سایر قسمت ها
عصر ایمان _ پاسخ به شبهات آقای آقامیری

قسمت نود و سوم برنامه عصر ایمان با کارشناسی حجت الاسلام و المسلمین عباسی


دیگر قسمت ها

 بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيمِ

عنوان برنامه: عصر ایمان

 «جمع بندی مطالبی که پیرامون صحبت ها و کلیپ های اقای اقا میری در چند قسمت از برنامه عصر ایمان انجام شده و همچنین نقد سخنان آقای حسن اقا میری پیرامون این که می گوید اگر کسی می میرد ما برایش دلتنگ می شویم و این که نکند در این فراق من نقشی داشته باشم. بعد می گوید کسانی که روی دنده لج قرار گرفتند و حرف تمام انبیاء را گوش نکردند را چه کار کنیم؟ مشخص نمی کند که این طور افراد مخلد در نار هستند یا نه؟ در کلیپ دیگر می گوید به من گویند "شأن آن لباسی که از تو گرفتیم را چرا رعایت نمی کنی؟ می گویم اگر رعایت کرده بودم که نمی گرفتید. بعد فرا فکنی می کند و حق به جانب می گوید شما شأن انسانیت را رعایت نمی کنید ...»

تاريخ: 08/ 11/ 1401

استاد: حجت الاسلام والمسلمین عباسی

مجری: آقای سید محمد صفایی

مجری:

تا کی به تمنای وصال تو یگانه / اشکم شود از هر مژه چون سیل روانه / خواهد به سر آید شب هجران تو یا نه / ای تیر غمت را دل عشاق نشانه!

بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيمِ الّلهُمَّ صَلِّ عَلی مُحَمَّد وَآلِ مُحَمَّد وَعَجِّل فَرَجَهُم وَحْشُرنَا مَعَهُمْ وَالْعَنْ اَعْدائَهُمْ السَّلامُ عَلَيْكُمْ يا أهلَ بَيْتِ النُّبُوَّةِ؛ عرض سلام و احترام خدمت شما بینندگان جان عاشقان و موالیان حضرات آل الله صلوات الله علیهم اجمعین در هر نقطه ای از جهان عرض تبریک و تهنیت حلول ماه مبارک رجب و همچنین عرض قبولی طاعات و عبادات شما مؤمنان به درگاه احدیت، ان شاء الله ما را از دعای خیر خودتان فراموش نخواهید کرد. در خدمت شما هستیم با برنامه دیگری از سری برنامه های عصر ایمان ویژه پاسخگویی به برخی شبهات دینی و اعتقادی از شهر مقدس قم جوار کریمه اهل بیت حضرت معصومه (سلام الله علیها) و از شبکه جهانی حضرت ولی عصر (عج الله تعالی فرجه الشریف). ان شاء الله در این برنامه هم استفاده می کنیم از محضر کارشناس ارجمند استاد گرامی حجت الاسلام والمسلمین دکتر عباسی هستیم استاد سلام علیکم

استاد عباسی:

سلام علیکم ورحمة الله بنده هم عرض سلام و ادب و احترام دارم محضر بینندگان عزیز و گرامی شبکه جهانی حضرت ولی عصر (ارواحنا له الفداء) امیدوارم که در درک ایام ماه رجب و بعد ماه شعبان ان شاء الله خدا به همه ما و شما توفیق بدهد ایام پیش رو میلاد با سعادت آقا جواد الائمه (علیه السلام) و بعد میلاد با سعادت آقا امیر المؤمنین (صلوات الله وسلامه علیه) را درک کنیم و بر همه شما خوب، خوش، شاد و موجب خیر و برکت در زندگی شما باشد.

مجری:

این جلسه هم کماکان اختصاص دارد به نقد و پاسخگویی برخی شبهات و کلیپ های که از آقای حسن آقامیری پخش شده و برخی از صحبت های ایشان. در جلسه قبل چند کلیپ پخش و بررسی شد پیرامون وجود مقدس امام زمان (ارواحنا فداه) یکی از کلیپ ها بود و پاسخ مفصل، مکمل و کافی دادید فکر می کنم در این جلسه هم قرار است همان بحث را داشته باشیم.

استاد عباسی:

بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيمِ وبه نستعین إنه خیر ناصر ومعین ثم الصلاة والسلام علی سیدنا و نبینا ابا القاسم مصطفی محمد وعلی اهلبیته الطیبین الطاهرین المعصومین المنتجبین سیما بقیة الله في الارضین روحی وارواح العالمین لتراب مقدمه الفداء واللعن الدائم علی اعدائهم اجمعین الی قیام یوم الدین.

اَللّهُمَّ کُنْ لِوَلِیِّکَ الْحُجَّةِ بْنِ الْحَسَنِ صَلَواتُکَ عَلَیْهِ وَعَلى آبائِهِ فی هذِهِ السّاعَةِ وَفی کُلِّ ساعَةٍ وَلِیّاً وَحافِظاً وَقائِداً وَناصِراً وَدَلیلاً وَعَیْناً حَتّى تُسْکِنَهُ أَرْضَکَ طَوْعاً وَتُمَتِّعَهُ فیها طَویلاً.

این که اول برنامه دعای سلامتی حضرت را می خوانیم و شاید و حتماً این طور هست که بینندگان عزیزمان شاید بارها در طول روز این دعا را بخوانند و چقدر زیباست که در روز، بارها و بارها یاد مولایمان حضرت ولی عصر (ارواحنا له الفداء) کنیم یک متن جالبی دیدم یا واقعیت یا به عنوان بیان مطلب باشد، در جلسه ای به فرزند شهیدی از شهدای مدافع حرم گفته شد شما دعای سلامتی حضرت را بخوان (در واقع تعجیل در فرج است) او دعا را چقدر زیبا خواند به او گفتند خیلی زیبا خواندی مگر چقدر این را تکرار کردی؟ گفت من روزی چند ده بار این دعا را می خوانم، گفتند چرا؟ گفت چون دوست دارم زودتر امام زمان بیاید و شاید پدر من با او در رجعت بیاید و من یک بار دیگر پدرم را بتوانم ببینم. آرزوی کودکی در حسرت دیدار پدری در رکاب مهدی فاطمه آن هم شیرین است.

ای کاش ما با یک آرزویی ولو آرزوی کودکانه با همه وجودمان در انتظار حضرت باشیم، ملال آور برای مان نباشد یک موقعی با خودم کلنجار می رفتم وقتی یک برنامه تلویزیونی را بابت دعای سلامتی حضرت نگیرم، حق الناس شاید باشد، بعد حساب کردم کمتر از یک دقیقه زمان می برد در حد سی ثانیه، گفتم اگر همین توجهی که با بینندگان عزیزمان در ابتدای برنامه به وجود حضرت پیدا می کنیم باشد و شاید مؤثر باشد و ان شاء الله هم موجب تعجیل در فرج آقای مان بشود و هم موجب توجهی از جانب حضرت به افراد، خودم را عرض می کنم سرا پا تقصیر که حضرت یک نگاهی به ما بیاندازد.

اما نسبت به بحث مان، مقدمه ای را عرض بکنم با توجه به این که احتمالاً آخرین برنامه ای باشد که به این موضوع می پردازیم هفته آینده برنامه جشن مولود کعبه حضرت امیر المؤمنین (صلوات الله وسلامه علیه) هست و ما احتمالاً برنامه را با موضوع دیگری ادامه بدهیم، لذا این مقدمه من، مقدمه مهمی است چند دقیقه ای عرض می کنم بعد سراغ کلیپ ها برویم.

مقدمه بحث این که ما در این جلساتی که شاید حدود 20 جلسه شد نقد صحبت های آقای آقامیری را انجام دادیم و آقای آقامیری را ما نماینده یک نوع تفکر انحرافی می دانیم که بخش های از آن از جاهای مختلف گرفته شده است؛ اما این تفکر، یک تفکری است که نفی کننده قیامت با آن معانی خاص قیامت،‌ جهنم با آن معنایی که مصطلاح اسلامی و در بین مسلمان ها هست و کنار زننده شریعت که شریعت را کنار بگذاریم. مطلبی که هفته گذشته یکی از بینندگان جناب آقای فتحی از کرج اشاره کردند فرصت نبود یک توضیح کوتاهی دادم، دقیقاً‌ آسیب جدی ای که در مسیحیت اتفاق افتاد همین مسئله بود که شریعت از آیین مسیحیت حذف شد. شریعت به معنای آن چه که خدای متعال دستور داده است و ما موظف هستیم به احکام، عبادات، تکالیف، محرمات و این ها عمل کنیم.

یا نهی از عملی اتفاق افتاده است یا امر به عملی این از مسیحیت حذف شد و تبدیل شد به خوب هایی که اخلاقی هستند کارهای که خوب است انجام بدهیم و کارهایی که بهتر است انجام ندهیم اختیاری شد، یعنی از محدوده امر و نهی الهی خارج شد و آسیب های جدی که آیین مسیحیت به این واسطه دید. تفکری مثل تفکر آقای آقامیری این هدف را دنبال می کند و متأسفانه هم زمان چیزهایی به نام اعتقادات، اصول اعتقادی را همان طور که هفته گذشته پخش کردیم تقسیم بندی دین به اصول دین و فروع دین و اصول دین را اعتقادات دانستن را باز ایشان زیر سوال بردند و بیان کردند که اگر چیزی می خواهد به عنوان اعتقاد باشد باید ثمره عینی و به روزش در لحظه ما در اعمال، رفتار و اخلاق مجسم ببینیم.

اگر شما می خواهید یک چیزهایی در اعتقادات بگویید که الان نمی شود قیمت گذاری کرد نمی شود ما به ازا و خروجی اش را دید این ها ثمره و اثری ندارد. لذا بحث های را ما از ایشان در این مجموعه برنامه ها مطرح کردیم شروع قصه ما از نامگذاری فرزندان اهل بیت بود که تلاش کردند بگویند دارد کتمان می شود مثلاً این مدل و دئب ایشان است که همه اش طوری وانمود می کند کأنه عمده علماء و شخصیت های دینی، مذهبی، روحانیان و سخنران ها همه اش در حال کتمان دین، تحریف دین، نگفتن به مردم، پنهان کاری هستند و ایشان دارد حقیقت را بیان می کند. این یک ترفندی برای جذب مخاطب است، شما مدام به مخاطب بگویی من یک چیزی می گویم که هیچ کس نگفته و هیچ کس نخواهد گفت و این قسمت بازار که بیایید همیشه حرف های خیلی خاص، ناب، واقعی و حقیقی را می شنوید. این یک ترفندی است کسی که دعوت به خود ندارد حرف هایش را می زند و اتفاقاً ممکن است اهل تواضع باشد بگوید بزرگان ما این مطالب را گفتند و به ما رساندند ما هم وظیفه داریم این حقایق را بگوییم و به نسل بعد برسانیم.

مگر ما داریم در موضوع شبهات وهابیت و اهل سنت چه کار می کنیم؟ زحماتی که بزرگان ما مثل علامه امینی، علامه میر حامد حسین هندی، صاحب عبقات الأنوار و عبد الحسین شرف الدین (علامه شرف الدین) و دیگران انجام دادند این را ما داریم با بیان دیگری مطرح می کنیم. من بگویم من یک نکاتی می گویم که احدی در تاریخ نگفته است و مدام اعلام بکنم نمی خواهند بگویند استاد فلانی نمی خواهد حرف های حقیقت را بزند اساتید حوزه همه در حال کتمان حقایق هستند.

این چه باور و دیدگاهی است که ما بیاییم به این شکل بیان بکنیم لذا یک بخشی از شبهات مربوط به این بود یک بخش جدی از شبهات مربوط به بهشت و جهنم، صراط، میزان و این ها بود در رابطه با جهنم ایشان کلاً خلود در آتش را باور ندارند و می گویند همه ارتقاء پیدا می کنند و همه وارد بهشت می شوند. شاه بیت صحبت ایشان که اصل و اساس انحراف را ما در آن می دانستیم این بود که حتی یک روزی شمر هم راهی بهشت می شود و امام حسین (علیه السلام) این جهنم را خاموش می کند و کامل می شود و مخلد در آتش نداریم.

نکاتی در مجموع صحبت هایشان بود. باز مدل برخوردشان با متدینین، مذهبی ها و هیئتی ها یک مدل تخاصم گونه است آن تأکید های که در کلیپش بود در کلیپش بود حاجی ها امام حسین را کشتند، حاجی ها آب را بر امام حسین بستند حاجی ها آدم کشتند. دو قطبی ایجاد کردن کاذب که حاجی ها خیلی مقصر هستند.

هیئت ها راه را می بندند این عزاداری که فلان است به سرتان بخورد، شروع به حمله می کند شما بوق می زنید مریض چه می شود راه را می بندید کسی می خواهد برود دیر می رسد و فلان می شود. تند صحبت کردن با این جبهه و این جریان و از آن طرف یک گروهی هستند در خیابان می ایستند عروس و داماد هستند بزن و برقص کنند می گوید عزیز من، من با رقص شما مشکلی ندارم یک خرده کنارتر برو. به هیئت نمی گوید یک کمی کنارتر برو یک خرده راه باز کنید مراقبت کنید به بیمارستان رسیدید صدای طبل و این ها را قطع کنید، این ها را با عصبانیت و فلان می گوید. ایشان حرفی از اسلام رحمانی می زند می گوید همه با محبت به هیئتی ها که می رسد دائماً عصبانی است دائماً برخوردش تند است، به نماز خوان ها و مسجدی ها می رسد با این ها تند برخورد می کند. به جریان مقابل می رسد همه اش عزیزم، قربانت بروم، هیچ مشکلی نیست با محبت و مهربانی می گوید ما می گوییم این دو گانگی چرا باید اتفاق بیافتد؟ یک سری از بحث ها را ایشان عمد داشتند و اصرار داشتند در رابطه با زنان مطرح کردند. مسئله ارث زنان و این ها که ایشان در این موضوع به یک اعتقاد خیلی خطرناک معتقد شدند و آن این که پیامبر و قرآن تا زمانی که قرآن به پیامبر نازل شد تا آن جای که راه می داده در زمان پیامبر جلو بیایند در این امور جلو آمدند بقیه اش را به عقل ما واگذار کردند.

 همه این های که می گویم بینندگان عزیزمان می توانند مراجعه به آرشیو سایت داشته باشند هم برنامه های عصر ایمان موجود است هم تایپ شده از اپلیکیشن و سایت می توانند ببینند. ایشان می گوید اساساً پیامبر تا این جا می توانست در آن ایام عمل بکند بیشتر نمی شد و بیشتر از آن را که این خطرناک است به عقل ما سپردند و واگذار کردند گفتند من توانستم حق زن ها را تا این جا بگیرم که نصف مردها ارثیه بگیرند بیشتر از این را شما با عقل تان بگیرید، شما 1400 سال گذشت زورتان می رسد بگیرید مساوی اش کنید اگر صلاح دانستید عقل تان اقتضاء کرد بیشتر کنید به مردها نصف بکنید و این خطرناک است. یعنی بدعت در دین و ایجاد یک دین جدید ملاکش چه است؟ ملاکش عقل افراد است به قول شما اگر صلاح دانستند یک روزی این ارثیه را نصف کنند، ارثیه زن را دو برابر بکنند مطابق با عقل است. هم برداشتش از قرآن اشتباه و ناقص است هم این که اضافه کردن بر قرآن

(الْيوْمَ أَكْمَلْتُ لَكُمْ دِينَكُمْ وَأَتْمَمْتُ عَلَيكُمْ نِعْمَتِي وَرَضِيتُ لَكُمُ الْإِسْلَامَ دِينًا)

امروز، دين شما را کامل کردم؛ و نعمت خود را بر شما تمام نمودم؛ و اسلام را به عنوان آيين (جاودان) شما پذيرفتم.

سوره مائده (5): آیه 3

نه تا زمان پیامبر این قدرش توانست انجام بشود و در قرآن هم آن قدری نیامده است که تا آخر قیامت قرار است انجام بشود تا آن قدری آمده است که پیامبر توانست انجام بدهد.

(لِلذَّكَرِ مِثْلُ حَظِّ الْأُنْثَيينِ)

سهم (ميراث) پسر، به اندازه سهم دو دختر باشد.

سوره نساء (4): آیه 11

مثالش هست باید به پسر دو برابر دختر ارث داده شود چون این هم عرض کردیم مطلقا نیست به مرد دو برابر زن باید پرداخت بشود چون در ارثیه مواردی را داریم که یک مرد و یک زن هر دو دارند مساوی می گیرند مثل پدر و مادر میت این ها هم مرد و زن هستند اما:

(لِكُلِّ وَاحِدٍ مِنْهُمَا السُّدُسُ)

براي هر يک از پدر و مادر وي [=متوفي] يک ششم از ماترک [مقرر شده] است

سوره نساء (4): آیه 11

یعنی هر کدام از این ها پدر و مادر یک ششم می گیرند؛ بنابراین یک ششم از کل ما ترک را می گیرند و مساوی هم، هستند یک ششم پدر، یک ششم مادر لذا (لِلذَّكَرِ مِثْلُ حَظِّ الْأُنْثَيينِ) نه یعنی در ارث هر کسی که ارث می برد هر مردی دو برابر زن می گیرد چه پدر و مادر باشند چه خواهر و برادر باشند. موردی هم عرض کردیم زنی هست که چند برابر یک مرد ارث می گیرد آن وقتی است کسی از دنیا رفته است یک پدر و یک دختر دارد که پدر همان یک ششم را دارد می گیرد و دختر، نیمی از اموال پدر یا بیشتر یعنی چندین برابر پدر دریافتی دارد. ایشان یک تکه ناقص بیان می کند همانی که دقیقاً‌ ضد دین ها شبهه می کنند بدون این که آن بخش را بگویند همان را دو مرتبه ایشان دارد به دست می آورد و همان را به عنوان شبهه به نفع خودش مطرح می کند بدون دیدن موارد دیگر که عرض کردیم در همان هم می گوید تا این جا را پیامبر آورد زنی که ارث نمی برد تا نصف مرد ارثش را آورد بیشتر از این زورش به جامعه خودش نرسید، الان بقیه اش را روی عقل ما حساب کرده است می گوید تو برو بگیر.

این طوری باشد ما باید بگوییم چه کسی قرار است این را تشخیص بدهد به عقل چه کسی اعتماد کرد؟ به عقل همه علماء با همدیگر، به عقل جامعه، رأی گیری باید بشود جامعه مؤمنین است ملاکش چه است؟ این طور باشد هرج و مرج است او می گوید به نظرم از نیم، 75 صدم بکنیم یا مساوی بکنیم بیشتر یا کمتر باشد. این عقل را باید چه کسی تشخیص بدهد که ملاک این عقل چه هست و چه مقدار باید این تغییر بکند.

 لذا این مجموعه ای از بحث های ایشان است ما این را مفصل بیان کردیم در مجموع از کلیپ های که از ایشان پخش کردیم ایشان مراجعه اش به آیات و روایات ناقص است حتی در ذیل یک آیه می خواند روایات ذیل آن آیه را نمی خواند مثل اشکالاتی که به انبیاء گرفت. حضرت نوح این اشکال را دارد حضرت ابراهیم و حضرت آدم این اشکال دارد در حالی که ذیل همان آیه را پاسخ دادند، حداقل ذیل همان آیه را یک نگاهی می انداخت به این همه اشکال برخورد نمی کرد این همه حرف های ناروا نمی زد و برداشت های نا صحیح نداشت و آیات قرآن و روایات معصومین را تفسیر به رأی نمی کرد. در بعضی از کلیپ ها بود همین اتفاق افتاد ایشان یک قرآن همراهش است یا با موبایل می گردد یک آیه ای را پیدا می کند و همان آیه را بدون این که از قبل تفسیر را دیده باشد آورده است مطرح می کند و در موردش حرف می زند.

 نکته دیگر نحوه برداشت های دینی ایشان، برداشت های تک منظوره، تک بُعدی و ناقص است یعنی ایشان یک دانه دعای ماه رمضان را پیدا کرده

«اللَّهُمَّ اكْسُ كُلَّ عُرْيَان‏»

از خدا می خواهد همه کسانی که عریان هستند پوشیده بشود

«اللَّهُمَّ اشْفِ كُلَّ مَرِيض‏»

می گوید تو راضی می شوی همه مریض ها حتی «أَهْلِ الْقُبُورِ السُّرُور» راضی می شوی این ها یک سری قرائن خارجیه دارد. یک سری چیزها کلاً موضوعاً خارج از این مسئله هستند «الْقُبُورِ السُّرُور» یعنی کفار و منافقین؟ یعنی کسانی که به دین و مسلمان ها خیانت کردند؟ یعنی آن قاتل چاقو کشی که حق الناس به گردنش است یعنی همه این ها؟ اگر همه این ها کلیپ اولی که می بینیم باز در همین یک نکته دارد به همین اشاره خواهم کرد اگر همه این ها باشد دیگر دین معنایی ندارد چرا مردم به کفار، منافقین و مؤمنین دسته بندی بشوند؟ چرا ویژگی های کفار گفته بشود چرا افراد از تبعیت از کفار بر حذر داشته بشوند؟ همه قرار است یک کاسه بشوند و خوب بشوند تمام بشود چرا این قدر، این ویژگی ها برای شان گفته شده است؟ لذا این اتفاق خطرناک از جانب ایشان و این فکر خطرناک وقتی در قالب هیئت، سخنرانی و این ها می آید این عوارض را در پی دارد.

مجری:

من این نکته را اضافه کنم ایشان نه فقط دین و قوانین دینی حتی قوانین اجتماعی هم به هم می ریزد نظم اجتماعی هم بعضاً با این صحبت ها به هم می ریزد، کسی که قتل کرده در برابرش باید مجازاتی اعمال بشود. آیا ما می توانیم به آن قاتلی که عمداً هم قتل و تجاوز کرده در برابر آن هم یک نگاه رحمانی و بخششی داشته باشیم بگوییم بگذریم حالا یک خطایی کرده و کاری انجام داده است!

استاد عباسی:

قاتلی که قتل انجام داده هیچی می گوید داعشی که مسلمان ها را کشته نه یکی دو نفر مثلاً‌ بعضی از این ها داعشی ها در فیلم های اعترافات شان هست که من 400 نفر را سر بریدم به 200 تا نوامیس مردم هم تعدی کردم، بعد ایشان تصریح می کند اگر تصریح نمی کرد نمی گفتم در کلیپی که دو هفته پیش پخش کردیم تصریح کرد شما می توانی برای او دعا کنی بگویی او هم بهشتی بشود. اگر نمی توانی پس دعا نخوان تو یک مشکلی داری والا ما از خدا می خواهیم:

 «اللَّهُمَّ فُكَّ كُلَّ أَسِير»

 اگر تو نمی توانی دعا بکنی و آرزو بکنی که این هم در زندان نباشد یعنی اگر دست تو باشد بروی در زندان را باز کنی بگویی آقای داعشی بفرما، چه را بفرما؟ این جنایتکار است مگر می شود. فکر کنم این مطلب را عرض کردم  شما خودت آقای آقامیری اگر خدا نا کرده نفری سر راه دختر و یا همسرت را در خیابان گرفته باشد، برخورد نا شایست انجام داده باشد بعد تو به محض این که به بازداشتگاه میرسی می گویی گذشتم برو بیرون، با خودت این فکر را نمی کنی من نسبت به خودم و ناموس خودم گذشتم الان من این را آزاد بکنم اگر برود جلوی نوامیس مردم را بگیرد چه؟ جلوی خانواده های دیگر را بگیرد چه؟ حتماً این به ذهن آدم می آید حداقل قصه می گویم الان اتفاقی نیفتاده است خدا را شکر گذشتم، الان اگر بیرون رفت دو مرتبه این عمل را مرتکب شد چه کار باید بکنم؟ بله همه ما آرزوی این را داریم که این شخص اصلاح بشود توبه کند، ولی آیا الان از بازداشتگاه هنوز هیچ اتفاقی نیفتاده است آزادش بکنی این را جری نکردی به این که برود باز دو مرتبه این بلا را سر دیگران بیاورد.

پس: «اللَّهُمَّ فُكَّ كُلَّ أَسِير» واقعاً در همچنین مواردی‌ عقلایی است؟ شما در رابطه با احکام نزد پیامبر گفتی خدای متعال و پیامبر روی عقل ما هم حساب کردند واقعاً در فُک کل اسیر روی عقل ما حساب نکردند؟ یعنی این مدلی است که فک کل اسیر مطلق مطلق است یعنی جنایتکاری که همین الان بیرون بیاید باز دو مرتبه سلاح بر می دارد آدم می کشد ما این را بگذاریم در جامعه برود؟ عقل این را حکم می کند این یک قیدی ندارد فک کل اسیری که یا بی گناه است یا اگر کرده بود توبه کرده است، مطمئن شدیم از این که تا حدودی اصلاح شده، بله ممکن است 5 سال دیگر باز یک خطایی بکند ولی یک مرحله ای به سمت اصلاح پیش رفته باشد اگر فک کل اسیر برای چه این همه احکام را خدای متعال در قرآن آورده است؟ این باید زندان برود این دیه باید بدهد این دستش باید قطع بشود آن باید چه بشود این همه دیات داریم

مجری:

شما یک دعا را بر می داری در برابر تمام قوانین قرار می دهی دعایی که البته این را هم گفتند دعایی است ما می کنیم برای شرایط بعد از ظهور است کامل این دعا برای بعد از ظهور اتفاق می افتد، این که هیچ عریانی نباشد هیچ فقیری نباشد این شرایط آرمانی است در روایات آمده است بعد از ظهور محقق می شود.

استاد عباسی:

بله قطعاً برای بعد از ظهور است برای قبل از ظهور هم اگر ما این آرزو را داشته باشیم آرزوی معقول، یعنی فک کل اسیری که این اسیر خونخوار در جامعه نباشد، این اسیر نابود کننده جامعه نباشد ایشان تصریح کرد اگر دست شما باشد مثلاً‌ 500 تا داعشی در زندان های سوریه و عراق هستند همه این ها قتل مرتکب شدند همه مسلمان ها و شیعه را کافر می دانند می گویند واجب القتل و فلان است. الان شما فک کل اسیر می گویی اگر دستت بیافتد بلند می شوی در این زندان ها را باز می کنی می گویی بفرمایید! مقابل شان جهادییون برای چه دارند جهاد می کنند؟ حشد الشعبی برای چه دارد جهاد می کند؟ از این طرف برود با این ها مبارزه کند و این ها را دستگیر کند در زندان بیاورد از این طرف این ها بگویند فک کل اسیر همه را آزاد کنیم. دوباره آن ها بروند جنایت بکنند و این ها دستگیرشان کنند دوباره بگویند فک کل اسیر آن خدایی که فک کل اسیر گفته مگر همان نگفت که جهاد کنید

(جَاهِدِ الْكُفَّارَ وَالْمُنَافِقِينَ)

با کافران و منافقان جهاد کن

سوره توبه (9):‌ آیه 73

پس جهاد چه می شود؟ اگر قرار است با آنی که جهاد می کنیم کشته نشد و دستگیر شد، اسیر را نمی توانیم بکشیم آداب اسلامی است. می خواهد محاکمه بشود تا موقعی که محاکمه بشود در زندان است موقعی که محاکمه شد ممکن است برایش چندین سال حکم زندان ببرند گفته فک کل اسیر پس همه را از دم آزاد کنید چه از حکم جهاد باقی می ماند؟ چه از امنیت جامعه باقی می ماند؟ به این ها باید فکر کرد آقای آقامیری اگر فکری باید به کار بیافتد در این موضوع است عقلی قرار است به کار بیافتد در این موضوع است حرف های شما ظاهر زیبا دارد ولی خلاف عقل و عقلانیت داری صحبت می کنی خلاف نص صریح قرآن و روایات داری صحبت می کنی.

مجری:

و حتی این که خلاف ادله، ایشان درس خوانده حوزه علمیه بوده و طلبه بوده باید به مبانی حداقل آشنا باشد طلبه ها در پایه های اولیه منطق را می خوانند یعنی این بیان ایشان اصلاً‌ علمی نیست و چارچوب علمی ندارد اولاً که زمان و مکان مناسب را انتخاب نمی کند، بیان این حرف ها مکان مناسبی نیست. واقعاً اگر صحبتی داشته باشند باید بیایند در محافل علمی، علمی و چارچوب مند یعنی قانونمند و با ضابطه بیان بکنند. همان طوری که اساتید این جا می آیند دلیل می آورند مطلب را می آورند روایات را می آورند روایات بررسی می شود سند بررسی می شود همه این ها را باید بگویند نه این که ذوقی و از روی لطافت و طبع لطیف این ها را بیان کردن باشد.

استاد عباسی:

دقیقاً‌ همین طور است، اشکال مهمی که شما گرفتید باز بعضی از حرف ها چون بیان دیگری است و ظاهر قصه می شود نظر دادن، نظریه پردازی و ... این نیاز دارد در محفل علمی باشد مناظره ای هم که ایشان با آقای دکتر رفیعی انجام دادند ما گلایه مند هستیم یک موقع ایشان قرار است با ایشان حرف های دوستانه، محبت آمیز و دلسوزانه نصیحت گونه انجام بدهند جایش در گفتگوی دو نفره است. وقتی شما اسم برنامه را گفتگو یا مناظره می گذارید حتی گفتگوی عملی هم بگذارید اصلاً‌ اسمش مناظره نباشد باز هم شما باید بحث های جدی تری را این جا مطرح کنی و باید بحث های جدی تر مطرح می شد، حالا نشد اما روشن هست اگر کسی حرفی می زند مدل این هست که دارد حرف جدید می زند حرفی غیر از حرف متعارف دینی می زند باید حرف هایش همراه با دلیل باشد و حرف هایش متقن باشد.

در جلسات علمی اول چکش کاری بشود می خواهم نظر جدید را بدهم کسی حرفی، نظری و نقدی ندارد؟ چون وقتی شما در بین عموم و در هیئت و این ها رفتی این مسائل را مطرح کردید دیگر این جا، جای چکش کاری نیست پخش جهانی می شود ضبط می شود شما دائم داری این ها را به صورت لایو و بعد ذخیره می شود افراد دیگر می بینند. اگر شما یک مرتبه بعد از یک مدت طولانی بگویی من فلان چیز را اشتباه گفتم ان شاء الله اصلاحش می کنم الان می خواهم اصلاح بکنم این دیگر به این آسانی اصلاح شدنی نیست. چون شما باید از قبل چکش کاری می کردید، بله یک موقع من همه چکش کاری ها را نسبت به صحبت هایم انجام دادم و به بزرگ تر ها و به علما و غیره عرضه کردم و بعد در عین حال یک اشتباهی کردم، می گوییم که از صد تا حرف حالا یک اشتباه، ولی وقتی ما می رویم بحث های ایشان را می بینیم، در هر سخنرانی یک نکات این مدلی دارد، حرف های شاذ خلاف واقع، خلاف علمی دارد.

 همین کلیپی که بینندگان عزیزمان می بینند من توضیح خواهم داد که اصلا هیچ ضابطه علمی ندارد، من بعضی از تکه های صحبت های ایشان را به بعضی از آقایان اهل علم نشان دادم، گفتند اصلا مفهوم نیست که ایشان دارد چه می گوید، فقط جملات قشنگ را کنار هم گذاشته است، یعنی واقعا مفهوم نیست که چه می گوید نه این که مفهوم است ولی اشتباه است، اصلا یک چیزهای را از یک جا هایی کنار هم آورده قرار داده است که مثل این که بیایند بگویند، من گفتم در شهر مقدس قم حرم حضرت معصومه (سلام الله علیها) بعد که به من می گویند این که گفتی منظورت چه بود؟ می گویم منظورم کوفه و شهر نجف بود، اصلا یک کلماتی می آورد و یک چیز دیگری معنا می کند، و یک چیز دیگر مرادش هست، مخاطبی که آن جا نشسته است می گوید چه حرف قشنگی است، ولی واقعا من سه چهار و بعضی از تکه ها را پنج بار گوش می دهم، اولش باید به عقل خودم شک بکنم که چرا من نمی فهمم؟ بعد به دیگران نشان می دهم و می بینم که دیگران هم می گویند این واقعا مفهوم نیست، مثل آن کلیپی که هفته گذشته پخش کردیم، "دنیا نه با یک آدم بد به بدی رسیده است و نه با یک آدم خوب قرار است خوب بشود، ما همه گرفتار یک سیستم هستیم" چهار تا جمله کنار هم گذاشته است یک معنایی دارد اراده می کند که اصلا ممکن است آن صحبت ها را در دعای ندبه هم گفته باشد، شکل قصه این است که افراد آمدند یار امام زمان، ولی می گوید دنیا گیر آمدن یک آدم خوب نیست، با آمدن یک آدم خوب قصه حل نمی شود، و یک مسئله دیگری را اراده می کند.

مجری:

خیلی ممنون و متشکرم، ببخشید مقدمه یک مقدار طولانی شد ولی فکر می کنم لازم بود، این مقدمه ای که جناب استاد عباسی فرمودند، اجازه بدهید یک میان برنامه ببینیم، با ما همراه باشید، ان شاء الله بعد از این میان برنامه کلیپ های دیگر و نقدش را با هم بررسی خواهیم کرد.

(میان برنامه)

مجری:

صلی الله علیک یا امیرالمؤمنین، عرض خیر مقدم مجدد دارم خدمت شما بینندگان عزیز و ارجمند و همراهان گرامی و همچنان با برنامه عصر ایمان از شبکه جهانی حضرت ولی عصر (عجل الله تعالی فرجه الشریف) در خدمت شما هستیم، و همین طور که در قسمت قبل دیدید در خدمت جناب آقای دکتر عباسی هستیم با نقد شبهات و کلیپ های آقای حسن آقامیری، کلیپ اول آماده است، ان شاء الله ببینیم و برگردیم.

کلیپ شبهه ای اول از آقای سید حسن اقا میری

من اگر دلتنگی دارم، دلتنگی است که یک مدتی یک فراقی پیش می آید، و این که نکند که در این فراق من مؤثر باشم، حاج آقا شما می گویید خدا می بخشد، الان بگذارید به شما بگویم که برای تان اشتباه نشود، آقا من نعوذ بالله، نعوذ بالله می زنم به گوش شما، چرا می زنم؟ از سر تکبر و حسادت، شما کریم و بزرگ هستید، من را می بخشید، چه چیزی را می بخشید؟ چکی که خوردید، تکبر من چه؟ آن مریضی درون من است، آن باید درمان بشود، به آن می گویند جهنم اعمال که به کرم شما تمام می شود، به این می گویند جهنم صفات، من جهنم درون خودم دارم (نارُ اللَّهِ الْمُوقَدَة؛ الَّتِي تَطَّلِعُ عَلَى الْأَفْئِدَةِ)؛ از بیرون نمی ریزند، از درون دارد می جوشد، این را می خواهی چه کار بکنی؟ پیامبر فرمود: در قیامت کسی آمرزیده نمی شود که آمرزش نمی خواهد، آن کسی که به او می گویی بیا دستت را بگیرم می گوید نمی خواهم، آن را می خواهید چه کار کنید، اگر افتادی روی دنده نمی خواهم، تمام انبیاء گردن کج کردند و ایستادند می گویند این راه را نرو عزیزم بیا این سمت، می گوید نمی خواهم دوست دارم این جوری بروم، امام حسین با شمر چه کار کرد؟

مجری شبکه ولی عصر:

جناب آقای دکتر عباسی، اتفاقا بخشی از صحبت ایشان صحبت من هم هست، یعنی آن هایی که افتادند روی دنده نمی خواهم، و لج کردند دقیقا همان ها را ما می گوییم افراد مخلد در آتش هستند، این طور نیست؟

استاد عباسی:

بله، دقیقا همین است، یک بخش از قصه همین صحبت که قرار است بالاخره یک عده می گویند نمی خواهیم چه کار باید کرد این ها را؟ و مخلدین در آتش همان هستند دیگر، همان های که اهل بیت هر چه گفتند، انبیاء هرچه گفتند، یعنی یک موقعی ایشان می گفت که رفتند شتر حضرت صالح را کشتند، و دقیقا پیامبر شان گفت همین یک شتر را نکشید، همان یک شتر را کشتند، دوست هم داشتند و خوششان هم می آمده، عمد هم داشتند، از حرف شان هم بر نمی گردند دیگر این ها را چه کار بکنیم؟ ایشان گفت که حالا این ها یک شتر را کشتند دیگر چرا این قدر شلوغ می کنید؟ مگر پیامبر نیامده است به خاطر هدایت این مردم؟ این ها نمی خواهند هدایت بشوند، آن هست که نمی خواهد هدایت بشود، حالا کلیپ ایشان در این کلیپ رفتند در خانه مرحوم آزاده نامداری که بازیگری تلویزیونی بود حالا به هر شکلی از دنیا رفتند، که ایشان در این جا بحثش این هست که خیلی با ایشان بدی شد، این را ایشان می گوید، من اتفاقا می گویم آن کسانی که بدی کردند از نظر شما – شما که خیلی کارشان را آسان کردید- آن هایی که بدی کردند تمام می شود، بخشیده می شوند و آخرش بهشتی هستند، اتفاقا شما راه را باز کردید، چرا به این جا که می رسد با یک امر اخلاقی می گویی ببینید اگر شما یک کسی را اذیت کردید مثل ایشان بعد یک اتفاقی افتاد مثلا از دنیا رفت جواب وجدانت را چه می دهی؟ آقا وجدان ندارم، چه می شود؟ قرار است که روز قیامت همه بخشیده بشویم دیگر، قیامت و صراط و این ها هم به قول شما هیچی دیگر، پس من بخشیده می شوم مشکل شما چیست؟ بعد خود ایشان آمد گفت: بله، بخشیده خواهیم شد، بعد خودش به خودش اشکال کرد، گفت حاج آقا مگر تو نگفتی که بخشیده می شویم؟ بعد این جا آمد تفکیک قائل شد، گفت که ما یک جهنم داریم به نام جهنم اعمال، من چک می زنم به گوش شما، شما من را می بخشید این جهنم اعمال من تمام شد، اما یک جهنم داریم، جهنم صفات، که آن جهنم صفات یعنی این که این تکبر من برداشته بشود و درمان بشود.

سوال این تکبر من روز قیامت که خودش گفت که پیامبر گفت روز قیامت کسانی بخشیده نمی شوند که نمی خواهند بخشیده بشوند، این جا چه کار می کنند؟ می خواهیم این ها را درمان بکنیم، درمان این چیست؟ شما این ها در آتش می اندازید این ها درمان می شوند؟ حالشان خوب می شود؟ یعنی اگر می خواهید بگویید کلا عذاب نیست، یا می خواهید بگویید که این ها همین که می روند درون عذاب این ها درمان می شوند، بعد آن کسی که همه وجودش خباثت بوده است، همه عمر خبیث بوده است و همه عمر داشته جنایت می کرده است ونمی خواهد، او چگونه قرار است که درمان بشود؟ این یک نکته.

 نکته بعدی ایشان دو تا اصطلاح خیلی قشنگ به کار بردند، جهنم اعمال داریم و جهنم صفات، جهنم اعمال؛ همین عمل حاضر در پیشگاه ما و همین با بخشیدن شما حل می شود و تمام می شود، ما می گوییم آن چیزی که گفتند بعضی ها گفتند و تقسیم بندی کردند، جهنم اعمال به این معنی نیست که صرفا به معنا است که شما یک آسیبی به یک کسی زدید آن هم تو را می بخشد و تمام می شود، جهنم اعمال یعنی همه اعمالی که شما انجام دادید روز قیامت در پیشگاه شما حاضر می شود و همان اعمال عقوبت را برای شما در پی خواهد داشت، تجسم اعمال هست، آیه 49، سوره کهف دارد:

(وَوُضِعَ الْكِتَابُ فَتَرَى الْمُجْرِمِينَ مُشْفِقِينَ مِمَّا فِيهِ وَيقُولُونَ يا وَيلَتَنَا مَالِ هَذَا الْكِتَابِ لَا يغَادِرُ صَغِيرَةً وَلَا كَبِيرَةً إِلَّا أَحْصَاهَا وَوَجَدُوا مَا عَمِلُوا حَاضِرًا وَلَا يظْلِمُ رَبُّكَ أَحَدًا)

و کتاب [= کتابي که نامه اعمال همه انسانهاست‌] در آن جا گذارده مي‌شود، پس گنهکاران را مي‌بيني که از آنچه در آن است، ترسان و هراسانند؛ و مي‌گويند: «اي واي بر ما! اين چه کتابي است که هيچ عمل کوچک و بزرگي را فرونگذاشته مگر اينکه آن را به شمار آورده است؟! و (اين در حالي است که) همه اعمال خود را حاضر مي‌بينند؛ و پروردگارت به هيچ کس ستم نمي‌کند.

سوره کهف (11): آیه 49

کتاب جلوی مجرمین گذاشته می شود خودشان حالشان بد می شود، بعد می گویند (يا وَيلَتَنَا) وای بر ما، (مَالِ هَذَا الْكِتَابِ لَا يغَادِرُ صَغِيرَةً وَلَا كَبِيرَةً إِلَّا أَحْصَاهَا) هر چه بوده است این جا آوردند، همه ریز و درشت را این جا آوردند، همه ریز و درشت را نیاوردند این جا که ما یک اطلاع پیدا بکنیم، پشیمان هم بشویم و بگوییم چه بد شد من این همه گناه انجام دادم، این ها را آوردند که حساب بکشند، اگر حساب کشیدن ندارد دیگر (وَيلَتَنَا مَالِ هَذَا الْكِتَابِ) ندارد. یک نگاهی می کند و می گوید بله من این کار ها را انجام دادم و کار بدی هم بوده است واقعا، و تمام شد، دو روز دیگر حل می شود یا همان موقع حل می شود و می روم بهشت، (وَوَجَدُوا مَا عَمِلُوا حَاضِرًا وَلَا يظْلِمُ رَبُّكَ أَحَدًا) اگر خدا این را جهنم می برد، خدا به کسی ظلم نمی کند، تجسم اعمال خود هست، همین:

(نَارُ اللَّهِ الْمُوقَدَةُ* الَّتِي تَطَّلِعُ عَلَى الْأَفْئِدَةِ)

آتش برافروخته الهي است، آتشي که از دلها سرمي‌زند!

سوره همزه (104): آيه 6-7

که ایشان بار ها در جا های مختلف می گوید، دارد از درون می جوشد و دارد همان اعمال شما در روز قیامت دارد برای محاسبه می آید، اگر عمل شما اثر او به وسعت تاریخ است، یک موقع گناه یک نفر وسعتش یک روز، دو روز یا ده روز است، یک دروغی یک غیبتی کرده است یا تهمتی زده است، ده روز بیست روز یک نفر رنجیده بوده و بعد خوب شده است، اگر یک نفر کاری کرده است که یک نفری دست به خود کشی زده است از نارحتی از آن کار بعد این را بگوییم که – حالا به خانواده ایشان هم توصیه می کند- حالا هر کسی هر ظلمی کرد ببخشید، حالا این ها ببخشند آیا خود آن مرحوم هم می بخشد؟ و این ظلم اگر به اندازه این باشد که زندگی یک شخصی را الی الابد تباه کرده باشد، یعنی شما می توانید با آن کسی که از دنیا رفته است و شما به مراسمش رفتی بگویی آن دنیا ببخش شما دیگر رفتید آن دنیا و تمام شده است. به پدر و مادر هم می گویی شما این دختر را سی چهل سال داشتید، حالا شما هم ببخشید، سی چهل سال ایشان را داشتید فکر کنید مثلا یک اتفاقی افتاد و به مرگ طبیعی از دنیا رفت، به این بچه هم می توانی بگویی ببخش؟ بچه سه ساله، چهار ساله ای که یک عمر می خواهد بدون مادر زندگی بکند و یک عمر ممکن است با حرف و حدیث هایی نسبت به مادرش زندگی بکند، می توانی به این بگویی ببخش؟ این می تواند به این راحتی ببخشد!

 حالا یک باره یک کسی یک اتفاقی را رقم بزند مثل قاتل حضرت زهرا (سلام الله علیها) قاتل امام حسین (علیه السلام) که روی زندگی میلیارد ها نفر روی عالم به صورت مستقیم تأثیر می گذارد، تا خود ظهور تأثیر منفی داشته است، این را چگونه می خواهی حل بکنی؟ چه فن اخلاقی می خواهی روی این فرد بزنی که این اصلاح بشود؟ شما که آمدید تقسیم کردید و گفتید ما جهنم اعمال داریم و جهنم صفات داریم. بعضی از افراد گفتند آقای آقامیری جهنم اعمال و جهنم صفات، ولی اصلا معنی اش این چیزی که شما می گویید نیست، که جهنم اعمال را شما بگویید با یک ببخشید حل می شود یا می بخشم و نجات پیدا می کنی و تمام می شود، من نگران جهنم صفات هستم، جهنم صفات یک جایی خارج از جهنم قرار است تحقق پیدا بکند و خِرْ ما را بگیرد؟ هر دو جهنم است دیگر، اگر یک نفر اثر عمل او به اندازه کل تاریخ باشد از سال 61 هجری، تا سال بی نهایت، تا زمانی که قرار است که قیامت اتفاق بیفتد، از ده هجری، یازده هجری، شهادت حضرت زهرا باشد تا آخر تاریخ و تا زمانی که قیامت می شود، این قرار است که برود در جهنم یک روز، دو روز، سه روز رویش کار تربیتی انجام بدهند بعد بگویند برود داخل بهشت، این شدنی و امکان پذیر است؟ این است که ایشان قضیه را خیلی ساده می کند و می گوید – دقیقا همین جا در کلیپ بود- من هیچ نگرانی ندارم نسبت به کسی که از میان ما می رود، این هم یکی از موارد خاص نسبت به ایشان است، من هیچ نگرانی ندارم نسبت به کسی که از دنیا می رود، حالا ایشان را می گوید که از دنیا رفته است، بقیه افراد، الا این که دلتنگ می شوم، چون او که جایش خیلی خوب است، یعنی هر کسی برود، ایشان می گوید هر کسی که ما از او فاصله می گیریم، یعنی هیچ کس نمی شود خدا را ملاقات بکند و اذیت بشود، ایشان هم که رفته است ما فقط دلتنگ می شویم، فقط نهایتا می گوییم که نکند یک وقتی من در رفتن این، در این دلتنگی دخیل باشم؟ مقصر باشم، یعنی من یک کاری کردم که این اتفاق افتاده است، در حالی که این قدر ساده سازی نداریم، یعنی بالاخره ما برای کسی که از دنیا می رود بالاخره نگران هستیم، وقتی نگران هستیم یک کار هایی هم انجام می دهیم، وقتی نگران هستیم می رویم بدهی هایش را صاف می کنیم، می رویم نماز و روزه ای که بر گردنش هست را می گیریم، خیرات و مبراتی می دهیم.

مجری:

از همان اولی که وارد قبر می شود وحشت شب اول قبر.

استاد عباسی:

بله، اصلا این که می گویند شما انس با قبر داشته باشید، مثلا شب اول کسی بماند، بنشینید و فاتحه بخوانید، شما یک جوری وانمود می کنید، شما این را از کدام بخش از معارف دین آوردید؟ شما دارید یک گزاره دینی گزارش می دهید، یک گزاره دینی را برای مردم دارید بیان می کنید، که ما هیچ نگرانی نسبت به هر کسی که از دنیا رفته است نداریم الا این که دلتنگ می شویم، نه اتفاقا دلتنگی کمترین اثری است که در این واقع و در زندگی دارد بله، ما ناراحتی مان یعنی گریه که می کنیم یک بخشش به این بر می گردد که دلتنگ می شویم، ولی حقیقت قصه این است که آن خیلی همه چیزش خوب است؟ نه، ممکن است کسانی که از درگذشتگان ما هستند، نکاتی در زندگی شان هست که این نیاز به اصلاح دارد، مثل این که گاهی در طنزها می آید که مثلا افرادی که درگذشته ها را خواب می بینند، مثلا همه از دم خواب می بینند که در یک جای سرسبزی با لباس سفیدی ایستاده است و وضعش خوب است، ولی در واقعیت هم این طور نیست، خیلی ها خواب می بینند که مرده نگران است و دارد گریه می کند، لباسش پاره است، که این ها در تعبیر خواب این ها به این معنا است که یک گرفتاری و مشکلی دارد، هنوز یک مراحلی را رد نشده است، خیلی موقع ها مدت های مدید واقعا به خواب نمی آیند، حالا یکی همین طوری بیاید بگوید من خواب دیدم، ولی بستگان و نزدیکان می بینند دیگر، گاهی اوقات یک مرده مدت ها این گرفتار بوده است، ما باید متوجه باشیم این مسیری که داریم همه ما هم این مسیر را داریم، این مسیر، مسیر سختی است، قرار هست روح از این بدن جدا بشود و این اثر می گذارد، در روح ما اثر می گذارد، بله این بدن می ماند و ما جسمانیت الحدوث و روحانیت البقاء هستیم؛ یعنی با جسم روح هم متولد می شود و به این دنیا می آید و بعد جسم می ماند و روح ادامه پیدا می کند، روح ادامه پیدا می کند تا قیامت که حالا این جسم به یک شکل و شمایلی ملحق بشود، ولی روح ادامه پیدا می کند.

 ایشان که میزان را قبلا گفت، صراط را قبلا گفت، مرده ها بلند می شوند و می آیند صحرای محشر، همه این ها را زد، یعنی می گفت که این چیست و آن چیست، آقای آقامیری این ها متن روایات است، دین را زیادی فانتزی نشان دادن، شما رفتید در مراسم یک هنرمندی، آن جا صحبت کردید، شما به عنوان یک شخصی که مربوط به دین است رفتید صحبت کردید، و الا می گفتند یک مجری بیاید، یک بازیگر بیاید صحبت بکند، شما رفتید به این عنوان دارید صحبت می کنید، ما قرار نیست دین را زیادی فانتزی نشان بدهیم، الان قرار است آن ها خوششان بیاید ما یک جوری نشان بدهیم، نه، مثلا همین که از این دنیا می رویم خیلی همه چیز عالی است، همه چیز ریلکس است...

مجری:

اگر این طور باشد اصلا چرا ما در این دنیا بمانیم، اصلا من می گویم از این حرف ها یک جوری مجوز قتل نفس برای آدم صادر می شود، پس چرا ما ماندیم، اگر این دنیا و این سیستم بد است، این قدر دنیا ظلمانی است، آن سمت هم آباد است و گلستان است پس برویم دیگر قتل نفس انجام بشود و به آن سمت برویم.

استاد عباسی:

بله، یعنی این ها آسیب های است که اگر دین را تلاش نکنیم همان چیزی است که هست نشان بدهیم، بعضی ها تلاش می کنند دین را فانتزی نشان بدهند، خیلی زیبا نشان بدهند، واقعا این جوری نیست، اتفاقا می گوید آن چیزی که هست، من یک موقعی با بعضی از بینندگان صدا و سیما و شبکه ها، شبکه های خودمان، در خارج از کشور صحبت می کردم، می گفتند که ما از شبکه های برون مرزی صدا و سیما که خیلی چیزی گیرمان نمی آید، گفتم چرا؟ گفت به خاطر این که آن ها فکر می کنند ما چون خارج ازکشور زندگی می کنیم، باید یک مقدار موسیقی های دیگر پخش بکنند، یک مقدار برنامه هایشان خیلی گل و بلبل باشد، باز تر باشد، مثل این آقایی که می گوید، ما یک مقدار حجاب را شل می کنیم، شما نبینید، آن کسانی که در یک کشور دیگری هستند، همه این شبکه ها را دیدند، حالا حجاب مجری و بازیگرمان، این ها خیلی شل باشد و باز تر باشد، وموسیقی های تند تری هم پخش بکنیم، می گفت این ها را به این ها بگویید، به خدا این جا همه چیزش را داریم، بهترش را داریم، شما اگر می خواهید چیزی پخش بکنید، حقیقت دین را برای ما پخش کنید. و الا ما همان موقع هم می گفتیم، در شبکه ولایت الان شبکه ولی عصر، دکور های ما دکور نیست، تصویر ها و قاب های ما قابل رقابت نیست، آن کسی که می آید می بیند می گوید من دکور یک و تاپ را در شبکه های دیگر دیدم، من آمدم این جا آن اصل حرف دین را ببینم، من الان این محتوا را می خواهم، بعد می گفت آقایان فکر می کنند که محتوا یعنی این که حالا ما یک کار هایی بکنیم و دستکاری هایی بکنیم به شما یک دین صورتی نشان بدهیم، نه، ببینید حقیقت

«فَإِنَّ النَّاسَ لَوْ عَلِمُوا مَحَاسِنَ كَلَامِنَا لَاتَّبَعُونَا»

عيون أخبار الرضا (عليه السلام)؛ نویسنده: ابن بابويه، محمد بن على، مصحح: لا جوردی، مهدی، ناشر: نشر جهان، ج1، ص307

خود کلام را یعنی اصل کلام را آن ناب است، حالا من بیایم رقیق بکنم، امام رضا (علیه السلام) درباره قیامت یک نکته ای می فرمایند، می گوید نه منظورشان این بود که حالا قیامت هم یک مقدار مراقب باشید، آیه قرآن صریح می فرماید:

(يوْمَ تَرَوْنَهَا تَذْهَلُ كُلُّ مُرْضِعَةٍ)

روزي که آن را مي‌بينيد، (آنچنان وحشت سراپاي همه را فرامي‌گيرد که) هر مادر شيردهي، کودک شيرخوارش را فراموش مي‌کند.

سوره حج (22): آيه 2

یعنی وحشتناک و ترسناک در رابطه با قیامت صحبت شده است، زلزله است، حوادث عجیب و غریب است، این ها اتفاقا باید بیان بشود، ما حقیقت اتفاقات عالم را بدانیم، اگر ما در رابطه با زلزله یک جوری با مردم حرف زدیم که مردم فکر کردند که همین رزمایش های زلزله هست که بقیه دارند می خندند مثلا یک میوه ای هم دستشان هست، تا می گویند زلزله این می دود این طرف و یک بالانس هم می زند و یک کمی جیغ می کشد، این است، این قدر زلزله را سبک می کنی که دیگر الان بگویند زلزله هم شده است واقعا زلزله را هم می بینند دیگر جدی نمی گیرند، یعنی این است، سبک کردن آنچه که در دین و آنچه که حقیقت دین هست یک طوری که خیلی فانتزی نشان دادی، دیگر جدی گرفته نمی شود، این دیگر به ضرر مخاطب است؛ چون مخاطب اگر جدی بگیرد، اگر شخص بداند که صبح می خواهد مدرسه یا سر کار برود، هفت و نیم که شد هفت و سی و پنج دقیقه برایش تأخیر می خورد و غیبت می خورد، جریمه هست، این مراقبت می کند. ولی اگه رفت و دید که به او گفتند هفت و نیم است ولی اگر تو خوابت آمد یک ربع هم دیر تر شد طوری نیست، تو می گویی اگر یک ربع دیر تر شد طوری نیست ولی او نیم ساعت دیر تر می آید، او یک ساعت دیر تر می آید. وقتی خود متولیش، خود مدیر مدرسه می گوید حالا تو یک از بقیه یک ربع دیر تر بیا، پس نیم ساعت هم بروم کاری با من ندارد، تا آن جایی که دیر می روم که خِرْ من را بگیرد، بگوید که شما دیگر نه و نیم آمدید امروز غیبت است، می فهمم که دیگر نه و نیم نمی شود بروم، این دیگر آخرش است. برای آخرش هم باید یک حدی بگذاری، اگر همین طوری نازی نازی گفتیم که اشکال ندارد، می بینیم که یک روزی آقا دارد دوازده می آید، کجا داری می روی؟ می گوید دارم می روم مدرسه، ساعت دوازده ظهر است، نه دیگر مدیرمان به من گفت تو یک کم هم بیشتر بخوابی مشکلی نیست، من دیشب خیلی خوابم می آمد و خوب هم نخوابیده بودم، گفتم بذار تا دوازده بخوابم سرحال بشوم، تا موقعی که حدی نگذارید، تا موقعی که مسئله جدی نباشد، ذات انسانی این هست!

مجری:

راحت طلب است و به دنبال راه فرار می گردد.

استاد عباسی:

بله، اصلا می گویند ذات و طبع انسان این هست که تصورش بر این هست که جلویش باز باشد هر طوری که دلش بخواهد رفتار بکند، و هر برخوردی که می خواهد بکند، تا آن جایی که جلویش را نگیرند، حد یقفی ندارد.

 در قصه حجاب هم همین هست، حالا می گویند که اجازه بدهید که خودشان انتخاب بکنند که روسری داشته باشند یا نه، می گوییم اگر اجازه پیدا بکنند افراد خودشان روسری داشته باشند یا نداشته باشند حل است؟ دیگر به بقیه لباس ها کاری ندارند؟ یا نه وقتی که قرار باشد انتخاب بکنند، می گویند من انتخابم این است که پاچه ام هم بیست سانت بالاتر باشد، آستینم هم این طوری باشد یقه ام هم دکمه تا کجا باشد باز به خودم مربوط است، یعنی انسان

(بَلْ يرِيدُ الْإِنْسَانُ لِيفْجُرَ أَمَامَهُ)

(انسان شک در معاد ندارد) بلکه او مي‌خواهد (آزاد باشد و بدون ترس از دادگاه قيامت) در تمام عمر گناه کند!

سوره قیامة (75): آیه 5

یعنی دلش می خواهد راحت باشد، تا شما مانع نگذارید و محدودیت قائل نشوید، انذار نباشد، شما ببینید یک باغ اگر دیوار نداشته باشد، حصار نداشته باشد، سگی هم نباشد، محافظی هم نباشد، افراد می روند، دیدیم دیگر در سیزده بدر می شود رفته است نصف گندم های شخص نابود شده است. آقا مگر خودت ندیدی که این گندم کاری است و جو کاشته است، می گوید من فکر کردم این ها را شهرداری کاشته است، و گل کاری است آقا تو رفتی داخل ملک مردم داری گندم مردم را نابود می کنی، می گوید که خواستم یک عکس بگیرم، چیزی هایی که زرد رنگ هست، مثلا کلزا می کارند و زرد رنگ هست، فرد می رود، تا نیاید و چوب را از دور نشان ندهد و داد نزند و دعوا نکند، یعنی این که تا ناییستد حد را نگه ندارد، افراد حد را نگه نمی دارند، و آن وقت شما وقتی که این حد را شکستید، به او گفتید صراط چیست؟ میزان فلان است، حالا یعنی قرار است که آدم را یک جایی بروند، ما که اصلا نگرانی نداریم، ما فقط دلتنگ می شویم، اگه این مدلی شد که حدود را برداشتی،

(وَمَنْ يتَعَدَّ حُدُودَ اللَّهِ فَقَدْ ظَلَمَ نَفْسَهُ لَا تَدْرِي لَعَلَّ اللَّهَ يحْدِثُ بَعْدَ ذَلِكَ أَمْرًا)

و هر کس از حدود الهي تجاوز کند به خويشتن ستم کرده؛ تو نمي‌داني شايد خداوند بعد از اين، وضع تازه (و وسيله اصلاحي) فراهم کند!

سوره طلاق (65): آیه 1

(وَمَنْ يتَعَدَّ حُدُودَ اللَّهِ) اگر کسی به حدود خدا تعدی بکند، دیگر چیزی باقی نمی ماند، چیزی از دین باقی نمی ماند. دقیقا چیزی که در مسیحیت اتفاق افتاد، همین شروط های اخیر، جناب پاپ آمدند گفت ازدواج همجنس به همجنس بعضی  از کلیسا ها گفته بودند ولی پاپ رسما نگفته بود، همین پاپ فعلی، گفت همجنس که باهم باشند و به هم تمایل دارند، این جرم نیست، این کار بدی است خطیئه فقط یک کار بدی است، وگرنه ما نمی توانیم بگوییم این مجرم است، این جهنمی می شود، شما مفتوح کردید این قدر جلو آمد که حالا به این جا رسیده است. الان شما می گویید جرم نیست و فقط کار بدی است، فردا دیگر نمی توانید بگویید کار بدی است، فردا دو تا از این ها می آیند می گویند آقای کشیش در بعضی از کلیسا ها اتفاق افتاده است الان دیگر می شود همه کلیسا ها، می گویند آقای کشیش عقد ما را بخوان، آقا ما گفتیم جرم نیست، نگفتیم کار بدی هم نیست، دیگر چرا می گویید کار بدی است، شما چرا دارید مانع ما می شوید؟ همان طوری که گفتید جرم نیست و خطیئة است و کار بدی است، حالا بگو این کار بدی نیست، یک کار معمولی است، فردا هم بگو یک کار معمولی نیست یک کار خوب است، همین طور پله پله، شما از یک چیزی کوتاه آمدید، شما دیگر شریعت در دینت نداشتید دیگر، بعد می گویند که بر چه مبنایی می خواهی بگویی که حرام است؟ تو مگر حرام داری؟ تو یک سری ویژگی های اخلاقی داری مثلا گفتند اگر در این ایام شما از این ساعت تا این ساعت چیزی نخورید نمی گوییم روزه، از این ساعت تا این ساعت چیزی نخوری کار خوبی انجام دادی، و خدا دوستت دارد، فلان کار را که انجام دادی بهتر است که انجام ندهی، کار ها اخلاقی شد، وقتی هم که اخلاقی شد دیگر تو امر و نهی نمی توانی بکنی، وقتی هم امر و نهی نکردی این می گوید من این را اجرا نکردم دیگر، نهایتش چیست؟ جرم است؟ جرم نیست دیگر، خطیئه  یک کار بدی است، یک کار اشتباه است، خطا است گناه نیست، دیگر شما نمی توانید معنای گناه را بیاورید، وقتی معنای گناه حل نکردید نتیجه اش همین می شود.

مجری:

خیلی ممنون کاملا واضح و آشکار هست، اگر دیگر صحبتی پیرامون این کلیپ نمانده است کلیپ بعدی را ببینیم.

استاد عباسی:

نه، اگر تماس داریم تماس را وصل کنید؟

مجری:

بله دوستان اشاره بکنند، چون اگر بگذاریم انتهای برنامه وقت مان تنگ می شود، هنوز تماسی آماده نیست، پس همان کلیپ دوم را می بینیم با هم دیگر.

کلیپ شبهه ای دوم از آقای سید حسن اقا میری

شأن آن لباسی که از تو گرفتیم را چرا رعایت نمی کنی؟ اگر رعایت کرده بودم که نمی گرفتید که! خودتان آن لباس را گرفتید بعد می گویید چرا شأن آن چیزی را که از تو گرفتیم رعایت نمی کنی؟ اگر من برای این شأن قائل بودم که الان آن را داشتم، شما شأن انسانیت را زیر پا گذاشتید ناراحت نیستید؟ شأن شرف و مردانگی را زیر پا گذاشتید ناراحت نیستید؟ خجالت نکشدید؟

مجری شبکه ولی عصر:

به برنامه عصر ایمان خوش آمدید. جناب استاد ایشان این جا ظاهرا پیرامون آن مسئله خلع لباس شان صحبت می کند، و در مقابل می گویند که شما شأن انسانیت را زیر سوال بردید، حالا من شأن لباس را زیر سوال بردم، این دو گانگی های کاذبی که ایشان خودشان ایجاد می کنند خیلی عجیب است.

استاد عباسی:

بله، ببینید اولا می گوید که شأن را لباس را رعایت نمی کنی، می گوید حالا این که لباس را گرفتی چه می گویی؟ خودش قبول دارد که رعایت نمی کند، آن موقع رعایت نکرده است و از او گرفتند، الان هم شأن حد اقلی همین سخنرانی، همین عزادار امام حسین بودن، همین مجلس و صحبت کردن، همین که قبلا حتی روحانی بودی، دیگر هر کاری را و هر امری را که نباید رقم بزند. خودش پذیرفت که من شأنش را رعایت نکردم و از من گرفتند، به تو هم گفتند که شأن را رعایت کن، و رعایت نکردی و گرفتند. اما در مقابل باز از این حرف ها، می گوید تو شأن انسانیت را رعایت نکردی، چه کسی شأن انسانیت را رعایت نمی کند؟ یعنی هر کسی که از من لباس روحانیت را گرفت، در مقابل من ایستاده است او شأن انسانیت را رعایت نمی کند، این دوباره از آن حرف های بزرگ و عجیب و غریب است، هر کسی که در این عالم اشتباه می کند، او دارد اشتباه می کند و ما می گوییم که او دارد اشتباه می کند، ولی این چه ربطی دارد به شما و مخالفین شما؟ اگر شما به اشتباه کار های انجام دادید که شأن لباس را رعایت نکردی، که واقعا شأن لباس را رعایت نکردی، می گوید که من کار حرام نکردم، من نشستم یک جایی با یک بزی یک خیار سالادی بزرگ را برداشتم، یک گاز من می زدم و یک گاز این بز می زد، می گوییم این کار اگر خلاف شرع هم نباشد، آوردن این در رسانه لایو پخش کردن این که داری این کار را می کنی این اشکال دارد، این اشتباه است، و خیلی از کار های دیگری که انجام دادی، شما هم اشتباه کردی، بپذیر که اشتباه کردی، بقیه هم هر کسی که اشتباه می کند بپذیرد که دارد اشتباه می کند.

 این که بله، من شأن لباس را پایین آوردم؟ این که خیلی بد تر است تو شأن انسانیت را پایین آوردی، شما که این قدر خودت داری می گویی با آدم خوب حرف بزنید، قضاوت نکنید، جهنم ان شاء الله خالی می شود، چرا این قدر نسبت به آدم های دیگر قضاوت می کنی؟ من شأن لباس را به جا نیاوردم، این دقیقا ضد روایت امام معصوم است، امام معصوم می فرماید، مؤمن آن است که بگوید اگر یک کلمه به من بگویی، من هفت کلمه، ده کلمه جواب تو را نخواهم داد، اما منافق می گوید اگر تو یک کلمه بگویی من ده کلمه جوابت را می دهم، پدرت را هم در می آورم و پوستت را می کنم، ولی مؤمن این جوری است که می گوید تو اگر به من گفتی من جواب تو را نمی دهم. یک نفری به ایشان گفته است که تو شأن لباس را رعایت نمی کنی، برگشته است به همه مخالفینش می گوید که اصلا شما شأن انسانیت را رعایت نمی کنید، شرف ندارید، انسانیت ندارید!

مجری:

شما که الان باید برای آن ها استغفار بکنید.

استاد عباسی:

بله، شما با محبت شروع بکنید و بگویید که خدا خیرت بدهد، شما به نظرت می آمد من برادر مؤمنت هستم، به من انتقاد کردی، به من گفتی تو شأن لباست را رعایت نمی کنی، حالا من این حرف تو را یا قبول دارم یا ندارم، جواب می دهم یا نمی دهم، دست تان هم درد نکند.

«أَحَبُّ إِخْوَانِي إِلَيَّ مَنْ أَهْدَى إِلَيَّ عُيُوبِي.»

الكافي (ط - الإسلامية)؛ نویسنده: كلينى، محمد بن يعقوب بن اسحاق، محقق/ مصحح: غفارى على اكبر و آخوندى، محمد، ناشر: دار الكتب الاسلامیة، ج2، ص639

اگر کسی به من عیب هایم را گوشزد بکند، دیگر این حرف ها چیست؟ آدم به طرف مقابلش می گوید شما اصلا دین ندارید، شما اصلا شأن انسانیت را زیر سوال بردید، این مدل برخورد ایشان که خلاف حرفی که خودش می زند حرف می زند، یکی از بزرگواران می گفت شما خودت حرف از محبت و رحمانیت می زنی، بعد به افرادی می رسی که یا مخالفت هستند یا مذهبی های معمولی که ممکن است یک اشتباهی هم انجام دادند، چرا باید با آن ها این قدر تند صحبت بکنید، این قدر چکشی صحبت بکنی؟

مجری:

دقیقا یعنی خلاف سیره است و خلاف آیات است، اگر آیات قرآن را نگاه بکنیم

(أَشِدَّاءُ عَلَى الْكُفَّارِ رُحَمَاءُ بَينَهُمْ)

در برابر کفار سرسخت و شديد، و در ميان خود مهربانند

سوره فتح (48): آیه 29

این که اصلا آیه صریح قرآن است، در روایات آمده است، نوع برخورد با برادران و اخوان دینی آمده است

«سِلْمٌ‏ لِمَنْ‏ سَالَمَكُمْ‏ وَ حَرْبٌ لِمَنْ حَارَبَكُمْ إِلَى يَوْمِ الْقِيَامَة»

كامل الزيارات؛ نویسنده: ابن قولويه، جعفر بن محمد، ناشر: دار المرتضوية، محقق/ مصحح: امینی، عبدالحسین، ص176

حد اقل ایشان بیاید تعیین بکند بگوید من بر اساس این چهارچوب ها و بر اساس این معیار ها دارم صحبت می کنم، معیار های خودش را برای ما واضح بکند که واقعا ما بدانیم دوست و دشمن ایشان کیست؟ مثلا اگر هر کسی که محاسن دارد دشمن ایشان است، ایشان هم که خودش محاسن دارد، محاسن گذاشته است، خود ایشان هم از خانواده روحانی است، یعنی خانواده ای هست که روحانی است، بیایید حد اقل این چهارچوب ها را برای ما مشخص بکن که ما بفهمیم دوست و دشمن و شما کیست؟ آیا مطلقا دوست و دشمن نداری و همه خوب هستند، اگر همه خوب هستند پس چرا این طوری صحبت می کنی؟

استاد عباسی:

تهش این است که آدم ها باید مقابل وجدان شان ناراحتی داشته باشند، چون از قیامت که نگران نیستند، از مرگ هم که نمی خواهد نگران باشند، از جهنم که نمی خواهد نگران باشند، یک مقداری فقط همین حالت وجدان درد داشته باشند

مجری:

خیلی ممنون و متشکرم، اگر کلیپ دیگری آماده هست دوستان کلیپ پخش بکنند، یا اگر تماس ها هست، یک میان برنامه ای را ببینیم ان شاء الله مجددا برای جمع بندی بر گردیم.

(میان برنامه)

مجری:

عرض خیر مقدم مجدد خدمت شما بینندگان عزیز و ارجمند با بخش پایانی برنامه عصر ایمان در خدمت شما هستیم. تماس های بینندگان ما آماده شده است، آقای همتی از بندر عباس با ما هستند؛ هفته گذشته ظاهرا ایشان روی خط آمدند و جناب استاد به ایشان وعده دادند که بیایند روی خط و زود تر هم بیایند که گفتگو را ادامه بدهیم با ایشان، صدای بنده را دارید آقای همتی؟ سلام عرض می کنم،

بیننده آقای همتی از بندر عباس:

سلام عرض می کنم خدمت شما و حاج آقای عباسی عزیز، در خدمت شما هستیم، عرضم به حضور تان که در رابطه با ادامه صحبت های هفته گذشته مان دو تا بیننده ای که آمدند پشت خط، یک بنده ای که خدایی که ما را گفت اصلا معلوم است که شیعه هست یا شیعه نیست، نه من شیعه هستم، شیعه اثنا عشری هستم و اهل بندر عباس هم نیستم، فقط این جا شاغل هستم، این موضوع اول که اگر شبهه ای ایجاد شد در این رابطه. موضوع دوم بحث این بود که بیننده های که آمدند پشت خط صحبت ها را سمتی بردند که انگار ما می خواهیم یک بدعتی در دین ایجاد بکنیم، نه اتفاقا من گفتم که بیست سال است دارم نماز می خوانم و تمام شعائر دینی را دارم حفظ می کنم، اما من نخواستم که از آقای آقامیری دفاع بکنم، فقط صحبت من این است که خیلی یک طرفه چیزی را قضاوت نکنیم، این که یک قطعه ای و یک تکه ای از یک سخنرانی یک ساعته را ما برداریم بگوییم که این یک جمله را گفته است، و بعد این را بکوبیم به سر این بنده خدا، قبلش و بعدش و ببنیم که اصلا منظور چه بوده است؟ مخاطب چه کسی بوده است، صحبت اصلی من این است، در رابطه با آقای آقامیری من فقط یک موضوعی مهمی را می خواهم خدمت حاج آقای عباسی هم عرض بکنم، من ارادت هم دارم خدمت حاج آقای عباسی صحبت های ایشان را هم کامل داشتم گوش می دادم و لذت بردم و با خیلی از صحبت های شان کاملا موافق هستم، این که آدم بخواهد هر کاری بکند و گناهش هم کامل بخشیده بشود، دیگر آزمون و خطا دیگر چیست؟ پس این تلاشی که ما می کنیم دیگر چیست؟ نه این جوری نیست، قطعا آن قیامتی که یوم الحسره به آن می گویند وجود دارد و به قول قرآن به اندازه پر خرما هم که باشد باز هم حساب می شود، این را همه قبول داریم. اما موضوع این است که همین آقای حسن آقامیری من در یک موقعیتی قرار گرفته بودم یک مقدار دو دل شده بودم و یک مقداری شک و شبهه و شاید بگویم که هفت هشت سال قبل بود که برای من ایجاد شده بود، و به طور اتفاقی من با یکی از کلیپ های آقامیری که یکی از دوستان برای من فرستاده بود گوش دادم تقریبا یک مقداری نگاهم نسبت به دین عوض شد و بعد کم کم توانستم دوباره به مسیر برگردم؛ آن نگاه محبت آمیز، کم کم من توانستم که خودم را حفظ بکنم، اتفاقا این صحبت ها باعث شد که بیشتر خودم را نگهدارم، این موضوع اول. موضوع دوم این است که شما گفتید که چرا اخلاق محور دارید نگاه می کنید، مگر پیامبر در بحار الانوار مگر صحبت نکرده است که «إِنَّمَا بُعِثْتُ لِأُتَمِّمَ مَكَارِمَ الْأَخْلَاقِ»؛ می گوید انما همانا که من یعنی یک چیز قطعی که من فقط برای سجایای اخلاقی مبعوث شدم، یعنی این دستوراتی که دارم به شما می دهم برای این است که به آن اخلاق برسید. و مسئله بعدی این که گفتید روایت امام حسن که آن پیرمرد شامی آمد جسارت کرد به حضرت امیرالمؤمنین آن برخوردی که امام حسن با آن شخص شامی کرد مگر موجب آن نشد که آن پیرمرد تمام افکارش عوض شد و گفت حاضرم زمین دهان باز بکند و بروم داخل زمین، این است که می خواهم بگویم که ما در اصول با هم دیگر هم عقیده هستیم، من هم در مسیر شما هستم، همه ما، ولی بحث این است که عرضه کردن این دین چطوری باشد؟ این که شما بیایید از اول یک خط کش دستت بگیری و بگویی همین الان نماز را شروع بکنید، این می شود داعشی. اتفاقی که در داعش افتاد چگونه بود؟ -ببخشید من صحبتم طولانی شد- هفته قبل شما آمدید گفتید که چرا گفته است هزار رکعت بعد کلیپ داعش را پخش کرده است؟ دقیقا آقای آقامیری هم منظورش داعش بود، منظورش این است که شما اگر هزار رکعت نماز بخوانید مثل ابوبکر بغدادی باز هم امکان دارد که رئیس داعش از آن در بیاید، تا وقتی که ندانی می خواهی چه کار بکنی، تا وقتی که ندانی این نماز می خواهد با تو چه کار بکند، قرآن دارد می گوید، شما نماز را بخوانید که شما را از فحشاء حفظ بکند، این را که خود قرآن هم دارد اشاره می کند که این نماز باید یک ثمره داشته باشد، بحث ما این است، یعنی ما در همه موضوعات مشترک هستیم.

استاد عباسی:

آقای همتی ببخشید به این خاطر که دوباره فرصت ما تمام نشود من هم یک نکته بگویم؛ بحث ما که نفی اخلاق نیست، منتهی این اخلاق می گوید این نماز را بخوانید که شما را از فحشاء نگهدارد، این عمل را انجام بدهید که این نتیجه را داشته باشد، قبل از این نماز چیست؟ اصل پذیرش خدا است، اتفاقا ما می گوییم عقیده مقدم بر عمل هست، ما نگفتیم کسی خط کش دست بگیرد و بگوید از همین امروز اگر نماز نخواندی فلان است، نه، ما می گوییم همه دین را با هم عرض بکنیم.

«إِنَّمَا بُعِثْتُ لِأُتَمِّمَ مَكَارِمَ الْأَخْلَاقِ»

بحار الأنوارالجامعة لدرر أخبار الأئمة الأطهار (ط - بيروت)؛ نویسنده: مجلسى، محمد باقر بن محمد تقى، ناشر: دار إحياء التراث العربي، محقق/ مصحح: جمعی از محققان، ج68، ص382

این اخلاق با «قولو لا اله الا الله تفلحوا»؛ که عقیده است، با اقیموا الصلاة این ها کنار هم باید دیده بشود، امیرالمؤمنینی که می آید آن کسی که به او جسارت می کند برای هدایت او آن گونه محبت آمیز برخورد می کند همین امیرالمؤمنین در جنگ شمشیر دست می گیرد و عمر بن عبدود را به درک واصل می کند. یعنی امیرالمؤمنینی که برای آن بچه یتیمی که پدرش در جنگ به شهادت رسیده است چهار دست و پا می شود که با او بازی بکند و نان و خرما می برد در خانه ایتام، همان امیرالمؤمنین حد هم بر فرد خطا کار جاری می کند، و همان امام حسن مجتبی در صفین حاضر می شود و جمل را طی می کند.

 ما می گوییم این ها با هم دیگر، این که شما یک تجربه شخصی و فردی دارید ما داریم کلیت دین را می بینیم، یک نفر می گوید من دیرم شده بود داشتم از کنکور جا می ماندم، این چراغ قرمز را رد کردم، نه تصادفی کردم نه اتفاق بدی برای من افتاد و نه جریمه شدم و به کنکورم هم به موقع رسیدم، می گوییم که این تجربه فردی بوده است، ولی اگر همه بخواهند از تجربه شما استفاده بکنند نتیجه و خروجی اش چه می شود؟ هرج و مرج می شود، نتیجه و خروجی اش می شود ده ها تصادفی که اتفاق افتاده است، شما شانس آوردید و بلایی سرت نیامد و تصادف نکردی، حالا قصه شما این است، شما از یک حرف محبت آمیز ایشان آمدید به سمت دین، ولی این را در نظر بگیر که این انتقاداتی که ما وارد کردیم و می گوییم مبانی ای ایشان مطرح می کند، ممکن است این مبنا یک کسی را به دین وصل بکند، برای یک روز، دو روز یا سه روز به دین وصل بکند، مثل این شما از یک چسبی که مربوط به چوب نیست، مربوط به آهن است در چوب استفاده می کنید، الان هم ظاهرا این چسبندگی اتفاق می افتد و می گوید که مدام می گفتند که چسب آهن را به چوب نزن، من زدم و خیلی هم خوب به هم چسبیده است، می گوییم احتمال این که یک روز دو روز یا سه روز دیگر ول بکند وجود دارد، و اگر ول نکرد ممکن است که یک چسبی به آن در آینده اضافه کردند، یعنی الان شما ممکن است که با یک مطلبی از ایشان آمدید جذب شدید ولی رفتی به پست کسی خوردید که مبانی درست را داشته است بعد آن مبانی درست را گرفتید، ولی اگر صرفا همان کلمات ایشان بود و آمدید دو سه روز، اگر دوباره یک جایی سفتی و زمختی از دین دیدی که ما می گوییم همه دین زیبا است، آن جنگی که در دین اتفاق می افتد به خاطر این است که صلح ماندگار بشود، ما می گوییم که همیشه صلح خوب نیست، ما می گوییم که همیشه طرفدار صلح هستیم و هیچ جنگی نباید اتفاق بیفتد، این اشتباه است. اگر مقابل داعش می گفتیم که ما دنبال صلح هستیم، بشنیم با این ها صحبت بکنیم یا صبر بکنیم ببینیم چه می شود، ما نمی خواهیم جنگ راه بیفتد، نه مقابل داعش باید رفت، حکم جهاد داد و ایستادگی کرد تا جلوی کشتار بیشتر بیگناهان گرفته بشود.

 لذا نه دائما می گوییم جنگ و نه دائما می گوییم صلح، آن جایی که صلح لازم است صلح، اهل صلح هستیم ولی اگر لازم باشد برای ایجاد صلح جنگ اتفاق بیفتد، باید جنگ اتفاق بیفتد، اگر ما بگوییم که فقط اعتقاد و اصلا اخلاق مهم نیست، اخلاق را کنار بگذار، شما اعتقادت درست باشد و نمازت هم بخوان، ما این را هم می گوییم اشتباه است، ما می گوییم دین همان چیزی که هست معرفی بکنیم، دین سه رکن دارد، عقیده، احکام، اخلاق، این سه تا با هم دیگر، اخلاق به تنهایی، این که اخلاق محوری به معنای این بود که بگوییم همه چیز باید مستقیما در لحظه خروجی اخلاق داشته باشد، این هم نشدنی است و هم اشتباه است.

آقای همتی:

حاج آقا من یک چیزی را خدمت شما عرض بکنم، کاملا حرف های شما را قبول دارم، مخصوصا این قسمتی که گفتید درباره بحث کلیپ ها، من خودم چند روز قبل شنیدم که پاپ موضوع همجنس بازی را آزاد اعلام کرد، بله من خودم هم به این عقیده دارم که ما نباید برویم به سمتی که یک کاری بکنیم که دیگر هیچی از دین باقی نماند؛ اما صحبت این است همان چیزی که من خدمت شما عرض کردم در هفته گذشته، من گفتم که ما الان در نسل جدید من احساس می کنم که شما الان دارید جامعه روحانیت قم در ارتباط هستید و با دوستان مذهبی در ارتباط هستید، بله اگر از دید آن ها نگاه می کنید، من کاملا به شما حق می دهم و می گویم کامل کل دین

مجری:

ظاهرا ارتباط قطع شد، حالا بحث پایانی ایشان هم مشخص بود.

استاد عباسی:

ولی این نکته ای که گفتند خیلی جالب است، من چندین بار در برنامه تأکید کردم و گفتم که ما دین را کامل بگوییم، کامل ببینیم، اما قطعا ما نمی توانیم همه دین را با همدیگر یک جا کامل اجرا بکنیم. وسع همه مان این نیست، یعنی به جوان برای این که جذب بشود بگوییم، این ها دین نیست، دین همین یک ذره است، تو همین را یک کاری بکن، هیمن را قبول بکن،

مجری:

در آن صورت اباحه گری می شود

استاد عباسی:

بله، یعنی ما کامل دین را بگوییم اما در عین حال افراد بدانند، اتفاقا من گفتم بنای ما بر این نیست، و حرف دین این نیست که شما بگویید یا همه این ها را انجام می دهی یا اصلا تو مسلمان نیستی، ما می گوییم نه، اگر همه این ها را انجام نداد باز هم مسلمان است، کسی که نمازش یک مقداری نقصان دارد، گاهی قضا می شود، کسی که حجابش یک مقداری خوب نیست، کسی که یک موقع غیبت می کند، کسی که یک موقع تهمت می زند، این هنوز مسلمان است، منتهی ما به او نگوییم که اشکال ندارد این کار را انجام ندادی، چون ما که حد الهی را برداریم، ما حد را بر نداریم، افراد قطعا یک ضعف های دارند، همه ما و بنده حقیر یک ضعف هایی در زندگیم دارم که این ضعف ها را می روم به سمت حل کردن، ولی می دانم الان این کار را کردم، ولی اگر این ضعف های من شد جزء دین بلا مانع از جانب دین شد، مثل این می ماند که شما به افراد بگو که این عمل حرام است حالا افراد بیایند آن مورد را اصلاح بکنند، لذا حرف ما اصلا در تندی با جوان ها طرد جوان ها در عمل نیست، ولی می گویم به جوان اصل دین را که مجموعی از این ها هست کامل بدهیم، بگوییم شما برو به سمت اجرای همه حالا اگر ضعفی بود و نقصانی بود، اصلا ما خودمان خواندیم

(لَا تَقْنَطُوا مِنْ رَحْمَةِ اللَّهِ إِنَّ اللَّهَ يغْفِرُ الذُّنُوبَ جَمِيعًا إِنَّهُ هُوَ الْغَفُورُ الرَّحِيمُ)

از رحمت خداوند نوميد نشويد که خدا همه گناهان را مي‌آمرزد، زيرا او بسيار آمرزنده و مهربان است.

سوره زمر (39): آیه 53

گناه ها را می بخشد منتهی اگر گفت از اول گفتیم یک سری از احکام دین این ها کلا مهم نیست، لذا این خیلی جالب است که یکی از گناه کبیره این است که گناهی را که ما صغیره بدانیم، کوچک بشماریم بگوییم این مهم نیست، همین کبیره می شود، برای شما همین کبیره می شود، به خاطر این که شما دارید گناه را تحقیر می کنید، ما می گوییم این واجبات است، این محرمات است و این اعمال است و این اتفاقات است، این ها را باید ما کنار هم دیگر به عنوان دین قبول داشته باشیم حالا یک جایی من ضعف دارم، او ضعف دارد، رعایت نکردیم امر دیگر هست.

مجری:

و این که بالاخره ما سن تکلیف داریم یعنی از یک سالی فرد مکلف است تمام شریعت را انجام بدهد؛ پس چطور بگوییم از این جا نه، یک مقدار سختت است، یا دختر نه ساله بگوییم که سختش است که روزه بگیرد، حالا یکی دو سال به او ارفاق کنیم و به او تخفیف بدهیم، مثلا نصف روز را روزه بگیرد، یک روز در میان روزه بگیرد، این چنین چیزی در شریعت وجود ندارد.

استاد عباسی:

بله، ولی اگر کسی سن تکلیفش شد یا در جوانی یک جایی را خطا کرد این را نا امیدش نمی کنیم، نمی گوییم:

 «ما لا یدرک کله لا یترک کله»

نمی گوییم یا تو باید مسلمان صد در صدی در عمل باشی، ما می گوییم مسلمان باش صد در صدی در اعتقاد، یعنی باور به این عقاید، به این اعمال و عبادات و واجبات و محرمات و اخلاق، به همه این ها باور داشته باش و تلاش بکن که به این ها برسی، اما اگر یک جا هایی نرسیدی تو از اسلام خارج نمی شوی، تو مسلمان هستی، مسلمانی که خطای و اشتباه انجام داده است.

مجری:

خیلی ممنون و متشکرم از جناب آقای دکتر عباسی عزیز، در این برنامه هم استفاده کردیم، و ان شاء الله در برنامه های دیگر هم در خدمت شما بینندگان عزیز و ارجمند باشیم، من غذر خواهی می کنم از آقای محمدی از اصفهان دیگر فرصت نیست که تماس ایشان را بگیریم و همچنین از همه شما عزیزان طلب حلالیت داریم، التماس دعای فرج و دعای خیر داریم تا برنامه آینده همه شما عزیزان را به ایزد منان می سپارم، والسلام علیکم ورحمة الله وبرکاته.


  
  • رضایی

    4 فروردين 1402 - ساعت 05:32

    حسن آقامیری مزدور شیطان هست.لعنت الله علیه.همش چرند میگه مردک پست فطرت

    0 1

عصر ایمان _ پاسخ به شبهات آقای آقامیری>

پاسخ به شبهات دعای ماه رمضان انحرافات آقامیری مناظره بدعت در دین ارث جهنم اعمال مبانی دین استاد عباسی