سایر قسمت ها
اخلاق علوی سیره مهدوی

قسمت چهل و دوم برنامه اخلاق علوی و سیره مهدوی با کارشناسی آیت الله سید محمد حسینی قزوینی
موضوع: عبور از پل صراط در قیامت، فقط با اجازه نامه امیرالمؤمنین (سلام الله علیه)


دیگر قسمت ها

 بسم الله الرحمن الرحیم

21/02/1402

موضوع: عبور از پل صراط در قیامت، فقط با اجازه نامه امیرالمؤمنین (سلام الله علیه)

برنامه اخلاق علوی و سیره مهدوی

فهرست مطالب این برنامه:

خلاصه ای از مطالب جلسات گذشته!

عبور از پل صراط در قیامت، فقط با اجازه نامه امیرالمؤمنین (سلام الله علیه)

تفسیر روایی دلنشین، از آیه 24 سوره قاف!

عده ای که بدون حساب و کتاب وارد بهشت می شوند!!

آیا همه مردم از حکومت امیرالمؤمنین (علیه السلام) رضایت داشتند؟

مجری:

أَعُوذُ بِاللَّهِ مِنَ الشَّيْطَانِ الرَّجِيم‏، بِسْمِ اللهِ الرَّحْمنِ الرَّحِیمِ الْحَمْدلِلَّهِ رَبِّ العالَمين‏ وَ صَلَّى اللَّهُ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ الطَّيِّبِينَ الطَّاهِرِينَ

عرض سلام و ادب و احترام دارم خدمت همه شما بینندگان عزیز شبکه جهانی حضرت ولی عصر (عجل الله تعالی فرجه الشریف).

الحمدلله باز این توفیق نصیب مان شد که در سیدلیالی و در شب جمعه دیگر برنامه «اخلاق علوی و سیره مهدوی» را محضر همه شما گرامیان تقدیم بکنیم.

برنامه ای که این افتخار را داریم در محضر استاد حضرت آیت الله حسینی قزوینی هستیم. ان شاء الله امشب هم بتوانیم نهایت بهره و استفاده را محضرشان ببریم.

 همان طور که مطلع هستید برای شروع در بحثهای معرفتی و در بحثهای اخلاقی هر چیزی که انسان بخواهد با دل وارد آن بشود نیاز داریم بحثمان را با نام حضرت زهرای مرضیه (سلام الله علیها) شروع بکنیم.

بحمد لله این توفیق را داریم در این شب هایی که در محضر حضرت استاد هستیم حسن مطلع این برنامه و این برنامه ها همین ذکر و همین یاد است. حضرت استاد در خدمتتان هستیم.

حضرت آیت الله حسینی قزوینی:

سلام علیکم ورحمة الله وبرکاته.

السَّلَامُ عَلَيْكَ يَا بَقِيَّةَ اللَّهِ فِي أَرْضِه،‏ السَّلَامُ عَلَيْكَ يَا مِيثَاقَ اللَّهِ الَّذِي أَخَذَهُ وَ وَكَّدَهُ- السَّلَامُ عَلَيْكَ يَا وَعْدَ اللَّهِ الَّذِي ضَمِنَه‏، السَّلَامُ عَلَيْكَ يَا صَاحِبَ الْمَرْأَى وَ الْمَسْمَع‏ فَمَا شَيْ‏ءٌ مِنَّا إِلَّا وَ أَنْتُمْ لَهُ السَّبَبُ وَ إِلَيْهِ السَّبِيل

خدمت بینندگان عزیز و گرامی خالصانه ترین سلامم را تقدیم می کنم و موفقیت بیش از پیش برای همه عزیزان از خدای منان خواهانم.

طبق برنامه همیشگی مطلع عرائض مان را با یادی از صدیقه طاهره (سلام الله علیها) آغاز می کنیم. باشد که حضرت گوشه چشمی به ما کند که هم دنیای ما و هم دین ما و هم آخرت ما آباد خواهد شد.

خودم دیدم که آتش شعله ور بود  *  خودم دیدم که زهرا پشت در بود

خودم دیدم که زهرا ناله می کرد  *  خودم دیدم که دستش بر کمر بود

خودم دیدم که هم افتاده بر خاک  *  کنارش فضه را خونین جگر بود

خودم دیدم که زینب ایستاده  *  کنار مادرش با چشم تر بود

خودم دیدم رخ نیلی او را  *  زدند آتش تمام پیکرم را

خودم شستم دل شب همسرم را  *  به اشک دیده از جان بهترم را

همه گریند به مظلومی زهرا  *  اما  این علی بود که مظلوم تر از زهرا بود

گرچه در مورد حضرت زهرا به تعبیر امام صادق (سلام الله علیه) قضیه روز بیعت فراموش شدنی نیست و آتشی بر قلب همه فرزندانشان است؛ ولی امیر المؤمنین (سلام الله علیه) 30 سال سوخت و ساخت و آتش گرفت و تحمل کرد.

نَفْسِي عَلَى زَفَرَاتِهَا مَحْبُوسَةٌ  *  يَا لَيْتَهَا خَرَجَتْ مَعَ الزَّفَرَات‏

مناقب آل أبي طالب عليهم السلام (لابن شهرآشوب)؛ نویسنده: ابن شهر آشوب مازندرانى، محمد بن على، محقق / مصحح: ندارد ناشر: علامه، ج‏1، ص240

امیدواریم ان شاء الله خدای عالم منت بگذارد مقدمات ظهور فرزند زهرا حجة ابن الحسن (سلام الله علیه) را نزدیک کند تا بیاید برای همیشه ظلم و ستم را از صفحه گیتی بر افکند و داد مظلومان را از ظالمان بستاند.

همچنین منت بگذارد ما را از یاران خاص و سربازان فداکار و شهدای رکابش قرار بدهد ان شاء الله.

مجری:

الهی آمین. بالاترین و بهترین دعا که ان شاء الله در حق همه مستجاب بشود و قطعاً نیازمند یک مسیر و راهی است که انسان باید خودش را برای آن لحظه بسازد که بتواند از آن یاران خاص و پا در رکابان حضرت باشد و این برنامه برای همین تشکیل شده است.

بحمد لله این توفیق را داشتیم در جلسات برنامه اخلاق علوی و سیره مهدوی در محضر حضرت استاد بودیم و از این بحث می کردیم که یاران خاص حضرت باید چه ویژگی هایی داشته باشند؟ این که چطور باید خداوند را بشناسند؟ چطور باید خداوند را عبادت بکنند؟

خلاصه ای از مطالب جلسات گذشته!

حضرت استاد! مشتاقانه منتظر ادامه مطالب هستیم. اگر امکانش هست یک مقدمه ای از آن چیزی که نقل شده و فرمایش کردید بیان بفرمایید تا ان شاء الله وارد مبحث جدید بشویم.

حضرت آیت الله حسینی قزوینی:

اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِه‏ مُحَمَّد وَ عَجِّلْ فَرَجَهُم‏

أَعُوذُ بِاللَّهِ مِنَ الشَّيْطَانِ الرَّجِيم‏، بِسْمِ اللهِ الرَّحْمنِ الرَّحِیمِ وَبِهِ نَسْتَعين وَهُوَ خَيرُ نَاصِرٍ وَ مُعِينْ الْحَمْدُلِلَّه ‏وَ الصَّلَاةِ عَلَى رَسُولِ اللَّهِ وَعلَیٰ آلِهِ آل الله لَا سِيَّمَا علَیٰ مَوْلانَا بَقِيَّةَ اللَّه‏ وَ الّلعنُ الدّائمُ‏ علَیٰ أَعْدائِهِمْ أعداءَ الله إلىٰ يَوم لِقَاءَ اللّه

يَا وِقَايَةَ اللَّهِ وَ سِتْرَهُ وَ بَرَكَتَهُ، أَغِثْنِي أَدْرِكْنِي، صِلْنِي بِكَ وَ لَا تَقْطَعْنِي.‏

عرض شد یکی از بالاترین اهدافی که برای یک مسلمان است - نه فقط شیعه - این است که بتواند در رکاب حضرت ولی عصر (ارواحنا فداه) قرار بگیرد و در صف یاران آن حضرت باشد؛ نه خدای ناکرده در صف دشمنان حضرت.

برای این که ما بتوانیم در صف دوستان و یاران آن بزرگوار باشیم باید تلاش کنیم ویژگیهای یاران حضرت را در وجود خودمان احیاء کنیم.

این را با برنامه ای به نام «اخلاق علوی و سیره مهدوی» آغاز کردیم و عرض کردیم که یاران حضرت ولی عصر (ارواحنا فداه) در تمام مراحل اعتقادی و اخلاقی نمونه عالم هستی هستند.

در توحید، بالاترین مقام توحید را دارند؛ در معرفت، حق خدا را آن گونه ای که شایسته است می شناسند. نسبت به انبیاء گذشته،‌ ایمان کامل دارند. نسبت به نبی مکرم شک و تردیدی ندارند.

نسبت به حقانیت اهل بیت و امامت اهل بیت (علیهم السلام) با تمام وجود، رگ، پوست و استخوانشان از حقانیت ولایت امیرالمؤمنین (سلام الله علیه) و فرزندان بزرگوارش عجین است.

عرض شد ماها هر چه تلاش کنیم گناه نکنیم، نخواهیم توانست. چون خدای عالم فقط آن چهارده نور پاک را معصوم آفریده است و بس.

به تعبیر امام سجاد که فرمود: خدایا جنگ ما با شیطان، جنگ نابرابر است. او ما را می بیند، او بر ما تسلط دارد و ما او را نمی بینیم؛ ولی آنچه که مایه خوشحالی ما است این است که خدایا بر خودت توکل می کنیم و به خودت واگذار می کنیم و با توکلمان به خودت می دانیم که شر او را از ما دور خواهی کرد.

ما برای این که بتوانیم گناهانی که عمداً، سهواً یا خطأً از ما سر زده است اینها را به یک نوعی از پرونده مان پاک کنیم، نه تنها گناهان مان را از پرونده پاک کنیم بلکه تلاش کنیم با توجه به اسم مقدس خدای عالم:

«يَا مُبَدِّلَ السَّيِّئَاتِ بِأَضْعَافِهَا مِنَ الْحَسَنَات‏»

الصحيفة السجادية؛ على بن الحسين عليه السلام، محقق / مصحح: ندارد، ناشر: دفتر نشر الهادى - قم، 1376ش. ص36

از خدا بخواهیم، به اولیائش قسم بدهیم، به صدیقه طاهره و قلب شکسته و مظلومیت امیرالمؤمنین، به اشک های جاری چشمان امیرالمؤمنین که در دل شب از فراغ زهرا می سوخت و می ساخت و از خوف خدای عالم اشک می ریخت؛ به آن اشکان پاک چشم علی قسم بدهیم به مظلومیت علی قسم بدهیم گناهان ما را به چندین برابر به حسنه مبدل کند. «يَا مُبَدِّلَ السَّيِّئَاتِ بِأَضْعَافِهَا مِنَ الْحَسَنَات‏»؛ این وعده خدا است خدای عالم بر وعده هایش تخلف نمی کند. ولی گر گدا کاهل بود تقصیر صاحبخانه چیست.

(وَأَنْ لَيسَ لِلْإِنْسَانِ إِلَّا مَا سَعَى)

و اينکه برای انسان بهره ‌ای جز سعی و کوشش او نيست

سوره نجم (53): آیه 39

از ما حرکت؛ البته حرکت هم توفیقش از اوست. ولی خدای عالم یک سر سوزنی به ما اختیاری داده است.

این که گویی این کنم یا آن کنم * این دلیل اختیار است ای صنم

وقتی که ما آمدیم از این اختیار خدا دادیمان که اگر یک اتفاقی در زندگی مان بخواهد بیافتد یک حرفی بخواهیم بزنیم و حرکتی کنیم میلیون ها سبب، مسبب، علت و معلول باید دست به دست هم بدهد تا این اتفاق بیافتد، تا من بتوانم یک کلمه حرف بزنم؛ تمام این علت ها همه دست خدا است.

فقط برای این که تکلیف روشن بشود و خوب و بد از هم جدا بشود خدای عالم یک سر سوزنی اختیار و انتخاب به ما داده است که ما راه خوب را انتخاب کنیم یا راه بد را انتخاب کنیم. آن انتخاب هم باز دست خودش است هر لحظه ای بخواهد انتخاب را از ما سلب بکند مالک است، قوام و اراده مان دست اوست. دین، دنیا و آخرت مان ملک اوست، مالک هر کاری بخواهد در ملک خودش انجام می دهد.

خداوند بر ما منت گذاشته و سر سوزنی حق انتخاب به ما داده و انتخابی که می کنیم باز به حول و قوه او انتخاب می کنیم. باز بعد از انتخاب هم می خواهیم حرکت کنیم باز به اراده، لطف، قدرت و به حول او حرکت می کنیم. همه چیز دست اوست

 (اللَّهُ خَالِقُ كُلِّ شَيءٍ)

خدا خالق همه چيز است

سوره رعد (13): آیه 16

اگر ما همین یک جمله را از قرآن خوب بتوانیم فکر کنیم؛ یعنی در یک گوشه ای دور از هیاهو بنشینیم چشم مان را ببندیم (اللَّهُ خَالِقُ كُلِّ شَيءٍ) یعنی چه؟ خدا آفریننده همه چیز است. فکر من چیز است یا نه؟ پس خالقش خدا است. حرف من شیئ است یا نه؟ پس خالقش خدا است. حرکت من شیئٌ یا نه؟ پس خالق این هم خدا است.

به تعبیر علامه طباطبایی:

«أن كل ما يصدق عليه اسم شي‏ء ما خلا الله فهو مخلوق‏»

الميزان فى تفسير القرآن‏؛ طباطبايى، سيد محمد حسين‏، ناشر: دفتر انتشارات اسلامى جامعه‏ى مدرسين حوزه علميه قم؛ 1417 ق‏ ج‏7، ص: 296

این معنای توحید است. یعنی تلاش کنیم «لیس في الدار غیرُهُ دیّار» در عالم هستی یک وجود است آن هم وجود حق تعالی است مابقی همه جلوه اوست.

(فَأَينَمَا تُوَلُّوا فَثَمَّ وَجْهُ اللَّهِ)

و به هر سو رو کنيد، خدا آنجاست!

سوره بقره (2): آیه 115

این عالم هم به طوری به او وابستگی دارد

(هُوَ الَّذِي خَلَقَ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضَ فِي سِتَّةِ أَيامٍ ثُمَّ اسْتَوَى عَلَى الْعَرْشِ يعْلَمُ مَا يلِجُ فِي الْأَرْضِ وَمَا يخْرُجُ مِنْهَا وَمَا ينْزِلُ مِنَ السَّمَاءِ وَمَا يعْرُجُ فِيهَا وَهُوَ مَعَكُمْ أَينَ مَا كُنْتُمْ وَاللَّهُ بِمَا تَعْمَلُونَ بَصِيرٌ)

او کسي است که آسمانها و زمين را در شش روز [= شش دوران‌] آفريد؛ سپس بر تخت قدرت قرار گرفت (و به تدبير جهان پرداخت)؛ آنچه را در زمين فرو مي‌رود مي‌داند، و آنچه را از آن خارج مي‌شود و آنچه از آسمان نازل مي‌گردد و آنچه به آسمان بالا مي‌رود؛ و هر جا باشيد او با شما است، و خداوند نسبت به آنچه انجام مي‌دهيد بيناست!

سوره حدید (57): آیه 4

(وَ هُوَ مَعَكُم‏) تمام این عالم هستی با اراده او می چرخد. البته به قول علامه طباطبایی اراده از اسماء فعل است، از اسم ذات نیست. یعنی این طوری نیست خدای عالم اراده کند یک چیزی به وقوع بپیوندد نه، بین خدای عالم و اشیاء هیچ فاصله ای نیست. عالَم اراده اوست نه نتیجه اراده اوست.

مردان خدا دقت های توحیدیشان تا چه حدی است. می گوید اراده حق تمام عالم هستی است از وجود مقدس نور اهل بیت گرفته تا ریزترینش و تمام عالم ارادة الله است نه نتیجه ارادة الله. اینها تکه های عرفانی و توحیدی است خیلی زیادی صلاح نیست بیشتر باز بشود

مصلحت نیست که از پرده برون افتاد راز * ورنه در مجلس رندان خبری نیست که نیست

ما بتوانیم به این مرحله از توحید برسیم که احساس کنیم آن چه که از ما سر می زند همه فعل الله و ارادة الله است.

عرض کردم فقط یک سر سوزنی به تعبیر علامه طباطبایی انتخابی به ما دادند که تکلیف درست بشود، بهشتی و جهنمی از هم تفکیک بشود. خوبان از بدان از هم جدا بشوند و اراده می کنیم یک کاری را انجام بدهیم بعد از این که اراده می کنیم باز آن جا فعل الله است خدای عالم همه کاره است. یک مقداری دقت کنیم این حالت در ما ایجاد بشود.

در جلسه گذشته در رابطه با آیه 71 سوره مریم صحبت کردیم و عرض کردیم که بین مفسرین غوغا و سر و صدا است.

(وَإِنْ مِنْكُمْ إِلَّا وَارِدُهَا كَانَ عَلَى رَبِّكَ حَتْمًا مَقْضِيا * ثُمَّ نُنَجِّي الَّذِينَ اتَّقَوْا وَنَذَرُ الظَّالِمِينَ فِيهَا جِثِيا)

و همه شما (بدون استثنا) وارد جهنم می ‌شويد؛ اين امری است حتمی و قطعی بر پروردگارت! سپس آنها را که تقوا پيشه کردند از آن رهايی می بخشيم؛ و ظالمان را -در حالی که (از ضعف و ذلت) به زانو در آمده‌ اند- در آن رها می ‌سازيم.

سوره مریم (19): آیات 71 و 72

بعضی از مفسرین بزرگوار می گویند همه باید وارد آتش جهنم بشوند، بعد خدای عالم به کرمش متقین را نجات می دهد.

خدا آیت الله خزعلی (رضوان الله تعالی علیه) را بیامرزد، ایشان از مفسرین نامی عصر ما بود. بنده تفاسیر خیلی از بزرگواران را دیدم، ولی کسی را در تفسیر قرآن مثل آیت الله خزعلی، دقیق ندیدم.

متأسفانه آثار ایشان خیلی چاپ نشده است. فرزندانشان، شاگردانشان و ما خودمان خیلی عرضه نداشتیم اینها را به رشته تحریر بیاوریم و چاپ بشود.

 ایشان در یک تعبیری می گوید اگر بنا باشد (وَإِنْ مِنْكُمْ إِلَّا وَارِدُهَا) همه باید وارد آتش جهنم بشوند این با رحمانیت و رحیمیت حق منافات دارد. خدای عالم حضرت علی را می خواهد وارد آتش جهنم کند حضرت زهرا وارد آتش جهنم کند بعد نجات بدهد!؟

بعضی ها یک مقداری کم مهری می کنند و دقتی در پیرامون نوشته هایشان ندارند این لغزش قلم آقایان است وگرنه خدای نا کرده قصد و غرض خاصی نیست.

«لِكُلِّ جَوَادٍ كَبْوَة»

ما فرمایشات علامه طباطبایی را در المیزان آوردیم. فرمایشات آقایان در تفسیر نمونه را آوردیم و روایاتی هم در این زمینه نقل کردیم. اگر سوال جدیدی هست در خدمتتان هستم.

مجری:

سلامت باشید. در جلسات پیش بحث به زیبایی پیش رفت. هم از یک طرف کاملاً بحث علمی بود و سبک و سیاق علمی هم در این بحث کاملاً مشخص بود و نمود داشت. از طرفی دیگر آن زیبایی بحث هایی که با ولایت عجین می شوند بحث را لذتبخش تر کرده بود. اگر نکته ای خاصی نسبت به دو آیه وجود دارد بفرمایید تا ان شاء الله وارد مبحث بشویم.

عبور از پل صراط در قیامت، فقط با اجازه نامه امیرالمؤمنین (سلام الله علیه)

حضرت آیت الله حسینی قزوینی:

در گذشته گلایه فرزند ناخلف از پدرش نسبت به علامه طباطبایی و مؤلفین و مؤلف محترم تفسیر نمونه را عرض کردیم و گفتیم که این بزرگواران ای کاش کل روایات را ملاحظه می کردند.

ما از کتاب اعتقادات شیخ صدوق (رضوان الله تعالی علیه) این عبارت را آوردیم که در صفحه 71 آمده است

«قال الشيخ (رضي اللّه عنه)»

یعنی شیخ صدوق.

«اعتقادنا في الصراط أنّه حق، و أنّه جسر جهنّم، و أنّ عليه ممرّ جميع الخلق»

اعتقاد ما در پل صراط این است که حق است و آن پلی بر روی جهنم است تمام خلایق از روی این پل باید بگذرند.

بعد همین جا ایشان به آیه 71 سوره مریم اشاره می کند (وَإِنْ مِنْكُمْ إِلَّا وَارِدُهَا كَانَ عَلَى رَبِّكَ حَتْمًا مَقْضِيا) خیلی واضح و روشن است.

این بزرگواران حتی علامه طباطبایی (رضوان الله تعالی علیه) هم به این مطالب اشاره نکردند. مرحوم شیخ طوسی (رضوان الله تعالی علیه) که متوفای 460 است؛ مرحوم صدوق متوفای 381 است و شیخ مفید متوفای 413 هجری است.

ما انتظار داشتیم این بزرگواران حداقل این کتابی که در اعتقادات نوشتند ملاحظه می فرمودند. اگر هم قبول نداشتند می آوردند و نقد می کردند. حال آن که قابل نقد هم نیست. زیرا روایات متعدد در این زمینه داریم که باید کاملاً دقت بشود.

ایشان می آورد و می گوید (وَإِنْ مِنْكُمْ إِلَّا وَارِدُهَا) تمام شما وارد می شوید، یعنی وارد پل صراط می شوید یعنی خدای عالم برای رفتن به بهشت یک پلی قرار داده است همه باید از روی پل رد بشوند.

اینکه بگوئیم (وَإِنْ مِنْكُمْ إِلَّا وَارِدُهَا) انبیاء باشند و ائمه باشند (نستجیر بالله) همه باید داخل آتش جهنم بشوند، بعد خدای عالم یک عده را نجات بدهد؛ این به تعبیر آیت الله خزعلی (رضوان الله تعالی علیه) با رحمانیت خدا سازگاری ندارد.

بعد ایشان می گوید صراط، اسم حجت های الهی است. یعنی ائمه؛ هر کس این حجت های الهی در دنیا را بشناسد و از اینها اطاعت کند، خدای عالم جواز عبور از صراط را در قیامت به او خواهد داد.

بعد شیخ صدوق می گوید رسول اکرم به امیرالمؤمنین فرمود:

«يَا عَلِيُّ إِذَا كَانَ يَوْمُ الْقِيَامَةِ أَقْعُدُ أَنَا وَ أَنْتَ وَ جَبْرَئِيلُ عَلَى الصِّرَاطِ»

 وقتی روز قیامت شد من، تو و جبرئیل سه تایی در کنار صراط می نشینیم

«فَلَا يَجُوزُ عَلَى الصِّرَاطِ إِلَّا مَنْ كَانَتْ مَعَهُ بَرَاءَةٌ بِوَلَايَتِكَ»

هیچ کس حق عبور از پل صراط ندارد مگر کسی برگ آزادی از آتش با ولایت تو داشته باشد.

إعتقادات الإمامية (للصدوق)، ابن بابويه، محمد بن على، مصحح: ندارد، ناشر: كنگره شيخ مفيد، ص71

یعنی اگر امیرالمؤمنین امضاء کند این شخص جزء واردین به بهشت است و از این پل، پایین نخواهد افتاد. چقدر زیبا و عالی است یعنی آیه را می آورد بعد کنار آیه، روایت را هم می آورد.

در این زمینه عبارت زیاد داریم. مرحوم شیخ مفید (رضوان الله تعالی علیه) شرحی بر اعتقادات شیخ صدوق دارد. ایشان می گوید:

 «قال ابو جعفر»

 ابو جعفر یعنی شیخ صدوق

«اعتقادنا في الصراط أنه حق و أنه جسر»

البته ایشان آن آیه را در این جا نیاورده است بلکه آیه دیگری را آورده است. ایشان می گوید صراط در لغت به معنای طریق است و ولایت علی ابن ابیطالب و ائمه (علیهم السلام) را که صراط نام نهاده اند چون اینها طریق به بهشت هستند. امیرالمؤمنین فرمودند:

«أنا صراط الله المستقيم و عروته الوثقى التي لَا انْفِصامَ لَها»

من صراط مستقیم خدا و ریسمان محکم الهی هستم که هرگز پارگی ندارد.

یعنی اگر کسی من را قبول کرد و ولایت من را پذیرفت و محبت من را در وجودش قرار داد مستقیم به خدا وصل می شود

بعد شیخ مفید در توضیح روایت می گوید یعنی معرفت علی و تمسک به علی طریق به خداوند سبحان است. همچنین می گوید در روایت داریم در روز قیامت در راه بهشت پلی است که مردم از آن عبور می کنند، رسول اکرم در طرف راست این صراط است و امیرالمؤمنین در قسمت چپ این صراط است و نداء از طرف خدا می آید:

(أَلْقِيا فِي جَهَنَّمَ كُلَّ كَفَّارٍ عَنِيدٍ)

(خداوند فرمان می ‌دهد:) هر کافر متکبر لجوج را در جهنم افکنيد!

سوره ق (50): آیه 24

می گوید در جهنم بیاندازید تمام کسانی که کَفَّار و عَنید بودند؛ یعنی ناشکری کردند. کسانی که نعمت ولایت را نادیده گرفتند و در برابر ولایت، عناد (دشمنی) کردند.

بعد ایشان می گوید:

«و جاء الخبر أنه لا يعبر الصراط يوم القيامة إلا من كان معه براءة من علي بن أبي طالب (علیه السلام) من النار»

هیچ کس از این صراط نمی تواند عبور کند مگر کسی از طرف علی ابن ابیطالب یک کاغذی داشته باشد این کاغذ، کاغذ سقوط نکردن به آتش جهنم است.

یعنی در حقیقت این کاغذ امان نامه است. امیرالمؤمنین امضاء کرده است، امان نامه از چه؟ امان نامه از این که وارد آتش جهنم نشود.

می گوید هر کس این امان نامه را از امیرالمؤمنین داشته باشد وارد بهشت می شود اگر نداشته باشد وارد آتش جهنم می شود.

«و جاء الخبر بأن الصراط أدق من الشعرة و أحد من السيف على الكافر»

در خبر آمده است پل صراط از مو باریک تر و از شمشیر برنده تر است ولی برای کفار نه برای شیعیان و مؤمنین!

«و المراد بذلك أنه لا تثبت لكافر قدم على الصراط يوم القيامة من شدة ما يلحقهم من أهوال يوم القيامة»

کفار وقتی می خواهند به طرف بهشت بروند باید از این پلی که از مو باریک تر و از شمشیر برنده تر است عبور کنند. پل هایی می سازند که برای عبور ماشین و یا محل عبور حیوان سوار و یا پیاده است.

بعضی از پل ها نوبتی است ده دقیقه از این طرف می روند، ده دقیقه هم از آن طرف می ‌آیند به اندازه یک نفر است یک طرفه است یعنی نفر بیشتر از این پل نمی تواند رد بشود مثل پل های متحرکی که روی دریاها و دره ها می گذارند.

ولی آن پلی که خدای عالم روی جهنم گذاشته است نه ماشین رو، نه مال رو و نه آدم رو است، بلکه از مو باریک تر و از شمشیر برنده تر است.

کفار وقتی می بینند وحشت می کنند، همین دیدن آن پل‌ پدرشان را در می آورد. این

چه پلی است حتی به اندازه ای که انسان یک انگشتش را بخواهد سِیر بدهد امکان پذیر نیست. حتی انسان بخواهد یک نخود را عبور بدهد امکان پذیر نیست چون از مو باریک تر است.

این مثلی است که کافر از شدت مشکلاتی که برای او پیش می آید نمی تواند به طرف بهشت برود از پل سقوط می کند وارد آتش جهنم می شود.

(وَأَنَّ هَذَا صِرَاطِي مُسْتَقِيمًا)

اين راه مستقيم من است.

سوره انعام (6):‌ آیه 153

بعد آورده است که:

«و صراط الله تعالى دين الله و صراط الشيطان طريق العصيان»

راه خدا، دین خدا است و راه شیطان، راه معصیت است.

تصحيح اعتقادات الإمامية؛ نويسنده: مفيد، محمد بن محمد (تاريخ وفات مؤلف: 413 ق‏)، محقق / مصحح: درگاهى، حسين‏، ناشر: كنگره شيخ مفيد، ايران؛ قم:‏ 1414 ق‏، ص108

فردای قیامت کسانی که به دین الهی عمل کردند به دستورات خدا عمل کردند راهی بهشت می شوند و اگر عمل نکردند وارد آتش جهنم می شوند.

من چند عبارت از اهل سنت بیاورم. بعضی ها را در جلسه قبل نقل کردم ولی نا تمام ماند. «خطیب بغدادی» در تاریخ بغداد، جلد 3، از ابن عباس نقل می کند که می گوید به پیغمبر عرض کردم:

«يا رسول الله للنار جواز»

آیا برای عبور از آتش و گرفتار نشدن در آتش، مجوزی می خواهد؟

«قال نعم»

فرمود بله

 «قلت وما هو»

گفتم این مجوز عبور از آتش چه است؟

«قال: حب على بن أبى طالب»

فرمود حب علی ابن ابیطالب!

تاريخ بغداد؛ اسم المؤلف: أحمد بن علي أبو بكر الخطيب البغدادي الوفاة: 463، دار النشر: دار الكتب العلمية – بيروت، ج3، ص161

«ابن حجر مکی» در کتاب «الصواعق المحرقة» که در ریاض عربستان سعودی چاپ شده است و کتابی است که در رد شیعه نوشته شده است از «ابن سماک» و او از خلیفه اول نقل می کند که می گوید از پیغمبر شنیدم که فرمود:

«لا يجوز أحد الصراط إلا من كتب له علي الجواز »

هیچ کس از پل صراط نمی تواند عبور کند؛ مگر کسی که علی برای او مجوز بنویسد.

الصواعق المحرقة على أهل الرفض والضلال والزندقة؛ اسم المؤلف: أبو العباس أحمد بن محمد بن علي ابن حجر الهيثمي الوفاة: 973هـ، دار النشر: مؤسسة الرسالة - لبنان - 1417هـ - 1997م، الطبعة: الأولى، تحقيق: عبد الرحمن بن عبد الله التركي - كامل محمد الخراط، ج2، ص 369

در «مناقب ابن مغازلی» عبارت زیباتری است. «ابن عباس» از پیامبر نقل می کند که حضرت فرمود:

«عَلِيٌّ يَوْمَ الْقِيَامَةِ عَلَى الْحَوْضِ لَا يَدْخُلُ الْجَنَّةَ إِلَّا مَنْ جَاءَ بِجَوَازٍ مِنْ عَلِيِّ بْنِ أَبِي طَالِبٍ‏»

مناقب أمير المؤمنين علي بن أبي طالب رضي الله عنه؛ المؤلف: ابن المغازلي، علي بن محمّد (م 483)، المحقق: أبو عبد الرحمن تركي بن عبد الله الوادعي، الناشر: دار الآثار – صنعاء، الطبعة: الأولى 1424 هـ - 2003 م؛ ص 174، ح 156

کسی که بخواهد از پل صراط رد بشود ملائکه آن جا ایستادند می گویند: برگ عبور از علی ابن ابیطالب داری یا نداری؟ اگر داری بفرما اگر نداری راه شما پایین است.

«سیوطی» در کتاب «الحاوی للفتاویٰ» روایت قشنگی آورده است. این کتاب از کتاب های فقهی آقایان اهل سنت است. ایشان از قول «ابن عباس» می گوید:

«حب علي بن أبي طالب يأكل الذنوب كما تأكل النار الحطب»

 محبت علی ابن ابی طالب گناهان انسان را نابود و محو می کند همان طوری که آتش هیزم را از بین می برد.

«ولو اجتمع الناس على حبه ما خلق الله جهنم»

اگر تمام مردم بر محبت علی اجتماع می کردند خدا اصلاً جهنم را نمی آفرید.

الحاوي للفتاوي في الفقه وعلوم التفسير والحديث والاصول والنحو والاعراب وسائر الفنون؛ اسم المؤلف: جلال الدين عبد الرحمن بن أبي بكر السيوطي الوفاة: 911هـ، دار النشر: دار الكتب العلمية - بيروت / لبنان - 1421هـ - 2000م، الطبعة: الأولى، تحقيق: عبد اللطيف حسن عبد الرحمن، ج2، ص42

«خوارزمی» هم در کتاب مناقب، صفحه 67 از ابن عباس نقل می کند:

«لو اجتمع الناس على حب علي بن أبي طالب لما خلق الله النار»

اگر تمام مردم بر محبت علی اجتماع کرده بودند اصلاً خدای عالم آتش نمی آفرید.

المناقب؛ نوسنده: الموفق الخوارزمي وفات: 568، تحقيق: الشيخ مالك المحمودي، ناشر: مؤسسة النشر الإسلامي التابعة لجماعة المدرسين بقم المشرفة، ص67

چقدر زیباست. هیچ کدامش را ما از منابع شیعه نیاوردیم. در منابع شیعه زیاد داریم. آن دفعه آوردیم معانی الأخبار شیخ صدوق صفحه 32، امالی شیخ طوسی صفحه 642 و ... در کتاب هایمان الی ماشاء الله در این زمینه روایت داریم.

ولی حُسنش این است که خود علمای بزرگ اهل سنت مثل آقای سیوطی،‌ آقای خوارزمی، خطیب بغدادی و ابن حجر هیتمی همگی روایاتی را آورده اند و هیچ کدامشان نگفتند روایت ضعیف است.

وقتی یک روایتی می آورند اگر از دیدگاهشان سنداً و دلالتاً‌ اشکالی داشته باشد بلافاصله می گویند این روایت ضعیف است.

ولی ملاحظه بفرمایید ببینید آقای خطیب بغدادی، ابن حجر مکی، ابن مغازلی یا سیوطی، البته سیوطی خیلی مقید است یک روایت ضعیف باشد بلافاصله تذکر می دهد این روایت ضعیف است و همچنین خوارزمی، هیچ کدامشان نگفتند روایت ضعیف است.

به تعبیر آقا امام صادق (سلام الله علیه) که فرمود این دنیا مردم قدر ولایت ما را نمی دانند حتی شما شیعه ها هم قدر ولایت ما را نمی دانید، فردای قیامت نتیجه ولایت ما را دیدید آن وقت می فهمید خدای عالم چه نعمت عظمایی به شما کرم کرده بود.

یعنی حساب کنید همگی کنار پل صراط می آییم ملائکه آن جا ایستادند می پرسند برگ عبور داری یا نداری؟ مثل این که در مرزها می روید گذرنامه می خواهند اضافه از گذرنامه آیا ویزا داری یا نداری؟ اگر داری بفرما مهر می زند تشریف ببر و اگر نداری بر گرد!

اگر بخواهد از راه دیگر برود سر از سیاه چالهای زندان در می آورد. البته آن جا دیگر این طوری نیست اگر شما را مرز شلمچه راه ندادند از جای دیگر بروید، نه یک راه بیشتر به طرف بهشت نیست آن هم پل صراط است. اگر نداری با کله وارد آتش جهنم بشوید آن وقت است که:

(وَيقُولُ الْكَافِرُ يا لَيتَنِي كُنْتُ تُرَابًا)

و کافر می ‌گويد: «ای کاش خاک بودم (و گرفتار عذاب نمی ‌شدم)!»

سوره نبأ (78): آیه 40

التماس می کنند خدایا ما را بر گردان:

(وَلَوْ تَرَى إِذِ الْمُجْرِمُونَ نَاكِسُو رُءُوسِهِمْ عِنْدَ رَبِّهِمْ رَبَّنَا أَبْصَرْنَا وَسَمِعْنَا فَارْجِعْنَا نَعْمَلْ صَالِحًا إِنَّا مُوقِنُونَ)

و اگر ببيني مجرمان را هنگامي که در پيشگاه پروردگارشان سر به زير افکنده، مي‌گويند: «پروردگارا! آنچه وعده کرده بودي ديديم و شنيديم؛ ما را بازگردان تا کار شايسته‌اي انجام دهيم؛ ما (به قيامت) يقين داريم!»

سوره سجده (32): آیه 12

می گویند: ما را بازگردان تا آن ظلمی که در حق خودمان کردیم جبران کنیم. خطاب می آید تمام شد! به اندازه کافی برای شما فرصت دادیم.

مجری:

بسیار زیبا و قابل استفاده بود. یک نکته این که هم نسبت به آن مطلبی که ابتداً فرمایش کردید نسبت به تفسیری که مرحوم آقای خزعلی از این بیان داشتند اگر بنا است همان اول هر کسی وارد جهنم بشود بعدش بخواهد وارد بهشت بشود منافات با رحمانیت و رحیمیت دارد.

ما خداوند را صدا می کنیم:

«يَا مَنْ سَبَقَتْ رَحْمَتُهُ غَضَبَه‏»

المزار الكبير نویسنده: ابن مشهدى، محمد بن جعفر، ناشر: دفتر انتشارات اسلامى وابسته به جامعه مدرسين حوزه علميه قم، محقق/ مصحح: قيومى اصفهانى، جواد،  ص454

با این سازگار نیست از آن طرف هم آن کلامی که ضمیمه فرمودید با استناد به کلام مرحوم شیخ مفید که این صراط، صراط به سمت بهشت است.

این چیزی که بنده از فرمایشات حضرتعالی برداشت کردم این که آیه شریفه وقتی می فرماید (وَإِنْ مِنْكُمْ إِلَّا وَارِدُهَا) یعنی هیچ کس از شما نیست مگر این که وارد آن صراط بهشت قرار است بشود.

مرحوم شیخ مفید فرمود صراط یعنی صراط به سمت بهشت پس همان اول یک سری افراد هستند که وارد صراط بهشت شدند و نتیجتاً مقصد و ملجأشان همان جایی است که به آن می رسند و بهشت است.

مضاف بر این که حتماً بینندگان عزیز مشاهده کردند هم روایات متعددی که بود هم سخنان بزرگان یک سری افراد هستند معروف است اینها بدون هیچ حساب و کتابی وارد بهشت می شوند صحبتی از جهنم، آتش و عذاب به آن ها وارد نمی شود.

حالا نمی دانم ارتباط بین این دو تا گزاره، گزاره ای می گوید (وَإِنْ مِنْكُمْ إِلَّا وَارِدُهَا) از آن طرف هم یک عده هستند بدون حساب و کتاب وارد بهشت می شوند ارتباط بین این دو تا را چطور می توانیم بهتر درک بکنیم؟

تفسیر روایی دلنشین، از آیه 24 سوره قاف!

حضرت آیت الله حسینی قزوینی:

اولاً یک نکته ای نسبت به فرمایش مرحوم شیخ مفید (رضوان الله تعالی علیه)  عرض کنم که ناقص ماند؛ اول آن را جبران بکنم. ایشان در کتاب «تصحیح اعتقادات» به جای (وَإِنْ مِنْكُمْ إِلَّا وَارِدُهَا) آیه 24 سوره ق را آورد:

(أَلْقِيا فِي جَهَنَّمَ كُلَّ كَفَّارٍ عَنِيدٍ)

(خداوند فرمان می ‌دهد:) هر کافر متکبر لجوج را در جهنم افکنيد!

سوره ق (50): آیه 24

خدای عالم به رسول اکرم و امیرالمؤمنین می گوید تمام کسانی که کفران نعمت ولایت و عناد کردند در آتش جهنم بیاندازید.

«الجواهر المضیه» که از کتب اهل سنت و در رابطه با طبقات حنفیه است، نوشته علامه شیخ، امام، محدث محی الدین عبد القادر قرشی حنفی مصری؛ ایشان در این جا نقل می کند از «ابو سعید خدری» که پیغمبر فرمود:

«إذا كان يوم القيام قام تعالى لي ولعلي بن أبي طالب»

خدای عالم به منِ پیغمبر و امیرالمؤمنین می گوید:

«أدخلا الجنة من أحبكما»

ای پیامبر و ای علی! هر کس شما را دوست داشت را وارد بهشت کنید.

«وأدخلا النار من أبغضكما»

هر کس شما را دشمن داشت را، وارد آتش جهنم کنید.

چه دشمن پیغمبر و چه دشمن علی فرقی نمی کند. فرمود:

«وَمَنْ أَبْغَضَ عَلِيًّا فَقَدْ أَبْغَضَنِي وَمَنْ أَبْغَضَنِي فَقَدْ أَبْغَضَ اللَّهَ»

المعجم الكبير؛ اسم المؤلف:  سليمان بن أحمد بن أيوب أبو القاسم الطبراني الوفاة: 360، دار النشر: مكتبة الزهراء - الموصل - 1404 - 1983، الطبعة: الثانية، تحقيق: حمدي بن عبدالمجيد السلفي، ج 23، ص 380

در ادامه دارد:

«وذلك قول الله تعالى (القيا في جهنم كل كفار عنيد)»

الجواهر المضية في طبقات الحنفية؛ المؤلف: عبد القادر بن محمد بن نصر الله القرشي، أبو محمد، محيي الدين الحنفي (المتوفى: 775هـ)؛ الناشر: مير محمد كتب خانه – كراتشي؛ ج2، ص 501

آقای حسکانی از علمای بزرگ اهل سنت در «شواهد التنزیل» می گوید من هر چه حدیث صحیح بود در این کتاب آوردم. ایشان از علمای قرن 5 هجری است. یعنی معاصر شیخ مفید، سید مرتضی و شیخ طوسی بوده است.

ایشان هم از «ابو سعید خدری» نقل می کند که خدای عالم به رسول اکرم و امیرالمؤمنین دستور می دهد:

 «أدخلا الجنة من أحبكما وأدخلا النار من أبغضكما، فيجلس علي على شفير جهنم فيقول (لها) : هذا لي وهذا لك وهو قوله: (ألقيا في جهنم كل كفار عنيد)»

امیرالمؤمنین در کنار ورودی جهنم قرار می گیرد و به آتش جهنم می گوید این دوست من است رها کن به بهشت برود این دشمن من است را بگیر. این هست قول خدای عالم (أَلْقِيا فِي جَهَنَّمَ كُلَّ كَفَّارٍ عَنِيدٍ).

شواهد التنزيل لقواعد التفضيل؛ تأليف: الحافظ الكبير عبيد الله بن أحمد المعروف بالحاكم الحسكاني؛ الحنفي النيسابوري، تحقيق وتعليق: الشيخ محمد باقر المحمودي؛ مؤسسة الطبع والنشر التابعة لوزارة الثقافة والارشاد الاسلامي مجمع أحياء الثقافة الاسلامية، 1411 ه‍ - 1990م، ج2، ص262

عده ای که بدون حساب و کتاب وارد بهشت می شوند!!

اما درباره نکته ای که حضرتعالی فرمودید، از عزیزان تقاضا دارم به این بخش خوب دقت کنند. عرض کردم هر چه یاد گرفتیم از این بزرگواران یاد گرفتیم و این نقد را هم خودشان به ما یاد دادند. به تعبیر امام، نقد، از هدایای الهی است.

آقایان گفتند (وَإِنْ مِنْكُمْ إِلَّا وَارِدُهَا) همه باید وارد آتش جهنم بشوند انبیاء، اولیاء، حضرت زهرا (سلام الله علیها) و حضرت امیر، بعد خدای عالم متقین را از اینجا نجات می دهد.

ما الان روایات متعددی داریم - همان طور که حضرتعالی هم اشاره کردید - که در قیامت یک عده ای هستند بدون حساب و کتاب وارد بهشت می شوند. در اینصورت با (وَإِنْ مِنْكُمْ إِلَّا وَارِدُهَا) می خواهید چه کار کنید؟ چطور اینها را می خواهید حل کنید؟

اینها یک روایت دو روایت نیست؛ می توانم نزدیک به 40 روایت در این زمینه بیاورم. من به بعضی از این روایات اشاره می کنم.

در «بحار الأنوار»، روایتی را از «سُلیم» و او از امیرالمؤمنین نقل می کند که فرمود: امت به 73 فرقه تقسیم می شوند که 72 فرقه در آتش هستند و فقط یک فرقه در بهشت است.

تا آنجایی که می گوید:

«فَأَمَّا الْمُؤْمِنُونَ فَيَنْجُونَ وَ يَدْخُلُونَ الْجَنَّةَ ... بِغَيْرِ حِساب‏»

آنهایی که به ولایت من ایمان آورده اند، نجات پیدا می کنند و بدون حساب و کتاب وارد بهشت خواهند شد.

بحار الأنوارالجامعة لدرر أخبار الأئمة الأطهار (ط - بيروت)؛ نویسنده: مجلسى، محمد باقر بن محمد تقى، ناشر: دار إحياء التراث العربي، محقق/ مصحح: جمعی از محققان، ج 28، ص16

در اینجا می خواهیم از این بزرگواران سوال کنیم. از مرحوم شیخ طوسی (رضوان الله تعالی علیه)، مرحوم طبرسی، مرحوم علامه طباطبایی و صاحب تفسیر نمونه و دیگر بزرگواران که با توجه به این روایات، (وَإِنْ مِنْكُمْ إِلَّا وَارِدُهَا) چه می شود؟

روایت می گوید آن کسانی که به ولایت من ایمان آوردند بدون حساب و کتاب وارد بهشت می شوند و اصلاً‌ اینها قیامت را نمی بینند و حسابی ندارند.

نفخ صور که دمیده می شود، اینها از قبرشان یکسره به بهشت می روند. این را چه کار کنیم؟ آیا این با آن فرمایشات شما تناقض ندارد!؟

«فتال نیشابوری» در «روضة الواعظین» از امام باقر (سلام الله علیه) نقل می کند که پیغمبر بعد از این که حجة الوداع را انجام داد خطبه ای خواند و در آن خطبه فرمود:

«أَنَا صِرَاطُ اللَّهِ الْمُسْتَقِيمُ الَّذِي أَمَرَكُمْ بِاتِّبَاعِهِ ثُمَّ عَلِيٌّ مِنْ بَعْدِي‏ ... يَدْخُلُونَ الْجَنَّةَ ... بِغَيْرِ حِساب‏»

روضة الواعظين و بصيرة المتعظين( ط- القديمة)؛ نويسنده: فتال نيشابورى، محمد بن احمد (تاريخ وفات مؤلف: 508 ق‏)، محقق / مصحح: ندارد، ناشر: انتشارات رضى‏، قم: 1375ش، ج1، ص96

فرمود: اینهایی که به من ایمان آوردند و از من دفاع می کنند، اولیاء خدا هستند. اینها وارد بهشت می شوند و از هرگونه مشکل در امان هستند. ملائکه با اینها، ملاقات می کنند و به اینها سلام می دهند و می گویند وارد بهشت بشوید و هیچ حساب و کتابی هم برای شما نیست.

(يدْخُلُونَ الْجَنَّةَ يرْزَقُونَ فِيهَا بِغَيرِ حِسَابٍ)

آنها وارد بهشت می ‌شوند و در آن روزی بی ‌حسابی به آنها داده خواهد شد.

سوره غافر (40): آیه 40

با آن چه کار کنیم؟ مرحوم مجلسی در بحار الأنوار، جلد 37 باز همین عبارت را آورده است که کسانی که از اهل بیت دفاع می کنند، جزء اولیاء خدا هستند و (يدْخُلُونَ الْجَنَّةَ بِغَيرِ حِسَابٍ) ولی دشمنان اهل بیت، کسانی هستند که وارد آتش جهنم می شوند.

مرحوم طبرسی هم در «الإحتجاج» همین تعبیر را می آورد و می گوید مدافعین از ولایت (يدْخُلُونَ الْجَنَّةَ بِغَيرِ حِسَابٍ) اینها را چه کار کنیم؟

«فرات کوفی» که از علمای بزرگ شیعه است در تفسیر خود در صفحه 552 هم می گوید آن کسانی که مشمول شفاعت اهل بیت می شوند (يدْخُلُونَ الْجَنَّةَ بِغَيرِ حِسَابٍ) اینها اصلا نه جهنم و نه پل صراطی می بینند و نه وارد جهنم می شوند.

در کتاب توحید شیخ صدوق (رضوان الله تعالی علیه) در رابطه با افرادی که نسبت به امیرالمؤمنین ایمان می آورند و به اهلبیت ایمان دارند، اینها وارد بهشت می شوند.

«لَقَدْ حَقَّتْ كَرَامَتِي أَوْ قَالَ مَوَدَّتِي لِمَنْ يُرَاقِبُنِي وَ يَتَحَابُّ بِجَلَالِي‏»

آنهایی که بدون حساب وارد بهشت می شوند آنهای هستند که خدا می فرماید مراقب من هستند یعنی من را همیشه مراقب حالشان می دانند.

التوحيد( للصدوق)؛ نويسنده: ابن بابويه، محمد بن على‏، (وفات مؤلف: 381 ق‏)، محقق / مصحح: حسينى، هاشم‏، ناشر: جامعه مدرسين‏، ص 268

 (أَلَمْ يعْلَمْ بِأَنَّ اللَّهَ يرَى)

آيا او ندانست که خداوند (همه اعمالش را) می ‌بيند؟!

سوره علق (96): آیه 14

می دانند دوربین خدا هر لحظه اینها را می گیرد.

(مَا يلْفِظُ مِنْ قَوْلٍ إِلَّا لَدَيهِ رَقِيبٌ عَتِيدٌ)

انسان هيچ سخنی را بر زبان نمی ‌آورد مگر اينکه همان دم، فرشته‌ ای مراقب و آماده برای انجام مأموريت (و ضبط آن) است!

سوره ق (50): آیه 18

یک کلمه از زبانشان جاری می شود بیا، برو، سلام و عبارت های دیگر هر کلمه ای از زبان شما بیرون بیاید چه کلمه خوب و چه کلمه بد همه را می نویسند.

فردای قیامت یک موقع می بینی چندین هزار تریلی پرونده داری اینها را آن جا می آورند چند هزار سال طول می کشد تا حساب پس بدهند. وقتی نگاه می کنی این پرونده ها را باز می کنند

(مَالِ هَذَا الْكِتَابِ لَا يغَادِرُ صَغِيرَةً وَلَا كَبِيرَةً إِلَّا أَحْصَاهَا)

اين چه کتابی است که هيچ عمل کوچک و بزرگی را فرو نگذاشته مگر اينکه آن را به شمار آورده است؟!

سوره کهف (18): آیه 49

این پرونده ها دیگر چیست؟ (لَا يغَادِرُ صَغِيرَةً وَلَا كَبِيرَةً إِلَّا أَحْصَاهَا) هر چه گفتیم حتی در نیتمان بوده است

(وَإِنْ تُبْدُوا مَا فِي أَنْفُسِكُمْ أَوْ تُخْفُوهُ يحَاسِبْكُمْ بِهِ اللَّهُ)

و (از اين رو) اگر آنچه را در دل داريد، آشکار سازيد يا پنهان، خداوند شما را بر طبق آن، محاسبه می ‌کند.

سوره بقره (2): آیه 284

در نیت تو این بود که خدا به فلانی مرگ بدهد، از دلت گذشت خدا این نعمت ها را از فلانی بگیرد، همین اش هم در این پرونده آمده است.

نه یک برگ، نه دو برگ به قولی نه یک وانت نه یک تریلی یک مرتبه می بینی هزار تا تریلی پرونده است دانه دانه این برگه ها را باز می کنند و سوال می کنند باید جواب بدهی.

خدای عالم می گوید آنهایی که در دنیا مراقب من بودند، من را شاهد و ناظر خودشان می دیدند چون من را شاهد و مراقب خودشان می دیدند گناه نمی کردند و از جلالت من می ترسیدند از حساب من می ترسیدند از آتش جهنم من وحشت داشتند. این ها کسانی هستند (يدْخُلُونَ الْجَنَّةَ يرْزَقُونَ فِيهَا بِغَيرِ حِسَابٍ) بدون حساب و کتاب وارد بهشت می شوند. همین را مرحوم علامه مجلسی در بحار، جلد 7، صفحه 250 مفصل آورده است.

«مرحوم طبرسی» در «مجمع البیان» آورده است:

«‌إذا كان يوم القيامة نادى مناد: من كان أجره على الله، فليدخل الجنة»

هر کس پاداشش به عهده خدا است وارد بهشت می شود «من کان اجرُهُ علی الله» یعنی چه؟ می گویند خدایا این منادی که ندا کرد «من کان اجرُهُ علی الله» همه ما نماز خواندیم روزه گرفتیم زکات دادیم چه و چه کردیم. می گوید نه آن کسانی که:

 «العافون علی الناس فيدخلون الجنة بغير حساب»

 اگر کسی در حقشان بدی کرده باشد از بدی آنها گذشت می کند.

مجمع البيان في تفسير القران؛ الطبرسي، الفضل بن الحسن (المتوفى 548 ق)، تحقيق: لجنة من العلماء والمحققين الأخصائيين، ناشر: مؤسسة الأعلمي للمطبوعات ـ بيروت، الطبعة الأولى، 1415هـ ـ 1995م. ج9، ص58

فرضاً یک آقایی در حق من بدی کرده است مال من را خورده، غیبت من را کرده پشت سر من حرف زده آبروی من را برده، وقتی من قدرت پیدا کردم یا دیدم نمی آیم سفره دلم را باز کنم فلانی، پشت سر من این را گفته بودی فلان جا اموال من را خورده بودی، حساب و کتاب ندارد می گوید بخشیدم.

وقتی کسانی که در حقش بدی کردند بخشید نه تنها خدا می بخشد، بلکه اینها را بدون حساب و کتاب وارد بهشت می کند.

من ماه رمضان هم عرض کردم بعضی از سایت ها هم عبارت من را کلیپ کرده بودند گفتم شب قدر بیایید با خدای عالم خیلی ساده حرف بزنیم. به تعبیر یکی از بزرگان به زبان مادری حرف بزنیم. یک بچه با مادرش چطور حرف می زند؟

یک چیزی می خواهد مامان جان، فدایت بشوم، دورت بگردم چه و چه تا دل مادر را به دست می آورد. با خدا همین طوری به زبان مادری نه عربی و  نه غیره، اگر ترک هستیم به زبان ترکی، لر هستیم به زبان لری، گیلک هستیم به زبان گیلکی، انگلیسی زبان به زبان انگلیس و... هر زبانی که بلد هستیم با خدا حرف بزنیم.

بگوییم: خدایا هر کس در حق من بدی کرده است امشب همه را بخشیدم. هر کس مال من را خورد حلالش؛ غیبت من را کرد حلال کردم همه را بخشیدم خدایا تو هم من را ببخش، اگر تو من را نبخشی خدایا معلوم می شود من از تو بخشنده تر هستم.

فردای قیامت من را بخواهی پای حساب به جهنم ببری آن جا داد می زنم می گویم آی مردم جهنم من از خدا بخشنده تر بودم، هر کس در حق من بدی کرده بود همه را بخشیدم ولی خدا من را نبخشید.

اگر این طوری با زبان مادری با خدا حرف بزنیم از دعای کمیل، از دعای مناجات شعبانیه، مناجات امام حسین در روز عرفه، دعای ابو حمزه ثمالی مطالعه کنیم عبارت هایی که به دل مان می چسبد، چون هر کسی یک عشق و علاقه ای دارد، هر روحی یک کششی دارد ببینیم کدام یک از این فرازها با روح ما می سازد همان را خدای عالم به زبان مادری حرف بزنیم خدایا:

«إِنْ أَدْخَلْتَنِي النَّارَ فَفِي ذَلِكَ سُرُورُ عَدُوِّكَ»

خدایا اگر من را جهنم ببری دشمن هایت خوشحال می شوند.

«وَ إِنْ أَدْخَلْتَنِي الْجَنَّةَ فَفِي ذَلِكَ سُرُورُ نَبِيِّكَ وَ أَنَا وَ اللَّهِ أَعْلَمُ أَنَّ سُرُورَ نَبِيِّكَ أَحَبُّ إِلَيْكَ مِنْ سُرُورِ عَدُوِّك‏»

و اگر من را به بهشت ببری پیغمبر خوشحال می شود...

مصباح المتهجد و سلاح المتعبد؛ طوسى محمد بن الحسن‏ (تاريخ وفات مؤلف: 460 ق‏) ناشر: مؤسسة فقه الشيعة، ج‏2، ص 596

یعنی با خدای عالم ناز کند با خدای عالم به یک زبان خیلی رفاقتی و دوستی حرف بزند. بچه وقتی با مادرش می خواهد حرف بزند این طرف و آن طرف می زند یک عبارت های به زبان می آورد به هر نحوی دل مادر را به دست می آورد. بیاییم این طوری بگوییم خدایا به جهنم می بری ببر ولی دشمن هایت خوشحال می شوند؛ به بهشت ببری پیغمبرت خوشحال می شود.

والله به عزت و جلالت می دانم پیغمبرت خوشحال بشود برایت خیلی بهتر است تا دشمن هایت خوشحال بشوند.

یک کسی این را دوست دارد بیاید این تکه را در قنوت نمازش در سجده هایش و ... بخواند. در سجده نمازش ده بار، بیست بار، سی بار، چهل بار تکرار کند هیچ اشکالی ندارد. یا نه یک کسی دوست دارد بگوید خدایا:

«وَ لَئِنْ أَدْخَلْتَنِي النَّارَ لُاخْبِرَنَّ أَهْلَ النَّارِ بِحُبِّي لَكَ.»

اگر من را به جهنم ببری به همه می گویم خدا را من دوست داشتم و دوست خدا بودم.

آیا کرم تو اقتضاء می کند دوستت را به آتش جهنم ببری آن وقت اگر من جلوی دیگران گفتم من دوست خدا بودم این ها نمی گویند ما که دشمن خدا بودیم این جا آمدیم تو که دوست خدا بودی چرا خدا تو را به جهنم آورد؟

ما بیاییم راه حرف زدن با خدا را از این دعاها یاد بگیریم. بعد این را در زندگی مان تکرار کنیم. راه می رویم همین را تکرار کنیم، دعا می خوانیم این را تکرار کنیم، نماز می خوانیم در قنوت نمازمان، در رکوع نمازمان، در سجده نمازمان، قبل و بعد از نمازمان اینها را تکرار کنیم برای مان ملکه بشود. یک بار، دو بار، سه بار، ده بار، خدای عالم خیلی کریم و بزرگوار است.

خودش دارد می گوید:

(نَبِّئْ عِبَادِي أَنِّي أَنَا الْغَفُورُ الرَّحِيمُ)

بندگانم را آگاه کن که من بخشنده مهربانم!

سوره حجر (15): آیه 49

فرمود ای پیغمبر به همه بنده هایم خبر بده و به گوش همه برسان که:

(أَنَا التَّوَّابُ الرَّحِيمُ)

من تواب و رحيمم.

سوره بقره (2): آیه 160

من خدای بخشنده هستم (نَبِّئْ عِبَادِي أَنِّي أَنَا الْغَفُورُ الرَّحِيمُ)، به همه بگو من هم بخشنده و هم مهربان هستم خدا خودش دارد می گوید برو به بنده هایم بگو. دیگر از این بهتر و راحت تر؟

در این زمینه روایت زیاد داریم من فهرست را دارم می گویم کسانی که در کربلا مدفون می شوند به هیچ وجه قیامت را نمی بینند. کسانی که در نجف، وادی السلام یا اطراف مسجد سهله مدفون می شوند این ها به هیچ وجه قیامت را نمی بینند.

یا کسانی که در ماه رجب پنج روز، روزه می گیرند قیامت را نمی بینند و مستقیم بدون حساب و کتاب وارد بهشت می شوند.

همه این ها نشان می دهد (وَإِنْ مِنْكُمْ إِلَّا وَارِدُهَا) مراد این نیست که همه داخل آتش جهنم بشوند نه بعضی هستند آن جا را نمی بینند و اگر هم (وَإِنْ مِنْكُمْ إِلَّا وَارِدُهَا) از باب غلبه باشد یعنی اکثر و غالب شما از این پل صراط باید رد بشوید ولی از آن طرف: «ما من عام الا وقد خص»

این همه روایت و احادیث داریم بعضی از این احادیث صد در صد صحیح است. صحیح هم نباشد مستفیض است، روایات مستفیض اثبات می کند بر این که منظور از این آیه این نیست که (وَإِنْ مِنْكُمْ إِلَّا وَارِدُهَا) همه باید وارد آتش جهنم بشوند.

باز فرمایش آیت الله خزعلی را یادآور می شوم که فرمود: این از رحمت خدا به دور است حضرت زهرا و حضرت امیر را بخواهد وارد آتش جهنم بکند. وقتی وارد کرد دوباره نجات می دهد. این چه معنایی دارد؟

مثلاً یک استانداری کار خیلی خوبی کرده بگوید شما فعلاً زندان تشریف ببرید یک هفته ای بمان بعد من نجاتت می دهم این درست است؟

یک انسان عادی نسبت به افرادی که کار خوب کردند و کار بدی در عمرشان نکردند حاضر هستند حتی یک ثانیه اینها را در زندان ببرند؟ حتی به زندان ببرند نشان بدهند حواس تان باشد چون کار خوب کردی در زندان نیاوردیم اگر کار خوب نکرده بودید جایتان اینجا بود این را هم عقل قبول نمی کند.

«‌کل بما حکم العقل حکم به الشرع»

مجری:

بسیار عالی و زیبا، خیلی استفاده کردیم مباحث بسیار مفصل است. الحمدلله تا این جا شیرین و هم جذاب بود و نسبت به مباحث علمی و تفسیری که انجام شد یک دید وسیع تری به ما داد به همین سادگی.

از یک طرف کلام، کلام بزرگان است حضرتعالی هم فرمودید ما از خود همین ها این علوم را کسب کردیم. اما در هر آیه ای می خواهیم دقت بکنیم به این است که تمام آن ها را زیر و رو کرد هم روایاتی که در این رابطه است هم نظرات بزرگان و اینها را.

عرض سلام مجدد خدمت شما بینندگان شبکه جهانی حضرت ولی عصر (عج الله تعالی فرجه الشریف) همان طور که شاهد هستید همچنان با برنامه اخلاق علوی سیره مهدوی همراه شما هستیم.

در بخش انتهایی برنامه این مطلب را عرض کنیم که یکی از عزیزان در فضای مجازی از حضرت استاد سوال پرسیدند آیا مردم از حکومت امیرالمؤمنین (علیه السلام) رضایت داشتند؟ به تعبیر دیگر آیا حکومت امیرالمؤمنین علی ابن ابی طالب (علیه السلام) نمونه مناسبی برای حکومت کامل اسلامی است؟

آیا همه مردم از حکومت امیرالمؤمنین (علیه السلام) رضایت داشتند؟

حضرت آیت الله حسینی قزوینی:

سوال خیلی خوبی است ولی جوابش چندین جلسه نیاز است صحبت بشود. یک حکومتی که همه راضی باشند این حکومت به درد نمی خورد، یک حکومتی که همه ناراضی باشند، این هم به درد نمی خورد.

اگر یک حکومتی بود دیدیم مظلومین، حق از دست رفته ها و بیچارگان احساس شادمانی می کنند. از آن طرف ستمگران، افرادی که دنبال مقام، منال و جاه هستند نق می زنند، قیام و سر و صدا می کنند این نمونه ای از حکومت خوب است.

امیرالمؤمنین (سلام الله علیه) در خطبه سوم نهج البلاغه می گوید وقت بیعت، مردم به طوری برای بیعت هجوم آوردند که عبای من پاره شد و نزدیک بود حسن و حسین من زیر دست و پا از بین بروند. یعنی این طور مردم تشنه عدالت امیرالمؤمنین بودند.

وقتی امیرالمؤمنین آمد همان طوری که پیغمبر فرموده بود:

«أَعْدَلُكُمْ فِي الرَّعِيَّة»

تفسير فرات الكوفي؛ نویسنده: كوفى، فرات بن ابراهيم، محقق/ مصحح: كاظم، محمد،  ناشر: مؤسسة الطبع و النشر في وزارة الإرشاد الإسلامي، ص 585

این در کتب اهل سنت هم آمده که پیامبر در حق امیرالمؤمنین فرمود:

«وأعدلكم في الرعية وأقسمكم بالسوية وأعظمكم عند الله مزية»

علی ابن ابی طالب عادل ترین شما نسبت به ملت خودش و عادلانه ترین فرد در تقسیم بیت المال است و در نزد خدای عالم هم بالاترین مزیت را دارد.

تاريخ مدينة دمشق وذكر فضلها وتسمية من حلها من الأماثل؛ اسم المؤلف: أبي القاسم علي بن الحسن إبن هبة الله بن عبد الله الشافعي الوفاة: 571، دار النشر: دار الفكر - بيروت - 1995، تحقيق: محب الدين أبي سعيد عمر بن غرامة العمري، ج42، ص371

از کتب شیعه هم امالی شیخ طوسی (رضوان الله تعالی علیه) دارد:

«وَ أَعْدَلُكُمْ فِي الرَّعِيَّةِ، وَ أَقْسَمُكُمْ بِالسَّوِيَّةِ، وَ أَعْظَمُكُمْ عِنْدَ اللَّهِ مَزِيَّة»

الأمالي (للطوسي)؛ نویسنده: طوسى، محمد بن الحسن، ناشر: دار الثقافة ، مصحح: ندارد، ص251

این که در زمان دو خلیفه اول چه اتفاقی در مملکت اسلامی افتاده است کاری نداریم در زمان عثمان ناعدالتی به اوج رسید. صحابه جمع شدند در مدینه نامه به صحابه ای که بیرون مدینه بودند نوشتند همه جمع شدند به قتل عثمان اقدام کردند.

دقت کنید که صحابه اقدام کردند، یهودی ها نیامدند. این که می گویند عبدالله سبأ و ... بودند اینها حرفهای مسخره ای است که هیچ ارزشی ندارد. قبلاً هم مفصل در این زمینه برای عزیزان صحبت کردیم. فقط یک نمونه اش را از طبری می آورم.

تاریخ طبری، فقط ترجمه می کنم: وقتی مردم دیدند عثمان چه ناعدالتی انجام می دهد تمام صحابه ای که در مدینه بودند نامه نوشتند به صحابه ای که در کشورهای دیگر رفته بودند، گفتند شما جهاد در سبیل خدا رفتید دین پیغمبر را گسترش بدهید ولی خلیفه شما دین پیغمبر را فاسد کرده است. یعنی مفسد دین پیغمبر است بیایید دین پیغمبر را از دست این نجات بدهید

«فأقبلوا من كل أفق حتى قتلوه»

صحابه در هر کشور و شهری بودند جمع شدند عثمان را به قتل رساندند.

تاريخ الطبري؛ اسم المؤلف: لأبي جعفر محمد بن جرير الطبري الوفاة: 310، دار النشر: دار الكتب العلمية – بيروت، ج2، ص662

امیرالمؤمنین (سلام الله علیه) در نهج البلاغه، مفصل در این زمینه می فرماید:

«فَإِنَّ هَذَا الدِّينَ قَدْ كَانَ أَسِيراً فِي أَيْدِي الْأَشْرَار»

این دین اسلام در دست اشرار اسیر بود.

نهج البلاغة (للصبحي صالح)؛ نویسنده: شريف الرضى، محمد بن حسين، ناشر: هجرت، محقق/ مصحح: فیض الاسلام، ص 435، نامه 53

در مقابل، امیرالمؤمنین در نهج البلاغه فرمود:

«وَ اللَّهِ لَوْ وَجَدْتُهُ قَدْ تُزُوِّجَ بِهِ النِّسَاءُ وَ مُلِكَ بِهِ الْإِمَاءُ لَرَدَدْتُهُ فَإنَّ فِي الْعَدْلِ سَعَةً»

اگر از بیت المال دزدیدند مهریه زنانشان قرار دادند یا کنیز و غلام خریدند تمام اینها را به بیت المال بر می گردانم.

این عدالت را چه کسی حاضر است بپذیرد؟ طلحه و زبیر چرا به مکه رفتند؟ اینها با همسر پیغمبر به بصره لشکر کشی کردند مکه کجا؟ بصره کجا؟ عثمان را در مدینه کشتند نه در بصره. فرمود:

«مَنْ ضَاقَ عَلَيْهِ الْعَدْلُ فَالْجَوْرُ عَلَيْهِ أَضْيَق‏»

کسی که عدالت برای او سخت باشد یقیناً جور برای او سخت تر است.

نهج البلاغة (للصبحي صالح)؛ نویسنده: شريف الرضى، محمد بن حسين، ناشر: هجرت، محقق/ مصحح: فیض الاسلام، ص 56، (و من كلام له (علیه السلام) فيما رده على المسلمين من قطائع عثمان رضي الله عنه‏) نامه 53

یعنی در برابر جور، شمشیر و شلاق علی است. قطعاً چه کار می شود؟ همچنین فردی حاضر نیستند بیایند نسبت به عدالتی که امیر المؤمنین (سلام الله علیه) انجام می دهد مطیع باشند.

در امالی شیخ طوسی (رضوان الله تعالی علیه) آمده امیرالمؤمنین (سلام الله علیه) بعد از بیعت وارد بیت المال شد هر چه آن جا بود سه دینار، سه دینار بالسویة برای همه تقسیم کرد.

«سهل بن حنیف» از یاران حضرت امیر و برادر «عثمان بن حنیف» است، عثمان بن حنیف از طرف امیرالمؤمنین حاکم بصره بود و سهل بن حنیف حاکم آذربایجان بود. ما به طلحه و زبیر کار نداریم؛ ولی یکی از کسانی که به علی اعتراض کرد آقای سهل ابن حنیف بود. ایشان بلند شد گفت یا امیرالمؤمنین:

«قَدْ أَعْتَقْتُ هَذَا الْغُلَامَ، فَأَعْطَاهُ ثَلَاثَةَ دَنَانِيرَ، مِثْلَ مَا أَعْطَى سَهْلَ بْنَ حُنَيْفٍ.»

من این غلام را تازه دیروز آزاد کردم به این هم سه دینار دادی به من هم که مولای او هستم سه دینار دادی!

الأمالي (للطوسي)؛ نویسنده: طوسى، محمد بن الحسن، ناشر: دار الثقافة ، مصحح: ندارد، ص686

امیرالمؤمنین گفت: بین تو و بین این غلام از دیدگاه من هیچ تفاوتی نیست این هم انسان و مسلمان است تو هم مسلمان هستی.

البته در این مورد مرحوم مجلسی توضیح بیشتری دارد و می گوید همه شما فرزندان آدم و حوا هستید من نمی توانم میان شماها فرق بگذارم.

گرچه فرصت نیست ولی سوال، سوال زیبایی بود. در کتاب کافی دارد که وقتی به امیرالمؤمنین (سلام الله علیه) اعتراض کردند به این که بالسویة دارد تقسیم می کند؛ یکی گفت این غلام است؛ یکی گفت این زن و بچه من است، به زن من این قدر دادی به من هم اندازه زنم دادی؛ کنیز من را سه دینار دادی به من هم سه دینار دادی امیر المؤمنین گفت:

«إِنَّ آدَمَ لَمْ يَلِدْ عَبْداً وَ لَا أَمَةً وَ إِنَّ النَّاسَ كُلَّهُمْ أَحْرَار»

الكافي ( ط- الإسلامية)؛ نويسنده: كلينى، محمد بن يعقوب بن اسحاق‏؛ محقق / مصحح: غفارى على اكبر و آخوندى، محمد؛ ناشر: دار الكتب الإسلامية، تهران‏: 1407 ق‏؛ ج8، ص 69

فرمود حضرت آدم نه عبد و نه أمه (کنیز) زاییده است. در اثر گذر زمان این طور شده برای من سیاه، سفید، سرخ پوست هیچ تفاوتی ندارد.

بعد دارد مروان به طلحه و زبیر گفت علی به شما دارد طعنه می زند، حضرت آمد به غلام های سیاه سه دینار داد، به کنیزها سه دینار داد، به انصار سه دینار داد، به مهاجرین سه دینار داد، و به هیچ وجهی تفاوت نگذاشت.

یک روایت دیگر در وسائل الشیعه هست که امیرالمؤمنین (سلام الله علیه) می گوید دو زن خدمت حضرت آمدند یکی عرب و دیگری غیر عرب؛ از موالی بود یعنی کنیز بود.

حضرت به هر کدام 25 درهم داد. عرب برگشت گفت: یا علی من از عرب هستم این از عجم است. امیرالمؤمنین فرمود من در میان فرزندان حضرت اسماعیل عرب، عجم، غلام، کنیز، حر و آزاد ندیدم. امیرالمؤمنین به این شکل دارد قضاوت و تقسیم می کند.

شما ملاحظه بفرمایید وقتی جرج جرداق مسیحی شرح حال امیرالمؤمنین را می نویسد مبهوت عدالت علی می شود. کتاب می نویسد «صوت العدالة الإنسانیة» این عدالت امیرالمؤمنین است که بعد از 1400 سال یک مسیحی می آید با تعجب و شگفت می گوید این چه عدالتی بود امیر المؤمنین پیاده کرد!

بعد سخن حماسی اش را می گوید که بارها دوستان شنیدند. می گوید: من در میان غزوات و جنگها سیر می کردم دیدم بزرگ مردی با شمشیرش مثل مور و ملخ مردم را می ریزد، جلو رفتم دیدم صاحب شمشیر علی است.

به خرابه ها رفتم دیدم در کنار بیوه ها، مظلومان، بیچارگان و فقراء مردی نشسته غذای برای‌ ‌آنها آماده می کند، غذا در دهان آنها می گذارد، دارو و دوا به آنها می دهد رفتم جلو ببینم این چه کسی است؛ دیدم علی ابن ابیطالب است.

در کنار تنور دیدم بچه های زنی را آرام می کند تا این زن نان بپزد، رفتم جلو این شخصیتی که آمده بچه های کوچک را آرام می کند مادرشان نان بپزد دیدم علی است.

می گوید: تنها مردی که مجتمع اضداد است، کسی که در جنگ ها شجاع باشد از این ترحم نمی آید، یا کسی که آدم مترحم باشد جنگیدن و آدم کشتن از او ساخته نیست؛ می گوید در هر کجا رفتم تعجب ترین و شگفت ترین انسان را دیدم جلو رفتم دیدم صاحب این عمل تعجب آور علی ابن ابی طالب است. این عدالت و حکومت علی (سلام الله علیه) است.

مجری:

ان شاء‌ الله از موالیان و دوستداران حضرت باشیم. حضرت استاد از محضر شما تشکر می کنم بسیار استفاده کردیم و لذت بردیم و همچنین تشکر می کنم از همه شما بینندگان عزیز و ارجمند که تا انتهای برنامه امشب همراه ما بودید تا دیدار آینده خدا نگهدار!


اخلاق علوی سیره مهدوی>

یاران امام عصر عج توحید عالم اراده خدا پل صراط صراط الله ولایت امیرالمومنین علی ع طریق بهشت دفاع از ولایت مناجات با خدا قیامت حکومت امیرالمومنین علی ع عدالت