سایر قسمت ها
تاریخ بدون روتوش

قسمت نود و ششم برنامه تاریخ بدون روتوش با کارشناسی استاد حسینی
(فصل سوم)
موضوع: اعتبار سنجی کتاب استر و بررسی شخصیت هامان


دیگر قسمت ها

 بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيمِ

عنوان برنامه: تاریخ بدون روتوش

تاريخ: 24/ 08/ 140۲

استاد: آقای حسینی

قسمت:96

بسم الله الرحمن الرحیم اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم.

استاد: حسینی

 عرض سلام و ادب و احترام خدمت شما بینندگان عزیز و ارجمند بیست و دومین قسمت از فصل سوم برنامه ی تاریخ روتوش را دارید ملاحظه می فرمایید و نود و بله ششمین قسمت از مجموعه برنامه هایی که در قالب بحث و بررسی در مورد موضوعات تاریخی تا اینجا تقدیم حضور شما عزیزان و بزرگواران شده است بخواهم بگویم روال برنامه به چه شکولی برای شاید بیش از نودمین بار است یعنی از چند قسمت اول شروع کردیم و مرور کردیم دستور کار برنامه مان را که چطوری می خواهیم بحث کنیم پیش ببرایم و هر قسمت طبیعتا شود افزوده شد اما می دانید فصل اول بحث زرتشت سه سوال اساسی در مورد زرتشت، بحث دوم بحث هخامنشیان از قضیه فتح بابل را ما بحثش را باز کردیم و شروع  کردیم به موضوعات دیگر  پرداختیم حتی بحث دوره کوروش را تکمیل کردیم و  بعد رفتیم سراغ فرزندان کوروش و داریوش و در این فصل هم داریم موضوع را ادامه می دهیم بحث داریوش را تکمیل کردیم و وارد زمان و دوره خشایارشاه شدیم و عرض کردیم خدمت شما که همان طور که فصل اول مبنای ما اوستا و متون زرتشتی و کلام موبدان زرتشتی و باستان گرویان بوده است.

 فصل دوم روال آروی بحث های تاریخی بوده است کتب تاریخی و تاریخ نگاری بحث سوم ما سعی می کنیم محور کارمان کتیبه ها و الواح باشد که به دست ما رسیده است طبیعی کار هم این بوده دیگر  چون از زمان زرتشت که لوحی نداریم  کتیبه ای نداریم کتاب اوستا نهایتا آن هم بخش گاتآنهایش را ادعا شود که متعلق به خود زرتشت است اما وقتی که وارد دوره اول هخامنشی ها می شویم آن موقع نگاره ها کم کم پیدا می شود نگاره ها منظورم همین کتیبه های الواح است که زمان کوروش هم خیلی اوج ندارد ولی در زمان داریوش با کتیبه ی بیستون و کتیبه های دیگرین روال تکمیل می شود ما دستمان از این سمت برای استناد به اشیا تاریخی که حاوی محتوا برای ما هستند دستمان باز در مورد خشایارشاه با شما صحبت کردیم و  گفتیم که یکی از مسائل و موضوعات بسیار مهم در دوران پادشاهی خشایارشاه مسئله مورد ادعای یکی از کتاب های کتب مقدس است که قبلا یعنی قسمت قبل در خصوصش توضیح دادیم کتب عهدین و تقسیم بندی ها را گفتیم دو تقسیم بندی از مشهورترین تقسیم بندی ها در مورد این کتاب را گفتیم و گفتیم که ما به عهد جدید عملا کار نداریم.

 چون اینجا بحثمان بحث مسیحیت نیست و کتاب استر را کار داریم که مدعی است داستانی را و داستان خیلی مهمی را ادعا می کند که در مورد دوران و زمان خشایارشاه داشته نقل کرده است اهمیتش به خاطر این است که حاصل آن اعتقاد یا حاصل آن تحریف یا حاصل آن واقعه هر چی اسمش را بگذارویم یک جشنی است که مدام دارد تکرار می شود و همین روزها را هم همین روزها که میگویمم یعنی در دوران ما می بینیم که در سالگرد اتفاقی که ادعا شده است در به هر حال این کتاب جشنی گرفته می شود ادعایی در موردش مطرح می شود و چون وابستگی به صورت مستقیم با داستان خشایارشاه دارد ما نسبت به آن ورود پیدا کردیم، قسمت قبل نکاتی را خدمت شما عرض کردیم در خصوص کتاب استر اولا کتاب را خوندایم و مرور  کردیم ببینیم چه محتوایی را در کتابش دارد نکات مهمش را خدمتتان عرض کردیم ضمیمه اینکه بگوییم  داستانی مثل داستان استر شکل گرفته باشد رخ داده باشد در تاریخ در زمان خشایارشاه حضور یهودی ها در ایران بوده است این از کجا نشات گرفته است داستان بابل که اعتقاد برخی بر این است که یهودی ها همه بازنگشتند طبیعتا به منطقه بیت المقدس برخی ها به ایران آمدند آنها را مرور  کردیم.

 و  داستان را به شما بازگو کردیم منتهای نتیجه گیری نکردیم به صورت قطعی یعنی حداقل نظر خودمان را در قسمت قبل خدمت شما عرض نکردیم من بنایم واقعیتش این است که برای این نبود که بخواهم این قسمت را ادامه بدهم منتهی از آن جایی که چند دلیل دارم برای اینکه بخواهم این قسمت اتفاقا نکات مهمی را در مورد این مسئله استر و مرد خای عرض کنم خدمتتان بنا بر اینکه برخی از بزرگواران و دوستان و پژوهشگران می گفتند که بحث ما نتیجه گیری نشد که واقعا داستان استر و مرد خای را ما چقدر برایش اعتبار قائل هستیم  و نکته بعدی این است که  این روزها را هم بحث یهودی ها مطرح است و اتفاقاتی که دارد در فلسطین رخ میدهد بدهم نمی آید بیشتر بپردازم حالا نسبت به این قوم و به صورت پیشینه این ها و بنی اسرائیل و یک مقداری جنایت هایشان از آن رویکردی که داشتند در تاریخ هم با شما صحبت کنم فلذا  این قسمت می خواهم دو سه کار کنم یکی این است که در مورد کتاب استر، یک مرور  مجدد داشته باشیم می گوید اعتبار کتاب استر به صورت کولی به چه شکل باید ورود پیدا کنیم.

 بخش بخش ادعآنهایی که در این کتاب آمده است آن موضوعاتی که می شود سنجید می شود تایید کرد یا قطعا می شود رد کرد یا در هاله ای از ابهام و مشکوک این ها را با شما جدا جدا مطرح می کنیم به شخصیت ها که برسیم نکته مهم برنامه این است که می خواهیم در بخش شخصیت هامان  یک مقدار ویژه تر بپردازیم این هم  خدمتتان عرض کنم در موسسه علمی ذهل به یک مسئله ای رسیدیم و با یک سری اسنادی مواجه شدیم یا بهتر بگویم قرائتی را از یک اسنادی ما انجام دادیم که می توانیم اینجا مطرح کنیم در این قسمت خدمت شما مطرح کنم و ندیدیم و بعید می دانم کسی اصلا به این موضوع پرداخته باشد در مورد مسئله هامان چون بسیار مهم است موضوع هامان دیگر  تورات دارد ادعا می کند که هامان وزیر خشایارشاه بوده است قرآن مدعی است که در دربار فرعون بود و دستیار فرعون بود و شخصیت بسیار جدی است قرآن برای فرعون شش بار اسم هامان در قرآن آمده است و یک بررسی تاریخی نسبت به این هم می خواهم داشته باشم این قسمت  اما در مورد کتاب استر عزیزانی که قسمت قبل را ندیدند باید مراجعه بفرماییند به آرشیو و قسمت قبل را ببینند تا متوجه شوند که آن توضیحاتی که ما دادیم چه بوده است؟ و کولیات داستان استر که در کتاب استر آمده است به چه شکل  در مورد اعتبار کتاب استرکه بحث از این است که وقوع اتفاق را ما چقدر براش اعتبار قائل هستیم، خود کتاب استر که الان جزو کتب عهدین محسوب می شود آن بحثی درش نیست.

 قدمت نگارش کتاب استر هم بعد از دوره ی هخامنشیان برآورد می شود منتهی نه فاصله خیلی زیادی در همان احتمالا دوره اشکانیان باشد و حول و حوش همان میلاد مسیح مورد نگارش قرار گرفته است چقدر آن اتفاقاتی که در کتاب استر آمده است  با حقایق تاریخی مطابقت دارد یا ندارد را میخواهیم به آن بپردازیم من دو دیدگاه را برای شما می خواهم بخوانم هفته قبل قسمت قبل نکاتی را خدمتتان عرض کردیم و  دیدگاهی را آوردیم برای شما، یک دیدگاه تایید کننده یا مثبت را من خدمتتان بخوانم کتاب روابط ایران و یهود در دوره ی هخامنشیان قبلا هم از آن مطلب خوندایم برای شما چندین بار جناب آقای صبوری فرد این کتاب را نوشتند و از جناب آقای دکتر محمد ابراهیم پاریزی هم کمک گرفتند در این کتاب جمع بندی ای هم دارد این در موضوعاتی که مطرح کرده ذیل روابط ایران و یهود درباره هخامنشیان می تواند کتاب مفیدی باشد بعد تحلیل های خوبی هم دارد  صفحه ی شماره صد و ده این کتاب ایشان می آید نکاتی را می گوید در مورد کتاب استر این گونه می نویسد.

 در این کتاب که در این مورد که چرا هرودوت چون یک بحثی این است این مقدمه عرض کنم هرودوت چرا داستان استر را نیاورده است تو کتاب تاریخ خودش؟ کتاب تاریخ خودش هرودوت نیاورده ایشان می خواهد آن را جواب بدهد و بعد نکاتی را در خصوص تقریبا تایید کتاب استر واقعیت را مطرح کند این را با هم ببینیم این دیدگاه های مثبت چگونه است؟ در این مورد که چرا هرودوت تاریخ نویس یونانی از پیشامدهایی که در کتاب استر آمده یادی نکرده است می توان گفت همان گونه که در آیات بیست و بیست و یک باب نهم کتاب استر گفته شده است مرده خای این مطالب را خود نوشت و مکتوبات را نزد تمام یهودیانی که در ولایت های مختلف شاه ایران بودند از دور و نزدیک فرستاد تا به اطلاع همه آن ها برساند که روز چهاردهم و پانزدهم ماه آذر را عید برگزار کنند کتاب استر مدتی کوتاه بعد از وقوع ماجرا در سال چهاردهم سلطنت خشایارشاه یعنی چهارصد هفتاد دو قبل از میلاد نوشته شد و هرودوت تاریخ خود را در حدود سال چهارصد و چهل و پنج قبل از میلاد نگاشت که مدت ها از انتشار کتاب استر می گذشت و وقایع آن فراموش شده بود و برای مردم غیر یهودی قابل یادآوری نبود ایشان می آید که آره دیگر  اتفاقات دیگر  فراموش شده بوده خود استر نامه نگاری کرده بوده برای برگزاری آن جشن ها و ادامه دادند آن جشن کذایی که در عهدین به آن اشاره شده است و حالا هرودوت، ایشان به این دلیل در کتابشان بحث اتفاقاتی که در کتاب استر آمده است را نیاورده چون دیگر  از زمان وقوعش گذشته شد گذشته بوده دیگر  مدت ها از انتشار کتاب استر می گذشت و وقایع فراموش شده بود خود ایشان حالا من درست است که برخی از دیدگاه هایی که خواستیم  را آوردیم بر اساس به این کتاب عرض کردیم و  شخصیت ایشان را هم برای شما گزارشی در مورد نویسنده این کتاب عرض کردیم.

 اما ببینید خیلی مسئله است یعنی باید نسبت بهش توجه شود و استدلال درستی نیست مگر خود ایشان  نمی گوید که که استر دستور داده بود و اعلام کرده بود به تمام مناطق تحت حکومت هخامنشیان در زمان خشایارشاه که این جشن  را هر ساله باید برگزار کنیم یک چنین جشنی که با این وسعت در دنیا میخواست برگزار شود یک چنین کشتاری که با آن وسعت برگزار شده بوده ایشان  چطوری می آید می گوید که مدت ها از کتاب استر می گذشت وقایع آن فراموش شده بود  وقتی که یک سنت بر پایه یک داستان تاریخی شکل می گیرد آن داستان تاریخی را اتفاقا خیلی تثبیت می کند در ذهن مردم در اقوام مختلف در ادیان مختلف در مذاهب مختلف هم است یک مناسبت یک اتفاق تاریخی را هر ساله تجدید می کنند  این باعث می شود که آن فراموش شود یا باعث می شود آن تثبیت شود.

 فلذا این دلیل نمی شود که چرا هرودوت وقایع کتاب استر را در کتاب خودش نیاورده است این استدلال به نظرم به ضرر کسی که بخواهد از کتاب استر دفاع کند بعد ایشان  می آید می گوید که برای مردم غیر یهودی قابل یادآوری نبود از طرفی مطالب کتاب با آن قسمت از تاریخ ایران که در ارتباط با یونانیان است هیچ ارتباط مستقیمی ندارد  بنا نیست که حتما اتفاق ارتباط مستقیم داشته باشد حادثه ای است که در محدوده حکومت هخامنشیان رخ داده است در زمان خشایارشاه حادثه چه حادثه بسیار فراگیر بر اساس ادعای کتاب استر است علاوه بر این موضوعات مهم و قابل ضبط برای مورخان آن روزگار عبارت بود از وقایع جنگ و خون ریزی هایی که جلب توجه می کرد نمی دانم واقعا جلب توجه نمی کند؟ در یک روز اول دستور داده شود از قبل که براید یهودی ها را بکشید و اموالشان را مثلا به غنیمت بگیرید بر اساس باز استدلال این است که بر اساس ما باز ادعایی که کتاب استر دارد بعد این ورق برگردد.

 یک تعداد معدود یهودی و بنی اسرائیلی در این وسعت بیایند جنایت کنند جنایت که در طول تاریخ زیاد داشت برای من این مورد خاص مد نظرم است بیایند جنایت کنند بعد این اصلا مهم نبوده است اصلا اتفاق فراگیری نبوده است جلب توجه نمی کرده است واقعا چنین چیزی طبیعتا این استعداد در دفاع از کتاب استر نمی تواند خیلی موجه شد.

 بنابراین وقایع مربوط به روابط ایرانیان و یهودیان نمی توانست از دیدگاه هرودوتت ارزشی داشته باشد تا او آن ها را ضبط کند این خیلی ما بحث ما در مورد روابط ایران و یهودی ها نیست در مورد یک واقعه تاریخی که ریشه اش بر اساس کتاب استر نزدیک شدن یهودیان من نفوذ یهودی ها هم در دربار خشایارشاه است  می بینید به هر حال حرف ها خیلی قابل دفاع نیست در جواب اینکه هرودوت چرا مطالبی کتاب استر نیاورده است و هیچ اشاره ای هم به آن نداشته یک بحثی در مورد بحث میزان یک موضوعی را مطرح می کنند میزان درستی و نادرستی مطالب است کتاب استر و مرد خای آنجا دیگر یک مقداری وسیع تر به آن می پردازد نظرات متعدد و مختلف بوده است ما تقریبا یک جمع بندی کردیم لیستی تهیه کردیم زمان گیر است اگر من بخواهم مورد به مورد عرض کنم خدمتتان اما جناب آقای پرویز رجبی ایشان به کتابشان اینجا در برنامه نخواندم قسمت قبل آقای پرویز  رجبی در هزاره های گمشده جناب آقای موریس بوکای، حسن پیرنیا، شروین وکیلی، آقای خنجی که مطلبی از آنها قرائت کردیم و  امشب هم می خوانم آقای صبوری فر که الان خدمتتان عرض کردم جناب محمد قائمی این ها افرادی بودند که در مورد استر نکاتی را دارند دانشنامه ایرانیکا ذیل واژه پورویم آنجا نکاتی را و مطالبی را دارد نمی خواهیم خیلی الان به اقوال مختلف در مورد این کتاب استر بپردازیم.

 می خواهیم یک کار دیگر کنیم یک دیدگاه مدافع را دیدیم،  یک دیدگاه انتقادی را هم ببینیم با هم بعد خودمان میخواهیم برایم جزء جزء بررسی کنیم کنیم دیگرین کتاب که ملاحظه می فرمایید کتابی است تحت عنوان مقایسه ای میان تورات انجیل قرآن و علم دکتر یا پروفسور  موریس بوکای ترجمه آقای ذبیح الله دبیر است این کتاب که ملاحظه می فرمایید ویراست جدیدش هم است ترجمه ی قدیمیش تقریبا سبز رنگ جلدش ایشان  می آید بر اساس این ترجمه صفحه ی شماره ی چهل می گوید: که داستان را مطرح می کند و نسبت به کتاب استر می گوید داروی یک افسارگسیختگی های بزرگی است در قبال تاریخ و اشاره می کند به صورت موردی به تغییر اسامی خاص اختراع شخصیت است و پیشامدها که تمام این ها با بهترین قصد دینی صورت گرفت و یعنی بنی اسرائیل و یهودیان آمدند تحریف کردند عملا در حقیقت این ها افرادی با ارشاد اخلاقی هستند که با انحراف از حقیقت های تاریخ نادرست ها پر شده اند بعد حالا نکات دیگر  هم ایشان  می آورد مطرح می کند در مورد اینکه حالا گزارش ها در قرآن چگونه در مورد هامان  منعکس شده است.

ایشان  می آید آقای پروفسور موریس بوکای دیدگاه ایشان این است نمی خواهم خیلی به ورود به دیدگاه پیدا کنم می رویم سراغ خود کتاب استر من آمدم یک تقسیم بندی کردم محتوای کتاب استر را به مواردی که قابل انکار و قابل رد است یا با بدیهیات تاریخی با مسلمات تاریخی یا و دو تا چهار تا و مباحث عقلی و تحلیلی یا حداقل مورد سوء ظن است و یک دسته دیگر مواردی که همخوانی دارد با گزارش های تاریخی با شواهد تاریخی این ها یا احتمال صحتش خیلی بیشتر از موارد دیگر  است که در کتاب آمده است، اینها را با دو رنگ مشخص کردم یک رنگ آبی رنگی که مرسوم الان اسکن های ما در این فصل است آنها یا موید تاریخی دارد یا شواهدی دارد می شود پذیرفت آنها را به نحوی یا حداقل گمان ما این است که می تواند این گزارش درست باشد آنهایی که قرمز رنگ است یعنی مواردی که به هر حال انسان در وقتی پژوهش و مطالعه می کند ذهنش یک ایرادی میگیرد و یک خطای علمی می تواند در موردش داشته باشد یکی یکی با هم ببینیم این ایرادات و خطاها به آن اشاره می کند این کتاب استر است با یک مقدمه ای که ملاحظه میفرمایید می آییم پایین اینجا شروع  کتاب استر.

یک مقدمات را اینجا شروع  کتاب استر است ملکه وشتی برکنار می شود  مورد آبی رنگ این بخش چیست؟ خشایارشاه متن کتاب است خشایارشاه شاه پارس بر سرزمین پهناوری سلطنت می کرد که از هند تا حبشه را در بر می گرفت بله این در به صورت کولی ادعای درستی  است هندتا حبشه مختصاتی است که با تاریخ می تواند همخوان باشد و شامل صد و بیست و هفت استان بود نه این را تاریخ جور در نمی آید نه بر اساس آن ساتراپ هایی که هررودوت دارد نه بر اساس ساتراپ هایی که در سنگ نگاره های هخامنشی آمده است، این صد و بیست و هفت استان با هم جور در با ادعای صد و بیست و هفت استان جور در نمی آید خیلی صد و بیست و هفت بالاتر از این ساتراپ هایی بوده است که در آن زمان وجود داشته است نمیدانم با چه عینکی باید بشمارویم که صد و بیست و هفت تا ساتراپ را بخواهد شامل شود.

 پرده هایی از کتان سفید و آبی تزیین شده جشنی که توصیف می کند خشایارشاه را گرفته بود این پرده ها را می گوید آنجا آویزان کرده بودند و این پرده ها با ریسمان های سفید و ارغوانی به رنگ های سفید و ارغوانی و آبی دارد اشاره می کند در پوستر این بخش مطابقت دارد با گزارش های تاریخی یا بررسی های تاریخی و تحلیل های تاریخی از رنگ هایی که رنگ های سلطنتی بوده و مورد استفاده قرار می گرفته مستنداش چند مورد بتواند امشب نشان  بدهم در ادامه باز کتاب استر شخصی را نام میبرد تحت عنوان ملکه وشتی  این ملکه وشتی چیست؟ داستان آیا این تاریخ مطابقت دارد یا ندارد؟ به جز کتاب استر ما نام وشتی را نمی بینیم به عن عنوان که ملکه باشد و همسر خشاشارشاه باشد و مخالف آن گزارش هرودوت هم است البته  آن دوران چند همسری وجود داشته است این حالا افسانه سرویی هایی که نه فقط طرف یک همسر داشته است  این شاه و این ها را بگذارید کنار مرسوم بوده است چند همسری در تمام نقاط مختلف دنیا، تقریبا تمام نقاط مختلف دنیا تقریبا برای همه کسانی که قدرت به دست داشتند ولی این ملکه وشتی نامی نیست که در هرودوتت آمد استه برای ملکه ی زمانه خشایارشاه شد.

 یک اشاره دارد به هفت خواجه حرمسرا که خشایارشاه از این ها می آید استفاده می کند مشورت می گیرد و یکی از آنها که مموکان بوده است به حرفش گوش میدهد کارهایی را انجام میدهد که جلسه قبل خدمتتان عرض کردم این عدد هفت که ما بگوییم  هفت خواجه داشته حرمسرا هفت و قبیله کلا عدد هفت در دوره هخامنشیان توجهی به آن می شده است این را ما می توانیم قبول کنیم که یک عدد هفت داخل در فرهنگ هخامنشیان قابل توجیه است در همان قضیه داریوش هم وجود داشته است خود هرودوتت هم نکاتی در این خصوص به اصلا یه کتابی نوشته شده است به اسم هفت مقدس دست کتاب را قبلا فکر کنم نشان  دادم در استودیو هم در کتاب هفت مقدس یک بخشی در مورد هخامنشیان دارد البته هفت در دوره هخامنشیان پس این هم موید تاریخی می تواند داشته باشد شواهد نشان  میدهد که عدد هفت خودش می تواند موضوعیت داشته باشد در دوره ی هخامنشیان می رود صفحه بعد کتاب استر می گوید: که آن مموکان شخصیت دیگری است  جزو این هفت نفر ظاهرا نیست.

 حالا به هر حال این هفت نفر کسانی هستند که مشورت دادند دیگر  هربونا است ظاهرا آره هربونا ملکه وشتی را که بسیار زیبا بود خشایارشاه آمد همسرش و ملکه وشتی را که بسیار زیبا بود با تاج ملوکانه به حضورش بیاورند تا زیبایی او را به مقامات و مهمانانش نشان دهد چرا قرمز کردم این را بله ما تاریخ را در این برنامه مثلا رویکرد ما این است که رویکرد انتقادی نگاهم می کنیم اما این اینکه کتاب استر در عهدین آمده است گفته است خشایارشاه همسرش وشتی را گفت بیاید من به مردها نشان بدهم این را و چه شود در آن جلسه و چه شود که حالا این یکی از ترجمه ها اینطور دارد به تصویر می کشد ما قرمز کردیم به خاطر که با آن سیرت و رفتار پادشهان هخامنشی به خصوص پادشهان اول هخامنشی این رفتار جور در نمی آید اما من منتقد خشایارشاه باشم یا نباشم شاهدی هم برای این نداریم بر خلافش ما می توانیم استدلال بیاورویم این همه نگاره هایی که از زمان هخامنشیان  باقی مانده ما جایی ندیدیم  که کسی مایل باشد همسرش بیادی برای دیگران به نمایش گذاشته شود به خصوص پادشهان اول دوره هخامنشیان من دارم می گویم تعداد نفرات اول را دارند میگویم پس این نمی تواند با شواهد تاریخ جور در بیاید این چنین پادشاهی بیاید چنین کاری را کند و قطعا تابو بوده است در آن زمان بسیاری از کارهایی که این ها آمدند نسبت دادند به پادشهان و حتی نسبت به انبیاء به آنها نسبت دادند.

 تا اصلا تابوی اجتماعی بوده تابو در جامعه تابو بوده است و معمولا چنین اتفاقی رخ نمی داده است می رویم جلوتر بعدش می آید یک ادعایی می کند می گوید که قوانین ماد و پارس که هرگز تغییر نمی کنم این را ذیل آن داستان سرپیچی ملکه وشتی می آورد از خشایارشاه و این صفت را برای قوانین ماد و پارس می آورد چه کسی می گوید هرگز تغییر نمی کند؟ خود خشایارشاه مگر نرفت پست خانه ها را مگر ویران نکرد؟ مگر نگفت من آنجا که دیو پرستیده می شده را ویران می کنم  کوروش این کار را نکرد ولی خشایارشاه این کار را کرد، حالا کوروش بر اساس قوانین پارس و ماد نبود یا خشایارشاه بر اساس قوانین پارس و ماد نبود نه این طوری نیست که ما بگوییم  آقا قوانین را ماد و پارس هرگز تغییر نمی کند و این پادشاه با آن پادشاه متفاوت بوده است یک پادشاه ممکن بوده است چند نوع تصمیم بگیرد جلوتر می رویم در کتاب است یک مطلبی را آورده شاید این برایتان عجیب باشد که چرا ما آبی کردیم قرمز نکردیم در شوش یک یهودی به نام مرده خای شخص مرده خوای می گوید در شوش بوده است.

 درست است که خیلی ها آمدند گفتند این شخصیت مرده خوای احتمالا وجود خارجی نداشته است را توضیحات این چنینی دادند اما یک شواهدی ما پیدا کردیم حالا اگر لازم شد هر کدام از این موضوعات بیاییم کامل و مفصل بحثش را باز کنیم و به آن بپردازیم این کار را خواهیم کرد ولی الان محتوای برنامه ما موضوع دیگری است به صورت کولی خدمتتان  عرض می کنم احتمال دارد این اسم مرده خای استفاده می شده است در آن زمان و حتی برخی ادعا کرده اند نه برای تایید این مرد خای اسم شبیه به این وجود داشته است در آن دوره که ثبت در لوح هم شده  است فلذا ما می گوییم اسم مرده خایی احتمال استفاده اش وجود داشته است همین جایی که توضیح خدمتتان  عرض کنم برخی ها می گویند این اسامی که در کتاب استر آمده از اسامی است که در بابل یا عیلام این اسامی استفاده می شده است به عنوان خدایان مثلا مرده خواه هایی را میگویند از مردوخ یا مردوک گرفته شده است، استر را می گویند  همان ایشتار است یا حتی مثلا وشتی را می گویند  این نام که الهه در عیلام بوده است به اسم حالا وشتی اسمی هامانم یک نکته را گفتند برسم خدمتان عرض می کنم دلیلی برایش ارائه نکردند صرفا این شباهت اسم را برایش آوردند و مدرک هم مرده خای را و اصلا بعید نیست یک چنین اسمی در منطقه ی شوش باشد یا یهودی ها در منطقه ی شوش آن زمان بوده باشند.

 اصلا از نظر تاریخی بعید نیست نمی توانیم این را  بگوییم  دروغ است اما  مثلا هرودوت چنین چیزی را ندارد دیگر  مگر اگر کسی بخواهد چنین ایرادی بگیرد ، دختر عموی زیبایی داشت این مرده خای به نام حدث که به او استر هم می گفتند ببینیم با هم این بخش را، دختر عموی زیبایی داشت به نام حدثر چه به او استر هم می گفتند  من جلوتر بروم در خصوص این که یک دختر عمویی داشته است مرده خای و این ها این دختر که استر می شود و ملکه ی دوره هخامنشیان می شود همه اعضای خانواده اش را از دست داده بوده و تعارض و تضادش با یک ادعای دیگری که در کتاب را حتی جلوتر خدمت شما توضیح خواهم داد اما اینکه در تاریخ مرده خوایی وجود داشته باشد و چنینین دختر عمو چیزی ما ندیدیم  اشاره می کند در این کتاب  حرمسروی قصب شوش آیا شوش حرمسرا داشته یا نداشته است؟ بله همین الان هم متناسب با توصیفی که از شوش می آورند و کاخ شوش می آورند بحث حرمسرا مورد استناد قرار می گیرد بعد می گوید به توصیه مرده خوای استر به هیچ کس نگفته بود که یهودی است مرده خوای هر روز در محوطه حرمسرا رفت و آمد می کرد این می شود ایراد گرفت آیا محوطه حرمسرا طوری که شود براید با زنانی که در حرمسرا هستند صحبت کنید و ارتباط داشته باشید امکان پذیر بوده است برای بقیه مردم بعید است.

 فلذا این ادعایی که در کتاب استر آمده است و می گوید در عهد عتیق می گوید که این پسر عموش در یک محوطه ی حرمسرا خشایارشاه رفت و آمد داشته  استمی تواند بسیار مورد تردید قرار بگیرد نکته بعدی دستور این بود که پیش از رفتن به نزد پادشاه به مدت شش ماه آن دخترانی که آورده بودند برای خشایارشاه که ایشان همسر از بین آنها ملکه انتخاب کند به مدت شش ماه با روغن مرور  است ظاهرا احتمالا این روغن همان روغن مقدس باشد به روغن تبیین که استفاده می شده و شش ماه با عطریات و لوازم آرویش به زیبایی آنان بپردازند به زیبا سازی آنان بپردازند شش ماه به طرف عطری می زدند شش ماه هم با روغن تزیین می کردند این را این دیگر  از آن ادعای هم آن یهودی واره است از آن اغراق های یهودی وار است خوبی بود طرف حالا یک هفته هم بخواهند به او برسد نهایتش دیگر  بیشتر بعید می دانم شش ماه یعنی طرف مثلا خانمی که می خواست برود پیش شاه ،شش ماه خودش را نمی شست بعد با روغن مدام تطهیر میشد؟ شش ماه تو عطر بخواهد بخوابد طرف  این هم  از آن حرف هایی است که  جور در نمی آید و یک اغراق هایی است که خلاف تصور از یک واقعه ای در آن دوره می تواند باشد  همین قرمز رنگش کردیم جلوتر می رویم بخش دیگری از کتاب استر می گوید که اما استر هنوز به کسی نگفته بود که یهودی است استر میرود با خشایارشاه، خشایارشاه انتخابش می کند بعد ملکه آن  زمان می شود و بعد اینجا می گوید به هیچ کس نگفته بود که یهودی است در حالی که با وقتی که کتاب استر را می رویم جلو الان به شما نشان  میدهم اتفاق دیگری را دارد انگار به تصویر می کشد  پنهان می کرد استر یهودی بودنش را جلوتر مشخص می شود قضیه از چه قرار بوده است.

 بخش بعدی می گوید چندی بعد خشایارشاه بعد از اینکه بر خشایارشاه به یکی از وزیران خود به نام هامان پسر حمدات اجاجی ارتقا مقام داده او را رئیس وزروی خود ساخت همان هامان که می خواهیم در موردش هم بحث کنیم به دستور پادشاه همه مقامات دربار در حضور هامان سر تعظیم ورود می آوردند ولی مرده خوای به او تعظیم نمی کرد از او پرسیدند چرا این کارا نمی کنید؟ گفت من یک یهودی هستم هر روز می رفتند هی به او می گفتند بیا تعظیم کن  شما تصور کنید هامان نفر دوم مملکت در دوره ی هخامنشیان باشد دستور داده باشد خود شاه خشایارشاه که باید به این هامان تعظیم کنید و این شخص مرده خوای در دربار و محوطه شاهی حضور داشته باشد به هامان تعظیم نکند؟ این جلب توجه می کند برای دیگران که بروند به او هشدار بدهند تذکر بدهند ولی خود هامان متوجه نشود که این مرده خای به او تعظیم نمی کند وقتی هامان فهمید که مرده خای از تعظیم نمودن امتناع می ورزد خشمگین شد  یعنی چی؟ یعنی چطوری تعظیم می کردند در آن زمان حداقلش این بوده است که خم می شدند جلوی طرف؟

 حالا برخی ها دیدک من تعبیر سجده کردن را آورده بودند اینجا چطوری همه تعظیم می کردند یک نفر تعظیم نمی کرده  است یعنی این هامان متوجه نشده بود؟ تا بخواهند به او خبر بدهند؟  اگر کسی بخواهد بگوید من این خشمگین شدم به خاطر این بوده که تذکر را قبول نمی کردند ما در مورد سیستم شاهی و سلطنتی داریم صحبت می کنیم ما داریم در مورد شاهان هخامنشی صحبت می کنیم اینقدر مثلا حالا نفر دوم مملکت دل رحم بوده است گفته بگذارید دیگران بروند مثلا نهی از منکر کنند این را مرتبه به مرتبه پله به پله بلکه اگر گوش نداد مراحل بعدی را نه به راحتی تو بر اساس همین داستان مثل آب خوردن بابت یک جمله طرف را می کشتند.

 می رویم جلوتر باز جایی که ما قرمز رنگ کردی ماز کتاب استر، هامان دستور داد قرعه بیندازند تا تاریخ قتل عام یهودی معلوم شود اولا که هامان که می خواد کشتار هامان آن بالاتر مثلا توجه نکرده است به اینکه مرده خای به او تعظیم نمی کند گفت بگذارید مراحل مختلف را برود بعد که فهمید تعظییم نکرده مرده خای به او دستور داد همه یهودیان را بکشند این جور در نمی آید، بالانس تاریخی ندارد.

 نکته بعدی این است که هامان آمد  گفت که قرعه بیاندازیم برایم چه روزی بزنیم همه یهودیان را بکشیم بر اساس متن کتاب استر حالا چرا باید قرعه بیندازند باید بالاخره وجه عقلی داشته باشد دیگر  یه زمان است شما می گویید بین دو گزینه گیر کرده یک شخصی و هیچ ترجیحی برای هیچ کدام از این ها پیدا نمی کند می گوید من قرعه بیندازم ببینم کدام یکی از این دو، کدام یک از این سه مورد، وقتی هامان تصمیم قطعی گرفته باشد که همه یهودیان را بکشد بر اساس این ادعا همین یهودیان را بخواهد بکشد دیگر  روزش قرعه انداختن چیست؟ بین همه ی روزهای سال قرعه بیندازیم نکته بعدی اصلا کجا آنها بوده که مسئولان دوره ی هخامنشی شاهان وزروی دوره هخامنشی استانداران دوره هخامنشی به تعبیری حالا استاندار ساتراپ ها این ها آمده باشند دستوری با این سطح از اهمیت را با قرعه مشخص کرده باشند؟ آیا نظیری در دوره هخامنشی ها شما شنیدید می شناسید که زمان کوروش زمان داریوش زمان خشایارشاه و بردیا کم بوجیه با قرعه مثلا یک کاری به این مهمی را انجام داده باشند ب این هم  برمی گردد به همان افسانه نگاری های یهودی می رویم جلوتر هامان نامه ای نوشتند و اینجا نوشته که کتاب استر می گوید محتوای نامه در خصوص یهودی ها محتوای این نامه ها می بایست در هر استان به اطلاع تمام مردم می رسید.

 یعنی تصور کنید از هند تا حبشه وسعت حکومت با آن امکانات آن موقع نامه را زدند و گفته است به گوش همه باید این مسئله برسد همه مردم هم باید برسد نه همه ی مسئولان حکومتی آن زمان اصلا چنین چیزی امکان پذیر نبوده است در آن زمان همه جا بخواهد برود به گوش مردم چنین چیزی برسد این هم  باز از همان داستان نگاری هایی که یهودیان کردند بخشی هم احتمال زیاد این بخش هم می توانیم قاطعانه را ردش کنیم وقتی فرمان پادشاه به استان ها رسید یهودیان عزا گرفتند آن ها گریه و زاری کردند و لب به غذا نزدند و اکثر ایشان تلاست در برکرده روی خاکستر دراز کشیده اند اینکه یهودی ها وقتی که یک بخوان تعبیر موش مردگی خودشان را بخواهند بزنند آره این در تاریخ بوده اثبات هم شده است.

همین الان هم اینطوریه که قاطبه این افراد من گفتم یهودی وقتی دارم می گویم کولیمیان و یهودی هایی که مثلا توی ایران است گفت با فرهنگ ما بسیار آشنا شدند ملموس شدند و اصلا آن رویکردهای بنی اسرائیل را ندارن  این ها را جدا کنید تا تخصص هم خارج هستند این گروه از  بقیه آنها . این کولی بازی یهودیان در تاریخ داشت اما می گوید همه آنها آمدند عزا گرفتن دیگر  در همه شهرها همه جا به هر حال آمدند گریه و زاری کردند عزاداری کردند گفتند که ای وای ما قرار است کشته شویم لباس هایشان را لباس مندرسی پوشیدند یا چه کار کردند روی خاکستر دراز کشیدند با یک مسئله ای که در حکومت هخامنشیان در زمان خشایارشاه تصور کنید در این وسعت بخواهد فراگیر شود بعد می گوید این مرده خوای این هم  من خودش به همین وضعیت همین کولی بازی یهودی هم درآورد استر یک پیکی را فرستاد گفت برو ببین او را فرستاد تا برود و از مرده خوای بپرسد که چه اتفاقی افتاده است؟ چرا پلاس پوشیده است؟  استر ملکه ی دوره ی هخامنشیان است اتفاقی به این وسعت افتاده است دستوری با این وسعت چطور گفته بود این دستور را همه مردمان باید در همه استان ها با خبر شوند ملکه بی خبر بود دیگر  نمی دانسته است؟ چی شده مرده خای چرا این کار را می کند؟ این ها به عقل جور در نمی آید جلوتر که می رویم یه مرده خای در جواب گفت که به استر چنین بگوید خیال نکن وقتی تمام یهودیان کشته شوند تو در کاخ سلطنتی جان سالم به در خواهی برد اما تو و خاندانت کشته خواهید شد.

 مگر همین کتاب قبلش نگفته بود مرده خوای به استر گفته بود یهودی بودن خودت را پنهان کن  شما فکر کنید همه یهودی را خواستند بکشنند استر را  کسی نمی دانست یهودی است که بخواهد بکشد، اگر یک بار داستان خواستید جعل کنید یه بار اول تا آخرش را می خواندید یک اصلاحی کردید آقایان یهودی، اما تو و خاندانت کشته خواهی شد  خاندانی هم ندارد بر اساس همین کتاب استر استر خاندانی ندارد می گوید این دو نفر بودند از بابل آمدند شوش خاندانی برایشان باقی نمانده اگر بیایند بگویند که باز منظور از خاندان قوم یهود است همه ی یهودی ها کشته خواهند شد که باز همان جواب اول در مقابلش قرار می گیرد کسی قرار نیست بداند استر یک یهودی است.

 ادعای بعدی که ما آبی رنگ کردیم گفته است برو  و تمام یهودیان شوش را جمع کن تا برای من سه شبانه روز روزه بگیرند روزه گرفتن در سنت یهودی بوده است سه روز روزه گرفتن هم بوده است اینکه در شوش هم یهودی حضور داشته است را هم می توانیم با شواهد تاریخی برایش بیاوریم این بخش مشکلی ندارد صفحه بعد ادعا هامان دعوت می شود به مراسمی هامان دعوت می شود اینجا هامان دعوت می شود به مراسمی که استر تدارک دیده بوده یک مراسم عید میهمانی که سه نفر در آن بودند هامان استر و مرده خای بودند در جشن،  بعد از که از این میهمانی برمی گردد یک اتفاقی برایش می افتد  مهمانی تمام شده است ببینید این صفحه ی پنج بر اساس این ترجمه و این بخش پنجم دارد همین مسئله را می گوید سه روز بعد استر لباس سرتری خود را پوشید وارد تالار شاه شد رو به روی شاه ایستاد اجازه داد به او خشایارشاه که آنجا وارد شود با آن عصایش و گفتش که چه درخواستی داری؟ استر هم گفت پادشاه تمنا دارم امشب به اتفاق هامان به ضیافت یعنی یک مهمانی بوده که شبانه بوده  فکر کنید میهمانی به این مهمی تمام شده آنجا هم مذاکراتی در میهمانی وجود داشته است.

 هامان از این مهمانی می آید بیرون میرود پیش همسرش و می رود پیش دوستانش حالا طبیعتا اینها احتمالا باید با هم جدا باشند یا اینکه دعوت را کرده باشد دوستانشان  آنجا آمده بودند یا در مجالس مختلفی رفته باشند این ها را دیده باشد صحبت کرده باشد این ها به او پیشنهاد می دهند که چیکار کند چوبه داری به بلندی بیست و پنج متر درست کند هامان و فردا صبح از پادشاه اجازه بگیرد و مرده خای را روی آن دار بیا آویزد مهمانی شب بوده برگشته است با دوستانش صحبت کرده با همسرش صحبت کرده مسائل را مطرح کرده مشورت کردند و مشورت این ها را پذیرفت این همه در یک شب دارد رخ میدهد آن شب پادشاه خوابش نبرد ببینیم با هم اسکن را ،بعد آن شب پادشاه خوابش نبرد اتفاقا هامان تازه وارد کاخ شده بود تا از پادشاه اجازه بگیرد که مرده خوای را دار بزند در همان شب آمده رفته در داخل کاخ مشخص است که دیروقت است هنوز دیر وقت است نگاه کنید بخاطر اینکه می گوید از خشایارشاه پرسید گفت که آیا کسی از درباریان در کاخ است گفتند که بله هامان است آمده اینجا یعنی بالاتر هم که گفته بود خوابش نبرده بود پادشاه خشایارشاه و داشتن به آن کتاب پادشاهان و این ها را می خواندند  هامان حالا رفت کجا؟ پیش  چه کسی رفت؟

 پیش شاه هامان وارد کاخ شده  است رفت به او بگوید که بیا مرده خوای را من دار بزنم یک چوبه دارد بیست و پنج متری قرار بود بسازند حالا ببینید بعد از آن مهمانی چه اتفاقاتی افتاده می خواهم بگویم چوبه دارد کی اصلا ساخته شد؟ صفحه ی بعد هامان با خود فکر کرد خشایارشاه رو به هامان می آید می گوید که اگر کسی برای من خیلی عزیز باشد بخواهم به او عزت بدهم چکار برایش کنم کتاب استر می آید می گوید: هامان که طرف مشورت شاه بود با خودش گفت که غیر از من چه کسی مورد عزت و احترام پادشاه است  این کتاب استر خواسته است خیلی هامان را اینجا  احمق به تصویر بکشد به بخاطر اینکه  ببخشید خشایارشاه بیاد به هامان می گوید مشخص است این جا هامان را خواسته خیلی احمق به تصویر بکشد به خاطر اینکه هامان ممکن بود به ذهنش بیاید اگر استر آن کسی است که شاه می خواهد به او باز عظمت بدهد و عزت بدهد چون انها داشتند از میهمانی استر برمی گشتند چرا آن گزینه در ذهنش نیامد؟ پیشنهادی که هامان داد عزیزانی که دارند برنامه ما را می بینند قسمت قبل را باید ببینند داستان را مفصل توضیح دادیم تا متوجه شوند اینجا چه شکل من دیگر  نمی خواهم کامل مرور کنم یکی از امیران هامان به شاه فکر کرد خودش را می خواهد عزت بدهد.

 گفت یکی از امیران عالی رتبه پادشاه آن ردا را به او بپوشاند عزت خواستید بدهید اسب پادشاه را بیاورید غذای پادشاه را یکی از افراد عالی رتبه شاه بر تن او بپوشاند هامان بین هامان و خشایار شاه فردی نزدیک تری وجود ندارد عالی ترین رتبه سلطنتی بعد از شاه را دارد اگر هامان می خواسته اینقدر پیشنهاد را بدهد  آن آدم که خودش است چه کسی عالی رتبه که بخواهد بیاد بالاتر از هامان بخواهد ردای شاهی را بر تن هامان کند؟ و این نکته را بگذارید کنار یک چیز دیگری ما داریم این ایراد من شفاف تر شود اگر هامان می خواسته است چنین پیشنهادی را بدهد که ردای پادشاه باید بر تن آن شخص بیفتد چرا می گوید یکی از امیران عالی رتبه این کار را کند چرا نمی گوید خود شاه بیاید ردایش را بر دوش آن شخص بیندازد حالا من جواب بدهم چرا؟ به خاطر اینکه آن یهودیانی که نشستند این داستان را خواست بسرایند و در مقام گفتن و چینش این داستان بودند دارند مقدماتی می چینند که وقتی هامان و مرده خای جا به جا شدند جا برای گذاشتن نقش برای هامان به عنوان یک کسی که خار و خفیف شده وجود داشته باشد به عنوان کسی که می آید همین شخص عالی رتبه می شود همین باید مجبور است ردای شاه را از خشایارشاه بگیرد بر دوش مرده خای بیاندازد اینها دارند زمینه چینی ادامه داستان را می کنند واقعیت تاریخی چون نیست اصل مسئله.

 می ررویم جلوتر می گوید که هامان زنش و دوستان خردمند او گفتند مرده خای یک یهودی است و تو نمی توانی در مقابلش بایستی اگر وضع به این منوال ادامه یابد شکست تو حتمی است  این هم مشخصا بر ادعایی که یهودیان آمدن مطرح کردند که آقا جلوی یک یهودی نمی شود ایستاد چرا می شود ایستاد خوب هم می شود ایستاد، ثابت شده که می شود ایستاد همه هم دارند می بینند که می شود ایستاد با دست خالی هم می شود ایستاد چه برسد این که هامان بوده بر اساس داستان سه نفر دوم مملکت چرا این یهودیان انقدر بعضی اوقات ادعای خنده دار می کنند در مورد خودشان گرفت کوروش شما را عملا ریخت بیرون از بابل خودتان که دارید میگویید در اورشلیم ما بودیم یا بیت المقدس بودیم بخت النصر آمد آنجا ما را گرفت به بردگی برای خودش برد بابل جلوی یک یهودی نه، به راحتی جلوی هم شما بر اساس همین بخش های دیگری هم کتابتان بود ایستادند چقدر هم خردمند بود این ها که این حرف را زدند.

  در ادامه استر جواب داد تقاضای من این است اگر مورد لطف پادشاه قرار گرفته ام خشایارشاه به استر گفت که درخواستت چیست؟ حتی اگر خواستی نصف حکومتم را به تو میدهم استر گفت: تقاضا این است که اگر مورد لطف پادشاه قرار گرفتم و اگر پادشاه صلاح بداند جان من و جان قوم مرا نجات دهند کسی که داشت این داستان را جعل می کرد یادش نبود که قبل تر خودش را همین کتاب آورده بود مرده خوای به استر گفته بود اصلا مطرح نکن که تو یهودی هستی در بین این داستان هیچ مسئله دیگری وجود نداشت که مثلا فلان جا استر آمد به خشایارشاه گفت که بله من یهودی بودم و این ها اینجا یک دفعه آمد  گفت جان من و قوم من نجات پیدا کند خشایارشاه اصلا تعجب هم نکرد اصلا هیچ مسئله پیش نیومد اتفاقا خیلی عصبانی شد چه کسی می خواست یهودی ها را بکشد.

 بیینید جلوتر ببینیم داستان سرایی کردند واقعا این ها در تاریخ خشایارشاه از استر پرسید دستور که داده شده دستوری که داده شده بود یهود یا کشته شدم چه کسی داده این شخص کیست؟ که جرات کرده چنین کاری کند او کجاست؟ یعنی دستوری که در همین کتاب استر آمده بود همه ی مردم در تمام استان های سلطنت خشایارشاه باید با خبر شوند را خود شاه خبر نداشت استر هم که پیش شاه بود خبر نداشت الان بیاید بگوید که بوده چنین دستوری را داده!!! بعد هامان آمد  افتاد دست و پای استر با دیدن هامان در کنار تختی که استر بر آن لمیده بود فریاد برآورد این مرد حتی در خانه من ملکه را بی عصمت میکند ،چطور این خشایارشاه اول داستان می خواست ملکه را بردارد بیاید در مرعای مردان دیگر  قرار بدهد تا در آن مراسم به هر حال حالا همسرش را در دید عموم مردها قرار بدهد این همان چند صفحه بعد هامان رفته بود التماس می کرد استر را، خشایارشاه که وارد شد اینجا غیرتی شد ما منتقد به خشایارشاه هستیم همه پادشاهان را ما وجوه انتقادی برایشان داریم.

 آنهایی که تاریخشان ثبت شده است و کارهایشان ثبت و ضبط شده است منظورمان پادشاهان نامدار تاریخ ما اینجا این کاری که کرده است مثلا مطابق با عدالت نبوده است کم و بیش داریم حتی پادشاهان صفویه ، ولی دیگر  خشایارشاه دیگر  نباید یک دروغی می خواهید ببندید به هخامنشیان و خشایارشاه یک طرف قضیه را بگویید در کتاب اصلا کتاب مقدس بعدش نوشتید  اینجا می گوید خشایارشاه برخلاف ادعای قبلی ناراحت شد خیلی به او برخورد، مسئله بعدی حالا باز این جا در بخش دیگر  است که داستان استر اشاره می کند به ردای ارغوانی و گفتیم رنگ ارغوانی مطابق تاریخ است برای استفاده اش در آن دوران نکته دیگر  می گوید بسیاری از قوم های دیگر به دین یهود گرویدند این محل بررسی است که آیا می پذیرفتند یهودی ها که دیگران بیایند بگویند ما یهودی هستیم  یا نیستیم توضیح بنده در این خصوص این است که احتمالا این نام بردن از قوم منظور بنی اسرائیل است وقتی که یهودی ها چون یهودی یک تفکر است یک فکر یک دین است و آیین است  که تحریف شده است بنی اسرائیل یک نژاد است اگر اینجا به تناسب آن که مثلا استر آمد و گفت که من اگر بنا باشد که این یهودی کشی رخ بدهد من و قومم کشته می شویم اگر منظور اینجا بنی اسرائیل باشد که می شود شواهدی برایش اقامه کرد یهودیان آن دوره از بنی اسراییل حداقل خودشان را می دانستند چطوری یک شبه بخواهند بسیاری از قوم های دیگر به دین یهود بگروند.

  چطور می توانند بگویند ما از بنی اسراییل هستیم تا دیشب نبودیم الان هستیم  اگر این به این معنا باشد مطابق با آموزه های خود یهودی ها هم نیست حالا ممکن است یک توجیهات دیگری در این زمینه اقامه شود این بخش را معقول و قابل تطبیق ما اعتقادات یهودی ها کند ما علی الحساب این بحث را فعلا حالا باز می گذرویم که مخالفت دارد با آموز های خود یهود و در آخر دو بحث دیگر  است یکی عبارت در این بخش از کتاب استر است مرده خای تمام این وقایع را نوشت و برای یهودیان سراسر مملکت پارس چه دور و چه نزدیک فرستاد همین اتفاقات را می گوید،  مرده خای مکتوب فرستاد به همه جا اما کجا فقط گفتند کتاب استفاده قبلش کردم این هم  با آن فقدان مدرک برای این واقعه به جز کتاب استر این فقدان را تایید می کند فقدان که تایید شده است ما که جز کتاب استر چیز را نداریم این ادعا را رد می کند فقدان منابع دیگری به جز کتابش در خصوص این داستان با اینکه به همه مناطق مکتوب شده این داستان را بفرستند و دستور بدهند پوریم را برگذار کنید همه هم بدانند ریشه اش چیست جور در نمی آید، مطلب آخر از کتاب استر که باز هم قرمز رنگ شده است گفتند نامه های تشویق آمیز دیگری به تمام یهودیان صد و بیست و هفت استان مملکت فارس نوشته شد که صد و بیست و هفت مملکت نبوده فارس در آن زمان این بخش جزء.

 برسم به بخش دوم برنامه زمان دارد می گذرد این جزئی ما دیگر  آمدیم دیدگاهمان را و نکاتی که داشتیم را در خصوص کتاب استر در این فرصت خدمتتان  عرض کردیم یک سری رسما به خدمتتان  اشاره کردم ببینیم نشانه هایی را از حالا بحث های تحلیلی که آوردند یا از روی شواهد رنگ ارغوانی و این ها استفاده می شده است که ما آبی رنگ کردیم کتاب سه هشت هزار سال تاریخ پوشاک اقوام ایرانی مهراسا غیبی برنده جایزه کتاب سال هزار سیصد و هشتاد و پنج چاپ دهم است کتاب قابل استفاده است در مورد تاریخ پوشاک ایران به صورت خاص در موسسه روی این کتاب کار کردیم و  مطالب و محتوای این کتاب را در اختیار موسسات و مجموعه های دیگر  قرار دادیم حالا انشاالله آن هم استفاده خواهند کرد از صفحه شماره صد و بیست و سه اینجا مطلبی را آورده و نقل کرده می گویده که کورتیوس می گوید که دیهیم شاهنشاه هخامنشی آبی با خال های سفید بود او می گوید اسکندر نیز یک سربند یا دیهیم ارغوانی و سفید را به تقلید از  سبک پارسیان برگزید اگر سبک پارسیان این بوده باشد شاهان از این رنگ استفاده کرده باشند در استفاده از یک جشنی ولو به عنوان پرده های آویزان مثلا از دایره های نقره ای روی ستون های مرمر کاخ شوش که توصیف کتاب استر بود امکان پذیر است.

 و می گوید که بله از این رنگ استفاده می شد مثلا در جشن و این ها  این هم  حالا به عنوان نمونه شاهد تاریخی من خدمتتان  عرض کردم که مطلب بعدی هشت هزار سال تاریخ پوشاک اقوام ایرانی همان مهراسا غیبی صفحه ی دیگری از این کتاب صفحه شماره صد و سی و چهار در مورد پارچه بافی می آورد این نکته را گفتم که آقای هرودوت مطلبی که دارد در موردش در مورد ملکه زمان خشایارشاه اسم دیگری ببینید هرودوت نیز می نویسد آمیستریس زن خشایارشاه خود پارچه گران بهای تن پوش پادشاه را بافته و داستانی هم در این مورد نقل می کند از هرودوت می آید ایشان  نقل می کند اغلب پارچه ها از پشم و پنبه و کتان با رنگ های ارغوانی و نارنجی و قهوه ای بود با گل های لوتوس و غیره که بیشتر جنبه ی مذهبی و سمبلیک داشت آرایش می یافت  پس این هم همسرش را آمیستریس دانسته است اگر خواسته حالا از کتاب هم خدمتتان  عرض میکنند بله تاریخ هرودوتوت هم ببینیم موید این سخن را ترجمه ی جناب آقای ثاقب فرد کنم یکی از سخت ترین کارهای جناب آقای ثاقب فرد این ترجمه تاریخ را چون اصلا دوست نداشته  است هرودوتت را به خاطر برخی از وقایعی که هرودوتت آورده صفحه ی شماره حالا پشت کتابش صد بخش صد و نه تاریخ هرودوتت در این بخش هزار و سی آمستریس همسر خشایارشاه ردای بلند خوش نقش و نگار و چند رنگی که به راستی ستودنی بود برای شاه به دست خود بافته بود که می گویند پس این عبارت هرودوتت عملا به عنوان یک مسئله اش که آن بخش آبی و ارغوانی بودند لباس ها را لباس های شاهی و این ها را تایید می کند فضاسازی شاهی را تایید می کند.

 اما هم سر اینجا آمیستریس گفته شده است نه وشتی اگر مگر اینکه با قضیه چند همسری بخواهی حلش کنیم که اینجا چون به صورت مطلق هم عنوان همه سر خشایارشاه را آورده شده باشد نمی توانیم بگوییم که دو زن در یک رده بوده اند هر دو ملکی بودند در آن زمان حالا بماند این قضیه آن هم آمیستریس تا چه زمانی زنده بوده است چه دوره ای را درک کرد و این ها آن باز یه دو سه قسمت برنامه می شود نمی خواهم آنجا بر پیدا می کند اما اینکه هامان چه کسی بود؟ کتاب عهد عتیق می آید می گوید که هامان بر اساس همین کتاب استر، وزیر چه کسی بود خشایارشاه و اما قرآن در شش جا از هامان نام می برد در کنار فرعون هامان قرآن نام برده است فقط سه آیه از آیات در سوره مبارکه قصص آمده است آنجا هامان را کنار دست فرعون دارد به تصویر می کشد یعنی دو کتاب با هم دیگر اینجا یک تفاوت خیلی اساسی دارند بالاخره هامان در دوره هخامنشیان بوده و وزیر خشایارشاه بوده است یا اینکه کنار دست فرعون بوده آن هم با جایگاه بالایی چون تعبیر قرآن در خصوص لشکر فرعون این است که لشکر این دو لشکر فرعون و لشکر هامان جنودهما، خیلی رتبه بالایی را داشتند، احتمالا هر دو دارند به یک برهه ای دارند اشاره می کنند هم کتاب استر و هم قرآن هر دو دارند به یک برهه اشاره می کنند و اینجوری خیلی نمی توانیم بیایم بگوییم  که پس دو هامان بوده یکی در مصر بوده یکی در ایران بوده اما میخواهیم یک بررسی کنیم ببینیم جور در می آید با تاریخی کدام یک از این ها با هم جور در می آید، آن نکته ای که ما گفتیم در موسسه به آن رسیدیم هم یک شاهد خیلی خوبی که برایش پیدا کردیم و  قابل تحمل حداقل آن هم می خواهم این خدمتتان  عرض کنم، بازخوانی تاریخ ایران زمین جناب آقای امیرحسین خنجی قبلا این مطلب را از این کتاب خوندم دوباره می خواهم اشاره کنم ببینید ایشان  می آید می گوید افسانه پوریم داستان استر و مرده خای به عنوان افسانه از آن یاد می کند خیلی ها به عنوان افسانه یاد می کنند از مساله اصل داستان این پوریم جمله ای را ایشان  اینجا آورده است صفحه شماره چهارصد و هشتاد و هشت یقینا تورات دیگری نزد یهودیان حجاز بوده است که داستان هایش با داستان های تورات یهودیان اورشلیم تفاوت داشته این کتاب است که من دارم خدمتتان  می خوانم بر اساس نسخه اورشلیم است تورات است و آنچه مردم حجاز می شنیده اند داستان های این تورات دیگر بوده است توراتی که کشتار یاد شده را مربوط به مصر می دانست وهامان را به درستی وزیر فرعون مصر یعنی کارگزار شهریار مصر دانسته است.

 چون می گوید هامان که به درستی وزیر فرعون مصر معرفی کرده کجا را دارد می گوییم قرآن و نمی گویده این دارد توراتی را دارد می گوید که تورات حجازی بوده است خیلی کاری با قرآن در این پاراگرافش ندارد  پس یک احتمالی که ایشان  آمده گفته است آقای خجی را حالا ما هر رویکردی نسبت به تفکراتشان و مطالبشان داشته باشیم این مطلب همسان می تواند باشد به آن چیزی که ما به آن رسیدیم و مطلب قرآن یک احتمالی که مطرح می شود مقدار در مورد هامان تا پایان برنامه می خواهم با شما صحبت کنم این وجه اختلافی خیلی مهم است یک بحثی که مطرح می شود می گویند  که  این هامان احتمالا از نام آمون گرفته شده است و هامان و آمون مثل یک اسم هستند یعنی هامان عبری شده آمون است برخی آمدند گفتند آمون یک معبد بوده است تازه معبد نبوده خدا یک معبد بوده و کسانی که آنجا میرفتند به این نام اسم نام گذاری شدند یک جوابی نسبت به این بدهم که اگر کسی بخواهد بگوید هامان همان آمون نیست به خاطر اینکه آمون مثلا اسم مکانه باید این کتاب را مراجعه بفرمایند و به این نکته توجه داشته باشد.

 تاریخ مهر دکتر اردشیر خدادادیان قبلا به آن استناد کردم این کتاب که اسکنش هم الان می توانید ملاحظه بفرمایید آقای اردشیر خدادادیان ایشان  می آید در مورد یک اسم می گوید که اسم فرعون باشد نکته ای را می گوید که  آمون چون اسم مکان بوده اسم معبد بوده است آیا نمی تواند بر شخص گذاشته شود؟ نه خیر می شود این کتاب صفحه ی شماره بیست و چهار می گوید که واژه فرعون از ریشه پر آب بله دیگر  پرا از دیگر  بله به معنای خانه بزرگ است اصلا خود اسم فرعون هم اسم مکان می تواند باشد آن خانه ی بزرگ است حداقل صفت را برای یک مکان، فرعون خود را پناهگاه مردم می دانست و داروی کاهنان ویژه ای پیرامان خود او بود که برای او تبلیغ کرده و مقام و منزلت او را به مردم معرفی می کردند پس می شود احتمال داد که این هامان همان آمون باشد در نام هامان نام آمون باشند این احتمال.

 مسئله بعدی حرفی ست که و سخنی است که جناب آقای شروین وکیلی منتشر کردند در سایتشان با هم ببینیم سایت ایشان  را اگه به صورت بله کامل تصویر را ببینیم همه تصویر را داشته باشیم چه مقداری ریز است فونت سایت می خواهم زوم کنم بله بقیه مطابل دیده نمی شود ایشان جناب آقای شروین وکیلی می گوید که این احتمالا خشایارشاه نیست بر اساس مطلبی که این جا آورده است خشایارشاه نیست و اردشیر است، اردشیر بوده است از همه جالب تر آنکه اسم او را می آورد در جغرافیای خود می گوید که اردشیر پرستش دو ایزد دارد دو ایزد دیگر را نیز همراه با آن تبلیغ می کرد که یکی از آن ها اومانوس نام داشت داستان اردشیر را می خواهد احتمالا به این که خشایارشاه نبوده است اردشیر بوده است ما پیگیری که کردیم بحث زبان شناسیش هم رسیدیم به همین که خشایارشاهی که تا اینجا فعلا دیدیم  بسیار همانی که بله کتابش دارد خشایارشاه را می گوید و بر اساس آن زمانش همان خشایارشاه اول است اما آقای شروین وکیلی می گوید که اومانوس یکی از ایزدان بوده در آن زمان ایزدی ناشناخته این را اتاق فرمان اگر زوم کنند اینجا قشنگ دیده شود.

 عبارت جناب شروین وکیلی ایزدی ناشناخته که می توانسته در ادبیات عبری به نام هامان تبدیل شده باشد پس اسم می تواند تغییر کرده ی یک یکی از خدایان مثلا بوده باشد چرا آقای شروین وکیلی می آید می گوید که یک الهه ای بوده که ما چیزی در موردش نمی دانیم و آنجا آمانوس بوده احتمالا هامان تبدیل شده آمانوس عبری شده  است،به خاطر این اینکه هامان ما در تاریخ ایران نداریم در زمان خشایارشاه نداریم در تاریخ هامان را نداریم تورات دارد اینجا دروغ می گوید قرآن دارد درست می گوید آقای حسینی دلیلت چیست؟ ما یک جلسه قبل در خصوصش صحبت کردیم ما توصیف قرآن را از زبان جناب پروفسور  موریس بوکای بیاوریم باید ببینیم و بعد برویم یک سری اسناد دیگر  را جالب است برایتان آن هم با هم مرور  کنید.

 مقایسه ای میان تورات انجیل قرآن و علم دکتر موریس بوکای مترجم ذبیح الله دبیر  صفحه ی شماره دویست و هشتاد توصیفی که در مورد قرآن می آورد از قرآن در مورد هامان می آورد به این شکل است که همه آنچه که می دانند این است که یکی از شخصیت های مشاورش هامان نامیده می شده که شش بار در قرآن نام برده شده است و آن آیه را می آورد که خاندان فرعون او را برگرفتن داستان در داخل آب گذاشتن حضرت موسی و نجات پیدا کردنش توسط خانواده دربار فرعون خاندان فرعون او را برگرفتند تا دشمن ایشان و مایه ی اندوهشان شود فقط می خواست همه بچه ها را از بین ببرد که موسی علیه السلام به دنیا نیاید خداوند اراده کرد که داخل منزل فرعون باید این موسی بزرگ شود که فرعون و هامان و سپاهشان خطاکار بودند یعنی در مقام توبیخ هم قرآن کریم هامان و فرعون را کنار هم آمد توصیف کرد اما آن چیزی که قرار است امشب به آن بپردازم یک محلی است و منطقه ای است در منطقه ی سوریه فعلی می توان این طوری توصیف کرد سوریه خیلی و در حوزه ی تمدنی مرز بوده است در بین امپراتوری روم و اشکانیان یک منطقه مرزی لست که چند قرن قبل از میلاد مسیح آن شهر پدید آمده بوده است اما در دوره ما اکتشافات در آنجا بیشتر شده و زیاد شده دوره اروپوس اسم این منطقه است که در این منطقه دورواروپوست یک محلی پیدا شده ببینید آثار تاریخی در آنجا زیاد است اما یک محلی پیدا شده که بعد از اینکه خاک ها را کنار زدند کشفیات را بیشتر کردند هرچه پایین تر رفتند برایشان شفاف شد که آنجا چیست؟ متوجه شدند یک کنیسه است یعنی.

محلی برای عبادت یهودیان در آنجا این کنیسه دور تا دور تصاویری روی دیوارش کشیده شده نقاشی هایی کشیده شده و الان ما تصاویری را آنجا می بینیم که می شود گفت داستان مصور تورات است یعنی داستان های تورات که به صورت تصویری و نقاشی آنجا کشیدند چه زمانی نقاشی ها کشیده شده است؟ در آن زمان تخمین ها  احتمالا اینجا متفاوت باشد اما هرچند این منطقه قدمتش برای قبل از میلاد مسیح  (علیه السلام) بوده احتمال این را دادند که برگردد به سال دویست و چهل و سه بعضی ها گفتند دویست و چهل و پنج بعد از میلاد یعنی قرن سوم میلادی که باز هم دوران قبل از بعثت پیامبر اسلام (صلی الله و علیه و آله و سلم) است ما این تصاویر دیوار را داشتیم بررسی می کردیم دنبال مسئله دیگری بودیم به یک نکته بسیار جالبی برخوردیم که به نظرم باید بر آن بیشتر توجه شود بیشتر بر روی آن کار شود و اینجا می شود شاهدی برای اینکه قرآن درست می گوید در مورد هامان و تورات دارد دروغ می گوید  بیارویم .

شاهد تاریخی ما مسلمان ها نیست اصلا قدمت تاریخیش اثبات شده از تردیدی در مورد اصالت تاریخی این اثر وجود ندارد با هم ببینیم این کنیسه را این تصویری از این کنیسه است از زاویه بالا گرفته شده تصاویر و نقشه هایی که نقاشی هایی که اینجا به تصویر کشیده شده از تورات و داستان های توراتی اینجاع به تصویر کشیده اینجا هم یک محلی است که در داخل اینجا ظاهرا حالا آن نوشته های تورات را اینجا در نگه می داشتند در رشته های حالا پنج گانه را احتمالا اینجا نگهداری می کردند  تصویر دیگر  ملاحظه بفرمایید این جا تصاویری است که از کتاب مقد س یهودی ها نقاشی شده روی این دیوار ، این را ببینید این نقاشی را بعدا بیشتر زوم می کنم و با آن کار دارم من سمت چپم آقای کیا اگر زحمت بکشد بیاید اینجا را یکی سمت چپ ها اینجا را این تصویر هم اگر نشان  دبدهد همین دو تصویر  حالا تصویر کامل ببینی دو تصویر در عرض هم از لحاظ ارتفاعشان در این کنیسه کنار هم آمدند که این حالا بگوییم  محراب و نقاشی دیگری بینشان  یک فاصله ای انداخته است و این دو نقاشی من کار دارم  تصویر چیست؟

 این تصویر سمت چپ است یعنی هم همان حالت محراب است این تصویر همان تصویرگری کتاب استر است همان تصویر های کتاب استر این هامان است این هم  مرده خای است ملکه اینجا است البته پوشش کامل است رنگش طوری دیده شد واقعا پوششش لباس پوشیده است و این شخصی هم که اینجا نشسته باید چه کسی باشد اینجا اینکه اینجا نشسته این شاه است،  بر اساس کتاب استر این باید چی باشد باید خشایارشاه باشد ، برویم تصاویر بعدی این تصویر آنی است که من به شما نشان  دادم اینجای این محراب درس جغرافی این جا روی دیوار است  این جا مشخص شود دقیقا ما این دو تصویر کار داریم که در عرض هم این که به شما نشان  دادم کتاب سمت چپ است و سمت راست یک تصویر دیگر  است می خواهیم برویم ببینیم تصویر سمت راست چیست؟ متشکرم اتاق فرمان.

 تاثیر سمت راست چیست؟ در این دیوار تصاویر از جاهای مختلفی آمده است مثلا این هم  نشانتان بده بعد بین دو تصویر را بررسی کنیم این تصویر که ملاحظه می فرمایید حالا مثلا ظاهرا اسحاق است اختلافی که یهودی با مسلمان ها دارند در مورد این واقعه این تصویر احتمالا همان پرستش گوساله است گوساله سامری باشد در زمان حضرت موسی علیه السلام این احتمالا داستان همان گذر کردن بنی اسرائیل از رود نیل است این بله دریا است رود نیل است یا دریای سرخ است که همان دریای سرخ باشد اینجا این دست ها که آمدند مثلا حالا به تصویر کشیدند یهودییان انگار مثلا دستان خدا است که آمده اینجا را مثلا باز کرده و شکافته گفته از اینجا بنی اسرائیل بخواهند رد شوند و تصاویر دیگری اینجا احتمالا حضرت داود( علیه السلام) باشد داستان حضرت داود ( علیه السلام)  باشد و حالا تصویرگری که منتسب کردند حضرت موسی( علیه السلام)  تخیلی که به تصویر کشیدند و داستان های دیگر  امثال هارون و دیگران این تصاویر دیگر  است می رویم سراغ آن دو تصویر دوباره را دیوار گفتم این ها را ببینید که متوجه وشید این نگاره گری ها به چه شکلی است دیدید که اینجا تفکیک چهره ها مشخص است شخصیت ها لباس ها کاملا متفاوته و نگارگری یعنی پیکر تراشی که از این شخصیت ها کردند که داستاناش در تورات آمده است سعی شده  است که خیلی مطابق باشد با آن اعتقادی که آن زمان داشتند هزار و هفتصد سال حدودا قدمت اینجا است اما نکته مهم این است این تصویر سمت راست را نقاشی که من به شما نشان  دادم این داستان چیست؟

 این داستان حضرت موسی( علیه السلام)  است تصویر کشیده شده مثلا که مراحل مختلف دیگر  مادرشان به آب سپردن او را و بعد آمد در دربار فرعون حالا ما اختلافی که داریم مسلمان ها معتقدند که همسر فرعون حضرت آسیه ( علیها السلام)  حضرت موسی( علیه السلام)  را نگهداری کرد خود یهودی ها می گویند  که دختر فرعون بوده این همان داستانی که اینجا به تصویر کشیده شده  است این داستان تصویر سمت راست این هم یک مقدار تصویری جلوتر و واضح تر از آن نقاشی است که اینجا فرعون نشسته و اصل داستان حضرت موسی ( علیه السلام) است که به تصویر کشیدند می رویم جلوتر این همان داستان هامان است داستان هامان ملکه استر و مرده خوای که روی اسب اینجا نشسته  است که در عرض هم بود نکته اساسی چیست؟ نکته ای که میخوام به شما نشان  بدهم این هم  یک ذره تصویر واضح تر است یعنی تصحیح رنگ شده این تصویر دیگر  کاملا واضح است من عرض کردم لباس هم پوشیده است حالا می خواهم تصویر بعدی که اصل مسئله را به شما نشان  بدهم این دو  تصویر را ببینید با هم تصویر سمت راست داستان فرعون است و حضرت موسایی (علیه السلام) که در آب گذاشته شده بود و به دربار فرعون آمد داستان سمت چپ داستان استر و داستان هامان است که نگاره گری شده  است.

 من نمی گویم ببینید یک تصویر هم یک اصلاح رنگ شده است به شما نشان  بدهم قشنگ این هم  ببینید این دیگر  اصلحا رنگ شده است یعنی همان نقاشی است اتاق فرمان این دو را با هم نشان  بدهید لطفا من نمیگویم شباهت های فرعون دیگر  داستان حضرت موسی (علیه السلام) دیگر  مشخص فرعون بوده دیگر  نمی گویم داستان شباهت های این نقاشی فرعون را با این کسی که اینجا نشسته است و هامان در کنارش نشان  بدهید من می گویم تفاوتش چند مورد است اینها اینقدر این ها به هم شبیه اند یعنی شخصیتی که هامان در کنارش است دقیقا همین موها یک شکل سر مشخص است به چه شکلی بسته شده است فرعون هم همین است ردا دقیقا همان حالت حتی حاشیه ردا طلایی اینجا، طلایی لباس زیر ردا یا قبا حالا چی اسمش را اینجا می گذاریم تقسیم بندی این ردا ها و قبا دقیقا یکی حتی هر دو شلوار به پا دارند و به حالا این مدل خاص خودشان  اگر این فرعون است این که این شد خشایارشاه!!

 هزار و هفتصد سال نقاشی قدمت دارد قبل از به دنیا آمدن پیامبر اسلام(صلی الله و علیه وآله و سلم) هامان ببینید وقتی که یهودی ها می آیند تحریف می کنند یک واقعیت تاریخی را بعضی وقت ها تحریف مراحل دارد دیگر  یک جا نیست یکی از راه های کشف کردن این تحریف این است که شما بروید یکی از این مراحل تحریف را پیدا کنید قبل از اینکه این تحریف کامل شده باشد آن مرحله را بررسی کنید یک عددی است یک است میخواهم تحریف کنم شود پنج شما می تونید سر را پیدا کنید که نه آن یک واقعی است و نه آن پنج تحریف شده به صورت کامل است اینجا داستان درسته المان هایی که دارد که اثبات می کند این سمت داستان استر است و مرده خوای است و هامان است و اینجا هم داستان حضرت موسی (علیه السلام) است و فرعون در هنگامی یکی از حضرت موسی(علیه السلام)   این جا کودک بودند نوزاد بودند اما این دو نگاره ای که در هامانی که در تصویر کشیده شده است هر چه در این داستان استر اینجا به تصویر کشیده شده است اما این کسی که دستور می دهد و هامان از نزدیکان او است چرا باید انقدر شبیه همان فرعون باشد چرا باید انقدر شبیه فرعون باشد ممکن است بیاید بگویند حالا امکانات نقاشی آنها کم بوده  است نه این ها نیست.

 تصاویر دیگر  را من به شما چند مورد را  نشان  دادم اتفاقا کسی که آمد  این را نقاشی کرده حالا بعضی هم تخمین زدند اسمش را چی بوده است  این ها تنوع خوبی زود تصویرش این اینکه طرف نقاشیش خوب نباشد یا با اینکه تنوع ندهید دو  بحث جدا است این تصاویر دوباره با هم ببینید، ببینید لباس ها را مثلا حتی دقت کرده است که مثلا شلوار به پا داشته باشند یا صرفا با لباس دیگر  رویی پوشیده شده باشد لباس ها را نگاه کنید اینها کاملا در لباس ها این تفکیک ها و توصیفات جز در حد خودش رعایت شده لباس ها را ببینید که حتی پایین لباس باید چه خط خطوطی داشته باشن این نوع لباس گره های زیادی داشته باشد اینا همه رعایت شده حتی اینجا پاهایی که الان این جا کفش ندارد.

 حالا دلیل می تواند داشته باشد این ها دیگر  بعضی جا ها می تواند دلیل داشته باشد مثلا طرف اسیر رفته اینجا مثلا حضرت داوود (علیه السلام) است ولی می تواند دلیل داشته باشد مثلا مکان مقدسی وارد شدن برای مسح دادند پس اینجا کفش هایشان را مثلا به تصویر نکشیده است اینجا هم همینطور است اینجا هم همینطور شما ببینید تنوعی که داشت دیگر  مشخص است به چه شکل تنوع لباس را کاملا می توانست انجام بدهد اینجام هم است ، شخصیت ها خیلی واضح است اما آنجا هامان را به تصویر می کشد هامانی که در تصویر است همان نگاره و همان داستان مصور شخصیتی روی تخت شاهی و قدرت نشسته که دقیقا منطبق  است با فرعون این هم یک شاهد دیگر  آقای پروفسور  موریس بوکای هم یک مسئله را مطرح کرده است چون ایشان  پژوهش را انجام می دادند در مورد تفاوت هایی که قرآن و تورات و انجیل دارند با هم  یک سری جاها تفاوت دارد و خیلی واضح است خیلی بین و خیلی آشکار است ببینید که بالاخره کدوم یکی از این سه کتاب دارند مطلبی که می گویند به واقعیت نزدیک تر است نتیجه گیری و جمع بندی ایشان  این است که قرآن به واقعیت ها نزدیک به حرف خلاف بدی یک عقلی و علمی در آن پیدا نکرده و چه بسا خیلی جاها قرآن دارد نکته دقیق و فنی را در تاریخ مطرح می کند که عهدین اشتباه کردند.

 یکی از نکاتی که پروفسور  موریس بوکای مطرح کرد کردند همین مسئله است که هامان در دربار فرعون بوده است نه خشایارشاه!!! یک توصیفی دارد ایشان یک مراحلی دارد و خواندن نامه هامان در آثار باقی مانده از مصر باستان و موارد دیگر  ترجمه کردند و این ها من نمی خواهم به آن ورود پیدا کنم مفصل می شود دیگر  خیلی بحثمان اما این هم  که یک شاهد دیگر اینکه دیگر  خود یهودی دیگری را کشیدند هزار و هفتصد سال هم دارد قدمت دارد قبل از اسلام هم بوده است حالا که الان در منطقه سوریه باشد دلیل این نیست که مسلمانی کشیده باشند این برخی ها توصیفشان این است که محل این کنیسه پر از ماسه و خاک شده بوده و از بالا وقتی که شروع  کردند در کاوش ها این را پیدا کردند ردیف به ردیف پایین آمدند وقتی که به آن منطقه حالا محراب گونه رسیدند متوجه شدند که این کنیسه است و تصویر نگاری ها تصویر نگاری ها تصویر نگاری های توراتی است و به تورات به تصویر آنجا کشیدند  بله این هم  از این.

 پس در نتیجه ما کتاب استر را که داستانی از خشایارشاه آورده را تقسیم بندی کردیم ادعایی که در آن آمده برخی جاها شواهدی در تاریخ دارد برخی جاهایش نه تنها شواهدی ندارد بلکه دقیقا مخالف ادعای خود کتب استر است این تناقض برایش وجود دارد و مخالف گزاره های تاریخی است روال بنی اسرائیل این بوده است این تحریف کردن ها بوده جنایت هایی بوده که انجام دادند و این خیلی تاکید می کنم تعجب نکنید از اینکه چرا من دارم هی به این مسئله اشاره می کنم و تکرار می کنم باز هم لازم شود همین را تاکید می کنم لازمم باشد بیشتر هم برنامه می گذارم در خصوص این هامان تا اینجا دیگر  آن دوره ای بود که منطبق شده بود یک رفتار بنی اسرائیلی یک آموزه ی بنی اسرائیلی با دوره ی خشایارشاه است که دقیقا مسئله و موضوع برنامه ما بوده تصاویر دیگری هم کشیده شده که انقدر قدمت تاریخی نداشته باشد حالا من نشان  نمی دهم آنها را تصویری که من قسمت قبل عرض کردم به خاطر یک مسئله نشان می دهم همین بود که امشب نشد تصاویر دیگری را به نمایش گذاشت.

 دیداری که مرده خای به همراه استر در نزد خشایارشاه داشتند آنها را به تصویر کشیدند خیلی وقت ها دنبال مطلب تاریخی بخواهید در سایت موزه ها بگردید این ها را دارد به شما نشان  میدهد  قدمت این اعتقاد را دارد ثابت می کند به خصوص این نقاشی که هزار و هفتصد سال پیش بوده است نشان  میدهد که کتاب استر آن موقع قطعا نگاشته شده بوده تقریبا شکی در این وجود ندارد برخی ها تخمین نگارش کتاب استر را دو قرن بعد از هخامنشیان می دانند یعنی چیزی نیست که مثلا دوره ساسانیان کتاب استر بخواهد شکل گرفته شده باشد شکل گرفته باشد یا اصلا داستانش بخواهد معروف شده باشد یک نکته دیگر  هم بحث قدمتی است که برای این جشن های یهودی و بنی اسرائیل دارند جشن پوریم که ممکن است نگارش کتاب استر فلسفه بافی برای این نوع جشن ها باشد و در اصل این جشن ها اصلا ذاتا جشن یهودی نبوده باشد از اولش احتمال زیاد این چنین است شباهت های زیادی هم بین جشن پوریم تاریخی با جشن نوروز وجود داشت  ما جشن نوروز را ایرانی ها حتی مواردی که شاید درست به نظر نمی رسید را در طول تاریخ اصلاح کردند اما آنچه که باقی مانده از آن چهارچوب اساسیش هم آن بحث دید و بازدید ها هدیه دادن ها و کار این چنین نیست اما این ایرانی ها با عید نوروز چنین کاری را کردند و اسلام هم آمد  تایید کرد بحث عید نوروز را مشکلی با آن نداشت.

 اما بنی استرائیل ببینید چه کردند اگر ریشه ی هر دو این عید یکی باشد تفاوت ایرانی ها است و رفتاری که با مسئله ی جشن نوروز داشتند و بنی اسرائیل و یهودی هایی که آمدند از دل این جشن نوروز پوریم را بیرون کشیدند و جشن افتخار است مثلا به آدم کشی یعنی این ها در تخیلاتشان دارند این جنایت را انجام دادند در تخیلاتش این جنایت انجام داده بودند در طول تاریخ  یک مقدار هم فشارها باعث شده که این بنی اسرائیل عقده ای هم بشوند از بابت آن یعنی از عقد و گره می آید دیگر  گره های ذهنیشان را سعی کردند با این داستان تراشی ها درست کنند و تهمت هایی که نسبت به انبیا زدند داستان سرایی است داستان سرایی هایی که نسبت به انبیا الهی داشتند جنایت هایی که در حق انبیا الهی داشتند درست نشد برایشان .

  نخواستند و نشد یعنی نه به آن آسایششان رسیدن نگذاشتن دیگران آسایش داشته باشن نه تاریخ درستی توانستند برای خودشان بسازن نه همین الان دنیا می توانند یک روز خوبی برای خودشان و برا همسایه هایشان مثلا بسازند حالا آن منطقه که دیگر  همسایه هم محسوب نمی شود او غاصب است اما تاریخ بدی داشتند درس عبرت است بنی اسرائیل برای بقیه حتی برای خود مسلمان درس عبرت است یکی از دلایلی که چه بسا قرآن کریم مرتب دارد به این داستان هایی است موسی (علیه السلام) اشاره می کند همین است که آنها باید درس عبرت باشند یعنی ادب است که آموختی از بی ادبان و بنی اسراییل را ببینید چطوری بودند مسلمان ها شما این طور نباشید حالا متاسفانه برخی ها در تاریخ اسلام گرایش هایی پیدا کردند حداقل آن ذهنیت هایی را پیدا کردند که همان بنی اسرائیل داشتند رفتارهایی که شبیه بنی اسرائیل گونه بود در رابطه با  اهل بیت(علیه السلام)  هم این ها را داریم و آن مسئله نمی خواهم ورود پیدا کنم.

 به هر حال ما ادب را باید یاد بگیرویم از بنی اسرائیل هر آنچه که این ها کردند ما خلافش را رفتار کنیم قواعدی که داشتند در طول تاریخ و منجر به این جنایات شده این هم از برنامه ای که قسمت تقدیم حضور شما عزیزان و بزرگواران شد بدون میان برنامه بود و بدون تماس، اتاق فرمان تماس مخالف داریم یا نداریم؟ بله نداریم اگر داشتیم منتها فقط به شما میگفتم که یه کاری کنیم برایم می توانیم تایم بگیریم یا نه ولی  تماس مخالف نداریم من بعد از برنامه ها میروم داخل استودیو داخل اتاق فرمان هنوز در استودیو هستم، داخل اتاق فرمان و تماس های شما را جواب می دهم سوالاتی که دارید را ببخشید اگر چند نفر با هم تماس میگیرید طبیعتا من یک نفرم یک در تماس را می توانم جواب بدهم سعی می کنم پاسخ ها را کوتاه کنم به تماس های مختلف شما عزیزان و بزرگواران هم برسند یعنی حق تماس گرفتن چون در شبکه را ما محفوظ می داریم بعد از برنامه من پاسخ است نسبت به سوالات و مطالب شما متشکرم از همراهیتان بسیار ممنونم در پناه حق باشید التماس دعا دارم یا علی مدد خدانگهدار.

 


  
  • مهرشاد کیا

    19 آذر 1402 - ساعت 14:38

    جناب حسینی ، سلام مجدد، به نظرم بد نیست کتابی را که معرفی کردم مطالعه کنید ، پاسخ جناب وکیلی در نقد ایشان خودش بسیار جای نقد و حرف دارد،در کل ممنون از مطالب مفیدی که با بیان ساده ارائه فرمودید????????

    0 0
  • اصغر حیدری

    13 آذر 1402 - ساعت 19:45

    عجیب است جناب حسینی به جای نقاش 2000 سال قبل فکر می کند! نقاش قومیتهای زمان خود را می دید اما فرعون و خشایارشا را که نمی دید! تصویر ذهنی ساخته است. جناب حسینی با رسانه ای که در دست داری بیشتر فکر کن.. حیدری. در ضمن دلایل اینکه بنی اسرائیل از نیل گذشتند نه دریای سرخ که نیازی به عبود از دریا نبود آن هم در عرض چند ساعت! را تقدیم کردم . حالا خود دانی. باز هم بگو جمعیت بیشتر از نیم میلیون نفری بنی اسرائیل در عرض چند ساعت از بستر دریای سرخ گذشتند!!!!
    پاسخ نظر:

     با سلام
    چرا همین مسائل را در برنامه مطرح نمی کنید؟
    ما از شما درخواست داریم که در برنامه تاریخ بدون روتوش این هفته شرکت کنید و تمام این مطالب را مطرح کنید.
    موفق و موید باشید

    0 0
  • اصغر حیدری

    13 آذر 1402 - ساعت 19:37

    رسش : داستان نجات بنی اسرائیل و غرق شدن فرعونیان، در کجا اتفاق افتاد؟ پاسخ اجمالی: در قرآن مجید بارها این مطلب تکرار شده است که: موسى(ع) بنى اسرائیل را به فرمان خدا از «بحر» یا «یم» عبور داد. در این که منظور از «بحر» و «یم» چیست، اختلاف وجود دارد که آیا منظور بحر احمر است یا رور نیل. اما ظاهرا منظور همان نیل است، زیرا: 1 ـ محل سکونت فراعنه، حتماً نقطه اى بوده که نزدیک نیل بوده، و بنى اسرائیل ناچار بودند براى رسیدن به سرزمین مقدس، نخست از «نیل» عبور کنند، نه از دریای احمر. 2- بعید است بنی اسرائیل توانسته باشند فاصله زیاد تا بحر احمر را در یک یا نصف شب طی کنند. پاسخ تفصیلی: در قرآن مجید بارها این مطلب تکرار شده است که: موسى بنى اسرائیل را به فرمان خدا از «بحر» عبور داد،(1) و در چند مورد تعبیر به «یم» شده است. (2) اکنون، سخن در این است که: منظور از «بحر» و «یم» در اینجا چیست؟ آیا اشاره به رود پهناور و عظیم «نیل» است که تمام آبادى سرزمین مصر از آن سرچشمه مى گرفته، یا اشاره به دریاى احمر (و به تعبیر دیگر بحر قلزم) است. از «تورات» کنونى و همچنین کلمات بعضى از مفسران، چنین برمى آید که: اشاره به «دریاى احمر» است، ولى قرائنى در دست داریم که نشان مى دهد، منظور همان نهر عظیم نیل است; زیرا «بحر» در لغت ـ چنان که «راغب» در «مفردات» مى گوید ـ در اصل به معنى آب فراوان و وسیع است، و «یم» نیز همین معنى را مى رساند. بنابراین، اطلاق این دو کلمه، بر «نیل» هیچ مانعى ندارد، و اما قرائنى که این نظر را تأیید مى کند عبارتند از: 1 ـ محل سکونت فراعنه که مرکز آباد شهرهاى مصر بوده، حتماً نقطه اى بوده است که با رود نیل فاصله زیادى نداشته، و اگر معیار را محل فعلى «اهرام» یا حوالى آن بگیریم، بنى اسرائیل ناچار بودند براى رسیدن به سرزمین مقدس، نخست از «نیل» عبور کنند; زیرا این منطقه در غرب نیل، واقع شده و براى رسیدن به سرزمین مقدس باید آنها به سوى شرق بروند (دقت کنید). 2 ـ فاصله مناطق آباد مصر که طبعاً در نزدیکى نیل است با دریاى احمر به قدرى است که بسیار بعید به نظر مى رسد، بنى اسرائیل بتوانند آن را در یک شب و یا نصف یک شب، طى کنند. 3 ـ براى گذشتن از سرزمین مصر، و رسیدن به اراضى مقدس، نیازى نیست که از دریاى احمر بگذرند; چرا که قبل از حفر کانال سوئز باریکه خشک قابل ملاحظه اى در آنجا وجود داشته است، مگر این که: دست به دامن این فرضیه بزنیم که در زمان هاى بسیار قدیم، دریاى احمر با دریاى مدیترانه متصل بوده و در اینجا خشکى وجود نداشته است و این فرضیه به هیچ وجه ثابت نیست. 4 ـ قرآن در داستان افکندن موسى(علیه السلام) به آب، تعبیر به «یم» کرده است(3) و چنان که گفتیم: در مورد غرق فرعونیان نیز تعبیر به «یم» کرده است و با توجه به این که: هر دو در یک داستان، و حتى در یک سوره (سوره طه) است، و هر دو به طور مطلق نقل شده، به نظر مى رسد: هر دو یکى باشد. و با توجه به این که: مادر موسى قطعاً او را به دریا نیفکند، بلکه طبق تواریخ و همچنین قرائن عادى به نیل سپرد، معلوم مى شود، غرق فرعونیان در نیل بوده است (دقت کنید).(4) پی نوشت: (1). سوره یونس، آیه 90؛ سوره طه، آیه 77؛ سوره شعراء، آیه 63؛ سوره دخان، آیه 24. (2). سوره طه، آیه 78؛ سوره قصص، آیه 40؛ سوره ذاریات، آیه 40. (3). سوره طه، آیه 39. (4). گرد آوری از کتاب: تفسیر نمونه، آیت الله العظمی مکارم شیرازی، دار الکتب الإسلامیه، چاپ بیست و پنجم، ج 15، ص 272.
    پاسخ نظر:

     با سلام
    دلیل اول تان عین مداعیتان است، این که محل سکونت فراعنه کنار نیل بوده است منافاتی با رد شدن از دریای سرخ ندارد.
    دلیل دوم شما هم استبعاد است و اساسا دلیل نیست.
    این که اطلاق بحر بر نیل مانعی ندارد، اتفاقا مانع دارد، اطلاق بحر بر رودخانه مجاز است و برای مجاز نیازمند دلیل هستید که از معنای حقیقی دست بردارید و سراغ معنی مجازی بروید؛ اما اطلاق بحر بر دریای سرخ مجاز نیست و عین معنی آن است و لذا نیاز به تکلف آوردن قرینه ندارد.
    اتفاقا این که فراعنه بین دریای سرخ و رود نیل زندگی کنند بیشتر محتمل است؛ چون از دو طرف آبادانی بوده است.
    این که می گویید برای رسیدن به اراضی مقدس لازم نیست از دریا عبور کنند در صورتی است که بنی اسرائیل با فراغ بال انتخاب مسیر کنند و کوتاه ترین راه را انتخاب کنند؛ اما گروهی که سعی بر فرار دارند، اتفاقا از مسیری می روند که به ذهن دشمن نیاید؛ اگرچه مسیر طولانی تر گردد.
    چه اشکالی دارد که مادر حضرت موسی علی نبینا و آله و علیهما السلام فرزندش را به رود نیل انداخته باشد و خود حضرت موسی علی نبینا و آله و علیه السلام از دریای سرخ عبور کرده باشد؟
    چون این واقعه در یک سوره نقل شده است باید آن آب ها یکی باشد؟
    موفق و موید باشید
     

    0 0
  • مهرشاد کیا

    8 آذر 1402 - ساعت 11:10

    سلام ، بسیار عالی بود جناب حسینی، مخصوصا دلایلی که بر یکسان بر مربوط بودن پوریم با مصر ارائه دادید، سوالم از جنابعالی اینست که با توجه به اینکه مرحوم پورپیرار تحقیقات بسیار مفصلی در اینباره انجام دادند و حادثه پوریم را درست دانسته اند،به شکلی که اعتقاد دارند پس از پوریم تا سالها منطقه ما خالی از سکنه باقی ماند و مابقی شاهان هخامنشی زائیده داستان سرایی یهود است،آیا میتوان دامنه کشتار غیر یهودیان را از مصر تا ایران در نظر گرفت، و اینکه درمورد کتاب مفصل جناب پورپیرار یعنی 12 قرن سکوت مطالعاتی داشتید یا خیر؟ ممنون
    پاسخ نظر:

    سلام
    مطالبی در نقد آقای پور پیرار از جمله پاسخ دکتر شروین وکیلی ارائه شده است که قابل تأمل میباشد. 
    تقریبا تنها سند تاریخی در مود پوریم همون ادعای کتاب استر است. 
    با وجود اسناد فراوان تاریخی نمیتوان منکر وجود این پادشاهان شد.
    موفق و موید باشید

    0 0
  • اصغر حیدری

    2 آذر 1402 - ساعت 13:07

    سلام آقای حسینی. 1- گفتی دریای سرخ برای عبور بنی اسرائیل شکافته شد. اما نیازی به شکافتن دریای سرخ نبود. رود نیل شکافته شد و عرب به رودهای پرآب و گسترده، دریا می گویند. برنامه بعدی اصلاح کن یا دلایلی بیاور که دریای سرخ بوده است.با این همه مواردی که رد می کنی و تاریخ جدید می سازی، می توانی دلایلی بتراشی!!!2- استناد به دو نقاشی کنیسه در درست دانستن هامان برای مصر و زدودن آن از تاریخ هخامنشی بسیار خنده دار است زیرا نقاش که هامان و فرعون و استر و خشایارشا را ندیده بود. فقط نقل قولهایی شنیده یا در تورات خوانده بود. تصویر ذهنی او از دو پادشاه چه می توانست باشد؟ با چه اختلافاتی؟ او اصلا صورت و لباس و کبکبۀ خشایارشا را و فرعون را ندیده بود لذا تصور خود را از دو پادشاه با تفاوتهایی کشیده است. هر دو داستان هم در تورات آن زمان بوده است که او تصاویر ذهنی خود را کشیده است.برخی وقتها بسیار ساده می اندیشی و مخاطب را هم بچۀ دبستانی فرض می کنی! اگر به دانشجوها هم چنین درسهایی بدهی، دست پرورده هایت چقدر ساده تر تر تر می شوند؟!اما مطالب قابل دقتی هم می گویی. بیشتر تحقیق کن و با اساتید مجرب ایران باستان مشورت کن. جوانها به اندازۀ جوانی می فهمند و نه بیشتر! اصغر حیدری. تبریز09144315800
    پاسخ نظر:

    با سلام
     
    بحث عبور از دریا یا رود هرکدم نیاز به دلیل دارد اما در برنامه بررسی کتب مقدس بود که در آنجا بارها تصریح شده است که حضرت موسی علیه السلام از دریای سرخ عبور کرد و این که ما "یم" و "بحر" را معرفی بکنیم هم نیاز به دلیل مشخص دارد که چنین دلیلی را نیافتیم. و در ضمن مسیر جغرافیای عبور را هم اگر بررسی کنیم شواهدی مبنی بر عبور از دریای سرخ وجود دارد.
    اما در برنامه مذکور متن بر اساس کتب مقدس بوده که بخش های مختلف مانند مزامیر 13 به آن تصریح شده است.
    چگونه نقاش در آن زمان نمیدانسته لباس فرعون چگونه بوده است اما لباس مردمان قومیت های مختلف را میدانسته و حتی در نمایش نقش جنس و رنگ آن دقت کرده است! او میدانسته که فرعون فرعون است و خشایارشا شاه و فاصله مکانی و زمانی بسیاری بین آنها بوده است اما دقیقا هر دو را به یک شکل به نمایش گذاشته است
    شما اگر مطلب علمی و قابل دفاع و مستندی دارید باید با برنامه تماس میگرفتید تا همانجا پاسخ خود را دریافت کنید.
    برنامه تاریخ بدون روتوش ادامه دارد و هنوز فرصت تماس وجود دارد
    موفق و موید باشید

    0 1

تاریخ بدون روتوش>

کوروش الواح کتیبه کتاب مقدس کتاب استر هخامنشیان هرودوت خشایار شاه یهود بنی اسرائیل خشایار شاه مردخای بابل هامان تاریخ ایران زمین فرعون ایزدان هامان