سایر قسمت ها
تاریخ بدون روتوش - اسپارتاکوس و تاریخ اسپارت ها

قسمت صد و نهم برنامه تاریخ بدون روتوش با کارشناسی استاد حسینی


دیگر قسمت ها

 بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيمِ

عنوان برنامه: تاریخ بدون روتوش

تاریخ: 17/ 05/ 1403

استاد: آقای حسینی

قسمت:109

بسم الله الرحمن الرحیم اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم.

استاد: حسینی

عرض سلام و ادب و احترام خدمت شما بینندگان عزیز که بیننده صد و نهمین قسمت از سلسله برنامه تاریخ بدون روتوش و سی و پنجمین قسمت از فصل سوم این برنامه هستید و بحث را در خصوص تاریخ در زمان هخامنشیان داریم دنبال می کنیم فصل اولمان که در مورد زرتشت بود و فصل دوممان در مورد شروع بحث هخامنشیان با محوریت فتح بابل توسط کوروش بود و حالا رسیدیم از لحاظ زمانی به دوره خشایار شاه جنگ‌ها و گفتیم که فصل سوم ملاکمان را تا آنجایی که اسناد باستان شناسی است کتیبه ها قرار می دهیم اگر هم نبود روی روال بحث تاریخیمان پیش می رویم و برای شما از نبردهای ایران و یونان گفتیم و نبردهایی که در زمان داریوش شروع شد در زمان خشایار شاه ادامه پیدا کرد و بحث نبرد ماراتون را گفتیم در قسمت قبل خدمت شد که این پرونده را پرونده یونان را همینطور که فرمانده مصر را بررسی کردیم پرونده بابل را بررسی کردیم بررسی کنیم و دوباره ادامه بحث هخامنشیان را پیش برویم  چون خیلی مهم است برای دوره اسکندر که چه اتفاقاتی افتاد باید به آن فضای یونان آشنا می شدیم.

 گفتیم و مطرح کردیم در اینجا که ادعاهای بزرگی در مورد یونان است که برخی از این ادعاها قابلیت اثبات یا اثبات دارد یا شواهد تاریخی دارد که می شود به آن اعتماد کرد و اعتنا کرد و برخی از آن تبار سازی است که اروپایی ها برای خودشان کردند در تاریخ یونان هرچند ما اینجا دیدمان و بحث اصلیمان با دید انتقادی نسبت به هخامنشیان بوده است و می رسیم ان شاء الله به تاریخ صدر اسلام در سلسله این برنامه تاریخ بدون روتوش اگر توفیقی شود برای بحث در خصوص آن زمان اما یونان هم بحث می کنیم یونان هم نقد می کنیم آنچه که در مورد یونان ادعا شده است را بررسی می کنیم و سعی می کنیم که اینجا بر اساس مستندات پیش برویم در مورد آن مباحث کلانی که ادعا شده است یک مقداری اعتبارسنجی در مورد اسناد داشته باشیم در این برنامه نبردی بپردازیم و به یک موضوعی نبردی که ما به آن بپردازیم نبرد ترومپولا یا ترموپیل است و موضوع بحث اسپارتاکوس‌ها و اسپارت‌ها قبلاً البته در قسمت‌های گذشته جسته و گریخته متناسب با بحث قسمت‌های قبل در .

مورد اسپارتان صحبت کردیم با شما یک مقداری امشب می‌خواهم متمرکزتر به این مسئله بپردازم جریان ترموپیل چی بوده است جنگ ترموپیل کجا بوده است چه اتفاقاتی افتاده است و هم اینکه ببینیم این اسپارتاکوس هایی که در موردشان اینقدر حماسه سرایی می شود و حماسه سرایی شده است در موردشان زیاد نوشتند از همان دوره های ابتدایی تاریخ نگاری در یونان تمجید کردند از آن ها و تا همین روزها که رسانه ها آمدند و تولیدات سینمایی در مورد این اسپارتاکوس‌ها داشتند به عنوان سیصد اسپارتاکوس که به صورت خاص برای سیصد اسپارتاکوس است که در جنگ ترموپیل بوده است را دارد اشاره می کند ما اینجا نمی‌خواهیم بحث طبیعتاً نقد فیلم انجام بدهیم و در چندین قسمت قبل که من بحث یونان را شروع کرده بودم خدمتتان عرض کردم آنچه که در تحت عنوان اسناد و مکتوبات دارد منتشر می شود آن اهمیتش خیلی بیشتر برای نقد کردن است طبیعتا در برنامه تخصصی بپردازیم به کار دیگر.

 شاید نقد فیلم جذابی بیشتر به آن فضاهای سخنرانی و این ها می خورد خیلی جذابیت برای ما اینجا الان مهم نیست یعنی اولویت نیست اما اولویت اول نیست نگاه کنیم خود به خود خواهید فهمید یعنی وقتی که ما اینجا آمدیم یک سری الان امشب برای شما اصل واقعه را برایتان توضیح دادیم و اسناد خود یونانی ها را در این خصوص برای شما مطرح کردیم دیگر خودتان می فهمید که در آن سریال در آن فیلم سینمایی در آن داستان سرایی حماسه چقدر حماسه چقدر راست گفتند چقدر اغراق در آن وجود داشته است هم دوز هم آن مباحثی که از اساس پنهان شده است از اساس اصلا دروغ گفته شده است و ادعا شده است به آن پی خواهید برد خدمت شما عرض کرده بودیم که ما یک تقابلی بین شرق و غرب در آن زمانی که آسیا و اروپا هنوز وجود نداشته است به وجود آمده بود و این تقابلی که الان هم دارید می‌بینید که در زمینه‌های مختلف خودشان نشان می دهد اصلا مرتبط با این چهل پنجاه سال اخیر اصلا مرتبط با بعد از اسلام است مرتبط با این چند قرن اخیر نیست برمیگردد به دوره هخامنشیان اگر ما بخواهیم تا آنجایی که این چراغ ما در تاریخ کار می کنیم که بتوانیم ببینیم چه گذشته می رسد به دوره هخامنشیان و درگیری‌هایی که در زمان هخامنشیان رخ داده است و باید برویم آنجا را نگاه کنیم ببینیم سرچشمه مباحث و اختلافات چی بوده است و خدمت شما عرض کردیم که آقای هرودوت تاریخش را اصلا متناسب با همین بحث آمده است نوشته است .

و با همین موضوع شروع کرده است که چرا بین شرق و غرب اختلاف است و گفتیم عرض کردیم خدمت شما که این اختلافات هیچ ارتباط ایدئولوژیک اسلامی و این ها ندارد از اساس ممکن است که این ها تقویت کند اما اساساً در تاریخ شرق و غرب با همدیگر دچار اختلاف و درگیری شده بودند که ایران به عنوان نماینده شرق و یونان به عنوان نماینده غرب یک بار دیگر نشان کتاب تاریخ هرودوت اصلا فلسفه نگارشش این است و آن دسته از عزیزانی که شاید این کتاب را از نزدیک شاید لمس نکردند نه این هرودوت دشمن ایرانی‌ها بوده است و نمی دانند که هرودوت از اهالی هاری کارناسوس بوده است و در زمان خشایار شاه هرودوت بوده است جزئی از ایران محسوب می شده است.

 ایران زمین آن زمان محسوب می‌ شده است می‌خواهیم  برویم  سراغ این موضوع در ادامه همان قضیه ترموپیل را بدون روتوش با هم بررسی کنیم بر اساس اسناد یونانی هم بررسی خواهیم کرد مگر اینکه حالا یک حاشیه بخواهیم در مورد یک شخصی مطلبی ازشان بیاریم ولی محور بحثمان همچنان همین تاریخ نگاری است که آقا یونانی محسوب می‌شود از لحاظ جغرافیایی حداقل الان غربی محسوب می شود یک مطلبی را برایتان  بخوانم در این کتاب مقدمه شود برای عرایضم کتاب ایران و یونان در بستر باستان که جناب آقای محمدعلی اسلامی ندوشن نوشتند ایشان شخصیت نام آشنایی است طبیعتاً برای شما بینندگان عزیز دو سه مطلب علامت زدیم که برای شما بخوانیم و مقدمه بحث ما شود یکی این است که ایشان هم در صفحه شماره پنجاه و پنج تصریح می کند ایرانیان ایران و یونان کشمکش میان آسیا و اروپا یک کشمکش دیرینه بوده است یعنی ارتباطی به اتفاقات و حوادث اخیر ندارد که اوج آن با ورود هخامنشیان در شرق و کشور یا کشورهای یونان در غرب به صحنه سیاسی جهان نمودار می‌گردد.

 در صفحه شماره سی و هشت یک مطلبی را آوردند جناب آقای دکتر اسلامی ندوشن به طور کلی نوع تمدن ایران با تمدن یونان متفاوت بوده است و هر یک زاییده اوضاع و احوال خاص سرزمین خود ایران گرایش به فرهنگ عملی داشته است و یونان گرایش به فکر و چون و چرا که احتمالاً همان غلبه شهرت تفکرات فلسفی را ایشان مدنظرشان است یک مطلب هم اینجا است صفحه شماره شصت و یک ایشان فرمودند که نبرد خونینی در ماراتون در می‌گیرد که در آن با همه تعداد کمتر سرانجام پیروزی به آتنیان می‌شود طبیعتاً اشتباه دارد می کند ایشان از لحاظ تاریخی ایرانیان قصد حمله به شهر آتن داشتند که از آن نیز پس از قدری تأمل منصرف می‌شوند من فکر می‌کنم نبرد ماراتون را می گویند اشتباه از من بود آنگاه سوار بر کشتی های خود را به آسیا باز میگردند حالا می گویم یا اشتباه دومشان چیست؟ هرودوت با غلو و همیشگی خود تلفات ایرانیان را در این جنگ بیش از سی برابر یونانی ذکر کرد در مورد نبرد ماراتون حالا من فکر کردم که نکته قبل گفتیم که اینجا هم است ایشان می گوید که ایرانیان قصد حمله به آتن را داشتند بعد از قدری تأمل منصرف شدند برگشتند نبرد ماراتون را گفتیم در دو منطقه جدا رخ داده است یعنی یک نبرد ادامه دارد در دو نقطه جدا اصلاً یکی در شرق است یکی در غرب است یکی در منطقه ماراتون است که منطقه شرق است یکی در منطقه سواحلی است که به آتن می‌رسد در منطقه غرب است.

شکست خوردند سوار شدند رفتند نه یک جا در یک منطقه در نبرد ابتدایی شکست خوردند در ادامه نبرد که در منطقه دیگری بود برای گرفتن آتن بود در آنجا منصرف شدند این دو یکی نیست حالا باز این مسئله هم است اما طبیعی است خیلی معروف و مشهور است نبرد ماراتن یک حکم در مورد دو بخش دارد این قضیه عجیب است این ترموپیل در ذهنمان است این بحث مقدمه موضوع ما در مورد اینکه ایرانی‌ها و اروپایی‌ها از لحاظ تاریخی با همدیگر یک اختلافات اساسی اما نبرد ماراتون یک نبردی است که خود یونانی‌ها و تاریخ کلاسیک یونان در خصوصش قلم زنی کرده است و تاریخ نگاری کرده است ما باز حالا همان هرودوت را که هم مشهورتر از بقیه است و همزمان با زمان خشایارشاه است و این ها را ملاک قرار می دهیم بر اساس ریل برنامه بحث پیش می برویم  اما یک آماری را آقای هرودوت می آورد من قبل از برنامه اسمش را نوشتم خدمتتان بگویم نبرد آماری که می آورد از حضور ایرانی‌ها و حضور یونانی‌ها در این جنگ و در آنجا در مورد نبرد ترموپیل نه ماراتون ببخشید.

 و آنجا می آید می گوید که یک آمار عجیب و غریب دارد یعنی آمار میلیونی می شود با هم جمع کنیم این ها را هشتاد هزار سوار بیست هزار شتر سوار و سی هزار نفر از اقوام اروپایی و هفتاد و هفت هزار و ششصد و ده نفر و صد و بیست و هفت ناو جنگی به صورت کلی آمار جنگی و لشکر هخامنشیان در زمان خشایار وقتی که می خواهد  بگوید چنین آماری را می آورد و بعد یک میلیون هفتصد هزار نفر پیاده و ادعایی که به تعداد همه این ها آدم هم پشتیبان بودند یعنی اگر بخواهیم با هم جمع کنیم یک عدد چهار پنج میلیون نفر را می توانیم از این آمار بیرون بیاوریم البته مورخین دیگر یونانی آمارهای دیگری را ارائه دادند به واقعیت می تواند نزدیکتر باشد برخی نه در مورد خود یونانی‌ها را هم یک آمار داریم که من الان اینجا دیگر متمرکز روی ترموپیل می خواهم خدمتتان عرض کنم و آماری که آنجا آوردم را بگویم خدمتتان.

 قبلش من باز همین بخش از صحبتم یک مقدمه نیاز دارد چون می‌خواهم در یک قسمت بحث ترموپیل را خدمتتان گفته باشم بحث اسپارت گفته باشم که به چه ترجمه کردند این است که ترمو به معنای گرما است که ظاهراً حالا اشاره هم به این داشته باشد مثلاً ترموستات این ها واژه‌هایی که استفاده می شود ظاهرا هم همین معنا است گرما و داغی پیل هم ظاهرا به معنای چشمه یا چشم یا راه ترموپیل یعنی حالا چشمه گرم رودخانه گرم یا دروازه گرم بعضی ها آمدند ترجمه کردند یک منطقه است ترموپیل یک منطقه است یعنی یک شکافی است در یک کوه ما در مورد بحث ماراتون هم همینطور که به شما نقشه نشان دادیم.

 من بروم در گوگل مپ و به شما آن منطقه را هم نشان بدهم با همدیگر ببینیم کجا است؟ یک ذهنیت خوبی در مورد جغرافیایش داشته باشید تا بعد یک سری آمار را خدمتتان می گویم  بعد وارد خود اساس جنگی می شویم که به چه شکل است ببینید به صورت کلی کوریت و اسپارت و آتن این ها هم پیمان نظامی محسوب می شدند در آن دوره یعنی این سه منطقه از همدیگر حمایت می کردند در این زمینه است هر چقدر که لازم شود من تصاویر آماده کردم خدمتتان نشان خواهم داد این سه منطقه با هم یک هم پیمان به خاطر همین من در قضیه نبرد ماراتون هم عرض کردم.

 پیک می‌فرستند می گویند اسپارت ها بیاید ایرانی‌ها دارند حمله کردند به ما چه شد و چه شده است این یعنی اینکه از قبل یک هماهنگی وجود داشته است و مناطق نزدیک همه و چسپیده به همدیگر است از لحاظ جغرافیایی از همدیگر یک حمایتی می کردند اسپارت ها بسیار معروف شدند در تاریخ خیلی جنگاور هستند خیلی دلاور هستند و ایستادگی بسیار شگفت انگیزی را داشتند به شما نشان بدهم اتاق فرمان اگر من ببندم که همین بخش را ببینیم این ترموپیل است این منطقه منطقه ترموپیل است البته اینجا الان یک منطقه حالت مسکونی شده است که توضیح جغرافیاییش را می دهم و بعد می رویم روی بحث اسناد و کتب ملاحظه بفرمایید حالا اینجا دیگر کاملا مسکونی است اینجا منطقه ترموپیل است من این را میایم و نقشه را عقب تا ببینیم کجا است؟

 اولا اینجا را دقت بفرمایید از لحاظ جغرافیایی شمال و جنوب این جاده که الان طبیعتاً کشیده شده است خیلی با هم متفاوت است اینجا دارد حالت کشاورزی دارد اینجا حالت جنگل مانندی دارد یعنی کاملا مشخص است اینجا یک رشته کوهی یا کوه یا ارتفاعی وجود دارد که این دوتا منطقه را از هم جدا کرد تقریبا مثل رشته کوه البرز شاید که آب و هوا را بین مثلاً جنوب و شمالش متفاوت کرده است میایم عقب تر این منطقه را که با هم ببینیم اینجا دریا است و طبیعتاً ایرانی‌ها از اینجا با کشتی آمدند برای حمله ترموپیل برسند نقشه عقب تر ما با نقشه یونان اینجا مواجه هستیم که ملاحظه می کنید این منطقه یونان اینجا بود که نشان دادم باز میایم عقب تر اینجا هم می شود ایران ایران با مرزهای جغرافیایی حال حاضر دوباره برمیگردیم به این منطقه نشان داده بودیم ترموپیل، ترموپیلی که در یونان است و الان هم یک نمادی در آنجا ساخته شده است مجسمه‌هایی ساخته شده است که حالا مجسمه چون برهنه هستند سربازان یونانی کاملا برهنه مبارزه می کردند خیلی کار نداریم نمی توانم مناطق را نشان بدهم که به چه شکل است و چگونه به تصویر کشیدند اما یک منطقه‌ای است یک بزرگداشتی به عنوان یادبودی در آن منطقه ایجاد شده است که منطقه شهریش است اینجا این منطقه ترموپیل و آن تنگه ای است که باید ایرانی‌ها از آن عبور می کرد زحمت بکشند نشان بدهند.

 تصویر بنده را بله اینجا همان حالت کوهستانی ترموپیل است اینجا یک منطقه است که حالا این دروازه است همان دروازه‌ای که این اتفاق مهم از لحاظ تاریخی آنجا افتاده است اینجا هم که یادبودش است که این منطقه است ظاهرا این جغرافیا همان جایی است که سه روز جنگ ترموپیل رخ داده است یعنی دقیقا همین تنگه همین شکاف در کوه و همین تنها مسیری که از شمال به جنوب می‌خواستند بیایند سربازان هخامنشی در اینجا درگیر شدند و سه روز درگیری در اینجا بوده است که در مورد پادشاهی می‌رسند به شما می گویم  که قضیه چی بوده است لئونیداس را به شما خدمتتان عرض خواهم کرد اینجا را ببینید زمانی جغرافیایی من میایم عقب همین دقیقا شکافی بوده است که باید از شمال برای رفتن به جنوب و تصرف جنوب استفاده می شده است شمال یونان چرا از شما اولا که اینجا راه دریایی است ثانیا شمال یونان در تحت تسلط ایرانی‌ها بوده است منطقه شمال یونان تحت تسلط ایرانی‌ها بوده است ولی آتن تحت تصرف ایرانی‌ها نبوده است در زمان داریوش و تا قبل از اینکه بخواهد فتح شود در زمان خشایارشاه سه ماه بعد از جنگ ترموپیل است که اینجا هم یک منطقه منطقه اسپارتا است اسپارت ها اینجا هستند و اینجا هم که آتن است یک سری ادعا مطرح شده است .

حالا برم سراغ این آمار ما عرض کردم کری آتل و اسپارت این ها  با همدیگر هم پیمان بودند از لحاظ نظامی به همدیگر کمک می‌کردند چند گروه آمدند در این تنگه ترموپیل برای اینکه جلوی ایرانی ها بایستند تعداد کسایی که آمده بودند  آنجا چند نفر بود هفت هزار و چهارصد نفر هفت هزار و چهارصد نفر هوپیت بودند این ها  که آمده بودند یعنی همین تصویری که در ذهن ما است و تصاویر معروف و مشهور یک سپر یک گردی در دست دارند این ها سربازان حرفه ای یونان معرفی می شود البته در دوره های مختلف تفاوت بوده است که داریم عرض می کنیم سربازی حرفه ای در مورد سرباز حرفه‌ای هم باید بگوییم که منظورمان چه است سربازی یک دوره‌ای بوده است که طرف کشاورزی می‌کرده است در فصلی هم می‌رفته است می‌جنگیده اسپارت ها در دوره اینطوری بودند ولی بعد از آن دیگر اصلاً کلاً منطقه اسپارت انگار تبدیل به منطقه نظامی شده است که بچه‌ها از خردسال از سن خیلی کم حالا گزارش برای خدمت شما از پلوتارک و دیگران که آوردند از بچگی آنجا دیگر نظامی بار می آمد یک منطقه نظامی شده بود کاملا حرفه ای بودند در جنگ اگر ما می گوییم  آنجا هفت هزار و چهارصد نفر یونانی بودند.

 و خود یونانی ها می گویند هفت هزار و چهارصد نفر بودند در مقابل یک لشکر عظیم ایرانی ها که آمار را خدمتتان عرض میکنم هفت هزار و چهارصد نفر این افرادی نبوده است هر کدام از این ها برخی گفتن دوازده نفر افرادی بودند که دورشان هفت نفر یا بیشتر یا کمتر افراد دیگری به عنوان خدمتکار بودند آن ها پیاده نظام بودند و سلاحشان سبک بوده است با خنجر و چماق و سنگ می‌جنگیدند آماری که می دادند یونانی ها در مورد کسانی که در جنگ ها بودند آمار اطرافیان این ها خدمه این ها بودند را نمی دهند اصلا حساب نکردند در تاریخ ها تاریخ نویسی مثلا مثل تاریخ نویسی مسلمانها و شیعه نیست که غلام سیاه هم حساب کنیم به عنوان یک کسی که حساب نکردند نیاوردند این هفت هزار و چهارصد نفر یک ضریبی باید بخورد.

 به نسبت هر کدام از این ها چند نفر هم آدم بودند که آنجا سوار نظام هایی بودند که سلاح‌های سبکی داشتند به نسبت خود این ها که سال‌های سنگینی داشتند معمولا زره کل بدنشان را می پوشانده است و همراهشان بودند از این هفت هزار و چهارصد نفر پیاده نظام ها از این هفت هزار و چهارصد نفر سیصد نفرشان از اسپارت ها هستند که همین سیصد اسپارتاکوس هستند که معروف است چهار هزار نفرشان از پلوپونوسوس هستند که این منطقه را می دانید در منطقه جنوب یونان بوده است چهار هزار نفر از آنجا آمده بودند از این هفت هزار و چهارصد نفر که کنار اسپارت هفتصد نفر از منطقه به اسم تسپیای یعنی تستپیایی بودند تسپیایی کجا است؟ تسپیایی برخلاف این پلوپونوسوس در منطقه شمال یک منطقه در شمال یونان تسالی این محدوده منطقه تقریبی نشان می دهد روی گوگل مپ به شما نشان بدهم بله اینجا اگر ملاحظه بفرمایید یونان یک منطقه شمالی داشته است تسالی این منطقه تسالی تحت فرمان هخامنشیان بودند جز آن منطقه شمال یونان بوده است که تحت تسلط هخامنشیان قبل از نبرد ترموپیل در آمده بوده است ولی یک شهری آنجا بوده است حالا کسانی بودند که یک محدوده‌ای از نظامی اش آمده بودند در مقابل ایران بایستند آن ها هفتصد نفر از منطقه تسفیایی بودند که آمده بودند و در این نبرد شرکت کنند چهارصد نفر از طبس بودند طبسیا چه کسانی بودند با ایرانی ها و به ایرانی‌ها چهارصد نفر از آن ها  بودند از پلات بودند که تیرانداز بودند و بالای تنگه ایستاده بودند این تنگه را مراقبت می‌کردند سربازان هخامنشی که می آمدند این ها تیراندازی می کردند فرمانده جنگ چه کسی بوده است در ترموپیل فرمانده فرمانده بوده است از اسپارت ببینید سیصد نفر بیشتر از اسپارت نیامده بودند منتها این سیصد نفر برای این آمدند بقیه باید به آن ها ملحق می‌شدند از اسپارت اسپارت ها کلاً دیر می‌رسیدند به جنگ در ماراتون هم یک روز دیر رسیده بودند.

 اینجا سیصد نفر رفته بودند که بقیه ملحق شوند یا اگر اسپارت ها نیامدند بقیه مناطق به قولی دلشان خالی نشود از این جنگ مقابل ایرانی‌ها بگویند آقا اسپارت‌ها آمدند ما هم بیایم یعنی اسپارتان صحنه را خالی نکردند چون معروف بودند و مشهور بودند به بحث‌های مباحث جنگی البته نه به اندازه‌ای که الان در مورد جنگاوریشان گفته می شود که امشب می‌خواهیم به آن یک مقداری بپردازیم از طبس آمده بودند اینکه بسیار هم پیمان ایران بودند یعنی رویکردشان نسبت به هخامنشیان مثبت است ایرانی‌ها منتها این ها را آورده بودند عرض کردم خدمتتان کماندار بودند پس هفت هزار و چهارصد نفر از هوپیتا را دیدید که ما گفته بودند و آمار داده بودند که این ها آمده بودند به جنگ و آن تنگه را می خواستند نگه دارند گفتند این هفت هزار و چهارصد نفر در مقابل جمعیت میلیونی سربازان هخامنشی اینطوری ادعا کردند در مورد در مقابل سربازان میلیونی هخامنشی سه روز توانستند مقاومت کنند حالا آخرش چی شد شکست خوردند آخرش شکست خوردند سیصد اسپارتاکوسی که خیلی به عنوان قهرمان از آن ها یاد می شود شکست خوردند فکر کنم یک نفر از آن ها فقط زنده بود یکی دو نفرشان آن هم گفته بودند رفته بود دنبال یک کار دیگر یا پیکی را برده بود جای دیگر خیلی تحقیرش کرده بودند برخی از گزارش‌های یونانی می گوید که در جنگ بعدی این ها  آمده بود و جبران کرده بود جنگ‌های دیگر را ان شاء الله جنگ‌های دیگر هم در قسمت بعدی به آن خواهیم پرداخت.

آمار عجیب و غریبی از ایرانی‌ها دادند من نمی‌خواهم خیلی در مورد این آمار اینجا بحث کنم با شما می خواهم یک قاعده عقلی برایش بیاورم قبلش در مورد فرماندهی بگویم از اسپارت ها بود دیگر اسپارت ها دو شاه داشتند منطقه اسپات دو شاه داشته است حالا دلیلش چه بوده است ولی احتمالا همان قضیه منا امیر و منکم امیر که در صدر اسلام برخی ها گفتند احتمالاً یک چنین مدلی مد نظرشان بوده است یا حتی شاید الگوبرداری شده است که وارد آن جزئیاتش نمی‌خواهم شوم دو شاه داشتند علیه همدیگر یک جاهایی به هر حال خیانت می کرد حرف هایی پشت سر همدیگر می زدند دیگر و پادشاه علیه هم دیگر توطئه می کردند آن قضیه که خود هرودوت هم آورده دماراتوس یکی از پادشاهان اسپارت بود از آنجا آمد بیرون یکی از مناطق دیگر کمک کند پادشاهی دیگر که آنجا بود یعنی زوج پادشاهی را ندارد و مقام شاهی هم آمد ایران به هخامنشیان پیوست یک مدل اپوزیسیونی ما داشتیم دیگر در مقابل یونانی‌ها یعنی یونانی آنجا که به اختلاف بر می خوردند می آمدند به ایرانی ها ملحق می‌شدند در مورد مصر هم شبیه هم در مورد فانوس و دیگران خدمتتان گفتیم اسنادی را برایتان  نشان داده بودیم این ها می آمدند به ایران ملحق می شد مثلا سر همان قضیه یکی از شاهان اسپارت بود که آمد و پیوست پادشاهی که در یکی از این پادشاهان زوج که در اسپارت بود و آمد آن فرمانده جنگ ترموپیل را بر عهده گرفت فلذا فرماندهی اصلا در دست اسپارت ها است لئونیداس بود لئونیداس بقیه افرادی که عرض کردم یک جامعه آماری به آن ها دادم خدمتتان عرض کردم طبیعتاً تحت فرمان حالا بعضی معروف و مشهور به جنگاور هستیم تمردی نداشتند در آن جنگ پس این سمت لئونیداس می شود سمت یونان و سمت ایران هخامنشیان خشایار شاه.

 یک نکته راجع به یکی دوتا نکته راجع به خشایارشاه خدمتتان عرض کنم خشایار شاه در این متون یونانی در جنگ ها یک ذره نقش نظاره‌گر دارد یعنی انگار دارد مثلا می بیند بعد چه اتفاقاتی دارد می افتد یک مقداری با آن ذهنیت اینکه پادشاهان ایران در خط مقدم می‌رفتند خودشان می‌جنگیدند خودشان شمشیر می‌زدند فاصله دارد یعنی در همین جریان ترموپیل خشایارشاه ایستاده در بلندی دارد نگاه می کند ببیند چه اتفاقی افتاد یک جایی ناراحت می شود مثلاً یک جایی مشورت می گیرد تدبیر می‌ اندیشد دارد فرماندهی می کند ولی در میدان نیست خود خشایار شاه برخی آمدند که اصلا گفتند خشایارشاه اصلاً در این جنگ نبوده است حضور نداشته است و این ساخته و پرداخته احتمالا خود ایرانی‌ها بوده است برای اینکه یونانی ها مثلا حالا بترسند یا اتفاقی روحی برایشان بیفتد خود پادشاه آمده است ولی حالا هفت هزار و چهارصد نفر هم خیلی جمعیتی نبوده است می شود روی این مسئله یک مقداری تمرکز کرد که خشایارشاه بوده است یا نبوده است در مقابل هفت هزار و چهارصد نفر یونانی نیاز بوده است خشایار شاه باشد یا خیر؟

گزارش های یونانی به هر حال دارند می گویند بوده است یکی از این آقایان آقای دکتر شروین وکیلی در کتاب اسطوره یونانی که هفت هشت بار من فکر کنم عرض کردم من وامدار این کتاب هستم در زمینه بحث تفکر انتقادی که نسبت به یونان دارند یونان باستان بخصوص در دوره عصر طلایی دارند دوره و عصر طلایی دارند در کتاب اسطوره معجزه یونانیشان یک حرفی را زده است نتیجه گیری بنابراین تصویری که یونانیان از شاه در روزهای نبرد ایرانیان و پارسیان که طبیعتاً باید شود نبرد ایرانیان و یونانیان در ذهن داشته‌اند تخیلاتی بوده است که بیش از هر چیز از اساتید هومری و شیوه حضور و مداخله خدایانشان در میدان نبرد سرچشمه می‌گرفته است آقای دکتر شیرین وکیلی می گوید اینکه اینطوری توصیف کردند گفتند بالای کوه‌ها داشته است نظاره می‌کرده است خشایار شاه وارد این جنگ نشده بوده است و مدل‌هایی که دارند از آن توصیف می کنند به خاطر این است که این ها  نقش خدایان مثل زئوس را مثلاً برایش متصور بودند البته یک جمله هرودوت دارد که می گوید زئوس چرا مثلاً با همه اقوام مختلف می جنگید اما یک مقداری من فکر میکنم شاید بخاطر این باشد انگیزه و ذهنیت به خاطر این باشد که چرا مثلا نباید پادشاه هخامنشی در صف اول نبرد باشد در این قضیع ترموپیل.

 به هر حال خشایارشاه روحیات شاید اصلا سبک مدیریتش این نبوده است که بخواهد در صف اول باشد و در دوره من عرض کردم خود کوروش هم وارد بابل نمی شود در نبردها سربازانش وارد می شوند بعد خود کوروش وارد می شود ممکن است کسی بگوید خیلی معقول هم است پادشاه نباید خودش در خط مقدم در آن جنگ با آن شرایط باشد که کشته نشود و سپاه از هم نپاشد من نمی خواهم اینجا توبیخ کنم پادشاه را که مثلا چرا نبود نه فقط می خواهم توضیح بدهم در این زمینه من این دیدگاه را خدمتتان بگویم پس لئونیداس در سمت یونان از اسپارت دارد فرماندهی جنگ ترموپیل را بر عهده می گیرد و از این سمت هم خشایار شاه است با یک آمار عجیب و غریبی که دادند.

 یک سوالی را من همین اول مطرح کنم بعد برویم  سراغ جغرافیایش زمان هم همینطوری دارد می گذرد و آن سوال این است که چرا در این گروه‌ها حالا می‌رسیم متنشم خدمتتان می گویم  سیصد اسپارتاکوس بودند چهار هزار نفر پلوپونوسی بودند هفتصد نفر تستایی بودند و چهارصد نفر طبسی بودند و پلاتی ها چرا فقط این سیصد اسپارتاکوس یا سیصد اسپارت اینقدر برایشان حماسه سرایی شد از این هفت هزار و چهارصد نفرشان شش هزار نفرشان فرار کردند از جنگ ترموپیل نبرد قهرمانانی که یونان داشتند با ایران از هفت هزار و چهارصد نفر شش هزار نفرشان فرار کردند هزار و چهارصد نفرشان اما اسپارت ها مانده بودند این تسبیایی هم مانده بودند تست مال همان منطقه تسالی بود که خدمتتان عرض کردم.

 چهارصد نفر که به ایران برگشتند و ایرانی ها به سمت ایرانی ها آمدند خودشان تسالی م کردند البته چند نفر هم کشته دادند زمانی که داشتند برمیگشتند چرا مثلا تسفیایی‌ها در موردشان چیزی گفتند تا آخرش ماندند در این نبرد افرادی هستند بخاطر اینکه نوع تاریخ نگاری باعث شده است که اسپارت ها خیلی قهرمانانه به تصویر کشیده شوند مثلا توکیدس یا گزنفون این ها مثلاً افرادی بودند که طرفدار اسپارت بودند طرفدار سبک و شیوه حکومتی و مردمان و نظامی‌گری اسپارت بودند و به خاطر همین آمدند این سیصد اسپارتاکوس را مثلاً یک نوع دیگر مطرح کردند یک مقداری قابل نقد استاین دیدگاه بخاطر اینکه فقط گزنفون دارد صحبت می کند هم با یک امایی دارد از اسپارت ها خیلی تعریف و تجلیل می کند گروه دیگر هم می آورد اما آخرش می گوید اما اسپارت ها خیلی مثلا دلاوری کردند در ترموپیل.

 و بسیار مهم از این بابت که این ترموپیل سه روز مقاومت است انگار یک طورایی شد نماد برای مثلاً مقاومت اروپا اروپای مثلاً متمدن در مقابل آسیایی‌ها یا شرقی‌های بربر و ایرانی‌هایی که مثلاً حالا این ها خیلی تهاجمی برخورد می‌کردند آزادی نداشتند این ها و تمدنی نداشتند و این ها دنبال مثلا فتح اروپا بودند این سه روز ترموپیل خیلی مهم شد یک نماد خیلی به آن بحث دادند در چند قرن اخیر خیلی بر روی آن مانور دادند خیلی بسط دادند به عنوان یک نماد و اسپارت ها را هم که دیگر قله این نماد شده است من یک گفتم عرض کردم نمی خواهم خیلی در مورد جمعیتی که گفته شده است مناقشه ریز داشته باشم که آیا این جمعیت مثلاً اینقدر پیاده نظام یک میلیون و هفتصد هزار نفر پیاده نظامی که آمدند مسائل زیستی شان چه شکلی بوده است که برخی مطرح کردند پروفسور پیر بریان مطرح کرده است و دیگرانی مطرح کردند از کجا آب بوده است مصرف کنند.

 چه فضایی نیاز داشته است یک چنین جمعیت و لشکر عظیمی چطوری تغذیه شان تامین می شد فکر کرد اما نکته دیگری را به شما بگویم آماری که در مورد ایرانی‌ها می دهند حداقل در نبرد ترموپیل این تنگه ترموپیل اینجا بود دیگر را نقشه قشنگ مشخص است بله این منطقه منطقه ترموپیل است و اینجا همان تنگه ترموپیل گفته شد حالا مجسمه و این ها هم اینجا قرار دادند یادبود دیگر بخش یادبودش است این ترموپیل است من میایم عقب ببینیم فاصله اینجا با دریا چقدر است و چند میلیون نفر اینجا جا می شدند این بخش ترموپیل این هم ببندم من این اینجا می شود دریا طبیعتا نزدیکترین نقطه را برای اینکه بخواهند از کشتی پیاده شوند استفاده می‌کردند دیگر یک حاشیه‌ای هم اینجا لجنزار است یک حاشیه زیادی هم اینجا لجنزار بوده است و طبیعتاً است اینجا می شود ترموپیل نهایت نهایت باید بگوییم ما این منطقه مثلا سربازان هخامنشی بودند این منطقه که من موسم را دارم اینجوری حرکت می دهم اینجا نهایت اینجا بوده است دیگر.

 چون پایین تر نمی توانستم بروم راهی وجود نداشته است و بعد تمرکز چجوری مثلا دو میلیون نفر آدم اینجا جمع می‌شدند آنجا سرباز دو و نیم میلیون نفر که دو برابر هم خدم و حشم داشته باشد اندازه همین تعداد پنج میلیون نفر یک میلیون نفر آدم اینجا جا می شود سربازی که بخواهد بجنگد یک میلیون نفر جمع می شوند طبیعتاً نمی شوند آمارها را یا باید خیلی خیلی کلی بگیریم برای تمام جنگ ها که باز هم درست نیست و یا اینکه بگوییم این ها  اغراق کردند دیگر آمدند جمعیت ایرانی ها را خیلی زیاد نشان دادند که بگویند همین سه روزی هم که جلوی ایرانی ایستادند بروید مثلا تجلیل کنید از ایرانی ها ایستادند خیلی زیاد بودند انگار تاریخ نگارهای یونانی بدشان نمی آمده است به خصوص هرودوت بدش نمی‌آمده استکه سپاه هخامنشیان را خیلی بزرگ جلوه بدهد.

 و این هم خدمتتان عرض کنم یک مقداری انگار بسترش در زمان خشایارشاه بوده است و خود هخامنشیان هم بدشان انگار نمی آمده است که تعداد جمعیتشان خیلی زیاد نشان بدهند چون بنا بوده است که فتوحاتشان طبیعتاً ادامه داشته باشد یک چنین آمار درشتی در مورد مثلا لشکریان هخامنشیان بخواهد ثبت شود و این خیلی باعث افتخار باشد مثلاً اما واقعیت این است که جور در نمیاید دیگر یعنی ادعاها خیلی با عقلی سازگاری ندارد و جور در نمیاید این فاصله دوباره ببینیم با همدیگر ترموپیل در این فاصله که یک بخشیش هم چون خود هرودوت دارد  می گوید که وقتی که این را خواستند حمله کردند آمدند بعد پشت ترموپیل و سقوط کرده بود آن تنگه یک سری افراد در دریا می افتادند احتمالا اگر بخواهیم الان بگوییم الان دو هزار و پانصد ساله آن زمان متفاوت است می دانم در ذهن آمد این باید اتفاقا آب دریایی برای نزدیکتر باشد به ترمو چون نزدیک بوده است به تنگه که یک سری از سربازان را خود هرودوت دارد می گیرد در دریا غرق می شدند گرفتار می شدند و کشته یعنی نیست که بگوییم دریا خشکیش وسعت خیلی بیشتری داشته است و نسبت به این شبه من فکر برویم  به سراغ عبارات که برسیم به جنگ را من سعی می‌کنم مختصر خدمتتان بگویم و به اسپارت ها برسیم این چند نکته در مورد اسپارت‌ها داریم آن ها را خدمتتان خیلی جالب است.

 در مورد این آمار من این سند نشان بدهم اینجا آقای پرویز رجبی حالا رویکردشان می شوند اسید نسبت به مباحث تاریخ هخامنشیان به چه شکل است ایشان هم آمده است اعتراض کرده است به حرف های هرودوت و آمارهای هرودوت البته هزاره های گمشده است جلد سوم فروپاشی هخامنشیان تالیف پرویز رجبی یک بخشی دارد که کتاب ایشان صفحه بیست و هشت گزارش اغراق آمیز هرودوت درباره سپاه ایران همین آمار و ارقام که عرض کردم خدمت شما و ایشان می آید مطرح می کند صفحه شماره همین بیست و هشت چهل و دو برای مجموعه نیروها رقم سرسام‌آور و اقرار آمیز یک میلیون و هفتصد هزار نفر را می‌آورد هشتاد هزار سواره نظامی را نیز باید به آن افزود که خدمتتان عرض کردم نیروهای دریایی هم به آن اضافه کنید نیروهای محلی که خشایارشاه از یونان گردآوری گرد آورده بود یعنی نیروی اروپایی هم در این ها بوده است مردم محلی که پیوستن به هخامنشی اضافه کنیم به رقم حیرت انگیز دو میلیون و ششصد و چهل هزار نفر باید رسید و کشتی‌های تیرم را مطرح می کند که چقدر سرنشین داشته است یک دو دوتا چهارتایی سعی می کند اینجا داشته باشد و عدد عجیب و غریبی است دیگر ایشان هم می گوید  دو میلیون و ششصد و چهل هزار نفر نشدنی است واقعا.

 واقعا نشدنی است همین الان مگر این کشورهایی که مرز سیاسی گسترده ای دارند اصلا آلمان نازی شما در نظر بگیرید چین را در نظر بگیرید روسیه را در نظر بگیریم وسعت جغرافیایی دارند چند نفر مثلاً سرباز دارند جنگ های جهانی مگر چند کشوری سرباز می شد بسیج با آن امکانات غیر قابل مقایسه دو هزار و پانصد سال پیش این دو میلیون و ششصد و چهل هزار خیلی خوب این هم یک نقدی که آقای دکتر پرویز رجبی به این آمار داشت اما جنگ ترموپیل آقای پیر بریان و آقای پیرنیا هر دو پرداختند مطالبی را آوردند من آقای پیرنیا مطلبی از ایشان بخوانم تاریخ ایران باستان حسن پیرنیا که می دانید در دوره قاجار بوده است ایشان صفحه شماره ششصد و چهل و یک می گوید خشایار شاه در ولایت ملیان اردو زد و یونانی ها تنگه ترموپیل را اشغال کردند حالا اشغال کردند که مال خودشان بوده است دیگر سرزمین خودشون بود منظورش این است مسدود یعنی قوای متخاصم به مسافت کمی از یکدیگر بودند.

 پارس‌ها از ترموپیل به طرف شمال و یونانی‌ها از آن به طرف جنوب نقشه به شما نشان دادم خیلی واضح شد یک آماری هم ایشان دارد  می آید آقای حسن پیرنیا می دهد آقای پیر بریان هم پرداخته است به موضوع بحث جنگ‌ها می دانید آقای پروفسور پیر بریان می شود گفت بی‌نظیر است در بحث هخامنشیان کتابشان باز می گوییم نمی گوییم همه مطالبشان درست است.

 یکی از مطالب اینجا نقد کردیم و ایمیل زدیم برای ایشان نسبت به آن سوالی که داشتیم این ها اما تحلیلشون خیلی خوب است حداقل اینکه قدرت تحلیل را انسان می تواند در تاریخ پروفسور پیر بریان دریافت کند در خصوص هخامنشیان و زوایای جدیدی را می تواند باز کند در تفکر نسبت به اتفاقاتی که دوره هخامنشیان افتاده ایشان هم پرداخته سندها را نشان بدهیم خیلی معقول به نظر نمیرسد می خواهم بروم سراغ اصل مطلب دیگر همین تاریخ هرودوت ترجمه آقای مرتضی ثاقب فرد که زحمت کشیدند ترجمه کردند یک انسان باستان گرا است می دانید می شوند ایشان را و ترجمه‌شان از آقای وحید مازندرانی ترجمه بهتری و روان‌تری است ترجمه از روی نسخه فرانسوی شده است کتاب هرودوت است نسخه فرانسوی را ترجمه کرده است هم نکات و حواشی که مترجم فرانسوی در این ترجمه آورده است.

 در آخر هر بخش همان ترجمه شده است توسط آقای هم خود ایشان کامنت گذاری کردند و توضیحاتی را که لازم دیدن در این کتاب گذاشتند که بعضی از نکات جالب امشب برای نمونه یکی را هم با همدیگر خواهیم دید ببینیم چه شده است من اینجا می خواهم یک حدود بیست صفحه است این هم ببینیم از صفحه هشتصد و چهل و یک این ترجمه شروع می شود تا هشتصد و شصت و یک ترموپیل هرودوت توضیح داده است همین که عرض کردم خدمتتان تاریخ هرودوت جلد دوم جناب آقای مرتضی ثاقب فرد انتشارات اساطیر می آید از صفحه شماره هشتصد و چهل و یک در ادامه موضوعات تاریخی که دارد مطرح می کند  می آید می رسد هشتصد و چهل و دو به در خشکی جنگ در خشکی منظورش است در مقابل جنگ در دریا که حالا می رسیم ترموپیل ایشان می گوید که شاه در تسالی برای آزمودن قدرت سواران خود میان ایشان شاه منظور با سواران اتصالیایی که می‌گفتند بهترین سواران یونان مسابقه ترتیب داد ولی اسب‌های اتصالیایی در این مسابقه بازنده شدند ببینید تسالی منطقه شمال یونان است انقدر تسلط داشتند قبل از جنگ ترموپیل هخامنشیان در آنجا که اصلا سرزمین مال خود هخامنشیان بوده است و خشایار شاه آنجا رفت و آمدش در این حد بوده است که مسابقه اسب سواری برگزار می کرد.

 تحت تسلط هخامنشیان بوده است این یک در نظر داشته باشید چون بعضی ها فکر می‌کنند که یونان کلا فقط در زمان شما دست ایران نکته دوم این است که آقای دکتر شروین وکیلی می آید به این حرف هرودوت دارد استناد می کند  می گوید چطوری می شود یک روز قبل خشایار شاه در تسالی مسابقه اسب سواری برگزار کرده است اما فردایش در نبرد ترموپیل دارد نبرد می کند پس در نتیجه نتیجه گیری می کنند اصلا خشایار شاه در این جنگ نبوده است یک نکته‌ای را ایشان در نظر نگرفته است خیلی مثبت بخواهیم خدمتشان عرض کنیم که همین آدمی که دارد این داستان را می آورد در مورد حضور خشایارشاه در منطقه شمالی یونان قبل از جنگ ترموپیل خود این شخص می گوید که وقتی که نظامیان صف بستند.

 در ترموپیل روز پنجم نبرد آغاز و حالا تسالی هم فاصله خاصی نبوده است نه این مانع نیست که آنجا به هر حال در شمال یونان بوده است باشد خشایار شاه قبلش بعد آقای هرودوت صفحه شماره هشتصد و چهل و سه می آید شروع می کند  می گوید در این مسابقه گذاشتن به چه شکل بود چگونه شده بود یک مقداری در مورد بحث سپاهیان شروع می کند توضیح دادن بعد می گوید این بود آنچه در تسالی در آخایی و در آخایی کرد می آید جلوتر یک توضیحی می دهد در مورد بحث فضای ترموپیل و اینکه آنجا چه کوهی است چه رودی است و اسامی مختلف و متعددی را می آورد که برخی از این ها الان در حال حاضر قابلیت این را دارد که پیدا کنیم کدام منطقه است و برخی تقریبا نه نمی شود از روی نقشه به این راحتی آن ها را پیدا کرد بحث را می آورد ترموپیل را می آورد به این ترتیب خشایارشاه در سرزمین فلان چه کار کرد و معنای نیروهای یونانی را می آید توضیح می دهد که به چه شکل بودند این هولیت ها که خدمتتان عرض کردم پیاده سنگین سلاح لیتر که گفتم اطرافشان یک سری افراد بودند.

 که آن ها سبک سلاح بودند دیگر سواران و نظامیان سبک سلاح بودند از اسپارت می گوید این پانصد نفر البته حالا نکته دارد جلوتر به خدمتتان عرض صفحه شماره هشتصد و چهل و پنج در مورد لئونیداس می گوید که عرض کردم لئونیداس از اسپارتمان فرمانده جنگ شده بود می گوید یونانیان هر شهر یا دولت یونانیان هر شهری هر یک سرداران خود را داشتند اما برجسته ترین آنان که فرمانده کل قوا محسوب می شد یک دوم به نام لئونیداس و بنابراین هم او بود که با سیصد مرد سیصد نفر اسپارت ها اینجا و بنابراین اواخر جنگ که دارد توضیح می دهد  می گوید این بودش این لئونیداس بود که با سیصد مرد که خود برگزیده بود و همگی پسرانی داشتند به ترموپیل آمد همراه او اهالی شهر طبس بودند که در بالا نامشان را در شمال نیروهای یونانی ذکر کردیم و فرمانده این ها لئونتیادس پسر او روماخووس بود.

 او به این دلیل که به این دلیل از میان تمام یونانیان برای همراه آوردن طبسی ها اضطرار داشت که آشکارا شهر او را به دوستی با مادها یعنی ایرانیان متهم می‌کردند خود مادها را هم بودند در نبرد ترموپیل اصلا نبرد در روز اول مادها می روند به سمت یونانیان و حمله می کنند که حالا شکست می‌خورند برمی‌گردند و لئونیداس از آنان خواست که همراه او به جنگ بیایند تا بدانند آیا حاضر هستند در کنار یونانیان با ایرانیان بجنگند یا از اتحادیه هلنی خواهند گسست و آنان نیز سرباز فرستادند ولی در نهان قصد دیگری داشتند.

 یک مقداری چند قسمت قبل خدمتتان عرض کردم در یونان منطقه یونان شهرها انگار زوج و فرد هستند یعنی یک منطقه یک شهر یکی طی حکومتی نسبت به ایرانی‌ها گرایش دارد حکومتی دشمن است با ایرانی‌ها است این مدلی است زوج و فرد کنیم مناطق کنار هم این منطقه طبس متهم بودند که این ها با مادها هم فکر هستند و باید اینجا برای اینکه اثبات کنند این تهمت است و این ها  با مادها و با ایرانیان نیستند با هخامنشیان نیستند بلایی که سر حال آمده است متهم شده بودند سرشان نیاید آدم می گوید از طبس هم آدم فرستادند و طبس هم گروهی آمدند البته آخرش باز می‌رسیم این ها  برمیگردند ادامه صفحه شماره هشتصد و چهل و شش اسپارتیان از آن را لئونیداس و یارانش را به عنوان پیشگام و نخستین یگانه خود به ترموپیل فرستاده بودند تا متحدان دیگر با مشاهده آنان دل گرم شوند و به ایرانیان نپیوندند نترسند بگویند آقا این اسپارت ها آمدند در مقابل ایرانی‌ها ایستادند و یونانی نشین ها مناطق خودشان را واگذار نکنند به ایرانی ها از ترسشان می رویم جلوتر صفحه شماره هشتصد و چهل و هفت در مورد لئونیداس توضیح می دهد که از فرزندان که بود و چه شد یک مشورتی می‌دادند به خشایار شاه مشورت مشورت از طرف چه کسی بود دماراتوس بود دماراتوس کیست؟

 دماراتوس همان شاهی بود که گفتم از منطقه اسپارت ها رفت بیرون سمت آتن رفته بود بعد پادشاه دوم یعنی زوج شاهیش به آن گفته بود این فرزند آن شاه قبلی نیست فقط خلعش کردند پیوسته بود به ایران معمولا می رفتند سارت دیگر از آنجا وصل می شدند این شده است مشاور خشایارشاه برای فتح یونان خیلی خیانت کردند یونانی‌ها، یونانی ها خیلی به خودشان خیانت کردند به هم الو منطقی‌های خودشان خیانت کردند در بحث جریان جنگ‌ها کما اینکه در بابل هم یک چنین فضایی بود بین برخی نسبت به کوروش کما اینکه در مصر هم وجود داشت مثلاً نسبت به کمبوجیه خشایار شاه نمی‌توانست آنچه را شنیده بود باور کند توصیفی داشتم راجع به این تنگه ترموپیل و نظامیانی که آنجا بودند من برسم به این اسناد ان شاء الله امشب نمی‌توانست آنچه را که شنیده بود باور کند دریافت که این مردان آماده کشتن و کشته شدن هستند اما حرکات آنان را خنده دار یافت.

 خشایارشاه باورش نمی‌شد که خیلی جدی باشند در نبرد پس بی‌درنگ دماراتوس پسر آریستون را که در اردو بود احضار کرد خیلی صراحتا می گوید خود خشایارشاه در آن اردوی بوده است اردوی نظامی بوده است او آمد و خشایارشاه چون می‌خواست دلیل رفتار لاک دومونی‌ها یعنی همان اسپارت‌ها را بداند آنچه را به او گزارش داده بودند باز گفت دماراتوس چنین پاسخ داد در در آغاز جنگ و ورود به یونان سخنان مرا درباره این قوم شنیدی و هنگامی که گفتم به عقیده من حاصل اقدام چه خواهد شد به من خندیدی سرور من دماراتوس خطاب به خشایارشاه دفاع از حقیقت در برابر در کار بسیار دشواری است الان خیلی قشنگ بعضی از این باستان گرایانی که افراطی دارند در باستان گرایی و زیر بار منطق نمی روند همینطور هستند دقیقاً همین جمله‌ای که ماراکوس به خشایارشاه گفت باید به آنها بگویید دفاع از حقیقت در برابر شما کار بسیار دشواری است.

 اگر واقعیت داشته باشد گزارش خوبی نیست نشان دهنده این است که حالا خیلی به هر حال با این حال باز به من گوش کنید این مردان از آن روی اینجا هستند تا راه را بر ما ببندند و خود را آماده این کار می‌کنند این مردان منظورش همان کسانی است که در ترموپیل هستند خشایارشاه یک گروهی را فرستاد گفته است زیرا رسمشان چنین است که وقتی برای فدا کردن جانشان می‌روند زلف‌های خود را بیارایند در این گزارشی که جاسوس آورده بود گفته بود موهایشان را شانه می کنند این را بدان که اگر بتوانی بر این مردان و بقیه کسانی که در اسپارت مانده اند چیره شوی قوم دیگری در جهان نیست سرور من که بتواند با سلاح در برابر تو پایداری کند اکنون تو در برابر مغرورترین و دلیرترین انسان‌هایی که در یونان وجود دارند.

 قرار گرفته‌ای خشایار شاه این سخنان را به هیچ روی باور نکرد و دوباره از او پرسید چگونه مردم چگونه مردانی چنین اندک فکر می‌کنند می‌توانند با سپاه او بجنگند دماراتوس پاسخ داد سرور من اگر هر آنچه گفتم نشد مرا شیاد دروغ زن بشمار اگر این ها  جلو نایستادند خشایار شاه هر چه خواستی به من بگو باز نتوانست شاه را متقاعد سازد به هر حال آنگاه مادها روز اول بعد از چند روز بعد از چهار روز پنجم که شد مادها که ضربه شست سختی دیده بودند رفتند جلو درگیر شوند مادها شکست خوردند نتوانستند  از تنگه عبور کنند اینجا گفته در روز پنجم که دید یونانیان هنوز نگریختند از جسارت و گستاخی آنان به خشم آمد به مادها گفت بروید بجنگید مادها رفتند شکست خوردند برگشتند یک شیوه‌ای داشتند این اسپارت ها نبرد زیاد داشتند یک شیوه‌ای داشتند اسپارت ها که در این جنگ هم پیاده می‌کردند این بود که در جنگ خودشان را یک فضایی را ایجاد می‌کردند در فضای نظامی و طوری خودشان را جلوه می دادند انگار دارند عقب نشینی و فرار می کنند.

 دشمن را بکشانند در دل خودشان بعد بر می گشتند درگیر شدن با دشمنان خودشان اسپارت ها وسط جنگ عقب نشینی می‌کردند فریاد می‌زدند انگار دارند فرار می کنند احتمالا آن فضا هم چون فضای تنگه ترموپیل بوده است فضا محدود بوده است برای تعداد زیادی که از لشکر هخامنشیان بخواهند بیایند می‌رفتند آنجا این ها  اسپارت ها برمی گشت درگیر می‌شدند یک تعدادی اینجا کشته دادند اسپارت ها البته آنگاه مادها که ضربه شست سختی دیده بودند پا پس کشیدند و پارسیان همان کسانی که شاه آنان را جاوید می‌خواند به سرکردگی هیدرنس پا به میدان کارزار نه دوره پهلوی و طاغوت که آقا این گارد جاوید گارد جاوید از این گرفته شده است گارد جاویدن به آن سپاهیان می‌گفتند گارد جاوید ولی گارد جاوید شکست خورد یک جاهای دیگر.

 ولی گارد جاوید هم حالا تعبیر درست نیست و دقیقی نیست از آن واژه که به کار برده می شد من لازم شد در موردش توضیح می دهم ولی حالا آن عبارتی که گرفتن گارد جاوید حداقل خشایار شاه در جنگ یک برنامه ریزی جنگی می کرده است حداقل می ‌رفته است مثلاً حالا در جنگ بوده است بیست مدیریت کند جنگ را دوره پهلوی یک صدم این ها شما جربزه ایستادن مقابل دشمن نداشتید اگر داشتید بیاید بگویید آقا اصلا من خود خشایارشاه ما نمی گوییم که هر رفتاری که انجام شده است در دوره هخامنشیان درست بوده است ولی اینکه مثلاً پهلوی بخواهد خودش مقایسه کند با کوروش با خشایارشاه و این ها آقا آن ها حداقل دل و جرات کارها را داشتن درست یا خطا دل و جراتش را داشتند شما که دادید.

 مناطق ایران را رفت چیکار کردید با ایران چه بلایی سر ایران آوردید نکنید این کار را این ها نمی‌پنداشتند به آسانی چیره خواهند شد اما هنگامی که با یونانیان درگیر شدند سرنوشت بهتر از مادها نیافتند پارسال این اتفاق براشون افتاد دارد اغراق هم می کند طبیعتاً دیگر همان کسی که شروع می کند با آن آمار در مورد ایرانی ها صحبت کردند پارس ها شکستند حالا آخر جنگ ببینیم چون در فضای تنگ و فشرده و با نیزه‌های کوتاه‌تر از نیزه یونانیان می‌جنگیدند و از برتری عددی خوبی نیز نمی‌توانستند بهره‌ای ببرند فضایش اجازه نمی‌داد تعداد زیادی برود.

 اسپارتیان در آن روز دلاوری‌های بسیاری از خودشان نشان دادند و ثابت کردند که در فن جنگ استاد هستند آن هم در برابر کسانی که گویی از آن هیچ نمی‌دانند اینجا پارس ها هیچی نمی دانستند از جنگ اسپارت‌ها خیلی جنگاور بودند ولی سه ماه بعدش تا آتن پیش رفتند پارس ها هنگامی که به دشمن پشت می‌کردند و وانمود می‌نمودند اسپارت ها که پریشان در حال گریزند و بربرها یعنی ایرانی‌ها با فریادهای پیروزمندانه سر در پی آنان می‌نهادند ولی ناگر ان عقبگرد می‌کردند و بسیاری از پارسیان را به خاک می افکندند البته اسپارتیان نیز کشته دادند ولی اندک سرانجام پارسیان که نتوانستند به رغم حملات جمعی و انفرادی خویش گذرگاه را به زور باز کنند عقب نشستند روز اول مادها یعنی روز اول جنگ صف آرایی روز پنجم که می شود روز اول جنگ روز ششم صف آرایی و رسیدن دو لشکر به هم که می شود روز دوم نبرد پارس ها رفتند شکست خورد می‌گویند خشایار شاه از جایی که نشسته بود.

 و پیکار را تماشا می‌کرد هنگام نبرد سه بار از شدت نگرانی اعضای خود پرید می رویم جلوتر صفحه شماره هشتصد و چهل و نه توضیحات دیگر خشایار شاه دوباره آمد مخمسه گفت گرفتار شدیم چکار کنیم با این ها گفتند یک راهی وجود داشت دو گزارش دارد هرودوت در زمان در خصوص این را گفتند آقا اینجا کوهستان است بیاید ما یک راهی بلدیم یونانی های خائن خائن به یونان آمدند به پارس به هخامنشیان گفتند که ما یک راهی بلدیم این ها  ترموپی را بستند دیگر تنگه را بستند یک راهی بلدیم از آنجا شما بروید این ها  را دور بزنید این ها  دیگر شکست میخورند.

 راهکار دادند به ایرانی‌ها گفتن کوهستان این چنین است گفتند از کنار فلان رود و فلان جا راهی می گذرد به هر روی ایرانیان پس از گذر از رود آسوپوس از این راه با همه دشواری گذشتند و همه شب را کوهپیمایی کردند حالا یک تعدادی هم تیرانداز بالای کوه ها بودند این ها از شکاف های کوه یک راهی را که خود یونانیان بومی آنجا بودند یا قبلا به دنبال راهی بودند که داستان دارد چه شده بود این راه را پیدا کرده بودند به ایرانیان نشان دادند  ایرانی ها رفتند کامل بگوییم رسیدن به این تیراندازها اول ایرانیان تصور این ها  اسپارتان باشند مثلاً جنگاور هستند متشکرم شیوه کار یک مدل دیگر می شود و یک شکل دیگر می شود و اما متوجه شدن که نه این ها  تیرانداز هستند آن ها را نگاه کردند دیدند که هخام مسلح هستند آمدند.

 طبیعتا با سلاح آمدند تعدادشان زیاد است غافلگیر هم شدند شروع کردند فرار کردند ابتدا این ها پلاتی ها بودند دیگر  آنجا ایستاده بودند تیرانداز تصور کرد این ها آمدند سراغ پلاته یا بعد دیدن نه این ها  می خواهند بروند دور بزنند تنگه را و با ارتشی که پیاده نظام در تنگ است مبارزه کنند خودشان فرار کردند این تیراندازها پس آن بالا خالی شد راه باز شد و سپاه هخامنشیان رفتند و محاصره کردند سپاه یونانی‌ها هفت هزار و چهارصد نفر بودند شش هزار نفر فرار کردند دلاوری هفت هزار و چهارصد نفر شش هزار نفر فرار کردند.

 اسپارت ها جز گروهی بودند که باقی موندن طب بسیار هم باقی ماندند پیش برویم  ببینیم به کجا می رسد صفحه شماره هشتصد و پنجاه و یک ترجمه شکست بخورند دیگر اتاق فرمان تصویر بنده را نشان بدهید این را نیز می‌گویند که خود لئونیداس آنان را مرخص کرد این افرادی که اینجا بودند می گوید این ها  فرار نکردند مرخصی داد به آن ها لئونیداس می خواهد اینجا حالا دفاع کند دیگر این را نیز می‌گویند که خود لئونیداس آنان را مرخص کرد تا از تلفات بیشتر جلوگیری کند ولی در مورد خود و اسپارتیان همراهش عقیده داشت که شرافت سربازی به آنان اجازه نمی دهد قرارگاهی را که به ایشان سپرده شده است ترک کند و خود من روایت اخیر را ترجیح می دهم داستان ترجیح می دهم طبری می آید یک گزارشی می آورد  می گوید من دوست ندارم این را بگویم و می‌پذیرم بعد می گوید وقتی لئونیداس دریافت که متحدانش چندان شور و شوقی برای ماندن تا آخرین نفس در کنار او را ندارند به همگی اجازه داد بروند.

 ولی برای خود او ترک سنگر مایه سرافکندگی و ننگ بود و برجامان و افتخاری بزرگ از خود باقی گذاشت و اسپارت را نیز از خطر نابودی نجات داد زیرا اسپارتیان در همان آغاز جنگ با هاتف دلفی رایزنی کرده بودند قضیه چیست؟ببینید یک هاتفی آنجا افرادی بودند در این معابد می‌رفتن از مشورت می‌گرفتند پیشگو بودند بعد مثلاً می‌گفتند که در این جنگ شرکت کنیم یا خیر؟ آن هاتف می گفت شرکت نکنید طبیعتاً هم این ها  ملاک‌های سیاسی داشتند دیگر آن زمان یعنی جهت دهی می کردند به این ها این سروش معبد دلفی انگار نماینده خود هخامنشیان بود آنجا یعنی چند جای مشورت که به این ها داده بود در کل انگار مثلا از نماینده ایران بپرسید و سروش یک کاری کرد باعث شد این ها  همه اینجا هلاک شوند در جنگ با هخامنشیان دیگر هم یک سری کارهای دیگر کرده بود مشورت‌هایی داده بود به آن ها که حالا آن ها بعضی هایش جلوتر ان شاء الله در قبال برنامه لازم شد آن هم می‌پردازیم هیچی دیگر ایستادند.

 آنجا لئونیداس بی‌گمان به همین پیشگویی می‌اندیشید و چون افتخار را فقط برای اسپارتیان می‌خواست متحدان را مرخص کرد آقا فرار کرده بودند دیگر آدم مرخص کرد آنجا این بود آنچه که روی داد و فرار یگان‌های شورشی در اثر مخالفت با فرمانده شان نبوده باشد مرخصی رفتند وسط جنگ کلا دارد منطقه سقوط می کند دو روز جنگیدند این ها  گفتن آقا برویم  تلفات کمتر شود بعد از این بدین گونه متحدانی که لئونیداس مرخص کرد به شهرهای خود بازگشتند فرار کردند دیگر حالا چرا شهرهای خود بایستید آنجا شاید هخامنشیان بخواهند بیایند مثلاً کارهای دیگری انجام بدهند و فقط تسپی‌ها و طبسی‌ها در کنار لاک دومونی‌ها ماندند اسپارت‌ها تستی‌ها و طبسی‌ها  بودند تسبی ها بودند طبسی‌ها بودند لاکدام ونی ها بودند این سه گروه ماندند دیگر خوب است طبسی ها به زور و برخلاف میل خود ماندند زیرا لئونیداس در واقع آنان را به عنوان گروگان لازم داشت اما تپسی‌ها آزادانه و به خواست خود ماندند.

 و می‌گویند نخواستند لئونیداس و یارانش را تنها بگذارند پس ماندند و در سرنوشت آنان شریک شدند فرمانده آنان دموفیلوس پسر دیادورموس دیادروموس با برآمدن آفتاب خشایار شاه شراب افشاند و سپس برای حمله منتظر زمان مساعد شد و این نیز به توصیه افیالس افیسه نگاه زیرا برای پایین رفتن از کوه زمان کمتری لازم بود و راه نیز مستقیم‌تر بود تا برای بالا رفتن و دور زدن و به قله رسیدن آنگاه خشایارشاه و بربرها یورش بردند و یونانیان با لئونیداس برای مردن پیش آمدند محاصره شد تنگه دیگر سقوط کرد آنجا تعداد خیلی کم شده بود دیگر بیشترشان اکثرشان برگشتند خانه‌هایشان زیرا این بار برخلاف درگیری نخست می‌بایست در زمین باز بجنگند یونانیان در بار اول در پناه دیوار و فضای باریک تنگ کرده بودند اما در آن روز در بیرون از گذرگاه به جنگ تن به تن پرداختند.

 یک نکته راجع به جنگ تن به تن بگویم یک مقداری گزارش‌های ایلیادی هومری خیلی گزارش گزارش تن به تنی را دارد گزارش می کند از یونان بعد این یک ذهنیتی ایجاد کرده است مثلا شما نبردهای یونان را که به تصویر می‌کشند می‌بینید دو نفر می روند با هم نبرد می کنند کسی دیگر اینجا نیست در حالی که نه تنها این ها  گروهی می آمدند می‌جنگیدند بلکه یکی از شیوه های نبرد یونانی‌ها این بوده است که افراد را یعنی یک کاری می‌کردند این سرباز و فرد نظامی از سه طرف سمت راست چپ و پشت تحت فشار سربازهای دیگر باشد مجبور باشد بجنگد اصلاً شیوه جنگ بوده است این مدل جنگیدن و آن همراهانشان هم که بوده است دیگر که توضیح دادم خدمتتان تنگه بیرون شروع کردند جنگیدند اما در آن روز در بیرون از گذرگاه به جنگ تن به تن پرداختند و بربرها یعنی ایرانی‌ها مانند مور و ملخ به سر آنان ریختند زیرا فرمانده شان از عقب با تازیانه آنان را به جلو می‌راند.

 آقای هرودوت می گوید از پشت هخامنشیان با شلاق سربازان را می‌زدند که این ها  بیابند جلو بجنگند نمی‌پذیریم این را مگر شما نگفته بودید یک میلیون دو میلیون نفر سرباز بودند بعد مگر نگفته بودید نقل می کند آدم واقعا نمیدانم چی بود یک حرفی را زده بودم به شما یک میلیون سرباز بودند خوب است نه پانصد هزار سرباز بودند یونانی‌ها چند نفر بودند چند نفر بودند برای جنگیدن با این سیصد اسپارتاکوس که از این سیصد نفر چند نفرشان هم در روز اول نبرد کشته شده بودند شلاق آورده بودند از پشت شلاق می‌زدند هخامنشیان بروید بجنگید مثلا نمی شود دیگر جور آمار خود هرودوت جور در نمی آید بعد می گوید چنان که بسیاری در دریا افتادند و غرق شدند و تعداد بیشتری زیر دست و پا له شدند و کسی به فکر زمین خوردگان نبود آقای مرتضی ثاقب فرد فرمودند مترجم اینجا از آن جاهایی که دیگر نمی تواند جلو قلم خودش را بگیرد در اعتراض می آید دوباره اینجا شروع می کند.

 آقای هرودوت چه دارید می گویید اینجا حرف هایی را مطرح می کند  می گوید نه این فامیل خشایارشاه بودند در جنگ شرکت کردند و چطور می شود فامیلش آنجا بودند ولی سربازان نمی آمدند که حالا خیلی دفاع عاقلانه‌ای نیست از هخامنشیان شلاق آن چیزی که من عرض کردم یونانی هم که میدانستند تا چند لحظه دیگر اینجا را مترجم آقای مرتضی ثاقب فرد آمده از عقب شلاق می زنند دو علامت سوال اینجا گذاشته است یونانیان که می‌دانستند تا چند لحظه دیگر به دست ایرانی‌ها از کوه سرازیر شده‌اند که از کوه سرازیر شدند کشته خواهند شد همه دلاوری خود را با خشم به کار گرفتند و به جان فشانی پرداختند تقریبا نیزه‌های همگی آنان به زودی شکست و آنگاه با شمشیر به کشتار ایرانیان ادامه دادند یونانی را میش کند با شمشیر شروع می کنند جنگیدند لئونیداس بسیاری از اسپارتیان نامدار همراه او دلیرانه جنگیدند.

 کشته شدند آنان دلاورانی بودند که دوست داشتند نام آنان و نام همه آنان آن سیصد تن را بدانند این بزرگ کردند همین قضیه اسپارت ها است البته اینجا جنگیدند دیگر این گزارش‌ها همه دارد نشان می دهد جنگیدند و ماندند و واقعا کشته شدند ولی شکست خوردند دیگر می رویم جلوتر صفحه هشتصد و پنجاه و دو یونانیان به باریک‌ترین قسمت تنگه در پشت دیوارها پناه بردند غیر از اهالی طبس و روی تلی که در آنجا وجود دارد کمین کردند می گوید این تل در زمان تنگه همان محلی است که اکنون به یادبود لئونیداس تندیس مرمرین شیری را نصب کردند در آنجا اگر دشنه‌ای هنوز داشتند با دشنه و اگر با چوب و دندان به کارزار ادامه دادند اسپارتان ایرانیان عده‌ای را با فشار دادن دیوار در زیر آوار کشتند عده دیگر را از روبرو و عده دیگر را در میان گرفتن حالا فرو افکندن دیگر مبارزه کردند تن به تن هم مبارزه کردند ستاره دارد اتاق فرمان این بخش اگر نشان بده است اتاق فرمان صدای من بله اینجا آها احسنت پس تاکنون کجا بودند یک مدلی است.

 حالا این صحبت کردند انگار به آقای هرودوت مثلا دارند چت می کنند معمولا ادبیات را ندارد خودش جالب است بد نیست می رویم جلوتر صفحه شماره هشتصد و پنجاه و پنج یک عباراتی را آورده است که نشان دهنده این است که یعنی مقوم این حرف است که در آن زمان که چسب زمان است و تاریخ هرودوت نوشته شده است کاملا اینطوری معروف شده است و مشهور شده است خیلی دلاوری کردند اسپارت ماندند و جنگیدند باز این را عرض کنم خدمتتان توضیح خواهم داد توضیح می دهم که اصلا قضیه چی بوده است و این ها  چطوری تربیت می کردند صفحه شماره هشتصد و پنجاه و پنج می گوید کشته شدگان را همراه با سربازانی که پیش از مرخص کردن لئونیداس کشته شده بودند در همان محل کشته شدن دفن کردند بر گور آنها سنگ نوشته زیرا نهادند که این ها  بودند.

 و جنگ این سنگ نوشته که در آن زمان وجود داشته است دلالت بر این دارد که واقعا این اتفاق رخ داده است منتها اینجا یک آمار سه میلیون نفری را آورده است برای ایرانی ها این نهایتش بتوانیم از این برداشت کنیم خیلی بدبینانه نگاه کنیم نسبت به این سه میلیون نفر سرباز اینکه آن زمان شایعه کرده بودند علت اینکه این ها  شکست خوردند این بوده است که میلیونی بوده است جمعیت پارس مگر چند نفر آنجا بودند هفت نفر بودند چند نفر بودند که مثلا ایرانی‌ها را در جریان باشند چند نفر بوده اند و یک نکته دیگر هم خدمتتان بگویم برای درخواست انگیزه ها چرا آمدند بعداً طبیعتاً بعد از اینکه این ها  کشته شدند آمدند گفتند سه میلیون هخامنشی جنگیدند با یونانیان که شکست خوردند دیگر احتمال می دهم من آن شش هزار نفری بود که فرار کردند توجیه آوردند دیگر گفتند چرا فرار کردید این زمینه می تواند باشد دیگر چرا فرار کردی از دست این ها  از دست ایرانی ها از دست هخامنشیان چرا فرار کردید.

 شما گفته بودید سه میلیون نفر بودند ماندن ما که فایده‌ای نداشت یعنی باید یک زمینه وجود داشته باشد که آن زمان بیایند بگویند آقا سه میلیون نفر ایرانی بودند جنگیدند توجیه کردند گفتند آقا اینجوری بعد می گوید سنگ نوشته بالا برای گرامیداشت همه کشته شدگان است اما اسپارتیان سنگ قبر ویژه‌ای دارند.

 گفته ای رهگذر برو به اسپارت بگو که ما در اطاعت از فرامین او در اینجا خفته ایم از زبان آن ها نوشتند از زبان اسپارت ها نوشتند بر سنگهای گورهای دیگری هم اشاره می کند که در زمان احتمالا دیگر هرودوت سنگ ها بوده است صفحه شماره هشتصد و پنجاه و شش می آید توضیحاتی را مطرح می کند  می گوید قضیه اسپارت ها به این شکل بود یک نفری که برگشته بود را توضیح می دهد فکر کنم دو گزارش در مورد آن یک نفر اسپارتی که برگشته می آورد صفحه شماره هشتصد و پنجاه و هفت می‌گوید که طبسی‌هایی که زیر فرمان لئونیداس به زور با سربازان شاه بزرگ می‌جنگیدند تا وقتی زیر مراقبت یونانیان بودند به نبرد ادامه دادند همان هایی که گرایش به ایرانی‌ها داشت اما به محض آنکه دست بالای ایرانیان را مشاهده کردند و درست هنگامی که یونانیان به شتاب به پشت حصار و روی تل پناه می بردند.

 آنان راه خود را جدا کردند و به سوی ایرانیان رفتند و دست دوستی به سوی ایشان دراز کردند و به درستی گفتند که همیشه دوست ایرانیان بوده‌اند یعنی ادعایشان صادق بودند درش خود آقای هرودوت هم تایید و نخستین کسانی بودند که به نشانه اطاعت خاک و آب تقدیم کردند خیانت کردند دیگر به یونان و و به ترموپیل نیز با زور آمده بودند و در ناکامی ایرانیان نیز هیچ گناهی نداشتند می گوید از اولش هم این ها  خیلی کار خاصی نکرده بودند و جلوتر باز دموراتوس را می آورد یک حرفی را مطرح می کند داستان را نقل می کند که چه شد این صفحه هشتصد و پنجاه و هشت به بعدش چی شد که آن نبرد دریایی رخ داد بین هخامنشیان و یونانیان که طبیعتاً من این ها  را باید قسمت بعد برنامه عجیب است بعد از صد و نه قسمت برنامه اولین قسمتی که تقریبا دو تا بخش داشت برنامه به یک بخش اصلاً کلاً نرسیدم و محاسبات هم درست در نیامده بود در مورد این ها در مورد زمان برنامه چقدر فرصت داریم به من می گویید فکر اتاق فرمان چقدر فرصت داریم یک دو سه دقیقه به ما وقت می دهید این بحث کامل کنیم می گویم  اینم بحث اسپارت آقا اینو اسپارت بزرگ کردند چنان بودند الان برایشان یادبود می گیرند.

 برایشان فیلم سینمایی می‌سازند برایشان کتاب های متعددی می‌نویسند این ها  چه مدلی بودند این اسپارت ها من یکی از بزرگواران من یک نکته‌ای را می خواهم بیارم حالا چند تا از سندها را به شما نشان می دهم آن مهم ها را از خودش گرایش به اسپارت‌ها دارد یک حرفی را زده کتاب را با هم ببینیم مطلبش را با هم ببینیم که از طرفی ما گفتیم هرودوت می گوید همان زمان معروف بوده است و مشهور بوده است که آقا معروف به مشهور شده بوده است آقا این ها جلوی مثلا سه میلیون نفر ایستاده بودند و این ها توکیده در یونانی ترجمه که دارید می بینید شناسنامه این کتاب را صفحه شماره پنجاه و شش یک مکالمه‌ای را می آید نقل می کند در مورد یک فضای مشورتی با اسپارت ها بعد یک نفر ببینید جلوی خود اسپارت ‌ها بر اساس همین عبارت‌ها می گوید.

 شما اسپارتیان اسپارتیان صلحجو یگانه قوم یونانی هستید که به جای عمل با سکوت و انتظار از خود دفاع مورد حمله قرار گرفته یونان یگانه قومی هستید که در نخستین مراحل تجاوز دشمن به حرکت در نمیاورید راست می گوید دیگر ترموپیل دیر رسیدند اینجا سیصد نفر فقط رفته بودند حالا جلوتر بعدی هم به شما می گوییم به نظرم طول کشید جنگ آنجا رسیدند که از هر خطری مصون هستید گفته که یگانه قومی هستید که در نخستین مراحل تجاوز دشمن به حرکت در نمی آید بلکه صبر می‌کنید تا دشمن نیروی خود را دو برابر سازد شما شهرت داشتید که از هر خطری مصون هستید ولی هیچ معلوم نیست که لایق چنین شهرتی بوده باشید این جواب و این عبارت پاسخی است به عبارت هرودوت، هرودوت می گوید آن زمان اینجا معروف بودند به چنین چیزی جلو روی اسپارت ها جلسه‌ای که تشکیل شده است طرف جلو را خود اسپارت ها می گوید ببین درست است به این معروف هستید.

 ولی احتمالاً این ها  بلوف است ما خود به چشم دیدیم که ایرانیان از آن سوی دنیا آمدند و پلوپونز رسیدند پیش از آنکه شما نیرویی برای رویارویی با آنان آماده ساخته باشید آتنیان به عکس ایرانیان همسایه دیوار به دیوار شما هستند و با این همه چنین می‌نمایی می‌نماید که اصلاً آنان را نمی‌بینید و به جای آنکه بر آنان حمله کنید منتظر نشسته‌اید که به شما حمله کند و آنگاه به فکر دفاع بیفتید و بدینسان در جنگ با دشمنی که به مراتب قوی تر از پیش شده است همه چیز را در خطر بیفکنید می‌دانید که علت شکست ایرانیان اشتباه خود آنان بود نه دلاوری شما که البته ایرانی ها پیروز شدند این را نیز می‌دانید که علت موفقیت ما در برابر تجاوزهای آتن اشتباه خود آتنیان بود نه مساعدت شما مواردی را هم می شوند اسم که شهرهایی که به یاری شما اعتماد کردند و خود را به هنگام آماده دفاع نساختند همین اعتماد به شما مایه تباهیشان شد یعنی چی منطق داشته باشید لطفاً این خیلی مهم است.

 توجه داشته باشید نسبت به این مسئله که اگر آقای هرودوت آمد گفت در زمان ما اسپارت‌ها معروف به جنگاوری بودند و خیلی دلاوران ایستادن در مقابل ایرانی ها که بروید هالیوود برود برایشان کار کند برای این ها بسازید و چه و چه در همان زمان توکودیدس که خودش هم در همان دوران بوده است از شاهد عینی دارد نقل می کند که جلوی اسپارت ها گفت معروف به این هستید ولی اینطوری که نیستید پس معروف بودنشان حرف هرودوت اگر این عبارت نبود به این راحتی قابل پاسخگویی نبود.

 نکته بعدی تربیت می‌کردند چیکار می‌کردند این ها  یک عبارتی است در کتاب حیات مردان نامی پلوتارک آمده است یا پلوتارک رضا مشایخی هم ترجمه کرده است ببین چه مدلی اسپارت بچه تربیت می‌کردند جنگاور می شده است صفحه شماره صد و چهل و پنج و چون طفل به سالگی می‌رسید همه را در مراکزی جمع جمع آوری نموده در آنجا به تربیت دسته جمعی و غذا خوردن و بازی کردند و تعلیم گرفتند فرون می‌پرداختند و از بین اطفال آنان که دارای استعدادی بیشتر و برتر بودند به سمت سردسته انتخاب می‌شدند تا به سایرین کیفیت جنگیدن و کشتی گرفتن را تعلیم کنند سایرین باید از اوامر او اطاعت کنند و هر تنبیه یا مجازاتی که معین نمود بدون چون و چرا اجرا نمایندگی اسپارت ها می‌بردند می‌گفتند باید بیاید اینجا عملیات نظامی یاد بگیرید شما نظامی برای آن زمان دیگر فنون نظامی یاد بگیرید از بین هر کسی که خوب بوده است را می‌بردند برای چی ممنون می‌بردند برای اینکه یک دسته‌ای از این ها را بخواهد آموزش بدهد.

 متشکرم اتاق فرمان مسئله بعدی این است که حالا چقدر خشونت یک داستان دیگر از همین کتاب حیات مردانه نامی بیاورم اتاق فرمان به من وقت داده است دیگر اینجا نمی‌توانم خیلی انتقاد کنم همان کتاب صفحه شماره صد و چهل و هشت ببینید چه داستانی را گفته است ببینید بچه‌های اسپارتی و اما در موضوع مهارت و تردستی اطفال اسپارتی در خبر بودند چیزی گو اینکه به علت واهمه مفرطی که از دستگیر شدن داشتند بی‌اندازه زیرک و ثابت قدم بودند چنانچه نقل می‌کنند طفلی روباه کوچکی ربود زیر لباس خود پنهان کرد حیوان با پنجه و دندان بدنش را مجروح کرد مجروح میکرد و ولی طفل از ترس رسوایی اندک حرکتی نمی‌نمود تا آنکه این اهما و احشاش بیرون ریخت و طفل به زمین افتاد و مرد بچه رفته بوده است روبا دزدیده بوده است بچه روباه دزدیده بوده است زیر لباس برای اینکه نفهمند دزدی کرده است ایستاد تا این روباه مثلاً شکمش را بدرد بچه بمیرد ولی عکس العمل نشان ندهند.

 کار ندارم با اینکه این داستان چقدر واقعیت است آیا اغراق درش شده است یا نشده است می خواهم بگویم چقدر فرزندانش را اسپارت ها تحت فشار قرار می دادند و اینطوری نبوده است که بگویید این ها دلاور در حالی که واقعا چنین چیزی را دوره هخامنشیان نداریم در تربیت سرباز نداریم اینکه بگویید اسپارتاکوس‌ها افرادی بودند که دلباخته و اسپرت بودند و بعد رفتند گفتند ما رفتیم کشته شدیم برید به اسپارت بگویید ما به خاطر در اینجا خوابیدیم و مردیم این ها  یک مقداری انگار ادبیاتی کردند یک سری اتفاقاتی است که خوب نبوده است و جالب نبود یک کار دیگر که اسپارت ها می‌کردند چی بوده است اسپارت ها دلاور بودند جوانمرد بودند نبودند چه بود یک کار دیگری که انجام می‌دادند اسپارت‌ها که ملاحظه بفرمایید توکیدس دو دقیقه وقت داریم توکیدس می آید می‌گوید که تاریخ جنگ صفحه شماره بیست و چهار می گوید اسپارت هیچگاه از متحدان خود خراج نخواسته و فقط همیشه مراقب بوده است که در همه شهرها اشراف زمام حکومت را به دست داشته باشند.

 و امور شهر را موافق نظر اسپارت ها دارد کنند شرطش برای آن کسانی که به هر حال از لحاظ نظامی متحد همدیگر بودند در حالی که آتن با گذشت زمان کشتی های همه شهرهایی را که با آنها متحد بود به استثنایی خیوس و لوسیوس تصاحب کرد و همه را به پرداخت خراج نقدی موظف ساخت بدین سان هر دو شهر آتن و اسپارت بهتر از هر زمان دیگر مسلح گردیده است و برای جنگ آمادگی یافته بودند این را چرا دارم به آن استناد می کنند اولاً اینکه اینطوری نبوده است و اسپارت ها خیانت هم کردند در همین ماراتون گفتند آقا نه ما مراسم ماه کامل نشده است ما باید ماه کامل شود باید راه بیفتیم بیایم بابا حمله کردند می خواهد سقوط کند منطقه ما یک مراسمی داریم برای یکی از خدایان اسپارت ها گفتند که بله این بحث جنگ چی بود دیگر در جنگ دیگر گفتند آقا ما که الان کامل است فکر کنم ما حالا کامل شده است پس ما باید شب آروم حرکت آهسته اسپارت ها قدم برمی‌داشتم می آمدند دیر می‌رسیدند.

 کلاً به جنگ مثلا این ها  هم پیمانانشان بودند این است که ببینید که دفاع از اسپارتها است یعنی عبارات متعددی است دارد در مورد وقتی که نبردهای منطقه اسپارت را دارد توضیح می دهد که نشان دهنده خودش طرفدار اسپارت است ولی با این وجود آورده است را در کتاب خودش آورده است که خیلی مهم بود دیگر یعنی افراد جلو اسپارت داشتند می‌گفتند که شما اینقدر که ادعا می کنید شما دلاور نیست کتاب قوانین که ترجمه شده است مرتضی امیر مجاهدی که ترجمه کرده است این کتاب را در اینجا نکته که ما اول برنامه شماره هشت بر اساس این ترجمه گفته لاکادمون لاکادمون یا لاکادامون نام دیگر اسپارت نشان بدهند آره این نام دیگر اسپارته منطقه است دیگر بخشی از اینجا محسوب می شود متشکرم از شما بینندگان عزیز و ارجمند این داستان اسپارتاکوس ها بود با خشونت بچه‌ها را تربیت می کردند نظامی نرسیدم خیلی از مطالب را خدمتتان عرض کنم کفایت می کند می‌کشتند.

 بچه را زخمی ها را گاهی از بین می بردند این ها این منطقه پادگان نظامی به وسعت اسپارت برای این ها  به وجود آورده بودند پادشاهانشان خیانت میکردن پادشاهان زوجشان به همدیگر خیانت می‌کردند این پادشاه به آن پادشاه را مسئله این چنینی و حتی خیانت می کردند به خود یونانی ها آمدند در دربار ایران و مشورت می دادند به شاه ایران که بخواهد حمله کند به یونان همین ها میایند در ترموپیل یونانی هایی که اینقدر در موردشان خیلی ساختار نظامی بزرگشان نام برده می شود و ما در همان ابتدای بخش پاورپوینت خدمتتان عرض کردم نظم جنگی یونانی‌ها را دارند خیلی اسطوره‌ای جلوه می دهند  قویترینشان اسپارتان بقیه‌شان که اصلاً فرار کردند.

 در همین ترموپیل این اسپارت‌ها بودند که باقی مانده بودند و همین اسپارت هایی که باقی مانده بودند ملاحظه فرمودید که معروف بودند نسبت به اینکه خیلی جنگاور هستند ولی هم دیر می‌رسیدند هم همان زمان گفتند آقا پارت ها آدم هایی هستید که اهل تعلل هستید برای جنگ‌ها نمی‌خواهید وارد جنگ شوید منتظر هستید که بیاید کار به یک جایی برسدبعد بگویید آقا ما هم ورود پیدا کردیم نهایت سیصد نفر بودند راه دیگری هم نداشتند و یعنی در این جریان راه دیگری نداشتند احتمالاً اسپارت ها شاید تصورشان این بود که الان مرز همان منطقه اسپارتشان هر چند از جغرافی پیروز نشد برای پر کردن معرفی اسپارت ها چکار کردند تاریخ نگاری یونانی آمدند گفتند که جمعیت هخامنشیان خیلی زیاد بوده است.

 و میلیونی بوده است جمعیت هخامنشیان که به شما نشان دادیم بر اساس جغرافیایی که در پشت ترموپیل تا فاصله دریا است عملاً امکان گنجایش چنین جمعیتی وجود ندارد جدا از اینکه اصلا ناوگان دریایی توانایی جابجا کردن جمعیت را داشته است  هم زمینی آمده است دریایی هم بودند این آماری خود هرودوت داده بود برای بحث ناوگان دریایی که بله دویست و هفتاد و هفت هزار و ششصد وده نفر دریانورد و صد و بیست و هفت ناو این ناو جنگی هزار و دویست و هفتاد پانصد ناو جنگی چطور پهلو می‌گرفتند در جنگ و چه جوری عقب نشینی می‌کردند ایرانی‌ها یک مقدار جای سوال دارد دیگر متشکرم و ممنون بله متشکرم از شما ممنون اتاق فرمان که فرصت بیشتری به ما داد بحث را کامل کنیم هفته بعد هم ان شاء الله بعد از جنگ‌ها را سعی می‌کنم که به یک جایی برسانیم و در صد و دهمین قسمت سلسله برنامه تاریخ بحث یونان دیگر تمام شود ادامه کارمان خیلی مهم خواهد بود می رویم جلوتر هخامنشیان که فصل چهارم فصل حالا حالا ان شاء الله خدمتتان هستیم با مجموعه برنامه‌های تاریخ هر کجا که باشیم در این شبکه در این برنامه ارائه بدهیم یا مثلاً در فضای دیگری مطالب و محتوا را خدمت شما عزیزان تقدیم کنیم ممنونم از همراهیتان بسیار متشکرم در پناه حق باشید یا علی.

 


تاریخ بدون روتوش - اسپارتاکوس و تاریخ اسپارت ها>

تاریخ باستان هخامنشیان تاریخ یونان تاریخ هرودوت ایران و یونان ترموپیل اسپارت ها خشایارشا اسپارتاکوس آتن لاکادمون نبرد ماراتن