سایر قسمت ها
آینه تاریخ - پاسخ به شبهات تاریخی

قسمت هفتاد و پنجم برنامه آینه تاریخ با کارشناسی حجت الاسلام و المسلمین دکتر جباری


دیگر قسمت ها

 

بسم الله الرحمن الرحیم

تاریخ:30/10/1401

برنامه: آینه تاریخ

مجری:

بسم الله الرحمن الرحیم و به نستعین اللهم صلی علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم

بینندگان عزیز خواهران و برادران گرامی سلام وقت شما بخیر باشد در هر کجا که هستید و شبکه جهانی حضرت ولی عصر را برای دیدن انتخاب کردید با برنامه اینه تاریخ در خدمت شما هستیم در حدود یک ساعتی که در پیش رو داریم، امیدوارم که بتوانیم ساعت خوبی را برای شما فراهم کنیم و مقبول درگاه الهی و از صالح اعمال ما و شما ثبت بشود ، شام جمعه است تعجیل فرج آقا را از خداوند متعال خواستار هستیم بعد از یک هفته انتظار دیگر باز هم وقت ظهور نیامد و ان شاءالله که هرچه زودتر آقا ظهور کنند و ان شاءالله عدل خود را جهان گستر کنند، در خدمت شما خواهیم بود با مهمان عزیزمان استاد گرامی جناب آقای دکتر جباری استاد حوزه و دانشگاه متخصص در مسائل تاریخ و ان شاءالله از محضر استاد سؤالات تاریخ مان را مطرح می کنیم و استاد ان شاءالله در حدی که صلاح بدانند پاسخ را عنایت بفرمایند. سلام علیکم وقت شما بخیر در خدمت شما هستیم.

استاد جباری:

بسم الله الرحمن الرحیم عرض سلام و ادب حضور حضرتعالی جناب آقای غضبانی و شما بینندگان عزیز هر جای این کره خاکی که شرف حضور دارید، از خداوند متعال توفیقات روز افزون را برای شما طلب می کنم و دعای همیشگی مان را تکرار می کنیم درخواست می کنیم از پیشگاه خداوند متعال که همه ما را مشمول رضای مولا و سرور مان امام عصر (ع) قرار بدهد و موفق بدارد به آنچه که رضای آن حضرت هست، و ان شاءالله که در ظهور موفور السرور آن حضرت تعجیل بفرماید، و ما را بدارد به آنچه که رضای آن حضرت در آن هست که ان شاءالله آماده باشیم برای درک محضر آن حضرت.

مجری:

خیلی خوش آمدید خوشحالیم که شما را می بینیم، این هفته که گذشت خب مناسب بسیار شیرینی داشتیم میلاد با سعادت حضرت زهرا (س) و در هفته پیش روز حلول ماه مبارک رجب هست ان شاءالله که بینندگان ما را از دعای خیر شان فراموش نکنند، ماه رجب در روایات هم از ماه هایی هست که رجاء ظهور یک مقدار بیشتر هست نسبت به ماه های دیگر، ان شاءالله که این رجب همان رجب موعود باشد.

استاد ما یک سلسله مباحث را در جلسات قبل از حضرتعالی پی گرفتیم حالا به مناسبت ها شاید قطع شده باشد بحث شواهد تاریخی بود که از کسانی که در عصر غیبت بخصوص، حضرت امام زمان (عج) را مشرف شدند به حضورشان و  افتخار این را داشتند که حضرت را زیارت کردند از این گزارش های تاریخی برای ما نقل می فرمودید، اگر صلاح می دانید همین را ما در ابتدای برنامه از حضرتعالی بشنویم و ان شاءالله بعد سؤالات مان را آغاز بکنیم.

استاد جباری:

همانطور که اشاره فرمودید بنای ما بر این بود که در راستای آن نکته کلی تر یعنی اثبات تاریخی وجود حضرت حجت (ع) جدای از اثبات حدیثی و کلامی گزارش هایی که حاکی از این هست کسانی درک محضر آن حضرت را کرده اند در غیبت صغری و سپس غیبت کبری، اینها گزارش هایی هست که حال و هوای ما را مهدوی می کند، هرچند امثال بنده شایستگی و لیاقت این را ندارم که جمال زیبا و مطهر آن حضرت را مشاهده بکنیم اما، کسانی بوده اند در طول تاریخ که این توفیق و برکات نصیب شان شده، و ما چند گزارشی که در این کتاب شریف کمال الدین وجود دارد، چند ده گزارش در واقع در باب مخصوصی که مرحوم شیخ صدوق باز کرده اند، باب 43 از کتاب کمال الدین، چند گزارش را نقل کردیم، یادم می آید در یکی دو هفته قبل جریان تشرف حسن بن وجناء نصیبی را عرض کردیم که حدیث 24 همین باب 43 کمال الدین بود، یکی دیگر هم بود که توفیق نشد عرض بکنیم، مضمون آن مشخص بود اجمالاً نقل می کرد در سال 293 ظاهراً در مکه همراه با 30 نفر از شیعیان در دو سه نوبت حضرت حجت (ع) را مشاهده می کنند که حضرت دعاهایی که اجداد مطهر شان امام  سجاد، امام صادق (ع)  اینها در کنار خانه خدا می خواندند اینها را حضرت نقل کرد و اینها بعداً متوجه شدند که حضرت حجت (ع) بوده، آن جریان محمودی که یکی از حاضران در آن جلسه بود، آن جریان محمودی که یکی از حاضران در آن جلسه بود، او بعداً ذکر می کند که من قبلاً این شخص شریف را مشاهده کردم و با قرائنی برایم مشخص شد که حضرت حجت (ع) هست که در آنجا ذکر کرد، قرائن را و گفت این همان است، و خود را معرفی می کند در آن تشرف قبلی به این محمودی، و در این تشرف جدید هم، فردی به نام محمودی می گوید این همان است در واقع تأیید می کند که این وجود مقدس حضرت حجت بوده و می گویند چرا پس زودتر به ما نگفتی می گوید من اصلاً از خاطرم رفت الآن که دیدم یادم افتد که من قبلاً ایشان را مشاهده کردم، در واقع از خاطرم رفت یعنی حضرت نوعی تصرف می کند در آن لحظه که طرف نمی شناسد و بعد از تشرف معمولاً با قرائن می شناسد، روایت 17 این باب هم تشرف دیگری است برای همین حسن بن وجناء نصیبی، که من در آن جلسه هم عرض کردم که یکی از وکلای امام عصر در دوره غیبت صغری بوده و کلایی که در نواحی مختلف ایفای نقش می کردند، تحت مدیریت و رهبری نواب اربعه، نایبان چهارگانه و این حسن بن وجناء معاصر دوره نایب دوم بوده، در این روایت 17 با سند خودش مرحوم صدوق می آورد تا سلیمان بن رقی

«قَالَ حَدَّثَنَا أَبُو مُحَمَّدٍ الْحَسَنُ بْنُ وَجْنَاءَ النَّصِيبِيُّ»

حسن بن وجناء نقل کرد که

كمال الدين و تمام النعمة، ج‏2، ص: 443

«كُنْتُ سَاجِداً تَحْتَ الْمِيزَابِ»

مضامین این روایات را عزیزان بیننده دقت بفرمایند نکاتی در آن هست، می گوید من در حال سجده بودم «تحت المیزاب» یعنی زیر ناودان در حجر اسماعیل کنار خانه کعبه

«فِي رَابِعِ أَرْبَعٍ وَ خَمْسِينَ حِجَّةً بَعْدَ الْعَتَمَةِ»

در چهارمین حج از پنجاه و چهار حجی که من انجام داده بودم

خیلی همت زیاد و توفیق زیارت، پنجاه و اندی حج موفق شده هر سال برود برای انجام حج، حالا اگر مراد از این حج را همان حج تمتع حج واجب بگیریم که هر سال یکبار انجام می شود، ظاهر آن این است مگر اینکه عمره را لحاظ بکنیم به عنوان حج خب آن هم طبیعتاً هر سال ممکن است بیش از یکبار انجام بگیرید چندبار طرف بتواند توفیق پیدا بکند، البته با آن امکانات سابق خب زیاد نمی شد هر سال چند نوبت تشرف پیدا کنند، یک نوبت معمولاً تشرف پیدا می کردند، امروزه یک مقدار آسان شده این رفت و آمد ها به انجام حج

«وَ أَنَا أَتَضَرَّعُ فِي الدُّعَاءِ»

در سجده بودم تضرع در حال دعا داشتم

«إِذْ حَرَّكَنِي مُحَرِّكٌ»

یک کسی مرا حرکت داد

می گوید در حال سجده که بودم کسی مرا حرکت داد

«فَقَالَ قُمْ يَا حَسَنَ بْنَ وَجْنَاءَ»

گفت برخیز

می گوید

«قَالَ فَقُمْتُ فَإِذَا جَارِيَةٌ صَفْرَاءُ نَحِيفَةُ الْبَدَنِ»

یک کنیزکی بود لاغر اندام و می گوید سن او حدود 40 سال به بالا بود

«إِنَّهَا مِنْ أَبْنَاءِ أَرْبَعِينَ فَمَا فَوْقَهَا فَمَشَتْ بَيْنَ يَدَيَّ»

می گوید راه افتاد جلو من هم چیزی نپرسیدم راه افتادم دنبال او

«وَ أَنَا لَا أَسْأَلُهَا عَنْ شَيْ‏ءٍ حَتَّى‏ أَتَتْ بِي إِلَى دَارِ خَدِيجَةَ ع»

او رفت جلو من هم حرکت کردم همراه او تا من را به خانه خدیجه (س) برد

همان خانه ای که وهابی ها تخریب کردند، نه فقط تخریب کردند می خواهند نزدیک آن خانه متأسفانه سرویس بهداشتی تأسیس کردند و این آثار مقدس را از بین بردند، خب خانه خدیجه خانه ای بود که حضرت زهرا (س) در آنجا متولد شده بود

مجری:

حتی من شنیدم قبل از اینکه این کار را وهابی ها انجام بدهند آنجا اصلاً  قرنها کتاب خانه بوده ظاهراً

استاد جباری:

نه آن کتاب خانه مربوط به مولد النبی هست که الآن هم هست در همان نزدیکی دار الخدیجة در شعب ابی طالب آنجا خانه پدر گرامی پیامبر اکرم خانه عبدالله (ع) بوده که پیامبر در آنجا متولد می شود، آنجا را کتاب خانه کردند و هنوز موجود هست، بقیه را تخریب کردند از جمله همین خانه حضرت خدیجه که نزدیک مروه بوده، آنجا را تخریب کردند و در حالیکه در روایات و گزارش ها هست که قبل از آن مورد زیارت حجاج و زوار بوده و داخل آن خانه یک جایی بوده به نام مولد فاطمة، به عنوان محل ولادت فاطمه بوده، حالا واقعاً آنجا بوده یا جای دیگر از خانه بالأخره یک نمادی بوده برای محل ولادت فاطمه این متأسفانه جنایات بزرگ فرهنگی را اینها در حق عالم اسلام روا داشتند آن زمان بوده این خانه خدیجه می گوید

«أَتَتْ بِي إِلَى دَارِ خَدِيجَةَ ع»

من را برد به خانه خدیجه (س)

«وَ فِيهَا بَيْتٌ بَابُهُ فِي وَسَطِ الْحَائِطِ»

یک اتاقی در آن خانه بود و در آن در وسط دیوار بود

«وَ لَهُ دَرَجُ سَاجٍ يُرْتَقَى»

یک پله ای هم داشت که می رفت به آن اتاق

«فَصَعِدَتِ الْجَارِيَةُ»

آن کنیز رفت داخل آن اتاق

«وَ جَاءَنِي النِّدَاءُ اصْعَدْ يَا حَسَنُ»

از داخل آن اتاق ندایی آمد که بیا داخل ای حسن بن وجناء

«فَصَعِدْتُ فَوَقَفْتُ بِالْبَابِ»

رفتم از پله ها بالا دم در ایستادم

این حسن بن وجناء دیگر برایش با قرائن و شواهدی، محضر حضرت رسیده محرز هست با ضرس قاطع می گوید ت صاحب الزمان به من فرمود که

«يَا حَسَنُ أَ تَرَاكَ خَفِيتَ عَلَيَّ وَ اللَّهِ مَا مِنْ وَقْتٍ»

تو فکر می کردی که از نظر من مخفی هستی؟

«وَ اللَّهِ مَا مِنْ وَقْتٍ فِي حَجِّكَ إِلَّا وَ أَنَا مَعَكَ فِيهِ»

قسم به خدا هیچ لحظه ای از لحظات حج تو نبود مگر اینکه «أنا معک فیه»

خیلی عجیب است من با تو بودم

«ثُمَّ جَعَلَ يَعُدُّ عَلَيَّ أَوْقَاتِي»

بعد حضرت شمرد یک به یک آن لحظه ها که من در حج گذراندم برای من شمرد

که نشان می داد که حضرت توجه دارد، همان جمله ای که حضرت به مرحوم شیخ مفید و اینها فرمود که شما از نگاه ما پنهان نیستید، همواره تحت نظر ما هستید، این خوب است که ما شیعیان توجه به این نکته داشته باشیم که از نگاه امام مخفی نیستیم در هیچ لحظه ای، چطور می شود اما در قیامت جزء شهود اعمال ما باشد و در اینجا از اعمال ما غافل باشد، اعمال ما به اذن الهی امام عالم هست به آنچه که از ما صادر می شود  و لذا قبل از اینکه از خداوند متعال حیا بکنیم در کارهایی که انجام می دهیم از امام عصر (ع) به عنوان امام مان که باید تحت فرمان او ما اعمال مان را انجام بدهیم باید توجه به او داشته باشیم

«ثُمَّ جَعَلَ يَعُدُّ عَلَيَّ أَوْقَاتِي فَوَقَعْتُ مَغْشِيّاً عَلَى وَجْهِي»

من از هوش رفتم وقتی این لحظات را حضرت شمرد

متوجه شدم که من در محضر حضرت بودم در تمام لحظات، از حال رفتم

«فَحَسِسْتُ بِيَدٍ قَدْ وَقَعَتْ عَلَيَّ فَقُمْتُ»

یک وقت دیدم دستی دارد من را حرکت می دهد و برخاستم

 و بعد فرمود که

«يَا حَسَنُ الْزَمْ دَارَ جَعْفَرِ بْنِ مُحَمَّدٍ ع»

برو به مدینه و ملازم خانه امام صادق باش

خانه امام صادق (ع) ، پیدا است که بعد از امام صادق (ع) در اختیار ائمه (ع) بوده و در آنجا ملاقات ها صورت می گرفته بعضی را آنجا ساکن می کردند، شواهد دیگر چون داریم، از جمله شواهد آن باز یک روایت دیگر که در آغاز امامت امام جواد (ع)، 80 شیعه ای که می آیند از بغداد به مدینه برای اینکه امامت طفلی مثل امام جواد در 8 سالگی برای شان محرز بشود در خانه ای هست که امام صادق با حضرت ملاقات کردند، خانه خوبی بوده امام صادق خانه نسبتاً وسیعی داشته در مدینه و اینجا محل رفت و آمد شیعیان بوده و نسل آن حضرت، اینجا هم حضرت می گوید برو «الزم دار جعفر بن محمد ع» در آنجا باش

«وَ لَا يُهِمَّنَّكَ طَعَامُكَ وَ لَا شَرَابُكَ وَ لَا مَا يَسْتُرُ عَوْرَتَكَ»

غم نان و آب و غذا را هم نخور تأمین می شود آنچه که نیاز داری لباس و اینها تأمین می شود

«ثُمَّ دَفَعَ إِلَيَّ دَفْتَراً فِيهِ دُعَاءُ الْفَرَجِ وَ صَلَاةٌ عَلَيْهِ»

این هم باز نکته ای است، حضرت یک دفتری نوشته ای و جزوه ای می دهد به که در آن دعای فرج بود و «صلاة علیه» صلواتی بر امام، خود این نشان می دهد که بعضی از این دعاها از ناحیه خود حضرت نوشته شده و داده شده به شیعیان، که اینها در متون دعایی ما جمع هست و الآن هم اگر عزیزان بیننده می خواهید یک منبع مناسبی را دم دست داشته باشید این دعاها را ملاحظه بفرمایید دانشنامه امام مهدی (ع) که توسط پژوهشکده قرآن و حدیث یا همان دارالحدیث تحت اشراف مرحوم آقای ری شهری نوشته شده در آن دانشنامه یک جلد آن مخصوص همین دعاها است، دعاهای مربوط به امام عصر (ع) یا صادر شده از امام عصر، چند تا دعای فرج به عنوان دعای فرج مرحوم علامه مجلسی هم در بحار ذکر می کند به عنوان دعاهای فرج، پیدا است که یک دعا نیست، الآن دعای فرج «الهی عظم البلا» معمولاً به عنوان دعای فرج خوانده می شود اما منحصر به این نیست، غیر از این چند دعا به عنوان دعای فرج در کتب روایی ما آمده، اینجا هم می گوید، خود دعا را ذکر نمی کند، می گوید در آن دعای فرج بود و یک صلواتی بر حضرت و فرمود که

«فَقَالَ بِهَذَا فَادْعُ وَ هَكَذَا صَلِّ عَلَيَّ»

با این دعا، دعا کن و این چنین بر من صلوات بفرست

«وَ لَا تُعْطِهِ إِلَّا مُحِقِّي أَوْلِيَائِي»

جز به آن کسانی که اهل هستند از شیعیان من به کسی دیگر نده

یعنی در واقع تضییع دعا است، مثلاً به اهل آن بده این دعا را

«فَإِنَّ اللَّهَ جَلَّ جَلَالُهُ مُوَفِّقُكَ»

خداوند تو را توفیق می دهد

«فَقُلْتُ يَا مَوْلَايَ لَا أَرَاكَ بَعْدَهَا»

بعد از این من شما را نخواهم دید؟

«فَقَالَ يَا حَسَنُ إِذَا شَاءَ اللَّهُ»

هر وقت خدا بخواهد می بینی

 و دیگر بعد از این می گوید که من رفتم

«فَانْصَرَفْتُ مِنْ حِجَّتِي وَ لَزِمْتُ دَارَ جَعْفَرِ بْنِ مُحَمَّدٍ ع»

رفتم در مدینه در خانه امام صادق ساکن شدم

و همینطور بود در آنجا آب و نان همیشه آماده بود در آن حجره ای که من در آن ساکن بودم، نان آماده بود و آب برایم می آوردند

«عَلَيْهِ مَا تَشْتَهِي نَفْسِي بِالنَّهَارِ»

آنچه که نیاز داشتم فراهم می شد

«فَآكُلُ ذَلِكَ فَهُوَ كِفَايَةٌ لِي وَ كِسْوَةُ الشِّتَاءِ فِي وَقْتِ الشِّتَاءِ»

لباس مناسب زمستان

پیدا است که آنجا ساکن بوده غیر از ایام حج هم آنجا سکونت داشته، و شاید با توجه به نکته ای که در آغاز عرایض خود اشاره کردم که این وکالت داشته برای امام عصر (ع) از وکلا بوده شاید در این روایت تصریح نشده اما محل وکالت آن مدینه بوده باشد که آنجا دیگر ساکن می شود در خانه امام صادق (ع) چون می گوید لباس زمستان در وقت زمستان حاضر بود لباس تابستان در وقت تابستان و به این ترتیب روایت به همین بیان ها تمام می شود، این یک تشرف دیگری بود از حسن بن وجناء نصیبی با این نکاتی که در آن بود و بخصوص آن نکته که امام (ع) تذکر می دهد «اِنّا غَیْرُ مُهْمِلینَ لِمُراعاتِکُمْ، وَلا ناسینَ لِذَکْرِکُمْ» ما یاد شما را همواره داریم به شیخ مفید فرمود، و رعایت حال شما را داریم از نظر ما پوشیده نیست اینجا هم می گوید من در تمام لحظات با تو بودم

مجری:

حتی آن شواهد را هم به او می گوید که برایش یقین آور بشود

استاد جباری:

بله حالا من شاید یک وقتی آن جریان مرحوم آقای زرگری را هم اشاره ای کردم و در تفسیر آن را وارد نمی شوم اگر توفیق شد جلسه دیگری اشاره می کنم اما در آنجا هست که ایشان در مسیر جمکران که داشت می رفت ذکر و یاد امام عصر را نجوا می کرده با حضرت و کسانی که از جمکران بر می گشتند رفقای آقای زرگری از آنها سؤال می کند که فلانی زرگری را ندید می گویند چرا با یک سید در حال حرکت بود به سمت جمکران، بعد سؤال می کنند از آقای زرگری که شما تنها بودید یا با کسی، می گوید من تنها بودم منتهی در دل داشتم نجوا می کردم با امام عصر (ع)، خود این نشان می دهد که ما قلوب مان وقتی متوجه حضرت می شود حضرت توجه به ما می کند و همراه ما هست.

مجری:

استاد چند تا نکته شما فرمودید که به نظر می آید حالا چون در سؤالات اصلی مان هم نیست یکی این منزل حضرت امام صادق (ع) تا چه زمانی باقی بوده، هنوز هم هست مشخص هست مکان آن؟ یا جزو مسجد النبی شده

استاد جباری:

به هر حال جزو کوچه های بنی هاشم که محل سکونت بنی هاشم در نزدیکی مسجد النبی تا چند دهه قبل اینها برقرار بود منتهی به بهانه توسعه مسجد النبی تمام اینها تخریب شد اما آثار خانه های اهل بیت (ع) بود تا همین چند دهه اخیر که دیگر وهابیت با این توسعه ها تخریب کردند اما اینکه بطور خاص منزل امام صادق به همان شکل و شمایل بوده باشد معلوم نیست در طی قرن مختلف طبیعتاً تغییر پیدا کرده و افراد مختلفی از سادات ساکن شدند اما بله به عنوان کوچه های بنی هاشم معروف بوده، کسانی که سابقه تشرف داشتند دیده بودند آن کوچه ها را.

مجری:

خیلی ممنونم، چند بحثی را شما مطرح فرمودید یاد این قضیه افتادیم که حالا من چند وقت پیش در خبرها شنیدم که وهابی ها دارند آثار را همانطور که فرمودید خانه حضرت خدیجه (س) را و بقیه آثار از بین رفته، اینها الآن دست گذاشتند روی کوه احد و خیلی عجیب است جا کم است مثلاً، مشخص است این عنادی که با امیرالمؤمنین دارند، بالأخره هر آثاری که بیشتر در آن فضایل امیرالمؤمنین مطرح می شود اینها بیشتر می کوشند که آن را از بین ببرند ولی خب در قلعه خیبر و سقیفه همه مانده می آیند دست می گذارند روی بقیه آثار

استاد جباری:

بله عناد با اسلام دارند، مشخص است، حالا مثلا کوه احد که ربطی به امیرالمؤمنین بطور خاص ندارد یک اثر اسلامی است جنگ احد و نماد هایی که آنجا وجود دارد و ای کاش که این خبر ناصحیح باشد یا این کار انجام نشود خب این جنایت فرهنگی بزرگی است که اینها مرتکب می شوند اگر این کار را انجام بدهند باید جهان اسلام حرکتی را انجام بدهد اگر به صورت جدی این مسئله مطرح بشود.

مجری:

حاج آقا در زمان غیبت هم باز اشاره داشتید به بیت حضرت امام صادق (ع) این تا زمان امام جواد که مسلم هست بعد تا زمان امام هادی که در مدینه حضرت امام حسن عسکری که بعد آمدند به سامرا بالأخره آنجا از سادات ساکن آن خانه بودند؟ تا زمان غیبت صغری چیزی در مورد این هست؟ که بشود به اجمال در مورد آن توضیح بدهید؟

استاد جباری:

بله نفی آن را نداریم و طبیعتاً دست علویین و سادات باید بوده باشد، از اولاد اهل بیت (ع) بودند

مجری:

آن خانه ها حالت مسجد دارد چطور است، ارث و میراث به آن نمی خورد؟

استاد جباری:

نخیر منزل بوده و ارث می رسیده به نسل حضرت، بعد از امام صادق امام کاظم (ع) در آنجا ساکن بودند و فرزندان متعددی داشتند و فرض کنید امام رضا (ع) که هجرت کردند به مرو و بعد شهید شدند خب طبیعتاً در آنجا دیگر برادران آن حضرت ساکن بودند، همینطور نسل علویین اما دقیقاً دیگر مشخص نیست در تاریخ که دست چه کسی بوده که به تدریج، اما اجمالاً اینطور منازل دست سادات علویان بوده از نسل اهل بیت (ع)

مجری:

خب استاد از همین امام زاده ها، بالأخره اینها همه برای ما عزیز و تاج سر ما هستند، سادات جای خود دارند و هرچه نزدیک تر به ائمه می شویم امام زادگانی هستند که به صورت خاص مورد توجه بودند، مثل حضرت عبدالعظیم حسنی، شاید فاصله او تا حضرت امام حسن مجتبی به ده نسل برسد ولی از روی ایمان و آن اعتقادی که داشتند عزیز تر می شوند، یعنی شیعیان خیلی به آنها احترام گذاشتند و ائمه به برخی از اینها توصیفات و تمهیداتی در مورد آنها کردند و خیلی جای خاصی دارند، یکی از این سادات سید محمد هست که فرزند امام هادی (ع) هست و برادر امام حسن عسکری، یک جایگاهی هم دارد در نزدیکی سامرا، در شرافت ایشان می شود برای ما بفرمایید، چون تقریباً 29 جمادی که مصادف هست با روز یکشنبه خب سالگرد رحلت ایشان هست در این خصوص هم برای ما توضیح بدهید ممنون می شویم.

استاد جباری:

بله در آستانه سالروز رحلت این بزرگوار هستیم اگر جمادی الثانی 30 روزه باشد می شود یک روز قبل از آخر حالا این ماه شاید همان 29 روزه باشد همان روز یکشنبه می شود، فردا شبی مثلاً سالروز وفات جناب سید محمد هست، اگر بخواهیم در میان امام زاده ها به عدد انگشتان یک دست یا دو دست ما بشماریم از کسانی که به لحاظ جلالت قدر برترین هستند، بعد از امام زاده هایی مانند حضرت زینب (س)، حضرت معصومه (س)، حضرت عباس (ع) و اینها به هر حال جناب سید محمد می درخشد واقعاً در رأس دیگر امام زاده ها هست و گزارش ها همه گزارش های بلندی است درباره این سید بزرگوار در حدی به تقوا و قداست مشهور بوده نزد شیعیان در عصر امام هادی (ع) که شیعیان منتظر بودند بعد از امام هادی امامت به ایشان برسد، شاید بعضی از روایاتی هم که از امام هادی (ع) یا سخنانی که از امام هادی (ع) شنیده بودند برای شان این تصور را ایجاد کرده بود، در حالی که مراد امام هادی این بود که جناب محمد بن علی الهادی، این سید محمد صلاحیت امامت را دارد اگر بعد از من زنده باشد، اما شیعیان تصور می کردند که قطعاً او امام هست بخصوص که سن او از امام عسکری (ع) هم بیشتر بوده 4 سال از امام عسکری بزرگتر بوده، یعنی ولادت جناب سید محمد سال 228 هجری است و ولادت امام عسکری در 232، چهار سال بعد از او، خب چونکه از ائمه هم رسیده بود که امامت در اکبر اولاد هست، اولاد ذکور، بزرگترین فرزند ذکور به امامت می رسد طبیعتاً توقع داشتند که سید محمد بعد از امام هادی به امامت برسد، حالا همینجا این نکته را عرض بکنم که همین موجب شد بعضی شیعیان به اشتباه بیفتند و در واقع بعد از رحلت جناب سید محمد تصور کنند او از دنیا نرفته است و باز خواهد گشت و فرقه محمدیه را ایجاد کنند که البته دوام نیاورد، استدلال این دسته از شیعیان هم این بود که ما از امام هادی شنیدیم که او لیاقت و صلاحیت امامت را دارد یا امام بعد از من هست، البته امام نباید این را فرموده باشد، اینها تصور شان این بود و در تاریخ هم نداریم امام این چنین فرموده باشد و از آن طرف هم می گفتند که امام هم که دروغ نمی گوید این هم بزرگترین فرزند امام بوده پس بنابر این بر می گردد و امامت را عهده دار می شود، موقت بوده یک چنین چیزی در کتب فرقه شناسی ذکر کردند؛ و وقتی که امام هادی (ع) به احضار متوکل در سال 233 هجری از مدینه عازم سامرا شدند این جناب سید محمد در مدینه ماند، در روایت هست که ماند در مدینه و مدتی بعد آمده که در تاریخ معلوم نیست که چه زمانی آمده به سامرا گزارش ها هم خیلی زیاد نیست دقیق نیست درباره این شخصیت، اجمالاً همین که عرض کردم و در سال 252 هست که از سامرا عازم مدینه بود می خواست برگردد که چه تاریخی آمده معلوم نیست اما داشت بر می گشت، می شود تقریباً سن 24 سالگی جوانی است در سن 24 سالگی دارد از سامرا بر میگردد  می رسد به منطقه بلد که الآن قبر مطهر او در آنجا است، در بخش جنوبی سامرا به آنجا می رسد و در آنجا گفتند بیمار شد و از دنیا رفت و در آنجا او را دفن کردند، حالا امام هادی حتماً کسی را می فرستد آنجا تجهیز می کنند دفن می کنند و بعید نیست که مورد سوء قصد قرار گرفته باشد، تاریخ چیزی ندارد اما چون این امور معمولاً مخفی انجام می شود و یک جوان 24 ساله، و دوم فرزند امام هادی که تحت نظر هست در سامرا، سوم آن جایگاه رفیعی که نزد شیعیان داشت و شیعیان توقع داشتند که امام بعد از امام هادی او باشد، همه اینها زمینه ساز است برای اینکه مورد سوء قصد حاکمیت عباسی قرار بگیرد اما در تاریخ پنهان مانده این قصه، تصریح به آن نشده اما زمینه کاملاً فراهم هست این چنین که خود امام عسکری در سن 28 سالگی به شهادت رسید، لذا این در سن جوانی شهید شدن و از دنیا رفتن خودش نشانه ای است از اینکه طبعاً باید عامل خارجی دخیل باشد نه مرگ طبیعی، به هر حال در آنجا دفن می شود و گزارش هست که در خانه امام هادی شیعیان قرشیین بنی هاشم، بنی العباس حتی در یک گزارشی هست که آن شخص نقل می کند که بعد از رحلت سید محمد وارد خانه امام هادی و صحن خانه شدم، یک جایی و بساطی گسترده بودند، یعنی فرشی پهن کرده بودند حضرت جلوس فرموده بودند و اطراف او می گوید 150 نفر می گوید من تقریباً حدس می زنم جمعیتی حدود 150 نفر برای عرض تسلیت آمده بودند محضر امام هادی (ع) که در این لحظه می گوید دیدیم که امام عسکری (ع) از داخل خانه آمدند به صحن خانه و در سمت راست پدر بزرگوار شان امام هادی ایستادند و لحظاتی بعد امام هادی و حالت عزادار لباس امام عسکری و اینها حالت عزادار بود و امام هادی جمله ای فرمودند «يَا بُنَيَّ أَحْدِثْ لِلَّهِ شُكْراً فَقَدْ أَحْدَثَ فِيكَ أَمْراً» تجدید شکر کن نسبت به خداوند متعال که امری را درباره تو تجدید کرد که معمولاً تلقی از این جمله این هست که با رحلت جناب سید محمد امر امامت در تو محقق شد، منجز شد قطعی شد در واقع، و یک نکته هم حالا خدمت عزیزان بیننده خوب است اینجا عرض بکنم بحث بداء را حتماً شما شنیدید یا کسانی که اهل مطالعه در مباحث کلامی هستند تعبیر بداء را شنیدید یکی از جاهایی که می گویند بحث بداء مطرح بوده و رخ داده درباره همین جناب سید محمد هست، بداء اجمالاً یعنی ظهور بعد الخفاء، یعنی اینکه یک امری در علم الهی محقق بوده منتهی دیگران چیز دیگری تصور می کنند، خدا می دانست که این به گونه دیگری رخ خواهد داد، مثل همین مورد شیعیان تصور می کردند امامت در جناب سید محمد هست اما با رحلت او امامت منتقل شد در واقع منجز شد در امام عسکری (ع) این به معنای این نیست که خداوند تبدل رأی برایش پیدا شده نظر خدا عوض شده نه خداوند از آغاز می دانست که این رخ می دهد برای دیگران این ظهور و این آشکار شدن بعد از آن خفاء قبلی رخ داده، اجمالاً از این تعبیر به بداء می کنند در علم کلام، که خواستم فقط اشاره ای داشته باشم، درباره سید محمد یک چنین چیزی است درباره جناب اسماعیل فرزند امام صادق هم چنین چیزی را گفتند، لذا اسماعیل چون سنش از امام کاظم بیشتر بود شیعیان تصور می کردند که او امام هست و اتفاقاً اسماعیل هم در زمان حیات امام صادق از دنیا رفت و بعضی همین قصه مربوط به سید محمد را در آنجا هم رخ داد که اسماعیلیه قائل شدند که او از دنیا نرفته و زنده است و همین فرقه اسماعیلیه که هنوز هم موجود هست پدید آمده از آن زمان، دو سه نکته دیگر را عرض بکنم راجع به جناب سید محمد که اولاد امام هادی (ع) را پنج نفر ذکر کردند، چهار پسر و یک دختر، از پسران یکی همین جناب سید محمد بوده که بزرگتر بوده و سپس امام عسکری (ع) و دو پسر دیگر که یکی سید حسین بوده و دیگری هم همین جعفر کذاب متأسفانه که امام هادی بعد از ولادتش چهره حضرت درهم رفته بود می دانست که این یک چنان کارهای قبیحی را بعداً انجام خواهد داد با علم الهی و یک دختر به نام علیّه دختری برای امام هادی (ع) ذکر کردند، درباره جعفر جای بحث نیست امام عسکری (ع) که مشخص این جناب سید محمد هم که عرض شد، جناب سید حسین که برادر دیگری بوده، این معروف است به فضل و قداست، به عبادت و عبودیت، شهره به عبادت دارد و اتفاقاً او را و امام عسکری را تشبیه به حسنین می کردند، او نامش حسین بود و امام عسکری هم حسن، معمولاً تشبیه می کردند به امام حسن و امام حسین و بعضی گفتند صدای امام زمان (ع) شبیه صدای عمو شان سید حسین بوده، آنهایی که تشرف پیدا کردند و هر دو را درک کردند و قبر او هم در همان ضریح مقدس امامین عسکرین (ع) است، یعنی آنجا کسی می رود به زیارت علاوه بر این دو امام بزرگوار هم این سید حسین را جا دارد که نیت زیارت او را داشته باشند هم حکیمه خاتون را هم نرجس خاتون را دو بانوی بزرگوار و دو امام بزرگوار و این جناب سید حسین امام زاده بزرگوار

مجری:

یعنی در سامرا ما پنج قبر خاص داریم

استاد جباری:

پنج تا هست بله در همان منزل امام هادی که الآن حرم مطهر او هست، پنج وجود مقدس آنجا دو امام و سه تن دیگر آنجا مدفون هستند، ان شاءالله که قسمت بشود هرچه زودتر نصیب همه آرزومندان بشود همه شما بینندگان عزیز و ما هم در معیت شان ان شاءالله این توفیق بشود برای زیارت سامرا؛ و نکته دیگر این هست من منتهی الآمال مرحوم شیخ عباس قمی جلد2 را این بحث مربوط است به بخش مربوط به اولاد امام هادی (ع) را آوردم ایشان به نقل از استاد شان مرحوم حاجی نوری نقل می کند، عبارت را می خوانم، مرحوم میرزا حسین نوری صاحب کتاب مستدرک الوسائل، صاحب نجم الثاقب، نجم الثابق همان کتابی است که در شرح حال کسانی که تشرف پیدا کردند محضر امام زمان تدوین کرده، آنجا می فرماید، چون استاد شیخ عباس قمی بوده مرحوم حاجی نوری می فرماید، و شیخ ما در کتاب نجم الثاقب فرموده و مزار سید محمد مذکور در 8 فرسنگی سامرا نزدیک قریه بلد است و از اجلی سادات و صاحب کرامات متواتره است، همین الآن هم صاحب کرامات حرم است چون خیلی مورد مراجعه است، حتی نزد اهل سنت و اعراب بادیه که به غایت از او احترام می کنند و از جنابش می ترسند و هرگز قسم دروغ به او نمی گویند و پیوسته از اطراف برای او نذورات می برند بلکه فصل غالب دعاوی در سامرا و اطراف آن به قسم با او است، یعنی دو نفر که باهم نزاع دارند می روند کنار قبر او و قسم می خورند طرف به حق سید محمد که من راست می گویم این چنین نبود، آن طرف هم از ادعایش می گذرد دعاوی دیگر تمام می شود با قسم با او، و مکرر دیدیم که چون بنای یاد کردن قسم شد منکر مال را به صاحبانش رساند و از خوردن قسم دروغ صدمه دیده اند در این ایام توقف سامره چند کرامت باهره از او دیده شده  و بعضی از علما بنای جمع آنها و نوشتن رساله در فضل او دارند، وفقه الله تعالی، و یک کتاب اتفاقاً شاید همین که ایشان فرمود بعداً توسط مرحوم محمد علی اردوبادی، فکر کنم همان مؤلف کتاب علی ولید الکعبه، مرحوم اردوبادی توسط ایشان نوشته شد حیات و کرامات، محمد بن علی الهادی با این عنوان که ترجمه هم شده، این کتاب مرحوم آقای اردوبادی در شرح حال همین جناب سید محمد و همینطور بیان کرامات او، مرحوم اردوبادی تألیف کرده، و بعد مرحوم آقا شیخ عباس قمی اشاره می کند که از جمله نسل جناب سید محمد فردی است به نام شمس الدین محمد بن علی محمد بن حسین بن محمد بن علی بن محمد بن امام الهادی که معروف به میر سلطان بخاری بوده، منطقه بخارا در سده هشتصد و اندی هجری در آنجا در بخارا این به عنوان یک عالم بزرگ شیعی حضور داشته و به نسل او می گفتند بخارییون چون ساکن بخارا بوده و می گوید این شمس الدین سیدی بوده با ورع عابد سالم و زاهد در دنیا مصاحبت کرده با علمای بزرگ و  اقتباس کرده از فضایل ایشان و پس از بخارا توجه فرمود به بلاد روم و متوطن شد در شهر بورسا، و باز می گوید نقل شده از او کرامات بسیار و وفات کرد در همان شهر سنه 832 یا833 و قبر او در آنجا مشهور است، این نشان می دهد که پس نسل جناب سید محمد باقی مانده حتی تا حدود 6 قرن بعد که این جناب شمس الدین در منطقه بخارا سپس می رود به روم و در آنجا حضورت پیدا می کند اگر تشیع و اسلام در این مناطق رشد داشته و گسترش پیدا کرده باید سهم اینها را نادیده نگیریم، قطعاً هجرت های اینها به این مناطق دخیل بوده در این مسئله.

مجری:

خیلی ممنون جناب آقای دکتر جباری عزیز، در این فرصتی که باقی مانده می خواهم در یک خصوص دیگر سؤال کنم، بحث ها زیاد است در مورد مدینه و اینکه بعد از عاشورا و یزید حمله ای که به آنجا کرد چه افتضاحی در مدینه رخ داد، و حضرت امام سجاد چه کرد که احیا شد مدینه جای خودش، اما همین شهر مدینه که بالأخره بعد از آن حمله یزید به آنجا و از بین بردن آن همه صحابی و اینها یک شهر مرده ای شد که امام سجاد زنده اش کرد و رسید به عصر امام باقر (ع)، و اینکه امام صادق (ع) استاد همه ائمه اهل سنت هست و هرچه دارند از او گرفتند جای خودش، اما یکی از آن افرادی که از بزرگان اهل سنت در مدینه است قتاده است ظاهراً و ملاقات یا بالأخره یک رابطه ای با امام باقر (ع) داشت در خصوص او برای ما می فرمایید چون ولادت ما باقر (ع) در رجب هست به روایت مشهور

استاد جباری:

بله اتفاقاً در آستانه ولادت آن حضرت روز دوشنبه در اول رجب ولادت امام باقر (ع) هست و بنابر قول صحیح تر هم هست، چون اقوال دیگری هم هست درباره ماه ولادت حضرت، اول رجب قول مشهور و صحیح تر همین قول است، درباره امام باقر سخن خیلی می شود گفت هم به لحاظ فرهنگی و هم اجتماعی اما این نکته نکته ای هست یعنی اینکه امام باقر مرجع علمی بوده برای حتی عالمان غیر شیعه در زمان خودش می آمدند و کسب فیض می کردند، همین جریان قتاده که اشاره فرمودید این را مرحوم کلینی در جلد6 کتاب شریف کافی صفحه 256 آورده در حد فرصت باقی مانده برنامه چون روایت هم یک مقدار مفصل است من خلاصه آن را عرض بکنم، خلاصه آن این هست مرحوم کلینی با سند خودش نقل می کند تا می آید به ابوحمزه ثمالی صحابی برجسته امام سجاد، امام هادی، امام صادق (ع) و امام کاظم، سه چهار امام را درک کرده این ابوحمزه ثمالی او می گوید که

«كُنْتُ جَالِساً فِي مَسْجِدِ الرَّسُولِ ص»

من در مسجد النبی نشسته بودم

الكافي (ط - الإسلامية)، ج‏6، ص: 256

ایام حج هم بوده، و یک فردی آمد و سلام کرد و گفت که تو که هستی

«مَنْ أَنْتَ يَا عَبْدَ اللَّهِ»

می گوید من به او گفتم که

«قُلْتُ رَجُلٌ مِنْ أَهْلِ الْكُوفَةِ»

من یک فردی از اهل کوفه هستم

و به او گفتم که

«مَا حَاجَتُكَ»

منظورت چیست حاجت و کارت چیست

گفت که

«أَ تَعْرِفُ أَبَا جَعْفَرٍ مُحَمَّدَ بْنَ عَلِيٍّ ع»

ابا جعفر محمد بن علی امام باقر را می شناسی

«فَقُلْتُ نَعَمْ فَمَا حَاجَتُكَ إِلَيْهِ»

می گوید گفتم کارت با او چیست؟ به می شناسم

«قَالَ هَيَّأْتُ لَهُ أَرْبَعِينَ مَسْأَلَةً أَسْأَلُهُ عَنْهَا»

چهل تا سؤال آماده کردم بروم از او بپرسم

«فَمَا كَانَ مِنْ حَقٍّ أَخَذْتُهُ»

آنچه که جواب داد حق دیدم آن را به آن عمل می کنم

«وَ مَا كَانَ مِنْ بَاطِلٍ تَرَكْتُهُ»

آن جواب هایی هم که نادرست دیدم به آن عمل نمی کنم ترک می کنم

خب ابوحمزه می گوید که به او گفتم که

«هَلْ تَعْرِفُ مَا بَيْنَ الْحَقِّ وَ الْبَاطِلِ»

تو حق و باطل را می شناسی

«قَالَ نَعَمْ»

گفت بله

به او گفتم که

«فَمَا حَاجَتُكَ إِلَيْهِ إِذَا كُنْتَ تَعْرِفُ مَا بَيْنَ الْحَقِّ وَ الْبَاطِلِ»

وقتی تو حق و باطل را می شناسی دیگر چه نیاز هست به محمد بن علی الباقر دارید

خب برو به هرچه که تشخیص می دهی عمل کن، جواب کوبنده ای به او می دهد بعد می گوید او گفت که

«يَا أَهْلَ الْكُوفَةِ أَنْتُمْ قَوْمٌ مَا تُطَاقُونَ إِذَا رَأَيْتَ أَبَا جَعْفَرٍ ع فَأَخْبِرْنِي»

به تعبیر خودمان خیلی گیر نده، شما اهل کوفه خیلی گیر می دهید و اگر با جعفر باقر را دیدی من را خبر کن کار به این کارها نداشته باش

«فَمَا انْقَطَعَ كَلَامِي مَعَهُ»

حرفم با او تمام نشده بود که

«حَتَّى أَقْبَلَ أَبُو جَعْفَرٍ ع»

امام باقر وارد شد به مسجد

«وَ حَوْلَهُ أَهْلُ خُرَاسَانَ وَ غَيْرُهُمْ»

اهل خراسان و غیر از آنها پر بود دور حضرت

«يَسْأَلُونَهُ عَنْ مَنَاسِكِ الْحَجِّ»

راجع به مناسک سؤال می کردند از امام

و امام تشریف بردند

«حَتَّى جَلَسَ مَجْلِسَهُ»

رفتند جایی نشستند

مَجلِسَهُ پیدا است جای خاصی حضرت داشته در مسجد النبی برای درس گفتن و آن مردم هم رفت نزدیک امام نشست و  ابوحمزه می گوید من هم رفتم نزدیک جایی نشستم که بشنوم صحبت این را با امام

«وَ حَوْلَهُ عَالَمٌ مِنَ النَّاسِ»

تعداد زیادی از مردم دور حضرت را گرفته بودند

همان بحث مرجعیت علمی است که عرض کردم، این گزارش ها خیلی جالب است که در مدینه هم مراجع بود علی رغم اینکه بنی امیه تلاش می کردند که دور حضرت را خلوت کنند، وقتی مردم رفتند

«الْتَفَتَ إِلَى الرَّجُلِ»

حضرت رو کرد به آن فرد

که همان قتاده بود فرمود

«مَنْ أَنْتَ»

تو چه کسی هستی

گفت که

«قَالَ أَنَا قَتَادَةُ بْنُ دِعَامَةَ الْبَصْرِيُّ»

من قتاده بصری هستم

امام باقر فرمود

«أَنْتَ فَقِيهُ أَهْلِ الْبَصْرَةِ»

فقیه اهل بصره تو هستی؟

«قَالَ نَعَمْ»

گفت بله

حضرت فرمود که

«وَيْحَكَ يَا قَتَادَةُ»

وای بر تو ای قتاده

«إِنَّ اللَّهَ جَلَّ وَ عَزَّ خَلَقَ خَلْقاً مِنْ خَلْقِهِ فَجَعَلَهُمْ حُجَجاً عَلَى خَلْقِهِ»

خداوند یک کسانی از مخلوقاتش خلق کرده آنها را حجت بر بندگانش قرار داده

«فَهُمْ أَوْتَادٌ فِي أَرْضِهِ»

قوام زمین به آنها است

«قُوَّامٌ بِأَمْرِهِ نُجَبَاءُ فِي عِلْمِهِ»

علوم الهی دست آنها است

«اصْطَفَاهُمْ قَبْلَ خَلْقِهِ أَظِلَّةً عَنْ يَمِينِ عَرْشِهِ»

و بعد این را حضرت فرمود قتاده یک سکوت طولانی کرد و گفت که

«أَصْلَحَكَ اللَّهُ وَ اللَّهِ لَقَدْ جَلَسْتُ بَيْنَ يَدَيِ الْفُقَهَاءِ»

من قبل از این در مقابل فقهائی نشسته ام

مثل ابن عباس

«فَمَا اضْطَرَبَ قَلْبِي قُدَّامَ وَاحِدٍ مِنْهُمْ»

این چنین دچار اضطراب و استرس به قول امروزه نشده بودم

همچنان که الان حالم در مقابل شما این چنین هست، پاسخ امام این است  که فرمود

«وَيْحَكَ أَ تَدْرِي أَيْنَ أَنْتَ»

می دانی کجا هستی؟

«أَنْتَ بَيْنَ يَدَيْ بُيُوتٍ أَذِنَ اللَّهُ أَنْ تُرْفَعَ وَ يُذْكَرَ فِيهَا اسْمُهُ يُسَبِّحُ لَهُ فِيها بِالْغُدُوِّ وَ الْآصالِ. رِجالٌ لا تُلْهِيهِمْ تِجارَةٌ وَ لا بَيْعٌ عَنْ ذِكْرِ اللَّهِ»

این آیه حضرت خواندند

«فَأَنْتَ ثَمَّ وَ نَحْنُ أُولَئِكَ»

تو در چنین جاها هستی و ما آن کسان هستیم

و قتاده گفت که بله درست فرمودید این چنین هست و بعد حضرت فرمود که خب حالا سؤالاتت را بپرس، گفت که

«فَأَخْبِرْنِي عَنِ الْجُبُنِّ»

راجع به پنیر می خواهم از شما سؤال کنم

«فَتَبَسَّمَ أَبُو جَعْفَرٍ ع»

حضرت تبسم کردند فرمودند

«رَجَعَتْ مَسَائِلُكَ إِلَى هَذَا»

مسائلت برگشت به پنیر

گفت

«ضَلَّتْ عَلَيَّ»

همه اش یادم رفته

در محضر امام این خودش را باخت حضرت فرمود طوری نیست، بعد ادامه دارد جواب آن سؤالش درباره آن مایع پنیر که می زدند نوع آن و اینها را همه را حضرت جواب داد و بعد فرمود که برو حالا اگر در بازار مسلمان ها خواستی پنیر بخری و  شک داشتی آیا از مایع پنیر  مباح و حلال هست بر اساس سوق المسلمین، قائده به او داد برو بر اساس این سؤال نکن که از کجا آمده  

«إِلَّا أَنْ يَأْتِيَكَ مَنْ يُخْبِرُكَ عَنْه‏»

مگر اینکه یقین به اینکه این حلال نیست

 به هر حال این جریان قتاده و شبیه آن راجع به عکرمة نقل شده، عکرمة هم از علمای غیر شیعه عصر امام باقر بوده

مجری:

پس این بماند برای جلسه آینده چون وقت مان به پایان رسید، خیلی ممنون جناب آقای دکتر جباری، سؤالات زیاد بود حتی در مورد ذات سلاسل یکی از سریه هایی که بود و فضائلی از فضائل امیرالمؤمنین در آنجا رخ داده هم سؤال شده بود ولی خب وقت به پایان رسید نشد در خدمت شما باشیم حالا این را بینندگان می توانند تحقیق کنند حالا سر فرصت ان شاءالله از حضرتعالی بپرسیم و یکی دیگر از فضائل امیرالمؤمنین را در این برنامه هم از زبان شیرین شما بشنویم ان شاءالله.

خیلی متشکریم جناب آقای دکتر جباری عزیز و همچنین از شما عزیزان بیننده تشکر می کنم، امیدوارم که مورد استفاده قرار گرفته باشد و دعای ما این است که فرج آقا امام زمان را از خداوند خواستار هستیم

اللهم عجل لولیک الفرج

خدا نگهدار.

 


آینه تاریخ - پاسخ به شبهات تاریخی>

ماه رجب غیبت کبری غیبت صغری تشرفات نواب اربعه سید محمد بداء امامت امام هادی ع تشیع امام باقر ع