سایر قسمت ها
راه روشن -نقد دگر اندیشان شیعی

قسمت هشتاد و هفتم برنامه راه روشن با کارشناسی حجت الاسلام و المسلمین دکتر ابوالقاسمی


دیگر قسمت ها

 بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيمِ

 

عنوان برنامه: راه روشن (نقد دگر اندیشان شیعی)

عناوین بحث:  پاسخ به شبهات، اعتقاد شیعه، بیعت، امیرالمومنین علی (علیه السلام)، امام حسن (علیه السلام)، قیام اهل بیت (علیهم السلام)، صلح با معاویه، ادعای بی دلیل، خلافت، بدعت، واقفیه، نقد و بررسی، محمد تقی اکبرنژاد

تاريخ: 19/ 10/ 1402

استاد: حجت الاسلام والمسلمین دکتر ابو القاسمی

مجری: آقای محمد تقی غضبانی

مجری:

بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيمِ وَبِه نَسْتَعين اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّد وَ عَجِّلْ فَرَجَهُم، سلام عزیزان بیننده سلام به برنامه راه روشن از شبکه جهانی حضرت ولی عصر (عج الله تعالی فرجه الشریف) خیلی خوش آمدید.

مهمان ما در این برنامه جناب آقای دکتر ابوالقاسمی هستند، جناب استاد سلام علیکم خیلی خوش آمدید در خدمت شما هستیم.

استاد ابو القاسمی:

وعلیکم السلام ورحمت الله

أعوذ بِاللَّهِ مِنَ الشَّیطَانِ الرَّجِیمِ بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيمِ اَلْحَمدُ للهِ رَبِّ العالَمین اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى ‌مُحَمَّدٍ الْمُصْطَفَى وَ عَلِيٍّ الْمُرْتَضَى وَ فَاطِمَةَ الزَّهْرَاءِ وَ ‌الْحَسَنِ الرِّضَا وَ الْحُسَيْنِ الْمُصَفَّى، وَ جَمِيعِ الْأَوْصِيَاءِ ‌مَصَابِيحِ الدُّجَى وَصلّ عَلیٰ مَنْ بِيُمْنِهِ رُزِقَ الْوَرَي وَ بِوُجُودِهِ ثَبَتَتِ الْاَرْضُ وَ السَّمَاءُ مَوْلانا صَاحِبَ العَصْرِ وَالزمَان

عرض سلام خدمت شما و همه بینندگان عزیز و گرانقدر شبکه جهانی حضرت ولی عصر، امیدوارم هر کجا هستند موفق و پیروز باشند.

مجری:

بینندگان عزیز رسالت ما در راه روشن همواره این بوده برخی از شبهات خصوصاً سعی می کنیم شبهاتی که به روز است و در فضای مجازی منتشر شده است را انتخاب می کنیم اساتید بزرگوار ما و جناب آقای ابوالقاسمی که در این برنامه حضور دارند آن ها را پاسخ می دهند اگر شبهه ای است کشف شبهه می کنند تا ان شاء الله ما را از تاریکی جهل مان نجات بدهند و به راه روشن ختم بشود مسیری که ان شاء الله در پی خواهیم گرفت.

چند هفته ای در خدمت شما هستیم با کلیپ های که منتخب شده است از برخی از صحبت های شخصی به نام آقای اکبر نژاد و مباحث و نقدهای که در خصوص حکومت بخصوص در مورد جمهوری اسلامی و انقلاب اسلامی ایران که به رهبری حضرت امام (رحمة الله علیه) به پیروزی رسید و این حکومت بر پا شد. مباحثی که ارائه می شود همه در این راستا است.

جناب آقای دکتر ابوالقاسمی در خدمت شما هستیم مباحثی که شما ارائه می فرمایید.

استاد ابوالقاسمی:

ما تا قسمت ششم صحبت های ایشان را نقد کردیم بعد از قسمت ششم تا قسمت ششم راجع به خلافت امیر مؤمنان علی ابن ابی طالب و دوران شهادت حضرت صحبت کرد. قسمت هفتم مطلب خاصی زیاد نداشت اما سه تا کلیپ از قسمت هفتم داریم اولیش دقیقاً بیان اعتقاد اهل سنت به جای این که اعتقاد شیعه را بگوید می گوید بله حضرت علی اصلاً امام حسن را به خلافت تعیین نکرد به عنوان یک گزینه ای تعیین کرد خود مردم آمدند بیعت کردند. کلیپ را ببینیم

کلیپ شبهه ای اول - اقای محمد تقی اکبر نژاد:

حضرت امیر هم همین بیان را داشت چون آن ها این اعتقاد را نداشتند دوباره یک تنش درست نکرد که بگوید این امام است و از جانب خدا آمده است فرمودند توصیه می کنم حسن را انتخاب کنید ولی خودتان می دانید. می بینید که حسن ابن علی خیلی راحت مقبول واقع می شود و همه می آیند با او بیعت می کنند خود همین نشان می دهد که حسن ابن علی موقعیت فوق العاده ای در اجتماع داشت و مردم او را می پذیرفتند که او بتواند جای علی بنشیند.

مجری:

جناب آقای دکتر می بینیم همواره هر حرکت و هر چیزی را ایشان با همان فاز تنش و بحثی که خودش مطرح می کند است.

استاد ابوالقاسمی:

قبلاً جوابش را دادیم می خواهیم چیز دیگری را مطرح کنیم. یک جا در تاریخ و یک مدرک معتبر بیاورید که امیر مؤمنان فرمود باشد حسن هم است آدم خوبی است می توانید با او بیعت کنید. عقد الفرید، إبن عبد الربه اندلسی از هیثم ابن عدی نقل می کند جمله ای دارد

«حدثني غير واحد ممن أدركت من المشايخ»

نه یک نفر بسیاری از مشایخی که من درک کردم

«أن علي بن أبي طالب أصار الأمر إلى الحسن»

علی ابن ابی طالب امر و حکومت را به حسن منتقل کرد مستقیم به امام حسن منتقل شد. نه این که بگوید حالا حسن هم است مردم، پسر خوبی است اگر خواستید با او بیعت کنید. شاهدش:

«فأصاره الحسن إلى معاوية»

العقد الفريد؛ اسم المؤلف: احمد بن محمدبن عبد ربه الأندلسي الوفاة: 328هـ، دار النشر: دار إحياء التراث العربي - بيروت /لبنان - 1420هـ - 1999م، الطبعة: الثالثة، ج 4، ص 437

امام حسن گفتند مردم، معاویه هم یک گزینه است می توانید با او بیعت کنید، یا آن خلافت ظاهری از حضرت به او منتقل شد؟ این نبود که کنار بنشیند مردم با هر کسی خواستند بیعت کند نه منتقل شد تمام شد. «علي بن أبي طالب أصار الأمر إلى الحسن»، چرا شما می آیید حرفی که از اهل سنت برای انکار امامت الهی است مطرح می کنید؟ علاوه بر این در روایات شیعه و در کتب اهل سنت شبیه این را داریم ابن أعثم کوفی می گوید:

«فإن أمير المؤمنين علي بن أبي طالب لما نزل به الموت ولاني هذا الأمر من بعده»

الفتوح؛ نويسنده: أحمد بن أعثم الكوفي (وفات: 314)، تحقيق: علي شيري ( ماجستر في التاريخ الإسلامي)، ناشر: دار الأضواء للطباعة والنشر والتوزيع، 1411ق، ج4، ص285

ولّاني نه این که جعلني ممن ینتخب؛ ولّانی یعنی من را والی قرار داد. مدارک تاریخی همین را می گوید اما این آقا می گوید حضرت یک مدحی کرد امام حسن هم خوب است اگر سراغ او بروید مناسب است. در کتب شیعه در کتاب کافی می گوید امیر مؤمنان از همه برای امام حسن بیعت گرفت.

«شَهِدْتُ أَمِيرَ الْمُؤْمِنِينَ علیه السلام حِينَ أَوْصَى إِلَى ابْنِهِ الْحَسَن‏ علیه السلام»

وصیت کرد

«وَ أَشْهَدَ عَلَى وَصِيَّتِهِ الْحُسَيْنَ علیه السلام وَ مُحَمَّداً وَ جَمِيعَ وُلْدِهِ وَ رُؤَسَاءَ شِيعَتِهِ وَ أَهْلَ بَيْتِه‏»

هر کسی جزو شیعیان بود گفت:

«ثُمَّ دَفَعَ إِلَيْهِ الْكِتَابَ وَ السِّلَاحَ»

الكافي (ط - الإسلامية)؛ نویسنده: كلينى، محمد بن يعقوب بن اسحاق، محقق/ مصحح: غفارى على اكبر و آخوندى، محمد، ناشر: دار الكتب الاسلامیة، ج1، ص297

کتاب و سلاح را به حضرت داد یعنی بعد از من تو قائم به کتاب و سلاح هستی تو خلیفه هستی.

 این نیست بگوییم یک توصیه نامه ای بود مردم هم آمدند با امام حسن بیعت کردند. امشب می بینیم ایشان جای دیگر هم دقیقاً مطالب اهل سنت را به عنوان اعتقاد شیعه مطرح می کند و این هم یکی از رفتارهای بسیار خطرناک ایشان است.

مجری:

رفتار اهل سنت که فرمودید در قضیه غدیر خم آن ها همین رفتار را داشتند بعد هم ادعا کردند همچنین گزینه ای بود.

استاد ابوالقاسمی:

درست است. کلیپ بعدی می گوید امام حسن چون در خلافت مشکل داشت خودش را درگیر کنار گذاشتن بدعت ها نکرد همان حرفی که راجع به امیر مؤمنان گفت. حضرت چون درگیر بود نیاز به تکرار ندارد قبلاً راجع به امیر مؤمنان عرض کردیم نمونه های متعدد با وجود درگیری های متعدد جلوی بدعت تراویح ایستاد. این که مردم چرا مراقب زن هایتان نیستید در کوچه تنه به تنه مردها می زنند این را مطرح کرد. در بازارها می رفت مراقب بود ظلمی به کسی نشود و اتفاقات دیگر و آن خطبه طولانی که راجع به بدعت ها نوشتند. نامه مالک اشتر آن نامه ای که نوشتند گفتند هر هفته در نماز جمعه ها خوانده بشود که راجع به خلفای قبل و سقیفه بود. پس این آگاهی افزایی ها برای چه بود؟ این دیگر نیاز به تکرار ندارد وظیفه امام، هادی است (إِنَّمَا أَنْتَ مُنْذِرٌ وَلِكُلِّ قَوْمٍ هَادٍ)

(وَيقُولُ الَّذِينَ كَفَرُوا لَوْلَا أُنْزِلَ عَلَيهِ آيةٌ مِنْ رَبِّهِ إِنَّمَا أَنْتَ مُنْذِرٌ وَلِكُلِّ قَوْمٍ هَادٍ)

کسانی که کافر شدند می ‌گويند: «چرا آيه (و معجزه ‌ای) از پروردگارش بر او نازل نشده؟!» تو فقط بيم دهنده ‌ای! و برای هر گروهی هدايت کننده‌ ای است (؛و اينها همه بهانه است، نه برای جستجوی حقيقت)!

سوره رعد (13): ‌آیه 7

امام هادی است در همه حالات باید بیشترین رفتار هدایتی را داشته باشد یک هزارم هم توانایی هدایت داشته باشد نمی شود گفت آن یک هزارم را رها کرده است چون فعلاً حالا خلافت است مشغول خلافت هستیم مگر امام انسان عادی است؟

(عَبَسَ وَتَوَلَّى * أَنْ جَاءَهُ الْأَعْمَى * وَمَا يدْرِيكَ لَعَلَّهُ يزَّكَّى)

چهره در هم کشيد و روی برتافت... از اينکه نابينايی به سراغ او آمده بود! تو چه می ‌داني شايد او پاکی و تقوا پيشه کند

سوره عبس (80): آیات 1 تا 3

یک پولدار یا حاکمی کنار دست من نشسته است نابینای فقیری با بوی بسیار بد می گفتند از طویله آمده بود آمد عثمان طبق نقل های مشهور شیعی رو در هم کشید، برای چه؟ (أَنْ جَاءَهُ الْأَعْمَى * وَمَا يدْرِيكَ لَعَلَّهُ يزَّكَّى) شاید این هدایت بشود یک نفر هدایت بشود بس است. این کور و نابینا است برای امام کور و نابینا ارزشش از خلافت بیشتر است. هدایت یک نفر فرض کنیم کل عالم هم فدا بشوند یک نفر هدایت بشود امام همه را فدا می کند یا نمی کند؟ چون او عذاب و عقاب دائم است این یک خلافت محدود است آخرش چند هزار سال هم فرض کنیم باز دنیا است آخرت نیست چه کار می خواهند کنند؟

اما در کلیپ بعدی می گوید امام حسن دنبال کم کردن تنش بود تا خونریزی ایجاد نشود کلیپ را ببینیم بعد مقایسه کنیم با روایاتی که از امام حسن مجتبی (علیه السلام) آمده است.

کلیپ شبهه ای دوم - اقای محمد تقی اکبر نژاد:

پس امام حسن تحلیلش درست است می گوید گزینه هایم روی میز شکست چیده شده است و من در بین این دو گزینه این را معقول تر می بینم که تنش را «حافظاً للإنسان» موضع گیری های محتاطانه، موضع گیری های با کمترین تنش این خون ها چرا باید اَلکی ریخته بشوند؟ شما می دانید آخرش امام می خواهد مردم را امتحان کند به خودشان عرضه می کند فردا جای بحث باقی نماند. فرمودند اگر آماده نبرد هستی صلح را رد کنیم و با تکیه بر شمشیرمان کار او را به خدا واگذاریم اما اگر ماندن را دوست داری صلح او را بپذیریم و برای شما تأمین بگیریم. ببینید نگران جان آن ها است می گوید حداقل صلح بکنیم که شما کشته نشوید. در این هنگام مردم از هر سوی مسجد به فریاد در آمدند و با ندای «البقیه البقیه» صلح را امضاء کردند.

استاد ابوالقاسمی:

ایشان می گوید امام حسن (علیه السلام) دنبال کم کردن تنش بود همین روایتی که خواندی نشان می دهد امام حسن مجتبی حاضر بود در همان جلسه با معاویه بجنگد. خودت داری می گویی حضرت گفت اگر آماده باشید همین جا شمشیر می کشم با معاویه بجنگیم. روایت در کتاب های متعددی آمده است متن روایت در جامع الأحادیث آقای بروجردی است.

«قال نحن حزب الله المفلحون وعترة رسوله المطهرون وأهل بيته الطيبون الطاهرون واحد الثقلين»

ما چنین و چنان هستیم خدا فرمود:

(فَإِنْ تَنَازَعْتُمْ فِي شَيءٍ فَرُدُّوهُ إِلَى اللَّهِ وَالرَّسُولِ)

و هرگاه در چيزی نزاع داشتيد، آن را به خدا و پيامبر باز گردانيد (و از آنها داوری بطلبيد)

سوره نساء (4): آیه 59

«وان معاوية دعانا إلى امر ليس فيه عز ولا نصفة»

نه موجب عزت است بلکه موجب ذلت است با انصاف هم نیست

«فان وافقتم رددناه عليه وخاصمناه إلى الله تعالى بظبى السيوف»

جامع أحاديث الشيعة؛ نويسنده : السيد البروجردي (وفات : 1383)، ناشر: منشورات مدينة العلم - آية الله العظمى الخوئي - قم – ايران: 1407 – 1366 ش، ج1، ص53

 

معاویه روی منبر ایستاده است امام حسن هم کنارش است آی مردم بیایید همین الان شمشیر بکشید با معاویه می جنگیم، این کم کردن تنش است؟ امام حسن کنار معاویه است می گوید مردم همین الان حاضر باشید با معاویه خواهیم جنگید شما فقط قبول کنید. کجایش کم کردن تنش است؟ نمی توانست نه این که کم کردن تنش است. حضرت دارد می گوید بیایید با معاویه بجنگیم چطور خود شما قسمت قبل گفتید امیر مؤمنان می توانست باید با معاویه بجنگد معاویه شیطان است اگر معاویه شیطان است امام حسن چرا نباید با او بجنگد؟ در توجیه کار امیر مؤمنان می رسید می گویید امیر مؤمنان می دانست نمی شود با معاویه نجنگد در کلیپ بعدی آمده است.

اگر این کار تنش درست کردن با معاویه لازم بود باید با معاویه می جنگیدند چرا امام حسن آن جا صبر کرد؟ این که شما می گویید نه از باب تنش زدایی جور در می آید صحبتی که خود شما خواندی نه از باب مطابقت دادن سیره امیر مؤمنان با امام حسن مشکل چیز دیگری بود که حضرت یاور نداشت.

مجری:

دو کلیپ از برنامه های قبل جهت یاد آوری آقای دکتر فرمودند پخش کنید.

کلیپ شبهه ای سوم - اقای محمد تقی اکبر نژاد:

ما این قضیه را فقط اخلاقی می بینیم که علی چون دنبال عدالت است معاویه چون آدم بدی است اصلاً با او کنار نمی آید. چطور پیامبر با ابو سفیان کنار آمد؟ نه توجه ندارند که علی می داند که نهایتاً این ها با هم زد و خورد خواهند کرد و الان زمان به نفع معاویه است. واقعاً به این باور دارم علی در حکومت مرکزی است یعنی چه؟  وقتی شما در حکومت مرکزی هستید دستت بازتر است. بیت المال بیشتری در اختیار داری تا کسی که فقط یک گوشه از کشور در اختیارش است بزرگان کشور بیشتر در اطرافت هستند اصحاب پیامبر بیشتر در اطراف تو هستند. از اصحاب پیغمبر در شامات چه کار می کند؟ لشکر وسیع تر و قدرتمندتر، امکانات مالی بیشتر و برای حرکت کردن آماده تر هستی.

تو زمان زیادی نمی خواهی که آماده بشوی اما آنی که در یک منطقه کوچک تری است بیت المالش کمتر است عِده و عُده اش کمتر است او زمان بیشتری می خواهد تا برای جنگ با تو آماده بشود. برای همین است که علی (علیه السلام) عجله می کند می گوید نه من با او کنار نمی آیم نامه می نویسد و او را خلع می کند می گوید کنار برو. از آن طرف معاویه متوجه این داستان است اگر غیر از این بود چرا معاویه هَیْ دارد زمان می خرد؟ چرا چهار ماه فرستاده علی را معطل می کند؟ علی منتظر آمدن او نیست علی متوجه است دارد آماده می شود و خدا نگذرد از آن های که جمل را تدارک دیدند. وگرنه آن انرژی، آن نیروی اولیه و آن احساساتی که مردم پر شور دور علی را گرفته بودند.

دیدید اول کار همه پر شور هستند با آن قدرت علی سمت صفین حرکت می کرد همان اول مطمئن باشید خیلی زود قضیه معاویه بر چیده می شد خدا از این ها نگذرد. این ها آن انرژی، شور و نشاط اولیه را گرفتند. لشکر دوم، نشاط لشکر اول را ندارد طبیعی است. خود این باعث شد که معاویه برای تجهیز دوباره فرصت پیدا کند. این ها معطل شدند چند ماه طول کشید تا حرکت کنند به آن جا برسند آن قضیه را جمع بندی کنند بر گردند بعد حضرت علی پایگاه حکومتش را از مدینه به کوفه منتقل کند این ها برای معاویه فرصت درست می کند که بتواند خودش را بیشتر تجیهز کند. می خواهم بگویم صرفاً بحث اخلاقی نبود بلکه در ضمن آن یک تحلیل سیاسی هم علی دارد که نباید به این آدم زمان داد. ابن عباس نگاهش این است که زمان بدهیم برای مان خوب است علی می گوید می دانم آب من با این در یک جوب نمی رود ولی زودتر قضیه را فیصله بدهم.

ولی تحلیل علی بسیار تحلیل خوبی است خدا می داند این را با اعتقاد دارم می گویم می گوید این جرثومه فساد که من هم می دانم به کم قانع نیست آن جا را به من نخواهد داد و بعد هم می دانم به کل دنیای اسلام چشم طمع دوخته است و هیچ وقت هم آبش با من در یک جوب نخواهد رفت همان اول تمامش کنم خلاص؛ مشکل بزرگ را همان اول باید حل کرد هنوز انرژی دارم. هنوز بین مردم مقبولیت دارم. هنوز که مردم من را می پرستند. هنوز من سر مردم منت دارم که امارت شان را قبول کردم، الان بهترین وقت است که بزنم ناکارش کنم بهترین سیاست همین سیاستی بود که علی در پیش گرفت!

استاد ابوالقاسمی:

بهترین سیاست، سیاستی بود که امیر مؤمنان در پیش گرفت اگر معاویه جرثومه فساد است و نمی شود او را تحمل کرد امام حسن یاور کم داشت خود شما گفتید نه خیلی زیاد داشت و حتی در روایات تاریخی آمده است

«وكانوا أطوع للحسن»

اطاعت مردم از امام حسن از اطاعت شان از امیر مؤمنان بیشتر بود.

الاستيعاب في معرفة الأصحاب؛ اسم المؤلف: يوسف بن عبد الله بن محمد بن عبد البر الوفاة: 463، دار النشر: دار الجيل - بيروت - 1412، الطبعة: الأولى، تحقيق: علي محمد البجاوي، ج1، ص385

استیعاب ابن عبد البر و در بقیه کتاب ها آمده است می گویند اطاعت شان از امام حسن بیشتر بود چون می گفتند این پسر پیغمبر است علی داماد پیغمبر بود با خلفاء مقابله داشت این پسر پیغمبر است. اگر بنا باشد خلافتی باشد باید به پسر پیغمبر برسد همه هم او را دوست داشتند. پس چرا این کار را نکرد؟ کمتر از تنش بود کنار منبر معاویه ایستاد می گوید همین الان قبول کنید «وخاصمناه إلى الله تعالى بظبى السيوف» با شمشیر با او می جنگیم.

نمونه دیگر امام حسن بالای منبر رفتند گفتند

«أَنَا الْحَسَنُ وَ أَبِي عَلِيٌّ وَ أَنْتَ مُعَاوِيَةُ وَ أَبُوكَ صَخْرٌ وَ أُمِّي فَاطِمَةُ وَ أُمُّكَ هِنْدٌ وَ جَدِّي رَسُولُ اللَّهِ وَ جَدُّكَ حَرْبٌ وَ جَدَّتِي خَدِيجَةُ وَ جَدَّتُكَ قُبَيْلَةُ فَلَعْنَةُ اللَّهِ عَلَى أَخْمَلِنَا ذِكْراً وَ أَلْأَمِنَا حَسَباً وَ شَرِّنَا قَوْماً وَ أَقْدَمِنَا كُفْراً وَ نِفَاقا»

خدا آنی که از ما دو تا پست تر است لعنت کند دارد تنش را کم می کند؟ معاویه می گوید:

«مَا نَزَلَ الْحَسَنُ حَتَّى أَظْلَمَتْ عَلَيَّ الْأَرْضُ، وَ هَمَمْتُ أَنْ أَبْطِشَ بِهِ ثُمَّ عَلِمْتُ أَنَّ الْإِغْضَاءَ»

حسن چیزی گفت نتوانستم تحمل کنم همان جا می خواستم دستور قتل حسن را بدهم. در کتاب امالی طوسی، صفحه 567. بعد دیدم اگر بگویم الان حسن را بکشید جنگ می شود و برایم درد سر می شود، نه این که نمی توانم کنترل کنم درد سر می شود.

«أَقْرَبُ إِلَى الْعَافِيَةِ.»

الأمالي (للطوسي)؛ نویسنده: طوسى، محمد بن الحسن، ناشر: دار الثقافة ، مصحح: ندارد، ص567

به عافیت نزدیک تر است او را بکشم به عافیت می رسم چون حکومت را گرفتم اما الان این طوری برایم آرام تر است. امام حسن دنبال کم کردن تنش بود یا برخورد مردانه حسابی حالگیر از معاویه داشته است که می گوید: «هَمَمْتُ أَنْ أَبْطِشَ بِهِ» خواستم بگویم او را بکشند.

 امام حسن بیعت کرد یا گفتند با معاویه بیعت کنید امام حسین را آوردند امام حسین بیعت نکرد. معاویه اصرار کرد امام حسن فرمودند

 «لَا تُكْرِهْهُ»

 ما می خواستیم تو به خلافت برسی، رسیدی دیگر لازم نیست از همه ما بیعت بگیری.

«فَإِنَّهُ لَا يُبَايِعُ أَبَداً أَوْ يُقْتَلَ أَهْلُ بَيْتِهِ»

بحار الأنوارالجامعة لدرر أخبار الأئمة الأطهار (ط - بيروت)؛ نویسنده: مجلسى، محمد باقر بن محمد تقى، ناشر: دار إحياء التراث العربي، محقق/ مصحح: جمعی از محققان، ج 44، ص67

تا زمانی که کل اهل بیتش کشته نشوند او بیعت نخواهد کرد. همه ما لازم نبود بیعت کنیم تو می خواستی به خلافت برسی از من گرفتی تمام شد. چرا می خواهی به زور از بقیه بیعت بگیری؟ این که بیعت نکرد خودش تنش زایی نیست؟ بیعت کنید چرا بیعت نکردند این تنش زایی است.

 روایت بعدی شروع کردند صحبت کردن امام حسن فرمود:

«هَيْهَاتَ هَيْهَاتَ لِشَرٍّ مَا عَلَوْتَ يَا ابْنَ آكِلَةِ الْأَكْبَادِ الْمُجْتَمِعُونَ عَلَيْكَ رَجُلَانِ بَيْنَ مُطِيعٍ وَ مُكْرَهٍ فَالطَّائِعُ لَكَ عَاصٍ لِلَّهِ وَ الْمُكْرَهُ مَعْذُورٌ بِكِتَابِ اللَّهِ وَ لَكِنَّ اللَّهَ بَرَّأَنِي مِنَ الرَّذَائِلِ كَمَا بَرَّأَكَ مِنَ الْفَضَائِل‏»

مناقب آل أبي طالب عليهم السلام (لابن شهرآشوب)؛ نویسنده: ابن شهر آشوب مازندرانى، محمد بن على، محقق / مصحح: ندارد ناشر: علامه، ج‏4، ص22

معاویه تو یک فضیلت نداری من هم هیچ رذیلتی ندارم. مدل صحبت امام حسن با معاویه مدل تند است اگر فقط می خواست تنش زایی کند نرم صحبت می کرد نرم هم با او صحبت نکرد. بله آتش بسی با او بست تا او یک خلافت ظاهری بگیرد اما این که امام حسن را متهم کنیم امام حسن دنبال عافیت طلبی و تنش زدایی بود این تعریفی که شما از تنش زدایی دارید مطرح می کنید در شرع ما اسمش مداهنه است. ما مداهنه نداریم هر کجا هدایت مردم ایجاب کند تقیه هر کجا ایجاب کند قیام هر کجا ایجاب کند دعوت هر کجا ایجاب کند سکوت مهم برای ائمه هدایت بود. پس شما یک ملاک واحد نتوانستید مطرح کنید این راجع به قسمت هفتم سه کلیپ بود دو تایش را مطرح کردیم.

 اما قسمت هشتم شروعش با یک کلیپی است می گوید همه انبیاء دنبال تنش زدایی بودند ولی امام حسین در ظاهر تنش زایی کرد حالا می خواهیم تحلیل کنیم. یعنی مسلم گرفته است این که همه انبیاء دنبال تنش زدایی بودند قبلاً جوابش را دادیم مگر حضرت موسی نگفت: (إِنَّ فِيهَا قَوْمًا جَبَّارِينَ وَإِنَّا لَنْ نَدْخُلَهَا حَتَّى يخْرُجُوا مِنْهَا فَإِنْ يخْرُجُوا مِنْهَا فَإِنَّا دَاخِلُونَ) کلیپ بعدی را ببینیم

کلیپ شبهه ای چهارم - اقای محمد تقی اکبر نژاد:

یک ذهنیتی در مکنونات ما و در دل های ما و گوشه ذهن ما رسوب کرده است امام حسین کسی است که با شعار «هیهات من الذله» بر خلاف تمام معادلات عقلی و عقلایی عمل کرده است. به این معنا که عقل و عقلاء سنجش های دارند یک مصلحت مفسده ای می کنند دو، دو تا چهار تا می کنند و هیچ وقت تجویز نمی کنند یک آدم با هفتاد نفر کمک علیه یک امپراطوری و خلافت گسترده که شاید در آن دوره هیچ امپراطوری در آن وسعت نبوده قیام کند. با علم به این که کشته می شود با علم به این که زن و بچه اش به اسارت می روند ولی هیچ یک از این ها مانع قیام آن حضرت نمی شود و ایشان بر خلاف تمام معادلات این کار را می کند این ذهنیت غالبی است که در ذهن ما متدینین نسبت به امام حسین (علیه السلام) وجود دارد. و این طبعاً مغایر است با آن چه که ما از سیاست تنش زدایانه انبیاء و پیامبران و ائمه گفتیم.

به همین دلیل این جلسه خیلی مهم است بررسی کنیم ببینیم آيا این ذهنیتی که از امام حسین داریم این ذهنیت درست است یا یک ذهنیت ناقص است و نیاز به اصلاح دارد؟ به عبارتی امام حسین (علیه السلام) طبق همان استراتژی انبیاء عمل کردند یا نه استثناً ایشان به یک متد و روش دیگر عمل کردند که قابل توجیه با مِتُد انبیاء، پیامبر اسلام، حضرت امیر و امام حسن نیست، یک سری استثنایی بود ممکن است اصلاً نتوانیم این استثناء را تحلیل کنیم اشکالی هم ندارد اگر واقعاً ثابت بشود که ایشان متفاوت بود ممکن است بپذیریم که ایشان یک استثناء بوده ولو ما نمی توانیم تحلیل کنیم و این مسئله ای است که اول باید خودمان را محک بزنیم ببینیم واقعاً غیر قابل تحلیل است یا نه ایشان هم طبق همان خط پیش آمده و بخش های از این ذهنیت ما نه لزوماً همه اش ایراد دارد.

استاد ابوالقاسمی:

ملاحظه فرمودید تمام اصرارش بر این است که القاء کند انبیاء دنبال تنش زدایی مطلق بودند. حضرت موسی گفت:

(يا قَوْمِ ادْخُلُوا الْأَرْضَ الْمُقَدَّسَةَ الَّتِي كَتَبَ اللَّهُ لَكُمْ وَلَا تَرْتَدُّوا عَلَى أَدْبَارِكُمْ فَتَنْقَلِبُوا خَاسِرِينَ * قَالُوا يا مُوسَى إِنَّ فِيهَا قَوْمًا جَبَّارِينَ وَإِنَّا لَنْ نَدْخُلَهَا حَتَّى يخْرُجُوا مِنْهَا فَإِنْ يخْرُجُوا مِنْهَا فَإِنَّا دَاخِلُونَ * قَالَ رَجُلَانِ مِنَ الَّذِينَ يخَافُونَ أَنْعَمَ اللَّهُ عَلَيهِمَا ادْخُلُوا عَلَيهِمُ الْبَابَ فَإِذَا دَخَلْتُمُوهُ فَإِنَّكُمْ غَالِبُونَ وَعَلَى اللَّهِ فَتَوَكَّلُوا إِنْ كُنْتُمْ مُؤْمِنِينَ)

ای قوم! به سرزمين مقدسی که خداوند برای شما مقرر داشته، وارد شويد! و به پشت سر خود باز نگرديد (و عقب گرد نکنيد) که زيانکار خواهيد بود!» گفتند: ای موسی! در آن (سرزمين)، جمعيتی (نيرومند و) ستمگرند؛ و ما هرگز وارد آن نمی ‌شويم تا آنها از آن خارج شوند؛ اگر آنها از آن خارج شوند، ما وارد خواهيم شد! (ولی) دو نفر از مردانی که از خدا می ‌ترسيدند، و خداوند به آنها، نعمت (عقل و ايمان و شهامت) داده بود، گفتند: «شما وارد دروازه شهر آنان شويد! هنگامی که وارد شديد، پيروز خواهيد شد. و بر خدا توکل کنيد اگر ايمان داريد!»

سوره مائده (5): آیات 21-  22 و 23

یک منطقه ای بود یک عده زندگی می کردند موسی گفت بروید آن جا را بگیرید. (قَالُوا يا مُوسَى إِنَّ فِيهَا قَوْمًا جَبَّارِينَ) این ها جبار هستند زورشان خیلی زیاد است (وَإِنَّا لَنْ نَدْخُلَهَا حَتَّى يخْرُجُوا مِنْهَا) تا وقتی آن ها آن جا هستند جرأت نمی کنیم برویم (فَإِنْ يخْرُجُوا مِنْهَا فَإِنَّا دَاخِلُونَ) خودشان بیرون رفتند بعد ما می رویم.

دو نفر می ترسیدند (قَالَ رَجُلَانِ مِنَ الَّذِينَ يخَافُونَ أَنْعَمَ اللَّهُ عَلَيهِمَا ادْخُلُوا عَلَيهِمُ الْبَابَ) وارد بشوید شما پیروز می شوید پس برای چه می خواستند به آن جا بروند؟ می خواستند بروند به آن ها گُل هدیه کنند یا برای جنگ می خواستند بروند؟ خدا گفت یک منطقه مبارکه است این ها نباید آن جا باشند بیرون شان کنید. (قیام، تهاجم)

در قرآن نمونه دیگری که از انبیاء دیگر قبلاً مطرح کردیم چرا شما اصرار دارید به دروغ بر خلاف نص صریح قرآن می گویید انبیاء مطلقا سیاست شان تنش زدایی بوده. شما می خواهید پیغمبرها را آدم های مداهنه گر معرفی کنید نخیر انبیاء مثل شما مداهنه گر نبودند. این راجع به این کلیپی که الان پخش شد و جوابش را هم عرض کردیم.

 اما کلیپ بعدی مطرح کرده می گوید مشکل اول امام حسین در زمان معاویه مردمی بودند که خنثی بودند و بی دینی آن ها را اذیت نمی کرد. لذا امام حسین (علیه السلام) به خاطر این که همچنین مردمی بودند در زمان معاویه قیام نکرد. یعنی مردم در زمان یزید عوض شدند، یعنی معاویه مرد در این دو ماه مردم «کن فیکون» شدند آن ها رفتند یک گروه دیگری آمدند؟! کلیپ را ببینیم

کلیپ شبهه ای پنجم - اقای محمد تقی اکبر نژاد:

در این دوره نکته ای که وجود دارد این است که شما با یک جامعه ای روبرو هستید که تمام ویژگی های که در جلسه قبل در مورد امام حسن توضیح دادیم هنوز وجود دارد همان جامعه است. و اتفاقاً به واسطه این که الان دَه سال است معاویه دیگر خلیفه علی الإطلاق است و آن بیماری های که این خلیفه دارد، دارد به جامعه منتقل می کند یعنی آن دنیا طلبی، آن بی عاری، آن بی حسی و بی عِرقی نسبت به ارزش های الهی و انسانی آن ها دارد نشر می کند.

در ادامه توضیح خواهیم داد این ها است که باعث می شود امام حسین نتواند آن کاری که دنبالش بود انجام بدهد اصلاً جامعه، جامعه ای است که پایمال شدن احکام الهی و اصول انسانی دیگر ناراحتش نمی کند او را وادار به قیام نمی کند این خیلی مهم است یعنی همان حالت های که در زمان امام حسن بود شاید تشدید شده در زمان امام حسین (علیه السلام) در آن دَه سال اول داریم.

استاد ابوالقاسمی:

ادعا چیست که ایشان مطرح کرده که اساسی ترین مشکل امام حسین (علیه السلام) این بود که مردم، مردمی بودند هیچ منکری آن ها را اذیت نمی کرد. این ها به خاطر این که چنین مردمی بودند امام حسین قیام با این ها را مناسب نمی دانست. آقا مگر همین مردم زمان معاویه به امام حسین نامه ننوشتند حضرت فرمود ما با او بیعتی داریم و فعلاً کاری نمی کنیم. خود شما بعداً به آن اشاره خواهید کرد. پس مردم مشکل اصلی نبودند همین مردم در زمان معاویه هم حاضر به قیام بودند که امام حسین به کوفه بیاید نامه نوشتند، امام حسین فرمود با معاویه بیعت و قراردادی داریم فعلاً کاری انجام نمی دهیم. پس این ادعای شما که بر خلاف تاریخ و روایات است.

 دومین مشکل این که معاویه ریاء می کرد و خودش را جانشین پیامبر نشان می داد. کلیپ بعدی را ببینیم

کلیپ شبهه ای ششم - اقای محمد تقی اکبر نژاد:

از یک طرف حاکمی دارید که آن حاکم بسیار اهل ریاء است و دو رو عمل می کند رو بازی نمی کند مثلاً‌ در بنی العباس داریم یک وقت شما متوکل را دارید رو بازی می کند یک وقت هارون را دارید دقیقاً مشابه معاویه بنی العباس است. یعنی یک آدمی است که دو رو است یک وقتی اسم قیامت می آید می نشیند گریه می کند. یک وقتی می بینید مجالس بزم و کذا وکذا را دارد ولی یک نمای مسلمانانه ای از خودش نشان می دهد. این خیلی مهم است معاویه آدمی است که ظواهر را حفظ می کند و خودش را واجد ویژگی های کسی که شایسته خلیفه و جانشین پیغمبر است نشان می دهد.

استاد ابوالقاسمی:

یک سوال خیلی ساده این چیزهای بدی که شما از یزید نقل می کنید در علن انجام می داد یا وقتی که عبد الله ابن حنظله و دیگران درونی قصر رفتند این ها را دیدند؟ اگر علنی بود اصلاً نیاز به رفتن این ها نبود تا بروند بر گردند خبر بدهند. یزید هم در ظاهر مراعات می کرد شاهدش سی هزار نفر جمع شدند برای سید الشهداء

«كُلٌّ يَتَقَرَّبُ إِلَى اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ بِدَمِهِ»

روایت است سی هزار نفر می گفتند خدایا به خاطر رضای تو حسین را می کشیم. مگر وقتی وارد شام شدند آن پیر مرد شامی نگفت

«الحمدلله الذي قتلکم هتک عرضکم»

الحمد لله مگر یزید آیه قرآن نخواند:

(وَمَا أَصَابَكُمْ مِنْ مُصِيبَةٍ فَبِمَا كَسَبَتْ أَيدِيكُمْ وَيعْفُو عَنْ كَثِيرٍ)

هر مصيبتی به شما رسد بخاطر اعمالی است که انجام داده‌ ايد، و بسياری را نيز عفو می ‌کند!

سوره شوری (42): آیه 30

یزید قرآن می خواند چرا می گویید یزید تظاهر نمی کرده است؟ یزید از خیلی از آن ها بیشتر تظاهر می کرد و بهتر تظاهر بلد بود یزید هم اهل تظاهر بود. فقط یک عده ای چون در توجیه گیر کرده بودند گفتند بله یزید تظاهر نمی کرد. از جهت تاریخی یزید هم اهل تظاهر به دین بود در اندرونی خودش شراب می خورد مگر معاویه در اندرونیش شراب نمی خورد؟

مگر آن صحابی پیش معاویه آمد نگفت من در جوانی از همه چیز بیشتر از شراب خوشم می آمد مگر معاویه بت فروشی نمی کرد؟ در اندرونیش انجام می داد. مثل هم بودند فرقی نمی کردند پس این که شما توجیه کنید چون که یزید در علن انجام می داد معاویه در خفاء نه از این جهت مثل هم بودند. جالب این جاست یک روایتی است یزید به مدینه آمده بود دهانش بوی شراب می داد. سید الشهداء گفتند این چه کثافتی تو خوردی، گفت این بوی عطری است که از فلان شهر برایم آوردند گفتند خجالت بکش شراب خوردی تظاهر هم می کنی من عطر زدم؟ فکر می کنی من نمی فهمم؟ یزید جلوی امام حسین تظاهر می کرد این یک عطری است شما چون دیندار هستید نمی دانید این چه عطری است؟ جلوی امام حسین هم ادا در می آورد شما فکر می کنید یزید تظاهر نمی کرد؟ اتفاقاً یزید هم از آدم های اصل تظاهر بود. پس این که می گویید یزید تظاهر نمی کرد اشتباه است البته متأسفانه رایج شده است ولی در واقع این طور نیست.

 محققانه بخواهیم نگاه کنیم یزید و معاویه هر دوی شان در اندروی شان خلاف داشتند در بیرون هم تظاهر می کردند. شاهدش هم چند تا عرض کردم لشکریان یزید می گفتند (يَتَقَرَّبُ إِلَى اللَّهِ) عمر سعد و دیگران می گفتند به خاطر رضای خدا باید از امیر اطاعت کرد. مردم شام به خاطر رضای خدا با اهل بیت دشمنی می کردند عقل شان نمی رسید دیوانه بودند.

(میان برنامه)

مجری:

صلی الله علیک یا امیر المؤمنین، صلی الله علیک یا علي ابن ابي طالب، آن چه در پیش روی ما است ماه مبارک رجب است ماهی که متعلق به آقا امیر المؤمنین (علیه السلام) بعد از ماه جمادی که عطر و بوی فاطمی داشت و مناسبت های حضرت زهرا (سلام الله علیها) در ماه رجب که پیش روی ما است در ماه رجب یک سری اذکار و اعمال مستحب دارد قبل از این که ماه رجب بیاید خوب است آمادگی پیدا کنیم اطلاع داشته باشیم که این ماه مبارک را از دست ندهیم فرصت های طلایی است که خداوند در اختیار ما قرار داده است. استاد ابو القاسمی عزیز در خدمت شما باشیم

استاد ابوالقاسمی:

عرض کردیم این آقا ادعا کرد فرق یزید و معاویه این بود که یزید علنی هر کاری را انجام می داد گفتیم نه یزید علنی این کارها را نمی کرد. یزید در قصر خودش جلوی میهمانانش این کار را می کرد اما بیرون این کارها را انجام نمی داد معاویه هم همین رفتارها را داشت. مطلب دیگری که مطرح می کند می گوید مشکل سوم امام حسین پیمانی بود که با معاویه بسته بود و نمی توانست آن را بکشند این درست و ما هم این را قبول داریم. در زمان معاویه حضرت گفتند پیمانی است برای این که به مردم ثابت کنیم آی مردم، معاویه ادعایی داشت و ما آن ادعا را قبول نداشتیم برای این که مشخص بشود ببینیم حق با چه کسی است صبر می کنیم.

نکته ای عرض کنم از آن مطلبی که می گفت معاویه اهل ظاهر سازی بود مگر معاویه وقتی روی منبر رفت نگفت هر عهدی که با حسن ابن علی بسته بودم زیر پایم است با ظاهر سازی تناسب دارد؟ علناً گفت من هر عهدی با حسن ابن علی بسته بودم زیر پاهایم است با شما جنگیدم که بر شما مسلط بشوم و شدم. این ظاهری سازی است؟ پس ما اگر بخواهیم بگوییم کسی ظاهر سازی نکرد باید بگوییم معاویه ظاهر سازی نکرد یزید اتفاقاً مقداری شاید از معاویه بیشتر اهل ظاهر سازی بود.

مطلب دیگری که مطرح می کند می گوید امام حسین از زمان معاویه مترصد جهاد بود ولی امکانش را نداشت این را ما هم قبول داریم حرف درست است، امام حسین از زمان معاویه تلاش بر جهاد داشتند ولی امکانش نبود چرا؟ چون یک قراردادی بسته بودند برای هدایت مردم باید این عهد مراعات می شد وگرنه عهد طرفینی است وقتی او شکست من هم می توانم بشکنم این که نشکستند برای هدایت مردم بود. بعدش می گوید امام حسین به معاویه گفت خلاف شرط عمل نمی کنم اما تو خلاف شرط عمل کردی چرا امام حسین به خلاف شرط عمل نکرد با این که می داند معاویه به خلاف شرط عمل کرده است. مشخص است چرا؟ چون حضرت می خواهند به مردم ثابت کنند معاویه شخصیتی است به هیچ وجه، به هیچ پیمانی عمل نخواهد کرد.

می گوید امام حسین (علیه السلام) پشت سر مروان نماز خواندند نمازشان تقیه بود همه می دانند حضرت حمد و سوره را می خواندند یک مقدار این توضیحات را هم بده.

اما یک کلیپی است می گوید امام حسین (علیه السلام) در زمان معاویه با بیان حق و حقوق خودشان زمینه سازی برای قیام خودشان کردند همان طوری که امام صادق (علیه السلام) شاگرد پروری کردند. کلیپ بعدی را ببینیم

کلیپ شبهه ای هفتم - اقای محمد تقی اکبر نژاد:

در کنار این قضیه که امام پایبند تعهدات برادرشان بود یک سری تحرکات سیاسی هم داشتند نشان می دهد امام کاملاً هم ساکت نبودند. مثلاً داریم دو سال به فوت معاویه مانده امام به همراه بعضی از نزدیکان به مکه تشریف می برند در آن جا دستور می دهند آن های که از بنی هاشم و صحابه پیغمبر ماندند آن های که از اولاد آن ها هستند تابعین این های که بزرگان و علمای جامعه هستند همه شان را در یک خیمه بزرگی جمع کنند بیش از هفتصد نفر آدم شدند.

امام در آن جا برای آن ها خطبه خواندند شأن خودشان را و وجوب اطاعت از خودشان و این جایگاهی که نسبت به پیامبر داشتند را بیان می کنند و از آن ها تعهد می گیرند وقتی به مناطق خودشان بر گشتند این ها را به مردم ابلاغ کنند و آن ها همچون قولی را به امام می دهند یعنی امام مثل این که دارد زمینه سازی می کند برای این که یک روشنگری ها و یادآوری کند که مردم فراموش شان نشود که این ها چه جایگاهی دارند؟ یا مثلاً در موردی داریم امام در جمع علمای مدینه سخنرانی می کنند یعنی این ها را در فضاهای که خیلی حساسیت ایجاد نشود جمع می کنند و آن جا می فرمایند مجاری امور و احکام در دست دانشمندان و عالمان خدا ترس است آنان در حلال و حرام از طرف خدا امین هستند. بعد این ها را بیان می کند که چه نشسته اید مگر نمی بینید امور از دست شما خارج شده است و دین در دست چه کسانی افتاده است؟

یعنی کارهای در این سطح یک نوع آماده سازی ها چطور امام صادق با یک سری کارهای علمی و شاگرد تربیت کردن اقداماتی را مهیا می کردند ما مشابه این را از امام حسین (علیه السلام) داریم که ایشان هم یک اقداماتی را داشتند.

مجری:

حاج آقا یک سری صحبت های که این جا می کند هدفش را برای مان روشن کنید یعنی الان بحثی که کرد می خواهد کجا را بزند؟

استاد ابوالقاسمی:

از یک طرف می خواهد آن تصویری که ما از سید الشهداء (علیه السلام) داریم که یک تصویر قیام کننده است آن را خراب نکند چون می گوید این طور نبود دچار مشکل بشود. از طرفی دیگر می گوید تصویر قیام کننده بود تنش زایی می شود. پس یک چیزی بینابین می خواهد درست کند این جنبه اش را کار ندارم امام حسین (علیه السلام) دارد برای قیام آماده سازی می کند این خوب است.

مثل شاگرد پروری امام صادق (علیه السلام)؛ شاگرد پروری امام صادق برای قیام بود یا نبود؟ در قسمت بعدی می گوید ائمه اصلاً دنبال قیام نبودند اگر این برای آن است که قبلاً ثابت کردیم و در برنامه راه روشن مفصل گفتیم تمامی ائمه دنبال قیام بودند. لقب امام کاظم (علیه السلام) قائم شد چون بنا بود قیام کند بداء رخ داد به خاطر تخلف مردم. امام صادق (علیه السلام) می خواست قیام کند بداء رخ داد به خاطر تخلف مردم. آیا این را شما می خواهید بگویید یا نه؟ اگر این را بگویید یعنی همه ائمه برای تأسیس حکومت تلاش داشتند و شما این را نمی خواهید قبول کنید می گویید ائمه کنار نشستند تمام شد چون دیدند اطراف شان وضعیت خراب است تلاش آن چنانی نداشتند.

شما این حرکت سید الشهداء را فقط بیان مدح خودش می دانید یا زمینه سازی برای خلافت؟ این که با امام صادق (علیه السلام) مقایسه می کنید امام صادق دنبال خلافت بود یا دنبال فقط مدح خودش بود؟ این ها یک سنخ هستند دو تا نیستند اما شما این ها را دو تا معرفی می کنید. این راجع به این کلیپ.

 بعدش یک اشتباه لفظی راجع به عمرو ابن حمق دارد عمر ابن حمق می گوید خیلی مهم نیست. کلیپ بعدی بسیار بسیار خطرناک است باز تأیید همان حرف اهل سنت می گوید معقول نیست امام حسن گفته باشد مردم بعد از من حسین، ولیعهد باید بگوید به شورا واگذار کنید کلیپ بعدی را ببینیم

کلیپ شبهه ای هشتم - اقای محمد تقی اکبر نژاد:

یا مثلاً یک مورد دیگر که جالب است این که معاویه قبل از وفاتش خیلی پیر شده بود به مدینه می آید مدینه جای خیلی مهمی بود بزرگان زیادی در مدینه بودند به مدینه می آید که برای یزید بیعت بگیرد. در مورد بعد از معاویه در تاریخ اختلاف نظر است نسبت به مفاد قراردادی که امام حسن با معاویه نوشتند. بعضی ها معتقد هستند امام حسن در مفاد قیدی کرده بود که اگر من مُردم بعد از من ولیعهد تو حسین ابن علی است و بعد از تو حکومت باید به برادرم حسین برسد. یک شواهدی از بیانات امام حسین است که امام حسین در صحبت های که بعد از نصب یزید با مردم می کند آن جا چند مورد داریم که امام تصریح می کنند قرار این نبود قرار این بود که اگر من زنده بمانم بعد از معاویه من خلیفه بشوم و این حق من است ما از سلاله پیغمبر هستیم او حق نداشت که یزید را جای خودش بگذارد.

آن چه که معروف تر است و به نظر شخص من این معقول تر است یعنی با آن شرایط بعید بود معاویه این مسئله را قبول کند حداقل چیزی که قطعی است این که امام در عهد و پیمان شان از او تعهد گرفته بود که حق نداری برای خودت کسی را تعیین کنی و من بعد از تو ولیعهد هستم و نهایتاً باید امور را به شورای مسلمین بسپاری که آن ها انتخاب کنند.

استاد ابوالقاسمی:

می گوید خود امام حسین به یزید گفت یزید بنا بود بعد از معاویه من خلیفه بشوم اگر حسن نبود هم در متن عهدنامه ذکر شده است هم امام حسین گفت اما من معقول نمی دانم. معقول تر این است که شورا باشد باور کنیم شما اعتقادت، اعتقاد شیعی است؟ واقعاً‌ شما شیعه هستید؟ به قول شما امیر مؤمنان، امام حسن را نگذاشته مردم خودشان انتخاب کردند. امام حسن هم امام حسین را معقول نیست بگذارد شورا باید باشد مگر معاویه شورا را قبول می کرد؟ معاویه، یزید را می خواست تمام شد نه شورا را قبول می کرد نه امام حسن را.

 پس این دشمنی شما با تعیین خلیفه بعد چه است که خلاف قطعی عقیده شیعه دارید مطرح می کنید. این سوالی است که ایشان باید جواب بدهد چرا با ترویج مبانی اهل سنت به دنبال تخریب اعتقادات شیعه و ولایت فقیه است نمی خواهی قبول کنی نکن چرا اعتقادات شیعه را خراب می کنی؟ این که امام حسن گفته باشد بعد از معاویه، امام حسین باشد این چه ضرری به ولایت فقیه دارد؟ اصلا فرض کنیم این نباشد چرا این را قبول نمی کنید، مشکلت با اعتقادات تشیع چه است؟ باز مقداری توجیه کارهای معاویه است معاویه به یزید گفت با حسین کاری نداشته باش دقیقاً بر خلاف آن که در تاریخ آمده است که معاویه به یزید گفت بعد از من حسین و عبد الله ابن زبیر با تو مشکل پیدا می کنند برای حسین سراغ عبید الله ابن زیاد برو راهنمایی معاویه بود کلیپ بعدی را ببینیم

کلیپ شبهه ای نهم - اقای محمد تقی اکبر نژاد:

 

حالا در هر حال عموماً این جا از خیلی ها این عهد و پیمان و بیعت را گرفت ولی امام حسین هر کاری کرد زیر بار نرفت صحبت های خیلی تندی با او دارد و هر کاری می کند امام راضی نمی شود ولی معاویه هم با امام مدارا می کند. حتی بعد از این هم برای امام هدایایی می فرستد یعنی رابطه اش را با امام حفظ می کند همه تان شنیدید و درست هم است. به یزید تذکر می دهد و جدی توصیه می کند می گوید سر به سر حسین نگذار!

استاد ابوالقاسمی:

به یزید توصیه می کند سر به سر حسین نگذار، یزید خودش با امام حسین آمد وگرنه معاویه گفت سر به سر حسین نگذار. نه آقا جان دقیقاً بر عکس بود معاویه رسماً‌ به یزید گفت آقای یزید حواست باشد بعد از من دو تا مشکل جدی داری عبد الله ابن زبیر و حسین اما حسین ابن علی و اهل کوفه برای تو کافی خواهند بود و عبید الله ابن زیاد را بر آن جا بگذار لذا یزید به توصیه معاویه عمل کرد.

مجری:

آن گونه که پدرش برنامه ریزی کرده بود ترتیب داد

استاد ابوالقاسمی:

بله، مشخص است برنامه ریزی معاویه برای کشتن امام حسین (علیه السلام) بود پس این چه است شما مطرح می کنید؟ این ادعایش هم ادعای غلطی بود ادعا می کند امام حسین یک جایگاه ویژه ای داشت بقیه ائمه چنین جایگاهی نزد مردم نداشتند چون یادگار رسول خدا بود بقیه این طوری نبود کلیپ بعدی را ببینیم

کلیپ شبهه ای دهم - اقای محمد تقی اکبر نژاد:

 

امام همچون فعالیت های را در عصر معاویه داشت ولی در همین حد بود احساسم این است که امام می خواستند شأن خودشان را حفظ کنند یعنی آن جایگاه ویژه ای که نسبت به رسول خدا داشتند در جامعه یک جایگاه ممتازی بود این را باید دقت کرد آن شأن ممتاز و خود شناسی که نسبت به معاویه داشت امام حسین (علیه السلام) یک جایگاهی داشتند که ائمه بعدی ایشان نداشتند آن هم این بود فاصله از پیغمبر زیاد شده بود.

چطور بعدها سادات از سادات زمان ائمه خیلی محترم تر شدند یعنی هر چه شما از آن عصر فاصله می گیرید این واسطه ها ارزش پیدا می کند آثار او ارزش پیدا می کند. فرض کنید مردم پیراهن پیغمبر را پیدا می کردند خیلی چیز فوق العاده ای بود. یک حالت روانی که ما انسان ها داریم فاصله از پیامبر زیاد شده بود این مردم مثل این که دنبال آثار پیغمبر بودند. در این فضا نزدیک ترین انسان و خاصه ترین انسان نسبت به پیامبر اسلام امام حسین بود با آن ویژگی های که همه مان از امام حسین سراغ داریم که علم پیغمبر را داشت جلوه پیغمبر را دشت زیبایی پیغمبر را داشت و آن فوق العادگی های که داشت باعث شد یک جایگاه ویژه ای داشته باشد ولی بعد از ایشان نسل بعدی می رفت و این باعث می شد که امام حسین یک منزلت ویژه ای داشته باشد.

دلیل این که معاویه هم با ایشان خیلی کنار می آمد حداقل امام جایی تند می شد کوتاه می آمد دلیلش این بود که چون ایشان با گذشت زمان یک نوع خاصه بودن پیدا کرده بود یادگار پیغمبر شده بود بیشتر مورد توجه بود برای همین با او کنار می آمد این یک ویژگی است.

مجری:

جناب دکتر شما بحث های علمی می کنید ولی من همین یک کلیپ را نگاه می کنم چقدر تناقض است سر و تهش باهم نمی خواند.

استاد ابوالقاسمی:

این یادگار بودن به خاطر صحابی بودن است یا به خاطر از نسل بودن است؟ اگر صحابی که این همه صحابی بودند خود معاویه صحابی بود، اگر از نسل باشد ائمه بعدی هم از نسل بودند گفت هر چه بیشتر می گذرد ارج و قرب سادات بیشتر می شد اعتراف هم کرد. برای این که یک موقع اشتباه نفهمیده باشیم کلیپ بعدی را ببینیم آیا واقعاً نظر ایشان این است که بعدی ها جایگاه شان کمتر بود یا به امام حسین نمی رسیده است؟

در این کلیپ ایشان می گوید ائمه بعد جایگاه شان روز به روز از جهت علمی و سیادت بیشتر می شد. جایگاه شان بر همه روشن می شد.

کلیپ شبهه ای یازده - اقای محمد تقی اکبر نژاد:

بر طبق همان توضیحی که دادم این سلسله نه حتی فرد امام همه این ها به عنوان یک سلسله شأن متفاوت بودن به علم، مثلاً کسی مثل مالک ابن انس نقد می کند در توصیف امام صادق می فرماید من کسی را ندیدم در این زمانه که زندگی کردم مثل جعفر ابن محمد اوصافش شبیه به اوصاف پیامبر اسلام باشد. این چیزی است که تقریباً شما از همه می شنوید یعنی موافق و مخالف به این مطلب اذعان دارند حتی مخالفین ائمه نسبت به علم آن ها اذعان داشتند این ها فوق العاده هستند حتی بعضی از این ها می گویند ما وقتی امام را کنار خلیفه می بینیم از او بیشتر می ترسیدیم تا خلیفه یعنی عظمت علمی امام یک واهمه ای در دل ها ایجاد کرده بود این ها مسائل عام است.

استاد ابوالقاسمی:

خلفاء هم می فهمیدند امام چه جایگاهی دارد، مردم امام و خلیفه را می دیدند ابهت امام بیشتر آن ها را می گرفت. اگر این طور بوده همین جایگاه برای بعدی ها است پس چرا یک چیزی می تراشید یک فرقی باید بگذارم آن فرق را چون نمی توانم تحلیل کنم نه امام حسین نوه پیامبر بوده! این چه تحلیلی است می کنید؟ خودت هم مخالف مطرح می کنی. مگر منصور نیامد با امام صادق (علیه السلام) خواست تفاخر کند در مسجد گفت «یابن عم» گفت امام هم «یا أبه» گفت

مجری:

همین قضیه را در مورد امام موسی کاظم و هارون هم داریم.

استاد ابوالقاسمی:

«یابن عم» با «یا أبه» تفاوتش خیلی است این ها مستقیم وصل بودند آن ها با واسطه وصل می شدند. چطور چند نسل بعد به قول خود شما می گویید بنی العباس از سیادت استفاده کردند خلافت را گرفتند این ها که اصل سیادت بودند این توجیه که امام حسین چون نوه بود لذا یک جایگاه خاصی داشت یزید هم یک آدمی بود که علنی داشت فساد می کرد یک جایگاه خاصی پیدا کرد قطب مثبت و منفی بارهای شان خیلی زیاد شد با هم درگیر شدند. این توجیه، توجیه معقولی نیست.

مجری:

خدمت بینندگان عزیز عرض کنم این تحلیلی که جناب آقای دکتر دارند می فرمایند نقد و بررسی روشی است روش کار، روش غلطی باشد طرف برای این که بخواهد حرف خودش را ثابت کند یک چیزهایی می تراشد.

استاد ابوالقاسمی:

در کلیپ بعدی می گوید هر انحرافی که می آمد ائمه اول می خواستند با آن برخورد کنند خیلی چکشی برخورد می کردند چون اول انحراف است. بعد آخرش جمله را اصلاح می کند می گوید قبل از این که یک بدعتی مستقر بشود تمام تلاش را برای بر طرف کردنش انجام می دادند. چه می خواهد بگوید؟ می خواهد بگوید یزید چون اولین بدعت تبدیل خلافت به سلطنت بود لذا امام حسین باید چکشی با او برخورد می کند.

کلیپ شبهه ای دوازدهم - اقای محمد تقی اکبر نژاد:

کلاً سیره ائمه ما این بوده هر وقت یک انحرافی ابتداً پیدا می شد برخوردهای شان خیلی تند بود مثلاً‌ واقفیه وقتی که اولاً ایجاد می شود اهل بیت بیان های خیلی سنگینی دارند. مثلاً می گویم این ها را حتی از ناصبی بدتر می شمارند در حالی که فی الحد النفسه بدتر نیستند. ناصبی ها کلاً ائمه را قبول ندارند و به آن ها سب می کنند. این ها سب اهل بیت را نمی کردند این ها حداقل حرف امام را قبول داشتند چرا این باید بدتر از او باشد؟ به این خاطر است که این جریان تازه دارد شکل می گیرد و می خواهد تشیع را برشی بدهد یعنی تشیع ابتر می ماند این خطر را دارد. اصلا کلاً متُد اهل بیت این است نمونه هایش فراوان است اهل بیت در جایی که یک انحرافی ابتدأ می خواهد شروع بشود واکنش هایشان خیلی قوی است. بعد نشد بالاخره اتفاق افتاد به یک نحوه می پذیرد چاره ای نیست ولی اولش تمام تلاشش را می کنند که جلویش را بگیرند.

استاد ابوالقاسمی:

در آخر جمله را دو جور گفت از آخری شروع کنم بدعت تا قبل این که مستقر بشود اولش تمام تلاش را می کردند تا جلویش را بگیرند این معقول است تعامل با طرف لازم نیست چکشی باشد اما می گوید انحراف ها آن اول واکنش های خیلی قوی داشت. واکنش خیلی قوی یعنی چه؟ مثلاً یزید اولین نفر است باید یک واکنش جدی باشد.

راجع به این که آیا یزید اولین کسی بود این کار را انجام داده یا این کار در زمان معاویه انجام شد اگر بنا بود درگیری بشود زمان معاویه می شد. معاویه خلافت را تبدیل به مُلک برای فرزندش کرد یا یزید این کار را کرد؟ معاویه کرد بنا بود بجنگد به خاطر این که باید با معاویه می جنگید. اما چند راجع به بحث واقفه سوال داریم.

گفتید واقفه ائمه را سب نمی کردند بر عکس واقفه و زیدیه آن دوران بخش بُتریه شان نه همه شان چون زیدیه دو دسته شده بودند زیدیه بُتریه آن دوران که روایات کلاب ممتوره و امثالهم در موردشان آمده است و از نواصب بدتر گفته شده نه فقط به ائمه فحش می دادند ائمه را تکفیر می کردند. و حکم قتل ائمه را صادر کرده بودند یک مقدار به تاریخ مراجعه کنید. می گفتند هر کسی که در خانه بنشیند پرده را بیاندازد کافر است اگر ادعای امامت کند.

 واقفه امام رضا (علیه السلام) را کافر می دانستند (نعوذ بالله) بعد شما می گویید واقفه سب نمی کردند. آن کسانی که آن دوران شروع بدعت بودند سب نمی کردند. این تحلیل ها چه است انجام می دهید مقداری دقت تاریخی داشته باش!

پس این که ما بگوییم ائمه آن زمان چون اولش بود چکشی باید برخورد می کردند، نه با هر چیزی قبل از این که مستقر بشود تمام تلاشت را می کنی اما تمام تلاش می تواند چکشی یا غیر چکشی باشد. متناسب با او باید باشد. یزید هم اولین نفری که خلافت را تبدیل به مُلک کرده نبود بلکه قبل از او معاویه این کار را انجام داده بود. لذا بعدش می گوید بقیه ائمه قیام نکردند چون جایگاه معنوی امام حسین بین مردم را نداشتند کلیپ بعدی را ببینیم.

کلیپ شبهه ای سیزدهم - اقای محمد تقی اکبر نژاد:

...اگر امام حسین می رفت دستش را در دست یزید می گذاشت می شد «وعلی الاسلام والسلام» یعنی جانشین پیغمبر، فرزند پیغمبر این آدمی که ما او را در این اوج می بینیم تأیید کرد این حد از خلافت سخیفی را که از این آدم دیده می شد.

مجری:

اول کلیپ ظاهرا مشکل داشت.

استاد ابوالقاسمی:

بله، خلاصه اش را عرض می کنم می گوید بقیه ائمه قیام نکردند چون جایگاه معنوی امام حسین را نداشتند. بر عکس داریم که تمام ائمه دنبال قیام بودند و خود شما بعداً می گویید بنی العباس قیام کردند به خاطر اسم اهل بیت؛ اگر مردم در زمان امام حسین به خاطر امام الهی به امام حسین نامه نوشتند این طور نبوده می گوییم بله بعد از ایشان امامت الهی را نمی شناختند.

اما اگر به خاطر نسل اهل بیت بود به بنی العباس هم به خاطر همین رو کردند به امام صادق یا امام باقر رو می کردند. پس این ادعاهای شما، ادعاهای درستی نیست این که بگوییم شأن شان فرق می کرد از این جهت خیلی تفاوتی نداشت. در کلیپ بعدی می گوید امام سید الشهداء (علیه السلام) در مکه اقدام نظامی نکرد پس دنبال تنش زایی نبود.

کلیپ شبهه ای چهاردهم - اقای محمد تقی اکبر نژاد:

ولی امام در مکه دقت کنیم نه اقدام نظامی می کند نه هیچی؛ اولین اقدام نظامی می خواست کند این بود که حاکم مکه را خلع کند و مکه را در اختیار بگیرد به عبارتی می گوییم قیام کرد، شورید علیه حاکمیت شورش کرد و منصوب او را خلع کرد و خودش جای او نشست و مکه را در اختیار گرفت. کاری که بعدها عبد الله ابن زبیر کرد حاکم مکه را خلع کرد و خودش جای او نشست.

ولی امام حسین با این که چهار ماه آن جا است هیچ تحرک نظامی ندارد و هیچ اقدام نظامی نمی کند برای همین حاکم مکه، امام را در طول این چهار ماه تحمل می کند. خواهشم این دقت کنید رفتارهای امام را دارم تحلیل می کنم آیا امام خارج از قواعد عقلایی عمل کرد یا داخل همین رفتارها و اصول عمل کرد؟

استاد ابوالقاسمی:

در این کلیپ همین را گفت در کلیپ بعدی هم همین را می گوید من سوال دارم نامه های اهل کوفه چه زمانی به سید الشهداء رسید؟ جز وقتی در مکه بود امام در مکه است برای خلافت از اهل کوفه بیعت گرفت این کار تنش زا است یا نیست؟ از این واضح تر می خواهید دارد می گوید من خلیفه هستم هجده هزار نفر با من بیعت کردند. اما شما توقع دارید سید الشهداء (علیه السلام) در مکه شمشیر بکشد؟ مکه شهر امن الهی است بنا نیست کسی در آن جا قیام کند. لذا سید الشهداء (علیه السلام) خودش به هیچ وجه در مکه دست به شمشیر نمی برد، عبد الله زبیر هم آمد گفت حسین قیام کن حضرت گفتند نه من در مکه قیام نمی کنم جای این کار باید جای دیگر باشد.

پس این که حاکم مکه را با درگیری نظامی کنار نزد چون در مکه نباید درگیری نظامی بشود ربطی به این که سید الشهداء دنبال قیام است یا نیست ندارد. سید الشهداء از همان زمان قیامش شروع شده و بیعت کردند بیعت بر خلافت هم کردند.

تماس بینندگان شبکه جهانی ولی عصر (عج الله تعالی فرجه الشریف)

مجری:

اولین تماس آقای فتحی از کرج سلام بر شما

بیننده: (آقای فتحی از کرج – شیعه)

سلام عرض می کنم خدمت مجری محترم و استاد محترم. البته این سوال را یک بار از آقای ابوالقاسمی پرسیدم این دوستان کجا درس می خوانند؟ یک بار کانال چهار تلویزیون ایران آقای ابوالقاسمی داشتند برنامه ای را نقد می کردند، زنگ زدم پشت صحنه آقای ابوالقاسمی جواب داد این ها کجا درس می خوانند؟ این تفکرات از کجا می آید و کجا زایده می شود؟ من یک کلیپی از شبکه وهابی کلمه دیدم بنا به کاری که انجام می دهم گاهی نگاه می کنم ببینیم این ها چه می گویند.

ایشان حضرت زهرا (سلام الله علیها) را نقد می کرد که حضرت زهرا (نعوذ بالله) اشتباه می کرده، انبیاء ارث نمی گذارند اگر قرآن می گوید سلیمان وارث داود شد منظور وارث شدن انبیاء است. نمی دانم انبیاء از طرف خدا انتخاب می شوند یا چون پدرشان پیامبر بود این ها هم می توانند پیامبر بشوند؟ یعنی از کَیْ تا حالا پیامبری از طریق پدر منتقل می شود. ایشان می گفت ارثی که سلیمان برد نبوت بوده نه مال و اموال، من فوق العاده تعجب کردم ما می گوییم امامت از طریق اهل بیت آن هم معتقد هستیم امام حسن از طریق خدا انتخاب شده که امیر المؤمنین معرفی کرده است.

مجری:

اصلی ترین مبحث ما در عقاید شیعه است درست است.

آقای فتحی:

اهل بیت از طریق خدا منصوب شدند اما مگر سلیمان می تواند چون پسر داود بوده پیامبری را به ارث ببرد، آقای ابوالقاسمی پیامبری را می شود به ارث برد؟

استاد ابوالقاسمی:

نه، جالب این جاست همین آقایان وهابی وقتی راجع به امامت صحبت می کنند می گویند مگر امامت را می شود ارث برد؟ امامت ارث بردنی نیست شما شیعه ها می گویید مقام الهی است چطور می گویید بعد از حضرت علی به فرزندانش رسید بعد از امام حسین به پسر و همچنین شما شیعه ها یک چیزی را خاص ائمه می کنید به

(وَوَرِثَ سُلَيمَانُ دَاوُودَ)

و سليمان وارث داوود شد

سوره نمل (27): آیه 16

می رسند می گویند این ها نبوت به ارث بردند انگار نبوت گوشه اتاق حضرت داود بود حضرت داود از دنیا رفت سلیمان این را به ارث برد. این طور نمی شود (وَوَرِثَ سُلَيمَانُ دَاوُودَ) اگر هم بخواهند بگویند، باید بگویند آثار نبوت را به ارث برد و نه نبوت را و آن آثار هم مال بوده لذا ارث مالی می شود. پس انبیاء ارث بر جای می گذارند هر طور بگویند حرف شیعه ثابت می شود.

مجری:

تشکر می کنیم جناب اقای فتحی، آقای فتحی جز پژوهشگران خوب هستند و در مباحث دینی به خوبی کار می کنند الحمد لله با ما تماس دارند در خدمت شان هستیم. آقای امیدی از کرج سلام عرض می کنم بفرمایید

بیننده: (آقای امیدی از کرج – شیعه)

سلام عرض می کنم، در مورد جنگ صفین می خواستم بپرسم اگر می شود توضیح مختصر بدهید، جنگ جمل باعث شد جنگ صفین اتفاق بیافتد یا من اشتباه می کنم، سوالم همین است.

مجری:

البته در مورد این بحث ها و سوالات تاریخی برنامه های خاصی هم در شبکه حضرت ولی عصر داریم که برای سوالات تاریخی شما است. کلیپ های که ارائه کردیم و دکتر ابوالقاسمی نقد می کنند جنبه دیگری دارد جناب آقای دکتر صلاح می دانید نکته ای در این خصوص بفرمایید.

استاد ابوالقاسمی:

مطلبی که راجع به جنگ صفین مطرح کردند از اولی که امیر مؤمنان علی (علیه السلام) آمدند تلاش شان برای جنگ با معاویه بود.

«وَ إِنَّ مُعَاوِيَةَ كَالشَّيْطَانِ الرَّجِيمِ يَأْتِي الْمَرْءَ مِنْ بَيْنِ يَدَيْهِ وَ مِنْ خَلْفِه‏»

بحار الأنوارالجامعة لدرر أخبار الأئمة الأطهار (ط - بيروت)؛ نویسنده: مجلسى، محمد باقر بن محمد تقى، ناشر: دار إحياء التراث العربي، محقق/ مصحح: جمعی از محققان، ج33، ص519

حدیث های تندی در مورد معاویه از امیر مؤمنان علی (علیه السلام) و بقیه صحابه داریم. اما اتفاقی که رخ داد یک عده ای گفتند الان علی دارد خودش را برای جنگ با معاویه آماده می کند بهترین فرصت است برویم بیت المال بصره را بگیریم و راه علی با کوفه را قطع کنیم این جا برای ما می شود. بعدش با معاویه صلح یا آتش بس می کنیم معاویه تابع ما خواهد بود. اما ما از علی باید پیشی بگیریم باید حکومت کوفه دست ما بیافتد لذا به بصره آمدند و بیت المال بصره را غارت کردند لذا امیر مؤمنان علی (علیه السلام) مجبور شد با‌ آن ها بجنگد و جنگ جمل رخ داد. همین موجب شد درگیری امیر مؤمنان با معاویه عقب بیافتد. اگر آن ها نبودند حضرت زودتر با لشکری به جنگ معاویه می رفتند او مجبور می شد خلافت را تسلیم حضرت کند چون شرعاً و قانوناً هر طور حساب می کرد معاویه هیچ جایگاهی در بحث شامات نداشت.

نفر قبلی تو را نصبت کرد الان من تو را عزل کردم تو به خاطر بیعت مردم با نفر قبلی مشروعیت پیدا کردی مردم با من هم بیعت کردند الان دارم عزلت می کنم. خلیفه باید در پایتخت تعیین بشود من هستم تو جزء طلقاء هستی اصلاً حق خلافت نداری حتی به قول عمر ابن خطاب، بنابراین تو به هیچ وجه نباید در شامات حاکم باشی من تو را عزل می کنم او قبول نکرد به بهانه این که می خواهد انتقام قاتلین عثمان را بگیرد این درگیری را ایجاد کرد.

مجری:

خیلی متشکریم از همه عزیزانی که تماس گرفتند. جناب اقای دکتر ابو القاسمی بینندگان الحمدلله این قدر خوب برنامه را می بینند حتی دوست عزیزی نقدی در مورد کلیپ ها برای من فرستاد می گفت از تکه کلام عجب استفاده نکنید یعنی این قدر دقیق فرستادند من خیلی خوشحال شدم این عزیزمان این قدر با دقت پی گیر برنامه است جناب استاد ابوالقاسمی تشکر از حضورتان در برنامه ان شاءالله در برنامه های آتی هم بتوانیم از محضر شما استفاده کنیم و تشکر از همه شما عزیزانی که تماس می گیرید و نظرات تان را به ما می گویید و برنامه های خودتان را پی می گیرید واقعا برای ما جای بسی خوشحالی و افتخار است که در خدمت شما فرهیختگان و عزیزانی هستیم که این گونه برنامه ها را با دقت می بینید، تا دیدار آینده از شما خدا حافظی می کنیم و شما را به خدای منان می سپاریم!


راه روشن -نقد دگر اندیشان شیعی>

پاسخ به شبهات اعتقاد شیعه بیعت امیرالمومنین علی ع امام حسن ع قیام اهل بیت ع صلح با معاویه ادعای بی دلیل خلافت بدعت واقفیه نقد و بررسی محمد تقی اکبرنژاد