سایر قسمت ها
مقامات، جایگاه و سیره عبادی حضرت معصومه سلام الله علیها آیت الله حسینی قزوینی

قسمت صد و بیست و هشتم برنامه اخلاق علوی سیره مهدوی با کارشناسی آیت الله حسینی قزوینی و اجرای آقای صفایی


دیگر قسمت ها

 ابِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيمِ

برنامه اخلاق علوی و سیره مهدوی – 10 07 1404 (قسمت صد و بیست و هشتم)

عنوان برنامه: مقامات، جایگاه و سیره عبادی حضرت معصومه (سلام الله علیها)

کلیدواژه: اخلاق علوی سیره مهدوی؛ حضرت معصومه؛ سیره عبادی؛ قم؛ اشعریون؛ شهادت؛ ساوه؛ دعا؛ یاد خدا؛ امام زمان عج؛ آیت الله کشمیری؛ دعای استغفار!

استاد: حضرت آیت الله حسینی قزوینی

مجری: آقای سید محمد صفایی

مجری:

بِسْمِ اللهِ الرَّحْمنِ الرَّحِیمِ وَبِهِ نَسْتَعين اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِه‏ مُحَمَّد وَ عَجِّلْ فَرَجَهُم وَاحْشُرْنَا مَعَهُمْ والْعَنْ اَعْدائَهُمْ السَّلامُ عَلَیْکِ یَا بِنْتَ وَلِیِّ اللهِ، السَّلامُ عَلَیْکِ یَا أُخْتَ وَلِیِّ اللهِ، السَّلامُ عَلَیْکِ یَا عَمَّهَ وَلِیِّ اللهِ، السَّلامُ عَلَیْکِ یَا بِنْتَ مُوسَى بْنِ جَعْفَرٍ وَرَحْمَهُ اللهِ وَبَرَکاتُهُ!

سلام علیکم خدمت شما بینندگان، عزیز و ارجمند عاشقان و والیان حضرات آل الله، (صلوات الله اجمعین»، در اقصی نقاط جهان!

در شب جمعه که مصادف با شب شهادت حضرت فاطمه معصومه (سلام الله عیها) کریمه اهل بیت (علیهم السلام) شده با برنامه «اخلاق علوی و سیره مهدوی» از شهر مقدس «قم» شبکه جهانی حضرت ولی عصر (عج الله تعالی فرجه الشریف) و جوار کریمه اهل بیت حضرت فاطمه معصومه (سلام الله علیها) در خدمت شما و در خدمت کارشناس ارجمند حضرت آیت الله دکتر «حسینی قزوینی» خواهیم بود و ساعتی را در خدمت حضرت ایشان خواهیم بود در مورد حضرت فاطمه معصومه (سلام الله علیها) گفتگو خواهیم کرد و هم ان شاء الله موضوع اصلی برنامه را خواهیم داشت حضرت استاد سلام علیکم و عرض تسلیت به مناسبت وفات حضرت معصومه (سلام الله علیها)

حضرت آیت الله حسینی قزوینی:

سلام علیکم و رحمة الله و برکاته

السَّلَامُ عَلَيْكَ يَا بَقِيَّةَ اللَّهِ فِي أَرْضِه،‏ السَّلَامُ عَلَيْكَ يَا مِيثَاقَ اللَّهِ الَّذِي أَخَذَهُ وَ وَكَّدَهُ- ِ السَّلَامُ عَلَيْكَ يَا حُجَّةَ اللَّهِ وَ دَلِيلَ إِرَادَتِه‏، السَّلَامُ عَلَيْكَ يَا وَعْدَ اللَّهِ الَّذِي ضَمِنَه‏، السَّلَامُ عَلَيْكَ يَا صَاحِبَ الْمَرْأَى وَ الْمَسْمَع‏ فَمَا شَيْ‏ءٌ مِنَّا إِلَّا وَ أَنْتُمْ لَهُ السَّبَبُ وَ إِلَيْهِ السَّبِيل.

خدمت بینندگان عزیز و گرامی خالصانه ترین سلامم را تقدیم می کنم موفقیت روز افزون برای همه گرامیان را از خدای منان خواهانم!

فرا رسیدن وفات یا به تعبیر بهتر، شهادت فاطمه معصومه کریمه اهل بیت را به پیشگاه مقدس مولای مان بقیة الله الاعظم (ارواحنا لتراب مقدمه الفداء) و همه علاقمندان به اهل بیت عصمت و طهارت و شما بینندگان عزیز و گرامی تسلیت و تعزیت عرض می کنم.

خدا را سوگند می دهیم به کریمه اهل بیت فرج مولای ما را کرم کند هر چه سریع تر نزدیک و ما را از یاران با وفا، سربازان مخلص و شهدای رکابش قرار بدهد ان شاء الله؛ طبق برنامه همیشگی مان آغاز عرائض مان را با یادی از صدیقه طاهره (سلام الله علیها) آغاز می کنیم شعری است مرحوم آیت الله العظمی «کمپانی» دارد شعر خیلی جانسوزی است

سینه ای کز معرفت گنجینه اسرار ربود * کِی سزاوار فشار آن در و دیوار بود

آن که کردی ماه تابان پیش او پهلو تهی * از کجا پهلوی او را تاب آن آزار بود

صورتش نیلی شد از سیلی چسان سیل سیاه * روی گردان زین مصیبت تا قیامت تار بود!

با توجه به این که امشب و فردا متعلق به کریمه اهل بیت فاطمه معصومه (سلام الله علیها) هست یادی هم از این بی بی کرده باشیم یا فاطمة معصومه تو را به خانه «موسی ابن خزرج» آوردند به بند ناقه تو دست دسته چنگ زدند با احترام آوردند در خیابان «چهار مردان» فعلی «بیت النور» نهایت احترام را بی بی مردم «قم» در حق تو کردند. ولی:

به محمل زینب ز بام سنگ زدند * قسم به عزت تو ای به مقدم تو درود

که جای عمه سادات در خرابه نبود * به سوی عمه تو شامیان چون رو کردند

به جای گل سر نی هجده سر آوردند * به اجر این همه عرض ادب کرامت کن

به روز حشر تو از اهل قم بلکه از همه شیعیان شفاعت کن

می گویند کسی مرحوم «میرزای قمی» از مراجع بزرگ را در خواب دید عرض کرد فردای قیامت فاطمه معصومه از مردم «قم» شفاعت می کند؟ ایشان ناراحت شد گفت این چه حرفی است دارید می زنید؟ شفاعت مردم «قم» از دست من ساخته است فاطمه معصومه از همه شیعیان فردای قیامت شفاعت می کند. امیدواریم که ان شاء الله این کریمه اهل بیت نه تنها ما می گوییم «يَا فَاطِمَةُ اشْفَعِي لِي فِي الْجَنَّة»

«اشْفَعِي لِي فِي الْجَنَّة» یک دفعه این است که بگوییم ما را شفاعت کن وارد بهشت کن یا نه بهترین معنایش این است بی بی در درجات بهشت ما را شفاعت کن، ما در بهشت به شفاعت خودت به بالاترین مرتبه ای که جوار اهل بیت عصمت و طهارت هست برسان.

امیدواریم که ان شاء الله این بی بی دو عالم گوشه چشمی هم به همه ما و بینندگان عزیز ما کرده باشد.

مجری:

احسنتم، طیب الله انفاسکم گفت که:

با روی سیاه و بار سنگین گناه * با خجلت و شرمساری و حال تباه

در حریم معصومه گزیدیم پناه * یا فاطمة اشفعی لنا عند الله

به امید شفاعت حضرت ایشان در بهشت؛ حضرت استاد دوست داریم در این برنامه هم مزین و متبرک کنیم برنامه را با ذکر فضائل و کرامات ایشان برای این که بیشتر آشنا بشویم و دل هایمان آماده تر بشود اگر ان شاء الله برای زیارت مشرف شدیم با معرفت تر بتوانیم زیارت این بی بی را انجام بدهیم.

حضرت آیت الله حسینی قزوینی:

أَعُوذُ بِاللَّهِ مِنَ الشَّيْطَانِ الرَّجِيم‏، بِسْمِ اللهِ الرَّحْمنِ الرَّحِیمِ وَبِهِ نَسْتَعين وَهُوَ خَيرُ نَاصِرٍ وَ مُعِينْ الْحَمْدُلِلَّه ‏وَ الصَّلَاةِ عَلَى رَسُولِ اللَّهِ وَعلَیٰ آلِهِ آل الله لَا سِيَّمَا علَیٰ مَوْلانَا بَقِيَّةَ اللَّه‏ وَ الّلعنُ الدّائمُ‏ علَیٰ أَعْدائِهِمْ أعداءَ الله إلىٰ يَوم لِقَاءَ اللّه، وَأُفَوِّضُ أَمْرِي إِلَى اللَّهِ إِنَّ اللَّهَ بَصِيرٌ بِالْعِبَادِ، حَسْبُنَا اللَّهُ وَنِعْمَ الْوَكِيلُ، نِعْمَ الْمَوْلَى وَنِعْمَ النَّصِيرُ

در رابطه با فضیلت فاطمه معصومه (سلام الله علیها) سخن خیلی زیاد هست بهترین نکته همان فرمایش آیت الله العظمی «نجفی مرعشی» است. پدر بزرگوارشان به رسول اکرم متوسل می شوند آن طور شنیدم ایشان فرمودند پدرم رسول اکرم را در خواب دید ولی در بعضی از جاها و «سایت حرم حضرت معصومه» هم نوشتند آقا امام صادق و امام باقر، بعضی دارند امیر المؤمنین را در خواب دید «کلُهُم نورٌ واحد» هیچ فرقی نمی کند.

عرضه داشت آقا جان می خواهم بدانم قبر حضرت زهرا کجا است؟ می خواهم به آن جا بروم حضرت را زیارت کنم نمی دانیم در «بقیع»، منزل شان، بین محراب و منبر است؟

حضرت پاسخ دادند حکمت الهی به این تعلق گرفت تا ظهور حضرت مهدی قبر دخترم زهرا آشکار نشود. بعد می گوید پدرم گریه کرد گفت آقا جان پس ما محروم از زیارت قبر حضرت زهرا هستیم؟

فرمودند خدا تمام فضائل، آثار و برکت زیارت حضرت زهرا را به زیارت دخترم فاطمه معصومه در «قم» قرار داده است؛ یعنی زیارت حضرت معصومه (سلام الله علیها) معادل زیارت صدیقه طاهره فاطمه زهرا (سلام الله علیها) است.

روایات زیاد است ان شاء الله فردا در ویژه برنامه حضرت معصومه این مطالب را مطرح می کنند.

مرحوم «علامه مجلسی» در «بحار الانورا»، جلد 57 از مرحوم «قاضی نور الله شوشتری» از امام صادق (سلام الله علیه) یعنی در حقیقت نزدیک به چهل و پنج سال قبل از ولادت حضرت معصومه این روایت از زبان امام صادق صادر شده است خیلی جالب است.

چون آن چه که مشهور است حضرت فاطمه معصومه سال 128 هجری به دنیا آمد سال 173 هجری دهم ربیع الثانی از دنیا رفتند مجموعاً 45 سال می شود. چهل و پنج سال قبل حضرت صادق (علیه السلام) فرمود: «إِنَّ لِلَّهِ حَرَماً وَ هُوَ مَكَّةُ»

«أَقُولُ وَ رَوَى الْقَاضِي نُورُ اللَّهِ التُّسْتَرِيُّ قَدَّسَ اللَّهُ رُوحَهُ فِي كِتَابِ مَجَالِسِ الْمُؤْمِنِينَ عَنِ الصَّادِقِ (علیه السلام) أَنَّهُ قَالَ: إِنَّ لِلَّهِ حَرَماً وَ هُوَ مَكَّةُ أَلَا إِنَّ لِرَسُولِ اللَّهِ حَرَماً وَ هُوَ الْمَدِينَةُ أَلَا وَ إِنَّ لِأَمِيرِ الْمُؤْمِنِينَ حَرَماً وَ هُوَ الْكُوفَةُ أَلَا وَ إِنَّ قُمَّ الْكُوفَةُ الصَّغِيرَةُ أَلَا إِنَّ لِلْجَنَّةِ ثَمَانِيَةَ أَبْوَابٍ ثَلَاثَةٌ مِنْهَا إِلَى قُمَّ تُقْبَضُ فِيهَا امْرَأَةٌ مِنْ وُلْدِي اسْمُهَا فَاطِمَةُ بِنْتُ مُوسَى وَ تُدْخَلُ بِشَفَاعَتِهَا شِيعَتِي الْجَنَّةَ بِأَجْمَعِهِمْ.»

بحار الأنوارالجامعة لدرر أخبار الأئمة الأطهار (ط - بيروت)؛ نویسنده: مجلسى، محمد باقر بن محمد تقى، ناشر: دار إحياء التراث العربي، محقق/ مصحح: جمعی از محققان، ج57، ص228، ح59

خدا حرمی دارد «مکه» است پیغمبر حرمی دارد «مدینه» است امیر المؤمنین حرمی دارد «کوفه» است. در بعضی از جاها دارد ما اهل بیت هم حرمی داریم «قم» است بهشت هشت در دارد سه تای از آن ها از «قم» باز می شود.

«تُقْبَضُ فِيهَا امْرَأَةٌ مِنْ وُلْدِي اسْمُهَا فَاطِمَة بِنْتُ مُوسَى‏»؛ در آن جا دفن می شود دختری از فرزندان من اسم او فاطمه دختر موسی است؛«وَ تُدْخَلُ بِشَفَاعَتِهَا شِيعَتِي الْجَنَّةَ بِأَجْمَعِهِمْ»؛ با شفاعت فاطمه معصومه دخترم، ‌شیعیان ما دسته جمعی مورد شفاعت قرا می گیرند و وارد بهشت می شوند.

در این زمینه روایات زیاد داریم خیلی طول نمی دهم ان شاء الله فردا ویژه برنامه هست از حضرت رضا روایت داریم از امام جواد روایت داریم بر این که:

«أَنَّ زِيَارَتَهَا تُعَادِلُ الْجَنَّة»

مستدرك الوسائل و مستنبط المسائل؛ نورى، حسين بن محمد تقى، محقق/ مصحح و ناشر: مؤسسة آل البيت عليهم السلام، ج‏10، ص368

زیارت حضرت معصومه معادل بهشت است روایت امام صادق (سلام الله علیه) است. امام رضا فرمود:

«من زار معصومة بقم کمن زارني»

آن های که واقعاً فرصت ندارند به زیارت امام رضا بروند امام رضا فرمود کسی فاطمه معصومه را در «قم» زیارت کند گویا منِ امام رضا را زیارت کرده است.

در رابطه با کرامات حضرت البته در ذهنم است سال 74- 75 کتاب «کریمه اهل بیت» جناب آقای «مهدی پور» جمع آوری کرده بودند ما هم کمک شان کردیم در مؤسسه تایپ و صفحه بندی شد.

چند نمونه می آورم قلب عزیزان مان نرم شود موقع رفتن زیارت به حرم حضرت معصومه مقداری با معرفت کامل بروند. یکی از کراماتی که در «سایت مقدسه حضرت معصومه» آمده است و این قضیه در بعضی از روزنامه ها آمد. «مجله زن روز» 27/ 12/ 62 هم این قضیه را مفصل نقل کرده است یعنی قضیه، قضیه ای است که در عصر خودش مثل توپ صدا کرد.

فاطمه معصومه نه تنها شیعیان بلکه غیر شیعه و غیر مسلمان را مورد شفاعت قرار می دهد.

 خانمی به نام «نانسی» زن «مسیحی» اهل «تهران»‌ می گوید ازدواج کردم پانزده روز بیشتر از ازدواجم نگذشته بود پدر و مادر همسرم در تصادف کشته شدند. سه فرزند به نام های «آلبرت، اِدید، ‌آلبرتین» مسئولیت تربیت این سه فرزند به عهده من بود.

تا این که بزرگ شدند و ازدواج کردند برادر شوهرم «آلبرت» آماده دانشگاه رفتن می شد همسرم، برادری به نام «رامان» داشت گم شده بود یک دفعه پیدا شد با سه فرزندش نزدیک منزل ما «تهران» منزلی گرفتند به «شمال» رفتند وسایل شان را بیاورند. در راه تصادف کردند زن و شوهر هر دو از دنیا رفتند.

دو فرزند از آن ها باقی ماند تربیت آن ها هم به عهده من شد گفت خیلی سختی کشیدم بزرگ کردن پنج تا بچه آن هم بچه خود آدم نباشد خیلی سخت است. گفت به بیماری لا علاجی در قسمت پایم گرفتار شدم ابتدای پاهایم شروع به درد کرد بعد سیاه شد هر چه دکتر رفتم عاقبت دکترها گفتند باید پاهایت را قطع کنم هیچ راهی غیر از قطع پایت نیست.

تمام دنیا جلوی چشمم سیاه شد گفت خوابی دیدم احساس کردم خانم خیلی نورانی من را مورد لطف قرار داد این خواب را برای همسایه ام نقل کردم مشخصات خواب را گفتم گفت به خدا قسم این خانمی که به خوابت آمد حضرت معصومه است. علاج تو به دست این بانو است می گفت حرفش آن چنان امید و شوق در من ایجاد کرد فردا آن روز به همسرم گفت باید به «قم» برویم.

به سمت «قم» حرکت کردیم هر چه به «قم» نزدیک می شدیم عشق سوزان دل من بیشتر می شد

وعده دیدار هر چه نزدیک تر شود * آتش عشق سوزان تر شود

وارد حرم شدیم شب تا صبح در حرم گریه زاری می کردم عشقی از حضرت معصومه برایم ایجاد شده بود قابل وصف نبود. با این که شرح حالش را نه دیده بودم و نه شنیده بودم فقط یک خواب دیدم در حرم خیلی گریه کردم خوابم برد در خواب دیدم وارد حرم حضرت معصومه شدم همان خانمی که در خواب دیدم آمد و چادرش را به پاهایم کشید دست هم نزد.

گفت از خواب بیدار شدم دیدم پاهایم درد داشت درد ندارد تکان دادم بلند شدم راه رفتم گفتم خدایا کدام پایم بود دیدم گویا اصلاً اثری از درد و سیاهی در پایم نبود. گفت به «تهران» بر گشتیم تصمیم گرفتم برای جبران محبت حضرت معصومه ماهی یک مرتبه به «قم» بیایم. بعد از مدتی با همسایه هایم آشنا شدم نامم را عوض کردم «سمیه» گذاشتم و شیعه شدم.

دوستان می توانند «کرامات معصومیه»، صفحه 118؛ «مجله زن روز» 27/ 12/ 62 و سایت حرم حضرت معصومه مراجعه کنند.

نکته دیگر خیلی برایم جالب بود در سایت «آستان مقدسه حضرت معصومه» است. از حجة الاسلام حاج آقای «ابن الرضا» از حاج آقای «کشفی» از خدمتگزاران حرم حضرت معصومه بودند می گفت در ایام «جنگ تحمیلی» تعدادی از اسرای «عراقی» معمولاً حرم می آوردند زیارت می کردند هدف این بود که اصلاح بشوند.

گفت یکی از اسرا در حرم ناگهان خانمی را دید جیغ عجیبی کشید که توجه همه را به خود جلب کرد دیدیم این خانم هم شروع کرد جیغ کشیدن. معلوم شد از شیعیان «عراق» هست به زور به جبهه آمد و اسیر شد پدر و مادرش هم نتوانستند بمانند به «ایران» آمدند. مادرش چند شبی به حرم حضرت معصومه می آمد می گفت بی بی خبر از فرزندم ندارم.

شب دوم یا سوم داشتم ناله می کردم یک دفعه دیدم جیغی از طرف اسرا شنیدم نگاه کردم دیدم فرزندم است!

دوستان عزیز مقداری معرفت مان را به حضرت معصومه بیشتر کنیم مسئولین نظام طوری ترتیب دادند این جوان را ‌آزاد کردند و تحویل مادرش دادند قضیه تمام شد.

 در «قم» آقای به نام «حسین آهنچی» زندگی می کرد کارگر بود وضع زندگیش خیلی خراب بود. سر میدان می رفت بعضی روزها کار بود می رفت بعضی روزها کار نبود ظهر با دست خالی به خانه می رفت.

می گفت خدایا این طوری نمی شود روزی به «مسجد امام» نزدیک بازار رفت آقایی بالای منبر در رابطه با فضیلت وقف صحبت می کرد می گفت مادامی که این وقف هست تا قیامت ثواب به شخص وقف کننده می رسد.

گفت دلم خیلی شکست بیرون آمدم چشمم به حرم حضرت معصومه (سلام الله علیه) افتاد گفتم بی بی این همه فضیلت برای وقف است نمی توانم نان خالی برای خانواده ام ببرم ولی شما کریم اهل بیت هستی خیلی دوست دارم دستم باز شود کاری کنم بعد از من ثوابش به من برسد.

 چند روزی گذشت دیدم وضع زندگیم خیلی به هم ریخته است شنیده بودم در «بنادر جنوب» کار هست و پول خوبی به کارگر می دهند. از خانواده ام خداحافظی کردم گفتم آن جا می روم اگر وضعم خوب شد شما را هم می برم آن جا رفتیم کارگری بود ولی آن طور که شنیده بودیم نبود.

 خیلی ناراحت بودم روزی کنار خیابانی نزدیک بندر نشسته بودم سرم را روی زانویم گذاشته بودم آقای محترم آمد سلام کرد جوابش را دادم گفت شنیدم کارگرهای بندر درآمد خوبی دارند.

یک کشتی آهن آمد می خواهم بخرم می آیید با هم شریک بشویم؟ با خودم گفتم در خرج شبم معطل ماندم بی اختیار گفتم باشد، رفتیم گفتم این بنده خدا اگر بفهمد آهی در بساط ندارم چه کار کنم؟ صحبت کردیم می رفتیم که پول صاحب کشتی را بدهیم گفتم خدایا به خودت واگذار کردم چیزی ندارم آبرویم را نبر.

در راه بر گشت آقای کت و شلوار پوشی آمد سلام کرد گفت بار کشتی آهن مال شما است؟ گفتیم بله گفت همین جا این بار را از شما می خرم گفت بدون این که پولی بار آهن بدهیم بار را فروختیم سود خیلی هنگفتی کردیم در خواب نمی دیدم. سود را گرفتم به «قم» آمدم مستقیم حرم حضرت معصومه رفتم گفتم بی بی می زنی خوب می زنی کارت، کارت شاهانه است تشکر کردم بیرون آمدم.

گفتم قولی به حضرت معصومه داده بودم در فکر بودم دیدم مردمی که از آن طرف رودخانه می خواهند طرف حرم بیایند خیلی در فشار هستند بعضی وقت آب هست نردبانی و ... می گذارند می آیند. تصمیم گرفتم این جا پلی درست کردم سی نفر کارگر لازم داشتم دویست نفر ثبت نام کرد گفتم خدایا چه کار کنم؟ صد و هفتاد نفر را باید جواب بدهم این ها هم مثل من همان گرفتاری دارند بر خدا توکل کردم حضرت معصومه به ما کرم می کند.

پل را ساختیم پل به نام ایشان نام گرفت «حاج حسین آهنچی» به «مکه» رفت.

خلاصه:

به ذره گر نظر لطف بو تراب کند * به آسمان رود و کار آفتاب کند

فضه این ها کوه مس را طلا کند، فاطمه معصومه که جای خود دارد!

لذا عزیزان ان شاء الله دقت بیشتری داشته باشند بتوانیم از فیوضاتی که اهل بیت دارند حداکثر استفاده را ببریم.

 آیت الله العظمی «کمپانی» در رابطه با حضرت زهرا (سلام الله علیها) شعری دارد می گوید:

لوح قدر بدست او، کلک قضا بشست او

تا که مشیت الهیه چه افتضا کند

در جبروت حکمران، در ملکوت قهرمان

در نشئات کن فکان حکم بما تشاء کند

عصمت او حجاب او، عفت او نقاب او

سرّ قَدَم، حدیث از آن ستر و از آن حیا کند

نفخه قدس بوى، او جذبه انس خوى او

منطق او، خبر ز لا ینطِقُ عَن هَوى کند

قبله خلق روى او، کعبه عشق کوى او

چشم امید سوى او، تا به که اعتنا کند

بَهرِ کنیزیش بُوَد زهره کمینه مشترى

چشمه خور شود، اگر چشم سوى سُها کند

(کلمه «مفتقر» تلخیص آیت الله «کمپانی» بود)

مفتقرا متاب رو از در او به هیچ سو

زانکه مس وجود را، فِضِّه‌ی او طلا کند

مجری:

چه برسد به نواده او حضرت فاطمه معصومه

حضرت آیت الله حسینی قزوینی:

دختر حضرت زهرا، فاطمه معصومه گفتیم این هم هدیه ای باشد به پیشگاه فاطمه معصومه ما را هم جزو ذاکرین خودشان قرار بدهند گوشه چشمی به ما کنند یک کلمه از این عرائض ما مقبول حضرت معصومه باشد کلاه مان را به آسمان پرت می کنیم. دوستانی که حال پیدا کردند زیارت با معرفت ما را هم دعا کنند.

مجری:

احسنتم، ما هم از حضرتعالی قول می‌گیریم که بینندگان عزیز قول بدهیم در اولین فرصت که به زیارت مشرف شدید و همه ما مشرف شدیم ان شاءالله نائب الزیاره همه بینندگان عزیز باشیم! عزیزان در اقصی نقاط هستند و ممکن است زیارت حضوری دسترسی نداشته باشند و برای شان مشکل باشد.

(میان برنامه)

مجری:

آن قبر که در مدینه شد گم * پیدا شده در مدینه قم!

استاد گرامی سوالات را مطرح می کنم، در جلسه گذشته یک دعایی را از امیر المؤمنین (علیه السلام) وعده داده بودید فرمودید بعضی شعر دو بیتی «بابا طاهر» را در قنوت نماز می خوانند فرمودید چه بهتر دعای امیر المؤمنین باشد این دعا را هم بفرمایید

حضرت آیت الله حسینی قزوینی:

مرحوم «قاضی» یا شخص دیگری می گفت در قنوت نمازشان شعر «بابا طاهر» را همیشه زمزمه می کردند

خدایا از آن روزی که ما را آفریدی * به غیر از معصیت چیزی ندیدی

خداوندا به حق هشت و چارت

یعنی چهارده معصوم و دوازده امام

خداوند به حق هشت و چارت * ز ما بگذر شتر دیدی ندیدی!

در نافله داشتم می خواندم گفتم ای کاش جمله ای از اهل بیت بود به جای این که کلام «بابا طاهر» را در قنوت مان بگوییم کلام اهل بیت را بگوییم. خدا را شاهد می گیریم شاید یکی، دو روز بیشتر نگذشته بود داشتم دنبال مطلبی می گشتم به جمله حضرت امیر بر خوردم

«إِلَهِي إِنْ طَالَ فِي عِصْيَانِكَ عُمُرِي وَ عَظُمَ فِي الصُّحُفِ ذَنْبِي فَمَا أَنَا مُؤَمِّلٌ غَيْرَ غُفْرَانِكَ وَ لَا أَنَا بِرَاجٍ غَيْرَ رِضْوَانِكَ»

خدایا اگر در عصیان تو، عمر طولانی من سپری شد همان عبارت «بابا طاهر» خدایا «إِلَهِي إِنْ طَالَ فِي عِصْيَانِكَ عُمُرِي» اگر عمر طولانیم در معصیت سپری شد

«وَ عَظُمَ فِي الصُّحُفِ ذَنْبِي» پرونده ام پر از گناه شد «فَمَا أَنَا مُؤَمِّلٌ غَيْرَ غُفْرَانِكَ»؛ خدایا من جز به لطف بی کران، غفران و مغفرت بی کران تو امیدی ندارم. «وَ لَا أَنَا بِرَاجٍ غَيْرَ رِضْوَانِكَ»؛ خدایا غیر از رضایت تو آرزویی ندارم.

 بعد این تعبیر را دارد:

«إِلَهِي أُفَكِّرُ فِي عَفْوِكَ فَتَهُونُ عَلَيَّ خَطِيئَتِي»

خدایا در عفو و کَرَمت فکر می کنم گناهانم در نظرم خیلی آسان می شود غصه گناهانم را نمی خورم.

«ثُمَّ أَذْكُرُ الْعَظِيمَ مِنْ أَخْذِكَ»

خدایا این که فردای قیامت گنه کاران را می گیری

(خُذُوهُ فَغُلُّوهُ؛ ثُمَّ الْجَحِيمَ صَلُّوهُ؛ ثُمَّ فِي سِلْسِلَةٍ ذَرْعُهَا سَبْعُونَ ذِرَاعًا فَاسْلُكُوهُ)

او را بگيريد و دربند و زنجيرش کنيد، سپس او را در دوزخ بيفکنيد، بعد او را به زنجيري که هفتاد ذراع است ببنديد!

سوره الحاقه (69): آیات 30، 31، 32

گنه کارها را بگیرید در زنجیرهای هفتاد متری آتشین به زنجیر بکشید. وقتی به اخذ تو، گنه کاران را بگیرند به جهنم می برند فکر می‌کنم

«فَتَعْظُمُ عَلَيَّ بَلِيَّتِي»

خدایا قلبم درد آور می شود سینه ام گرفته می شود

«ثُمَّ قَالَ آهِ إِنْ أَنَا قَرَأْتُ فِي الصُّحُفِ سَيِّئَةً أَنَا نَاسِيهَا»

خدایا اگر منِ علی فردای قیامت پرونده ام را بخوانند گناهانی که فراموش کرده بودم ببینم آن جا همه را نوشتی!

«ثُمَّ أَذْكُرُ الْعَظِيمَ مِنْ أَخْذِكَ وَ أَنْتَ مُحْصِيهَا فَتَقُولُ خُذُوهُ»

 وقتی گناهانم را می بینم صدا می آید او را بگیرید!

«فَيَا لَهُ مِنْ مَأْخُوذٍ لَا تُنْجِيهِ عَشِيرَتُهُ»

خدایا اگر من را بگیرند به طرف آتش ببرند بستگانم نمی توانند به دادم برسند

«‌وَ لَا تَنْفَعُهُ قَبِيلَتُهُ يَرْحَمُهُ الْمَلَأُ إِذَا أُذِّنَ فِيهِ بِالنِّدَاءِ ثُمَّ قَالَ»

خویشاوندانم نفعی برایم ندارند. وقتی به این جا می رسد:

«آهِ مِنْ نَارٍ تُنْضِجُ الْأَكْبَادَ وَ الْكُلَى»

ای وای خدا از آتشی که درون انسان جگر و کبدش را می سوزاند.

«آهِ مِنْ نَارٍ نَزَّاعَةٍ لِلشَّوَى...‏»

خدایا آه از آن آتشی که پوست دست، پا و سر را می کند.

«آهِ مِنْ غَمْرَةٍ مِنْ مُلْهَبَاتِ لَظَى‏»

آه خدایا از آن آتشی که شعله های فراوان و سوزانش انسان را به آتش می کشد.

 این قضیه مال «ابو درداء» است می گوید در نخلستان دیدم امیر المؤمنین دارد این طور ناله می زند و گریه می کند خیلی زیاد گریه کرد دیدم دیگر صدای علی نیامد نزدیک شدم دیدم علی ابن ابی طالب مثل چوب خشکیده افتاده است گفتم (إِنَّا لِلَّهِ وَإِنَّا إِلَيهِ رَاجِعُونَ)

 

(إِنَّا لِلَّهِ وَإِنَّا إِلَيهِ رَاجِعُونَ)

ما از آن خدائيم؛ و به سوی او باز می ‌گرديم!

سوره بقره (2): آیه 156

دوان دوان به خانه حضرت رفتم به حضرت زهرا گفتم زهرا جان، همسرتان علی جان داد، بفرستید جنازه اش را بیاورند حضرت فرمود چه دیدی؟ گفتم ناله و گریه می کرد از عذاب خدا ضجه می کرد مثل چوب خشکیده افتاد. زهرا مرضیه گفت «ابو درداء» این حال هر شب علی است حضرت زهرا یا «ابو درداء» می گوید به صورت امیر المؤمنین آب پاشیدم به هوش آمد.

وقتی من را دید دارم گریه می کنم فرمود «ابو درداء» چرا گریه می کنی؟ گفتم آقا جان وقتی شما دارید این طوری می گویید ما چه کار کنیم؟ شما این طور از عذاب خدا و آتش جهنم گریه می کنید به طوری که می افتید غش می کنید مثل خشکیده می شوید ما فردای قیامت چه کار کنیم؟

گفت «ابو درداء» شاید روزی ببینی منِ علی را به طرف حساب ببرند و آن جایی است که مجرمین را با آتش های سوزان عذاب می کنند.

«وَ احْتَوَشَتْنِي مَلَائِكَةٌ غِلَاظٌ وَ زَبَانِيَةٌ فِظَاظ»

الأمالي (للصدوق)؛ ابن بابويه، محمد بن على، محقق/ مصحح: ندارد. ناشر: كتابچى، ص78

آن روزی که در محضر خدا قرار بگیرم از دست بستگانم کاری ساخته نیست تمام مردم بخواهند به منِ علی رحم کنند هیچ فایده ای ندارد.

بعد یک جمله ای هم دارد می گوید خدایا می ترسم فردای قیامت بگویند گنه کارها جدا بشوند می ترسم منِ علی در صف گنه کارها باشم خطاب بیاید دروغگویان جدا شوند می ترسم منِ علی در صف دروغگوها جدا شوم.

خدایا اگر خطاب بیاید اهل غیبت جدا شوند می ترسم در صف اهل غیبت جدا شوم خطاب بیاید خائنین جدا شوند می ترسم در صف خائنین باشم.

 عبارت های حضرت امیر دارد تکه های که واقعاً قلب آدم به درد می آید این که ماها همچنین حالی نداریم راحت تا صبح می خوابیم عین خیال مان نیست نزدیک طلوع آفتاب یک نماز صبح لب طلایی می خوانیم از اول و آخر نماز حواس مان نیست. علی هم فردای قیامت می خواهد در محضر حق بیاید ما هم می خواهیم آن جا برویم!

 روایت داریم:

«العلي میزان الله»

میزان الهی علی ابن ابی طالب است.

 دوستان عزیز شما را به علی تلاش کنید از خدا بخواهید توفیقی بدهد نیم ساعت، یک ساعت قبل از اذان صبح بیدار شوید اولیاء خدا معمولاً زمستان ها سه ساعت قبل از اذان بلند می شوند تابستان یک ساعت و نیم.

بنده با مرحوم آیت الله «محسنی ملایری» نزدیک به ده، دوازده سال مرتبط بودیم بعضی وقت ایشان همراه همسر بزرگوارشان منزل ما می ‌آمد یک هفته، ده روز می ماند. خیلی با ما مأنوس بود حتی به من گفت بعضی از آقایان علما و مراجع می گویند یک دفعه برای ناهار و شام دعوت می کنیم نمی آیید به خانه آقای «قزوینی»‌ می روید یک هفته می مانید.

 گفتم خانه آقای «قزوینی» خیلی آرامش دارد من هم واقعاً به ایشان عشق داشتم. ایشان 103 یا 104 سال داشت حساب کنید یک پیر مردی بیش از صد سال هر شب تابستان و زمستان دو، سه ساعت قبل از اذان صبح بیدار باشد.

شب بعضی وقت ها زود می خوابید بعضی وقت ها دیر می خوابید چون بعضی وقت ها سفری و ... پیش می آمد دو، سه ساعت قبل از اذان بیدار بود نماز می خواند، عبادت می کرد و دعا می خواند آدم فقط می خواست تماشا کند این های که ما دیدیم.

 مرحوم آقای «کشمیری (رضوان الله تعالی علیه)»، جناب آقای «شیخ جعفر مجتهدی» این های که توفیق داشتیم از نزدیک دیدیم همه اهل تهجد بودند دو، سه ساعت قبل از اذان صبح تابستان و زمستان بیدار می شدند.

به قول «حافظ» می گوید آن چه به ما دادند:

هر گنجِ سعادت که خدا داد به حافظ * از یُمنِ دعایِ شب و وِردِ سَحَری بود

 از یُمن دعا و وِردی سحری بود!

همه می رویم این جا قطعاً نمی مانیم ولی خوشا به حال آن های که سبک بال می روند، وقتی چشم شان به حضرت امیر می افتد حضرت امیر، امام حسین، حضرت زهرا لبخند می زند. بدا به حال آن های که هنگام جان دادن وقتی چشم شان به حضرت امیر می افتد از شرمندگی سرشان را پایین می اندازند!

مجری:

خیلی متشکرم حضرت استاد استفاده کردیم، بحثی از جلسه گذشته باقی مانده بود در رابطه با ارتباط حوادث زندگی و اعمال انسان اگر این بحث را در چند دقیقه تکمیل بفرمایید ممنون می شوم.

حضرت آیت الله حسینی قزوینی:

عرض کردیم تمام حوادثی که در زندگی برایمان می افتد چه خوشی، چه نا خوشی، چه بیماری،‌ چه سلامت، چه صحت، چه سُقم همه معلول اعمال مان است. هیچ راه گریزی هم از این ها نیست. این طور نیست بگویم نشد کاش چنین و چنان می شد این ها به هیچ وجه قابل برو بیا نیست.

(وَمَا أَصَابَكُمْ مِنْ مُصِيبَةٍ فَبِمَا كَسَبَتْ أَيدِيكُمْ وَيعْفُو عَنْ كَثِيرٍ)

هر مصيبتی به شما رسد به خاطر اعمالی است که انجام داده‌ ايد، و بسياری را نيز عفو می ‌کند!

سوره شوری (42): آیه 30

هر چه بر سر شما می رسد تمامی این ها معلول اعمال خود شما است چیزی از جای دیگر به شما نمی رسد

(إِنْ أَحْسَنْتُمْ أَحْسَنْتُمْ لِأَنْفُسِكُمْ وَإِنْ أَسَأْتُمْ فَلَهَا)

اگر نيکی کنيد، به خودتان نيکی می ‌کنيد؛ و اگر بدی کنيد باز هم به خود می ‌کنيد.

سوره اسراء (17): آیه 7

اگر کار خوب می کنید این کار خوب نتیجه اش به شما می رسد. اگر کار بد می کنید نتیجه اش هم به خود شما می رسد. در روایت دارد دارید پول می شمارید مثلاً صد تا هست نود و هفت تا شد ناراحت می شوید سه تا کم هست با خودتان می گوید چه کسی برداشت؟ بچه ها بر داشتند؟ همسرم بر داشت؟ بانک کم داد؟

دوباره می شمارید می بینید صد تا است دارد آنی که شمردی کم آمد و ناراحت شدی همه این ها معلول گناهی بود که از شما سر زده بود.

 لذا باید دقت کنیم آن چه از حوادث، بیماری، افتادن به سرمان می آید به عنوان مثال خانمی پیاز خرد می کند یک دفعه چاقو دستش را می برد، غذا درست می کند یک دفعه آتش دستش را می سوزاند.

مرد است دارد راه می رود یک دفعه سنگی به پایش می خورد به زمین می خورد ناراحت می‌شود، تمامی این ها معلول گناهانی است که از ما سر می زند. ولذا باید به این ها دقت کنیم از اول صبح بیدار می شویم حواس مان را جمع کنیم خدا را ناظر و شاهد خودمان بدانیم.

 اگر چنان چه این شکلی بود قرآن می گوید:

(أَلَمْ يعْلَمْ بِأَنَّ اللَّهَ يرَى)

آيا او ندانست که خداوند (همه اعمالش را) می ‌بيند؟!

سوره علق (96): آیه 14

آیا نمی دانید خدای عالم شما را می بیند؟

 لذا حواس مان را جمع کنیم خدای نا کرده اتفاق نا درستی که هم خودمان و هم خانواده مان گرفتار بشوند از ما سر نزند.

مجری:

حاج آقا بینندگان برنامه هم پشت خط ارتباطی هستند، اگر اجازه بفرمایید تماس‌های بینندگان را داشته باشیم اگر فرصت شد ادامه مباحث را در خدمت شما باشیم. اولین تماس آقای «رضایی» از «کرمانشاه» سلام بر شما بفرمایید.

تماس بینندگان برنامه

بیننده: (آقای رضایی از کرمانشاه – شیعه)

سلام علیکم، از محضر استاد سوال داشتم، نظر شما را در مورد آیت الله «سید کمال حیدری» می خواستم بدانم.

مجری:

خیلی ممنون آقای «رضایی»، تماس بعدی آقای «احمدی» از «تبریز» سلام بر شما بفرمایید.

بیننده: (آقای احمدی از تبریز – شیعه)

سلام علیکم ببخشید یک سوال از حضرت استاد داشتم،‌ یکبار حضرت استاد جریان «نسیبه - ام عماره» را فرموده بودند فرار جناب ابوبکر و عمر از «جنگ احد» و رشادت این بانو می خواستم سندهایش را حضرت استاد بفرمایند.

مجری:

خیلی ممنون موفق باشید. تماس بعدی آقای «احمدی» از «یاسوج» سلام بر شما بفرمایید.

بیننده: (آقای احمدی از یاسوج – شیعه)

عرض سلام ادب و احترام خدمت استاد گرانقدر حضرت آیت الله «حسینی قزوینی»‌ و حضرتعالی و همه عزیزان شبکه حضرت ولی عصر (سلام الله علیه) یکی از شبهاتی که شبکه های شیطانی و ناصبی وهابی مطرح می کنند این است که می گویند لقب امیر المؤمنین در دوره عمر ابن خطاب بوده است. عده ای از اصحاب این لقب را به او دادند و دیگران حاکمانی که بعد از او آمدند این لقب را داشتند. این موضوع کاملاً کذب محض است.

چون احادیث صحیح از رسول خدا (صلی الله علیه و آله) است که فرمودند لقب امیر المؤمنین مخصوص امام علی (علیه السلام) است نه کسی قبل از ایشان و نه بعد از ایشان دارای چنین لقبی نبوده است.

 دیگر این که «وهابیت» خبیث مدعی هستند پیامبر جانشینی تعیین نکرد و امور را به امت واگذار کرده است. این ادعای آن هم کاملاً دروغ است طبق تمام روایات و آیات همه انبیاء الهی وصی و جانشین تعیین کردند پس چطور ممکن است رسول خدا که اشرف انبیاء و سید اوصیاء الهی است جانشینی تعیین نکند؟ اما ابوبکر و عمر به فکر جانشین باشند نظر بحق شیعیان این است که رسول خدا جانشین تعیین فرمودند و اسامی دوازده امام معصوم (صلوات الله علیهم) را در جاهای گوناگون بیان فرمودند. حضرت استاد اگر توضیحی بیشتری دهند ممنونم هستم «اللهم عجل لولیک الفرج» خداوند یار و نگهدارتان.

مجری:

خداوند نگهدار شما، تماس بعدی آقای «بهادری» از «کرج» سلام بر شما بفرمایید.

بیننده: (آقای بهادری از کرج – شیعه)

عرض سلام دارم خدمت حضرت آیت الله استاد «حسینی قزوینی» و جنابعالی، شب شهادت حضرت فاطمه معصومه (سلام الله علیها) را به پیشگاه امام زمان (علیه السلام) و عموم شیعیان عرض تسلیت دارم. جناب «مسلم نیشابوری» در «صحیح مسلم»، جلد 4، صفحه 1872 روایت از «ابو هریره» است رسول خدا روز «خیبر» فرمود پرچم اسلام را در اختیار مردی قرار می دهم که خدا و رسول او را دوست می دارد و خداوند «خیبر» را به دست او فتح می کند.

عمر ابن خطاب گفت آن روز بود که خواهان امارت بودم در این رابطه با همدستانم گفتم آرزو می کردم ای کاش رسول خدا مرا پرچم اسلام معرفی کند ولی علی را به حضور طلبید و پرچم اسلام را به دست او داد.

 «مسلم نیشابوری» در جلد 4، صفحه 1871 نوشت یکی از مسائلی که شعله های حسد را در دل های دیگر صحابه شعله ور کرد این بود که رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) دستور دادند تمام درهای که به مسجد باز می شد بسته شود جز در خانه علی حتی به حالت جنب!

«احمد حنبل» در جلد 1، صفحه 331 و «مستدرک حاکم»، جلد 3، صفحه 143 در سال های آخر عمر رسول خدا بود که سوره برائت نازل شد. باید این سوره برای کفار خوانده می شد رسول خدا ابتدا ابوبکر را فرستاد بعد از آن که جبرئیل آمد فرمود این آیات را یا خودت ببر یا کسی که از تو باشد.

در سال سوم بعثت همزمان با اعلام رسالت در جلسه مشهور «یوم الدار» جانشینی علی را پیغمبر اعلام فرمودند. پس گوش به فرمان علی باشد دستور داد از او اطاعت کنید عقد اخوت پیغمبر هم در این مراسم در دو مرحله اجرا شد اول در «مکه» و در مرحله دوم در «مدینه» و از میان مسلمانان پیامبر، علی را برای خودش انتخاب کرد و فرمود تو برای من هارون برای موسی هستی جز این که بعد از پیامبری من پیغمبری نیست.

در کتاب «الإستیعاب»، جلد 3، صفحه 211 در آغاز ظهور اسلام سران «قریش» و بزرگان از مشرکین که نمی خواستند با ظهور اسلام آن ملجأ و قدرتی که داشتند از دست بدهند در برابر رسول خدا ایستادگی کردند و برای رسیدن به هدف شان از هیچ تلاشی دریغ نکردند لذا با ورود پیامبر به «مدینه» و تشکیل حکومت اسلامی مشرکان احساس بیشتری کردند و با راه انداختن جنگ های متعدد برای اسلام مشکلات فراوانی بوجود آوردند. این امیر المؤمنین علی ابن ابی طالب بود که به تنهایی به اندازه تمام سربازان اسلام از خود جان فشانی نشان داد و سران کفر را یکی پس از دیگری به هلاکت رساند و این شمشیر بران علی ابن ابی طالب بود که پهلوانان مشرک را به زمین زد و با کشته شدن آن ها بود که دین نو پای اسلام به مرور زمان سراسر «جزیرة العرب» را فرا گرفت.

تا زمانی که پیغمبر اکرم زنده بودند نتوانستند به علی آسیبی بزنند اما با رحلت آن حضرت دمل های چرکین کینه سر باز کرد و دشمنی منافقان با آن های که به زور اسلام آورده بودند علنی شد. «ابن ابی الحدید»، جلد 16، صفحه 151 این مطلب را آورده است.

لذا نه تنها صحابه از علی دفاع نکردند هیچ بلکه جنازه پیغمبر را روی زمین گذاشتند و در خانه های خود مخفی شدند. وقتی حضرت زهرا (سلام الله علیها) با امام علی به درب خانه آن ها مراجعه کردند جواب رد می شنیدند ما شیعیان نمی گوییم چرا فقط آن شش نفر در «سقیفه» نشستند و رسول خدا را دفن نکردند و دعوای خلافت کردند ما می گوییم صحابه چرا در حق علی ظلم کردند؟ ما می گوییم از هزاران صحابه ای که حتی پیغمبر خدا را دفن نکردند چگونه توقع داشته باشیم از امامت علی دفاع کنند؟

چگونه توقع داشته باشیم از امامی دفاع کنند که در گذشته زیر بارقه شمشیر علی تسلیم شده بودند صحابه محترم آن چنان عاشق غنائم جنگی جناب خلیفه دوم شدند که وقتی دختر رسول خدا فریاد کشید به داد علی برسید و کمک کنید رسول خدا را دفن کنید کسی نیامد. ولی وقتی که دختر ابوبکر خانم «عایشه» بعد از 25 سال فریاد کشید بریزید و علی را که خلیفه زمان تان است او را بزنید هزاران عاشق کوی غنیمت بر سر علی ریختند و با او جنگیدند. ببخشید مصدع اوقات شدم التماس دعا.

مجری:

تشکر اقای «بهادری از کرج». حضرت استاد در مورد سوالی که آقای «رضایی»‌ از «کرمانشاه» در مورد «سید کمال حیدری» داشتند حضرت استاد نظری دارید؟

حضرت آیت الله حسینی قزوینی:

در رابطه با «سید کمال حیدری» ایشان اشتباهات زیادی کردند مقداری زیاده روی کردند نسبت به مراجع جساراتی داشتند مخصوصاً به آیت الله العظمی «سیستانی» بعضی مطالب خلاف نظریه قطعی شیعه را در «شبکه کوثر» مطرح کردند. با ایشان جلسات مختلفی داشتیم نکاتی را گفتیم ایشان از بنده حرف شنوی داشت. مواردی را که اشتباه کرده بودند گفتیم این را، این طور اصلاح کن شاید هشت، نُه مورد ایشان اصلاح کرد کلیپش را به ما داد در «شبکه ولایت» پخش کردیم.

جلساتی با حضور اساتید حوزه و ... داشتیم ولی کار از کار گذشته بود مطالبی که ایشان داشت نتوانست جمع کند، منزوی شد الان هم درس و بحث شان تعطیل است خودشان هم کسالت دارند.

طوری بود که «عربستان سعودی» برای سرش جایزه گذاشته بود کسی از «وهابی» ها و ... جرأت نمی کردند با او مناظره کنند ولی «لکل جوادٍ کَبوَه» هر اسب تیز رویی یک دفعه پایش می لغزد و می افتد. امیدواریم که خدای عالم ما را از این لغزش ها به حق حضرت زهرا، به حق حضرت زهرا، به حق حضرت زهرا حفظ مان کند.

(وَمَا أُبَرِّئُ نَفْسِي إِنَّ النَّفْسَ لَأَمَّارَةٌ بِالسُّوءِ إِلَّا مَا رَحِمَ رَبِّي إِنَّ رَبِّي غَفُورٌ رَحِيمٌ)

من هرگز خودم را تبرئه نمی ‌کنم، که نفس (سرکش) بسيار به بديها امر می ‌کند؛ مگر آنچه را پروردگارم رحم کند! پروردگارم آمرزنده و مهربان است.

سوره یوسف (12): آیه 53

مجری:

بسیار عالی،‌ جامع و کامل فرمودید. آقای «احمدی» از «تبریز» در مورد ماجرای «نسیبه - ام عماره» سوالی پرسیدند.

حضرت آیت الله حسینی قزوینی:

قبلاً ‌داستان شان را گفتیم آقایان آدرس می خواستند «ابن کثیر دمشقی» در کتاب «البدایة و النهایة»، جلد 4، صفحه 38؛ «سیره ابن هشام»، جلد 3، صفحه 599؛ «سبل الهدیٰ و الرشاد»، جلد 4، صفحه 202 مفصل آورده است. وقتی صحابه در «جنگ احد» بالای کوه فرار کردند حتی بعضی ها مثل بز کوهی گفتند با این که «نسیبه - ام عماره»‌ برای مداوی مجروحین جنگی رفته بودند.

وقتی دید وجود مقدس حضرت رسول در خطر است ایشان شمشیر گرفت و شروع به جنگیدن کرد. عبارت جالبی مال «صالحی شامی» از علمای بزرگ اهل سنت در «سبل الهدیٰ و الرشاد»، جلد 4، صفحه 201 دارد:

«فقال رسول الله صلى الله عليه وسلم: ' لمقام نسيبة بنت كعب اليوم خير من مقام فلان وفلان ' وقال : ' ما التفت يمينا ولا شمالا إلا وأنا أراها تقاتل دوني ' . وقال لابنها عبد الله بن زيد بن عاصم: ' بارك الله تعالى عليكم أهل بيت، مقام أمكم خير من مقام فلان وفلان»

سبل الهدى والرشاد في سيرة خير العباد؛ اسم المؤلف: محمد بن يوسف الصالحي الشامي الوفاة: 942هـ، دار النشر: دار الكتب العلمية - بيروت - 1414هـ، الطبعة: الأولى، تحقيق: عادل أحمد عبد الموجود وعلي محمد معوض، ج4، ص201

از فلانی و فلانی که از جنگ فرار کردند بالای کوه رفتند ارزش این زن بالاتر است. معمولاً فلان و فلان مشخص است. می گوید دیدم به راست و چپ می پیچد مشرکین را به درک واصل می کند زن شجاع و عجیبی بود.

 به پسرش گفت «عبد الله ابن زید» هم در حال جنگیدن بود حضرت فرمود: «مقام أمكم خير من مقام فلان وفلان» ارزش مادرتان از فلانی و فلانی خیلی بالاتر است کسی دست پسرش را قطع کرد بلافاصله ضارب فرزندش را با شمشیرش به دو نیم کرد و به درک واصل کرد.

 در جنگ های دیگر بعد از وفات رسول اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) در قضیه «مسیلمه» شرکت کرد ظاهراً آن جا یک دستش قطع شد ولی جزء مجاهدین به تمام واقعی کلمه بود.

مجری:

آقای «احمدی» از «یاسوج» در مورد لقب امیر المؤمنین شبهه ای که مطرح می شود در دوره عمر ابن الخطاب آیا این لقب اصطلاحاً ایجاد شده است یا نه عنوانی بود که آقا رسول الله این را به علی ابن ابی طالب داده است؟

حضرت آیت الله حسینی قزوینی:

در رابطه با این که کلمه امیر المؤمنین کِی و کجا داده شد؟ روایات زیاد داریم ولی ایشان دیر تشریف آوردند. نزدیک به پنجاه روایت از علمای اهل سنت در این مورد داریم. کتاب «الفردوس بمأثور الخطاب» مال «أبو شجاع شيرويه بن شهردار بن شيرويه الديلمي - متوفای 509 هجری» دارد:

«حذيفة بن اليمان لو علم الناس متى سمي علي أمير المؤمنين ما أنكروا فضله سمي أمير المؤمنين وآدم بين الروح والجسد قال الله عز وجل (وإذ أخذ ربك من بني آدم من ظهورهم ذريتهم وأشهدهم على أنفسهم ألست بربكم) قالت الملائكة بلى قال تبارك وتعالى أنا ربكم ومحمد نبيكم وعلي أميركم»

الفردوس بمأثور الخطاب؛ اسم المؤلف: أبو شجاع شيرويه بن شهردار بن شيرويه الديلمي الهمذاني الملقب إلكيا الوفاة: 509 هـ، دار النشر: دار الكتب العلمية - بيروت - 1406 هـ - 1986م، الطبعة: الأولى، تحقيق: السعيد بن بسيوني زغلول، ج3، ص354، ح5066

اگر مردم می دانستند چه زمانی علی ابن ابی طالب، امیر المؤمنین لقب گرفت فضیلتش را انکار نمی کردند. «سمي أمير المؤمنين وآدم بين الروح والجسد»؛ علی ابن ابی طالب ملقب به امیر المؤمنین شد حضرت آدم و حوا وجود نداشتند.

بعد آیه شریفه را آورده است:

(وَإِذْ أَخَذَ رَبُّكَ مِنْ بَنِي آدَمَ مِنْ ظُهُورِهِمْ ذُرِّيتَهُمْ وَأَشْهَدَهُمْ عَلَى أَنْفُسِهِمْ أَلَسْتُ بِرَبِّكُمْ قَالُوا بَلَى شَهِدْنَا أَنْ تَقُولُوا يوْمَ الْقِيامَةِ إِنَّا كُنَّا عَنْ هَذَا غَافِلِينَ)

و (به خاطر بياور) زمانی را که پروردگارت از پشت و صلب فرزندان آدم، ذريه آنها را برگرفت؛ و آنها را گواه بر خويشتن ساخت؛ (و فرمود:) «آيا من پروردگار شما نيستم؟» گفتند: «آری، گواهی می ‌دهيم!» (چنين کرد مبادا) روز رستاخيز بگوييد: ما از اين، غافل بوديم؛ (و از پيمان فطری توحيد بی ‌خبر مانديم)

سوره اعراف (7): آیه 172

«قالت الملائكة بلى» ملائکه گفتند «بلی» آیا من خدای شما نیستم روز عالم زَر (قال تبارك وتعالى» بعد خدای عالم فرمود: «أنا ربكم ومحمد نبيكم وعلي أميركم»، در این رابطه روایت زیاد داریم یکی، دو مورد نیست.

 همین تعبیر در کتاب های شیعه مثل کتاب «کافی»، جلد 1، صفحه 259 از امام باقر (سلام الله علیه) است.

«عَلِيُّ بْنُ إِبْرَاهِيمَ عَنْ يَعْقُوبَ بْنِ يَزِيدَ عَنِ ابْنِ أَبِي عُمَيْرٍ عَنْ أَبِي الرَّبِيعِ الْقَزَّازِ عَنْ جَابِرٍ عَنْ أَبِي جَعْفَرٍ (علیه السلام) قَالَ: قُلْتُ لَهُ لِمَ سُمِّيَ أَمِيرَ الْمُؤْمِنِينَ- قَالَ اللَّهُ‏ سَمَّاهُ وَ هَكَذَا أَنْزَلَ فِي كِتَابِهِ وَ إِذْ أَخَذَ رَبُّكَ مِنْ بَنِي آدَمَ مِنْ ظُهُورِهِمْ ذُرِّيَّتَهُمْ وَ أَشْهَدَهُمْ عَلى‏ أَنْفُسِهِمْ أَ لَسْتُ بِرَبِّكُمْ وَ أَنَّ مُحَمَّداً رَسُولِي وَ أَنَّ عَلِيّاً أَمِيرُ الْمُؤْمِنِينَ.‏»

الكافي (ط - الإسلامية)؛ نویسنده: كلينى، محمد بن يعقوب بن اسحاق، محقق/ مصحح: غفارى على اكبر و آخوندى، محمد، ناشر: دار الكتب الاسلامیة، ج1، ص412،

«قُلْتُ لَهُ لِمَ سُمِّيَ أَمِيرَ الْمُؤْمِنِينَ» کِی و چه زمانی و برای چه امیر المؤمنین این لقب را گرفت «قَالَ اللَّهُ‏ سَمَّاهُ‏»؛ خدا او را امیر المؤمنین نامید! بعد حضرت آیه 172 سوره اعراف آیه عالم زَر هست آورده است در حدیث قدسی آمده است «وَ أَنَّ مُحَمَّداً رَسُولِي وَ أَنَّ عَلِيّاً أَمِيرُ الْمُؤْمِنِينَ.‏»؛ از این بهتر؟

روایات دیگر در «امالی شیخ صدوق» است

«حَدَّثَنَا جَعْفَرُ بْنُ مُحَمَّدِ بْنِ مَسْرُورٍ رَحِمَهُ اللَّهُ قَالَ حَدَّثَنَا الْحُسَيْنُ بْنُ مُحَمَّدِ بْنِ عَامِرٍ عَنْ عَمِّهِ عَبْدِ اللَّهِ بْنِ عَامِرٍ عَنِ ابْنِ أَبِي عُمَيْرٍ عَنْ حَمْزَةَ بْنِ حُمْرَانَ عَنْ أَبِيهِ عَنْ أَبِي حَمْزَةَ عَنْ عَلِيِّ بْنِ الْحُسَيْنِ عَنْ أَبِيهِ عَنْ أَمِيرِ الْمُؤْمِنِينَ (صلی الله علیه واله وسلم)‏ أَنَّهُ جَاءَ إِلَيْهِ رَجُلٌ فَقَالَ يَا أَبَا الْحَسَنِ إِنَّكَ‏ تُدْعَى‏ أَمِيرَ الْمُؤْمِنِينَ‏ فَمَنْ أَمَّرَكَ عَلَيْهِمْ قَالَ (علیه السلام) اللَّهُ جَلَّ جَلَالُهُ أَمَّرَنِي عَلَيْهِمْ فَجَاءَ الرَّجُلُ إِلَى رَسُولِ اللَّهِ (صلی الله علیه واله وسلم)‏ فَقَالَ يَا رَسُولَ اللَّهِ أَ يَصْدُقُ عَلِيٌّ فِيمَا يَقُولُ إِنَّ اللَّهَ أَمَّرَهُ عَلَى خَلْقِهِ فَغَضِبَ النَّبِيُّ (صلی الله علیه واله وسلم)‏ ثُمَّ قَالَ إِنَّ عَلِيّاً أَمِيرُ الْمُؤْمِنِينَ بِوَلَايَةٍ مِنَ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ عَقَدَهَا لَهُ فَوْقَ عَرْشِهِ وَ أَشْهَدَ عَلَى ذَلِكَ مَلَائِكَتَهُ إِنَّ عَلِيّاً خَلِيفَةُ اللَّهِ وَ حُجَّةُ اللَّهِ وَ إِنَّهُ لَإِمَامُ الْمُسْلِمِينَ طَاعَتُهُ مَقْرُونَةٌ بِطَاعَةِ اللَّهِ وَ مَعْصِيَتُهُ مَقْرُونَةٌ بِمَعْصِيَةِ اللَّهِ فَمَنْ جَهِلَهُ فَقَدْ جَهِلَنِي وَ مَنْ عَرَفَهُ فَقَدْ عَرَفَنِي وَ مَنْ أَنْكَرَ إِمَامَتَهُ فَقَدْ أَنْكَرَ نُبُوَّتِي وَ مَنْ جَحَدَ إِمْرَتَهُ فَقَدْ جَحَدَ رِسَالَتِي وَ مَنْ دَفَعَ فَضْلَهُ فَقَدْ تَنْقُصُنِي وَ مَنْ قَاتَلَهُ فَقَدْ قَاتَلَنِي وَ مَنْ سَبَّهُ فَقَدْ سَبَّنِي لِأَنَّهُ مِنِّي خُلِقَ مِنْ طِينَتِي وَ هُوَ زَوْجُ فَاطِمَةَ ابْنَتِي وَ أَبُو وَلَدَيَّ الْحَسَنِ وَ الْحُسَيْنِ ثُمَّ قَالَ (علیه السلام) أَنَا وَ عَلِيٌّ وَ فَاطِمَةُ وَ الْحَسَنُ وَ الْحُسَيْنُ وَ تِسْعَةٌ مِنْ وُلْدِ الْحُسَيْنِ حُجَجُ اللَّهِ عَلَى خَلْقِهِ أَعْدَاؤُنَا أَعْدَاءُ اللَّهِ وَ أَوْلِيَاؤُنَا أَوْلِيَاءُ اللَّهِ.»

الأمالي (للصدوق)؛ ابن بابويه، محمد بن على، محقق/ مصحح: ندارد. ناشر: كتابچى، ص131

مردی خدمت امیر المؤمنین رسید گفت به تو امیر المؤمنین می گویند چه کسی تو را امیر مؤمنان کرده است؟ خدا من را امیر برای مؤمنین کرده است آن مرد خدمت رسول الله آمد گفت یا رسول الله، علی راست می گوید خدا او را امیر المؤمنین کرده است؟ «فغضب النبی» پیغمبر غضبناک شد فرمود علی امیر المؤمنین است با ولایت الهی، خدای عالم لقب امیر المؤمنین را بالای عرشش برای علی گذاشته است!

 یعنی آن جای که هیچ مَلک، فرشته، زمینی، زمانی و ... نبود آن جا خدای عالم با ولایت خودش امیر المؤمنین را برای علی ابن ابی طالب قرار داد. خوشا به حال آن های که عشق علی را دارند!

مجری:

احسنتم خیلی ممنون و متشکرم جناب استاد آیت الله دکتر «حسینی قزوینی» خیلی استفاده کردیم، ان شاءالله سالم و پاینده باشید و هفته آینده مجددا در خدمت حضرتعالی خواهیم بود.

همچنین تشکر از شما بینندگان عزیز و ارجمند که تا پایان برنامه ما را همراهی کردید، در این شب جمعه التماس دعای فرج و دعای خیر داریم و برنامه را با دعای همیشگی به پایان برسانیم: «الهی بفاطمه و ابیها و بعلها و بنیها عجل لولیک الحجة ابن الحسن الفرج والعافیة والنصر»

والسلام علیکم و رحمة الله و برکاته


  
  • احسان روشنی

    13 مهر 1404 - ساعت 15:53

    عاشقتم به مولا سید. چه قدر دلنشینی

    0 0

مقامات، جایگاه و سیره عبادی حضرت معصومه سلام الله علیها>

اخلاق علوی سیره مهدوی حضرت معصومه سیره عبادی قم اشعریون شهادت ساوه دعا یاد خدا امام زمان عج آیت الله کشمیری دعای استغفار