سایر قسمت ها
آینه تاریخ - پاسخ به شبهات تاریخی

قسمت هشتاد و پنجم برنامه آینه تاریخ با کارشناسی حجت الاسلام و المسلمین دکتر جباری


دیگر قسمت ها

 

بسم الله الرحمن الرحیم

تاریخ:29/02/1402

برنامه: آینه تاریخ

مجری:

بسم الله الرحمن الرحیم و به نستعین اللهم صلی علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم

بینندگان محترم سلام وقت شما بخیر خوش آمدید به برنامه آینه تاریخ برنامه ای که شام جمعه، جمعه ای که متعلق به امام عصر هست و ما همه در انتظار طلوع این خورشید هستیم و فرج آل محمد را انتظار می کشیم، بخصوص در همچین روزی و الّا همیشه ما منتظر هستیم، در همچین شبی ما در خدمت شما هستیم با برنامه آینه تاریخ، برنامه ای که میزبان کارشناس عزیز هست جناب آقای دکتر جباری استاد حوزه و دانشگاه متخصص در مسائل تاریخ، ان شاءالله سؤالات تاریخی شما عزیزان بیننده را در اولویت و بعد از آن سؤالات تاریخی  خودمان را به مناسبت خدمت استاد عرضه می کنیم؛ عرض سلامی خدمت استاد داشته باشیم و بعد ان شاءالله برنامه را آغاز کنیم، سلام علیکم و رحمة الله خیلی خوش آمدید.

استاد جباری:

سلام علیکم و رحمة الله، بسم الله الرحمن الرحیم عرض سلام و ادب دارم حضور شما جناب آقای غضبانی و بینندگان عزیز برنامه هر جایی که شرف حضور دارند، آرزو می کنم که همواره موفق و سربلند باشید و  مؤید به تأییدات الهی، و ان شاءالله همه موفق باشیم به انجام آنچه که مورد رضای مولای مان امام عصر (عج) هست در همه لحظات و ان شاءالله در خدمت تان هستیم.

مجری:

بزرگوار هستید، حاج آقا خیلی خوشحال هستیم که شما را می بینیم اینجا و این افتخاری هست که ما داریم، ان شاءالله که ساعات خوبی را برای بینندگان فراهم کنیم با حضور حضرتعالی با عنایت آقا امام عصر (عج) و با صلوات بر محمد و آل محمد.

ما در هفته گذشته مناسبت هایی را داشتیم که اشاراتی هم داشتیم در جلسات قبل اما در پیش روی ما و نزدیکترین مناسبت اول ذی قعده است که آن روز یادآور میلاد با سعادت حضرت معصومه (س) هست، اگر صلاح می دانید ابتدای بحث را با این سؤال آغاز کنیم، در مورد حضرت فاطمه معصومه (س) ائمه اطهار چه فرموده اند و گزارش هایی که در خصوص حیات مبارک ایشان یا ولادت شان در همچین ایامی را، برای ما ارائه بفرمایید ممنون می شویم.

استاد جباری:

بسم الله الرحمن الرحیم، البته اول ذی القعده به عنوان سالروز میلاد حضرت معصومه (س) در متون کهن و اصلی ما نیامده، یعنی ویژگی های حضرت معصومه (س) خیلی اطلاعات مان کم هست درباره این بزرگوار، بخاطر اسباب و عواملی که در تاریخ وجود داشته است، اما در تلاش برخی از پژوهش گران در همین قرن اخیر، اینها مدعی شدند که اول ذی القعده سالروز میلاد حضرت معصومه (س) هست، ما چون سند تاریخی محکمی بر این مسئله نداریم لذا مناسب تر می دانیم تعبیر یاد روز میلاد حضرت معصومه را  به کار ببریم که دقیق تر باشد تا سالروز که به لحاظ تاریخی اول ذی القعده همانطور که عرض شد ثابت نیست اما به بالأخره یک روزی از سال را جا دارد برای آن بزرگوار هم نسبت به ولادت شان و هم رحلت شان تکریم شود، لذا به عنوان یاد روز یاد می کنیم اول ذی القعده را، اما در جلالت قدر حضرت معصومه (س) دیگر واقعاً زبان قاصر هست در ذکر عظمت و شخصیت این بانوی بزرگوار، دلیل آن هم همین روایاتی هست که در متون تاریخی ما آمده، و هم در متون کهن و اصلی و معتبر ما، مثل این کتابی که الآن مقابل من هست، کتاب کامل الزیارات مرحوم جعفر بن محمد بن قولویه قمی، این کتاب را عزیزان بیننده هم مستحضر هستید از کتب اصیل و معتبر ما هست، مرحوم ابن قولویه، جعفر بن محمد بن قولویه قمی، ایشان استاد مرحوم شیخ مفید هست و مدفون در کنار شیخ مفید، هر دو در پایین پای کاظمین (ع) در کاظمین دفن هستند و شخصیت بزرگواری است، از محدثان قم بوده که سفر به بغداد می کند و در بغداد ساکن می شود، و مرحوم مفید از شاگردان ایشان هست، کتاب معروف ایشان همین کتاب کامل الزیارات هست که بسیار کتاب ارزشمندی است همانطور که از عنوان آن پیدا است در ارتباط با نقل روایات زیارات معصومین بالخصوص روایات زیارت ابی عبدالله (ع) و عظمت زیارت آن حضرت، روایات فراوان هست، از جمله زیارت عاشورا، که یکی از اسناد ما درباره زیارت عاشورا همین کتاب کامل الزیارات مرحوم ابن قولویه هست، این کتاب ابوابی دارد و در باب 106 «فضل زیارة فاطمة بنت موسی بن جعفر صلوات الله علیه بقم» ایشان دو تا روایت در اینجا نقل می کند، چون می خواستم روایات مستند تر و معتبر تر را ابتدا عرض بکنم از این کتاب شروع کردم، یک روایت از امام رضا (ع) نقل می کند ایشان، و روایتی را هم از امام جواد (ع)، باز جهت مزید استحضار عزیزان بیننده عرض می کنم که این کتاب اینقدر نزد بزرگان ما معتبر بوده به اعتبار شاهدت و گواهی دادن مؤلف ارزشمند این کتاب به اینکه من روایت را از کسانی که مورد وثوق و اعتماد من هستند نقل می کنم که یک دیدگاه رجالی درباره اسناد روایات این کتاب این است که آنچه که ایشان نقل کرده حداقل راوی اول از جهت رجالی می رود در مقوله توثیقات عامه یعنی هم شهادت ایشان و گواهی ایشان به اعتبار و وثاقت آن راوی کفایت می کند، از این جهت این روایت کاملاً معتبر هست با سند خودش،

«حدثنی علی بن الحسین بن موسی بن بابویه القمی»

کامل الزیارات، ابن قولویه، باب 106

علی بن بابویه معروف، پدر شیخ صدوق به ایشان حدیث می کند، از علی بن ابراهیم بن هاشم، عن ابیه، عن سعد بن سعد، سعد هم کاملاً معتبر هست و عن ابی الحسن الرضا (ع)، این سعد بن سعد از امام رضا (ع) روایت می کند که

«سألته عن زیارة فاطمة بنت موسى علیه السلام»

از امام رضا (ع) درباره زیارت خواهر شان فاطمه (س) سؤال می کند

امام رضا می فرماید

«قال: من زارها فله الجنة»

خوب است این نکته را هم باز اینجا عرض بکنم که طبیعتاً این سؤال از امام رضا (ع) در فاصله سال 201 تا 203 باید پرسیده شده باشد، چرا که بعد از عزیمت از مدینه به مرو با احضار مأمون و برای بحث ولایت عهدی تحمیلی، حضرت معصومه (س) با بعضی از امام زاده ها یعنی برادرانش از اولاد امام کاظم، برادران امام رضا (ع) حرکت کردند به سمت ایران و بعد به سمت مرو برای دیدار با امام رضا (ع) که در مسیر فاطمه (س)  در نزدیک ساوه بیمار شد طبق نقل تاریخ قم و سؤال از قم کرد و حضرت را آوردند به قم و وارد قم شد مورد تکریم واقع شد و باز طبق نقل تاریخ قم، کتاب کهن و اصیل ما در تاریخ قم که حسن بن محمد بن حسن قمی نوشته در قرن 4 و معاصر مرحوم شیخ صدوق بوده، در آنجا این را نقل می کند که حضرت معصومه 17 روز در قم در قید حیات بودند و بعد از دنیا رفتند و در همینجا هم مدفون شدند؛ در سال 201 حضرت معصومه در قم از دنیا می روند باز طبق نقل تاریخ قم که دو نفر ناشناس آمدند از سمت صحرا و دفن کردند بدن مطهر را که قاعدتاً یکی از آنها باید حضرت رضا (ع) بوده باشد، منظورم این است که بعد از این است که این سعد بن سعد از اهالی و شیعیان قم خدمت امام رضا (ع) می رسد و طبیعتاً تا سال 203 که امام رضا خودش به شهادت می رسد  در این فاصله بوده که خدمت حضرت می رسد و سخن درباره حضرت معصومه به میان می آید که آن حضرت در قم دفن است آیا زیارت آن حضرت اجر و ثوابی دارد؟ چه جایگاهی دارد زیارت آن حضرت که امام رضا (ع) می فرماید

«من زارها فله الجنة»

خیلی عجیب و جالب هست که امام می فرماید، که یعنی یک امام زاده را، یعنی امام معصوم در شأن یک امام زاده که به ظاهر غیر معصوم هست اما طبیعتاً تالی طلب معصوم باید باشد که چنین جمله ای گفته می شود که اگر کسی او را زیارت بکند او سزاوار بهشت هست؛ که البته در اینجا همه عزیزان بیننده مستحضر هستید این سخن و تصور عوامانه ای است که تصور بکنیم امام (ع) در اینجا می فرماید که برو من ضامن هستم هر آنچه می توانی گناه کن  همین که رفتی و حضرت معصومه را زیارت کردی، و هرچه انجام بدهی و یکبار بروی زیارت حضرت معصومه تو اهل بهشت می شوی، قطعاً این چنین نیست چون کلمات معصوم را هم باید مثل قرآن که «یفسر بعضه بعضا» کلام معصوم هم بعضی بعض دیگر را تفسیر می کند و چنین نیست که ما صرفاً بر اساس این روایت بگوییم که پس هر کاری، نه «عارفاً بحقها» کسی اگر زیارت فاطمة را بکند در حالی که او را می شناسد و زیارت مقبول بکند، «من زارها» نه اینکه فقط جسم او در آنجا حضور پیدا بکند، زیارت حضور زائر عند المزور هست، مزور چه کسی هست، نه آن ضریح، مزور فاطمة معصومه هست، یعنی آن نور مقدس، آن روح مقدس، آن وجود مقدسی که جسمش در آنجا مدفون شده است، زائر چه کسی هست، جسم من نیست بلکه آن روح و روان و جان من هست، زیارت چیست؟ اینکه سنخیت بین زائر و مزور وجود داشته باشد، نمی شود کسی با عقاید کفر آمیز یا با اعمالی که هیچ کدام به مسلمانی و تشیع نمی خورد بیاید آنجا و بعد هم بگوید بله ما رفتیم زیارت حضرت معصومه، و امام رضا هم که فرمود «من زارها فله الجنة»

مجری:

در واقع آن قبول شدن آن زیارت مهم هست، یعنی می گوید «انما یتقبل الله من المتقین» یعنی از هر کسی که قبول نمی شود

استاد جباری:

بله یعنی این زیارت اقتضای بهشتی شدن دارد، باید مانع هم نباشد، چون مقتضی موجود مانع هم نباشد، گناهان مانع هستند، اینکه انسان عمداً برود به سمت گناه، یک وقت گناه از انسان سر می زند، و از انسان یک معصیتی در می رود ناخودآگاه و بلافاصله جبران می کند، این بله مشمول این روایت هست، مثل مؤمنانی که معصوم نیستند، گاهی ممکن است خطایی در زبان در چشم و امثال اینها سهواً سر می زند از انسان و بلا فاصله جبران می کند، به تعبیر آیت الله جوادی می فرمود که در جهاد کبیر، این کاری که ما الآن داریم می کنیم مبارزه با شیطان این جهاد کبیر هست در مقابل جهاد اصغر یا جهاد صغیر که جنگ با دشمن بیرونی و اینها است، با شمشیر جنگیدن، در این جهاد کبیر گاهی انسان می زند گاهی می خورد، در جهاد اصغر هم همینطور است انسان گاهی تیر به دشمن می زند گاهی دشمن تیر به انسان می زند، در جنگ با شیطان و نفس هم انسان گاهی پیروز می شود گاهی هم شکست می خورد، مهم این است که وقتی که شکست خورد یعنی تیری به سمتش از سمت شیطان رها شد بلافاصله برود به سمت جبران، مداوا آن جراحت روحی که از ناحیه آن گناه نصیبش شده این را جبران بکند؛ بد نیست حالا این بحث شد این آیه را هم اشاره کنم

«إِنَّ الَّذِينَ اتَّقَوْا إِذَا مَسَّهُمْ طَائِفٌ مِنَ الشَّيْطَانِ تَذَكَّرُوا فَإِذَا هُمْ مُبْصِرُونَ»

اعراف/201

قرآن راه را نشان می دهد می گوید اهل تقوا وقتی که شیطان یک تلنگری به آنها می زند، تیری می زند حمله ای می کند، نوک شمشیری به روح او می زند «تذکروا» متذکر می شوند، «فَإِذَا هُمْ مُبْصِرُونَ» اهل بصیرت و جبران می شوند، بلافاصله استغفار می کند، و جبران می کند بر می گردد به مسیر از آن کج راهه ای که رفته بود، و اگر چنین باشد زیارت حضرت معصومه تضمین می کند بهشت را برای چنین کسی، یعنی سرعت در مسیر عطا می کند، یعنی انسان وقتی که رفت به زیارت حضرت معصومه (س) به تعبیری باز یک فردی از اوتاد که الآن حضور دارند و هستند در جامعه ما، این ولی الهی می فرماید که زیارت حضرت معصومه (س) مثل حمام معنوی است، مثل اینکه فرض کنید انسان رفته حمام می رود زیر دوش و خارج می شود، چرکی در بدنش نمی ماند، حرم حضرت معصوممه (س) اینچنین هست، وقتی که انسان وارد می شود با طهارت خارج می شود، این روایت از امام رضا (ع) و از امام جواد به دنبال آن روایت دیگری را نقل می کند، با سند خودش

«من زار عمتي بقم فله الجنة»

هر کس قبر عمه من را در قم زیارت کند بهشت از آن او است

در یکی از کهنترین و معتبرترین منابع حدیثی ما کتاب کامل الزیارات این دو روایت جالب آمده، و بعد می آییم سراغ منابع متأخر تر، مرحوم علامه مجلسی در کتاب شریف بحار روایاتی را در ارتباط با حضرت معصومه (س) نقل کردند، قبل از علامه مجلسی مرحوم حاجی نور الله شوشتری، کتاب قاضی نور الله معروف است به مجالس المؤمنین، قاضی نور الله شوشتری معروف به شهید ثالث هست، ما در شیعه چند تا عالم شهید برجسته داریم، شهید اول معروف است صاحب کتاب لمعة الدمشقیه، شهید ثانی باز معروف است، شرح لمعه نوشته، و بعد مرحوم قاضی نور الله شوشتری به شهید ثالث معروف است، ایشان حرکت می کند می رود به هند و در هند به تبلیغ تشیع می پردازد، کسانی از دشمنان شیعه سعایت می کنند نزد سلطان و ایشان با شکنجه در آنجا به شهادت می رسد، در هند الآن در شهر آگرا قبر ایشان مورد زیارت هست، مرقد مطهر این شهید بزرگوار، ایشان در مجالس المؤمنین روایتی را از امام صادق (ع) نقل می کند  از علمای قرن 10 و 11 هست، نقل می کند که

«عَنِ الصَّادِقِ ع قَالَ: إِنَّ لِلَّهِ حَرَماً وَ هُوَ مَكَّةُ»

مجالس المؤمنین

این روایت را شاید عزیزان بیننده هم شاید زیاد شنیده باشند، خداوند را حرمی است و آن مکه است

«علی إنّ لِرَسُولِهِ حَرَماً وَ هُوَ الْمَدِينَةُ»

پیامبر هم حرمی دارد که مدینه است

علی و إنّ لِأَمِيرِ الْمُؤْمِنِينَ حَرَماً وَ هُوَ الْكُوفَةُ»

حضرت امیر هم حرمی دارد که کوفه است

«علی و إنّ قم الکوفة الصغیرة»

قم کوفه کوچک است

«أَلَا إِنَّ لِلْجَنَّةِ ثَمَانِیةَ أَبْوَابٍ»

بهشت هشت در دارد

«ثَلَاثَةٌ مِنْهَا إِلَی قُمَّ»

سه در به قم باز می شود،

معنای اینکه سه در به قم باز می شود یعنی قم همانطور که در این روایت و روایات دیگری که باز اشاره می کنم آمده، یعنی قم سبب بهشتی شدن مردم می شود سبب بهشت رفتن مردم می شود، در بهشت به قم باز می شود مفهوم آن این است که در قم یک زمینه هایی پدید می آید که خلایق را به سمت بهشت از طریق این زمینه هایی که در قم پدید می آید سوق داده می شوند، یکی از آن زمینه ها دفن حضرت معصومه (س) در قم هست، یکی از آن زمینه ها تجمع علمای شیعه در قم هست، و مکتب علمی شدن قم هست، لذا می فرماید اگر جاهای دیگر پنج سهم داشته باشند در بهشتی شدن مردم قم سه سهم دارد، واقعاً هم اینچنین هست، الآن شما ببینید که این شبکه های ماهواره ای اسلامی و شیعی که در همین قم به راه افتاده و مردم در اقصی نقاط جهان معارف شیعی و معارف اهل بیت را از جمله این شبکه مبارکه دریافت می کنند این به واسطه این زمینه هایی است که در قم پدید آمد و در زمان قبل از ظهور حضرت حجت (ع) این برکات از همین قم هست از برکت حضرت معصومه (س)

«ثَلَاثَةٌ مِنْهَا إِلَی قُمَّ تُقْبَضُ فِیهَا امْرَأَةٌ مِنْ وُلْدِی»

امام صادق می فرماید که در قم از دنیا می رود یکی از زنان از فرزندان من از نسل من

«اسْمُهَا فَاطِمَةُ بِنْتُ مُوسَی»

اسم او فاطمه است

«وَ تُدْخَلُ بِشَفَاعَتِهَا شِیعَتِی الْجَنَّةَ بِأَجْمَعِهِمْ»

با شفاعت فاطمه کل شیعیان من به بهشت می روند

و نیاز به شفاعت ما پیدا نمی شود، یعنی فاطمه چنین ظرفیتی دارد را دارد که شیعیان بأجمعهم با شفاعت او به بهشت بروند، آن روایتی که در کامل الزیارة از امام رضا (ع) خواندم سعد بن سعد می رود خدمت امام رضا (ع) و فرمود که «من زارها فله الجنة» یک مقدار مفصل تر آن را مرحوم علامه مجلسی در بحار الأنوار نقل کرده است، در جلد 22 بحار صفحه 63، روایت 297، روایت این هست مرحوم علامه مجلسی می فرماید که

«رَأَيْتُ فِي بَعْضِ كُتُبِ الزِّيَارَات‏»

در بعضی از کتاب های زیارات من دیدم

بحار الأنوار (ط - بيروت)، ج‏99، ص: 266

از آن منابعی که در اختیار علامه مجلسی بوده و در بحار از آن استفاده می کند که

«حَدَّثَ عَلِيُّ بْنُ إِبْرَاهِيمَ عَنْ أَبِيهِ‏ عَنْ سَعْدٍ عَنْ عَلِيِّ بْنِ مُوسَى الرِّضَا ع»

سند تقریباً شبیه همان سندی است که در کامل الزیارات بود، آنجا بود که ایشان از علی بن بابویه قمی نقل کرده از علی بن ابراهیم و او از پدرش ابراهیم بن هاشم و او از سعد بن سعد، اینجا همان سند هست، علی بن ابراهیم از پدرش از سعد از علی بن موسی الرضا (ع) منتهی با یک تفصیل بیشتری که امام رضا (ع) فرمود

«يَا سَعْدُ عِنْدَكُمْ لَنَا قَبْرٌ»

امام فرمود نزد شما برای ما قبری هست

«قُلْتُ جُعِلْتُ فِدَاكَ قَبْرُ فَاطِمَةَ بِنْتِ مُوسَى ع»

سؤال کرد منظور تان قبر خواهر تان فاطمة بنت موسی است

«قَالَ نَعَمْ مَنْ زَارَهَا عَارِفاً بِحَقِّهَا»

این قید را در این روایت دارد کسی که عارفاً بحقها بشناسد فاطمه را و زیارت کند

«فَلَهُ الْجَنَّةُ»

بعد آن زیارت حضرت معصومه را در این روایت محروم علامه مجلسی نقل کرده است

«فَإِذَا أَتَيْتَ الْقَبْرَ فَقُمْ عِنْدَ رَأْسِهَا»

وقتی که رفتید نزد آن قبر در بالا سر بایست

«مُسْتَقْبِلَ الْقِبْلَةِ»

رو به قبله

«وَ كَبِّرْ أَرْبَعاً وَ ثَلَاثِينَ تَكْبِيرَةً»

سی و چهار بار الله اکبر بگو

«وَ سَبِّحْ ثَلَاثاً وَ ثَلَاثِينَ»

سی و سه بار هم سبحان الله بگو

مرسوم است تسبیح حضرت زهرا بعد از نماز که می خوانیم معمولاً الله اکبر و الحمد الله و سبحان الله است، اینجا جای سبحان الله و الحمد الله جا به جا شده است، سبحان الله مقدم شده بر الحمد الله در روایت، و لذا کیفیت خاصی دارد در اینجا

«تَسْبِيحَةً وَ احْمَدِ اللَّهَ ثَلَاثاً وَ ثَلَاثِينَ»

سی و سه بار هم الحمد الله بگو

«تَحْمِيدَةً ثُمَّ قُلِ السَّلَامُ عَلَى آدَمَ صَفْوَةِ اللَّهِ...»

تا آخر که متن زیارت حضرت معصومه (س) هست این نشان می دهد که امام زاده ای هست حضرت معصومه (س) که برایش از معصوم کیفیت خاص زیارت آمده است، کسی ممکن است تشکیک بکند در اینکه آیا مرحوم علامه مجلسی خب در متون کهن مثل کامل الزیارات نیامده، علامه مجلسی می فرماید که «فی بعض کتب الزیارات» اما انصافاً متن این زیارت به آدم می چسبد یعنی متن عمیق و عنیق و زیبا حساب شده ای دارد

مجری:

با روایات هم که حالا شما فرمودید خیلی منطبق هست، همین که فرمودید حرم همه ائمه هست، خطاب هایی که در آنجا است مستقیم با ائمه خطاب دارد می شود دیگر

استاد جباری:

نکته خوبی فرمودید، یکی از قرائن این هست که ما آنجا وقتی که سلام می دهیم به انبیاء به صورت غایب سلام می دهیم

«السَّلَامُ عَلَى آدَمَ صَفْوَةِ اللَّهِ السَّلَامُ عَلَى نُوحٍ نَبِيِّ اللَّهِ السَّلَامُ عَلَى إِبْرَاهِيمَ خَلِيلِ اللَّهِ السَّلَامُ عَلَى مُوسَى كَلِيمِ اللَّهِ السَّلَامُ عَلَى عِيسَى رُوحِ اللَّهِ السَّلَامُ»

نمی گوییم السلام علیکَ یا عیس روح الله، می گوییم السلام علی عیسی، تا می رسیم به پیامبر اکرم می گوییم

«عَلَيْكَ يَا رَسُولَ اللَّهِ السَّلَامُ عَلَيْكَ يَا خَيْرَ خَلْقِ اللَّهِ»

بعد سلام به امیرالمؤمنین به صورت مخاطب و خطاب می دهیم، و همینطور دیگر ائمه و تا امام عسکری و بعد حضرت حجة (ع) و لذا خود اینکه می گویند به صورت خطاب و مخاطب و به صورت حاضر سلام می دهد، نشان می دهد که اینجا گویا هرچند پیامبر در مدینه مدفون است ولی گویا حرمش اینجا است، اینکه به صورت السلام علیکَ یا رسول الله ما سلام می دهیم، لذا این نشانگر این هست که اینجا حرم اهل بیت (ع) هست؛ این یک روایت و  درباره خود قم به عنوان یک شهری که ویژگی خاصی دارد، به تبع دفن فاطمه معصومه (س) در قم این روایتی هست که این را مرحوم علامه مجلس در جلد48 بحار صفحه 213 نقل کرده، از امام صادق (ع) هست، اول اشاره به کوفه می شود بعد می فرماید که

«ثُمَّ يَظْهَرُ الْعِلْمُ بِبَلْدَةٍ يُقَالُ لَهَا قُم‏»

بحار الأنوار، ج48، ص 213

تا یک زمانی کوفه مرکز علم است اما بعد علم ظاهر می شود در یک شهری که به آن قم گفته می شود

«وَ تَصِيرُ مَعْدِناً لِلْعِلْمِ وَ الْفَضْلِ»  

معدن علم و فضل می شود

اصلاً نیازی نیست ما درباره این روایت دنبال سند و تصحیح سند بگردیم، تاریخ نشان داده صحت این روایت را، حدود 4 قرن قبل علامه مجلسی نقل کرده، اما عملاً تاریخ نشان داد صحت روایت را، چون زمان علامه مجلسی قم این چنین نبود که معدن علم و فضل باشد، زمان مرحوم شیخ صدوق یک دوره ای قم مرکز حدیثی بود، اما بعد دیگر افول کرد رفت به بغداد و امثال اینها، و می فرماید که

«وَ تَصِيرُ مَعْدِناً لِلْعِلْمِ وَ الْفَضْلِ»

دنباله اش مهم است

«حَتَّى لَا يَبْقَى فِي الْأَرْضِ مُسْتَضْعَفٌ فِي الدِّينِ»

به جایی می رسد که در زمین هیچ فرد مستضعف فکری در دین نمی ماند

«حَتَّى الْمُخَدَّرَاتُ فِي الْحِجَالِ»

حتی زنانی که در پس پرده ها هستند در خانه هایشان هستند

جز اینکه این علوم از قم به آنها می رسد، این چه زمانی هست؟

«وَ ذَلِكَ عِنْدَ قُرْبِ ظُهُورِ قَائِمِنَا»

این بشارت امام صادق (ع) هست

مجری:

این نکته ای که شما فرمودید که گفتید از همین قم ما چقدر داریم، نمونه اش هست دیگر چقدر شبکه های ماهواره ای که الآن شما اشاره فرمودید که از قم دارد منتشر می شود

استاد جباری:

بله ما الآن فرض کنید 20 سال پیش را در نظر بگیریم، 30 سال پیش اوایل انقلاب را قبل از انقلاب را بعد از انقلاب را اگر این روایت را می خواندیم باز برای ما جا نمی افتاد، چون آن زمان می گفتیم بله حالا از قم یک مبلغین بلند می شوند چمدان می بندند و می روند به یک کشوری جمع محدودی دور شان می نشینند، اما اینکه علم به گونه ای به خانه ها برود که «حتی المخدّرات فی الحجال» زنان در پس پرده هم آن علوم از قم را دریافت کنند، جزو همین ابزارها است، واقعاً قابل تصور نیست یعنی ابزار های رسانه ای امروز که این شبکه های ماهواره ای، این کانالها و این شبکه های اجتماعی و امثال اینها که هست، از طریق اینها دارد علوم و معارف شیعه به اقصی نقاط عالم می رود، و امام دنبال آن فرمود که

«فَيُفِيضُ الْعِلْمُ مِنْهُ إِلَى سَائِرِ الْبِلَادِ»

علم فیضان می کند، می جوشد می رسد از قم

«سَائِرِ الْبِلَادِ فِي الْمَشْرِقِ وَ الْمَغْرِبِ»

به سایر شهرها در مشرق و در مغرب

«فَيَتِمُّ حُجَّةُ اللَّهِ عَلَى الْخَلْقِ»

می گوید حجت الهی بر مردم تمام می شود

اینقدر که این علوم گسترده می شود

«حَتَّى لَا يَبْقَى أَحَدٌ عَلَى الْأَرْضِ لَمْ يَبْلُغْ إِلَيْهِ الدِّينُ وَ الْعِلْمُ»

در حدی که کسی روی زمین نمی ماند که علم و دین به او نرسد

به عبارت دیگر، در واقع امروزه اگر کسی بخواهد دست بیابد به علوم اسلام، آل البیت و علم قرآن، فضا کاملاً برایش مهیا است، کافی است که بیاید سراغ این شبکه ها بیاید سراغ این شبکه های اجتماعی و امثال اینها یا بخواهد تحقیقی درباره اسلام بکند، کاملاً ابزار مهیا شده است، این روایت جالبی است که باز از جمله برکات حضور حضرت معصومه (س) در قم هست.

مجری:

حالا به قرینه همین که شما فرمودید، من به ذهنم آمد شاید یکی از بهترین کارهای خیر و ماندگار ترین کارهایی که جزو باقیات و صالحات باشد شاید کمک به همین شبکه ها است چه از نظر مالی و چه از نظر  علمی و محتوا

استاد جباری:

بله همینطور هست، کسی واقعاً اگر بخواهد واقعاً در مسیر خیری و سبیل خیری قدم بردارد که ماندگار باشد برایش یک باقیات و صالحاتی این است که به هر نحوی که می تواند چه به لحاظ مالی چه به لحاظ علمی و اجتماعی، به هر نحوی بتواند در گسترش این گونه شبکه ها سهیم باشد و همکاری بکند

مجری:

حتی بعضی وقت ها این مثال را هم زدم که من ممکن است که این شبکه را بروم به یک نفر معرفی کنم صرف همین معرفی از طریق یک پیامک یا طریق دیگر خودش یک تبلیغ دین هست، تا این حد در دسترس هست برای کار خیر و برای این گونه کارها

استاد جباری:

بله خیر و اجر و برکتی اگر مترتب شود آن فرد قطعاً سهیم هست در این قسمت،

مجری:

شاید یک اس ام اس کوچک یا یک پیام کوتاه و یا یک کلام خیلی کوچک، شبکه فلان در خط هست و درست دارد مفاهیم اسلامی را تبیین می کند.

متشکرم جناب آقای جباری عزیز از این مطلبی که فرمودید، خیلی بحث خوبی بود من که به نوبه خودم خیلی استفاده کردم از این مبحث در این هفته، میلاد با سعادت حضرت فاطمه (س) هست که جا دارد پیشاپیش هم خدمت حضرتعالی و بینندگان تبریک بگوییم این مناسبت را.

استاد در اول ذی قعده مناسبت هایی هم هست، حالا برخی از سؤالات در فضای مجازی به دست من رسیده است، فکر می کنم جالب است بیننده ها هم چون بعضی های شان پی گیر برنامه هستند، احتمالاً سؤالات را با همین چیزها و موضوعات مطرح می کنند، سؤال شده در خصوص بدر، منظور همان بدر معروف است یا فرق دارد با آن

استاد جباری:

بله بدر الموعد یا بدر صغری، این یک رخدادی است مربوط به سال 4، حدود یک سال بعد از احد

مجری:

خب پس این بدر کبری یکی داریم این می شود بدر صغری، بدر کوچک یا بدر موعد

استاد جباری:

بله بدر موعد یا بدر صغری، بدر کبری که در سال دوم در ماه رمضان تا افتاد به پیروزی رسول خدا (ص) و مسلمان ها انجام می دهند و کشته شدن 70 نفر از مشرکان و اسارت همین مقدار از آنها، یک سال بعد در شوال سال سوم قریش حمله کردند به مدینه جنگ احد را ترتیب دادند که خب متأسفانه با کوتاهی برخی از مسلمان ها به شکست مسلمان ها انجامید و شهادت حدود 70 نفر از آنها و ابوسفیان بعد از آن غرور پیروزی که در احد به دست آورده بود از همان صحنه احد اعلام کرد، خب پیامبر هم ناشناس بود، اینها حتی نمی دانستند پیامبر زنده است یا به شهادت رسیده، و یکی از مسلمان ها گفت که پیامبر زنده است و دارد سخن شما را می شنود، و ابوسفیان گفت که وعده ما و شما سال بعد در بدر، در واقع به خیال خودش می خواست انتقام شکست شان در بدر را بگیرد، سال بعد شد در واقع می شود یک چنین ایامی که چون در واقع شوال جنگ احد رخ داده بود، در شوال سال 4 پیامبر اکرم آماده شد که حرکت کند به سمت منطقه بدر، بعضی گفتند آنجا بازار هایی هم در نزدیکی بدر دایر می شد در ماه ذی القعده به مناسبت ایام حج و ابوسفیان نظرش این بود که بیایند هم تجارت بکنند در بدر و هم اینکه جنگی با مسلمان ها بکنند به خیال اینکه الآن که پیروز شدند در احد بر مسلمان ها سال بعد هم اینها خواهند ترسید و نخواهند آمد، اما پیامبر اکرم آماده شدند و مسلمان ها را بسیج کردند، فردی بود به نام نعیم بن مسعود از قبیله اشجع، این سفری کرد به مکه، عمره انجام داد در آنجا دید که ابوسفیان آمد صدایش کرد، به او گفت که ببین من سال قبل بعد از احد با محمد و یارانش اعلام کردم که امسال در بدر حاضر شوند که ما مجدداً باهم درگیر شویم، اما امسال قحطی و خشکسالی بوده ما آماده نیستیم، برو به گونه ای منصرف شان کن که مایه شکستی هم برای ما نشود، و وعده داد که 20 تا شتر به تو می دهیم، ده تا 4 ساله ده تا 5 ساله یک چنین وعده ای به او داد، و این هم به تبع این شتر ها حرکت کرد آمد به مدینه، وارد مدینه شد دید که پیامبر بسیج می کند مسلمان ها را و آماده می شوند و شمشیر برای شان تیز می کنند، مرکب فراهم می کنند و شروع کرد به تضعیف روحیه، گفت خبر ندارید من از مکه دارم می آیم، در مکه ابوسفیان و اینها دارند آماده می شوند که یک لشکری فراوانی می خواهند بیایند در بدر حضور پیدا کنند، همین و شیطنت برخی از منافقین هم دخیل بود که برخی از مسلمان ها نزدیک بود که متزلزل شوند و دچار تضعیف روحیه شوند، پیامبر فرمود من اگر تنها هم بمانم حرکت  خواهم کرد و در بدر حضور خواهم یافت، این استقامت پیامبر اکرم و قاطعیت شان موجب شد که 500 نفر همراه شوند با پیامبر و حرکت کردند آمدند در بدر روز اول ذی القعده که حدوداً پس فردا هست، روزی است که مسلمان ها به منطقه بدر رسیدند ، دیدند خبری از ابوسفیان و اهل مکه نیست، با خودشان یک زاد و توشه و کالاهایی هم آورده بودند که اگر جنگ نشد آنجا تجارت کنند، و همین کار را هم کردند 7-8 روز در آنجا ماندند و تجارت کردند، ابوسفیان هم دلگرم بود به اینکه نعیم بن مسعود برود منصرف کند مسلمان ها را و در عین حال به اهل مکه گفت که ما برای اینکه نگویند نیامده ایم حرکت کنیم یک مقدار از مکه خارج بشویم و بعد بر میگردیم، از مکه با تعداد 2000 نفر خارج شد و بعد در یک منزلی نزدیک مکه رفت و  به این بهانه که الآن خشکسالی است و امسال آماده جنگ نیستیم و  در سال سر سبز ما حرکت می کنیم به مکه و یک شکست مفتضحانه ای شد برای این رجز خوانی و  کرکری خواندن مشرکان بعد از احد و این اصطلاحاً معروف شد به بدر الموعد چون وعده کرده بودند که در سال 4 در منطقه بدر حضور پیدا کنند، یک پیروزی بود برای مسلمان ها، و آن آیه شریفه

«الَّذِينَ قالَ لَهُمُ النَّاسُ إِنَّ النَّاسَ قَدْ جَمَعُوا لَكُمْ فَاخْشَوْهُمْ»

آل عمران /173

را برخی گفتند ناظر به همین است که این نعیم بن مسعود آمد گفت

«إِنَّ النَّاسَ قَدْ جَمَعُوا لَكُمْ فَاخْشَوْهُمْ»

بترسید آنها و اهل مکه دارند می آیند، بعضی مفسران گفتند که این مربوط به همین است، اما «فَزادَهُمْ إِيماناً» مسلمان ها بر ایمان شان افزوده شد و پیامبر اکرم هم تأکید کرد بر نترسیدن و حضور در صحنه، اصطلاحاً به بدر موعد یا بدر صغری معروف است.

مجری:

انتهای این غزوه چه شد؟

استاد جباری:

هیچ چیز، دشمنی نبود که پیامبر با آن بجنگد، و با شکست مفتضحانه ابوسفیان منجر شد،

مجری:

این یکی از پیروزی ها می شود دیگر

استاد جباری:

بله چون مسلمان ها چند روز آنجا ماندند و تجارت کردند و برگشتند به مدینه، حدوداً شاید اواخر ذی القعده بود که رسیدند به مدینه

مجری:

خیلی ممنونم جناب آقای دکتر جباری؛ در خصوص اشعث بن قیس خواستند توضیح بدهید، که این شخصیت چه کسی بوده، ظاهراً از نواصب هم هست حالا شما برای ما بیشتر توضیح بدهید.

استاد جباری:

خیلی شخصیت عبرت آموزی هست یکی از عبرت هایش همین تاریخ وفاتش هست، اول ذی القعده سال 40، امیرالمؤمنین (ع) در 21 رمضان سال 40 هجری به شهادت رسید، 19 ضربت خورد، اشعث در چهلم امیرالمؤمنین در واقع، یعنی 40 روز بعد از شهادت امیرالمؤمنین، 10 روز از رمضان یک ماه هم از شوال و اول ذی القعده اشعث به درک واصل می شود، یعنی کسی که این همه خیانت کرد در حق امیرالمؤمنین (ع) و عامل شهادت آن حضرت بود، اما بهره اش از دنیا بعد از امیرالمؤمنین در همین حد 40 روز است، چرا که عمروعاص هم عمر زیادی بعد از امیرالمؤمنین نکرد.

مجری:

فرمودید از عوامل قتل امیرالمؤمنین بوده، می شود توضیح بدهید؟

استاد جباری:

بله الآن توضیحی عرض می کنم، که اشعث را پیشینه نفاق او را یک اشاره ای بکنم که از قبیله کنده، بود قبایل کنده از قبایل یمن هست، و پدرانش جزو بزرگان این قبیله بودند، جزو رئیس های این قبیله بودند، خودش هم همینطور، اسمش هم معدی کرب بود، اشعث نام اصلی اش معدی کرب بود، اشعث به او می گفتند به لحاظ موهای ژولیده ای که داشت

مجری:

پس اشعث به یک معنایی موهای ژولیده است

استاد جباری:

موی شیث و نامرتب و ژولیده، و لذا به اشعث معروف است، این در اواخر عمر رسول خدا (ص) که دیگر قبایل یمنی و غیر یمنی در سال 9 و سال 10 می آمدند به مدینه هیئت ها و وفت ها و اسلام آشکار می کردند قبیله کنده هم آمدند و اسلام آوردند و مسلمان شدند، با رحلت پیامبر که قبایلی مرتد شدند، این قبیله هم به ارتداد گراییدند و البته اینجا باز خوب است این نکته را عرض بکنم که برخی واقعاً از این قبایل مرتد شدند و از اسلام دست کشیدند، برخی معترض به ابی بکر بودند، می گفتند تو چکاره هستی آمده ای از ما زکات طلب می کنی، پیامبر که اهل بیتش را معرفی کرده، در اشعار شان هم هست که «ما لنا و لأبی بکر» اگر کسی از اهل بیت بیاید ما حاضر هستیم به او زکات بدهیم

مجری:

مثلاً مالک بن نویره از همین گروه ها بوده

استاد جباری:

احسنتم، قبیله بنی یربوع، حتی همین قبیله کنده اشعاری دارد نه  از خود اشعث اما اشعاری از اینها هم نقل شده؛ اما ابوبکر همه را با چوب ارتداد راند، چون مصلحتش نبود که بگوید شما مخالف اسلام نیستید مخالف من هستید، بیاید حساب اینها را جدا بکند، دستور قتل عام همه اینها را داد و  با اینها معامله مرتد شد، این قبیله این چنین بودند، اشعث آمد وقتی دید نیروهای نظامی مسلمان ها از مدینه آمدند سراغ این قبیله، آمد یک مذاکره ای کرد، در این مذاکره امان خواست برای خودش و برای حدود 10 نفری از آن قبیله، بقیه را به دم تیغ سپرد، که امیرالمؤمنین در یک کلامی که در نهج البلاغه هست خطاب به خائن و منافق کرد، منافق بن کافر، حضرت روی منبر خطاب به اشعث کرده، منافق بن کافر حائک بن حائک و بجای اینکه بیاید آنها را ترغیب به اسلام بکند و عدم ارتداد، اما فقط برای خودش امان گرفت، آنها قتل عام شدند و با بعضی با تندی برخورد شد، آمد به مدینه رفت دیدار با ابوبکر داشت، چه گذشت در دیدار بین او و ابوبکر که از آن منزل ابوبکر آمد بیرون دیدند که ابوبکر خواهرش امر فروه را به عقد او در آورده، خواهر نابینایی بود که به عقد او در آورده، و این هم رفت در آن بازار شتر فروشان به عنوان ولیمه عروسی اش با خواهر خلیفه چاقویش را در آورد و شروع کرد شتران زیادی را نحر کردن، شد داماد خلیفه، شوهر خواهر خلیفه شد و آن جَعده از این زن هست، از این ام فروه هست، محمد بن اشعث از این زن هست که هر دو خائن هستند، یک پسر دیگر هم دارد قیس بن اشعث بن قیس که هر دو پسر هم محمد هم قیس در کربلا حضور دارند و خیلی خبیث هستند این دو پسر، چون جعده خیلی خبیثه بود، و خود اشعث، بعد در زمان عثمان یک دخترش را می دهد به پسر عثمان، لذا عثمان او را والی آذربایجان کرد، هر ماه 100هزار درهم به او می داد، و او عادت کرده بود به این بذل و بخشش های عثمان، امیرالمؤمنین که به خلافت رسید، حضرت از این پولها بنا نبود به او بدهد، یک مقدار به او برخورد و حضرت هم عزلش کرد چند ماه بعد از خلافت شان عزل کردند، و چند نفر دیگر «وان عملک لیس لک بطعمه و لکنه فی عنقک امانه» نامه ای هست که حضرت به این اشعث می نویسد، درباره آذربایجان، که این امانتی است در دست تو، طعمه نیست که از این استانداری مناطق بخواهی برای جیب خودت استفاده کنی، همین ها این زمینه های پیشین و همین ها موجب شد که به ظاهر این آمد جزو سپاه، چون می خواست برود به سمت معاویه قومش نگذاشتند، ملامتش کردند، آمد در جانب امیرالمؤمنین، که ای کاش نمی آمد، آمد در جبهه امیرالمؤمنین در صفین، چون بعد از جمل ملحق به حضرت شد، در صفین حضور پیدا کرد و متأسفانه یکی از عوامل بحث خوارج هست، آن قرآن سر نیزه کردن، و تزلزل در سپاه انداختن یک عامل مهم آن همین اشعث خبیث بود، که کار به حکمیت انجامید، در حکمیت مانع شد که مالک فرستاده شود برای حکمیت و ابن عباس برود، ابو موسی اشعری را تحمیل کرد به امیرالمؤمنین و شد آنچه که نباید بشود و بعد هم کار شکنی می کرد تا اینکه سپاه بعد از جنگ نهروان می خواستند یک راست بروند به سمت معاویه، اشعث بود که مانع شد، گفت فعلاً خسته هستیم و برویم در کوفه و استراحت بکنیم، دیگر همین شدند و تا شهادت امیرالمؤمنین دیگر سپاه حرکت نکرد، و حضرت آن آخرین خطبه شان خطبه 182 نهج البلاغه، می­ نالد حضرت می گرید

«أَیْنَ عَمَّارٌ؟ وَ أَیْنَ ابْنُ التَّیِّهَانِ؟ وَ أَیْنَ ذُو الشَّهَادَتَیْنِ؟»

نهج البلاغه/خطبه 182

همین بوده، و بعد در آن خطبه می فرماید که در نخیله اردوگاه آماده است آنجا، بروید آنجا، الجهاد الجهاد و می خواهیم حرکت کنیم، که به جمعه نرسید که ابن ملجم ضربت را وارد کرد و ابن ملجم مهمان اشعث بود، گاهی گفته شده مهمان قطامه، اما در آن مدت نقل هست که مهمان خانه اشعث بود که داشتند باهم نقشه می ریختند و در شب 19، شب شهادت حجر بن عدی شنید که اشعث به ابن ملجم می گوید صبح دارد می شود مفتضح می شود، زود باش حرکت کن کار را انجام بده، پیدا است که این در پس پرده دارد مدیریت می کند قصه را و شهادت حضرت ثمره و نتیجه این خیانت این فرد منافق، از افرادی بود که به ظاهر دور امیرالمؤمنین بودند و خودش هم بعدش عمر زیادی نکرد، همانطور که عرض شد 40 روز بعد از شهادت امیرالمؤمنین به درک واصل شد اما این شجره خبیثه متأسفانه بعداً کار خودش را کرد، دخترش امام حسن را مسموم کرد و به شهادت رساند، یعنی روایت امام صادق هست که اشعث، خودش آن چنین کرد امیرالمؤمنین را، دخترش جعده امام حسن را، و پسرش محمد در کربلا حضور دارد، این محمد بن اشعث یکی از کسانی است که عامل تحویل مسلم به ابن زیاد هست، چنانکه عامل تحویل حجر بن عدی به زیاد بن ابیه هست، حجر را که بعد بردند به شام و معاویه او را شهید کرد باعث آن همین محمد خبیث هست و در کربلا هم که حضور داشت و بعد از حادثه کربلا این محمد بن اشعث، مغضوب خداوند قرار گرفت رفت جایی برای قضای حاجت که عقربی او را گزید و با همان حالت جنازه و جسد کثیفش پیدا شد و سر او را بردند برای جناب مختار.

مجری:

عجب! خیلی این بحث جالبی بود که خودش چه شخصیتی داشته و فرزندانش هم این چنین.

وقت مان هم تمام شده سؤالاتی داشتیم برخی از اینها از متون گذشته بود، حالا دیگر وقت نیست خدمت شما ارائه کنیم ان شاءالله بگذاریم در جلسه بعد، ان شاءالله اگر خدا توفیق داد، بیشتر در خصوص این مطالب از حضرت عالی بشنویم.

خیلی متشکریم جناب آقای دکتر جباری استاد حوزه و دانشگاه و متخصص در مسائل تاریخ و سیره که تشریف آوردید در این برنامه و استفاده کردیم، ان شاءالله که توفیق داشته باشیم باز هم در خدمت شما باشیم؛ از شما عزیزان هم تشکر می کنم ان شاءالله که مورد استفاده شما عزیزان قرار گرفته باشد ما را فراموش نکنید از دعای خیر تان و همچنین از طریق پل های ارتباطی شبکه با ما در ارتباط باشید، تا دیداری دیگر همه شما را به خداوند منان می سپاریم و دعای آخر ما تعجیل فرج آقا را از خداوند خواستار هستیم.

اللهم عجل لولیک الفرج

خداحافظ.


  
  • رضایی

    18 تير 1402 - ساعت 02:48

    به به.عاااالی بود.کیییییف کردم.ممنونم از شما

    0 0

آینه تاریخ - پاسخ به شبهات تاریخی>

ذیقعده ولادت حضرت معصومه س قم دهه کرامت امام رضا ع زیارت بهشتی شدن بدر صغری اشعث بن قیس حکومت آذربایجان