-
تاریخ بدون روتوش - فرهنگ یونان 23 خرداد 1403
1:23:31 دقیقه -
تاریخ بدون روتوش - دموکراسی و فلسفه یونان 16 خرداد 1403
1:30:50 دقیقه -
تاریخ بدون روتوش - ذهنیت های کلیشه ای در خصوص اهمیت یونان ( دموکراسی) 9 خرداد 1403
1:25:44 دقیقه -
تاریخ بدون روتوش - تمدن یونان 2 خرداد 1403
1:16:41 دقیقه -
تاریخ بدون روتوش - بازخوانی نو از آیین زرتشت و ایران باستان 19 اردیبهشت 1403
1:31:53 دقیقه -
تاریخ بدون روتوش - بازخوانی نو از آیین زرتشت و ایران باستان 9 اسفند 1402
1:19:19 دقیقه -
تاریخ بدون روتوش - بازخوانی نو از آیین زرتشت و ایران باستان 11 بهمن 1402
1:21:13 دقیقه -
تاریخ بدون روتوش - بازخوانی نو از آیین زرتشت و ایران باستان 27 دی 1402
1:15:51 دقیقه -
تاریخ بدون روتوش - بازخوانی نو از آیین زرتشت و ایران باستان 20 دی 1402
1:20:35 دقیقه -
تاریخ بدون روتوش 24 آبان 1402
1:18:44 دقیقه -
تاریخ بدون روتوش - بازخوانی نو از آیین زرتشت و ایران باستان 17 آبان 1402
1:25:00 دقیقه -
تاریخ بدون روتوش - بازخوانی نو از آیین زرتشت و ایران باستان 10 آبان 1402
1:25:34 دقیقه -
تاریخ بدون روتوش - بازخوانی نو از آیین زرتشت و ایران باستان 19 مهر 1402
1:24:46 دقیقه -
تاریخ بدون روتوش - بازخوانی نو از آیین زرتشت و ایران باستان 12 مهر 1402
1:21:47 دقیقه -
قسمت نود و یک برنامه تاریخ بدون روتوش با کارشناسی استاد حسینی (فصل سوم)
1:10:34 دقیقه
تاریخ بدون روتوش - بازخوانی نو از آیین زرتشت و ایران باستان 5 مهر 1402 -
تاریخ بدون روتوش - بازخوانی نو از آیین زرتشت و ایران باستان 29 شهریور 1402
1:19:24 دقیقه -
تاریخ بدون روتوش - بازخوانی نو از آیین زرتشت و ایران باستان 31 خرداد 1402
1:28:34 دقیقه -
تاریخ بدون روتوش - بازخوانی نو از آیین زرتشت و ایران باستان 24 خرداد 1402
1:26:18 دقیقه -
تاریخ بدون روتوش - بازخوانی نو از آیین زرتشت و ایران باستان 17 خرداد 1402
1:26:42 دقیقه -
تاریخ بدون روتوش - بازخوانی نو از آیین زرتشت و ایران باستان 3 خرداد 1402
1:29:03 دقیقه -
تاریخ بدون روتوش - بازخوانی نو از آیین زرتشت و ایران باستان 27 اردیبهشت 1402
1:47:03 دقیقه -
تاریخ بدون روتوش - بازخوانی نو از آیین زرتشت و ایران باستان 20 اردیبهشت 1402
1:29:07 دقیقه -
تاریخ بدون روتوش - بازخوانی نو از آیین زرتشت و ایران باستان 13 اردیبهشت 1402
1:26:53 دقیقه -
تاریخ بدون روتوش - بازخوانی نو از آیین زرتشت و ایران باستان 6 اردیبهشت 1402
1:25:9 دقیقه -
تاریخ بدون روتوش - بازخوانی نو از آیین زرتشت و ایران باستان 10 اسفند 1401
1:27:56 دقیقه -
تاریخ بدون روتوش - بازخوانی نو از آیین زرتشت و ایران باستان 3 اسفند 1401
1:26:11 دقیقه -
تاریخ بدون روتوش - بازخوانی نو از آیین زرتشت و ایران باستان 19 بهمن 1401
1:17:43 دقیقه -
تاریخ بدون روتوش - بازخوانی نو از آیین زرتشت و ایران باستان 12 بهمن 1401
1:18:50 دقیقه -
تاریخ بدون روتوش - بازخوانی نو از آیین زرتشت و ایران باستان 5 بهمن 1401
1:24:00 دقیقه -
تاریخ بدون روتوش - بازخوانی نو از آیین زرتشت و ایران باستان 28 دی 1401
1:25:10 دقیقه -
تاریخ بدون روتوش - بازخوانی نو از آیین زرتشت و ایران باستان 21 دی 1401
1:07:12 دقیقه -
تاریخ بدون روتوش 23 آذر 1401
1:28:25 دقیقه -
تاریخ بدون روتوش 5 مرداد 1401
2:01:54 دقیقه -
تاریخ بدون روتوش 29 تیر 1401
1:27:23 دقیقه -
تاریخ بدون روتوش 15 تیر 1401
1:26:29 دقیقه -
تاریخ بدون روتوش 8 تیر 1401
1:29:05 دقیقه -
تاريخ بدون روتوش 1 تیر 1401
1:26:04 دقیقه -
تاریخ بدون روتوش 11 خرداد 1401
1:28:29 دقیقه -
تاریخ بدون روتوش 4 خرداد 1401
1:25:32 دقیقه -
تاریخ بدون روتوش 28 اردیبهشت 1401
1:30:42 دقیقه -
تاریخ بدون روتوش 21 اردیبهشت 1401
1:29:01 دقیقه -
تاریخ بدون روتوش 14 اردیبهشت 1401
1:14:47 دقیقه -
تاریخ بدون روتوش 24 فروردین 1401
1:23:50 دقیقه -
تاریخ بدون روتوش 17 فروردین 1401
1:28:45 دقیقه -
تاریخ بدون روتوش 3 فروردین 1401
1:4:23 دقیقه
تاریخ بدون روتوش - قربانی کردن انسان ها در تاریخ یونان
قسمت صد و ششم برنامه تاریخ بدون روتوش با کارشناسی استاد حسینی
دیگر قسمت ها
عنوان برنامه: تاریخ بدون روتوش
تاریخ: 30/ 0۳/ 140۳
استاد: آقای حسینی
قسمت:106
بسم الله الرحمن الرحیم اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم.
استاد: حسینی
عرض سلام و ادب و احترام خدمت شما بینندگان عزیز و ارجمند بیننده سی و دومین قسمت از فصل سوم سلسله برنامه تاریخ بدون روتوش هستیم قسمت صد و ششم به صورت در مجموع دارد تقدیم حضور شما عزیزان و بزرگواران می شود و می دانید که ما در برنامه فصل اول تمرکز روی بحث زرتشت بود فصل دوم تاریخ هخامنشیان فصل سوم ادامه دادیم بحث هخامنشیان را منتهی با تاکید بر کتیبه الواحی که باقیمانده است اتاق فرمان صدایم داخل اینجا دارد اکو می شود و همچنین برنامه ما این قسمت که داریم تقدیم حضورتان می کنیم دیگر چهار سال شد دیگر چهار سال شمسی قمری که می شود بحث ولادت حضرت معصومه (سلام الله علیها) سالروزی که برای تحت معصوم (سلام الله علیها) گرفته می شود که همزمان با تاسیس شبکه جهانی ولیعصر (عجل الله و تعالی فرجه الشریف) بود و به صورت شمسی ما الان چهارمین سالی است که داریم این برنامه را تقدیم حضور شما عزیزان و بینندگان می کنیم.
چهار سال گذشت ما در این چهار سال سه سوال ثابت داشتیم در این برنامه مطرح کردیم پاسخی داده شد یا نشد دیگر خودتان می توانید قضاوت کنید و هفت سوال به آن اضافه کردیم ده سوال و بعد از این چهار سال دیگر پاسخ داده نشدند به چند سوال خیلی دیگر به نظر عجیب می آید تلاش هایی صورت گرفت دیدید ولی خوب تلاش ها قطعاً اگر کامروا شده بودند در آن تلاشهایی که انجام داده بودند تا الان خودشان یک ابراز رضایتی می کردند و به هر حال می دانند خودشان که این سوالات پاسخی طبیعتا به آن داده نشده است و فکر می کنیم که صادر نخواهد شد.
یعنی چهار سال که هیچ چهل سال ما این را تکرار کنیم پاسخ نسبت به این سوالات پاسخ علمی پاسخ مستند مستدل قابل دفاع وجود ندارد حداقل بر اساس آن منابعی که الان باقی مانده است ولی خوب بعد از چهار سال ما یک مسئله ای است امشب مطرح خواهم کرد در آخر برنامه یک پیشنهاد و یک درخواست برای مناظره است با شخصی خیلی خاص و واضح خیلی ویژه ان شاء الله دعوت خواهیم کرد برای مناظره منتها بحث هم ادامه بدهم آخر برنامه به آن می پردازم.
ما بحث یونان را مطرح کردیم و گفتیم در آن سیر تاریخ هخامنشیان که به خشایارشاه رسیدیم به خشایار شاه رسیدیم خشایار شاه حملهای که دارد به بحث به یونان به آتن درگیری هایی که رخ داده است یونان اصلا چی بوده است و چه ادعاهای خطای راجع به یونان مطرح شده است یا بزرگنمایی های راجع به یونان بوده است چند قسمت است که داریم در مورد اینها می گوییم در زمینه جغرافیایی در زمینه تمرکز فرهنگیشان در زمینه مباحث نظامیشان خواهیم پرداخت در مسائل بحث دموکراسی که در آتن مطرح می کنند در مورد هژمونی که در مورد یونان می سازند اینها را در موردش جزئیات شروع کردیم متناسب با برنامه و با حجمی زمانی که باید در این برنامه به آن بپردازیم از لحاظ زمانی پرداختیم در این قسمت می خواهیم نکته دیگری را گوشزد کنیم اگر خاطرتان باشد قسمت قبل عرض کردم که اینها خودشان خیلی نژادپرست بودند به تعبیری و به نوعی به مصطلح معروف نژادپرستی گفته می شود به این بقیه را بقیه یونانی ها را بربر می دانستند اینها. یونانیها غیر یونانیها را بربرها می دانستند در مرتبه پایینتری می دانستند و این جهان بینی فراگیری بوده است در یونان چه سیاسیونشان حکامشان چه فلاسفه شان رویکرد و این دیدگاه را داشتن می خواهیم این قسمت یک چیزی فراتر از این را عرض کنیم ببینیم با دیگران که اینگونه دیدشان به آن شکل بود که عرض کردیم حالا نسبت به خودشان چه اتفاقاتی رخ می داده است.
یک مسئله مسئله قربانی کردن استو کشتن دیگران در یونان شاید شما بگویید در سایر ملل هم همینطوری ممکن است وجود داشته باشد موضوع یونان است گزارش هایی که ما داریم حتی از منابع یونانی خیلی راحت با هر بهانهای انسان کشته می شود و جان انسانها را می گیرند یکی از این بهانهها بهانههایی است که ایدئولوژیک است عقیدتی است و قربانی می شود انسانها و این را یک مقداری هم در مورد یونانش توضیح می دهم یک بحث حاشیه هم دارد بحث قربانی کردن باید به آن هم بپردازم فکر می کنم بحث کاملی شود در مورد قربانی کردن انسان ها یک نگاهی هم به چند جوامع دیگر خواهیم داشت اما در مورد یونان به صورت خاص ببینید ریشه قربانی کردن و کشتن دیگران که گاهی قربانی کردن انسان منظورم است اینجا به صورت خاص وقتی می گویم قربانی یعنی قربانی کردن انسان نه قربانی کردن ذبح حیوانات و این ها. جاری شدن اسطورهای است.
یعنی از آسمانها انگار آمده است روی زمین و آن اسطورههایی که در آسمان طراحی شده است و ساخته شده است انگار تسری پیدا می کند و روی زمین و رفتاری می شود که واقعا از طرف انسان ها دارد رخ می دهد و دیگران را می کشند و انسان ها را قربانی می کنند حالا دلایل مختلفی داشته است قربانی در تاریخ یونان هم همین شکل است یک دسته بندی می شود برایش آورد نمیخواهم در آن مباحثش بیفتم در تقسیم بندی و انواع مستندات را البته مستندات طبیعتا از آن منابع یونانی است. مثل پلوتارک یا پلوتارخ که ما پلوتار هم می گوییم گاهی و از هرودوت است و دیگران طبیعتا ایلیا و اودیسه هم مطالبی آمده بوده است که ما آن ها را به صورت نقل خواهیم گفت چون اگر بخواهیم به سراغ خود داستانها بریم شاید یک قسمت فقط یکی از داستان هایش را بگوییم در خلال این موضوع به الهیات یونان هم می پردازیم دیگر چه نوع الهیاتی داشته است.
در قسمت قبل من عرض کردم ذیل بحث تراژدی نویسی ها و آن مطالب و محتوایی که در عصر طلایی بوده است چه زمان چه آنچه که از هومر گفته شده است شاعر نابینای. یونانی چه از آیسوخلوس گفته شده بود چه از دیگران گفته شده بود دیگران برخی از عناوین را برای شما مطرح کردیم که این عناوین عناوین جالبی نیست یعنی اصلا اسطورههایی که ما در یونان داریم یعنی داستان هایی که دارند این اسطور ها نقش بازی می کنند خیلی داستانها داستان های چه تعبیری برایش به کار ببرم خیلی داستانها داستان های خلاف اخلاقی است خیلی داستانها داستان های ضد آن فضایل اخلاقی که هر کسی ممکن است قبول داشته باشد مثلا راستگویی و فلان این ها و داستان هایشان اصلا روی ریل این مباحث سوار است یعنی شما. مطرحترین تراژدیهای یونان را که ببینید در مورد اسطورهها و اسطورهپردازیهاشان مطالب را که شما می بینید خدایانشان هم دارند دائم در حالت خیانتی مثلا زاد و ولد می کنند و یک چنین شکل و شمایلی دارد که بعضی اوقات گفتنش یک مقداری نشدنی است در این برنامه بگوییم یعنی یک چیزهایی اصلا ساختند و گفتند که این خیلی روابط آشفته در آسمان ها است برای همین انگار در زمین منتقل شده است.
و در یونان یک حداقل بخش های از یونان ما گزارش های داریم که نشان دهنده آن شیوه های آسمانی منفی که در زمین هم تسری پیدا کرد یک جمع بندی وجود دارد در کتابی که. شش هفت بار من گفتم در موردش صحبت کردم من خودم الهام گیری کردم در مورد قضیه یونان از این کتاب کتاب اسطوره معجزه یونانی که نویسندش جناب آقای دکتر شروین وکیلی هستند یک جمع بندی داشت اینجا جمع بندی خوبی بود من گفتم به همین مراجعه کنیم مستقیم برای مقدمه بحثمان خیلی خوب است در زمان ذخیره کنیم ببینید در یک بخشی از این کتاب ماجرای آدم ماجرای آدم خواری و قربانی انسان تحت عنوان قربانی انسان آقای شروین وکیلی یاد کرده است از این داستان ها این مطلب را آورده است که در یونان روایت های مربوط به آدم خواری از آسمان ها آغاز. و به زمین ختم می شود چنانکه گفتیم که در کتابشان چند جا اشاره کردند به این موضوعات به تعبیری نخستین آدم خوار کرونوس بود که فرزندانش را می خورد او پس از آن توسط فرزندش پاره پاره شد اما پسرش هم به عادات پدر مبتلا بود زئوس خیلی زود حامی و همسر باردار خویش متیس را با فریبی بلعید تا از زاده شدن فرزندی که بنابر پیشگویی پروتئوس از خودش قویتر یا پروتئوس از خودش قویتر می شد جلوگیری کند. متیس به این ترتیب از میان رفت اما فرزندی که در شکم داشت بعدها با نام آتنا از سر پدرش بیرون جهید و حامی مردم آتن شد که می دانید آنچه که تحت عنوان اسطوره پردازی می کند در مورد نامگذاری شهر آتن هم از همین آتنا گرفته شده است داستان مشهوری که می گویند به رقابت افتاد آتنا و بعد بعد از اینکه رقیبش چشمه آبی که جوشاند برای مردم آتن موقع نامگذاری نشده بود منطقه آتن چشمه آبی که جوشید از طرف رقیبش این چشمه آب شور بود بعد آتنا دست را بر زمین گذاشت. درخت زیتونی رویید بعد به میمنت این آتنا اسم شهر آتن را آتن گذاشتند.
دارد اشاره می کند به آن داستان و درست هم است واقعا همین است ترجمه این تراژدی ها این داستان سراییها که مراجعه می کنیم می بینیم که همین مدلی بوده است و این قضیه زئوس که یکی از همسرانش باردار می شود آن هم باز فکر می کنم آن کسانی که دیگر بحث اسطور های یونانی کار کردند می دانند چه است همسرشان که باردار می شود بعد به او خبر می دهند می گویند این فرزندی که به دنیا بیاید به تو خیانت خواهد کرد قدرت خواهد گرفت همسر را با بچه اش خورد . یعنی یعنی قربانی کردن اگر ما این را قربانی کردن بدانیم که در ادامه اشاره می کنم به آن یک چیز عجیب غریبی است و بعد احساس سردرد کرد ولی داستان اینگونه است که احساس سردرد کرد بعد داد سرش را شکافت بچه که خوردهد بود از سرش بیرون آمد.
بعد می رویم جلوتر ایشان می گویند که آنگاه نوبت به مقلدانی زمینی رسید چنان که گفتیم لوکائون شاه آرکادیا و پنجاه پسرش به خاطر آدم خواری شهرت داشتند. در اودیسه هم می بنیم که همراهان اودیس به دست کوکلوپسی کوکلوپسا همان غولهای یک چشم آن مدل خاص بودن به دست کوکلوپسی به نام پولیفیموس خورده می شود در ایلیاد هم آخیل آخیل لئوس یا آخیلس بگوییم می دانید چیست؟ همین همان آشیل است احتمالاً همان آخیلس ایشان با این تعبیر اینجا آورده است آخیلئوس در ایلیاد هم آخیلس آخیلس به عنوان کسی که دشمنانش را می خورد مورد اشاره واقعی می شود این زبانزد هم در میان یونانیان رایج بوده است. که معتقد بودند مردم میسینیها مردم میسینی به قدری از اربابان اسپارتی خویش نفرت دارند که حاضرند آنها را زنده زنده بخورند به این ترتیب چنان می نماید که خاطرهای از آدم خواری احتمالاً مناسک آمیز اگر مناسک آمیز باشد می شود قربانی دیگر خاطره آدم خواری احتمالاً مناسک آمیز در میان یونانیان وجود داشته است این آدم خواری می توانسته با قربانی کردن آدمیان مرتبط بوده باشد این سنت اخیر تا مدتها در میان در یونانیان. در یونان باقی ماند و در زمان عصر طلایی که معجزه یونانی با شدت زیادی در حال رخ دادن بود قربانی شدن آدمیان برای خدایان امری غیر عادی و ناپسند شمرده نمی شد.
حالا در مورد اینکه واقعاً در آن دوره هم در کل آن منطقه یونان بخواهیم بگوییم که آدم کشتن قربانی کردن انسان خیلی خیلی مسئله عادی بوده است و هیچ تغییری رخ نداده بوده است شاید اینجا یک مقداری شود مراجعه کنیم به آن نوع رویکرد نویسنده اینکه کتاب که طبیعتا می خواسته است به چالش بکشد آن عناصری که در مورد یونان دوره طلایی مطرح بوده است اما شواهدی واقعاً وجود دارد که جان انسانها در یونان فرهنگ یونانی را ببینید این یونانی در دوره طلایی را ببینید در عصر زرین را ببینید این یونانی که ریشه تمدن غرب است را ببینید اینها بدون روتوشش است ما شواهدی داریم که انگار کشتن انسان ها خیلی عجیب و غریبی نبوده خیلی راحت در یونان با آن کنار می آمدند و عموم مردم هم یک رغبتی نشان می دادند وقتی بهانه پیدا می کردند برای کشتن مردم این دوتا یعنی بحث عدم ارزش جان انسان ها به قدری که لازم است یعنی خیلی مهم نبوده است انگار انسان کشته شود توسط آنها. در کنار سنتهایی که تحت عنوان قربانی کردن در یونان داشتند یک چیز فاجعه بار را دارد به تصویر می کشد ببینید در کتاب تاریخ هرودوت داستانی را می آورد که من اشاره کردم قسمت قبل به آن در جلد دوم بر اساس ترجمه جناب آقای مرتضی ثاقب فرد که ایشان می آید نبرد پلاته را می آورد و در قضیه نبرد پلاته به جنگ ها خواهم پرداخت صفحه نهصد و هفتاد و هشت جلد دوم این ترجمه این بخش پنجم. مطلبی که آورده است این است:
که می گوید آن مرد به محض رسیدن به شورا رفت و پیام مردونیه را تسلیم کرد مردونیه سردار ایرانی پیغام داده بود گفته بود آقا بیاید تسلیم شوید کنار بیایم با همدیگر ای یونانیها بیاید با هم کنار بیایید یکی رفت این پیام مردونیه را رساند یکی از اعضای شورا به نام لوکیداس اظهار عقیده کرد بهتر است پیشنهاد مردونیه را بپذیرید یک نفر آمد گفت آقا ایرانیان را با شما وارد جنگ نشویم این ها حمله کردند به ما وارد جنگ با اینها نشوید و آنگاه برای تصویب نهایی به همه مردم ارائه کند حالا این نمودی می خواهند بگویند از دموکراسی امکان نداشته است که بخواهند در رای مردم را در اینجا دخیل بدانند مگر اینکه ارائه کردند به معنای اظهار کردند و اعلام کردن باشد که این به معنای به آن شرایط بیشتر می خورد این لوکیداس آمد گفت بیاید سوال کنیم دیگر شورا گرفتند با هم صحبت چه اتفاقی برایش افتاد بله به هر حال بی درنگ در همان جلسه شورا بقیه آتنیهای عضو شورا از این اظهار نظر سخت ابراز بیزاری کردند در بیرون از جلسه نیز مردم به محض اطلاع از موضوع گرد لوکیداس را گرفتند دورش جمع شدند او را سنگسار کردند همین راحتی چرا شما چنین چیزی گفتید؟
بعد جالب است می گوید که در سالامیس نیز زنان آتنی همین که از ماجرای لوکیداس آگاه شدند سخت و هیجان آمدند و برآشفتند و به محل سکونت به محل سکونت لوکیداس یورش بردند و زن و کودکانش را بیرون کشیدند همگی را سنگسار کرد یعنی نه تنها آن شخص را کشتند خانوادهاش هم کشتند این هم دیگر گزارش هرودوت است گزارش بعدی حالا داستانش هم مفصل است رسیدیم به نبردها آن بخشهایی که لازم است اشاره می کنیم در اسپارت پلوتارک. یک گزارشی دارد در اسپارت می دانید منطقه اسپرت در یونان منطقهای بوده که خیلی تعالیم سختگیرانهای برای فرزندانشان اعمال می کردند باید جنگاور می شد دیگر در این جنگاوری مسیر این جنگاور کردند کودکان می مردند و این چیز خیلی عادی جلوه داده می شده است بدون لباس ازشان نگهداری می کردند در شرایط سخت ازشان نگهداری می کردند وظیفه یک بچه می دانستند که بیاید جنگاور شود و تو شرایط سختی بخواهد زندگی کند که ورزیده شود برای نبردها برای جنگ ها خیلی موفق نشدن می گویم در بحث جنگ ها اما اسپارت یک نوع برخوردی داشته اینکه جون آدمیزاد مهم نبوده است را ببینید نمونه اش، پلوتارک گزارش را می آورد بر اساس این ترجمه حیات مردان نامی رضا مشایخی که این هم کتابم که گفتن به فرمان محمدرضا شاه پهلوی نوشته شده است ای کاش یک بار می خواند خودش این کتاب درس عبرت می گرفت حیات مردان نامی جلد اول پلوتارک ترجمه مهندس رضا مشایخی چه اتفاقی می افتاده است برای اسپارت ها ببینید این چند صفحه صد و چهل و پنج صد و چهل و شش صد و چهل و هفت صد و چهل و هشت حالا من دیگر همه را نمیخوانم طبیعتاً ولی دارد در مورد نوع تربیت می گوید دیگر تربیت ها می گوید و. می رسد به بحث اسپارت در اسپارت اینجا را هم بله ببینید و اما در موضوع مهارت و تردستی اطفال اسپارتی صفحه شماره صد و چهل و هشت این ها را می فرستادند آدم بربایند و بکشند آن داستان معروف موضوعاتی که در مورد این تست های رشادت فرزندانشان می گرفتند آن به کنار اینجا مد نظرم است در معبد دیان اطفال زیر شلاق جان می دهند بدون اینکه یک بار ناله کنند.
شلاق زدن برای کودکان برای اجبارشان به همان آموزش های نظامی و زندگی در آن شرایطی بوده است که براش به گونه می شده است . شلاق می زدن بچه می مرده است زیر شلاق این اتفاقی بوده است که یک بار اتفاق نیفتاده است به گفته پلو تارک انگار یک رسمی بوده است دیگر احساس می کردند طبیعی است بچه شلاق می زنیم تحمل نمیکند می میرد این فرهنگ یونان و فرهنگ و تبار اروپا است منتها بدون روتوشش است مراجعه می کنید به کتب کسانی که خواستند تبارسازی کنند برای غرب خیلی کمتر اینها را می بینید مگر حالا جاهایی که من گشتی داریم به شما نشان می دهیم. ولی وقتی می رویم سراغ این منابع می بینیم روال در مورد جان انسانها دیگران را که یونانیان آدم حساب نمیکردند بربر می دانستند انسانی مثل خودشان حساب نمیکردند در مورد خودشان هم اینطوری بودند یعنی اسپارت ها خیلی راحت بچه را زیر شلاق می زدند می مرده است طبیعی انگاشته می شده است چنین چیزی باز در کنارش قربانی باز در کنارش قربانی همین دیدی که نسبت به انسان نسبت به بشر داشتند ببینید ما برنامهمان نمیخواهیم با کنایه باشد خیلی صریح اینجا داریم صحبت می کنیم ولی واقعا اگر تبار غرب همین است واقعا همین الگو را دارد یک جایی ادامه می دهد دیگر منتها در خصوص دیگران. در مورد کشتن دیگران بیارزش بودن کشتن دیگران از مسائل مطرح نکند نمی توانیم فقط سر ببریم در تاریخ و روزنامه نبینیم دارند جنایت می کنند صهیونیستها دارند جنایت می کنند بعد رئیس مسئول آمریکایی می گوید بله ما هم در عراق و افغانستان هم همینجوری مثل قضیه اردوگاه نصیرات جنایت کردیم خاک بر سر آن تمدن شما این فرهنگ شما و اینکه انسان را انسان نمیدانید این افتخار دارد؟!!
حیات مردان نامی پلوتارک ترجمه رضا مشایخی می آید یک داستانی را می آورد در صفحه شماره سیصد و چهارده. می گوید چون تمیستوکلس بر عرشه کشتی تمیستوکلس از فرماندهان نامی یونانی است البته آخر عاقبتش اینکه چه شد در زمان اردشیر آمد ایران گزارش های این چنینی بماند لازم شد فراخور موضوع عرض می کنیم ولی به هر حال آمد یک ایده پردازی کرد جلسه برگزار شد چطوری بایستیم جلوی خشایار شاه و فرمانده بود چه کار داشتن می کردند چون تمیستوکلس بر عرشه کشتی فرماندهی مشغول قربانی بود رفتند جنگ قربانی که دارد می گوید آدم را دارد می گوید سه نفر اسیر جوان با لباسهای فاخر و چی و چی آوردند ولی داستانی پیش آمد گفتند آدم قربانی کنیم تمیستوکلس از شنیدن چنین پیشنهادی پیشنهاد سخت و غریبی از ناحیه غیبگو هم داشتند سروش داشتند مثلا معبد دلفی دلفی که در یونان بوده است غیبگو داشته است می گفتند چیکار کنیم این کار را انجام بدهد البته یکی از دلایلی که این ها آمدند جلوی ایرانیان کارشان سخت شد همین یونانی ها همین معبد دلفی بود یک جاهایی می زند که برسیم به جنگ ها برایتان بحثش را مطرح می کنم حرف هایی می زنیم به ضرر یونانی ها تمام می شود در اصل به ضررشان تمام می شود.
گوش کنند توهماتی بود و چوبشان هم خوردند تمیستوکلس از شنیدن چنین پیشنهاد سخت و غریبی از ناحیه غیبگو غرق حیرت شد ولی عامه مردم بنابر عادت دیرینهای که در مخاطرات بزرگ و موارد یاس آمیز خود را متکی به خرق عاداتی می کند که هیچ گونه ظاهر عقلانی ندارد با صوت واحد دفعتا تقاضا کردند که اراده خدایی برآورده شود و سه نفر اسیر سه نفر اسیر را به مقتل نزدیک نموده تمیستوکلس را مجبور کردند به نحوی که غیبگو مقرر نموده است. آنان را قربانی نمایند اسیر هم که می گرفتند قربانی می کردند نه اینکه بگویند در جنگ حالا این را باید کشت که ایجاد رعب و وحشت بشود نه می گوید آقا غیبگو دارد این را می گوید و این عبارت پلوتارک خیلی مهم است می گوید مردم بر اساس سنتی که داشتند حالا برخی ها می گفتند این ها فینیقی ها بودند یا تحت تاثیر فینقی ها بودند یا هم پیمان آنها بوده است این به نحوی این بحث ها زیاد مطرح شده است در مورد این عبارت و این واقعه ای که رخ داده است کار ندارم به هر حال این کشتی نظامی در آن منطقه مردمی در آن هستند که می گویند باید اینها را بکشید قربانی کنید چون سروش دستور داده است غیب گو دستور داده است باید این کارو انجام بدهی. دوره طلایی یونان را دارید می بینید شما بر اساس گزارش امثال پلوتارک یونانی.
این هم از بحث قربانی کردند انسان راحت می کشتن جان انسان برایشان ارزش نداشته است باز تکرار کنم یونانیها نسبت به دیگران که بی ارزش نگاه می کردند به آنها آن ها را در مرتبه انسانیت خودشان قبول نداشتند بربر می دانستند در مورد خودشان هم اینطوری انسان قربانی می کند بعضی بحثی را دارند می گویند اگر ما با خودمان جنگیدیم مثلا اسپارت و آتن با هم جنگیدند اگر با هم جنگیدیم اسیر گرفتیم اسیرا را باید چیکار کنیم چون این ها یونانی هستند بعد نظریات مختلف آورده است کاملا نژادپرستانه نسبت به مقوله نگاه کرد ولی اینجا که یونانی هستند بچههای اسپارت بچههای خودشان بودند با شلاق می کشتند یعنی طوری تربیت می کردند و طوری ضرب و شتم می کردند اینها را که می مردند طبیعی هم انگاشته می شد این هم ارزش برای جان انسان این هم از یونان در دوره طلاییش است .
در ایران چه بوده است آیا قربانی انسان بوده است یا نبوده است این مقدمه را خدمتتان عرض کنم آقای ویل دورانت یک حرفی را می زند اول این را ببینیم بعد عرض خودم را آقای ویل دورانت در تاریخ تمدنشان ملاحظه می فرمایید مطلبی را دارند تاریخ تمدن ویل دورانت و با تعداد قابل توجهی مترجم و یک بخشی را دارد صفحه این چاپ فضای مجازی قابل دسترس است صفحه سیصد و یک اخلاق زرتشتی می آید اینجا بحث پارسیان را مطرح می کند در صفحه شماره سیصد و دو صفحه بعد همین بخش پارسیان زرتشتی که آوردین مطلبی گفته است یک ادعایی را مطرح کرده است برای خورشید و آتش و اهورا مزدا چیزهای گوناگون از قبیل گل و نان و میوه و مواد خوشبو و گاو و گوسفند و شتر و اسب و خر و گوزن و در زمان های قدیمتر پارسیان را می گوید. مانند ملتهای دیگر آدمیزاد را قربانی می کردند یک تقسیم سه تقسیم کنم این مواردی که گفته قربانی می شده است بحث قربانی کردن حیوانات گاو و گوسفند و اسب و اینها بله ما در اوستا هم نسبت به قربانی کردن اینها مطلب داریم قبلا هم عرض کردم این بوده است نسبت به نوع قربانی کردن از برخی گیاه ها و اینها بوده است گیاه هم و اینها را اگر بگوییم قربانی به حساب بیاریم می شود آورد و تصاویری هم که باقیمانده است آثاری که باقیمانده است مثل آنچه که در تخت جمشید آمده است بسیاری از محققین تصریح دارند که این در دستانشان چه بسا وسایلی است که اینها نشان دهنده ابزارهایی است که به عنوان پیشکش آورده می شود.
می توانیم تحت عنوان قربانی هم مطرحش کنیم حالا اینجا خیلی بحث محل اختلاف نیست که بخواهیم به آن بپردازیم این بخش دوم این دو تا بخش قربانی کردن به این نوع بگوییم بوده است درست می گوید آقای ویل دورانت می گوید که ایرانی ها در زمانهای دور انسان قربانی می کردند واقعیتش ما خدمت شما عرض کنیم برنامه انتقادی است دیگر تاریخ ایران باستان دارد انتقادی نگاه می کند به جز چند گزارشی که هرودوت دارد الان با هم می بینیم. چیزی و شاهدی که بتوانیم به عنوان یک ادله بگوییم آقا ما در عصر حاضر می توانیم بپذیریم در ایران باستان قربانی کردن انسان در ایران باستان می گویم یک محدودهای که می توانیم دسترسی داشته باشیم که مثلا دوره هخامنشیان زرتشت تا هخامنشیان را در نظر بگیریم توسط خود ایرانی ها دارم می گویم بله مناطقی را فتح کرده است ایران که دست نزده است به سنت کودک کشیش آن جای خودش ولی خود ایرانی ها انگار چیزی نداریم که اثبات کنیم به جز برخی از گزارش های هرودوت که این قربانی کردن انسان مثلا آنجا رسم بوده است رسم بوده است.
حالا موردی پیش آمده باشد منکر آن نمیتوانیم شویم منتها موردی بودنش اینجا موضوعیت ندارد برای ما ولی رسم بودن انسان کشتن به عنوان اینکه انسان را سر ببرد به عنوان قربانی در بین مثلاً پارسها و مادها الان ظاهراً شاهدی درش نیست در بابل است که به آن می پردازیم اما آن گزارشهایی که قربانی کردن یک نتیجه گیری می خواهم کنم این بحث هم را امشب در مورد قربانی کردن قربانی بحث سالامیس است که من قبلاً مطرح کردم و اشاره کردم به آن هرودوت آورده است بر اساس ترجمه آقای مرتضی ثاقب فرد بند شماره صد و نوزده بر اساس صفحه شماره هزار و سی و چهار به آن اشاره کرده است یک قربانی که در بحث سالامیس آمده بود اما از این بگذریم یک قربانی دیگری دارد که یک مقدار مهمتر در این مسئله به نظر می رسد پرداختن به آن قبلاً گفتیم خیلی سریع به خاطر همین می خواهم به آن بپردازم و آن این است که بر اساس ترجمه آقای ثاقب فرد تاریخ هرودوت می گوید که وقتی شنیدند آنجا نه راه زمانی که دارد می گوید خشایارشاه وقتی حمله کرده بود اینجا از قبل عبارت مشخص است بله درباره سرزمینهای مورد بحث خشایار شاه فلان می آید بند شماره صد وچهارده می گوید وقتی شنیدند آنجا نه راه نه راه نام دارد نه دختر و پسر محلی را گرفتند. و همانجا زنده دفن کردند زنده به گور کردن انسانها از رسوم ایرانیان است این را هرودوت دارد می گوید بر اساس ترجمه جناب آقای ثاقب فرد.
و به من گفتند که آمستریس زن خشایارشاه وقتی پیر شد برای جلب عنایت خدای زیر زمین دو هفت یعنی چهارده تا پسر پارسی از خاندان های بزرگ را به همراه به همین گونه زنده به گور کردند زنده به گور کرد که بعد این عدد دوازده توضیحات مترجم فرانسویه کتاب است اینجا با هم ببینیم توضیحات مترجم فرانسوی کتاب است که شماره صد و دوازده می گوید گمان نمیرود قربانی کردند انسان در ایران مرسوم بوده باشد نه اینکه اصلاً وجود نداشته است ولی مرسوم بودن ادلهای واقعاً انگار وجود ندارد برایش ملکه آمستریس این قربانیان را با شیوهای به خداوند تلقی می کرده است برای طول عمرش می دانسته است دیگر گفته آقا من هدیه می دهم به خداوند این جوان که جوان بشن این مترجم فرانسویه می گوید مرسوم نبوده است در ایران باستان انسان کشتن و قربانی کردن انسان اما این کار را کرده است یعنی این را انگار پذیرفته است اینجا علامت ستاره است. آقای ثاقب فرد ناراحت شدند از این حرف مترجم و از حرف آقای هرودوت و قبلاً چون توضیح دادیم اینجا را دیگر فقط اشاره کنم می گوید.
مترجم فرانسوی با آنکه در آغاز گرچه عمداً با لحنی تهدید آمیز تردید آمیز می گوید گمان نمیرود قربانی کردن انسان را در ایران رد می کند ولی در اینجا چنان سخن می گوید که گویا توصیف هرودوت از آمستریس و قربانی کردن انسان کاملاً حقیقت داشته است انگار این مترجم فرانسوی می گوید که همسر خشایار شاه به این نیت که جوان شود دوباره جوان مردم را کشت این گزارش را از هرودوت داریم اعتبار این گزارش را نمیخواهیم به آن بپردازیم اکتفا می کنیم منتها توجه باید به این کرد که آقای هرودوت زمان چه کسی بوده است؟ زمان خشایار شاه زمان خشایار شاه بود و این گزارش آمده است ثبت کرد باز تاکید می کنم روی حرف خودم دلیلی بر اینکه رسم بوده باشد قربانی کردن انسان در ایران باستان البته ابعاد ایران باستان باید شفاف کنیم ولی بین پارس ها و اگر مادها بین مادها اگر این رسم وجود داشته باشد ما ادله بر این نداریم حالا بگوییم حالا زن خشایار شاه این کار را انجام داده است که. هرودوت نقل می کند دلیلی بر اینکه رسم بین پارسها مثلاً بوده باشد طبیعتا نمی تواند باشد.
این هم از بحث قربانی کردن آمیستریس به بقیه مباحث برسم در نقاط مختلف دنیا در مورد سامیها هم آقای ویل دورانت حرفی را می زند مطرح می کند تاریخ تمدن ویل دورانت صفحه شماره دویست و چهل و پنج ایشان می گوید که آنان که در سرزمین خود باقی ماندن تمدن اعراب و بدویان را بنیان نهادند که اساس آن پدرشاهی یعنی تسلط کامل پدر بر خانواده و اصول اخلاقی خشک فرمانبرداری و در نتیجه محیط خشک و زندگی سخت. معتقد شدن به جبر و قضا و قدر و دلیری احمقانه کشتن دختران به عنوان قربانی برای خدایان بوده است در مورد سامیان در مورد بقیه گروه ویل دورانت جزو کسانی که البته کتاب هایی داریم قربانی کردند در نقاط مختلف جهان را جمع آوری کردند ولی ویل دورانن به خاطر آن حالا اعتبار و شهرتی که در زمینه تاریخ تمدن دارد داریم از مطالب باز در جای دیگر صفحه شماره دویست و چهل و نه آقای ویل دورانت صفحه شماره دویست و چهل و نه بر اساس این ترجمه ها یعنی بر اساس این ترجمه های یعنی ترجمه مترجمین می گوید که خدایان دیگر سوریه کمتر از آستارتر تشنه خون نبوده است آستارتر دیگر ایشتار است و می دانید ایشتار در بحث بابل و این ها به چه شکلی بوده است چون کار سختی پیش می آمد فرزندان خود را مانند فینیقیان به این شهر یعنی شهر خدا تقدیم و برای او قربانی می کردند مردان همچون برای روز عید خود را می آراستند و به قربانگاه می آمدند مراسمشان را ببینید بانگ کوفتن طبل و دمیدن در نی به اندازهای بود که فریاد کودکانی را که در دامان خدا می سوختند خاموش می ساخت در دامان خدا می سوختند منظورش همان بت ملوک ملوخ یا مولخ است که آن سینی که در مقابلش بوده است می گوید پدر و مادر می آمدند نوزادشان را به این بت می دادند ببینید بشر بخواهد احمق باشد تا کجا می تواند پیش برود بچهاش را نوزادش را می آورده است جلوی این بت می گذاشته است روی سینی زیرش را روشن می کرده است طبل می زدند که صدای این بچه به گوش پدر و مادر نرسد این تعبیر الان دارم از ویل دورانت میخوانم جاهای دیگر هم دیگران توضیح دادند در این زمینه و این بچه بسوزد جلوی این بت برای اینکه خدابشان راضی شود حالا ببینید اسلام چرا همین بت ها را سوزاند بچه خودش را قربانی کند برای خودشان چقدر احمقانه است حقیقت این هم حالا آورده است آقای ویل دورانت مطرح کرده است یعنی. یونان بحث کم ارزش بودن جان انسانها در آنجا بوده است شواهدی وجود دارد در این زمینه و این یک جاری و ساری شدن آن اسطورههای آسمانیشان بوده است که به منسه ظهور رسیده است و اجرایش کردند به شکلهای مختلف جاهای دیگر هم بوده است که خیلی از اینها در محدوده بحث همان میانرودان یا بین النهرین تعریف می شود منتها یک نکته من به شما بگویم آقا کار احمقانه است انسان برای بت بیاید بچه اش را بسوزاند.
ممکن است سوال پیش بیاید بگوید آقا مثلا کار داستان حضرت اسم حضرت ابراهیم (علیه السلام) حضرت اسماعیل (علیه السلام) می خواهید چیکار کنید حالا یهودیان می گویند اسحاق به آن بپردازم به آن می رسم آن وقت می فهمید که کار زیرکانه برای از بین بردن یک رسم بد چطوری آنجا انجام شد به شما می گویم.
یک گروه دیگری که بچههایشان را می کشتند تحت عنوان قربانی کردن همین یهودیان بودند همین بنی اسرائیل بودند که الان می بینید دارند چیکار می کنند یک عباراتی آمده است در عهد عتیق که نشان دهنده این انگار قربانی کردن انسان جواب می دهد نتیجه می دهد یعنی کارساز است ما یک نمونه اش را ببینیم کتاب دوم پادشاهان می گوید که. هفتصد مرد شمشیرزن با خود برداشت تا محاصره را بشکند و نزد پادشاه ادوم فرار کند اما نتوانست پادشاه موا پس پسر بزرگ خود را که می بایست بعد از او پادشاه شود گرفته روی حصار شهر برای بت موآبیها قربانی کرد داشت شکست می خورد سر بچه اش را برید فقط بعضی ها گفتند آقا هفت هزار نفر بعدش آمد شکستند به اینجا نمیخواهم اکتفا کنم در مورد عهد عتیق من مطلب دیگری را می خواهم برایتان بیاورم و بعد برویم سراغ یک سنت کودک کشی که یهودیان در آن خیلی نقش داشتند در تاریخ. تورات نهی از کودک کشی شده است در تورات که الان باقی مانده است نهی از کودک کشی وجود دارد من صفر لاویان را برایتان بیاورم کتاب لاویان را برایتان بیاورم ملاحظه بفرمایید این لاویان است بخش بیستم.
بر اساس این ترجمه می گوید که خداوند همچنین این دستورات را برای قوم اسرائیل داد هر کس چه اسرائیلی باشد چه غریبی که در میان شما ساکن است اگر بچه خود را برای بت مولخ قربانی کند قوم اسرائیل باید او را سنگسار کنند من خود بر ضد او برمیخیزم و او را از میان قوم اسرائیل ترک کرده و به سزای اعمالش خواهم رساند زیرا فرزند خود را برای ملک ملوخ مولخ بت بابلی قربانی کرده است و بدین وسیله عبادتگاه مرا نجس نموده ایست و نام مقدس مرا بی حرمت ساخته است یهودیها نهی شده بودند از اینکه چرا فرزندان خودشان را برای بت مولخ قربانی می کردند یعنی این کار را انجام می دادند حتی بر اساس این بخشها اگر یک کسی از غیر بنی اسرائیل در بین بنی اسرائیل بخواهد زندگی کند. نباید این کار را انجام بدهد یعنی فرهنگ اینقدر فراگیر شده بوده است و این ها انجام می دادند و خدای تورات هم از آن شاکی است که دیگران هم می آمدند چه بسا تحت تاثیر قرار بگیرند تحت تاثیر این یهودیها یا بنی اسرائیل و بچه خودشان را قربانی کنند و در اینجا برای آن نوع افراد هم دارد خط و نشان کشیده می شود می رفتند برای بت مولخ می رفتند بچه خودشان را قربانی می کردند ممکن است بگویند حالا تورات که نهی کرده بود که پس داستان چی می شود داستان اینجا است یک عبارتی دارد آقای ویل دورانت که با یک سری عبارات تاریخی هم کاملا جور در می اید. آقای ویل دورانت در تاریخ تمدن خودشان میایند مطرح می کنند که صفحه شماره دویست و پنجاه قبل از اینکه در مورد این ارض موعود و قوم یهود بخواهد توضیح بدهد در میان قبیلههای سامی که در جنوب سوریه به همه جا را با زبانهای گوناگون خود پر کرده بودند عادات و آدابی شبیه به آنچه که گفتیم وجود داشت که اگر اختلافی در آنها دیده می شد تنها از حیث اسم و جزئیات بود بر یهودیان حرام بود که کودکان خود را از میان آتش بگذرانند ولی هر وقت لازم می شد این حرمت را نادیده می گرفتند.
قاعده آمدن نهی از کار بد در عهد عتیق یا در تورات برای قوم بنی اسرائیل هیچ گونه الزامی نمیآورده است ممکن است بگویید آمدن نهی هم در قرآن هم الزام نمیاورد برای مسلمانها لزوماً من منظورم چیز دیگری است حضرت موسی (علیه السلام) زنده است در مقابل چشم بنی اسرائیل است بنی اسرائیل هنوز آغشته به معجزه حضرت موسی (علیه السلام) هستند از خود حضرت موسی (علیه السلام) می خواهند برای ما بت بساز!! از خود حضرت موسی (علیه السلام) می خواهند برای ما بت بساز یعنی نگذاشتند حضرت موسی (علیه السلام) از دنیا برود بعد اختلاف کنند روایتی داریم این هم بگویم در برنامه شخصی آمد نزد امیرالمومنین (سلام الله علیه) یک شخص یهودی شما بعد از اینکه پیامبرتان (صلی الله علیه و آله و سلم) از دنیا رفت هنوز انجام کفن و دفنش انجام نشده بود اختلاف کردید در مورد جانشینیش امیرالمومنین (سلام الله علیه) فرمودند که شما دیگر بنی اسرائیل دیگر به ما ایراد نگیرید شما پیامبرتان (علیه السلام) زنده بود اختلاف کرده بودید نه فقط بین خودتان در مورد خدایتان نمیخواهم بگویم همه بنی اسرائیل بدتر از مثلاً خلفای ظالم هستند نه اصلا قابل مقایسه نیست در بحث ظلم و این ها.
می خواهم شیوه را بگویم بنی اسرائیل مقید به آنچه که خودشان جعل می کردند هم نیستند یعنی خودشان یک مطلبی را جعل می کردند خودشان پایبند به آن نمیماندند و این سبکشان بوده است این کودک کشی را داشتند و همینها بودند که به کودک کشی به عنوان قربانی کودک در بین النهرین در میانرودان در بابل ضریب داده بودند من بحثش مفصل است بخواهم به آن بپردازم ولی می خواهم یک سری نکات را اینجا به شما نشان بدهم تا ببینید چه خبر بوده است ببینید آقای هرودوت یک ادعایی دارد می گوید من رفتم بابل و معبد دیدم آنجا ولی توصیفی دارد از این معبد که می شود گفت بهترین متن در مورد توصیف معبدی که در بابل بوده است از تاریخ هرودوت می خواهم بیاورم که دو تا ترجمه معروف دارد دیگر فکر کنم سه چهار ترجمه دارد ولی فارسی ولی دوتاش یکی از آقای مازندرانی یکی از آقای ثاقب فرد اول از آقای مازندرانی می آورم برخلاف روال کارمان دلیل به شما بعدا می گویم چقدر از آقای مازندرانی آورده است کتاب تاریخ هرودوت یا کتاب التواریخ نوشته هرودوت یونانی پدر تاریخ بر اساس این ترجمه دیگر آقای وحید مازندرانی صفحه شماره هشتاد و نه می گوید در معبد بابل عبادتگاه دیگری در سطح پایینتر واقع شده است در آنجا شمایل عظیمی از رب النوع بعل در حال نشسته دیده می شود یک توضیح انگار هرودوت بین زئوس مردوخ و اهورا مزدا خیلی فرق نمی گذارد حالا ترجمه وحید مازندرانی می گوید که رب النوع عظیم بعل در حالی که ظاهراً دارد می گوید زئوس یعنی فکر می کند زئوس است دیگر منتها ویژگی این بت بعل هم این بوده است که نشسته بوده است یعنی حالت نشسته ترسیم شده بوده است می گوید شمایل عظیمی از ربالنوع بعل در حال نشسته دیده می شود که تماماً از طلا است و تاج زرین بر سر دارد و روی پایه طلا قرار گرفته است و میزی طلایی در کنار آن است کلدانیها به من اظهار داشتند که برای ساختمان همه برای ساختمان همه آنها جمعیا بیست تن طلا به کار رفته شده است این بت را بیست تن طلا آوردند و با آن چیکار کردند این بت را ساختند در بیرون معبد محرابی طلایی است. که خاص قربانی اطفال شیرخوار است در محراب بزرگی هم که کلدانیها در هنگام فستیوال بعل هر ساله دو تن و نیم کندران مصرف می کردند می سوزاندند قربانی می کردند یک نکته دو سه تا نکته یک ما می ریم سراغ ترجمه آقای ثاقب فرد چه کار کرده است آقای ثاقب فرد در ترجمه این بخش خیلی تاکید دارد می گوید که کودک شیرخواری که قربانی می شده است برای این بت ها را نیاورد در ترجمه ترجمه تاریخ هرودوت جلد اول در صفحه شماره صد و هشتاد و شش بخش صد و هشتاد و سه اگر اتاق فرمان این جمله پایین هم نشان دهید می گوید:
معبد بابل نیایشگاه دیگری در پایین دارد که در آن تندیس بزرگ زرینی از زئوس در حال نشسته دیده می شود گفتم به شما که هرودوت احتمالاً این ها را قاطی می کند دیگر یعنی یکی می گیرد عملاً زئوس در حال نشسته دیده می شود میز زرین بزرگی در کنار آن قرار دارد همان حرفایی که آقای وحید مازندرانی زده بود بعد اینجا می گوید در بیرون نیایشگاه دو قربانگاه بوده است جانوران بالغ را روی آن قربانی می کند جانوران بالغ نه بچههای شیرخوار و چی جانوران بالغ روی آن قربانی می کنند زیرا بر قربان گاه طلایی تنها جانوران شیرخوار را می توان قربانی کرد می گوید این دو قربانگاهی که جلوی دو تا این معبد بودن جلو دو بت بودند که یکیش مردوخ بوده است یکیش بعل بوده است جلوی هر کدام از این دو پرستشگاه دو قتلگاه درست کرده بودند قربانگاه درست کرده بودند در یکیش می گوید چیکار می کردند جانوران بالغ یکیش جانوران شیرخوار را می توان قربانی کرد جانور شیرخوار چیست؟ نوزاد شیرخوار قربانی می کردند احتمالاً من این را می گویم اگر لازم شد بحث را باز کنم مفصل به آن می پردازم به این قضیه منتها دارم عرض می کنم خدمتتان.
بت ملوخ یا مولخ یا ملوک این بت باستانی بابل بوده است ولی بت بعل مورد توجه یهودیها یا بنی اسرائیل هم بوده است حالا این ها که یهودیها چطور از بت پرستی بدشان می آمده است یک اتفاقاتی در تاریخ بوده است و این را جفت و جور می کرده است که آقا رقیب بالاخره یهوه بعل بوده است و ملوخ بوده است یک بحث مفصلی دارد ولی انگار این دو بت نماینده این دو فکر است یکی فکر سنتی همان بابلیها است یکی دیگش همانی است که کیا دارند توجه می کنند؟ یهودیان به آن توجه می کردند یهودیان می گفتن بچهکشی کنید از همان زمان و یک شاهد هم من عرض می کنم. تورات وقتی که همین تورات وقتی دارد به بنی اسرائیل نهیب می زند می گوید مردم بنی اسرائیل چرا بچهشان را برای مولخ قربانی می کنند احتمالاً این مولخ به خاطر اینکه بت اصلی آنجا بوده است و این بت بعل جز و دومین بت محسوب میشده است منظور همان قربانگاه و نیایشگاهی بوده است که به قربانگاه و نیایشگاه مولخ معروف بوده است و مطرح بوده است حالا یک بحثی هم در مورد ترجمه حرف هرودوت است که این را چرا مولخ بعل را چرا مولخ دارد توصیف می کند ظاهرا بخاطر همان شکل و شمایلی بوده است که برخلاف مولخ که نشسته بود اصلاً جای این ها پا نذاشتند الا به فساد بکشند. تاریخ.
نکته بعدی و نکته مهم این است که قربانی ما گفتیم در یونان بوده است اسناد و شواهد دلیلش هم گفتیم همان پیدا کردن از اسطوره ها در ایران گفتیم آقا پارسیان و مادها به صورت خاص و ویژه چیزی نداریم که بگوییم قربانی کردن انسان جز رسومشان بوده است هرودوت چه زمانی رفته است اینجا در بابل این معبد را دیده است؟ طبیعتا در زمان خشایارشاه و قطعاً بعد از پادشاهی فرزندان کوروش اگر دوتا فرزندش را پادشاه بدانیم بعد از پادشاهی داریوش و بعد از پادشاهی خود کوروش و نه سال که کوروش بعد از فتح بابل زنده است یعنی این قربانگاهی که بچهها را در آن قربانی می کردند نوزادان را جزغاله می کردند در آن در زمان کوروش از بین در زمان فرزندان کوروش از بین نرفت به خصوص در مورد کمبوجیه که دیگر خود کمبوجیه مستقر در بابل بود .
و در زمان داریوش از بین نرفت حالا فهمیدید چرا آقای ثاقب فرد می گوید جانوران شیرخوار نوزاد شیرخوار نمی گوید چون اصلا. بپذیرد یعنی در زمان پادشاهی چند نفر از پادشاهان که یکی از آن ها می شود کوروش یکی از آن ها می شود داریوش و کمبوجی هم در بر می گیرد احتمالاً در بر بگیرد تسلطی روی بابل احتمالاً نداشته است اگر بوده است منطقه مادها بوده است در این دورهها هنوز در این منطقه دارد کودک قربانی می شود و هخامنشیان با آن کار ندارند دیگر البته این را بگویم خشایارشاه بر اساس گزارش هرودوت می ترکاند بت ها را واقعا بت ها را تکه تکه می کند بخاطر همین هم است که تا قبل از این پیدا شدن دروازه معبد پارسه. جدیترین گزینه برای اینکه مورد خطاب کتیبه دیو یا ضد دیو خشایار شاه چه کسی بوده است و کجا بوده است در بابل بوده است تسامح مذهبی که همینطوری بعضی ها میایند پرتاب می کنند به سمت دیگران که آقا ببینید نمی دانم کوروش رفته اینجا تسامح مذهبی داشته است اجازه داده است این ها هم درش وجود داشته است یعنی تسامح مذهبی داشته است یعنی شما اجازه می دهید فرزندت روی سینی آتش روشن می کنید جلوی چشمتان بسوزد آقا هر کسی بالاخره آزادی و اعتقادی داریم می دهیم دیگر این نکته مهمی است.
مسئله مهمی است من دقت نکرده بودم چرا آقای ثاقب فرد اینطوری ترجمه کرده است با یکی از همکاران داشتیم این بحث را داشت مرور می کرد و عبارت را خواند گفتم بچه شیرخوار دارد می گوید جانور شیرخوار چیست؟ بعد رفتیم گفت همان جا من عرض کردم ترجمه آقای مازندرانی بیاوریم ببینیم به چه شکل آورده است دیدیم بله آقای مازندرانی در اینجا ترجمه کرده است این تا اینجا این هم از ترجمه بخش هرودوت و آن بحث قربانی کردن پس یهودی ها را هم نقش یونان قربانی کردن بوده است جاهای دیگر هم بوده است ولی در بابل به صورت کلی بین النهرین به صورت خاص در بابل قربانی کردن سنت بوده است یعنی تک و توکی اتفاق نمی افتاده است سنت بوده است مراسم داشتن اینها و این کار را خیلی به آن نسبت به آن توجه می کردند یک اتفاق بزرگی رخ می دهد اینجا عرض کردم خیلی احمقانه است که شخص بچه خودش را صرفاً به خاطر اینکه بگوید این بت از من راضی شود بیاورد و جلوی خودش آتش بزند جلوی خودش آتش بزد این کودک خودش را بدون اینکه اصلاً بخواهد اثری ببیند بدون اینکه چیزی ببیند.
حضرت ابراهیم (علیه السلام) چه کار کرد کدام منطقه بوده حضرت ابراهیم (علیه السلام) شواهد فراوانی وجود دارد که این شواهد انقدر غلیظ هستند که ما بگوییم ادله ادله و یا شواهد فراوانی وجود دارد که حضرت ابراهیم (علیه السلام) در بابل بوده است یکی از دلایلش این است که خود حضرت ابراهیم (علیه السلام) زمانی که می خواهد ایراد و خورده بگیرد به آن خدایان متفرقی که می پرستیدند نسبت به چه چیز هایی ورود پیدا کرد نسبت به ماه و ستاره و اینها خوب همین آثار باقیمانده از زمان نوانیدوس نشان دهنده این است که اینها ماه و ستاره را به عنوان خدایان می پرستیدند قبلاً هم به شما تصاویرش را نشان دادم جایی که در مورد نبونعید توضیح دادیم.
حالا بعضی ها آمدند گفتند آقا نه حضرت ابراهیم (علیه السلام) در ایران بوده است و فلان و این ها حالا من خیلی جدی نمی خواهم بگیرم حضرت ابراهیم (علیه السلام) در منطقه بابل بوده است بابل یکی از مناطق بسیار آلوده به قربانی کردن فرزند و کودک بود بسیار آلوده نوع و شیوه حضرت ابراهیم (علیه السلام) برای ورود به تغییر سنت من چون این کودک کشته دارم می گویم باید اینجا بگویم برنامه کلامی نیست اینجا وجه تاریخی دارد به آن اشاره می کند نوع و ورود حضرت ابراهیم (علیه السلام) به چه شکل است ببینید حضرت ابراهیم(علیه السلام) قدرت ندارد به عنوان یک حاکم مثل حضرت سلیمان (علیه السلام) نیست و قدرتی در دست ندارد یک مبلغ محسوب می شود از دید انسان های عادی بخواهیم نگاه کنیم در آن زمان که آمده است یک حرفی را دارد منتقل می کند یک کاری مبلغ خیلی متفاوت می شود با کار یک کسی که حاکم می خواهد حالا یک تغییری ایجاد کند تعبیر خیلی واضح را دارم. خیلی دارم تعبیر یک ذره برای شما مبلغ واژهاش سبک شمرده نشود چون حالا مثلاً الان مبلغ به روحانیان عزیز هم گفته می شود نه مبلغ از باب همان آیه قرآن که به پیامبر (صلی الله و علیه و آله و سلم) فرمود:
يَا أَيُّهَا الرَّسُولُ بَلِّغْ مَا أُنْزِلَ إِلَيْكَ مِنْ رَبِّكَ وَإِنْ لَمْ تَفْعَلْ فَمَا بَلَّغْتَ رِسَالَتَهُ وَاللَّهُ يَعْصِمُكَ مِنَ النَّاسِ إِنَّ اللَّهَ لَا يَهْدِي الْقَوْمَ الْكَافِرِينَ
ای پیامبر! آنچه از طرف پروردگارت بر تو نازل شده است، کاملاً (به مردم) برسان! و اگر نکنی، رسالت او را انجام ندادهای! خداوند تو را از (خطرات احتمالی) مردم، نگاه میدارد؛ و خداوند، جمعیّت کافران (لجوج) را هدایت نمیکند.
مائده (5):67
یا آیه:
وَإِنْ تُكَذِّبُوا فَقَدْ كَذَّبَ أُمَمٌ مِنْ قَبْلِكُمْ وَمَا عَلَى الرَّسُولِ إِلَّا الْبَلَاغُ الْمُبِينُ
اگر شما (مرا) تکذیب کنید (جای تعجب نیست)، امتهایی پیش از شما نیز (پیامبرانشان را) تکذیب کردند؛ وظیفه فرستاده (خدا) جز ابلاغ آشکار نیست».
عنکبوت (29):18
بلاغ مبین بر پیامبر (صلی الله و علیه و آله و سلم) ابلاغ کردند از این بابت مبلغ داریم تا مبلغ، مبلغ پیام خداوند مستقیم به مردم این مبلغ است مبلغ اینجا در مقابل حاکم قرار می گیرد حضرت ابراهیم (علیه السلام) چیکار می کند از شیوه ای استفاده می کند که ورود به آن قوم است و تغییر سنت در داخل همان قوم است مثل همین نوع عبادت کردند. به شکلی که آنها تصور می کنند حضرت ابراهیم (علیه السلام) آمده است تصور می کنند و توهمشان این بوده است که حضرت ابراهیم (علیه السلام) انگار دارد مثل خودشان عبادت می کند و بعد از اینکه حضرت ابراهیم (علیه السلام) را کنار خودشان دیدند چون حضرت ابراهیم (علیه السلام) شرایطی بود که جز این راهی وجود نداشت چون از کنار خودشان دیدند حالا می تواند از به عنوان یک کسی که درک کرده است آن نوع عبادت را حداقل در جمع آنها حاضر شده است ایراد بگیرد که پس این ماه کجاست؟ پس این ستاره کجاست؟ پس این خورشید کجاست؟ و شما دارید کار عبث انجام می دهید.
نوعی که حضرت ابراهیم (علیه السلام) ورود پیدا می کند برای از بین بردن و یا مقابله با سنت کودک کشی هم همین است یعنی شبیه همین که حضرت ابراهیم (علیه السلام) می رود کنار آن ستاره پرستان و ماه پرستها شبیه همان ها می ایستد در رفتار تا یک جایی در کنار آن ها که بچهشان را می کشتند برای اینکه بخواهد نشان بدهد چقدر کار شما فاجعه بار است و چرا جایگزینی می توانید براش داشته باشید فلذا حضرت ابراهیم (علیه السلام) به دستور خداوند زمانی که دستور داده شد آقا فرزند را باید قربانی کرد شما تصور این را نکنید که مثلاً حضرت ابراهیم (علیه السلام) نمیداند دارد چه کار می کند پیامبر الهی البته خداوند اراده کند علم پوشیده می شود از باب آزمایش باشد یا هر چیزی اما حضرت ابراهیم (علیه السلام) می داند که می خواهد این سنت را از بین ببرد برای دیگران ببرد کودک کشی را از بین ببرد یک داستانی می ماند در تاریخ و اثر می گذارد در تاریخ حضرت ابراهیم (علیه السلام) آمد ثابت کرد به اینها کاری که شما می کنید جایگزین دارد جایگزین معقول دارد جایگزینی دارد که شما فرزندتان را از بین نبرید فرزندتان را نکشید یا جایگزین کنید حالا نکته هم جالب به شما نشان بدهم تغییر شکل این نوع قربانی کردند انسانی قربانی کردند فرزند را برخی به آن اشاره کردند .
یکی از کسانی که بدون اینکه به حضرت ابراهیم (علیه السلام) اشاره کنند فقط از باب یک سیر در تاریخ به آن اشاره کردند نگاه کنید این را تاریخ تمدن آقای ویل دورانت همین چاپی که نشان دادیم به شما در این برنامه و صفحه شماره دویست و شصت و یک چی گفته است ممکن بود از گناه و عواقب سوء آن با نماز و دعا قربانی جلوگیری شود در میان ملتهای سامی نیز مانند ملتهای آریایی در ابتدای کار قربانی، آدمی را قربانی در ابتدای کار قربانی آدمی را قربانی می کردند انسان را قربانی می کردند دیگر وقتی که تبدیل به سنت شده بود اینجا آریایی ها هم می گوید ملتهای آریایی پس از آن حیوان جای آدمیزاد را گرفت چی شد یک بخشش فطرت بود انسانی که برگرفته بود بچه خودش که نباید بکشد که یعنی برای یک بت اما حیوان جای آدمیزاد را گرفت و نوبر گله ها را به این کار اختصاص می دادند یا نوبر میوهای که از مزرعه به دست می آمد تقدیم می شد در پایان کار چنان شد که تنها به تسبیح و ثنا گفتن به خدا قناعت ورزید.
آن بشری که بچه خودش را جلو چشم خودش روی آتش روی سینی داغ می گذاشت می سوزاند برای یک بت آمد نوع قربانی را عوض کرد رفت سمت یک حیوانی که طبیعتش همین است و رفت سمت سنا گفتن خدا تسبیح حالا فهمیدید عید قربان چرا اینقدر مهم است عید قربان عید قربانی کردن نیست عید عدم قربانی انسان است پیشینه تاریخیش باید ببینیم بعضی ها میایند حرف های نسنجیده در فضای مجازی مثلا گوسفند ذبح می کنید گوشت گوسفند هم می دهید به فقرا فلان و اینها شما می دانید اصلا چه اتفاقی افتاده بوده است انسان می کشتند جایگزین داده شده است این جشن دارد سالروز مقابله رسمی با انسان کشی است عید قربان اگر این را نمیفهمید باید مطالعه کنید اگر حوصله مطالعه ندارید می توانید اظهار نظر نکنید چون در ایام عید قربان هم هستیم من لازم بود این هم بگویم این بعد تاریخی دارد البته بحث مفصل است واقعا یعنی بخواهی م یک فصل باید اختصاص بدهیم به همین مباحث و انواع این شیوههای ظالمانه در طول تاریخ که انبیا آمده بودند تغییر داده بودند حالا هدف تغییر دادن یک جایی موفق شدند یک جایی هم مردم لجاجت کردند موفق نشدند.
منتها موفق نشدنشان به معنای شکستشان نبوده است وظیفه که داشتند را به درستی انجام دادند یک مطلب دیگر برایتان بگویم گفتیم قربانی کردن انسان تغییر شکل می دهد می شود قربانی کردن حیوان خود آقای دکتر شروین وکیلی مطلبی را دارد این ها بدون اشاره به داستان حضرت ابراهیم (علیه السلام) است اسطوره معجزه یونانی آقای دکتر شروین وکیلی مطلب این است هر دو این مناسک به تدریج تلطیف شدند و در نتیجه جانوران به جای انسان قربانی می شدند الگوی نخست به پیدایش بز طلیقه یا طلیعه انجامید یعنی جانوری مانند بز که در زمان مراسم مثلاً جشن آکیتو بابلیها گناهان مردم شهر را بر او بار می کردند و بعد از شهر بیرونش می کردند در برخی از جامعهها این بز طلیقه یا طلیعه را به شکل خشونت آمیزی می کشتند یا در جایی دور افتاده دفن می کردند اسلام گفت آقا انسان نکشید اسلام گفت حضرت ابراهیم(علیه السلام) انبیا(علیهم السلام) گفتند آدم قربانی نکنید حیوان قربانی کنید که خودتان استفاده کنید استفاد اش را به دیگران هم برسانید.
بعد باز یک تعدادی آمدند چیکار کردند گفتند آقا ما این گناهها را حمل بر این حیوان می کنیم رهایش می کنیم می رور دیگر طلیقه است دیگر رها می کنیم این را برود این حیوان را گناهان را با خودش ببرد اسلام با این هم مخالف است این هم احمقانه است حالا شما فکر کردید آن بز دارد گناهان شما را می برد بعد دیگر مثلا خدا یادش می رود شما مثلا گناهی انجام دادید خوب با بدیهیات عقلی جور در نمیاید دیگر حقیقت اسلام گفت از این استفاده کنید برای خودتان و برای دیگران خدا این را اینگونه خلق کرده است عید قربان را باز تکرار کنم عید قربان یک فلسفه دارد اصلا اصلیترین فلسفه عید قربان مبارزه با قربانی کردند انسان است من نخواستم حالا خیلی به بحث پروبال این قضیه بپردازم ولی آقای ویل دورانت اشاره دارد که آریایی ها هم انسان قربانی می کردند من گفتم چون ادعایی را اینجوری مطرح کرده است آقای هرودوت هم چند نکته گفته است ولی سنت بودنش حداقل در آن دوره یعنی حدود چند حدود ۵ قرن قبل از هخامنشیان چیزی وجود ندارد که ما بگوییم سنت بود ولی در بابل که بوده است در بابل بوده است و حتی زمان کوروش هم بوده است بر اساس آن چیزی که هرودوت می گوید من دیدم در زمان می برود بله ممکن حضرت ابراهیم (علیه السلام) موفق شده باشد در دوره ای کنترل کرده باشد حداقل به مردم ابلاغ کرده باشد یک دوره دوباره منحرف شوند.
این به این معنا نیست که اتفاقی رخ نداده بوده است اما برنامه ما که برنامه کلامی نیست تاریخی است یک مقاله می خواهم به شما نشان بدهم آن دسته از عزیزانی که می خواهند قضیه بحث ذبیح را در زمان حضرت ابراهیم (علیه السلام) از لحاظ تاریخی دنبال کنند بروند این مقاله را ببینند مقاله را ببینند و مطالعه کنند من فقط به شما معرفیش می کنم نکات جالبی دارد من هنوز نرسیدم که اصل سند مورد اشاره ایشان را پیدا کنم البته خیلی هم نرسیدم وقت بگذارم برای بحث برنامه فرصت بیشتر را برای این گذاشتم مطالعه تطبیقی واقعه تاریخی ذبح حضرت اسماعیل (علیه السلام) در متون مذهبی با یافتههای باستان شناختی از بابل بین النهرین ایشان آمده است در اینجا مطلبی که جمع آوری کرده است بر اساس این ماهنامه ای که اینجا چاپ شده است ماهنامه است یکی از مهمترین صفحه هشتاد و هفت یکی از مهمترین یافتههای کاوش باستان شناختی یک شهر بابل اثر مهری است که نقش ترسیم شده است بر روی این قطعه گل منقوش تصویر قربانگاهی است که مضمون آن قابل قیاس با واقعه تاریخی ذبح حضرت اسماعیل (علیه السلام) در قرآن است تصویرش هم آورده است به این شکل اینجا. که ملاحظه می فرمایید این تصویر عرض کردم من ندیدم این تصویر دارم مقاله پژوهشی است نقش اثر مهر با نقش صحنه قربانگاه به دست آمده از کاوش های باستان شناختی بابل که یک انسانی است و یک به هر حال اینجا گوسفندی که در اینجا است.
این ذبیح می شود دیگر در آخر و این سرعت نمیگیره باید کار کرد در مورد این ببینیم این تصاویر و این مهر و این نتیجه گیری و این مقاله به چه شکل است چقدر می شود به آن مهره و به این نقشی که نقل شده است در این مهر استدلال کرد برای اینکه بگوییم یک شاهدی است دلیل. تاریخی است برای واقعه در زمان حضرت ابراهیم (علیه السلام) و آن جهت دادن این بحثمان تا اینجای کار خدا را شکر رسیدیم به شما و دیدید که در یونان وضعیت به چه شکل بوده است آن اسطوره پردازی هایشان را به آن پرداختیم به این موضوع پرداختیم که آقا جان انسان بی ارزش بوده است و اگر شما دموکراسی بخواهید بزنید اگر دم از هنر بخواهید بزنید اگر مردم سالاری بخواهید بزنید اگر مدنیت بخواهید بزنید اولینش ارزش قائل شدن برای انسان ها است که در یونان دیدید این دیگر خیلی زیر پای تمدنی خالی کند، ولی فکر نمی کنم در بحث یونان خیلی مدافعی داشته باشیم از بینندگان که بیاید و بگوید نه تمدن یونان اینطور نبوده است و عظیمتر از این حرف ها بوده است بعد دوباره من یک تبصره هم به تمام این چند قسمتی که در مورد یونان صحبت کردم بزنم.
آن هم این است که ما نمی گوییم در یونان نقاط برجسته به نسبت بقیه جاها وجود نداشته است حتی جمع شدن چند تا از اینها در آن منطقه خودش جالب است حرفی در این مسئله نیست پذیرفتیم ما بودن متفکران در یونان را پذیرفتیم خیلی نسبت به این مسئله مدعی هستیم. که بله چنین افرادی بودند ولی وقتی مراجعه می کنیم به آرای اینها یک طوری دیگر مراجعه می کنیم انتقادی مراجعه می کنیم می بینیم آقا ارسطو آدم بزرگ سقراط آدم بزرگ افلاطون آدم بزرگ چی گفتند اینها آیا همان چیزی هستند که شما دارید معرفی می کنید یا آن چیزی است که خودشان در آثاری که باقی مانده از آنان آمده حتی به جز سقراط که از طریق افلاطون آثار اما در روزهای گذشته یکی از نامزدهای محترم ریاست جمهوری در ایران جناب آقای حجت الاسلام و المسلمین پورمحمدی در یکی از برنامه هاشان که از طریق صدا و سیمای جمهوری اسلامی پخش شد ایشان مطالبی را مطرح کردند در مورد کوروش حالا اینکه. چرا در مورد کوروش در ایام انتخاباتشان این حرف ها را زدند در برنامه تبلیغاتی بوده است خیلی واضح هدف از این مساله چیست.
اما چون آمدند تاکید کردند آقای دکتر محمدی گفتند که فرمودند که ایشان من بر اساس مطالعات تاریخی که خودم داشتم و استناد هایی داشتند در ارائه خودشان گفتند آقای کوروش کوروش هخامنشی همان ذوالقرنین که در قرآن آمده است یا اگر نظریات مثل آیت الله العظمی مکارم شیرازی را بپذیریم نظریه علامه طباطبایی را بپذیریم و یا حرف ابوالکلام آزاد را بپذیریم کوروش همان ذوالقرنین است ما نامه تنظیم کردیم. آنجا جای تبلیغات است ولی در این برنامه می خواهیم به شیوه دیگری به آن بپردازیم از طرف موسسه علمی زحل نامهای را تنظیم کردیم و برای ایشان ارسال کردیم نامه را که درخواست مناظرهای صورت گرفته است در آن نامه حالا من بتوانم این نامه را همین الان برای شما ذخیره کنم و نمایش بدمه برای شما که ملاحظه بفرمایید قضیه از چه قرار است متن نامه را من قرائت می کنم از طریق یکی از نزدیکان ایشان هم نامه برای ایشان ارسال شد یعنی من همین الان برنامه که شروع شد تیتراژ برنامه داشت پخش می شد من نامه را ارسال کردم برای ایشان خوب ظاهرا الان بله ما سیستم مشکلی برخورده است حالا قضیه از چه قرار است نباید مناظرهای صورت بگیرد یا نه می گویم ما درخواست کردیم خودشان که نه حالا احتمالاً خودشان الان که فرصت ندارند درگیر انتخابات هستند اصلا غیر معقول است ما از ایشان درخواست کنیم الان خودشان بیان برای مناظره اما نکتهای که است این است که نماینده برای ما ارسال کنند ما خوشحال می شویم برای بحث نماینده عرض کردیم که این نماینده باید دو تا ویژگی داشته باشد دیگر یکی بحث تاریخی را تسلط لازم را داشته باشد یکی مباحث دینی را چون بحث تطبیقی است.
یعنی ذوالقرنینی که در قرآن و روایات آمده است طرف باید علم دینی نسبت به این مسائل داشته باشد و کوروش هخامنشی که در تاریخ آمده است طبیعتاً باید آشنایی با شخصیت تاریخی کوروش هم داشته باشد من نامه را برایتان قرائت می کنم که اینجا هم گفته باشم و دو هفته هم صبر می کنم یعنی هفته بعد احتمالاً ویژه برنامه باشد من برنامه در آن ندارم ولی هستم خدمتتان ان شاء الله اگر تغییری ایجاد نشود در مورد امام موسی کاظم (علیه السلام) نکاتی را به صورت ویژه برنامه تقدیم حضور شما خواهیم کرد هفته بعدش این چهارده روز هم فرصت است طبیعتاً متن نامه را من قرائت می کنم بسم الله الرحمن الرحیم. جناب حجت الاسلام والمسلمین مصطفی پورمحمدی سلام علیکم پیرو بیانات حضرتعالی در خصوص مطابقت مصداقی کوروش هخامنشی با حضرت ذوالقرنین (علیه السلام) مذکور در آیات و روایات در برنامه تلویزیونی و از طرفی تاکید شما مبنی بر نیاز به اظهار نظر کارشناسی در موضوعات مختلف گفتگویی روشنگر با موضوع با حضور مخالف این دیدگاه لازم به نظر می رسد فلذا از شما درخواست می شود در صورت صلاحدید نمایندهای با توان کارشناسی لازم. در حوزه تاریخی و دینی جهت برگزاری مناظره در برنامه تاریخ بدون روتوش که از طریق شبکه جهانی حضرت ولی عصر (عجل الله تعالی فرجه الشریف) پخش می شود معرفی بفرماید لازم به ذکر است این برنامه تخصصی تحت نظر کارشناسان موسسه علمی زحل تاکنون بیش از صد قسمت برنامه زنده کارشناسی در زمینه ایران باستان ارائه داده است که بخشی از آن به گفتگو با مخالفین مسائل مطرح شده اختصاص داده شده است.
ما منتظر هستیم نمایندهای را اگر زحمت بکشند و. بفرستم برای ما در برنامه روتوش در موردش صحبت می کنیم نمیدانم واقعاً چه استنادی می خواهد مطرح کنند البته می دانم نمیدانم برایم سوال است که چه استدلال جدید اگر کلام آزاد را می خوان بگویند کوروش و ذوالقرنین قرآن و تورات بیان در مورد این کتاب در مورد شخصیت ابوالکلام آزاد باید صحبت کنیم ببینیم که ایشان چی گفته است سالها گذشته ما روی این کار کتاب کار کردیم بحث انسان بالدار کتیبه اصلا داشته کتیبه روی آن نقش یا وجود نداشته است در همین زمینه نوشته شده است که شاید فرصت نداشته باشند آن عزیزانی که. موافق این بودند کوروش مطالعه مطابقت کوروش و ذوالقرنین و جدیدترین اثر پژوهشی هم فکر می کنم همین اثر ذوالقرنین سید مرتضی عادلی که تطابق بحث تطابق عدم تطابق کوروش با ذوالقرنین در قرآن و روایات را مطرح کرده است جناب آقای دکتر عادلی از دوستان بسیار عزیز بنده هستند پژوهشگر خیلی خوبی هستند که ممکن است اختلاف نظر با هم داشته باشیم در موضوعات این چنینی اما در برنامه حاضر شدند که این پژوهش را انجام دادند دیگر.
بحث علامه طباطبایی بیاید یک بار که شده است . در مورد کوروش و ذوالقرنین آیا کوروش ذوالقرنین است یا خیر؟ برای یک بار هم که شده است یک مناظره بزاریم واقعیت مشخص است برای مردم کنید ما را ادله می گویید فراوان است دیگر این ها را مطرح کنید واقعا من می خواهم بیایم متن علامه طباطبایی را بیاورم ببینم آیا علامه طباطبایی گفته است کوروش همان ذوالقرنین است من دوست دارم در مناظره این ها را مطرح کنم شما که می گویید.
علامه طباطبایی اینطوری گفته است خیلی خوب کار کردید لابد دیدید دیگر بالاخره تفسیر المیزان که فقط در دسترس شما نیست ما نیز دسترسی داریم به آن بیاید مناظره کنیم. ادعای مناظره را بذارید کنار ما الان خیلی واضح خیلی شفاف خیلی روشن مطرح کردیم آقا بیاید مناظره کنیم و آمادهد هستیم برای چنین دعای فکر کنم هواداران ایشان گرفتیم نامه باز نشد من به شما نشان بدهم اشکال ندارد برویم سراغ تماس چند تماس بگیریم فقط لطف کنید بزرگواری که تماس می گیرند سریع سوال بپرسند من ممنونشان می شوم ده سوال اشاره کنم اول برنامه گفتم ده سوال پرسیدیم جواب نگرفتیم هنوز چهار سال گذشت جواب نگرفتیم چهارده سال و چهل سال هم بگذرد این ها جواب ندارد ولی تلاش کنید بد نیست برای جواب دادن نسبت به این سوالات اگر واقعا جواب ندارید نسبت به این سوالات یک تجدید نظری حداقل در مورد اعتقادات خودتان داشته باشید تماس اول آقای آقای محمدی از اصفهان سلام علیکم و رحمت الله.
بیننده
سلام علیکم آقای دکتر شب بخیر ببخشید من آقای محترمی در جلسات گذشته هم در برنامه شما هم از آقای حضرت آیت الله قزوینی و یک فکر کنم آقای رستم نژاد راجع به آن کلمه ذکر را در همان آیه ذوالقرنین سوال کردند و مطالبی گفتند. متقن در ارتباط با خود کوروش و هخامنشیان ضمن این چهار سال فعلی از لحاظ لغوی من یک سه چهار دقیقه چیزی نوشتم اگر اجازه بدهید.
استاد: حسینی
فقط جناب محمدی سریع بفرمایید چون دیگران سوال دارند می خواهند بیایند سوالشان مطرح کنند ان شاء الله برسیم به سوالات دیگر.
بیننده
ببینید این پاسخ ایشان است:
بسم الله الرحمن الرحیم
وَيَسْأَلُونَكَ عَنْ ذِي الْقَرْنَيْنِ قُلْ سَأَتْلُو عَلَيْكُمْ مِنْهُ ذِكْرًا
و از تو درباره «ذو القرنین» میپرسند؛ بگو: «بزودی بخشی از سرگذشت او را برای شما بازگو خواهم کرد».
کهف (18):83
مطلب اول هشت مورد است. سوال کننده از پیامبر اکرم (صلی الله و علیه و آله و سلم) نگفته که ذوالقرنین کیست؟ مطالبی از آن ها خواسته است مطلب دوم این است که در پانزده آیه بعد اسمی از ذوالقرنین آمده است و اشاره به آن شده است بلکه کارش بیان شده است از کلمه سَأَتْلُو در قرآن دو مورد به معنی پیروی شصت و یک مورد به معنای خواندن است که شامل قرآن آیات صحف وحی و اینطور موارد می شود و به خصوص نبا و خبر را مفسرین نوشتند مطلب چهارم اگر منظور از کلمه ذکراً گفتن نام بود این کلمه منه اضافه بود چون در ادبیات به اصطلاح هم زبان فارسی هم زبان عربی هیچ وقت نمی گویند که از او اسمش را برای شما خواهم خواند بله آن می شود جزوش درست است بله. مطلب دیگر اینکه در کتابهای وجوه قرآن هجده معنی درباره ذکر نوشته شده است که یک موردش راجع به:
وَرَفَعْنَا لَكَ ذِكْرَكَ
و آوازه تو را بلند ساختیم!
شرح (94):4
است که آنجا فقط ذکر به معنی نام و آوازه و شهرت است حتی آنجا هم گفتن که معنی این است که کتاب تو را و پیام تو را منظور اینکه این ادعایی که آن دوستمان داشتند هرگز در تفاسیر و به اصطلاح وجوه قرآن نیامده است مطلب پنجم اگر از ذکراً. منظور اسم ذوالقرنین بود باید آن را به شکل معرفه می آورد نه با تنوین نکره مثلاً می فرمود که اقول لکم اسمه یاتیکم اسمه یا ساذکر اسمه بنابراین با این دلایل فرمایششان رد می شود به اضافه اینکه تنها مطلب مناسب این است که پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) می فرماید به زودی من خبری از او یا مطالبی را به صورت آیات قرآنی برای شما خواهم خواند و در آن شانزده آیه به اصطلاح این آیه و پانزده آیه بعدش حکایت از این است که یک فرد مصلح است که مخالف ظلم و شرک بوده است و ایمان و عمل صالح را به اصطلاح خواهان آن بوده است در زمین به آبادی می کوشیده است این خلاصه مطالبی است عذر می خواهم من سال پنجاه و دو خدمت علامه طباطبایی در اصفهان رسیدم ایشان به دعوت یکی از علما آمده بودند اصفهان چهارراه نقاشی معروف است.
ایشان چند دانشجو بودند سوال کردند که این مطلب را شما مثلاً اینجا گفتید گفتم که آن موقع که من نوشتم این مطلب به ذهنم رسید خیلی راحت راجع به یک آیه ایشان گفتند نظرم عوض شده است شما درست می گویید. حالا همینطور که شما فرمودید در المیزان هم گفته است بین این نظرات این یکی غلبه دارد .
استاد: حسینی
بله این حرف هم اشکال دارد این خالی از اشکال نیست این حرف خود علامه طباطبایی هم فرمودند این حرف خالی از اشکال نیست.
بیننده
بله بله بنابراین اگر کسی خدای نکرده بخواهد از حضرت علامه طباطبایی رحمت الله علیه سو استفاده کند واقعا ظلم و ستم در حق آن عالم بزرگوار که واقعا استوانه تفسیر بوده است کرده است مطلب آخر استاد اگر اجازه بدهید من بگویم از آقای شیخ مصطفی اسماعیل پرسیدند که چرا شما روی سوره تکفیر زوم نکردید:
إِذَا الشَّمْسُ كُوِّرَتْ
در آن هنگام كه خورشيد درهم پيچيده شود
تکویر(81):1
چرا آن ها نمیخوانید این قاری محترم فرمود که تکویر را اجازه بدهید آقای عبدالباسط فقط بخواند غرض اینکه اگر بعضی از آقایان واقعاً در دانش تاریخ احساس می کنند که نسبتشان نسبت به سایر استادان مصطفی اسماعیل است و عبدالباسط اجازه بدهند تاریخ را هم حضرت آقای دکتر حسینی فقط این کارهایی که چهار سال گذشته به فرمایش خودتان و بیشتر از آن تحقیقات کردند اجازه بدهند که واقعاً خورشیدی که درخشیده است درخشش ادامه پیدا کند ادعا نکنند و واقعاً با مطالعه حرف بزنند عذرخواهی می کنم .
استاد: حسینی
ان شاء الله دست شما درد نکند بسیار ممنون هستم در پناه حق باشید یا علی خدانگهدار اجازه بدهید حالا یک نکته من عرض کنم بعد فنی و تخصصی هم مطرح کردیم ممنونم از شما من سوره کهف آیه هفتاد اتاق فرمان اگر این تصویر مانیتور بنده را نشان بدهند این آیه را ببینیم:
قَالَ فَإِنِ اتَّبَعْتَنِي فَلَا تَسْأَلْنِي عَنْ شَيْءٍ حَتَّى أُحْدِثَ لَكَ مِنْهُ ذِكْرًا
(خضر) گفت: «پس اگر میخواهی بدنبال من بیایی، از هیچ چیز مپرس تا خودم (به موقع) آن را برای تو بازگو کنم.»
کهف (18):70
با هم در مورد حالا آنچه که معروف است و اینها حضرت خضر (علیه السلام) را ببینید خضر (علیه السلام) گفت پس اگر می خواهی به دنبال من بیایی از هیچ چیز سوال نکن تا خودم به موقع آن را برای تو بازگو کنم. آیا اینجا بین حضرت موسی (علیه السلام) و حضرت خضر (علیه السلام) مسئله اسم یک شخص بوده است؟ خیر خیلی واضح آیه هفتاد سوره کهف نمی خواستم آن بزرگوار خیلی ورود به این بحث ها پیدا کنم بحث بحث روی روال علمیش نیست بسیار ممنونم از شما بزرگوار اینکه حالا فرمودید ما رها کنند بحث تاریخی را فقط ما به آن بپردازیم و ورود پیدا نکنند ما حرفمان همین است حالا اگر نظر مخالفی است بالاخره یک نفر بیاید که یک مقداری کار کرده است باشد در مباحث تاریخی یعنی شود با ادبیات هم صحبت کرد و حداقل شرایط را داشته باشد با هم مناظره کنیم حرفی نداریم در این قضیه خیلی هم دوست داریم این اتفاق بیفتد سوالات تماس بعدی آقای محمد از ایذه فرمودید آقا محمد سلام علیکم.
بیننده
سلام استاد وقت شما بخیر استاد غرض از مزاحمت چند تا نکته خواستیم مطرح کنیم اگر وقت برنامه اجازه بدهد یک نکته خاصی مطرح کنم در مورد یکی از مخاطبین که آقای عارف بنده خدا از خوزستان تماس می گیرد می خواستم بگویم پارسال وقتی با برنامه شما آشنا شدم قسمت اول که آرشیو نگاه کردم شروع کردم برای من چهل و پنج روز طول کشید تا. کلا برنامه آن موقع که من شروع کردم نزدیک هشتاد و خوردهای قسمت آمده بود با خودم عهد بسته بودم گفتم تا زمانی که برنامه را کامل نگاه نکردم آرشیو قسمتهای جدید را نگاه نمیکنم قسمتهای پخش زنده را بعد حالا ایشان سوالات خیلی زیادی می پرسند اکثراً هم تکراری هستند شما در طول این مدت همه را جواب دادید یک بزرگواری کنند ایشان و مخاطبین از این دست بنشینند واقعا از اول برنامه را نگاه کنند جواب تمام سوالات در کل برنامه است یعنی نیازی واقعا به این سوالات نیست حق الناس است شاید بقیه دوست داشته باشند تماس بگیرند حق بقیه ضایع می شود یکی این یکی هم در مورد مخاطب فتحی آقای فتحی از کرج هفته قبل آمدن به تورات تحریف شده یک استنادی کردند یک چیز جالبی که من دیدم شما همان پنج شش دقیقه اول زیربنای ادعاشان را زدید برایمان بحث زمان و همزمانی و این ها کار به پنج شش دقیقه نکشید بعد اگر من بودم خداحافظی می کردم یعنی واقعاً بیست دقیقه بعدی هیچ ارزش علمی نداشت که آدم بخواهد مثلا یک جمع بندی کند که بخواهد تعریف کند برای کسی فقط همان پنج شش دقیقه اول همان بحثی که شکل گرفت و شما جواب ادعایشان را دادید واقعا ارزش علمی داشت بقیه اش بیست دقیقه در این بیست دقیقه می توانستند سه نفر تماس بگیرند الان مطالبی داشته باشند این هم حق الناس است از آقای فتحی و دیگر عزیزانی که می خواهند که پای صحبتهای برخی از افراد این مطالب بدون سند ارائه می دهند حالا من دوست ندارم اسم بیاورم ولی ننشیندپای این حرف ها این دست افراد که بدون سند حرف می زنند پاسخگو نیستند به جایی متاسفانه من تعجب می کنم اصلاً با وجود معبد دروازه واسه منشور کوروش این همه اسناد ولی استاد متاسفانه یک اتحاد نامرئی وجود دارد در داخل ایران برای سانسور این مطالب اصلا استاد معبد دروازه واسه منشور کوروش قسمت هفتاد و هفتم اگر اشتباه نکرده باشم آقای عسکری را آوردید همین قابلیت داشت مثل بمب صدا کند ولی نمیدانم چرا اصلاً انگار یک سانسور عجیبی نسبت به این قضیه وجود دارد که ما بخواهیم به ذهنهای ناآگاه توسط بعضی نامزدهای انتخاباتی یا بعد از این تریبون دارهای کت شلواری که سوالشان این است که کوروش ذوالقرنین است یا خیر و از این حرف ها به همین مناسبت حالا من یک پیشنهاد دارم.
یک مخاطبی از مشهد تماس گرفته به نام آقای ابراهیمی یک پیشنهاد جالبی داد.
استاد: حسینی
اتفاقا آقای ابراهیمی از مشهد جزو کسانی هستند که الان منتظر هستند تماسشان وصل شود امشب.
بیننده
یک پیشنهاد جالبی دادند گفتند که برنامه ادامه پیدا کند حتی در محرم و این ها من یک پیشنهاد برای شما دارم تم مذهبی محرم بحث یونان فعلا متوقف کنیم عجالتاً یک بار برای همیشه نمی دانم ذوالقرنین و نمی دانم علامه طباطبایی و ناقوس و چه می دانم خواب دانیال تمام مباحث کلامی این قضیه یک بار برای همیشه جواب بدهیم یک مناظره غیر مستقیم با این دست افراد بگذاریم که حداقل ما به مخاطبمان که مثلاً می خواهد برایشان پیش می آید بتوانیم به ارجاع بدیم که آقا برو مثلاً قسمتهای صد و هفت تا صد و یازده مثلاً تاریخ بدون روتوش نگاه کن در این مورد استاد توضیح دادند یعنی اگر شود این کارو انجام داد خیلی خوب می شود بله بعد دیگر عرضی نیست.
استاد: حسینی
همین کار را خواهم کرد ان شاء الله قسمت بعدی برنامه تاریخ بدون روتوش منتظر می مانیم ببینیم آقای پورمحمدی نماینده ای برای مناظره اعلام می کنند یا نه اگر اعلام نکنند من کار خودم را می کنم در برنامه و اینکه ذوالقرنین و کوروش یکی بودن یا نبودند ان شاء الله دو هفته بعد ویژه برنامه است حالا احتمال دارد خود من خدمت برسم برای عرض ادب به محضر آقا امام موسی کاظم (علیه السلام) در ایام خوب عید غدیر و اینها هم هستیم اگر آن باشد که ویژه برنامه است و برنامه تاریخ بدون روتوش نیست ولی دو هفته بعد فرصت خوبی هم است دیگر دو هفته دیگر حداقل یک مطلبی فرمودند من تحقیقات کردم در این زمینه به این نتیجه رسیدم مطالب خودشان را نماینده ایشان بیاید یک دلیل هم بگویم چرا ازآقای پورمحمدی درخواست نمی کنیم واقعا دلیلش این است که ایشان آدم عزیزی هستند شخصیت. انقلاب اسلامی زحمت کشیدند پستهای خیلی جدی و کلیدی و مدیریتی مهمی داشتند دادستان کشور بودند ولی در مناظره اول انتخاباتیشان من متوجه شدم که بر اساس آن یک مناظره شاید بعدش تغییری ایجاد شود یا من متوجه شوم که اشتباه می کردم ولی بر اساس مناظره که دیدم خیلی دیدم روحیه مناظره ندارند ایشان بیاید اینجا من به آن روحیه مناظره خودم می خواهم پیش بروم ایشان مثلاً بخواهند حالا یک حرفایی را از کنارش بگذرانند نه سبک مناظره من مشخص است یک جایی به نظرم باید بحث حسابی چکش کاری شود به نتیجه برسیم.
بیننده
شما بحث مناظره را به خیلی ها پیشنهاد دادید ولی طرف مقابل می گوید من مخاطب خودم را دارم چرا باید بیایم مناظره کنم که مثلاً خودم ارزش علمی خودم مشخص است.
استاد: حسینی
بله دیگر بعضیشان می گویند مناظره را یعنی مناظره را به نفع خودشان بعضی آقای پورمحمدی منظورم نیست کلی دارم عرض می کنم.
بیننده
من یک سوال کوتاه دارم و خداحافظی کنم آقای کوروش نیک نام که یکی دو ماه قبل درگذشتند نمی دانم شما اطلاع دارید یا خیر در مورد اینکه چطور با پیکر شان برخورد شده است در فرانسه ساکن فرانسه شده است شما اطلاع دارید چون خیلی تاکید داشتند من یادم است یک کلیپ پخش کردید چقدر خوب است که طرف پیکر خوراک کرکسها شود و خیلی دفاع می کردند از این قضیه دفن کردند.
استاد: حسینی
بله من می خواهم نشان بدهم چقدر خوب شد این را اشاره کردید سایت امرداد تارنمای خبری زرتشتیان زمان خاکسپاری موبد کوروش نیک نام در آرامگاه قصر فیروزه تهران از سوی خانواده وی اعلام شد گفته است چی؟ خاکسپاری کرکسسپاری نیستیم یعنی حالا سنت قبلی نیست خاک است و این را می دانید دیگر بحث خاک را یک پتیاری از جانب اهریمن می دانند عمل نکردند حالا کار بهتری را کردند با جنازه ایشان طبیعتاً ما که موافق با این هستیم ما که اصلا این کار را برای مسلمانها که واجب می دانیم و ولی خاکسپاری شد دیگر نه حرف هایی را زده بودند در این زمینه و به خاک سپاری شدن سایت خبری زرتشتی دیگر امرداد است رسمی است خواهش می کنم در پناه حق باشید خدانگهدار شما باشد.
من دلیل خنده ام را بگویم حالا چون بحث فوت. آقای نیکنام بود یک زمان به ذهن نیاید که مثلاً ما اینجا خندیدیم نه قطعاً چنین کاری نمیکنیم خلاف اخلاق است به من گفتش که ما رفتیم شما رفتید چراغ ها را خاموش کنید بروید چون وقت گذشته است آقای ابراهیم فرمودند دو دقیقه یک دقیقه برای شما یک دقیقه برای من نامه را می خواهم نشان بدهم.
بیننده
سلام علیکم و رحمت الله سلام شد وقت بخیر من چون دیگر فرمودید دو دقیقه سریع دو سوال داشتم یکی می پرسم در مورد اینکه فرمودید قربانی می کردند خوب از خیلی ها شنیدم حالا بیشتر البته من اولین بار از آقای رائفی پور شنیدم که. مبنای قربانی کردن برای اجنه بوده است و اجنه به این ها می گفتند که برای ما قربانی کنید به لحاظ تاریخی سند قابل توجهی است برای این مسئله که این ها واقعاً اجنهای می پرستیدند یا کسی را می پرستیدند که برایشان فرمان می داده است که.
استاد: حسینی
متوجه نشدم که ادلهای که گفته شده است یعنی چی چه نوع ادلهای است؟
بیننده
این شواهدی باشد مثلاً برای اینکه این ایشتار یا مثلاً حالا بعلی که بوده است خود بعل نبوده است بلکه مثلاً حالا جنی بوده است داخل این بت حلول کرده است باشد .
استاد: حسینی
ببینید ممکن است چنین اتفاقی افتاده باشد خوب یعنی حتی نمایشی باشد ولی ما نمی توانیم بگوییم همه اینها بر اساس آن بوده است دیگر یک بینالنهرینی که با هم هماهنگ نکردند مثلا یک کسی بیاید یک صدایی را بگوید ما دو جور به صورت کلی حالا این تقسیم بندی قربانی کردن در باستان داشتیم که یکی از این نوع ها انواعش قربانی برای دفع بلا بوده است یعنی اتفاق خاصی نیفتاده بوده است این سروش غیب گویی چیزی نگفته بوده است که این کار را انجام بدهد صرفا چون آن موجود تتم بوده است یا با ارزش بوده است برایش یاد شده است این شخص نام برده از آن می گذشته و قربانی می کرده است که در مقابل بلایا مقاوم باشد و دیگر بلایی بر سرش نیاید این ها همه اش هم در ببینید بزرگوار این ها همه اشان هم در معابد نبوده است که بگوییم به خاطر این بوده است دیگر همه این قربانی کردن ها در معابد نبوده است معابد مخصوص قربانی بوده است ولی به این معنا نیست که بگوییم فقط در معابد سنت قربانی کردن وجود داشته است و اینها یعنی ممکن است به عنوان ادله جز در جایی وجود داشته باشد ولی اینکه بگوییم تنها ادله است نیست و فکر نمی کنم که جناب رائفی پور همه ادله اش این باشد من ندیدم چنین حرفی را بزند یک جایی یک غیب گویی کسی بیاید حرفی را بزند بعد باعث شود که مثلا سنت قربانی همچنان بماند و اینها .
این نامه ای است که عرض کردم خدمتتان باز شد این همه اسکن نشان دادیم گیر نکرده بود سیستم حالا الان سر این نامه موسسه مطالعات علمی زحل با تاریخ امروز سی سه هزار و چهارصد و سه خطاب به جناب حجت الاسلام والمسلمین مصطفی پورمحمدی است نامه درخواست کردیم که ایشان نماینده را برای ما بفرستند با توجه به ادعای کوروش دانستن ذوالقرنین. یا ذوالقرنین دانستن کوروش و در برنامه تاریخ بدون روتوش در همین برنامه به هر حال نماینده ایشان تشریف دارند با هم صحبت می کنیم و حالا آدرس هم و به همراه تلفن هم برایشان در نامه قید شده است که بتوانند راحت ارتباط بگیرند خودشان ارتباط بگیرند مشکلی ندارد دفترشان اگر بخواهند منتظریم اگر ایشان نماینده فرستادند که بفرستند در این دو هفته هماهنگی ها را انجام بدهیم ان شاء الله قسمت بعد برنامه تاریخ بدون روتوش با هم بحث مناظره کنیم اگر تشریف آوردند و یا نماینده ایشان اگر نه ما کار خودمان را انجام می دهیم ولی به این معنا نیست که ما کار خودمان انجام دادیم دیگر نگوییم این را یعنی شاید مثلا این بحث مناظره را حالا حالا ها بگوییم و بپردازیم بعد بگوییم برای مناظره نیامدید. در پناه حق باشید التماس دعا یا علی مدد خدانگهدار.