سایر قسمت ها
آینه تاریخ - پاسخ به شبهات تاریخی

قسمت هفتاد و نهم برنامه آینه تاریخ با کارشناسی حجت الاسلام و المسلمین دکتر جباری


دیگر قسمت ها

 

بسم الله الرحمن الرحیم

تاریخ:05/12/1401

برنامه: آینه تاریخ

مجری:

بسم الله الرحمن الرحیم و به نستعین اللهم صلی علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم

بینندگان عزیز سلام وقت شما بخیر باشد ایام به کام باشد این روزهای پر برکت و پر مناسبت ماه مبارک شعبان که الحمد الله مناسبت های شادی هستند، از میلاد آقا اباعبدالله الحسین (ع) گرفته تا حضرت امام سجاد و امام عصر و دو بزرگوار خاص اهل بیت که از نسل پیامبر اکرم و حضرت امیرالمؤمنین (ع) هستند حضرت عباس (ع) و حضرت علی اکبر (ع)، همه این مناسبت ها را خدمت شما تبریک عرض می کنیم ان شاءالله که بتوانیم از این ماه مبارک کمال استفاده را ببریم و ساعات و دقایق مان نورانی شود به نور یاد خدا و به نور اهل بیت (ع) به صورت خاص امشب را تبریک عرض می کنم میلاد آقا ابالفضل العباس (ع) که برنامه آینه تاریخ هم در یک همچین شبی مصادف شده و در شام جمعه که هر هفته در این ساعت تقدیم حضور شما می شود و از کارشناس عزیز برنامه جناب آقای دکتر جباری میزبانی می کنیم، خدمت استاد عرض سلام و تبریک داریم و بعد ان شاءالله در خدمت شما خواهیم بود با سؤالاتی که مطرح خواهیم کرد؛ سلام علیکم استاد عزیز وقت شما بخیر مبارک باشد این اعیاد.

استاد جباری:

علیکم السلام و رحمة الله، بسم الله الرحمن الرحیم، متقابلاً عرض سلام و ادب دارم حضور شما جناب آقای غضبانی و بینندگان عزیز برنامه، بنده هم تبریک عرض می کنم تمامی مناسبت های گذشته و پیش رو را، مناسبت بزرگی که امروز در آن قرار داشتیم میلاد مسعود اباعبدالله الحسین (ع) محبوب قلوب همه ما و همه حق طلبان حق جویان عالم و امشب هم که شب میلاد مسعود باب الحوائج ابالفضل العباس (ع) هست و این دلاور مرد و شجاع عرصه کربلا و ایثار گر عرصه کربلا و همینطور ایام بعدی که میلاد مسعود امام سجاد و همینطور جناب علی اکبر، و یک عید بسیار بزرگ که در پیش داریم نیمه شعبان ان شاءالله که امام عصر (ع) به ما عیدی بدهد این عرض اراداتی که همه موالیان اهل بیت (ع) در این ایام دارند از خداوند متعال بخواهد که ان شاءالله هرچه زودتر ظهور موفور السرور او تعجیل داده شود ان شاءالله و ما درک کنیم این ظهور را، ان شاءالله که این بزرگترین عیدی است و باید تقبل الله هم بگوییم به کسانی که موفق بوده اند ماه رجب را بهره خوبی از آن ببرند جزو رجبیون باشند و در عرصه قیامت که ندا می آید «أین الرجبیون» با روی سفید و نامه اعمال پر باری آنجا بروز داده می شوند به هر حال همینطور ماه شعبان این را عرض کردم به خودم و امثال خود که قدر بدانیم فرصت ماه رجب از دست رفت و فرصت ماه شعبان را در آغاز آن هستیم از لحظات و آنات این ماه ان شاءالله بتوانیم حداکثر بهره را ببریم کسانی که امروز را موفق به روزه بودند که سفارش خاصی به روزه سوم ماه شعبان در روایت داریم و ان شاءالله از روزهای بعد هم غفلت نکنیم.

مجری:

خیلی ممنون ان شاءالله روزه تمام روزه داران بخصوص کسانی که امروز را روزه داشتند که شما تذکر فرمودید مقبول درگاه الهی باشد و در همین لحظات که دیگر نزدیک هست به افطار ما را ان شاءالله از دعای خیر شان فراموش نمی کنند؛ استاد چقدر هم خوب نام گذاری شده این سه روز و پر مناسبت و زیبا، روز پاسدار روز جانباز و روز آزادگان که بالأخره در صحنه کربلا این سه بزرگوار را ما داریم و با آن موقعیت ها و آن نقش آفرینی هایی که داشتند در کربلا و این سه بخش که به هم مربوط هستند دیگر، پاسداران، جانبازان و آزادگان اینها همیشه باهم بودند و در طول تاریخ اینها نقش آفرینی کردند؛ خب استاد حالا چون بحث به اینجا رسید و ولادت حضرت اباعبدالله الحسین (ع) هست، بد نیست یک کم از سیره امام حسین (ع) از برخی از مکارم الأخلاق و برخی از نکاتی که از حضرت اباعبدالله (ع) به ما رسیده و این میراث گرانبها، یک اشاره این در این خصوص داشته باشیم بعد برویم مبحث مان را آغاز کنیم اگر صلاح می دانید.

استاد جباری:

بله این مناسبت ها باید بهانه ای باشد که در حد اشاره ما به بحث سیره توجه کنیم، یعنی این برنامه هرچند پیام تاریخ هست عنوان آن و بنا هم بر این هست که به پرسشهای تاریخ شبهات احیاناً پاسخ داده شود

مجری:

بعد تاریخ همین جنبه های آموزشی و عبرت هایش خیلی مهم است

استاد جباری:

بله این نکته ای است اما سیره هم بخشی از تاریخ هست، سیره در واقع رفتار یک معصوم هست، تاریخ زندگی معصوم هست در عرصه فردی خانوادگی اجتماعی، لذا ممکن است که در طول سال بهانه خاصی پیدا نشود، یا مثلاً برنامه خاصی لازم هست که تعریف شود، حالا من همینجا جا دارد که توصیه بکنم به مسئولان محترم شبکه اگر چنین برنامه ای نیست، جا دارد که برنامه خاص سیره معصوم تعریف شود،، خیلی بخش بسیار مهمی است و خیلی مورد نیاز هست، من به عینه مشاهده کردم هم در خودم هم در دیگران که احیاناً چیزی بخاطر می آورم از گزارش و روایتی از نوع رفتار معصوم خیلی اثر بخش از در تنظیم سلوک و رفتار انسان در زندگی با دیگران چون تجربه شخصی دارم و در دیگران هم گاهی نقل کردند که این موردی که الآن هست مسئله ای که هست اگر این را عرضه بکنیم به معصوم که شما چگونه در این زمینه رفتار می کنید این چنین می گویند این چنین می کنند، و برای شان روایت را می خوانم خیلی مؤثر است، از این جهت عرض می کنم که خیلی لازم هست ما برنامه خاص سیره داشته باشیم، سیره معصومان سیره رفتاری و تبیین شود متناسب با نیازهای روز در عرصه های مختلف، جدای از رسانه در عرصه آموزش، متأسفانه ما خیلی کم کار کردیم در عرصه سیره جوان ما در مرتبه دوره دبستان و دبیرستان و این مراحل پایین آموزش تا برود دانشگاه و درس خاص سیره داشته باشد، ما غیر از معصومین چه کسی را داریم؟ اگر بنا است آنها الگو و اسوه باشند برای ما که قرآن کریم، خداوند متعال برای ما این را مقرر کرده، مقدّر کرده، منجز کرده، «لقد کان لکم فی رسول الله اسوة الحسنة» و اهل بیت پیامبر هم که در استمرار حرکت رسول خدا هستند

مجری:

بله خلیفه به حق پیامبر هستند، پس طبیعتاً همه آن صفات و خصلت ها را دارند

استاد جباری:

بله الگو هستند؛ حالا در ارتباط با اباعبدالله الحسین (ع)، جلد44 بحار الأنوار مرحوم علامه مجلسی بابی دارند باب مکارم الأخلاقه و جمل احواله، روایت هایی در باره مکارم اخلاق امام حسین (ع) ایشان در اینجا جمع کرده، من دو روایت را فقط اینجا در حد فرصت اشاره می کنم و می گذاریم بقیه بحث را به آن برنامه هایی که عرض کردم، اگر ان شاءالله فرصت دیگری باشد در شبکه که ان شاءالله ارائه شود، یک روایت در مناقب آل ابی طالب مرحوم ابن شهر آشوب آمده، عالم بزگوار شیعی در قرن 6 هجری ایشان در مناقب نقل می کند از شعیب بن عبدالرحمن خزائی که

«وُجِدَ عَلى ظَهرِ الحُسَينِ بنِ عَليٍّ يَومَ الطَّفِّ أثَرٌ»

مناقب آل أبي طالب عليهم السلام (لابن شهرآشوب)، ج‏4، ص: 66

در پشت مبارک اباعبدالله الحسین در روز عاشورا، حالا دیگر در روایت توصیف نشده که در چه لحظه ای آن زمانی که بدن مطهر حضرت به زمین افتاده جدای از آثار زخم و اینها که بر بدن مطهر حضرت بود جای کبودی یا بندی بود، یک اثری بر پشت حضرت بود که عادی نبود

«فَسَألوا زَينَ العابِدينَ عَن ذلك»

از امام سجاد راجع آن پرسیدم که این چه هست

فرمود:

«هذا مِمّا كانَ يَنقُلُ الجَرابَ عَلى ظَهرِهِ إلى مَنازِلَ الأرامِلِ وَ اليَتامى وَ المَساكينَ»

این اثر آن بند کیسه هایی است که بر پشت قرار می داد حضرت به خانه های ارامل زنهای بیوه و یتیمان و مسکین ها و اینها

 و این حالا یا نان بوده یا غذا بوده خرما بوده هرچه بوده اینها را پخش می کرده، خود این نشان می دهد که بحث انفاق در سیره معصوم (ع) به صورت شخصی موضوعیت داشته، یک وقت ممکن است بدهند به غلام شان که برو این را بده به در خانه فلانی، یک وقت نه خود حضرت می برد، اینکه خود حضرت می برد بعد پنهانی می برد بعد از شهادتش در بدن شان اثر را مشاهده می کنند و متوجه می شوند، بله ائمه (ع) تشویق می کردند در زبان و گفتار اما در رفتار یک انفاق پنهانی داشتند، انفاق آشکار هم داشتند ولی انفاق پنهانی داشتند که آن را دیگر هیچ کس متوجه نشود جز ذات مقدس باری تعالی و شخصاً این کار را انجام می دادند در مورد دیگر ائمه هم این گزارش شده حالا مشخصاً روایتی هم یادم افتاد امام صادق هم معروف است آن جریان معلی بن خنیس اینها که شبانه حضرت آن نانها را در مدینه برد به ظلّة بنی ساعده که جایی بوده که افراد بی خانمان آنجا شبها می خوابیدند و غیر شیعه هم بودند از روایت کاملاً بر می آید که حضرت قرص نان بر بالین هر یک از آنها یکی یکی می گذارد بعد معلی سؤال می کند و اعتراض می کند که اینها که شیعه شما نیستند، فرمود که اگر شیعه بودند که «لواسیناهم بالدقة» ما خورشت طعام شان را هم باید می دادیم، اما اینها به عنوان یک مسلمان در جامعه مطرح هستند باید توجه به اینها داشت اینگونه روایات را که کنار هم بگذاریم در مجموع یک پیام دیگری دارد برای ما بخصوص در امروز جامعه ما که متأسفانه گاهی وضعیت اقتصادی خیلی فضای سختی را ایجاد کرده برای برخی یا بسیاری و جا دارد کسانی که دست شان به دهان شان می رسد توجه داشته باشند حتماً مورد مؤاخذه قرار می گیرند، اینهایی که می توانند و غافل هستند، و زندگی شان خیلی رو به روال هست خوش هست و  خرم و بچه های شان مشکل و کمبودی احساس نمی کنند، خودشان همینطور درآمد شان تجارت شان، حقوق شان در حدی است که فوق کفاف زندگی شان است،  حتماً اینها مورد مؤاخذه قرار خواهند گرفت اگر غافل شوند، مؤاخذه شدید هم خواهند شد باید غافل نباشند از وضع جامعه، این سیره معصوم است آن هم آیات قرآن کریم که با تأکید یاد کرده که باید به فکر یتامی و مساکین ابناء السبیل و امثال اینها بود، این یک روایت است که حالا خیلی سخن در این باره زیاد تر از این می شود گفت باید گفته شود برای اینکه حرکتی در جامعه ایجاد شود که البته کسانی هم هستند که موفق هستند البته در این قسمت حواس شان هست که چگونه عمل بکنند، یک روایت دیگر هست که باز مرحوم ابن شهر آشوب در مناقب نقل کرده در همین صفحه 191، جلد44 بحار آمده، این را هم باز یک استفاده اخلاقی می خواهم از آن داشته باشم، راجع به صفت شجاعت است، این صفات و خصایل اخلاقی نیکو که در ابعاد مختلف در معصوم بوده، آن صفت دیگر گرایی توجه به افراد زیر دست و تهی دست جامعه و بحث انفاق و ایثار و امثال اینها آنجا به آن شکل تجلی می کند، یک بعد دیگر از صفات، صفات نفسانی است، مثل شجاعت، شجاعت و ظلم ناپذیری عدم انظلام، امام حسینی که حرکت انجام می دهد و آن حرکت بزرگ را که در پهنه تاریخ آثار آن می ماند آن را انجام می دهد قبل از اینکه این حرکت انجام را انجام بدهد بر ضد یزید در یک مسئله کلان جامعه که بحث حاکمیت و خلافت و ظالم و امثال اینها باشد، باید ظلم را نپذیرد در زندگی شخصی خودش و لذا این روایت می گوید امام حسین (ع) شجاعت داشت ضد ظلم حرکت می کرد  نمی گذاشت حقش را بخورند در یک مال و ملک شخصی خودش، طبیعتاً این تسری پیدا می کند در این عرصه کلان «و من شجاعته (ع) أنه کان» از جمله شواهد شجاعت حضرت این است که «کان بین الحسین (ع) و بین ولید بن عتبه»، ولید بن عتبه هم می گوید که

مجری:

همان فاسد معروف قرآنی

استاد جباری:

نه او نیست، ولید بن عتبة بن ابی سفیان والی مدینه بوده از طرف معاویه و همان است که چند شب قبل یعنی در شب 27 رجب، شب مبعث خبر هلاکت معاویه به مدینه رسید و یزید پیک خود را فرستاده بود که از حسین بن علی و چند نفر دیگر مثل عبدالله زبیر و اینها بیعت بگیر به او دعوت کرد، خب مفصل هست که به کاخ دار الإماره و می خواست از حضرت بیعت بگیرد

مجری:

معروف است که در روز عید مبعث معمولاً ذکر این قضیه هم می شود در مراسم های ما شیعیان الحمد الله که عصر عید مبعث برای حضرت امام حسین حتی بعضی روضه می خوانند، این بحث هست که حضرت امام حسین شروع می کند حرکت می کند به سمت مکه

استاد جباری:

بله شام مبعث است یعنی شب 28، حضرت حرکت می کند و آغاز حرکت حضرت هست، این ولید همان است، ولید بن عتبة بن ابی سفیان در واقع می شود پسر عموی یزید، برادرزاده معاویه

مجری:

بر حسب اینکه آن نسب ها درست باشد

استاد جباری:

بله حالا دیگر آن بحث دیگری است،

«بین اباعبدالله (ع) و بین ولید بن عتبه منازعة فی ضیعة»

البحار ج 10 ص 144

در یک زمینی که متعلق به حضرت بود و او تصاحب کرده بود و دارد که

«فتناول الحسين عمامة الوليد عن رأسه»

حضرت عمامه ولید را از سرش برداشت

«و شدها علي عنقه»

پیچید دور گردن این ولید

«و هو يومئذ وال علي المدينة»

والی مدینه بود،

حضرت کاری به این ندارد تو بخواهی والی باشی، و والی از طرف هر کسی باشی، ظلم بخواهی بکنی حریف من حسین نمی شوی، و عمامه را پیچید به گردنش و مروان هم آنجا بود

«فقال مروان: بالله ما رأيت كاليوم جرأة رجل علي اميره»

بعد از اینکه این قصه اتفاق افتاد مروان گفت من مثل امروز ندیده  بودم کسی چنین جرأتی بر امیر داشته باشد بر والی داشته باشد

اینها ظاهراً یک گفت و گویی است بین مروان و ولید بعد از این قصه، حالا امام حسین (ع) هم آنجا حضور داشته یا نه، روایت ساکت است، می گوید مروان اینطور گفت، ولید به مروان گفت که  

«فقال الوليد، والله ما قلت هذا غضبا لي»

اینکه الآن گفتی نه بخاطر دفاع از من هست و غضب برای من

«و لكنك حسدتني علي حلمي عنه»

تو حسادت ورزیدی بخاطر اینکه من حلم نشان دادم از خودم نسبت به او

و اقدام بدی نکردم نسبت به حسین بن علی (ع)

«و انما كانت الضيعة له»

اقرار کرد گفت که بله این مزرعه از آن حسین (ع) بود

وقتی که این اقرار را حضرت گرفت، حضرت فرمود

«فقال الحسين عليه السلام  الضیعة لك يا وليد و قامَ»

بله حضرت آنجا بوده، فرمود که این زمین را دادم به تو فقط خواستم اقرار بکنی که متعلق به من هست، یعنی حضرت اینطور نیست که در قبال تصرف زمینش توسط حاکمیت ساکت بنشیند در حد یک حرکت عتاب آمیز شدید این چنین عمل می کند و از او اقرار می گیرد به اینکه این زمین از آن او است و بعد حضرت از روی کرامت و تفضل، و اینکه ما اینطور نیست که ما محتاج زمین باشیم اما باید به تو نشان می دادم که  مقابل ظلم تو من ساکت نمی نشینم، بحث ظلم ناپذیری است، این روایت از جمله شواهد خوب عدم انظلام است، ظلم ناپذیری، مقابل ظالم  ایستادن، حق را گرفتن اینها شاهد خوبی است در پیشینه حیات اباعبدالله (ع) و چنین کسی با یک چنین خلق و خو و روحیه ای طبیعتاً وقتی که بحث بیعت خواهی توسط همین ولید مطرح می شود باز در همان شب هم هست وقتی که حضرت فرمود که الآن جای بیعت نیست، باید آشکار باشد بیعت و جلوی مردم باشد که مروان وقتی که آنجا گفت اگر الآن رهایش بکنی دیگر نمی توانی به او دسترسی داشته باشی، حضرت با عتاب با مروان همان شب صحبت کرد، گفت که تو می خواهی جلوی من را بگیری؟ تو کوچک تر و پست تر و حقیر تر از این هستی که بخواهی این کار را بکنی و خارج آن دار الإماره هم تعدادی از جوانان بنی هاشم را حضرت مأمور کرده بود که آنجا باشند اگر حضرت صدایش را بلند کرد و کار به درگیری انجامید اینها بیایند داخل، یعنی این تمهیدات را هم حضرت اندیشیده بود به هر حال اینها شواهد شجاعت ابی عبدالله (ع) و  حق طلبی، حق جویی و  ظلم ناپذیری آن حضرت بود که به همین دو روایت بسنده می کنیم.

مجری:

اهل بیت (ع) که دیگر اینها بارز هست و شکی در آن نیست، استاد حالا چون این بحث را هم فرمودید، شبکه، شبکه حضرت ولی عصر و منتسب به آقا امام عصر (عج) است، دوست داشتیم یک روایتی هم اگر هست، خب از حضرتعالی هم زیاد شنیدیم و روایات هم زیاد خواندیم که حضرت اباصالح المهدی آقا امام عصر از نسل امام حسین (ع) هست همانطور روایتی که در چند جلسه قبل از حضرتعالی شنیدیم که از پیامبر فرمودید که از نهمین فرزند از ایشان که اشاره کرد به حضرت امام حسین (ع) او منجی عالم بشریت و امام مهدی است، خود حضرت اباعبدالله (ع) هم در این خصوص روایتی داریم که بشنویم از حضرتعالی؟

استاد جباری:

بله، حالا من در تتمه عرض قبلی ام این را هم یادم افتاد بد نیست اشاره کنم که در جنگ صفین وقتی که سپاه امیرالمؤمنین (ع) رسیدند به کنار فرات و می خواستند از آب فرات بردارند در آن منطقه و معاویه مسیر فرات را بسته بود امیرالمؤمنین (ع) به اصحابش فرمود که باید بروید و خودتان آب را باز بکنید، یک گروهی که رفتند و حمله کردند و راه را باز کردند با به فرماندهی اباعبدالله (ع) بود و هنوز جنگ هم که آغاز نشده بود، راه فرات باز شد خب دارد آن کرامت و بزرگواری امیرالمؤمنین که اینبار آب را نبست بر معاویه منتهی تعبیر حضرت این است «هذا اول فتح ببركة الحسين (ع)» فرمود این اولین فتح ما در این جنگ هست به برکت حسین که نشان می دهد حضرت در جنگ های زمان پدر بزرگوار شان آن روحیه شجاعت و رشادت را نشان داده بودند، امام حسن هم همینطور، امام حسن هم در جنگ صفین آنچنان شجاعانه می جنگید که امیرالمؤمنین نگران شد گفت «امْلِكُوا عَنِّي هَذَا الْغُلَامَ»  در نهج البلاغه هست که مواظب این جوان باشید که از نسل پیامبر است من می ترسم که او از دست برود و نسل پیامبر منقطع شود، و لذا این هم شاهد دیگری است بر آن شجاعت اباعبدالله (ع) اما در ارتباط روایات مربوط به انتساب امام عصر (ع) به ابی عبدالله (ع) جدای از اینکه هنگام ظهور خب داریم امام عصر (عج) خودشان را با نام و یاد جد شان امام حسین معرفی می کنند و به عالم می شناسانند و لذا اینکه در آستانه ظهور نام حسین جهانی می شود، حرکت اربعین و اینها همه زمینه ساز این مسئله است، ما خب می دانیم روایات مربوط به نسب امام عصر خیلی متنوع و متعدد است و کافی است کسی برود این کتاب بسیار ارزشمند منتخب الأثر مرحوم آیت الله صافی گلپایگانی را تورقی بکند می بیند که چگونه امام عصر (ع) انتسابش به پیامبر، به امیرالمؤمنین، به دیگر ائمه (ع) و از جمله تعدادی از روایات همین است که «التاسع من ولد الحسین(ع)»، مرحوم شیخ صدوق در کتاب کمال الدین و تمام النعمة، طبق همین چاپ معروف با تحقیق مرحوم علی اکبر غفاری و چاپ انتشارات جامع مدرسین در صفحه 316، باب 30، روایاتی رسیده از امام حسین (ع) درباره امام عصر را نقل کرده و یکی از آن روایات این هست، با سند تا می آید به عبدالرحمن بن الحجاج که شخصیت بسیار ارزشمند است، صحابی امام صادق و وکیل امام صادق هست و

«عَنِ الصَّادِقِ جَعْفَرِ بْنِ مُحَمَّدٍ عَنْ أَبِيهِ مُحَمَّدِ بْنِ عَلِيٍّ عَنْ أَبِيهِ عَلِيِّ بْنِ الْحُسَيْنِ ع قَالَ قَالَ الْحُسَيْنُ بْنُ عَلِيٍّ ع‏»

امام صادق از پدر شان امام باقر، ایشان از پدر شان امام سجاد، و امام سجاد از امام حسین (ع)

كمال الدين و تمام النعمة، ج‏1، ص: 317

«فِي التَّاسِعِ مِنْ وُلْدِي»

در نهمین از نسل من فرزندان من

«سُنَّةٌ مِنْ يُوسُفَ»

چون تعدادی از روایات «فی التاسع من ولد الحسین» دارد از دیگر ائمه اینجا از زبان خود امام حسین است، در نهمین از فرزندان من

«سُنَّةٌ مِنْ يُوسُفَ وَ سُنَّةٌ مِنْ مُوسَى بْنِ عِمْرَانَ ع»

 سنت هایی از انبیاء پیشین از جمله حضرت یوسف که خب غیبت حضرت یوسف از حضرت یعقوب یا غیبت حضرت موسی از قومش که وقتی خارج شد از آنجا، این شبهات هایی که داده شده در روایات بین امام عصر و انبیاء پیشین در این جهات

«وَ هُوَ قَائِمُنَا أَهْلَ الْبَيْتِ»

او قائم ما اهل بیت هست

«يُصْلِحُ اللَّهُ تَبَارَكَ وَ تَعَالَى أَمْرَهُ فِي لَيْلَةٍ وَاحِدَةٍ»

خداوند در  یک شب امر فرج او را مقدر می کند

و این یک روایت که خب مشخص است که خداوند متعال این جزو قطعیات است که مسئله ظهور حضرت حجت محقق خواهد شد حتماً در زمانی که مردم در ناامیدی قرار می گیرند، یک روایت دیگر را هم عرض بکنم، روایت سوم این باب با سندش مرحوم صدوق می آورد تا عبدالرحمن بن سلیط

«قَالَ قَالَ الْحُسَيْنُ بْنُ عَلِيِّ بْنِ أَبِي طَالِبٍ ع»

امام حسین (ع) فرمود که

 كمال الدين و تمام النعمة، ج‏1، ص: 317

«مِنَّا اثْنَا عَشَرَ مَهْدِيّاً»

از ما هست 12 مهدی

پس در این روایت کل ائمه به معنای مهدی شمرده شده اند، و اینگونه روایات گاهی منشاء سوء استفاده برخی شده در ادعای مهدویت یا برخی از ائمه مثل امام کاظم و اینها، در حالی که مهدی در اینجا مهدی حضرت حجت نیست مراد همان امیر هست.

«أَوَّلُهُمْ أَمِيرُ الْمُؤْمِنِينَ عَلِيُّ بْنُ أَبِي طَالِبٍ»

اولین آنها امیرالمؤمنین هست

«وَ آخِرُهُمُ التَّاسِعُ مِنْ وُلْدِي»

آخرین شان نهمین از فرزندان من هست

«وَ هُوَ الْإِمَامُ الْقَائِمُ بِالْحَقِّ يُحْيِي اللَّهُ بِهِ الْأَرْضَ بَعْدَ مَوْتِها»

آن امامی است که قیام به حق می کند و خداوند زمین را بعد از مرگش (زمین) زنده خواهد کرد به وسیله او

 مجری:

تا این حد یعنی زمین تعبیر به مرده شده زمین خیلی تعبیر بزرگی است

استاد جباری:

بله در واقع این ظلمی که در روی این زمین قرار می گیرد میراندن زمین هست، یعنی زمین بعد از ظهور امام عصر (ع) هم به لحاظ رفع ظلم زنده می شود و هم به لحاظ ظاهری، آبادانی زمین که در برخی از روایات هست کسی از جایی به جایی حرکت می کند جز بر روی سبزه زار حرکت نمی کند

مجری:

این جالب است من از خود آیه قرآن هم هست

« وَإِذَا تَوَلَّىٰ سَعَىٰ فِي الْأَرْضِ لِيُفْسِدَ فِيهَا وَيُهْلِكَ الْحَرْثَ وَالنَّسْلَ»

بقره/205

یعنی هر دوتای آن هست در آنجا فساد هم بر این است که شما فرمودید هر دو را اشاره کرده

استاد جباری:

بله،

«وَ يُظْهِرُ بِهِ دِيْنَ الْحَقِّ عَلَى الدِّينِ كُلِّهِ»

خداوند به وسیله آن نهمین از فرزندان حسین دین حق را بر همه دین ها غالب می کند

«وَ لَوْ كَرِهَ الْمُشْرِكُونَ لَهُ غَيْبَةٌ يَرْتَدُّ فِيهَا أَقْوَامٌ»

یک غیبتی خواهد داشت که در آن غیبت بعضی ها به ارتداد کشیده می شوند

«وَ يَثْبُتُ فِيهَا عَلَى الدِّينِ آخَرُونَ»

بعضی دیگر هم ثابت می مانند

خداوند ان شاءالله همه بینندگان عزیز ما را جزو این گروه دوم قرار بدهد

«فَيُؤْذَوْنَ وَ يُقَالُ لَهُمْ مَتى‏ هذَا الْوَعْدُ إِنْ كُنْتُمْ صادِقِينَ»

بعضی ها تیکه می آیند کنایه می زنند به این افرادی که بر دین حق قائم شدند

شما منتظر چه هستید اگر بود تا حالا می آمد

«مَتى‏ هذَا الْوَعْدُ إِنْ كُنْتُمْ صادِقِينَ»

حضرت فرمود که

«أَمَا إِنَّ الصَّابِرَ فِي غَيْبَتِهِ عَلَى الْأَذَى»

کسی که صبر بکند بر غیبت حضرت مهدی بر این متلک ها، اذیت ها، کنایه ها

«وَ التَّكْذِيبِ»

بر این تکذیب ها

اگر کسی صبر کند، بگوید نه هست قطعاً هست ما ثابت هستیم

«بِمَنْزِلَةِ الْمُجَاهِدِ بِالسَّيْفِ»

کسی که چنین باشد به منزله کسی است که با شمشیر دارد جهاد می کند

«بَيْنَ يَدَيْ رَسُولِ اللَّهِ ص»

گویا در مقابل پیامبر شمشیر دست گرفته دارد جهاد می کند

تصور نکنیم این اذیتی که الآن داریم می شویم اهل حق دارند می شوند در دوره غیبت و این کنایه ها که زده می شود این که شما الکی معطل هستید و هر روز جمعه بلند می شوید برای خودتان یک دعای ندبه ای می خوانید و منتظر چه کسی هستید و دیگر وضع بدتر از این می خواهد بشود، و می شنویم از اینها گفته می شود و بعد این فساد فرهنگی و امثال اینها هم که می آید و کسانی باز ثابت قدم هستند بر سر اصول و اخلاقیات اسلام، تصور نشود که اجر اینها با اجر کسانی که در عصر معصومین بوده اند یکسان است، نه کسی که صبر بر دوره غیبت و وضعیت غیبت می کند خداوند می گوید مثل کسی است که جهاد در مقابل پیغمبر دارد انجام می دهد بلکه بالاتر، از روایاتی بالاتر از آن هم استفاده می شود.

مجری:

بله، خیلی متشکریم آیه قرآن هم می فرماید

«بَقِيَّةُ اللَّهِ خَيْرٌ لَكُمْ إِنْ كُنْتُمْ مُؤْمِنِينَ»

هود/86

خیلی متشکریم جناب آقای دکتر جباری عزیز؛ شما بین صحبت های تان اشاره شد به بحث اینکه حضرت امام حسین (ع) کربلا و آن قیام کربلا و نهضت شان را در همین روزها شروع کردند، در روز سوم شعبان میلاد پر برکت ایشان هست و همین روز سوم شعبان یک مناسبت دیگری است ورود حضرت امام حسین (ع) به مکه، یعنی صفری که در 28 شروع شده در سوم شعبان به مکه رسیدند، می خواستم اگر صلاح بدانید یکی مقام و جایگاه امام حسین (ع) و   همچنین اقدامات حضرت امام حسین (ع) و محلی که در مکه بودند و کارهایی که کردند را برای ما بیان بفرمایید در این خصوص هم بدانیم.

استاد جباری:

بله در واقع وقتی که ماه رجب و این ایام عید مبعث ما اینطرف تر می آییم و پیش می رویم، وارد ماه شعبان می شویم در واقع بوی محرم و کربلا و عاشورا کم کم به مشام می رسد، حرکت اباعبدالله (ع) همانطور که عرض شد از شام مبعث آغاز شد و پیک یزید وقتی که آمد به مدینه و والی مدینه ولید بن عتبه طلب بیعت کرد از اباعبدالله آن حضرت در آن شب فرمودند که خب باید در روز انجام شود و تأمل شود، به نحوی و تعبیری جواب سربالایی دادند به او و از دار الإماره خارج شدند و مقدمات سفر شان به مکه را فراهم کردند، کسان دیگری هم از آنها بیعت طلب شد مثل عبدالله زبیر و دیگران، عبدالله زبیر فرار کرد، یعنی سریع خودش را رساند به مکه، اما امام حسین (ع) آن روز را، روز مبعث را در واقع با بنی هاشم دیدن کردند و اعلام کردند حرکت شان را، فرمودند من به سمت مکه حرکت خواهم کرد  و از میان برادرزاده ها و بنی هاشم حدود 21 نفر را ذکر کردند که با حضرت همراه شدند، غیر از دو نفر محمد حنفیه که متأسفانه نه او همراه شد و نه هیچ یک از فرزندانش، حالا یک بحث مجزایی است که باید در جای خودش مطرح شود، چرا او همراه امام حسین نیامد به کربلا، گاهی عذر می آورند برایش که می گویند از جهت جسمی مشکل داشت، خب چرا پسرانش، این همه پسر داشت، آنها چرا هیچ کدام نیامدند، پیدا است که روحیه چیز دیگری بود، مسیر، مسیر دیگری بود، حالا اینجا در پرانتز یاد یک روایتی افتادم که یک جر و بحثی بین او و بین امام حسین (ع) رخ داده بود و او نامه نوشت به امام حسین و گفت که پدر ما یکی است و مادر مان اصلاً قابل قیاس نیست، مادر من با مادر شما، مادر شما فاطمه و مادر من خوله، و تو فضیلت و شرف بر من داری و تو بیا، خود امام حسین آمد با تواضع آمد با اینکه حق به جانب امام حسین (ع) بود، منظور این است که یک زمینه های این چنین هم از قبل وجود داشت بین محمد حنفیه و امام حسین، لغزش ها اگر تعبیر بکنیم و الّا اگر محمد حنفیه فرض کنید اگر در میان اولاد ائمه علی ابن جعفر داریم که او آنچنان خضوع می کند مقابل برادرش امام کاظم، برادرزاده اش امام رضا، نوه برادرش امام جواد، در زمان امام جواد هست و در اوج خضوع برخورد می کند نسبت به آنها

مجری:

ما چرا جای دور برویم خود حضرت ابالفضل (ع) دقیقاً آنجا اشاره کرده مادر متفاوت است، حضرت ابالفضل هم مادرش متفاوت است

استاد جباری:

بله اینطور امام زاده ها بودند، محمد حنفی بالأخره یک لغزش هایی داشته این را فقط خواستم بگویم، این نیامد همراه حضرت و ناصحانه هم به خیال خودش می گفت که خطر دارد حضرت هم محترمانه جواب داد فرمود که شما در اینجا چشم برای ما باش، یعنی اخبار را برای ما برسان و در مدینه باش، برخورد محترمانه داشت، منظور این است که روز امام حسین (ع) تمهید کرد زمینه را برای حرکت، چه زمانی حرکت کرد؟ شام مبعث، یعنی شب 28، شبانه حرکت کرد، این ولید بن عتبه هم خیلی متعرض نشد، یعنی اصلاً متعرض نشد، یعنی حضرت شبانه و مخفیانه حرکت کرد، اما دیگر نیرو نفرستاد به دنبال حضرت در مسیر متعرض شوند

مجری:

شاید به گونه ای می گفت بالأخره برود ما هم راحت می شویم

استاد جباری:

احسنتم، اتفاقاً هست در کلماتش، که خیلی مایل نبود به اینکه دستش به خون حضرت آلوده شود و متعرض شود، به نحوی می خواست خودش را خلاص بکند از این تکلیفی که یزید بر او کرده بود این بیعت خواهی، نکته دقیقی فرمودید، و حضرت خارج شدند همراه اینها، حالا خوب است این را هم عرض بکنم آن محمد حنفیه نیامد و عمر بو علی او هم نیست همراه امام حسین (ع)، گاهی چنین نامی را در میان اصحاب اباعبدالله در کربلا ذکر کردند، اما قول قوی تر این است که او همراه نشد و نیامد، این دو نفر فرزندان امیرالمؤمنین اینها ماندند، و حضرت همانطور که الآن از تاریخ بر می آید یعنی شام 27 رجب روز 28 و 29 ماه رجب را اگر 30 روزه بوده باشد 3 روز آنجا و سوم شعبان هم که 3 روز حدود 6 روز نهایتاً ضمن 6 روز با این اطرافیان که خواهرانش، ام کلثوم و زینب (س) و دخترانش اینها بودند و این کاروان تک نبوده که سریع بتواند برود، اما با این وجود پیدا است که با سرعت رفتند و از بیراه هم نرفتند، این نکته ای است که تصریح شده، ابن زبیر از بیراه رفت، حضرت نه با رشادت و قدرت از همان مسیر رفت،

مجری:

یعنی حرکت علنی بود

استاد جباری:

به نحوی علنی بود منتهی شروع آن در شب بود، و 6 روزه رسیدند، پیدا است که با سرعت رفتند مسیر تقریباً 450 الی 500 کیلومتر مسیر مکه و مدینه است و وارد مکه شدند در مکه حضرت 4 ماه و 5 روز اقامت دارند، یعنی از سوم شعبان تا 8 ذی الحجة، چرا مکه را برگزیده حضرت؟ به دو جهت، یک جهت اینکه مکه، مکه است محل زیارت است رفت و آمد عموم مسلمان ها است حضرت خوب می تواند تبیین داشته باشد در اینجا، ماهیت یزید و بنی امیه را فاش و آشکار بکند، نکته دوم هم اینکه حرم هست، اگر کسی در آنجا متعرض حضرت بشود در واقع آبروی خودش را برده حرمت حرم را ریخته، که نهایتاً هم یزید ناچار شد کسانی را فرستاد در همان ذی الحجة که حضرت را ترور کنند، و حضرت بخاطر اینکه حرمت حرم شکسته نشود خارج شدند، که به ابن زبیر هم همین را فرمودند که من نمی خواهم در اینجا خونم ریخته شود، اما وارد مکه شدند این بحث سخنرانی ها و دیدار ها و امثال اینها، یک نکته است که استقبال مردم و مسلمان ها از حضرت چگونه بوده، این را از چه باب عرض می کنم؟ دیدم بعضی از شیاطین و بعضی از این شبکه ها یکی مطرح می کرد که مردم نرفتند، یعنی مردم یزید را دوست نداشتند اما حکومت حسین را هم نمی خواستند، اینکه مردم همراهی با حسین نکردند، چرا؟ چونکه پیش تر حکومت پدرش علی را دیده بودند و سختگیری های علی و لذا اقبال به سمت حسین بن علی نکردند به این خاطر بوده، حرف بسیار باطلی است من چند تا گزارش را می خوانم از منابع سنی و شیعه که معلوم شود استقبال مردم مکه، چه زائران چه خود مردم مکه در این ایام از حضرت چگونه بود، مرحوم شیخ مفید در کتاب شریف إرشاد نقل می کند که، منحصر به شیخ مفید هم نیست، طبری هم در تاریخ خودش، شیخ مفید در ارشاد جلد 2 صفحه36، طبری در جلد5، صفحه 351، انساب الأشراف بلاذری باز همینطور، جلد3، صفحه368، اینها

مجری:

خیلی موقعیت مهمی است ما خودمان هم شاید خیلی وقت ها غافل بودیم، که حضرت امام حسین (ع) از مدینه رفته مکه چه اوضاعی پیش آمده، موقعیت مهمی است خیلی ممنونیم بخاطر این گزارش تان

استاد جباری:

بله، می فرماید که مردم مکه و کسانی که برای انجام عمره در آنجا به سر می بردند و سایر مردم خدمت امام می رسیدند و با امام ملاقات داشتند، ابوحنیفه دینوری صحاب کتاب الأخبار الطوال، صفحه 338، در آنجا می گوید که مردم نزد حسین بن علی (ع) رفت و آمد می کردند و حلقه حلقه دور او می نشستند، ابن اعصم و خارزمی، دو تاریخ نگار از اهل سنت هستند هر دو مقتل نوشتند و گزارش ها را آورده اند در توصیف نحوه استقبال مردم مکه از امام و خوشحالی آنها از ورود امام تعبیر «فرح شدید» می گوید یک خوشحالی زاید الوصفی بر مردم دست داده بود و مردم صبح و شب می رفتند نزد اباعبدالله (ع)، ابن اثیر صاحب الکامل فی التاریخ، در کتاب الکامل، جلد2، صفحه 523، می گوید وقتی حسین بن علی (ع) وارد مکه شد و استقرار یافت اهالی آنجا به همراه کسانی که برای عمره آمده بودند یعنی هم خود بومی های مکه اهالی آنجا و هم عمره گزاران و افراد مختلف از  اطراف و اکناف نزد او رفت و آمد می کردند این هم سخن ابن اثیر است، ابن کثیر صحاب البدایة و النهایة، شاگرد ابن تیمیه، در جلد 8 البدایة و النهایة در صفحه 162 او می گوید که: مردم در مکه نزد حسین (ع) می رفتند اطراف او می نشستند و سخن او را می شنیدند، بعد اشاره می کند به اینکه در همین زمان ابن زبیر هم آمده بود در مکه و حضور داشت اما جایگاه او به هیچ وجه قابل قیاس با جایگاه حسین نزد مردم نبود، مردم تنها به حسین تمایل داشتند زیرا او سروری بزرگ و پسر دختر پیامبر بود و آن روز در روی زمین هیچ کس هم تراز و هم شأن او نبود، لکن حکومت یزید همواره با او خصومت و رقابت داشت، اینها مجموع گزارش هایی است که در منابع متقدم مثل ارشاد، تاریخ طبری، انساب الأشراف، اخبار الطول، و امثال اینها آمده، طبیعتاً هم همینطور است یعنی حسین بن علی (ع) به عنوان پاره جگر پیامبر اکرم و کسی که مردم می دیدند راجع به امام حسن و امام حسین (ع) پیامبر چه سفارش هایی می کند، با این وجود چرا یک چنین شبهاتی در این رسانه ها بعضاً مطرح می شود

مجری:

این نشان از همان عداوت و بغض و کینه ای که از اهل بیت دارند هست دیگر

استاد جباری:

بله یعنی به هر حال خداوند قدرت شناخت حق را نداده یا آن رذالت ها مانع می شود و یکی از برنامه های اباعبدالله (ع) بنابر نقل خوارزمی در مقتل الحسین، جلد1، صفحه 190 این هست که حضرت روزمره نماز جماعت برپا می کرده، امام جماعت بودند در واقع در آنجا، و عمرو بن سعید اشدق که والی مکه بود شقی بود واقعاً او وقتی که این استقبال و رفت و آمد ها را نزد امام دید نامه نوشت به یزدی و گفت که بله حسین بن علی آمده در اینجا مستقر شده اهل بیت او هم در مکه هستند و رفت و آمدها وجود دارد این باعث شد که یزید نامه بنویسد و بگوید همراه پاسخ این نامه سر حسین بن علی را برای من بفرست که خب دیگر آن بقیه ماجراها و البته دیگر حضرت در این ایام با بزرگانی دیدار داشت که حالا اسامی آنها هم آمده در تاریخ.

مجری:

خیلی ممنونم من یک نکته ای را گفتم، آمدند گفتند که حدوداً نیم ساعت نیمی از برنامه بود و به من تذکر می دهند می گویند که شما گفتی نیم ساعت 15 دقیقه بیشتر نبود و الآن هم وقت به پایان رسیده متأسفانه، وقت نیست بیشتر از این از حضرتعالی استفاده کنیم، می گویند به پایان آمد این دفتر حکایت همچنان باقی است، ان شاءالله که بتوانیم در هفته های آینده و در جلسات آینده و حالا شاید یک برنامه خاص دیگری که هم از حضرتعالی بشود استفاده کرد وقت داشته باشید و ما هم این توفیق را داشته باشیم که مباحث را بیشتر از حضرتعالی یاد بگیریم، خیلی یاد گرفتیم ممنونیم از شما بخاطر این همه محبتی که دارید و مطالبی که می فرمایید؛ و همچنین شما عزیزان بیننده از همراهی تان خیلی تشکر می کنم، امیدوارم که ما را در این ماه از دعای خیرتان فراموش نکنید و در رأس دعاهای ما و شما عزیزان بیننده قطعاً همه ما تعجیل فرج آقا امام عصر را خواستار هستیم، شامگاه جمعه است و آخر برنامه ضمن خداحافظی دعای ما هم همین خواهد بود شما را به خدای منان می سپارم.

اللهم عجل لولیک الفرج.


آینه تاریخ - پاسخ به شبهات تاریخی>

ولادت امام حسین ع روز پاسدار سیره معصوم شجاعت فرات امام زمان عج غیبت حرکت امام حسین ع مدینه کربلا