سایر قسمت ها
اخلاق علوی سیره مهدوی

قسمت چهل و یک برنامه اخلاق علوی و سیره مهدوی با کارشناسی آیت الله سید محمد حسینی قزوینی


دیگر قسمت ها

 بسم الله الرحمن الرحیم

14/02/1402

موضوع: نظرات متناقض کتب تفسیری اهل سنت، درباره آیه 71 سوره مریم

برنامه اخلاق علوی و سیره مهدوی

فهرست مطالب این برنامه:

وصیت اختصاصی پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله) در واپسین لحظات عمر شریف!

خلاصه ای گویا از مطالب جلسات گذشته!

نظرات متناقض کتب تفسیری اهل سنت، پیرامون آیه 71 سوره مریم!

چرا با وجود کتب روایی شیعه، به کتب روایی اهل سنت مراجعه می کنیم!؟

طبق نظر روایات شیعه و سنی؛ مراد از «صراط در قیامت» چیست!؟

سه دسته روایات خطرناک در حق ائمه اهل بیت (علیهم السلام)

امیرالمؤمنین (سلام الله علیه) صراط مستقیم در دنیا و آخرت!

مجری:

أَعُوذُ بِاللَّهِ مِنَ الشَّيْطَانِ الرَّجِيم‏، بِسْمِ اللهِ الرَّحْمنِ الرَّحِیمِ الْحَمْدلِلَّهِ رَبِّ العالَمين‏ وَ صَلَّى اللَّهُ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ الطَّيِّبِينَ الطَّاهِرِينَ

سلام عرض می کنم خدمت همه شما بینندگان عزیز و ارجمند شبکه جهانی حضرت ولی عصر (عجل الله تعالی فرجه الشریف).

الحمدلله این توفیق را داریم به رسم شب های جمعه محضر همه شما گرامیان و عزیزان، برنامه اخلاق علوی و سیره مهدوی را تقدیم کنیم.

برنامه ای که  این افتخار را داریم که در محضر حضرت آیت الله حسینی قزوینی هستیم. ان شاء الله امشب هم بتوانیم نهایت بهره و استفاده را از محضرشان ببریم.

مثل همیشه حسن مطلع این برنامه و این برنامه هایی که در محضر حضرت استاد هستیم، از حضرت صدیقه شهیده (سلام الله علیها) خواهد بود.

دلهایمان را آماده می کنیم برای این که ان شاء‌ الله در طی این برنامه آن پرتو و تجلی معرفت به قلب مان بتابد، لذا مقدمتاً باید این زنگارها و آلودگی ها را از دلمان بیرون بکنیم و این میسّر نیست مگر با ذکر و نام حضرت صدیقه طاهره (سلام الله علیها).

حضرت استاد سلام عرض می کنم در خدمت شما هستیم

حضرت آیت الله حسینی قزوینی:

سلام علیکم ورحمة الله وبرکاته.

السَّلَامُ عَلَيْكَ يَا بَقِيَّةَ اللَّهِ فِي أَرْضِه،‏ السَّلَامُ عَلَيْكَ يَا مِيثَاقَ اللَّهِ الَّذِي أَخَذَهُ وَ وَكَّدَهُ- السَّلَامُ عَلَيْكَ يَا وَعْدَ اللَّهِ الَّذِي ضَمِنَه‏، السَّلَامُ عَلَيْكَ يَا صَاحِبَ الْمَرْأَى وَ الْمَسْمَع‏ فَمَا شَيْ‏ءٌ مِنَّا إِلَّا وَ أَنْتُمْ لَهُ السَّبَبُ وَ إِلَيْهِ السَّبِيل

خدمت بینندگان عزیز و گرامی، خالصانه ترین سلامم را تقدیم می کنم و موفقیت همه عزیزان را از خدای منان خواهانم.

همان طوری که عزیزمان اشاره کردند، مطلع عرائض ما یادی از صدیقه طاهره (سلام الله علیها) باشد.

وصیت اختصاصی پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله) در واپسین لحظات عمر شریف!

در کتاب «الوصية من الأصول الروائية المعتبرة» از کتاب های معتبر شیعی، نوشته «ابو موسی بجلی» متوفای 220 هجری قمری، روایتی از آقا موسی بن جعفر (سلام الله علیه) نقل شده است. البته این روایت را مرحوم «سید بن طاووس» و «علامه مجلسی» هم نقل کرده اند.

روزی که نبی مکرم (صلی الله علیه وآله وسلم) آخرین لحظات عمرشان را طی می کرد، حضرت علی، حضرت زهرا، حضرت امام حسن و امام حسین (سلام الله علیه) را به خانه اش خواست و فرمود: همه از خانه بیرون بروید. به ام سلمه فرمود: شما دم در باش ولی نزدیک اهل بیت من نشو.

به علی فرمود: علی جان نزدیک من بیا نزدیک شد رسول اکرم دست حضرت زهرا را گرفت و بر روی سینه اش گذاشت خیلی طولانی؛ بعد با دست دیگرش دست امیرالمؤمنین (سلام الله علیه) را گرفت و فرمود:

«يَا أَبَا الْحَسَنِ هَذِهِ وَدِيعَةُ اللَّهِ وَ وَدِيعَةُ رَسُولِهِ مُحَمَّدٍ عِنْدَكَ»

ای علی! این زهرا امانت خدا و امانت پیغمبر خدا در نزد تو است.

 از امانت خدا، امانتداری کن، قطعاً امانتداری خواهی کرد. یا علی قسم به خدا سرور زنان تمام بهشتیان از اولین تا آخرین است حتی مریم کبریٰ.

بعضی وصیت هایی در حق حضرت زهرا و امیرالمؤمنین کرد بعد فرمود یا علی جان:

«أَنِّي رَاضٍ عَمَّنْ رَضِيَتْ عَنْهُ ابْنَتِي فَاطِمَةُ وَ كَذَلِكَ رَبِّي وَ مَلَائِكَتُه‏»

هر کس زهرا از او راضی باشد من راضی هستم، خدا راضی است و ملائکه هم راضی است.

 و هر کس زهرا از او ناراضی باشد من از او بیزارم خدا و ملائکه هم از او بیزار است.

«يَا عَلِيُّ وَيْلٌ لِمَنْ ظَلَمَهَا»

وای بر آن کسی که در حق زهرا ظلم کند

«وَيْلٌ لِمَنِ ابْتَزَّهَا حَقَّهَا»

وای بر آن کسانی که با حیله و نیرنگ حق او را غصب می کنند

«وَيْلٌ لِمَنْ هَتَكَ حُرْمَتَهَا»

وای بر کسانی که نسبت به زهرای مرضیه حرمت شکنی می کنند

«وَيْلٌ لِمَنْ أَحْرَقَ بَابَهَا»

وای بر کسی که خانه زهرا را به آتش بکشد

«وَيْلٌ لِمَنْ آذَى جَنَينَهَا»

وای بر آن کسی که محسن او را سقط کند و مورد اذیت قرار دهد

«وَ شَجَّ جَنْبَيهَا»

وای بر آن کسی که پهلوی زهرا را بشکند!

طرف من الأنباء و المناقب‏؛ نويسنده: ابن طاووس، على بن موسى‏ (تاريخ وفات مؤلف: 664 ق‏)، محقق / مصحح: عطار، قيس‏، ناشر: تاسوعا، مشهد: 1420ق، ص 167

روایت مفصل است به همین اندازه اکتفاء می کنیم، امیدواریم که ان شاء الله خدای عالم با فرج حضرت ولی عصر (ارواحنا فداه) آب خنکی بر قلوب مظلومان عالم بریزد، و حق پایمال شده ها و ستم کشیده ها و ستمدیده ها بویژه فاصله زهرا صدیقه کبریٰ (سلام الله علیها) را از ظالمان بستاند.

بر ما هم منت بگذارد و کرم کند به آقایی خودش از یاران خاص آن بزرگوار و از سربازان فداکار و شهدای رکابش قرار بدهد ان شاء الله.

مجری:

ان شاء الله. دعای ما هر لحظه همین است که ان شاء الله بتوانیم آن لحظه را ببینیم و در رکاب حضرت باشیم.

بحمدلله در این جلسات، توفیق آن را داشتیم که راجع به اخلاق علوی، سیره مهدوی بحث کردیم و از فرمایشات حضرت استاد بهرمند شدیم.

خلاصه ای گویا از مطالب جلسات گذشته!

اگر امکانش است قبل از این که مبحث جدید را آغاز بفرمایید یک مختصری از آن چیزی که ذکر شده بفرمایید تا ان شاء الله با مباحث جدید در خدمت تان باشیم.

حضرت آیت الله حسینی قزوینی:

أَعُوذُ بِاللَّهِ مِنَ الشَّيْطَانِ الرَّجِيم‏، بِسْمِ اللهِ الرَّحْمنِ الرَّحِیمِ وَبِهِ نَسْتَعين وَهُوَ خَيرُ نَاصِرٍ وَ مُعِينْ الْحَمْدُلِلَّه ‏وَ الصَّلَاةِ عَلَى رَسُولِ اللَّهِ وَعلَیٰ آلِهِ آل الله لَا سِيَّمَا علَیٰ مَوْلانَا بَقِيَّةَ اللَّه‏ وَ الّلعنُ الدّائمُ‏ علَیٰ أَعْدائِهِمْ أعداءَ الله إلىٰ يَوم لِقَاءَ اللّه

يَا وِقَايَةَ اللَّهِ وَ سِتْرَهُ وَ بَرَكَتَهُ، أَغِثْنِي أَدْرِكْنِي، صِلْنِي بِكَ وَ لَا تَقْطَعْنِي.‏

در رابطه با اخلاق علوی و سیره مهدوی نکاتی را خدمت بینندگان عزیز تقدیم کردیم. عرض کردیم اگر کسی بخواهد از یاران حضرت ولی عصر (ارواحنا فداه) باشد شرط اولش این است که خودش را به اخلاق علوی و سیره مهدوی مزین کند.

برای این عمل هم شرط اولش این است که با تمام تلاش، جدیت و ریاضت داشته باشد تا گناهی در زندگی اش اتفاق نیافتد و معصیتی از او سر نزد، بلکه حتی مکروهی هم از او سر نزند.

در مرتبه دوم نسبت به واجبات، مقید باشد، بلکه نسبت به مستحبات هم اهمیت بدهد، چون کسی که به مستحبات اهمیت می دهد قطعاً واجبی از او ساقط نمی شود و کسی که مکروهات را ترک می کند، یقیناً‌ عمل حرامی از او سر نمی زند.

برای این، راهکارهای زیادی را اشاره کردیم که یکی از آنها این است که انسان احساس کند برای این دنیا آفریده نشده است و برای دنیای دیگری است.

«خُلِقْتُمْ لِلْبَقَاءِ لَا لِلْفَنَاء»

خداوند شما را برای آخرت و زندگی جاودانه آفریده است نه برای این دنیای فانی.

غرر الحكم و درر الكلم؛ نویسنده: تميمى آمدى، عبد الواحد بن محمد، محقق/ مصحح: رجائى، سيد مهدى‏،  ناشر: دار الكتاب الإسلامي، ص272

دنیا مثل یک پُلی است که از این طرف رودخانه به طرف دیگر رودخانه می رویم. در این دنیا آمده ایم امتحانی مثل کنکور بدهیم. که یک برگه امتحانی می دهند و ساعاتی را معین می کنند و هر کس توانست در این ساعت مقرر این برگه امتحانی را پاسخهای درست و صحیح بدهد موفق است.

هر کس نتوانست به همه سوالات پاسخ بدهد مردود است. یا به قدری رتبه اش پایین است که امکان ورود به هیچ یک از دانشگاه ها برایش مقدور نیست.

دنیای ما هم به همین شکل است در این دنیا یک عده ای هستند به درجات مخلصین رسیده اند

(سُبْحَانَ اللَّهِ عَمَّا يصِفُونَ)

منزه است خدا از آنچه آنان توصيف می ‌کنند!

سوره مؤمنون (23): آیه 91

(إِلَّا عِبَادَ اللَّهِ الْمُخْلَصِينَ)

جز بندگان مخلص خدا (که از اين کيفرها بر کنارند)!

سوره صافات (37): آیه 40

بالاترین مقام برای مخلصین این است که شایسته تسبیح خدا هستند. ما می گوییم (سُبْحَانَ اللَّهِ عَمَّا يصِفُونَ) خدا منزه است از توصیفِ توصیف گران.

چون هر چه بخواهند در عظمت خدا حرف بزنند، عظمت خدا بالاتر از آن است. ولی مخلصین به یک مرحله ای می رسند که زبان شان، زبان خدا می شود و با زبان خدا، خدا را توصیف می کنند.

آن توصیف، توصیف واقعی است و دیگر توصیف غیر خدا نیست. آنجا به تعبیر امام (رضوان الله تعالی علیه) در کتاب «آداب الصلاة» بحث عابد، معبود، عبد، مسبح، مسبحٌ لَه و تسبیح در کار نیست؛

«كُنْتُ سَمْعَهُ الَّذِي يَسْمَعُ بِهِ وَ بَصَرَهُ الَّذِي يُبْصِرُ بِهِ وَ لِسَانَهُ الَّذِي يَنْطِقُ بِهِ وَ يَدَهُ الَّتِي يَبْطِشُ بِهَا»

الكافي ( ط- الإسلامية)؛ نويسنده: كلينى، محمد بن يعقوب بن اسحاق‏؛ محقق / مصحح: غفارى على اكبر و آخوندى، محمد؛ ناشر: دار الكتب الإسلامية، تهران‏: 1407 ق‏؛ ج2، ص 352، ح7

اینها یک عده ای هستند که واقعاً برگه امتحانی را پر کرده اند و جزء رتبه های اول امتحان کنکور دنیا هستند. یک عده هم هستند که مقداری از این سوالات را جواب دادند و مقداری هم جواب ندادند؛ مانده به کرم خدای عالم که چه کار کند؟

ولذا ما باید تلاش کنیم در این دنیای فانی تا آن اندازه که می توانیم

(فَاتَّقُوا اللَّهَ مَا اسْتَطَعْتُمْ)

پس تا می ‌توانيد تقوای الهی پيشه کنيد

سوره تغابن (64): آیه 16

فرمود: آن اندازه ای که توان شماست تقوا داشته باشید. چون تقوا، مراحل مختلفی دارد. یک دفعه می گوید تقوا را رعایت کنید «کما هوَ حَقُه» این کار ما نیست، کار انبیاء و اولیاء، بلکه چهارده معصوم (سلام الله علیهم اجمعین) است ولی (فَاتَّقُوا اللَّهَ مَا اسْتَطَعْتُمْ) برای ما است.

در این باب جلسه گذشته سوالی را عزیزمان مطرح کردند، یک مقداری ناتمام ماند آیه 71 و 72 سوره مریم را مطرح کردیم و بررسی نمودیم.

سوره مریم برکات زیادی دارد. اگر دوستان بتوانند مرتب هر روز سوره مریم را بخوانند خدای عالم فرج های زیادی مخصوصاً فرج های مادی و دنیوی برای آنها فراهم می کند که به ذهنشان هم نمی رسد.

در این آیه شریفه یک نکته ای است که خیلی عجیب است. بزرگان، مفسرین و اعاظم در تفسیر این آیه هر کدام سخنی گفتند.

(وَإِنْ مِنْكُمْ إِلَّا وَارِدُهَا كَانَ عَلَى رَبِّكَ حَتْمًا مَقْضِيا)

و همه شما (بدون استثنا) وارد جهنم مي‌شويد؛ اين امري است حتمي و قطعي بر پروردگارت!

سوره مریم (19): آیه 71

فرمود تمام شما وارد جهنم خواهید شد و این قضای حتمی خدای عالم است.

(ثُمَّ نُنَجِّي الَّذِينَ اتَّقَوْا وَنَذَرُ الظَّالِمِينَ فِيهَا جِثِيا)

سپس آنها را که تقوا پيشه کردند از آن رهايي مي‌بخشيم؛ و ظالمان را -در حالي که (از ضعف و ذلت) به زانو درآمده‌اند- در آن رها مي‌سازيم.

سوره مریم (19): آیه 72

سوال اول عزیزمان این بود که با توجه به آیه: (وَإِنْ مِنْكُمْ إِلَّا وَارِدُهَا) همه به آتش جهنم وارد می شوند؛ یعنی انبیاء،‌ اولیاء و ائمه هدیٰ هم وارد می شوند؟ یا نه کلمه «وارد» غیر از کلمه «داخل» است. زیرا نگفته: «وَإِنْ مِنْکُمْ إلّا داخِلُها» تمام شما داخل آتش جهنم می شوید.

در این جا دو نظریه عرض کردیم و از دیگر نظریه ها صرف نظر کردیم. یک نظریه علامه طباطبایی در تفسیر المیزان، جلد 14، صفحه 90- 91 بود که ایشان می فرماید مراد از «ورود»، اشراف است. یعنی در کنار جهنم قرار می گیرید و جهنم را مشاهده می کنید. ادله ای هم آورده بودند. مثل سوره قصص:

(وَلَمَّا وَرَدَ مَاءَ مَدْينَ)

و هنگامی که به (چاه) آب مدين رسيد

سوره قصص (28): آیه 23

که قضیه حضرت موسی بود که مفصل توضیح دادیم. یا قضیه قافله ای که حضرت یوسف را از چاه نجات دادند:

(وَجَاءَتْ سَيارَةٌ فَأَرْسَلُوا وَارِدَهُمْ فَأَدْلَى دَلْوَهُ قَالَ يا بُشْرَى هَذَا غُلَامٌ)

و (در همين حال) کاروانی فرا رسيد؛ و مأمور آب را (به سراغ آب) فرستادند؛ او دلو خود را در چاه افکند؛ (ناگهان) صدا زد: «مژده باد! اين کودکی است (زيبا و دوست داشتنی!)»

سوره یوسف (12): آیه 19

همچنین آیه 101 و 102 سوره انبیاء:

(إِنَّ الَّذِينَ سَبَقَتْ لَهُمْ مِنَّا الْحُسْنَى أُولَئِكَ عَنْهَا مُبْعَدُونَ)

(اما) کسانی که از قبل، وعده نيک از سوی ما به آنها داده شده [= مؤمنان صالح‌] از آن دور نگاه داشته می ‌شوند.

سوره انبیاء (21): آیه 101

اصلا این امکان پذیر نیست که انبیاء (علیهم السلام)، اولیای خدا وارد جهنم بشوند. عقلاً قابل تصور نیست.

ایشان می گوید مراد از ورود یعنی مشرف. یعنی کنار جهنم می آیند و تماشایی می کنند و آتش جهنم را می بینند.

صاحب مجمع البیان می فرماید: فلسفه اش این است - در تفسیر نمونه هم آوردند - وقتی مؤمنین آتش جهنم و شعله های آتش را مشاهده کردند و سوختن اهل جهنم را دیدند، بعد بهشت رفتند، قدر بهشت را بهتر می دانند. می گوید قدر عافیت آن داند که به بلا گرفتار آید. «و بالاضداد تعرف الاشیاء»، این یک نظریه بود.

یک نظریه هم از تفسیر نمونه آوردیم که فرمودند: «ورود»، یعنی همه داخل جهنم می شوند و بعد برای حل این مسئله که ورود انبیاء، اولیاء و مؤمنین به جهنم با عدالت و رحمت و عنایت الهی سازگاری ندارد، روایتی را از جابر نقل کردند.

گفتند: وقتی که همه وارد آتش جهنم می شوند، جهنم بر مؤمنین، خنک و سلامت می شود. مثل حضرت ابراهیم که وارد آتش شد و آتش بر او گلستان شد. وقتی مؤمنین، اولیاء و انبیاء وارد آتش جهنم می شوند، آتش جهنم برای اینها گلستان می شود ولی برای اهل گناه عذاب خواهد شد.

بعد روایتی به صورت مرسل از «ابو سمیه» آوردند که گفت وقتی وارد آتش جهنم می شوند، بعضی ها به صورت بَرق رد می شوند و می روند. بعضی ها مثل باد می روند، بعضی ها مثل دواندن اسب می روند، بعضی سواره، بعضی دوان دوان و بعضی هم آرام آرام می روند.

این روایت ها را آورده بودند و فرموده بودند مراد از (وَإِنْ مِنْكُمْ إِلَّا وَارِدُهَا) داخل شدن در آتش جهنم است.

عرض کردیم نه فرمایش علامه طباطبایی نزد حقیر قابل قبول است، نه فرمایش تفسیر نمونه. البته اینها خودشان به ما یاد دادند که اگر نقدی است مطرح بکنید و اصلاً‌ بالندگی شیعه از روز اول به نقد و اشکال است.

به تعبیر امام (رضوان الله تعالی علیه) نقد از هدایای الهی است. شیخ مفید فرمایشی می کند، سید مرتضی نقد می کند، سید مرتضی فرمایشی دارد، شیخ طوسی نقد می کند، شیخ طوسی فرمایشی دارد نوه دختری ایشان نقد می کند، ایشان فرمایشی دارد مرحوم محقق حلی نقد می کند، محقق حلی فرمایشی دارد علامه حلی نقد می کند؛ این نقدها دلیل بر جسارت و اهانت نیست.

در این زمینه ان شاء الله یک مقداری توضیح بدهیم، عقیده ام بر این است که اولاً آیات قرآن «یفسر بعضها بعضا» است. ما اگر آیات قرآن را کنار هم بچینیم خیلی راحت می توانیم نتیجه بگیریم. مهم تر از این، رسول اکرم فرمود:

«إِنِّي‏ تَارِكٌ‏ فِيكُمُ‏ الثَّقَلَيْنِ‏ كِتَابَ اللَّهِ وَ عِتْرَتِي أَهْلَ بَيْتِي وَ إِنَّهُمَا لَنْ يَفْتَرِقَا حَتَّى يَرِدَا عَلَيَّ الْحَوْضَ مَا إِنْ تَمَسَّكْتُمْ بِهِمَا لَمْ تَضِلُّوا»

بحار الأنوارالجامعة لدرر أخبار الأئمة الأطهار (ط - بيروت)؛ نویسنده: مجلسى، محمد باقر بن محمد تقى، ناشر: دار إحياء التراث العربي، محقق/ مصحح: جمعی از محققان، ج2، ص226

در منابع اهل سنت هم فراوان داریم:

«إني تارك فيكم الثقلين كتاب الله وأهل بيتي وإنهما لن يتفرقا حتى يردا علي الحوض»

مؤلف کتاب هم دارد:

هذا حديث صحيح الإسناد على شرط الشيخين»

المستدرك على الصحيحين، اسم المؤلف: محمد بن عبدالله أبو عبدالله الحاكم النيسابوري، دار النشر: دار الكتب العلمية - بيروت - 1411هـ - 1990م، الطبعة: الأولى، تحقيق: مصطفى عبد القادر عطا؛ ج 3، ص 160، ح 4711

قرآن در کنارش اهل بیت است؛ باید ببینیم که اهل بیت در این زمینه چه دارند. فرمایشات اهل بیت برای ما مشکل گشا است.

ما روایتی که مورد قبول ما نیست و دیگران آوردند را رد نمی کنیم. آقایان اهل سنت روایاتی آوردند مبارکشان باشد ولی ما روایات اهل بیت را رها نمی کنیم و سراغ روایات راویانی مثل آقای ابو هریره، ابو سعید خدری و امثال اینها نمی رویم.

ما طبق حدیث ثقلین مکلف و موظف هستیم در تفسیر قرآن و تبیین معارف دینی، سراغ اهل بیت برویم. مادامی که اهل بیت حرفی دارند ما هیچ حرفی را نمی پذیریم و نه خواهیم پذیرفت.

مجری:

سلامت باشید از محضرتان استفاده می کنیم. حضرت استاد جلسه پیش اشاره فرمودید به اصل سندهای این دو حدیثی که مطرح شده است چه آن حدیثی که از جابر نقل شده است و چه آن حدیثی که از ابو سمیه آمده است.

نسبت به هر کدام از اینها صحبت هایی شد و عزیزانی که جلسه پیش همراه ما بودند حتماً مطلع هستند و دیدند که وضعیت به چه صورت است. همان حدیثی که خود علامه نسبت جهل به آن دادند، رفتیم سراغ آن جایی که جهلی وجود ندارد.

اصل منابع اهل سنت را هم دیدیم اگر نسبت به این مطلب تکمله ای است بفرمایید ان شاء الله بعد از آن، نظر خود اهل سنت را از حضرت عالی جویا بشویم.

حضرت آیت الله حسینی قزوینی:

در تفسیر نمونه دو تا روایت آوردند؛ یکی روایت جابر است و دیگری روایت ابو سلیمه. می گویند با توجه به این، مراد از ورود، دخول است.

علامه طباطبایی نسبت به حدیث جابر می فرماید ضعیف است. ما خدمت این بزرگوار فضولی کردیم و عرض کردیم روح شما شاد، مقام شما عالی است، عالی تر، ولی اگر بخواهیم روایتی که در منابع اهل سنت آمده را تضعیف کنیم، باید با منهج رجالی اهل سنت تضعیف کنیم نه با منهج رجالی شیعه!

راویانی که در سند جابر آمده مثل «ابو صالح»، «غالب بن سلیمان»، «کثیر بن زیاد»، «ابو سمیه»؛ هیچ کدامشان در کتب رجالی شیعه اصلاً نیامده و ذکر نشده است. فرمایش شما درست است مجهول است ولی مجهول در نزد شیعه ولی اهل سنت مجهول نمی دانند.

نظرات متناقض کتب تفسیری اهل سنت، پیرامون آیه 71 سوره مریم!

از «اضواء البیان» تألیف «شینقیطی» که از علمای بزرگ اهل سنت و وهابی است عرض کردیم که ایشان در جلد 3، صفحه 280 می گوید روایت از دیدگاه ما صحیح است. غالب بن سلیمان ثقه است؛ کثیر ابن زیاد و ابو سمیه ثقه است.

همچنین آقای «احمد بن حنبل» از ابو سمیه نقل می کند که می گوید پیش جابر رفتیم و گفتیم مراد از ورود چیست؟ گفت که مراد از ورود،‌ دخول است.

«فَأَهْوَى بِأُصْبُعَيْهِ إلى أُذُنَيْهِ وقال صُمَّتَا أن لم أَكُنْ سمعت رَسُولَ اللَّهِ يقول الْوُرُودُ الدُّخُولُ لاَ يبقي بَرٌّ وَلاَ فَاجِرٌ إِلاَّ دَخَلَهَا »

بعد می گوید:

 «فَتَكُونُ على الْمُؤْمِنِ بَرْداً وَسَلاَماً كما كانت على إبراهيم»

مسند الإمام أحمد بن حنبل، اسم المؤلف: أحمد بن حنبل أبو عبدالله الشيباني، دار النشر: مؤسسة قرطبة - مصر. ج‏3، ص 328، ح 14560

یعنی همان تعبیری که در تفسیر نمونه توضیح اش آمده است. آقای حاکم نیشابوری در مستدرک، جلد 4، صفحه 629 می گوید:

«(وإن منكم إلا واردها) فحدثني أن عبد الله بن مسعود حدثهم أن رسول الله صلى الله عليه وسلم قال يرد الناس ثم يصدرون عنها بأعمالهم فأولهم كلمح البرق ثم كالريح ثم كحضر الفرس ثم كالراكب في رحله ثم كشد الرجل ثم كمشيه»

بعد می گوید:

«هذا حديث صحيح على شرط مسلم ولم يخرجاه»

المستدرك على الصحيحين؛ اسم المؤلف: محمد بن عبدالله أبو عبدالله الحاكم النيسابوري الوفاة: 405 هـ، دار النشر: دار الكتب العلمية - بيروت - 1411هـ - 1990م، الطبعة: الأولى، تحقيق: مصطفى عبد القادر عطا، ج4، ص629، ح8741

این همین عبارتی است که در تفسیر نمونه بود که بعضی ها مثل برق رد می شوند، بعضی مثل باد رد می شوند، بعضی مثل سرعت دویدن اسب و ... رد می شوند.

طبق مبنای اهل سنت، مشکل سندی نداریم. آنها روایت را صحیح دانسته اند؛ ولی آنچه که برای ما مهم است این است که اگر بنا است روایات اهل سنت را بخواهیم ببینیم و یک روایت، دو روایت را ببینیم و از روایات دیگر صرف نظر کنیم، به نظر حقیر شاید صحیح و درست نباشد.

باید ببینیم در رابطه با این آیه در کتاب های دیگر اهل سنت چه آمده است؟ البته این را هم عرض کنم امکاناتی که امروز در اختیار ماها است مثل نرم افزارها و اینترنت و ... در اختیار بزرگواران قبل نبود. نه در اختیار علامه طباطبایی این امکانات بود و نه آن زمانی که تفسیر نمونه نوشته می شد.

اینها باید می رفتند کتابها را ورق می زدند و برای بررسی یک روایت، ساعتها وقت می گذاشتند. ولی الان یک کلمه یا دو کلمه آیه را در اینترنت جستجو می کنیم، 400 هزار جلد کتاب است یک دفعه می بینیم 500 تا کتاب از اهل سنت این روایت را معنا کردند.

لذا اگر یک نکاتی را مطرح می کنیم در حقیقت به قولی از باب «من آنم که رستم بود پهلوان» است. به برکت این امکاناتی که امروز خدای عالم در اختیار ما قرار داده است می توانیم نکاتی را خدمت این اعاظم و بزرگواران تقدیم کنیم که اگر علامه طباطبایی در عصر حاضر بودند قطعاً تفسیر المیزان سرنوشت دیگری داشت و مطالب خیلی مفصل تری شاید 40 جلد تا 50 جلد می شد. یا اگر در تفسیر نمونه تجدید نظر بشود شاید خیلی مطالب عوض بشود و نظرات بزرگواران تغییر بکند.

در هر صورت...

آقای «ابن عبد البر» متوفای 463، - تصویر عبارتش را نگرفتم فراموش کردم - ایشان می گوید:

«(وَإِنْ مِنْكُمْ إِلَّا وَارِدُهَا) الممر على الصراط»

التمهيد لما في الموطأ من المعاني والأسانيد، اسم المؤلف: أبو عمر يوسف بن عبد الله بن عبد البر النمري، دار النشر: وزارة عموم الأوقاف والشؤون الإسلامية - المغرب - 1387، تحقيق: مصطفى بن أحمد العلوي ,‏محمد عبد الكبير البكري؛ ج 6، ص 356

این عبارت را نه علامه طباطبایی آورده است، نه تفسیر نمونه آورده، نه تفسیر مجمع البیان آورده و نه تفسیر تبیان آورده است؛ با احادیث اهل بیت هم تطبیق می کند.

(وَإِنْ مِنْكُمْ إِلَّا وَارِدُهَا) مراد از ورود، یعنی عبور از پل صراط؛ پل صراطی که روی جهنم کشیده شده است. این یک تفسیر از آقای «ابن عبد البر» است.

ایشان یک صفحه بعد، روایت دیگر از ابن عباس نقل می کند. البته هر دو روایت از ابن عباس است. می گوید (وَإِنْ مِنْكُمْ إِلَّا وَارِدُهَا) خطاب به کفار است. اصلاً ارتباطی به مؤمنین ندارد، چون قبلِ آیه همه مربوط به کفار است.

(وَإِنْ مِنْكُمْ إِلَّا وَارِدُهَا) یعنی هیچ کدام از شما کفار نیست مگر این که وارد آتش جهنم خواهید شد. ایشان می گوید قضیه به طور کلی مفروغ عنه است.

آیه قبل می گوید:

(فَوَرَبِّكَ لَنَحْشُرَنَّهُمْ وَالشَّياطِينَ ثُمَّ لَنُحْضِرَنَّهُمْ حَوْلَ جَهَنَّمَ جِثِيا * ثُمَّ لَنَنْزِعَنَّ مِنْ كُلِّ شِيعَةٍ أَيهُمْ أَشَدُّ عَلَى الرَّحْمَنِ عِتِيا* ثُمَّ لَنَحْنُ أَعْلَمُ بِالَّذِينَ هُمْ أَوْلَى بِهَا صِلِيا)

سوگند به پروردگارت که همه آنها را همراه با شياطين در قيامت جمع می ‌کنيم؛ سپس همه را -در حالی که به زانو در آمده ‌اند- گردا گرد جهنم حاضر می ‌سازيم. سپس از هر گروه و جمعيتی، کسانی را که در برابر خداوند رحمان از همه سرکش تر بوده ‌اند، جدا می ‌کنيم. بعد از آن، ما به خوبی از کسانی که برای سوختن در آتش سزاوارترند، آگاه تريم!

سوره مریم (19): آیات 68- 69- 70

می فرماید آنهایی که سزاوار آتش هستند همه را می شناسیم. طبقات اینها را هم طبق تفسیر بعضی ها می شناسیم مثلاً آنهایی که جبار هستند در طبقه هفتم هستند، آنهایی که اهل غیبت هستند طبقه دوم هستند، آنهایی که اهل دروغ هستند طبقه چهارم. همه اینها طبقه طبقه است. یعنی این طوری نیست که همه اهل جهنم در یک بیابان عریض و طویلی باشند نه، هر کدام در یک طبقات خاصی هستند.

بعد می گوید (وَإِنْ مِنْكُمْ إِلَّا وَارِدُهَا) یعنی همه شما مشرکین و شیاطین وارد آتش جهنم می شوید و ما متقین را از ورود به جهنم نجات می دهیم. ابن عباس می گوید:

«(وَإِنْ مِنْكُمْ إِلَّا وَارِدُهَا) قال هو خطاب للكفار ردا على الآيات التي قبلها في الكفار قوله (فَوَرَبِّكَ لَنَحْشُرَنَّهُمْ وَالشَّياطِينَ ثُمَّ لَنُحْضِرَنَّهُمْ حَوْلَ جَهَنَّمَ جِثِيا)»

التمهيد لما في الموطأ من المعاني والأسانيد؛ اسم المؤلف: أبو عمر يوسف بن عبد الله بن عبد البر النمري الوفاة: 463، دار النشر: وزارة عموم الأوقاف والشؤون الإسلامية - المغرب - 1387، تحقيق: مصطفى بن أحمد العلوي ,‏محمد عبد الكبير البكري، ج 6، ص 356- 357

این تعبیر جناب آقای «ابن عبد البر» از اهل سنت متوفای 463 است. نکته ای را از کتاب مستدرک حاکم نیشابوری، جلد 4 می خواهم بخوانم که عزیزان خوب دقت کنند. چون نکته، نکته خیلی ظریفی است.

الان عبارت آقای سیوطی را هم می آورم که ببینید چه غوغایی است. یعنی آدم وقتی مطالعه می کند گیج می شود. بنده وقتی این روایات متعدد و متناقضی که آوردند را مطالعه کردم سر گیجه گرفتم. اصلا آدم نمی داند چه کار بکند!

البته تقصیر هم ندارند. بعد از رحلت نبی مکرم تا سال 120- 130 قمری، کسی حق نداشت روایت و حدیث بنویسد. حدیث نوشتن مثل مواد مخدر (هیروئین و تریاک و...) قدغن بود و کتک می زدند و شلاق می زدند و زندانی می کردند.

به قول آقای «سیوطی» از 145- 150 تازه شروع به حدیث نویسی کردند. یعنی یک قرن از رحلت پیغمبر گذشته است و صحابه کلا از دنیا رفته اند، تابعین و اتباع تابعین هستند و حافظه ها یاری نمی کند.

اینها باعث شد مقداری احادیث متناقض مطرح بشود. حتی از یک راوی؛ مثلا یک دفعه یک چیزی می گوید بعد فراموش می کند و یک دفعه چیز دیگری به ذهنش می آید می نویسد.

یکی از افتخارات شیعه این است که ما معصوم را مثل اهل سنت منحصر به رسول اکرم نمی دانیم و معصوم را 14 نفر می دانیم. از رسول اکرم تا حضرت ولی عصر (ارواحنا لتراب مقدمه الفداء)

معتقدیم از زمان رحلت پیغمبر تا سال 260 هجری، ائمه در صحنه بودند. مطالب را بیان می کردند و صحابه اینها را یادداشت می کردند. به تعبیر صاحب وسائل در جلد 30، فائده چهارم یا پنجم، ظاهرا پنجم باشد می گوید: در زمان معصومین بیش از 6600 کتاب تألیف شد. این افتخار شیعه است.

اولین شخص، «ابن ابی رافع» از اصحاب آقا امیر المؤمنین است که کتاب نوشت و الان هم آقایان از او نقل می کنند. «سلیم بن قیس» برای قرن اول هجری است؛ کتابی نوشت و بعد از او اصحاب ائمه (علیهم السلام) این مطالب را نوشتند.

در هر صورت...

در کتاب مستدرک حاکم نیشابوری، جلد 4، این روایت را که تفسیر نمونه هم آورده است می گوید: مردم وارد جهنم می شوند و بعضی از افراد از جهنم مثل برق رد می شوند. بعضی ها مثل باد یا دویدن اسب رد می شوند. بعد می گوید: روایت صحیح است و شرایط صحیح مسلم را هم دارد.

در صفحه بعد می گوید:

«قال يردونها ثم يصدرون عنها بأعمالهم»

یعنی تمام مردم وارد آتش جهنم می شوند، هر کس اعمال خوبی داشت از جهنم خلاص می شود. این روایت هم از «عبدالله مسعود» هست، شیبه حدیث جابر را می آورد، ولی اسم جابر را در این جا نیاورده است.

«يدخلونها جميعا ثم ينجي الله الذين اتقوا فأهوى بإصبعيه إلى أذنيه فقال صمتا إن لم أكن سمعت رسول الله يقول الورود الدخول لا يبقى بر ولا فاجر إلا دخلها فتكون على المؤمن بردا وسلاما كما كانت على إبراهيم»

المستدرك على الصحيحين؛ اسم المؤلف: محمد بن عبدالله أبو عبدالله الحاكم النيسابوري الوفاة: 405 هـ، دار النشر: دار الكتب العلمية - بيروت - 1411هـ - 1990م، الطبعة: الأولى، تحقيق: مصطفى عبد القادر عطا، ج4، ص630، ح8744

می گوید این حدیث صحیح است بعد حدیث مُره همدانی را می آورد می گوید روایت صحیح است. همچنین سنن دارمی و مسند ابو یعلی این روایت را آورده است.

سراغ آقای «سیوطی» می رویم. از عزیزان تقاضا می کنم که خوب دقت کنند. شیعه سرش را بلند کند و به شیعه بودنش افتخار کند. به امیرالمؤمنین (سلام الله علیه) افتخار بکند و به ائمه هدیٰ افتخار بکند.

«سیوطی» در «الدُر المنثور» چاپ جدید با تحقیق «دکتر عبد المحسن الترکی» از علمای بزرگ عربستان سعودی جلد 10 مطالبی را می آورد. من اینها را می خوانم قضاوت نمی کنم و قضاوت را به عهده شما بینندگان عزیز می گذارم که از این روایاتی که آورده است چه به دست تان می آید.

از «یعلی بن مُنیَه» و او از پیغمبر نقل می کند که حضرت می گوید:

«تَقُولُ النَّارُ لِلْمُؤْمِنِ يوم الْقِيَامَةِ جُزْ يا مُؤْمِنُ فَقَدْ أَطْفَأَ نُورُكَ لَهَبِي»

آتش به مؤمن در روز قیامت می گوید: سریع رد شو؛ نور تو شعله های آتش من را خاموش کرد.

الدر المنثور فی التفسیر بالمأثور، لجلال الدین السیوطی، تحقیق: الدکتور عبدالله بن عبدالمحسن الترکی، الطبعه الاولی، مرکز هجر للبحوث و الدراسات العربیه و الاسلامیه، القاهره، 1424ه؛ ج 10، ص 119، ذیل آیه 71 سوره مریم

این یک روایت. روایت بعدی در صفحه بعد می گوید که پیامبر فرمود:

«لم يَرِدْ النَّارَ إلَّا عَابِرَ سَبِيلٍ»

مثل کسی که از یک خیابان و کوچه ای عبور می کند همین طوری از جهنم عبور می کند و می رود. بعد در توضیح می گوید:

«يَعْنِي الْجَوَازَ على الصِّرَاطِ»

بر پل صراطی که بر روی جهنم کشیده شده عبور می کند.

روایت سوم از ابن عباس است که می گوید مراد از کسانی که وارد می شوند کفار هستند و مؤمنین اصلاً وارد نمی شوند. حتی همین سه تا روایت را کنار هم بگذارید آدم گیج می شود.

در روایت دیگری می گوید وقتی این آیه (وَإِنْ مِنْكُمْ إِلَّا وَارِدُهَا) نازل شد، «عبد الله ابن رواحه» به خانه رفت و شروع به گریه کرد. خانمش آمد دید او هم شروع به گریه کرد، خادمش آمد او هم شروع به گریه کرد، فرزندان و اقوامش ‌آمدند همه شروع به گریه و شیون کردن.

تا این جا معلوم نیست وقتی «عبدالله ابن رواحه» گریه کرد خانمش هم گریه کرد، خادمش هم گریه کرد، اقوامش هم گریه کردند، اصلاً‌ سوال نکردند چرا گریه می کنی؟ وقتی گریه هایش تمام شد به همسر، غلام و اقوامش گفت: چرا دارید گریه می کنید؟

 «قالوا: لا ندري»

 نمی دانیم برای چه گریه می کنیم

«ولكن رأيناك بكيت فبكينا»

دیدیم تو داری گریه می کنی ما هم گریه کردیم.

بعد گفت: من که دارم گریه می کنم، چون آیه (وَإِنْ مِنْكُمْ إِلَّا وَارِدُهَا) نازل شده که همه شما وارد آتش جهنم می شوید، پیغمبر فرمود من هم وارد آتش جهنم می شوم و به من نگفت که آیا از آتش جهنم خارج می شوم یا خارج نمی شوم.

«فذلك الذي أبكاني»

این که پیغمبر به من نگفت از جهنم بیرون می روی گریه کردم.

الدر المنثور فی التفسیر بالمأثور، لجلال الدین السیوطی، تحقیق: الدکتور عبدالله بن عبدالمحسن الترکی، الطبعه الاولی، مرکز هجر للبحوث و الدراسات العربیه و الاسلامیه، القاهره، 1424ه؛ ج 10، ص 121، ذیل آیه 71 سوره مریم

 آخر آدم خوب! خود قرآن در ادامه می گوید:

(ثُمَّ نُنَجِّي الَّذينَ اتَّقَوْا وَ نَذَرُ الظَّالِمينَ فيها جِثِيًّا)

سپس آنها را كه تقوا پيشه كردند از آن رهايى مى‏بخشيم، و ظالمان را در حالى كه (از ضعف و ذلت) به زانو در آمده‏اند در آن رها مى‏كنيم.

سوره مریم (19): آیه 72

می فرماید تو اگر جزء متقین هستی ما متقین را نجات می دهیم و لازم نیست پیغمبر به شخص تو «عبدالله ابن رواحه» بگوید.

انسان وقتی به این روایات نگاه می کند، بیشتر قدر اهلبیت را می داند. عرض کردم ما دنبال تنقیص نیستیم، این آیه و اینها هم روایات.

روایت بعدی می گوید: «عبدالله ابن رواحه» به جنگ موته، سمت شام رفته بود مسلمانها برای خدا حافظی آمدند شروع به گریه کرد، گفتند چرا گریه می کنی؟ این آيه را خواند:

«(وَإِنْ مِنْكُمْ إِلَّا وَارِدُهَا) وقد علمت اني وارد النار ولا ادرى كيف الصدور بعد الورود»

من یقین کردم که وارد آتش جهنم می شوم. نمی دانم بعد از این که وارد آتش شدیم چطوری از آتش رهایی پیدا می کنیم؟

روایت دیگری از حسن بصری است می گوید: اصحاب رسول الله همدیگر را می دیدند می گفتند:

«هل اتاك انك وارد فيقول: نعم »

آیا خبر رسیده که تو وارد آتش جهنم می شوی؟

الدر المنثور فی التفسیر بالمأثور، لجلال الدین السیوطی، تحقیق: الدکتور عبدالله بن عبدالمحسن الترکی، الطبعه الاولی، مرکز هجر للبحوث و الدراسات العربیه و الاسلامیه، القاهره، 1424ه؛ ج 10، ص 122، ذیل آیه 71 سوره مریم

می گوید تمام اصحاب پیغمبر اینگونه بودند. عزیزان دقت کنند این آقایان که فله ای می گویند همه اصحاب عادل هستند:

«الصحابة كلهم من أهل الجنة قطعا»

الإصابة في تمييز الصحابة؛ اسم المؤلف: أحمد بن علي بن حجر أبو الفضل العسقلاني الشافعي الوفاة: 852، دار النشر: دار الجيل - بيروت - 1412 - 1992، الطبعة: الأولى، تحقيق: علي محمد البجاوي، ج 1، ص 11

بفرمایید این روایت است. «ابن ابی شیبه» از «حسن بصری» ظاهراً‌ نقل می کند می گوید: صحابه از همدیگر سوال می کردند که آیا خبر رسیده که وارد آتش می شوید؟

«هل اتاك انك خارج»

آیا خبر رسیده که شما از آتش خارج می شوید؟

«فیقول لا»

گفت خبر نرسیده است

«فيقول: ففيم الضحك»

چرا دارید می خندید؟

الدر المنثور فی التفسیر بالمأثور، لجلال الدین السیوطی، تحقیق: الدکتور عبدالله بن عبدالمحسن الترکی، الطبعه الاولی، مرکز هجر للبحوث و الدراسات العربیه و الاسلامیه، القاهره، 1424ه؛ ج 10، ص 122، ذیل آیه 71 سوره مریم

می گوید: به شما که خبر رسیده وارد آتش می شوید، خبر نرسید که از جهنم خلاص می شوید این خنده هایتان برای چه است؟

روایت دیگر از «ابو میسره» است می گوید خدا برای ما بیان کرده است که همه وارد آتش می شویم ولی بیان نکرده که آیا از آتش جهنم بیرون می آییم یا نمی آییم؟

دوباره در روایت ابن عباس می گوید تمام شما وارد آتش جهنم می شوید. روایت دیگری از «عبد الله ابن مسعود» می گوید وارد می شوید نه وارد آتش بلکه وارد پل صراط می شوید. پل صراطی که روی آتش جهنم کشیده شده است.

روایت دیگر از عبد الله ابن مسعود، حاکم نیشابوری هم تصحیح کرده است می گوید: پلی بر روی جهنم است مثل شمشیر برنده است دسته اول مثل برق رد می شوند، دسته دوم مثل سرعت باد، دسته سوم مثل دویدن اسب ها و دسته چهارم مثل راه رفتن شتر بعضی ها مثل این که به خانه شان می روند ملائکه هم می گویند:

«والملائكة تقول رب سلم سلم»

شعار مسلمان ها بر روی صراط این است:

«اللهم سلم سلم»

خدایا ما را سلامت بدار از این جا رد بشویم.

المستدرك على الصحيحين؛ اسم المؤلف: محمد بن عبدالله أبو عبدالله الحاكم النيسابوري الوفاة: 405 هـ، دار النشر: دار الكتب العلمية - بيروت - 1411هـ - 1990م، الطبعة: الأولى، تحقيق: مصطفى عبد القادر عطا، ج2، ص407، ح3423 و 3422

روایت بعدی:

«ولكنكم مررتم عليها وهي خامدة»

شما وارد آتش می شوید عبور می کنید ولی آتش خاموش است و هیچ شعله ای ندارد.

روح المعاني في تفسير القرآن العظيم والسبع المثاني؛ اسم المؤلف:  العلامة أبي الفضل شهاب الدين السيد محمود الألوسي البغدادي الوفاة: 1270هـ، دار النشر: دار إحياء التراث العربي – بيروت، ج16، ص122

چند رقم روایت شد؟ دوستان عزیز شما از این روایت چه می فهمید؟

باز روایت دیگر:

«الورود الممر عليها من أن يدخلها»

مرور از آتش است ولی ورود به آتش جهنم نیست

تفسير مجاهد؛ اسم المؤلف: مجاهد بن جبر المخزومي التابعي أبو الحجاج الوفاة: 104، دار النشر: المنشورات العلمية - بيروت، تحقيق: عبدالرحمن الطاهر محمد السورتي، ج 1، ص 389

روایت دیگر می گوید همه تان از روی پل صراط بر روی جهنم رد می شوید:

 «فیقول الله لجهنم خذي أصحابک ودعي أصحابي»

 خدای عالم به جهنم می گوید

این دیگر اصحاب پیغمبر نیست، اصحاب خدا است! خدای عالم می گوید ای آتش جهنم اصحاب من را رها کن اصحاب خودت را وارد آتش کن. پس معلوم شد ما غیر از اصحاب پیغمبر، اصحاب الله هم داریم. این هم به قولی نوبر است. صحابه را باید توسعه بدهیم، اصحاب ائمه، اصحاب پیغمبر و اصحاب خدا. خدا می گوید اصحاب من را رها کن و اصحاب خودت را بگیر.

(وَلَوْ نَشَاءُ لَطَمَسْنَا عَلَى أَعْينِهِمْ فَاسْتَبَقُوا الصِّرَاطَ فَأَنَّى يبْصِرُونَ)

و اگر بخواهيم چشمان شان را محو کنيم؛ سپس برای عبور از راه، می ‌خواهند بر يکديگر پيشی بگيرند، اما چگونه می ‌توانند ببينند؟!

سوره یس (36): آیه 66

اینها عصاره ای از روایاتی است که بزرگواران اهل سنت در کتاب ها آوردند. خدمت بزرگواران مثل مرحوم شیخ طوسی، تفسیر تبیان، مجمع البیان، تفسیر المیزان، تفسیر نمونه و دیگر بزرگواران عرض می کنیم «جزاهم الله خیراً وسعیُهم مشکور»!

اگر بنا است ما روایات اهل سنت را ملاک قرار بدهیم در تفسیر آیه همه روایات را ببینیم نه گزینشی، دو تا روایت بیاوریم. روایت ابو سمیه و جابر را ببینیم بر مبنای آن قضاوت بکنیم.

این خلاصه فرمایشات علمای اهل سنت در کتابهای روایی و تفسیری است البته حرف خیلی زیاد است اگر بخواهیم در این زمینه بحث کنیم بیش از این خواهد بود.

عرض کردم اینها ردی بر بزرگان نیست؛ نقدی بر بزرگان نیست. می گوییم آقایان این طور برداشت داشتند، حقیر هم برداشت دیگری دارم.

به این دلیل می گویم برداشت این بزرگواران شاید صحیح نباشد بر اثر لغزش قلم مبارک شان باشد، یا دسترسی به این روایات نداشتند آن طوری که الان ما دسترسی به این روایت داریم.

ما در عرض نیم ساعت این روایات را به دست آوردیم، در حالیکه اگر آنها می خواستند این روایت را به دست بیاورند حداقل یک یا دو هفته باید وقت می گذاشتند تمام این کتابها را زیر و رو می کردند تا این روایات به دست می آمد.

مجری:

بسیار عالی! چیزی که دستگیرمان شد این است که اگر بنا باشد به روایات اهل سنت تمسک بکنیم هیچی دستگیرمان نمی شود! این همه تفاوت و تناقض و صحبت هایی که این جا است عجیب است.

ان شاء الله بینندگان عزیز همراه مان باشند، بعد از این سراغ روایات شیعه هم خواهیم رفت آن جا صراط و مسیر مشخص است. ان شاء الله با توجه به آن کلامی که غیر از نور نیست، به صراط اقوم و شیوه درست تفسیر، ترجمه، معنا و مفهومی که این آیه می خواهد به ما منتقل بکند برداشت خواهیم کرد.

عرض سلام مجدد خدمت همه شما بینندگان عزیز و ارجمند شبکه جهانی حضرت ولی عصر (عج الله تعالی فرجه الشریف).

الحمدلله عزیزانی که همراه ما بودند مشاهده کردند ما در برنامه اخلاق علوی، سیره مهدوی، مشغول این مطلب شدیم که هر کسی باید پی گیری بکند نسبت به نفس خودش آگاه باشد و بداند که زندگی اش را چطور دارد می گذراند. یکی از راه هایی که انسان می خواهد همیشه به خودش تذکر بدهد این است که همین آیاتی که وارد شده است درباره جهنم، در مورد این که چه اتفاقاتی بعد از مرگ خواهد افتاد را، بخواند از جمله آیه:

(وَإِنْ مِنْكُمْ إِلَّا وَارِدُهَا كَانَ عَلَى رَبِّكَ حَتْمًا مَقْضِيا * ثُمَّ نُنَجِّي الَّذِينَ اتَّقَوْا وَنَذَرُ الظَّالِمِينَ فِيهَا جِثِيا)

و همه شما (بدون استثنا) وارد جهنم مي‌شويد؛ اين امري است حتمي و قطعي بر پروردگارت! سپس آنها را که تقوا پيشه کردند از آن رهايي مي‌بخشيم؛ و ظالمان را -در حالي که (از ضعف و ذلت) به زانو درآمده‌اند- در آن رها مي‌سازيم.

سوره مریم (19): آیه 71 و 72

بحمد لله از محضر حضرت استاد استفاده کردیم. کلام بزرگان را دیدیم و کلامی که اهل سنت از روایاتی که داشتند نقل کرده بودند حتماً هم دیدید چه تفاوت و اختلافات مفصلی بین اصل روایات بود، چه برسد به این که هر کدام از این اقوال دوباره یک سری از علمای آن ها می آیند بر اساس آن فتوا و حکم می دهند.

ما اصل روایات را دیدیم روایاتی که در کتب اهل سنت آمده بود چقدر اختلاف دارد چه برسد به این که بزرگان شان بخواهند چه نظری بدهند.

حضرت استاد برسیم به مطلب بزرگان شیعه. طبیعتاً با توجه به سخنی که اهل بیت (علیهم السلام) داشتند آن روایاتی که از اهل بیت (علیهم السلام) به دست ما رسیده بخواهیم قرآن را به گفته خود قرآن، به اهل قرآن رجوع بکنیم تا بفهمیم از این کلام چه چیزی به دست می آوریم.

چرا با وجود کتب روایی شیعه، به کتب روایی اهل سنت مراجعه می کنیم!؟

حضرت آیت الله حسینی قزوینی:

همان طوری که عرض کردم مادامی که در رابطه با یک تفسیری، از قرآن و اهل بیت روایت داریم نیازی نداریم به روایات غیر اهلبیت مراجعه کنیم. الا در آن مواردی که مثلاً ائمه یک روایتی دارند اهل سنت هم مضمون همان روایت را آوردند، ما برای اینکه اثبات کنیم این روایت متفقٌ علیه، بین شیعه و سنی است این را استدلال می کنیم.

ما نمی گوییم به کتاب اهل سنت مراجعه نکنیم نه، ما به کتب اهل سنت مراجعه می کنیم، ولی یا برای اثبات یک امر متفقٌ علیه همه مسلمین، و  یا برای آن مواردی که روایت به ضرر عقاید اهل سنت و به نفع ما است که از باب قاعده الزام به روایات آنها مراجعه می کنیم. مثل موارد متعددی که در بحث خلافت، امامت و ... به کتب اهل سنت مراجعه می کنیم.

مثلا از حاکم نیشابوری، آلوسی و ... که معتقد به امامت امیرالمؤمنین نیستند، ولی ده ها روایت در امامت و خلافت امیرالمؤمنین آورده اند، استفاده می کنیم و می گوییم از باب قاعده الزام به اینها احتجاج می کنیم.

پس اینکه کلا بگوییم کتب اهل سنت را ببندیم و کنار بگذاریم و هیچ استفاده ای از آنها نکنیم، با مبنای بزرگان شیعه تطبیق نمی کند.

من می خواهم از این بزرگواران یک مقدار گلایه داشته باشم. مرحوم شیخ صدوق (رضوان الله تعالی علیه) متوفای 381 ق؛ شیخ مفید متوفای 413 ق. اینها در کتاب «اعتقادات امامیه» و «تصحیح اعتقادات» تمام مطالب را آوردند.

علامه طباطبایی (رضوان الله تعالی علیه) که فدای خاک قبرش بشویم. مقامشان به قدری بالاست که اصلاً‌ به عقل ما هم نمی رسد، ولی خدمتشان گلایه داریم و می گوییم که این مباحث در اعتقادات شیخ صدوق و شیخ مفید آمده است.

طبق نظر روایات شیعه و سنی؛ مراد از «صراط در قیامت» چیست!؟

«فصل في الصراط قال أبو جعفر اعتقادنا في الصراط أنه حق و أنه جسر»

صراط حق است و پلی روی جهنم است.

شیخ مفید هم گفت صراط در لغت به معنای طریق است

«[و له سمي‏] الولاء لأمير المؤمنين و الأئمة من ذريته (علیه السلام) صراطا»

صراط رسیدن به حق است ولذا ولایت علی و ولایت ائمه به صراط تعبیر شده است چون اینها ما را به حق می رساند.

 «ومِن معناهُ قال أمير المؤمنين (علیه السلام) أنا صراط الله المستقيم وعروتُهُ الوثقیٰ»‌

 از معنای این که اهل بیت، صراط هستند کلام امام علی است که فرمود من صراط مستقیم خدا هستم. من آن ریسمان محکم خدا هستم که هیچ ضعف و برشی در او نیست.

بعد می گوید معرفت علی و تمسک به علی، طریق إلی الله است. بعد ایشان در این جا مطرح می کند در خبر آمده که طریق به بهشت، بر روی جهنم است.

«يمر به الناس»

از روی آن عبور می کنند و به طرف بهشت می روند.

«و هو الصراط الذي يقف عن يمينه رسول الله (صلی الله علیه واله وسلم) و عن شماله أمير المؤمنين (علیه السلام)»

این صراطی است که در سمت راستش رسول اکرم است و سمت چپش هم امیر المؤمنین است.

 نداء از طرف خدای عالم می آید:

«أَلْقِيا فِي جَهَنَّمَ كُلَّ كَفَّارٍ عَنِيدٍ»

یا رسول الله، یا علی! تمام کفار معناد را در آتش جهنم بریزید

«و جاء الخبر أنه لا يعبر الصراط يوم القيامة إلا من كان معه براءة من علي بن أبي طالب (علیه السلام) من النار»

روایت آمده از صراط در روز قیامت نمی تواند کسی عبور کند مگر کاغذ برائت از دست امیر المؤمنین (سلام الله علیه) گرفته باشد.

تصحيح اعتقادات الإمامية؛ نويسنده: مفيد، محمد بن محمد (تاريخ وفات مؤلف: 413 ق‏)، محقق / مصحح: درگاهى، حسين‏، ناشر: كنگره شيخ مفيد، ايران؛ قم:‏ 1414 ق‏، ص 108

کاغذ برائت از آتش جهنم آن هم به امضای امیر المؤمنین (سلام الله علیه). این فرمایش مرحوم شیخ صدوق است.

آقای جوینی در «فرائد السمطین» روایت مفصلی ‌آورده است. همین عبارت را آورده است که پیامبر فرمود: اولین و آخرین در قیامت می آید صراطی بر روی جهنم است هیچ کس از این پل صراط نمی تواند عبور کند

«إذا جمع الأوّلين و الآخرين يوم القيامة، ونصب الصراط على جسر جهنم لم يجزبها أحد إلّا من كانت معه براءة بولاية علي بن أبي طالب»

هر کس برائت از آتش با ولایت علی دارد از پل صراط رد می شود، هر کس ندارد می افتد.

فرائد السمطين في فضائل المرتضى و البتول و السبطين و الأئمة من ذريتهم عليهم السلام، حمّويي جويني، ابراهيم بن سعد الدين (م 730)، مؤسسة المحمود، بيروت، چاپ اوّل، 1400 هـ. ق؛ ج1، ص 289

باز «احمد بن عبد الله طبری شافعی» در «ریاض النضرة» عیناً همین عبارت را دارد که پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله) فرمود:

«إذا جمع الله الأولين والآخرين يوم القيامة ونصب الصراط على جسر جهنم, ما جازها أحد حتى كانت معه براءة بولاية علي بن أبي طالب»

هر کس ولایت علی را داشته باشد امیر المؤمنین امضاء می کند تا این آقا از آتش جهنم خلاص بشود.

الرياض النضرة في مناقب العشرة؛ المؤلف: أبو العباس، أحمد بن عبد الله بن محمد، محب الدين الطبري (المتوفى: 694هـ)، الناشر: دار الكتب العلمية، الطبعة: الثانية؛ ج 3، ص 130

مثل اینکه پلیس راه، جلوی ماشین را می گیرد و می پرسد گواهینامه داری؟ اگر دارد رد می شود. در قیامت، هر کجا می خواهد رد شود، عین این گواهینامه ای است که نشان می دهد می گوید ببینید این گواهی امیرالمؤمنین است ملائکه با او کار ندارند.

سه دسته روایات خطرناک در حق ائمه اهل بیت (علیهم السلام)

نکته خیلی مهمی است. روایتش را مفصل اگر فرصت کنم عرض خواهم کرد. «ابراهیم بن ابی محمود» می گوید به امام رضا گفتم:

«يَا ابْنَ رَسُولِ اللَّهِ إِنَّ عِنْدَنَا أَخْبَاراً فِي فَضَائِلِ أَمِيرِ الْمُؤْمِنِينَ (علیه السلام) وَ فَضْلِكُمْ أَهْلَ الْبَيْتِ وَ هِيَ مِنْ رِوَايَةِ مُخَالِفِيكُمْ وَ لَا نَعْرِفُ مِثْلَهَا عِنْدَكُمْ أَ فَنَدِينُ بِهَا»

ما می بینیم یک سری روایاتی در فضائل شما و فضائل اهلبیت در کتب اهل سنت است که از شما نشنیدیم؛ آیا می توانیم اینها را بپذیریم؟

 حضرت عبارت خیلی عجیبی فرمود:

«يَا ابْنَ أَبِي مَحْمُودٍ لَقَدْ أَخْبَرَنِي أَبِي عَنْ أَبِيهِ عَنْ جَدِّهِ ع أَنَّ رَسُولَ اللَّهِ قَال: مَنْ أَصْغَى إِلَى نَاطِقٍ فَقَدْ عَبَدَهُ فَإِنْ كَانَ النَّاطِقُ عَنِ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ فَقَدْ عَبَدَ اللَّهَ وَ إِنْ كَانَ النَّاطِقُ عَنْ إِبْلِيسَ فَقَدْ عَبَدَ إِبْلِيسَ»

ای ابومحمود! پدرم از پدرش و او از جدش نقل کرده که پیامبر فرمود: هر کس به گوینده گوش بدهد، او را عبادت می کند. اگر گوینده از طرف خدا حرف بزند خدا را عبادت کرده است و اگر از طرف شیطان حرف بزند شیطان را عبادت کرده است.

امام رضا (سلام الله علیه) در ادامه فرمود:

«يَا ابْنَ أَبِي مَحْمُودٍ إِنَّ مُخَالِفِينَا وَضَعُوا أَخْبَاراً فِي فَضَائِلِنَا وَ جَعَلُوهَا عَلَى ثَلَاثَةِ أَقْسَامٍ أَحَدُهَا الْغُلُوُّ وَ ثَانِيهَا التَّقْصِيرُ فِي أَمْرِنَا وَ ثَالِثُهَا التَّصْرِيحُ بِمَثَالِبِ أَعْدَائِنَا»

 ای ابومحمود! مخالفین ما، روایاتی در فضائل ما نقل کردند که سه قسم است. بعضی از این روایات، غلو است. قسم دوم در تنقیص امر ولایت و امامت ماست و سوم، اخبار صریح در مذمت دشمنان ماست.

«فَإِذَا سَمِعَ النَّاسُ الْغُلُوَّ فِينَا كَفَّرُوا شِيعَتَنَا وَ نَسَبُوهُمْ إِلَى الْقَوْلِ بِرُبُوبِيَّتِنَا»

وقتی مردم روایات غلو را می شنوند، شیعیان ما را تکفیر می کنند. می گویند شیعه ها قائل به خداوند بودن ائمه هستند.

«وَ إِذَا سَمِعُوا التَّقْصِيرَ اعْتَقَدُوهُ فِينَا»

وقتی روایات تنقیص مقام ما را می شنوند، به آن معتقد می شوند.

«وَ إِذَا سَمِعُوا مَثَالِبَ أَعْدَائِنَا بِأَسْمَائِهِمْ ثَلَبُونَا بِأَسْمَائِنَا»

وقتی اخبار مذمت صریح ما در حق دشمنانمان را می شنوند، ما را به نام، مورد مذمت خود قرار می دهند.

عيون أخبار الرضا (عليه السلام)؛ نویسنده: ابن بابويه، محمد بن على، مصحح: لا جوردی، مهدی، ناشر: نشر جهان،ج1، ص 304

فرمود: بعضاً روایاتی در مذمت خلفاء از ما نقل کردند مثل مذمت آقای ابوبکر، عمر، عثمان و عایشه، و حال آن که ما اینها را نگفتیم ولی حکومت ها جعل کردند. وقتی که اینها را مردم می شنوند شروع می کنند نسبت به ما بد و بیراه گفتن. اینها آمدند نسبت به مقدسات ما این طور حرفهای زشت زدند آن وقت اینها هم حرف زشت می زنند.

چقدر حرف منطقی و زیبایی است. آن وقت ما بیاییم برای تفسیر یک آیه شریفه، برویم سراغ کتاب های عزیزان اهل سنت! که ما در آن زمینه روایت از اهل بیت نداریم اگر داشته باشیم به امر متفقٌ علیه قبول می کنیم.

امیرالمؤمنین (سلام الله علیه) صراط مستقیم در دنیا و آخرت!

کتاب «معانی الأخبار» تألیف «شیخ صدوق» متوفای 381 در رابطه با معنای «صراط» یک روایت خیلی جانانه ای آورده است؛

«سَأَلْتُ أَبَا عَبْدِ اللَّهِ عَنِ الصِّرَاطِ فَقَالَ هُوَ الطَّرِيقُ إِلَى مَعْرِفَةِ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ»

راوی می گوید از امام صادق سوال کردم که مراد از صراط چه است؟ فرمود صراط یعنی رسیدن به معرفت الله است.

«وَ هُمَا صِرَاطَانِ صِرَاطٌ فِي الدُّنْيَا وَ صِرَاطٌ فِي الْآخِرَةِ وَ أَمَّا الصِّرَاطُ الَّذِي فِي الدُّنْيَا فَهُوَ الْإِمَامُ الْمُفْتَرَضُ الطَّاعَةِ مَنْ عَرَفَهُ فِي الدُّنْيَا وَ اقْتَدَى بِهُدَاهُ مَرَّ عَلَى الصِّرَاطِ الَّذِي هُوَ جِسْرُ جَهَنَّمَ فِي الْآخِرَةِ وَ مَنْ لَمْ يَعْرِفْهُ فِي الدُّنْيَا زَلَّتْ قَدَمُهُ عَنِ الصِّرَاطِ فِي الْآخِرَةِ فَتَرَدَّى فِي نَارِ جَهَنَّمَ.»

صراط دو تا است. یک صراط در دنیا و یک صراط در آخرت است. صراط در دنیا امام مفترض الطاعة است، هر کس امام خودش را در دنیا بشناسد و به او اقتداء بکند فردا از صراط روی جهنم عبور می کند.

معاني الأخبار؛ ابن بابويه، محمد بن على، محقق / مصحح: غفارى، على اكبر، ناشر: دفتر انتشارات اسلامى وابسته به جامعه مدرسين حوزه علميه قم، ص32

باز روایت از امام صادق است که فرمود:

 «الصِّرَاطُ الْمُسْتَقِيمُ أَمِيرُ الْمُؤْمِنِينَ عَلِيٌّ (علیه السلام)»

صراط مستقیم امیر المؤمنین (سلام الله علیه) است.

معاني الأخبار؛ ابن بابويه، محمد بن على، محقق / مصحح: غفارى، على اكبر، ناشر: دفتر انتشارات اسلامى وابسته به جامعه مدرسين حوزه علميه قم، ص32

پس (اهْدِنَا الصِّرَاطَ الْمُسْتَقِيمَ) یعنی خدایا ما را به امیر المؤمنین برسان. روایات متعدد داریم که تمام قرآن در سوره حمد جمع شده است و تمام سوره حمد در بسم الله الرحمن الرحیم جمع شده است و تمام بسم الله در نقطه زیر باء بسم الله جمع شده است.

امیرالمؤمنین فرمود من نقطه تَه بسم الله الرحمن الرحیم هستم، یعنی چه؟ شما می خواهی هر چه بنویسی از نقطه شروع می کنی. می خواهی «الف» بنویسی یعنی «الف» تشکیل از ده پانزده تا نقطه است «ب» می خواهی بنویس این «ب» را شما تفکیک کنید سر از سی چهل تا نقطه در می آورد. «دال» می خواهی بنویسی همین است یعنی؛

«وَ بِكُمْ فَتَحَ اللَّهُ وَ بِكُمْ يَخْتِمُ اللَّهُ»

الكافي (ط - الإسلامية)؛ نویسنده: كلينى، محمد بن يعقوب بن اسحاق، محقق/ مصحح: غفارى على اكبر و آخوندى، محمد، ناشر: دار الكتب الاسلامیة، ج4، ص577، بَابُ زِيَارَةِ قَبْرِ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ الْحُسَيْنِ بْنِ عَلِيٍّ (علیه السلام)، ح2

آغاز آفرینش، آغاز صراط مستقیم، علی ابن ابیطالب است؛ پایانش هم علی ابن ابیطالب (سلام الله علیه) است. باز می گوید سوال کردم (اهْدِنَا الصِّرَاطَ الْمُسْتَقِيمَ) یعنی چه؟ فرمود:

 «هُوَ أَمِيرُ الْمُؤْمِنِينَ (علیه السلام) وَ مَعْرِفَتُه‏»

معاني الأخبار؛ ابن بابويه، محمد بن على، محقق / مصحح: غفارى، على اكبر، ناشر: دفتر انتشارات اسلامى وابسته به جامعه مدرسين حوزه علميه قم، ص32

این روایت خیلی جالبی است؛ هم معانی الأخبار دارد، هم روضة الواعظین فتال نیشابوری دارد، هم بصائر الدرجات صفار دارد ولی این روایت را از امالی صدوق می خواهم نقل کنم. این آیه را خیلی زیبا توضیح داده است.

ندیدم این بزرگواران به این روایت استناد بکنند. از عزیزان تقاضا دارم روایت خیلی مفصل است چون فرصت زیاد نیست این روایت را خلاصه می کنم در رابطه با:

«إِذَا سَأَلْتُمُ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ فَاسْأَلُوهُ لِيَ الْوَسِيلَة»

قرآن به پیغمبر اکرم می گوید نماز شب بخوان اگر می خواهی به مقام وسیله برسی. وسیله چیست؟ بالاترین درجه ای است که خدای عالم به رسول اکرم در قیامت می دهد. وقتی رسول اکرم در آن مرتبه بالای بالا قرار می گیرد از طرف خدای عالم ندا می‌ آید و همه انبیاء، صدیقین، شهداء و مؤمنین می شنوند که خدا می گوید:

«هَذَا حَبِيبِي مُحَمَّد»

رسول اکرم می گوید من بالاتر از همه انبیاء نشسته ام دو تا ملک پیش من می آید اسم یکی آقا رضوان است و اسم دیگری آقا مالک است.

رضوان می گوید: من خازن بهشت هستم و کلید بهشت دست من است. آقا مالک می گوید کلید جهنم دست من است صاحب جهنم من هستم. خلاصه باغبان جهنم من هستم.

پیغمبر به رضوان که مال بهشت است می گوید چقدر زیبا و نورانی هستی. به کسی که مال جهنم است می گوید چقدر بد قیافه هستی. رضوان که خازن بهشت است خدمت رسول اکرم می آید می گوید:

«هَذِهِ مَفَاتِيحُ الْجَنَّة»

این کلید بهشت است.

خدای عالم دستور داد به شما تقدیم کنم. رسول اکرم خدا را شکر می کند می گوید خدا را شکر که همچنین نعمتی به من داد

«ادْفَعْهَا إِلَى أَخِي عَلِيِّ بْنِ أَبِي طَالِبٍ (علیه السلام)‏»

کلید بهشت را به دست علی ابن ابیطالب می دهم. مالک جهنم جلو می آید سلام می دهد می گوید یا رسول الله من مالک و خازن جهنم هستم این هم کلید تمام طبقات جهنم است. خدا دستور داد به تو بدهم پیغمبر می گوید من می گیریم به دست علی ابن ابیطالب می دهم.

امیرالمؤمنین (سلام الله علیه) تمام کلیدهای بهشت و جهنم دستش است وسط می آید می ایستد شعله های جهنم از آن طرف شراره می کشد و بوی عطر و گلاب بهشت فضا را پر کرده است. یعنی یک قیامتی است.

 بعد امیر المؤمنین (سلام الله علیه) می گوید:

 «قِرِّي يَا جَهَنَّمُ»

آرام چه خبر است این همه شعله هایت شراره می کشد

«خُذِي هَذَا وَ اتْرُكِي هَذَا»

این را بگیر داخلت قرار بده با این کارت نباشد

«خُذِي هَذَا عَدُوِّي وَ اتْرُكِي هَذَا وَلِيِّي»

این از اولیا و شیعیان من است کارت نباشد این از دشمنان من است بگیر.

الأمالي (للصدوق)؛ ابن بابويه، محمد بن على، محقق/ مصحح: ندارد. ناشر: كتابچى، ص117 و 118

بعد پیغمبر اکرم فرمود: جهنم نسبت به امیر المؤمنین به قدری مطیع و فرمانبردار است عین یک غلامی که از مولایش فرمانبرداری می کند چقدر مطیع مولای خودش است جهنم هم نسبت به امیر المؤمنین (سلام الله علیه) این چنین مطیع است به هر کس دستور بدهد می گیرد دستور بدهد رهایش می کند.

این روایت را نه تنها ما داریم بلکه آقایان اهل سنت هم آوردند. فرائد السمطین جوینی در این جا در رابطه با آیه شریفه 74 سوره مؤمنون:

(وَإِنَّ الَّذِينَ لَا يؤْمِنُونَ بِالْآخِرَةِ عَنِ الصِّرَاطِ لَنَاكِبُونَ)

اما کسانی که به آخرت ايمان ندارند از اين راه منحرفند!

سوره مؤمنون (23): آیه 74

آنهایی که به خدا ایمان نیاورده اند از پل صراط پایین می افتند بعد فرمود آن کسانی که ولایت ما را ندارند. همچنین در شواهد التنزیل آقای حسکانی در جلد 1، صفحه 76 رسول اکرم فرمود هر کس می خواهد فردای قیامت از روی پل صراط مثل باد تند با سرعت رد بشود و بدون حساب و کتاب وارد بهشت بشود

«فليتول ولي ووصب وصاحبي وخليفتي على أهلي علي بن أبي طالب»

هر کس دوست دارد:

 «یَلج النار»

 بعضی ها جهنم را دوست دارند انتخاب با خود افراد است.

«فليترك ولايته»

ولایت علی را بگذارد

شواهد التنزيل لقواعد التفضيل؛ تأليف: الحافظ الكبير عبيد الله بن أحمد المعروف بالحاكم الحسكاني؛ الحنفي النيسابوري، تحقيق وتعليق: الشيخ محمد باقر المحمودي؛ مؤسسة الطبع والنشر التابعة لوزارة الثقافة والارشاد الاسلامي مجمع أحياء الثقافة الاسلامية، 1411 ه‍ - 1990م، ج1، ص76

ولایت هر کس را می خواهد انتخاب کند صراط مستقیم ولایت پسر عمویم علی ابن ابیطالب (سلام الله علیه) است.

همه این ها روایاتی است که در کتب شیعه و سنی آمده است. روایت هم متعدد است که آیه شریفه (وَإِنْ مِنْكُمْ إِلَّا وَارِدُهَا) را تفسیر می کند به اینکه تمام شما وارد می شوید یعنی این پلی که بر روی جهنم کشیده شده است از شمشیر برنده است از مو باریک تر است همه از جمله انبیاء و اولیاء از این پل عبور می کنند.

آنهایی که برگ آزادی از امیر المؤمنین دارند مثل باد تند رد می شوند. وقتی بهشت می روند در روایت دارد می گویند خدایا به ما گفته بودید از روی جهنم رد می شویم جهنمی ندیدیم خطاب می آید نه از روی جهنم رد شدید ولی به قدری سرعت تان زیاد بود اصلاً جهنم به چشم تان نیامد.

یعنی شما حساب کنید یک جایی صد متر است این صد متر را انسان در صِفر ثانیه رد بشود اصلاً توجه نمی کند، می گوید شما رد شدید ولی چون به قدری سرعت تان زیاد بود به برکت امیر المؤمنین (سلام الله علیه) جهنم و آتش جهنم را اصلاً ندیدید.

این روایات اهل بیت (علیهم السلام) است و (وَإِنْ مِنْكُمْ إِلَّا وَارِدُهَا) هم به نظر حقیر پل صراطی است که از روی جهنم کشیده شده است مؤمنین، انبیاء، اولیاء و تمام شهداء از این رد خواهند شد و رد شدن شان هم مثل سرعت برق یا بالاتر از برق است که اصلاً جهنمی آن جا نمی بینند.

مجری:

چقدر زیبا

              عليّ حبّه جنّة ** قسيم النّار و الجنّة

          وصيّ المصطفى حقّا ** إمام الإنس و الجنّة

حضرت استاد خیلی تشکر می کنم. بسیار استفاده کردیم و لذت بردیم. این انتها هم برای همه ما و شما حُسن ختامی شیوا و شیرین بود ان شاء الله بچشیم و ببینیم آن لحظات را در کنار مولای مان حضرت آقا امیرالمؤمنین علی ابن ابیطالب (علیه السلام).

تشکر هم می کنم از همه شما بینندگان عزیز و ارجمند که تا انتهای برنامه همراه ما بودید تا دیدار آینده خدا نگهدار.

 


اخلاق علوی سیره مهدوی>

ترک معصیت دنیای فانی بهشت و جهنم کتابت حدیث شیعه کتب اهل سنت اعتقادات امامیه معنای صراط ولایت اهل بیت ع