-
تاریخ بدون روتوش - جايگاه خواجگان در دولت هخامنشيان 21 شهریور 1403
1:20:00 دقیقه -
تاریخ بدون روتوش - خشایارشا و زندگی حرمسرایی 7 شهریور 1403
1:22:39 دقیقه -
تاریخ بدون روتوش - نبرد پلاته 31 مرداد 1403
1:22:01 دقیقه -
تاریخ بدون روتوش - نبرد سالامیس 24 مرداد 1403
1:28:51 دقیقه -
تاریخ بدون روتوش - اسپارتاکوس و تاریخ اسپارت ها 17 مرداد 1403
1:26:34 دقیقه -
تاریخ بدون روتوش - جنگ های ایران و یونان 10 مرداد 1403
1:22:26 دقیقه -
تاریخ بدون روتوش - بررسی مطابقت کوروش با ذوالقرنین 13 تیر 1403
1:26:20 دقیقه -
تاریخ بدون روتوش - قربانی کردن انسان ها در تاریخ یونان 30 خرداد 1403
1:30:35 دقیقه -
تاریخ بدون روتوش - فرهنگ یونان 23 خرداد 1403
1:23:31 دقیقه -
تاریخ بدون روتوش - دموکراسی و فلسفه یونان 16 خرداد 1403
1:30:50 دقیقه -
تاریخ بدون روتوش - ذهنیت های کلیشه ای در خصوص اهمیت یونان ( دموکراسی) 9 خرداد 1403
1:25:44 دقیقه -
تاریخ بدون روتوش - تمدن یونان 2 خرداد 1403
1:16:41 دقیقه -
تاریخ بدون روتوش - بازخوانی نو از آیین زرتشت و ایران باستان 19 اردیبهشت 1403
1:31:53 دقیقه -
تاریخ بدون روتوش - بازخوانی نو از آیین زرتشت و ایران باستان 9 اسفند 1402
1:19:19 دقیقه -
تاریخ بدون روتوش - بازخوانی نو از آیین زرتشت و ایران باستان 11 بهمن 1402
1:21:13 دقیقه -
تاریخ بدون روتوش - بازخوانی نو از آیین زرتشت و ایران باستان 27 دی 1402
1:15:51 دقیقه -
تاریخ بدون روتوش - بازخوانی نو از آیین زرتشت و ایران باستان 20 دی 1402
1:20:35 دقیقه -
تاریخ بدون روتوش 24 آبان 1402
1:18:44 دقیقه -
تاریخ بدون روتوش - بازخوانی نو از آیین زرتشت و ایران باستان 17 آبان 1402
1:25:00 دقیقه -
تاریخ بدون روتوش - بازخوانی نو از آیین زرتشت و ایران باستان 10 آبان 1402
1:25:34 دقیقه -
تاریخ بدون روتوش - بازخوانی نو از آیین زرتشت و ایران باستان 19 مهر 1402
1:24:46 دقیقه -
تاریخ بدون روتوش - بازخوانی نو از آیین زرتشت و ایران باستان 12 مهر 1402
1:21:47 دقیقه -
قسمت نود و یک برنامه تاریخ بدون روتوش با کارشناسی استاد حسینی (فصل سوم)
1:10:34 دقیقه
تاریخ بدون روتوش - بازخوانی نو از آیین زرتشت و ایران باستان 5 مهر 1402 -
تاریخ بدون روتوش - بازخوانی نو از آیین زرتشت و ایران باستان 29 شهریور 1402
1:19:24 دقیقه -
تاریخ بدون روتوش - بازخوانی نو از آیین زرتشت و ایران باستان 31 خرداد 1402
1:28:34 دقیقه -
تاریخ بدون روتوش - بازخوانی نو از آیین زرتشت و ایران باستان 24 خرداد 1402
1:26:18 دقیقه -
تاریخ بدون روتوش - بازخوانی نو از آیین زرتشت و ایران باستان 17 خرداد 1402
1:26:42 دقیقه -
تاریخ بدون روتوش - بازخوانی نو از آیین زرتشت و ایران باستان 3 خرداد 1402
1:29:03 دقیقه -
تاریخ بدون روتوش - بازخوانی نو از آیین زرتشت و ایران باستان 27 اردیبهشت 1402
1:47:03 دقیقه -
تاریخ بدون روتوش - بازخوانی نو از آیین زرتشت و ایران باستان 20 اردیبهشت 1402
1:29:07 دقیقه -
تاریخ بدون روتوش - بازخوانی نو از آیین زرتشت و ایران باستان 13 اردیبهشت 1402
1:26:53 دقیقه -
تاریخ بدون روتوش - بازخوانی نو از آیین زرتشت و ایران باستان 6 اردیبهشت 1402
1:25:9 دقیقه -
تاریخ بدون روتوش - بازخوانی نو از آیین زرتشت و ایران باستان 10 اسفند 1401
1:27:56 دقیقه -
تاریخ بدون روتوش - بازخوانی نو از آیین زرتشت و ایران باستان 3 اسفند 1401
1:26:11 دقیقه -
تاریخ بدون روتوش - بازخوانی نو از آیین زرتشت و ایران باستان 19 بهمن 1401
1:17:43 دقیقه -
تاریخ بدون روتوش - بازخوانی نو از آیین زرتشت و ایران باستان 12 بهمن 1401
1:18:50 دقیقه -
تاریخ بدون روتوش - بازخوانی نو از آیین زرتشت و ایران باستان 5 بهمن 1401
1:24:00 دقیقه -
تاریخ بدون روتوش - بازخوانی نو از آیین زرتشت و ایران باستان 28 دی 1401
1:25:10 دقیقه -
تاریخ بدون روتوش - بازخوانی نو از آیین زرتشت و ایران باستان 21 دی 1401
1:07:12 دقیقه -
تاریخ بدون روتوش 23 آذر 1401
1:28:25 دقیقه -
تاریخ بدون روتوش 5 مرداد 1401
2:01:54 دقیقه -
تاریخ بدون روتوش 29 تیر 1401
1:27:23 دقیقه -
تاریخ بدون روتوش 15 تیر 1401
1:26:29 دقیقه -
تاریخ بدون روتوش 8 تیر 1401
1:29:05 دقیقه -
تاريخ بدون روتوش 1 تیر 1401
1:26:04 دقیقه -
تاریخ بدون روتوش 11 خرداد 1401
1:28:29 دقیقه -
تاریخ بدون روتوش 4 خرداد 1401
1:25:32 دقیقه -
تاریخ بدون روتوش 28 اردیبهشت 1401
1:30:42 دقیقه -
تاریخ بدون روتوش 21 اردیبهشت 1401
1:29:01 دقیقه -
تاریخ بدون روتوش 14 اردیبهشت 1401
1:14:47 دقیقه -
تاریخ بدون روتوش 24 فروردین 1401
1:23:50 دقیقه -
تاریخ بدون روتوش 17 فروردین 1401
1:28:45 دقیقه -
تاریخ بدون روتوش 3 فروردین 1401
1:4:23 دقیقه
تاریخ بدون روتوش - جایگاه و کارکرد خواجگان در دولت و دربار هخامنشي
قسمت صد و چهاردهم برنامه تاریخ بدون روتوش با کارشناسی استاد حسینی
دیگر قسمت ها
عنوان برنامه: تاریخ بدون روتوش
تاریخ: 28/ 06/ 1403
استاد: آقای حسینی
قسمت:114
بسم الله الرحمن الرحیم اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم.
استاد: حسینی
عرض سلام و ادب و احترام خدمت شما بینندگان عزیز و ارجمند صد و چهاردهمین قسمت از سلسله برنامه های تاریخ بدون روتوش را ملاحظه میفرمایید و چهلمین قسمت از فصل سوم برنامه و با شما همراه هستیم بحث را پیش میبریم ده سوال را مطرح کردیم در این برنامه پاسخی برای این سوالات دریافت نکردیم و طبیعتاً شما هم دیدید منتظر بودیم چند ماه که نه چند سال است که منتظر هستیم برای این پاسخ به این سوالات و در فصل سوم شروع کردیم بحث هخامنشیان را از لحاظ زمانی ادامه دادن رفتیم روی بحث کتیبهها و آثاری که باقی مانده و در ادامه آن مسیر کتیبهها رسیدیم به نقش نگاره هایی که در تخت جمشید است و در آنجا تصاویری از خواجه ها به نمایش گذاشته شده است که قسمت قبل اولین قسمت بود در این زمینه صحبت کردیم و عرض کردیم دوره خشایار شاه که تمام شد وارد آن بخش دوم پادشاه هخامنشی که می خواهیم شویم جمع کنیم یک مقداری چند قسمتی موضوعی داریم که روی تاریخ پادشاهان قبل و بعدش پادشاهان بعدی که از لحاظ زمانی درش هستیم یعنی اینگونه نیست که بگوییم فقط در مورد یک پادشاه است این موضوع پادشاهان مختلف بحث خواجه یکی از قسمت قبل در خصوص اثبات وجود خواجه ها صحبت مهمی است خیلی چیزها را می تواند اثبات کند.
در فضای مجازی برخی گفته بودند که حالا چه اهمیتی دارد آن زمان خواجه بوده است یا نبوده است خیلی اهمیت دارد وقتی که به دروغ بگوییم که برده داری در آن زمان برانداخته شد و کوروش بود که برانداز برده داری و قانون برده داری بود اصلا کوروش چنین حرفی را نزده است اگر کسی هم مخالف این بود طبیعتاً شرایطش را داشت می توانیم با همدیگر گفتگو هم کنیم وقتی خواجه بحثشان مطرح می شود دیگر خواجه اوضاعشان خیلی بدتر از برده ها است بخاطر اینکه برده حداقل یک انسانی است با همان جنسیت خودش و دارید از آن کار میکشید یا هر عنوان دیگر که بخواهیم بر روی آن بگذاریم اما خواجه کسی است که شما اصلا در خلقتش دیگر دست میبرید و بسیار عمل جراحی دردآوری انجام می دهید و آن مرد گذشته را تبدیل به خواجه زمان آینده می کنید و لذا مهم است موضوع مهمی است خیلی مسائل را شفاف می کند خیلی چیز ها را می تواند روشن کند اصلا نوبت نمی رسد به اینکه ببینیم برده و کنیز در دوره کوروش و داریوش و خشایار شاه و این ها بوده است یا نبوده است.
وقتی خواجهها اثبات شد موضوعیتشان که بودند و خواجه هم می شدند افراد در آن دوران وضع خواجه خیلی هم استفاده می شد اتفاقاً در دوره هخامنشیان اصلا نوبت نمی رسد که در مورد آن ها بخواهیم صحبت کنیم چون اگر شما بخواهید بیاید بحث مقایسه هم داشته باشید چرا در اسلام برده داری است و این ها جدای جواب هایی که نسبت به آن ها داده می شود خواجه اصلا همانندی هم نمی توانید بیاورید خواجه کردند را طرف را از جنسیت خودش یک کار ضد بشری در موردش انجام دادند از جنسیت خودش دور کردند گرفتن یک سری از مسائلی که طبیعت آن انسان است از آن شخص برای خودت برای نفع خودت این دیگر قطعاً کار ضد بشری است مقابلی هم ندارد که مثلا چنین چیزی البته اینجا بحث ما بحث پاسخ به این شبهه نیست و این شبهات نیست بحث تاریخی است.
ولی می خواهم بگویم که از لحاظ اهمیت بله خیلی اهمیت دارد بحث خواجه ها یکی دو موضوع به آن ها بپردازم بعد بحث ادامه بدهم در مورد کارکرد خواجه ها و این ها اصلا برای چی وجود داشته باشد آن زمان به چه کارشان می آمده است خواجه ها چه مقامی داشتند با این خواجه ها چکار می کردند ها با این بیچاره ها میپردازم اواخر قسمت قبل یک عزیز بزرگواری تماس گرفتند اعتراض داشتند که ما چرا می گوییم خلیج فارسی و خلیج فارس و خیلی بر روی این تاکید میکنیم البته ایشان خودشان فرمودند که عرب هستند و ما هم یکی دو جواب دادیم یک اشاره داشتند به یکی از قسمت های برنامه بنده فصل دوم بوده است اگر اشتباه نکنم از آن مسئله رد شدم گفتم بحث سلمان فارسی به آن ها خواهم پرداخت چون حقیقتاً حضور ذهن نداشتم دقیقا آن قسمت چی نگاه کردم و دوستان فرستادند آن بخش را صحبت های خودم را و من اینجا اشاره کردم بحث خلیج فارس را گفتم سلمان فارسی را پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) که اسمش را تغییر نداد.
و حالا سلمان فارسی قبلش سلمان بوده است یا نبوده است اول اولش که سلمان نبوده است طبیعتا قبل از اینکه مسلمان بشود سلمان بوده است یا نبوده است واقعیتش این است که خیلی معلوم نیست خوب روایتی هم که شیعه دارد که خود سلمان فارسی حضرت سلمان (سلام الله علیه) فرمودند که پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) اسمم را سلمان گذاشت جدای از آن مباحث محتوایی که در مورد آن روایت است جدای بحث یک فرد مشهوری که در سندش است از این هم بگذریم.
دو نسخه دارد یعنی یکی از نسخه ها نسخه کمال الدین یکی اینکه نام سلمان را بر من گذاشت را ندارد به هر حال ما همه این ها را صرف نظر کنیم از آن می توانستم مثال بهتری بیاورم مثلا شهربانو حضرت شهربانو را امیرالمومنین (سلام الله علیه) فرمود اسم شهربانو است در کتاب کافی شریف است حالا من حتما باید اسم را تغییر بدهم چه بشود چه بشود نه چنین چیزی هم نبود همین الان هم اسم چی می شناسیم شهربان اما چون بحث حضرت سلمان (سلام الله علیه) شد و مطلبی را از کتاب زرتشتی برای شما بخوانم اسم ایشان آمد مطلب خوبی چون دیدید بعضی از این بی سواد های حقیقت باستان گرایی که دشمن هستند با اسلام و دشمن با مقدسات مسلمان و به دنبال توهین هستند آن هم توهین برخاسته از حتی شبه علمم نیست یعنی جهل مطلق می گویند سلمان فارسی آمده است و چنین بود و چنان بوده است.
برویم ببینیم جناب آقای دکتر جهانگیر اوشیدری موبد موبدان زرتشتی در مورد سلمان فارسی چه گفته است کتاب واژه نامه توضیح آیین زرتشت دانشنامه مزدا یسنا چه کسی دکتر جهانگیر اوشیدری به همراه تایید و تحقیق و پژوهش و تصحیح خیلی از موبدان دیگر که در اول کتاب به آن ها اشاره شده است صفحه شماره سیصد و بیست و نه از این کتاب یک مطلبی آمده است در سرفصل سلمان فارسی که در اینجا می گوید سلمان فارسی که بوده است اگر اتاق فرمان بتواند اینجا را کمک کند قشنگ دیده شود برای بینندگان عزیز ممنون می شوم از مشاهیر صحابه و یاران پیامبر اسلام (صلی الله علیه و آله و سلم) بود اصل وی به قولی از جی اصفهان و به قولی دیگر از رامهرمز بوده است منطقه اش پارس بوده است حالا اگر لازم شد من کامل برای شما توضیح می دهم منطقه پارس رامهرمز چه بسا در بر می گرفته است.
گویند یک چند در شام و موصل بوده است یعنی قبل از اینکه آنجا سیاحت کرده است در سرزمین عرب به اسارت بنی کلب می افتد بعداً یکی از اهل قریزه او را میخرد به مدینه میبرد اینکه آقا سلمان کی ممکن است پس اسمش سلمان شده باشد اگر پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) این نام را برایش نگذاشته باشد در این مدت یک موبد زرتشتی دارد می گوید این ها در کتب اسلامی هم دارد از کتب اسلامی به نحوی دارد گزارش می کند در مدینه اسلام آورد بعد از اینکه از شام برگشت در مدینه اسلام آورد و سلمان از ادیان و مذاهب آگاهی و اطلاع تمام داشت اتاق نشان بدهند و مردی پرهیزگار و زیرک و کاردان بود آقایانی که ادعا می کنید زرتشتی هستید باستانگرا هستید موبد موبدان شما میگوید سلمان فارسی انسانی بود پرهیزگار زیرک و کاردان.
اگر بگویید زیرک بودنش را بر علیه ایرانی ها به کار برد این پرهیزگار بودند دیگر جواب نمی دهد این برید یک ذره حداقل برید کتب خودتون را این کتاب مهم است این جز کتاب مهمی است بروید حداقل این را مطالعه کنید بعد بیاید ببینید چه گفتند بزرگانتان در مورد شخصیتی مثل حضرت سلمان (سلام الله علیه) این بخش بخوانم حالا دارد در مورد محل قبر ایشان صحبت می کند بله به ایوان کسی دهکده در مقابل مقبره سلمان فارسی (سلام الله علیه) بنا شد و به نام سلمان پاک (سلام الله علیه) موسوم گردید بالاخره موبد موبدان است بعد اقوالی هم از حضرت سلمان (سلام الله علیه) می آورد و نقل می کند حالا چون بحث سلمان (سلام الله علیه) شد من گفتم زرتشتیها در این زمینه بیاورید اما نه من آنجا مثال بهتری را میزدم و شهربانو بر ایشان ماند امیرالمومنین (سلام الله علیه) ناظر بودند امیرالمومنین (سلام الله علیه) تایید کردند روایت کافی شریف و بعد از او هم امام حسین (علیه السلام) اسم ایشان را تغییر ندادند بقیه اهل بیت (سلام الله علیهم).
یک مطلبی من هفته قبل نشان دادم هم از همین مطرح کنم میرسم به اصل موضوعی که امشب داریم خاطرتان است قسمت قبل در مورد خواجه بحث اثباتی را مطرح کردیم از تصاویری شروع کردیم که در تخت جمشید است و ملازم یا کسی که پشت سر شاه است یکی از آن ها ریش و محاسن دارد یکی از آن ها محاسن و ریش ندارد و آنجا استناد کردیم گفتیم خواجه است و مدارکی هم آوردیم یکی از این مدارکی که آوردم من این مطلب بود از تاریخ مقام شاه در ایران نوشته دکتر محمد جواد مشهور این برای شما نشان دادم و آمدم این عبارت را خواندم همان ابتدای مقاله صفحه دومش است که در اینجا گفته است پشت سر شاه یکی از بزرگان درجه دوم کشور و پهلوی او شخصی با مگس پرانی در دست جای داشت که یکی از این ها را چه کسی گفته است گفته خواجه است گفتم در زمان کدام پادشاه من یک نگاه اینجا افتاد اینطوری اینجا خشایار شاه را خشایار شاه نه اینجا به معنای مطلق شاه است شاه را به زبان هخامنشی خشا یسیا می نامند ولی آن سنگ نگاره چه کسی است؟ خشایار شاه است.
این هم خدمتتان توضیح بدهم نکته بعدی یک سری توضیحاتی را من قسمت قبل آوردم هم دارم تکمیل میکنم هم دارم بحث از جناب آقای دکتر پرویز رجبی که عرض کردم کتابی چاپ شده است راهنمای گردشگران برای تخت جمشید جناب دکتر پرویز رجبی نوشته است تصاویری را در آنجا آورده است و در مورد تصاویر توضیحاتی را داده است یک جایی هم توضیحات تاریخی دارد منتها محوریت بحثش همان آثاری است که الان باقی مانده است.
و به درد یک گردشگر می خورد که این تصویری را که آنجا دیدید مقایسه کردم تصویر کتاب متوجه شود این بخش از کجای کاخ است چه کارکرد این ها آقای دکتر پرویز رجبی چون یکی از اشکالاتی که ممکن است برای شما در ذهن شما مخاطبین عزیز به وجود بیاید این است که ما این قدر استناد می کنیم به آثار و کتب این ها فکر کنید این ها منتقد مثلا باستان نه این ها خیلی اتفاقاً باستان گران خیلی جناب آقای دکتر پرویز رجبی زندگیش را گذاشته است برای بحث باستان گرایی و برای ترویج عقاید خودش و پژوهش در این زمینه منتها بله آخرش آمد گفت آقا چطوری شما دارید می گویید کوروش وقتی وارد بابل شده است خیلی با صلح و صفا بوده است مگر می شود جنگ بوده است پنجاه هزار نفر لشکر با خودش برده بوده است همین آقای دکتر پرویز رجبی یک کتابی است ترجمه کرده است ایشان ببینیم کتاب را قبلا فصل های قبل بیشتر به آن ها استناد می کرد از زبان داریوش اسم ترجمه این کتاب است پروفسور هاید ماریکوخ آمده است کتیبه الواح باستانی را الواح را ترجمه کرده است به زبان آلمانی از زبان آلمانی دکتر پرویز رجبی به زبان فارسی ترجمه کرد مترجم پرویز رجبی و حالا این کتاب ما خیلی به سختی گیر آوردیم چند سال گذشته خیلی صریح کسانی که کتاب فروشی هایی که کتاب های باستانی می فروختند که این کتاب جمع شده است خیلی دنبالش نگردید به راحتی پیدا نمی کنید ما گشتیم پیدا کردیم خود کتاب ببینید چه کار کرده است ایشان در این کتاب ببین چیکار کرده است ایشان.
در این ترجمه این عبارات همین کتاب از زبان داریوش تحقیق از خانم پروفسور هاید ماریکوخ ترجمه دکتر پرویز رجبی ویراستار ناصر پورپیرار ویراستارش بوده است که از زبان داریوش پروفسور هاید ماریکو صفحه شماره پنجاه و دو این کتاب می آید می رسد ترجمه را دارد می آورد دیگر ترجمه می کند ببینید دسته بندی ها را فقط برای اینکه حالت خواجه به نحوی اینجا مطرح نشود از این کتاب است به شما نشان بدهم ببینید چطوری روتوش می کنند این گروه عبارت از دوازده یا سیزده مرد یک پسر بچه بزرگ یک مرد پسر بچه بزرگ پسر بچه کوچک شش زن دو دختر هشت خدمتکار خدمتکار چه کسی است؟ اینجا ببینیم چه کسی است؟ چطوری شد بالاخره این خدمتکاری یعنی هیچ کدام از این پسران مرد و پسر بچه بزرگ و پسر بچه کوچک نبودند نه انگار نبودند این خیلی واضح می کند این بخش از کتاب محتوا را همین کتاب از زبان داریوش پروفسور هاید ماریکوخ ترجمه دکتر پرویز رجبی صفحه شماره صد و چهل و سه می گوید دو ملازم با قدی به مراتب کوچکتر شاه را همراهی میکنند دارد این تصویر رادارد به نمایش تصویر توصیف کند این شاه و دو نفر ملازم شوند دارند می آیند در دست یکی ببینید چقدر جزئیات هم دارد.
یکی از آنها که ریش دارد یک چتر آفتابی است تا وقتی شاه کاخ را ترک می کند از تابش خورشید در امان باشد ظاهراً این ملازم از نظر مقام از آن دیگری بالاتر است کدام شان یکی ریش دارد زیرا که در هر دو درگاه پیش از آن دیگری قرار گرفته است زودتر وارد نزدیکتر به شاه بوده است نفر دوم بدون ریش است با یک دست مگس پرانی را روی سر شاه نگاه داشته است روی دست دیگر حولهای انداخته است خواجه بوده است و بالاخره این تصویر آورده صفحه بعدش تصویر شماره هشتاد و هشت داریوش در حال ترک کاخ خود ملازمی چتری آفتابی روی سر او گرفته است همین تصویر چه کسی است؟ این ریش دارد این ریش دارد نفر این ریش دارد این ریش ندارد این چیست؟ خواجه است این ها که دیگر نمی توانید رد کنید که دیگر هرودوت تصویرش را نکشید که دروغ گفته شده است یونانیها بودند مثلاً چنین حرف هایی را زدند.
این دیگر تصویری که در تخت جمشید است در ادامه مطلب با هم ببینیم باز ادامه دارد این بحثش صفحه شماره صد و پنجاه و سه کتاب از زبان داریوش پروفسور کوخ دوباره با شاه روبرو هستیم که این بار در حال وارد شدن از اتاق های درونی به تالار است توصیف آن شاه را همان ملازمان درگاه جنوبی همراهی میکنند در کاخ دوباره نگارگری شده است به نحوی حکاکی شده است در درون کاخ نیازی به چتر آفتابی نیست آن تصویر است دیگر چتر بالا سرشان نیست ملازم ریشدار چون چتر ندارد دستهایش را روی هم گذارده است ظاهراً این ژست مخصوص همه خدمتکارانی است که در حال گوش به فرمانی بودند بعد می گوید در درگاه شرقی و غربی اتاق شماره شش با هم ناهماهنگی ندارند اما نگارههای آن با هم برابرند و توضیحات دیگر در مورد این بله که در یکی از این ها خدمتکاری خدمتکاری نقش شده است که در دستی روغندان و در دست دیگر حولهای گرفته اینجا شد خدمت بر بدنه شمالی خدمتکاری دیگر با اوتسوز و فلان این ها پس اینجا مشخص می شود که خدمتکار منظورش چیست؟
برخی جاها که می گوید خدمتکار منظورشان همان خواجه است منظورشان همان خواجه است بعد می گوید که بر بدنه شمالی خدمتکاری دیگر با او سوز و سطل زغال نقش شده است یکی یک در دیگر به اتاق جانبی قسمت جنوبی باز می شود در کتاب صفحه شماره تصویر شماره هشتاد و شش که به تالار اصلی راه ندارد من نمی توانم خیلی توصیف کنم عبارت کجا دارند می روند در نگاره درگاه این اتاق هر دو خدمتکار درهای شرقی هر دو خدمتکار درهای شرقی و غربی با هم نقش شده اند یعنی هر دو طرف هر هفته قبل دیگر هر دو هم خدمتکارانی که حوله و روغندان و هم خدمتکارانی که عود سوز و سطل در دست دارند دارند چیکار می کنند چیکار دارند می کنند این ها آن یکی از این ها یک تعدادشان خواجه بودند دیگر نمود آن فرد خواجه را کشیده بود در حال ورود به اتاق خصوصی اند .
می داند کسی که می گوید نیا بحث قاجار چرا مطرح میکنید در مورد هخامنشیان چه چیز هایی می آید بیرون در درگاه اتاق شمال غربی کاخ هم که به اندازه اتاق قبلی ولی با دو پستو است باز هم دو خدمتکار یاد شده به چشم میخورند سفیر قبل از این بخش صفحه صد و چهل و چهار تصویر شماره هشتاد و نه داریوش در حال ورود به تالار مرکزی کاخ خود دو ملازم با مگس پران و حوله عرق گیر او را همراهی می کنند.
این ها شدند ملازم شدند خدمتکار صورت که عرض کردم یک جاهایی اینطوری تراشیده شده است و خرد شده است بعدش دوباره این تصویر آورده است متأسفانه این را مثلاً به تصویر می کشند بعضی ها می گویند که آقا نه این ها مثلا خانمی است که در تخت جمشید شده است و حجابش اینطوری است و این ها نه این این ها خواجه هستند صفحه شماره صد و پنجاه و پنج کتاب از زبان داریوش پروفسور هاید ماریکوخ ترجمه دکتر پرویز رجبی تصویر نود ملازمی با روغندان و حوله نگارهای از کاخ داریوش چیکار می کرده است با این روغندان و حوله در اتاق خصوصی داریوش لابد مراتب جنگی را داشتند با هم چک می کردند اتاق این هم که برای شما عبارت که خواندم برای شما این از این یک بخش دیگر من خدمتتان بگویم باز یک جای دیگر آمده است یک توضیحاتی را داده است من سعی میکنم این را سریع بگویم چون بحث امشب زیاد داریم در این زمینه ببینید فقط می خواهم بگویم چطور روتوش کردند یعنی این خواجه را تا اینجا چیکار خدمتکار خیلی سریع گفته بود خدمتکار در حالی که می دانیم خدمتکار خواجه نیست ممکن است خواجه خدمت کند ولی خدمتکار معنای اعم از خواجه دارد همه خدمتکارا که اخته نیستند که از زبان داریوش پروفسور هاید ماریکوخ باز مترجم دکتر پرویز رجبی صفحه شماره صد و هشتاد و نه صفحات بعد از آن بخشی که عرض کردم خدمت شما تصویر شماره صد و بیست رسیدیم تصویر شماره صد و بیست این کتاب خدمتکاران با اوتسوز و سطل زغال قسمتی از نگاری درگاهی از کاخ خشایارشاه در تخت جمشید خدمتکار شدیم.
چندان بلند نیست یک توصیفاتی هم اینجا دارد که من برای شما نمی خواهم الان وارد این توصیف این بخشش شوم توضیح داده است به وقتش اگر رسیدیم به این شکل ها و شمایلی که در تخت جمشید آنجا خدمتتان عرض خواهم کرد پس چی شد یک من قسمت قبل عرض کردم یک به موضوع خواجگان عموماً نمیپردازند چون خیلی شبهات زیادی در خصوص هخامنشیان به وجود می آورد که کاملاً نقطه مقابل ادعاهایی است که باستانگراهای افراطی دارند انجام می دهند خیلی کم میپردازند نکته بعدی همان شخصی که آمده است گفته است این ها خواجه اند در کتاب دیگری در جای دیگر آمده است خدمتکارن این هم یک نوع دیگر یک کاری را آمده است انجام داده است جناب آقای پروفسور پیر بریان آنجا در کتاب خودشان یعنی همین کتابی که اینجا ملاحظه میفرمایید آمده است این بحث را مطرح کرده است گفته است خواجه لزوماً به معنای اخته نیست کتاب چه کارکردی داشتن در آن زمان آقای پیرنیا یک رویکرد رویکرد مثبتی دارد نسبت به ایران باستان کسی نمی تواند رد کند بله بعضی جاها نسبت به شرق که می خواهد صحبت کند انگار این قاعده را آدم می تواند متوجه شود نسبت به شرق می خواهد صحبت کند یک رویکرد ضدیتی یک رویکرد مقابله انگار در ذهنش می آید ولی در مورد ایران باستان می خواهد صحبت کند کاملا مثبت پرداخته است و به نکات منفی نپرداخته است قطعا یک نکته را بگویم بعد ادامه بدهم آقای پروفسور پیر بریان منکر وجود اختهها در درباره هخامنشیان نیست امشب من مطل شوم صریح خدمتتان عرض خواهم کرد اما ببینیم آیا خواجه به معنای اخته است یا نیست؟
بله خواجه قسمت قبل هم عرض کردیم یک جا به معنای انسان بزرگی در حکومت ها این ها خواجگان و این ها بعضی ها به معنای آدم بزرگی از لحاظ مثلا مراتب معنوی و عرفانی و این ها ست اسم هایی که خواجه فلان ولی وقتی در مورد هخامنشیان داریم صحبت می کنیم خواجه به معنای همان اخته است الا خلافش ثابت شود این البته این قاعده را تسری دادنش مثلا در مورد آشور مشکل است حالا ببینید این کتاب را تاریخ ایران باستان حسن پیرنیا ایشان آمده است مطلبی که آورده است به چه شکل است یک محقق هم دارد کتاب تاریخ ایران باستان تاریخ مفصل ایران قدیم حسن پیرنیا مشیرالدوله صفحه شماره نهصد و شصت و هفت این چاپ عدد شماره سه محقق کتاب خواجه در اینجا به معنای چیست؟ اتاق فرمان اینجا لطف کند کمک کند که خیلی خوب است خواجه در اینجا به معنای اخته است یعنی دقیقا پسری که آمدند و جنسیتش را عوض هم نکردند از کار انداختن این یک.
نکته بعدی من چند نمونه بیاورم باز هم لازم شد در این خصوص صحبت میکنم آقای پیر بریان خیلی مسئله پرت از واقعیت نیست ولی نوعی نگارش کرده است که انسان وقتی مطالعه کند خواجه به این معنا نیست دیگر بابا آن چیزی که روی تخت جمشید دارد تصویرش به نمایش در می آید و آن محاسن ریش ندارد دیگر معلوم است دیگر انسان بزرگی انسان بزرگی یک مطلبی دارد در همان کتاب ایران در شرق باستان معروفش تعریف ترجمه همایون صنعتی زاده بر اساس این چاپ هم و ترجمه آقای همایون صنعتی زاده هم آمده است صفحه شماره دویست و شصت و هشت توصیف و توضیحی که دارد آخرش می رسد به اینجا می گوید که خیل درباریان و نظامیان و پاسداران و خدمتکاران و خواجهها در دو سوی نمایی سردر آرامگاه جای داده شده اند یعنی خدمتکاران جدای از ترجمه اگر آن ترجمه بود خیلی واضح خیلی خدمتکارا جدا خواجه جدا پس نمی شود بگوییم این ها خدمتکاران قاجار یکی هستند پس این ها لزوما اخته این هم از این.
یک سند از خود جناب آقای پیر بریان صاحب همین کتابی که ما دیگر از دکور در فصل بیاورم وقتی که می آید همه حرفها را میزند یک جمع بندی می کند این ها را دارم می گویم اگر خواستید تحقیق و پژوهش کنید یک مقداری دیدید اینجا سردرگم دارید خیلی واضح بدانید که آخر کار به کجا میرسید تاریخ امپراتوری هخامنشیان از کوروش کبیر تا اسکندر جلد اول ترجمه دکتر مهدی سمسار همین ترجمه صفحه شماره پانصد و هشتاد و هفت.
آخر اینکه می گوید خواجه به چه معنا است به چه معنایی نیست خیالتان راحت کند اصلاً نیاز نیست بروید حدود بیست صفحه این ها را هم مطالعه کنید صفحه پانصد و هشتاد این ها شروع می کند این ترجمه من مطلب را مطرح کردم تصریح تصریح تصریح به منظور نتیجه گیری از این بحث باید یادآوری کنیم که بدون شک در دربار هخامنشیان افراد اخته وجود داشته اند و متون کلاسیک در این خصوص ابهامی ندارند افراد اخته بودند در دوره هخامنشیان در دربار هم بودند اتفاقاً تصویر میکردند انگار دو معنا داشته است که اخته را هم در بر می گرفته است یک قرینه دیگر ببینید ما چقدر عجیب است باید این همه وقت بگذاریم اثبات کنیم که در دوره هخامنشی مثلا افراد اخته بودند عجیب است ولی خوب بخاطر ادعاهای عجیب بعضی اوقات باید بگوییم بدیهیات هم بپردازیم باز از در کتاب تاریخ امپراتوری هخامنشیان از کوروش اسکندر جلد اول مهدی سمسار صفحه شماره پانصد و هشتاد و پنج عرض کردم صفحه پانصد و هشتاد و نه به این موضوعات ایشان می آید مطلب مطرح می کند چه کسانی بودند؟ چه شکلی بودند؟ به چه بحثی را چه ریختی را در تاریخ به تصویر کشیده است از خواجهها در یک بخشی می گوید دیگر آنکه اگر در نوشته از نزدیک دقیق شویم ملاحظه میکنیم که خواجگان اخته شده است دربار کوروش خواجگان چی اخته شده است نه این خواجه به آن معنا نیست خیلی واضح خواجگان اخته شده است درباره کوروش فقط مشاغل سطحی داشتند.
بنابراین چنین معلوم است که گزنفون و کتریاس از یک نوع واحد خواجه سخن نمی گویند اولین موضوع استفاده درباری از خواجههایی را که به شیوه خواجههای بابلی برای این وظیفه خاص اخته شده است و هر سال به وسیله اقوام مطیع شده به دربار مرکزی اعزامی شده اند منظورش این است یک نوع اینان یعنی چی یعنی آقای پیر بریان هم تصریح دارد ذیلش در مورد گزنفون و تایید دارد با این نوع نقل که افرادی بودند در زمان هخامنشیان طبیعتاً از زبان از زمان کوروش این قضیه شروع می شود و هرودوت هم گزارشش را دارد در کتاب تواریخ خودش این ها را خواجه میکردند و نه یک بار فرستاده باشند هر سال این خواجه ها را می آوردند و ارسال میکردند و اقدام میکردند چه نوع خواجههایی همان خواجه هایی که برای این وظیفه خاص اخته شده است یعنی جنسیتشان این هم باز از آقای پیر بریان بیاورم.
مسئله بعدی برخی از محتوای تاریخی را که شما نگاه می کنید دارند در مورد خواجه صحبت می کنند احساس میکنید که این خواجه واقعاً همان نوع خواجهای که در دختر است نه پسر است بعد استفادههای بد از او می شده است بعد انگار نگاه میکنی خیلی با تصریح به چیزی پی نمیبری یعنی خیلی دیگر تصریح کرده باشند با جزئیات چیکار می کردند با این ها را نمی بینید چرا چنین اتفاقی افتاده است یک روند بوده است باز من از کتاب جناب آقای پیر بریان می خواهم مطلب را بیاورم تاریخ امپراتوری هخامنشیان از کوروش کبیر تا اسکندر جلد اول عبارت را ببینید صفحه شماره پانصد و هفتاد و یک.
یک مطلبی را می آورد می گوید بله یک معشوقهای داشت کوروش جوان کوروش کوچک بعد از زمانی چند فلانی چه شد بعد خیلی خواجه زیباترین و دلفریب ترین خواجگان سراسر آسیا بود بعد این مرد و این افسردگی گرفت بلکه افسردگی گرفت یک نفر رفت خواست برایش نقش همان را بازی کند داستانی دارد من دیگر حالا در لحظهای که شاه قصد ورود به حمام داشت بروید خودتان بخواهند ید مطلب را کامل می گوید که می بینیم که مطالب چگونه با شرم و حیا در پوششی مطبوع به خواننده تقدیم شده اند کاری هم نداریم که این واژهها را دقیقاً آقای پیر بریان میپذیرد به عنوان اینکه در تاریخ محقق شده بوده است از این کار ها یا خیر؟ البته فقط این گزارشها بقیهاش چرا محقق شده بود ولی می خواهد بگوید ادبیات اینطوری بوده است اینطوری نقل میکردند حالا خیلی هم سربسته نبود مسئله ولی باز با این وجود آقای پیر بریان می گوید در مورد خواجه میبینید که چقدر آمدند با شرم و حیا این نوع گزارش را آمدند نقل کردند پس اگر در مورد خواجه شما گزارش دیدید تردید کردید که این کار واقعا همان بوده است یا خیر؟ این برای آن کار بوده است یا نبوده است که نویسنده یا گوینده دارد با شرم و حیا در خصوص صحبت می کند.
یک مقاله به شما معرفی کنم با محتوای امشبمان کاملا سر و کار دارد یک جاهاییش هم یک انتقاداتی می توانیم داشته باشیم نسبت به آن ها داشته باشیم ولی منبع منبع خوبی است در این کویر پژوهش در خصوص خواجه ها در زمان هخامنشیان این مقاله است ملاحظه بفرمایید کارکرد و جایگاه خواجگان در دولت هخامنشی مقاله خوبی است مقاله مناسبی که چارچوب به دست شما بیاید مطالعات تاریخ فرهنگی پژوهشنامه انجمن ایرانی تاریخ سال دوازدهم شماره چهل و شش زمستان هزار و سیصد و نود و نه مقاله علمی پژوهشی چکیده را بخوانیم همین اول جالب است خواجگان پسران اخته شده ای بودند که از روزگاران کهن با گسترش ساختار دربار و تعدد زوجات در اندرونی و حرمسرای دربار شاهان و اشراف حضور داشتند همان اول چگونه می گوید پسران اخته شده بودند تعریفش از خواجه این را من می خواهم به شما معرفی کنم.
ملاحظه بفرمایید کارکرد و جایگاه خواجگان در دولت هخامنشی یک پیشینه پژوهشی دارد مقدمه را بعد از اینکه مطرح می کند یک پیشینه پژوهش دارد در پیشینه پژوهش خوب کار کرده است یعنی فهمیده است کجا در مسئله کار کردند یا خیر؟ خود من استفاده کردم از بحث پیشینه پژوهش واژه یونانیش را می آید بحث می کند جلوتر که می آییم عبارت با گذشت زمان خواجگان به منشیان محرم دربار تبدیل شدند و ویژگی هایشان را دارد می گوید این بخشش را من کار دارم چند تیتر از آن بخوانیم علل چگونگی خواجگی تجارت برده و خواجه توضیحات مستند جنگ و خراجو همچنین مجازات حالا مجازات این بخشش و بیشتر کار می شد جایگاه در دولت و دربار هخامنشی.
یک بزرگواری بعد از برنامه هفته پیش سوالی پرسید گفت آقا این همه خواجه برای ایشان بوده است پانصد خواجه از فلان جا هر سال بخواهند بفرستند چند خواجه بوده است در دربار ممکن است بگویید که این ها می خواستند خواجههای جدید بیاورند عوض شوند این ها نو شوند فلان این ها همه است اما موضوع این است که خواجه کارکردشان متفاوت و متعدد بوده است در این برنامه بگوییم کار کرد شامل چه چیز هایی بوده است چیکار می کردند این بخش از مقاله به همین پرداگان در دولت و درباره هخامنشی خواجگان نگهبان حرم شاهی این یکی نه کارکرد خواجهها را می آورد اینجا خواجگان نماد شکوه و تجمل درباری و اشرافی خواجگان خواجگان جنگاورشان استفاده شود میپردازیم خواجگان ساتراب نشین که این کاملاً مشکل دارد به نظر من در بحث استدلال شما نمی توانید بگویید خواجه را آوردند یا این طرف خواجه کردند که ساتراب نشین شود.
مگر می خواهیم در مورد کارکرد خواجه بحث کنیم باید ببینیم که به خاطر خواجه بودنش چه استفاده شده است رفته بیاوریم نمونه یکی از ایراداتی مدیریت حرمسرا کار کردی دیگر در نقش شریک جنسی بعد می گوید امرد بازی به ویژه با خواجگان در عصر باستانی چی بوده است مرسوم بوده است ایرانیان این رسم ناپسند را از یونانیان برگرفتند این همه ما آمدیم برنامه رفتیم اینجا گفتیم آقا یونانیها بزرگ نبودند که ما خیلی تحت تاثیرشان قرار بگیریم خیلی چیز ها را از ما گرفتند حالا دیگر کار کار بدی چون است می گوید که ایرانیان از یونانی ها یاد گرفته بودند خیلی چنین ادعایی را مطرح چون اوضاع افتضاح بود بعد می گوید که حالا شربت دار و مسئول سفره شاهی ساقی بوده است حالا ایشان با این تعبیر آورده ساقی مشروبات و این ها بود و بحث میگذاری و این ها ماموران تدفین و نگهبانی از مقابر و نو نگهداری از کودکان دربار که گزارش خدمتتان عرض کردم یا تحلیلی که کوروش بچه هایش را داده بود این ها بزرگ کرده بودند به خاطر همین بی ادب شده بودند یک مطلبی را اشاره کردند.
نسبت به این قضیهدیگر واژه شربت دیگر عجیب بود مگر داروخونه بوده است شربت به معنای نوشیدنی آن شربت ولی مشروبات بوده است دیگر بعد توضیح در عرصه سیاست و قدرت این از آن برنامههایی که خیلی نگفته است برای آدم خواجگان و انحطاط دولت یک توضیح دهممی خواهم بروم سراغ اسکندر ا نکات خواجگان و انحطاط دولت ببینید شما وقتی که نگاه می کنید تاریخ هخامنشیان را از زاویه دید غربیها عموماً انگار که همین خواجهها بودند دسیسه کردند وقتی به مثلاً دربار خشایار شاه نگاه این زنها بودند دارند دسیسه می کنند در حکومت هخامنشیان آن دوره که ما بحث زنان دوره خشایار شاه را میپردازیم عرض کردم یونان زن خیلی در پستو بوده است منتها دیگر خشایار وقتی داشته است میرفته است با کارناوالش وقتی می رود سمت یونان با او همراه بودند یک مقداری احساس می کردند که هرچی توطئه است زیر سر این خانمها است از این سمت هم یک ذهنیتی انگار یک سناریویی شده بوده است در مورد اتفاقاتی که در مورد شاه می افتد به خصوص کشته شدن اینطور موضوعات که انگار همه این ها کار خواجهها بوده است چون خواجه محرم بودند نزدیک بودند به شاه حد فاصل بین حرمسرا و شاه بودند بعد یک فیلم نامه های انگار دارد هی تکرار می شود که این خواجه مثلا با یکی از زنان دربار زنان شاه دست به یکی می کنند.
از اصل نمی توانیم بگوییم که هیچ وقت چنین اتفاقی نیفتاده است ولی اینقدر تکرار می کنند یعنی تبدیل به یک پارادایمی شده است انگار در ذهن این ها باقی مانده و مدام دارند از این استفاده می کنند فلذا من خودم وقتی که به این ها مراجعه میکردم آن زمان هم که داشتم این بحث مرگ های و کشته شدنهای شاهان را نگاه میکردم با دیده تردیدی نسبت به این گزارشها نگاه میکردم که حالا البته یک مسائل خوبی هم بیرون آمده است دیدیم که انگار بعضی چیزها خیلی معروف و مشهور است ولی اسناد جدی در موردش است خوب خواجگان و انحطاط دولت که این خواجگان بودند می آمدند با درباریان و مخالفان شاه دست به یکی می کردند بعد شاه را سرنگون میکردند این مقاله خوب است دیگر برید مطالعه بفرمایید پژوهشی خوب است نتیجهگیری همین آخرش دارد اما برویم سراغ اسکن ها خودمان اسناد خودمان مطالبی که مطرح کنیم برای شما و ببینیم که به چه شکل و به چه صورت بوده است چه کار می کردند این ها خواجگان چه کارهایی را انجام میدادند یک بحثی را جناب پروفسور پیر بریان ابتدای بحث خواجه که می خواهد بپردازد مطرح کرده است یکی از جدیترین جاهایی که در تاریخ هخامنشیان پرداخته شده است همین حالا بقیه هم جسته دارند ولی خیلی جسته گریخته است.
امشب روی بحث مطالب آقای پیر بریان صحبت کنم با شما و دوست دارم که یک قسمت دیگر هم اتفاقاً در مورد خواجه ها مطلب داشته باشیم برنامه داشته باشیم چون آن ها نکات کار کم کار کردند ما بیایم اینجا جبران کنیم سه قسمت برنامه داشته باشیم منبع دیگری را من قسمت بعد به شما معرفی میکنم آنجا چی آمده است آن منبع بیشتر پرداخته است آقای پیر بریان فکر کنم در منابع جدید بخواهیم نگاه کنیم دومین کتابی است که به خواجه ها در زمان هخامنشی خوب من به اولی به شما می گویم در مورد شما باید یک توضیح مقدماتی قسمت سوم را بروم محوریت بحث کتاب پروفسور پیر بریان تاریخ امپراتوری هخامنشیان از کوروش کبیر تا اسکندر جلد اول صفحه شماره پانصد و هفتاد و هشت می گوید نظام خواجه گرایی و اقتصادی البته در کتاب بحث خواجهها را قبل از این موضوع شروع کرده است ولی یک تبیین می خواهد کند اینجا می گوید در این شرایط ضرورت دارد که قبل از همه چیز میان خواجگانی که در جمع اطرافیان پادشاه و خواجگان در این شرایط ضرورت دارد که قبل از همه چیز میان خواجگانی که در جمع اطرافیان پادشاه و خواجگان ناشناس و معمولی که وظیفه خدمتکاری شاه و نیز شاهزاده خانمهای دربار را بر عهده دارند تفاوت گذاشت این نوع مقام و وضعیتی در حد بردگان دارند حتی اگر نزدیکی ایشان به شاه یا شاهزاده خانمها به آنان اعتبار و حیثیتی نسبی داده باشد یک موضوعی است خیلی هم جای کار دارد اینکه خواجهها در چه مرتبهای بودند در حکومت هخامنشیان آیا همه نزدیک به شاه بودند چون از لحاظ مکان و در جای جای گذاریشان در ساختمانهای حکومتی در جای نزدیک به شاه و حرمسرا بودند آیا در بروکراسی و ساختار حکومت ها هم خیلی نزدیک به شاه بودند و مردم خیلی به دید دستانشان باز است در حکومت نگاه می کردند یا خیر؟
آقای اینجا قائل باشیم جلوتر که رفتم یک مطلبی میخوانم که حالا کوروش مثلاً چه نوع از این ها را داشته و آیا خواجهها مرتبه بالایی را داشتند لزوماً در دید مردم یا در دربار خیلی دستشان باز بوده است یا نبوده است آقای باید تفکیک کنیم جایگاه ها متنوع بوده است نمی شود بگوییم مثلاً وزیر جایگاهش مشخص است کسی که وزیر شاه دیگر کاملا جایگاه معلوم است مشخص است خواجه آیا بالاتر از خدمتکاری یا پایین تر از خدمتکار است خیلی دقیق معلوم نمی شود اینجا قیمتش بیشتر از برده است ولی آیا از خدمتکار و از برده بالاتر یا پایینتر این متفاوت است کما اینکه آقای دکتر پرویز رجبی وقتی می خواست بگوید این دو ملازم شاه یکی ریش دارد یکی امرد است و ریش ندارد کدام یک از این ها مرتبه اشان بالاتر است با تردید صحبت می کرد اگر خیلی بدیهی بود که مثلا مقام خواجه بالاتر است یا مقام خواجه پایین تر از خدمتکار است آنجا خیلی تصریح بیشتری یاد می کرد تحلیل روی مطلبی که ایشان داشتند یک کارکرد خواجه چی بوده است به عنوان خراج پرداخت می شده است یعنی اخته می کردند این ها را کسی به آن ها حمله می کرده است پرداخت می کردند مثل همان قضیه بابل که ما عرض کردیم و از تاریخ هرودوت آوردیم باز در کتاب تاریخ امپراطوری هخامنشیان جلد اول ترجمه دکتر مهدی سمسار مطلبی که آورده این را ببینید پذیرفته است این مطلب را اما چون ایشان یک سری اقوال را می آورد نقد می کند ولو با فاصله یک سری اقوال را می آورد که انتقاد نشان بدهد یک سری تایید می کند یک سری اقوال به عنوان شواهد می آورد جزئیات را نمیپذیرد کلیات را میپذیرد این مدلی است صفحه شماره پانصد و هفتاد و نه.
خواجه نیز مانند اغلب خدمتگزاران دربار خدمتگزاران یک چیز هستند خواجه یک چیز دیگر است خو جهان نیز مانند اغلب خدمتگزاران دربار از ممالک تسخیر شده است میآمدهاند میدانیم که چندین منطقه امپراتوری دوره هخامنشیان میبایستی خراج خود را به صورت انسانی دختر و پسر بپردازند چقدر دردآور بوده است که آن دوره مثلاً کوروش میرفته بابل را میگرفته است بعد هر ساله باید این ها دختران خودشان را می فرستادند برای چی پسران خودشان را اخته می کردند می فرستادند برای شاه غرق در افسانه اسطوره نشوید حقایق تاریخ این ها است.
بعد این آمار را می آورد بعد می گوید در هر دو سال هرودوت را می آورد می گوید بابل موظف بوده است که موظف بوده است هر سال پانصد جوان اخته به دربار اعزام دارد بعد در ادامه مطالبی دارد اگر نوشته هرودوت را درست بپنداریم خواجگان میتوانستند بخشی از غنیمت جنگی نیز به شمار روند چنان که یونیها یک شورشی بعد از شکست به این صورت تنبیه شدند گزارشها متعدد متنوع و این ها اگر هم بخواهید بگویید این ها بابلی نبودن پس خود مردم همسایهش را برمیداشت اخته می کرده است خواجهها خواجهها که نمیکاشتند از زمین بیایند بیرون که حالا بگویید بابل اصلا خواجه نمیداده است که میداده است باز هم است مشخص است از کجا میآمدند بذر که نداشته است بکارند که پسرها میگرفتند خواجه می کردند دیگر پیشاپیش آن چون سوالات به وجود بیاید جواب می دهم یکی از کار کردهای خواجه چی بوده است چرا انقدر خواجه نیاز داشتند مشاغل دست پایین را به خواجهها میدادند یعنی مشاغلی که هر کسی شاید رغبت نداشته است این ها را انجام بدهد بعضی از کارهای نظافت گونه شخصی حالا یک سری کار ها را میسپردند به این ها باز از همین کتاب تاریخ امپراطوری هخامنشیان که امشب اساس اصلی برنامه ما است در نگاه کردیم حقیقتاً منابع متعدد را بهترین کتابی که امشب به درد می خورد در این قضیه به آن ها استناد کنند.
صفحه شماره پانصد و هشتاد و پنج این عبارتی که اول برنامه خواندم اینجا کاملش را بخوانم مرتبط با همین دو پای بودند کار خواجه ها است دیگر آنکه اگر در نوشته گزنفون از نزدیک دقیق شویم ملاحظه میکنیم که خواجگان اخته شده دربار کوروش فقط مشاغل سطح پایین داشتهاند و همگی خدمتگزار بوده اند از جمله نگهبانان و قراولان درها یعنی به احتمال زیاد قراولان و نگهبانان در اینجا تعبیر مترجمین آپارتمان آپارتمانهای اختصاصی شاه یعنی اندرونی ظاهراً این همان وظیفهای است که بر عهده خواجههایی که در کتاب استر از آنها به صفت دربان یا رئیس گروه یاد شده است محول بوده است در دوره کوروش به خواجهها کارهای پست و دون میدادند البته متناسب با گزارش چرا در مجامع علمی گزنفون آمده است به عنوان یک رمان نویس مطرح می شود خیلی با ارزش های تاریخی نمونه برداشت از گزارشهای تاریخی گزنفون مسلم بدیهی است یعنی اینطوری نیست که مثلا مشاغل خیلی جدی حکومتی بخواهند به آن ها بدهند شما خواجه پس بیاید ساتراپ نشین فلان جا بشو اینطوری نبوده است روال خواجه را میآوردند شغل دون و این هم نمونهاش هم روی نقوش کنده کاری شده است در تخت جمشید است قابل تشکیک نیست استفاده چی بوده است که تعداد زیادی استفاده می کردند استفاده نظامی بوده است.
پروفسور پیر بریان تاریخ امپراتوری هخامنشی از کوروش کبیر تا اسکندر جلد اول ترجمه دکتر صفحه پانصد و هفتاد و چهار یک بحثی را می آورد مطرح می کند ایشان یک گزارشی را می آورد بعد نمونه وزیر وفادار متناسب با همان عبارات گزنفون حرفی را مطرح کرده است که درست هم میتواند باشد شواهد هم جور در می آید لازم شد بیشتر در موردش توضیح می دهم ولی فکر کنم همین عبارتش را بخوانم کفایت می کند و به همین ترتیب خواجگان نیز چه در جنگ و چه در شکار شجاعت و دلاوری خود را به ثبوت میرسانند و خواجهای که مجهز به شمشیر و نیزه باشد همان کاری را میتواند انجام دهد که یک سرباز دلیر جنگی تمامی این تفکرات کوروش را بر آن داشته کوروش داشت تا افرادی را که مراقب و محافظ جان او بودند از میان خواجگان برگزیند و قبل از همه دربانان دروازهها را می آورد البته آقای پیر بریان هر آنچه که آورده است را قبول ندارد ولی کتابشان به عنوان منبعی که حتی برای دسترسی به سایر متون و به خصوص متون تاریخی یونانی استفاده می شود مورد استناد قرار می گیرد ممکن است شما بروید سراغ کتاب جناب پروفسور پیر بریان مطلبی را در آن ببینید به عنوان نقل قول آن نقل قول یا جمع بندی را برایش ارزش قائل باشید من این را قبول ندارم یک نقدهای مثلاً نسبت قابل استناد از باب ناقل است ولو اینکه آن نقل را به آن ها نقد داشته باشد.
البته به این بحث محتوا را قبول نداشته باشد نه اصل انتصاب خواجهها می توانستند به شاه نزدیک شوند و اطرافیانشان را شاه از خواجه قرار میداده است کنترل حرمسراها بوده است با خیال راحت آنجا گفته است این دیگر از طرفی زن نیست که ضعف جسمانی بخواهد داشته باشد از طرفی مرد نیست که بخواهد تمایلاتی داشته باشد که مشکل ایجاد کند در حرمسرای خیلی نزدیک میشدند گاهی به شاه و عرض کردم حد فاصله بین زنان و شاه قرار میگرفتند از لحاظ مرتبه و از لحاظ نوع ارتباط برای کنترل آنجا پروفسور پیر بریان تاریخ امپراتوری هخامنشیان پس همان کتاب صفحه شماره پانصد و شصت و هشت خواجههای دربار نوشتههای کتریاسو می آورد بیشک در جا انداختن این نظریه سهم بزرگ داشته است این بخوانم قبلش را می گوید که ایشان می گوید که بحثی در مکر خواجگان که اول برنامه اشاره کردند در میان شخصیت های دربارهای شرقی خواجگان بیش از همه ذهن خیال پرورانه سیاحان و ناظران غربی را به خود مشغول داشتند خواجگان را عموماً نگهبان حرم های شاهان معرفی کردند و به گونهای سنتی استبداد شرقی و انحطاط پادشاهان را به همکاری زنان فاسد و خواجههای مکار دربار منتسب داشتهاند.
بله و پارس عتیق نیز از این داوری برکنار نمانده است نوشتههای کتریاس بیشک در جا انداختن این نظریه سهمی بزرگ داشته است حالا این نظریه چیست؟ و چه مقدمهای دارد این دیدگاهی که برای غربیها به وجود آمد هر پادشاه در اطراف خود یک یا چند خواجه داشته است که به عنوان مقتدرترین شخصیت یا شخصیتهای دربار شاه معرفی شدند بعد شروع می کند اسامی که به عنوان خواجه نزدیک شاه است را می آورد پس اصلاً یک کارکردی دارد به عنوان پرکننده خلا در حکومت شاهی و واسطه بین شاه و سایر بخشها خواجههایی که چنین کارکردی هم داشتند این هم یک کارکرد دیگر من این ها را الان جمع بندی مستند بگویم بعدا می رسیم به قضیه جمع بندی یکی از اتفاقاتی که باعث می شده است خواجه بشوند یا این ها را خواجه کنند این بوده است که این سوءظنی نسبت به این ها وجود نداشته باشد یک داستانی را نقل می کند آقای پروفسور پبر بریان تاریخ امپراطوری هخامنشیانشان جلد اول ترجمه مهدی سمسار صفحه شماره پانصد و هفتاد و شش است.
می گوید که کومباموس کونبابوس از بیم آنکه یک داستانی را می آورد می گوید شخصی بود شاهی بود که همسرش را میخواست بفرستد جای دیگر یک انسانی بود یک مردی بود که معتمدش بود همسرش را با این مرد فرستاد همین سوژه را در رمان دیگری مییابیم به خاطر همین است می گوید که بله می گوید خانم وقتی که فرستاده بود این شخص مامور مراقبت همسرش بود قبلش خواجه نبود خواجه نبود مرد بوده است می گوید که کوبابوس از بیم آنکه مبادا بعدا متهم شود که در این سفر با ملکه روابط غیر مشروعی به هم رسانده است خودش اندام جنسی خود را قطع می کند و در یک صندوقچه میگذارد و به این ترتیب شوق و هوس قابل پیش بینی ملکه نسبت نسبت به کوبابوس صورتی افلاطونی مییابد و با این و با وجود این کوبابوس در بازگشت از سفر متهم و از جانب پادشاه محکوم به مرگ میشود و از طریق صندوقچه بیگناهی خود را به اثبات میرساند یعنی اگر خودش را اخته نکرده بود متهم میشد که نظر کرده است و ارتباط داشته با همسر شاه و شاه که از این همه وفاداری سر از پا نمیشناسد او را با او را با عالیترین افتخارات پاداش میدهد پس در نتیجه یکی از کار کردهای خواجه این می شده است که خیال طرف راحت بوده است که خیانت نمی خواهد کند به آن ها این هم برداشت.
البته خود آقای پروفسور پیر بریان ایشان خودشان این ها را به نوعی داستانهایی میدانند که در یک ژانر مدام تکرار شد این بخش هم ببینیم تا اینجا گفتم صفحه پانصد و هفتاد و هفت می گوید که می گوید و همین موضوع در یک کتیبه هیروگلیف نیز دیده شده است که در آن از زندگی یک مرد مصری به نام پتهوتپ سخن رفته است اسم این شخص مصری است راحتتر از آن یکی بود که به داریوش پیوسته است داستان در کتاب شاهان آمده است شاهان فردوسی در عصر قرون وسطا باز گرفته شده است و می گوید که بله این اصل داستان داستانی است متقدم در مثلا مصر بوده است این آمده است در آثار دیگر تکرار شده است و انگار هخامنشی به هر حال این را می خواهم خدمتتان عرض کنم یک چنین گزارشهایی وجود دارد بر اساس ذهنیتی که نگارندگان آن دورههای تاریخی یا برای دوره خود هخامنشیان بودند یا مثلاً برای قرن اول و دوم میلادی بودند نزدیک به آن دوره بودند و آن زمان هم خواجه بوده است و کار کردها را داشتند میدیدند اگر هم آمدند داستان ساختند ذهنیتی وجود داشته است که این داستان ساخته شده است.
و نکته بعدی اینکه اگر در مصر واقعاً چنین اتفاقی افتاده باشد باز کارکرد مثلاً خواجه شدن را دارد نشان می دهد که چه بوده است این هم یک مطلب مطلب بعدی ساعت را نگاه کردم ببینم چقدر فرصت داریم یک قضیه را مطرح کرده بود که تحت عنوان این ها چی بود شربتدار گفته بود چی گفته بود این را یک مقدار صریعترش را که چیکار می کرده است خواجهها چیکار می کردند در کتاب هزارههای گم شده یک ذره توضیحش سخت است ولی می گویم به شما یعنی چی این شغلی که داشتن کتاب هزارههای گم شده جلد سوم چه کسی نوشته است از خشایارشاه تا فروپاشی هخامنشیان تألیف دکتر پرویز رجبی صفحه شماره هفتاد اردشیر و قوم یهود می رسد به بحث اردشیر اردشیر در دست اردشیر در سال چهارصد و چهل و چهار پیش از میلاد نه میا را که شربتدار یا ساقی او بود به فرمانداری اورشلیم برگزید شربتدار یا ساقی پس شربت دارد همان ساقی مثلاً یادم نبود اینجا تعبیر کردم اثبات کنم بابا این ها بحث ساقی بودند شماره دو هم یک عدد زده می آید می گوید که بله تورات بعد یک توضیح اینجا شماره سه این انتخاب باید سرنوشت قوم یهود را برای همیشه دگرگون کرد پدر این اتفاق نمی افتاد می گوید ساقی های شاه همیشه جوانانی بودند زیبا روی و اغلب خواجه تا بتوانند سر از حرمسرا نیز درآورند یعنی چی مثلاً این بخواهد ساقی باشد این خواجه چرا و خواجه باشد به خاطر اینکه مشروبات الکلی را در آن حرمسرا میخواسته استفاده کند شاه.
که حالا برسم به حرمسرا در مورد ساختمان هایش کلیاتش توضیح دادم ولی اگر بخواهم وارد جزئیات شوم مسائلی است که هم گفتنش دشوار است از باب اینکه خانواده نشسته است پای گیرنده و همین که شنیدنش بر خیلی سخت است چون ذهنیت دیگری دارند در مورد بحث دربار هخامنشیان و این ها باید مشروبات را میرساندند به شاه کجا بوده است شاه کجا میخواسته است مست کند خودش که نمیرفته است مثلاً مشروبات را بردارد بعد بگوید حالا من می خواهم بروم در حرمسرای خودم و این ها بعد به دستش میرساندند کجا بوده است در حرمسرا بوده است در چه وضعی بوده است در وضع مناسبی نبوده است و این مشروبات باید به آن ها میرسیده است شاه مشروبات استفاده می کرد کسی که این مشروبات را برای شاه می برده است خواجه بوده است به خاطر اینکه وقتی وارد آن حرمسرای شاه با آن وضعیت شاه و همسرانش میشود مرد نباشد که مثلا آنجا مشکلی پیش بیاید یکی از دلایلی است که از خواجه ها می آمدند این ها استفاده می کردند.
کنار هم قرار بدهیم جمعیت قابل توجهی می رسد استفاده بعدی من یک اشارهای کردم در مورد سازمان گوش و چشم که دوره هخامنشیان بوده است هخامنشیان میآمدند پادشاهانشان از افرادی استفاده میکردند چه در درون به عنوان چشم ناظر حکومتیشان که چه اتفاقاتی دارد می افتد و جلوی توطئهها را بتوانند پیشاپیش بگیرند و چه برای بیرون به عنوان مثلا حالا تعبیر جاسوس استفاده از این ها استفاده می کردند پلوتارک در کتاب حیات مردم مردان نامی حیات مردم نامی اثر پلوتار کردند ترجمه رضا مشایخی جلد چهارمش است می آید.
بله این هم مجموعه ادبیات خارجی زیر نظر احسان یار شاتر حیات مردان نامی جلد چهارم از پلوتارک ترجمه مهندس رضا مشهدی مطلبی که می آورد این است صفحه شماره چهارصد و نود و سه کوروش تازه جان داده بود که یکی از خواجه سرایان اردشیر سوم به آرتا زیراس که او را چشم شاه مینامیدند چشم شاه مینامیدند سواره از آن حوالی عبور مینمود او یکی از خواجگان کوروش را شناخت که مشغول ندبه و زاری بود براش می گوید چه کسی بود؟ یکی از خواجهسرایان اردشیر سوم به او چه می گفتند: چشم شاه بعد در ادامه می آید می گوید که شماره دو چشم شاه را اینجا علامت زده در پاورقی محقق می گوید که در دربار شاهان ایران مامورین مخفی به نام چشم شاه و گوش شاه حالا اینطوری بگوییم چشم شاه گوش شاه همان چشم شاه وجود داشتند که از اوضاع اطلاع پیدا میکردند و محرمانه به او اطلاع می دادند خواجه ها یکی از کارهایشان جاسوسی بوده است می رفتند میچرخیدند چیکار دارد هیچی شاه فرستاد دنبال چیزی آمده است در حالی که داشته اطلاعات به جمع آوری می کرده است خبرها جمع آوری می کرده است و طبیعتاً چون خیلی محرم حرمسرا بوده است وقتی که میرفته است پیش شاه خیلی انگشت نما نمی شده است که این دارد می رود.
پیش شاه آیا می خواهد خبر ببره یا خیر؟ دیگر خواجه است دیگر این کارش مشخصه چیست؟ و به این شکل در جامعه آن زمان می توانسته است در در موقیتی قرار بگیرد که اطلاعات لازم برای حکومت برای شاه را جمع آوری کند و چون ارتباط نزدیکی با شاه داشته به راحتی این ها را منتقل کند یکی از کار کردهای خواجهها این بود مشخص نه از خواجه استفاده مختلفی در موسمهای مختلف مثلاً انواع مختلفی به آن ها مسئولیت محول می شده است یکی از استفادهها طبیعتاً استفاده جنسی بوده است از خواجه دیگر و خواجه استفاده جنسی می شد در این زمینه داشت استفاده ها خواجه ها نه بدن مردانه داشتند و نه زن بودند یک نوع مثلاً حالا به خصوص برای شاهانی که اینقدر در تنوع داشتن زیست میکردند شاید خواجهها مثلاً یک شکل و شمایل جدیدی از یک جنس بوده است برایشان و همین خودش جذابیت جنسی داشته باشد نه ایران باستان اصلا از این حرفا نه اینطوری نیست یک حرفی از پروفسور پیر بریان می آورم پروفسور پیر بریان هرچند رویکردش این نیست که همیشه بگوییم خواجه ها استفاده جنسی از آن ها می شده است در مقام نوعی نقد این است خواجه فقط کار کرده است جنس فقط کار کرده است طبیعتاً نداشته اما یک عبارتی را دارد که کتاب پروفسور پیر بریان تاریخ امپطوری هخامنشیان از اسکندر جلد اول ترجمه مهدی سمسار فقط عبارتش را می خوانم صفحه شماره پانصد و هفتاد با وجود جر و بحثها و مخالفتها و اعتراضها که درباره این موضوع در میان مولفان قدیم وجود دارد باید گفت که همجنس بازی در نزد پارسیان قدیم مسلم بوده است و تصریح شده است بدون هیچ توضیحی و پس این یک دفعه نیاید یک قاعده بگذارید که اصلا همجنس گرایی اصلا نبوده است در دوره باستان پس نمیشود بگوییم که از خواجه استفاده جنسی می شده است بخواهید با این اسلحه جلو آن فرهنگ را مثلاً اینطوری بخواید من این اصل را از آقای پیر بریان خیلی واضح آوردم برای شما تا متوجه شوید که این خیلی روی این اصل اعتماد نکنید بله قبح بوده است امور قبح بوده است ولی اینکه قباحت داشته است این کار آیا مانع بروز و این وجود این اتفاق بوده است نه البته من نمیخوام خیلی وارد این قضیه شوم اگر بخواهم یک برنامه در این زمینه بذارم باید مثبت هجده را قشنگ بنویسیم یا بگوییم از اول برنامه .
ولی یک مقداری بین رابطه با خواجه و آن قضیه لباس تفاوت بوده است بگویم یک مقداری از لحاظ اجتماعی هم فرق بوده است نسبت به آن یعنی دیدگاه اجتماعی نسبتش متفاوت ولی در یونان در یونان یک مقدار خیلی روابط آزادتری در این قضایا حاکم بوده است که نوعیش برمیگشته است به روش زیستی یونانیهایی که در آن زمان بودند این نوع رفتارها با خواجهها شغلهای فرودستانه به آن ها دادند پشت سرش به عنوان ملازم راه بیفته حوله بگیرد روغندان بگیرد دستش با سمت حمام اتاق اینکه افراد را خواجه می کردند به خاطر اینکه توبیخ کنن به نحوی و به نوعی گزارش داریم اینکه یک شخصی را شاه آمده است از سرزمین خودش نه تنها خواجش کردند بلکه فرستادن آمده است در دربار شاه به دور از خانواده خودش به دور از سرزمین خودش اینکه خواجه حق تملک نداشته است عموماً و دون از برده و پایین تر از برده تعریف می شده است خیلی وقت ها که عرض کردم توضیح دادم به شما تناسبش چه شکلی بوده است ولی خیلی وقت ها پایین تر از برده باهاش رفتار می شده است و پست تر انگاشته می شده است بعضی جاهارم نه مرتبه بالاتر از برده بوده است همه این اتفاقات یک مسئله را رقم میزد برای خواجه ها و آن هم این بود.
کتاب هزارههای گم شده است جلد سوم از خشایارشاه تا فروپاشی هخامن تالیف پرویز رجبی دکتر پرویز رجبی صفحه شماره صد و بیست خواجههای درباری که به سبب آزادی رفت و آمد از قدرت تحرک فوق العادهای برخوردار بودند میتوانستند در فرصتهای مناسب به کودتا هم دست بزنند در این میان نفرت عمیق خواجگان از درباریان که ناشی از سرنوشت محتوم شان بود نیز بر توانایی آنان افزوده بود طرف را گرفتی از زندگیش ساقط کردی و نسلی هم از آن باقی نمیماند و قدرت ازدواج هم از آن گرفتید و چه بسا مورد نگاه منفی هم قرار می گیرد و از جنسیت خودشان جدا کردی در دربار خودتم گذاشتی در حرمسرای خودت هم آوردی این آدم را چه انتظاری از او داری چه انتظاری داری بله گزارشهایی داریم که حتی گزارشهای یونانی که خواجهها گاهی میآمدن خیلی دلاوری متشکرم اتاق فرمان خیلی دلاوریهای بزرگی از خودشان سعی می کردند نشان بدهند اما همانها هم در یک تحلیلی برمیگردد به خلائی که داشتن این ها و نیاز داشتن که حداقل خواجه ها نیاز داشتند که یک بالاسری داشته باشند یک مسئولی داشته باشند یک رئیسی داشته باشند که چه بهتر آنآدم شاه بخواهد باشد که حداقل در راس در کنار رأس قدرت بخواهند قرار بگیرند اما این حسی که در خواجهها به وجود آمده است باعث شده بود که انواع دسیسه ها و همپیمانی با دشمنان و قتلها و کودتاها در این دربارها بخواهد چیکار کند شکل بگیرد و چه بسا همین ایجاد انگیزهها هم باعث شده است ذهنیت درست شده است برای بسیاری از مورخین که هرجا نمیفهمن خیلی چی شد که این شاه کشته ها بوده است دیگر با حرمسرا هم پیمان شدن رفتن شاهو کشتن به جزئیات داخل حرمسرای شاه اشاره میکنند برخی از این ها واقعاً ممکن است که یک ناقلی داشته باشد از آن جمع برخی از این ها احتمالاً آن ذهنیتی بوده است که حمل شده است بر اتفاقی که نتیجهش را فقط دارند میبینند مقدماتش انگار مثلاً ذهنی چیده شده است یا از روی تحلیل بوده است یا حدسیات بوده است که الان مثلا جزئی از تاریخ شده است اتاق فرمان من نصف اسکن های آماده شده است که برای امروز آماده شده است که امشب خدمت شما عرض کنیم موند و من بخواهم الان وارد آنبحثش شوم بحث جدی هم است الان نمیرسم میزارم ان شاء الله برای هفته آینده در موردش صحبت میکنم حالا شاید بعضی هایش را خواندم مخالف تماس نگرفته است؟
هیچ مخالفی من این سوالا ترا باید بخوانم اگر بزرگواری کنند برای من سوالات بله این ده سوال من سوالات را بخوانم یکی دو عبارت من از اینجا باید بخوانم چون موافقین را ما همچنان بعد از برنامه داریم تماس ها را جواب میدیم این را عرض کنم برنامه من که تموم می شود من میرم به اتاق فرمان شما تماس بگیرید ولی طبیعتا یک نفر هستم دیگر محدودم اگر چند تماس همزمان با همدیگر باشد من تماس سوالات اضافه کنم فصل بعد و شاید دو سه سوال اضافه کنم شاید مثلاً بیست سوال اضافه معلوم نیست جواب ندارید می گویم اضافه کنم این ده تا سوال را باز تکرار می شود ما چند تا سوال پرسیدیم از باستان چقدر فرصت دارم.
۱۰ سوال را چقدر با توضیحات یک حدودی به من بگویید چقدر فرصت ببینید سوال اول ما گفتیم که البته سوال اول ما سه تا سوال اولمون راجع به زرتشت بود آقا زرتشت که گفتی پیامبر ایرانی فلان پیامبر پارسی گوی ایرانی که گفته می شود آقای ایرانی بودنش بر اساس اوستا که نه تنها قابل اثبات نیست بلکه قابل تردید و چه بسا قابل رد کردنه گفتیم این نبوت زرتشت که شما دارید می گویید چرا میروید سراغ یک پیامبر عربی سراغ پیامبر ایرانی در مورد نبوتش خود شما به نتیجه نرسیدید ولی خیلی عجیب است انجمن تهران انجمن موبدان تهران یک حرفی را میزند می گوید پیامبر بوده است انجمن جهانی زرتشتیان می گوید نخیر به هیچ عنوان پیامبر نبوده است و جلسات را پخش کردیم که چقدر با هم بحث می کنند در مورد نبوتش خود شماها به نتیجه نرسید هنوز چطوری بگوییم نبی است آثار اسلامی هم که نگاه میکنیم روایات ما نمی گوید زرتشت پیامبر بوده است این را ما بحث تخصصیش را مطرح کردیم با شما من خودم چندین کلاس داشتم جلساتی را داشتیم ما کارگاههای مختلفی را داشتیم و بحث کردیم و اشکال کردند جواب دادیم که زرتشت پیامبر نبوده است.
بر اساس روایات بله برخی ها آمدند زرتشت را با همان پیامبر مجوس یکی کردند یا یکی دانستن و گفتن پیامبر بوده است پس روایات من دارم عرض میکنم که پیامبر نبوده است حالا پیامبری معلوم نیست برخی از آقایون رفتند پیدا کردند که کجا بوده است مثلاً یک چنین ادعایی را مطرح کرد سه تا سوال ما این بود زرتشت چه کسی بود چه زمانی بود کجا بود زمانش هم گفتیم چه کسی بود شما در مورد الگویی دارید صحبت می کنید که این الگوی است هزاره اش هم برای خودتون مشخص نیست چه زمانی بوده است سده اش مشخص نیست آیا مسلمانها میدانند پیامبرانشان چه زمانی زندگی میکردند مسلمانها پیامبر خودشان که مشخص است ما اگر مستقیم رفتیم از حضرت نوح (سلام الله علیه)مستقیم از ایشانتعالیمی را گرفتیم بگویید شما بیاید بگویید آقا کی بوده است این تعالیم از کجا آمده است چطوری واسطهش چی بوده است ولی وقتی ما از پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) داریم تعالیم خودمان را مشهور و معروف برای سال روایت صد و بیست و چهار هزار پیامبر شما از این صد و بیست و چهار هزار پیامبر فقط یک دونشو بدونید کی بوده است نزدیکترین پیامبر به دوران ما است و ما از آن ها اطلاعاتی داریم که کفایت می کند به صورت منطقی نیاز نداریم ولی کسی که می گوید زرتشت باید حداقل بتواند اثبات کند نسبت به اینکه چه دوره زندگی می کرده است البته شواهدی وجود دارد که خیلی خیلی حدودی خیلی خیلی حدودی شود در مورد زرتشت گمانهایی داشت سه سوال ما شد سوال بعدی که آمدیم تو فصل مطرح کردیم این بود کوروش بر اساس کتیبه کوروش بر اساس کتیبه از جمله منشور بابل همین منشوری که پشت سر بنده اینجا تمثالش است بر اساس این بت مردوک را از خدایان بزرگ دانسته خود را ستایشگر او میداند و فتح بابل را به اراده او نسبت میدهد بعضی ها میان می گویند کوروش آزادی ادیان را آورد همین ها را مثلاً خواستند بزک کنند که از آن آزادی ادیان بیرون بکشد.
آزادی ادیان نبود قضیه آزادی ادیان بت پرستی است یک مدل بت پرستی است ادیان یعنی چی آزادی ادیان اصلاً هیچ تناسبی ندارد با ادعایی که کوروش داشته هخامنشی خود داریوش میگوید من با گروهی جنگیدم که اتفاق کوروش آمده است بت مردوک را خیلی صریح خیلی واضح کرده است فتح بابل به خاطر این بت مردک بوده است به اراده بت مردوک بوده است همچنین در زمان او بت موشو خشو در دروازه تخت جمشید ساخته شد آیا میتوان کوروش را یکتا پرست دانست واقعا نمی دانم دلیل کسی که بیاید بگوید کوروش یکتا پرست بوده است چی یعنی به جز آن ترجمه البته غلطی که از یک بخشی از تاریخ هرودوت شده است منظور کوروش نیست واقعا نمی دانم یکتاپرستی را حتی کوروش در این کتیبهها از اهورامزدا نامی نبرده است حالا یک مرحله بیایم ببینیم اهورا مزدا را چه کسی قبول داشته باشد این توحید است یا خیر؟ یا فقط اهورامزدا پادشاهان قبول داشتن خیلی عجیب است واقعا هر آنچه که میبینیم در کلام خود کوروش دارد می گوید آقا من بت پرست هستم آقایان می گویند نه آقا تو اشتباه موحد موحدی کوروش خودش دارد می گوید من بت پرست هستم دو هزار و پانصد سال بعد یک تعداد می گویند تو اشتباه میکنی تو موحدی مرزهای روتوش را درنوردیدند .
سوال دوم با توجه به ادعای وجود قبر کوروش در پاسارگاد کنونی و کتیبه او در نزدیکی این مکان کوروش دفن شده است ادعایی است قبر کوروش باشد در حالی که اوستا دفن مردگان را پتیارگی از جانب اهریمن و گناه نابخشودنی میداند بر این اساس آیا کوروش فرزندان او و داریوش پیرو اهریمن بودند شما که می گویید کوروش زرتشتی است زرتشتی باید در دخمه بگذارند نه دفن کنند رویش هم با سنگ مقبره درست کنند چه طور میگویید آنجا قبر کوروش است سوال بعدی خشایارشاه در کتیبه ضد دیو معابدی که در آن از معابدی که در آن بت پرستیده می شده است را دیودان یا دیوکده و معتقدین به آن را دیوپرست مینامند با توجه به متن این کتیبه منشور بابل و معبد در معبد دروازه پارسه که در موردش برنامه جدا رفتیم ما آیا کوروش دیوپرست و گشاینده دیوکدهها بوده است در مورد کتیبه ضد دیو خشایارشاه برنامه داشتیم ما مستقل در مورد معبد دروازه پارسه برنامه مستقل داشتیم پژوهشگرش را دعوت کردیم در برنامه آمده است توضیح داده است تصاویر را برای شما نشان دادیم تصاویر اختصاصی را ما گفتیم که برای ما ارسال کردند در برنامه نشان دادیم چون این ها میخوان بگویند هخامنشیان همه پادشاهان یکدست بودند اصلاً با هم اختلافی نبوده است در حالی که این می گوید آن دیو پرست بود با این مقدمات کسی دیگری فرزندان آنیکی شاه را کشت و چه بسا خود همان شاه را کشت میرسیم سوال بعدی اینجا سوال چهارم هم سه تا بر اساس رویداد نامه نبو نعید کوروش در اوپیس کشتار راه انداخت و سیپار را غارت کرد با توجه به این مستند تاریخی آیا فتح قلمرو نبونعید بدون جنگ و غارت بوده است بابا کتیبه تاریخ نگاری زمان خود کوروش دارد از قتل و غارت آن منطقه می گوید.
چه طوری شما دارید می گویید کوروش با سلام وارد بابل شده است البته با سلام بوده است خودش می گوید با سلام وارد شدن واژه را حالا که واژه چی بوده است تو کتیبه ولی سلام از بابت اینکه این بگوید سلام و اصل ورود نیروهای هخامنشی را دارم می گویم و الا خود شخص کوروش وقتی وارد می شود روزهای قبل اصلاً بابل سقوط کرده است خود کتیبه زمان کوروش دارد می گوید جنگ خونریزی حتی برخی دیگر آمدند گفتن آتش زدن آن منطقه و حالا به منازل مردم و این ها خیلی نسبت به آن توجه ویژهای نداشتیم چه طوری شما دارید می گویید بدون جنگ بود مردم بله بر اساس منشور کوروش ادعا میشود مردم بابل در زمان نبو نعید کوروش را پذیرفتند اما در زمان داریوش همان مردم به پیروی از فرزندان چند بار علیه هخامنشیان قیام کردند چه قیام های خونینی در این چند سال فاصله که حاکمان بابل هخامنشیان بودند چه اتفاقی و اتفاقاتی باعث نارضایتی مردم در بابل شده بود آقا من این سوال یک ذره واضحش کنم برخی از این آقایون میان می گویند که آقا مثلاً انقلاب اسلامی آمده است چهل سال مردم الان دارند قیام می کنند کوروش رفته بابل را گرفته و می گوید بابا سلام صلوات وارد شدیم اینجا در زمان داریوش خونین ترین قیام ها دارد رخ میده در حالی که آنجا یا کوروش حاکم بوده است بر اساس مشهور یا کمبوجیه بوده است بردیا را بگذاریم کنار کلاً یا داریوش بوده است چه کار کرده بودید در این چند سال در بابل که دیگر خوب است آقا اصلا همه حکومت ها بد حکومت هخامنشیان خوب چه کار کرده بودید که مردم اینطوری داشتن کشته میشدند غرق می شدند در دریا می ریختندکتیبههای خود خشایار کتیبههای خود داریوش بر اساس کتیبه بیستون ولی باز حاضر نبودن که بپذیرن یکجا بنشینند و براشون حکومت کند بابلی که یک تمدن چند هزار ساله داشت بابلی که آن وضعیت رویاییش بود چیکار کرده است دولت هخامنشی آن زمان دیگر رسانههای خارجی نبوده است که بگوییم آقا این ها ابعاد رسانه خارجیه بابل تحریم هم نبوده است که بگوییم مردم به خاطر این به سختی افتادن ها دور هم نبوده است بابل بوده است نزدیک ماد بوده است نزدیک شوش بوده است به نسبت سرزمینهای دیگر مثل سرزمین که تو مصر بوده است یا تو یونان بودند و این ها سرزمین را گرفتن چند سال بعد مردم همینطوری دارند کرور کرور کشته می شوند.
چیکار کردند آنجا نه سرزمین ضعیف نه سرزمین تحریم شده است نه سرزمین تحت تاثیر امواج رسانه ای سرزمین بابل باز کردم این سوال قشنگ ها هدفم فهمیدید چیست؟ از این سوال دیگر یکی از اهدافم قشنگ متوجه بر اساس کتیبه بیستون بخش بزرگی از آریاییها یعنی سکاها و ایلامیان یا خوزیه دو طور ترجمه شده است آنجا ایلامیان یا خوزیه ولی سکاییاش مشخص است اصلا اهورا مزدا را قبول ندارند داریوش میگوید بخش زیادی از آریاییها اهورا مزدا را قبول ندارند آن هم تو دوره هخامنشیان یا باید بگوییم قبلش قبول نداشتن سوال تکمیل کنند و همین باعث حمله نظامیان داریوش به آنها شد با توجه به این اعتقاد آیا میتوان آنها را زرتشتی و طرفدار هخامنشیان دانست آریایی قبل از آمدند هخامنشیان از هم قبول نداشتن اهورا مزدا را یا باید بگوییم آریایی ها زرتشتیت را قبول نداشتیم یا بگوییم حکومت هخامنشیان آمده است این ها بیدین شده بودند جاناشان فرض محال است این مدلی چون سکایا همه سکاهای تحت کنترل هخامنشیان نبوده است چی جواب نداشتن چی جواب می دهید آزادی فکری داشتند آزادی فکری داشتند داریوش حمله کرد باها آن ها جنگید.
و سوال بعدی بله مکتوبات فراوانی از زمان هخامنشیان به دست آمده است اما تاکنون هیچ نامی از زرتشت و اوستا حالا بگویید اوستا همان گاتها یا گاتهان اسمای مختلفی دارد همان بخشش عبارتی از آن بخشش چند تا کلمه از آنبخشش و غیره که نشان دهنده این باشد که طبیعتاً از اوستاستا در آثار آن زمان دیده ن شده است هخامنشیان تو آثارشون نوشتههایی در مورد خود اسم زرتشت آثار اوستا ندارد این بی توجهی چگونه با ادعای زرتشتی بودند هخامنشیان قابل جمع است آقا بیاید جواب بدید سوالاتمان خیلی سوالات ساده ها جوابش سخته جوابش سخته و چه کار کنیم رفتارمون خاموش شد پس چیکار کنیم واقعا که بیان جواب بدهند ما دیدید زرتشتی آمده است در برنامه ما واقعا اینقدر مورد زرتشتی عزیز و بزرگوار لطف کردند اصلاً آمدند در برنامه ما شرکت کردند صحبت کردند که مخاطبان ما به بنده اعتراض می کردند میگفتن جواب بدید صحبتش راکند این همه من تو این برنامه صحبت کردم حالا یک موبد زرتشتی بیاید مودبانه صحبت کند حرف ایشان بشنوید چه ایرادی دارد خیلی هم عالیه خیلی عالی الانم باز دعوت میکنیم عزیزان بزرگواران موبدان عزیز زرتشتی اونهایی که فاضل هستند مودب هستند تشریف بیارن اینجا این همه ما صحبت کردیم شما صحبتتان رامطرح کنید ایده آل ما مناظره است برای کسی که شرایطش را دارد و در شرایط درست خودش ایده آل ما این است ولی بیاید اینجا صحبتاتونو کنید سوال پرسید خدا را گواه میگیرم من در خصوص پذیرش اشتباهاتم در مقابل کسی که بیاید اثبات شود به من ایراد گرفته ایراد علمی گرفته و این خصمانه هم وارد نمی شود.
نسبت به ما نسبت به ایراداتی که میگیرند من تقابلی نمیخواهم داشته باشدهر کسی ممکن است از منطق خودش بخواهد دفاع کند دیدید اول برنامه شروع کردم گفتم آقا من سلمان فارسی را مثال زدم باید مثال بهتری میزدم خطا کردم مثال زدم یک مثال جایگزین براش میارم آقا چی مشکلی صحبت میکنیم فلذا اگر بیایید در این برنامه صحبت کنید منطق خودتون را نکاتی که دارید را مطرح کنید ما پذیرش هستیم سوالاتم مطرح کردیم ولی خیلی واضحه گفتن که ما قبلا گفتیم که سوال حذف میکنیم یک سوال دیگر جایگزین اصلا همه سوالات میکنیم اصلا کلا سوالاتمان را حذف میکنیم شما بیاید جواب بدید به این سوالات ما ده سؤال کلاً سؤالاتمان را حذف میکنیم بعد فصل تموم می شود فصل جدید پنجاه سوال جدید متشکرم از همراهی تان مخالف تماس نگرفته است وقت تمام شده است این قضیه ادامه بدهیم به آن ها نپرداختند یکی دو سند جدید و مدرک جدید هم ان شاء الله من هفته آینده خدمتتان می آورم ارائه می دهم خیلی به درد پژوهشگران میخورد و اگر کسی تو این موضوع بخواهد کار تاریخی کند در دانشگاه و پایان نامه من حاضرم که به آن ها مشورت بدهم در زمینه کمکشان کنم خوش سابقه هم هستیم کمک کردند نسبت به پایان نامه ها خدا را شکر ما کمکشان می کنیم هیچ بحثی در این زمینه نداریم دانشجویان عزیز تاریخ که بحث بپردازند هم منابع را میتونیم در اختیارشون قرار بدیم و معرفی کنیم مشورت بدیم که چه نوع ورودی نسبت به موضوع داشته باشند وجود نداشت مثلا تراشیده بوده است با خودشان نتیجه موتور منطقی عاقلانه متشکرم از همراهی شما عزیزان و بزرگواران از اینکه با ما همراه بودید صد و چهاردهمین قسمت از برنامه به پایان رسید همچنان ما ان شاء الله بحث تاریخ را ادامه خواهیم داد دعوت میکنیم قسمتهای بعد باز مخالف باز که نه نمی آید مخالف حداقل بیاید شرکت کند متشکر یا علی مدد خدانگهدار.
دکتر وحید رضایی
1 مهر 1403 - ساعت 16:28اللهم العن الجبت و الطاغوت
دکتر وحید رضایی
1 مهر 1403 - ساعت 16:12پاینده باد خلیج همیشگی پارس