سایر قسمت ها
تاریخ بدون روتوش - مرور کلی بر مبحث حرمسرا هخامنشیان و جایگاه زنان و خواجگان در دربار هخامنشی + پاسخ به سوالات مخاطبین

قسمت صد و بیست و ششم برنامه تاریخ بدون روتوش با کارشناسی استاد حسینی
حرمسرا در دوران هخامنشیان
جایگاه خواجه در دربار هخامنشی
جایگاه زنان در حکومت هخامنشیان
اخراج یهودیان از بابل توسط کوروش
پاسارگاد مقبره منتسب به کوروش
کوروش هخامنشی زرتشتی نبود
اسناد کشتار داریوش بر اساس کتیبه بیستون


دیگر قسمت ها

 بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيمِ

عنوان برنامه: تاریخ بدون روتوش

تاریخ: 19/ 10/ 1403

استاد: آقای حسینی

قسمت:126

بسم الله الرحمن الرحیم اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم.

استاد: حسینی

 عرض سلام و ادب و احترام خدمت شما بینندگان عزیز و ارجمند بیننده پنجاه و یکمین قسمت از سلسله برنامه‌های تاریخ بدون روتوش از فصل سوم و در مجموع بیننده صد و بیست و ششمین قسمت از برنامه ها هستید و می‌دانید که روال و سبک کار ما به چه شکل است و چه مسیری را داریم طی می کنیم شما با ما همراه هستید از شما ممنون هستیم قسمت قبل آمدیم در فصل سوم به مناسبت پنجاهمین قسمت از فصل سه اختصاص دادیم قسمت قبل را به پرسش و پاسخ‌هایی که با شما داشتیم یعنی سوالاتی که شما برای ما فرستاده بودید در فضای مجازی خودمان رفته بودیم سوالات ذیل پست ها پیدا کرده بودیم و آمدیم در مورد آن ها با شما صحبت کردیم و تماس بیشتر گرفتیم چون چند قسمتی بود که بینندگان فرمودند دوست دارم روی خط بیایند سوالات مطالعشان را مطرح کنند این کار را در قسمت قبل انجام دادیم فصل اولمان که مختصر بود منحصر بود به بحث زرتشت سه سوال پرسیدیم فصل دوم آمدیم تاریخ هخامنشیان را شروع کردیم و گفتیم منطق ما در اینجا این است که ما آن چیزهایی که روتوش می شود را کنار بزنیم و آن چیزی که غیر روتوشی است غیر واقعی است قبل از آنکه تحت تاثیر آن روتوش ‌ها قرار بگیرد را می‌خواهیم اینجا مطرح کنیم و روال برنامه را از لحاظ تاریخی ما آمدیم عرض کردیم که بحث دوره هخامنشیان را شروع می کنیم از زمان از زمان کوروش و قضیه فتح بابل بعد خط سیر تاریخ را پیش می برویم.

 منتها در ملاک هایی که داشتیم عرض کردیم فصل دوم ما متناسب با آثار تاریخی بود یعنی تاریخ مکتوب بود یعنی تاریخ کلاسیک بود و فصل سوم آثار باستانی که باقی مانده است و کتیبه‌ها و الواحی که باقی مانده از دوره هخامنشیان متناسب با آن ادامه بدهیم بحثمان را و علتش هم قطعاً شما متوجه شدید یکی دو جا من عرض کردم ما از دوره های اول بحث هخامنشیان خیلی کتیبه و سنگ نگاره نداریم دیگر دوره داریوش به صورت جدی از بیستون که شروع می شود آن ها را آوردیم مطرح کردیم و روی آن ها می خواهیم پیش برویم گفتیم بین سری اول پادشاهان و سری دوم پادشاهان دوره هخامنشی یک فاصله را به چند موضوع بپردازیم که منحصر به یک پادشاه نیست در موضوعاتی که پرداختیم به دربار اشاره کردیم قضایای دربار هخامنشیان را گفتیم و گفتیم حرمسرا را برویم ببینیم که به چه وضعی بوده است به عنوان بخش غیر مرئی که در ساختار حکومت گنجانده شده بوده است و یک بخش ثابتی بوده است و افرادی دیدیم که چه کسانی بودند یک دسته بندی آنجایی که اطلاعات وجود داشت به آن ها پرداختیم امشب این بحث را دیگر جمع بندی کنیم بحث دربار را بحث خواجگان را بحث زنان را جمع بندی کنیم به یک سری سوالات شما که است قسمت قبل هم باقی مانده بود البته سوالاتی پرسیده بودید که قبلاً جوابش را داده بودیم اما اگر رسیدیم حق تماس مخالفین قطعا این قسمت هم محفوظ تماس بگیرید دیگر تماس بگیرید چیکار کنیم ما به چه زبانی بگوییم بیایید این برنامه را از صحبت یک طرفه شما خارج کنید مدلش را از مونولوگ خارج کنید بیاید مکالمه و صحبت دو طرف دو طرفه باشد ده سوال پرسیدیم ده سوال هر کدام دوست داشتید بیاید نسبت به آن پاسخگو باشید با توجه به اینکه ما در چند قسمت قبل قریب به ده قسمت محتوای بحث حرمسراها و دربار هخامنشیان را گفتیم و مرتب به شما دادیم صدها اسکن ما در این زمینه به شما نشان دادیم جمع بندی است برسیم یک دسته بندی کنیم و یک سری محتوای دیگر برای کسایی که علاقه دارند بیشتر مطالعه کنند در مورد قضیه دربار هخامنشی و به خصوص در مورد زنان دوره هخامنشی را ان شاء الله خدمتتان عرض می کنیم سوالاتی که برای ما فرستادید سراغ تماس های شما و طبیعتا مخالف هم اگر روی خط بیاید اولویت با او است و ما بسیار خوشحال و خرسند می شویم برویم بر اساس یک پاورپوینت ما می خواهیم موضوعات دسته بندی کنیم با هم پیش ببریم بحث را حرمسرای هخامنشی حرمسرا تعریفی که اینجا ما می آوریم چیست؟ همان بخش حفاظت شده است و غیرمرئی دربار هخامنشی است نه نامرئی به این معنایی که مثلاً غیب می شود به این معنا که در مرعا و منظر عموم نیست حرمسرا چند بخش داشته است اما در مورد خود حرمسرا عرض کردیم که دلایل وجود حرمسرا را گفتیم چون برخی فکر می کنند که حرمسرا اصلا در دوره هخامنشیان نبوده است برده داری نبوده است یک چنین تصوراتی دارند که نقطه مقابل واقعیت عرض کردیم ساختمان هایش هنوز باقی مانده است بخش‌هایی از ساختمان های حرمسرا و محیط جغرافیایی واضح در خصوص حرمسرا هنوز است سند و دلیل آوردیم در قسمت‌های قبل.

 بحث دوم گزارش‌های تاریخی بود خیلی واضح خیلی صریح اصلا به داستان‌هایی که در حرمسرا شروع شده است اتفاقاتی که در حرمسرا افتاده است اتفاقاتی که روی حرمسرا اثر گذاشته است متعدد ما در تاریخ نگاری داشتیم در تاریخ کلاسیک هم داشتیم و آن ها را هم با همدیگر دیدیم تصویر باستان گرایانی که خیلی مدافع دوره هخامنشیان هستند در این زمینه دیدیم که خیلی صریح آمده است تاریخی که وجود داشته است را به آن ها اشاره کرده بودند و آن باقی مانده دوره هایی که از زمان هخامنشیان بود را گاهی بخش‌هایی را که به عنوان حرمسرا بوده است را آمده بودند و به آن پرداخته بودند.

 خوب حرمسرای هخامنشی یک سری ویژگی‌هایی داشته است که البته طبیعتاً بخشی از این ویژگی‌ها با سایر حرمسراهای دیگر در دوره‌های دیگر می‌تواند مشترک باشد اما این موارد را ما یکی یکی مستند خدمت شما عرض کردیم یکی اینکه وجود حرمسرا بخش ثابت زندگی شاهان هخامنشی بوده است به این معنا نبوده است که یک شاه هخامنشی بیاید بگوید نه حرمسرا چیز بدی است بزنم کنار در تمام دوره‌های هخامنشی یک بخشی از حکومت داری بوده است یک نهادی از نهادهای ذاتی پادشاهی بوده است ویژگی دیگر حرمسرا این است که ساختمان مجزا داشته است ساختمان مجزا داشته است از سایر بخش‌ها یعنی یک محیط جداسازی شده است از سایر بخش‌های دربار مختص بوده است به اتفاقاتی که رخ می‌داده است با عنوان حرم‌سرا یعنی حرم سرایی بوده است اینطور نبوده است که بگوییم مثلا حرمسرا شامل چند بخش از بخش های ثابت دربار می شده است خودش یک بحث جدا بافته دیگری داشته است بزرگ شدن وسعت ساختمان‌ها را ما داشتیم یعنی در قضیه حرمسراها پادشاهان هخامنشی که آمده ‌اند نمونه خدمتتان عرض کردیم به وسعت حرم‌سرا افزودند ساختمان‌های دیگری را اضافه کردند به حرمسرا، به این معنا نبوده است که بگوییم حالا رفتند به سمت محدود کردنش تعداد کسانی که در حرمسرا بودند کمتر شده است و این ها ویژگی دیگر حرم‌سرا این بود که یک بخشش اصلاً نور نداشت بدون نور بود به صورت واضح و خاص اشاره کرده بود نسبت به این قضیه چرا یکی از دلایلی که آورده بودند برایش این بود که مثلا بدهند افرادی که در حرمسرا بودند نور نبیند که به هر حال آن سفید بودن مثلاً رنگ پوست حفظ شود.

 ویژگی دیگر حرمسرا این بود که زنان و دختران متعددی در حرمسرا بودند و البته در کنار این زنان و دختران پسران هم بودند خواجه‌ها هم بودند حرمسرا نماد شاهنشاهی خانوادگی هم بوده است یعنی این سیستم و نظام پادشاهی هخامنشیان یک سیستم پادشاهی خانوادگی بوده است یک مجموعه‌ای از افراد که در یک خانواده تعریف می شدند عملاً امکان نفوذ دیگران را می‌بستند و این خانواده‌ای که دارای حرمسرا هم بوده است سلسله هخامنشیان را پیش می‌برده است با آن فراز و فرودهایی که به آن پرداختیم و می‌پردازیم برویم بخش بعدی خواجگان حرمسرا را گفتیم که احتمالاً یک بحث عجیبی برای برخی ها باشد چون در موردش گفته نشده است خواجه چه کسانی بودند خواجه های زمان هخامنشیان همان پسرهای اخته شده هستند یک توضیح ما وقتی در مورد خواجه داریم صحبت در کنار اسم برخی از افراد بزرگ ادیب آمده است.

 مثلا خواجه فلانی این این خواجه که برای بزرگان استفاده می شده است با این خواجه‌ای که ما داریم می گوییم در دوره هخامنشیان بوده است متفاوت است ممکن است ریشه تاریخی یکی داشته باشد یعنی مثلاً چون پسرهای اخته به عنوان خواجه در دربارهای شاهان به شاه نزدیک بودند دارای نفوذ بالایی بودند و در عین حال یک حلقه وصلی هم می‌توانستند محسوب شوند بین دربار و مردم به خاطر همین خواجه‌ها عملاً با هر وضعیتی که در دربار داشتند یک شخص موثر محسوب می شدند به خاطر اعتبار نزدیک به شاه شاید این باقی مانده است و اسم برخی از بزرگان به عنوان خواجه آمده است ولی اینجا وقتی ما داریم می گوییم خواجه به معنای پسرهای اخته شده است یعنی کسانی که به هر حال مسائل جنسیشان را از بین بردند از لحاظ فیزیکی دلایل وجود خواجه‌ها چطور می گوییم خواجه بوده است ببینید وقتی ما می گوییم خواجه بوده است دیگر برده و این ها به عنوان به طریق اولی بوده است در آن زمان یعنی خواجه یک بخشی از برده داری بودند یک بخشی از جامعه برده ها بودند دلایل وجود خواجه‌ها یکی تصاویر باقی مانده بر ساختمان ها همین جا هم دارید ملاحظه می‌فرمایید در داریوش و خشایار شاه تصاویری که پسران خواجه اخته شده است و بدون ریش پشت سرش الان اینجا هستند داریوش اینجا مثلاً در این تصویر مشخص است که خواجه ‌ها دارند همراهیش می کنند پشت سرش افرادی که ریش ندارند دیگر در آن تصویر خشایار شاه واضح‌تر بود این ها دیگر آثاری که از دوره هخامنشیان باقی مانده است دلیل بعدی گزارش‌های تاریخی و گزارش‌هایی که در تاریخ کلاسیک آمده است خیلی صریح در خصوص بحث خواجه داری و حتی جزئیات خواجه ها صحبت ها و مسائلی را مطرح کرده است و برخی از خواجه ها هم که اصلاً در دوره هخامنشیان معروف شدند.

 تصریح باستان گرایان هم ما داریم افرادی از باستان گراها که آمدند نسبت به وجود قاجار تصریح کردند با همین واژه خواجه ها را هم از آن ها نام بردند مسئله بعدی این است که خواجه ‌ها را چطوری به دست می‌آوردند دو شیوه داشته است یکی دریافت از مناطق تحت تصرف دو خواجه ‌سازی پسران یعنی هخامنشیان زمانی که جایی را تصرف می کردند افرادی بودند در آنجا خواجه بودند چون خواجه و اخته کردن پسران منحصر در ایران باستان نبوده است منحصر در دوره هخامنشیان نبوده است اما هخامنشیان به نوعی با اینکه تحت عنوان خراجی ها را گرفتند وارد دربار شان کردند و یک بخشی یک طبقه از جامعه دربار را عملاً تشخیص عملاً تشکیل می‌داد توانسته بودند چیکار کنند ضریب بدهند به بحث خواجه داری دو راه بود یکی از آن مناطقی که تحت تصرف از خواجه را بفرستند برای دربار شاهی و دوم چه بود اینکه پسرهایی را بیایند اخته کنند که طبیعتاً آن بخش اول مرحله دوم بخش دوم است.

 یعنی پسرهایی را می‌آوردند اخته می کردند و بعد به عنوان خواجه می فرستادند چرا آنجا تفکیک شده است به خاطر اینکه گاهی یک مناطقی تحت تصرف هخامنشیان قرار می گرفت خواجه‌هایی از قبل اخته شده است در آن منطقه بودند و بر آن سرزمین‌ها مدل مالیاتی و خراجی وضع می شد که یکی از مواردش این بود که خواجه‌ها را باید سالانه تعدادی مشخص بفرستند برای دربار نوع دوم این است که نه مرتبط با سرزمینهایی که تازه تصرف شده نیست افرادی که می خواستند طبیعتاً خواجه و اخته می کردند مسئله بعدی خواجگان حرمسرای هخامنشی یک کارکردهایی داشتند چرا باید خواجه داری می شده است در دوره هخامنشیان یکی از کارکردها فعالیت در حرمسرا عمدتاً خانم‌ها و زنان در آن بودند دیگر خانم ها و دختران در آن بودند آنجا عبور و مروری که لازم بوده است انجام شود یکی از دلایلش برای اینکه مثلاً فرزندی به دنیا نیاید آنجا که بیایند این را منتسب کنند به خود شاه در حالی که فرزند شاه نیست باید پسرانی آنجا می ‌بودند از دید هخامنشیان دارم می گویم که این ها توانایی جنسی خودشان را از دست داده باشند اخته شده باشند این ها را با خیال راحت‌تری در حرمسرا مشغول می کردند این یک مسئله است پس فعالیت در یکی از کارکرد خواجه بود دیگری استفاده نظامی بود برخی از این ها خیلی هم پایبند بودند نسبت به پادشاه به هر حال برای حفظ خودشان هم که شده است پایبند بودند یا علاقه داشتند نسبت به آن مثلاً دربار کارکرد نظامی هم داشتند در جنگ شرکت می کردند و مشارکت داده می‌شدند مسئله بعدی ارزش مالی اصلا خواجه به عنوان یک یعنی شی انگاری شده بوده است به عنوان یک شی به عنوان یک جز اشیا مثلا ارزشمند از لحاظ مالی یعنی قابلیت خرید و فروش تبادل می شده است رد و بدل می شده است آن موقع پول که استفاده نمی شده است به خصوص حالا زمان داریوش البته یک بحث حالا من این را اشاره کردم در مورد قضیه پول در زمان کوروش است آن بحثش مفصل است من موضوعات این چنینی را ورود پیدا نکردم هنوز بهشت ولی قطعا مرسوم نبوده است استفاده از پول ولی یکی از اشیایی که به عنوان کالا استفاده می شده است ارزش داشته است به عنوان ارزش مالی همین خواجه‌ها بودند کارکرد بعدیشان کارکردهای خدماتی سطح پایین بوده است یک سری کارها بوده است که خواجه‌ها بودند انجام میذدادند در دربار یک سری رفتارها مثل همین روغن دانی که در دست خواجه است برای استفاده بعد از مثلاً استحمام شاه و این ها استفاده می کردند و کارهای دیگر که در مراتب اجتماعی خواجه ها بودند انجام میدادند از یک مقداری هر کسی رغبتی طبیعتاً نداشته است خواجه‌ها چه بوده است جاسوسی این ها نفوذ داشتند در دربار به عنوان در خود حرمسرا و در دربار برای شاه یک سری اطلاعات را می‌آوردند چون جاهای مختلفی می‌توانستند بروند سرک بکشند اطلاعات را جمع آوری می کردند و به شاه منتقل می کردند در موردش قبلا به شما توضیح دادیم و نکته بعدی کارکرد بعدی استفاده خدماتی شخصی شاهد خیلی مؤدبانه نوشتیم عنوان را در همین حد می گوییم دیگر استفاده خدماتی شخص شاه بوده است خواجه بودند دیگر حالا یک امرد بودند حالا استفاده می شود برایشان استفاده شخصی هم انجام می شده است که ما الان بحث فکر اصلا نیاز نیست باز کنیم خیلی در حرمسرا شده است چه استفاده دیگر از آن ها می شده است این هم یک بخش دیگر بحث بعدی ما در خصوص زنان دوره هخامنشی بود و اینجا گفتید تعریف ما از زنانمی آوریم یعنی چی یعنی منظور از زنان هخامنشی زنان نیست که با عناوین نسبی و سببی در دربار شاه وجود داشتند عناوین سببی که مشخص است عناوین نسبی هم که معلوم است که به چه شکل و به چه صورت است ما گفتیم زن‌ها در زمان هخامنشیان عموم زن‌ها را اصلاً رها کنیم برویم جایی که باید بالاترین حقوق را زن‌ها داشته است باشند بالاترین جایگاه را زن‌ها داشته باشند کجا است در دربار گفتیم نکته اول و مهم این است که بدانیم زن‌هایی که در دربار بودند خودشان دارای سلسله مراتب بودند یعنی همه زن‌ها یک مدل نبودند همه زن ها در یک مقام و رتبه نبودند از کجا شروع می شود از مادر شاه شروع می شد سلسله مراتب زنان در دربار اولین مادرش را که بالاترین جایگاه را داشته است بعدی همسران شاه چون شاه یک یک همسر نداشته است بعدی دختران و خواهران شاه بودند بعدی همدمان حالا خیلی خیلی تعبیر مودبانه است.

 همدمان را ما داریم انجام داریم استفاده می کنیم همان ترجمه آقای فریدون مجلسی که در کتاب لونین جونز آورده است کارگران خدمتکاران و کنیزان این پنج دسته بندی پنج مرتبه را داشتند یعنی زن در برابر هخامنشی هم بخوایم برویم ببینیم این دسته بندی چه جایگاهی داشتند به عنوان بالاترین جایی که می‌توانستن از زن ها به هر حال مراقبت و نگهداری کنند حقوقشان بخواهد رعایت شود زنان دربار هخامنشی که پرداختیم و دسته‌بندی کردیم تقسیم بندی کردیم آن سلسله مراتب را شد مادر شاه مادر شاه که همان تک زنی است که شاه را به دنیا آورده است تنها جایی که دسته بندی‌ها می‌توانیم یک زن را نام ببریم مادر شاه است.

 یعنی همسران و همدمان و کنیزان و خدمتگزاران و این ها خواهران هم که طبیعی است و دختران هم متعدد می شده است همه چند نفر بودند قسمتی در مورد تعدد تعدد زوجات دوره هخامنشیان صحبت کردیم ولی دیگر یک نفر می‌تواند بزاید شاه را دیگر این مادر یک نفر از بین بقیه همان تک زنی است که شاه را به دنیا آورده است خوب حالا جایگاه این تک زن چی بوده است والاترین مقام بین زنان بوده است دیگر اوج قله زنان همین مادر شاه بوده است این اوج قله در دربار هخامنشی چه وضعیت و چه جایگاهی داشته است وظیفه مدیریت حرمسرا حل مشکلات درونی داشته است نه اینکه همه آن با مادر شاه باشد اما از وظایفش حل و فصل مشکلاتی است مشکلاتی بوده است که در حرمسرا به وجود می آید در عین حال امکان اظهار نظر به عنوان مادر شاه را داشته است ببینید نه به عنوان یک زن در دربار که جایگاهی داشته باشد به خاطر نسبتی که با شاه داشته است میتواند اظهار نظرهایی را کند و این جایگاه و مقامی مادر شاه وابسته به اعتبار خود شاه بوده است شاه روی کار میومده این مادر به نسبت شاه بالا می‌رفته است و شاه هم اگر برکنار شده است کشته می شده است هر اتفاقی می‌ افتاده است طبیعتا جایگاه همان مقدار جایگاه مادرش هم متفاوت می شده است و متغیر یعنی یک جایگاه اجتماعی ثابتی برای مادر شاه وجود نداشته است چرا دارم این را می گویم به خاطر اینکه همین مادر شاه عملاً درست است که خانم بوده است و زن بوده است ولی باز وابسته به یک مرد بوده است که خودش شاه بوده است شاه زن که ما نداشتیم در دوره هخامنشی مسئله دیگر که در مورد جایگاه مادر شاه ما داریم در دوره هخامنشیان چیست؟ آن هم این است که یک سری محدودیت ها داشته است در عین آن جایگاه محدودیت ها چی بوده است یک شانس بسیار کم برای رسیدن به این عنوان یک نفر می توانسته است مادر شاه باشد افراد مختلفی نمی توانستند حتی کاندیدا شوند نامزد باشند یا در صف قرار بگیرد خیلی اگر بودند خیلی محدود بودند دیگر یعنی یک شاه و مادرش که او را زاییده است نوبت به شاه بعدی برسد و مادری که او را زاییده حالا زنده باشد زنده نباشد و این ها خیلی یک مقام ویژه و خاص بوده است ویژه از بابت خاص بودنش دارم می گویم به ندرت بسیار طبقه محدودی بوده است این طبقه نمی توانیم تعمیم بدهیم بگوییم مثلا جایگاه زنان این چنین بوده است در عین حال محدودیت های مادر شاه یکی دیگرش این بوده است که باید برای حفظ جایگاه خودش مدام تلاش می کرد یعنی وقتی که به عنوان مادر شاه شناخته می شد که دیگر بتواند مسیر خودش را با همان عنوان ادامه بدهد جایگاه مادر بودن شاه هم برایش حفظ شود محدودیت دیگری هم داشته است که تنبیه و توبیخ بوده است توسط شایان خود شاه مادرش را تنبیه می کرد و توبیخ می کرده است و عرض کردم یک نکته در برنامه ‌ها عموماً زنان در دربار هخامنشی متهم به اشتباه هستند عموماً متهم به اشتباه هستند یعنی داستان‌های مختلف را که شما نگاه می کنید تصمیم گیری هایشان رفتارهایشان اظهارنظرهایشان عموماً با یک یا چند خطا همراه بوده است فلذا این تنبیه و توبیخ شاه در مورد مادر خودش هم وجود داشته است و نکته بعدی این است که نادیده گرفته شدن جایگاه مادری یعنی به این معنا نبوده است که اگر مادر شاه مادر شاه بود فلذا شاه خیلی مراعاتشان کرد به عنوان مادر بودنش نمونه هم آوردیم برای شما گزارش‌هایی که دلالت بر کشته شدن مادر شاه توسط شاه را دارد چرا چون عصبانی شدش پس شاه باز قدرت بلامنازع و بدون رقیب در دربار هخامنشی زنان ولو در بالاترین رتبه در حتی مادرش را هم که باشد باز هیچ حساب می شود در مقابل قدرت شاه خوب اما بخش بعدی در مورد مادر شاه که سلسله مراتبی نگاه کردیم اولی بود بحث کردیم همسران شاه چه جایگاهی داشتند بعد از مادرشان همسران بودند همسران شاه همسران چیست؟ همان همسران متعدد شاه هستند یک یک همسر نیست بعضیا واقعاً تصور مثلاً فلان پادشاه هخامنشی یک یک همسر نه اینطوری زشت است.

 یک چنین ادعایی انقدر دور از واقعیت است حالا همسران جایگاه ویژه به خاطر متعدد بودند تعداد همسران چون زیاد بوده است اینگونه نبوده است که یک جایگاه ویژه برای همسرش شاه به عنوان ملکه مثلا در نظر گرفته شده باشد نداشتن عنوان رسمی همسر همسر نبوده است همسران بودند یک هر کدام از این همسران یک جزئی بودند از یک کل آن طبقه همسران یعنی به تنهایی باز نمی‌توانستند نقش آفرین باشند وصلت به دلیل ازدواج‌های سیاسی هم در دوره هخامنشیان بوده است یک بخشش اصلش می‌تواند طبیعی باشد ولی باید دانست که خیلی از این وسلط‌ها به خاطر مسائل سیاسی بوده است که اتفاق افتاده است بوده است نه به خاطر محبت و این ها ابتدائاً و یا مسائل دیگر ابزار اعمال قدرت و تداوم سلطنت شاه هم محسوب می شدند زنان که در موردش توضیح دادیم یعنی همسرانشان عملاً یک ابزاری بودند برای اینکه شاه بتواند قدرت خودش را در سلطنت حفظ کند و ابزار قدرتنمایی شاه هم بودند هر چقدر تعداد این ها بیشتر بوده است تعدد این ها بیشتر بوده است شاه به نحوی قدرت نمایی می کرده است.

 می‌گفتیم این تعداد زن‌های بالایی را من می‌توانم از آن ها مراقبت کنم و نگهداری کنم و رسیدگی کنم فلذا نشان دهنده قدرت مدیریت من است قدرت تدبیر من است یعنی اینجا باز می شود ابزار بودند نکته بعدی این است که برای در خصوص جایگاه همسران شاه عدم پایبندی و توجه شاه به آنان بوده است هم موردی مطلب آوردیم که بی‌توجهی می کردند نسبت به همسران و همین که به صورت کلی چون تعدد زیادی رفت و آمد زیادی بوده است بین این همسران آنجا یک عدم پایبندی را طبیعتاً از جانب شاه نسبت به این ها هم و مسئله بعدی عدم رضایت به خاطر وجود همدمان یعنی یک طبقه دیگری تحت عنوان همدمان که با شاه در ارتباط بودند وجود داشته است در درباره شاه که باعث می شده است این همسران ناراضی باشند از وجود آن ها مرتبه بعدی بحث زنان هخامنشی بحث دختران و خواهران شاه است این ها دیگر نسبی بودند اعضای نسبی خانواده شاهی بودند جایگاه دختران و خواهران به چه شکل بوده است اولا اینکه یک هویتی درست حسابی هویت درست حسابی با اسم و رسم خودشان نداشتند اگر یک خانمی در درباره پادشاهان هخامنشی جایگاهی پیدا می کرده است تسبیح آوردیم برای شما که عموما با اسم خودش هم شناخته نمی شده است مگر منتسب به شاه خواهر شاه معرفی آن ها با برند و عنوانی بوده است که باز بر می گشته است اعتبار گرفته است یک حدی طبیعی ولی وجود خواهران و دختران متعدد که به مقام مادر شاه نمی‌رسیدند و یا به همسر شاه نمی‌رسیدند مرتبه خواهران و دختران را هم بدون عنوان‌های خاص می‌گذارد تعداد بسیار کمی از آن ها فقط اسمشان را می‌دانیم چه چیزهایی بوده است در دربار هخامنشی در مورد هویتشان این مسئله اول مسئله بعدی در مورد جایگاه دختران و خواهران اینکه ازدواج سیاسی اجباری بوده است یعنی برای وصلت های سیاسی چه وسلط های داخلی خارجی این ها ازدواج اجباری انجام می‌دادند هدیه شدن توسط شاه به دیگران بوده است یعنی شاه دختر خودش یا خواهر خودش را به عنوان هدیه به شخص دیگری می‌داد اینکه مثلا حسن روابطی بین این دو رعایت شده باشد یا اینکه بتواند به هر حال یک ساتراپ را مثلاً کنترل کند و مدیریت کند از طریق همان خواهر یا دخترش که به عنوان هدیه به دیگری داده است.

 مسئله بعدی در مورد زنان درباره هخامنشی بعد از دختران و خواهران شاه بحث همدمان است که اینجا را ما مفصل‌تر به آن پرداختیم و این بخش همدمان که در این پاور از هوش مصنوعی هم طبیعتاً برای تصویر سازی جایگاه همدمان را با همدیگر گفتیم جایگاه نازل‌تر از همسران داشته است همسران نسبت به این ها طبیعتاً راضی نبودند به حضور این همدمان اما در عین حال جایگاهایشان هم نازل تر بوده است و طبیعتاً این ها ناراضی می شوند نسبت به همسران دیگر بالاخره تعدادشان فراوان و بدون محدودیت سیصد و شصت همدم خیلی مودبان است داریم می گوییم همدمان واژه‌های دیگری باید استفاده تعداد سیصد و شصت همدم را گاهی گفتند و یک قسمت برنامه ما در مورد این سیصد و شصت همدم بود به تعداد روزهای سال پادشاه همدم داشته است به تعداد روزهای سال تعداد قابل توجهی بودند دیگر حالا آیا هر سالی عوض می‌شدند یا خیر؟ این ها دیگر یک اشاراتی نسبت نکته بعدی در مورد بحث همدمان همدمان شاه این است که جایگاه رسمی نداشتند چه کسی من همدمش راحت به علت جایگاه پایینی که داشتند در همان سلسله مراتب به علت فراوانی به علت رفت و آمدی هم که بین این ها بود یک جایگاه رسمی نداشتند جابجایی اجباری به عنوان خراج هدیه هم داشتند دیگر وقتی که خواهر و دختر شاه به عنوان هدیه به کسی دیگر داده شود معلوم است شرایط زندگی و انتظار سختی را داشتند تعدادشان بالا بوده است.

 یعنی حتی یک بار دیدن و یک بار بودند با شاه برایشان احتمال داشته است که تبدیل به یک مثلاً اتفاق یک آرزوی محال مثلاً شود دیگر و این خودش اذیت کننده بوده است طبیعتاً برای این ها چون باید منتظر می‌بودند ببینند

 

 شاه کی کدام یک از این ها را انتخاب می کرده است مسئله بعدی در مورد جایگاه همدمان این است که تغییر جایگاه به خاطر پسران یعنی اگر یک همدمی باردار می شد یعنی خیلی دیگر شانس می آورد و به این مقام و مرتبه می‌رسید و در بحث مادر شدنش اینجا فرزندش پسر می شد از دیگری بالاتر یعنی بالا رفتن و ارتقا درجه عملاً برای همدمان اینجا وجود ندارد و انگار قرعه‌ است و انگار شانس است دیگر دیگری اگر صاحب فرزند پسر شود از بقیه همدمان هم بالاتر می ‌رفته است و مسئله دیگر در مورد جایگاه همدمان هم این است که نارضایتی غیر قابل تغییری داشتند به خاطر اینکه تغییر جایگاهی برای آن ها تدبیر نشده بوده است در فلذا این همدمان مجبور بودند که در همان شرایط صبر و انتظار برای باقی بمانند با هزار اما و اگر مسئله بعدی این است که گفتیم زنان در درباره هخامنشی یک مرتبه دیگر هم داشتند از این همدمان هم پایین تر بودند و آن ها خدمتکاران و کنیزکان بودند یا خدمتکاران و کنیزان که همان زنان کارگر دربار بودند حالا برخی از این ها دقیقا در دربار داشتند کار می کردند و آنجا مشغول بودند برخی هم حقوق بگیر دربار بودند برای دربار کار می کردند مثلاً لزومی نبوده است شاید لزومی نبوده است که حتماً خیاط در داخل حرمسرا بخواهد خیاطی داشته باشد این ها چه ویژگی‌هایی داشتند این ها چه وضعیتی داشتند جایگاهشان جایگاه خدمتکاران و کنیزان به چشم خدمت خدمت به سایر زنان مراتب بالاتر یکی از کارهایشان بوده است یعنی این ها که چشم نداشتند همدیگر را ببینند به کنار بالاتر خودشان کمک و خدمت هم می کردند این دیگر خیلی برای آن ها دریافت نصف جیره مردان خدمتکار داشتند در عین حالی که کارهایشان با مردان شبیه هم بوده است ولی نصف جیره مردها را دریافت می کردند آنچه که شنیدید می گویند بحث مرخصی زایمان آمده است در کتاب از زبان داریوش و فلانی این حرف ها دارند در مورد این طبقه می گویند مرخصی زایمان نبود و در موردش صحبت کردیم اصلا کم کردن حقوق این زنان بود این مرتبه را دارند می گویند اینجا با چنین وضعیتی که داشتند مرخصی زایمان مسئله بعدی این است که عدم امکان ارتقا حتی با فرزند پسر یعنی هرچند ممکن بود همدم صاحب فرزند شود فرزندش هم پسر شود یک ارتقا درجه پیدا کند این خدمتکار و کنیز حتی صاحب فرزند هم می‌شد و فرزند پسر هم می آورد باز ارتقا درجه پیدا نمی کرد دختر که بود که هیچی جیره‌ اش باز کمتر و نصف پسر می بود.

 مسئله بعدی منابعی که ما گفتیم ببینید ما چند منبع آوردیم کسایی که می خواهند بیشتر مطالعه کنند بروند سراغ این منابع توضیح هم در مورد این قضیه منابع به شما بدهم و بعدش برویم سراغ سوالات شماها مخالفین هم تماس بگیرم منتظر هستیم یکی از منابعی که صحبت کردیم بحث کتاب ماریا بروسیوس بود زنان هخامنشی که می توانید ببینید در صفحه پاور توضیح می دهم به شما ماریا بروسیوس بود زنان هخامنشی طبیعتاً به ترجمه فارسیش ما داریم استناد می کنیم ترجمه هایده مشایخ انتشارات هرمس پنج منبع به صورت کلی اصل و اساس مطالب ما را در بر می گیرد به همراه آن مثلا گزارش هایی که در کتاب تاریخ هرودوت تاریخ کلاس منبع بعدی ما کتاب شاه و دربار در ایران باستان بود لوییت لونین جونز نوشته است این کتاب را و فریدون مجلسی هم ترجمه کرده است انتشارات نیلوفر منبع سوم همین کتاب پروفسور پیر بریان است کتاب تاریخ امپراطوری هخامنشیان ترجمه آقای مهدی سمسار انتشارات نشر علم که روی دکور استفاده می کنیم این ها را بگویم بعد جمع بندی در مورد این کتاب ها منبع بعدی ما از زبان داریوش بود که هاید ماریکوخ نوشته بوده است کتاب را و دکتر پرویز رجبی هم ترجمه کرده است انتشارات کارنگ هم منتشر منبع دیگری که الان اولین باره دارم اسمشو اینجا احتمالاً میارم خیلی به آن استناد نکردیم توضیح میدم کتاب زنان در ایران باستان نویسنده ماریا بروسیوس مترجم محمود طلوعی انتشارات تهران همین کتابی است که الان در استودیو ما آوردیم که شما این کتاب را ببینید در مورد منابع توضیح بدهم سوالات شما هم بود بعضی ها می‌گفتند این تاریخ نگاری از کجا می آید از کجا این ها را فهمیدند و سوالات این چنین در مورد من برداشتی من یک توضیح به شما بدهم ببینید تاریخ به عنوان شبیه تاریخ نگاری کلاسیک مثل هرودوت و مثل این ها نداشتیم دیگر این را باید بپذیریم منتها متون تاریخی یونانی را داریم که در زمان هخامنشیان زمانی که یونان جزئی از آن بخش‌های یونان جزئی از ایران بوده است نوشته شده است یعنی عملا جز خاک ایران محسوب می شده است درست است الان تحت عنوان جغرافیای سیاسی کشور یونان ممکن است آنجا تعریف شود یا یک کشور دیگر خارج از مرزهای سیاسی ما اما آن زمانی که هرودوت آمده است تاریخ هرودوت را نوشته منطقه‌ای که به دنیا آمده است هالی کارناسوس بوده است این هرودوت موقع نوشتن این تاریخ آن سرزمین دیگر جزئی از ایران بوده است این خیلی واضح به نظرم و یک سری اسناد دیگر مثل الواح و این ها را ما داریم در منابعی که من گفتم منابع پنجگانه که خدمت شما عرض کردم دو از منابع ما متمرکز روی بحث زنان در دوره هخامنشی نیست یکی تاریخ پیر بریان است و مطالبی که حالا قبلا از تاریخ پیر بریان زیاد محتوا آوردیم عرض کردیم دیگر تاریخ امپراتوری هخامنشیان پیر بریان است که بخش های از آن مرتبط می شود با موضوعی که ما به آن پرداختیم کتاب دیگری که باز متمرکز نیست اما از آن استفاده کردیم کتاب هاید ماریکوخ از زبان داریوش ترجمه دکتر پرویز رجبی این دو متمرکز زنان نیستند سه کتاب دیگر هم به نوعی محتوای در مورد درباره آن ها زیاد است که می شود از آنجا باز یک مسائلی در مورد بحث زنان را آورد و استناد کرد شاه و دربار در ایران باستان که باز دارد شاه و دربار در ایران باستان می گوید دیگر اما به هر حال مطالبی که در حوزه بحث زنان است در دربار جمع کرده است قابل توجه این مسئله اما کتاب عرض کنم ماریا بروسیوس این دیگر این مسائل را داستانش چیست؟ این را به شما بگویم این هم بگویم می رویم سراغ سوالات چیست؟ داستان ماریا برسیوس و این کتاب است حالا تحت عنوان زنان هخامنشی یا زنان در ایران باستان چاپ شده است ماریا بروروسیوس پایان نامه ای که داشته است در دانشگاه آکسفورد سال هزار و نهصد و نود و یک از آن دفاع کرده است در خصوص زنان در ایران باستان بوده است منتها در محدوده سال‌هایی که دوره هخامنشیان را در بر می گیرد این پایان نامه ماریا برسیوس در سال هزار و نهصد و نود و شش به عنوان کتاب چاپ شد آنجا دیگر تاریخ زنان پارسی تحت این عنوان بود و ترجمه شد سال هزار و سیصد و هشتاد و یک شمسی ترجمه شد این کتاب توسط زنان هخامنشی که به عنوان کتاب ماریو برسیوس نزدیکتر است.

این عنوان ولی باز همان عنوان نیست چون عنوان پایان نامه ماریا بروسیوس زنان سلطنتی و غیر سلطنتی در دوره هخامنشی بوده است که غیر سلطنتی عملاً دربار را داشته است در بر می گرفته است این عنوان پایان نامه ایشان بود کتابشان شد زنان باستان دیگر تاریخ زنان باستان تاریخ زنان ایران باستان شد عملاً زنان هخامنشی ترجمه هایده مشایخ این ترجمه از آن کتاب نوشته شده است بر اساس پایان نامه ماریا بروسیوس خالص‌تر محتوای ماریا براسیوس را آورده است این کتاب هم که باز به اسم ماریا براسیوس چاپ شده است که ملاحظه می‌فرمایید و الان اولین بار است دیگر آوردیم در استودیو زنان در ایران باستان ترجمه و نگارش محمود طلوعی است حالا من اینجا تصویر کتاب اینجا اگر ببینید با هم در این پاور ترجمه و نگارش این کتاب ترجمه و نگارش است.

 یعنی ترجمه به تنهایی نیست فرق این دو چیست؟ و چرا ما به این کتاب استناد نکردیم چون این محتوا کتاب زنان هخامنشی برعکس گرفتم این محتوا خالص مطالبی که ماریا براسیوس داشته است و منابعی که ماریا براسیوس آورده بوده است و محل استناد پایان نامه اش قرار داده بوده است را اینجا آورده اما اینجا آقای محمود طلوعی می آید می گوید چه کاری است یک سوم صفحه بعضی جاها شده است سند آن ها را مختصر کرده است یک کار دیگر هم آقای محمود طلوعی اینجا کرده است که کتاب را از آن خلوص محتوای ماریا براسیوس دور کرده است چیکار کرده است تحت عنوان ترجمه و نگارش آقای محمود طلوعی آمده است بخش‌هایی را خودش اضافه کرده است چرا این کتاب چون زنان هخامنشی از لحاظ دوره و تاریخ یک محدوده‌ای را در بر می گیرد هخامنشیان این کتاب چون زنان در ایران باستان ایران باستان که همه آن دوره هخامنشیان نیست دوره دیگری هم داشته است فلذا جناب آقای محمود طلوعی آمده است آخر این کتاب بحث دوره های سلوکیان و اشکانیان و ساسانیان خودش اضافه کرده است به آن یعنی شما اگر این را ندانید یک مقدمه کتاب جناب آقای محمود طلوعی را نخوانید مطالعه کنید ممکن است تصور کنید در حالی که محدوده تاریخی داشته است و کتابی که نوشته است برخاسته از همان پایان‌نامه‌ ایشان بوده است باز هم با همان مدل محدوده تاریخی خیلی مختصر به دوره های دیگر ظاهرا اشاره کرده است.

 مفصل تر اینجا به آن پرداخته شده است در خصوص باز دو کتاب به شما عرض کنم ترجمه آقای محمود طلوعی روان تر از ترجمه هایده مشایخ است کتاب بخرید دوباره ترجمه خوبش باشید تبلیغ ولی تبلیغ علم را می کنیم ما اینجا دیگر ترجمه از لحاظ ترجمه آقای محمود طلوعی روان‌تر است منتها هایده مشایخ یک مقداری ثقیل تر است ترجمه اش اما متناسب با حرف های ماریا برسیوس خالص تر است دقیق تر این کتاب بگیرید شاید بیشتر به دردتان بخورد دلیلی هم که آقای محمود طلوعی کتاب زنان در ایران باستان را روان ترجمه کرده است این است که شصت و پنج ترجمه دارد دیگر ایشان دیگر کارش عملا ترجمه بوده اطلاعات تاریخی داشته است ایراداتی هم به آن گرفته شده است البته نسبت به همین ترجمه آقای دکتر احمدی نیا یک مقاله سی صفحه در نقد این ترجمه دارد فقط آنجا خواستید مراجعه بفرمایید شاید نقد ایشان خالی از اشکال نباشد ولی به هر حال آشنایی خوبی پیدا می کند با چارچوب نقد این ترجمه کتاب هایده مشایخ را به خاطر همین ما استفاده کردیم این همه توضیح دادم ترجمه هایده مشایخ تحت عنوان زنان هخامنشی از کتاب بخاطر اینجا انتخاب کردیم این هم از این مقایسه این دو کتاب آن منابعی که داشتیم برای کسی محل سوال بود که چرا ما به این کتاب استناد کردیم به این استناد نکردیم محتوای این کتاب محتوای ماریا براسیوس این کتاب اضافه‌های جناب آقای محمود طلوعی را با خودش دارد ترجمه متقدم محسوب می شود دیگر هزار و سیصد و هشتاد و یک این کتاب را ترجمه کرده است محمود طلوعی مطالب را در سال هزار و سیصد و هشتاد و نه هشت سال بعد آمده است ترجمه کرده است و منتشر کرده است توضیحات در خصوص مخالف داریم یا نداریم عجب باشد عادت کردیم شما که نمی آیید اینجا به سوالات ما پاسخ بدهید ما می ریوم از شما سوالات شما را به زور می گیریم و پاسخ می دهیم چی بگویم دیگر چند سوال فرستاده بود در فضای مجازی برای ما این سوال ‌ها سوال هایی است که احتمالا سوال بقیه هم باشد البته به این مطالبی که شما فرمودید پیشاپیش پرداختیم ما چون یکی از کارهایی که ما همیشه در نظر داشتیم برای این برنامه و توجه می کردیم نسبت به آن این بود که اگر مطلبی داریم مطرح می کنیم.

 سوالی در ذهن مخاطب پیش می آید پیشاپیش خود ما به جای آن مخاطب سوال را تشخیص بدهیم طرح کنیم و نسبت به آن به اندازه‌ای که لازم است پاسخ بدهیم فلذا کمتر واقعا سوال باقی می ماند بر اساس روال برنامه اما به صورت کلی گفته بودیم چه سوالاتی در مورد هخامنشیان دارید سوال پرسیدید یکی از سوالاتی که پرسیدید این بوده است که من این چند سوال از آخر بخوانم بیایم را به اول چرا آثار هخامنشیان کپی از تمدن بین النهرین است و هیچ آثاری از خود ندارند ببینید تمدن بین ‌النهرین عملاً بخشی از تمدن ایران زمین محسوب می شود به نوعی چه حالا بحث شرق و غرب زاگرس را در نظر بگیریم چه این مسئله در نظر بگیریم که هخامنشیان همان ابتدای کار بین ‌النهرین را به تصرف خودشان در می آورند و خیلی طبیعی است وقتی که دیگر بین ‌النهرین وقتی که بابل وقتی که مناطق دیگر جزئی از تمدن ایران زمین می شود از آن ها را هم استفاده کردند برای آثار باستانی که الان آثار باستانی آن موقع آثار باستانی نبوده است برای مثلاً معماری خودشان بله تصریح در الواح دوره هخامنشی هم ما داریم در کتیبه ها داریم که افراد مختلفی از سرزمین های گوناگون آمدند در آن زمان شروع کنند این کارها را انجام بدهند اما اینکه ما بخواهیم بگوییم هخامنشیان هیچ چیزی از پیش خودشان نداشتند یکی از چیزهایی که داشتند همین نظم دادن به این بوده است دیگر یعنی افرادی را از جاهای مختلف بیاورند جمع کنند مثلاً یک اثری مانند تخت جمشید را بخواهند بسازند این خودش به هر حال کاری که هخامنشیان انجام دادند دیگر در دوره داریوش و خشایار شاه بعدش این اتفاقات افتاده است که عمدتاً در دوره داریوش و دوره خشایار شاه بوده است چون در کتیبه ها خود خشایار شاه تسلیم می کند که آن آثاری که داریوش ساخته بوده است ناتمام مانده تکمیل کرده است پس به این معنا نیست که بگوییم هیچ اثری از خودشان ندارند اگر ما با همین سلسله مراتب بخواهیم پیش برویم بین النهرین هم اگر یک آثاری ازش باقی مانده آن هم می تواند ریشه در جاهای دیگری داشته باشد همینطور مصر.

 همینطور سایر تمدن های مختلفی که بودند به هر حال اما این است بله افرادی از سرزمین های دیگری می آمدند برای هخامنشیان تحت مدیریت هخامنشیان آن آثار را می ‌ساختند این یک مسئله واضحی است و از صفر شروع نکردن هخامنشیان این هم است دلیلی هم نداشته است که بخواهند از صفر شروع کنند و از تمدن های دیگر استفاده کردند برای مطرح فرستید که مقبره کوروش دلیلی بر زرتشتی بودن مقبره کوروش دلیلی بر زرتشتی نبودن او نیست زیرا او را دفن نکردند بلکه به نحوی در مقبره گذاشتند این چطوری به نحوی در مقبره گذاشتند اولاً یک چرا مقبره ما گفتیم زرتشتی‌ها چیکار می کردند در دخمه می گذاشتند همین حدود پنجاه سال گذشته و الان هم یک سری مناطقی مثل هندوستان دخمه گذاری ادامه داشته باشد آنجا دخمه نیست نکته بعدی به نحوی در مقبره گذاشتن ما نمی فهمیم یعنی چی به نحوی می خواهد بگوید در سقفش گذاشتن حضوری من آنجا رفته بودم با کارشناسانی که آنجا بودند صحبت کردیم گفتم این سنگ یک تکه‌ای که آنجا روی بالای آن مقبره منتسب به کوروش است چطوری در این ممکن است کوروش گذاشته باشند اصلاً گذاشته باشند به هر نحوی ما می گوییم اصلا خاک نکردند سقف گذاری کردند خوب است.

 بعد دخمه گذاری می کردند این نکته مسئله از همه مهم‌تر این است که باشد اصلا شما می گویید این را به نحوی گذاشتند در مثلا دیوار مقبره پاسارگاد گذاشتند در سقفش بعد دلیل تاریخی دارید برای این یا خیر؟ دلیل تاریخی دارید یا خیر؟ این مسئله مهمی است شمایی که از جزئیات نحوه مقبره گذاری کوروش باخبر هستید طبیعتا باید یک چیز کلی‌ترین مبنی بر اینکه آن مکان، مکان قبر کوروش باشد داشته باشید دیگر که بتواند سایر متون را هم جواب بدهد یک سوال دیگر هم داشتید که مرتبط با این است که این است که مرگ کوروش چگونه بوده است دلیل رد مقبره کوروش چیست رد مقبره کوروش که در سوال قبلی عرض کردم خدمتتان اما اینکه مرگ کوروش به چه شکل بوده است ما قدیمی‌ترین گزارش تاریخی که داریم بر می گردد به همان گزارش هرودوت هرودوت که در زمان هخامنشیان دقت بفرمایید در زمان هخامنشیان نحوه کشته شدن کوروش را از زبان پارسیان نقل می کند در زمان هخامنشیان از زبان پارسیان ثبت و ضبط شده است توسط هرودوت در کتاب کتاب تواریخ آنجا می آید یک بحثی را مطرح می کند مبنی بر اینکه اصلاً در پاسارگاد و بخش مرکزی ایران در مرز جغرافیای سیاسی الان نبوده است بیرون از سرزمین ایران در مناطق شمالی سکاها و درگیری در آنجا کوروش در نبرد شکست می خورد و کشته می شود.

 و به هر حال سرش هم در خیک خون می‌اندازند و آن گزارش‌هایی که در تاریخ آمده است قبلا متنش را تاریخ در برنامه را هم خواندیم به این شکل کشته می شود کوروش یک نکته‌ای را بگویم ذیل این مسئله ببینید برخی تصورشان این بوده است که کشته است مرگ شاهی اگر مرگی باشد که مرگ درباری باشد مرگ در آرامش و این ها باشد این خوب نیست حتما باید شاه در میدان نبرد کشته شده باشد اما انگار برخی دیگر که این ها قدیمی‌ترین نوع نگرششان برعکس فکر می کردند یعنی به نحوی می‌خواستند بیایند بگویند اینکه کوروش شکست خورده است را نباید پذیرفت به هر حال یعنی کشته شده است در جنگ شکست به این معنا اگر برایش مرگ شاهی تصویرسازی شود.

 جایگاهش بالاتر می آید بگوییم کوروش یک انسان و پادشاه فاتح بوده است که فاتح سرزمین ها بوده است و این در آخر کوروش کسی نتوانسته است از پای در بیاورد خودش در بستر خودش خیلی به نحوی مجلسی وصیتش هم انجام داده است بعد مثلا جان به جان آفرین تسلیم کرده است اینکه متقدم بودند از چه زمانی دارم می گویم نه از دو هزار و پانصد سال پیش از آن دوره‌ای که روتوش تاریخ باستان شدت بیشتری گرفت انگار خیلی جالب نبود وقتی تصویری از کوروش بخواهیم بسازیم و بگوییم شخص فاتحی بوده است که شکست نمی خورده است و بعد نمیدونم منشور حقوق بشر داشته است و مطالب دیگر که ما اینجا نقد کردیم بیایم آخرش بگوییم که حمله کرده است به ما ساکت‌ها از آن ها را هم شکست خورد یک خانمی هم آنجا بود بحث حالا ازدواج و چنین چیزهایی خیلی مودبانه اش را بگوییم مطرح بوده است در آن زمان خوب نیست فلذا بیایید این گزارش دوره هخامنشیان را کنار بزاریم برویم یک گزارشی بسازیم یک بخش از جایی بیاوریم بخش دیگر از جای دیگر کنار هم بگذاریم خیلی زیاده با چه ملاتی خلاها را پر کنیم بسازیم همینطوری مطلب بسازیم وصیت ‌نامه مثلاً بنویسیم برای خوب نیست لزومی ندارد حتما کوروش وصیت نامه داشته باشد که شما فکر کردید اگه نداشته باشد بدهد نه در جنگ بوده است جنگ هم یک وقتی پیروز باشد فاتح شکست اتفاقات آن زمان و آن دوران قدیمی‌ترین گزارشی که داریم در مورد کوروش و مرگ کوروش همان گزارشی است که هرودوت آورده است که بیرون از ایران در نبرد با ماساگت ‌ها کشته می شود چرا اینقدر بر هخامنشیان تاکید شده است و دیگران نادیده گرفته شده‌اند دلایل مختلفی می شود برای این گفت ولی یکی از آن مسائل این است که ما اگر به رویکرد تمدنی نگاه کنیم به خصوص در زمان و دوره پهلوی ببینید شاه یک حرفایی را در مورد تمدن می زد و کتاب به سوی تمدن بزرگ هم نوشت دیگر که حجم قابل توجهی هم دارد.

 کتاب را بخوانید واقعا آن کسانی که با بحث تاریخ و تمدن سروکار دارند دانشجویان ترم یک و دو رشته تاریخ بروید آن کتاب را بخوانید سطح فکر شاه را می‌بینید در مورد تمدن وقتی دارد حرف می زند در چه سطحی دارد فکر می کند و در چه سطحی دارد تمدن را می بیند اصلا تمدن چی ترجمه می کند به خاطر خلع ایدئولوژیکی که شاه داشت و احتیاجی که برای دم زدن از تمدن داشت راحت ترین کار این بود که بگردد از تاریخ برای الگو به عنوان الگو معرفی کردن بخشی را پیدا کند که به جای محتوا ظواهر داشته باشد دوره تاریخ هخامنشیان ظواهر باستانی جالبی داشته است و جشن‌های دو هزار و پانصد ساله را آنجا بخواهد برگزار کند این بحث داخلی بحث خارجی اگر بخواهند دیگران رقیب ایدئولوژیکی برای رقیب ایدئولوژی حاضر ایران که حافظ ایران بوده است یعنی تشیع بیاورند در دوره‌های مختلف ایران ازش از بعد هخامنشیان شما نگاه کنید اصلاً از دوره خشایارشاه به بعد دیگر معمولاً دیگر را به افول است این مناطق کم می شود از آن ها کاسته می شود وقتی که یکی ایدئولوژی روی کار می آید اصطلاحا فریز می شود این مرزها دیگر از آن کم نمی شود ولو هشت سال حمله کنند پنجاه کشور بخواهند دست به دست هم بدهند بخواهند حمله کنند این دیگر حفظ می شود باید از بیرون یک تفکری را اولاً به عنوان رقیب و ثانیاً به عنوان جایگزین ایران مشخص کنند سراغ چه ایدئولوژی می‌توانند بروند چه رویکردی می توانند بروند سراغ چه فلسفه می توانند بروند آن فلسفه‌ای که چند دهه قبلش زمینه سازی شده است آن تفکری که از لحاظ محتوا قدرتی ندارد برای حفظ ایران اما ظواهری برای راضی کردن برخی از افراد دارد چون دور دوره هخامنشیان فلذا گزینه بسیار مناسبی بود برای برخی از افراد که بخواهند به آن بپردازند و پرداختند و دارند می‌پردازند حال حاضر ما یک مقدار متفاوت شده است الان هم نگاه کنید برخی بیشتر به دوره هخامنشیان می‌پردازند در مباحث حتی افرادی که حالا بحث‌های مذهبی بودنشان است دارم خدمتتان عرض می کنم نه مخالفین چرا می‌پردازند لقمه چرب و نرمی است برای اینکه یک گروهی را متقاعد کنید که ما حرفی که داریم میزنیم همان حرفیست که شما با اندکی مثلا برای مباحث هواداری مثلا چیز خوبی است دیگر چیزی جذابی است دیگر ما داریم صبح شب مثلا فحاشی می شویم ما اینجوری نیستیم ما می گوییم حقیقت و واقعیت را بگوییم ممکن است یک بخش خوششان بیاید یک بخشی ممکن است بدشون بیاید اصلاً طبیعت کار تمام عالم بیایند یک حرف اشتباهی را بزنند هر انسانی در هر جایگاهی است باید حق را بداند و در ظرف خودش این حرف را مطرح کند در چارچوب خودش حق را مطرح کند و بالعکسش هم باشد یعنی تمام مردم یک حرفی را بزنند انسان به سمت باطل باشد ملاک فقط آن حق است نه تعداد کثرت و غلط حالا این همه دیگر دارند حرف می زند به خاطر چی بخاطر اینکه آمدیم حرف ها را گفتیم ببینید.

 یک نکته را بگویم بروم سراغ سوال بعدی آن حرف‌ها و عبارات و الفاظ که دارد به کار برده می شود ذیل همان گفتار و کردار و پندار نیک نسبت به ما با چی دارند مقابله می کنند این ها باور کنید بحث این فقط این نیست که من آمدم اینجا کتاب باز کردم حرف این نیست که آمدم سند آوردم دارم برای شما ارائه می دهم این نیست که من آمدم اینجا استدلال می آورم اصلا این ها در مرتبه اول بخواهیم درست و فلسفی به آن نگاه کنیم اصلا مقابله با من نیست مقابله با آن تاریخ واقعی است مقابله با کوروش واقعی است مقابله با داریوش واقعی من اینجا آمدم متن کتیبه کوروش را خواندم به من فحاشی می کند این به چه کسی دارید من که الان اینجا دارم برای شما می‌خوانم این را شما با این محتوای مشکل دارید شما به آن شخصیت واقعی است مشکل دارید و ما خودمان را ارادتمند به حقیقت می‌دانیم ما ارادت داریم به حق و حقیقت هر کسی در هر مقامی می خواهد باشد در جزئش باشد یا در کلش باشد ولی شما اگر ارادت پیدا کردید به ذهنیات خودتان که از اساس غلط و اشتباه بود با همان شخصیتی که اسمش هم می‌خواهید ببرید .

مشکل پیدا می کنید با همان کوروش و هخامنشیان مشکل پیدا می کنید اصلاً نمی‌توانید من این نکته جالبی است تجربه عرض کنم خدمتتان چرا انقدر برخی از کسایی که ادعای باستان گرایی دارند حقیقتاً از این واژه را نمی خواهم به عنوان حالا مثلا شتم به کار ببرم به معنای واقعی خودش به معنای همان لغوی خودش به کار چرا اینقدر کم سواد هستند میدونی چرا نمی توانند باسواد شوند چون اگر بخواهند بروند با سواد شوند خودشان تحقیق کنند مطالعه کنند اولین اتفاقی این ها نمی‌خواهند زیر سوال زیر بار این مسئله بروند می روند دنبال مطالعه که آن داشته ‌های خودشان ذهنیات خودشان را تقویت کنند به تعارض می خورد طرف حالا مثالی استفاده می شود گاهی که یک مقداری عوضش کنیم یک ضرب المثل دیگر درجا جایگزین کنم برایش طرف می رفت کتاب می خواند در کتاب متوجه شد که مثلا نوشیدن مشروبات الکلی مضر است تصمیم گرفتی کتاب نخواند تصمیم گرفتن مطالعه نکنند اینکه اگر شما می بینید ما اینجا داریم حرف میزنیم صد و بیست و شش قسمت الان آمدیم مستند با شما صحبت کردیم تحلیل کردیم تجزیه کردیم تحدی کردیم سوال گفتیم اما باز زیر بار واقعیت نمی‌خواهم بروند به خاطر اینکه این ها کوروشی که در ذهنشان است و متفاوت با آن کوروش هخامنشی است آن کوروش واقعی را این ها دوست آن دوره هخامنشیان واقعی را این ها دوست ندارند اما من دوست دارم مطالعه اما من بعضی وقتا زندگی می کنم به آن دوره از باب پی بردند به حقیقت و این تفاوتی است که نتیجه اش می شود اینکه طرف مقابل بخواهد دهان باز کند سکوت می کند بخواهد دهان باز کند فقط فحاشی می کند سوال بعدی کشت و کشتار کوروش و داریوش را با سند بفرمایید و آیا درست است که یونانیان چون با ما جنگ داشتند تاریخ ما را درست نگفته‌اند اول بخش دوم جواب بدهم ببینید یونانی‌ها تاریخ کلاس نوشتن و این یونانی‌ها باید بگوییم منظورتان کدام یونانی است مثل هرودوت که بارها توضیح دادیم در برنامه هایمان هر کدام یک رویکردی داشتند هر کدام یک هدفی داشتند از نگارش مطالب و محتوای خودشان منظورتان کدام یکی از این ها است ولی اگر در کل ما بگوییم هر آنچه که یونانی‌ها آوردند بخواهیم بگذاریم کنار کما اینکه کتابی که در مورد زنان است اولین حرف ماریوسیوس آمده است این حرف را زده است و دیگران هم که آمدند اولین حرف یونانی محل اعتبار نیست.

 می زنیم کنار بسیار کلاً می گذاریم کنار به سراغ چه منبعی ما می‌خواهیم برویم در مورد زنان لابد می‌خواهیم برویم سراغ مردانی که را تخت جمشید حکاکی شدند طراحی شدند مگر برویم سراغ آن ها و یک تعدادی از الواح و کتیبه‌هایی که باقی مانده است که همان هم دارد نشان می دهد حقوق و جیره زن‌های کارگر دربار هخامنشی نصف مردان بوده است از جمله عباراتی که در کتاب از زبان داریوش هاید مارکوخ آمده است بخش اول کشت و کشتار کوروش و داریوش را با سند بفرمایید ما هرچی گفتیم اینجا مستند صحبت کردیم بر این بوده اما در مورد کوروش در بابل به صورت خاص خواستید که تاریخ نگاری یونانی هم نیست اصلا هیچ ربطی به یونانی‌ها ندارد شما در مورد کوروش باید رویداد نامه دوست را ببینید همان چند خط به نظر من خیلی چیزا را واضح می کند در مورد ترجمه ما چند قسمت اینجا توضیح دادیم کلمه به کلمه واژه دکورو گفتیم آنجا آن ضمیری که بر می گردد به چه شخصی به کوروش بر می گردد یا نبود توضیح دادیم ترجمه مختلف فارسیش را آوردیم اینجا و مقایسه کردیم در مورد داریوش هم اگر شما می‌خواهید مطالعه کنید آن درگیری‌ها و جنگ‌ها خود داریوش نوشته است این را به سه زبان هم نوشته است روی تخته سنگ هم نوشته است بر سینه کوه بیستون هم نوشته است که همه بدانند چی بوده است کتیبه بیستون کتیبه بیستون را بروید مطالعه بفرمایید نمی خواهد اگر ترجمه نکردم نقل قول بود از ترجمه ها دیگر بروید خودتان نگاه کنید چه اتفاقاتی را رقم زده است داریوش خودش دارد می گوید و این نکته را مد نظر داشته باشید اگر توانستید بروید مطالعه کنید متن کتیبه بیستون را به عنوان کسی که ذهنیتش مخالف با حقایق تاریخی است بدانید وقتی آن عبارات را خواندید که داریوش می گوید من چه کار کردم و چگونه جنگیدند.

 دو مطلب را بدانید یک این ها ایرانیان بودند در داخل جغرافیای ما بودند بخششان برخیشان هنوز در محدوده جغرافیای سیاسی ایران یعنی نبرد داریوش عملاً با ایرانی‌ها است جنگ جنگ داخلی اصلا نکته دوم داریوش می گوید ببینید این هایی که به شما گفتم این آمار و ارقام که به شما دادن بقیه نمی توانم بگویم بخاطر اینکه می ترسم باورتان نشود این هم دوتا سند پس در مورد کوروش رویداد نامه دوست در مورد داریوش کتیبه بیستم کنید برای خودتان بابش برای خیلی از مطالعات تاریخ جنگ ها و نبردها و درگیری ها باز می شود سوال دیگر آیا کوروش یهودیان را اخراج یا آزاد کرده است کدام یک از این ها است علت تاکید یهودیان بر این مطلب چیست آها این را خودم اضافه کرده بودم که یادم نروه سوالشان این بود آیا کوروش یهودیان را اخراج یهودیان را آزاد کرده است این اخراج خودم اضافه کردم در متن سوالی که فرستاده نبود ببینید آنچه که ما بر اساس آن شواهدی که داریم و در موردش صحبت کردیم با شما این است که کوروش یهودی ها را آزاد نکرده است یهودیان در بابل اینگونه که توصیف می کنند خودشان آن حالا اصطلاحی که ما به کار بردیم کلی بازی یهودی در می آورند در بابل اینجوری نبوده است وضعیتشان کار اقتصادی می کردند بانک داشتند حتی بانک‌هایشان ادامه پیدا کرده است در دوره هخامنشیان و به یک جایگاهی در بابل رسیده بودند و داشتن در آن جایگاه زندگی می کردند خیلی هم خوش آب و هوا بوده است بخاطر همین هم برنمی‌گشتند کوروش این ها را چیکار کرد کوروش این ها را از بابل اخراج کرد ببینید نکته‌ای را در نظر داشته است باشید آن زمان بیت المقدس ذیل بابل و عراق کنونی تعریف می شد از لحاظ جغرافی ذیل بابل تعریف می شد یعنی کوروش عملا از سرزمین خودش که این ها را بیرون نکرده است به این معنا اما از پایتخت آن زمان خودش که بابل بود بیرون کرد فرستاد به سمت بیت المقدس چون در بابل خطرآفرین می‌شدند.

 و این اتفاقا یکی از مواردی که نشان می دهد کوروش انسان آینده نگر و باهوشی بوده است بسیار باهوش بوده است کوروش من اگر منتقد دوره هخامنشی من دارم می گویم که کوروش بسیار باهوش و بسیار آینده نگر بوده است نمونه رفتاری بود که با یهودیان داشت و از بابل اولین کاری که کرد این ها را گفت باید دمشان را بچینیم یک تعدادی از این ها باقی ماندند در بابل و آن مناطق مثل شوش و این ها اتفاقی که افتاد همان روایتی است که تورات دارد کتاب استر دارد آن هم باز چند قسمت در مورد برنامه رفتیم که آمدند چه ایرانی کشی را راه انداخت باهوش بوده است دیگر سوال دیگری که پرسیدید این است که اینکه صهیونیست‌ها به دنبال جذب کوروش هستند این درست است ما دو دستی او را تقدیم کنیم کدام کوروش کدام کدام کوروش واقعی را می گویید نه کوروش واقعی همینجا دست خودمان کوروش که ساختند را دارید می گویید یک عروسکی که درست کردند و خودشان ساخت اصلا ارزشی ندارد این را گرفتن دارند سوءاستفاده می کنند از آن شما کوروش واقعی که مال خودمان است را نگهدار به درستی ترسیم کن از همینی که سؤال قبل من جواب دادم بیا بگو کوروش چه کار کرد با یهودیان در بابل بر خلاف آن گزارش‌های توراتی بیا بگو که کوروش در متن منشور معروف به حقوق بشر هیچ اسمی از یهودیان نیاورد اصلاً حسابشان نکرد این ها را بیاید بگوید بعد ببینیم دست آن ها خالی می شود خالی نمی شود چرا بتوانند آن ها فیک کوروش را به غلط بسازند.

 و از آن سوء استفاده کنند کوروش واقعی را بگوییم نتونن استفاده کنند بله اگر بخوایم برویم اینور بدون مبنا بدون سند و بدون مناظره و بدون گفتگو همینطوری بگوییم.

 کوروش ذوالقرنین بوده است و نمی دانم زرتشت حضرت ابراهیم (سلام الله علیه) بوده است و در تل آویز ما یک فرهنگسرای ایران کارش اصلا همین است علنی هم کارش همین است نه یک جای پنهانی مثل بعضی دانشکده‌ها نیست که می آیند می گویند در تل آویو بوده است و خودمان هم بی‌خبر هستند از آن برای اینکه مثلا یک مسئله اشتباهی را بخواهند به کرسی بنشانند این واقعا وجود دارد همین الان هم است و خیلی سریع در موردش مراسم می گیرند و محتوایی که در آنجا گرفته است منتشر داریم نگه داشتن یعنی چی پاییدن یعنی واقعیت یعنی منزه کردن، به خدا اگر مجسمه کوروش بود اینقدر روتوش می شد از بین می‌رفت اصلاً دیگر کوروش نبود چرا اینقدر دارید بالا پایین می کنید کوروش را به دروغ چرا انقدر حرفای بدون سند دارید یعنی انقدر برچسب چسبانید به این کوروش که اصلا کوروش دیگر کوروش نیست یک مشت عبارات جعلی شده است یک مشت عبارات دروغ شده است دست بردارید دیگر واقعیت را نشان بدهیم بگوییم این کوروش نیست این کوروش است ببینید کوروش کی بوده است در مورد این صحبت می کنیم دهنتان را باز کنید فحاشی کنید گفتار نیک کردار نیک پندار نیک همینطوری فوران کند که یکی در این مسئله حقیقتاً دستان تسلیم ما در مقابل بد دهنی شما از لحاظ اینکه اصلاً نمی‌توانیم در رقابت بیفتیم حقیقتاً بالا می آوریم ولی شمارم انقدری ارزش قائل هستید برای خودتان که بیاید دست تسلیم در را در مقابل این همه سند که ما بالا آوردیم.

 ارزش انقدر قائل هستید برای هخامنشیان و کوروش که دست تسلیم خودتان را در مقابل کوروش واقعی و هخامنشیان واقعی بالا بیاروید یا باید پشتتان را کنید کوروش واقعی بروید سراغ آن کوروش که در ذهن کوروش که به عنوان مترسک ساختن کوروش واقعی نیست اینجا دعوا در مورد ارزش گذاری برای خود کوروش نیست دعوا در مورد حقیقت و واقعیت است و مطمئن باشید یقین داشته باشید خود کوروش و داریوش و خشایار شاه سایر پادشاهان هخامنشی اگر بودند می‌گفتند ما داریم درست می گوییم نه آن ها که ادعا دارند پیرو ما هستند و دوستدار ما هستند مطمئن باشید چون ما هستیم که داریم حرف کوروش و داریوش را می‌زنیم و نقل می کنیم اینجا خوب است یا بد به هر حال در تاریخ ما بوده است شما آمدید به دروغ مصادره کردید دوره هخامنشیان را ما نمی‌ گذاریم شما این دوره دیگر تمام شده است رفته صد و بیست و ششمین قسمت از برنامه تاریخ بدون روتوش گذاشتید اکانت ما را جعل کردید برنامه ساختید روی خط برنامه آمدید قبلاً البته شروع کردید فحاشی کردن جسارت کردن دستور بایکوت دادید گروه فرستادید تیم فرستادید که جلوی برنامه تاریخ بدون روتوش را بگیرید ما گفتیم هنوز این برنامه از سنگر شبکه جهانی ولی عصر (عجل الله تعالی فرجه الشریف) پخش می شود لازم شود سنگرانش را متعدد می کنیم ولی نمی‌توانید جلویش را بگیرید وعده درستی ما دادیم اینجا و پایش هم ایستادیم الان داریم نتیجه اتاق فرمان هنوز مخالف نیامده است یک کاری کنید خیلی من باز از سوالات باقی مانده شما جواب بدهم پرسیدید که زن ها خودشان می‌خواستند در دربار در آن وضعیت باشند.

 نکته بعدی سوال بعدی آیا زن‌ها واقعاً دوست داشتند در چنین وضعیتی باشند اگر بگویید زن‌ها دوست داشتند در دربار شاه در چنین وضعیتی باشند سوال بعدی این است که بیرون از دربار دیگر چه وضعیت بدی بوده است که زن‌ها این وضعیت را ترجیح می‌ دادند به بیرون از دربار دیگر ببینید آنجا اوضاع به چه شکل بوده است واقعاً این تعداد صدها زنی که در دربار بودند دوست نداشتند ازدواج کنند دوست نداشتند مادر شوند دوست نداشته باشند نداشتند در خانه خودشان باشند دوست نداشتند عادی زندگی کنند واقعا دوست نداشتند دوست داشتند بگوییم چه وضعیتی داشته است بیرون دربار که زن‌ها به این حدش دیگر راضی بودند حرف و سوال سوال بیراهی نیست یعنی واقعاً حزی از حقیقت درش است که زن‌ها چنان وضعیت بدی در جامعه داشتند که به همین وضعیت داخل دربار هم راضی می‌شدند و چه بسا آرزوی خیلی از زن‌ها می‌شد اما با این حرفی که شما زدید ما هم گفتیم درست می‌فرمایید اصلا راضی بودند.

 الان این به نفع دربار شد یا به ضرر کل مسئله حقوق زنان در دوره هخامنشی این واقعیتی است و حقیقتی است حالا جدای بحث زنان این پسرهایی که اخته شده بودند این ها دوست داشتند واقعا خودشان دوست داشتند که این اتفاق بیفتد البته این را بگویم موردی یک جاهایی در تاریخ به دلایلی نه به دلیل اینکه دوست داشتند مثلاً اختگی را تجربه کنند برای اینکه بتوانند از یک راهی نفوذی پیدا کنند به جای دربار برخی جاها در دوره‌های متأخر بوده است که برخی از افراد ارادی داشتند و خودشان خودشان را خواجه کردند یا درخواست کردند که این اتفاق برای آن ها بیفتد اما واقعا آن افرادی که خواجه می شدند در دوره هخامنشیان با آن تعداد به عنوان خراج فرستند مردانگیشان را از دست بدهند طبیعتا اگر انسان سالمی بودند.

 یکی از سوالات دیگری البته این سوال کامنت متعدد داشتیم کلیپ‌هایی که در فضای مجازی از برنامه ما پخش شد زیاد زیرش نوشته بودید ما آمدیم گفتیم کوروش که می گویید موحد بوده است این خودش بی خبر از موحد بودند خود می گویید ما اشتباه داریم می کنیم بیاید با همدیگر صحبت کنیم ما که این همه عبارت از خود کوروش آوردیم که دلالت بر این دارد خدایان مختلف را قبول داشته است و بت های را می پرستیده است عملا کمک گرفته است و پرستیده است به این معنای یاری گرفتن از بت یکی یاری بگیرد باید بت موشوخوشو که یاری بگیرد دیگر انسانی از انسان دیگری یاری می ‌طلبد قائل به این است که انسان توانایی دارد ولی از بت وقتی یاری بگیریم یک بت را به عنوان بت قبول دارید نه به عنوان یک مجسمه بی جان که از آن کمک می‌گیرید اصلاً فتح بابل و کوروش دارد می گوید من فتح کردم بابل خودش بت موشوخشو را برده است گذاشته است در دروازه معبد پارسه چقدر ما دیگر این ها را اسنادش را نشان می دهیم و صحبت کنیم و طبیعی بوده است از لحاظ غلظت بت پرستی در آن زمان چند گانه پرستی در آن زمانی که کوروش هم چندگانه پرست باشد می گویند نه اهورا مزدا خدا یکتا می پرستیده است .

بزرگواران عزیزان عزیزان یک جا بیاورید که کوروش دم از اهورامزدا زده است مگر نمی گویید منشور حقوق بشر دارد مگر نمی گویید کتیبه دارد در همان بابل مگر این همه آثار تاریخی نیست آثار تاریخی که بت‌های مختلف را کوروش آورده است هیچ حرفی از اهورامزدا درش نیست نمی‌دانم واقعاً فارسی دارم صحبت می کنم خیلی روان دارم صحبت می کنم خیلی صریح دارم صحبت می کنم کوروش حرفی از اهورامزدا نزده است بیاید پاسخ بدهید از کتیبه‌ها از مطالبی که از کوروش باقی مانده است بر اساس باستان شناسی ولی از بت‌های دیگر حرف زده است می آیند می گویند نه داریوش که حالا حرف اول که داریوش است این کوروش است اصلاً فرق دارد خدایانشان عملاً در این سیستم متفاوت می شوند ما توضیح دادیم چیست؟ همان هم فقط اهورا مزدا نیست داریوش هم همانجا که می گوید اهورا مزدا اسم خدایان دیگر را دارد می آورد خسته ما نکنید از گفتن بدیهیات ما خسته نمی شویم می گوییم مستند هم می گوییم و موثر هم می دانیم این گفتند را ذیل آن آمدند گفتند تاکید کردند گفتند که شما امامزاده و حرم می‌پرستید خدا لعنت کند ما اگر بخواهیم امامزاده و حرم را بپرستیم خوب است چی بگویم دیگر حاضر هستید شما هم چنین حرفی را صریح بزنید در مورد آن ادعایی که ما کردیم شما یک ادعایی در مورد ما دارید ما چنین حرفی را می ‌زنیم هر کسی امامزاده بپرستد کافر است مشرک است بت پرست است بدتر از بت پرستی جاهلی امامزاده را اگر کسی بپرستد اما اگر شما بگویید چون می روید زیارت ببینید من گفتم کسانی که می روند سمت مقبره منتسب به کوروش در پاسارگاد را نگویید داستان کوروش پرست نگویید کوروش پرست من این لفظ را به کار نمی ‌برم این علاقه دارد درست یا غلطش علاقه دارد من نمی ‌توانم بگویم این باستان پرستی یا کوروش پرست است صد در صد با این عبارات من مخالف هم و شرعاً باید بتوانم روز قیامت بگویم که چرا من گفتم این کوروش را پرستیده است شما می ‌توانید بیاید شما ولی شما به راحتی می‌ توانید بیاید به ما بگویید که چون شما می‌ روید مثلاً زیارت حرم و در آن زیارت حرم عبادت خدا را به جا می آورید به این راحتی امامزاده پرست می گویید امام پرست ولی ما به شما نمی گوییم کوروش پرست.

 به شما می گوییم شما علاقه دارید شما علاقه دارید به تاریخ کما اینکه ما می رویم آنجا را می ‌بینیم و علاقه داریم به حقایق باز اسمش پرستیدن نیست اگر ادبیات شما به جز اینکه من دارم به شما می گویم ما در ادبیات نمی‌ توانیم صحبت کنیم ما بلد نیستیم بد دهنی کنیم ما بلد نیستیم توهین کنیم در بلد نیستیم بحث‌های علمی را طوری به تمسخر بکشانیم که عقاید و چیزهایی که برای افراد مهم هستند به تمسخر کشیده شود این ما ناتوانیم در اینکه بخواهیم تمسخر کنیم مقدسات دیگران را و خدا را شکر بابت این ناتوانی و موانع اعتقادی که ما در این خصوص داریم و موانع انسانی که ما در این زمینه امامزاده را ما نمی‌پرستیم این دیگر واضح این بدیهی است بسیاری از پدران و مادران شما به زیارت امامزاده‌ها رفتند اگر خودتان هم می‌خواهید بگویید از بدو تولد همان زمانی که به دنیا آمدید قبول نداشتید پدر و مادرتان می توانید بگویید امامزاده پرست این حرف ها را می توانید بزنید می توانید بزنید که دیگر ما حرفی در این زمینه نداریم سوال بعدی شماره استخراج کردیم و خواندم مخالف هم هنوز تماس نگرفت البته حالا این بروز این نوع احساساتی که دارم به خاطر این است که نشان بدهم ما فضا را باز گذاشتیم که مخالف بیاید وگرنه من که لیست سوالات شما را استخراج کردند همکاران بزرگواران در اختیار من قرار دادند و دارم این سوالات را می خوانم و پیش می روم ولی دوست هم دارم که مخالف بیاید با همدیگر صحبت سوال دیگر تاریخ ایران عصر هخامنشی به جز تورات بعد که یعنی کتابی ندارد مورخان معاصر از اواخر عصر قاجار اقدام به نوشتن تاریخ هخامنشیان کردند.

 ببینید از یک زاویه دید که نگاه کنیم با توجه به خلئی که ما در تاریخ کلاسیک داریم از دوره هخامنشیان حرفتان درست است منتها ما اسنادی که برای ما باقی مانده است به نظرم اکتفا می کند برای پی بردن به بسیاری از حقایق همان الواحی که باقی مانده است کتیبه‌هایی که باقی مانده است و در کنارش گزارش های تاریخ کلاسیک که ما داریم می تواند به ما مباحثی که اساسی است و اصولی است برای پی بردن به شاکله اصلی دوره هخامنشیان را برای ما می‌تواند مشخص کند می تواند واضح کند اما این خلا تاریخ نگاری را بله ما داشتیم البته دلایلی هم داشته است یک بخشی هم دلایل ایدئولوژیک بوده است دیگر که نوشتن ها به این صورت وجود نداشته است به هر حال ما آثار غیر مکتوب داریم به هر حال آثار مکتوب باستانی داریم و به هر حال آثار مکتوب کلاسیک داریم که به یک معنا مال ما نیست ولی باز در جغرافیای ما نوشته شده است و می توانیم به آن ها قضاوت کنیم و هم اساس کار را در ذهن خودمان داشته باشیم و بر اساس آن ها کارها را پیش ببریم این سوالات شما سوالات دیگر ذیل این ها بود دیگر خیلی به آن پرداخته بودیم و پاسخ داده بودیم به صورت متمرکز فلذا اگر اجازه بدهید من در این چند دقیقه‌ای که باقی مانده ده سوال من یک اشاره به آن کنم سوال اولمان سه سوال در مورد کوروش زرتشت پرسیدیم زرتشت چه کسی بود چه زمانی بود کجا بود آیا زرتشت ایرانی بود بحث کردیم در موردش اوستا مطالبی را آوردیم که به جغرافیای ایران نمی خورد زرتشت چه زمانی زندگی می کرد این همه اختلاف نظر پیامبر بود یا پیامبر نبود آن چیزی که اعتقاد شیعه است.

 جدا اعتقاد خود زرتشتی در این زمینه قابل جمع نیست و هیچ کدام نمی توانند منطق دیگری را شکست بدهند برای اینکه بخشی از زرتشتی‌ها مصمم هستند و بسیار تاکید می کنند که زرتشت پیامبر الهی بوده است برخی دیگر می آیند می گویند نخیر یک معلم بوده است یک آموزگار بوده است فکر کرده است از فکرش استفاده کرده است یک سری تعالیمی داشته است آمده است آن ها را گفته است مباحثی مانند وحی و این ها را می گویند این برای ادیان ابراهیمی است خود زرتشت است در زمینه برسند سه سوال اینجا سوال بعدی که پرسیدیم گفتیم کوروش خودش می گوید من بت پرست هستم خودش دارد می گوید خودش دارد می گوید من نمی گویم که به من فحش می دهید خودش دارد می گوید چطور می گویید این اهورا مزدا را قبول داشته است و تک خدا را تک خدا بوده است یعنی یگانه پرست بوده است و به این شکل در موردش صحبت می کنیم دروازه دروازه معبد موش خوشو دروازه معبد پارسه اشاره کردیم که بتی در آنجا ساخته شده بوده است که دیگر این نیست چون کوروش وارد بابل شد خدایان بابل این ها بودند پس گفت من این ها را می‌پرستم نه در همین پارسه در ورودی گذاشت این ها جواب ندارد.

 هیچ اثری از آن نداریم که از اهورامزدا دم زده باشد بعد سوال بعدی قبر کوروش در پاسارگاد است از طرفی می گویید کوروش زرتشتی بوده است اوستا می گوید دفن مردگان پتیارگی از جانب اهریمن است و گناه نابخشودنی است چه جوری این ها دو مورد قابل جمع جور در نمی آید این ها دو سوال بعدی ما این بود که خشایار شاه کتیبه ضد دیو دارد می گوید دیوی بوده است و دیو پرستانی بودند و من رفتم این دیوکده بوده است خراب کردم و ویران کردم قبل از خشایارشاه که معلوم است پادشاه چه کسانی بودند را ساخته بوده است و ذیل هم به این سوال اضافه کنم اگر می گویید کوروش که رفت در بابل بت پرستی را دوباره رواج داد به دنبال آزادی بیایند و آزادی عقیده بود یعنی خشایارشاه دنبال آزادی عقیده نبود این سوالی که سخت است پاسخ دادن نسبت به آن برای کسانی که ادعای باطلی مطرح گفتیم رویداد نامه در مورد کوروش می گوید کشتار راه انداختم غارت کردم عملا چون در زمان کوروش این رویداد نامه نوشته شده است و الان در موزه بریتانیا دارد از آن نگهداری کوروش بدون جنگ بابل را فتح کرد کدام بدون جنگ اینکه کتیبه در همان زمان دارد می گوید جنگ‌ها به چه شکل بود و به چه صورت بوده است و توضیح هم دادیم که قضیه چگونه پیش می رفت بر اساس منشور کوروش ادعا می شود مردم بابل زبان آخرین پادشاه آن دوره تمدنی بابل کوروش را پذیرفتند رفتن استقبالش در شهر بابل حالا و چند سال بعد همین ها مرتب دارند پشت سرش هم علیه هخامنشیان قیام می کنند و تعداد بالای از بابلی‌ها کشته می شوند این دوره بین کوروش با دوره داریوش که خوب دوره حکومتی خود پادشاهان هخامنشی بوده است دیگر یعنی کوروش را شما بگیرید بگویید هر دو فرزندش هم اصلا گیریم که در آنجا اصلاً در بابل حکومت سلطنت کرده باشند.

 هم بردیا هم کمبوجیه که البته اینجوری نبود کمبوجی آنجا بوده است در بابل بوده است چطور شد دوره داریوش قیام کردند داریوش آدم بدی بود بردیا کمبوجیه آدم های بدی بودند کوروش بود چگونه آنجا را مدیریت می کردند که به چنین وضعی افتاده است بود یا چهار نفرشان یک طوری رفتار کردند که مردم بابل دیگر حاضر بودند این مدلی کشته شوند ولی زیر بار حکومت هخامنشیان نباشند یا بیایید بگویید نه اصلا همه با هم یعنی مردم بابل اینکه بگوییم رفتند به استقبال پادشاهان هخامنشی دروغ بوده است این ها مجبور شده بودند این پنجاه هزار سربازی که وارد بابل شده بودند زمینه چیده بودند برای استقبال از کوروش بعدش هم مردم هم ناراضی شدند یعنی همه گزینه‌ها همه با هم قابل جمع است به هر حال اعلام رضایت مردم بابل بر اساس منشور کوروش با آن نارضایتی در زمان داریوش و کتیبه بیستم به هیچ عنوان جور در نمی آید.

 باز سوال پرسیده بودید اینکه کتیبه بیستون می گوید یک بخش بزرگی از آریایی ها یعنی سکاها و عیلامیان یا خوزیه اصلا اهورا مزدا را قبول ندارند کسی که اهورا مزدا را قبول ندارد قطعاً زرتشتی نیست دیگر کسی که از اهورا مزدا را قبول دارد ممکن است زرتشتی نباشد در موردش قبلا توضیح دادیم باز هم ارجاع می دهند اما کسی که زرتشتی باشد امکان ندارد اهورا مزدا را قبول نداشته باشد داریوش دارد می گوید یک بخش بزرگی از آریایی‌ها که سکاها بودند و عیلامیان یا خوزیه بر اساس ترجمه ها این اهورا مزدا را قبول نداشتند چه جوری زرتشتی بوده است استقامت کردن روی تفکر عدم پذیرش اهورا و مکتوبات فراوانی از زمان هخامنشیان باقی مانده این همه سند ما آمدیم اینجا خواندیم این همه لوح را به آن اشاره کردیم این همه کتیبه را ما به آن پرداختیم چرا هیچ اسمی از زرتشت نیست و چرا هیچ اسمی از هیچ مطلبی از اوستا و به صورت خاص از بخش گاتهایش نیست بعداً نوشته شده است اما بخش گاتها دیگر زمان کوروش باید آن بخش سروده های زرتشت است دیگر.

 دیگر زرتشت قطعاً قبل از کوروش بوده است چرا هیچی از این نیست چطور زرتشتی بودند این ها هیچی ازش نیست اما اسم بت های دیگری را مرتب آوردند اما تمثال بت موش خوشو بابلی را در دروازه معبده پارسه ساخت این چطوری قابل جمع با آن ادعاهای شما خوب دیدید چقدر وقت دادیم به شما و نیامدید خلاصه فرمودید چقدر به مخالف چند قسمت آن موضوعی که شما رویش تاکید می کردید بحث دربار و زنان هخامنشیان بود این همه قسمت برنامه چندین قسمت برنامه چند ساعت آمدیم اینجا صحبت کردیم خط ها را باز گذاشتیم بیاید با هم صحبت کنیم بیاید مساله که ما گفتیم بپردازید به سوالات ده سوال من هم جواب نمی دهید هفته قبل عرض کردم بیاید حداقل به این موضوعات بپردازیم کتاب یک چیز دیگری شما دارید نشان می دهید این نیست نمی دانم یک چیزی یک بهانه این سکوت تلخ شما نشان دهنده این بود که واقعیت را گفتیم با این حال باز هم البته فرصت است برنامه‌های بعدی اما این موضوع هم بحث زنان هخامنشیان به پایان رسید بدون اینکه جوابی دریافت کنیم از شما بینندگان عزیز ممنون هستم که با ما همراه هستید ممنون هستم که صبوری می کنید ما تاریخ را ورق بزنیم و پیش برویم با همدیگر و مستند این ها را بخواهیم پیش برویم و متشکر هستم از همراهیتان التماس دعا دارم از همه شما خوبان یا علی مدد خدانگهدار.


تاریخ بدون روتوش - مرور کلی بر مبحث حرمسرا هخامنشیان و جایگاه زنان و خواجگان در دربار هخامنشی + پاسخ به سوالات مخاطبین>

زنان در ایران باستان دین هخامنشیان محمود طلوعی هایده مشایخ مقبره کوروش پاسارگاد زنان هخامنشی خواجه هخامنشی داریوش کتیبه بیستون