-
تاریخ بدون روتوش - زنان و خواجههای حرمسرای هخامنشی 4 مهر 1403
1:33:10 دقیقه -
تاریخ بدون روتوش - جایگاه و کارکرد خواجگان در دولت و دربار هخامنشي 28 شهریور 1403
1:25:25 دقیقه -
تاریخ بدون روتوش - جايگاه خواجگان در دولت هخامنشيان 21 شهریور 1403
1:20:00 دقیقه -
تاریخ بدون روتوش - خشایارشا و زندگی حرمسرایی 7 شهریور 1403
1:22:39 دقیقه -
تاریخ بدون روتوش - نبرد پلاته 31 مرداد 1403
1:22:01 دقیقه -
تاریخ بدون روتوش - نبرد سالامیس 24 مرداد 1403
1:28:51 دقیقه -
تاریخ بدون روتوش - اسپارتاکوس و تاریخ اسپارت ها 17 مرداد 1403
1:26:34 دقیقه -
تاریخ بدون روتوش - جنگ های ایران و یونان 10 مرداد 1403
1:22:26 دقیقه -
تاریخ بدون روتوش - بررسی مطابقت کوروش با ذوالقرنین 13 تیر 1403
1:26:20 دقیقه -
تاریخ بدون روتوش - قربانی کردن انسان ها در تاریخ یونان 30 خرداد 1403
1:30:35 دقیقه -
تاریخ بدون روتوش - فرهنگ یونان 23 خرداد 1403
1:23:31 دقیقه -
تاریخ بدون روتوش - دموکراسی و فلسفه یونان 16 خرداد 1403
1:30:50 دقیقه -
تاریخ بدون روتوش - ذهنیت های کلیشه ای در خصوص اهمیت یونان ( دموکراسی) 9 خرداد 1403
1:25:44 دقیقه -
تاریخ بدون روتوش - تمدن یونان 2 خرداد 1403
1:16:41 دقیقه -
تاریخ بدون روتوش - بازخوانی نو از آیین زرتشت و ایران باستان 19 اردیبهشت 1403
1:31:53 دقیقه -
تاریخ بدون روتوش - بازخوانی نو از آیین زرتشت و ایران باستان 9 اسفند 1402
1:19:19 دقیقه -
تاریخ بدون روتوش - بازخوانی نو از آیین زرتشت و ایران باستان 11 بهمن 1402
1:21:13 دقیقه -
تاریخ بدون روتوش - بازخوانی نو از آیین زرتشت و ایران باستان 27 دی 1402
1:15:51 دقیقه -
تاریخ بدون روتوش - بازخوانی نو از آیین زرتشت و ایران باستان 20 دی 1402
1:20:35 دقیقه -
تاریخ بدون روتوش 24 آبان 1402
1:18:44 دقیقه -
تاریخ بدون روتوش - بازخوانی نو از آیین زرتشت و ایران باستان 17 آبان 1402
1:25:00 دقیقه -
تاریخ بدون روتوش - بازخوانی نو از آیین زرتشت و ایران باستان 11 آبان 1402
1:25:34 دقیقه -
تاریخ بدون روتوش - بازخوانی نو از آیین زرتشت و ایران باستان 19 مهر 1402
1:24:46 دقیقه -
تاریخ بدون روتوش - بازخوانی نو از آیین زرتشت و ایران باستان 12 مهر 1402
1:21:47 دقیقه -
قسمت نود و یک برنامه تاریخ بدون روتوش با کارشناسی استاد حسینی (فصل سوم)
1:10:34 دقیقه
تاریخ بدون روتوش - بازخوانی نو از آیین زرتشت و ایران باستان 5 مهر 1402 -
تاریخ بدون روتوش - بازخوانی نو از آیین زرتشت و ایران باستان 29 شهریور 1402
1:19:24 دقیقه -
تاریخ بدون روتوش - بازخوانی نو از آیین زرتشت و ایران باستان 31 خرداد 1402
1:28:34 دقیقه -
تاریخ بدون روتوش - بازخوانی نو از آیین زرتشت و ایران باستان 24 خرداد 1402
1:26:18 دقیقه -
تاریخ بدون روتوش - بازخوانی نو از آیین زرتشت و ایران باستان 17 خرداد 1402
1:26:42 دقیقه -
تاریخ بدون روتوش - بازخوانی نو از آیین زرتشت و ایران باستان 3 خرداد 1402
1:29:03 دقیقه -
تاریخ بدون روتوش - بازخوانی نو از آیین زرتشت و ایران باستان 27 اردیبهشت 1402
1:47:03 دقیقه -
تاریخ بدون روتوش - بازخوانی نو از آیین زرتشت و ایران باستان 20 اردیبهشت 1402
1:29:07 دقیقه -
تاریخ بدون روتوش - بازخوانی نو از آیین زرتشت و ایران باستان 13 اردیبهشت 1402
1:26:53 دقیقه -
تاریخ بدون روتوش - بازخوانی نو از آیین زرتشت و ایران باستان 6 اردیبهشت 1402
1:25:9 دقیقه -
تاریخ بدون روتوش - بازخوانی نو از آیین زرتشت و ایران باستان 10 اسفند 1401
1:27:56 دقیقه -
تاریخ بدون روتوش - بازخوانی نو از آیین زرتشت و ایران باستان 3 اسفند 1401
1:26:11 دقیقه -
تاریخ بدون روتوش - بازخوانی نو از آیین زرتشت و ایران باستان 19 بهمن 1401
1:17:43 دقیقه -
تاریخ بدون روتوش - بازخوانی نو از آیین زرتشت و ایران باستان 12 بهمن 1401
1:18:50 دقیقه -
تاریخ بدون روتوش - بازخوانی نو از آیین زرتشت و ایران باستان 5 بهمن 1401
1:24:00 دقیقه -
تاریخ بدون روتوش - بازخوانی نو از آیین زرتشت و ایران باستان 28 دی 1401
1:25:10 دقیقه -
تاریخ بدون روتوش - بازخوانی نو از آیین زرتشت و ایران باستان 21 دی 1401
1:07:12 دقیقه -
تاریخ بدون روتوش 23 آذر 1401
1:28:25 دقیقه -
تاریخ بدون روتوش 5 مرداد 1401
2:01:54 دقیقه -
تاریخ بدون روتوش 29 تیر 1401
1:27:23 دقیقه -
تاریخ بدون روتوش 15 تیر 1401
1:26:29 دقیقه -
تاریخ بدون روتوش 8 تیر 1401
1:29:05 دقیقه -
تاريخ بدون روتوش 1 تیر 1401
1:26:04 دقیقه -
تاریخ بدون روتوش 11 خرداد 1401
1:28:29 دقیقه -
تاریخ بدون روتوش 4 خرداد 1401
1:25:32 دقیقه -
تاریخ بدون روتوش 28 اردیبهشت 1401
1:30:42 دقیقه -
تاریخ بدون روتوش 21 اردیبهشت 1401
1:29:01 دقیقه -
تاریخ بدون روتوش 14 اردیبهشت 1401
1:14:47 دقیقه -
تاریخ بدون روتوش 24 فروردین 1401
1:23:50 دقیقه -
تاریخ بدون روتوش 17 فروردین 1401
1:28:45 دقیقه -
تاریخ بدون روتوش 3 فروردین 1401
1:4:23 دقیقه
تاریخ بدون روتوش -برده داری و بنده داری در دوران هخامنشیان
قسمت صد و شانزدهم برنامه تاریخ بدون روتوش با کارشناسی استاد حسینی
دیگر قسمت ها
عنوان برنامه: تاریخ بدون روتوش
تاریخ: 18/ 07/ 140۳
استاد: آقای حسینی
قسمت:116
بسم الله الرحمن الرحیم اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم.
استاد: حسینی
عرض سلام و ادب و احترام خدمت شما بینندگان عزیز و ارجمند شما که بیننده فصل سوم از سلسله برنامه تاریخ بدون روتوش هستید قسمت چهل و دوم از فصل سوم و در مجموع صد و شانزدهمین قسمتی که تقدیم حضور شما بینندگان عزیز و ارجمند تحت عنوان برنامه تاریخ بدون روتوش می شود اهداف برنامه را دیگر میدانید ما به دنبال این هستیم تاریخ را به خصوص آن موضوعات تاریخی که با روتوش با سانسور با تحریف مطرح می شود و روی همان سانسورها و تحریفها عقایدی استوار می شود یا در تقابل با عقاید دیگر آن ها مطرح می شود اینجا بیایم بازخوانی کنیم و آن جنبه هایی که بدون روتوش می شود مطرح کرد را خدمت شما عزیزان تقدیم کنیم و در فصل سوم هم گفتیم ما اساس کارمان در این فصل روی بحث کتیبه ها و مکتوب ها و الواح است از لحاظ محتوایی تمرکزمان روی آن ها است یعنی ملاک آن آنها خواهد بود در کنارش خوب جایی که موضوعاتی که اصلاً در موردش نوشته یا لوح و کتیبهای وجود ندارد طبیعتاً می رویم سراغ سایر مکتوبات و تاریخ ها به آن ها میپردازیم در قسمتهای گذشته عرض کردیم خدمت شما که ما در خصوص دوره هخامنشیان از لحاظ زمانی که پیش میرویم بحث کورش را گفتیم بحث بردیا را گفتیم بحث کمبوجیه را گفتیم بحث داریوش را گفتیم بحث خشایار شاه را گفتیم.
رسیدیم به اواسط دوره پادشاهی هخامنشیان گفتیم اینجا با یک سری موضوعات کار داریم می خواهیم به صورت موضوعی به برخی از مطالب بپردازیم که شاید مثلا مختص به یک زمان خاصی نبوده است مرتبط با دوره پادشاهی هخامنشیان بوده است آن ها را یک بازخوانی می کنیم بعد می رویم بحث ادامه پادشاهان هخامنشی منتها دوره دوم پادشاه هخامنشی که می رسیم آنجا مطلب دیگر به اندازه پادشاهان ابتدایی نیست نه بحثها و اختلاف نظر زیاد است و نه محتوا آنقدر زیاد است که در تاریخ به دست ما رسیده باشد نه انقدری محل نزاع هستند و محل بحث است که بخواهیم خیلی به آن بپردازیم موضوعات را برای جمع بندی خدمت شما عرض می کنیم بعدش ادامه می دهیم بحث هخامنشی را به انتها رساندیم می رویم دوره بعدی تاریخ را هم ان شاء الله با هم دیگر با همین روال بدون روتوش پی میگیریم.
ده سوال را مطرح کردیم در برنامه سه سوال در فصل اول گفتیم در فصل دوم و سوم از سوالات سه سوال و مدام تکرار کردیم به این سه سوال هفت تا سوال اضافه کردیم ده سوال منتظر جواب بودیم از طرف مخالفین از طرف موبدان عزیز زرتشتی از طرف باستان گراها ولی همچنان ما جوابی نسبت به این سوالات نمیبینیم اما موضوعی که امشب مطرح کنیم در قسمت های قبل بحث خواجه ها در درباره هخامنشی را عرض کردم خدمت شما اسنادی که در این خصوص بود را گفتیم آنجا هایی که نیاز بود اثبات شود مباحث اثباتیش را عرض کردم خدمتتان آنجا گفتیم اگر خاطرتان باشد گفتیم وقتی ما دیگر بحث خواجه داری را مطرح می کنیم و اثبات می کنیم خواجه داری وقتی اثبات شد دیگر برده داری به طریق اولی اثبات شده است اما فکر کردیم دیدیم که نه چه کاری است ما دقیقا به بحث برده داری بپردازیم اتفاقاً یک جایی را دست بگذاریم که خیلی محل ادعا است یعنی به این سادگی از کنارش رد نشویم و آن موضوعاتی که در مورد برده داری است و لازمه اش پرداخته شود هم در برنامه به آن بپردازیم یک سری ابهامات و ادعایی هم که است را به آن بپردازیم امشب میخواهیم به یک موضوع خیلی مهم بپردازیم ذیل بحث بردهداری یعنی به صورت کلی موضوع برده داری اما بردهداری زمان کورش و آن هم مستند به کتیبه به منشور کورش در بابل همان منشور معروف اینجا را ما یک تمثال از آن در استودیو گذاشتیم مطابق آن بپردازیم.
چرا به خاطر اینکه خیلی وقت ها می بینیم در فضای مجازی برخی ادعا می کنند می گویند کورش برده داری را از بین برده است می گویم بر اساس چی می گویند در منشورش گفته است من برده داری را برانداختم امشب می خواهیم ببینیم آیا برده داری را برنداخته است یا خیر؟ من تمام سعیم این است در این قسمت اصلا مطلبی به جز محتوایی که در همین منشور آمده است و بر اساس ترجمههای مختلف است را برای شما فقط ارائه بدهم بر روی بحث عین متن منشور حالا اگر لازم شد آن مطالب تکمیلی هم از دیگران برای شما مطرح خواهم کرد ان شاء الله به دو جای این منشور استناد می کنم یک سری افراد هستند که خیلی عوامانه مطرح می کنند می گوید بله برو منشور بخوانید منشور کورش آمده است که من برده داری را برانداختم و بردهها را برگردانم سر جای خودشان یعنی از مناطقی که این بردهها گرفته شده بودند این ها را برگرداندم آزاد کردم برگرداندم پیش خانواده خودشان به دو جای کتیبه استناد می کنند این ها من امشب می خواهم این پنبه این بحث را دیگر حسابی بزنم و موضوع دیگر ان شاء الله باقی نماند حول این قضیه.
یعنی دیگر ما نبینیم به این سادگی کسی بخواهد یک چنین ادعایی کند که برده داری را کورش برانداخت قبلش یک تحلیل عجیب به شما بگویم شاید حالا برای شما عجیب باشد بعد بروم سراغ خود مطلب امشب آیا واقعا انتظار دارید کورش برده داری را کلا کنار گذاشته باشد یا آیا اینکه در زمان کورش برده داری استمرار پیدا میکرده است.
اصل بردهداری با جزئیات و روشهایش کار ندارم آیا نشان دهنده این است که کورش لزوماً انسان بدی بوده است ما چنین چیزی برداشت نمی کنیم یعنی چی یعنی این انتظار اصلا انتظار بیجایی است که شما بیاید بگویید کورش برده داری را برانداخته است یا حتی اگر مخالف کورش انتظار داشته باشد که کورش برده داری را از بین ببرد و دلایل فراوانی هم داریم برای تیترهای ادله ما زیاد است یکی این است که اصلاً نظم اجتماعی مستقر در آن دوران کاملا مستقر بر نظام بردهداری بوده است اصلاً اگر شما به یکباره میخواستید بگویید همه بردهها باید آزاد شوند و رها شوند بسیاری از این بردهها در معیشت و زندگی خودشان به مشکل برمیخوردند بله اگر کسی توقع داشته باشد کورشی یا حالا هر کس دیگهای آمده باشد سیاستهایی را چیده باشد که بر اساس آن بردهها آرام آرام به عنوان یک طبقه خیلی جدی در جامعه حل شود در بقیه افراد به طوری که مقام بردهها برگرد به حالت عادی یک انسان و در عین حال لطمه و ضربهای به زندگی و معیشت آن برده ها نخورد.
پس این حالا شاید برخی عجیب بدانند که من دارم اصلاً دفاع می کنم از این مسئله که کورش نمیتوانسته است بیاید با یک نصف خط روی مثلاً منشور خودش بگوید من برده داری را برانداختم یا اینکه برود وارد بابل شود کلاً اصلاً برده داری از بین میبرم اینجا اولین ضربه اینجا به خود بردهها وارد میشده است و این خیلی مسئله طبیعی است خیلی معقول است و بسیار بعید است از کورشی که آینده نگر بوده است و آینده بین بوده است این در کورش محرز شده است برای ما این کورشی که آینده نگر بوده است به یکباره بخواهد چنین دستوری را صادر کند.
نکته بعدی هم خدمتتان عرض کنم و آن هم این است که اصلا اگر ما همین الان حرف آخر را بزنم بعد برویم در مورد متنش صحبت کنیم بگوییم کورش در بابل بردهداری را برانداخته این که می شود فقط برای بابل باز براندازاننده بردهداری نبوده است جاهای دیگر برده داری بوده است که همانش هم نیست که همان هم نیست ایرادات زیادی می شود نسبت به این مسئله گرفت اقوال مختلف مورخین را بیاوریم به آن ها بپردازیم به آن خواهیم پرداخت اگر روال برنامه به این شکل که در ذهن بنده است پیش برود ان شاء الله در قسمتهای بعد اصلاً یک اشاره حداقل نسبت به آن اسناد خواهم داشت اما ببینید بندهایی که می آورند چیست؟
آن عبارتی که در فضای مجازی منتشر می شود که کورش می گوید من برده داری را برانداختم از کجا گرفته شده است این کتاب کتاب جناب آقای غیاث آبادی است آقای رضا مرادی غیاث آبادی پژوهشهای ایرانی پژوه کتاب پژوهشهای ایرانی منشور کورش هخامنشی نخستین بیانیه جهانی حقوق بشر آیا اینکه اصلا ارتباط با حقوق بشری دارد یا ندارد قبلا در این خصوص ما توضیح دادیم و صحبت کردیم نسبت به آن همین منشور معروف کورش و استوانه یا سیلندر کورش ایشان آمده است ایشان آمده حرفی را آورده است و ترجمه ای که اینجا آورده است که البته ترجمه مستقیم از روی متنی نیست معمولاً این نوع ترجمهای است که یکی انگلیسی یک فرانسوی یک آلمانی کتیبه یا لوح را ترجمه می کند آن شخص مثلا باستان گران می آید ترجمه یعنی برگردانی که از زبان نوبابلی بوده است به مثلا انگلیسی به فرانسوی به آلمانی را به فارسی ترجمه می کند امشب با این ترجمه ها ما کار داریم می آید ایشان جناب آقای غیاث آبادی در این بخش از این کتاب نوع ترجمهای که انتخاب کرده است و آورده است حداقل به نام ایشان چاپ شده است این است که صفحه شماره بیست و سه بند سی و دوم از منشور و سی و سوم و سی و چهارم با هم ببینیم می گوید اینجوری اینگونه ترجمه کرده است فرمان دادن کورش گفت فرمان دادم تمام نیایشگاه هایی که بسته شده بود را بگشایند نیایشگاه منظورش چیست؟
بت کده در بابل همه خدایان یعنی چه کسانی؟ بت ها همه خدایان این نیایشگاهها را به جاهای خود بازگردانند یعنی بتی که از آن بتکده جدا شده است برگردانم به همان بتکدهای که بوده است همه مردمانی که پراکنده و آواره شده بودند را به جایگاههای خود برگرداندم اینجا دارد می گوید مردمی که برده بودند را آزاد کردم بروند پیش قوم قبیله خودشان نخیر خانه های دقت بفرمایید خانه های ویران آنان را آباد کردم همه مردم را به همبستگی فراخواندند اصلا سیاق هم از کلاً در مورد بتهایی است که این ها برای بت جان قائل بودند مثل مردمان و منظور از خانهها اینجا میتواند چه باشد همان بتکدهها باشد بعد ادامه را ببینید اولش که با این شروع شده بود می گوید نیایشگاهها همه خدایان مردم را برگرد به جای خودشان همه مردم را به همبستگی فراخواندم خیلی از بتکدهها محل جمع این بتها بوده است محل جمع کردن این بتها بوده است.
بند بعدی بند شماره سی و سه همچنین در ادامه همچنین میخواهد.
که بتها را یک اطلاعیه کلی داد راجع به بحث ها بعد اینجا به جز همچنین پیکره خدایان سومر و اکد را که نبو نعید بدون واهمه از خدای بزرگ به بابل آورده بود به خشنودی مردوک به شادی و خرمی به نیایشگاههای خودشان بازگرداندم شود که دلها شاد گرد شود خدایانی که آنان را به جایگاههای مقدس نخستینشان بازگرداندم خدایانی که آنان را به جایگاههای مقدس نخستینشان بازگرداندم چه ربطی دارد به لغو برده داری چه ربطی دارد به بازگرداندن بردهها و آزاد کردن بردهها این ترجمه غیاثآبادی که البته اشکال هم دارد از باب ادبیات و از باب آن چیزی که به ذهن متبادر می کند ایراد دارد من اینجا در ترجمه الان ایراد نگرفتم که بگوییم این لغت به چه معنا است چرا؟ یک نکته برویم ترجمه بعدی آقای ارفعی به نظر اولین کسی است که آمده است منشور کورش را ترجمه کرده است و ترجمه ایشان هم همینطور که عرض کردم مترجمین ما واسطه دارد ترجمه شان این ترجمه اش بر اساس متن اوپن هایم است قبلا یک توضیحاتی در این خصوص دادم این مطلب از آقای ارفعی ترجمه منشور کورش عبدالمجید ارفعی مطلبی دارد به آن بخشی که بعدا اضافه شد و چارلز برکه بعدا متن را پیدا کرد و به این متن اضافه کرد و نیز پیکره بت خدایانی را که در میانه آن شهرها به جای به جاییهای نخستین بازگرداندیم و همه آن پیکرهها را باز داخل پرانتز همه آن بت ها را تا به جاودان در جای نخستینشان بنشاندند و همگی آن مردم را همگی آن مردم را همینها را که پراکنده بودند بتها را دارد می گوید.
همگی آن مردم را که پراکنده بودند فراهم آوردم و آنان را به جایگاه خویش بازگرداندند او حرفهای غیاث آبادی که آقا ندا دادم این ها دور هم جمع شوند این هم ندارد آقای ارفعی بند سی و سه و نیز پیکره باز دارد به بت اشاره می کند و نیز پیکره خدایان سومر و اکد را که نبو نعید از خشم سرور خدایان یعنی مردوک با بابل اندر آورده بود به فرمان مردوک خدای بزرگ به شادی و خوشی در نیایشگاههایشان بنشاندندم جا جای هایی که دل آنها شاد گردد باشد که خدایانی که من به جای های مقدس به مکانهای مقدس یعنی نخستینشان بازگردانیدم اصلا حرفی از مردم و بردهها آزاد کردن بردهها و بازگرداندن بردهها نیست جابجا کردن بت در بابل بتها را برگردان جای خودشان نبونعید که در بابل بود آمده بود بتهایی که در آنجا بودند با آن ها مقابله کرده بودقبلاً هم عرض کردیم اشاره فقط دارم می کنم دیدگاه نبو نعید با آن نوع بت پرستی متفاوت خودش عملاً بت پرست بوده است و تحت تاثیر عقاید برخی گفتند تحت تاثیر عقاید مادرش بوده است.
و خدایان دیگری را به عنوان خدا قبول داشته مثل ماه و این ها این هم یک ترجمه دیگه آقای بادامچی هم منشور و ترجمه کردن آقای حسین بادامچی آقای بادامچی تا آنجا که در خاطرم است متناسب با ترجمه لمبرت ترجمه آقای رزمجو و آقای بادامچی متناسب با ترجمه آقای لمبرت هستند آقای ارفعی متناسب با برگردانی که آقای اپنهایم داشته ترجمه کردند آقای حسین بادامچی تاریخ و حقوق استادیار تاریخ دانشگاه تهران فرمان کورش بزرگ اتاق فرمان به همراه ویرایش ترجمه واژه نامه متن آورده است در جدولی ترجمه مقابل نشر نگاه معاصر تهیه بفرمایید این هم شناسنامه کتاب فرمان کورش بزرگ به همراه ویرایش و ترجمه و واژهنامه متن اکدی جناب دکتر حسین بادامچی نام آشنا برای تمام باستانگرا و قابل احترام به خاطر تلاشهایی که برای تاریخ ایران داشت اینجا صفحه شماره پانزده ترجمه که می آورد از متن منشور ایشان هم این را می آورد شماره سی و دو من من کورش مجسمه های خدایان را که در آنجا یعنی بابل ساکن شده بودند به مکانهای اصلی شان بازگرداندم و آنها را در اقامتگاههای ابدی سکونت دادم مردم نیست بته اقامتگاه منزل نیست بتکده است.
من همه مردم آنها را جمع کردم و اقامتگاههایشان را به ایشان بازگرداندم می گوید بتکده متعلق به بته این ها را بازگرداندم به جای خودشان این بتکده را به خودشان باز کردند چرا نبونعید جابجا کرده بود بند سی و سه به علاوه به فرمان مردوک خدای بزرگ کورش بزرگ من خدایان سومر و اکد را که نبو نعید به رغم خشم سرور خدایان به بابل آورده بود در سکونتگاههایشان در مکانهایی دلنشین سکونت دادم بند سی و چهار باشد تمام خدایانی که من ایشان را در مکانهای مقدسشان سکنا دادم بعد ادامه اش می گوید هر روز بت های مختلف را نام می برد می گوید که چنین شرایطی داشته باشد برده کجا بود آزادسازی برده کجا بود این هم پس نداد پس این ترجمه هم که ملاحظه فرمودید جناب آقای بادامچی هم چنین ترجمه را انجام نداده بود متشکرم اتاق فرمان آقای رزمجو آقای رزمجو که دیگر نام آشنا هستند صحبتم با ایشان داشتیم در مورد یکی از ترجمههایی که داشتند و نکاتی را خدمت ایشان هم عرض کردیم در برنامه را منتقل کردیم در حدی که اخلاقی بود بخواهیم اینجا بیایم یک طرف آن ها را بگوییم خدمتتان گفتیم و البته برخی از دوستانشان اگر خواستند منکر شوند آن مکالمه را ظاهرا دوستان ما ادلهای دارند برای اثباتش که غیر قابل انکار است.
استوانه کورش بزرگ تاریخچه و ترجمه کامل متن جناب آقای دکتر شاهرخ رزمجو صفحه شماره شصت و شش ترجمه ایشان را ببینید بند سی و دو متنش اصلا کجا در مورد بازار سازی و بازگرداندن برده و این ها ست اصلاً خدایان را که درون آنها ساکن بودند به جایگاههایشان بازگرداندم و آنها را در جایگاه ابدی خودشان نهادم همه مردمان مردمان آنان یعنی چی در پرانتز چی گفته است آن خدایان اتاق فرمان اینجا را اگر زوم کند قشنگ دیگر اینجا داخل پرانتز جناب آقای رزمجو دیگر مسئله را واضح کرده است به نظرم خیلی روشن کرده است صدای فرمان دارید اتاق فرمان صدای بنده را دارید.
بگذریم ولش کنید دیگر حالا زیاد منتظر ماندم بیننده همه مردمان آنان یعنی آن خدایان شد پس ربطی به برده و این ها ندارد منظور همان بت ها است را گرد آوردن و به سکونتگاههایشان بازگرداندم و خدایان سرزمین سومر و اکد را که نبو نعید در میان خشم سرور خدایان به شونع یعنی بابل آورده بود به فرمان مردوک سرور بزرگ به سلامت به جایگاهشان بازگرداندم جایگاهی که دلشادشان میسازد باشد تا خدایانی که به درون نیایشگاههایشان بازگرداندم هر دو هر روز در مقابل بعل و نبو روزگار دراز یعنی طولانی برای هم خواستار شوند می گوید بت بزرگ دستور داد مردوک دستور داد بتها را برگردون سر جای خودش پس هیچ ربطی اینجا به برده داری هم ندارد بند سی و دو و سی و سه و سی و چهار یک قرینه ما بیاوریم که قشنگ دیگر ثابت کنیم این مسئله و بازگرداندن بازگرداندن بردهها و این ها نبوده است آخر بعضی از این ها ببینید یک توضیح بدهم در منشور کورش اصلا یهودیها در گزارشی که کورش تنظیم کرده است یا دربار کورش تنظیم کرده است یا موبدانی که در آنجا بودند علمایی که در آنجا بودند کاهنانی که در آنجا بودند تنظیم کردند و به امضای کورش رسیده کورش در منشورش هیچ اسمی از یهودی ها وقتی وارد بابل شد با اینکه یک مجموعه قابل توجهی بودند در منشور آن بخشهایی که الان پیدا هم شده است و تقریبا ثابت می کند نیست یعنی اگر لازم بود اشاره کند باید در همین بندهایی که تقریباً سالم به دست ما رسیده پیدا می شد هیچ اشارهای به یهودی ها نمی کند اصلا حسابشان نکرده است کورش این روحیه را داشته است.
مشخص است و در مورد بابل هم ما قبلا توضیح دادیم که کورش یهودی ها را آزاد نکرد در بابل یهودی ها را از بابل اخراج کرد قبلا گفتیم اصلا این ها را حساب نکرده است در دوره خودش باهوشی بوده است دیگر این ممکن است این هم نیستیم که کجاها مثبت استفاده کرده است کجا می توانسته است بهتر استفاده کند آن بحث جدا یهودیان بعضی هایشان می آیند می گویند اینجا منظورش چیست؟ اینجا منظورش ما هستیم از بابل کورش می گوید ما این ها را برگردیم بیت المقدس نیستید شما بت هستید بت این ها بت هستند این ها بت هستند نیست حساب نکرده است کورش شما را در تاریخ محاسبهتان نکرده است که بخواهد در موردش صحبت کند در مورد بتها صحبت کرده است در مورد قربانی برای بتها حیواناتی که قربانی میکردند این ها را محاسبه کرده است آنجا نیاورده است حالا جایی ناراحتی هم ندارد برخورد یک طوری بوده است لابد که حالا اینجوری بوده شما که مدعی هستید کورش را قبول دارید یعنی در عهد عتیقتان مطالبی آوردید مبنی بر تجلیل از کورش این هم بپذیرید بپذیرید که خودتان را دارید بیخودی متصل میکنید و میچسپانید به کورش با شما صنمی نداشته باشد.
آن قرینه که من می خواهم عرض کنم چیست؟ قرینه این است که یک رویداد نامه بود خیلی صحبت کردیم اینجا کلمه به کلمه آنجا که بحث بود بله رویداد نامهای که جزو رویداد نامه نگاری هایی بود که در زمان در بابل انجام می شد قبل از کورش بود و بعد از کورش هم نوشته شد در یکی از این رویدادنامه معروف رویدادنامه نبونیداس یک مطلبی آمده است مثلاً شفاف خیلی واضح می کند این تیکه را ببینیم در کتاب همین فرمان کورش بزرگ جناب آقای حسین بادامچی ایشان می آید شناسنامه کتاب ایشان صفحه شماره سی یک توضیحی می دهد می گوید اینجا وقایع وقایع نامه نبونعید ستون سوم را می آورم اینجا و اینجا می آورد مطرح می کند صفحه بعدش صفحه شماره سی و یک یک بندی را می آورد این دیگر منشور نیست یک مکتوب دیگری است دیگر قرینه بیرون از این متن است من دارم می آورم حالا گفتم به جای دیگر در این برنامه استناد نمی کنم فقط متن منشور ولی اینجا دیگر خیلی مرتبط است این هم لوح است.
می گوید از ماه سیسکیمو تا ماه آدارو خدایان اکد که نبو نعید به بابل آورده بود به پرستشگاههای خویش بازگشتند چه کسانی خدایان اکد نبونعید که به بابل آورده بود نه یهودیان نبردها آزاد شدند این هم یک متن در کنار خیلی به نظرم اصلاً من اصلاً مسئله خیلی واضح است فکر می کنم که اصلاً شاید این مسئله در ذهن برخی هم نیامده باشد که منظور از این آزاد کردن بردهها باشد ولی استناد کردن ولی برخی نسبت به این موضوع استناد کردن یک مطلب به شما نشان بدهم از خود آقای غیاث آبادی که امشب نسبت به این ترجمه که آورده است ما نقد داریم رویداد نامه و کورش یا نبو نعید و کورش پژوهش های ایرانی که سایت آقای غیاث آبادی چند وقت پیش هم مرحوم غیاث آبادی با اینکه این همه زحمت کشیده برای بحث ایران باستان باستان گراها ننهادند بر مسئله بر بحث فوت ایشان می گوید از ماه کیس لیمو تا ماه آدارو همه خدایان اکد که نبود آنها را در بابل بی قدر کرده بود به شهرهای مقدس خودشان بازگردانده شدند مردم نیستند اینجا انتقال نقل و انتقالات بت یک مجسمه در میدان یک شهر بوده است بعد شهردار آمده این مجسمه را برداشته است گذاشته است یک جای دیگر نفر بعدی می آید می گوید ای مردم من این ها را می خواهم به جایگاه اصلیشان برگردانم می رود آن را برمیدارد مجسمه سر جای خودش منتها فرقش با انتقال مجسمه با اینجا این است که اینجا بت را میپرستیدند.
این را به میدان شهر برنمیگردانده است برگردانده است به معبر و معبدی که قبلا در آن پس این یک بند شماره سی و دو سی و سه و سی و چهار هیچ ارتباطی به بحث برده و بردهداری ندارد اما یک نکته دیگر بیاورم این عبارت اصلاً به عینه دارد تکرار می شود در مثلاً فضای مجازی یا بر لب برخی از افرادی که دوست دارند زیاد کورش را دوست دارند اما علم ندارند کتاب منشور کورش هخامنشی امشب چند کتاب کار داریم دیگر ترجمه همین ها است ترجمه معروف نیست خیلی جایگاهی ندارند نزد باستان گرا هم که بخواهیم به آن استناد کنیم به نسبت منشور کورش هخامنشی نخستین بیانیه جهانی حقوق بشر رضا مرادی غیاث آبادی ایشان یک عبارتی اینجا آورده در ترجمه بند شماره بیست و شش صفحه شماره بیست و دو را ببینید بند بیست و پنج می گوید کورش اینطوری ادعا کرده بود وضع داخلی بابل و جایگاههای مقدسش قلب مرا تکان داد من برای صلح کوشیدم با جنگ کوشیده جاری فتح میکرده است برای صلح کوشیده حالا ظاهرا منظورش این است که نمیخواستم حالا کشتار خیلی بیشتر شد نبو نعید مردم درمانده بابل را به بردگی کشیده بود اینجا آقای می گوید به بردگی کشیده کار داریم با این کاری که در خور شان آنان نبود عجیب است واقعا ها یعنی ادعا در ترجمه را شما ببینید اینکه خود کورش یک بار آمده است یک ادعایی مطرح کرده است به کنار روی ادعای کورش آمده در ترجمه یک عده دیگر مطرح کرده است بعد همین می رود در فضای مجازی هم ده مورد به آن اضافه می شود این یعنی سوپر روتوش تاریخ بند بیست و شش اینگونه ترجمه کرده است آقای غیاث آبادی که کورش گفت من برده داری را برانداختم واژه که اصلا در منشور وجود ندارد خیالتان از همین اول راحت کنم به بدبختیهای آنان پایان بخشیدم فرمان دادم که همه مردم در پرستش خدای خود آزاد باشند و آنان را نیازارند فرمان دادم که هیچکس اهالی شهر را از هستی ساقط نکند مردوک از کردار نیک من خشنود شد.
این ترجمه آقای آورده است این واژه من برده داری را برانداختم که میبینید در مورد کورش همین ترجمه استفاده میشود واقعیت چیست؟ این اصلا در متن منشور کورش وجود ندارد من واقعا نمی دانم آقای غیاث آبادی بخاطر متن انگلیسی اشتباه کرده است چون خودشان در ترجمه بعضی اوقات می گویند من چندین متن انگلیسی را بررسی می کنم طبیعتاً اگر چند تا متن انگلیسی بررسی کرده باشید اصلا در متن منشور این نیست که کورش گفته است بالاخره آن متن اکدی دست آقای بادامچی هم بوده است دست آقای ارفعی هم بوده است دستای رزمجو هم بوده است آقای بادامچی فرمان کورش بزرگ چی می گوید ایشان این هم شناسنامه کتاب صفحه شماره چهارده در ترجمه بند پانزدهمش می گوید من آسایش شهر بابل و همه مکانهای مقدس آن را تامین کردم به چه کسی برمیگردد آسایش شهر مکانهای مقدس بتخانهها مردم بابل را که او یعنی نبونعید برخلاف میل خدایان بر ایشان کار اجباری تحمیل کرد آقای غیاث آبادی گفته بود چی گفته بود به بردگی گرفته بود اینجا می گوید کار اجباری تحمیل کرد طبیعتاً برد حالا توضیح می دهیم در ادامه می گوید این ها را بر مردم بابل را بر کار اجباری تحمیل کرد که شایسته ایشان نبود یا نبو نعید برخلاف میل خدایان بر مردم بابل کار اجباری تحمیل کرد که شایسته ایشان نبود دو نوع ترجمه را آوردش بند بیست و شش شما اینجا من برده داری را برانداختم میبینید؟! از کجا آورده بود نمیدانیم الانم در قید حیات نیستم برویم از ایشان بپرسیم از کجا آورده بودی واقعاً بعد خیلی جالب است آقای غیث آبادی یک حرفی می آید اعتراف می کند در مورد ایران باستان باستانگراها می آیند می گویند چرا این را مطرح کردید.
شما چرا تهمت زدید ببینید متن اصلی که شما دارید می گویید این نیست چیز دیگری است خیلی از ایراداتشان قابل نقد عبارت و جمله اضافه کرده است به منشور کورش اصلا صداشون در نمی آید مهم نیست بگذارید روتوش ادامه اش را ببینیم بند بیست و شش منشور می گوید من سختی من کورش سختی ایشان را آسان کردم و دست ایشان ایشان را مردم بابل را آزاد کردم این از بنده هم داخل پرانتز نوشته است یعنی و دست ایشان را از بند آزاد کردم باز بردهداری نیست آقا شما اگر کسی صدایتان می کند می گوید من دستم بنده اصطلاح است دیگر دستم بند یعنی چی در حال بردگی دارم سر می کنم من را صدا نزن مردوک خداوند بزرگ از اعمال خوب من شادمان شد اضافه نکرد می رویم سراغ ترجمه بعدی می دانم این دستم در بنده عبارت فارسی و ضرب المثلها مثال دارم عرض می کنم برای شما به عنوان یک قرینه نسبت به اینکه هرجا که دیگر این نوع ترجمه را دیدید باید قرائنی و شواهدی براش داشته باشد که بفهمیم چی را دارد می گوید وگرنه هر کسی بخواهد بیاید اینجا اضافه کند حالا من در مورد کتیبه بیستون آنجا بندک ها که آمد بحث کاری و بندک که آمد آنجا برایتان توضیح می دهم بند آنجا دیگر واقعاً واژه استفاده شده است این ترجمه بود کلا دست ایراد ندارد ما بند بیست و پنجم آقای بادامچی هم که دیدین چیست؟
ترجمه کرده است بریم سراغ ترجمه آقای رزمجو استوانه کورش بزرگ تاریخچه و ترجمه کامل متن جناب آقای دکتر شاهرخ رزمجو پژوهشگران صفحه شماره شصت و پنج بند بیست و پنج می گوید در پی امنیت بابل شهر بابل و همه جایگاههای مقدسش بودند برای مردم بابل افتادگی که برخلاف خواست خدایان یوغی بر آنان نهاده بود که شایستهشان نبود یوغی بر آنها گفته بود بردگی برده شده بود شماره بیست و شش باز شما آیا میبینید گفته باشد من برده داری را برانداختم من بردگان را آزاد کردم نه شماره بیست و شش خستگی هایشان را تسکین دادم.
و همین عبارت قابل نقد است از تاریخی خستگی مردم تسکین پیدا کرده بودکه چند سال قیام کردند و کشته شدن شمشیر خستگی تسکین داده شد این حالا خستگیهایشان را تسکین دادم و از بندها بندها بعد یک علامت تعجب هم اینجا آقای رزمی آورده علامت تعجب است علامت سوال آورده جلوش علامت سوال از روی تردید و از بندها رهایشان کردند مردوک سرور بزرگ از رفتار نیک من شادمان گشت مردم از بند آزاد کردند برده بودند این چه نوع از بند آزاد کردنیه به شما می گویم یک ترجمه دیگر با هم ببینیم کلمه یوغ را یادتان باشد آقای ترجمه منشور کورش جناب آقای ایشان ذیل بند شماره بیست و پنج می گوید من شهر بابل و همه دیگر شهرهای مقدس را در فراوانی نعمت پاس داشتم ترجمه خیلی متفاوت ترجمههای دیگر درماندگان باشنده در بابل را که نبونعید ایشان را به رغم خواست خدایان یوغی داده بود باز علامت سوال از روی تردید نه در خور ایشان بیست و شش باز اینجا می گوید آقای بند منشور کورش آمده است من برده داری برانداختم درماندگی هایشان را چاره کردند و ایشان را از بیگاری برهانیدند یوغی بود از بیگاری این ها را رهانیدم مردوک خدای بزرگ از کرداردای من شاد شد.
این ترجمه آقای ارفعی حالا یک ترجمه دیگر که ترجمه لوکوک است یعنی ترجمه متناسب با ترجمه لوکوک که خانم نازیلا خلخالی زیر نظر دکتر ژاله آموزگار این را آوردند به فارسی ترجمه کردند کتیبههای هخامنشی پیرلوکوک ترجمه نازیلا خلخالی زیر نظر دکتر ژاله آموزگار چون می دانید چاپش با هم فرق دارد اصلا یک چیز صفحه شماره دویست و دوازده دویست و سیزده اینجا می گوید که یک بخش ها ترجمه اش را آورده است در این کتاب لوکوک این عبارت را ببینید یوغی که بابل را دارد صحبت می کند دیگر در صلح شهر او بابل را استوار ساختند در صلح شهر او بابل استوار ساختند و تمامی شهرهای آیینی او را ساکنان بابل که منازلشان افتادگی از مرد برخلاف خواست خدایان افتادگی از من یعنی خیلی از این ترجمهها چه بسا اضافه کردن به متن افتادگی داشته است.
متن مثلا آقای غیاث آبادی آمده است گفته است اینجا معلوم است چی گفته است شاید آمده است کورش برده داری نگفته است حالا چطوری آن را فهمیدند دیگر معلوم نیست چجوری متوجه شدند چیست؟ بعضی هایش معقول است بعضی هایش حدسیات معقول است مثلا بر اساس تکرار عباراتی که در کتیبههای دیگر آمده است یا در همان کتیبه آمده است این ها بازسازی می شود و برخی جهتدهی ندارد حالا خیلی برنمیخورد به جایی اگر متنی گذاشته شود ولی اینجا که افتادگی وجود داشته باشد ترجمه کنید دیگر عجیب است عبارت چیست؟ اینجا ترجمه ترجمه و برگردان از ترجمه پیر لوکوک می گوید یوغی که شایسته تان نبود من آنها را برانداختم بعد می گوید فقر شان را از میان بردم یک یوغی بود شایسته نبود من آن یوغ را برداشتم از گردن شما بردگی را دارد می گوید نخیر عد شماره یک را اینجا ببینید بند سوم توضیح شماره دو را بخوانید اگر اینجا را بتواند زوم کند بله می گوید بروید بند سه توضیح شماره دو را بخوانید برویم ببینیم یوغ چی گفته است آیا برده داری گفتند؟ می رویم سراغ آن بخشی که آدرس داده بود یک ذره ببینیم اول چون از پیر لوکوک خواندیم این را ببینیم همان کتاب پیرلوکوک پیرلوکوک کتیبههای هخامنشی صفحه شماره دویست و ده یک مطلب آورده اینجا گفته است.
بند سه شماره دو دیگر دقیقا اینجا بند سوم شماره دو بدون لحظه توقف آنها را به زیر یوغ میبرد یوغ چی ترجمه کرده است دو نبو نعید مدام کارهای شاق بر آنها تحمیل می کند آقا واقعاً یعنی بردگی کار سختی بودند بعد یعنی کل مردم بابل برده بودند بعد کورش رفت کل مردم بابل را آزاد کرد آخر یک چیزی بگویید با یک سری مباحث معقول جور در بیاید من یک نکتهای را اینجا خدمتتان عرض کنم فرصت استفاده اینجا کار دارم چون دو نفر از مترجم از واژه یوغ استفاده کردن برای این بخش با آن کار دارند بزرگواران عزیزانی که تصور میکنید کورش من که موضع خودمان اول برنامه گفتم کورش اصلا نباید یک دفعه برده داری را جمع میکرد هم نشدنی بود هم ضربه به خود بردهها میخورد موضوع ما که اینجا مشخص است اما اگر وقتی تصور میکنید که یک تمدنی مثل بابل با آن عظمت با آن ابعاد تمدنی خودش یک دفعه اینطوری مردمش برده بودند بعد به صورت ناگهانی این ها از بردگی در آمدند بیرون یعنی برده داری برای نسخ شود در آن دوره دیگر و از آن دوره به بعد نباید در تاریخ مثل بمب منفجر شود یک چنین رفتاری چنین کاری باید شود به خدا اگر چنین اتفاقی در تاریخ افتاده باشد انقدر اسناد مختلفی به آن استناد می کند و اثرات مختلفی در تاریخ در تاریخ میگذاره چنین کاری که اصلاً نیاز نیست یک کسی یک جایی بیاید یک ترجمه کند از منشور کورش که اصلاً وجود خارجی ندارد آن عبارت است بعد همان را بیایید مثلاً منتشر کنید به عنوان اینکه با میکروسکوپ بگردید دنبالش ببینید چنین مسئله در تاریخ پیدا می کند کار و این اتفاق اگر افتاده بود اتفاق بسیار فراگیر بسیار بزرگی بود از آن سمت یونانیها با خبر میشدند از این سمت نه تنها بابل بلکه مناطق داخلی ماد و جاهای دیگر تحت تاثیر قرار میگرفتند برده داری برانداخته شده بود دیگر برای یونانیان و خیلی مسئله عجیبی نمایان می شد برای خود یونانیها این ها احتمالاتی است که می شود بدهیم از این اتفاقات دیگر چهار پنج موردش باید اتفاق میافتاد اگر ما بگوییم برده داری در این سطح کلان منسوخ شده بود بیست سی احتمال معقول برایش بدهید باید دیگر دو تا سه موردش اتفاق بیفتد در تاریخ دیگر مگر اینکه حالا کسی بیاید بگوید کورش به دروغ ادعا کرد آنجا را گرفت بعد همین را دوباره آورد به بردگی خودش ممکن است کسی بیاید چنین برداشتی داشته باشد ما چنین برداشتی نداریم.
یک کلمه یوغ استفاده شده است جای دیگر من به شما نشان بدهم می گوید کورش رفت اینکه از زیر یوغ نبو نعیدی این ها را آورد بیرون یعنی همه برده بودند از بردگی این ها را آزاد کرد دیگر درست است این سایت را ببینید ملاحظه بفرمایید یک مطلبی بیاورم که نتون هماهنگ شده است یا چیست؟ اتاق فرمان دارید تصویر مانیتور بنده را بله بیانات در مراسم بیستمین سالگرد رحلت امام خمینی رحمت الله علیه یا رحمه الله چه ربطی دارد به برده داری در بابل من با یک کلمه می خواهم اینجا استناد کنم باید چه کارهایی استدلال بیاریم تا بدیهیات را توضیح بدهیم گاهی در خصوص امام رهبر انقلاب در خصوص امام خمینی فرمودند که اما در عین حال یک ملت دست سوم دوره کی دوره پهلوی بعد اینجا امام چه کار کرد در چه شرایطی یعنی بودند آن ها زیر یوغ یک حکومتی که فاسد بود این یعنی چی زیر یوغ یک حکومتی بود که فاسد بود یعنی همه مردم ایران در دوره پهلوی برده بودند بعد امام آمد بردهداری را در ایران مثلاً برانداخت نه زیر یوغ بودند مشخص است.
و همینجا کورش منظورش این است که من وارد بابل شدم بابل حاکم بدی داشت که همان نبونعید است خیلی هم طبیعی است هر کسی در مقابل یک حکومتی قرار بگیرد قطعاً می آید می گوید این حاکم خوبی نبوده است دیگر نمی آید بگوید تو حاکم خیلی خوبی بودی من مثلاً زدم برکنارت کردم من حاکم بدی هم که معلوم است از خودش تعریف و تمجید می کند و آن طرف را نقد می کند.
خیلی واضح است حالا یک جایی نقد به جا است و درست است یک جایی دروغ است از زیر یوغ آوردن بیرون یعنی نبونعید را کنار گذاشتم مردم نبونعید به شما سخت میگرفت من سخت نمیگیرم نکته اساسی این بحث و نکته اساسی بحث چیست؟ یکی از دلایل این در سیاق این جابجا کردن بتها و این ها این است که نبو نعید آمده بود چون چند جا در همین منشور کورش این مسئله ذکر شده است نبو نعید آمده بود برای بت پرستی محدودیت گذاشته بود خیلی طبیعی است پیش آن بت پرستان از بد و بیراه بگویید بیاید بگویید که چقدر آدم بدی بود کارهای سخت بتهایی که باید سر جای خودشان بودند را منتقل کرده بود جاهای دیگر در بتخانهها را بسته بود و این ها مسئله بعدی در مورد یوغ ببینید یک بند دیگهای هم است در منشور کورش که همین واژه یوغ آنجا استفاده شده که نشان دهنده این است که یوغ به این معنا نیست که مردم برده بودند و اینجا برده داری برانداخته ترجمه آقای عبدالمجید ارفعی بند هشتم منشور کورش است میخواهیم به شما نشان بدهیم این ترجمه آقای عبدالمجید بند شماره هشت کسی که همواره این هم حرف کورش بگیرید کسی که همواره به شهر وی یعنی شهر مرد که همان تباهکاری روا میداشت و هر روز به آزردن آن سرزمین دست می ندازید مردمانش را با یوغی بی آرام به نابودی میکشانید همه آنها را نمیتوانید بگویید کل بابل همه برده بودند و یوغ اینجا مشخص است منظور چیست؟
بند هشت منشور دارد می گوید حکومتی که حکومت به درد بخوری نبوده است این هم که بند هشت دیگر ذیل بند یک تا نوزده که حالا من گفتم این را هم از زبان کورش بدانید چرا چون منشور منشور کورش است دیگر و حداقلش این است که به امضای کورش رسید بنده یک تا نوزده حواسم است یک ترجمه دیگر بیاورید در مورد بند هشتم خیلی واضح نیست استوانه کورش بزرگ تاریخچه و ترجمه کامل متن دکتر شاهرخ رزمجو صفحه شماره شصت و چهار بند هشتم هر روز به شهرش توصیف دارد.
می کند هر روز به شهرش یعنی شهر مردوک یعنی بابل بدی روا میداشت اینجا باز یک افتادگی دارد بعد بریم نگاه کنیم ببینیم افتادگی چه مطالبی را گنجاندند همه مردمانش را یعنی مردمان مردوک را با یوغی رها نشدنی به نابودی کشاند باز معنا معلوم به این معنا نیست یوغ حکومت ها محدودیت های ظالمانه که وضع می شود ترجمه بعدی آقای بادامچی جناب آقای دکتر حسین پاداش فرمان کورش بزرگ اینجا بند هشتم را چه گفته و شماره هشت هر روز افتادگی بیوقفه بیرحمانه بر ساکنانش کار اجباری تحمیل کرد و همه آنها را به نابودی کشاند اینجا یوغ را چی ترجمه می کرد باز بردگی نیست این کار اجباریه در بندهای بیست و شش هم آمده بود که عرض کردیم خدمتتان آنجا اینجا می گوید همان کار ترجمه دیگر آقای غیاث آبادی آقای چی ترجمه کرده است اینجا منشور کورش هخامنشی رضا مرادی غیاث آبادی صفحه شماره بیست او مردم را به سختی به سختی معاش دچار کرد حالا در بندهای دیگر نبود سختی معاش و در ترجمه دیگر ما ندیدیم هر روز به شیوهای ساکنان شهر را آزار میداد او با کارهای خشن خود مردم را نابود می کرد یک افتادگی دوباره اینجا همه مردم را می گوید ساکنان شهر آزار میداد باز اینجا بحث بردگی و بندگی نیست یعنی خود آقای غیاث آبادی هم اینجا نگفته است بردهای بردهداری و این ها مردم در این معنایش مشخص است کاملا و این تا اینجای کار.
می رویم سراغ یک سری بندهای دیگر و یک ادعاهایی که در بندهای دیگر مطرح شده است آنجا مشخص می کند کار را که قضیه اینکه کورش می گوید من شما را از بند نبو نعید آزاد کردم یعنی از ذیل فرمانروایی نبو نعید شما را بیرون آوردم آوردن فرمانروایی خودم باز می رویم سراغ ترجمه جناب آقای عبدالمجید ارفعی ترجمه منشور کورش ارفعی و بنده شماره سیزده که دو ترجمه اینجا آورده است و چهارده را نگاه کنید می گوید او مردوک سرزمین گوتیان و تمامی سپاهیان منده حالا بعضی ها گفتند نه یک قوم خاصی بوده است را به فرمانبرداری او از یعنی کورش واداشت مردوک گفت حالا بیاید واجب است بر شما لازم است بر شما یعنی وادار کرد مردم را به فرمانبرداری از کورش او یعنی مردوک وا داشت تا مردم سیاهسران یعنی همه مردم به دست کورش شکست داده شود زیر یوغ مردم زیر یوغ نبو نعید بودند از زیر یوغ نبو نعید آورد بیرون برد زیر یوغ خودش اصلا بردهها اینجا نقشی ندارند بردهها هیچ نقشی ندارند.
این وسط توصیفی هم که اینجا کرده است توصیف حالا جالبی است دیگر بند چهاردهم با این ترجمه در حالی که او یعنی کورش با راستی و داد و داد پیوسته یعنی عدالت و عدل و داد پیوسته آنان را شبانی می کرد شبانی یعنی چی کورش مثل چوپان چوپان خوبی بود برای مردم بابل تورات هم بحث شعبان برای کورش البته خوب این از آقای ارفعی ترجمه آقای بادامچی هم ببینیم این بخشش که آقای بادامچی چه گفته است فرمان کورش بزرگ جناب آقای بادامچی ترجمه منشور اجتماعی شناسنامه کتاب بند شماره سیزده و چهارده او باعث شد که سرزمین گوتیوم و همه مادها در برابر وی تسلیم شوند و او یعنی کورش همه مردم بابل مردم سرسیاه را که با کمک مردوک به ایشان پیروز شده بود با عدالت و انصاف رهبری کرد نه بی عدالتی داشته است من کورش مثلا عدالت داشته من واقعا تصمیم گرفتم امشب فقط ترجمه که وجود دارد را بیاورم بخوانم بحث لغویش را مطرح نکنم بحث جدول لغاتش هم آماده بود که بخواهیم ترجمه کنیم دیگر از این که میدیدید خشک تر میشد پس این چون فقط با این متن کار داریم دیگر یک ترجمه دیگر باز برایتان بیاورم آنجا می گوید بیعدالتی داشته است من عدالت آقای رزمجو کتاب استوانه کورش بزرگ را ملاحظه میفرمایید تاریخچه و ترجمه کامل متن دکتر شاهرخ رزمجو است که ملاحظه میفرمایید صفحه شماره شصت و چهار بند سیزدهم او یعنی مردوک سرزمین گوتی و همه سپاهیان مادی را در برابر پاهای او به کرنش در آورد یعنی اگر این مردم بیچاره آنجا بردارم نبودند که بخشیشان برده بودند اینجا دیگر به پای کورش باید بیفتند کار دارم و همه مردمان سرسیاه که اینجا گفته است.
یعنی عامه مردم را که مردوک به دستان او یعنی کورش سپرده بود عین گوسفند سپرده بود مردوک مردم بابل را به دست کورش بعد می گوید به دادگری و راستی شبانی کرد مردوک سرور بزرگ که پرونده مردمان که پرنده مردمانش است به کارهای نیک او یعنی کورش و دل راستینش به شادی نگریست به دل کورش نگاه کرد باز آقای غیاث آبادی و ترجمههای غیاث آبادی متن کورش هخامنشی آقای غیاث آبادی صفحه شماره بیست بند شماره سیزده می گوید او تمام سرزمین گوتی را به فرمانبرداری کورش درآورد همچنین همه مردمان ماد را به فرمانداری از کورش بعد نسبت دارد می دهد به آن بت حالا آن بت خودش را نمیتوانست جابجا کند دیگر برگردن سر جای خودشان ولی کورش توانست از ایران ببرد کورش با هر سیاه سر یعنی همه انسان ها دادگرانه رفتار کرد کورش با راستی و عدالت کشور را اداره می کرد خیلی ترجمه عجیبی است مردوک خدای بزرگ با شادی از کردار نیک و اندیشه نیک این نیک این پشتیبان پشتیبان مردم خرسند بود یا و اندیشه نیک این پشتیبان مردم خرسند بود کشور ترجمه اضافه کرده است یک جایی برای نزدیک شدن ذهن می تواند درست باشد ولی یک جایی خوب سخت می شود حالا با یک عبارت دیگر کار دارم مقدمه اش را از همین بحث آقای پیر لوکوک آیا کورش چطوری رفتار کرد با این مردم خیلی حاکم خوبی هستم طبیعت همه حاکمان انقلاب اسلامی هم که پیروز می شود طبیعتاً دارد قدرتهای خودش را به نسبت دوره پهلوی و طاغوت به رخ می کشد دوره پهلوی هم خودشان را به نسبت دوره قاجار به رخ میکشیدند داعش هم وقتی که وارد عراق و سوریه می شد مستند میساخت در مورد خدماتش به مردم یعنی راست و دروغ قاطی می شود.
این وسط باید ادله را دید چه کسی دارد راستی دارد دروغ می گوید وگرنه این ها می شود همه مباحث تبلیغاتی که همه دارند دیگر طبیعت کتیبههای هخامنشی ببینید در همان کتیبه مردم با مردم مردم بابل پیرلوکوک صفحه شماره دویست و یازده همین کتابی که اینجا می گوید او فرمان داد که سرزمین گوتی پیش پای او سر خم کند تمام گروههای مندع که حالا مادها گفتند مردان سیاه سر که احتمالاً ایلامیان راکب دست او شکست داد بعد می گوید کورش با راستی و عدالت آنها را پذیرفت همان راستی عدالت گفت بیاید بیفتید به پایم صریحتر از این را از منشور کورش تا اینجا یک توقف در نتیجه آن که برگردانده شد و جابجا شد بردهها نبودند بت ها بودند به سرزمین خودشان و قوم و قبیلهشان نبود به بتکدهها بود بند آن سی و هفت تا سی و هشت و این ها بند بیست و پنج و بیست و شش و آن فضای آن چند بندی که من برایتان عرض کردم که آقای غیاث آبادی گفته بود کورش گفته من برده داری را برانداختم اصلاً برده برانداختنی وجود ندارد در کل آن منشور و حرف آنجا چیز دیگری است اصلا بحث بردهداری نیست و مردمی که زیر یوغ نبو نعید بودند منظورش بردههایی که زیر یوغ نبو نعید که آزاد شده است منظورش به صورت کلی حکومت نبو نعید که داشته است به مردم بابل مثلاً ظلم میکرده است ستم میکرده است یک چنین چیزی را دارد.
می گوید یک چنین فضایی را دارد به تصویر می کشد یک کار تبلیغ اصلاً بردهها بیخبر بودند خودشان آنجا گفته شده است و خود کورش بی خبر در مورد بردهها آنجا در منشور چیزی ترجمه شده است از منشورش آورده شده است اما برویم ببینیم در منشور کورش چه چیزی گفته شده است مردم چه مدلی می شود ها حالا به جای مردم چه مدلی می شود بد بود کورش رفت کنار حالا خودش آمده در منشور کورش که یک منشور تبلیغاتی است در منشور تبلیغاتی حکومت میخواهد یک بروشور بدهد در مورد کارهایی که انجام داده است و تبلیغات کند بهترین چیزها را می آورد غیر این است اگر عاقل باشد دیگر بهترین چیزا را می آورد چون دست تبلیغات است.
کتیبههای هخامنشی پیرلوکوک صفحه شماره دویست و یازده چه چیزی مطرح کرده بود؟ پیش پای او سر خم کنند یک چیزی فراتر از این را برایتان بیاورم متشکرم اتاق فرمان این ترجمه سر خم کردن در مقابل پا بود از این بالاتر است آقای ارفعی را نگاه کنید ببینید چه ترجمه کرده است این بخش من البته بندهایش با هم تفاوت دارد ولی حالا اصل مطلب را متوجه می شوید ترجمه منشور کورش جناب آقای عبدالله ارفعی به پا افتادن چی می گوید اینجا مردم سیستانان به دست کورش شکست خوردند مردم شکست خورده را شما تصور کنید چه اتفاقی افتاده است برای مردم شکست خورده باید چیکار کنند چون برخی می گویند کورش وقتی که در بابل پیروز شد عدالت را برقرار کرد دیگر مردم شکست خوردند آیا کورش با این ها با کرامت برخورد می کند چطوری برخورد می کند بند سی ترجمه همین آقای ارفعی ترجمه آقای ارفعی این مردم مردمی که از کورش شکست میخورند به صورت کلی می گوید باج و ساو همان باج و خراج باج و ساو بسیارشان را از بهره من کورش می گوید این ها که شکست خورده زور میگفته است ولی وقتی که من آمدم کنار زدم حالا تازه باید بردارند اموالشان را بیاورند برای من با ساوه بسیارشان را از برای من کورش به بابل اندر آوردند و بر دو پای من بوسه دادند چیکار کرده بود نبو نعید با مردم بابل که از این بدتر بود پولشان را بگیرد تبدیل به برده هم کند این ها را چون قسمت گذشته اشاره کردم اسنادش را نشان دادم در آینده هم نشان خواهم داد باز اسناد پول مردمش بگیرد برده هم کند این ها را تمدنشان هم نابود کند مردمش هم مجبور باشند بیفتند به دست و پای کورش پایش را بوس کنند.
چیکار کرده بود که مردم آن زمان نبو نعید بودند اینجا به شبانی کورش در وضعیت خوبی بودند. بدتر دیگر چیکار باید می کرد تازه کورش که با این ها جنگید این ها را کشته است مفصل توضیح دادیم ترجمه آقای غیاث آبادی که ما بحث داشتیم امشب در مورد آن ترجمه اصلاً ترجمه که نبود یک چیزی اضافه کرده بود کلاً به متن منشور منشور کورش هخامنشی آقای رضا مرادی غیاثآبادی صفحه شماره بیست وسه بند شماره سی مرا خراج گذاردند و در بابل بر من بوسه زدند یعنی یک طوری ترجمه کرد آقای غیاث آبادی انگار رفتند روی گل کورش را بوسیدند کجایی کورش بوسیدند چرا نمی گویید پای کورش نه تنها پای کورش دوپای کورش را بوسیدند حالا آقای غیث آبادی که فوت کرد رفت نکنید این کار ها را با این متون تاریخی اگر خواستید ترجمه کنید واقعاً نکنید خوب نیست خود کورش هم راضی نیست کورش دنبال همان ابهت خودش بوده است در پادشاهی دیگر اگر بدش می آمد خودش این را نمینوشت یا امضا نمیکرد هر تعبیری آقای بادام چی چه ترجمه کرده است بند سی را از منشور کورش فرمان کورش بزرگ آقای بادامچی شناسنامه کتاب و بند سی صفحه شماره چهارده این کتاب ترجمه بند سی آمده است خراج سنگینشان را برای من آوردند یعنی نه فکر نکنید یک مقداری هدیه بردند یا یک مالیات معمولی که مرسوم بوده است این را پرداخت کردند نه خراج سنگینشان را برای من آوردند در بابل پای من را بوسیدند تبلیغ خودش را بگوید من عدالت گستری کردم در اینجا پول هایشان را برداشتند خراج سنگین گذاشتم آقای رزمجو ترجمه آقای رزمجو استوانه کورش بزرگ تاریخچه و ترجمه کامل متن دکتر شاهرخ رزمجو بند شماره سی برج صفحه شماره شصت و شش ترجمه کرده است باج سنگینشان را به شون نه یعنی بابل آوردند و بر پاهایم بوسه زدند آقای دکتر شاهرخ رزمجو پژوهشگری که همین الان هم در موزه بریتانیا مشغول بخش باستان شناسی و باستان شناسی مربوط جغرافیای ایران شاگرد جناب آقای لمبرت.
می گوید کورش می گوید باج سنگینش را به مردم بابل آوردند و بر پاهایم بوسه نگاه کنیم کتیبههای هخامنشی پیرلوکوک باز دست بوسیدن اگر بود یک چیز دیگر بود متفاوت می شد تغییراتی داشت متفاوت می شود با پا بوسیدن صفحه شماره دویست و یازده پیرلوکوک کورش چی می گوید می گوید در برابر او یعنی در منشور کورش چه آمده است چون بند شش بر اساس درست نیست خیلی این دسته بندیش بر اساس بند ها لوکوک حواستون باشد اگر ترجمه خواستید مراجعه کنید اما به هر حال در منشور کورش متن این چنین است در برابر او سر فرود آوردند با این ضمیر ترجمه کرده است پای او را بوسیدند پای کورش را بوسیدند چقدر گزارش داریم ما در تاریخ که مثلاً بردهها مجبور شوند بیایند مثلاً پای چون شکست خوردن این ها دیگر مجبور شوند بیایند کاری که کردند ثروتشان را بدهند به صاحبشان و پای صاحبشان را هم ببوسند پیچیدهتر از برده داری هم این هم صفحه دویست و یازده ترجمه لوکوک.
اتاق فرمان تماس مخالف داریم یا بروم در حالا نمی شود نداریم یک کسی خودتان تماس بحث کنیم به زور هم آوردیم توضیح خواهم داد در بعد از برنامه در اتاق فرمان تماس می گیریم آنجا توضیح یک لیستی را من خدمتتان عرض کنم از کسانی که تصریح کردند چند نفر تصریح کردند که در زمان کورش برده داری بوده است و در دوره هخامنشیان برده داری وجود داشته است و این برده داری اصلا تکان نخورده بوده است تضعیف نشده بوده است که هیچ بلکه این بردهداری دارای ضریب بیشتر و زیادی هم شده بوده است من این بخش را وارد نشدم بحث هرودوت بعد عبارتهای دیاکونوف و دیگران را بیاورند داندامایف و این ها خیلی عبارت صریحی دارند یک مطلب یادآوری کنم به نظرم این خیلی جذاب تر خواهد بود در خصوص اینکه کنار این بحث قرار بگیرد پروفسور هاید ماریکوخ کارش ترجمه الواح زمان هخامنشی بود یکی از کارهایی که انجام داد ایران شناس باستان شناس یکی از کارهایش همین است.
آقای دکتر پرویز رجبی هم زندگیش را گذاشته است برای ایران باستان و مطالعات تاریخی و زبان شناسی مرتبط با ایران باستان یک جمعبندی دارند و اتفاقاً این نکته را خدمتتان بگویم پروفسور هاید ماریکوخ تلاش می کند بیاید یک حرفهایی را بزند در توجیه یک سری از موضوعات حالا خیلی کاری به آن ندارد بحث پژوهشی بوده است کما اینکه پیر بریان هم چنین کاری را انجام داده است در کتابش اما اینجا در کتاب از زبان داریوش به ترجمه جناب آقای پرویز رجبی باستان گرا دکتر پرویز رجبی تصریح این چنین است که صفحه شماره شصت من این را دو بار سه بار هم قبلا خواندم باز هم بخوانم چون اصلا مرتبط با این موضوع ما خیلی دقیق دارد همان مسئلهای که باید گفت را اینجا به عنوان یک کسی که اصلا منتقد این است که هر آنچه که آمده است را به عنوان خواجه و برده بپنداریم دارد یک نکته را تصدیق می کند انکار بردهداری نیز ممکن نیست در دوره هخامنشی زیرا در اسناد بابلی زمان هخامنشیان از فروش برده به تکرار سخن رفته است دارد دقیقا بابلی را می گوید که مدعیانی که می گویند کورش انداخت وقتی وارد بابل شد اعلام کرد من برده داری را بردم خانم پروفسور هاید ماریکوخ می گوید اتفاقا اسناد فراوانی وجود دارد از معامله برده در بابل بعد از کورش انکار بردهداری نیز ممکن نیست.
زیرا در اسناد بابلی زمان هخامنشیان نمیتوانید بگویید قبل از کورش را دارد می گوید چون کورش موسس از فروش برده به تکرار سخن رفته است و حتی گزارشهایی درباره بازار معتبر برده فروشان در نزدیکی تخت جمشید وجود دارد تا حدی که با وجود ارزانی برده در بینالنهرین شهرت بردههای خوایت شیحه چنان بود که بابلی های ثروتمند از راهی چنین دور به این بازار سفارش خرید میدادند ادعا کرده بود مثلاً جناب آقای غیث آبادی که کورش گفته است من مشکلات معیشتی برایتان به وجود آمده بود دیگر من باید مشکلات معیشتی شما را برطرف کنم اینجوری مشکلات معیشتیشان برطرف شد.
بعد یک نکته بگویم به شما واقعاً صحبت کنم اصلاً با شما اصلاً شما یک جاهایی از متن همین منشور کورش را میخونید به این نتیجه میرسید که اصلا واقعا انگار اولا یک نفر این را ننوشته است حالا می تواند طبیعی باشد دیگر یک منشور یک نفر ننوشته باشد ولی بالاخره به تنفیذ و امضای کورش رسیده است و نکته بعدی تناقضات عجیبی است مثلاً دقت بفرمایید دقت بفرمایید مگر در ترجمه ادعا نکرده بودند ایراد کورش به نبو نعید این بود که از مردم بیگاری میکشید و از وضعیت معیشتی مردم را بد کرده بود ادعا مگر این نبود پس چطور در همین منشور می گوید خراج سنگینی از مردم گرفته شد مردمی که تحت فشار بودند ذیل بیگاری بودند تازه آمدند پایت هم بوسیدند این خراج سنگین را چرا داری از این ها میگیری و این را به عنوان رزومه خودت به عنوان منشور تبلیغ خودت در منشور کورش بیاوری ما در دقت کرده باشید در برنامه همان تشکیکی در مورد انتصاب منشور کورش به کورش مطرح نکردیم حالا یک بحثهایی مطرح است ما وارد بحث تشکیک نشدیم این منشور را به عنوان منشور کورش منشوری که آن زمان نوشته شده است این را قبول می کنیم و روی همان با شما صحبت می کنیم.
کما اینکه تلاشی برای انکار نسبت گات ها مثلا به زرتشت انجام ندادیم خیلی با شما صادقانه صحبت کنم در این زمینه خیلی صادقانهها یعنی دیگر واقعاً صاف صاف به خاطر اینکه به نفع کسی است که بخواهد نقد کند نمی گویم دلیل اصلیمان این بوده است نه دلیل اصلی من در مورد منشور این است که نقدهایی که دیدم در خصوص انتصابش نتوانسته است قانعم کند اما به نفع کسی که بخواهد کورش را نقد کند این چه نوع رفتاری مردم ضعیف بودن دوست کورش آمده است آنجا خراج سنگین گرفته است وضعیت اقتصادیشان درست شده است وضعیت اقتصادیشان اقتصادیشان درست میشده است مردم وضعیت معیشتیشان به قول آقای غیاث آبادی درست میشده است عجیب است واقعاً یک چنین عباراتی که اینجا وجود دارد عبارت عبارات عجیبی است اتاق فرمان فرصت دارم سوالاتی که مطرح کردیم چون چند قسمتی بله من نخواندم فقط به آن اشاره کردم اگر همکاران من زحمت بفرستند چون این سوالات را ما یک تغییری دادیم در ورژنش حالا اگر دم دست اگر ندارید بفرمایید که من از همان قبلی می خوانم آنجا رسید.
سوال اول ما چی بود گفتیم آقا این سه سوال در مورد ضبط اول بگویم آقا زرتشت مگر نمی گویید ایرانی بود بر اساس اوستا زرتشت ایرانی نبوده است قرار بدهیم شما چرا انقدر ابهام در مورد زمان زرتشت دارید نه روز و ساعت و روز و هفته و ماه نه سال نه دهه نه صده در مورد هزارهش انقدر اختلاف دارید خیلی عجیب است این نمیتوانید به پی ببرید حتی اگر همان کسی که می گویید بوده است بفهمید چی گفته است بله ما هم خیلی از پیامبران دوره دقیقشان را نمی دانیم کی بودند عمده پیامبران را نمی دانیم کی بوده است کی بوده است نود و نه درصد پیامبران را ما نمیدانیم کی بودند ولی ما پیروی مستقیم که از آن ها نمی کنیم اگر چیزی از آن پیامبران میدانیم به واسطه دین اسلام و مکتب اهل بیت (سلام الله علیهم) بوده است به ما رسیده کجا بوده است چه کسی بوده است کی بوده است پیامبر بوده است یا پیامبر نبوده است خود زرتشتی ها هنوز به نتیجه نرسیدند که زرتشت پیامبر بوده است یا نبوده است این خیلی واقعاً مسئله عجیبی است.
سوال بعدی کورش بر اساس کتیبهها از جمله منشور بابل همین منشوری که امشب خواندیم بر اساس این منشور کورش از خدایان مردوک را از خدایان بزرگ دانسته است در متن بود خود را ستایشگر او میداند و فتح بابل را به اراده او نسبت میدهد همچنین در زمان او بت موشو خوشو در دروازه تخت جمشید ساخته شد آیا میتوان کورش را یکتا پرست دانست طرفدار می گوید من بت پرستم می گویید نه کورش اشتباه کرده بود یا به این منظور استناد نکنید استناد کردید دیگر پای مطلبش بمانید دیگر بالاخره یک شی تاریخی متعلق به زمان خود کورش است حداقل از دیدگاه شما قطعاً .
این سوال دوم با توجه به ادعای وجود قبر کورش در پاسارگاد کنونی که بگویید آقا برویم آنجا قبر کورش است و چه است سجده می کنند به سمتش با توجه به ادعای وجود قبر کورش در پاسارگاد کنونی و کتیبه او در نزدیکی این مکان کورش دفن شده است در حالی که اوستا دفن مردگان را پتیارگی از جانب اهریمن و گناه نابخشودنی میداند بر این اساس آیا کورش فرزندان او که در جریان دفنش بودند طبیعتاً و داریوش پیرو اهریمن بودند کار عمل اهریمنی است یا خیر؟ شما اصلاً کورش نمیدانسته است از زرتشت سوال سوم خشایارشاه در کتیبه ضد دیو معابدی که در آن بت پرستیده میشده است را دیوان یا دیوکده و معتقدین به آن را دیوپرست مینامند با توجه به متن این کتیبه کتیبه ضد دیو یا کتیبه توضیح دادیم مفصل منشور بابل و معبد دروازه پارسه آیا کورش دیو پرست و گشاینده دیوکدهها بوده است امشب خواندیم کورش می گوید من بتها را برگردانم به دیوکردهها که بیان این ها پرستیدند شوند دیگر خشایارشاه می گوید کسی بود دیو پرست پرست بودند دیوانهایی بود اینجا و دیوهایی که مورد پرستش قرار میگرفت من گفتم دیوانها را خراب کنیم چه جوری میخواهید این ها دو را کنار هم بگذارید.
چهار البته سه بعلاوه چهار دیگر اینجا چهار هفتمین سوالمان بر اساس رویداد نامه نبونعید کورش در اوپیس کشتار راه انداخت و سیپار را غارت کرد با توجه به این مستند تاریخی رویداد نامه نبونعید آیا فتح قلمرو نبو نعید بدون جنگ و غارت بوده است زمان خود کورش کتیبه نوشتند با همان توضیحاتی که ما دادیم جنگ و غارت اشاره کردند در فتح بابل چه جوری شما می گویید چنین چیزی نبوده است با گل و بلبل بوده است همه چیز گل و بلبل بوده است پس چرا پای کورش را بوسیدند بله بعد از اینکه کورش آمد بر اساس منشور پای کورش هم بوسیدند ولی اگر منظورتان این است که اینطوری وارد بابل شدند از بخش سیپار و این ها نه سوال بعدی سوال پنجم که می شود سوال هشتم بر اساس منشور کورش ادعا میشود مردم بابل در زمان نبونعید کورش را پذیرفتند اما در زمان داریوش همان مردم به پیروی از فرزندان نبونعید چند بار علیه هخامنشیان قیام کردند در این چند سال فاصله که حاکمان بابل هخامنشیان بودند چه اتفاقی اتفاقاتی باعث نارضایتی مردم در بابل شده بود گوشی هم دارد خاموش می شود باتری ندارد سریع بخوانم سوال بعدی را بر اساس کتیبه بیستون بخش بزرگی از آریاییها یعنی سکاها و ایلامیان اصلاً اهورا مزدا را قبول ندارند و همین باعث حمله نظامیان داریوش به آنها شد با توجه به این اعتقاد آیا میتوان آنها را زرتشتی و طرفدار هخامنشیان دانست اصلا متن بیستون می گوید این ها این آریایی بودنشان که مسلم است.
می گوید این ها اهورامزدا را قبول نداشتند چطوری می شود زرتشت را قبول نداشته باشد هفت مکتوبات فراوانی از زمان هخامنشیان به دست آمده است اما تاکنون هیچ نامی از زرتشت و اوستا منظور در آثار آن زمان دیده نشده است این بیتوجهی چگونه با ادعای زرتشتی بودن هخامنشیان فارسی لپ تاپ و باتری گوشی و زمان برنامه به اتمام رسید هنوز مخالف تماس نگرفته است این واقعاً یک نفر از مخالفین من داشتم می آمدم در استودیو عرض کردم به اتاق فرمان اگر مخالف تمام این هم خاموش شد اگر مخالف تماس گرفت حتما بیاوریدش روی خط ما همان موقع بیاید صحبت کنیم و در فضای مجازی قبل از برنامه اعلام کرده بودیم گفته بودیم که مخالف بیاید روی خط نظرش را مطرح کند ما اینجا مسئله را مطرح می کنیم حالا شاید واقعاً ایراد داشته باشد حداقل شاید ایراد داشته باشد حرفی که زدیم بیایید یک تلاشی کنید چیکار دارید میکنید چرا انقدر بوقهای تبلیغاتتان قبلاً کار میکرد منظورم بوقهای تبلیغاتی برای کسانی است که تبلیغ باستانگرایی زرتشتی گرایی علیه اسلام کردند من حتی این عبارت را در خصوص موبدان عزیز و بزرگ زرتشتی به کار نمیبرم ادبیات ما این نیست آن هایی که این تبلیغاتی را داشتید چرا این بوقتان دیگر کار نمی کند یک طرفه فقط کار می کرد ایرادی ندارد ما هم کار خودمان را انجام می دهیم ولی همچنان منتظر این هستیم که این سوالات ما جواب داده باشد این بحث ها بپردازیم ممنون هستم از همراهی شما عزیزان بزرگواران در پناه حق باشید التماس دعا یا علی مدد.