سایر قسمت ها
اخلاق علوی سیره مهدوی

قسمت شصت و دوم برنامه اخلاق علوی سیره مهدوی با کارشناسی آیت الله سید محمد حسینی قزوینی


دیگر قسمت ها

 بسم الله الرحمن الرحیم

16/09/1402

موضوع: خاصیت فوق العاده «نیّت» در رساندن انسان به کمال!

برنامه اخلاق علوی و سیره مهدوی

فهرست مطالب این برنامه:

خلاصه مطالب مطرح شده در جلسات گذشته!

حکایت بسیار شنیدنی، درباره معرفت یک جوان به خداوند

چرا یک گنهکارِ شصت ساله، باید برای همیشه در جهنم بماند!؟

پایین ترین و نازل ترین مرتبه عبادت!

تنها وسیله ای که می تواند ما را به سمت کمال پرواز بدهد!

بحث بسیار شیرینِ «قربة الی الله» یا «حباً لله»؟

چرا نیّت یک مؤمن، از عمل او بهتر است!؟

تماس بینندگان برنامه

مجری:

أَعُوذُ بِاللَّهِ مِنَ الشَّيْطَانِ الرَّجِيم‏، بِسْمِ اللهِ الرَّحْمنِ الرَّحِیمِ الْحَمْدلِلَّهِ رَبِّ العالَمين‏ وَ صَلَّى اللَّهُ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ الطَّاهِرِينَ

سلام عرض می کنم خدمت همه شما بینندگان عزیز شبکه جهانی حضرت ولی عصر (عجل الله تعالی فرجه الشریف).

الحمدلله این توفیق نصیبمان شد باز در شب جمعه ای دیگر با برنامه اخلاق علوی و سیره مهدوی میهمان خانه های شما بینندگان عزیز و ارجمند باشیم. برنامه ای که این افتخار را داریم در محضر حضرت استاد حضرت آیت الله حسینی قزوینی باشیم. ان شاءالله امشب هم بتوانیم نهایت بهره و استفاده را از محضرشان ببریم.

به رسم هر برنامه ای که در محضر حضرت استاد هستیم حسن مطلع این برنامه ها یادی از حضرت فاطمه زهرا صدیقه شهیده (سلام الله علیها) خواهد بود. ان شاءالله این آغازی باشد برای روشن شدن و نورانی شدن قلبهای ما، برای کسب معرفت از زلال معرفت آن حضرت. سلام عرض می کنم در خدمتتان هستیم.

حضرت آیت الله حسینی قزوینی:

سلام علیکم ورحمة الله وبرکاته.

السَّلَامُ عَلَيْكَ يَا بَقِيَّةَ اللَّهِ فِي أَرْضِه،‏ السَّلَامُ عَلَيْكَ يَا مِيثَاقَ اللَّهِ الَّذِي أَخَذَهُ وَ وَكَّدَهُ- السَّلَامُ عَلَيْكَ يَا وَعْدَ اللَّهِ الَّذِي ضَمِنَه‏، السَّلَامُ عَلَيْكَ يَا صَاحِبَ الْمَرْأَى وَ الْمَسْمَع‏ فَمَا شَيْ‏ءٌ مِنَّا إِلَّا وَ أَنْتُمْ لَهُ السَّبَبُ وَ إِلَيْهِ السَّبِيل السَّلَامُ عَلَيْكَ یَا مَنْ بِيُمْنِهِ رُزِقَ الْوَرَى وَ بِوُجُودِهِ ثَبَتَتِ الْأَرْضُ وَ السَّمَاء

خدمت بینندگان عزیز و گرامی خالصانه ترین سلامم را تقدیم می کنم موفقیت بیش از پیش برای همه گرامیان از خدای منان خواهانم. همانطوری که عزیزان مستحضر هستند و عزیزمان هم اشاره کردند آغاز عرایض مان را با یادی از صدیقه طاهره شروع می کنیم، باشد که زندگی مادی، معنوی، دنیوی و اخروی ما بیمه آن بانوی دو سرا و سیدة نساء العالمین باشد ان شاءالله.

کتاب عشق فداکاری است فاطمه من * ولی چه سود که شیرازه این کتاب ندارد

پهلو شکسته، بازو ورم شده، سینه زخمی!

کتاب عشق فداکاری است فاطمه من * ولی چه سود که شیرازه این کتاب ندارد

ز ناله کردن هر روز و گریه کردن هر شب * خبر شدم که غم درد او حساب ندارد

اگر ز غربت من کس سوال کرد بگویید * در این دیار سلام علی جواب ندارد

لب حسین دیگر بهر خنده باز نگردد * شکفته کی شود آن گل که آفتاب ندارد

وسيعلم الَّذين ظلموا أَي منقلب ينقلبون

مجری:

احسنتم، طیب الله انفاسکم. الحمدلله بهره می بریم از ذکر نام حضرت زهرا (سلام الله علیها). هیچ وقت و در هیچ برنامه ای تا حالا ندیدیم این ذکر و نام ترک بشود.

در این ایام خاص که منتسب به صدیقه شهیده (سلام الله علیها) است ان شاءالله دل های ما نزدیک تر و آماده تر برای کسب این نوع از معارف است. حضرت استاد اگر امکانش است نسبت به مطالبی که در جلسات گذشته مطرح شد مختصری بفرمایید تا ان شاءالله وارد مبحث اصلی بشویم.

خلاصه مطالب مطرح شده در جلسات گذشته!

حضرت آیت الله حسینی قزوینی:

أَعُوذُ بِاللَّهِ مِنَ الشَّيْطَانِ الرَّجِيم‏، بِسْمِ اللهِ الرَّحْمنِ الرَّحِیمِ وَبِهِ نَسْتَعين وَهُوَ خَيرُ نَاصِرٍ وَ مُعِينْ الْحَمْدُلِلَّه ‏وَ الصَّلَاةِ عَلَى رَسُولِ اللَّهِ وَعلَیٰ آلِهِ آل الله لَا سِيَّمَا علَیٰ مَوْلانَا بَقِيَّةَ اللَّه‏ وَ الّلعنُ الدّائمُ‏ علَیٰ أَعْدائِهِمْ أعداءَ الله إلىٰ يَوم لِقَاءَ اللّه، وَأُفَوِّضُ أَمْرِي إِلَى اللَّهِ إِنَّ اللَّهَ بَصِيرٌ بِالْعِبَادِ، حَسْبُنَا اللَّهُ وَنِعْمَ الْوَكِيلُ، نِعْمَ الْمَوْلَى وَنِعْمَ النَّصِيرُ

در گذشته بحثمان روی ویژگیهای یاران حضرت مهدی (ارواحنا لتراب مقدمه الفداء) بود. گفتیم باید یاران حضرت مهدی (ارواحنا فداه) متخلق به اخلاق علوی و سیره مهدوی باشند. بالاترین نکته ای که در رابطه با یاران حضرت مهدی (ارواحنا فداه) در کتب شیعه و اهل سنت آمده است رسیدن به بالاترین مرتبه توحید است.

هدف از خلقت بشر و خلقت دیگر موجودات همین است هر موجودی برای رسیدن به بالاترین مرتبه کمال لایق خودش انسان، بشر، جمادات، حیوانات و ...

(وَإِنْ مِنْ شَيءٍ إِلَّا يسَبِّحُ بِحَمْدِهِ وَلَكِنْ لَا تَفْقَهُونَ تَسْبِيحَهُمْ)

و هر موجودی، تسبيح و حمد او می‌گويد؛ ولی شما تسبيح آنها را نمی ‌فهميد؛

سوره اسراء (17): آیه 44

تمام ذرات عالم در حال تسبیح خدا هستند. به تعبیر «امام» (رضوان الله تعالی علیه) اگر چشم و گوش ما باز بشود دنیا غوغا است. در، دیوار، آسمان، زمین، اجزاء بدن، همه و همه مشغول تسبیح خدا هستند. (وَلَكِنْ لَا تَفْقَهُونَ تَسْبِيحَهُمْ) شما تسبیح اینها را درک نمی کنید. حضرت داود وقتی تسبیح می گوید تمام پرندگان و حیوانات با او تسبیح می گویند.

مرحوم «شیخ محمد حسین اصفهانی» معروف به «کمپانی» وقتی ذکر می گفت در و دیوار حجره با او ذکر می گفتند. خیلی از بزرگان مثل مرحوم «حسینقلی همدانی»، مرحوم «بهاری»، مرحوم «قاضی» (رضوان الله تعالی علیه) وقتی تسبیح می گفتند با تسبیح اینها تمام ذرات که در کنار آن ها بودند تسبیح می گفتند.

هر موجودی دوست دارد با گفتن تسبیح به آن مرتبه ای کمال لایق خودش هست برسد و بالاترین مرتبه کمال برای انسان رسیدن به توحید است. توحید بارها گفتیم یگانگی خدا نیست. الان در دنیا کسی نداریم برای خدا شریک قائل بشود بلکه مراد این است به یک جایی برسیم که چشم توحیدی مان باز بشود:

(فَأَينَمَا تُوَلُّوا فَثَمَّ وَجْهُ اللَّهِ)

و به هر سو رو کنيد، خدا آنجاست!

سوره بقره (2): آیه 115

به دریا بنگریم دریا تو بینیم * به صحرا بنگریم صحرا تو بینیم

به هر جا بنگریم کوه و در و دشت * نشان از صنع زیبای تو بینیم

مردان خدا پرده پندار دریدند * یعنی همه جا غیر خدا هیچ ندیدند

یعنی به این مسئله برسیم در دنیا:

«ليس في الدار غيره ديّار»

هر چه هست اوست. و جز او چیز دیگری نیست

«لا مؤثر في الوجود الا اللَّه‏»

به این جا اگر برسیم بالاترین مرتبه ای است برای مان آرزو و هدف خلقت است آن روزی که خدا ما را آفرید و فرمود:

(فَتَبَارَكَ اللَّهُ أَحْسَنُ الْخَالِقِينَ)

پس بزرگ است خدايی که بهترين آفرينندگان است!

سوره مؤمنون (23): آیه 14

نه به خاطر جسم ظاهری دست، سر و صورت ما، بلکه به خاطر آن کمالاتی که ما می توانیم به او برسیم انسان خدا گونه باشیم.

«كنت سَمْعَهُ الذي يَسْمَعُ بِهِ وَبَصَرَهُ الذي يُبْصِرُ بِهِ وَيَدَهُ التي يَبْطِشُ بها وَرِجْلَهُ التي يَمْشِي بها»

الجامع الصحيح المختصر؛ اسم المؤلف: محمد بن إسماعيل أبو عبدالله البخاري الجعفي الوفاة: 256، دار النشر: دار ابن كثير , اليمامة - بيروت - 1407 - 1987، الطبعة: الثالثة، تحقيق: د. مصطفى ديب البغا، ج5، ص2384، 6137

چشم ما، چشم خدایی و تمام اعضای بدنمان رنگ خدایی بگیرد. اگر به اینجا رسیدیم قطعاً به آن کمال لایق رسیدیم. یکی از راه های رسیدن به اینجا شناختن اهل بیت (علیهم السلام) است. فرمود:

«بِنَا عُبِدَ اللَّهُ وَ بِنَا عُرِفَ‏ اللَّهُ‏ وَ بِنَا وُحِّدَ اللَّه‏»

الكافي (ط - الإسلامية)؛ نویسنده: كلينى، محمد بن يعقوب بن اسحاق، ناشر: دار الكتب الإسلامية، محقق/ مصحح: غفارى على اكبر و آخوندى، محمد، ج‏1، ص145

امام صادق فرمود اگر کسی خدا را بخواهد بشناسد باید درب خانه ما بیاید ما را بشناسد. شناختن ما مساوی با شناختن خدا است.

«مَنْ أَرَادَ اللَّهَ بَدَأَ بِكُمْ‏»

کسی بخواهد خدا را به وحدانیت بشناسد باید سراغ ما بیاید.

الكافي (ط - الإسلامية)؛ نویسنده: كلينى، محمد بن يعقوب بن اسحاق، ناشر: دار الكتب الإسلامية، محقق/ مصحح: غفارى على اكبر و آخوندى، محمد، ج‏4، ص576

لذا باید تلاش کنیم که این روحیه در ما ایجاد شود.

حکایت بسیار شنیدنی، درباره معرفت یک جوان به خداوند

مرحوم «دیلمی» در «إرشاد القلوب» روایت خیلی زیبایی را نقل می کند. از عزیزان تقاضا دارم به این روایت دقت کنند. معرفت الله یعنی چه؟ اینکه یک عده اهل بیت را نمی شناسند یک عده اهل بیت را می شناسند غلو می کنند اینها را جدای از خدا می دانند. یک دفعه نه، اینها را مسیر به سوی خدا می دانند.

می گوید روزی یک جوانی که هنوز به بلوغ نرسیده بود خدمت رسول اکرم رسید وقتی پیامبر را دید خیلی خوشحال شد گُل از گلش شکفت

«وَ تَبَسَّمَ فَرَحاً بِالنَّبِيِّ»

خیلی خوشحال بود اصلاً نمی دانست چه کار کند، از این که رسول اکرم را دیده بود به قولی بال در آورده بود. رسول اکرم خوشحالی غیر طبیعی این بچه را دید فرمود:

«أَ تُحِبُّنِي يَا فَتَى»

آقا پسر من را دوست داری؟

عرضه داشت:

«إِي وَ اللَّهِ يَا رَسُولَ اللَّهِ»

قسم به خدا دوستت دارم

 حضرت فرمود:

«مِثْلَ عَيْنَيْكَ»

من را مثل دو چشمانت دوست داری؟

 «فَقَالَ أکْثَرَ»

گفت از دو چشمانم بیشتر دوستت دارم

«مِثْلَ أَبِيكَ»

پیامبر فرمود من را مثل پدرت دوست داری؟

 «فَقَالَ أَكْثَرَ»

تو را بیشتر از پدرم دوست دارم.

«فَقَالَ مِثْلَ أُمِّكَ»

فرمود من را مثل مادرت دوست داری؟

 «فَقَالَ أکْثَرَ»

جوان گفت آقا جان خیلی بیشتر.

«فَقَالَ مِثْلَ نَفْسِكَ»

پیامبر فرمود: من را مثل خودت دوست داری؟

«فَقَالَ أَكْثَرَ وَ اللَّهِ يَا رَسُولَ اللَّهِ»

بعد رسول اکرم خواست ادب این بچه را امتحان کند فرمود:

«أَ مِثْلَ رَبِّكَ»

من را مثل خدایت دوست داری؟

«فَقَالَ اللَّهَ اللَّهَ اللَّهَ يَا رَسُولَ اللَّهِ لَيْسَ هَذَا لَكَ وَ لَا لِأَحَدٍ»

من تو را دوست دارم ولی نه به اندازه خدا اگر تو را دوست دارم به خاطر خدا دوستت دارم.

 تو را از پدر، مادر و از خودم و از دو چشمانم بیشتر دوست دارم به خاطر خدا است. چقدر زیباست

«فَإِنَّمَا أَحْبَبْتُكَ لِحُبِّ اللَّهِ»

به خاطر محبت خدا، تو را دوست دارم.

 در ادامه حضرت به اصحابی که در کنارشان بودند فرمود: مثل این نوجوان ده دوازده ساله یعنی به حد بلوغ هم نرسیده است این معرفت ها را از کجا آوردند؟ این معرفت ارزش دارد

«كُونُوا أَحِبُّوا اللَّهَ لِإِحْسَانِهِ إِلَيْكُمْ وَ إِنْعَامِهِ عَلَيْكُمْ وَ أَحِبُّونِي لِحُبِّ اللَّه‏»

خدا را به خاطر نعمت های که داده است دوست داشته باشید و من را هم به خاطر خدا دوست داشته باشید.

إرشاد القلوب إلى الصواب( للديلمي)؛ نويسنده: ديلمى، حسن بن محمد (تاريخ وفات مؤلف: 841 ق‏)، محقق / مصحح: ندارد، ناشر: الشريف الرضي‏ مكان چاپ: قم‏: 1412 ق‏، ج1، ص161

این معرفت و شناخت ارزش دارد. می گوییم خودمان، تمام بستگان و تمام زندگی مان فدای خاک زیر پای حضرت ولی عصر. دیگر از این بهتر! ولی حضرت ولی عصر را برای چه دوست داریم؟ برای این که حجت خدا است. امام منصوب از طرف خدا است ولی عصر «مِنْ قِبل الله تَبارک وتعالی» است.

او را دوست داریم خودمان را حاضر هستیم فدا کنیم. حاضر هستیم تمام زندگی مان به باد برود ولی یک خاری بر پای حضرت ولی عصر ننشیند به خاطر چیست؟ به خاطر این که او حجت خدا است و وسیله رسیدن ما به خدا است و واسطه ما به خدای عالم است.

«فَمَا شَيْ‏ءٌ مِنْهُ إِلَّا وَ أَنْتُمْ لَهُ السَّبَبُ وَ إِلَيْهِ السَّبِيل‏»

بحار الأنوارالجامعة لدرر أخبار الأئمة الأطهار (ط - بيروت)؛ نویسنده: مجلسى، محمد باقر بن محمد تقى، ناشر: دار إحياء التراث العربي، محقق/ مصحح: جمعی از محققان، ج99، ص93

اگر هر نعمتی از طرف خدا به ما می رسد توسط حضرت ولی عصر به ما می رسد. تمام اعمال ما توسط حضرت ولی عصر اصلاح می شود.

به تعبیر «علامه طباطبایی» (رضوان الله تعالی علیه) وظیفه حضرت ولی عصر (ارواحنا فداه) اصلاح اعمال بندگان است. یک جمله ظریفی دارد از این جمله آقای «طباطبایی» خیلی خوشم می آید می فرماید دو فرشته ای که سمت راست و چپ ما هستند سمت راستی اعمال خوب ما را می نویسد. سمت چپ اعمال بد ما را می نویسد این دو فرشته منشی حضرت ولی عصر هستند.

یعنی تمام افرادی که این دو فرشته مسئول نوشتن اعمال خوب و بد آن ها هستند اینها منشیان حضرت ولی عصر هستند. ما حضرت ولی عصر را اینطوری بشناسیم. از آن طرف قرآن می گوید:

(إِنَّ إِلَينَا إِيابَهُمْ * ثُمَّ إِنَّ عَلَينَا حِسَابَهُمْ)

به يقين بازگشت (همه) آنان به سوی ماست، و مسلما حسابشان (نيز) با ماست!

سوره غاشیه (88): آیات 25 و 26

در «زیارت جامعه کبیره» هم می خوانیم:

«وَ إِيَابُ الْخَلْقِ إِلَيْكُمْ وَ حِسَابُهُمْ عَلَيْكُم‏»

برگشت خلق به سوی شما است و حسابشان هم به دست شما است.

من لا يحضره الفقيه؛ نویسنده: ابن بابويه، محمد بن على، ناشر: دفتر انتشارات اسلامى جامعه مدرسين حوزه علميه قم مصحح: غفاری، علی اكبر، ج2، ص612

«امام» (رضوان الله تعالی علیه) در «شرح آداب الصلاة» می گوید این عبارت «جامعه کبیره» که برگشت ما به سوی شما است و حساب ما به سوی شما است به اضافه آیه (إِنَّ إِلَينَا إِيابَهُمْ * ثُمَّ إِنَّ عَلَينَا حِسَابَهُمْ) نشان می دهد ظرافت ها و معارفی در اینجا است که فردای قیامت حساب ما با ائمه (علیهم السلام) است. امام هر زمان مسئول رسیدگی به اعمال خلایق آن زمان است

یکی از توفیقاتی که خدا به ما داده، خدا را شاکر هستم از پانزده شانزده سالگی تا الان تلاش کردیم هیچ روزی «زیارت جامعه کبیره» ما ترک نشود. یک روزی اگر این دعای ما به اجابت رسیده باشد که خدایا حیات و ممات ما را حیات و ممات آل محمد قرار بده همین برای ما کفایت می کند.

«وَ ثَبَّتَنِيَ اللَّهُ أَبَداً مَا حَيِيتُ وَ بَعْدَ وَفَاتِي عَلَى مُوَالاتِكُمْ وَ مَحَبَّتِكُمْ وَ دِينِكُمْ وَ وَفَّقَنِي لِطَاعَتِكُمْ وَ رَزَقَنِي شَفَاعَتَكُمْ»

بحار الأنوارالجامعة لدرر أخبار الأئمة الأطهار (ط - بيروت)؛ نویسنده: مجلسى، محمد باقر بن محمد تقى، ناشر: دار إحياء التراث العربي، محقق/ مصحح: جمعی از محققان، ج99، ص154

اگر یک روز در طول تقریباً پنجاه و شش ساله ما یکی از فقرات «جامعه کبیره» به اجابت برسد کلاه مان را به آسمان می اندازیم. هم زندگی خودمان،‌ اجدادمان تا حضرت آدم و اولادمان تا قیامت آباد است.

پس باید دقت کنیم به جایی برسیم به تعبیر حضرت امیر:

«ما رَأَيْتُ شَيْئاً اِلاّ وَ رَأَيْتُ اللهَ قَبْلَهُ وَ بَعْدَهُ وَ مَعَهُ»

هر چه را می بینم قبل از او خدا را می بینم با او خدا را می بینم بعد از او هم خدا را می بینم.

چرا که:

(كُلُّ مَنْ عَلَيهَا فَانٍ، وَيبْقَى وَجْهُ رَبِّكَ ذُو الْجَلَالِ وَالْإِكْرَامِ)

همه کساني که روي آن [= زمين‌] هستند فاني مي‌شوند، و تنها ذات ذوالجلال و گرامي پروردگارت باقي مي‌ماند!

سوره الرحمن (55): آیات 26 و 27

این عالم نبود خدا بود. عالم است قوام عالم به خدای عالم است. عالم، کن فیکون خواهد شد ولی خدا بعد از این عالم است. امیدواریم که ان شاءالله خدای عالم چشم توحیدی ما را باز کند.

 در جلسه گذشته بحثی را آغاز کردیم درباره نقش نیت در اعمال. گفتیم:

«إِنَّمَا الْأَعْمَالُ بِالنِّيَّاتِ»

ارزش هر عمل به نیت اوست.

تهذيب الأحكام (تحقيق خرسان)؛ نویسنده: طوسى، محمد بن الحسن، ناشر:  دار الكتب الإسلاميه، محقق/ مصحح: خرسان، حسن الموسوى‏، ج4، ص186، ح519- 2

هر نیتی در عبادات و نمازهایمان داشته باشیم به تعبیر حضرت امیر:

«النِّيَّةُ أَسَاسُ الْعَمَلِ.»

زیر بنای عمل عبارت از نیت است.

غرر الحكم و درر الكلم (مجموعة من كلمات و حكم الإمام علي عليه السلام)؛ نویسنده: تميمى آمدى، عبد الواحد بن محمد، محقق/ مصحح: رجائى، سيد مهدى‏،  ناشر: دار الكتاب الإسلامي، ص56

اگر نیت درست بود اعمال بالا می رود نیت درست نبود اعمال همانجا متوقف می شود حرکت نمی کند. در قیامت فرمودند:

«إِنَّ اللَّهَ يَحْشُرُ النَّاسَ عَلَى نِيَّاتِهِمْ يَوْمَ الْقِيَامَة»

نیت ما به هر نحوی است در قیامت بر طبق همین نیتها محشور خواهیم شد.

المحاسن؛ نویسنده: برقى، احمد بن محمد بن خالد، محقق / مصحح: محدث، جلال الدين‏، ناشر: دار الكتب الإسلامية، ج1، ص262

روایتی از امام صادق (سلام الله علیه) است که:

«أَلَا وَ إِنَّ النِّيَّةَ هِيَ الْعَمَل‏»

خود نیت، عمل است.

الكافي (ط - الإسلامية)؛ نویسنده: كلينى، محمد بن يعقوب بن اسحاق، محقق/ مصحح: غفارى على اكبر و آخوندى، محمد، ناشر: دار الكتب الاسلامیة، ج2، ص16، بَابُ الْإِخْلَاص‏‏، ح4

بعد حضرت آیه شریفه:

(قُلْ كُلٌّ يعْمَلُ عَلَى شَاكِلَتِهِ فَرَبُّكُمْ أَعْلَمُ بِمَنْ هُوَ أَهْدَى سَبِيلًا)

بگو: «هر کس طبق روش (و خلق و خوی) خود عمل می ‌کند؛ و پروردگارتان کسانی را که راه شان نيکوتر است، بهتر می ‌شناسد.»

سوره اسراء (17): آیه 84

را قرائت فرمودند. اینها بحثی بود که در جلسه قبل عرض کردیم ان شاءالله امشب هم پیرامون همین مسئله همراه تان هستیم.

مجری:

ان شاءالله از محضرتان استفاده می کنیم. بحث، بحث مهمی هست. هر کدام از این سفارشهایی که حضرتعالی انجام دادید نسبت به این که ما به یاد مرگ باشیم نسبت به تک تک اعمال عبادی که باید انجام بدهیم نمازمان را اول وقت بخوانیم. قرآن را بخواهیم تلاوت کنیم و زیارت عاشوراء مان ترک نشود؛ تک تک اینها مسائلی است که نقطه مشترکشان نیت است. به قول طلبه ها تعریف عبادت آن چیزی که همراه با نیت باشد و اگر این نیت نبود عبادت از عبادی بودنش می افتد.

این بحث قطعاً ارزش این را دارد که چندین جلسه صحبت کنیم خصوصا اینکه بخواهیم دقیقاً بفهمیم چطور همین نیت باعث کمال انسان می شود. چطور باعث می شود تا انسان به آن چیزی که مقصودش است برسد؟ اگر امکانش است راجع به این مطلب توضیح بفرمایید.

چرا یک گنهکارِ شصت ساله، باید برای همیشه در جهنم بماند!؟

حضرت آیت الله حسینی قزوینی:

در رابطه با آنچه که عامل کمال اعمال ما است روایات، زیاد داریم. به روایتی در جلسه گذشته اشاره کردم از حضرت سوال می کنند یابن رسول الله چطور می شود یک عده پنجاه یا صد سال عبادت کردند نتیجه این شصت، هفتاد سال جاودانه در بهشت از نعمت های خدا بهرمند بشوند.

حالا این هم اگر قابل توجیه باشد خدا خواست کرم کند. کارگر یک روز کارگری می کند به اندازه یک روز به او مزد می دهند، نمی آیند مزد یک ساله به او بدهند. خدا کریم است به خاطر این عبادت شصت، هفتاد ساله، آنجا یک عددی بگذارند به اندازه تمام ذرات کره زمین و کرات بالا صِفر بگذارند باز بیانگر آن جاودانه بودن نیست.

ولی نسبت به گنهکارها چه؟ شخصی هفتاد، هشتاد سال عبادت کرده است کسی فرض بفرمایید مال ما را دزدیده است می گویند مال دزدی را بر گردان، دزدی کرده است نهایتاً می گوید پنج سال به زندان برو اگر شرایط حِصن ثابت بشود دزدی در حصن بود و نیازی هم نداشته نهایتاً دستش قطع می شود بیش از این نیست.

ولی این که برای شصت، هفتاد سال گناه یک عذاب جاودانه مثلاً عددی بگذارید به اندازه ذرات عالم صِفر بگذارید باز جاودانه بودن در جهنم از این بیشتر است.

حضرت فرمود همان نقشی که نیت دارد «إِنَّمَا الْأَعْمَالُ بِالنِّيَّات‏» چون بندگان مطیع خدا نیتشان این بود اگر به جای یک سال، هزار سال در دنیا بودند؛ هزار سال نه، بلکه خدای عالم در دنیا برای همیشه اینها را زنده نگه می داشت. نیتشان این بود برای خدا عبادت کنند ولو جاودانه در دنیا بمانند، خدا هم اینها را به خاطر نیت خالصشان در بهشت جاودانه نگه می دارد.

اهل معصیت درست است ده یا صد سال گناه کردند ولی نیتشان این بود اگر صد هزار سال هم در دنیا بمانند از معصیت دست بر ندارند. صد میلیون سال یا جاودانه در دنیا بنا بود خدا اینها را نگه می داشت اینها می خواستند گناه کنند. بهشتیان به خاطر نیت پاکشان در بهشت جاودانه هستند اهل معصیت به خاطر نیات خبیثشان جاودانه در جهنم هستند.

(قُلْ كُلٌّ يعْمَلُ عَلَى شَاكِلَتِهِ) پیغمبر! بگو هر کسی بر نیت خودش محشور خواهد شد. اینها کاملاً مشخص است که نیتِ ما می تواند اعمال ما را تغییر بدهد. نیت پاک، اعمال ما را پاکیزه می کند نیت سوء، اعمال ما را نا خالص می کند. ولذا از ائمه (علیهم السلام) روایات زیاد داریم تلاش کنید در زندگی، نیت هایتان خالص باشد.

در رابطه به این که نیت خالص چه است، ان شاءالله بعداً صحبت خواهیم کرد عرض کردیم یک دفعه کسی عبادت می کند نماز می خواند برای رضای خدا نماز می خواند تا رضایت خدا را به دست بیاورد خیلی خوب است. برای خدا نماز می خواند از خدا می خواهد او را به بهشت ببرد. برای خدا نماز می خواند از خدا می خواهد او را به جهنم نبرد.

پایین ترین و نازل ترین مرتبه عبادت!

در رابطه با این بحث بعضی از فقهای ما مثل «سید ابن طاوس» و «شهید» می گویند اگر کسی نماز بخواند فقط هدفش رفتن به بهشت باشد. نماز بخواند هدفش نرفتن به جهنم باشد می گوید این نماز باطل است. از فقهاء داریم که می گویند کسی برای نرفتن به جهنم و رفتن به بهشت عبادت کند عبادتش باطل است.

یعنی برای این که خودش به بهشت برود و به جهنم نرود برای این عبادت کند این عبادت و نماز باطل است. چون اینجا نیت وجه الله نکرده است.

البته نظر ما غیر از این است. «علامه مجلسی» با این بزرگواران با ادبیات تند صحبت کرده است. البته ما انتظار نداشتیم «علامه مجلسی» این طور ادبیات تند به کار ببرد ظاهراً خیلی عصبانی شده بوده است.

در «بحار»، جلد 67 بحث «إِنَّمَا الْأَعْمَالُ بِالنِّيَّات‏» از بزرگانی نقل می کند البته اسم نمی برد ولی مشخص است چه کسانی از فقهای ما معتقد هستند اگر نیت برای بهشت و جهنم باشد نماز باطل است. در این باره الفاظ خیلی تند به کار برده است. همچنین تعبیری از «علامه مجلسی» سراغ ندارم حتما خیلی عصبانی شده است. حال آن که:

(يدْعُونَ رَبَّهُمْ خَوْفًا وَطَمَعًا)

و پروردگار خود را با بيم و اميد می ‌خوانند

سوره سجده (32): آیه 16

منطق قرآن است نمی توانیم قرآن را کنار بگذاریم. «خوفاً و طمعًا» پایین ترین و نازل ترین مرتبه عبادت است. که من خدا را عبادت کنم، خدا من را به بهشت ببرد و به جهنم نبرد. نماز شب می خوانم برای این که روزی ام زیاد بشود. صدقه می دهم صله رحم می کنم برای این که عمرم زیاد بشود. در حقیقت خودمان را آسان فروختیم:

(وَشَرَوْهُ بِثَمَنٍ بَخْسٍ دَرَاهِمَ مَعْدُودَةٍ وَكَانُوا فِيهِ مِنَ الزَّاهِدِينَ)

و (سرانجام،) او را به بهاي کمي -چند درهم- فروختند؛ و نسبت به( فروختن) او، بي رغبت بودند (؛چرا که مي‌ترسيدند رازشان فاش شود).

سوره یوسف (12): آیه 20

در حقیقت خودمان و اعمال مان را به یک شئ ناچیز فروختیم. یعنی طلا و دُری دست ما است قیمتش صد میلیارد تومان است این را به ده هزار تومان می فروشیم چقدر ضرر می کنیم؟ یک چیزی که ده میلیارد تومان قیمتش است ده هزار تومان بفروشیم.

این که اعمالی انجام بدهیم برای این که در دنیا به جاهای برسیم خیلی چیز مهمی نیست. در سوره بقره آیه ای است شاید فقهای ما این آیه را لحاظ کردند که گفتند عمل باطل است

(فَمِنَ النَّاسِ مَنْ يقُولُ رَبَّنَا آتِنَا فِي الدُّنْيا وَمَا لَهُ فِي الْآخِرَةِ مِنْ خَلَاقٍ)

بعضی از مردم می ‌گويند: «خداوندا! به ما در دنيا، (نيکي) عطا کن!» ولی در آخرت، بهره ‌ای ندارند.

سوره بقره (2): آیه 200

بعضی از مردم می گویند خدایا در دنیا به ما ثروت بده، در دنیا به ما خانه، ماشین، زن و فرزند بده، آخرت هر چه شد خیلی کار نداریم. می گوید: (وَمَا لَهُ فِي الْآخِرَةِ مِنْ خَلَاقٍ) اینها در آخرت هیچ بهره ای ندارند.

بنده خدایی در «مدرسه فیضیه» به حجره می آمد می گفت خدایا حوری ها را به امام علی، امام حسن و امام حسین بده ما نمی خواهیم. بهشت هم به امام صادق بده. به من در دنیا، خانه ای بده از این مستأجری نجات پیدا کنم و یک خانم صالحه ای بده زندگی کنیم آنها را نمی خواهیم. خیلی رُک می گفت. بعضیها این طوری هستند!

(فَمِنَ النَّاسِ مَنْ يقُولُ رَبَّنَا آتِنَا فِي الدُّنْيا) خدا را هم می خواند کافر و مشرک نیست. می گوید خدایا در دنیا به ما بده فقط دنیا، (وَمَا لَهُ فِي الْآخِرَةِ مِنْ خَلَاقٍ) در آخرت هیچ بهره ای ندارد. آیه خیلی آیه ای خطرناکی است یعنی یک اعلان خطر خیلی شدیدی به ما است. در آیه 201 و 202 می گوید:

(وَمِنْهُمْ مَنْ يقُولُ رَبَّنَا آتِنَا فِي الدُّنْيا حَسَنَةً وَفِي الْآخِرَةِ حَسَنَةً وَقِنَا عَذَابَ النَّارِ * أُولَئِكَ لَهُمْ نَصِيبٌ مِمَّا كَسَبُوا وَاللَّهُ سَرِيعُ الْحِسَابِ)

و بعضی می ‌گويند: «پروردگارا! به ما در دنيا (نيکی) عطا کن! و در آخرت نيز (نيکی) مرحمت فرما! و ما را از عذاب آتش نگاه دار!» آنها از کار (و دعای) خود، نصيب و بهره ‌ای دارند؛ و خداوند، سريع الحساب است.

سوره بقره (2): آیات 201 و 202

مرحوم «علامه طباطبایی» (رضوان الله تعالی علیه) در المیزان روی این آیه خیلی مانور داده است. می گوید این جایی که (آتِنَا فِي الدُّنْيا حَسَنَةً) می گوید اینها از خدا حسنه می خواهند یعنی یک زندگی خدایی، یک زندگی که در آن زندگی اخلاق حسنه، اخلاق الهی و زندگی ائمه وار در آخرت هم از عذاب آتش دور نگه دارد.

در آیه 200، کلمه حسنه ندارد می گوید: (رَبَّنَا آتِنَا فِي الدُّنْيا) نمی گوید (آتِنَا فِي الدُّنْيا حَسَنَةً) ولذا کلمه حسنه در اینجا نشان می دهد بر این که یک دسته از مؤمنین چشم خدا بینی شان باز شده است. می گوید خدایا در دنیا یک زندگی خوبی به ما بده محتاج ظالم نشویم. گرفتار قرض نشویم. بتوانیم تو را عبادت کنیم، زندگی مرفهی داشته باشیم. دست بیچاره ها و مستمندان را بگیریم. بیماری را با اموالی که تو در اختیار ما قرار دادی او را درمان کنیم.

بعد خدا می گوید: (أُولَئِكَ لَهُمْ نَصِيبٌ مِمَّا كَسَبُوا) اینهایی که می گویند خدایا در دنیا و آخرت به ما حسنه بده به خاطر این درخواستی که از خدا دارند خدای عالم بهترین نصیب را هم در دنیا و هم در آخرت به اینها می دهد.

 در سوره هود آیه 15 و 16 در حقیقت مثل کارد روی پنیر بگذارند سریع ببرد می گوید:

(مَنْ كَانَ يرِيدُ الْحَياةَ الدُّنْيا وَزِينَتَهَا نُوَفِّ إِلَيهِمْ أَعْمَالَهُمْ فِيهَا وَهُمْ فِيهَا لَا يبْخَسُونَ * أُولَئِكَ الَّذِينَ لَيسَ لَهُمْ فِي الْآخِرَةِ إِلَّا النَّارُ وَحَبِطَ مَا صَنَعُوا فِيهَا وَبَاطِلٌ مَا كَانُوا يعْمَلُونَ)

کسانی که زندگی دنيا و زينت آن را بخواهند، (نتيجه) اعمال شان را در همين دنيا به طور کامل به آنها می ‌دهيم؛ و چيزی کم و کاست از آنها نخواهد شد! (ولی) آنها در آخرت، جز آتش، (سهمی) نخواهند داشت؛ و آنچه را در دنيا (برای غير خدا) انجام دادند، بر باد می ‌رود؛ و آنچه را عمل می ‌کردند، باطل و بی ‌اثر می ‌شود!

سوره هود (11): آیات 15 و 16

کسی می گوید خدایا دنیا می خواهم، خانه وسیع، زندگی پر زرق و برق، غذاهای رنگارنگ، ماشین آخرین سیستم، بچه های چنین و چنان (نُوَفِّ إِلَيهِمْ أَعْمَالَهُمْ فِيهَا) خدا می گوید طبق درخواست بنده آنی که می خواهد به او می دهیم (وَهُمْ فِيهَا لَا يبْخَسُونَ) نمی گذاریم اینها ضرر کنند وقتی نماز خواند به خاطر این که روزی اش زیاد بشود. صله رحم کرده عمرش زیاد بشود این ها را برایش انجام می دهیم.

عزیزان دقت کنند سوره بقره آیه 200- 201 و 202؛ سوره هود آیه 15 و 16 اینها را مرور کنیم ببینیم چند مرده حلاج هستیم؟ یک لحظه خودمان را احساس کنیم وارد قبر شدیم تمام اعمال ما از اول طفولیت تا آخرین لحظه زندگی جلوی چشمان مان است می بینیم آنجا خیلی باختیم.

همه اش زرق و برق دنیا، همه اش غفلت از خدای عالم، همه نیت های ناخالص، آنجا پشیمان می شویم گریه می کنیم در بعضی روایات دارد اشک چشم تمام می شود اینها خون گریه می کنند.

ولذا هر چه اصرار می کنند خدایا متوجه شدیم فهمیدیم چه کار بدی کردیم، چه ضرری کردیم، چه خسارتی کردیم، چه ورشکستی شدیم، از این عمر و نعمتهایی که به ما دادی به بدترین وجه استفاده کردیم ما را بر گردان. خدا می گوید تمام شد رفت.

یعنی یک لحظه احساس کنیم الان مردیم وارد قبر شدیم نتیجه اعمال مان را دیدیم. فرض کن خدای عالم به ما گفت برگردید الان برگشتم فردا می خواهم طبق دستور قرآن عمل کنم (رَبَّنَا آتِنَا فِي الدُّنْيا حَسَنَةً وَفِي الْآخِرَةِ حَسَنَةً وَقِنَا عَذَابَ النَّارِ)

آیا واقعاً حاضر هستیم گذشته های خودمان را جبران کنیم؟ حاضر هستیم به جای نیت های ناخالص، نیت های پاکی داشته باشیم؟ به جای اعمال ناصالح، اعمال صالح داشته باشیم؟

تنها وسیله ای که می تواند ما را به سمت کمال پرواز بدهد!

یکی از اولیاء‌ الله جمله زیبا و عجیبی دارد می گوید تمام آنهایی که در سیر و سلوک هستند ختوماتی دارند. بعضی ها مثل مرحوم «کشمیری» بعضی روزها ده هزار مرتبه سوره توحید می خواند. وقتی خدمتشان می رفتیم تسبیح درشت هزار تایی داشت در حقیقت می خواستیم این تسبیح را برداریم در کیف سامسونت جا نمی شد یک ریاضت های می کشند.

همین طور مرحوم «سید بحر العلوم» در رساله سیر و سلوکش یک سری ریاضت های دارد آدم وقتی می خواند عقل از سرش می پرد. عملش که هیچ! اینها زحمت می کشند و به جاهایی هم می رسند.

آخر کار، غالب عرفاء و کسانی که به یک جایی رسیده اند می گویند اول کار نیت، آخر کار نیت، وسط کار نیت. آن نیت خالصی که می تواند ما را به کمالات پرواز بدهد هیچ عمل و ختمی حتی ختم قرآن هم ما را مثل آن پرواز نمی دهد. نیت خالص شد مثل برق، بلکه فوق برق آدم را به طرف خدای عالم حرکت می دهد.

آن روز عرض کردیم یک عده به خاطر بهشت و جهنم نیت می کنند بحثش اگر پیش بیاید روایات ائمه را ان شاءالله می خوانیم. یک عده می گویند خدایا عبادت می کنیم برای این که تو از من راضی باشی. منیتی در آن جا است.

یک عده نماز برای تقرب به خدا می خوانند البته روی تقرب به خدا خیلی حرف دارم ان شاءالله با بینندگان عزیز صحبت خواهیم کرد. چون روی تقرب إلی الله که بعضی ها مطرح می کنند خیلی حرف دارم. قربةً إلی الله یعنی چه؟ می خواهم به خدا نزدیک بشوم مگر از خدا دور هستیم؟

(وَهُوَ مَعَكُمْ أَينَ مَا كُنْتُمْ)

و هر جا باشيد او با شما است.

سوره حدید (57): آیه 4

خدا از رگ گردن به تو نزدیک تر است.

(وَلَقَدْ خَلَقْنَا الْإِنْسَانَ وَنَعْلَمُ مَا تُوَسْوِسُ بِهِ نَفْسُهُ وَنَحْنُ أَقْرَبُ إِلَيهِ مِنْ حَبْلِ الْوَرِيدِ)

ما انسان را آفريديم و وسوسه‌های نفس او را می ‌دانيم، و ما به او از رگ قلبش نزديکتريم!

سوره ق (50): آیه 16

وقتی خدا از رگ گردن به من نزدیک تر است خدا هر کجا هستم با ما هست و من جلوه او هستم، تقرب دیگر چه معنایی دارد؟ می خواهم به خدا نزدیک بشوم مگر دور هستم؟ الا این که بعضی از آقایان می گویند ما دچار توهم شدیم. در اثر وابستگی به دنیا توهم ما را بر داشته است که از خدا دور هستیم!!

می خواهیم نماز بخوانیم قربةً إلی الله این توهم ما از بین برود، این یک حرفی است. آنهایی که اهل دل هستند متوجه می شوند چه عرض می کنم. توهم می کنم که از خدا دور هستم. نیت می کنم قربةً إلی الله، تقرباً إلی الله این توهم از بین برود. ولذا فقهای ما در نیت، تقرب را به امتثال امر خدا معنا می کنند. به عنوان نزدیکی به خدا معنا نمی کنند این هم یک رمزی است.

«عروه» را ببینید فتاوای همه فقهای معاصر، مرحوم «انصاری»، مرحوم «آخوند خراسانی» فقهای حدود دویست، دویست پنجاه سال پیش را در «عروه» آوردند. آنجا می گوید:

«تقرباً إلی الله إی امتثال امر الهی»، تقرب را به عنوان نزدیکی که ما در زبان فارسی می گوییم خدایا قربةً إلی الله به تو نزدیک می شوم معنا نکرده اند. بعضیها همچنین توجیهی دارند روایتی که ما داریم اتصال روح مؤمن به خداوند از اتصال نور خورشید به خودش شدیدتر است. همین جا می خواهم نتیجه بگیرم نور خورشید به خورشید چیست؟

آیا نور خورشید از خورشید دور است؟ از خورشید می خواهید که نزدیکت بشوم؟ اصلاً معنا دارد بگوییم آقای خورشید از تو دور هستم می خواهم به تو نزدیک بشوم. امیدواریم این ذخیره ای برای آخرت مان باشد. نور خورشید از خورشید جدا می شود هر چه از خورشید فاصله می گیرد شعاع خورشید کمتر می شود. نورانیتش کمتر می شود مثلاً در فاصله یکی دو کیلومتری به خورشید نور خیلی قوی تر است. آنجا با چشم عادی قابل تحمل نیست تا به قسمت پایین می رسد.

 یا نور ماه که بر گرفته از نور خورشید است قطعاً‌ قسمت های نزدیکش قوی تر است تا قسمت های پایین. الا بگوییم چون در اثر اعمال بد و گناهان مان مقداری از آن نور الهی فاصله گرفتیم از خدا می خواهیم این گناهانی که باعث شده ما از خدا فاصله گرفتیم این فاصله ها را بر طرف کند.

ولی باز دوستان عزیز این را می شود تصور کرد ولی (فَأَينَمَا تُوَلُّوا فَثَمَّ وَجْهُ اللَّهِ)، (وَهُوَ مَعَكُمْ أَينَ مَا كُنْتُمْ) با این ها نمی سازد. خدا با شما است هر کجا که هستید (أَقْرَبُ إِلَيهِ مِنْ حَبْلِ الْوَرِيدِ) از رگ گردن نزدیک تر است. وقتی از رگ گردن نزدیک تر است می خواهم از این به خدا نزدیک تر بشوم اصلاً معنا دارد؟

بحث بسیار شیرینِ «قربة الی الله» یا «حباً لله»؟

لذا بهترین چیز همان طور که جلسه گذشته عرض کردیم این است که اعمال مان را حباً لله انجام بدهیم. خودمان را در نظر نگیریم من می خواهم به خدا نزدیک بشوم. من می خواهم رضایت خدا را به دست بیاورم خیلی خوب است ولی در حقیقت ارزان فروشی است.

یک جنسی که یک میلیارد قیمتش است پنجاه یا صد هزار تومان می فروشم می توانم این را به یک میلیارد بفروشم. ولی اگر گفتیم حباً لله خدایا چون تو دوست داری نماز می خوانم!

این را بعضی از فقهاء در حاشیه «عروه» به این نکته توجه دارند می گویند بالاترین مرتبه نیت این است که بگوییم خدایا چون تو دوست داری من نماز بخوانم. چون تو دوست داری من روزه بگیرم. چون تو دوست داری من غذا بخورم. تو دوست داری من کار کنم به خاطر این که تو دوست داری من انجام می دهم. ولی این ادعا یک چیزی است اثبات این ادعا خیلی سخت است.

اگر یک دفعه خداوند بگوید تمام اعمالت باطل است آیا در روحیه ما اثر می گذارد یا نمی گذارد؟ من برای این که تو دوست داشتی نماز خواندم تو دوست داری اعمال من را باطل کن به من چه نمی خواستم از این عمل چیزی عاید من بشود. برای این که تو دوست داشتی عمل انجام دادم تو دوست داری بزن تمام اعمال من را باطل کن!

مهم اینجا است. ما مشغول نماز و عبادت هستیم یک دفعه خدای عالم ما را گرفتار می کند یک بیماری می دهد. یک اتفاقی در زندگی مان می افتد آیا آنجا از خدا طلبکار هستیم یا نه؟ خدایا من که عبادت کردم من که نماز خواندم من روزه گرفتم معلوم می شود حباً لله نبوده است. به خودمان دروغ گفتیم به خدا هم دروغ گفتیم.

این در صورتی است که وقتی مشکلی برای مان پیش آمد در مشکلات، خدا را بدهکار خودمان ندانیم. اگر خدا را من بدهکار دانستم این اعمال چه فایده و ارزشی برای ما دارد؟ پس دروغ می گفتم من می خواهم رضایت تو را به دست بیاورم. من می خواهم به تو تقرب بجویم، من به خاطر محبت تو این کار را انجام می دادم.

لذا به دوستان و خودم توصیه می کنم نماز می خوانیم تلاش کنیم این را به خودمان مدام تلقین کنیم که اول اذان خدایا اذان می گویم چون تو دوست داری، در لحظه لحظه اذان «اشهد ان لا اله الا الله» لازم نیست به زبان بیاوریم بعضی از آقایان می گویند نیت را به زبان بیاورید نماز باطل می شود. «وهابی»ها می گویند کسی نیت وضو را به زبان بیاورد واجب القتل است باید او را بکشند مرتد شده است!!

ولی بعضی از بزرگان ما می گویند نیت را به زبان آوردن مبطل نماز است یعنی من بگویم دو رکعت نماز صبح می خوانم قربةً إلی الله. البته بعضی از فقهاء می گویند. لازم شد «عروه» را مطرح کردم اقوال این بزرگان را می آوریم.

اذان تمام می شود می خواهیم اقامه کنیم خدایا اقامه می خوانم «حُباً لک» شروع می کنم خدایا نماز می خوانم «حُباً لک» چون تو دوست داری. «بسم الله الرحمن الرحیم الحمد لله» می گویم خدایا به این نیت، این «حُباً لک» تا آخر نماز با ما باشد. می خواهم به رکوع بروم خدایا دارم رکوع می روم «حُباً لک» چون تو دوست داری. به سجده می روم «حُباً لک»، تشهد می خوانم «حُباً لک».

این حب را به قدری تکرار کنیم برایمان ملکه بشود. اگر کسی چهل روز نماز این طوری بخواند «جَرَتْ يَنَابِيعُ الْحِكْمَةِ مِنْ قَلْبِهِ عَلَى لِسَانِهِ

«مَنْ أَخْلَصَ لِلَّهِ أَرْبَعِينَ صَبَاحاً ظَهَرَتْ يَنَابِيعُ الْحِكْمَةِ مِنْ قَلْبِهِ عَلَى لِسَانِه‏»

جامع الأخبار( للشعيري)؛ نويسنده: شعيري، محمد بن محمد؛ ناشر: مطبعة حيدرية نجف، بی تا، ص94

خدای عالم چیزهایی به او نشان می دهد درهای به رویش باز می کند که:

«مَا لَا عَيْنٌ رَأَتْ وَ لَا أُذُنٌ سَمِعَتْ وَ لَا خَطَرَ عَلَى قَلْبِ بَشَر»

نه چشمی دیده و نه گوشی شنیده و به قلب احدی هم خطور نکرده است.

الصحيفة السجادية؛ على بن الحسين عليه السلام، محقق / مصحح: ندارد، ناشر: دفتر نشر الهادى - قم، 1376ش. ص92

مجری:

شنیدن این مطالب بسیار لذتبخش است. متأسفانه می بینیم بعضی به اصطلاح کارشناسان، جوان ها را به دین اسلام دعوت کنند شاید یک دعوت حداقلی هم باشد که بعضاً می گویند شما روزه تان را بگیرید برای جسم تان مفید است. نمازتان را بخوانید در دنیا به فلان خاصیت می رسید.

همانطور که حضرت استاد اشاره فرمودند وعده الهی است اگر انسان برای اینها نمازش را بخواند اگر روزه اش را برای همین هم بگیرد خداوند اعطاء می کند. اما آن «ینابیع الحکمة» آن لذتی که این نیت دارد کجا و آن صحت، سلامت و فواید دنیوی بر این فرد عارض می شود کجا!؟

بسیار قابل تأمل است انسان با خودش بنشیند حساب کند ببیند در دل و ذهنش آیا توانسته است خودش را به منبع نور متصل کند یا نه از منبع نور فاصله دارد؟ منبع نوری که:

«خَلَقَكُمُ اللَّهُ أَنْوَاراً فَجَعَلَكُمْ بِعَرْشِهِ مُحْدِقِين‏»

من لا يحضره الفقيه؛ نویسنده: ابن بابويه، محمد بن على، ناشر: دفتر انتشارات اسلامى وابسته به جامعه مدرسين حوزه علميه قم مصحح: غفاری، علی اكبر، ج2، ص613

ان شاءالله تا این لحظه بهره برده و  از فرمایشات حضرت استاد آیت الله حسینی قزوینی استفاده کرده باشید.

انسان اگر تلاش کند این نیتی که همواره با او هست، درست بشود همان طور که حضرت استاد فرمودند یک چیز جاودانه خواهد بود. نه تنها محدود به عمر انسان که در آخرت نیز زندگی ابدی و جاودانه آن را تضمین خواهد کرد.

چرا نیّت یک مؤمن، از عمل او بهتر است!؟

حضرت استاد بحمد لله از محضرتان استفاده کردیم و آگاه شدیم که نیت یک فرد چقدر می تواند تأثیر داشته باشد. حتی رابطه تنگاتنگی با زندگی اخروی انسان دارد. به خاطر همین نیت دنیوی، آخرت انسان قرار است به هر شکلی که بود به همان شکل ساماندهی بشود. لطف کنید در این زمینه درباره حدیث شریف:

«نِيَّةُ الْمُؤْمِنِ خَيْرٌ مِنْ عَمَلِهِ وَ نِيَّةُ الْكَافِرِ شَرٌّ مِنْ عَمَلِهِ وَ كُلُّ عَامِلٍ يَعْمَلُ عَلَى نِيَّتِهِ.»

الكافي (ط - الإسلامية)؛ نویسنده: كلينى، محمد بن يعقوب بن اسحاق، محقق / مصحح: غفارى على اكبر و آخوندى، محمد، ناشر: دار الكتب الإسلامية ج‏2، ص84‏‏، باب النية، ح2

توضیح بفرمائید.

حضرت آیت الله حسینی قزوینی:

در رابطه با حدیث شریف «نِيَّةُ الْمُؤْمِنِ خَيْرٌ مِنْ عَمَلِهِ وَ نِيَّةُ الْكَافِرِ شَرٌّ مِنْ عَمَلِه‏» که یعنی نیت مؤمن از عملش بهتر است. نیت کافر از عملش بدتر است. این در منابع روایی ما «کافی»، جلد 2، صفحه 84 و 85 آمده است.

راوی «ابو بصیر» است می گوید خدمت امام صادق عرض کردم آقا جان این که فرمودید: «نِيَّةُ الْمُؤْمِنِ خَيْرٌ مِنْ عَمَلِهِ وَ نِيَّةُ الْكَافِرِ شَرٌّ مِنْ عَمَلِه‏» معنایش چیست؟

امام صادق (سلام الله علیه) می فرماید:

«إِنَّ الْعَبْدَ الْمُؤْمِنَ الْفَقِيرَ لَيَقُولُ يَا رَبِّ ارْزُقْنِي حَتَّى أَفْعَلَ كَذَا وَ كَذَا مِنَ الْبِرِّ وَ وُجُوهِ الْخَيْرِ»

بنده فقیری می گوید خدایا اگر به من ثروت می دهی «مکه» می روم، «کربلا» می روم از فقراء دستگیری می کنم. برای پدر و مادرم خیرات می کنم مسجد و مدرسه می سازم چه و چه می کنم.

«فَإِذَا عَلِمَ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ ذَلِكَ مِنْهُ بِصِدْقِ نِيَّةٍ كَتَبَ اللَّهُ لَهُ مِنَ الْأَجْرِ مِثْلَ مَا يَكْتُبُ لَهُ لَوْ عَمِلَهُ إِنَّ اللَّهَ وَاسِعٌ كَرِيمٌ»

الكافي (ط - الإسلامية)؛ نویسنده: كلينى، محمد بن يعقوب بن اسحاق، محقق / مصحح: غفارى على اكبر و آخوندى، محمد، ناشر: دار الكتب الإسلامية ج‏2، ص85‏‏، باب النية، ح3

وقتی دید واقعاً صادقانه نیت کرد دارد با خدا حرف می زند نمی خواهد با خدا فریبکارانه حرف بزند، به بهانه این که من می خواهم کار خیر انجام بدهم خدایا ثروت بده؛ ولی در دلش است اگر ثروت بدهد در راه دیگری مصرف کنم.

می گوید اگر واقعاً این مؤمن خالصانه از خدا بخواهد بگوید خدایا اگر به من ثروت بدهی مثلاً دَه تا مسجد می سازم. برای صد نفر جوان مجرد زندگی تشکیل می دهم. پانصد جهیزیه برای افراد مستحق تهیه می کنم. می گوید اگر نزد خدا ثابت شود خدا نگاه می کند:

(يوْمَئِذٍ تُعْرَضُونَ لَا تَخْفَى مِنْكُمْ خَافِيةٌ)

در آن روز همگی به پيشگاه خدا عرضه می ‌شويد و چيزی از کارهای شما پنهان نمی ‌ماند!

سوره الحاقة (69): آیه 18

(وَإِنْ تُبْدُوا مَا فِي أَنْفُسِكُمْ أَوْ تُخْفُوهُ يحَاسِبْكُمْ بِهِ اللَّهُ)

و (از اين رو) اگر آنچه را در دل داريد، آشکار سازيد يا پنهان، خداوند شما را بر طبق آن، محاسبه می ‌کند.

سوره بقره (2): آیه 284

وقتی نیت صادقانه اش در نزد خداوند مشخص شد خدای عالم تمام این ثوابها را در پرونده اش می نویسد. نیت می کند خدایا اگر ثروت داشته باشم صد تا مسجد می سازم. خدای عالم ثواب صد مسجد در پرونده اش نوشت. خدایا اگر من ثروت داشته باشم هر هفته شب های جمعه به «کربلا» می روم. خدا هر هفته «کربلا» را می نویسد. اگر ثروت داشته باشم از فقراء دستگیری می کنم این را خدای عالم در اعمالش می نویسد.

همچنین اگر یک کافری نیت شر می کند یعنی واقعاً تصمیم دارد به نیت این که بروم دزدی کنم یا آدمی را بکشم ولو این که نتوانست بکشد چون این شخص نیت شر کرده بود، نیتش از عملش بدتر است.

مجری:

نکات، نکات بسیار مهمی هستند. تماس تلفنی داریم. اولین تماس آقای «حسینی» از «مازندران» سلام بر شما بفرمایید.

تماس بینندگان برنامه:

بیننده (آقای حسینی از مازندران – شیعه):

خدمت حضرت استاد قزوینی عرض سلام و ادب دارم. دو سوال دارم یک سوالم شاید به نظر ساده برسد برایم خیلی مهم است آیا وحی بر پیغمبر ما نازل می شد شب صورت می گرفت یا روز؟ این برایم خیلی مهم است. دومین سوالم که خیلی مهم است آیه 100 سوره توبه است خداوند می فرماید:

(وَالسَّابِقُونَ الْأَوَّلُونَ مِنَ الْمُهَاجِرِينَ وَالْأَنْصَارِ وَالَّذِينَ اتَّبَعُوهُمْ بِإِحْسَانٍ رَضِي اللَّهُ عَنْهُمْ وَرَضُوا عَنْهُ وَأَعَدَّ لَهُمْ جَنَّاتٍ تَجْرِي تَحْتَهَا الْأَنْهَارُ خَالِدِينَ فِيهَا أَبَدًا ذَلِكَ الْفَوْزُ الْعَظِيمُ)

پيش گامان نخستين از مهاجرين و انصار، و کسانی که به نيکی از آنها پيروی کردند، خداوند از آنها خشنود گشت، و آنها (نيز) از او خشنود شدند؛ و باغ هايی از بهشت برای آنان فراهم ساخته، که نهرها از زير درختانش جاری است؛ جاودانه در آن خواهند ماند؛ و اين است پيروزی بزرگ!

سوره توبه (9): آیه 100

ولی در سوره بینه آیه 8 خداوند می گوید:

(جَزَاؤُهُمْ عِنْدَ رَبِّهِمْ جَنَّاتُ عَدْنٍ تَجْرِي مِنْ تَحْتِهَا الْأَنْهَارُ)

پاداش آنها نزد پروردگارشان باغ های بهشت جاويدان است که نهرها از زير درختانش جاری است؛

سوره بینه (98): آیه 8

این جا (مِنْ) آورده است ولی برای السابقون الأولون مِنْ نیاورده است؟ لطفاً‌ در این باره توضیح بدهید

مجری:

حضرت استاد سوال اول: آیا زمان خاصی برای وحی در نظر گرفته شده است مثلاً شب یا روز باشد؟

حضرت آیت الله حسینی قزوینی:

دلیلی نداریم که شب یا روز بوده است مسائلی که بخواهد شب یا روز باشد نداریم فقط در سوره مزمل عبارتی دارد:

(يا أَيهَا الْمُزَّمِّلُ * قُمِ اللَّيلَ إِلَّا قَلِيلًا * نِصْفَهُ أَوِ انْقُصْ مِنْهُ قَلِيلًا * أَوْ زِدْ عَلَيهِ وَرَتِّلِ الْقُرْآنَ تَرْتِيلًا * إِنَّا سَنُلْقِي عَلَيكَ قَوْلًا ثَقِيلًا * إِنَّ نَاشِئَةَ اللَّيلِ هِي أَشَدُّ وَطْئًا وَأَقْوَمُ قِيلًا * إِنَّ لَكَ فِي النَّهَارِ سَبْحًا طَوِيلًا)

ای جامه به خود پيچيده! شب را، جز کمی، به پاخيز! نيمی از شب را، يا کمی از آن کم کن، يا بر نصف آن بيفزا، و قرآن را با دقت و تأمل بخوان؛ چرا که ما به زودی سخنی سنگين به تو القا خواهيم کرد! مسلما نماز و عبادت شبانه پا برجاتر و با استقامت ‌تر است! و تو در روز تلاش مستمر و طولانی خواهی داشت!

سوره مزمل (73): آیات 1 تا 7

شب ها رابطه با خدا تأثیر گذاریش بیشتر است و سخن گفتن با خدا در شب یک صفای دیگری دارد. از این آیه این طور استفاده می شود که خداوند می خواهد بگوید وحیی که ما می خواهیم بر تو القاء کنیم شب است. ولی در روایات متعدد داریم که جبرئیل روز نازل می شد. در بعضی از موارد به صورت «دحیه کلبی» می آمده است. بعضی از صحابه هم می دیدند. این که بگوییم فقط شب بود بنده برای این هیچ دلیل خاصی ندیدم کسی هم ندیدم متعرض بشود بر این که شب ها فقط وحی نازل می شده است.

اما درباره آیه 100 سوره توبه که اینجا به عنوان (تَحْتَهَا) آمده است جای دیگر هم در سوره توبه آیه 72 و 89 (مِنْ تَحْتَهَا) دارد

(وَعَدَ اللَّهُ الْمُؤْمِنِينَ وَالْمُؤْمِنَاتِ جَنَّاتٍ تَجْرِي مِنْ تَحْتِهَا الْأَنْهَارُ * أَعَدَّ اللَّهُ لَهُمْ جَنَّاتٍ تَجْرِي مِنْ تَحْتِهَا الْأَنْهَارُ خَالِدِينَ فِيهَا ذَلِكَ الْفَوْزُ الْعَظِيمُ)

 خداوند به مردان و زنان با ايمان، باغ هايی از بهشت وعده داده که نهرها از زير درختانش جاری است؛ خداوند برای آنها باغ هايی از بهشت فراهم ساخته که نهرها از زير درختانش جاری است؛ جاودانه در آن خواهند بود؛ و اين است رستگاری (و پيروزی) بزرگ!

سوره توبه (9): آیات 72 و 89

در سوره مائده آیه 119 (مِنْ تَحْتِهَا الْأَنْهَارُ) عمدتاً واژه (مِنْ تَحْتِهَا الْأَنْهَارُ) آمده است در سوره ابراهیم آیه 23، سوره نحل آیه 31، سوره طه آیه 76، سوره حج آیه 14 کاملاً مشخص است. مثلاً سوره بینه دارد:

(إِنَّ الَّذِينَ آمَنُوا وَعَمِلُوا الصَّالِحَاتِ أُولَئِكَ هُمْ خَيرُ الْبَرِيةِ * جَزَاؤُهُمْ عِنْدَ رَبِّهِمْ جَنَّاتُ عَدْنٍ تَجْرِي مِنْ تَحْتِهَا الْأَنْهَارُ)

(اما) کسانی که ايمان آوردند و اعمال صالح انجام دادند، بهترين مخلوقات (خدا)يند! پاداش آنها نزد پروردگارشان باغ های بهشت جاويدان است که نهرها از زير درختانش جاری است؛

سوره بینه (98): آیات 7 و 8

شاید (تَجْرِي تَحْتِهَا الْأَنْهَارُ)، یعنی همه جا از زیر این درختان جوی های آب جاری است. (مِنْ تَحْتِهَا الْأَنْهَارُ) شاید بعضی از قسمت ها باشد. در (تَحْتِهَا الْأَنْهَارُ) وقتی «مِنْ» نمی آید یک شمول بیشتری دارد تا آن جایی که کلمه «مِنْ» بخواهد بیاید. مِنْ معمولاً به عنوان بعضیت است.

اگر قبول کنیم (جَنَّاتُ عَدْنٍ تَجْرِي مِنْ تَحْتِهَا الْأَنْهَارُ) این را به عنوان بعض بخواهیم بگیریم ولی ندیدم آقایان مفسرین چیزی آورده باشند. مراجعه می کنم جلسه بعد بیشتر روی این دقت می کنیم آیا روایاتی در رابطه با (تَحْتِهَا الْأَنْهَارُ) داریم یا نداریم؟ اگر روایتی داشته باشیم تسلیم روایت هستیم.

اگر ائمه با (تَحْتِهَا الْأَنْهَارُ) و (مِنْ تَحْتِهَا الْأَنْهَارُ) فرق گذاشته باشند، با اگر نباشد ظاهر ادبیات عرب می گوید در «مِنْ» شمولیت بر کل جنات نیست در بعضی از قسمت ها است.

مجری:

جناب آقای «عساکره» از «خوزستان» بفرمایید

بیننده (آقای عساکره از خوزستان – شیعه):

سلام عرض می کنم بنده از شهرستان «شادگان» تماس می گیرم. متأسفانه در ده سال اخیر بیشتر مردم شهرستان «شادگان» وهابی شدند و تغییر عقیده دادند. خیلی از برنامه های شما استفاده کردیم. حضرت آیت الله! یک شبهه ای که در مورد مکتب تشیع وارد شده است در مورد بحث علم رجال است. یکی از مشایخ و بزرگان ما مثل «محمد بن سنان» و «ابو بصیر» که روات بزرگ ما هستند اینها در علم رجال ثقه نیستند چطور می توانیم اینها را ثابت کنیم، در این مورد شما چه پاسخی دارید؟

حضرت آیت الله حسینی قزوینی:

در رابطه با «محمد بن سنان» و «ابو بصیر». ما یک «محمد بن سنان» و یک «عبدالله بن سنان»‌ داریم «عبدالله بن سنان» که وثاقتش کاملاً محرز است در آن شکی نیست. «محمد بن سنان» هم روایات در مدحش آمده و هم روایات در ذمش آمده است. روایاتی که در مذمت بعضی از روات از ائمه صادر شده است در رابطه با «صفوان بن یحیی» که وثاقتش قطعی است در رابطه با «زراره، محمد ابن سنان، جمیل ابن دراج» در رابطه با بسیاری از روات ما آمده است.

ائمه (علیهم السلام) بعضاً مطالبی در ذم اینها مطرح می کردند تا حکومت ها بفهمند که اینها با ائمه رابطه تنگاتنگی ندارند. همان طوری که حضرت نسبت به «زراره» تعبیر خیلی سنگینی دارد، بعد به پسرش «عبدالله» یا «عبید الله» می گوید به پدرت سلام برسان بگو اگر من روایت و مطلبی در مذمت تو می گویم نظرم همان قضیه صاحب «سفینه» است.

حضرت «خضر» آمد سفینه را سوراخ کرد برای این که حکومت می خواست تمام کشتی های سالم را غصب می کرد تا برای نیروهایش ببرد ولی کشتی های معیوب را نمی برد. دوران امر این بود کشتی کلا از دست صاحبش برود یا کشتی سوراخ بشود ولی در دست صاحبش بماند.

کشتی سوراخ را می شود تعمیر کند، کشتی تعمیر شده باز یک منفعتی دارد می گوید من نسبت به پدرت یک مطالبی دارم می گویم این مطالب به خاطر این است که پدر شما از دست این حکومت ها سالم باشد.

برادر بزرگوارم! این روایاتی که در مذمت بعضی از صحابه آمده اگر مذمت ها فقط مذمت باشد، مدحی نباشد قطعا ما مذمت ها را می گیرم. مثلا در رابطه با «یونس بن ظبیان» در رابطه با «مغیرة بن سعید» یا افراد دیگری که از ائمه (علیهم السلام) در مورد آنها مذمت آمده مدحی نیامده این دلیل بر این است که اینها آدمهای منحرفی بودند در آن شک و شبهه ای نیست.

مرحوم «مامقانی» می گوید «مغیرة بن سعید» صد هزار روایت جعل کرده بوده است. «یونس بن ظبیان» آمد نسبت به ائمه (علیهم السلام) ادعای نبوت و ادعای الهی کرد. اینها مذموم هستند.

ولی بعضی از روات را ما داریم هم روایت در مدح شان داریم و هم روایت در ذم شان داریم، مثل «زراره» که «ابو بصیر» از «زراره» بالاتر نیست. روایت های که در ذم روات آمده انبوهی از این روایات سندا ضعیف است.

ما یک کتابی تألیف کردیم الان در حوزه هم کتاب درسی است. اسم کتاب «المدخل الی علم الرجال والداریه» است روی سایت موسسه ولی عصر هم موجود است. شما اگر آن کتاب را ملاحظه بفرمایید ما در آن جا کل روایاتی که در مذمت صحابه آمده همه را بررسی سندی کردیم.

پس یک سری از این روایات سندا ضعیف است. یک سری از روایات ما داریم معارض است با روایات مادحه است.

یعنی یک روایت آمده «ابو بصیر» را مدح کرده وعده بهشت به «ابو بصیر» داده و حتی دست روی چشمش گذاشته بینا شد و تمام دنیا را دید. امام فرمود آقای «ابو بصیر» می خواهی در این حال بمانی به این شکل باشی بهشت و جهنم با خودت! اگر می خواهی به حالت اول بر گردی من بهشت را برایت تضمین می کنم ایشان گفت آقا جان من می خواهم به همان حالت نابینایی باشم بهشت را برای من تضمین کنید.

این کسی که امام صادق بهشت را برایش تضمین کرده است پنجاه تا روایت هم در ذم ایشان باشد این روایت کمر همه را می زند. روایتی که در مدح اینها است این می آید تمام روایاتی که در مذمت است را از بین می برد. یعنی ما روایات متعارض که داریم یک احادیث و اخبار علاجیه داریم که در آن اخبار علاجیه می گوید:

«خذ بما رواه اوثقهما»، «فما وافق كتاب الله فخذوه وما خالف كتاب الله فدعوه»، «خذ ما خالف العامة» و...

پنج، شش مورد اخبار علاجیه داریم با آن ها این موارد را درست می کنیم. در مورد «ابو بصیر» هم که حضرتعالی اشاره کردید اولا ما چند تا «ابو بصیر» داریم. «ابو بصیر» مشهور مورد نظر یا «یحیی بن ابی القاسم» است که عصا کش بطائنی بوده است یا مراد از «ابو بصیر» همان «لیث بختری» است.

این «ابو بصیر» هم مردد بین «لیث بختری» و «یحیی ابن قاسم» است کلاهما ثقتان، ما در کتب روایی مان روایات متعددی داریم اگر اشتباه نکنم دو هزار دویست هفتاد پنج روایت در کتب اربعه از «ابو بصیر» داریم.

این «ابو بصیر» یا «لیث بختری» است یا «یحیی ابن قاسم» است و کلاهما ثقتان. شکی در وثاقت این دو نفر نیست. خیالت از این جهت راحت باشد.

مجری:

خیلی ممنون و متشکر حضرت استاد لطف فرمودید. همچنین تشکر می کنم از همه شما بینندگان عزیز و ارجمند و عذر خواهی می کنم از همه عزیزانی که تماس گرفتند پشت خط بودند و نشد صدایشان را وصل کنیم.

این تذکر را هم باز خدمت همه افرادی که تماس گرفتند و موفق نشدیم صدایشان را بشنویم عرض کنم که از ابتدای برنامه این فرصت در اختیار تان است که تماس بگیرید و قرار نیست آن وقتی که شما تماس می گیرید تماس تان متصل بشود. همان ابتدای برنامه اطلاع می دهید که شما در نوبت وصل شدن هستید عزیزان اطاق فرمان یاداشت می کنند و در فرصت مقضتی با شما تماس خواهند گرفت. ان شاءالله موفق، مؤید و منصور باشید تا دیدار آینده خدا نگهدار!


اخلاق علوی سیره مهدوی>

معرفت الله مسیر رحمت الهی اهل بیت ع غلو نقش نیت در اعمال نیت پاک غفلت از یاد خدا تقرب الی الله نیت مومن و کافر زمان وحی