها رانندگی بلد هستید می گویند نه می گوید من هم بلد نیستم هیچی همین اتوبوس در ترمینال مسافربری باید بماند. وقتی نه تو رانندگی بلد هستی نه آن ها بلد هستند نه آن ها مجوز رانندگی دارند نه تو می خواهی رانندگی بکنی پس چه کار باید بکنی؟

تو سخنران این ها هستی تو نمی خواهی بروی مطالعه کنی؟ این منبر رفتن خیلی راحت است می رویم روی منبر، لم می دهیم می گوییم واقعاً برای من سوال است نکیر و منکر چه هستند؟ قبر چه است؟ قیامت چه است؟ حوض کوثر چه است؟ شفاعت چه است؟ مدام سوال می کنیم بله این ها سوال ما هم است حالا چه کسی باید جواب بدهد؟ نمی دانم آن دیگر کار من نیست من می خواستم بگویم واقعاً‌ این سوال ها خیلی مهم است. دست شما درد نکند یکی دو جلسه گفتیم این سوال ها خیلی مهم است 13 شب محرم شما سخنرانی کردی ملت آمدند پای منبر شما نشستند جواب این سوال ها را باید تو بدهی، اگر تو هم قرار نیست بدهی پس چه کسی جواب این سوال ها را بدهد؟ تو می گویی من بقیه را هم قبول ندارم بقیه اشتباه جواب می دهند. بقیه از روی دل خودشان جواب می دهند. بقیه از روی بی سوادی جواب می دهند. تو که با سواد هستی دلت هم برای مردم می سوزد جواب این ها را بده بگو شفاعت چه است؟ حوض کوثر چه است؟ قبر و قیامت چه است؟ نکیر و منکر چه هستند و سوال شان چه است؟

ادامه روایت حضرت فرمود اگر کافر باشد ملائکه او را تا قبرش مشایعت می کنند و زمین به او می گوید «لَا مَرْحَباً بِكَ وَ لَا أَهْلًا» به جای بدی آمدی یعنی خوش نیامدی، خوشامد به او نمی گویند بد آمد به او می گویند.

در دنیا بودی همه را ذله کرده بودی الان هم این جا با این وضعیت اعمالت چه کار کنیم؟ به خدا سوگند من دشمن می داشتم و بدم می آمد که مثل تویی بر روی زمین من راه برود مثل هیتلرها، مثل عبدالمالک ریگی ها، مثل بن لادن ها، مثل صدام ها، مثل یزیدها، مثل مروان ابن حکم ها، مثل حجاج ابن یوسف ثقفی ها و و و... که این ها ننگ زمین هستند یعنی زمین حالت تهوع پیدا می کند از این که، این رویش قدم می زند تو فقط جنایت کردی یک سره هم داشتند لعن و نفرینت می کردند همه اش داری ظلم می کنی. به چه چیز تو دل خوش باشم؟ چرا نباید بدم بیاید از این که تو روی من راه بروی؟ بعد می گوید البته خواهی دید که با تو چه خواهم کرد؟ جواب آن ها را باید پس بدهد دنیا دار مکافات است پس بر او تنگ می شود و او را طوری می فشارد که استخوان های پهلویش به هم می چسبد پس دو ملک قبر یعنی نکیر و منکر بر او داخل می شوند. این که می گوید استخوان های پهلویش به هم می چسبد باز دوباره نروید قبر را باز کنید ببینید استخوان ها را فشار داد یا نداد؟ حس فشردگی در روح او ایجاد می شود طوری که واقعاً حس می کند واقعاً صدای خرد شدن استخوان هایش را می شنود یک ماجرای واقعی معروفی است می گوید شخصی می خواست مخفیانه با قطار برود چون بلیط نداشت قطارها قدیم چند تا واگن مسافری داشت چند تا واگن باری داشت، می خواست خودش را پنهان بکند تا با این قطار برود داخل یکی از این ها رفت در را بستند این شخص آن جا ماند وقتی قطار حرکت کرد علایم و آثاری در آن جا دید متوجه شد ایشان داخل یک کانتینری هست که این کانتینر، کانتینر نگهداری گوشت یخ زده و چیزهای سرد است. سرمای آن کانتینر 30 درجه زیر صِفر سرما است خیلی ناراحت شد گفت من این جا یخ می زنم مدام این حس را داشت من دارم یخ می زنم لحظات آخر کاغذی یا چیزی پیدا کرد با خون خودش نوشت قصدم این بود تا فلان جا با این قطار بروم اما از بد روزگار افتادم داخل یک واگنی که این واگن، سردخانه این قطار بود، الان دارم یخ می زنم در آستانه مردن هستم برای شما این را نوشتم. وقتی که ایشان را از داخل این کانتینر در آوردند در حالی که برق سرمایی این کانتینر وصل نبود و سرمایشی وجود نداشت ولی این آقا با همه علایم مردن از سرما، یخ زدگی جنازه اش کشف شده یعنی دقیقاً مدل پوست چه شکلی می شود؟ یعنی ذره ذره همه مراحل یخ زدن این در خودش حس کرده تلقین شده و بعد یخ زده انگار این آقا یخ زده و از دنیا رفته. لذا این را به عنوان یکی از نشانه ها و دلایل مهم برای تلقین می دانند تلقین کسی که به خودش مدام گفت این جا یخ می زنی، یخ می زنی، کانتینر سرما، کانتینر سرما در حالی که این کانتینر سرما روشن نبود و کار نمی کرد اما او یخ زد. بر عکس این در جاهای مختلف این اتفاق افتاد کسی که گیر کرد زمانی که باید یخ می زد و آن قدر آن جا فعالیت کرد و به خودش گفت نه تو یخ نمی زنی و نجات پیدا کرد و یخ نزند.

ببینید این آن چیزی که تصور می کند و این احساسی که بر او وارد می شود و آن اتفاقی که نسبت به روح او دارد می افتد این را شما بیایی با مسخره بگویی الان یعنی ما قبر را باز بکنیم می بینیم همه استخوان هایش چسبیده به همدیگر پوکیده و لهش کردند با تریلی از رویش رد شدند اگر باز کردیم هیچی نبود چه؟ بعضی ها این کار را انجام دادند. برای رفیق شان دوربین گذاشتند صدا گذاشتند آدم زنده را داخل قبر گذاشتند ببینند نکیر و منکر می آید یا نه؟ خدا خیرت بدهد تو نمردی نکیر و منکر بیایند از تو چه بپرسند؟

مجری:

جداً این کار را کردند؟

استاد عباسی:

بله این کار را کردند جوان هایی در بعضی از کشورها آمدند رفتند این قصه را آزمایش بکنند یک قبری درست کردند در این قبر دوربین و صوت کار گذاشتند یکی از خودشان را همراه با دستگاه تنفس تا روی قبر دستگاه تنفس بیاید داخل قبر گذاشتند ببینیم نکیر و منکر می آید یا نمی آید؟ آخر این نمرده بعد هم مگر تو باید ببینی نکیر و منکر می آید یا نه؟ مثلاً یک نفری که تازه از دنیا رفته شما داخل قبرش دوربین بگذاری صدایی از او ایجاد می شود؟ قرار است این مرده با گوش جسمانی اش بشنود؟

مجری:

بیچاره ها پای منبر امثالی مثل آقای آقامیری نشستند.

استاد عباسی:

خیلی تأسف آور است این ها فکر می کنند میت را تلقین می کنیم داریم به جسم این میت داریم می گوییم در حالی که به روح داریم می گوییم. منتها چرا داریم این جسم را موقع دفن تلقین می کنیم که بگو: 

«إذا جاء ملکان مقربان فقل في جوابه الله جل جلاله ربی»

این ها را برای چه داریم به این می گوییم؟ به خاطر این که، این روح تا هنگام دفن کنار این جسم است و شب اول قبر برای این روح در این محدوده مکانی و زمانی ممکن است اتفاق بیافتد، شب اول قبر او به معنای این نیست که یعنی مرده را دفن می کنند می گذارد موقعی که شب شد 9 شب به بعد شبش می شود مثلاً آن موقع می آیند. شب اول قبر از لحظه ای که دفن می شود شروع می شود. برای مرده تفاوتی ندارد که الان 8 صبح است دفنش کردند الان بی کار است تا 8 شب بشود تاریک بشود شب بشود بعد ملکان مقربان بیایند سوال بکنند «من ربک، من نبیک، من کتابک، من امامک» این ها را سوال کنند نه شب اول قبرش از همین الان شروع می شود.

دوباره ابو بصیر از امام صادق (علیه السلام) سوال کرد عرض کردم فدای تان شوم یابن رسول الله، آقا جانم، امام صادق (علیه السلام) ما هنوز ادب سوال کردن هم نپرسیدیم این را متوجه نشدیم یاد نگرفتیم. چطور باید سوال کنیم راحت به روایت امام معصوم می رسد ما سوال داریم ما می پرسیم ما ابهام داریم ادب سوال را شما باید به مخاطبینت هم یاد بدهی آن ها باید بدانند برای سوال شان چگونه محضر امام معصوم برسند محضر روایات معصومین؛ محضر امام معصوم الان نمی توانیم برسیم محضر روایات شان می توانیم برسیم. من در حرم امام رضا (علیه السلام) جای پرسش و پاسخ بود حلقه های معرفت شاید خیلی از بیننده ها را آن جا دیدیم و زیارت کردیم و سلام علیک و خوش بش کردیم ایامی که مشهد مشرف می شویم ماه رمضان باشد یا محرم باشد یا ایام دیگر پرسش و پاسخ های در حرم امام رضا (علیه السلام)، مدرسه پریزاد یا بعضی از اماکن دیگر بعضی ها می آیند سوال می پرسند به آن ها گفتم این قصه پیش آمده. سوال پرسید گفتم ببخشید من جواب شما را نمی دهم پرسید حاج آقا چرا جواب من را نمی دهی مگر شما این جا ننشستی جواب من را بدهی؟ سوال من را جواب بده می گویم ببخشید اهل بیت (علیهم السلام) به ما یاد دادند سوال را باید درست بپرسیم شما ادب سوال کردن را رعایت کن من هم ادب جواب دادن را رعایت می کنم. به من یک دستوری داد به شما هم یک دستوری داده به شما گفتند:

«سَلْ تَفَقُّهاً وَ لَا تَسْأَلْ تَعَنُّتا»

یعنی بپرس برای این که بفهمی نپرس برای این که مچ یارو را بگیری، گیر بدهی، اشکال کنی یارو را خراب کنی!

الكافي (ط - الإسلامية)؛ نویسنده: كلينى، محمد بن يعقوب بن اسحاق، محقق/ مصحح: غفارى على اكبر و آخوندى، محمد، ناشر: دار الكتب الاسلامیة، ج6، ص381، بَابُ فَضْلِ الْمَاء، ح7‏

طرف آمد می گوید حاج آقا اگر راست می گویی خدا چه شکلی است؟ این سوال را من جواب نمی دهم وظیفه ای ندارم این را جواب بدهم. من سوالی را جواب می دهم که شما برای دانستن بپرسی بعد هم وقتی سوال بپرسی بدانی کسی که پاسخ سوال شما را می دهد بر گردن شما حقی دارد. ادب صحبت کردن با او را باید رعایت بکنی محترمانه سوالت را بپرسی دو زانو بنشین سوالت را بپرس. برای من مسئله ای نیست شما پایت را دراز بکنی ولی معصومین به ما گفتند جایی که شما می خواهی سوال بپرسی محترمانه و مؤدبانه در محضر استاد بنشین سوال بپرس من هم استاد نیستم ولی چون فرمودند از کسی که سوال داری می پرسی داری از من سوال می پرسی آداب سوال پرسیدن را رعایت کن.

آقای آقامیری شما آداب سوال پرسیدن یعنی اشکال کردن به آن چه که به عنوان معارف دین است را بلد هستی؟ رعایت می کنی؟ این طوری شما روی صندلی بنشینی و مبل بنشینی ما سوال داریم روایت آمده که آمده روایت آمده این روایت ها را می خوانم ولی اشتباه است ولی مورد قبول نیست ولی فلان نیست. شما بگو من هنوز تحقیق کافی در این رابطه نکردم. نه این که بیایی به عنوان منبری یک جلسه برای خودت همین ها را مطرح بکنی و بروی.

 در ادامه ابو بصیر می گوید عرض کردم فدای تان شوم نکیر و منکر بر مؤمن و کافر به یک صورت وارد می شوند؟ آقا جانم، یابن رسول الله، روحی لک الفداء، بأبی انت وأمی داریم از امام معصوم سوال می کنیم شما می گویی امام معصوم این روایت ها را گفتند فلان است ولی این روایت ها فلان است. حضرت فرمودند نه پس فرمود او را می نشانند و روح را تا کمر به او بر می گردانند و می گویند پروردگار تو کیست؟ او مضطرب می شود. باز این جا، این تکه روایت را ممکن است من نفهمم ایشان می گفت یک عطسه می کند بلند می شود می نشیند کله اش به لحد می خورد این که نمی تواند بنشیند لحد خیلی پایین است لحد با بدن میت 10 سانت فاصله دارد اگر بخواهد بنشیند 50 سانت فاصله نیاز دارد. پس چطور می گوید او را می نشانند و روح را تا کمر به او بر می گردانند؟ ما که می گوییم این باید احتمالاً روح باشد نه کامل جسم باشد می خواهد بگوید در این فضا، در این مقدار اما نهایت می گوییم ما روایت را نفهمیدیم نه این که بگوییم بلند می شود کله اش به لحد می خورد عطسه می کند می گویند پروردگار تو کیست؟ او مضطرب می شود می گوید می شنیدم که مردم می گفتند خدا می گویند هرگز ندانی اینی که داری می گویی همین طوری یک چیزی روی هوا داری می گویی. از مردم می شنیدم خدا می گفتند هیچی از آن نمی داند الکی دارد می گوید پیامبر تو کیست؟ می گوید نمی دانم می شنیدم که مردم چنین می گفتند که فلانی است می گویند هرگز ندانی و از امام زمان می پرسند و همین گونه جواب می دهد پس از آسمان ندا می رسد که بنده من دروغ گفت قبرش را از آتش فرش کنید و جامه های آتش بر او بپوشانید.یعنی واقعاً داخل قبر آتش سوزی اتفاق می افتد؟ یا نه این عذابی است که صاحب قبر متوجه می شود ما اگر در قبر او دوربین هم بگذاریم دوربین مان عیب نمی کند آتش، شعله ای نمی کشد واقعاً‌ آتش بگیرد. اگر متخصص عقیده نیستی بگو متخصص عقیده نیستم چرا روی منبرت مطرح می کنی؟ مگر مجبور هستی حتماً بحث معاد را مطرح کنی؟ اصلا من از ایشان سوال می کنم جواب بدهد یک دوره کامل معاد خوانده پیش چه کسی خواند کجا خواند و چه کتابی خواند؟ می خواهی بروی تدریس کنی، منبر بروی و فلان خیلی بیشتر باید کار کرده باشی حداقل یک دوره معاد ایشان کار کرده است؟

قبرش را از آتش فرش می کند و جامه های آتش بر او بپوشانید و دری از آتش بر او باز کنید تا به نزد ما بیاید و آن چه نزد ماست بر او بدتر است از این حالت. پس 3 مرتبه گرزی از آتش بر او می زنند که در هر مرتبه آتش از قبرش پرواز می کند. این نشان می دهد جسمی نیست 3 مرتبه گرزی از آتش می زنند در هر مرتبه آتش از قبرش پرواز می کند یعنی زبانه می کشد. چه کسی دید زبانه بکشد؟ قبر کدام اعدامی به خاطر مواد مخدر به خاطر تجاوز به عنف،‌ فلان و فلان دیدید شعله ور بشود. یک قبرهایی در قبرستان هست می بینید از از اطرافش شعله بلند شد بعد مردمی که در قبرستان هستند احتمال دارد از کنار یک قبری رد می شوند لباس شان آتش بگیرد باید آتش نشانی بیاید آتش خاموش بکند، همه این ها قرینه بر این است که این اتفاق نسبت به روح دارد می افتد نه نسبت به جسم که اگر آن ضربت ها را به کوه های تهامه بزنند همه ریز ریز می شوند. کوه های خیلی مفصل و بزرگی نزدیکی مکه بود به اسم کوه های تهامه.

 خداوند در قبرش بر او مسلط می گرداند مارها را که او را سخت می گزند و می درند و شیطان او را به غم و اندوه می دارد و صدای عذاب او را هر که خداوند خلق کرده به غیر از جن و انس می شنوند. این روایت امام معصوم است به درستی که می شنود صدای کفش های مشایعت کنندگان و صدای بر هم زدن دست هایشان را؛ روی قبر میت خاک ریختند دست شان را به هم می زنند او متوجه می شود. دارند بر می گردند او متوجه می شود. و این است معنای قول حق تعالی

(يثَبِّتُ اللَّهُ الَّذِينَ آمَنُوا بِالْقَوْلِ الثَّابِتِ فِي الْحَياةِ الدُّنْيا وَفِي الْآخِرَةِ وَيضِلُّ اللَّهُ الظَّالِمِينَ وَيفْعَلُ اللَّهُ مَا يشَاءُ)

خداوند کسانی را که ايمان آوردند، به خاطر گفتار و اعتقاد ثابت شان، استوار می ‌دارد؛ هم در اين جهان، و هم در سرای ديگر! و ستمگران را گمراه می ‌سازد، (و لطف خود را از آن ها بر می ‌گيرد)؛ خداوند هر کار را بخواهد (و مصلحت بداند) انجام می ‌دهد!

سوره ابراهیم (14): آیه 27

این آیه قرآن را هم می فرماید و مسئله به این شکل بیان می شود این روایت از امام معصوم (علیه السلام) در کافی، جلد 3، باب 88 «المسئلة فی القبر» صفحه 239 و 240 این هجمه از روایات و روایاتی که این ها نیاز به تفقه دارد نیاز به فقه الحدیث دارد. امام معصوم فرمودند:

«حَدِيثٌ تَدْرِيهِ خَيْرٌ مِنْ أَلْفِ حَدِيثٍ تَرْوِيه‏»

معاني الأخبار؛ ابن بابويه، محمد بن على، محقق / مصحح: غفارى، على اكبر، ناشر: دفتر انتشارات اسلامى وابسته به جامعه مدرسين حوزه علميه قم، ص2

قبلاً هم خدمت شما این روایت را از ذوات مقدسه معصومین (علیهم السلام) بیان کردیم که یک روایتی که بفهمی آن روایت را بهتر از هزار تا روایتی است که فقط او را نقل بکنی مدام و بیان بکنی باید زحمت کشید این مدلی نیست که شما خیلی راحت همین طور هر چه به دهانت بیایی بگویی بعد هم مخاطبینت بگویند چقدر با سواد است؟ چقدر سوال پرسید؟ هزار تا سوال بلد است فلانی هزار تا مسئله ریاضی بلد است. هزار تا مسئله ریاضی بلد است استاد ریاضیات می شود؟ یا هزار تا جواب مسئله بلد باشد بتواند مسئله ها را حل بکند والا این سوالات که در کنکورها و امتحان های مختلف آمده دست آدم ها ممکن باشد. بعضی ها واقعاً به خاطر همراهی کردن با نوجوان ها هستند بعضی ها در هر جمعی می آیند سوال می کنند و معما مطرح می کنند. یک نفر پنج تا معما بلد باشد یعنی خیلی باهوش است؟ معما است رفته این معما را یاد گرفته مثل کسی که شعبده بازی یاد گرفته و روش غیب کردن دستمال را یاد گرفته این یعنی این که خیلی آدم باهوش و تیز هوشی است؟ نه، تمرین کرده آنی که 5 تا توپ را بالا می اندازد با آن 5 تا توپ هم زمان بازی می کند این یعنی خیلی تیز هوش و فهمیده است که این کار را کرده؟ نه این تمرین است. بله ممکن است تیز هوش هم باشد ممکن است فهمیده، عالم و اندیشمند هم باشد ولی خیلی از این ها بر اساس تمرین و ممارست است صرف تمرین و ممارست به این نتیجه رسیدند.

مجری:

صحبت های استاد عزیز آقای دکتر عباسی فرمودند حقیر کامل کلیپ را دیدم و هم فرمایشات استاد را چقدر زیبا به ما فهماندند مسئله از این قرار است. ولی خیلی جالب است آقای آقامیری و امثالی مثل آقای آقامیری فهم شان همین قدر است که بیایند سوال مطرح بکنند و پاسخ سوال را بلد نباشد استاد که صحبت می کردند در این فکر بودم که طرف می خواهد انکار بکند. یک زمانی ممکن است طرفی حرفی را بزند یک سوالی را مطرح بکند یک شبهه ای را بیاندازد ولی قصد تخریب کردن نداشته باشد خدا وکیلی چند جلسه استاد عزیز زحمت کشیدند این برنامه را تدارک دیدند دوستان عزیز کلیپ ها را آماده کردند با همدیگر دیدیم تمامی کلیپ ها را که دیدیم و پاسخ های که استاد عزیز دادند حقیر به عنوان مجری برنامه به این نتیجه رسیدم که ایشان دارد انکار می کند. می گوید همه اش دروغ است یعنی غیر از این نیست کسی که مسلمان باشد البته ایشان حرفی که دارد می زند حرف غیر مسلمان ها است آقای آقامیری جداً این چه حرفی است که شما داری پای منبر می زنی؟ اگر قرار باشد ادیان های مختلف را زیر سوال ببرم خیلی راحت می نشینم در مقابله با آن ها حرف های را می زنم که بر ضدشان باشد. تو که مسلمان و شیعه هستی فرزند حضرت صدیقه طاهره فاطمه زهرا (سلام الله علیها) هستی این چه حرفی است پای منبر می آیید می زنید؟ همه را دور خودت جمع می کنی و حرف و حدیث هایی درست می کنی ما دقیقاً یک ساعت و نیم یکی از کلیپ ها را در برنامه می بینیم استاد عزیز پاسخ می دهد باز وقت برنامه کم می آید.

واقعاً خیلی عجیب است که طرف آن احکام و آن سوالی یا آن شبهه ای که دارد ایجاد می کند متوجه نشده باشد هیچ جستجو تحقیقی هم نکرده باشد خیلی بعید است از کسی که مسلمان و شیعه باشد و به اصطلاح مرید اهل بیت باشد و این سوال های عجیب و غریب را در فضای مجازی ایجاد کند با همدیگر میان برنامه ای ببینیم

 (میان برنامه)

مجری:

بینندگان عزیز از این که تا به الان همراه ما با برنامه عصر ایمان هستید و موضوع شبهات آقای آقا میری خیلی متشکرم. در لحظاتی قبل حقیر گفتم در این برنامه ها حالم خوب نیست وقتی صحبت های که می شود این است ما هم مثل همه مریدان اهل بیت عصمت و طهارت (علیهم السلام) هر کجای این عالم جسارت و بی احترامی نسبت به کلام اهل بیت و خدا بشود آدم حس و حالش خوب نمی شود که آقای آقامیری نسبت به شبهات و صحبت های که می کنند حال ما را خوب نمی کنند.

از خدای بزرگ و مهربان می خواهم به حق محمد و آل محمد همه ما را به راه راست هدایت کند کلیپ دیگری از آقای سید حسن آقامیری با همدیگر ببینیم و بر گردیم پاسخ شیرین استاد عباسی را با هم بشنویم.

کلیپ شبهه دوم – آقای سید حسن آقا میری

الان صراط چه است؟ اصلاً قیامت چطوری است؟ واقعاً آدم ها از قبر بیرون می آیند بعد کجا می آیند؟ مثلاً‌ روی کره زمین است همه لخت و عریان از قبر بیرون می آیند چون گفتند عریان هستند لخت و عریان همه در یک بیابانی می ایستیم و بعد حساب و کتاب می شود واقعاً‌ این طوری است؟ بعد صراط یک پل است بعد می آیند یک پل می زنند زیرش جهنم است آن طرفش بهشت بعد از رویش رد می شوی اگر افتادی که در جهنم می افتی رد هم شدی می روی؛ واقعاً یک پلی مثل پل نیروگاه است؟!

مجری شبکه ولی عصر:

این را کلیپ استاد عزیز هفته قبل هم دیدیم و وقت برنامه خیلی کم بود نتوانستید کامل صحبت بکنید در مورد معاد و پل صراط حرف های که ایشان زد

استاد عباسی:

من دوست داشتم که این کلیپ را باز هم بینندگان عزیزمان ببینند این دو کلیپ مربوط به یک برنامه است، این کلیپ را هفته گذشته هم پخش کرده بودیم و آن کلیپ اول را هفته گذشته نرسیدیم پخش بکنیم. وقتی که دوستان مان میان برنامه رفتند شما پرسیدید حرف تان این بود ظاهر قصه به انکار می خورد گفتم در برنامه توضیح بدهم خوب باشد باید ظاهر قصه به انکار بخورد. وقتی که قرار است آن نتیجه معاد مشخص بشود چون همه این ها مقدمات معاد است یعنی مقدمات آن نتیجه که آن نتیجه بهشت و دوزخ و حساب و کتاب است وقتی قرار است که آن نتیجه که حساب و کتاب است زده بشود ریشه اش را آقای آقامیری بزند، مقدماتش را هم باید بزند از بین همه این ها عریان در صحرای محشر رفتن مدام تأکید بکند گفتند همه لخت و عریان می آیید و بعد آن پل را با آن ویژگی که هفته گذشته که گفتیم دیگر تکرار نکنیم در رابطه با آن صحبت می کند زدنِ جزئیاتی که مربوط به معاد است.

امیدوارم توانسته باشم بینندگان عزیزمان را ترغیب کنم به این که مطالعه کنید و مطالبه گری داشته باشید این که شما گفتید نکته مهمی است هر کسی که توهین به کلام اهل بیت بکند دانسته و عمدی و صد در صد عمدی باشد حسابش روشن است. آن که ظاهر قصه ندانسته باشد بی توجهی و این ها باشد ما باید مطالبه داشته باشیم باید برخورد بکنیم باید مانع بشویم. آقا یک بار دو بار اسم حضرات معصومین را آوردی درست بیان نکردی اسم کوچک صدا زدی، آقا رسول الله در رابطه با امیر المؤمنین دستور دادند حضرت علی (علیه السلام) صدا بزنید «بإمرة المؤمنین» یا امیر المؤمنین بگویید. نگویید امام علی فرمودند علی می گوید یک موقع آدم ده بار کلمات را درست تلفظ کرده وجود نازنین امیر المؤمنین علی ابن ابیطالب (صلوات الله وسلامه علیه) این طوری بیان کرده یک بار بین کلامش از دستش در رفت. جالب بود یک موقعی کلیپی از شبکه های وهابی پخش کردیم یکی از کارشناس هایشان آقای ترشابی بود، برنامه اش را بررسی کردیم در یک برنامه در رابطه با موعود، حضرت مهدی (ارواحنا له الفداء) حضرت ولی عصر صحبت کرده بود هر جایی که می خواست در رابطه با مهدی که وهابی ها قبول دارند که یک مهدیی می آید صحبت می کند مَهدی می گفت. هر موقع که می خواست در رابطه با مِهدی شیعه صحبت بکند مِهدی می گفت عمداً این طوری می گفت یک کلیپی هم درست کردیم در فضای مجازی بود می گفت آن چه که ما درباره مَهدی می گوییم این است اما شیعه می گوید مِهدی می آید. چرا به این جا رسید این طوری بیان می کنی؟ این عمد است، این که ما در رابطه با روایات معصومین همه این ها که می گوییم صراط و فلان و بَهمان است بعد می گوید این ها چه است اصلاً‌ قابل فهم و بیان است؟ آقا این قدر راحت می گوید اگر قرار است که شیعه اثر گذاری باشیم شیعه به درد بخوری باشیم مسلمان درست درمانی باشیم، باید از فضای مراد و مریدی بیرون بیاییم. آقا من مرید اهل بیت (علیهم السلام) هستم ولا غیر اگر آقای فلانی را دوست دارم تا جایی دوست دارم که دارد حرف اهل بیت را می زند اگر مسیرش اشتباه شد پای این آقا مقابل امام زمانم نمی ایستم.

فردا روز ممکن است آقای عباسی اشتباه بکند بیننده ای که داری حرف من را الان می شنوی و می گویی نقد خوبی کرد ممکن است من عباسی خدا نا کرده یک موقع مسیر اشتباهی برویم حرف اشتباهی بزنم پای حرف اشتباه من نایست، بایستی روز قیامت هم من را کتک می زنند و جهنمی می کنند هم شما را جهنمی می شوی. می گوید اگر قرار است یکی اشتباهی کرده بگذار خودش پای اشتباه خودش بایستد من باید بایستم؟ شما برای چه باید پای اشتباه بایستید؟ چون قبلاً حرف های خوبی می زد بله قبلاً حرف های خوبی میزد الان دارد اشتباه می کند اشتباهش را بگویید ای کسی که پای منبر آقای آقامیری نشستی بگو داری اشتباه می کنی این لطف نیست که تو در هر صورت مرید آقا هستی می گویی من مرید آقامیری هستیم و 15 سال است آقامیری را قبول دارم.

مجری:

احترامش را دارم چیزی هم نمی گویم.

استاد عباسی:

بله، احترامش را دارم چیزی نمی گویم و نقدش هم نمی کنم مهم تر از امام زمانت نیست، هر که می خواهد باشد حرف اشتباه زده بگو حرفت اشتباه است. نه می خواهد فحش بدهی و توهین بکنی یک جوری حرف نزن من فرزندم را در مجلس تو در روضه سید الشهداء در دهه محرم آوردم وقتی بر می گردیم فرزند من بگوید بابا راست می گوید قیامت چه است؟ صراط چه است؟ حوض کوثر چه است؟ زیر آب عقایدش را برایت زد چرا در جلسه به او نمی گویی؟ چرا اعتراض نمی کنید این چه حرف هایی است داری میزنی؟ جواب همه این سوال ها را خودت باید بدهی چرا جوابش را نمی دهی؟ اگر جواب بلد نیستی منبر نرو اگر بلد هستی جواب نمی دهی داری ظلم و خیانت می کنی، بله آدم یک موقعی ابهام ایجاد می کند سه چهار تا سوال می پرسد ابهامش را می گوید بعد جواب می دهد ما جواب ندیدیم اگر جواب دادی بگو ما کامل برنامه را داریم و دیدیم.

این سخنرانی نیم ساعت و یا هر چقدر است کامل برنامه را داریم و دیدیم شما فقط سوال می کنی و می روی این اشکال کار است سوال بله من می خواهم ذهن مخاطبانم تمرکز پیدا بکند بگویم مخاطبان و بینندگان عزیز و گرامی واقعاً‌ سوال های مطرح است حوض کوثر چه است؟ صراط چه است؟ میزان چه است؟ بعد شروع می کنم یکی یکی روایتش را می خوانم تو هم سوال کن بعد روایتش را بخوان و توضیح بده بگو این روایت، این جایش این است و آن جایش این است کامل توضیح بده بعد هم یک جایش را بگو یک جا هست من نفهمیدم. آدم قبول می کند دلت برای دین مردم می سوزد نمی خواهی دین مردم را خراب بکنی ما نگرانی مان از همین است که دین مردم را داری خراب می کنی والا با حرف زدن تو برو 5 سال بالای منبر بنشین مدام بگو فلان جا مسئولین اشتباه کردند فلانی چه گفت؟ او هم جواب دارد هر که می خواهد جواب بدهد بیاید جواب بدهد. اگر آن جا هم بی انصافی کردی قیامت و دنیا باید جواب بدهی ولی ما حرف مان این است این دین مردم است دین این مخاطب را نگیر اگر دیوار معاد فرو ریخت چیزی از بقیه دین باقی نمی ماند. چون دیوار معاد را زدی سیستم، سیستم پاداش و جزاء است اگر سیستم پاداش و جزاء نباشد دیگر کسی دینداری نخواهد کرد. یعنی وقتی قرار نیست پاداشی وجود داشته باشد قرار نیست جزایی برای کار نا شایست وجود داشته باشد برای چه این کارها را انجام بدهیم؟ به چه انگیزه ای؟

مجری:

ایشان اصل مسئله را دانه به دانه دارد پاک می کند.

استاد عباسی:

روی نقاط حساس، روی اصول اعتقادات، روی مبانی اعتقادی یک جاهایی از دین هست می گوییم این ضربه خیلی جدی نمی زند مثلاً می گویم در مسائل مربوط به معاد این که در صحرای محشر آدم ها حاضر می شوند چطوری حاضر می شوند؟ ندانیم چطوری حاضر می شوند با لباس است یا عریان است؟ همه کنار هم در این دنیا هستند یا در آخرت است یا در یک جای دیگر است یا در آسمان ها است؟ نمی دانیم لطمه ای وارد نمی کند. ولی این ها را کنار هم بیاوری و مسخره کنی لطمه وارد می کند بگویی این ها چه است گفتند؟ به صحرای محشر عریان می آیند صحرای محشر کجا است؟ این جا و آن جا است یعنی تردید ایجاد بکنیم والا به صورت عادی یک نفر همین که بداند قیامت، حساب و کتاب، بهشت و جهنمی است کفایت می کند اصل مسئله را می داند

«أَنَّ الْمَوْتَ حَقٌّ وَ الْجَنَّةَ حَقٌّ وَ النَّارَ حَقٌّ وَالحِسَابَ حَقٌّ‏»

این را قبول دارد کفایت می کند مدل روز محشر آمدن را نمی داند خب نداند اما این که شما همه این ها را کنار هم بگذاری و همه را مجهول کنی گزینه های معلوم را تبدیل به گزینه های مجهول کنی، وقتی ما نمی دانیم چطوری به صحرای محشر می رویم پس نکیر و منکر اشکال دارد پس صراط هم پَرْ، میزان هم پَرْ، فشار قبر هم پَرْ همه این ها را کنار زدیم پس چه؟ آقا راحت باش امام حسین، شمر را از جهنم در می آورد جهنم را تعطیل می کند. من امام حسین را می شناسم (یادتان است کلیپ پخش کردیم) امام حسینی که من می شناسم امام حسین شما را نمی دانم امام حسین من این طوری است. قاتل های حضرت زهرا را هم به بهشت می آورد. کلاً جهنم را تعطیل می کند برای چه عاشوراء عزاداری بگیریم فاطمیه بگیریم شهادت امام صادق عزاداری بگیریم؟ مأمون هم العیاذ بالله بهشتی است همه این ها هم باید به حرف آقای آقامیری بهشتی باشند. دیدگاه اعتقادی یعنی چه؟ همه مثل هم هستند همه هم ان شاء الله بهشتی هستند هیچ مشکلی هم وجود ندارد و هیچ حساب و کتابی هم نیست پس خوش باشیم. دیگر فرق آنی که ماه رمضان 16- 17 ساعت دارد روزه می گیرد، با آنی که روزه نمی گیرد چه است؟ هیچی دو تای شان آخرش بهشت می روند. فرق آنی که به خودش زحمت می دهد نصف شب بلند می شود نماز می خواند با آن یکی چه است؟ هیچی. فرق آنی که جهاد می رود فرق آنی که صدقه و زکات می دهد چه است؟ همه اش هیچی!

این مدلی که آقای آقامیری برخورد می کند و پی گیر این موارد است ما می گوییم شما حرف های دیگری داری حرف های دیگرت را بزن،‌ نقد کن بعد هم بگذار نقد بشوی هیچ مانعی هم وجود ندارد ولی مباحث دینی، مباحث حساسی است شما داری روی نقطه ادارکی شخص تأثیر می گذاری روی ذهن شخص داری تأثیر می گذاری ذهن او را داری به گزاره های دینی بی اعتماد می کنی.

روایت های دینی چطوری است؟ این مدلی است نکیر و منکر، سوال قبر، در قبر عطسه می کند بیدار می شود سرش به لحد می خورد بعد او را می نشانند از روی سنگ رد می شود بالا می آید در سنگ فرو می رود دوباره ههه ههه بگوی بعدی بعدی همه این مبانی اعتقادی معادی را شما زدی بعد دیگر باز دارندگی چه شد؟ چطوری برای شخص باز دارندگی دارد؟ همین که به او بگویی اخلاق خوب داشته باشی یا پندار نیک، رفتار نیک، گفتار نیک همین را بگویی دیگر تمام شد؟ الان به او بگویی برای چه من باید از اموالم بگذرم در حالی که من زحمت کشیدم این اموال را به دست آوردم چه انسانیت؟ یکی بگوید من نمی خواهم انسانیت داشته باشم یک جور دیگر می خواهم انسانیت داشته باشم من انسانیت نسبت به انسان ها دوست ندارم داشته باشم نسبت به حیوانات دوست دارم داشته باشم.

یک بار در برنامه مثال زدم 3 کیلو 4 کیلو گوشت چره کرده گوسفندی درجه یک گرفته می گوید من می خواهم این را فقط به این سگ ها در دام شهر قم بدهم. خانواده فقیر و مستحقی که دارند این جا زندگی می کنند در دامداری دارد زندگی می کند یعنی محل زندگی پدر و مادر و بچه ها داخل دامداری است این ها آمدند ایستادند با حسرت دارند به این گوشت چرخ کرده نگاه می کنند این می گوید مگر پول خودم نیست؟ این هم انسانیت است من می خواهم به این بدهم. جلوی چشم این بچه ها، گوشت چرخ کرده را برای سگ ها آورده سگ ها، گوشت چرخ کرده بخورند و بعد بچه همین خانواده را گاز بگیرند و بکشند که اتفاق افتاد در همین قم اتفاق افتاد و در شهرهای دیگر اتفاق افتاد. بعد این را می خواهی چطوری به او بگویی این اشتباه است؟ می گوید تو مگر نگفتی کار خیر بکنی مگر نگفتی از پولت برای دیگران خرج کن من می خواهم به سگ های نازی رسیدگی بکنم من به انسان ها دوست ندارم رسیدگی بکنم. این بچه ها گرسنه هستند باشند به من ربطی ندارد من می خواهم برای این خرج بکنم می خواهم این جا برای این حیوانات خرج بکنم این یعنی چه؟ یعنی این که دیگر ملاکی وجود ندارد شما یک کلمه ای می گویی کلمه انسانیت خیلی بی در و پیکر است، خیلی از این سوء استفاده می شود بزرگ ترین سوء استفاده های عالم در قالب لفظ انسانیت است. دیدید می گویند دین ما انسانیت است بعد هزار تا کار نا شایست می کنند به اسم این که دین مان انسانیت است دین، کدام انسانیت است؟ شما حالا می گفتی حرف از مرگ نزن مرگ بر کسی ندهید لعن بر کسی نکنید این ها درست نیست، بعد می بینی جوان فلانی از دنیا رفته فلان شخص چه شده؟ بعد می گویی خدا را شکر که این اتفاق افتاد این انسانیت است؟ به این دین انسانیت می گویند؟

ضربه ای به صورت دروازه بان تیم ملی ایران بخورد دماغ او بکشند صورت او پر از خون بشود بعد بر می دارد توئیت می زند می گوید این به خاطر آن کاری که کردی دلم خنک شد!

مجری:

چه کسی این کار را کرد؟

استاد عباسی:

در فضای مجازی از همین افرادی که می گویند دین ما انسانیت است دو تا پست پایین تر بروی می گوید نسبت به هیچ کس از اتفاق بد استقبال نکن، خوشحال نشو، کسی را لعن نکنید مرگ به کسی نگویید. ولی این جا که رسیدی خودت داری همین کار را انجام می دهی این چه دین انسانیتی شد؟

مجری:

یعنی این ها واقعاً متوجه نمی شوند؟ خیلی عجیب است

استاد عباسی:

تناقض در رفتارشان است و این مدل دین سازی آقای آقامیری این تناقض ها را ایجاد می کند، یعنی شما ملاک صحیح را بر داری هر ملاکی می تواند جایگزین بشود هر چیز و حرفی می تواند جایگزین بشود. دیگر چه فرقی می کند چه جایگزین می شود؟ هر باطلی می توند جایگزین بشود ملاک برای زنده باد و مرده باد اگر نداشته باشیم هر چیز دیگری می تواند جایگزین بشود. حتی شخص می تواند از پیروزی تیم انگلیس بر ایران خوشحالی کند که ما از این خوشحالی می کنیم تو ایرانی نیستی؟ تو تا دیروز نمی گفتی ایران این طوری و آن طوری باید بشود؟ این می شود نبود ملاک، آقای آ‌قامیری در مسائل دینی ملاک اصلی را دارد از جا می کند کنار می اندازد ملاک اصلی چه است؟ قرآن و روایات اهل بیت (علیهم السلام) است همه این ها را به دید تمسخر، توهین، بی تفاوتی و بی ارزشی مواجه می کند، قبلش هم باید ملاک چه باشد؟  عین عبارتش را می خواهم عرض بکنم گفت ائمه معصومین گفتند ما روی عقل شما حساب کردیم. آقای سیرتی این حرف خیلی خطرناک است. روی عقل شما حساب کردیم یعنی چه؟ یعنی هر چه گفتی بادا باد روی عقل شما حساب کردیم شما یک چیزی بنویس 100 نفر 1000 نفر لایک کنند این عقل می شود. ائمه (علیهم السلام) روی عقل شما حساب کرده بودند، پس قرآن را کنار بگذار به عقل من همان بحثی که در رابطه با زنان داشتند دیه مساوی باشد نه اصلاً‌ دیه زن را دو برابرش می کنیم.

دو برابر دیه مرد باشد دیه زن نصف باشد ارثش را هم همین کار بکنیم عقل است دیگر روی عقل حساب کردیم، مدام عقل گفت و مدام روایات اهل بیت (علیهم السلام) را پایین و پایین آورد توهین کرد بی توجهی و بی اعتنایی کرد، ملاک های اصلی را زد خراب کرد یک ملاک های دیگر جعلی جایگزین کرد. ملاک اصلی قرآن و عترت بود کنار گذاشت سراغ ملاک فرعی رفت عقل تان، این عقل واقعاً این عقلی که این قدر تعارض و تناقض دارد این قدر اشتباه می کند. واقعاً با این عقل می شود دنیا را اصلاح و درست کرد؟

این ها امروز می آیند در حاشیه شهرها از سگ ها مراقبت و نگهداری می کنند این قدر این حجم زیاد می شود اجازه نمی دهند اگر بخواهند این ها را ببرند جای دور بگذارند این ها شروع می کنند گریه و زاری کردن این حیوانات عزیز و مهربان را کاری نداشته باشید. بعد فردا به یک جایی می رسد تعداد این حیوانات به یک تعدادی می رسد که موجب کشته شدن بچه ها و زن های بی پناه در کوچه و خیابان می شود. بعدش که خیلی اوضاع خراب بشود می گویند ما که نمی دانستیم این طوری می شود!

مجری:

خیلی متشکرم استاد لطف کردید استفاده کردیم. بیننده های عزیز، جناب آقای سید حسن آقامیر یکی از دوستان قدیمی حقیر بود و من خیلی دوست شان داشتم و الان هم دوست شان دارم، ولی آقای آقامیری چه اتفاقی افتاده که این همه حرف و حدیث در فضای مجازی و چند جلسه اختصاص دادن برنامه عصر ایمان برای حرف های شما جداً چه شده آقای آقامیری که این طوری شما دارید خیلی بولدزری عمل می کنید و جلو می روید؟

این که حقیر به عنوان رفیق چندین ساله و گذشته شما نمی دانم کجا هستید؟ دوستان گفتند در خدمت سربازی هستید این که بو و مزه شهرت می آید در واقع عشق شهرت دارید می خواهید به این جا برسید به این قیمت که خدا و اهل بیت پیغمبر بزرگ اسلام را پشت سر بگذارم و توجهی نداشته باشم و کلام شان را اصلاً حساب نکنم واقعاً بعید است. امیدوارم که اگر این برنامه را می بینی و به گوش شما می رسد صحبت های زیبا و فهمیدنی استاد عباسی به گوش شما می رسد یک خرده تدبر کن یک خرده فکر کن و بیاندیش که چه کار دارم می کنم؟ به خدا قسم دنیا ارزش ماندن و ارزش این را ندارد که من گذشته خودم و آن برنامه های که ما خدمت شما با همدیگر داشتیم و آن صحبت های شیرین و زیبایی که شما داشتید الان همه را دارید وارونه جلوه می دهید خیلی خیلی از این موضوع ناراحت هستم.

خیلی متشکرم بیننده های عزیزی که پای برنامه بودید و این برنامه را نگاه کردید همه با همدیگر هر کجا هستیم برای شادی دل همه مردم جهان دعا کنیم و خدا را قسم بدهیم و آن هم شادی که ان شاء الله به ظهور حضرت امام مهدی ختم بشود، خدایا به حق محمد و آل محمد دعای ما را بپذیر «اَللّهُمَّ عَجِّلْ لِوَلِیِّکَ الْفَرَجَ» الهی آمین. تا جلسه آینده شما بینندگان عزیز خودم را به خدای بزرگ و مهربان می سپارم یا علی مدد خدا نگهدار همه شما.


عصر ایمان - پاسخ به شبهات آقای آقامیری>

پاسخ به شبهات اعتقادات آقامیری ذوق سخن محبت فشار قبر سوال در قبر نکیر و منکر معارف دین معاد قیامت صراط تمسخر دین مرگ و لعن انسانیت دین سازی