آینه تاریخ

قسمت شصت و هشتم برنامه آینه تاریخ با کارشناسی حجت الاسلام و المسلمین دکتر جباری


 

بسم الله الرحمن الرحیم

تاریخ: 20/08/1401

برنامه: آینه تاریخ

مجری:

بسم الله الرحمن الرحیم و به نستعین اللهم صلی علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم

عزیزان بیننده سلام وقت شما بخیر در شام جمعه روزی که متعلق به آقا امام عصر (عج) از شبکه جهانی حضرت ولی عصر در خدمت شما هستیم با برنامه آینه تاریخ ان شاءالله که بتوانیم برنامه خوبی را در خدمت شما باشیم و ساعات خوبی را همراه شما باشیم و از کارشناسی استاد گرانقدر مان جناب آقای دکتر جباری استاد حوزه و دانشگاه متخصص در مسائل تاریخی بهرمند بشویم و با ایشان گفت و گو کنیم و بیشتر از استاد یاد بگیریم در خصوص مسائلی که در زمینه تاریخ مطرح می کنیم و یا شما عزیزان بیننده از طریق تماس تلفنی و یا از طرق فضای مجازی و پیامک هایی که برای ما ارسال می کنید مطرح می کنید و ان شاءالله محضر استاد ارائه کنیم و بهره ببریم.

استاد خسته نباشید وقت شما بخیر سلام علیکم در خدمت شما هستیم.

استاد جباری:

علیکم السلام و رحمة الله بسم الله الرحمن الرحیم، حضور شما و عزیزان بیننده عرض سلام و وقت بخیر دارم، آرزوی توفیقات و تأییدات الهی و عنایات مولی و سرور و ولی نعمت مان امام عصر (عج) ان شاءالله در خدمت تان هستیم.

مجری:

خیلی متشکریم که تشریف آوردید و وقت گذاشتید ان شاءالله که بتوانیم سؤالاتی را که مطرح می شود را خدمت شما عرض کنیم از شما مباحث خوبی را هم بشنویم و یاد بگیریم، فرصتی هم که در اختیار ما گذاشتید واقعاً قابل قدردانی است با آن همه اشتغالی که دارید.

استاد چون سؤالات کم هم نیست ما معمولاً وقت هم کم می آوریم سریع خود سؤالات را مطرح کنیم و استفاده بیشتر از حضرتعالی ببریم، در مباحثی که امروزه ما می شنویم از برخی از بزرگان اهل سنت و بخصوص وهابی ها یک ادعایی شده می گویند که باید یک رفراندم بشود و نظام عوض بشود در این خصوص می خواستیم ببینیم اصلاً اینها از نظر کلامی عقاید خود شان و از نظر تاریخی همچین چیزی و ادعایی و همچین مطلبی برای اینها قابل قبول هست چه از نظر دینی که خود شان اعتقاد شان هست و چه از نظر تاریخی سابقه اش چطور بوده؟

استاد جباری:

سؤال خوبی است و متناسب با وضعیتی هم هست که امروزه ما به آن مبتلا هستیم متأسفانه برخی از کسانی که وامدار این نظام هستند و باید باشند و خود شان را مدیون این نظام باید بدانند، این جایگاهی که الآن دارند و امنیتی که دارند جایگاه و موقعیتی که الآن پیدا کرده اند در مسند امامت جمعه قرار گرفته اند و باید نقش اساسی و کلیدی در ایجاد وحدت در منطقه خودشان داشته باشند، بخصوص در این زمانه که متأسفانه کسانی دین ستیزانه در کشور برخاسته اند و با مظاهر دینی به مبارزه برخاسته اند با حجابی که یکی از  نمادها و نمود های مهم دین هست و فرقی هم در این قسمت بین شیعه و سنی نیست، اینها از ضروریات اسلام و قرآن هست با این بهانه برخی برخاسته اند، با این مظاهر دینی به مبارزه آن وقت این کسانی که دم از دین می زنند و در موقعیتی قرار گرفتند به جای اینکه برخیزند به مقابله با این جریان و دفاع از مظاهر دینی بکنند، متأسفانه بر آتش تفرقه و آشوب اغتشاش و ناامنی متأسفانه میدمند تفرقه را توسعه می دهند و دست بردار هم نیستند، و عجیب که در همین خطبه نماز جمعه شان یکی دو هفته قبل این آقای عبدالحمید در زاهدان متأسفانه مطرح کرد نکته بسیار عجیبی را دعوت به رفراندم کرد که نظام باید رفراندم برگذار بکند، ببیند که مردم آیا همچنان پایبند این نظام هستند یا خیر، یک دعوی بسیار مضحک، که انسان نمی داند در شنیدن چنین ادعاهایی از چنین کسانی بگرید با بخندد، تأسف بار از این بابت که نظام به صورت مکرر رفراندم برگذار کرده است، جدای از آن رفراندم رسمی که برای ریاست جمهوری و مجلس و امثال اینها، همین 13 آبان که پشت سر گذاشتیم اگر رفراندم نبود میلیونها نفر در شهر های مختلف آمدند شعار نظام را که مبارزه با استکبار آمریکا هست سر دادند، این رفراندم نیست؟ این تأیید نظام نیست؟ این یک نکته که رفراندم دائماً دارد برگزار می شود، تشییع مرحوم حاج قاسم سلیمانی یک رفراندم عمومی بود، و امثال اینها، هر سال 22 بهمن روز جهانی قدس و امثال اینها اما مضحک این هست که این آقا که دم از رفراندم می زند ای کاش که توجه به پیشینه تاریخی و پیشینه کلامی و مبانی کلامی خودش می کرد و آیا جهل است یا تجاهل است نمی دانم من فکر می کنم تجاهل باشد، جهل ورزی باشد والّا خب طبیعتاً می داند که پیشینه مکتب خلافت آیا بر اساس رفراندم بوده، انتخاب جناب ابی بکر بر اساس رفراندم بود یا انتخاب جناب عمر یا انتخاب جناب عثمان، کدام یک از این خلفا؟ یا معاویه بر اساس رفراندم آمد سرکار، یا بعد از معاویه نظام وراثتی که بنی امیه و سپس بنی عباس به راه انداختند کدام رفراندم بود در انتخاب ابی بکر جمعی آمدند و با او بیعت کردند و دیگران را با اکراه و زور به سمت بیعت کشاندند، درباره عمر که اصلاً بحث رفراندم مطرح نبود، نصب توسط ابی بکر بود، و همین اخیراً مگر کسی در حضور همین آقای عبد الحمید مطرح نکرد که ما با ایشان به عنوان امیرالمؤمنین بیعت می کنیم و اگر بیعت کردیم مانند صدر اسلام دیگران چه بخواهند چه نخواهند واجب است که اطاعت بکنند، اطاعت لازم هست هرچند ایشان به ظاهر بعداً آمد ابراز نارضایتی از این کلام کرد اما در هنگام بیان این کلام نشسته بود و گوش می کرد اظهار اعتراضی نکرد اما، چه اعتراض بکند چه نکند به ظاهر اما در واقع آن سخنی که آن آقا مطرح کرد عین مبنای حضرات اهل سنت هست، حالا روایت در این باره زیاد هست، یکی دو تا روایت از صحیح مسلم می خوانم در صحیح مسلم جلد6، چاپ دارالکتب العلمیه بیروت، در کتاب الإمارة، در صفحه 197 باب 12 دو روایت نقل می کند از سلمة بن يزيد الجعفي که او از رسول خدا (ص) سؤال  می کند که

«يا نبيّ اللهِ أرأيتَ إن قامتْ علينا أُمراءُ يسألونَا حقهُم ، ويمنعونَا حقنا»

یا رسول الله اگر امیران و حاکمانی بر ما حاکم بشوند و  حق خود شان را از ما بخواهند اما وقتی که ما حق مان را از اینها بخواهیم منع می کنند حق ما را نمی دهند

صحیح مسلم، چاپ دارالکتب العلمیه بیروت، کتاب الإمارة، ج 6،ص 197 باب 12

«فَما تَأْمُرُنَا»

ما چه کنیم وقتی که به چنین وضعی مبتلی می شویم

پیامبر پاسخ نداد

«فأعْرَضَ عنْه»

دوباره سؤال کرد پاسخ نداد، سه باره سؤال کرد پاسخ نداد

«فَجَذَبَهُ الأشْعَثُ بنُ قَيْسٍ»

اشعث بن قیس او را کشید کنار

بعد دنبالش دارد که

«وَقالَ رَسولُ الله: اسْمَعُوا وَأَطِيعُوا، فإنَّما عليهم ما حُمِّلُوا، وَعلَيْكُم ما حُمِّلْتُمْ»

اگر چنین شد بشنوید و اطاعت بکنید

یعنی از یک حاکمی که حق شما را به شما نمی دهد شما باید اطاعت بکنید اوضاع را بهم نریزید، طبق این مبنا الآن این آقا که هر هفته در نماز جمعه اش آشوب بپا می کند تحریک می کند و زمینه ناامنی را فراهم می کند چطور پاسخ خواهد داد در محضر رسول خدا (ص) بر اساس این مبنایی که خود شان به آن معتقد هستند، یا در باب13 صحیح المسلم کتاب الإمارة باب وجود ملازمة جماعة المسلمین عند ظهور الفتن، روایت دوم از این باب از حذیفة بن یمان نقل می کند که می گوید به رسول خدا عرض کردم که

«قلت يا رَسُولَ اللَّهِ إِنَّا كنا بِشَرٍّ فَجَاءَ الله بخیر»

ما در حالت شری به سر می بردیم خداوند حالت خیری به ما داد

صحیح مسلم، چاپ دارالکتب العلمیه بیروت، کتاب الإمارة، ج 6، باب 13

وارد اسلام و ایمان شدیم

«فَنَحْنُ فيه»

آیا بعد از این خیر شری خواهد بود؟ پیامبر فرمود بله «نعم»

«قلت: هل وَرَاءَ ذلك الشَّرِّ خَيْرٌ؟»

بعد از آن شر آیا خیری خواهد بود؟

فرمود

«نعم»

«فَهَلْ وَرَاءَ ذلك الْخَيْرِ شَرٌّ؟ قال: نعم»

یعنی به هر حال چند بار این را سؤال کرد و تا می آید می پرسد

«کیف»

چگونه

پیامبر فرمود که

«يَكُونُ بَعْدِي أَئِمَّةٌ لَا يَهْتَدُونَ بِهُدَايَ»

بعد از من ائمه ای می آیند امرایی می آیند که کسانی که بر شما حاکم هستند که با هدایت من حرکت نمی کنند

اهتدی به هدایت من ندارند، تابع هدایت من نیستند

«ولا يَسْتَنُّونَ بِسُنَّتِي»

به سنت من عمل نمی کنند

تبعیت از سنت من نمی کنند

«وَسَيَقُومُ فِيهِمْ رِجَالٌ قُلُوبُهُمْ قُلُوبُ الشَّيَاطِينِ في جُثْمَانِ إِنْسٍ»

در میان آنها کسانی هستند که قلوب شان قلوب شیطان هست اما جسم شان جسم انسان هست

بعدی آقای مسلم نقل می کند اینجا که حذیفه به پیامبر چنین فرموده، ما قبول نداریم البته این را، ما معتقد هستیم قطعاً چنین چیزی پیامبر نفرموده است اما تا اینجا را قبول داریم که پیامبر قطعاً اشاره کرده به بعد از خود شان، بر اساس مبانی اهل سنت نقل کردند که حذیفه سؤال کرد

«كَيْفَ أَصْنَعُ»

اگر چنین زمانی را درک کنم؟ چگونه عمل کنم

«يا رَسُولَ اللَّهِ إن أَدْرَكْتُ ذلك؟ قال: تَسْمَعُ وَتُطِيعُ لِلْأَمِيرِ»

باید بشنوی و اطاعت از امیر بکنی

«وَإِنْ ضُرِبَ ظَهْرُكَ وَأُخِذَ مَالُكَ»

حتی اگر پشتت را با شلاق آزار بدهند و مالت را اخذ بکنند

«فَاسْمَعْ وَأَطِعْ»

گوش کن و اطاعت کن 

همینطور روایات دیگری که تأکید کردند در این روایات  مثلاً روایت بعدی این است که

«من خرج من الطاعه و فارق الجماعة فمات مات میتة جاهلیة»

از جماعت نباید فارق شد

خب آقای جناب عبدالحمید  الآن شما با جماعت هستید یا جدای از جماعت، این ملت به کدام مسیر می روند و شما به کدام مسیر حرکت می کنید.

نکته دیگر در مبانی این حضرات این هست که حتی اگر کسی غلبه بالجور به ظلم با زور و شمشیر بتواند بر جامعه اسلامی غالب بشود اطاعت از او لازم هست و دیگران باید اطاعت بکنند، من یک یا دو نمونه را از دیدگاه های متکلمان اهل سنت عرض می کنم در این باره که قاضی القضات ابویعلی متوفای458، در الأحکام السلطانیه صفحه 20، او نقل می کند این را که ترجمه شده

مجری:

پس آن احکام السلطانیه کلاً مبانی بحث حکومتی خود شان هست

استاد جباری:

بله اهل سنت است، می گوید که

امامت با اعمال زور و قدرت نیس حاصل می شود بحث تعیین امامت برای یک امام یک امیر یک حاکم با زور و قدرت هم حاصل می شود و نیاز به گزینش و عقد ندارد بنابر این هر کس که به زور شمشیر پیروزی بدست آورد و بر مسند حکومت و خلافت نشست و امیرالمؤمنین خوانده شد، هر کسی که به خدا و روز قیامت ایمان دارد جایز نیست که شبی را به روز آورد و چنین مردی را پیشوا و امام خود نداند، خواه چنین کسی صالح و نیکوکار باشد و یا فاسق و تبهکار زیرا او امیرالمؤمنین است و فرمانش بر همگان نافذ است،

الأحکام السلطانیه، ابو یعلی، ص 20

این کلام صریح آقای ابو یعلی است، یا مثلاً سعد الدین تفتازانی در شرح المقاصد جلد5 صفحه 233 شبیه به همین کلام را مطرح می کند، می گوید

هرکه مدعی امامت باشد و با قهر و غلبه مالک رقاب مسلمانان گردد، اگرچه فاسق یا جاهل باشد امامت برای او منعقد می شود، اطاعت امام واجب است مادامی که مخالف حکم شرع نگوید، خواه عادل باشد خواه جائر

شرح المقاصد، تفتازانی، ج5، 233

حالا این یک قیدی اینجا زده اما بالأخره می گوید ولو با زور شمشیر بیاید غالب بشود این اطاعتش بر دیگران واجب هست و  نباید حرکتی انجام بدهند و بحث انعقاد امامت و خلافت برای امام که عجیب است می گویند حتی با بیعت یک نفر هم درست می شد، گاهی گفتند 2 نفر 3 نفر5 نفر حتی 1 نفر مثال می زنند می گویند که همین که عباس عموی پیامبر به علی گفت دستت را بیاور با تو بیعت بکنم نشان می دهد اگر در آن زمان در نگاه صحابه حتی یک نفر هم بیعت بکند کافی است، شما که چنین مبانی را دارید و به لحاظ مبنا الآن در این کشور یک نظامی برپا شده آن هم نظامی که اصرار دارد احکام اسلام عدالت و ظلم ستیزی بر این مبنا حرکت بکند، شما حرکت ها را می بینید پیشرفت را دارید می بینید و جهت گیری کلی نظام را می بینید و چنین سخنانی و دم از رفراندم زدن همسویی با دشمنان نظام، همسو با دشمنان قسم خورده نظام کسانی که امنیت را در این کشور نمی خواهند پیشرفت را نمی خواهند هر هفته  سخنی گفتن و دیگران را به مسیری حرکت دادن این با کدام مبنا سازگار است این را من لازم دیدم که در این برنامه یک مقدار ابعاد تاریخ اش را که خیلی بیش از این می توان مسائل را به لحاظ تاریخی و کلامی مطرح کرد، بلکه به گوش کسانی برسد که احیاناً ممکن است که تحت تأثیر ظواهر کلمات امثال این آقا قرار بگیرند.

مجری:

خیلی متشکرم حالا همین که شما فرمودید واقعاً بر اساس مبانی که خودشان دارند و عقیده ای که دارند باید ساکت بنشینند نباید اینگونه رفتار کنند، اگر معتقد هستند و الّا اگر به این اصل اساسی که باید انجام بشود عمل نکنند در اصل عدالتش هم شاید بشود ان قلت وارد کرد و اصلاً آن امام جماعت بودنش هم شاید زیر سؤال برود با این مباحثی که حضرتعالی ارائه فرمودید، نکته خاص دیگری در این زمینه نیست؟

استاد جباری:

فقط عرضم این هست که ای کاش خواسته شان را به صورت منطقی روشن مشخص  بدون آشوب بدون اغتشاش مطرح می کردند که واقعاً چه چیزی کم دارند خود شخص ایشان چه چیزی کم دارد؟ و آیا در این کشور واقعاً یک تفاوت گذاشته می شود میان شیعه و اهل سنت، آیا اهل سنت واقعاً در انتخابات شرکت نمی کنند در مصالح عمومی در منصب ها و امثال اینها حضور ندارند؟ و بیشتر به نظر می رسد که یک بهانه جویی بیش نیست

مجری:

بله چیزی که همسو باشد با دشمنان چیز دیگری نیست، متشکریم استاد از این نکاتی که فرمودید، بحث ما چند وقتی هست که در هر برنامه در خصوص آقا امام عصر هم سؤالی از مباحث تاریخی مطرح می کنیم، حالا سعی کردیم از میان سؤالاتی که بینندگان هم برای ما می فرستند و حضرتعالی هم که اشراف دارید بر سؤالات این سؤال ها انتخاب بشود یکی از مسائل بحثی است در خصوص این فرقه نصیریه که در سوریه امروز زندگی می کنند، آیا اینگونه هست، چون اینها اعتقاد دارند به نایب پنجم که همان نصیر نایب پنجم هست، حالا شما این را بهتر از من توضیح می فرماید برای بینندگان ان شاءالله، مطرح شده که رهبران اینها واقعاً از اصحاب امام هادی و امام حسن عسکری و احیاناً خود امام عصر هم در همان دوران غیبت صغری بودند یا نه؟

استاد جباری:

بله، حالا سؤالی که بیننده عزیز مطرح کردند بلکه فتح بابی بشود ما ان شاءالله در این برنامه باز به لحاظ اینکه شبکه، شبکه منتصب به حضرت حجت (ع) هست و مفتخر هست به این نام چون برنامه هم سبقه تاریخی دارد بتوانیم یک مقدار ابعاد تاریخی مربوط به حضرت حجت (ع) را بیشتر بحث کنیم و مسائلی که مربوط به دوران غیبت صغری است در آستانه غیبت صغری عصر عسکریین (ع) از هر دو سو، یعنی هم از جهت مسائل مربوط به وجود تاریخی امام عصر (ع) و هم از جهت معارضان جریان مهدویت و نیابت که این نامی که الآن شما بردید، نصیریه  محمد بن نصیر یکی از همین کسان هست، غیر از این هم کسانی هستند که توفیق شد عرض می کنم محمد بن نصیر معروف به نمیری و یا فهری این القاب را برای او ذکر کرده اند، شاید تصحیف همان نصیریه باشد و جزو اصحاب امام هادی و امام عسکری (ع) بود اما از آن اصحاب منحرف یعنی انحراف او از زمان خود امام هادی (ع) آشکار شد، انحرافش را در همان زمان آشکار کرد، عجیب است که برای خودش مدعی نبوت شد و برای امام هادی (ع) مدعی ربوبیت و خودش را فرستاده و رسول از جانب امام هادی(ع) معرفی کرد، طبیعتاً چنین کسی مترود امام هادی شد، و سپس همانطور امام عسکری (ع)، البته تلاش کرد بعد از امام هادی خودش را نزدیک کند به امام عسکری به یاران امام عسکری (ع) اما مشخص بود این بر همان انحراف عقیده خودش باقی است، و برخی از انحرافات رفتاری و اخلاقی او واقعاً انسان شرمش می آید اینجا بیان کند، در رجال کشی که از منابع اصلی رجالی ما است در آنجا نقل می کند که این اعتقاد به تناسخ داشت، تناسخ ارواح که بحث آن در جای خودش مفصل بحث می شود که امر باطلی است مسئله تناسخ، یعنی حلول روح بعد از خروج از این جسم در یک جسم دیگری، این بحث تناسخ از جهت مذهب ما و اسلام باطل هست و همینطور نعوذبالله معتقد به اباحه نکاح محارم بود، چیزی که با مسلمات دین در تقابل هست و نعوذبالله حتی همجنسگرایی که امروزه مطرح هست، حتی در پیشینه آقای محمد بن نصیر نقل کردند کشی نقل می کند که حالا با تفسیری که من دیگر وارد آن نمی شوم

مجری:

کسی که منحرف بشود دیگر در همه جا به انحراف می آید دیگر

استاد جباری:

و حتی از جهت روانشناسی این را بعضی بحث کردند که اصلاً آن انحراف اعتقادی که اینها نشان می دهند در واقع یک بهانه ای است برای اینکه بتوانند این لذات حرام را برای خودشان حلال بکنند برای پیروان شان حلال بکنند، مستمسکی پیدا بکنند، با آن ادعاها وقتی که این بشود نبی در حقیقت می تواند تشریع داشته باشد وقتی ادعا می کند که امام هادی رب هست و من نبی از جانب او هستم برای این هست که به بقیه آن هم برسم

«بَلْ يُرِيدُ الْإِنْسانُ لِيَفْجُرَ أَمامَهُ»

قیامت/5

به تعبیر قرآن کریم انسان به صورت طبع خطا پذیر بشری دنبال این هست که راه شهوات برای او باز بشود و گسترده بشود و باز در حالات او گفتند برخی رجال عالی رتبه منصوب به حکومت وقت عباسی هم از این حمایت می کردند، مثلاً محمد بن موسی بن حسن بن فرات که از  خاندان معروف بنو فرات بود، او حمایت می کرد از این آقای محمد بن نصیر و لذا یک چنین عقاید باطلی که نشان داد امام هادی (ع) او را به همراه برخی دیگر از منحرفان که حالا اسامی اینها را هم ان شاءالله در جلسات بعد توفیق شد عرض می کنم، مثل حسن بن محمد بن بابای قمی، فارس بن حاتم قزوینی، اینها مورد لعن امام هادی (ع) قرار گرفتند، و این مربوط به عصر امام هادی است و بعد در عصر امام عسکری (ع) عرض شد که تلاش کرد بیاید در جرگه شیعیان و اصحاب آن حضرت خودش را داخل بکند اما مترود بود

مجری:

یعنی هنوز با همان عقاید خودش می خواست خودش را بین اصحاب قرار بدهد؟

استاد جباری:

تلاش کرد که خودش را نزدیک کند جزء شیعیان و منتهی مورد اعتنای امام (ع) قرار نگرفت چون توسط پدر گرامی امام عسکری لعن این صادر شده بود و بعد در شروع غیبت صغری این ادامه داد، در دوره نایب اول خیلی اینها جرأت بروز پیدا نکردند، چه این چه دیگر مدعیان بابیت و نیابت، چرا؟ دو نکته هست یک نکته عظمت عثمان بن سعید عمری، جایگاه نایب اول در جامعه شیعه آنچنان رفیع بود، آنچنان شناخته شده بود، قبلاً هم شاید عرض کردیم، هفته قبل که از ده سالگی این وارد خانه امام هادی (ع) شده بود و در  خدمت حضرت و شناخته شده و امام هادی و امام عسکری اینها معرفی به عموم شیعیان کرده بودند و لذا در دوره نایب اول عثمان بن سعید عمری معارض ندارد در تاریخ ذکر نشده کسانی برخواسته باشند معارضه با نیابت او کرده باشند؛ نکته دوم هم کوتاه بودن دوران نیابت عثمان بن سعید عمری است، چون ما تاریخ وفات او را دقیقاً نداریم متأسفانه در تاریخ که عثمان بن سعید نایب اول چه زمانی از دنیا رفت، و بعضی حدس هایی خواستند بزنند اما اینها قرینه با واقع نیست، بنده معتقد هستم با توجه به نقلی که آمده درباره فردی به نام ابو العباس دینوری که او در اوایل غیبت صغری می آید به بغداد و مواجه می شود با آغاز نیابت نایب دوم محمد بن عثمان بن سعید نایب اول از دنیا رفته تازه نیابت  نایب دوم شروع می شود و این توصیف می کند این فضای بغداد را که بعضی مدعی نیابت بودند و محمد بن عثمان هم مدعی نیابت بود تعبیرش این است بعد از

«سنة أو سنتین من وفات ابی محمد»

بعد از یکی دو سال از وفات امام عسکری این وضعیت پیش آمد که خود این نشان می دهد که پس نایب اول بیش از یکی دو سال مقام نیابت را نداشته و از دنیا رفته این قرینه خوبی است در این ارتباط و دوره نایب دوم این آقای محمد بن نصیر متأسفانه می آید به معارضه با نایب دوم و آن موقع غالب شیعیان در آن زمان با توجه به شناختی که از پیشینه این داشتند و شناختی که از نایب دوم داشتند توجهی به نکردند و این یک مقدار کناره گرفت از جامعه شیعه از آن طرف هم توقیعی از ناحیه امام عصر (ع) صادر شد در آن توقیع هم باز لعن و برائت از این محمد بن نصیر همراه با برخی دیگر که باز من ان شاءالله عرض خواهم کرد در جلسات آینده، مثل شلمغانی، عزیزان بیننده شاید نام شلمغانی را شنیده باشید، این هم جزو مدعیان دروغین نیابت بود، اینها لعن شان و تبری از اینها در توقیع امام عصر (ع) صادر شده در عصر نایب دوم، و لذا عرض شود که این حالت ترد و لعن و رسوایی در جامعه شیعی برای این شخص همانطور بود و لذا در این دوره دیگر با همین وضعیت به انتهای عمرش می رسد، گفتند که این محمد بن نصیر در آخر عمرش هنگام مرگ در حالی که زبانش سنگین شده بود و اطرافیانش درباره جانشین از او سؤال کردند با زبانی الکن پاسخ داد احمد، و اینها ندانستند که کدام احمد مراد  است لذا پیروان او سه گروه شدند، یک عده رفتند دنبال فرزند خودش احمد بن محمد بن نصیر، برخی رفتند دنبال یکی از بنو فرات احمد بن محمد بن موسی بن فرات که قبلاً اسم پدرش را گفتیم، و گروه سوم هم دنبال شخص دیگری  احمد بن ابی الحسین بن بشر بن یزید، لذا یک مقدار متفرق شدند و دارد که چیزی از آنها باقی نماند، اما رفت به قرن چهارم در آنجا برخی آمدند و این مذهب نصیریه را احیا کردند که یکی از آنها که یعنی کسی که نقش بسیار مهمی دارد مؤلف کتاب الهدایت الکبری، حسین بن حمدان خصیبی که مؤلف الهدایة الکبری هست که موجود است این کتاب و در آنجا همین محمد بن نصیر را به عنوان باب امام هادی به بعد معرفی می کند، لذا این تعبیری که فرمودید که نایب پنجم نه این چنینی نیست یعنی اینها هم عرض نایب اول و دوم و به مبارزه با نایب دوم برخواست و آمد و یک مقدار احیا کرد و بعد از آن هم نصیریه ادامه پیدا کرده

مجری:

این خصیبی ها هم در واقع همان هستند بعضی اینها را به همان خصیبیه نسبت می دهند یا فرق دارند؟

استاد جباری:

در واقع همین است یعنی منتصب به همین حسین بن حمدان خصیبی است که مؤلف الهدایتة الکبری است و در آنجا بر این اساس روایاتی آورده در فضایل اهل بیت (ع) ائمه هدی (ع) تا می آید به انتها، منتهی در آنجا عقاید نصیریه را و دفاع از محمد بن نصیر را مطرح کرده در عین حال روایاتی در فضائل ائمه هدی دارد که مؤیدات این روایات در کتب دیگر هم هست، و لذا چنین نیست که تمام آنچه که در الهدایة الکبری آمده باطل باشد مؤیدات آن را باید دیدی در جای دیگر اما بالأخره سر جمع این کتاب برای دفاع از مذهب نصیریه است و بعدها اینها ادامه پیدا کردند و همانطور که شما هم اشاره فرمودید الآن هستند پیروان نصیریه در سوریه و لبنان و ترکیه، اینها عقایدی دارند و یکی از اینها که خیلی تابع شریعت نیستند، شاید همان پیشینه ای که برای آقای محمد بن نصیر  عرض کردیم که انحرافات تشریعی که داشت اباحه نکاح محارم و امثال اینها، امروزه این وضعیت در اینها هم دیده می شود

مجری:

بعضی از کتاب هایی هم که مثلاً می بینیم در همین قرن بعضی از معاصرین تألیف کردند  خواستند تاریخ شیعه را بنویسند از این هدایة الکبری یک سری مباحث تاریخی را استخراج کردند که به غلط هست با توجه به توضیحاتی که شما می فرمایید، چون اصلاً خصیبی هیچ اعتباری ندارد در این بحث، یعنی برداشته برخی از مباحث تاریخ را از  آن گرفتند کتاب اش هم که معروف است

استاد جباری:

بله این هدایة الکبری کتابی است از نظر ما بی اعتبار یعنی کتاب ضعیفی است منتهی برای این بی اعتبار این نیست که دروغ باشد، هرچه گفته دروغ است، دروغ بودن با عدم اعتبار دو تا است باید دقت کرد، ضعیف است

مجری:

بعضی وقت ها یک بحث درست و به حقی را بر می دارند در راه باطل استفاده می کنند

استاد جباری:

حالا من بد نیست یک نمونه ای را عرض بکنم خدمت بینندگان چون بحث پیش آمد، ما درباره حضرت قاسم (ع) در شب عاشورا معروف است که نگاه می کرد امام حسین جایگاه اصحاب را در بهشت مطرح می کرد بعد سؤال کرد من هم شهید می شوم یا نه حضرت فرمود شهادت در نگاه تو چگونه است عرض کرد که «احلی من العسل»  امام هم وعده داد، این احلی من العسل در الهدایة الکبری آمده اما قابل پذیرش است اینکه عرض کردم اینطور نیست که همه روایات آن دروغ باشد، چرا؟ چون مشخص است که مثل قاسمی با پرورشی که در دامان پدری مثل امام حسن و عمویی مثل امام حسین دارد طبیعتاً این شهادت را از عسل شیرین تر می داند، جوانان ما مرحوم شهید حججی و امثال اینها و شهید فهمیده نسبت به شهادت چه نگاهی داشتند و دارند طبیعی است، لذا عرض کردم اینطور نیست که تمام نقلیات آن مردود باشد، باید عرضه بر قرائن و شواهد دیگر کرد.

مجری:

خیلی متشکرم استاد، بسیار استفاده کردیم و بهره بردیم از مباحثی که فرمودید و ان شاءالله که برای کسانی که یا واقعاً یا ظاهراً جاهل هستند به این امور ان شاءالله برای آنها راه روشنی ایجاد بشود و هدایت بشوند به راه درست خودشان، استاد یک مسئله ای هست در خصوص اینکه وجود آقا امام عصر (عج) خب اینکه مباحث زیاد دارد از نظر تاریخی به چه روایاتی می شود اعتنا کرد برای اثبات وجود آقا امام عصر؟

استاد جباری:

بله نکته خوبی است از این جهت ما درباره امام عصر (ع) معمولاً وقتی که می رسیم به ایام  متناسب با آن حضرت مثلاً نیمه شعبان سالروز ولادت آن حضرت اشاره ای به آن بحث آنجا می کنیم، یا وقتی که شبه ای مطرح می شود که معمولاً این شبهه را القاء می کنند که چه دلیل تاریخی بر وجود امام عصر وجود دارد، یک وقت می بینیم دلیل حدیثی و روایی کلامی که پیامبر اکرم مثلاً فرموده که از نسل من مهدی ظهور خواهد کرد در آینده یا ائمه هدی (ع) وعده داده اند که «التاسع من ولد الحسین» نهمین از فرزندان حسین و مهدی خواهد بود، این می شود ادله حدیثی، یا ادله کلامی، اما ادله تاریخی چه؟ مثلاً بپرسند که خب شما می گویید که مهدی (ع) متولد شده چه کسی دیده مهدی را؟ ولادت او را چه کسی دیده؟ چه کسانی شاهد حضور او بوده اند در خانه امام عسکری مثلاً دیده اند چنین فرزندی را و بعد از دوره غیبت صغری دیده اند یا خیر؟ معمولاً آنجا اشاره می کنیم بله شواهد و روایات متعددی داریم که اثبات وجود تاریخی امام را، از کسانی مثلاً نقل شده این روایات که اینها دیده اند مهدی را، یا امام عسکری به آنها نشان داده فرزندش را و فرموده که این فرزند من همان کسی است که خداوند وعده داده که زمین را پر از عدل و داد خواهد کرد، ارائه کرده فرزندش را به آنها، روایات متعددی در این باره وجود دارد که هم در منابع متقدم ما مثلاً کمال الدین و تمام النعمة مرحوم شیخ صدوق تعدادی از این روایات را آورده، در کتابهای دیگر مثل کتاب الغیبة مرحوم شیخ طوسی و امثال اینها این شواهد آمده، حالا ان شاءالله اگر باز توفیق بشود مانند آن بخش قبلی که عرض کردم مدعیان دروغین و معارضات جریان نیابت و مهدویت را اشاره ای داشته باشیم و درباره این قسمت هم حالا اگر توفیق بشود هر هفته یک گوشه ای از جریانات و شواهد و گزارش هایی که مربوط به تشرفات امام عصر (ع) در دوره امام عسکری و همینطور در دوره غیبت صغری هست، حالا غیبت کبری که فراوان است تشرفات اما در این دوره بخصوص که نزدیک است به دوران ولادت حضرت بخشی از آن را عرض بکنیم که می شود شواهد تاریخی اثبات وجود حضرت حجت و امشب من دو سه روایت را از کتاب شریف کمال الدین و تمام النعمة می خوانم، کمال الدین و تمام النعمة کتاب ارزشمندی است عزیزان بیننده هم چون مکرر در این برنامه در برنامه های دیگری که به مهدویت مربوط است اسمش را شنیده اند و وصف آن را و اصلاً کسی مستغنی نیست در مباحث مهدویت، نویسنده کسی مثل شیخ صدوق، انگیزه نگارش دستور خود امام عصر (ع) مرحوم شیخ صدوق در رؤیای صادقه ای که در مقدمه کتاب هم ذکر می کند و دغدغه شیعیان نسبت به غیبت حضرت مهدی را در ذهنش بوده حضرت حجت در عالم رؤیا در حالی که در طواف دور خانه خدا بوده به حضرت حجت بر می خورد و حضرت دستور کتابت این کتاب را و نوشتن این کتاب را به شیخ صدوق می دهد، نکته سوم از ویژگی های این کتاب نزدیکی زمان شیخ صدوق، مؤلفی مثل شیخ صدوق که ولادت او در نیمه دوران غیبت صغری است به دعای خود امام عصر (ع)که این را هم باز نقل میکند مرحوم شیخ صدوق و افتخار می کرده که من آن هستم که به دعای امام عصر متولد شدم، چون فرزندان پدرش علی بن بابویه از دنیا می رفتند و تقاضا می کند از نایب سوم که ایشان از محضر امام عصر بخواهد که آن حضرت دعا بکند که فرزند او باقی بماند لذا وعده داده می شود به باقی ماندن مرحوم شیخ صدوق این چنین متولد می شود جزو خادمان مکتب قرار می گیرد و این گزارش هایی که ذکر می کنند، با خود صاحب حادثه یا با یک واسطه معمولاً شنیده، از این جهت اعتبار عجیبی دارد این کتاب کمال الدین؛ دو سه تا روایت هست من سریع عرض می کنم از باب من شاهد المهدی القائم (عج) از آن باب روایت دوم آن باب را با سند خودش مرحوم صدوق می آورد تا فردی به نام معاویة بن حکیم و او از  محمد بن ایوب بن نوح و محمد بن عثمان عمری، محمد بن ایوب بن نوح، این ایوب بن نوح که پدر این محمد هست یکی از وکلای امام هادی و امام عسکری (ع) بوده در ناحیه کوفه، وکیل بوده و این فرزند او است محمد، این و محمد بن عثمان بن سعید عمری نایب دوم این دو نقل می کنند که

«عَرَضَ عَلَیْناأَبُو مُحَمَّدٍ اَلْحَسَنُ بْنُ عَلِیٍّ عَلَیْهِ السَّلاَمُ»

امام عسکری بر ما عرضه کرد

کمال الدین و تمام النعمة، شیخ صدوق،ج2 ، ص435

«وَ نَحْنُ فِی مَنْزِلِهِ وَ كُنَّا أَرْبَعینَ رَجُلاً»

ما چهل نفر بودیم در خانه امام عسکری

و آن حضرت به ما عرضه کرد امام عصر (ع) را

«فَقالَ هَذَا.إِمَامُکُمْمِنْ بَعْدِي»

فرمود این امام شما بعد از من هست

«وَ خَلِيفَتِي عَلَيْكُمْ»

جانشین من بر شما است

«أَطِيعُوهُ وَ لاَ تَتَفَرَّقُوا مِنْ بَعْدِي فِي أَدْيَانِكُمْ»

اطاعت از این بکنید متفرق نشوید در دین تان

«فَتَهْلِكُوا»

هلاک می شوید

« فَتَهْلِكُوا أَمَا إِنَّكُمْ لاَ تَرَوْنَهُ بَعْدَ يَوْمِكُمْ هَذَا»

فرمود بعد از امروز دیگر شما او را نمی بینید

می گوید که

«قَالُوا فَخَرَجْنَا مِنْ عِنْدِهِ »

از نزد امام عسکری خارج شدیم

«فَمَا مَضَتْ إِلاَّ أَيَّامٌ قَلاَئِلُ»

روزهای اندکی نگذشت جز اینکه

«حَتَّى مَضَىأَبُو مُحَمَّدٍ عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ»

امام عسکری از دنیا رفت

یعنی در همان اواخر عمر، و روزهای آخر عمر شان حضرت عسکری (ع) برای اقامه حجت بر شیعیان چهل نفر در خانه حضرت، امام عصر (ع) نشان می دهد به این شهود، مثلاً یکی همین نایب دوم هست، محمد بن عثمان بن سعید یا محمد بن ایوب بن نوح فرزند آن وکیل که عرض شد، ایوب بن نوح، این یک روایت ست روایت سوم این باب از عبدالله بن جعفر حمیری است این می گوید که

«قُلْتُلِمُحَمَّدِ بْنِ عُثْمَانَ اَلْعَمْریِّ»

به نایب دوم گفتم که

کمال الدین و تمام النعمة ،ج 2،ص 435

«إِنِّی أَسْأَلُکَ سُؤَالَإِبْراهِیمَرَبَّهُ جَلَّ جَلاَلُهُ»

از تو سؤال می کنم مانند سؤالی که حضرت ابراهیم (ع) از خداوند متعال کرد

«رَبِّ أَرِنِي كَيْفَ تُحْيِي الْمَوْتَىٰ قَالَ أَوَلَمْ تُؤْمِنْ ۖ قَالَ بَلَىٰ وَلَٰكِنْ لِيَطْمَئِنَّ قَلْبِي»

بقره/260

حضرت ابراهیم که اعتقاد به معاد داشت، منتهی برای آن یقین اوج یقین قلبی در یقین رؤیتی و شهودی این را طلب کرد می گوید من هم می خواهم سؤال بکنم و معتقد هستم به وجود امام عصر اما شما دیده اید؟ به نایب دوم می گوید

«فَأَخْبِرْنی عَنْصَاحِبِ هَذَا اَلْأَمْرِهَلْ رَأَیْتَهُ»

آیا صاحب این امر را دیده اید؟

«قالَ نَعَمْ وَ لَهُ رَقَبَةٌ مِثْلُ ذی وَ أَشارَ بِیَدِهِ إِلَی عُنُقِهِ»

به گردنش اشاره کرد من دیدم او را گردنی مثل این گردن داشت

یعنی به سن رشد و بلوغ رسیده این را می خواهد در واقع بیان بکند

مجری:

اینها دیگر تعبیرات مثالی است که در عرب هنوز هم رایج هست

استاد جباری:

هست بله احسنتم، این هم نکته دوم که به لحاظ تاریخی نایب دوم صرف نیابت نبوده بلکه رؤیت هم داشته محضر امام هم رسیده اینجا دارد تصریح به این می کند.

روایت دیگر که روایت چهارم آن باب هست یک فردی از اهل فارس که آن راوی می گوید که من نامش را به من گفت که آن فردی که از اهل فارس منتهی در روایت ذکر نمی کند چه کسی است می گوید که

«عَنْ رَجُلٍ مِنْأَهْلِ فَارِسَ سَمَّاهُ قَالَ:أَتَیْتُ سُرَّ مَنْ رَأَی فَلَزِمْتُ باابَأَبی مُحَمَّدٍ عَلَیْهِ السَّلاَمُ»

کمال الدین و تمام النعمة، شیخ صدوق،ج2 ، ص435

می گوید من رفتم به سامرا رفتم ملازم در خانه امام عسکری (ع) شدم

«فَدَعَانِي»

امام مرا صدا کرد

«مِنْ غَيْرِ أَنْ أَسْتَأْذِنَ»

بدون اینکه من اذن بخواهم از حضرت داخل شوم،

خود حضرت فراخواند مرا

«فَلَمَّا دَخَلْتُ وَ سَلَّمْتُ»

داخل شدم سلام کردم فرمود که

«يَا أَبَا فُلاَنٍ كَيْفَ حَالُكَ»

حالت چطور است ای فلانی

«ثُمَّ قَالَ لِي اُقْعُدْ يَا فُلاَنُ»

بنشین

«ثُمَّ سَأَلَنِي عَنْ رِجَالٍ وَ نِسَاءٍ مِنْ أَهْلِي»

از خانواده ام پرسید

گفت بنشین از خانواده و اهل من پرسید، بعد فرمود که

«مَا اَلَّذِي أَقْدَمَكَ عَلَيَّ»

برای چه آمده ای اینجا؟

«قُلْتُ رَغْبَةً فِي خِدْمَتِكَ»

آمدم در خدمت شما باشم

این نشان می دهد که شیعیان گاهی می رفتند به محضر ائمه سابقه هم دارد درباره امام رضا و بعضی از ائمه می رفتند طلب می کردند که جزو خادمان امام باشند، و چه مقامی دارد که کسی برود داوطلبانه در خدمت امام شب و روز در محضر امام باشد،

«رَغْبَةً فِي خِدْمَتِكَ قَالَ لِي فَقَالَ اِلْزَمِ اَلدَّارَ»

فرمود که در خانه باش ملازم خانه باش

می گوید من در داخل خانه همراه دیگر خادمان بودم

«ثُمَّ صِرْتُ أَشْتَرِي لَهُمُ اَلْحَوَائِجَ مِنَ اَلسُّوقِ»

می رفتم از بازار نیازمندی ها را تهیه می کردم و می آوردم

«وَ كُنْتُ أَدْخُلُ عَلَيْهِ مِنْ غَيْرِ إِذْنٍ إِذَا كَانَ فِي دَارِ اَلرِّجَالِ»

وقتی در اندرونی حضرت در بخش مردان بود بدون اذن وارد بر حضرت می شدم

«فَدَخَلْتُ عَلَيْهِ يَوْماً وَ هُوَ فِي دَارِ اَلرِّجَالِ»

یک روزی حضرت در آن بخش بیرونی بود در بخش مردانه خانه آنجا داخل شدم

«فَسَمِعْتُ حَرَكَةً فِي اَلْبَيْتِ فَنَادَانِي»

یک صدایی شنیدم حرکتی از داخل اتاق و به من فرمود که

«مَكَانَكَ لاَ تَبْرَحْ»

سر جایت باش داخل نشو

می گوید من دیگر جسارت نکردم همانجا ایستادم داخل و خارج نشدم و  بعد می گوید

«فَخَرَجَتْ عَلَيَّ جَارِيَةٌ وَ مَعَهَا شَيْءٌ مُغَطًّى»

یک کنیزی خارج شد یک چیزی پیچیده بود در آغوشش بود بعد به من امم فرمود که

«اُدْخُلْ»

داخل شود

«فَدَخَلْتُ وَ نَادَی اَلْجَارِیَةَ فَرَجَعَتْ»

می گوید من داخل شدم امام آن کنیز و آن خادمه را صدا زد گفت که بیا

و آنچه را که در آغوش داشت

«فَقالَ لَهَا اِکْشِفِی عَمَّا مَعَکِ»

آنچه که همراه تو هست باز کن

«فَکَشَف.غُلاَمٍ أَبْیَضَ حَسَنِ اَلْوَجْهِ»

باز کرد دیدم که یک طفلی است سفید رو  زیبا

و همینطور می آید اوصاف دیگری را هم ذکر می کند

«فَقَالَ هَذَا صَاحِبُكُمْ»

 فرمود این صاحب شما است جانشین من بر شما است

«ثُمَّ أَمَرَهَا فَحَمَلَتْهُ»

بعد فرمود به آن کنیز که ببرد آن طفل و حضرت را

«فَمَا رَأَيْتُهُ بَعْدَ ذَلِكَ حَتَّى مَضَىأَبُو مُحَمَّدٍ عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ»

من دیگر ندیدم تا زمانی که امام عسکری از دنیا رفت

آن راوی می گوید که

«فَقُلْتُ لِلْفَارِسیِّ»

به این مردی که اهل فارس بود

«كَمْ كُنْتَ تُقَدِّرُ لَهُ مِنَ اَلسِّنينَ»

سن او را در چه سنی حدس می زنی

«فَقالَ سَنَتَيْنِ»

می گوید احساس کردم که حدود 2 سال دارد

قطعاً در دو سه سالگی حضرت را دیده و به او گفتم که الآن فکر می کنی که در چه سنی باشد

«قَالَ أَرْبَعَ عَشْرَةَ»

در 14 سالگی

پیدا است که مثلاً ده سال گذشته از دوره غیبت صغری دارد این جریان را  نقل می کند که می گوید حدود 14 ساله بوده باشد، و بعد این راوی که این را از و شنیده موقع نقل می گوید که ما الآن گمان می کنیم که 21 ساله باشد یعنی با یک فاصله ای می آید ین را نقل می کند تا راوی بعد می گوید الآن فکر می کنم 21 ساله باشد، حدود 7 سال بعد از اینکه از او شنیده  برای راوی بعدی نقل می کند، اینها شواهد تاریخی خوبی است که مرحوم صدوق نقل کرده این کسانی که متعدد از نزدیک دیده اند و امام عسکری اهتمام داده باشد، می توانست به این نشان ندهد، آن کنیز حضرت را ببرد اما می گوید بر گرد کنیز بر می گردد و باز می کند چهره مبارک را نشان می دهد.

مجری:

خیلی متشکریم استاد بحث خیلی خوبی بود حالا ان شاءالله این بحث را همانطور که حضرتعالی هم وعده دادید ادامه خواهیم داد برای بیننده ها، این هم بحث های جالبی است که هر کدام از این روایت خودش نقل یک داستان واقعی تاریخی است که می توانیم اینها را ما حتی برای بچه هایمان نقل کنیم و به عنوان قصه شب حتی می شود گفت برای بچه ها خوب است و آشنا بشوند با این حکایت ها و این جریان ها ان شاءالله حالا ببینیم نمونه هایش در هفته های آینده بیشتر می شود، من فکر کنم وقت خیلی نباشد که بخواهیم این سؤالاتی که باقی مانده را بپرسیم، چون سؤالاتی که هست با بله و خیر هم نمی شود قناعت کرد، دو تا سؤال از بینندگان آمده برای ما حالا خیلی به موضوع برنامه از نظر تاریخ مربوط نمی شود ولی از نظر امام عصر (عج) و رسالت این شبکه بی ربط نیست اگر اجازه بدهید من این سؤالات را مطرح کنم در همین پنج دقیقه ای که باقی مانده اینها را هم پاسخ بدهید که بینندگان هم حق شان ادا بشود.

سؤال شده که می گویند حالا این دوستی که این سؤال را فرستاده با این جنبه می گوید، می گوید من خیلی می روم اینطرف و آن طرف می گویم دعا کنید برای تعجیل فرج خیلی ها بخصوص ایشان تعبیر می کند که خیلی از خانمها می گویند که ما دعا کنیم برای چه که امام زمان بیاید گردن ما را بزند؟ شایعاتی که در طول تاریخ زیاد شنیدیم بخصوص وهابی ها و اینها که خیلی روی اینها مانور می دهند در رسانه های شان که ما دعا کنیم امام زمان بیاید، حالا شنیده یک چیزی را شاید درست نشنیده در این خصوص بیان می فرمایید؟

استاد جباری:

عرض می کنم که سیره امام عصر (ع) دقیقاً سیره رسول خدا (ص) هست و سیره امیرالمؤمنین (ع) در روایات اصلاً بطور خاص آمده که امام عصر می آید سنت پیامبر را احیا بکند

مجری:

حالا ما فتح مکه را در تاریخ خیلی خوب داریم

استاد جباری:

بله، پیامبر اکرم چگونه رفتار می کرد در جنگ ها در معارضه با دشمنان جز اینکه خار سر راه را از سر راه بر می داشت و آنجایی که جای رأفت و رحمت بود و یک روزنه ای وجود داشت که از آن روزنه حضرت از نعمت رأفت رحمت و عطوفت استفاده بکند حضرت ابایی نداشت و از آن «یَا مَنْ سَبَقَتْ رَحْمَتُهُ غَضَبَهُ»، این نمودش در رسول خدا (ص) و امیرالمؤمنین (ع) هست، دقیقاً به همین ترتیب امام عصر (ع)، امام عصر با گردن کسانی که دعا می کنند برای ظهور چکار دارد؟

مجری:

کسی که دعا می کند خودش مشخص است جزو مؤمنین هست

استاد جباری:

مشخص است جزو محبین هست، جزو موالیان هست و اینها جزو ناصران حضرت یاری دهندگان حضرت خواهند بود، حضرت جز خار سر راه را بر نمی دارد کسانی که به معارضه بر می خیزند  به مقابله بر می خیزند و دعوت حضرت را که می بینند تجهیز قوا می کنند نیروهای شان را تجهیز می کنند به جنگ حضرت بر می خیزند، حضرت ناچار است اینها را از سر راه بردارد تا آن حاکمیت برپا شود، یعنی ظالم، مصداق ظالمین و غاصبین و کسانی که در نقطه مقابل حق قرار دارند، طبیعتاً کسانی که در جبهه حق قرار دارند و در مقابل باطل قرار دارند باطل گرا نیستند، حق ستیز نیسیتند حق گرا هستند، درون شان، من خیلی وقت ها به خودم خطاب می کنم و بخصوص با این شرایطی که انسان امروزه دارد می بیند و این ریزش هایی که وجود دارد، به تعبیر امام باقر (ع) در روایت شان

«لَتُغَرْبَلُنَّ غَرْبَلَةً»

غربال خواهید شد

انسان امروز غربال ها را می بیند، کسانی که در یک پوششی از نفاق سالهات به سر می بردند در این جریانات دارند خودشان را و باطن شان را بروز می دهند، کسانی که دم از دین می زدند، چه بسا یک جایگاه و منصبی هم داشته اند امروزه در جبهه دین ستیزان قرار گرفته اند، کسانی برخاسته اند به مبارزه با دین با حجاب و امثال اینها، دیگرانی می آیند دفاع از اینها می کنند و در آن جبهه قرار می گیرند  خیلی وقت ها خطاب می کنم به خودم که دوره یک دوره ای است که ان شاءالله دیگر نزدیک هست به آن وعده داده شده و «إِلْزَمُوا أَنفُسَکُمْ، عَلَيْكُمْ أَنْفُسَكُمْ» به تعبیر قرآن کریم حواس تان به خود تان باشد، همه باید این خطاب را شب و روز به خود مان داشته باشیم که حواس مان به خود مان باشد که جزو غربال شده های این دوره آخر الزمان و عصر فتنه نباشیم بلکه جزو کسانی باشیم که شب و روز مان با نیت یاری امام عصر (ع) باشد، ملازم آن زیارت آل یاسین باشیم، ملتزم باشیم

«إذا أرَدتُمُ التَّوَجَّهَ بِنا إلَى اللَّهِ»

زیارت آل یاسین

 که حضرت فرمود که اگر خواستید توجه به خدا بکنید به وسیله امام «قولوا كما قال اللَّه تعالى سلام على آل يس» زیارت آل یاسین زیارت بسیار بلند مرتبه ای هست، آخر آن زیارت می گوییم

«وَنُصْرَتی مُعَدَّةٌ لَکُمْ»

یاری من آماده است برای شما

آیا ما اینطور هستیم، شب و روز یاری مان را عمل و رفتار مان را سخن مان در مسیر یاری امام عصر است یا نعوذبالله در نقطه مقابل است، اینها که با ما از ظاهر دینی مقابله می کنند با یک حاکمیت و نظام اسلامی که بر اساس دین و مذهب اهل بیت شکل گرفته مقابله می کنند در کدام جبهه قرار  دارند.

مجری:

خیلی متشکرم استاد دست شما درد نکند بخاطر این سؤالی که پاسخ دادید و پاسخ های کاملی که ارائه فرمودید، متشکرم ما سؤالاتی داشتیم، حالا 14 ربیع الثانی قیام مختار هست در این خصوص همیشه سؤال مطرح شده حالا قبلاً از حضرتعالی هم شنیدیم که مورد تأیید اهل بیت بوده  حالا مفصل ان شاءالله در هفته های آینده به شرط حیات ان شاءالله مطرح می کنیم و پاسخ را خواهیم شنید، خیلی متشکریم جناب آقای دکتر جباری استاد حوزه و دانشگاه از حضور تان در این برنامه؛ و همچنین از شما عزیزان بیننده بخصوص دوستانی که ارتباط شان را با ما برقرار کردند و سؤالات شان را مطرح کردند امیدواریم که سؤالات شما مطرح شده باشد و آنهایی که باقی مانده در جلسات آینده ان شاءالله مطرح خواهیم کرد، تا دیداری دیگر از همه شما التماس دعا داریم و  شما را به خدای منان می سپاریم،

اللهم عجل لولیک الفرج

خدا حافظ.


آینه تاریخ>

تاریخ رفراندوم شیعه و سنی تفرقه آشوب جهل و تجاهل خلفاء و رفراندوم تاریخ صدر اسلام امنیت نظام اسلامی فرقه نُصیریه سوریه مدعیان دروغین اثبات وجود امام غیبت صغری غیبت کبری شیخ صدوق کتاب کمال الدین