سایر قسمت ها
آینه تاریخ - پاسخ به شبهات تاریخی

قسمت هشتاد و یک برنامه آینه تاریخ با کارشناسی حجت الاسلام و المسلمین دکتر جباری


دیگر قسمت ها

 

بسم الله الرحمن الرحیم

تاریخ:19/12/1401

برنامه: آینه تاریخ

مجری:

بسم الله الرحمن الرحیم هست کلید در گنج حکیم اللهم صلی علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم، سلام خدا بر آقا امام عصر، اللهم عجل لولیک الفرج، در یکی از روزهای ماه پر برکت شعبان و در یکی دیگر از روزهای جمعه که در خدمت شما هستیم از شبکه جهانی حضرت ولی عصر و همچنان منتظر ظهور حضرت آقا امام زمان در خدمت شما هستیم با برنامه آینه تاریخ عرض سلام و ادب و احترام دارم خدمت شما عزیزان بیننده امیدوارم که در این روزها و این ایام و روزهایی که به مناسبت اعیاد شاد این ماه به جشن نشستیم و با شادی اهل بیت شادی کردیم همه این اعمال مقبول درگاه الهی باشد و باز هم تبریک عرض می کنم این مناسبت ها را و ان شاءالله در خدمت کارشناس برنامه جناب آقای دکتر جباری استاد حوزه و دانشگاه و متخصص در مباحث تاریخ باشیم و از محضر ایشان استفاده ببریم، سلام علیکم جناب آقای دکتر خیلی خوش آمدید اسعدالله ایامکم عیدتان مبارک باشد و همچنین این روزها

استاد جباری:

بسم الله الرحمن الرحیم متقابلاً عرض سلام و ادب دارم حضور شما جناب آقای غضبانی و همه بینندگان عزیز این برنامه در هر جای این کره خاکی که شرف حضور دارند و تبریک عرض می کنم مناسبتی که در آن قرار داشتیم داریم میلاد مسعود مولا و سرور مان امام عصر (عج) را و ان شاءالله که آن حضرت از همه ما راضی باشد آنچنان باشیم که رضایت آن حضرت را در هر حالی داشته باشیم که این بزرگترین نعمت است برای ما و شاکریم بر نعمت ولایت آن حضرت، تشیع و موالات آن حضرت، إن شاءالله که بر این موالات و تشیع و محبت باشیم إن شاءالله تا آخرین نفسی که در این عالم داریم إن شاءالله خودمان و ذریه مان إن شاءالله.

مجری:

یک سری سؤالات و مباحث در خصوص بحث نیابت به ما رسیده از قبل و لابه لای برنامه از حضرت عالی سؤال کردیم و استفاده کردیم، به خصوص در جلسه قبل نرسیدیم به این بحث یک اشاره ای شد در مورد نواب اینکه بالاخره ماه شعبان درگذشت نایب سوم که حالا امشب هم مناسبت شب رحلت ایشان هست و نایب چهارم که در روز پانزده شعبان واقع شده به خاطر همین اگر اجازه بدهید ما به این مباحث بحث نیابت را به تفصیل بپردازیم؛ ابتداً این عرض ما این است که نیابت حتماً باید چهار نفر نایب باشند و باید به این اعتقاد داشته باشیم چون یادم می آید یک سری شما فرمودید برخی حتی نایب پنجم ششم هم شاید قائل بودند بر امام عصر در غیبت صغرا.

استاد جباری:

عرض می کنم که حالا دو نکته را اشاره می کنم با توجه به سؤالی که فرمودید؛ اینکه ما باید معتقد باشیم بحث نیابت نواب جزو معتقدات نیست جزو مباحث کلامی نیست جزو یکی از واقعیات تاریخی عصر غیبت صغرا است اما به هر حال یک واقعیتی است که متفق میان شیعه است این یک نکته، نکته دوم اینکه امام عصر (سلام الله علیه) در این زمان چهار نفر را به عنوان نایب خاص نایب یا وکیل خاص، سر وکیل، وکیل ارشد، باب، این اصطلاحاتی است که به کار رفته و نواب که در دوران متأخر تر تعبیر نواب به کار رفته، سفرا باز به کار رفته مرحوم شیخ طوسی در ذهنم می آید که در «کتاب الغیبه» تعبیر سفرا به کار برده، گاهی قوام، وکلا، به هر حال چهار نفر هستند بالإتفاق نه پنج نفر نه شش نفر، اما اینکه گاهی ممکن است بفرماید که بعضی کسان دیگر نام برده اند مقصود شاید این باشد که ما در دوران غیبت صغرا، غیبت صغرا وارث تشکیلات وکالت یا نهاد وکالت شبکه وکالت بوده که در ادوار قبل ائمه پیشین تأسیس کردند مشخصاً امام صادق (سلام الله علیه)، امام صادق طبق آنچه که از باز کتاب الغیبه مرحوم شیخ طوسی استفاده می شود اولین امامی است که وکلای را نصب کرد که در مناطق شیعه نشین حضور داشته باشند واسطه ای میان امام و شیعیان باشند، آیا امام باقر هم چنین کاری کرده؟ ممکن است اما به لحاظ تاریخی ثابت نیست، اینکه عرض می کنم حالا ثابت نیست چون نقل نشده و ضمن اینکه دوران امام باقر باز دوران غربت شیعه است امام باقر وارث دوران امام سجاد هست دوران امام سجاد که شیعیان بعد از آن قلع و قمع در کربلا و فضای خفقان آمیزی که در دوران بنی امیه وجود داشت امام سجاد تلاشی که کرد آن بدنه موجود قلیل از شیعه را بتواند حفظ بکند گرچه تلاش حضرت در طول سی و چهار سال دوران امامت اش این بود که رو به رشد نهاد شیعه، نه تنها دشمن اموی که دنبال محو شیعه بود موفق نشد بلکه شیعیان رو به ازدیاد نهادند کار به جای رسید که دوران امام باقر (سلام الله علیه) شاگردان آن حضرت نسبت به اصحاب و شاگردان امام سجاد قابل قیاس نیست یک تعداد خوبی اضافه شده و بعد تصاعدی در دوران امام صادق می رود بالا تعداد شاگردان امام صادق بالای چهار هزار نفر ذکر کردند اینها نشان می دهد که ثمر داد آن تلاش های امام سجاد و امام باقر (علیهم السلام)، اما هنوز شیعه در زمان امام باقر گسترش لازم را پیدا نکرده بود که به مناطق مختلف تسری پیدا بکند، منطقه مرکز حضور شیعیان در دوره امام سجاد و امام باقر (سلام الله علیهما) و قبل آن در دوره امیرالمؤمنین اصلاً کوفه بود کوفه در واقع محلی بود که امیرالمؤمنین هجرت به آنجا کرد قبایل شیعی هم به خصوص برخی از قبایل یمن اینها آمدند و در کوفه مستقر شدند مثلاً همین اشعری های یمن اینها عصر امیرالمؤمنین آمدند در کوفه مثل قبیله همدان همینطور به تبع هجرت امیرالمؤمنین به کوفه اینها هم آمدند در کوفه مستقر شدند کوفه به عنوان مرکز شیعیان شناخته می شد و بعد در عصر امام سجاد کم کم سرایت کرد به برخی از مناطق در ایران مثل منطقه قم اشعری ها آمدند اواخر قرن اول از ترس حجاج فرار کردند از کوفه آمدند در قم مستقر شدند، برخی کم کم رفتند به مناطق دیگری از ایران در قرن دوم و اینها، منظورم این هست که و در عصر امام صادق باز مناطقی از خراسان به خصوص که بنی عباس آمدند به تبع یعنی به دنبال نفع خودشان بودند بنی عباس و اینکه حاکمیت خودشان را پیش ببرند اما نمی توانستند آشکار بگویند ما دنبال حاکمیت خودمان هستیم با عنوان کلی الرضا من آل محمد (ص) با این شعار آمدند و رفتند به خصوص مناطق خراسان را مورد تبلیغ دعات بنی العباس که بودند داعیان دعوت کنندگان مبلغان و می گفتند دنبال یک فرد پسندیده مطلوب از آل محمد (ص) ما هستیم که او را حاکم کنیم و نگفتند نگفتند تا زمانی که حکومت بنی امیه مروان حمار را ساقط کردند در سال 132 آنجا کم کم معلوم شد که دنبال حاکمیت خودشان بودند با سفاح به عنوان اولین حاکم بنی عباس در کوفه بیعت شد و همینطور بعد آن منصور و اینها، منظورم این هست که تشیع همینطور در زمان حالا عصر امام صادق هست رو به گسترش نهاد در مناطقی از خراسان و ایران و ری و قم هم که از قبل بود و در عراق هم در کوفه و اینها، امام صادق وقتی که مواجه شد با یک پهنه ای که شیعیان در آن کم کم دارند حضور پیدا می کنند و مستقر هستند باید یک کانال ارتباطی بین خودش و اینها دائر می کرد و لذا کسانی را در کوفه به خصوص منصوب کرد به عنوان نماینده خودش و کسانی هم در مدینه معلی بن خنیس مثلاً در مدینه، عبدالرحمان بن حجاج در مدینه است گاهی در کوفه است، مفضل بن عمر هست، نصر بن قابوس لخمی، حمران بن اعین، پنج نفر را مرحوم شیخ طوسی به عنوان وکلای امام صادق مطرح می کند، پس ما معتقدیم تشکیلات وکالت نطفه اش در زمان امام صادق (سلام الله علیه) بسته شد، بعد از امام صادق دوره امام کاظم رو به گسترش نهاد امام کاظم یکی از کارهای که کرد اینکه چون مناطق شیعه نشین داشت گسترش پیدا می کرد این تشکیلات را حفظ کرد گسترش داد و یک شبکه مخفی در واقع تأسیس شد که رابط باشد بین شیعیان در مناطق مختلف و امام معصوم، همانطور که عرض کردم دلیل آن هم گسترش مکان مناطق شیعه نشین بود و هم اینکه اگر بنا بود شیعیان خودشان راه بیفتند بیایند به مدینه منطقه استقرار امام هم برای شان سخت بود یک سؤالی دارد خودش راه بیفتد بیاید آنجا، وجوه شرعی بخواهد پرداخت بکند بخواهد بیاید آنجا سخت است مسیر طولانی با آن سختی مسافرت ها در آن زمان و افزون بر این مسئله امنیت بود یعنی حکومت عباسی مترصد بود ببیند که فعالیت های امام معصوم چگونه است حالا امام یک چنین شبکه ای دائر کرده باز بعضی می رفتند سعایت می کردند بدگویی می کردند نزد مثلاً هارون و منصور امثال اینها و اینکه مثلاً شما هم خلیفه هستید جعفر بن محمد الصادق هم خلیفه هست گویا برایش دارد خراج آورده می شود و امثال اینها، عرضم اینجاست که اینکه حالا از اینجا رسیدیم که فرمودید که بعضی پنج تا شش تا ذکر کردند شبکه اینچنین تشکیل شد در عصر امام صادق بعد عصر امام کاظم ادامه پیدا کرد، دوره امام رضا (علیه السلام) بازسازی شد عزیزان بیننده مستحضرید با شهادت امام کاظم (سلام الله علیه) یک ضربه ای خورد این شبکه چرا؟ چون بعضی از وکلای که وکیل امام کاظم (علیه السلام) بودند متأسفانه بعضی شان معدود شان به تبع دنیا طلبی رفتند دنبال ادعای مهدویت امام کاظم و گفتند امام کاظم نمرده شهید نشده از دنیا نرفته موجود است ظهور خواهد کرد غایب شده و قیام خواهد کرد و اینها را گفتند واقفه دیگر مذهب واقفیه اگر شنیده باشید منظور این دسته از معدود شیعیانی هستند وکلای امام بودند بعضی شان مثل علی بن أبی حمزه بطائنی در رأس اینها بود سی هزار دینار از این وجوه شرعی در دستش بود اینها را برای اینکه به امام رضا (علیه السلام) تحویل ندهد چون اگر اقرار به امامت حضرت می کرد باید اینها را می داد به حضرت، متأسفانه دنیا طلبی باعث شد که اینچنین ادعای باطلی بکند، چند نفر دیگر هم بودند که بعضی شان توبه کردند مثل عثمان بن عیسی رواسی  که در حالت اود دارد که رفت به حائر، آمد کنار قبر امام حسین (علیه السلام) و توبه کرد اما بالاخره یک ضربه ای خورد به شبکه و امام رضا (علیه السلام) باید بازسازی می کرد و بازسازی کرد وکلای را جدید نصب کرد در مناطق و اینها و اجتناب ناپذیر بود باید بالاخره این ارتباط میان امام و شیعیان برقرار می شد، دوره امام جواد هم به همین ترتیب امام جواد را به عنوان باز یکی از گسترش دهندگان شبکه وکالت ذکر می کنند، می رسد به عصر امامین عسکریین (علیهم السلام) امام هادی و امام عسکری (علیهم السلام) به خصوص با هجرت یعنی هجرت اجباری امام هادی به سامرا که متوکل در سال 233 امام را احضار به سامرا کرد طبیعتاً مرکز فرماندهی و مدیریت این شبکه وکالت منتقل شد به سامرا و ببینید چه هنری می خواهد چه زیرکی می خواهد چه تدبیر و مدیریتی می خواهد امام خودش تحت نظر هست در عسکر در پادگان در سامرا در خانه خودش هست امام خانه امام در منطقه ای بود که اطراف آن نظامی ها بودند این ترکان نظامی که در خدمت بنی عباس بودند از زمان معتصم آورده شده بودند امام در آنجا هست تحت نظر هست اما وکلای را در مناطق مختلف از خراسان بگیرید تا مناطق مختلفی در ایران قم، همدان، مناطق شمال سبزوار، نیشابور، مناطق دوردست خراسان.

مجری:

حتی اروپای شرقی هم فکر کنم جزء آن بوده یا دیرتر از آن اتفاق افتاده.

استاد جباری:

نه به آنجا نرسیده بود هنوز، اسلام تا حدی رفته بود به مرز روم و آسیای صغیر و اینها رسیده بود و اما در مناطقی از عراق در شمال عراق مثل موصل و نصیبین و اینها و در کوفه و در بصره، در مکه، در مدینه، در یمن، در شمال آفریقا، در مغرب، مراکش، اینها گزارش های داریم که شیعیان حضور دارند و امام آنجا وکیل نصب کرده به هر حال می آیند خدمت وکلای امام در برخی از این شهرها و یک چنین فضای گسترده ای و حالا فرصت بیان تفصیلی برخی از شواهد نیست مثلاً امام هادی (علیه السلام) دوتا وکیل دارد یکی آن عیوب بن نوح هست یکی هم حسن بن عبد ربه باید باشد این دوتا در منطقه کوفه و اطراف کوفه قراء صواد در آنجا نصب هستند امام نامه ای می نویسد به هر دو ایشان می فرماید که در امور همدیگر دخالت نکنید هر کدام به مأموریت خودتان منطقه خودتان مشغول باشید به من خبر رسیده که چنین و این موجب حفظ خود شما و حفظ شیعیان و حفظ ما می شود؛ یعنی امام در سامرا اصلاً باخبر می شود که اینها احیاناً دخالت، یعنی قلمرو مشخص است وظائف مشخص است، این است مدیریت در فضای سخت و مخفی که مدیریت زیرزمینی در واقع اما امام انجام می دهد و شیعیان را اداره می کند چرا باید این تشکیلات باشد؟ هم برای اینکه شیعیان یک ملجاء ای داشته باشند بالاخره حالا همه شان که نمی توانند راه بیفتند سامرا، آنجا تحت نظر هست و امنیت کافی نیست و اینها و دشواری کار و هم اینکه امام هادی و امام عسکری در آستانه دوره غیبت صغرا هستند باید شیعه را به نحوی عادت بدهند تربیت بکنند که در دوره غیبت صغرا پناه و ملجاء ای ندارند جز همین شبکه وکالت، امام مخفی هست دیگر امام می خواهد از 260 برود در پس پرده غیبت، شیعیان کجا بروند؟ وارد یک عصر حیرتی می شوند امام می خواهد از حیرت آنها را دور بکند باید عادت بدهد و لذا امام هادی (علیه السلام) در سامرا در خدمت خودش دارد اولین نایبی که بنا هست در دوران غیبت صغرا نیابت را عهده دار بشود یعنی أبو عمرو عثمان بن سعید عمری.

مجری:

یعنی از همان زمان ایشان تربیت شده خود ائمه هست امام هادی امام حسن عسکری او را تربیت کردند.

استاد جاری:

بله نقل هست که از 10-11 سالگی وارد خانه امام هادی شد و در خدمت امام هادی بود، خیلی سعادت هست یعنی کسی از دوران قبل از بلوغ (سه چهار سال مانده به بلوغ اش) بیاید در خانه امام تحت تربیت امام، امام دارد برای آن زمان این را آماده می کند چنانکه در زمان خود امام هم در گزارش ها هست که امام طوری می کرد که اگر کسی می آمد به سامرا و بنا بود اموال وجوه شرعی را تحویل بدهد نامه ای تحویل بدهد همه باید می رفتند سراغ عثمان بن سعید، هیچ کس مستقیم خدمت امام نمی آمد اموالی چیزی می آمد او می رفت تحویل می گرفت، تحویل می گرفت چطور به امام می رساند؟ یک شغل ظاهری انتخاب کرده بود روغن فروشی، به او می گفتند سمان، سم یعنی روغن، به ظاهر روغن فروش بود اما در واقع در روایت هست که در آن خُمره ها در آن ظرف های روغن همین نامه ها و اموال را قرار می داد و جابجا می کرد به امام می رساند و یا به جای خودش منتقل می کرد و اینها، این شخصیت بسیار جلیل القدر و بزرگوار از عصر امام هادی می آید تحت تربیت آن حضرت، در واقع سر وکیل هست وکیل ارشد هست، با این توضیحات که عرض کردم یک وقتی وارد دوره غیبت صغرا می شویم همین عثمان بن سعید عمری به عنوان اولین نائب امام عصر ایفای نقش می کند اما وکلا در نواحی مختلف حضور دارند وکلای جزء تحت نظارت این عثمان بن سعید که آنها اموال و وجوه شرعی و نامه ها را می آورند در حالا قبلاً سامرا بود در زمان امام هادی و امام عسکری (علیهم السلام) و آغاز غیبت صغرا اینها مؤظف می شوند منتقل می شوند به بغداد؛ یعنی عثمان بن سعید عمری با شهادت امام عسکری به امر امام عصر (سلام الله علیه) منطقه فعالیتش را منتقل به بغداد می کند و دیگر ساکن بغداد هستند دیگر نواب اربعه بعد از او پسرش محمد بن عثمان و سپس أبوالقاسم حسین بن روح نوبختی و نفر چهارم هم أبوالحسن علی بن محمد سمری یا سیمَری یا سصیمُری، سیمَر یا سیمُر یا سمر منطقه ای بوده در نزدیک بصره، این قوم و خیش اش قبیله اش بستگانش در آنجا می زیستند شیعه بودند همه شان و اتفاقاً آنها زمین های زیادی را موقوفاتی را وقف ساحت مقدس ائمه (علیهم السلام) کرده بودند برای امام عسکری امام هادی وقف کرده بودند یعنی به اصطلاح طایفه سیمُری یا سیمَری در نزدیک بصره اینها طایفه شیعی بودند که از میان اینها این أبوالحسن علی بن محمد سمری یا سیمَری یا سیمُری انتخاب می شود به عنوان نائب چهارم و بعد آن هم با رحلت ایشان در همین نیمه شعبان سال 329 دیگر پایه غیبت کبری ریخته شد، و لذا بلاشک به اتفاق علمای شیعه نواب اربعه هستند نه خمسه نه سته نه پنج نفر و شش نفر و اینها نیستند و اینها چهار نائب هستند نواب اربعه، این پیشینه بود و آن هم به هر حال وضعیت دوره غیبت صغرا.

مجری:

حالا به هر حال اگر کسانی در همان عصر ادعای نیابت کردند غیر از این چهار بزرگوار خب آنها خللی در مذهب و عقیده شان پیش آمده دیگر، باز نمونه های هم شما در سلسله از مباحث داشتید فرمودید که حتی اگر روایتی قبل از آن انحراف داشتند قابل قبول است اما بعد از آن دیگر.

استاد جباری:

بله یکی از مشکلاتی که در این دوره وجود داشت البته بیشتر برای نایب دوم، نایب دوم البته دوره نایب سوم هم ادامه داشت یکی از مشکلات همین بود مدعیان دروغین نیات، نایب اول نه، حالا چرا نه؟ من حالا اگر فرصت بشود وارد ویژگی های نایب اول شوم، اینقدر دارای جلالت قدر هست در جامعه شیعه کسی جرأت نمی کند مقابلش بیاید ادعای نیابت بکند البته دوره نیابتش هم کوتاه بوده حالا باز عرض می کنم اما فرزندش نائب دوم محمد بن عثمان بن سعید عمری دوره نیابتش قریب به 42 سال حداقل طول کشیده بیش از چهل سال دوران نیابتش بوده و او مواجه می شود با مدعیان دروغین نیابت مثلاً محمد بن نُصیر، مثلاً خود همین حسین بن منصور حلاج یا محمد بن عثمان بغدادی همان أبوبکر بغدادی به او می گفتند حالا أبوبکر بغدادی هنوز هم این خبیث را داریم اما.

مجری:

این پسر منصور حلاج که فرمودید همان منصور حلاج معروف هست؟

استاد جباری:

بله.

مجری:

این پسرش هم آنجا در آن زمان بوده؟

استاد جباری:

همان خودش هست دیگر.

مجری:

خودش پس جزء مدعیان است، چون اسمش را ما زیاد شنیدیم حالا زیاد از حال و اوضاع اش خبر نداریم.

خیلی ممنونم استاد، تماسی داریم اگر اجازه دهید یکی از بیننده ها تماس گرفته بشویم مطلب شان را بعد از آن إن شاءالله در خدمت شما باشیم.

جناب آقای جوکار سلام از داراب، در خدمت شما هستیم.

بیننده:

سلام خدمت شما و کارشناس محترم، سه تا سؤال خیلی خلاصه خدمت تان عرض کنم؛ یکی اینکه این درست هست که پیغمبر در جنگی دستور دادند چاه های آب خشکیده بشود سنگ انداختند در آنها که دشمن نتواند استفاده کند؟ و آیا حضرت علی در جنگ بدر یا اُحد، من بدر احتمالم هست، گفتند که وقتی پیروز شد بر دشمنش لباس او را بیرون آورد یعنی به عنوان ضعف ائمه دارند نشان می دهند در کلیپ هم من گوش کردم، و سومین مسئله این است که آیا حدیثی یا روایتی در این که در مورد حکومت در زمان غیبت شیعه ها می توانند تشکیل بدهند؟ تشکر و ممنون از شما.

مجری:

استاد سه تا سؤال داشتند ایشان؛ سؤال اول شان در خصوص اینکه آیا واقعیت دارد که پیامبر دستور به خشک کردن برخی از چاه ها داده باشند در آن زمان؟

استاد جباری:

گزارشی که مربوط به جنگ بدر در برخی از متون تاریخی آمده جریان حباب بن منذر که می گویند به حباب ذوالرای معروف شد این روایت را نقل کردند که رسول خدا (ص) قبل از بدر جای را اُطراق کردند قبل از اینکه برسند، بدر خب منطقه ای بود حدود 150-155 کیلو متری جنوب مدینه به سمت مکه که می رویم حالا مسیر مدینه تا مکه را سه قسمت بکنیم آن قسمت اولش چون 450 کیلو متر است حدوداً، حدود 150 کلیو متری جنوب مدینه است تقریباً، منزلگاه بوده چند تا چاه آب بوده و چاه هم در آنجا غنیمت بوده در جزیرة العرب به هر حال و پیامبر اکرم قبل از بدر اردو زده بعد این آقای حباب بن منذر مثلاً گفته که یا رسول الله اینجا که اردو زدید با امر الهی بوده یا تدبیر خودتان؟ فرمودند نه امر الهی نبود نیست در کار نیست، گفته پس برویم چاه ها را متصرف بکنیم همه چاه ها را کور کنیم پور کنیم و یک چاه را برای خودمان نگهداریم که دشمن بیاید و با فقدان آب مواجه بشود و یک امتیازی برای ما شود و پیامبر هم این را پسندیده باشد و رفتند و این کار را کردند و دشمن هم آمده با یک حوضچه ای مواجه شده که مسلمان ها برای خودشان درست کرده بودند  که متأسفانه در این فیلم محمد رسول الله (ص)، که مصطفی عقاد ساخت، آنجا هم بر اساس همین روایت مجعول  و نادرست آن فیلم را ساخت، با چند دلیل، هم دلیل سیره ای هم دلیل قرآنی و روایی درست نیست و هم دلیل تاریخی، قبل از اینکه این چند نکته را عرض بکنم ارجاع می دهم عزیزان را به مرحوم علامه سید جعفر مرتضی عاملی در کتاب الصحیح من سیرة النبی الأعظم (ص) که ترجمه هم شده به عنوان سیره صحیح پیامبر اعظم یک ترجمه آن هست، یک ترجمه هم به عنوان سیرت جاودانه، دو تا از دوستان ترجمه کردند، آقای دکتر محمد سپهری به عنوان سیرت جاودانه ترجمه کرده و جناب آقای تاج آبادی هم به عنوان سیره صحیح پیامبر بزرگ اسلام ترجمه شده و خود آن هم در نرم افزارها موجود است، 35 جلد است، در بحث مربوط به بدر مفصل به این روایت مجعول پرداخته اند و نقد کردند، و نقد تاریخی آن این هست که اصلاً منطقه ای که مسلمان ها در آن بودند منطقه دورتر بود از چاه های بدر، قرآن می گوید

«إِذْ أَنْتُمْ بِالْعُدْوَةِ الدُّنْيَا وَهُمْ بِالْعُدْوَةِ الْقُصْوَىٰ وَالرَّكْبُ أَسْفَلَ مِنْكُمْ ۚ وَلَوْ تَوَاعَدْتُمْ لَاخْتَلَفْتُمْ فِي الْمِيعَادِ»

انفال/42

آن کرانه نزدیکتر به مدینه شما بودید که آنجا از چاه های بدر فاصله داشت؛ سوره مبارکه انفال که اصلاً به مناسبت جنگ بدر نازل شد به سرة البدر هم معروف شده، مثلاً ابن عباس سورة البدر ذکر کرده آیه 11 این سوره ضمن شمردن یکی از امداد های غیبی، چون هفت گونه امداد غیبی در بدر متوجه مسلمان ها شد، یکی نزول باران در شب بدر بود، یعنی شب 17 رمضان سال دوم هجری باران نازل شد

«وَيُنَزِّلُ عَلَيْكُمْ مِنَ السَّمَاءِ مَاءً لِيُطَهِّرَكُمْ بِهِ وَيُذْهِبَ عَنْكُمْ رِجْزَ الشَّيْطَانِ وَلِيَرْبِطَ عَلَىٰ قُلُوبِكُمْ وَيُثَبِّتَ بِهِ الْأَقْدَامَ»

انفال/11

چهار ثمره برای نزول باران ذکر می کند که یکی از آنها «لیطهرکم به» هست اگر اینها دسترسی به چاه ها داشتند و آب به وفور در اختیار شان بود که دیگر نیاز به نزول باران نبود که «لیطهرکم به» باشد، و روایات ذیل این آیه هم می گوید آب خوبی آمد و سیل جاری شد و در این گودال ها پر شد و صبح مسلمان ها از این آبها برای غسل و وضو استفاده کردند، این هم دلیل قرآنی و دلیل روایی در این ارتباط دلیل روایی دیگر آن گزارشی است که مرحوم شیخ طوسی در کتاب امالی خودش دارد، الأمالی مرحوم شیخ طوسی این به نحوی رشادت امیرالمؤمنین (ع) را نقل می کند که مرحوم شیخ عباس قمی در مفاتیح هم اگر دوستان مراجعه کنند در اعمال شب 17 ماه رمضان که می رسد ایشان این جریان را نقل می کند که در این شب امیرالمؤمنین (ع)، پیامبر فرمود که ما آب نداریم کسی هست که برود آب بیاورد؟ همه ساکت ماندند، چرا ساکت ماندند اگر چاه دم دستش بود می رفتند همه می آوردند کاری نداشت، امیرالمؤمنین برخواست، دلو را برداشت در آن تاریکی وارد محدوده و قلمرویی شد که دشمن در آن قرار داشت، منتهی شب بود تاریک بود، همه هم که اینطور نبود که لباس فرم نظامی خاصی داشته باشند و حضرت رفتند و از چاه آب برداشتند و آوردند و آنجا به عنوان معجزه یا کرامت برای امیرالمؤمنین که سه بار حضرت با یک باد شدیدی مواجه شد نشست کمی صبر کرد بعد رسید به پیامبر، پیامبر پرسید چرا طول کشید عرض کردند که سه بار بادی وزید من ناچار شدم بنشینم، پیامبر فرمود فهمیدی آن باد چه بود، آن نسیم باد اول جبرئیل بود با هزار فرشته نازل شد برای کمک به ما به تو سلام کردند، آن دومی میکائیل بود و سومی اسرافیل سه فرشته مقرب هر کدام با هزار تا، سه هزار و سه ملک در یک شب بر علی سلام کردند از کرامات امیرالمؤمنین هست، خب این هم باز مؤید این هست که پس آب در اختیار نداشتند؛ نکته آخر هم این هست که با سیره و سنت و توصیه های پیامبر سازگار نیست که آب را بر دشمن ببندد، این سنت سیره امثال معاویه است در جنگ صفین معاویه آب را بر سپاه امیرالمؤمنین بست

مجری:

امیرالمؤمنین که دیگر نفس پیامبر هست و الگویش پیامبر است این کار را نکرده

استاد جباری:

بله، و بعد امیرالمؤمنین را فرستاد، از جمله اباعبدالله (ع) آن شب یکی از فرماندهان اباعبدالله بود حضرت تاختند رفتند آب را از دست سپاه معاویه گرفتند فرات را آزاد کردند، امیرالمؤمنین فرمود «هذا اول فتح ببرکة الحسین» یعنی قبل از اینکه جنگ صفین راه بیفتد یک فتح این چنینی حاصل شد، آن وقت امیرالمؤمنین آب را رها کردند در اختیار سپاه معاویه گذاشتند، و جدای از این از خود پیامبر اکرم روایت هست که «لکل کبد حراء» هر جگر تشنه ای ولو جگر یک حیوان باشد حقی از آب دارد، و لذا این روایت قطعاً با سیره پیامبر سازگار نیست، با روش امثال معاویه سازگار است که به اصطلاح امروز می گویند روش ماکیاولی، یعنی ماکیاول می گوید شما اگر می خواهید حکومت بکنید از هر طریقی می توانید به مقصد تان برسید، معاویه هم این روش را داشت، از طریق دروغ و نیرنگ و فریب و حقه بازی نقض پیمان، اما در سیره پیامبر چنین چیزی نبوده، مجموع این شواهد این گزارش را رد می کنند.

مجری:

خیلی متشکرم

استاد جباری:

و باز این نکته را اضافه کنم که لازمه پذیرش این گزارش این است که حباب ذوالرای عقلش بیشتر از پیامبر می رسیده، حباب بن منذر، یعنی پیامبر اکرم تشخیص نداده آب در اختیار داشتند، ولو اینکه در اختیار دشمن بگذارند، همین که کنار آب بودند یک امتیازی است، مثلاً چرا نرود پیامبر در حالی که به جزیرة العرب آشنا بوده، اینطور نبوده که حباب بهتر از پیامبر می شناسد، حباب اهل مدینه بوده پیامبر اهل مکه بوده می شناخته این مناطق را

مجری:

خیلی متشکریم خب بحث اینکه آیا واقعاً در یکی از جنگ ها آقای جوکار در ذهنش نبوده که آیا اتفاق افتاده واقعاً؟

استاد جباری:

بله در جنگ خندق عمرو بن عبدود را که امیرالمؤمنین به قتل می رساند از روی کرامت او را عریان نمی کند اتفاقاً در حالات او هست که چون غنیمت جنگی را از آن فرد مقتول می کندند، زره بوده لباسش بوده، می بردند برای غنیمت

مجری:

حتی در جاهلیت آن سیره  شنیع مصلح کردن هم بوده

استاد جباری:

مصلح کردن بوده و جدای از آن اصلاً غنیمت می بردند لباس طرف را، امیرالمؤمنین لباس عمرو را در نیاورد با کرامت رد شد و دارد خواهر عمرو اشعاری سرود افتخار می کرد، یعنی در مدح امیرالمؤمنین که، اما برادر من به دست کسی کشته شد که این چنین جوانمرد است و او را عریان نکرد، و باز مشرکان پیشنهاد کردند که وجهی بدهند که جسد عمرو بن عبدود را تحویل بگیرند، پیامبر اکرم فرمود «جيفَةِ حِمَارٍ» مثل نعش الاغی است ارزشی ندارد ببرید، در آن زمان هم پیدا است که گاهی برای تحویل جنازه به دشمن یک پولی می دادند، اما پیامبر اکرم هم اینجا با کرامت عبور کردند از کنار آن

مجری:

درست است، اما سؤال سوم این است که آیا جواز برپایی حکومت در عصر غیبت هست، که این بحث خیلی هم شده

استاد جباری:

بله این بحث در جای خودش مفصل انجام شده و آن روایاتی که بعضاً گفتند هر رایتی که در دوران قبل از قیام قائم (عج) برافراشته شود رایت باطل هست، اینها را مفصل جواب دادم، مراد از آن رایت باطل رایت ها و پرچم هایی است که ادعای مهدویت می کند، امامت به معنای باطل دارد و الّا اگر قیام شکل بگیرد و در آن قیام یک حرکت حقی و شعار حقی در مسیر حق شکل بگیرد اصلاً نیاز به روایت نداریم، عمومات قرآن و عمومات روایات اهل بیت و سیره اهل بیت مثلاً امام صادق (ع) از قیام زید دفاع می کند شیعیان را تشویق می کند و می فرماید وای بر کسی که ندای مظلومیت زید را بشنود و اجابت نکند، خب از همینجا شما بیایید تسریع بدهید در دوران غیبت حالا یک حرکتی پرچم حقی برافراشته شود و بنا باشد مثل حاکمیت جمهوری اسلامی باشد، در جمهوری اسلامی پرچم برافراشته شد برای اینکه با آن فساد فرهنگی فساد اخلاقی فساد اعتقادی، فساد سیاسی دوران پهلوی علیه لعنة مقابله بکند و انصافاً در طول این چهل و چند سال همچنان دشمن دارد فشار می آورد از جهات مختلف اما بالأخره یک حکومتی برپا است در این حکومت داعیه و شعار و عملش در واقع این حرکت به آن سمت است که چطور ممکن است گاهی چیزهای دیگری هم باشد، اما حرکت در این سمت است شعار در این سمت است و همین دیشب من نگاه می کردم شبکه قرآن بود این نونهالان این دخترانی که تازه به سنت تکلیف رسیده بودند و اینها در همان برنامه حسینیه معلی جمع شده بودند و یک برنامه خیلی خوبی بود،   اینها ارشاد می شدند که از این به بعد محرم کیست نامحرم کیست، شما چه تکلیفی دارید نسبت به نماز، خب کجا بود این وضعیت در زمان طاغوت در تلویزیون ما که بیایند به دختران ما آموزش بدهند که شما از این سن دیگر تکالیفی دارید، این از برکات این نظام و این پرچم است که این برافراشته شده قطعاً ما عمومات قرآن و عمومات روایات اهل بیت و سیره اهل بیت همه مؤید اینها است.

مجری:

درست ست خیلی متشکریم جناب آقای دکتر جباری بابت این لطفی که فرمودید و این سعه صدری که داشتید در خصوص پاسخ به سؤال دوست عزیزمان جناب آقای جوکار، من تشکر می کنم از دوست عزیزمان امیدوارم که پاسخ به سؤالش را گرفته باشد.

استاد در حد وقتی که داریم همیشه در طول تاریخ یک اتفاقاتی افتاده و  تکرار شده مثلاً زمانی که امیرالمؤمنین (ع) یک عده ای مثل طلحه و زبیر یک زمانی محکم پشت آقا ایستادند و دفاع کردند از حق امامت ایشان بعد وقتی که حضرت به آن خلافت ظاهری رسیدند، اینها به چیزی نرسیدند رفتند منکر خیلی از مباحث شدند، دوباره می بینیم در همین جمهوری اسلامی خودمان در همین نظام عده ای آمدند، یک زمانی سینه چاک آقا امام زمان بودند و بعد دیدند در اینجا هم به جایی نرسیدند به امیال دنیوی شان امروزه در شبکه ها و در رسانه های وابسته به غرب و دشمن این انقلاب منکر حتی وجود آقا امام عصر می شوند، نمونه اینگونه کارها را هم در زمان غیبت آقا امام عصر داشتیم همانگونه که فرمودید در زمان امام موسی کاظم عده ای آمدند حتی امامت امام رضا را بعد از شهادت امام کاظم منکر می شوند، نمونه ای را هم داشتیم در عصر غیبت در زمانی که نایبان حضرت بودند؟

استاد جباری:

بله همانطور که عرض کردم وقتی که دوران نیابت نایب دوم رسید، حالا همان وعده ای که دادم راجع به مدت نیابت نایب اول همینجا خوب است عرض بکنم چون متأسفانه درباره تاریخ ولادت و وفات نایب اول گزارش دقیقی نداریم که چه زمانی متولد شد، اما اینکه در سن 10سالگی یا 11 سالگی آمده به خانه امام هادی (ع) حدس زده می شود که اگر در عوان دوران امامت امام هادی آمده باشد باید مثلاً متولد دهه 20 قرن سوم باشد، یعنی 220 مثلاً بین 210 تا 220 باید متولد شده باشد و اما اینکه چه زمانی از دنیا رفته اختلافی وجود دارد، بعضی با توجه به اینکه یکی از معارضان نیابت نایب دوم یعنی محمد بن عثمان بن سعید عمری کسی بوده به عنوان احمد بن هلال کرخی عبرتایی، از مناطق بغداد است، عربتا را هم گفتند از قراء نزدیک بغداد بوده، لذا کرخی و عبرتایی هر دو معارض هم نیستند از مناطق اطراف بغداد بوده، و باز این از جمله موارد عبرت آموز هست، یعنی بحث عاقبت بخیری باید همیشه آدم این دعا را داشته باشد، این مشمول لعن امام عصر قرار گرفت، در حالی که قبل از آن جزو شیعیان بود، جزو راویان حدیث بود از اصحاب امام هادی، امام عسکری (ع) بود، دنیا طلبی مانع شد اینکه دوران نیابت نایب اول را اینها ساکت بودند، نمی توانستند حرف بزنند، همین که پسر او آمد اینها سر برافراشتند و مثلاً با خودش فکر کرده که من با این سابقه تقدس و علم و اینها چرا من نه، چرا من نایب نشوم، و 54 سفر حج انجام داده بود که مثلاً 20 سفر آن با پای پیاده بوده و این آنقدر مقدس بوده نزد شیعیان که وقتی که توقیع امام عصر در لعن او صادر می شود شیعیان باور نمی کردند، مجدداً بعدش مراجعه به نایب سوم می کنند، در آن زمان حسین بن روح ناچار می شود توقیع از ناحیه امام عصر ظاهر بکند، حالا این احمد بن هلال کرخی یکی از معارضان بود سال وفات او را 267 گفتند، یعنی 7 سال بعد از شروع غیبت کبری، چون این معارض نایب دوم بده حدس زدند پس تا سال 267 نایب اول باید از دنیا رفته باشد، این یک حدسی است؛ اما من در همان بحثی که داشتم راجع به همان بحث سازمان وکالت آن کتابی که تدوین شد و  عزیزان شاید آشنا باشید، کتاب سازمان وکالت و نقش آن در عصر ائمه (ع) که در نرم افزار هم الحمد الله هست، نرم افزار سیره معصومان که مرکز کامپیوتری نور این را تهیه کرد، در این نرم افزار سیره معصومان متن این کتاب موجود است، انتشارات مؤسسه امام خمینی این را چاپ کرده، در نرم افزار جامع منابع تاریخ اخیراً هم توسط مرکز کامپیوتری نور در آمد، در آنجا هم باز متن کتاب هست، حالا به هر حال تتبع که می کردم رسیدم به یک روایتی که این روایت در دلایل الإمامة طبری آمده، شخصی هست به نام ابوالعباس دینوری، می گوید «بعد سنة او سنتین من وفاة ابی محمد» یکی دو سال بعد از وفات امام عسکری این می آید به بغداد و وجوه شرعی داشته، وجوه شرعی خمس و امثال اینها از شیعیان دینور منطقه ای نزدیک کرمانشاه، آن زمان منطقه شیعه نشین بوده از آنجا می آورد و در بغداد می بیند که نایب اول از دنیا رفته نایب دوم به جای او نشسته اما یکی دو تا معارض دارد، شخصی است به نام اسحاق احمر، شخص دیگری به نام باقطانی و می رود آنها را می بیند، خانه های شان خدم و حشم و خیلی با جلال و شکوه و خیلی به دل او نمی نشیند، می آید پیش نایب دوم خانه او را خیلی محقر و ساده خیلی متواضع و یک کرامتی هم از او می بیند، یقین می کند که این نایب دوم هست و اموال را به او تحویل می دهد، این نشان می دهد که پس یکی دو سال بیشتر دوران نیابت نایب اول طول نکشیده، که می گوید «بعد سنة او سنتین من وفاة ابی محمد»، خب این نشان می دهد که با این طریق به نحوی کشف می شود که خیلی طول نکشیده دوران نیابت نایب اول، نایب دوم همانطور که عرض شد، معارضینی پیدا کرد، در همان آغاز یک مدت اسحاق احمر، یک مدت باقطانی و بعد کم کم احمد بن هلال کرخی، یکی بوده به نام محمد بن علی بن بلال، یک مقدار که می گذرد فردی بوده به نام شریعی، شریعی باز از معارضان بوده، باز ابوبکر بغدادی، ابوبکر محمد بن عثمان بغدادی به این عنوان معروف بوده، یکی بوده به نام ابو دلف مجنون، این چند نفر از معارضان نیابت نایب دوم بوده، اما این بزرگوار با زیرکی با تدبیر در فضای بغداد، که بغداد در آغاز دوران غیبت صغری پایتخت و مرکز خلافت سامرا بود، مستحضر هستید از سال221-222 تقریباً که دوران معتصم بود و سامرا بنا شد دیگر مرکز خلافت عباسی از بغداد منتقل شد به سامرا همینطور بود تا دوران امام هادی هم احضار به سامرا شد و امام عسکری همینطور تا غیبت صغری هم شروع شد 260 همینطور تا سال 279، در سال 279 بود که معتمد پایتخت را منتقل کرد به بغداد مجدداً و به بغداد برگشت، حدوداً 50 سال سامرا پایتخت بود و برگشت به بغداد یعنی 19 سال بعد از آغاز غیبت صغری بغداد پایتخت شد و این در حالی بود که نواب هم در بغداد داشتند ایفای نقش می کردند، نایب اول در بغداد بود، نایب دوم هم همینطور، آن وقت بعد رسید عصر متعضد، بعد از معتمد دوره متعضد، مرحوم شیخ طوسی بیانی دارد، کلامی دارد در کتاب الغیبة از سختی کار نایب دوم، می گوید اینقدر فضا سخت بود در بغداد «و السیف کان السیف یقطر دماً فی عصر معتضد» از شمشیرها خون میچکید در عصر معتضد عباسی و حتی گاهی حساس شد روی کارهای نایب دوم و بو برد که اینها دارند کارهایی می کنند وجوهاتی می گیرند، جاسوس فرستاد، دارد که معتضد بعضی ها را فرستاد گفت که بروید، پیش همین محمد بن عثمان و کسانی که با او سر و کار دارند از این پولها ببرید و بگویید ما شیعه هستیم یک مقدار وجوه شرعی آورده ایم می خواهیم تحویل بدهیم، در گزارش هست که تا چنین دستوری داد به آن چند نفر، توقیعی از ناحیه امام عصر (عج) صادر شد به نایب دوم و او منتقل کرد به همه دستیارانش که تا اطلاع ثانوی از پذیرش هرگونه وجهی خود داری شود به تعبیر ما، یکی از این جاسوس ها آمد پیش یکی از دستیاران نایب دوم محمد احمد بن جعفر قطان قمی شخصیت بزرگواری بوده این می آید پولها را می دهد، می گوید نه اشتباه آمدی ما اصلاً چنین برنامه ای نداریم و چنین کاری نداریم و تحویل نمی گیرد و همینطور تا اینکه خطر رفع شد دیگر اینها مجدداً فعالیت شان را شروع می کنند.

مجری:

کدام یک از این چهار نایب بزرگوار حتی یک دوره ای در زندان هم بودند

استاد جباری:

نایب سوم است که حدود 5 سال از 312 تا 317 در حصر بودند

مجری:

چقدر سخت بوده، بعضی اوقات آدم همینطور می شنود نایب اول، دوم، سوم آن فضا را وقتی ببیند آن وقت می فهمد چه سختی هایی کشیدند

استاد جباری:

در یک گزارشی داریم که نایب دوم می خواست دستور العملی، توقعی از ناحیه امام عصر (عج) را منتقل بکند به یکی از دستیارانش به نام ابن متیل قمی، جعفر بن احمد متیل، قرار شان کجا است؟ در خانه نیست، قرار شان در یک خرابه ای است، خرابه عباسیه بغداد می روند در آنجا و توقیع را می خوانند برای او و دستور العمل را می دهد، آن توقیع را محو می کند بیرون می آیند این راه خودش را می رود او هم راه خودش را می رود، یک چنین فضای سختی بوده و در چنین فضایی حدود 42 سال تقریباً نیابت کرد و در سال 304 حدوداً نیابت رسید به حسین بن روح نوبختی این شخصیت بزرگوار از خاندان نوبختیان بوده

مجری:

حیف که وقت مان به پایان رسید استاد باز ما سؤال ها را نرسیدیم، قبر این چهار بزرگوار هم مشخص است کجا است دیگر؟

استاد جباری:

بله در بغداد مشخص است

مجری:

هر چهار تا کنار هم است؟

استاد جباری:

نه کنار هم نیستند بعضی ناحیه غربی بغداد بعضی ناحیه شرقی بغداد هست

مجری:

ان شاءالله که بیننده ها بروند زیارت آنها

استاد جباری:

ان شاءالله بله این حداقل کاری است که می شود در حق اینها قدر شناسی کرد، و شخصیت های بزرگی هم هستند، آثاری دارد و استجابت دعا کنار قبور شان مطرح شده

مجری:

خیلی متشکریم وقت مان به پایان رسید استاد تشکر می کنیم از شما بخاطر این حضور گرم تان، باز هم تبریک می گویم این ایام را خدمت شما همچنین خدمت بینندگان وقت نیست فقط ما را دعا کنید از دعای خیرتان فراموش نکنید و ایام ماه شعبان هست و ان شاءالله بتوانیم از دعای خیر شما بهرمند شویم و  از دست اندر کاران عزیزمان در شبکه حضرت ولی عصر (عج) و تشکر از جناب آقای دکتر جباری همه شما را به خدای منان می سپاریم .

اللهم عجل لولیک الفرج.


آینه تاریخ - پاسخ به شبهات تاریخی>

نواب اربعه نیمه شعبان وکلای حضرت غیبت صغری شیعه سامرا عثمان بن سعید سوالات تاریخی استاد جباری