مهدی یار

قسمت نود و دوم برنامه مهدی یار با کارشناسی استاد شریفی و حجت الاسلام پور آذر


 

بسم الله الرحمن الرحیم

تاریخ:10/08/1401

برنامه: مهدی یار

استاد شریفی:

بسم الله الرحمن الرحیم  اللهم صل علی فاطمة و ابیها و بعلها و بنیها و سر المستودع فیها بعدد ما احاط به علمک

عرض سلام دارم خدمت همه شما خوبان عزیزان نیکان و بینندگان شبکه جهانی حضرت ولی عصر (عج) خوشحالیم که بار دیگر از برنامه مهدی یار مهمان خانه های گرم شما خوبان هستیم، طبق روال این چند هفته مهمان عزیزی داریم مستبصر عزیز جناب آقای سید پور آذر از اتباع و شاخصین جریان احمد بصری در گذشته و برگشته به مکتب اهل بیت امروز، عرض سلامی خدمت ایشان داشته باشیم بر میگردیم در خدمت شما با موضوع امشب هستیم، سلام علیکم جناب آقای سید پور آذر عزیز خیلی خوش آمدید به برنامه خودتان.

حجت الإسلام و المسلمین پور آذر:

علیکم السلام و رحمة الله برادر عزیز استاد شریفی عرض سلام دارم خدمت همه شما بینندگان عزیز امیدوارم که امام زمان (عج) از همه شما و ما راضی باشند در خدمت شما هستیم.

استاد شریفی:

بزرگوار هستید، خیلی ممنون و متشکر، همینطور که پیرو برنامه و پیگیر برنامه هستید ما بحثی را شروع کردیم، مهم ترین و اولین ادله احمد حدیثی است موسوم و معروف به حدیث وصیت نزد اتباع احمد بصری در کتاب الغیبة شیخ طوسی با هزار و یک اشکال که فعلاً از اشکال اول شروع کردیم، در چند جلسه گذشته مطالبی را مطرح کردیم به این جا رسیدیم که احمد مدعی شده بود این حدیث و این وصیت که تنها وصیت رسول خدا است که در این حدیث شاز و باطل که می گوید حجت های الهی بعد از پیغمبر24 تا هست که ان شاءالله خواهیم رسید، بحث سندی و بحث های  دلالی این روایت که این روایت خلاف عقیده شیعه است، خلاف روایات متواتر است در سندش هم افراد مجهول کذاب و اهل سنت وجود دارد به این نکته و به این مطلب رسیده بودیم که احمد ادعا کرده که هیچ کسی بجز صاحب اصلی این وصیت یعنی حجت خدا و امام به این حدیث نمی تواند استدلال کند، و هر کسی که مدعی کذاب باشد بجز آن صاحب اصلی این مدعی و این ادعا اگر ادعایش را بخواهد انجام بدهد و اعلام کند خدا رگ گردن او را قطع خواهد کرد یعنی خواهد مرد، این را ما هفته پیش با جناب آقای پور آذر مطرح کردیم و اولین اشکال و اولین تحدی که در این رابطه صحبت شد این بود که احمد می گوید من فقط از ثقلین سخن می گویم، قرآن و اهل بیت ما گفتیم این ادعای احمد  که هیچ کسی نمی تواند، هیچ مدعی دروغینی نمی تواند به وصیتی که برای امام صادر شده از جانب امام گذشته یا نبی اکرم استدلال کند در کدام روایت و در کلام کدام امام اینگونه آمده، یعنی ما از احمد مطالبه می کنیم  که اگر راست می گویی، یک روایت برای ما از اهل بیت، از ائمه اثنی عشر از خود آقا رسول خدا، از چهارده معصوم ارائه کن که همچین سخنی را گفته باشد که حرف شما مستدل باشد به این سخن امام معصوم و هم اکنون هم منتظر هستیم اتباع احمد می توانند تشریف بیاورند و این ادعا و این مطلب خود شان را ثابت کنند با توجه به این تحدی که ما خدمت این عزیزان عرض کردیم؛ خب ادامه بحث را خواهیم داشت، ان شاءالله یک بحث دیگری داریم در همین راستا و ان شاءالله ثابت خواهیم کرد که مطالب آقای احمد و ادعای ایشان باطل کذب و حداقل ما به آن نرسیدیم، جواب قانع کننده ای که اتباع احمد داده باشند در رابطه با اشکالی که ما امشب می خواهیم مطرح کنیم، این مطلب را به جناب آقای پور آذر ارجاع می دهیم تا شما عزیزان استفاده کامل و وافی را ببرید که ببینید امشب قرار است چه اشکالی به حرف احمد گرفته بشود، آقای سید پور آذر امشب در خدمت شما هستیم با ادامه همان بحثی که شروع کردیم و من مقدمه اش را خدمت بینندگان عرض کردم.

حجت الإسلام و المسلمین پور آذر:

بله این ادعای احمد الحسن که فقط ادعای وصیت کافی است برای تصدیق مدعی، این ادعای انحصاری ایشان هست و در روایات و کلام اهل بیت و حتی دلیل عقلی که بیان کردیم نسبت به مدعی باید همه علائم جمع بشوند، طبق روایات متعتدد بیان شده که امر اهل بیت باید بیّن باشد با امر مشتبه نمی شود امر به این مهمی را اثبات کرد، لذا باید همه علامات نسبت به مدعی بررسی بشود اگر همه علامات در مدعی جمع شد قطعاً آن مدعی صادق است ولی اگر یک علامت بین چند نفر مشتبه شد این ایراد به خدا وارد نمی شود که چرا یک علامت را مشتبه کردی، چرا یک علامت شناخت بین مدعی صادق و کاذب مشترک شد، این ایراد ندارد در صورتی ایراد می توانیم به خدا بگیریم که همه علائم شناخت در دو فرد  مدعی صادق و کاذب مشترک بشود، آنجا حکمت خدا زیر سؤال می رود، لذا عقلاً و نقلاً هم دلیل عقلی، هم قرآنی هم روایی این را اثبات می کند که هم علائم شناخت حجت های الهی نمی تواند مشترک باشد بین مدعی صادق و مدعی کذب، پس این ادعایی که احمد الحسن بیان کرده بر اینکه مدعی کاذب نمی تواند به وصیت استناد بکند اگر استناد بکند رگ گردنش قطع بشود، این دلیلی خلاف عقل و خلاف نقل هست، و آن ادله ای که احمد السحن در اینجا بیان کرده است، عرض کردیم ادله ای متشابه است، که متشابه نمی تواند حجت برای ما قرارت بگرید.

استاد شریفی:

یک سؤال به ذهنم رسید آقای پور آذر، آیا حضرت عالی در منابع روایی و تاریخی چه شیعه چه اهل سنت چه از مستشرقین مطلبی را دیدید که مدعی دروغینی آمده باشد و این ادعا را مطرح کرده که تمام آن صفات، تمام آن علائم و نشانه های حجت خدا را دارد، مثلاً بگوید من صاحب معجزه هستم، صاحب علم هستم، صاحب وصیت هستم، من همان علی بن ابی طالبی هست که مثلاً در وصیت پیغمبر اسم او را ذکر کرده باشد، و همین چیزهایی که شما فرمودید که  باید تمام علائم صفات و نشانه ها در این مدعی صادق امامت و حجت خدا باشد، آیا در متون تاریخی روایی حدیثی به چنین شخصی و چنین مدعی برخود کرده اید؟ چون می خواهم گویم این حرفی که شما زدید، خب اگر شده باشد اگر کسی این ادعا را کرده باشد علی القائده حرف شما هم باطل است، می خواهم بگویم به این رسیده اید تا به حال یا نه؟

حجت الإسلام و المسلمین پور آذر:

بحث این نیست که ادعا بکند طرف، خب باب ادعا باز است توسعه دارد هر کسی هم وقتی که می بیند عده ای طرفدار او هستند تهییج می شود ادعای بیشتری هم می کند، و طرفدارها چشم بسته و گوش بسته می پذیرند از شخص مدعی، بحثی که هست این است که این علائم در یک شخص جمع بشود، مدعی علم زیاد هست، در روایات هست کسی که مدعی بشود خداوند او را مفتضح می کند، بخاطر وجود خطا در آن

استاد شریفی:

احسنت پس رسیدیم به این نکته، من در ذهنم این گونه آمد، گفتم شاید یک بینده ای بیاید گوید خب در طول تاریخ من پیدا کردم یک کسی را که همه این ادعا را کرده بود، در واقع اینطور می خواهم بیننده و مخاطب را آگاهی بدهیم که شاید یک شخصی بیاید همه ادعا ها را هم مطرح کند، آیا در این ادعای خودش صادق است ثابت می تواند بکند یا خیر، درست متوجه شدم مطلب شما را؟

حجت الإسلام و المسلمین پور آذر:

بله همینطور است در بحث ادعای علم، هر کس می گوید کسی که ادعای علم کرده باید بیاید ثابت بکند، ما می گویم در ادعای وصیت هم همین است صرف تشابه اسمی کافی نیست، که این مصداق همان وصیت است، خب چطور می تواند کسی که مدعی وصیت شده اثبات بکند که من همان شخصی هستم که در وصیت پیامبر آمده، خود اهل بیت راه و چاه به ما نشان داده اند راه را نشان داده اند، گفته از او سؤال بکنید.

استاد شریفی:

پس در روایت آمده که کسی که این ادعا را کرد شما تست کنید او را، امتحان کنید او را پس خود این نشان نمی دهد که مدعی دروغین می تواند این ادعا را مطرح کند، چون اگر طبق حرف احمد قرار بر این بود که هیچ کس نتواند ادعا مطرح کند معنا ندارد اهل بیت در روایات بگویند اگر کسی آمد این ادعا ها را کرد به این روش و به این سبک و سیاق این سؤالات را از او بپرسید و اینطور امتحانش کنید و تست کنید.

حجت الإسلام و المسلمین پور آذر:

بله، اتفاقاً وقتی که حضرت امام صادق (ع) در مورد حضرت مهدی (عج) صحبت کردند که غیبتی طولانی و غیبتی کوتاه خواهند داشت، سائل از او سؤال می کند که ما در آن زمان چکار بکنیم اگر کسی مدعی شد، فرمودند بپرسید از او سؤالاتی را که مثل حضرت مهدی می تواند پاسخ بدهد، نگفتند ببینید اسمش همان است یا نه، گفتن از او سؤال بکنید، صرف ادعای اینکه من مهدی هستم، صرف ادعای اینکه من احمد هستم یا محمد هستم، صرف ادعای اسم باعث شناخت نمی شود، خیلی مدعیان دروغین در تاریخ بوده اند به صرف مشابهت اسم شان آمده اند ادعا کرده اند مثل افرادی که در قبل از ظهور حضرت موسی ادعا کردند که آن موسی بن عمران که حضرت یوسف به آن وعده داده ما هستیم، در روایت هست 50 نفر مدعی کذاب، برخی روایات70 تا برخی روایات 80 تا مدعی کذاب گفته اند؛ خب حضرت یوسف وصیت کرد، حضرت یوسف قبل از وفات شان، «حضرتك الوفاة»

استاد شریفی:

شما منظور تان یکی از آن روایت ها این روایتی است که الآن روی مانیتور هست درست هست جناب استاد

حجت الإسلام و المسلمین پور آذر:

بله از کتب مختلفی این روایات نقل شده

استاد شریفی:

جناب آقای راوندی، صفحه 148، مرحوم راوندی این روایت را نقل می کند

حجت الإسلام و المسلمین پور آذر:

حضرت یوسف (ع) طبق آن تکلیفی که همه حجت های الهی دارند  قبل از وفات شان می آیند وصیت می کنند، و یک وصیت مباشری دارند به جانشین خود شان و یک وصیتی دارند به آن قائمی که قرار است در آینده قیام بکند و قوم خودش را از بدبختی و ظلم نجات بدهد، حضرت یوسف وصیت کردند به شخصی به نام موسی فرزند عمران، از فرزندان لاوی، خصوصیاتش را هم بیان کردند، قد شان موهای شان رنگ چهره شان، اینها را بیان کردند، بعد از این وصیت حضرت یوسف (ع) بنی اسرائیل آمدند اسم فرزندان شان را عمران گذاشتند و آنها هم اسم فرزندان شان را موسی گذاشتند به این امید که آن قائم موعود فرزند آنها باشد، در ادامه همین روایات نقل شده که 50 نفر 70 نفر، 80 نفر ادعا کردند که  موسی بن عمران ما هستیم، در اثبات الوصیه آمده که گفتند ما همان هستیم که یوسف به آن وعده داده است، تعبیر این چنین است، پس یک وصیتی از حجت خدا برای شناخت قائم و حجت الهی ارائه شده ولی این وصیت را مدعیان کذاب به آن استناد کردند، ادعا کردند این وصیت را آیا صرف اینکه اسم این در وصیت آمده دلیل می شود که ما بپذیریم، 50 نفر مدعی کذاب شدند

استاد شریفی:

کتاب اثبات الوصیه که جناب استاد فرمودند 70 کذاب مدعی این شدند که ما همان صاحب وصیتی هستیم که حضرت موسی مطرح کرده

حجت الإسلام و المسلمین پور آذر:

آیا وقتی که عاقلی می بیند افراد متعددی مدعی وصیت شده اند نمی رود دنبال علامت دیگری که تشخیص بدهد بین صادق و کاذب؟ آیا علامت دیگری اهل بیت بیان نکرده اند؟ آیا عقل انسان برای شناخت پیک الهی حجت الهی علامت دیگری به ما ارائه نکرده که بتوانیم مدعی صادق را از کاذب تشخیص بدهیم؟ بله عقل، و در قرآن و روایات علامت های متعددی بیان شده، لذا صرف ادعای وصیت دلیل بر صدق مدعی نیست و این یک دلیل است که واقع شده، بهترین دلیل بر امکان یک چیز وقوع آن است، وقتی که مدعی کاذب به وصیت استناد کرده و واقع شده حالا شما بگو ما دلیل داریم بر اینکه نمی تواند می گوییم خب شده شما می گویید نمی تواند.

استاد شریفی:

خب می خواهم نتیجه گیری کنیم در گام اول، قبل از نبوت آقا رسول خدا (ص) در انیاء گذشته و در شریعت های گذشته مدعیان دروغین از 50 نفر و 70 نفر که در روایات آمده، آمده اند ادعای جانشینی خلافت و وصایت انبیاء گذشته را کردند با توجه به همان وصیتی که یک نبی مثل حضرت موسی آن را مطرح کرده، خب گام اول تان را قبول کردیم، یعنی نتیجه گیری اول اینک این گزاره های تاریخی را  پذیرفتیم در روایات آمده، شاید یکی از توجیهات اتباع احمد، حالا من این را می گویم چون ما خودمان معمولاً در بحث نقد اهل تسنن همین روال را داریم و وهابیت، می گوییم اگر می خواهیم از شیعه دفاع کنیم در قبال وهابیت و اهل تسنن باید از عامه و وهابیت قوی تر و در قالب قوی ترین شخصی در وهابیت و اهل تسنن باشیم چون می خواهیم مناظره بکنیم و گفت گو کنیم با آنها، لذا گاهاً اشکالاتی را خود مان با دوستان می گیریم که شاید به ذهن آن وهابی و اهل تسنن هم نرسیده باشد، همین را در قضیه احمد هم می خواهیم مطرح کنیم، من به عنوان کسی که در مقابل شما می خواهم حرف شما را نقد کنم می گویم که آقای پور آذر منظور حرف احمد بعد از آقا رسول خدا است، یعنی قبل از آقا رسول خدا را ما هم قبول کردیم احتجاج کردند بحثی نداریم، ما می گوییم منظور مان بعد از رسول خدا است چون توجیهاتی که از اینها داریم می شنویم زیاد هست از این موارد برای این چه پاسخی می توانید ارائه کنید.

حجت الإسلام و المسلمین پور آذر:

اولاً اینکه احمد الحسن در کتاب الوصیة المقدسه این قائده را که بیان کرده ممکن نیست مدعی کاذب به وصیت استناد بکند صرفاً در مورد وصیت پیغمبر خاتم نیست، همه وصیت های پیامبران را بیان کرده، این به صورت مطلق هست حتی این در مورد آیه

«لَوْ تَقَوَّلَ عَلَيْنا بَعْضَ الْأَقاوِيلِ»

حاقه/44

که مدعی می شود این در مورد ادعای پیامبر است، حضرت محمد ادعای وصیت یوسف، حضرت موسی و حضرت عیسی، ادعای وصیت موسی و عیسی را کرده است ،و این چنین ادعا می کند که نزد یهود و نصاری وصیتی که باز دارنده از گمراهی است وجود داشته.

استاد شریفی:

که فقط پیغمبر ما به آن وصیت احتجاج کرده،

حجت الإسلام و المسلمین پور آذر:

بله، خب ما می گوییم آن موسی و عیسی (ع) کدام وصیت شان بوده که نزد یهود و نصاری متصف بوده به عاصمة من الذلالة این را بیاورید برای ما، ما ببینیم یهود نصاری آیا وصیتی نزد شان بوده و معتقد بودن آن وصیت عاصمة من الذلالة هست، در کتاب وصیت می آید چنین بیان می کند، لذا این قائده مختص به وصیت شب وفات پیامبر خاتم نیست، این قائده که مدعی کاذب نمی تواند به وصیتی استناد بکند مطلق هست هر وصیتی؛ و نکته دیگر این که شیخ ناظم عقیلی نسبت به این روایتی که نقل کردیم در مورد مدعیان کذابی که ادعا کردند موسی بن عمران هستند، آمده مقاله نوشته و خواسته مثلاً این را رد بکند، چونکه اینها به هر چیزی چنگ می زنند تا از این ادعای باطلی که کردند دفاع بکنند، خب مثلاً می آید بیان می کند که اینها گفته اند ما موسی بن عمران هستیم، نگفتند که ما موسی بن عمرانی هستیم که در وصیت آمده، ببینید چقدر پاسخ سخیفی داده می شود.

استاد شریفی:

خب اینها بنابر چه چیزی ادعا کردند که ما  موسی بن عمران هستیم

حجت الإسلام و المسلمین پور آذر:

بله، نگفتند که ما پیامبر هستیم یا امام هستیم، گفتند نه ما موسی بن عمران هستیم، همه هم دوست داشتند که آن موسی بن عمرانی که در وصیت یوسف آمده آنها باشند، فرزندان آنها باشند، بعد اینطور جواب می دهند، یا پاسخ دیگری که شیخ ناظم العقیلی می دهد  می گوید که این روایت خبر واحد است، لذا به آن اعتنا نمی کنیم، و اینطور پاسخ هایی که وقتی که می خواهند چیزی را رد بکنند، راحت همه چیز را مبنا قرار می دهند ولی مثلاً در اثبات وصیت شب وفات دیگر این مبانی را کنار می گذارند و مبانی دیگری رو می کنند، مگر وصیت پیامبر خبر واحد نیست.

استاد شریفی:

اعتراف خود احمد است که تنها وصیت رسول خدا که فقط شیخ طوسی آن را نقل کرده است، الی ما شاءالله من مستندات و مدارک از خود احمد، حالا ناظم العقیلی و دیگران هیچ، از خود احمد که حدیث وصیت فقط یکی است که و فقط هم شیخ طوسی آن را نقل کرده خبر واحد است. این نکته ای که فرمودید دقیقاً درست است.

حجت الإسلام و المسلمین پور آذر:

بله، حالا بحث وصیت پیامبر خاتم را باید مفصلاً بحث بکنیم که چطور اینها از غیرت دینی مردم و احساسات مردم نسبت به وصیت پیامبر سوء استفاده می کنند، بجای خودش باید بحث بشود.

نکته ای که شما فرمودید حالا بله این قبل از وصیت پیامبر خاتم بوده چون ما در بحث ها هم که با پیروان احمد الحسن داشتم همین اشکال را به من می کردند، می گفتند نه نسبت به وصیت پیامبر خاتم بگو، پیامبر خاتم گفته این وصیت عاصمة من الذلالة هست.

استاد شریفی:

حالا من همینجا بگویم خدا را شاهد می گیرم این سؤالی که الآن پرسیدم از شما قبلاً من از اتباع احمد نشنیده بودم، یعنی حول این موضوع اصلاً بحث نکرده بودیم با ایشان، شما که گفتید من به ذهنم رسید گفتم که قطعاً این را اگر بگوییم چنین  حرفی را خواهند زد، حالات که شما گفتید وقتی نشستید با دوستان خودتان، پس آنها همچین توجیهی را مطرح کردند.

حجت الإسلام و المسلمین پور آذر:

بله چون اطلاعات شان خیلی کامل نیست، غالباً اطلاعات اجمالی دارند، نمی دانند که احمد الحسن این ادعا را برای همه وصیت ها کرده است، فکر می کنند چون پیامبر فرموده چیزی برایتان بنویسم که «لن تضلوا بعدی» فکر می کنند که این خصوصیت ویژه برای وصیت شب وفات است، که این وصیت شب وفات را کسی  نمی تواند ادعای دروغ بکند.

استاد شریفی:

خب پس جواب اول را بینندگان عزیز از آقای سید پور آذر شنیدید با توجه به اینکه ایشان هم تصریح کردند که بله  همچین توجیهی را اتباع احمد نزد ایشان داشته اند؛ پس یک حرف احمد به صورت مطلق است که اساساً حدیث وصیت یا وصیت انبیاء و حجت های الهی برای وصی خود شان  بجز صاحب اصلی نمی تواند مدعی کذاب ادعا کند، فرقی هم در اینکه چه عصری باشد و در دوران چه پیغمبری باشد ندارد، این نکته اول.

حالا  نکته دوم جناب آقای سید پور آذر، آیا ما گزاره های تاریخی داریم که بعد از آقا رسول خدا آمده باشند عده ای احتجاج کرده باشند به وصیت رسول خدا برای اینکه ما آن حجت واقعی هستیم این می شود تیر خلاصی به اتباع احمد در مورد این مطلب.

حجت الإسلام و المسلمین پور آذر:

بله بعد از پیامبر خاتم (ص) مدعیان کذاب فراوان بودند که ادعا امامت کردند و برخی از این مدعیان هم برای اثبات ادعای خود شان به وصیتی از وصیت های ائمه پیشین استناد می کردند، مثل عبدالله افتح، چون اسمش در وصیت حضرت امام صادق (ع) آمده بود، آمد و ادعای امام کرد.

استاد شریفی:

یک لحظه همینجا توقف، یک شبهه ای شد برای بیننده، عبدالله افتح چه کسی است، و چطور امام صادق برای امامت بعد از خودش اسم ایشان را در وصیت می آورد؟ عبدالله افتح قطعاً از نظر شیعه که جزء ائمه نیست، پس چطور می شود امام صادق به او وصیت می کند، خب اینکه اصلاً اساساً کل ادعای احمد را باطل می کند، چون الآن نه تنها یک نفر آمده ادعای امامت کرده مدعی کذاب، بلکه یک امامی که همه ما قبولش داریم به عنوان یکی از ائمه اثنی شعر به یک مدعی کذابی که امام نیست و امام نمی تواند باشد هم وصیت کرده، این کل چهار چوب همه را ریخت بهم، این را اگر برای من و بیننده ها توضیح بدهید ممنون می شوم.

حجت الإسلام و المسلمین پور آذر:

بحث وصیت مباحث مفصلی دارد، یک وصیت داریم که امام به شخصی وصیت می کند که، غسلش بکند کفنش بکند، امور دین و دیونش را انجام بدهد

استاد شریفی:

که این هم یکی از صفات امام هست که امام فقط امام را دفن می کند

حجت الإسلام و المسلمین پور آذر:

بین شیعه این اعتقاد هست، این علامت آن هست که آن شخص امام هست، این وصیت نسبت به این امور یک علامت است برای اینکه آن شخص امام هست، لذا امام صادق (ع) برای اینکه امام بعد از خودش مخفی بماند وصیتی که بیان می کنند برای این اموری که باید انجام بشود مشترک است بین امام موسی بن جعفر (ع)، عبدالله افتح، هارون الرشید، حاکم مدینه و شخص دیگری

استاد شریفی:

چرا امام اینگونه وصیت نوشت؟ نکته اول

حجت الإسلام و المسلمین پور آذر:

برای اینکه شرایط، شرایط تقیه بود برای حفظ جان امام کاظم (ع) وصیت را به صورت مشتبه بیان کرده

استاد شریفی:

خب پس برای حفظ جان امام، امام قبلی وصیت می نویسد که امام بعد از من از بین این چند نفر هستند یعنی، نه اینکه امام بعد از من از بین این چند نفر هستند نه آن کسی که امور کفن و دفن من را به عهده می گیرد یکی از این پنج نفر هست، اگر امامی به یک شخصی فقط وصیت بکند امور دفن من بر عهده این شخص است این در بین شیعه علامت بر این هست که او امام است

استاد شریفی:

پس در آن وصیت امام صادق به این عنوان نیامده که امام بعد از من یکی از این پنج نفر است یا این پنج نفر هستند، به عنوان اینکه وصی بعد از من که مسئولیت کفن و دفن و وصایت من را به عهده دارد این چند نفر هستند.

حجت الإسلام و المسلمین پور آذر:

بله، لذا اینکه وصیت به عنوان علامت بیان شده یکی از معانی آن این است، اینکه می گوید وارد شهر شدید بپرسید امام به چه کسی وصیت کرده، یعنی امور دفنش را، امور بعد از مرگش را به چه کسی سپرده است، آن علامت این است که آن شخص امام هست و باید بیّن باشد این قضیه.

استاد شریفی:

خب این عمل امام صادق که در واقع کل اساس این ادعای احمد را باطل کرد چون نه تنها بجز این امام کاظم به عنوان مدعی حقیقی چهار یا پنج تا مدعتی کذاب هم کنارش اضافه شدند که هیچ، خود امام هم اینها را به عنوان وصی خودش معرفی می کند؛ من مطلبی را دیدم در کتب احمد، چون تصریح احمد این است که در مسئله امامت تقیه وجود ندارد.

حجت الإسلام و المسلمین پور آذر:

لذا در بحث وصیت شیعه باید آگاه باشد عالم باشد، آنهایی که عالم نبودند گفتند که عبدالله افتح نامش در وصیت امام صادق (ع) آمده فرزند بزرگتر هم هست لذا همه مردم مدینه گرد عبدالله افتح جمع شدند و او را به عنوان جانشین و امام پذیرفتند و او هم مدعی همین مقام و منصب بود حتی در روایت آمده مؤمن طاق و هشام بن سالم آنها آمدند پرسیدند امام به چه کسی وصیت کرده است، همه گفتند عبدالله افتح، رفتند پیش عبدالله افتح نشستند یک کم به حرف های او گوش دادند سؤالاتی کردند دیدند عبدالله افتح عالم به حلال و حرام نیست، احکام بلد نیست روایات پدرانش را نمی داند، آگاه نیست جاهل است لذا آمدند بیرون ترسیدند، و متحیر بودند که الآن کجا برویم، امام چه کس هست یعنی امامی نداریم؟، یک شخصی آمد پیش مؤمن طاق و هشام بن سالم، اینها اول ترسیدند گفتند شاید از جاسوس ها هست و ترسیدند ولی این شخص آمد نزد اینها برد اینها را پیش امام کاظم (ع)، امام کاظم (ع) قبل از اینکه اینها حرفی بزنند از ضمیر و از دل شان خبر داد، اینها که متحیر بودند، حالا که عبدالله افتح امام نیست، جاهل به روایات هست پس امام بعدی چه کس هست؟ پس حق چیست برویم مرجئه بشویم برویم زیدیه بشویم، به کدام فرقه برویم پناه ببریم، فرقه ناجیه چه کسی هست؟ متحیر بودند وقتی امام آنها را دید از دل شان خبر داد که نه به سمت مرجئه بروید، نه جای دیگر، الینا، به سمت ما بیایید، اینجا متوجه شدند که  این شخصی که علم دارد از ضمائر مؤمنین، او مدعی صادق است او امام به حق هست، این واقعه ای که دو تا مدعی بودند یک مدعی صادق یک مدعی کاذب که اسمش در وصیت هم آمده مدعی هم بوده ولی علم نداشته، علم به روایات نداشته  چه برسد علم به غیب داشته باشد، از دل شما خبر داشته باشد که یکی از علائم اختصاصی برای حجت های الهی است، لذا امام کاظم (ع) را پذیرفتند و از حیرت خارج شدند.

استاد شریفی:

خب پس دوستان عزیز این اولین ادله ای که بعد از آقا رسول خدا (ص)، نه تنها مدعی کذابی به وصیت احتجاج می کند بلکه امام قبل، آن امامی که هم ما قبولش داریم هم جریان احمد، اصلاً اسم آن را در وصیت ذکر می کند خب این خیلی نکته مهمی بود، حالا طبق عقیده شیعه امام از باب تقیه و حفظ جان امام بعدی چنین کاری را انجام داد، برویم ببینیم حرف احمد چیست، چون شاید اتباع احمد بگوید اینجا بحث تقیه است، اینجا شما نمی توانید به این استدلال کنید که ما گفتیم طبق مبنای احمد اصلاً حق تقیه هم وجود ندارد اینجا، علتش این است که می گوید اصلاً غیر ممکن است محال است؛ کتاب تواتر اخبار در استمرار امامت بعد از آقا صاحب الزمان نوشته ناظم العقیلی که در این کتاب ادعا کرده امامت بعد از امام زمان استمرار دارد، بعد از آن 12 نفر دیگر، قرینه 15

تاحتمال تقیه در آن راه نداشته باشد

تواتر اخبار در استمرار امامت بعد از آقا صاحب الزمان، ناظم العقیلی، قرینه 15

در اینجا تصریح می کند در بحث معرفی ائمه و معرفی مهدیین کلاً مسئله خلافت بعد از رسول خدا 

به هیچ وجه احتمال تقیه در صادر شدن آن وجود ندارد

 که دیگر آقایان نگویند تقیه را ما اینجا قبول داریم، بحث تقیه است بگذار کنار، نه ناظم العقیلی که حرفش حرف احمد است چون احمد تأیید کرده ایشان را، ایشان تصریح می کند به هیچ عنوان در معرفی خلفای بعد از رسول خدا و ائمه و آن 24 نفری که اینها مدعی هستند انبیاء الهی پیغمبر و حجت های خدا حق تقیه ندارند، این هم پاسخ به این نکته.

خیلی خب دو تا دلیل آوردیم برای ادعای احمد و بطلان ادعای احمد یکی قبل از اسلام و شریعت های گذشته و مورد بعدی بعد از شهادت و رحلت آقا امام صادق که نکته ای را هم استاد پور آذر مطرح فرمودند؛ می خواهیم برویم سراغ جریان سومی که احتجاج کردند به حدیث وصیت و این ادعای دروغ را مطرح کردند، جناب استاد بفرمایید در خدمت شما هستیم.

حجت الإسلام و المسلمین پور آذر:

نکته دیگر در مورد مدعی کذاب که در روایت امام سجاد (ع) آمده که یکی از فرزندانش به اسم جعفر که متصف هست به کذا، ادعای امامت می کند، جعفر کذاب برادر امام حسن عسکری (ع) و عموی امام زمان (عج) هست، چنانکه در روایت امام صادق (ع) آمده که ایشان مدعی امامت شده و در کتاب کمال الدین هم ذکر شده گروهی به عنوان فرقه جعفریه، معتقد هستند به امامت جعفر و معتقد هستند که جعفر از طرف پدرش به او وصیت شده و روایت می کنند وصیت را از پدرش نسبت به جعفر.

استاد شریفی:

کتاب کمال الدین  شیخ صدوق، در این روایت در صفحه 107، این گزاره تاریخی را شیخ صدوق مطرح می کند که می گوید

ما نیز تفحّص کردیم و دو فرقه را دیدیم که یکی معتقد است امام گذشته تصریح به امامت امام حسن عسکری نموده و شخص او را به خلافت خود معرفی کرده و علاوه بر آنکه امام حسن فرزند ارشد حضرت هادی (ع) هست روایت وصیت و ادله دیگری را نیز ذکر  می کنند

کمال الدین، شیخ صدوق، ص 107

خب پس یک گروهی شیعه است، شیعه اثنی عشری که می گوید امام یازدهم آقا امام حسن عسکری هست همینطور که جناب استاد پور آذر فرمودند و احتجاج می کنند به دیگران با وصیت رسول خدا  و نشانه ای را بر امامت آن حضرت بیان می دارند

اما فرقه ای دیگر وصیت را به نام جعفر روایت می کنند و جز این چیزی نمی گویند که او به امامت سزاوار تر است ما می بینیم که ناقلین اخبار وصیت جعفر جماعت اندکی هستند

خب تا اینجا این دلیل سوم، یک نکته را من اشاره کنم که خیلی مهم است در جلسات گذشته آوردیم که احمد تصریح کرده بود و ادعا کرده بود فقط یک حدیث وصیت از رسول خدا موجود است، همان حدیث وصیتی که شیخ طوسی در کتاب الغیبة خودش ذکر کرده، خب پس فقط یک حدیث وصیت است و علی القائده وقتی امام هادی وصیت می نویسد برای امام بعد از خودش یا وصیتی که از پیغمبر هست را به امام بعد تحویل می دهد باید همان وصیت پیغمبر باشد که احمد ادعا می کند همان وصیت کتاب الغیبة شیخ طوسی  است، خب پس حدیث وصیت دیگری طبق ادعای احمد نیست که دو تا  وصیت است نه یک وصیت، حالا آن وصیت را  هم جعفر مدعی شده است، هم آقا امام حسن عسکری و اتفاقاً دو تا فرقه شدند در همان زمان که آنها مدعی بودند یک وصیت برای آقا امام حسن عسکری ع، یک مدعی دیگر جعفر کذاب آنچه که در روایات آمده، این هم دلیل سوم است که جناب استاد آذر پور فرمودند، ما سه تا دلیل آوردیم تا الآن که مدعیان دروغین ادعا کردند و احتجاج کردند به همین حدیث وصیت، خب این هم مورد سوم، حالا قبل از اینکه استاد برویم سراغ مورد چهارم، بیننده را بگیریم در خدمت تان هستیم.

جناب آقای احمد از بوشهر، آقا احمد در خدمت تان هستیم

بیننده:

سلام عرض می کنم خدمت شما و آقای پور آذر تشکر می کنم از برنامه خوب تان، جناب آقای شریفی من یک سؤالی داشتم اینکه طرفداران احمد الحسن می گویند که هر کسی به حدیث وصیت نمی تواند استدلال بکند و در طول تاریخ فقط خودشان بودند و اولین نفر بودند که استدلال کردند به حدیث وصیت و هر کس هم استدلال بکند قبل از اینکه حتی بخواهد ادعا کند از دنیا می رود، حالا با توجه به این مطالبی که شما این جلسه فرمودید می خواستم ببینم که طرفداران احمد الحسن می بینند این مطالب را باز هم به راه خودشان ادامه می دهند یا اینکه نمی شنوند چشم خود شان را بسته اند یا اینکه توجیهی دارند، چه توجیهی دارند برای این حرف های شان

استاد شریفی:

خب سؤال خوبی پرسیدید آقای سید پور آذر فکر کنم پاسخ ها را پاسخ بدهند، پای گیرنده باشید ان شاءالله چشم من سؤالتان را ارجاع می دهم به سید پور آذر در خدمت شما و ایشان خواهیم بود؛ آقای سید پور آذر سؤالی پرسیدند، سؤال شان هم یک سؤال جالبی هست بارها حتی شیعیان از من پرسیدند، آقای شریفی این همه دلیل این هم مدرک این افراد چطور اینها را توجیه می کنند چه جوابی دارند، حالا احمد آقا روی خط هستند پاسخ شان را بفرمایید.

حجت الإسلام و المسلمین پور آذر:

اولاً سلام عرض می کنم خدمت برادر عزیز مان یک نکته ای را من در کانال خودم قلاً مطرح کردم به حالت طنز مانند که احمد الحسن ادعا می کند این وصیت پیامبر گارانتی دارد، یعنی طبق برداشت خودش نسبت می دهد به پیامبر که می گوید پیامبر تضمین کرده، بعد وقتی ما می آییم ایراد می گیریم می گوییم که فلان کس چنین ادعایی را کرده، یا فلانی چنین ادعایی را کرده، می رسیم به شیخیه علی رضا پیغان، عبدالله هاشم، و کسان دیگر که ادعا کردند، ادعای همین وصیت را کردند، پس این گارانتی و تضمین شامل این موارد می شود یا نمی شود در همه اینها می آیند توجیهاتی را بیان می کنند و توجیهاتی که کسی منصف بدون تعصب نگاه بکند، متوجه می شود که اینها برای فرار است یک چیزی را پذیرفتند با چنگ و دندان می خواهند نگاه دارند مثل قضیه جنگ جمل که اینها یک خانمی را که شتر شده و جنگ راه انداخته قبول دارند، امیرالمؤمنین هرچه صحبت می کند اینها رها نمی کنند، کشته می دهند برای حفاظت از آن ولی رها نمی کنند، با چنگ و دندان از او می خواهند حفاظت کنند.

استاد شریفی:

من سؤال احمد آقا را یک مقدار صریح تر بپرسم، الآن جعفر کذاب را آوردید، بعد عبدالله افتح را آوردید، قبل از نبی خود مان را هم آوردید گفتید شیخیه هست علی رضا پیغان هست، عبدالله هاشم هست، علی رضا بابایی به عنوان مدعی خراسانی، با اسم متسعار منصور هاشمی هست می خواهم بگویم الآن به عنوان یک اتباع احمد این را به او گفته اید، چون شما در این جریان سالیان سال بوده این مستندات را ارائه کردید چه پاسخی دارد.

حجت الإسلام و المسلمین پور آذر:

اینها توجیهاتی که انجام می دهند، پاسخ نیست توجیهات است، می گویند نه اینها ادعای وصیت نکردند،

استاد شریفی:

خب اینکه اسم وصیت در آن آمده است که

حجت الإسلام و المسلمین پور آذر:

یک پاسخی که دادند می گویند نه اولین نفر، بعضی وقت ها می گویند اولین نفر احمد بوده است، بعد از این دیگر قبول نیست، خب می گوییم قبل از احمد الحسن آمده اند، می گویند نه او اسمش احمد نبوده، یا خودش مدعی نشده، می گوییم که مگر نگفتید وصیت گمراه نمی کند، حالا چه کسی که خودش بخواهد ادعا بکند، یا کسی که به وصیت بخواهد مراجعه بکند

استاد شریفی:

حالا من از کتب اینها آوردم که  مثلاً مثل منصور هاشمی، علی رضا بابایی خودش ادعا کرده چی؟

حجت الإسلام و المسلمین پور آذر:

وقتی بحث تعصب هست توجیه می کنند و نمی پذیرند، نهایت حرفی که این بحث را باید در جلسات آینده مفصلاً مطرح بکنیم، چون من خودم در این جریان بودم، چه شد که من خودم از این توجیهات دست برداشتم، دیدم نه دیگر این قابل توجیه نیست.

استاد شریفی:

خاطراتی هم دارید استاد در همین موضوع که بخواهید مطرح بکنید

حجت الإسلام و المسلمین پور آذر:

مفصل است می گویم در اینجا دیدم که خود ادعای احمد الحسن نسبت به وصیت  مثل ادعای کسان دیگر همراه با تحریف وصیت است، ادعای کذب به وصیت است، همانطور که شیخیه و کسان دیگر ادعا کردند، همانطور که جعفر کذا ادعا کرده و پیروانش ادعا کردند ما وصیتی داریم از امام هادی (ع)، خب امام هادی هم که از خودش وصیت نمی کند، نقل از وصیت پیامبر خاتم است دیگر، اینجا دو تا فرقه شدند یکی می گوید وصیتی که تو نقل می کنی معتبر نیست، این می گوید وصیتی که تو نقل می کنی معتبر نیست، ما می آییم در وصیتی که از پیامبر خاتم نقل شده بررسی می کنیم می بینیم وصیت های مختلفی نقل شده ما طبق روایات متواتر بیان می کنیم این وصیتی که شما به آن اعتقاد دارید متواتر نیست و مخالف روایات متواتر است ولی شما همچنان بر آن روایتی که متواتر نیست پافشاری می کنید،

استاد شریفی:

یک قیدی هم الآن زدند، نفر اول قبول است، بعدی ها دیگر قبول نیست، خب این باز خلاف حرف احمد است، احمد می گوید اصلاً امکان ندارد، هیچ کسی بتواند ادعا بکند، الآن دوباره نقض شد حرف احمد و آن مبنای احمد.

حجت الإسلام و المسلمین پور آذر:

بله من با آقای فتحیه رفته بودیم پیش یکی از اساتید مان که دعوت را به او بیان بکنیم، ادله را آقای فتحیه برای ایشان بیان کردند، و ایشان گفتند خب من الآن ادعا می کنم که اسم ایشان هم اتفاقاً مهدی بود، گفت که من ادعا می کنم که وصیت من هستم، مهدی در وصیت من هستم، آقای فتحیه آن موقع گفت اگر، الآن ادعا بکنی من با تو بیعت می کنم، نمی توانی ادعا بکنی، یعنی چنین باور شان هست بعضاً که الآن هم کسی نمی تواند ادعا بکند.

استاد شریفی:

من هم الآن ادعا می کنم، اگر بگوییم اسم من هم الآن احمد نیست همان جواب احمد را می دهم، چون در روایت آمده که سه تا اسم دارد، احمد، مهدی، عبدالله، احمد نه عبدالله است اسمش، نه مهدی، می گویند صفت است، خب من هم می گویم من احمد هستم، مهدی هم هستم عبدالله هم هستم، همه اش صفت است، اینطوری باشد که من هم ادعا می کنم، آقای فتحیه الآن باید از زندان بیاید بیرون با من بیعت کند.

حجت الإسلام و المسلمین پور آذر:

بله، بعد که یک مقدار کامل تر شد، چون روند ادعا ها تکاملی بوده، اینطور نیست که از اول باشد، خود احمد الحسن، چه زمانی ادعای وصیت را کرده است؟ آیا از روز اولی که آمد گفت من  یمانی هستم ادعای وصیت کرد؟

استاد شریفی:

نه بلکه حرف خلافش را هم زده که اوصیاء بعد از رسول خدا حصر شدند محصور شدند در دوازده نفر

حجت الإسلام و المسلمین پور آذر:

طبق آن چیزی که برای ما نقل شده از شیوخ مکتب، احمد الحسن سال 2001 وصیت را مطرح کرد، دو سال ادعای وصیت را نداشت اصلاً این در یک روند تکاملی قرار گرفته ادعا ها بعد اشکال که می گیرید، در فرایند بحث و اشکال گرفتن صحبت های شان کامل تر می شود علاء سالم گفته نه اولین نفری که ادعای وصیت را بکند تمام است، مثل نظریه علمی، اولین کسی که نظریه علمی را داد دیگر برای او هست حالا یک کس دیگر بگوید من دوباره این نظریه علمی را مطرح می کنم، تمام شد یعنی دیگر اینطور نیست

استاد شریفی:

که با همین حرف هم احمد باطل می شود چون با حرف احمد کسان دیگری ادعا کردند، پس اولی قبول است بقیه باطل است

حجت الإسلام و المسلمین پور آذر:

و نکته اساسی که من می گویم آن چیزی که باعث شد برای خود من واقعاً دلیل بشود، این است که نه احمد الحسن نه مدعیان دیگر هیچ کدام وصیت پیامبر را استناد نکردند، همه شان طبق هوای نفس خود شان آمدند وصیتی جعل کردند یا وصیتی که نقل شده را آمدند در معنای آن دست بردند، وقتی دیدند خود وصیت را  نمی توانند کاری بکنند آمدند در معنای آن دست بردند تا بتوانند به آن وصیت استناد بکنند، ما در صورتی از مدعی صادق، از مدعی امامت وصیت را می پذیریم که بدون تأویل به رأی و بدون تفسیر به رأی و بدون تحریف به وصیت استناد بکند ولی کسی که مثل احمد الحسن می آید به وصیت استناد می کند ولی با تفسیر خودش از وصیت، با تحریفاتی که در مورد وصیت اعمال کرده است، او دیگر استناد به وصیت نکرده است استناد کرده به یک چیزی که خودش ادعا کرده

استاد شریفی:

خودش ساخته؛ دست شما درد نکند، خب احمد آقا قطع کردند امیدوارم که پاسخ شان را گرفته باشند، حالا ادامه برنامه را هم امشب و چه هفته های آینده ببینید مطالب دیگر را هم خواهیم آورد ذکر خواهیم کرد، ان شاءالله امیدواریم که پاسخ تان را دریافت کرده باشد.

استاد وقت خیلی زیاد نیست دیگر چه جریانی به حدیث وصیت استدلال کرده است؟

حجت الإسلام و المسلمین پور آذر:

خب ما چون خلاصه داریم بیان می کنیم اشاره ای هم به جریان شیخیه داشته باشیم، که جریان شیخیه بسیار ادعا ها و مطالبی که آورده اند مشابه با این سخن هایی است که احمد الحسن گفته، و دقیقاً همان روایاتی که  شیخیه گفتند از دوازده مهدی و از وصیت پیامبر خاتم، و از روایاتی که بیان شده

«اَتَرون الموصی مِنّا یوصی اِلی احد ما یریدُ ؟»

«انا مِنّا اثنا عَشَرَ مَهديّاً من القائم من ولد الحسین»

و این آیاتی که آورده اند، متقَوِل بر کلام خدا

«وَ لَوْ تَقَوَّلَ عَلَيْنا»

حاقه/44

رگ گردنش را قطع می کنیم.

استاد شریفی:

یعنی در واقع احمد از آنها کپی پیست کرده است.

حجت الإسلام و المسلمین پور آذر:

همه این مطالب در آنجا آمده و بسیار شبیه به آن مطالب هست همه چیز، کپی پیست هست واقعاً، و نه تنها این مطلب بلکه خود علمای برخی از فرق شیخیه مثل محمد باقر شریف طباطبایی، همین وصیت را آمده ذکر کرده، و گفته احتمال دارد اصلاً خود این احمد، عبدالله مهدی، مهدی اول شیخ احمد احسائی باشد، اسمش احمد است و مراد از این مهدی اول همین احمد احسائی باشد بعد دلیل می آورد بر این، می گوید رؤیاهایی که دیده شده، علمی که از احمد احسائی ابراز شده، هم رؤیا را دلیل صدق آن بیان می کند، هم علیم را دلیل صدق بیان می کند که ایشان به عنوان رکن رابع به عنوان نایب خاص و به عنوان مهدی اول معرفی بشود.

استاد شریفی:

ارشاد العوام، جلد4، در صفحه 236، ما یک سری یک بیننده ای تماس گرفت از اتباع احمد این را مطرح کردیم که این کتاب از کتب شیخیه است و بعد همان حدیث وصیت را استدلال می کند، در اینجا مفصل شما حدیث را مشاهده خواهید کرد، اما آن نکته ای که الآن استاد فرمودند، این سایت شیخیه است کتاب رسائل، جلد5، سؤالاتی که از میرزا حسن اصفهانی رد و بدل شده و ایشان پاسخ  داده است، دقت کنید نکته همینجا است

فرمودند: عرض دیگر در جلد چهارم ارشاد حدیثی ذکر فرمودند

رسائل، ج 5، ص18

همان حدیث وصیت 12 اتمام و و بعد از او 12تا مهدی پاسخ می دهد، که اینها دوازده نقیب هستند که خدمت کار امام زمان هستند

و اینکه اول ایشان سه اسم دارد که یکی از آنها احمد است شاهد این مطلب است که به تدریج بروز خواهند کرد و اولی و دومی دارد، و دور نیست که اول ایشان که مرحوم شیخ بوده

دقت کنید، اسمش هم احمد است، شیخ احمد احسائی

و باقی بعد از آن جناب ه تدریج بیایند

یعنی دقیقاً بینندگان عزیز احمد اینها را کپی پیست کرده از شیخیه آورده، این آقایی که ادعا می کند که من علمی آورده ام که هیچ کسی قبل از من بیان نکرده همه اینها سر بوده، خب این کپی پیست مطالب شیخیه است، که اولین مهدی بعد از امام زمان شیخ احمد است، بعد از مرگ او نفر دوم می آید و دلیل آن چیست، به چه دلیلی از

از حکایات مکاشفات و  خواب های آن جناب، یعنی همان ادله احمد بصری که  خواب و استخاره و مکاشفه و اینها

و بعد از آن علومی که از ایشان معلوم می شود

 خب این حرف حرف شیخیه است، استدلال کرده به حدیث وصیت، ادعا هم کرده که این همان شیخ احمد احسائی است، از کجا فهمیدیم با همان علم و با همان خواب و همان مواردی که  جناب استاد هم ذکر کردند، پس جریان چهارمی هم که مدعی این مسئله شد قبل از جناب آقای احمد بصری شیخ احمد احسائی و جریان شیخیه است. حالا یک نکته دیگری هم من جناب استاد این را دوباره از سایت شیخیه نشان بدهم، اصلاً بحثی را مطرح کرده مهدیین و وصیت رسول خدا، اصلاً جریان مهدیین قبل از احمد، شیخیه به آن استدلال می کند مفصل است داستان آن، اینجا روایاتی را می آورد و همان روایت کتاب الغیة شیخ طوسی،

اما متن وصیت مقدس پیامبر اکرم (ص) از این قرار است

سایت شیخیه

روایت کتاب الغیبة شیخ طوسی را می آورد، بعد روایت های دیگر را یکی یکی  می آورد، همان روایت هایی که دقیقاً احمد هم همان ها را آورده ذکر کرده است، و بعد تصریح می کند که حاج محمد خان کرمانی تصریح کرده، شرح زده، فلانی آمده شرح زده همه این شرح ها، بر این نکته است که جریان شیخیه تا آخر جریان که آخر آن را آمده اینطور جمع کرده، این حدیث وصیت و روایاتی که ما ذکر کرده ایم ثابت می کند شیخ احمد احسائی همان مهدی اولی است که بعد از امام زمان به عنوان رکن رابع، به عنوان واسطه فیض بین امام زمان و دیگر شیعیان و مردم هست و بعد از وفات او نفر دومی، و نفر سوم تا برسد به 12 تا مهدی، پس این هم سند و مدرک چهارمی که ما امشب ارائه کردیم بر این موضوع، که آقای احمد بصری، هم دروغ گفتی و هم جاهل هستی، و اتباع احمد بصری چه پاسخی دارید بر این مطلب که الآن ادعایی امام تان مطرح کرده که این ادعا کذب در آمده ما تا الآن و در این برنامه چهار تا دلیل آوردیم و در جلسه بعدی گزاره های تاریخی دیگری خواهیم آورد که دیگر چه افرادی به حدیث وصیت احتجاج کردند؛ امیدواریم که بخصوص شما اتباع احمد چشم ها را بستید گوش ها را گرفتید، پنبه ها را از گوش در بیاورید چشم های تان را هم باز کنید، کمی واقع بینانه منصفانه و با وجدان و انصاف به این مطالب بنگرید.

خب جناب آقای پور آذر وقت مان تمام شد تشکر از حضرت عالی اگر نکته پایانی دارید در خدمت تان هستیم.

حجت الإسلام و المسلمین پور آذر:

خیلی متشکر از شما ممنون که به صحبت های ما گوش دادید امیدوارم که این صحبت ها باعث روشنگری بیشتری بشود و دوستان خوب ما که در دام این فرقه ها افتاده اند از این گرفتاری ها و از گمراهی ها نجات پیدا بکنند.

استاد شریفی:

ممنونم لطف کردید، خیلی متشکر و همچنین شما بینندگان عزیز، دعای اول و آخر ما

اللهم عجل لولیک الفرج.

شب شما بخیر.


  
  • محمدحسین مرندی

    13 آبان 1401 - ساعت 12:35

    با سلام و خداقوت.لطفن صوت برنامه رو برای دانلود بارگذاری کنید.

    0 0

مهدی یار>

اهل بیت ع مستبصر مدعی حکمت خدا حجت الهی مدعی کاذب مدعی صادق وصیت احمد بصری امامت اتباع احمد مدعیان دروغین عبدالله افتح تقیه