سایر قسمت ها
آفتاب یلدا - نقد و بررسی منجی گرایی در زرتشت

قسمت چهل برنامه آفتاب یلدا به کارشناسی حجت الاسلام نوادری


دیگر قسمت ها

 

بسم الله الرحمن الرحیم

تاریخ:09/11/1401

برنامه: آفتاب یلدا

مجری:

بسم الله الرحمن الرحیم و به نستعین اللهم صلی علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم

عزیزان بیننده خواهران و برادران گرامی سلام وقت شما بخیر باشد باز افتخار این را داریم از قاب شبکه جهانی حضرت ولی عصر (عج) مهمان منازل شما و چشمان گرم شما بشویم و برنامه آفتاب یلدا را تقدیم شما عزیزان کنیم، همانگونه که می دانید در این برنامه همچون جلسات گذشته، استاد عزیز ما و مهمان گرانقدر مان جناب حجت الإسلام و المسلمین حاج آقای نوادری هستند، خدمت استاد عرض ادبی داشته باشیم و بعد ان شاءالله نکاتی را خدمت شما عزیزان عرض خواهیم کرد، سلام وقت شما بخیر خیلی خوش آمدید.

حجت الاسلام نوادری:

سلام علیکم و رحمة الله، عرض سلام و ادب و احترام خدمت شما، همکاران و همه بینندگان  عزیز

مجری:

خیلی خوشحالیم که تشریف آوردید به برنامه خودتان آفتاب یلدا، بینندگان عزیز اگر پیگیر این برنامه بودید مستحضر هستید مباحث متعددی را جناب استاد حجت الإسلام و المسلمین آقای نوادری و بقیه همکاران شان مثل جناب آقای مصلح و جناب آقای جمشیدی خدمت شما عزیزان ارائه کردند در واقع قطعات پازلی را به صورت متعدد خدمت شما ارائه کردیم امشب در این برنامه قرار است این قطعات را کنار هم بچینیم و آن چیزی را که ان شاءالله می خواهیم نتیجه بگیریم از کل این 7-8 جلسه ای که در خدمت این بزرگواران بودیم تقدیم حضور شما کنیم، درست است استاد؟ خلاصه ای از مباحث گذشته را اگر لطف بفرمایید برای بینندگانی که ممکن است بعضی از قسمت ها را ندیده باشند بفرمایید بعد ان شاءالله به آن جمع بندی نهایی این جلسات را بپردازیم.

حجت الاسلام نوادری:

بسم الله الرحمن الرحیم و صلی الله علی سیدنا محمد و آله الطاهرین

در چند جلسه گذشته که خدمت شما بودیم عرض شد که زرتشتیان همانند باقی ادیان که یک تغییراتی را در طول تاریخ تجربه کردند اما زرتشتیان یک تفاوت بنیادین با سایر ادیان داشتند و آن این بود که در میانه سده 19 اینها یک تغییر بنیادین در تمام باورها و  ارزشها و هنجارها و مراسمات دینی خود دادند و بطور مفصل بحث شد و گفتیم از جمله آن باورها که تغییر پیدا کرد باور به آمدن منجی و موعود در دین زرتشتی بود و دلایل و زمینه ها را هم بررسی کردیم از جمله اینکه زرتشتیان با این مشکل مواجه بودند که این منجیانی که قرار بود بعد از زرتشت در سر هر هزار سال یک منجی ظهور کند، ظهور نمی کرد، مشکل دیگر این بود که این باورهایی که می گفتند منجی ها قرار است در سر هر هزاره بیایند با یک باورهای خرافی آمیخته بود که از لحاظ عقلی و علمی هم نمی توانستند درست کنند، مانند اینکه نطفه زرتشت در هزار سال در یک دریاچه نگهداری می شود بعد از هزار سال یک دختری از خود زرتشت می آید در آن آب حمام می کند و به منجی باردار می شود و اینطور مسائلی که امروزه زرتشتیان جدید جدای از یک عده ای که می گویند ما معجزه را قبول داریم، امروزه بسیاری از زرتشتیان می گویند ما معجزه را قبول نداریم، چونکه با منطق و عقل و تجربه جور در نمی آید و در نتیجه از نظر ما زرتشت هیچ معجزه ای نداشته، یعنی یکی از باورهایی که در میان زرتشتیان امروز طرفدار ندارد این هست که می گویند معجزه را ما قبول نداریم چونکه با عقل و با علم و تجربه در تضاد هست

مجری:

در حالی که از نشانه های اصلی نبوت است

حجت الاسلام نوادری:

بله، به همین خاطر ما می بینیم که اگر کسی بیاید در دین زرتشتی و ادعای پیامبری بکند اینها با این مشکل مواجه هستند که چه کسی می خواهد این دعوی را رد کند، ما اگر کسی ادعا بکند که مثلاً منجی آخر الزمان هست، پیامبر هست، اولین سؤالی که از او می کنیم این است که می گوییم نشانه تو بر پیامبری و امامت و یا خاتمیت یا وصایت چیست، اگر هیچ چیزی نداشته باشی، ما و شما که مدعی هستی چه تفاوتی با همدیگر داریم، به همین خاطر در یک دوره زمانی زرتشتیان، گفتیم که یکی از دلایلی که زرتشتیان این باور را کنار گذاشتند این بود که مدعیان دروغین می آمدند ادعا می کردند که ما همان منجی شما هستیم و اینها هم آن ادعا را قبول می کردند و از آنها معجزه هم نمی خواستند در حالی که اگر باور به معجزه بود هیچ کس زیر بار حرف حسین علی بهاء نمی رفت، و به همین خاطر آمدند از یک دوره ای که دیدند نه منجی ظهور می کند، از هزاره هم مدتها گذشته، چند هزاره گذشته و هیچ کس ظهور نکرده، مدعیان دروغین هم روز به روز دارند می آیند، جمعیتی که ما در اقلیت هستیم چند هزار نفر که بیشتر نیستیم اینها می آیند جمعیت ما را هم دارند به طرف خودشان می کشانند و از دین ما بیرون می برند پس بهتر است که ما اصلاً کلاً مسئله منجی در دین زرتشتی را بطور کامل از اساس کنار بگذاریم، بگوییم که در دین ما تنها چیزی که آمده یک واژه سوشیانت در کتاب گاتاها است، سوشیانت هم به معنای سود رسان است و هر کسی که در دنیا به مردم سود برساند او سوشیانت است، حالا می خواهد منجی باشد می خواهد منجی نباشد، می گوید این منجی ها را ما اصلاً قبول نداریم، کار موبدان بود در طول تاریخ به کتاب های ما اضافه کردند و ما امروز از آن برائت می جوییم.

مجری:

برای اینکه آن اشکالاتی که به اینها وارد می شود را اینگونه رد کنند با پاک کردن صورت مسئله

حجت الاسلام نوادری:

بله، به همین خاطر در متون زرتشتیان مثلاً یک متنی هست به نام خورده اوستا، این خورده اوستا را من اگر بخواهم تشبیه بکنم بلا تشبیه مانند مفاتیح خودمان هست که اعمال و عبادات روزانه، مستحبات، مراسمات دینی، و قرآن به سر گرفتن با چه تشریفاتی انجام بگیرد این مراسمات در مفاتیح آمده، خورده اوستا هم یک چیزی است مثل مفاتیح برای آنها، یک کتاب دم دستی برای مراسمات دینی و آئینی که مثلاً آتش نیایش را چطور برگذار کنیم نماز ظهر چطور برگذار کنیم، نماز صبح چطور باشد، چه آدابی دارد و چه اذکاری دارد، این هم یک کتاب دم دستی است

مجری:

اینها باز غیر از آن چیزی است که به عنوان مثلاً الآن ما رساله عملیه داریم حرام ما چیست حلال ما چیست این غیر از آن است باز

حجت الاسلام نوادری:

بله، آن قسمت معمولاً احکام و فقهیات زرتشتی می شود در بخش وندیداد اوستا است، این بیشتر بخش های نیایش هست، نماز های روزانه مثلاً و همچنین نماز ها یا  عبادات یا جشن هایی که در طول سال برگذار می شود که  به آن می گویند گاهنبارها، در این خورده اوستا در یکی از بخش ها مثلاً ستایش می کردند می ستودند این امشاسپندان و همچنین آمدن این منجی ها، نام شان را می بردند، اینها را همه پاک کردند، در ویرایش های جدید هم این مباحثی که مثلاً امشاسپندان این سوشیانت ها، این نام ها را از این خورده اوستا کم کم حذف کردند که کسانی که با باور جدید پرورش پیدا می کنند دچار چالش نشوند بهترین روش هم همین است کم کم مباحث را پاک بکنیم که کسی متوجه نشود

مجری:

«یحرفون الکلم من بعد مواضعه» دقیقاً همین سیره یهودیان هم بوده

حجت الاسلام نوادری:

بله و نکته بعد این بود که، بعد از اینکه زیر بار نرفتند و کلاً رد کردند و حتی در منابع هم دست بردند بعضی از مباحث را پاک کردند، خب دیگر الآن خیلی راحت شدند، دیگر نه اشکالی هست نه چیزی که بخواهد چالشی ایجاد کند، اما یک نکته وجود داشت و آن این بود که این باور آنقدر در میان خود زرتشتیان و حتی موبدان امروزی آنقدر جایگاه دارد که حتی زرتشتیان امروزی موبدان شان هم مثلاً آمدند مصداق پیدا کردند برای این منجی هایی که می گویند ما قبول نداریم، یعنی می خواهم بگویم که این باور اینقدر ریشه دار هست با وجود اینکه می گویند ما این منجی ها را قبول نداریم اما برای آنها مصداق پیدا می کنند که در دو جلسه این مصداق ها بررسی شد، در دو جلسه دیگر گفتیم که همچنان که زرتشتیان امروزه برای این منجی ها مصداق هایی پیدا کردند و ما آن مصداق ها را گفتیم اشکالات شان را گفتیم برخی از مسلمانان هم در میان ما آمدند و برای این منجی ها در آئین زرتشتی مصداق پیدا کردند، در میان اهل سنت چند نفر هستند به عنوان نمونه عبدالحق فدریاتی بود که یک کتابی نوشت و این منجی ها را گفت منجی هایی که در دین زرتشت آمده همان پیامبر خاتم هست، در میان مسلمانان ما کسانی را داشتیم که گفتند این منجی ها که به صورت جمع آمده در خود گاتاها اینها پیامبر اسلام و  ائمه اهل بیت (ص) هستند و همچنین کسانی را هم داشتیم که می گفتند آن منجی اولین که هوشیدر باشد حضرت عیسی است، منجی دوم حضرت پیامبر خاتم و منجی سوم هم حضرت مهدی موعود است، بعد ما اینها را هم بررسی کردیم گفتیم تمام این نظریات دارای اشکال هستند و یک نکته مان و آن این بود که اهداف کسانی که از مسلمان ها این نظریات را بررسی می کنند و می گردند در کتاب ها برای این حرف خودشان دلیل می آورند و بررسی می کنند که این منجی هوشیدر حضرت  عیسی است یا هوشیدرما حضرت پیامبر و خاتم پیامبران هست اینها هدف شان چیست از این کند و کاو

مجری:

یکی به نظر می آید همین است که جذب کنی آن کسی که پیرو آن مذهب است

حجت الاسلام نوادری:

احسنت مطمئناً یکی از آن همین است که مثلاً برخی از مسلمان ها

مجری:

کسی که زرتشتی هست بروم به او بگویم فلان شخص که موعود است در مذهب و آئین تو  و کتاب تو است همین عیسی است که آمده یا مثلاً همین پیامبر ما است  و آنکه آخر می آید همین امام مهدی ما است به این طریق می خواهند او را جذب خودشان کنند

حجت الاسلام نوادری:

بلکه یکی  از اهداف همین است، ما قرار است که دین خودمان را گسترش بدهیم ترویج بدهیم ما رفتیم در کتاب زرتشتیان بررسی کردیم و دیدم که این منجی وجود دارد و این منجی هم وقتی ما بررسی می کنیم با اخلاق و با رفتار این منجی هایی که در دین اسلام هست مطابقت دارد، در نتیجه شما زرتشتی هم که منتظر بودید منجی های تان آمده اند و همین پیامبران ما هستند و چونکه صد آمد نود هم پیش ما است، پیرو ما باشید و گفتیم که این حرف ها جذاب هست اما اگر ما خود مان را جای کسانی بگذاریم که طرفداران آن دین هستند این اشکالات را هم به حرف های ما وارد می کنند، مثلاً می گویند آقا این حرفی که شما می زنید این اشکالات را هم دارد، به عنوان نمونه مثلاً آن نویسنده عرب مسلمان که می گفت که این سوشیانت همان پیامبر خاتم است عبدالحق فتدریاتی، ایشان می گفت که این سوشیانت همان پیامبر ما است و انگره مینو یا اهریمن همان ابولهب است، مثلاً تا این حد تطابق سازی کردند که مثلاً  آن انگره مینو که در اوستا یا در متون زرتشتی هم هست ابولهب  است، یک شخص زرتشتی یک شخصی که باستان گرا است این حرف را می بیند چکار می کند؟ می خندد، ما می خواهیم بگوییم که ما نظریه پردازی وقتی می خواهیم انجام بدهیم باید تا یک مرحله برویم و آنجا که اشکالات وجود دارد دیگر آنجا توقف کنیم در مسئله منجی در ادیان ما تا آنجا پی می رویم که  طبق عقیده ما مسلمان ها همه پیامبران به آمدن یک منجی خبر دادند در دین زرتشتی هم یک روایاتی وجود دارد که می گوید منجی می آید، ما تا اینجا قبول داریم، بله شما هم یک گزاره و یک حکم که آمدید خبر دادی که یک منجی قرار است بیاید، حالا ما تا اینجا می ایستیم، آیا زرتشتیان این خبر از خودشان هست یا نه از ادیان دیگر گرفتند، این یک سؤال اساسی است که حتی زرتشتیان امروزه بعضی های شان می گویند که این آمدن منجی ها در دین ما یک عقیده وارداتی است و ما از یهود گرفتیم، ما دیگر نباید کاسه داغتر آش بشویم بگوییم که یعنی طرف دارد خودش ادعا می کند که این باور در میان ما نبوده و ما خودمان از کسان دیگری گرفتیم، و ما این حرف را که می بینیم باید همینجا توقف کنیم، نباید بیش از این جلو برویم بگوییم که اینها گفتند این منجی ها، منجی فلان است تطبیق بدهیم این همان است دیگر اینقدر پیش برویم که انگره مینو (اهریمن)را بگوییم که ابولهب است که دیگر هر کس که می بیند خنده اش می گیرد، من اولین بار که این را دیدم برایم جالب بود و خنده ام گرفت که یک نویسنده عرب که هیچ آشنایی با دین زرتشتی نداشته اینقدر از مسئله دور بوده چطوری تطبیق سازی کرده در حالی که اولین مرحله این است که شما حداقل یک آشنایی نسبی با دین زرتشتی داشته باشید و هر کس یک آشنایی نسبی با دین زرتشت داشته باشد  می داند که انگره مینو یا رقیب خود اهورا مزدا است یا یک پله پایین تر از اهورا مزدا در مقابل سپنتا مینو قرار دارد

مجری:

در گذشته نه اینکه در آینده قرار است بیاید

حجت الاسلام نوادری:

بله منظور من این است که این انگره مینو اصلاً قابل تطبیق با ابولهب و این مسائل اصلاً و ابداً نیست، انگره مینو رقیب اهورا مزدا است در دین زرتشتی و حتی در گاتاها به همین خاطر برخی از مورخین و مستشرقین بر اساس همین گاتاها که می گویند انگره مینو در مقابل اهورا مزدا قرار دارد می گویند دین زرتشتی یک دین ثنوی است حتی بر اساس اصل کتاب شان، حالا اوستای جدی که اصلاً ثنوی هست، این را دیگر خود زرتشتیان امروزه هم می گویند ثنوی هست و ما آن را قبول نداریم

مجری:

اصطلاح ثنوی به چه معنا است؟

حجت الاسلام نوادری:

به عنوان اینکه به دو خدای ازلی اعتقاد دارند، دو خدایی نه دوگانه پرستی، دوگانه پرستی یعنی اینکه دو تا خدا را بپرستند که شرک است، ولی دوگانه باوری یعنی اینکه شما معتقد باشید که دو موجود ازلی وجود دارد حالا بپرستی یا نپرستی هیچ مشکلی وجود ندارد یعنی یکی می شود شرک در  عبادت یکی می شود شرک در ذات و در خالقیت و  اینطور مسائل، تا اینجا ما باید پیش برویم در نظریات.

نکته بعدی این است که بعضی از مسلمانان، چون ما با این نظریات آقایان آشنا هستیم، بعضی ها می خواهند از این طریق ترویج زرتشت و باستان گرایی بکنند، یعنی بگویند این پیش بینی که در مورد منجی ها شده قابل تطابق با دین ما است و همین مسئله نشان می دهد که زرتشتیان یک ربط و ارتباطی با بالا داشتند که از این مسائل اطلاع یافتند و همین می شود که ما بخواهیم یک جایی برای شان باز کنیم بگوییم بله اینها هم بر حق بودند و یک اطلاعاتی داشتند و یک ریشه آسمانی دارد

مجری:

خیلی جالب است این بحث یعنی آنها برای اینکه یک ریشه و یک سر نخی برای خودشان داشته باشند و وصل بشوند به آسمان آمدند یک همچین فکری را در خودشان ترویج دادند به عنوان یک مبحث اساسی در تمام ادیان آسمانی، خیلی نکته جالبی بود، و اینکه حالا آن چیزی که مبانی ما هست این است که اصلاً اصل زرتشت بر این است که زرتشت یک دین آسمانی نیست و یک نظریه است و شواهدی هم قبلاً شما ارائه فرمودید امروز هم دارید می فرمایید در این خصوص که آمدند یکسری مبانی اساسی ادیان آسمانی را گرفتند و در دین خودشان قرار دادند که بگویند ما هم یک دین آسمانی هستیم.

حجت الاسلام نوادری:

خب داشتیم در مورد اهداف کسانی که این مباحث را مطرح کردند از مسلمان ها می گفتیم، گفتیم یکی ترویج دین اسلام بود، یکی ترویج دین زرتشتی بود یکی هم که خیلی خلاصه بگوییم کار صرفاً علمی است، مخصوصاً در میان دانشگاهی ها، یک مبحث علمی را با توجه به شواهد و مدارک بررسی می کنند و کاری هم ندارند که حالا این نتیجه این بررسی ما می خواهد به نفع مسلمان هات باشد به نفع زرتشتی ها باشد یا هر دو گروه می توانند استفاده خودشان را ببرند، یعنی آن کسانی که کار علمی می کنند، زرتشتیان می توانند برای اینکه ترویج زرتشتی بکنند بگویند که ما هم یک اصلی داشتیم استفاده کنند، مسلمان ها هم می توانند بگویند ترویج دین ما است؛ نکته بعدی این بود که کسانی که تا این حد پیش می روند و می گویند که زرتشتی و این منجی، یک اطلاعاتی داشتند زرتشتیان و این منجی و مسلمان ها بعد از اینکه با زرتشتیان ارتباط پیدا کردند این مباحث را از زرتشتیان گرفتند، یعنی یک نظریه در میان مستشرقین این است که می گویند که بسیاری از مباحث در دین اسلام نتیجه ارتباط با زرتشتیان یهودیان و مسیحیان بوده، در میان مستشرقین این نظریات را داریم که می گویند، به عنوان مثال مری بوسی در تاریخ کیش زرتشت، خیلی پر و پا قرص این نظریه را در چندین و چند صفحه مطرح می کند، و بسیاری از مستشرقین دیگر هم هستند که این نظریه را دارند، می گویند که بسیاری از مباحث از جمله وحدت، توحید، اعتقاد به معاد، اعتقاد به آمدن منجی، اعتقاد به بهشت و جهنم، اینها باورهایی بود که در میان زرتشتیان وجود داشت و بعد از اینکه یهودیان در دوره هخامنشیان با ایرانیان ارتباط پیدا کردند این مباحث را از ایرانیان گرفتند، یعنی یهودیان تا قبل از اینکه با ایرانیان ارتباط پیدا کنند این مباحث را به آن صورتی که مجزا و مستقل باشد نداشتند و بعد از ارتباط با ایرانیان آمدند و یهوه را گفتند خدای یکتا است، بعد از آن آمدند اعتقاد به معاد و  قبر و قیامت پیدا کردند بعد از آن فرشته شناسی در میان یهود و مسیح پیدا شد و اعتقاد به منجی و این مباحث، و بعد در میان یهودیان هم این اندیشه ها پر و بال گرفت و هر دینی با توجه به اصول و عقایدی که دارد این اندیشه ها را با اصول و عقاید خودش مرتبط کرد، همانطور که منجی در دین زرتشتی می آید که دین زرتشتی را اعتلا ببخشد، منجی در دین یهودی می آید که دین یهودی را اعتلا ببخشد و دین مسیحی هم همینطور دین اسلام هم همینطور

مجری:

هر کسی منجی را از برای خودش می گوید

حجت الاسلام نوادری:

برای دین خودش می گوید، همانطور که در دین زرتشتی منجی از نسل پیامبر زرتشتی است در دین یهود می شود از نسل پیامبران یهودی در دین مسیحی هم همینطور در دین اسلام هم همینطور، یعنی می خواهم بگویم که آنها می گویند ادعای مستشرقین این است که اصل عقیده را گرفتند و پر و بال دادن را با توجه به اصول عقاید خودشان و دین خودشان  آن اصول و عقاید را پر و بال دادند و نکته مهم این است که می گویند اندیشه منجی هم به همین صورت است، یعنی ما حتی در میان ایرانیان هم داریم، پور داوود مصطفوی و کسان دیگری هستند که می گویند این اندیشه منجی در اسلام ریشه در دین زرتشتی دارد، حالا یا به صورت مستقیم آمدند در ایران با ایرانی ها ارتباط پیدا کردند و این اندیشه را گرفتند، یا نه از دین یهودی بعد به مسیحیت، بعد مسلمان ها در ارتباط با یهود و مسیح بودند در مکه و مدینه و آنجا هم که یهود بود در این ارتباط ها این عقاید ها را گرفتند، ولی اصل آن برای ایران و زرتشتیان است، این عقیده به عنوان یکی از بحث هایی که در میان مستشرقین وجود دارد

مجری:

حالا این مستشرقین یعنی این منابع شیعی یا منابع اسلامی را اصلاً ندیدند اصلاً خیلی شاید قبل از اینکه مسلمان ها با همین ایرانی ها در ارتباط باشند و رفت و آمد داشته باشند شاید مثلآً 200سال 300 سال  طول کشیده تا این مباحث رد و بدل بشود قبل از آن این منابع این مباحث و این اخباری که در خصوص امام زمان و بحث مهدویت در کتب هست اینها را ندیدند یا با وجود این به این نظریات می پردازند

حجت الاسلام نوادری:

نکته مهمی که در اینجا وجود دارد این است که ما مستشرقین و کسانی که مشی مستشرقین را دارند حالا چه مسلمان زاده باشند نکته مهم اینجا است که اینها با ور به وحی و باور به ارتباط به بالا این را قبول ندارند

مجری:

اول این را می گویند قبول نداریم بعد شروع می کنند به ادعا

حجت الاسلام نوادری:

و الّا مثلاً اینها می گویند که این اندیشه از زرتشتیان به یهودی ها رسید بعد به مسیحیان رسید، در حالی که حضرت مسیح بنا به نص قرآن موقعی که در گهواره بود «قال إنی عبدالله» اصلاً در گهواره که بود پیامبر به زبان آمد و گفت که من عبدالله هستم «آتانی الکتاب» خدا به من کتاب داده، خداوند به من وحی فرستاده، حالا چه کسی دارد این حرف را می زند کسی که در میان یهودی ها زندگی کرده، بله زندگی کرده ولی فقط یک روز، یعنی به دنیا آمده بعد مادرش او را آورده در میان این کاهنان یهودی در روز اول، به حضرت مریم گفتند که خب نه مادرت بد بود نه پدرت بد بود این بچه از کجا است؟ حضرت مریم هم اشاره کرد فرمودند که از این بچه بپرسید، بچه هم به زبان آمد و فرمود «إنی عبدالله آتانی الکتاب» یعنی می خواهیم بگوییم که اصلاً و ابداً ما این مبنای مستشرقین و کسانی که پیرو مستشرقین هستند حالا هر چقدر می خواهد مقام شان بالا باشد ما قبول نداریم، پیامبران خودشان در ارتباط بودند با بالا و این اندیشه ها را می گرفتند؛ مثلاً می گویند که این یهودی ها از زرتشتی ها گرفتند حضرت ابراهیم که پیش از زرتشت بوده، امروزه زرتشتیان می گویند، یعنی قدیم تا یک قرن پیش می گفتند پیامبر ما 600 یا 500 قبل از میلاد زندگی می کرده، امروز می گویند پیامبر ما 1700 قبل از میلاد زندگی می کرده، خب حضرت ابراهیم که پیش از او هست، هر چقدر شما این اعداد زرتشت را می برید عقب حضرت ابراهیم قبل از او وجود دارد، خب این حضرت ابراهیم را شما در قرآن نگاه بفرمایید، می گویند اندیشه معاد از زرتشتیان رسید به یهودیان بعداً اینها پر و بال پیدا کرد، حضرت ابراهیم به خداوند فرمود که من برای این معاد مردد هستم که چطور هست، خداوند هم فرمود که واقعاً مردد هستی گفت نه «لیطمئن قلبی»

مجری:

یعنی معاد را قبول دارم ولی می خواهم ببینم به چشم خودم، همان درجات علم الیقین و عین الیقین هست «لیطمئن قلبی»

حجت الاسلام نوادری:

احسنت، گفت من قبول دارم که معاد هست ولی می خواهم ببینم، خداوند هم این معاد را برای حضرت ابراهیم به منصه ظهور رساند حضرت ابراهیم دید، حالا حضرت ابراهیم این را دیده، معاد را قبول دارد، خب بعد از حضرت ابراهیم هم به حضرت اسماعیل رسیده به بعدی ها رسیده، این ملائکه عذاب که آمدند خدمت حضرت ابراهیم، مثلاً می گویند که این فرشته شناسی از زرتشتیان به یهودی ها رسید، خود حضرت موسی با فرشتگان در ارتباط بود، باقی انبیاء همه با فرشتگان در ارتباط بودند، اصلاً آن کسی که وحی برای تمام انبیاء می آورد خودش فرشته بود، فرشته وحی مشهور است

مجری:

اگر ما ادعای نبوتی داشته باشیم خود به خود آن ملک را هم پس باید بیاوریم از باب تلازم است

حجت الاسلام نوادری:

بله باید قبول کنیم، تمام این انبیاء با فرشته وحی در ارتباط بودند و اولین دعوت انبیاء در قرآن آیات بسیاری دارد که مثلاً می گوید ما به پیامبران اولین حکم یا اولین دستور که می دادیم این بود که می گفتیم به مردم بگویید که «أن اعبدوا» فقط من را بپرستید، توحید خدا را گسترش بدهند، خب چطور می شود که شما بگویید که، یعنی این مستشرقین که این عقیده را دارند و یکسری از مسلمان ها در دانشگاه ها یا جاهای دیگر می گویند این باورها از آنجا بوده به اینجا رسیده، شما مسلمان که هستید به قرآن که اعتقاد دارید، قرآن می گوید تمام انبیاء با ملائکه در ارتباط بودند، این همه آیه در مورد خود حضرت موسی، حضرت موسی که با زرتشتی ها در ارتباط نبود، شما می گویید این ارتباط در زمان هخامنشیان بوده، حضرت موسی که چندین قرن قبل از هخامنشیان بوده، این همه آیات در مورد حضرت موسی هست، اعتقاد به معاد اعتقاد به فرشتگان، اعتقاد به آمدن منجی ها، حضرت داوود «أن الأرض لِلَّهِ يُورِثُهَا عباده الصالحين» و آیات دیگری که در مورد منجی آمده از زبان انبیاء بنی اسرائیلی؛ پس آن کسانی که ادعا می کنند این اندیشه ها در میان مسلمان ها با توجه به عقیده بود که در میان زرتشتیان و بعد از آن در میان یهودیان و مسیحیان بوده، گفتیم اصلاً از اساس ویران است، چرا؟ چونکه شما می گویید که از یهودیان رسید به مسیحیان، ما می گوییم که آن مسیحی که در گهواره خودش این مسائل را اطلاع داشت، اصلاً یک روز در میان یهودیان زندگی نکرده، مثلاً می گویید انبیاء بنی اسرائیلی در میان هخامنشیان بودند، بله دانیال بود اشعیا بود کسان دیگری بودند، شما حالا ممکن است بگویید اینها را دیدند، حضرت عیسی را چکار می کنید؟ که این تمام این مبانی تمام این مباحث را خودش گفت که خداوند به من کتاب داده و این مسائل این تا اینجا؛ یک عده پا را فراتر می گذارند از جمله همین مستشرقین و دیگران  می گویند همین اندیشه هایی مثل منجی، اینکه اسلام در ایران پیشرفت کرد یکی از دلایل آن این بود که مثلاً اندیشه منجی را قبول داشتند و می گویند که یکی از دلایل مهمی که تشیع در ایران گسترش پیدا کرد این بود که زرتشتیان به آمدن منجی باور داشتند، مسلمان ها هم به آمدن منجی باور داشتند و دیدند که باهم دیگر منطبق هست، پس خب این دین هم چیزی از دین ما کم ندارد، یعنی گفتند همان چیزی که ما می گفتیم این دین دارد همین را می گوید، پس ما اگر به این دین گرایش پیدا بکنیم چیزی را از دست ندادیم، در حقیقت این دین همان است، حالا یک نکته لطیف وجود دارد و آن این است که می گویند که علت گسترش تشیع در میان ایرانیان این بود که ایرانیان به آمدن منجی باور داشتند و دین اسلام هم به آمدن منجی باور داشت، شما گفتید که مسلمانان باور منجی را از زرتشتیان گرفتند، این نظریه که نمی شود  این تناقض شد، شما می گویید مسلمان ها آمدن منجی را قبول داشتند، زرتشتی ها هم آمدن منجی را قبول داشتند، زرتشتی ها هم دیدند باور مسلمان ها با باور اینها یکی است، در نتیجه تشیع در میان ایرانیان گسترش پیدا کرد اینکه نشد، اینکه نقض حرف خودتان شد؛ نکته بعد این است که می گویند که این باور به منجی باعث گسترش تشیع در ایران شد یعنی مسلمان ها آمدن و همه سنی بودند وقتی وارد ایران شدند، بعد دیدند که ایرانیانی که یعنی زرتشتیان می دیدند که یک باور به منجی دارند و این مسلمان ها هم باور به آمدن منجی دارند، اینجا مستشرقین مغالطه می کنند می گویند اهل سنت که باور به منجی نداشتند، این تشیع بود که باور به منجی داشت، در حالی که اول کلام همینجا است، در حالی که اینطور نیست، اصلاً اهل سنت کتاب نوشتند «من انکر المهدی فقد کفر» در عقد الدرر هست اگر اشتباه نکنم، که اصلاً فتوا دارد اهل سنت کسی که مهدی را انکار کند کافر است

مجری:

در کتب اهل سنت در همین شبکه اساتید دیگر خیلی دقیق مباحث آن را مطرح کردند و بیننده ها هم با آن آشنا هستند

حجت الاسلام نوادری:

می خواهم یک چاشنی برای بحث ما هم باشد من خیلی خلاصه بگویم که ما در مهمترین کتب اهل سنت که می گویند امروز بخاری است، اعتقاد به مهدویت هست بالاتر از آن این است که حضرت مهدی می آید و حضرت عیسی پشت سر او نماز می گذارد، و بعضی از اهل سنت مانند ابن سیرین و کسان دیگری را که من دیدم می گفتند این دلالت بر این دارد که حضرت مهدی مقامش از حضرت عیسی بالاتر است و در رتبه پیامبران قرار می گیرد، یعنی در میان اهل سنت ما اینطور باورهایی را هم داریم، و این روایات اهل سنت در مورد حضرت مهدی نشان می دهد که اهل سنت هم اعتقاد به منجی را دارند در مهمترین کتب شان آمده، پس این نظریه ای که می گویند به خاطر این شیعه شدند این باطل است چونکه اعتقاد به مهدویت اعتقاد تمامی اهل سنت هست

مجری:

این تعبیر ویران که شما کردید خیلی زیبا بود

حجت الاسلام نوادری:

بله، این اعتقاد تمامی اهل سنت و تشیع هست پس این نمی شود دلیل بر اینکه تشیع به این دلیل گسترش پیدا کرد که زرتشتیان اعتقاد به آمدن منجی داشتند اینها هم این اعتقاد را گرفتند. نکته مهم بعدی این است که گسترش ادیان در میان مردم اصلاً انگیزه های سیاسی دارد انگیزه های مالی دارد هر چیزی، هزار انگیزه می توانیم برای او بیاوریم، و مهمترین دلیل گسترش ادیان یا مذاهب حمایت و حاکمیت است وقتی حاکمیت حمایت کند این دین سریع گسترش پیدا می کند غالب اینطور است، دین زرتشتی در ایران چطور گسترش پیدا کرده، در خود همین کتاب گاتاها چند بند دارد زرتشت می گوید که نمی دانم به کجا فرار کنم و به کجا بروم، چرا که می دانم حشم و خدم من خیلی کم است، یعنی قدرت نیروی مالی ندارم و خود زرتشتیان هم می گویند که زرتشت 10 سال باور زرتشتی را ترویج می کرد اما جز یک نفر به او ایمان نیاوردند و بعد دید که هیچ فایده ای ندارد، رفت دربار گشتاسب و گشتاسب پیامبری او را قبول کردند و دین زرتشتی با حمایت گشتاسب در میان ایرانیان گسترش پیدا کرد، در زمان ساسانیان هم که همینطور آن کتیبه کرتیر را که بخوانید متوجه می شوید که گسترش زرتشتی در میان ایرانیان هم بخاطر حاکمیت بود خود کرتیر در آن کتیبه می گوید ما که دیدیم برای اینکه دین زرتشتی رواج پیدا کند ما اول آمدیم تمام ادیان دیگر را قلع و قمع کردیم، نصارای، یهود، و مانویان و بت پرستان می گوید اینها همه را نابود کردیم و هزاران هزار آتشکده  و مناسب را به موبدان دادیم تا به این طریق دین زرتشتی  پر و بال گرفت در ایران و اگر این حمایت نبود، حمایت حاکمان از دین زرتشتی نبود گسترش پیدا نمی کرد حتی در اواخر دوره ساسانی که ما گسترش شدید مسیحیت در ایران را داریم برخی از مورخین می گویند اگر اسلام نیامده بود ایران مسیحی می شد کامل، مثلاً ما در خانواده انوشیروان پسر او انوشزاد مسیحی است، خیلی مهم است که در خانواده اول شخص مملکت سلطنت یک کسی دینش را تغییر بدهد، نکته مهم این است که این انوشزاد آمد جلوی پدرش ایستاد سپاه آراست لشکر کشی کرد، در جنگ کشته شد و مسیحیان همه طرفداری او را کردند و آمدند و با انوشیروان جنگیدند و می خواهیم بگوییم که یکی از مهمترین دلایل ترویج دین در میان کشور این است که حاکمیت باید حمایت کند

مجری:

حاکمیت اگر متلبس به آن مذهب و دین اگر بشود طبیعتاً، اگر حکومتی یک دینی را بپذیرد آن دین در آنجا با گسترش بیشتری مواجه می شود

حجت الاسلام نوادری:

بله مانند دین مسیحیت، تا قبل از اینکه این کنستانتین بیاید و این دین را رسمی اعلام کند چه ترویجی داشت؟ دین زرتشتی همینطور، مثلاً مذهب اهل سنت اگر ما همین قدرت را داشتیم در طول تاریخ که اهل سنت داشتند آیا واقعاً موازنه  اینطور بود؟ همیشه ما محکوم بودیم در طول تاریخ از زمانی که سنت سب و ناسزا گویی به امیرالمؤمنین در منابر شد تا موقعی که زیاد بن ابیه فرماندار معاویه بود می آمد و اصلاً در این کتاب ها به روایت صحیح آمده که می آمد شیعیان را قلع و قمع می کرد، شیعیان می گویند اگر ما هم اینطور حمایت را برخوردار بودیم مطمئناً گسترش پیدا می کردیم؛ و نکته مهم دیگر این است که گسترش تشیع در طول تاریخ به خاطر حرف حقی است که دارد، بخاطر مبنای حقی است که دارد

مجری:

یعنی با توجه به این همه مخالفت، با توجه به اینکه حاکمان دین مخالف این دین را دارند و زمینه ها برای مخالف ها هست باز می بینیم این دین گسترش پیدا می کند، این مذهب این عقده، این آئین گسترش پیدا می کند و پیروی می شود از آن، خود این یکی از دلایل بر حق بودن این مذهب و این آئین و این مکتب هست

حجت الاسلام نوادری:

بله، و نکته ای که می خواهیم بگوییم که ربطی به این بحث دارد این است که این دین حرف حق دارد باعث پیروی آن می شود نه اینکه اینها چونکه شباهت داشته به مبحث منجی این باعث شده که مذهب تشیع در میان ایرانیان گسترش پیدا کند یک نکته نقض این است که گسترش تشیع در میان آن کشوری که شیخ ابراهیم زکزاکی بود چندین ملیون سنی را شیعه کرد با آن مبنای حق تشیع بخاطر این بود که آن آفریقایی ها مبحث منجی و سوشیانت داشتند؟

مجری:

و حتی از غیر مسلمان ها مسلمان شدند

حجت الاسلام نوادری:

بله می خواهیم بگوییم که این حرف حق از زبان شیخ ابراهیم زکزاکی بیرون آمد مردم شنیدند در حالی که هیچ ارتباطی میان آنها با دین زرتشتی و این مباحث منجی و اینها هم موجود نبود، بلکه یک کلیتی بود آن مسلمان های شان می گفتند قرار است مهدی بیاید اما این مهدی که با آن مهدی که آنها می گفتند یک اختلافاتی داشت، نکته این است که آنها اگر شیعه شدند باز ربطی به سوشیانت نداشت، همانطور که گسترش تشیع در میان آفریقایی ها هیچ ربطی به سوشیانت نداشت در میان ایرانی ها هم هیچ ربطی با مسئله سوشیانت نداشته، یک حرف حقی بود یک مبنای حقی بود که ایرانی ها شنیدند در یک دوره ای پیروی کردند و باعث شد که این مذهب در میان ایرانیان گسترش پیدا کند، نه ربطی به مسئله سوشیانت داشت، و نه مسائل زرتشتی گری و این بحث ها

مجری:

خیلی جالب بود بحث؛ نکته خاصی اگر هست در خصوص مباحثی که فرمودید خیلی مباحث شیرین بود  خیلی استفاده کردم و این افتخار را داشتم که من برنامه شما را از اول حتی آن وقت هایی که افتخار این را نداشتم که در خدمت شما باشم در همین برنامه به عنوان مجری برنامه تان را پیگیری می کردم خیلی مباحث خوبی بود، بینندگان هم می توانند به سایت شبکه مراجعه کنند و مباحث را از طریق آرشیو شبکه ببینند و استفاده کنند ما در خدمت شما و بینندگان هستیم، نکته پایانی مباحث شما در این بحث

حجت الاسلام نوادری:

نکته پایانی این است که ما گفتیم که عقیده به آمدن یک منجی یک کسی که دنیا را از ظلم و ستم نجات می دهد در میان تمامی ادیان گفتیم وجود داشته اگر امروزه ما می بینیم در یک دین وجود ندارد بخاطر تحریفاتی که شده و با وجود اینکه ما می بینیم کتاب هایی که پیروان ادیان دارند با وجود اینکه تحریف شده اما بازهم یک اشاراتی وجود دارد، حالا این اشارات یا واقعاً در اصل دین شان بوده به آنها رسیده یا اینکه نه این اشارات را از ادیان دیگر گرفتند، چونکه باهم در ارتباط بودند، این اشارات را گرفتند مثل همان سخنی که ابوریحان می گفت بخاطر اینکه خودشان را تشبه بکنند به انبیاء سابق می آمدند می گفتند انبیاء سابق گفتند که منجی هایی بعد از ما می آیند ما هم که ادعای پیامبری کردیم ما هم می گوییم که بعد از ما هم یک پیامبری و یک منجی می آید

مجری:

یعنی بحث اعتقاد به منجی، یک بحث ریشه دار و بسیار پر پایه و با اساس است، یعنی حتی کسانی که ممکن بود که به آنها بگویی که این دین و آئین تو دین واقعی نیست می آید یک نکاتی را از این دین بر می دارد می گذارد در آنجا که بگوید من هم یک دین ریشه داری هستم

حجت الاسلام نوادری:

بله یعنی بگویند که همانطور که تمام ادیان اعتقاد به منجی داشتند گفتند که ما هم اعتقاد به منجی داریم و یک نکته ای که حسن ختام باشد، امروز زرتشتیان برخلاف دیروز که گفتیم می گویند که ما آمدن منجی ها در سر هزاره ها را قبول نداریم امروزه می گویند سوشیانت کسی است که سود رسان باشد، و به خاطر این اشکالاتی که بود و ما امروزه می بینیم که در همین اعتقاد به سوشیانت باز هم ما می توانیم بگوییم که با منجی در دین ما باز هم یک تشابهی دارد و آن این است که منجی ما برای سود رسانی می آید، مهدی موعود برای سود تمام خلق می آید و در اینجا هم با اینکه می خواهند که بگویند ما به آمدن منجی باور نداریم به آن صورت اما ما می گوییم آن مهدی موعود که قرار است بیاید برای سود رسانی تمام خلقت می آید و بازهم او می تواند سوشیانت باشد، حتی به آن عقیده جدید شما که می گوید سوشیانت هر کسی است که سود رسان است و ما می گوییم مهدی موعود بزرگترین سود رسان به خلق هست

مجری:

یعنی مصداق آن را هم بخواهیم پیدا کنیم همین حجت ابن الحسن العسکری هست ان شاءالله، ان شاءالله هرچه سریعتر فرج آقا برسد و ان شاءالله جهان پر از عدل و داد بشود و قسط و عدل جهان گستر شود.

خیلی متشکریم جناب حجت الإسلام و المسلمین حاج آقای نوادری متخصص در مباحث ادیان و بخصوص آئین زرتشت، هم با آئین زرتشت خوب آشنا شدیم که بالأخره ضعف ها و نقاط قوت آن را پیدا کردیم و هم مباحث منجی در آئین زرتشت را به خوبی شما دوستان و اساتید دیگر برای ما آوردید و بررسی کردید و ان شاءالله که برای بینندگان هم مثل من مفید قرار گرفته باشد، من از شما تشکر می کنم به نمایندگی همه بینندگان عزیز و همچنین از بینندگان عزیز تشکر می کنم که این برنامه را پی گرفتید و ملاحظه فرمودید، ان شاءالله بتوانیم در فصلی دیگر و مبحثی دیگر با همین برنامه آفتاب یلدا در خدمت شما باشیم در هفته های آتی، تا دیدار دیگر از همه شما التماس دعا داریم و شما را به خدای منان می سپاریم.

اللهم عجل لولیک الفرج.


آفتاب یلدا - نقد و بررسی منجی گرایی در زرتشت>

زرتشت منجی مدعیان دروغین سوشیان موبدان اوستا تشیع ایرانیان