سایر قسمت ها
اخلاق علوی سیره مهدوی

قسمت چهل و چهارم برنامه اخلاق علوی سیره مهدوی با کارشناسی آیت الله سید محمد حسینی قزوینی
موضوع: «قسيم الجنة و النار»؛ ویژگی اختصاصی امیرالمؤمنین (سلام الله علیه)


دیگر قسمت ها

  بسم الله الرحمن الرحیم

04/03/1402

موضوع: «قسيم الجنة و النار»؛ ویژگی اختصاصی امیرالمؤمنین (سلام الله علیه)

برنامه اخلاق علوی و سیره مهدوی

فهرست مطالب این برنامه:

خلاصه ای جامع و کامل از مطالب مطرح شده در جلسات گذشته!

«قسيم الجنة و النار»؛ ویژگی اختصاصی امیرالمؤمنین (سلام الله علیه)

«صدیق» و «فاروق»؛ از صفات اختصاصی امیرالمؤمنین (سلام الله علیه)

اجتماع مردم بر حب امیرالمؤمنین (سلام الله علیه) مانع خلقت آتش جهنم!

پیشینه جالب و شنیدنی ولایت امیرالمؤمنین (سلام الله علیه)

مجری:

أَعُوذُ بِاللَّهِ مِنَ الشَّيْطَانِ الرَّجِيم‏، بِسْمِ اللهِ الرَّحْمنِ الرَّحِیمِ الْحَمْدلِلَّهِ رَبِّ العالَمين‏ وَ صَلَّى اللَّهُ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ الطَّيِّبِينَ الطَّاهِرِينَ

عرض سلام و ادب و احترام دارم خدمت همه شما بینندگان عزیز و ارجمند شبکه جهانی حضرت ولی عصر (عجل الله تعالی فرجه الشریف).

الحمدلله به رسم شب های جمعه سیدُاللیالی این افتخار را داریم محضر شما گرامیان برنامه اخلاق علوی و سیره مهدوی را تقدیم بکنیم.

برنامه ای که این افتخار را داریم در محضر حضرت استاد آیت الله حسینی قزوینی هستیم ان شاء الله امشب هم بتوانیم نهایت بهره و استفاده را از محضرشان ببریم.

همان طور که مطلع هستید و دیگر به شروع این نوع برنامه ها عادت کردیم، آغاز و حسن مطلع برنامه ذکر یادی از حضرت فاطمه زهرا (سلام الله علیها) است.

ان شاء الله که با این نام و این یاد از دل های همه ما زنگار زدایی بشود و برای تابش نور معرفت به دل های خودمان آماده بشویم. حضرت استاد سلام عرض می کنم در خدمتتان هستیم.

حضرت آیت الله حسینی قزوینی:

سلام علیکم ورحمة الله وبرکاته.

السَّلَامُ عَلَيْكَ يَا بَقِيَّةَ اللَّهِ فِي أَرْضِه،‏ السَّلَامُ عَلَيْكَ يَا مِيثَاقَ اللَّهِ الَّذِي أَخَذَهُ وَ وَكَّدَهُ- السَّلَامُ عَلَيْكَ يَا وَعْدَ اللَّهِ الَّذِي ضَمِنَه‏، السَّلَامُ عَلَيْكَ يَا صَاحِبَ الْمَرْأَى وَ الْمَسْمَع‏ فَمَا شَيْ‏ءٌ مِنَّا إِلَّا وَ أَنْتُمْ لَهُ السَّبَبُ وَ إِلَيْهِ السَّبِيل

خدمت بینندگان عزیز و گرامی خالصانه ترین سلامم را تقدیم می کنم، موفقیت بیش از پیش برای همه گرامیان از خدای منان خواهانم.

همان طوری که عزیزمان گفتند مطلع عرائضمان با یادی از صدیقه طاهره آغاز می شود. باشد که آن سیدة نساء العالمین گوشه چشمی هم به ما و بینندگانمان داشته باشند.

گرفتم در میان کوچه پاداش رسالت را

چه پاداش گرانقدری، چه بازوبند نیکویی!

در میان همه انبیاء فقط رسول اکرم فرمود:

(قُلْ لَا أَسْأَلُكُمْ عَلَيهِ أَجْرًا إِلَّا الْمَوَدَّةَ فِي الْقُرْبَى)

بگو: «من هيچ پاداشي از شما بر رسالتم درخواست نمي‌کنم جز دوست‌داشتن نزديکانم [= اهل بيتم‌].

سوره شوری (42): آیه 23

من که اجر و مزدی برای رسالتم نمی خواهم شما اگر می خواهید مزدی به من بدهید مودت، محبت و احترام خویشاوند من را داشته باشید.

بارها عرض کردم اگر خدای عالم نمی فرمود: (قُلْ لَا أَسْأَلُكُمْ عَلَيهِ أَجْرًا إِلَّا الْمَوَدَّةَ فِي الْقُرْبَى)، بیش از این می توانستند بی احترامی کنند؟

گرفتم در میان کوچه پاداش رسالت را  *  چه پاداش گرانقدری چه بازو بند نیکویی

بر روی قبر من بنویسید دوستان  *  سیلی زدن مودت زهرا نمی شود

به خون دیده بنویسید بر دیوار این کوچه  *  که این جا کشته راه ولایت گشته بازویی

مدینه ثبت کن این را که در امواج دشمن ها  *  حمایت کرد از دست خدا بشکسته بازویی!

از یدالله اسم اعظم الهی امیرالمؤمنین تنها یاورش، صدیقه طاهره در میان هجوم دشمن بود و اولین شهیده راه ولایت هم نام مبارکش را ثبت کرد. خط مستقیمی برای رسیدن به علی و رسیدن به الله کشید که آن هم خط سرخ شهادت بود.

امیدوارم که ان شاء الله خدای عالم به احترام قلب سوخته صدیقه طاهره و اشک چشمان امیرالمؤمنین (سلام الله علیه) عنایتی کند هر چه سریع تر فرج مولای ما را نزدیک تر و نزدیک تر و نزدیک تر کند و قلب نازنینش با ظهور مسرور کند و دشمنانش را محو و نابود و سرنگون کند.

بر ما هم منت بگذارد به کرم شان، به لطف شان و به آقایی شان از یاران آن بزرگوار، سربازان فداکار و شهدای رکابش قرار بدهد ان شاء الله.

مجری:

ان شاء‌ الله که هر چه زودتر در این دهه مبارکه کرامت ببینیم آن کریمانه ترین کریم را و ان شاء الله بتوانیم پا در رکاب شان باشیم، همراه شان باشیم و آن مطالبی که در این جلسات مخصوصاً گفته می شود را آویزه گوش خودمان بکنیم تا بتوانیم یاد بگیریم که چه کار باید بکنیم چطور باید اخلاق خودمان را علوی بکنیم و سیره خودمان را مهدوی بکنیم تا بتوانیم جزء یاران آن حضرت قرار بگیریم.

همان طور که عزیزان مطلع هستید در این جلسات این افتخار را داریم از محضر حضرت استاد بهره می بریم و استفاده می کنیم درباره این سؤال که یاران حقیقی حضرت ولیعصر چه ویژگی هایی دارند؟ اگر ما بخواهیم جزء آن ها قرار بگیریم باید چه کار بکنیم؟

سیر را به خوبی بحمدلله پیش بردیم ان شاء الله که بتوانیم در این جلسه هم از محضر حضرت استاد استفاده بکنیم. اگر امکانش است یک مختصری از آن چیزی که فرمودید فرمایش بفرمایید.

خلاصه ای جامع و کامل از مطالب مطرح شده در جلسات گذشته!

حضرت آیت الله حسینی قزوینی:

‏أَعُوذُ بِاللَّهِ مِنَ الشَّيْطَانِ الرَّجِيم‏، بِسْمِ اللهِ الرَّحْمنِ الرَّحِیمِ وَبِهِ نَسْتَعين وَهُوَ خَيرُ نَاصِرٍ وَ مُعِينْ الْحَمْدُلِلَّه ‏وَ الصَّلَاةِ عَلَى رَسُولِ اللَّهِ وَعلَیٰ آلِهِ آل الله لَا سِيَّمَا علَیٰ مَوْلانَا بَقِيَّةَ اللَّه‏ وَ الّلعنُ الدّائمُ‏ علَیٰ أَعْدائِهِمْ أعداءَ الله إلىٰ يَوم لِقَاءَ اللّه

الْحَمْدُ لِلَّهِ الَّذِي جَعَلَنَا مِنَ الْمُتَمَسِّكِينَ بِوِلاَيَةِ أَمِيرِ الْمُؤْمِنِينَ وَ الْأَئِمَّةِ الْمَعْصُومِين‏ عَلَيْهِمُ السَّلاَمُ.

در گذشته عرض کردیم برای رسیدن به مرحله ای که از سربازان و یاران حضرت ولی عصر (ارواحنا لتراب مقدمه الفداء) بشویم شرطش این است که ما اخلاق علوی و سیره مهدوی را در خودمان احیاء کنیم.

عرض کردیم اولین قدم مزیّن شدن به زینت تقوا است

(فَاتَّقُوا اللَّهَ مَا اسْتَطَعْتُمْ)

پس تا می ‌توانيد تقوای الهی پيشه کنيد

سوره تغابن (64): آیه 16

آن قدری که می توانید نه

(اتَّقُوا اللَّهَ حَقَّ تُقَاتِهِ)

آن گونه که حق تقوا و پرهيزکاری است

سوره آل عمران (3): آیه 102

که کار مخلصین و بزرگان است که به فکر ما هم نمی رسد جز این که خودشان نظر ویژه ای داشته باشند ما را به آن مقام واپسین برسانند.

تقوا هم عرض کردیم عبارت از ترک گناه و انجام واجبات است، که البته گفتن این دو جمله راحت است و شنیدنش هم راحت تر است، ولی در خود پیاده کردن خیلی سخت است. به قول بعضی ها مثل کندن کوه با مژه چشم است. ولی ما باید تلاش کنیم اندازه ای که می توانیم.

امیرالمؤمنین در نامه اش به «عثمان بن حُنیف» می فرماید امام شما من هستم وظیفه شما این است که اخلاق و سیره من را داشته باشید گرچه نمی توانید.

«أَلَا وَ إِنَّكُمْ لَا تَقْدِرُونَ عَلَى ذَلِكَ وَ لَكِنْ أَعِينُونِي بِوَرَعٍ وَ اجْتِهَادٍ وَ عِفَّةٍ وَ

سَدَادٍ»

آن اندازه ای که می توانید در عفت، نرفتن سراغ گناه، رعایت تقوا و رعایت ورع خودتان را شبیه ما کنید.

نهج البلاغة (للصبحي صالح)؛ نویسنده: شريف الرضى، محمد بن حسين، ناشر: هجرت، محقق/ مصحح: فیض الاسلام، ص 417، نامه 45

لذا ما هم تلاش می کنیم یک شبیه سازی از خودمان نسبت به اهل بیت (علیهم السلام) داشته باشیم.

در ادامه عرض کردیم یکی از ویژگی هایی که ما باید بتوانیم در خودمان ایجاد کنیم معرفة الله است. یاران حضرت ولی عصر

«عَرَفُوا اللَّهَ حَقَّ مَعْرِفَتِه‏»

كشف الغمة في معرفة الأئمة( ط- القديمة)؛ نويسنده: اربلى، على بن عيسى‏، تاريخ وفات مؤلف: 692 ق‏؛ محقق / مصحح: رسولى محلاتى، هاشم‏، ناشر: بنى هاشمى‏، تبريز، 1381 ق‏؛ ج2، ص 478

آن گونه ای که شایسته است خدا را می شناسند نه خدای جسم، نه خدایی که نیمه شب از عرش پایین می آید و از بنده هایش سر کشی می کند و قبل از طلوع بلند می شود می رود روی عرش می نشیند. و بنا به نقل منابع اهل سنت سوار الاغ می شود نه، اینها خدا نیست اینها به مراتب از آن بت پرستی خیلی بدتر است. رسیدن به این معرفت هم جز رفتن سراغ اهل بیت نیست.

«مَنْ أَرَادَ اللَّهَ بَدَأَ بِكُمْ»

الكافي (ط - الإسلامية)؛ نویسنده: كلينى، محمد بن يعقوب بن اسحاق، ناشر: دار الكتب الإسلامية، محقق/ مصحح: غفارى على اكبر و آخوندى، محمد، ج‏4، ص576

کسی که بخواهد به خدا برسد باید به شما برسد و از شما شروع کند.

«بِنَا عُبِدَ اللَّهُ‏ وَ بِنَا عُرِفَ‏ اللَّهُ‏ وَ بِنَا وُحِّدَ اللَّه‏»

الكافي (ط - الإسلامية)؛ نویسنده: كلينى، محمد بن يعقوب بن اسحاق، ناشر: دار الكتب الإسلامية، محقق/ مصحح: غفارى على اكبر و آخوندى، محمد، ج‏1، ص 145

‌فرمود توسط ما باید عبادت خدا صورت بگیرد توسط ما باید وحدانیت حق محقق بشود

«لَوْلا نَحْنُ ماَ عُبِدَ اللَّهُ‏»

البرهان في تفسير القرآن‏؛ نويسنده: بحرانى، سيد هاشم بن سليمان‏، تاريخ وفات مؤلف: 1107 ق‏؛ محقق / مصحح: قسم الدراسات الإسلامية مؤسسة البعثة؛ ناشر: مؤسسه بعثه‏، قم‏، 1374 ش؛ ج 4، ص 294

اگر ما نبودیم کسی نمی توانست خدا را به آن گونه که شایسته است عبادت کند.

رسیدیم به این جا که یکی از ویژگی های یاران حضرت ولی عصر یا اخلاق علوی و سیره مهدوی این است که این ها به فکر آخرت هستند همان طوری که به فکر دنیا هستند.

یا بهتر بگوییم همّ و غمّ شان احیاء آخرت است نه احیاء دنیا، همواره با تلاوت قرآن یادی از بهشت و بهشتیان و یادی از جهنم و جهنمیان می کنند.

«فَهُمْ وَ الْجَنَّةُ كَمَنْ قَدْ رَآهَا فَهُمْ فِيهَا مُنَعَّمُونَ»

نسبت به بهشت آن چنان معتقد هستند گویا در داخل بهشت هستند و از نعمت های بهشتی برخودار هستند.

«وَ هُمْ وَ النَّارُ كَمَنْ قَدْ رَآهَا فَهُمْ فِيهَا مُعَذَّبُون‏»

نهج البلاغة (للصبحي صالح)؛ نویسنده: شريف الرضى، محمد بن حسين، ناشر: هجرت، محقق/ مصحح: فیض الاسلام، ص 303، خطبه 193

نسبت به جهنم هم خودشان را در وسط آتش، عذاب و شکنجه الهی می بینند. این روشی است که انبیاء، ائمه و اولیاء خدا به ما توصیه کردند.

یعنی مؤمن تا لحظه مرگ میان خوف و رجاء است. از طرفی به کرم خدا خاطر جمع است خدا او را مورد عنایت قرار می دهد و به طرف بهشت و در جوار اهل بیت عصمت و طهارت می برد.

از طرفی هم به گناهانش نگاه می کند خود را در وسط آتش جهنم می بیند. همین طوری دو دل است که خدای عالم می خواهد چه کار کند؟

در دعای بعد از زیارت آقا امام رضا یک جمله ای است جمله خیلی جالبی است. خودم این جمله را خیلی تکرار می کنم. فرمود:

«فَامْنُنْ عَلَيَّ بِمَا أَوْجَبَهُ فَضْلُكَ وَ لَا تَخْذُلْنِي بِمَا يَحْكُمُ بِهِ عَدْلُك»

خدایا بر من منت بگذار آن چه مقتضای فضل توست با من برخورد کن

بحار الأنوار( ط- بيروت)؛ نويسنده: مجلسى، محمد باقر بن محمد تقى‏، تاريخ وفات مؤلف: 1110 ق‏، محقق / مصحح: جمعى از محققان، ناشر: دار إحياء التراث العربي، بيروت‏،1403 ق‏؛ ج 99، ص 56

خدایا با عدلت با من رفتار نکن که جز ذلت، بدبختی،‌ بیچارگی و گرفتاری چه در دنیا، چه در آخرت برای من چیز دیگری نیست.

تلاش کنیم این جمله را در قنوت نمازمان، در رکوع، در سجده، موقع خوابیدن، موقع بیدار شدن، وارد مسجد شدن، موقع قرآن خواندن، بعد از قرآن خواندن این تعبیر را وِرد زبان مان کنیم. «اَللّهُمّ فَامْنُنْ عَلَيَّ بِمَا أَوْجَبَهُ فَضْلُكَ‏ وَ لَا تَخْذُلْنِي بِمَا يَحْكُمُ بِهِ عَدْلُك»؛

ما از این جا آمدیم بحث آیه 71 سوره مریم را بیان کردیم

(وَإِنْ مِنْكُمْ إِلَّا وَارِدُهَا كَانَ عَلَى رَبِّكَ حَتْمًا مَقْضِيا)

و همه شما (بدون استثنا) وارد جهنم می ‌شويد؛ اين امری است حتمی و قطعی بر پروردگارت!

سوره مریم 19): آیه 71

از مفسرین مطالبی نقل کردیم بعد هم روایات را عرض کردیم که (وَإِنْ مِنْكُمْ إِلَّا وَارِدُهَا) همان بحث صراط است.

پل صراط معمولاً عوام می گویند پل صراطی که از مو باریک تر و از شمشیر برنده تر است همه باید از روی آن عبور کنند و تنها راه نجات از این پلی که از مو باریک تر و از شمشیر برنده تر است یک چیز است آن هم ولایت علی ابن ابیطالب است.

هر کس ولایت علی ابن ابیطالب را داشته باشد مثل برق رد می شود، حتی وارد بهشت می شود می گوید خدایا به ما گفته بودی آمدنی جهنم و پل صراط می بینیم چیزی ندیدیم می گویند نه عبور کردید ندیدید؛ یعنی به قدری سرعت تان زیاد بود این ها را ندیدید.

لذا دقت بکنیم اولاً‌ به این نعمت ولایت شاکر باشیم. نسبت به آن کسانی – خصوصا اجدادمان - که باعث شدند ما با اهل بیت آشنا شدیم.

«من لم يشكر المخلوق لم يشكر الخالق‏»

هر کس از تلاش مخلوق تشکر نکند شکر گزار خدا نخواهد بود.

عيون أخبار الرضا (عليه السلام)؛ نویسنده: ابن بابويه، محمد بن على، مصحح: لا جوردی، مهدی، ناشر: نشر جهان، ج2، ص 289

اینها منت بزرگی بر ما توسط آن جد بزرگمان است. غیر سادات مشخص است در ایران همه اهل سنت بودند، تا قرن 9 و 10 شیعه خیلی کم بود شاید دو تا سه درصد ایران شیعه بودند و مابقی سنی بودند.

آن جد بزرگ غیر سادات به طرف اهل بیت رفتند و خودشان هم الحمد لله این نعمت را دارند. ما سادات هم باید تشکر کنیم در این وسط ها اجدادمان از مسیر ولایت منحرف نشدند که ما هم منحرف بشویم. شما ملاحظه بفرمایید در میان اهل سنت چقدر سادات است؟

حتی در میان وهابی ها «سید عقیل هاشمی» می گوید من فرزند پیغمبر هستم شجره نامه هم دارد!! ببینید از اجداد او چه کسی بوده به راه انحراف رفته و فرزندانش هم الان در راه انحراف و غیر مستقیم هستند. به قدری هم غرق در آن انحراف هستند به تعبیر آیه قرآن:

(الَّذِينَ ضَلَّ سَعْيهُمْ فِي الْحَياةِ الدُّنْيا وَهُمْ يحْسَبُونَ أَنَّهُمْ يحْسِنُونَ صُنْعًا)

آنها که تلاشهایشان در زندگی دنيا گم (و نابود) شده؛ با اين حال، می ‌پندارند کار نيک انجام می ‌دهند!»

سوره کهف (18): آیه 104

خودشان را حق می دانند و دیگران را هم باطل می دانند این خیلی عجیب است، باطل محض خودش را حق می داند و دیگران را هم باطل می داند. این هم از عجایب روزگار است.

در روایتی است ان شاء الله فرصت بشود تصویر کتابش را هم نشان می دهم خدای عالم در رابطه با مصائب اهل بیت و انحراف مردم از ولایت می گوید: اگر خدای عالم اراده کرده بود بعد از رسول اکرم یک نفر از ولایت منحرف نمی شد همه مؤمن به پیغمبر و امیرالمؤمنین می شدند.

خدای عالم خواست یک بساط امتحانی را پهن کند و افرادی که ولایت علی را می پذیرند با عقل، منطق و خرد بپذیرند و آنهایی هم که از ولایت علی سرپیچی می کنند آنها هم به اختیار خودشان، نه جبری در اینجا است و نه اکراه و اجباری است

(إِنَّا هَدَينَاهُ السَّبِيلَ إِمَّا شَاكِرًا وَإِمَّا كَفُورًا)

ما راه را به او نشان داديم، خواه شاکر باشد (و پذيرا گردد) يا ناسپاس!

سوره انسان (76): آیه 3

اگر سوال جدیدی مربوط به بحث است در خدمت حضرتعالی هستم.

مجری:

خیلی ممنون بزرگوار هستید. یک نکته بسیار مهمی که مخصوصاً‌ در جلسه پیش به آن اشاره فرمودید این نکته بود در بعضی از تعابیر داریم خود صراط، آقا امیرالمؤمنین علی ابن ابیطالب (علیه السلام) هستند.

در بعضی از تعابیر این است که ولایت امیرالمؤمنین آن رخصت و آن گواهی برائت از جهنم است. حالا این گواهی را می خواهیم ببینیم به چه کسی باید بدهیم؟ یعنی در اصل چه کسی آن جا تقسیم کننده بهشتیان و جهنمیان است. این تعبیر، تعبیر آشنایی است در منابع شیعی زیاد شنیدیم. اما نمی دانم نسبت به این که، ‌این تقسیم کننده خود آقا امیرالمؤمنین است در سندهای اهل سنت و عامه هم چیزی داریم؟

«قسيم الجنة و النار»؛ ویژگی اختصاصی امیرالمؤمنین (سلام الله علیه)

حضرت آیت الله حسینی قزوینی:

یکی از اوصاف و عبارت هایی که در مفاتیح، مصباح المتهجد، بلد الأمین و نیز در زیارتنامه حضرت امیر درباره حضرت امیر نام برده می شود «قسیم الجنة والنار» است.

از این عبارت در منابع شیعه الی ماشاء الله وجود دارد. در منابع اهل سنت چند مدرک داریم از بعضی از بزرگانی که برای عزیزان اهل سنت قابل توجه است و شاید هم برای بعضی از جوانهای اهل سنت هم مایه درنگی باشد. ما اجباری نداریم. نه کارخانه شیعه سازی داریم نه کارخانه سنی سازی، ولی آنچه که برای ما مهم است

(وَمَا عَلَينَا إِلَّا الْبَلَاغُ الْمُبِينُ)

و بر عهده ما چيزی جز ابلاغ آشکار نيست!

سوره یس (36): آیه 17

یک سری مطالبی را بیان می کنیم بدون این که از کسی بخواهیم این مطلب را بپذیرد یا نپذیرد.

(فَبَشِّرْ عِبَادِ * الَّذِينَ يسْتَمِعُونَ الْقَوْلَ فَيتَّبِعُونَ أَحْسَنَهُ)

پس بندگان مرا بشارت ده! همان کسانی که سخنان را می ‌شنوند و از نيکوترين آنها پيروی می ‌کنند.

سوره زمر (39): آیات 17 و 18

جناب آقای «قاضی عیاض» که از او به عالم، علامه و محقق تعبیر می کنند و متوفای 544 است، کتابی دارد بنام «الشفاء بتعریف حقوق المصطفی» ایشان تعبیری دارد از خود رسول اکرم نسبت به مظالم و ظلم هایی که به اهل بیت می شود:

«وما ينال أهل بيته وتقتيلهم وتشريدهم»

اهل بیت بعد از پیغمبر با چه مشکلاتی مواجه می شوند قتلها،‌ آواره شدنها

«و قتل علي»

خود علی را به شهادت می رسانند.

«وأن أشقاها الذي يخضب هذه من هذه أي لحيته من رأسه»

شقی ترین امت کسی است که محاسن علی را از خون سرش خضاب می کند.

«وأنه قسيم النار»

امیرالمؤمنین قسمت کننده آتش جهنم است

«‌يدخل أولياؤه الجنة وأعداؤه النار»

او دوستان و اولیاء خودش را وارد بهشت و دشمنانش را داخل آتش جهنم می کند.

الشفا بتعريف حقوق المصطفى؛ نويسنده: القاضي عياض (وفات: 544)، ناشر: دار الفكر للطباعة والنشر والتوزيع - بيروت – لبنان: 1409- 1988، ج1، ص328 و 329

با این که ایشان نسبت به شیعه مطالبی دارد، ولی نسبت به امیرالمؤمنین همین را به عنوان یک مسئله قطعی می گوید که امیرالمؤمنین،‌ دوستان و اولیاء خودش را وارد بهشت، دشمنانش را داخل جهنم می کند.

«ابن اثیر» هم مطالبی در این زمینه دارد. البته ما دو تا «ابن اثیر» داریم. عزیزان دقت کنند بعضاً بزرگواران اشتباه می کنند. یک «ابن اثیر» مشهور داریم که صاحب «الکامل فی التاریخ» است ایشان شهرت جهانی دارد و متوفای 630 هجری است که از او تعبیر به «عضد الدین» می کردند و کنیه اش ابو الحسن است.

یک ابن اثیر داریم صاحب «النهایة فی غریب الحدیث» است و کتاب های لغتی زیاد دارد. ایشان متوفای 606 است و از او تعبیر به «مجدالدین» می کنند و کنیه اش ابو السعادات است.

«ابن اثیر جزری» همان «عضد الدین» است که صاحب «الکامل فی التاریخ» است که البته علامه امینی "الناقصُ‌ فی التاریخ" می گوید. زیرا اینها تاریخی نوشتند که انسان وقتی نگاه می کند چیزی جز هوای نفس و پیاده کردن آمال و آرزوی حکومتها چیز دیگری نمی بیند.

شما کتاب هایی مانند: تاریخ طبری، تاریخ ابن اثیر و قبل از اینها تاریخ های دیگری که این آقایان نوشته اند را ملاحظه بفرمایید ببینید اینها در رابطه با مسائل مربوط به ولایت، غدیر، حدیث دار، حدیث منزلت یا حدیث قرطاس و ... چه کار کردند.

سیره ابن هشام را ببینید؛ ابن هشام متوفای 218 است. واقدی متوفای 207 است. ابن اسحاق متوفای 151 است. همین طوری شروع می شود به نظرم اولین تاریخ نویس ابن اسحاق متوفای 151 است.

بعد از او واقدی متوفای 207، ابن هشام متوفای 218 بعد نوبت به آقای طبری متوفای 310 می رسد. ابن اثیر هم متوفای 630 است. ابن کثیر دمشقیه متوفای 774 است.

ایشان هر چه دارد از آنها است و چیز جدیدی ندارد. جز چهار تا فحش و ناسزایی به شیعه ها داشته باشد چیز دیگری شما نمی بینید. «تاریخ اسلام» ذهبی هم همین طور که این کتاب 52- 53 جلد است. شما ببینید از آیه:

(قُلْ لَا أَسْأَلُكُمْ عَلَيهِ أَجْرًا إِلَّا الْمَوَدَّةَ فِي الْقُرْبَى)

بگو: من هيچ پاداشی از شما بر رسالتم درخواست نمی ‌کنم جز دوست ‌داشتن نزديکانم [= اهل بيتم‌]؛

سوره شوری (42): آیه 23

چه برای بشریت و چه برای مسلمان ها آورده اند؟

متأسفانه مستشرقین هم وقتی می خواهند تاریخ اسلام را ملاحظه کنند نمی آیند کتاب کافی که بخش اعظم جلد اول در رابطه با تاریخ است را ببینند.

من چندی قبل سخنرانی در دانشگاه باقر العلوم داشتم، گفتم از بزرگان شیعه کافی در جلد اولش کلاً در رابطه با تاریخ ائمه است. کلینی متوفای 328 است. قبل از او آقای صفّار متوفای 299 است. بصائر الدرجات همه در رابطه با ائمه است. خزاز متوفای قرن چهارم کتابش کفایة الأثر در رابطه با ائمه است.

همین طور ارشاد شیخ مفید در رابطه با تاریخ ائمه است. ابن شهر آشوب در رابطه با ائمه (علیهم السلام) است از مستشرقین نمی بینیم در کتاب هایشان اشاره کرده باشند و یا از این کتابها مطلبی نقل بکنند. این هم یک مصیبتی است چه کار باید کرد؟

در آن جلسه دانشگاه باقر العلوم، یکی از آقایان که در مقطع دکتری مشغول درس است می گفت: من تا به حال نمی دانستم کتاب کافی، مطالب تاریخی دارد، بعد از صحبت فلانی رفتم جلد اول کافی را دیدم، دیدم چقدر روایات در رابطه با تاریخ ائمه از رسول اکرم گرفته تا حضرت ولی عصر (ارواحنا فداه) دارد.

این هم مشکلی است که بر مظلومیت شیعه در عصر تشعشع شیعه در عرصه گیتی باید تأسف خورد یا گریه کرد.

در هر صورت ...

آقای «ابن کثیر» هم در کتاب «النهایة فی غریب الحدیث»، دارد که:

«وفي حديث علي أنا قسيم النار أراد أن الناس فريقان فريق معي فهم على هدى وفريق علي فهم على ضلال فنصف معي في الجنة ونصف علي في النار»

النهاية في غريب الحديث والأثر؛ اسم المؤلف: أبو السعادات المبارك بن محمد الجزري الوفاة: 606، دار النشر: المكتبة العلمية - بيروت - 1399هـ - 1979م، تحقيق: طاهر أحمد الزاوى - محمود محمد الطناحي، ج4، ص61

می گوید: حضرت امیر که فرمود من تقسیم کننده آتش هستم مرادش این است که مردم دو دسته هستند یک دسته با علی هستند این ها در هدایت هستند. یک دسته ضد علی هستند این ها در ضلالت هستند. نصف مردم و ملت با علی در بهشت هستند نصف شان دشمنان علی در جهنم هستند.

آقای ابن اثیر از کجا در آورده 50- 50 کرده است. خیلی جالب است می گوید نصفشان با علی در بهشت هستند و نصفشان با دشمنان علی در جهنم هستند.

ما خدمت جناب آقای ابن اثیر بزرگوار می خواهیم عرض کنیم حدیث قرطاس خلاف این را می گوید. حدیث حوض وقتی اصحاب را مطرح می کند می گوید اکثریت گرفتار آتش هستند. پیغمبر فرمود:

«فلا أُرَاهُ يَخْلُصُ منهم إلا مِثْلُ هَمَلِ النَّعَمِ»

جز تعداد اندکی از آتش جهنم نجات پیدا نمی کنند.

الجامع الصحيح المختصر؛ اسم المؤلف: محمد بن إسماعيل أبو عبدالله البخاري الجعفي الوفاة: 256، دار النشر: دار ابن كثير , اليمامة - بيروت - 1407 - 1987، الطبعة: الثالثة، تحقيق: د. مصطفى ديب البغا، ج 5، ص 2407، ح 6215 

این که می گوید: «نصفٌ في الجنة ونصفٌ في النار» ان شاء الله این طوری باشد. ما والله، تالله، بالله العلي العظیم راضی نیستیم هیچ گوینده لا اله الا الله شیعه، سنی، وهابی، زیدی، اسماعیلی، دروزی و ... گرفتار آتش جهنم بشوند. به هیچ وجه راضی نیستیم و خوشحال هم نیستیم اینها بخواهند وارد آتش جهنم بشوند.

از خدا هدایت اینها را به مسیر حق طلب می کنیم، آنها از ما خوششان بیاید یا خوششان نیاید ما را اهل جهنم بدانند یا اهل جهنم ندانند. ما در حق همه دعا می کنیم:

«اللَّهُمَّ اغْفِرْ لِلْمُؤْمِنِينَ وَالْمُؤمِنَاتِ وَالْمُسْلِمِينَ وَالْمُسْلِماتِ»

این ذکر قنوت شیعیان در طول تاریخ بوده است.

آقای زمخشری کتابی دارد بنام «الفائق في غريب الحديث»، کتاب هایی را که ابتدا آوردم همه کتاب لغت است. یعنی قضیه «قسیم الجنة والنار» فرهنگ شده و به کتاب لغت رفته است. یک مطلب تا به صورت فرهنگ عمومی در نیاید لغویین نسبت به آن حدیث عکس العمل نشان نمی دهند.

مجری:

یعنی چیزی این قدر شایع شده است که دیگران هم بخواهند چیزی را استعمال بکنند می توانند حتی به این استناد بکنند.

حضرت آیت الله حسینی قزوینی:

بله، استعمال این عبارت در جامعه به قدری شایع است که به گوش همه رسیده و به صورت فرهنگ شده است. این که: «علي قسیم النار یا قسیم الجنة والنار» به صورت فرهنگ شده است در کتاب لغت می خواهد برای مردم توضیح بدهد. زیرا مردم شنیدند «علي قسیم الجنة والنار» ولی نمی دانند چیست؟

«زمخشری» در «الفائق فی غریب الحدیث» دارد:

«قسم عَليّ رَضِي الله تَعَالَى عَنهُ أَنا قسيم النَّار. أَي مقاسمها ومساههما»

یعنی من مُقاسم و مساهم یک عده ای هستم و سهم بهشتیان را به بهشت می اندازم و جهنمیان را به جهنم می برم.

«يَعْنِي أَن أَصْحَابه على شطرين: مهتدون وضالون»

خیلی عجیب است! واقعاً آدم تأسف می خورد به تعصب آقایانی که کتاب لغت نوشتند. دیدید که «ابن اثیر» صحابه را نصف کرد و پنجاه پنجاه کرد. ان شاء الله پنجاه پنجاه بشود؛ نه آقا نود و نُه در یک بشود؛ نود و نُه اهل بهشت باشند یک نفر از آن ناصبی های صحابه به جهنم بروند. یا صد در صد بهشت بروند ما بخیل نیستیم.

خدایا تو شاهد باش ما به هیچ وجه راضی نیستیم یک گوینده لا اله الا الله حتی نسبت به مسیحی ها و دیگر پیروان ادیان آسمانی راضی نیستیم گرفتار آتش جهنم بشوند.

ولی وقتی آیات قرآن را در رابطه با وصف جهنم می خوانیم بدن آدم می لرزد، آدم دشمن ترین دشمنش را هم در عذاب ببینید دل آدم کباب می شود.

اینها عده ای هستند نصب به عداوت رسول اکرم، نصب به عداوت امیرالمؤمنین در سراسر وجودشان نشسته و عجین شده است آمدند همان راه را انتخاب کردند چون خودشان انتخاب کردند می گویند خود کرده را ملامت نیست.

ایشان هم می گوید یعنی اصحاب امیرالمؤمنین دو قسم هستند مهتدون و ضالّون، عبارت «أصحابَهُ» را ایشان از کجا آورده است؟

امیرالمؤمنین می فرماید: «أنا قسیم النار» من قسمت کننده آتش هستم و ابن اثیر هم گفت تعدادی به دوست علی،‌ تعدادی دشمن علی هستند. آیا این تعدادی که دشمن علی هستند از اصحاب علی (سلام الله علیه) هستند؟ نمی دانیم اینها فردای قیامت چه جوابی دارند؟ دلمان برای اینها می سوزد. یعنی اصحاب حضرت دو قسم هستند یک سری هدایت یافتگان و دیگری گمراهان هستند!؟

«فكأنه قاسم النار إياهم فشطر لها وشطر معه في الجنة»

الفائق في غريب الحديث؛ اسم المؤلف: محمود بن عمر الزمخشري الوفاة: 538، دار النشر: دار المعرفة - لبنان، الطبعة: الثانية، تحقيق: علي محمد البجاوي -محمد أبو الفضل إبراهيم، ج3، ص 195

آتش را تقسیم کرده قسمتی را در آتش برده و قسمتی از اصحابش که با او بودند به بهشت برد. این هم فرمایش ایشان است.

اینها کتاب های لغوی است که هیچ راه گریزی نیست و اثبات می کند «أنا قسیم النار، أنا قسیم الجنة والنار» فرهنگ مردم شده است.

مجری:

نکته، نکته بسیار دقیقی است. نگاه می کنیم شاید در کتب دسته اول حدیثی این را نمی بینیم اما از آن طرف در این کتاب ها می بینیم خودش نشان دهنده تحریف های گسترده ای است که آن جا حواس شان بوده در کتاب های حدیث نیاورند اما اینجا از دستشان در رفته است و این فرهنگ کلی مطرح شده است.

حضرت آیت الله حسینی قزوینی:

بله، مثلا در رابطه با توهین و نسبت هذیان گویی خلیفه دوم به نبی مکرم که گفت «إن الرجل ليهجر» وقتی می خواهند در کتاب های روایی این را بگویند، می نویسند:

«قال عُمَرُ إِنَّ النبي غَلَبَهُ الْوَجَعُ وَعِنْدَنَا كِتَابُ اللَّهِ حَسْبُنَا»

الجامع الصحيح المختصر؛ اسم المؤلف:  محمد بن إسماعيل أبو عبدالله البخاري الجعفي الوفاة: 256، دار النشر: دار ابن كثير , اليمامة - بيروت - 1407 - 1987، الطبعة: الثالثة ، تحقيق: د. مصطفى ديب البغا، ج1، ص54، ح 114

می گویند عمر گفته بیماری غلبه کرده ولی در کتابهای لغت ابن اثیر و دیگران می بینیم به صراحت می گویند عمر گفته «إن الرجل ليهجر»!!

یعنی در متن جامعه و فرهنگ جامعه قضیه روشن است و ابن اثیر و دیگران در کتاب های لغت، در ماده حَجرَ که می رسند، حدیث «إنَّ الرجلَ لیحجُر» را آوردند.

آقای «منصور بن حسین آبی» متوفای 421، که محدث است و لغت شناس نیست. یک جمله زیبایی دارد می گوید:

«سُئِلَ أحمدُ بنُ حنبل عَنْ قول الناسِ: علي قَسِيمُ الجنَّةِ والنَّار»

از احمد بن حنبل سوال شد عبارت «قول الناس» یعنی عموم مردم دارند می گویند: «علي قَسِيمُ الجنَّةِ والنَّار» این درست است؟

علی را بالای منبر یک عده دارند سب، شتم و لعن می کنند یا بعضی از اینها مثل «حریز ابن عثمان» 70 بار صبح، 70 بار شب امیر المؤمنین را مورد لعن قرار می دهد امیدواریم ان شاء الله آن چه که شایسته است خدای عالم با او برخورد بکند.

می گوید جمعیت این طور می گویند این درست است؟ علي «قسیم الجنةِ والنار» است؟

«فَقَال هَذا صحیحٌ»

این حرف درست و صحیحی است.

«لأنَّ النبي عليه السلامُ قالَ لعلي: ' لا يحبُّك إلا مؤمِنٌ ولا يُبغضُكَ إلا مُنَافقٌ ' والمؤمن من الجنَّةِ والمُنافِقُ في النِّار»

پیغمبر به علی فرمود علی جان تو را جز مؤمن دوست نمی دارد و جز منافق دشمن نمی دارد.

نثر الدر في المحاضرات؛ اسم المؤلف: أبو سعد منصور بن الحسين الآبي الوفاة: 421هـ، دار النشر: دار الكتب العلمية - بيروت /لبنان - 1424هـ - 2004م، الطبعة: الأولى، تحقيق: خالد عبد الغني محفوط، ج5، ص 138

ابویعلی هم دارد که:

«سمعت محمد بن منصور يقول كنا عند أحمد بن حنبل فقال له رجل يا أبا عبدالله ما تقول في هذا الحديث الذي يروى أن عليا قال أنا قسيم النار فقال وما تنكرون من ذا أليس روينا أن النبي صلى الله عليه وسلم قال لعلي لا يحبك إلا مؤمن ولا يبغضك إلا منافق قلنا بلى»

گفت آیا این روایت را پیغمبر فرموده است یا نه؟ گفتم بله!

«قال فأين المؤمن؟ قلنا في الجنة»

مؤمن کجا است؟ «لا یحبُک إلا مؤمن». گفتیم در بهشت.

«قال وأين المنافق قلنا في النار»

سوال کرد منافق در کجا است؟ گفتیم منافق در آتش جهنم است.

«قال فعلي قسيم النار»

پس علی ابن ابیطالب معیار حق و باطل است.

طبقات الحنابلة؛ اسم المؤلف: محمد بن أبي يعلى أبو الحسين الوفاة: 521، دار النشر: دار المعرفة - بيروت، تحقيق: محمد حامد الفقي، ج1، ص320

آنهایی که محبت علی را دارند مؤمن هستند و به بهشت می روند. آنهایی که عداوت علی را دارند منافق هستند و به جهنم می روند. زیرا علي «قسیم الجنةِ والنار» است. اصلاً‌ پیغمبر هم اگر نفرموده بود عقل سلیم این را نشان می دهد.

حدیثی که در کتاب صحاح شما آمده است:

«إنه لَعَهْدُ النبي الْأُمِّيِّ إلي أَنْ لَا يُحِبَّنِي إلا مُؤْمِنٌ ولا يُبْغِضَنِي إلا مُنَافِقٌ»

صحيح مسلم؛ اسم المؤلف: مسلم بن الحجاج أبو الحسين القشيري النيسابوري الوفاة: 261، دار النشر: دار إحياء التراث العربي - بيروت، تحقيق: محمد فؤاد عبد الباقي، ج1، ص86، ح78

«ابن کثیر دمشقی سلفی»، شاگرد ابن تیمیه در کتاب البدایة، نقل می کند:

«عن عباية عن علي قال انا قسيم النار اذا كان يوم القيامة قلت هذا لك وهذا لي»

قیامت می شود امیر المؤمنین می فرماید من به آتش می گویم این مال تو، این مال من، مال خودت را بگیر سهم من هم به بهشت برود.

البداية والنهاية؛ اسم المؤلف: إسماعيل بن عمر بن كثير القرشي أبو الفداء الوفاة: 774، دار النشر: مكتبة المعارف – بيروت، ج7، ص356

بعد شروع می کند یک سری حرفهای بی اساس زدن، کاری نداریم از شاگرد ابن تیمیه بیش از این در نمی آید!!

«ابن حجر مکی» در «الصواعق المحرقة» که علیه شیعه نوشته است، ایشان هم در این جا مفصل آورده است که علی ابن ابی طالب در جمع شورای شش نفره ای که عمر تشکیل داده بود، در آن جا فرمود شما را به خدا قسم می دهم از میان شما کسی هست که پیغمبر درباره او گفته باشد:

«أنت قسيم الجنة والنار يوم القيامة غيري»

غیر از من کسی از میان شما است پیغمبر بگوید تو «قسیم الجنة والنار»‌ هستی

«قالوا اللهم لا»

گفتند به خدا همچنین حرفی نسبت به خودمان نشنیدیم.

«ومعناه ما رواه غيره عن علي الرضا أنه صلى الله عليه وسلم قال له»

از امام رضا نقل کردند که فرمود:

«أنت قسيم الجنة والنار فيوم القيامة تقول النار هذا لي وهذا لك»

بعد از ابوبکر خلیفه اول نقل می کند می گوید از پیغمبر شنیدم که فرمود:

«لا يجوز أحد الصراط إلا من كتب له علي الجواز»

فقط کسی از پل صراط می گذرد که برگ عبور از علی بن ابیطالب داشته باشد.

الصواعق المحرقة على أهل الرفض والضلال والزندقة؛ اسم المؤلف: أحمد بن محمد بن علي ابن حجر الهيثمي الوفاة: 973هـ، دار النشر: مؤسسة الرسالة - لبنان - 1417هـ - 1997م، الطبعة: الأولى، تحقيق: عبد الرحمن بن عبد الله التركي - كامل محمد الخراط،  ج 2، ص 369

جلسه گذشته هم عرض کردم فرضاً انسان می خواهد در یک منطقه نظامی برود برگ عبور نداشته باشد دم در به هیچ وجه او را راه نمی دهند. در یک وزارتخانه ای می خواهد برود یک برگ عبوری باید داشته باشد. در یک کشوری می خواهید بروید تا ویزا و برگ عبور نداشته باشید در آن کشور شما را راه نمی دهند.

قیامت هم همینگونه است. می خواهید باور کنید یا باور نکنید، باور می کنید رحمکم الله، باور نمی کنید عداکم الله. ولی ان شاء الله یک روزی همدیگر را می بینیم.

شاید در برزخ آقایان خدمتی، هاشمی و دیگران و دیگران همدیگر را ببینیم می گوییم ما آن جا گفتیم شما زیر بار نرفتید شما نتیجه را چطور دیدید؟ آنجا تعریف می کنند ما هم می شنویم. آنجا آرزوی برگشت می کنید، التماس می کنید ما را بر گردانید و مؤمن بشویم و عمل صالح انجام بدهیم آن آرزوها فایده ای ندارد. ندا می آید:

(وَامْتَازُوا الْيوْمَ أَيهَا الْمُجْرِمُونَ)

(و به آنها می ‌گويند:) جدا شويد امروز ای گنهکاران!

سوره یس (36): آیه 59

امیدواریم که ان شاء الله آن جا روز پشیمانی نباشد. یک عبارتی را در کتاب «السنة» تألیف «خلال» دیدم. ایشان متوفای 211 هجری است. در حقیقت معاصر امام رضا و امام جواد (سلام الله علیهما) بوده است و در رتبه اساتید بخاری هم است. یعنی هم عصر با «صنعانی» متوفای 211 و «ابن ابی شیبه» متوفای 236 است.

ایشان نقل می کند:

«قلت لخالد وأيش قال حديث علي أنا قسيم النار قلت لخالد حدثكم به أبو عوانة عن الأعمش قال نعم»

به خالد گفتم آیا ابو عوانه از اعمش این حدیث علی را گفته است؟ گفت بله

«ثم قال أبي كان أبو عوانة وضع كتابا فيه معايب أصحاب النبي صلی الله علیه وسلم وفيه بلايا»

پدرم گفت ابوعوانه معایب اصحاب پیغمبر را در کتابی نوشته است.

«يا أبا عوانة أعطني ذلك الكتاب»

سلام ابن ابی مطیع گفت: کتابت را به من بده می خواهم کتاب را ببینم!

«فأعطاه فأخذه سلام فأحرقه»

سلام کتاب را گرفت و آن را داخل آتش انداخت و آن را سوزاند.

السنة؛ اسم المؤلف: أبو بكر أحمد بن محمد بن هارون بن يزيد الخلال الوفاة: 311 هـ، دار النشر: دار الراية - الرياض - 1410هـ - 1989م، الطبعة: الأولى، تحقيق: د.عطية الزهراني، ج3، ص510، ح 819 و 820

گفتیم چرا این کتاب را به آتش انداختی؟ گفت برای این که در این کتاب حدیث «علیٌ قسیم الجنة والنار» آمده است. این برای ما قابل تأمل نیست!!

(قُلْ مُوتُوا بِغَيظِكُمْ)

بگو: «با همين خشمي که داريد بميريد!

سوره آل عمران (3): آیه 119

جالب اینجاست که می گوید: «إسنادُهُ صحیح»؛ سندش هم صحیح است و هیچ مشکلی از نظر سند ندارد. چاپ عربستان سعودی هم است. می گوید چون در اینجا حدیث «علي قسیم النار» با سند صحیح است و لذا ما به هیچ وجه زیر بار این مطلب نمی رویم.

اینها با امیرالمؤمنین چه کار کردند؟ این همه از بزرگان نقل کردیم که در رابطه با «قسیم الجنة والنار» در کتابهای لغت از قول آقای احمد ابن حنبل و دیگران آمده. این آقا می گوید نه؛ این کتاب را باید در آتش بیاندازیم!!

می داند اگر علی «قسیم الجنة والنار» هست، فردا با آقای «سلام بن ابی مطیع» چه برخوردی خواهد کرد؟ اگر قبول کند باید تمام اعتقاداتش را کنار بگذارد.

مجری:

واقعاً تأسف آور است انسان وقتی اینها را می بیند. در فضائل آقا امیرالمؤمنین همین یک حدیث اگر باشد کفایت می کند و طبیعی هم است این صحبت ها را نسبت به این مطلب می بینیم.

نکته بسیار جالب و جذاب دیگری که حضرت استاد اشاره هم فرمودند این است که همه انسان ها دوست دارند وارد بهشت بشوند اما این شرط دارد شرطش را همین الان با هم دیدیم و خواندیم و مستنداتش را هم مشاهده کردیم.

اگر همه افراد از دوستان و یاران امیرالمؤمنین باشند دیگر جهنمی خلق نمی شود اتفاقاً‌ همین تعبیر و مشابه این تعابیر در کتب روایی هم آمده است.

حضرت استاد الحمدلله تا این جای برنامه روایت قسیم بودن حضرت آقا امیرالمؤمنین نسبت به بهشت و جهنم را بررسی کردیم و دیدیم که این حدیث نه تنها در منابع معتبر شیعه و در زیارتنامه ها حتی آمده است؛ بلکه اهل سنت هم این را نقل کردند آن هم چه نقل هایی، نقل هایی در کتب لغت که صرف وجود این کلام در آن کتاب ها نشان از این دارد که این صحبت، صحبت رایج و شایعی بوده که این قدر همه این را شنیده بودند که کتاب لغت می آید به آن مثال می زند. کتب لغت می گوید کلمه قسیم به معنای مقاسم است به این صورت پیش می رود.

«صدیق» و «فاروق»؛ از صفات اختصاصی امیرالمؤمنین (سلام الله علیه)

حضرت استاد قبل از این که وارد بحث بعدی بشویم یکی از عزیزان سوالی پرسیدند این صحبت شما که علی «قسیمُ النار والجنة» است مغایر با اعتقاد به فاروق بودن خلیفه دوم است در صورتی که همه می دانیم فاروق از صفات ایشان است.

حضرت آیت الله حسینی قزوینی:

در پاسخ به این بزرگوار که این فرمایش را کردند عرض کنم که «معجم کبیر طبرانی»، از سلمان و ابوذر نقل می کند که هر دو گفتند:

«أَخَذَ رسول اللَّهِ بِيَدِ عَلِيٍّ فقال إِنَّ هذا أَوَّلُ من آمَنَ بِي وهو أَوَّلُ من يُصافِحُنِي يوم الْقِيَامَةِ»

پیغمبر از دست علی گرفت و فرمود این اولین کسی است که به من ایمان آورد، اولین کسی است که در قیامت با من مصافحه می کند.

«وَهَذَا الصِّدِّيقُ الأَكْبَرُ وَهَذَا فارُوقُ هذه الأُمَّةِ يُفَرَّقُ بين الْحَقِّ وَالْبَاطِلِ»

صدیق، همین علی است. فاروق این امت علی ابن ابی طالب است.

المعجم الكبير؛ اسم المؤلف: سليمان بن أحمد بن أيوب أبو القاسم الطبراني الوفاة: 360، دار النشر: مكتبة الزهراء - الموصل - 1404 - 1983 ، الطبعة: الثانية، تحقيق : حمدي بن عبدالمجيد السلفي، ج6، ص 269، ح6184

«ابن عبد البر» در کتاب الإستیعاب، همین تعبیر را از ابو لیلی غفاری دارد:

«عن أبي ليلى الغفاري قال سمعت رسول الله يقول ستكون بعدي فتنة فإذا كان ذلك فالزموا علي بن أبي طالب»

ابولیلی می گوید از پیغمبر شنیدم فرمود بعد از من، فتنه ای خواهد شد، اگر فتنه بعد از من برخواست ملازم علی باشید.

«فإنه أول من يراني‌وأول من يصافحني يوم القيامة هو الصديق الأكبر وهو فاروق هذه الأمة يفرق بين الحق والباطل وهو يعسوب المؤمنين والمال يعسوب المنافقين»

اول کسی که در قیامت من را می بیند و زیارت می کند علی است. صدیق اکبر علی است فاروق این امت هم علی ابن ابیطالب است.

الاستيعاب في معرفة الأصحاب؛ اسم المؤلف: يوسف بن عبد الله بن محمد بن عبد البر الوفاة: 463، دار النشر: دار الجيل - بيروت - 1412، الطبعة: الأولى، تحقيق: علي محمد البجاوي، ج4، ص1744، ح3157

«ابن اثیر جزری» متوفای 630 هم در «اسد الغابة» همان روایت را می آورد:

«ستكونُ بعدي فتنة، فإذا كان ذلك فالزموا عَلِيَّ بن أبي طالب، فإنه أوّل من يراني، وأوَّل من يصافحني يوم القيامة، وهو الصديق الأكبر، وهو فاروقُ هذه الأمة، يفرق بين الحق والباطل»

أسد الغابة في معرفة الصحابة؛ اسم المؤلف: عز الدين بن الأثير أبي الحسن علي بن محمد الجزري الوفاة: 630هـ، دار النشر: دار إحياء التراث العربي - بيروت / لبنان - 1417 هـ - 1996 م، الطبعة: الأولى، تحقيق: عادل أحمد الرفاعي، ج6، ص284

«ابن شُبه نُمیری» در کتاب تاریخ مدینه منوره، می گوید ابن شهاب گفت:

«بلغنا أن أهل الكتاب كانوا أول من قال لعمر الفاروق وكان المسلمون يؤثرون ذلك في قولهم»

اول کسی به عمر فاروق گفت اهل کتاب بودند. بعد مسلمانها از قول آنها در منابع شان نقل کردند.

«ولم يبلغنا أن رسول الله ذكر في ذلك شيئا ولم يبلغنا أن ابن عمر قال ذلك »

همچنین حرفی پیغمبر درباره خلیفه دوم نگفت. عبد الله عمر همچنین حرفی در رابطه با پدرش نقل نکرده است.

تاريخ المدينة المنورة؛ اسم المؤلف: أبو زيد عمر بن شبة النميري البصري الوفاة: 262هـ، دار النشر: دار الكتب العلمية - بيروت  - 1417هـ-1996م، تحقيق: علي محمد دندل وياسين سعد الدين بيان،  ج 1، ص 350

«ابن جوزی» این روایت را در کتاب الموضوعات نقل می کند:

«عن النبي قالت: (رأيت ليلة أسرى بي في العرش فرندة خضراء فيها مكتوب بنور أبيض: لا إله إلا الله محمد رسول الله أبو بكر الصديق عمر الفاروق)»

پیغمبر می گفت در شب معراج به عرش رفتم دیدم آن جا با نور سفید نوشته: محمد رسول خدا است ابوبکر صدیق است عمر هم فاروق است!

الموضوعات؛ اسم المؤلف: أبو الفرج عبد الرحمن بن علي بن محمد القرشي الوفاة: 597 هـ، دار النشر: دار الكتب العلمية - بيروت - 1415 هـ -1995م، الطبعة: الأولى، تحقيق: توفيق حمدان، ج1، ص244

نمی دانم واقعا اگر این روایتها را پیغمبر فرموده است چرا در سقیفه کسی از این حرف ها نزد؟ آمدند به جان انصار افتادند پدر صاحب بچه را در آوردند. با مشت به دماغ «حباب ابن منذر» زدند شکستند، «سعد ابن عباده» را لِه کردند گفتند: «اقتلوه فإنه منافق» یکی از این روایت ها را آنجا می گفتند کار تمام بود.

ایشان می گوید:

«هذا حدیثٌ لا یصح‌ والمتهم به عمر بن إسماعيل»

‌این حدیث صحیح نیست. کسی که این حدیث را جعل کرده است عمر ابن اسماعیل است.

«قال يحيى: ليس بشيء كذاب دجال سوء خبيث»

یحیی ابن معین گفته این آقا کذاب و دجال است و هم خباثت بدی دارد.

الموضوعات؛ اسم المؤلف: أبو الفرج عبد الرحمن بن علي بن محمد القرشي الوفاة: 597 هـ، دار النشر: دار الكتب العلمية - بيروت - 1415 هـ -1995م، الطبعة: الأولى، تحقيق: توفيق حمدان، ج1، ص244

یعنی این راوی به آخر آخر خباثت رفته است. برادرهای بزرگوار این را چه کار کنیم؟

آقای «ابن حبان» در کتاب المجروحین خود نقل می کند:

«قال رسول الله ما في الجنة شجرة أو قال ورقه إلا مكتوب عليها لا إله إلا الله

محمد رسول الله أبو بكر الصديق عمر الفاروق عثمان ذو النورين

در بهشت یک درختی است در ورقه هایش نوشته شده است

آن یکی گفت در عرش نوشته است، این می گوید نه، در برگ درخت های بهشت هم نوشته شده است. بعد می گوید:

«وهذان خبران باطلان موضعان لا شك فيه»

این دو حدیث، هم باطل است هم جعلی است که شکی در جعلی بودن و باطل بودنش نیست.

المجروحين من المحدثين والضعفاء والمتروكين؛ اسم المؤلف: الإمام محمد بن حبان بن أحمد بن أبي حاتم التميمي البستي الوفاة: 354هـ، دار النشر: دار الوعي - حلب - 1396هـ، الطبعة: الأولى، تحقيق: محمود إبراهيم زايد، ج2، ص116

در تاریخ ابن عساکر، جلد 44، صفحه 51 در رابطه با عمر می گوید اهل کتاب بودند که فاروق گفتند حتی پسر خلیفه دوم هم همچنین حرفی نزده است. «ابن اثیر جزری» در أسد الغابة می گوید:

«بلغنا أَنا أَهل الكتاب كانوا أَوّل من قال لعمر: الفاروق»

اهل کتاب (یهودی ها و مسیحی ها) اولین بار به عمر گفتند تو فاروق هستی

أسد الغابة في معرفة الصحابة؛ اسم المؤلف: عز الدين بن الأثير أبي الحسن علي بن محمد الجزري الوفاة: 630هـ، دار النشر: دار إحياء التراث العربي - بيروت / لبنان - 1417 هـ - 1996 م، الطبعة: الأولى، تحقيق: عادل أحمد الرفاعي، ج4، ص162

این ها را چه کار کنیم؟ این را بیایند جواب بدهند. هیچ کدام از اینها در کتاب های شیعه نبود همه از کتاب های اهل سنت بود. تشکر می کنیم از این بزرگواری که این سوال را مطرح کرده بودند.

مجری:

از یک طرف فارق بودن و صدیق بودن این افراد را نفی کردند و از طرفی دیگر فاروق بودن آقا امیر المؤمین را اثبات کردند. بیننده گرامی قطعاً اگر اهل تحقیق و پژوهش و اهل وجدان باشند حتماً برنامه را دیدند و به حق و حقیقت رسیدند.

اجتماع مردم بر حب امیرالمؤمنین (سلام الله علیه) مانع خلقت آتش جهنم!

حضرت استاد ما در بعضی از روایات شنیدیم اگر تمام مردم بر حب آقا امیرالمؤمنین جمع می شدند همه وارد بهشت می شدند. و چه بسا اصلاً جهنمی خلق نمی شد. آیا این حدیث صرفاً یک چیزی است که در افواه الناس است یا سند معتبری هم نسبت به آن وجود دارد؟

حضرت آیت الله حسینی قزوینی:

عبارت: «لَوِ اجْتَمَعَ النَّاسُ عَلَى حُبِّ عَلِيِّ بْنِ أَبِي طَالِبٍ لَمَّا خَلَقَ اللَّهُ النَّار» در کتب اهل سنت به صورت کاملاً معتبر نقل شده است.

«خوارزمی» متوفای 568 در این زمینه مطلبی آورده است. ذهبی از خوارزمی تالی تلو پیغمبر اولو العزم تعبیر کرده است. خوارزمی از ابن عباس نقل می کند که رسول اکرم فرمود:

«لو اجتمع الناس على حب علي بن أبي طالب لما خلق الله النار»

اگر تمام مردم بر محبت علی اجتماع می کردند خدای عالم آتش را نمی آفرید.

المناقب؛ نوسنده: الموفق الخوارزمي وفات : 568، تحقيق: الشيخ مالك المحمودي، ناشر: مؤسسة النشر الإسلامي التابعة لجماعة المدرسين بقم المشرفة، ص67

جناب آقای سیوطی در کتاب «الحاوی للفتاوی» که یک کتاب فقهی است می گوید:

«ولو اجتمع الناس على حبه ما خلق الله جهنم وقال معاذ بن جبل: حب علي بن أبي طالب حسنة لا تضر معهما معصية، وبغضه معصية لا تنفع معها حسنة»

اگر مردم بر محبت علی اجتماع داشتند خدا جهنم را نمی آفرید از معاذ نقل می کند حب علی، حسنه ای است که گناه ضررش نمی زند بغض علی معصیتی است که هیچ حسنه و فایده ای ندارد.

الحاوي للفتاوي في الفقه وعلوم التفسير والحديث والاصول والنحو والاعراب وسائر الفنون؛ اسم المؤلف: جلال الدين عبد الرحمن بن أبي بكر السيوطي الوفاة: 911هـ، دار النشر: دار الكتب العلمية - بيروت / لبنان - 1421هـ - 2000م، الطبعة: الأولى، تحقيق: عبد اللطيف حسن عبد الرحمن، ج2، ص42

البته پیامش این است آن کسانی که محبت و ولایت علی را دارند اگر گناه هم کرده باشند، خدا اینها را یا در دنیا گرفتارشان می کند گناهانشان بخشیده می شود. یا موقع جان کندن شکنجه می شوند یا فشار قبر یا در قیامت یا نهایتاً اینکه به جهنم می رود مدتی آن جا می ماند بعد خداوند به احترام محبت امیرالمؤمنین از جهنم نجات می دهد و وارد بهشت می شود و خلود در نار برای محبین علی نیست این محب علی، شیعه باشد یا سنی باشد فرقی نمی کند.

باز در کتب شیعه مرحوم مجلسی در بحار از فضل ابن شاذان از ابن عباس نقل می کند می گوید حدیث قدسی است پیغمبر فرمود خدا فرموده است:

«لَوِ اجْتَمَعَ النَّاسُ كُلُّهُمْ عَلَى وَلَايَةِ عَلِيٍّ مَا خَلَقْتُ النَّارَ»

اگر تمام مردم بر ولایت علی اجتماع می کردند من آتش را نمی آفریدم.

در روایت دیگر از جابر ابن عبد الله می گوید:

«مَنْ أَحَبَّ أَنْ يُجَاوِرَ الْجَلِيلَ فِي دَارِهِ وَ يَأْمَنَ حَرَّ نَارِهِ فَلْيَتَوَلَّ عَلِيَّ بْنَ أَبِي طَالِبٍ»

هر کس دوست دارد مجاور جلیل (نبی اکرم) باشد و از حرارت آتش در امان باشد ولایت علی را انتخاب کند.

بحار الأنوارالجامعة لدرر أخبار الأئمة الأطهار (ط - بيروت)؛ نویسنده: مجلسى، محمد باقر بن محمد تقى، ناشر: دار إحياء التراث العربي، محقق/ مصحح: جمعی از محققان، ج 39، ص 247

روایت دیگر از ابن عباس نقل می کند:

«إِنَّ النَّاسَ لَوِ اجْتَمَعُوا عَلَى حُبِّ عَلِيِّ بْنِ أَبِي طَالِبٍ (علیه السلام) لَمَا خَلَقَ اللَّهُ النَّارَ»

سمط النجوم العوالي في أنباء الأوائل والتوالي، اسم المؤلف:  عبد الملك بن حسين بن عبد الملك الشافعي العاصمي المكي، دار النشر: دار الكتب العلمية - بيروت - 1419هـ- 1998م، تحقيق: عادل أحمد عبد الموجود- علي محمد معوض؛ ج 3، ص 67

باز پیغمبر به امیرالمؤمنین فرمود:

«لَوْ اجْتَمَعَتِ الْخَلَائِقُ عَلَى وَلَايَتِكَ لَمَا خَلَقَ اللَّهُ النَّارَ وَ لَكِنْ أَنْتَ وَ شِيعَتُكَ الْفَائِزُونَ يَوْمَ الْقِيَامَةِ»

اگر تمام خلایق بر ولایت تو اجتماع می کردند، خدای عالم آتش را نمی آفرید.

بحار الأنوارالجامعة لدرر أخبار الأئمة الأطهار (ط - بيروت)؛ نویسنده: مجلسى، محمد باقر بن محمد تقى، ناشر: دار إحياء التراث العربي، محقق/ مصحح: جمعی از محققان، ج39، ص248

در کتاب «بشارت المصطفی» که تألیف «عماد الدین طبری» است هم به همین شکل است.

پیشینه جالب و شنیدنی ولایت امیرالمؤمنین (سلام الله علیه)

یک سوالی اینجا شاید مطرح شود این است که: فرمود «لَوِ اجْتَمَعَ النَّاسُ»، اگر تمام مردم؛ نگفت: «لو إجتمع المسلمون» یا در این روایت خواندیم «لَوْ اجْتَمَعَتِ الْخَلَائِقُ عَلَى وَلَايَتِكَ» تمام خلق بر ولایت تو اجتماع می کردند.

آیا مگر در ادیان گذشته مثلا در آیین حضرت آدم، حضرت شیث، ادریس، نوح و... بحث امیرالمؤمنین (سلام الله علیه) مطرح بود؟

دیلمی متوفای 509 در «الفردوس بمأثور الخطاب» از حذیفه نقل می کند که گفت:

«لو علم الناس متى سمي علي أمير المؤمنين ما أنكروا فضله»

 اگر مردم می دانستند علی ابن ابی طالب چه زمانی لقب امیرالمؤمنین گرفته است فضائلش را انکار نمی کردند.

«سمي أمير المؤمنين وآدم بين الروح والجسد»

آدم هنوز آفریده نشده بود خداوند علی ابن ابی طالب را امیرالمؤمنین نامید.

بعد می گوید:

«وإذ أخذ ربك من بني آدم من ظهورهم ذريتهم وأشهدهم على أنفسهم ألست بربكم قالت الملائكة بلى قال تبارك وتعالى أنا ربكم ومحمد نبيكم وعلي أميركم»

به همه خلایق خدا فرمود پروردگار شما من هستم پیغمبر شما محمد است علی هم امیر شما است.

الفردوس بمأثور الخطاب؛ اسم المؤلف: أبو شجاع شيرويه بن شهردار بن شيرويه الديلمي الهمذاني الملقب إلكيا الوفاة: 509 هـ، دار النشر: دار الكتب العلمية - بيروت - 1406 هـ - 1986م، الطبعة: الأولى، تحقيق: السعيد بن بسيوني زغلول، ج3، ص354، ح5066

در روز الَست یعنی قبل از آفرینش آسمان و زمین که خداوند تمام موجودات عالم را به صورت ذره در آنجا آفریده، ولایت علی ابن ابی طالب را برای همه عرضه کرد. یک دسته قبول کردند یک دسته قبول نکردند. یعنی تمام امتها‌ آنجا بودند تا قیام قیامت.

نکته دیگر اینکه «ابن عساکر» در ذیل آیه شریفه 45 سوره زخرف که فرمود:

(وَاسْأَلْ مَنْ أَرْسَلْنَا مِنْ قَبْلِكَ مِنْ رُسُلِنَا)

از رسولانی که پيش از تو فرستاديم بپرس.

سوره زخرف (43): آیه 45

در معراج دستور دادند به پیغمبر از پیامبران گذشته بپرس هدف بعثتشان چه بود؟

«قال على ولايتك وولاية علي بن أبي طالب»

تاريخ مدينة دمشق وذكر فضلها وتسمية من حلها من الأماثل؛ اسم المؤلف: أبي القاسم علي بن الحسن إبن هبة الله بن عبد الله الشافعي الوفاة: 571، دار النشر: دار الفكر - بيروت - 1995، تحقيق: محب الدين أبي سعيد عمر بن غرامة العمري، ج42، ص241

انبیاء گذشته همگی گفتند ما بر ولایت علی بن ابیطالب مبعوث شدیم. کتاب هم کتاب سنی است. آقای ابن عساکر والله، بالله،‌ تالله شیعه نیست کسی هم نگفت این آقا شیعه است.

ثعلبی در تفسیرش همین را دارد:

«قال رسول الله: أتاني ملك فقال: يامحمد واسأل من أرسلنا من قبلك من رّسلنا على ما بعثوا، قال: قلت: على ما بعثوا، قال: على ولايتك وولاية علي بن أبي طالب»

الكشف والبيان (تفسير الثعلبي )؛ اسم المؤلف: أبو إسحاق أحمد بن محمد بن إبراهيم الثعلبي النيسابوري الوفاة: 427 هـ - 1035م، دار النشر: دار إحياء التراث العربي - بيروت - لبنان - 1422هـ-2002م، الطبعة: الأولى، تحقيق: الإمام أبي محمد بن عاشور، مراجعة وتدقيق الأستاذ نظير الساعدي، ج 8، ص 338

خوارزمی هم در مناقب همین را دارد. آقای حاکم نیشابوری با سند صحیح در معرفة علوم الحدیث، همین تعبیر را دارد:

«قال النبي يا عبد الله أتاني ملك فقال يا محمد وسل من أرسلنا من قبلك من رسلنا على ما بعثوا قال قلت على ما بعثوا قال على ولايتك وولاية علي بن أبي طالب»

ایشان نسبت به «ابن مظفر» راوی این روایت هم می گوید:

«وهو عندنا حافظ ثقة مأمون»

معرفة علوم الحديث؛ اسم المؤلف: أبو عبد الله محمد بن عبد الله الحاكم النيسابوري الوفاة: 405، دار النشر: دار الكتب العلمية - بيروت - 1397هـ - 1977م، الطبعة: الثانية، تحقيق: السيد معظم حسين، ج1، ص 95

اینکه می گوید اگر خلایق بر ولایت علی اجماع می کردند خدای عالم آتش را نمی آفرید، این در حقیقت یک حرف دقیق و ظریفی است.

مجری:

حضرت استاد به انتهای برنامه رسیدیم یک دعایی بفرمایید تا ان شاء الله حسن ختام برنامه باشد.

حضرت آیت الله حسینی قزوینی:

خدایا تو را قسمت می دهیم به آبروی ملائکه، به آبروی انبیاء و اولیاء ات، به آبروی محمد و آل محمد، به آبروی امیر المؤمنین، به آبروی زهرای مرضیه اگر بناست برای ما امشب جمعه یک دعا به اجابت برسانی یک حاجت به ما بدهی به احترام تمام اولیاء ات و اسماء حسنایت دعا و حاجت ما را تعجیل در فرج مولای ما ولی عصر قرار بده.

خدایا اگر بناست تفضل کنی حاجت های دیگری هم برای ما برآورده کنی، به آبروی انبیاء و اولیاء ات و اسماء حسنایت به ما ایمان کامل و یقین خالص و معرفت نورانی محمد و آل محمد عنایت کن.

ما را از یاران خاص، سربازان فداکار و شهدای رکاب حضرت ولی عصر قرار بده.

خدایا رفع گرفتاری از همه گرفتاران بنما. مشکلاتی که کشور ما گرفتار شده خدایا به آبروی امیرالمؤمنین با دست توانای حضرت ولی  عصر (ارواحنا فداه) مشکلات کشور ما را چه در حوزه فرهنگی چه در حوزه اقتصادی حل بفرما.

دعاهای ما را خدا به اجابت برسان!

مجری:

خیلی ممنون و متشکر حضرت استاد بسیار استفاده کردیم و بهره بردیم، همچنین تشکر می کنم از همه شما بینندگان عزیز و ارجمند که امشب هم تا انتهای برنامه همراه ما بودید. تا دیدار آینده خدا نگهدار!


اخلاق علوی سیره مهدوی>

تقوا سیره مهدوی معرفت اهل بیت ع نعمت ولایت امیرالمومنین علی ع قسیم النار و الجنة پل صراط شیعه محبت امیرالمومنین ع