سایر قسمت ها
درجات مخلصین آیت الله حسینی قزوینی

قسمت صد و بیست و نهم برنامه اخلاق علوی سیره مهدوی با کارشناسی آیت الله حسینی قزوینی و اجرای آقای صفایی


دیگر قسمت ها

 بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيمِ

برنامه اخلاق علوی و سیره مهدوی – 17 07 1404 (قسمت صد و بیست و نهم)

عنوان برنامه: درجات مخلصین

کلیدواژه: اخلاق علوی سیره مهدوی؛ مخلصین؛ اخلاص؛ ذکر خدا؛ طلب عفو؛ استغفار؛ مانع نعمت؛ گناه؛ نماز شب؛ بین الطلوعین؛ شب زنده داری!

استاد: حضرت آیت الله حسینی قزوینی

مجری: آقای سید محمد صفایی

مجری:

بِسْمِ اللهِ الرَّحْمنِ الرَّحِیمِ وَبِهِ نَسْتَعين اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِه‏ مُحَمَّد وَ عَجِّلْ فَرَجَهُم وَاحْشُرْنَا مَعَهُمْ والْعَنْ اَعْدائَهُمْ اَلسَّلاَمُ عَلَي الْمَهْدِيِّ الَّذِي وَعَدَ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ بِهِ الأْمَمَ!

سلام علیکم خدمت شما بینندگان، عزیز و ارجمند عاشقان و والیان حضرات آل الله، (صلوات الله اجمعین»، در اقصی نقاط جهان، وقت شما در شام پنجشنبه و شب جمعه بخیر و نیکی و معنویت باشد.

با برنامه «اخلاق علوی و سیره مهدوی» از شهر کریمه اهل بیت، جوار حضرت معصومه (سلام الله علیها) از شبکه جهانی حضرت ولی عصر (عج الله تعالی فرجه الشریف) در خدمت شما هستیم، ان شاء الله ادامه مباحث جلسات گذشته را با حضور استاد گرانقدر آیت الله دکتر «حسینی قزوینی» خواهیم داشت، حضرت استاد سلام علیکم خیلی خوش آمدید.

حضرت آیت الله حسینی قزوینی:

با برنامه «اخلاق علوی و سیره مهدوی» از شهر مقدس «قم» شبکه جهانی حضرت ولی عصر (عج الله تعالی فرجه الشریف) و جوار کریمه اهل بیت حضرت فاطمه معصومه (سلام الله علیها) در خدمت شما و در خدمت کارشناس ارجمند حضرت آیت الله دکتر «حسینی قزوینی» خواهیم بود و ساعتی را در خدمت حضرت ایشان خواهیم بود در مورد حضرت فاطمه معصومه (سلام الله علیها) گفتگو خواهیم کرد و هم ان شاء الله موضوع اصلی برنامه را خواهیم داشت حضرت استاد سلام علیکم و عرض تسلیت به مناسبت وفات حضرت معصومه (سلام الله علیها)

حضرت آیت الله حسینی قزوینی:

سلام علیکم و رحمة الله و برکاته

السَّلَامُ عَلَيْكَ يَا بَقِيَّةَ اللَّهِ فِي أَرْضِه،‏ السَّلَامُ عَلَيْكَ يَا مِيثَاقَ اللَّهِ الَّذِي أَخَذَهُ وَ وَكَّدَهُ- ِ السَّلَامُ عَلَيْكَ يَا حُجَّةَ اللَّهِ وَ دَلِيلَ إِرَادَتِه‏، السَّلَامُ عَلَيْكَ يَا وَعْدَ اللَّهِ الَّذِي ضَمِنَه‏، السَّلَامُ عَلَيْكَ يَا صَاحِبَ الْمَرْأَى وَ الْمَسْمَع‏ فَمَا شَيْ‏ءٌ مِنَّا إِلَّا وَ أَنْتُمْ لَهُ السَّبَبُ وَ إِلَيْهِ السَّبِيل.

خدمت بینندگان عزیز و گرامی خالصانه ترین سلامم را تقدیم می کنم موفقیت روز افزون برای همه گرامیان را از خدای منان خواهانم!

طبق برنامه ثابت مان با توفیق الهی و عنایت حضرت ولی عصر (ارواحنا فداه) طلیعه عرائض مان را با یادی از صدیقه طاهره (سلام الله علیها) آغاز می کنیم باشد که آن بانوی دو سرا گوشه چشمی هم به ما و بینندگان عزیزمان داشته باشد.

طرفدار علی بودم که بین آن همه دشمن * نشد جز شعله آتش در آن جا کس طرفدارم

گهی در خانه گه بین در و دیوار و گه کوچه * خدا داند چه آمد بر سرم کشتند صد بارم

دلم بهر علی می سوخت چون قنذف مرا می زد* نگاه غربت او بیشتر می داد آزارم

نگفتم راز خود با هیچ کس اما خدا داند * نمی آید به هم از درد یک شب چشم بیمارم

(وَسَيعْلَمُ الَّذِينَ ظَلَمُوا أَي مُنْقَلَبٍ ينْقَلِبُونَ)

مجری:

طیب الله انفاسکم «السلام علی الصدیقة الشهیدة فاطمة الزهرا سلام الله علیها» در ایامی هستیم که ایام حزن حضرت صدیقه طاهره (سلام الله علیها) است. ان شاء الله که قلب داغدار مولای مان آرامش پیدا کند جهت سلامتی و فرج موفور السرورشان دعا کنیم.

حضرت استاد مبحث مان را آغاز کنیم در موضوع ارتباط حوادث زندگی با اعمال انسان و تأثیری که اعمال انسان بر زندگی دنیوی و اخروی ما می گذارد. بحث هم یک مقدار نا تمام ماند اگر ادامه بفرمایید ممنون می شوم.

حضرت آیت الله حسینی قزوینی:

أَعُوذُ بِاللَّهِ مِنَ الشَّيْطَانِ الرَّجِيم‏، بِسْمِ اللهِ الرَّحْمنِ الرَّحِیمِ وَبِهِ نَسْتَعين وَهُوَ خَيرُ نَاصِرٍ وَ مُعِينْ الْحَمْدُلِلَّه ‏وَ الصَّلَاةِ عَلَى رَسُولِ اللَّهِ وَعلَیٰ آلِهِ آل الله لَا سِيَّمَا علَیٰ مَوْلانَا بَقِيَّةَ اللَّه‏ وَ الّلعنُ الدّائمُ‏ علَیٰ أَعْدائِهِمْ أعداءَ الله إلىٰ يَوم لِقَاءَ اللّه، وَأُفَوِّضُ أَمْرِي إِلَى اللَّهِ إِنَّ اللَّهَ بَصِيرٌ بِالْعِبَادِ، حَسْبُنَا اللَّهُ وَنِعْمَ الْوَكِيلُ، نِعْمَ الْمَوْلَى وَنِعْمَ النَّصِيرُ

عرض شد با توجه به آیات و روایات متعدد هر حوادثی در زندگی مان چه خوش، چه ناخوش پیش می آید معمولاً معلول اعمال مان است. اعمال ما خوب، نتیجه خوب؛ بد، نتیجه بد!

(إِنْ أَحْسَنْتُمْ أَحْسَنْتُمْ لِأَنْفُسِكُمْ وَإِنْ أَسَأْتُمْ فَلَهَا)

اگر نيکی کنيد، به خودتان نيکی می ‌کنيد؛ و اگر بدی کنيد باز هم به خود می ‌کنيد.

سوره اسراء (17): آیه 7

اگر کار خوب می کنید به خودتان خوبی می کنید نتیجه اش به خودتان می رسد (وَإِنْ أَسَأْتُمْ فَلَهَا) اگر کار بد می کنید نتیجه اش به خودتان می رسد.

(فَإِنَّ اللَّهَ غَنِي عَنِ الْعَالَمِينَ)

خداوند از همه جهانيان، بی ‌نياز است.

سوره آل عمران (3): آیه 97

گناهان مان ضرری به خدا و معصوم نمی رساند عبادات مان هم نفعی به خدا و معصوم ندارد. در روایتی حضرت ولی عصر فرمود اگر تمام مردم دنیا از خدا بر گردند ذره ای در روح ما اثر نمی گذارد؛ چون خدا با ما است.

(قَالَ كَلَّا إِنَّ مَعِي رَبِّي سَيهْدِينِ)

(موسی) گفت: چنين نيست! يقينا پروردگارم با من است، به زودی مرا هدايت خواهد کرد!

سوره شعراء (25): آیه 62

ولذا بعضی از آیات را خواندیم

(وَمَنْ يتَّقِ اللَّهَ يجْعَلْ لَهُ مَخْرَجًا * وَيرْزُقْهُ مِنْ حَيثُ لَا يحْتَسِبُ)

و هر کس تقوای الهی پيشه کند، خداوند راه نجاتی برای او فراهم می ‌کند، و او را از جايی که گمان ندارد روزی می ‌دهد؛

سوره طلاق (65): آیات 2 و 3

نتیجه تقوا فراخی در روزی و روزی هایی که به ذهن نمی آید از آن طرف:

(وَمَنْ أَعْرَضَ عَنْ ذِكْرِي فَإِنَّ لَهُ مَعِيشَةً ضَنْكًا وَنَحْشُرُهُ يوْمَ الْقِيامَةِ أَعْمَى)

و هر کس از ياد من روی گردان شود، زندگی (سخت و) تنگی خواهد داشت؛ و روز قيامت، او را نابينا محشور می ‌کنيم!

سوره طه (20): آیه 124

گناه و معصیت باعث می شود که انسان در زندگی، در فشار و مضیقه قرار بگیرد از آن طرف:

(وَلَوْ أَنَّ أَهْلَ الْقُرَى آمَنُوا وَاتَّقَوْا لَفَتَحْنَا عَلَيهِمْ بَرَكَاتٍ مِنَ السَّمَاءِ وَالْأَرْضِ وَلَكِنْ كَذَّبُوا فَأَخَذْنَاهُمْ بِمَا كَانُوا يكْسِبُونَ)

و اگر اهل شهرها و آبادی ها، ايمان می ‌آوردند و تقوا پيشه می ‌کردند، برکات آسمان و زمين را بر آنها می ‌گشوديم؛ ولی (آنها حق را) تکذيب کردند؛ ما هم آنان را به کيفر اعمالشان مجازات کرديم.

سوره اعراف (7): آیه 96

اگر هر ملت و جامعه ای تقوا پیشه کنند خدای عالم درهای رحمتش را به روی آن ملت باز می کند از طرفی هم:

(إِنَّ اللَّهَ لَا يغَيرُ مَا بِقَوْمٍ حَتَّى يغَيرُوا مَا بِأَنْفُسِهِمْ)

(اما) خداوند سرنوشت هيچ قوم (و ملتی) را تغيير نمی ‌دهد مگر آنکه آنان آنچه را در خودشان است تغيير دهند!

سوره رعد (13): آیه 11

از طرفی:

(وَالَّذِينَ جَاهَدُوا فِينَا لَنَهْدِينَّهُمْ سُبُلَنَا وَإِنَّ اللَّهَ لَمَعَ الْمُحْسِنِينَ)

و آنها که در راه ما (با خلوص نيت) جهاد کنند، قطعاً به راه‌ های خود، هدايت شان خواهيم کرد؛ و خداوند با نيکوکاران است.

سوره عنکبوت (29): آیه 69

آن های که در مسیر حق حرکت می کنند خدا هم کمک، یاری و راهنمایی شان می کند در لغزش ها خدا از دستش می گیرد.

از طرفی هم:

(أَفَرَأَيتَ مَنِ اتَّخَذَ إِلَهَهُ هَوَاهُ وَأَضَلَّهُ اللَّهُ عَلَى عِلْمٍ)

آيا ديدی کسي را که معبود خود را هوای نفس خويش قرار داده و خداوند او را با آگاهی (بر اينکه شايسته هدايت نيست) گمراه ساخته

سوره جاثیه (45): آیه 23

آن های که واقعاً هواپرستی می کنند هوای خود را خدای خود قرار دادند به جای اطاعت از خدا از هوای نفس اطاعت می کنند (وَأَضَلَّهُ اللَّهُ) خدا این ها را گمراه می کند. خدا از راه به در می کند.

 یا:

(وَمَنْ يعْشُ عَنْ ذِكْرِ الرَّحْمَنِ نُقَيضْ لَهُ شَيطَانًا فَهُوَ لَهُ قَرِينٌ * وَإِنَّهُمْ لَيصُدُّونَهُمْ عَنِ السَّبِيلِ وَيحْسَبُونَ أَنَّهُمْ مُهْتَدُونَ)

و هر کس از ياد خدا روی ‌گردان شود شيطان را به سراغ او می فرستيم پس همواره قرين اوست! و آنها [= شياطين‌] اين گروه را از راه خدا باز می ‌دارند، در حالی که گمان می ‌کنند هدايت ‌يافتگان حقيقی آنها هستند!

سوره زخرف (43): آیات 36 و 37

آن های که از یاد خدا غافل هستند، شیاطینی را بر او مسلط می کنیم (فَهُوَ لَهُ قَرِينٌ) شیطان شبانه روز با اوست و از او جدا نمی شود. (وَإِنَّهُمْ لَيصُدُّونَهُمْ عَنِ السَّبِيلِ) این ها از راه خدا مردم را به بیراهه می برند.

 (وَيحْسَبُونَ أَنَّهُمْ مُهْتَدُونَ) این های که دنباله رو شیطان هستند اطاعت از هوای نفس می کنند خیال می کنند دارند کار خوب می کنند.

در روایتی در «کافی»، جلد 2، صفحه 269 شریف از امام باقر (سلام الله علیه) می فرماید:

«مَا مِنْ نَكْبَةٍ تُصِيبُ الْعَبْدَ إِلَّا بِذَنْبٍ وَ مَا يَعْفُو اللَّهُ عَنْهُ أَكْثَرُ»

الكافي (ط - الإسلامية)، نویسنده: كلينى، محمد بن يعقوب بن اسحاق، محقق/ مصحح: غفارى على اكبر و آخوندى، محمد، ناشر: دار الكتب الاسلامیة، ج2، ص296

هر گرفتاری برای بنده می رسد در اثر گناهی است که از او سر زده است «و ما يعفو اللّه عنه أكثر.» خدای عالم از خیلی چیزها عفو کرده است.

یا در قرآن دارد اگر خدای عالم بخواهد طبق گناهان شما را مؤاخذه کند در کره زمین احدی نمی ماند همه نابود می شوند.

همچنین در «کافی» شریف، جلد 2، صفحه 275 از آقا امام رضا (سلام الله علیه)

«أَحْمَدُ بْنُ مُحَمَّدٍ الْكُوفِيُّ عَنْ عَلِيِّ بْنِ الْحَسَنِ الْمِيثَمِيِّ عَنِ الْعَبَّاسِ بْنِ هِلَالٍ الشَّامِيِّ مَوْلًى لِأَبِي الْحَسَنِ مُوسَى (علیه السلام) قَالَ سَمِعْتُ الرِّضَا (علیه السلام) يَقُولُ كُلَّمَا أَحْدَثَ الْعِبَادُ مِنَ الذُّنُوبِ مَا لَمْ يَكُونُوا يَعْمَلُونَ أَحْدَثَ اللَّهُ لَهُمْ مِنَ الْبَلَاءِ مَا لَمْ يَكُونُوا يَعْرِفُونَ»

اگر بنده ها هر روز گناه جدیدی در زندگی شان اتفاق بیافتد «أَحْدَثَ اللَّهُ لَهُمْ مِنَ الْبَلَاءِ مَا لَمْ يَكُونُوا يَعْرِفُونَ.» خدا هم بلاها و گرفتاری های را به سرش می آورد تصور نمی کرد و با آن گرفتاری ها در عمرش آشنا نبود. یعنی وقتی عبد، گناه جدیدی مرتکب شد قبلاً مرتکب نشده بود بلایی در زندگی می آید که قبلاً همچنین بلایی در زندگیش نبود.

باز از آقا امام رضا (علیه السلام) این روایت، روایت خیلی سنگینی است و بدن آدم می لرزد.

«عَلِيُّ بْنُ إِبْرَاهِيمَ الْهَاشِمِيُّ عَنْ جَدِّهِ مُحَمَّدِ بْنِ الْحَسَنِ بْنِ مُحَمَّدِ بْنِ عُبَيْدِ اللَّهِ عَنْ سُلَيْمَانَ الْجَعْفَرِيِّ عَنِ الرِّضَا (علیه السلام) قَالَ: أَوْحَى اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ إِلَى نَبِيٍّ مِنَ الْأَنْبِيَاءِ إِذَا أُطِعْتُ رَضِيتُ وَ إِذَا رَضِيتُ بَارَكْتُ وَ لَيْسَ لِبَرَكَتِي نِهَايَةٌ وَ إِذَا عُصِيتُ غَضِبْتُ وَ إِذَا غَضِبْتُ لَعَنْتُ وَ لَعْنَتِي تَبْلُغُ السَّابِعَ مِنَ الْوَرَى.»

الكافي (ط - الإسلامية)، نویسنده: كلينى، محمد بن يعقوب بن اسحاق، محقق/ مصحح: غفارى على اكبر و آخوندى، محمد، ناشر: دار الكتب الاسلامیة، ج2، ص275

«أَوْحَى اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ إِلَى نَبِيٍّ مِنَ الْأَنْبِيَاءِ» خدای عالم به یکی از پیامبرانش وحی فرمود «إِذَا أُطِعْتُ رَضِيتُ» اگر بنده ها من را اطاعت کنند از بنده هایم راضی می شوم. «وَ إِذَا رَضِيتُ بَارَكْتُ» وقتی از بنده راضی شدم زندگیش را مبارک می کنم خانه مبارک، بچه مبارک، خواهر مبارک، پدر، مادر تمام زندگی مبارک می شود. یعنی مشکلی در زندگی برای او پیش نمی آید.

«وَ لَيْسَ لِبَرَكَتِي نِهَايَةٌ» برکت من حد و حدودی ندارد «وَ إِذَا عُصِيتُ» اگر بنده هایم من را معصیت کردند «غَضِبْتُ» از بنده غضبناک می شوم «وَ إِذَا غَضِبْتُ لَعَنْتُ» وقتی از بنده غضبناک شدم او را لعنت می کنم. «وَ لَعْنَتِي تَبْلُغُ السَّابِعَ مِنَ الْوَرَى.» بنده گناهی می کند به خاطر گناه، گرفتار لعنت من می شود با این لعنت من تا هفت نسل آینده اش هم گرفتار می شوند. واقعاً بدن آدم می لرزد.

البته شاید بعضی ها تصور کنند فرزندان دیگر چه گناهی کردند؟ مشخص است وقتی شیطان از درگاه خدا رانده شد تمام آن چه که از نسل شیطان هست گرفتار شدند. مثالی بزنم مثلاً می گویند که اهل شراب است نطفه ای که از آن پدر شرابخوار بسته می شود علم ثابت کرده است اثرات شراب در فرزندش اثر می گذارد. نطفه او در فرزندان بعدیش اثر می گذارد این یکی از مصداق لعنت خدا است.

این در مسائل مادی است در مسائل معنوی نمی دانم چه است؟

 یا بعضی هایی که گرفتار بعضی از معاصی هستند معصیت در روحش اثر می گذارد. با روح اثر گذاشته، با روح کسل و با روح آلوده به گناه وقتی نطفه منعقد می شود در او هم اثر می گذارد.

 مرحوم «علامه مجلسی» در کتاب «حُلیة المتقین» بعضی ها «حِلیَّة المتقین» می گویند غلط است «حُلیة المتقین» زینت متقین».

در این کتاب یک بخشی دارد همه اش از معصوم است می گوید اگر نطفه ای شب چهارشنبه بسته بشود این نطفه اثر منفی دارد این فرزند گرفتاری روحی پیدا می کند ساعت اثر دارد. قمر در عقرب است نطفه بسته بشود یک چیزی است که خدای عالم

(سُنَّةَ اللَّهِ الَّتِي قَدْ خَلَتْ مِنْ قَبْلُ وَلَنْ تَجِدَ لِسُنَّةِ اللَّهِ تَبْدِيلًا)

اين سنت الهی است که در گذشته نيز بوده است؛ و هرگز برای سنت الهی تغيير و تبديلی نخواهی يافت!

سوره فتح (48): آیه 23

یا اول، وسط و آخر ماه اگر نطفه بسته بشود با توجه به تأثیراتی که عوالم، ستارگان و ... دارد این بچه مشکلاتی در زندگی برایش پیدا می شود. مثلاً شب جمعه اگر نطفه بسته بشود این فرزند دارای روحیه پاک، تقوا، اهل عبادت، اهل نماز و اهل قرآن خواهد شد.

این‌ها کاملاً نشان می دهد انتخاب پدر، روحیه پدر و مادر در فرزند اثر می گذارد. ولذا وقتی خدای عالم می فرماید لعنت من تا هفت نسل اصابت می کند شاید یکی از این اصابت ها مسائلی است که در علم روز آمده است یا در روایات، ائمه (علیهم السلام) به او اشاره کرده اند.

باز در روایتی از آقا امام صادق (سلام الله علیه) از «محمد ابن مسلم» از اصحاب ویژه امام صادق و از آن های است وقتی امام صادق این ها را می دید جگرش حال می آمد و خوشحال می شد. می گوید از امام صادق شنیدم فرمود:

«إِنَّ الذَّنْبَ يَحْرِمُ الْعَبْدَ الرِّزْقَ.»

گناهی که از بنده صادر می شود باعث می شود بنده از روزی خدا محروم شود.

یا:

«إِنَّ الرَّجُلَ لَيُذْنِبُ الذَّنْب‏ فَيُدْرَأُ عَنْهُ الرِّزْقُ وَ تَلَا هَذِهِ الْآيَةَ- إِذْ أَقْسَمُوا لَيَصْرِمُنَّها مُصْبِحِينَ وَ لا يَسْتَثْنُونَ فَطافَ عَلَيْها طائِفٌ مِنْ رَبِّكَ وَ هُمْ نائِمُونَ.»

«إِنَّ الرَّجُلَ لَيُذْنِبُ الذَّنْب‏» بنده گناهی انجام می دهد «فَيُدْرَأُ عَنْهُ الرِّزْقُ» روزیی که بنا بود به او برسد می پرد کاملاً اثر گذار است.

 بعد حضرت این آیه را خواند:

(إِذْ أَقْسَمُوا لَيَصْرِمُنَّها مُصْبِحِينَ * وَ لا يَسْتَثْنُونَ * فَطافَ عَلَيْها طائِفٌ مِنْ رَبِّكَ وَ هُمْ نائِمُونَ.)

هنگامی که سوگند ياد کردند که ميوه‌ های باغ را صبحگاهان (دور از چشم مستمندان) بچينند. و هيچ از آن استثنا نکنند؛ اما عذابی فراگير (شب هنگام) بر (تمام) باغ آنها فرود آمد در حالی که همه در خواب بودند

سوره قلم (68): آیات 17- 18 و 19

روایت دیگر خیلی جالب است

«إِنَّ الْعَبْدَ يَسْأَلُ اللَّهَ الْحَاجَةَ فَيَكُونُ مِنْ شَأْنِهِ قَضَاؤُهَا إِلَى أَجَلٍ قَرِيبٍ أَوْ إِلَى وَقْتٍ بَطِي‏ءٍ فَيُذْنِبُ الْعَبْدُ ذَنْباً فَيَقُولُ اللَّهُ تَبَارَكَ وَ تَعَالَى لِلْمَلَكِ لَا تَقْضِ حَاجَتَهُ وَ احْرِمْهُ إِيَّاهَا فَإِنَّهُ تَعَرَّضَ لِسَخَطِي وَ اسْتَوْجَبَ الْحِرْمَانَ مِنِّي.»

الكافي (ط - الإسلامية)، نویسنده: كلينى، محمد بن يعقوب بن اسحاق، محقق/ مصحح: غفارى على اكبر و آخوندى، محمد، ناشر: دار الكتب الاسلامیة، ج2، ص271

هر اتفاقی برای مان می افتد اتفاق مادی یا معنوی یک نفر نماز با حال می خواند یک دفعه می بیند از اول نماز تا آخر هر چه زور می زند حضور قلب داشته باشد نمی آید. باید زندگیش را پایین بالا کند ببیند چه اتفاقی افتاد و چه گناهی از او سر زد باعث شد حال عبادت، حضور در نماز از او برداشته شود.

بنده از خدا حاجتی طلب می کند «فَيَكُونُ مِنْ شَأْنِهِ قَضَاؤُهَا» آن های که مدام می گویند این همه دعا می کنیم چرا اثری از اجابت نمی بینیم؟ دقت کنند می گوید بنده از خدا حاجت می خواهد خدای عالم به ملائکه می گوید حاجتش را بدهید ملائکه می نویسند این آقا، امروز این حاجت را خواست این حاجتش، بر آورده بشود.

یا زود یا دیر « إِلَى أَجَلٍ قَرِيبٍ أَوْ إِلَى وَقْتٍ بَطِي‏ءٍ فَيُذْنِبُ الْعَبْدُ ذَنْباً» این بنده گناه می کند «فَيَقُولُ اللَّهُ تَبَارَكَ وَ تَعَالَى لِلْمَلَكِ لَا تَقْضِ حَاجَتَهُ» به ملائکه می گوید به این بنده دیگر حاجتش را ندهید «وَ احْرِمْهُ إِيَّاهَا» از این حاجت محرومش کنید.

 این روایت چه می گوید و ما کجا هستیم؟ بعد می فرماید این بنده «فَإِنَّهُ تَعَرَّضَ لِسَخَطِي وَ اسْتَوْجَبَ الْحِرْمَانَ مِنِّي» این بنده من متعرض غضب من شد و مستوجب محرومیت از این حاجت شد.

دعا کردم خدا قبول کرده است به ملائکه گفت این حاجتش را بر آورده کنید بعد گناهی از من سر می زند خدا می گوید دیگر حاجتش را بر آورده نکنید محرومش کنید. چون گناه کرد این گناه شد دعای مستجاب، هدر رفت حاجت قبول شده پرید.

چرا عاقل کند کاری که باز آرد پشیمانی!

در روایت دیگر امام صادق (سلام الله علیه) می فرماید:

«كَانَ أَبِي يَقُول‏ مَا مِنْ شَيْ‏ءٍ أَفْسَدَ لِلْقَلْبِ مِنَ الْخَطِيئَةِ إِنَّ الْقَلْبَ لَيُوَاقِعُ الْخَطِيئَةَ فَمَا يَزَالُ بِهِ حَتَّى تَغْلِبَ عَلَيْهِ فَيَصِيرَ أَسْفَلُهُ أَعْلَاهُ وَ أَعْلَاهُ أَسْفَلَه‏»

الكافي (ط - الإسلامية)، نویسنده: كلينى، محمد بن يعقوب بن اسحاق، محقق/ مصحح: غفارى على اكبر و آخوندى، محمد، ناشر: دار الكتب الاسلامیة، ج2، ص268

پدرم امام سجاد می فرمود «مَا مِنْ شَيْ‏ءٍ أَفْسَدَ لِلْقَلْبِ مِنَ الْخَطِيئَةِ» بعضی ها می گویند چرا حال گریه نداریم؟ حضور قلب نداریم؟ دعا می خوانیم ولی حضور نمی آید می گوید چیزی برای فاسد شدن قلب از خطا نیست «إِنَّ الْقَلْبَ لَيُوَاقِعُ الْخَطِيئَةَ فَمَا يَزَالُ بِهِ حَتَّى تَغْلِبَ عَلَيْهِ فَيَصِيرَ أَسْفَلُهُ أَعْلَاهُ وَ أَعْلَاهُ أَسْفَلَه‏» گناه بنده باعث می شود قلب او زیر و رو شود تَه قلب بالا بیاید و بالای قلب پایین برود چه می شود!

مراد این که، عبادت ها و ... می کند پایین می رود اثرات گناه، تاریکی و ظلمت بالا می آید. می خواهد نماز بخواند می خواهد الله اکبر بگوید فکر جای دیگر است.

 در روایت داریم وقتی عبد «الله اکبر» می گوید یعنی خدا بزرگ تر از هر چیزی است که تصور می کنم. می گوید اگر بنده موقع گفتن «الله اکبر» مثلاً فلان رئیس جمهور، فلان عالم، فلان فرماندار، فلان استاندار را قدرتمند در نظر داشته باشد خدای عالم می گوید:

«یا کاذب أتخادعني»

ای آدم دروغگو می خواهی منِ خدا را فریب بدهی! از این طرف می گوید خدا بزرگ تر از هر کس و هر چیزی است از آن طرف استاندار، فرماندار و فلان آقا در نظرت خیلی قوی است.

لذا به این قضایا خیلی دقت کنیم.

 در روایت دیگر از امام صادق (سلام الله علیه) در «کافی»، جلد 2، صفحه 273 «زراره» از امام باقر (سلام الله علیه) می فرماید

«أَبُو عَلِيٍّ الْأَشْعَرِيُّ عَنْ عِيسَى بْنِ أَيُّوبَ عَنْ عَلِيِّ بْنِ مَهْزِيَارَ عَنِ الْقَاسِمِ بْنِ عُرْوَةَ عَنِ ابْنِ بُكَيْرٍ عَنْ زُرَارَةَ عَنْ أَبِي جَعْفَرٍ (علیه السلام) قَالَ قَالَ: مَا مِنْ عَبْدٍ إِلَّا وَ فِي قَلْبِهِ نُكْتَةٌ بَيْضَاءُ فَإِذَا أَذْنَبَ ذَنْباً خَرَجَ فِي النُّكْتَةِ نُكْتَةٌ سَوْدَاءُ فَإِنْ تَابَ ذَهَبَ ذَلِكَ السَّوَادُ وَ إِنْ تَمَادَى فِي الذُّنُوبِ زَادَ ذَلِكَ السَّوَادُ حَتَّى يُغَطِّيَ الْبَيَاضَ فَإِذَا غَطَّى الْبَيَاضَ لَمْ يَرْجِعْ صَاحِبُهُ إِلَى خَيْرٍ أَبَداً وَ هُوَ قَوْلُ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ- كَلَّا بَلْ رانَ عَلى‏ قُلُوبِهِمْ ما كانُوا يَكْسِبُونَ.»

الكافي (ط - الإسلامية)، نویسنده: كلينى، محمد بن يعقوب بن اسحاق، محقق/ مصحح: غفارى على اكبر و آخوندى، محمد، ناشر: دار الكتب الاسلامیة، ج2، ص273

هر بنده ای متولد می شود خدای عالم، قلب او را صاف قرار داده است قلب او مملو از نکته ها سفید است. ولذا در ذهن بچه ها خیانت، غل و غشی نیست.

 می گوید هر عبدی در قلبش یک نکته سفیدی هست «فَإِذَا أَذْنَبَ ذَنْباً خَرَجَ فِي النُّكْتَةِ نُكْتَةٌ سَوْدَاءُ» هر گناهی که می کند تکه ای از قلب سفید، سالم و معصوم او سیاه می شود.

مثل پیراهن سفیدی که رنگ سیاه یا قرمز رویش می ریزد یک بخشی از این پیراهن سیاه شد. «فَإِنْ تَابَ ذَهَبَ ذَلِكَ السَّوَادُ» اگر توبه کرد خدای عالم این سیاهی را از قلبش بیرون می کند.

 «وَ إِنْ تَمَادَى فِي الذُّنُوبِ» اگر نه به گناه کردن ادامه داد «زَادَ ذَلِكَ السَّوَادُ» سیاهی در قلب بیشتر و بیشتر می شود، «حَتَّى يُغَطِّيَ الْبَيَاضَ فَإِذَا غَطَّى الْبَيَاضَ» تمام آن سفیدی ها می رود جز سیاهی در قلب چیزی نمی ماند.

«لَمْ يَرْجِعْ صَاحِبُهُ إِلَى خَيْرٍ أَبَداً» وقتی در اثر گناه قلب سیاه شد درهای خیر و سعادت برای ابد به روی او بسته می شود، بعد می گوید فرمایش خدا «وَ هُوَ قَوْلُ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ- كَلَّا بَلْ رانَ عَلى‏ قُلُوبِهِمْ ما كانُوا يَكْسِبُونَ.» گناهانی که می کنند باعث می شود قلب های شان را سیاه و دگرگون می کند.

 این روایت ها را برای ما یا برای پرنده‌ها و فرشته‌ها گفته‌اند؟ پناه می بریم به خدای عالم!

روایت از امیر المؤمنین (سلام الله علیه) می فرماید:

«قَالَ أَمِيرُ الْمُؤْمِنِينَ (علیه السلام) لَا تُبْدِيَنَّ عَنْ وَاضِحَةٍ وَ قَدْ عَمِلْتَ الْأَعْمَالَ الْفَاضِحَةَ وَ لَا تَأْمَنِ الْبَيَاتَ وَ قَدْ عَمِلْتَ السَّيِّئَات‏»

الكافي (ط - الإسلامية)، نویسنده: كلينى، محمد بن يعقوب بن اسحاق، محقق/ مصحح: غفارى على اكبر و آخوندى، محمد، ناشر: دار الكتب الاسلامیة، ج2، ص273

تلاش کنید برای این که در زندگی تان بیخود نخندید در حالی که گناه انجام می دهید. از این طرف گناه می کنی و از آن طرف می خندی؛ معصیت می کنی از آن طرف اظهار خوشحالی می کنی. «وَ لَا تَأْمَنِ الْبَيَاتَ وَ قَدْ عَمِلْتَ السَّيِّئَات» احتمال بده همین شبانگاه خدا بلایی بر تو بیاورد به مصیبتی گرفتارت کند. در اثر سیئات و گناهی که تو انجام دادی قرآن هم می گوید:

(فَلْيضْحَكُوا قَلِيلًا وَلْيبْكُوا كَثِيرًا جَزَاءً بِمَا كَانُوا يكْسِبُونَ)

از اين‌رو آنها بايد کمتر بخندند و بسيار بگريند! (چرا که آتش جهنم در انتظارشان است) اين، جزاي کارهايي است که انجام مي‌دادند!

سوره توبه (9): آیه 82

 خیلی زیاد نخندید و زیاد گریه کنید.

انسان وقتی نعمت خدا بیاید به خاطر نعمت خدا می تواند خوشحال بشود آن وقتی که مشغول عبادت است گناه در زندگیش صورت نمی گیرد خوشحال می شود.

در روایت دیگری از آقا امام صادق (سلام الله علیه) شبیه به آن روایتی که خواندیم حضرت می فرماید چیزی برای فاسد کردن قلب بدتر از گناه نیست.

انسان مرتکب گناهی می شود به طوری که قلب او زیر و رو می شود دیگر این قلب، روی سعادت را نمی بیند.

 روایت از آقا امام صادق (سلام الله علیه) از «عبد الله ابن بُکیر» از اصحاب اجماع است.

«أَبُو عَلِيٍّ الْأَشْعَرِيُّ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ عَبْدِ الْجَبَّارِ عَنِ ابْنِ فَضَّالٍ عَنِ ابْنِ بُكَيْرٍ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ (علیه السلام) قَالَ: إِنَّ الرَّجُلَ يُذْنِبُ الذَّنْبَ فَيُحْرَمُ صَلَاةَ اللَّيْلِ وَ إِنَّ الْعَمَلَ السَّيِّئَ أَسْرَعُ فِي صَاحِبِهِ مِنَ السِّكِّينِ فِي اللَّحْمِ.»

بنده گناه می کند از نماز شب محروم می شود آن های که توفیق نماز شب ندارند گوش بدهند. «إِنَّ الرَّجُلَ يُذْنِبُ الذَّنْبَ فَيُحْرَمُ صَلَاةَ اللَّيْلِ» یکی از بزرگان می گفت بعضی شب ها خواب می ماندم نماز شب موفق نمی شدم صبح بلند می شدم گریه، ضجه و ناله می کردم روز گذشته چه گناهی کرده بودم امشب برای نماز شب نتوانستم بلند شوم.

 بعد می فرماید: «وَ إِنَّ الْعَمَلَ السَّيِّئَ أَسْرَعُ فِي صَاحِبِهِ مِنَ السِّكِّينِ فِي اللَّحْمِ.» گناه و عمل زشت تأثیر گذاریش در صاحبش از تأثیر گذاری چاقو در گوشت بیشتر است. چاقو را روی گوشت می گذارید سریع می بُرد البته چاقو تیز باشد. می گوید گناه هم این چنین زندگی طرف را تکه پاره می کند.

 باز از امام صادق (سلام الله علیه) است.

«عَنْهُ عَنِ ابْنِ فَضَّالٍ عَنِ ابْنِ بُكَيْرٍ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ (علیه السلام) قَالَ: مَنْ هَمَّ بِسَيِّئَةٍ فَلَا يَعْمَلْهَا فَإِنَّهُ رُبَّمَا عَمِلَ الْعَبْدُ السَّيِّئَةَ فَيَرَاهُ الرَّبُّ تَبَارَكَ وَ تَعَالَى فَيَقُولُ وَ عِزَّتِي وَ جَلَالِي لَا أَغْفِرُ لَكَ بَعْدَ ذَلِكَ أَبَداً.»

الكافي (ط - الإسلامية)، نویسنده: كلينى، محمد بن يعقوب بن اسحاق، محقق/ مصحح: غفارى على اكبر و آخوندى، محمد، ناشر: دار الكتب الاسلامیة، ج2، ص272

این روایت از روایت های عجیب است هر وقت این روایت را مطالعه می کنیم و می بینم بدنم می لرزد همه روایاتی که خواندیم یک طرف این یک روایت. یک طرف امام صادق فرمود اگر کسی فکر گناه به ذهنش آمد از ذهنش بیرون کند مرتکب گناه نشود. در روایت هم داریم کسی تصمیم به گناهی گرفت به خاطر خدا از گناه بر می گردد این کارش (در ذهنم نیست) از هفتاد سال ارزشش بالاتر است.

یک دفعه در ذهنش می آید غیبتی کند و دروغی بگوید حرام بخورد کم فروشی کند رشوه بگیرد و رشوه بدهد ولی برای خدا از تصمیمش بر می گردد.

 می گوید وقتی به ذهن تان افتاد گناه کنید عمل نکنید «فَإِنَّهُ رُبَّمَا عَمِلَ الْعَبْدُ السَّيِّئَةَ» بنده گناهی می کند «فَيَرَاهُ الرَّبُّ تَبَارَكَ وَ تَعَالَى» خدا دارد او را می بیند «فَيَقُولُ وَ عِزَّتِي وَ جَلَالِي لَا أَغْفِرُ لَكَ بَعْدَ ذَلِكَ أَبَداً.» خدایا به خودت پناه می آوریم.

بنده گناه می کند خدا می بیند می فرماید قسمت به عزت و جلالم تا ابد تو را نخواهم بخشید نتیجه چه شد؟ این جا آمده بودیم «خلیفة الله» بشویم. این جا آمده بودیم برسیم به آن جایی که:

رسد آدمی به جایی که به جز خدا نبیند * بنگر که تا چه حد است مقام آدمیت!

در حال نمازمان می‌گوییم:

(اهْدِنَا الصِّرَاطَ الْمُسْتَقِيمَ * صِرَاطَ الَّذِينَ أَنْعَمْتَ عَلَيهِمْ غَيرِ الْمَغْضُوبِ عَلَيهِمْ وَلَا الضَّالِّينَ)

ما را به راه راست هدايت کن راه کسانی که آنان را مشمول نعمت خود ساختی؛ نه کسانی که بر آنان غضب کرده ‌ای؛ و نه گمراهان.

سوره فاتحه (1): آیات 6 و 7

خدایا آن صراط مستقیمی که نتیجه اش رسیدن به لقاء الله است

(إِنَّ رَبِّي عَلَى صِرَاطٍ مُسْتَقِيمٍ)

پروردگار من بر راه راست است!

سوره هود (11): آیه 56

 (صِرَاطَ الَّذِينَ أَنْعَمْتَ عَلَيهِمْ) خدایا ما را هم جوار کسانی قرار بده که نعمت به آن ها دادی

(مِنَ النَّبِيينَ وَالصِّدِّيقِينَ وَالشُّهَدَاءِ وَالصَّالِحِينَ)

از پيامبران و صديقان و شهدا و صالحان

سوره نساء (4): آیه 64

هر روز این را می خواستیم ولی یک دفعه بنده، مرتکب گناه و معصیت می شود خدا می فرماید قسم به عزت و جلالم هرگز تو را نمی بخشم.

روایتی عجیبی در «کافی»، جلد 2، صفحه 358 «مفضل ابن عمر» صاحب «توحید مفضل» می گوید امام صادق به من فرمود:

«مُحَمَّدُ بْنُ يَحْيَى عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدِ بْنِ عِيسَى عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ سِنَانٍ عَنْ مُفَضَّلِ بْنِ عُمَرَ قَالَ قَالَ لِي أَبُو عَبْدِ اللَّهِ (علیه السلام) مَنْ رَوَى عَلَى مُؤْمِنٍ رِوَايَةً يُرِيدُ بِهَا شَيْنَهُ وَ هَدْمَ مُرُوءَتِهِ لِيَسْقُطَ مِنْ أَعْيُنِ النَّاسِ أَخْرَجَهُ اللَّهُ مِنْ وَلَايَتِهِ إِلَى وَلَايَةِ الشَّيْطَانِ فَلَا يَقْبَلُهُ الشَّيْطَانُ.»

الكافي (ط - الإسلامية)، نویسنده: كلينى، محمد بن يعقوب بن اسحاق، محقق/ مصحح: غفارى على اكبر و آخوندى، محمد، ناشر: دار الكتب الاسلامیة، ج2، ص358

بنده خدا، غیبتی می کند پشت سر یک برادر دینی حرفی می زند با آبروی او بازی می کند و نتیجتاً این بنده خدا از چشم مردم می افتد. نتیجه این غیبت چه است؟ گناه و غیبتی کرده است این غیبت باعث شد بنده ای آبرویش رفته است. سرّی را از او فاش کرده است گناه مخفیانه ای بود فاش کرد یا تهمتی زده نتیجه اش:

«أَخْرَجَهُ اللَّهُ مِنْ وَلَايَتِهِ إِلَى وَلَايَةِ الشَّيْطَانِ فَلَا يَقْبَلُهُ الشَّيْطَانُ.»؛ خدا این را از تحت ولایت خود بیرون و وارد ولایت شیطان می کند شیطان هم قبولش نمی کند!

دوستان یک گناه، یک غیبت، یک بهتان و افتراء است شاید این عمل دو، سه ثانیه طول کشید ولی این بهتان، افتراء و غیبت یک مؤمنی را بی آبرو کرده است. نتیجه اش خروج این عبد از ولایت الله، وارد ولایت شیطان، شیطان هم قبولش نمی کند.

(فَلَمَّا كَفَرَ قَالَ إِنِّي بَرِيءٌ مِنْكَ)

اما هنگامی که کافر شد گفت: من از تو بيزارم

سوره حشر (59): آیه 16

وقتی عبد مطیع شیطان شد شیطان هر چه گفت قبول کرد. شیطان بلافاصله می گوید من از تو بیزار و بری هستم.

 روایتی دیگر از «مزار شیخ مفید» بخوانم دل مان نمی آید سه جلسه این برنامه را داریم نمی توانیم تمام کنیم. روایت از سرور و مولای مان امام زمان است.

«وَ لَوْ أَنَّ أَشْيَاعَنَا وَفَّقَهُمْ اللَّهُ لِطَاعَتِهِ»

 از خدا برای شیعیان مان می خواهم توفیق اطاعت به آن ها بدهد. این ها اگر نسبت به عهدی که با ما دارند وفادار باشند مبارکی تشرف به محضر ما از این ها به تأخیر نمی افتد. سعادت زیارت ما برای این ها می آید.

«فَمَا يَحْبِسُنَا عَنْهُمْ»

این که شیعیان مان به تشرف ما نمی رسند شیعیان من به زیارت من نمی رسند به خاطر چه؟

 «يَتَّصِلُ بِنَا مِمَّا نَكْرَهُهُ»

کارهای انجام می دهند ولی منِ مهدی این کارها را دوست ندارم کراهت دارم

 «وَ لَا نُؤْثِرُهُ»

نام كتاب: كتاب المزار- مناسك المزار( للمفيد)؛ نويسنده: مفيد، محمد بن محمد (تاريخ وفات مؤلف: 413 ق‏)، محقق / مصحح: ابطحى، محمد باقر، ناشر: كنگره جهانى هزاره شيخ مفيد- رحمة الله عليه‏، قم‏: 1413 ق، ص11

توقع ندارم شیعیان ما این طور آلوده به گناه باشند. این که می بینیم ظهور حضرت به تأخیر افتاده است مشکل اصلی، ما هستیم خودمان را اصلاح نمی کنیم.

اگر خودمان را اصلاح کنیم یعنی 313 نفر نوکر، عبد و شیعه ای که امام زمان، خدا و حضرت زهرا می خواهد باشد یک روز نه، یک ساعت نه، یک دقیقه نه، یک ثانیه در ظهور حضرت تأخیر اتفاق نمی افتد دلیلش هم روایت آقا ولی عصر در کتاب «مزار شیخ مفید»، صفحه 11؛ مرحوم «مجلسی» در «بحار»، جلد 53، صفحه 177 آورده است.

در حقیقت این توقیع (نامه ای) است که حضرت ولی عصر به آقای «شیخ مفید» نوشته است. مضمون نامه «فَمَا يَحْبِسُنَا عَنْهُمْ إِلَّا مَا يَتَّصِلُ بِنَا مِمَّا نَكْرَهُه‏»؛ پس یکی از آثار گناه این است که ما را از رسیدن به محضر حضرت ولی عصر محروم می کند. از تشرف به محضر حضرت دست بوسی و پا بوسی حضرت ما را محروم می کند

چرا عاقل کند کاری که باز آرد پشیمانی!

خدا به ما این انتخاب و اختیار داده است می توانیم این مسیر را برویم برسیم به صراط مستقیم، ساحل نجات در طرف دیگر به دره برویم. بارها گفتم یک بار به دنیا آمدیم یک بار هم از دنیا می رویم دیگر برگشتی برای ما نیست هر چه آن جا به سر و صورت مان بزنیم، ناله و ضجه بزنیم، التماس کنیم مثل بچه ها چیزی از پدر می خواهند پا به زمین می کوبند هیچ کس به حرف ما گوش نمی دهد.

تا مادامی که خدا به ما فرصت داده از عمرمان چقدر باقی مانده است، نمی دانیم آیا یک ساعت دیگر من زنده هستم یا زنده نیستم، یک شبانه روز یا یک سال دیگر زنده هستیم یا نه؟ او فقط می داند ولی بدانیم از این فرصت ها استفاده کنیم.

مجری:

احسنتم، طیب الله انفاسکم، حضرت استاد پناه می بریم به خداوند متعال از این که بخواهیم در برابر ایشان سرکشی و طغیان کنیم.

 (میان برنامه)

مجری:

«يَا دَائِمَ الْفَضْلِ عَلَى الْبَرِيَّةِ يَا بَاسِطَ الْيَدَيْنِ بِالْعَطِيَّةِ يَا صَاحِبَ الْمَوَاهِبِ السَّنِيَّةِ صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ خَيْرِ الْوَرَى سَجِيَّةً وَ اغْفِرْ لَنَا يَا ذَا الْعُلَى فِي هَذِهِ الْعَشِيَّةِ»

وقت شما بخیر خیلی خوش آمدید ادامه برنامه اخلاق علوی و سیره مهدوی را خدمت شما از شبکه جهانی حضرت ولی عصر (عج الله تعالی فرجه الشریف) داریم و کماکان در خدمت حضرت استاد آیت الله حسینی قزوینی هستیم. برنامه را با تماس‌های بینندگان عزیز آغاز می‌کنیم.

اولین تماس جناب آٔقای «نارویی» ‌از «ایرانشهر» سلام بر شما بفرمایید.

تماس بینندگان برنامه

بیننده: (آقای نارویی از ایرانشهر – اهل سنت)

سلام عرض می کنم خدمت شما مجری محترم و همچنین سلام عرض می‌کنم خدمت استاد محترم حاج آقا قزوینی! چند هفته پیش یکی از کارشناس های معارف شیعی در مورد ولادت حضرت علی مطالبی بیان کردند که من حقیقتش تا حالا در هیچ کتاب و هیچ حدیث و روایتی نشنیده بودم. ایشان گفتند وقتی که علی (علیه السلام) در خانه «کعبه» به دنیا آمد بعد از آن که از داخل «کعبه» بیرون آمدند مادر گرامی ایشان در میانه راه متوجه شدند فرزندش چشم هایش را باز نمی کند.

به همین خاطر ناراحت و اندوهگین شد سمت خانه حضرت محمد رفتند به حضرت گفت فرزندم چشمانش را باز نمی کند حضرت محمد، علی (علیه السلام) را گرفت وقتی نگاهش به پیامبر افتاد خطاب به پیامبر گفت «السلام علیک یا رسول الله» می خواستم بدانم آیا همچنین چیزی حقیقت دارد یا خیر، نظر شما در این مورد چیست؟

مجری:

خیلی ممنون و متشکر، تماس بعدی آقای «بهادری» از «کرج» سلام بر شما بفرمایید.

بیننده: (آقای بهادری از کرج – شیعه)

سلام عرض می کنم خدمت حضرت آیت الله دکتر حسینی قزوینی و جناب اقای صفایی! حضرت آقا دویست و بیست منبع اهل سنت آوردند پیغمبر اسلام نسبت به انبیاء قبل هیچ گونه برتری ندارد حتی مقامش به حضرت یونس هم نمی رسد. اما هشتاد و چهار عالم دیگر در کتاب های خودشان آوردند پیغمبر اسلام نسبت به انبیاء گذشته برتری دارد.

 مثلاً «بخاری» طبق روایت 3412- 4603- 4804- 3395- 3415- 3416 الی ماشاء الله روایت دارد.

 پیغمبر اسلام می فرماید پنج چیز به من عطا شد که هیچ یک از پیغمبران گذشته این پنج امتیاز را نداشتند. مثلاً خدا به خاطر من در دل دشمن هیبتی انداخت و لشکری به من داد که دشمن به خاطر نبوت من وحشت دارد.

 دو:‌ِ خدا زمین را برای من مسجد پاکی قرار داد هر وقت، وقت نماز شد هر جا هستید نماز به پا دارید. یعنی هر نقطه زمین برای فرد مسلمان مسجد است و می تواند نماز بخواند ولی در مذاهب دیگر خداوند فرمود در معابد نیایش کنید.

 سه: رسول خدا می فرماید فقط بر من و امتم گرفتن غنائم جنگی حلال است هیچ پیامبری نمی توانست غنائم جنگی برای امت خود را حلال داشته باشد. وقتی هم فرعونیان متفرق شدند باز تمام وسائل و غنائم آن ها را از روی «دریای احمر» به طرف «عربستان سعودی» هُل داد.

خواستند غنائم را جمع آوری کنند حضرت هارون گفت این غنائم بر هیچ امتی حلال نیست جز امت پیامبر آخر الزمان؛ گفتند چرا؟ آقا فرمود آن ها حیدر هستند آن ها حمله می کنند ولی ما زیرک هستیم در فرار کردن حضرت موسی «بنی اسرائیل» را شبانه فراری داد. فرعون می آید اما اسلام، حیدر دارد و زره اش پشت ندارد.

چهار: من به تمام مردم روی زمین پیام دارم و بر گزیده شدم ولی پیامبران گذشته برای قوم خودشان فقط فرستاده شدند. شفاعت مخصوص پیامبر اسلام است تنها پیامبر اسلام شفاعت می کند.

حالا همین را حضرت ملاحظه بفرمایید چرا پیامبری که این قدر عظمت داشت آقایان، مسلمانان، علمای گذشته نسبت به این صحابه چه تعصبی داشتند خواستند مقام و منزلت پیغمبر را این قدر تنزل بدهند هم سطح صحابه بیاورند مثلاً همه صحابه عادل هستند.

این ها در «صحیح بخاری» آمده است اگر کتاب نا صحیح بود چه می شد؟ پیغمبر عادت داشت در پله رو حوض نماز بخواند، این را «یهودیان» ساختند به آقای امسال «بخاری» دادند و نوشتند. این روایت ها چه است؟ «عایشه» می گوید روزی رسول خدا فرمود عروس فلانی در «انصار» انجام شد؟ گفتم بله گفت ترانه خوان نبردید؟ گفتم ترانه خوان آن جا بردند خواند.

یعنی رسول خدا ناراحت شد چرا در عروسیی که «انصار» گرفته بودند ترانه خوان نبود پیغمبر ناراحت شد.

«عایشه» می گوید اگر پدرم ابوبکر نبود رسول خدا به ترانه دختری گوش می کرد! این در «صحیح بخاری»، جلد 2، صفحه 179 آمده است. «عایشه» می گوید «حبشی»ها در مسجد آمدند معرکه گرفته بودند برنامه های رقص و دیگری داشتند. رسول خدا هم آن ها را تشویق می کرد عمر گفت اشکال شرعی دارد. این را «بخاری» و «مسلم» آوردند یعنی پیغمبر هیچ اعتراضی نکرد. آقای عمر گفت اشکال شرعی دارد غیرت آقای عمر از پیغمبر بالاتر بود.

آخر این خزعبلات یعنی چه؟ چرا آقایان دقت نمی کنند حداقل «صحیح بخاری» را باز نگری کنند؟

عمر «محدث الملائک» بود. ما اعتقاد داریم «محدث الملائک» در گوش حضرت مریم (سلام الله علیها) نجوا داشتند فقط در گوش امام علی و یازده امام بعد از ایشان نجوا داشتند. ولی آقایان گفتند نه آقای ابوبکر، عمر ابن خطاب هم «محدث الملائک» بود.

«عایشه» می گوید کنیز سیاهی خدمت رسول خدا آمد گفت نذر کردم شما در فلان جبهه اگر سالم بر گردید جلوی شما برقصم و آواز بخوانم.

رسول خدا هم فرمود به نذرت عمل کن پیامبر ایستاده بود این خانم نا محرم دَف و دایره می زد و می رقصید ابوبکر آمد اعتنا نکرد، علی آمد اعتناء نکرد، عثمان آمد اعتناء نکرد، همین که عمر آمد رقاصه ترسید دایره را روی زمین گذاشت و روی آن نشست.

یعنی ملاحظه بفرمایید برای عظمت خلفاء چه خزعبلاتی درست می کنند که شأن و مقام پیغمبر آخر الزمان را پایین بیاورند. اگر شما در این مورد توضیح بدهید ممنون و سپاسگزارم.

مجری:

خیلی متشکرم، تماس بعدی آقای «غلامی» از «بوشهر» سلام بر شما وقت شما بخیر بفرمایید.

بیننده: (آقای غلامی از بوشهر – شیعه)

با عرض سلام و ادب محضر دکتر حسینی قزوینی بزرگوار! سوالی در خصوص مقبوله «عمر ابن حنظله» داشتم آن این که آیا سندش صحیح است یا خیر؟ دوم این که آیا کتب روایی اهل سنت این مقبوله را مطرح کردند یا نه؟ سوم این که چرا به این حدیث، مقبوله می گویند؟ آخر این که می فرماید مفهومش «فتحاکما إلى السلطان وَ إلى القضاة» آیا این حاکم به معنای قاضی است؟ اثبات ولایت فقیه در امر حکومت از این حدیث استنباط می شود یا خیر؟

مجری:

ممنون و متشکرم، فعلاً به همین مقدار اکتفاء کنیم از سوال آقای «نارویی» از «ایرانشهر» در مورد ولادت امیر المؤمنین و سلام دادن حضرت به آقا رسول الله بیشتر روی این مطلب تمرکز و سوال داشتند.

حضرت آیت الله حسینی قزوینی:

در رابطه با این که حضرت امیر (سلام الله علیه) به هنگام ولادت شان سخن گفتند، آیا صحیح است یا خیر؟ نکته ای را خدمت برادر بزرگوارم جناب آقای «نارویی» عرض کنم روایات هم شیعه و هم سنی دارد بر این که پیغمبر اکرم فرمود خداوند نور من و علی را چند هزار سال قبل از خلقت حضرت آدم آفریده است.

روایتی از منابع اهل سنت برای حضرتعالی می خوانم در مورد خلقت حضرت امیر و رسول اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم)؛ در کتاب «در المنثور سیوطی» حضرت آدم از بهشت بیرون آمد و گریه و ... تا گفت:

«اللّهمّ إنّي أسئلك بحقّ محمّد و آل محمّد»

این از امیر المؤمنین تا حضرت مهدی (ارواحنا فداه) است هیچ شک و شبهه ای هم در آن نیست بعد خدای عالم گناهان او را بخشید.

در روایت بعدی باز دارد:

«عن ابن عباس قال سألت رسول الله صلى الله عليه وسلم عن الكلمات التي تلقاها آدم من ربه فتاب عليه قال: سأل بحق محمد وعلي وفاطمة والحسن والحسين ألا تبت علي فتاب عليه»

الدر المنثور؛ اسم المؤلف: عبد الرحمن بن الكمال جلال الدين السيوطي الوفاة: 911، دار النشر: دار الفكر - بيروت – 1993، ج1، ص147

«فتلقى آدم من ربه كلمات فتاب عليه فقال إن الله أهبط آدم بالهند وحواء بجدة وإبليس ببيسان والحية بأصبهان وكان للحية قوائم كقوائم البعير ومكث آدم بالهند مائة سنة باكيا على خطيئته حتى بعث الله إليه جبريل عليه السلام قال يا آدم ألم أخلقك بيدي ألم أنفخ فيك من روحي ألم أسجد لك ملائكتي ألم أزوجك حواء أمتي قال نعم قال فما هذا البكاء قال وما يمنعني من البكاء وقد أخرجت من جوار الرحمن قال فعليك بهذه الكلمات التي أعلمكهن فإن الله قابل توبتك وغافر ذنبك قال وما هن قال قل اللهم إني أسألك بحق محمد وآل محمد سبحانك لا إله إلا أنت عملت سوءا وظلمت نفسي فاغفر لي إنك أنت الغفور الرحيم اللهم إني أسألك بحق محمد وآل محمد سبحانك لا إله إلا أنت عملت سوءا وظلمت نفسي تب علي إنك أنت التواب الرحيم فهؤلاء الكلمات التي تلقى آدم»

الفردوس بمأثور الخطاب؛ اسم المؤلف: أبو شجاع شيرويه بن شهردار بن شيرويه الديلمي الهمذاني الملقب إلكيا الوفاة: 509 هـ، دار النشر: دار الكتب العلمية - بيروت - 1406 هـ - 1986م، الطبعة: الأولى، تحقيق: السعيد بن بسيوني زغلول، ج3، ص151

بزرگان دیگر هم این مسائل را آوردند. خلقت نوری حضرت امیر المؤمنین (سلام الله علیه) کاملاً مربوط به قبل از خلقت آدم است هیچ شک و شبهه ای هم در آن نیست. حتی «ابن تیمیه» هم به این معترف است.

 این که حضرت امیر بخواهد موقع ولادت سخن بگوید مقام امیر المؤمنین از دیدگاه ما خیلی بالاتر از این ها است که ما بخواهیم برای امیر المؤمنین یک فضیلتی را اثبات کنیم چون هنگام ولادت سخن گفته است.

این کسر شأن حضرت امیر است یعنی در برابر فضائلی که علی دارد این طور مطالب اصلاً و ابداً در ساحت کبریایی حضرت امیر (سلام الله علیه) نمی گنجد و خدای عالم مقامی که به او داد هیچ است.

اما روایتی که آقایان در این زمینه آوردند تابع روایت صحیح هستیم. ما کتاب صحیح مثل «صحیح بخاری» و «صحیح مسلم» نداریم کتاب «کافی، تهذیب، من لا یحضر، وسائل، مستدرک الوسائل و بحار» روایتی که می آید ائمه به ما گفتند ببینید راویانش اگر ثقه بودند روایاتش را بپذیرید ثقه نبودند روایت را «فاضربوهُ علی الجدار» به دیوار بکوبید.

در این رابطه چند نکته بگویم «مناقب ابن شهر آشوب»، جلد 2، صفحه 174 این روایت را آورده است.

«امالی شیخ طوسی»، صفحه 708، «روضة الواعظین فتّال نیشابوری» که از علمای بزرگ شیعه این روایت را آورده است. مرحوم «مجلسی» در «بحار»، جلد 35، صفحه 2 آورده است؛ ولی سند این روایات هیچ کدام از دیدگاه ما صحیح نیست مرسل است یا راوی ضعیف دارد.

مثلاً «احمد ابن محمد ابن ایوب» مجهول و ضعیف است، «مستدرکات رجال الحدیث»، جلد 1، صفحه 423 «عمر ابن حسن قاضی» است مجهول و ضعیف است. «سفیان ابن عیینه» از دیدگاه ما ایشان ضعیف است روایتش را قبول نداریم گرچه از دیدگاه اهل سنت صحیح باشد. «احمد ابن عمر ربعی» هست ضعیف است.

 ولذا این که همچنین فضیلتی از یک روایت ضعیف نقل و اثبات کنیم این اثبات اشکال دارد. ثبوتاً مقام امیر المؤمنین خیلی بالاتر از این ها است خودش فرمود: «لَا لِلَّهِ آيَةٌ أَعْظَمُ مِنِّي»

«مَا لِلَّهِ نَبَأٌ أَعْظَمُ مِنِّي وَ لَا لِلَّهِ آيَةٌ أَعْظَمُ مِنِّي‏»

تفسير فرات الكوفي؛ نویسنده: كوفى، فرات بن ابراهيم، محقق/ مصحح: كاظم، محمد، ناشر: مؤسسة الطبع و النشر في وزارة الإرشاد الإسلامي، ص 533

خدای عالم نشانه و آیه ای بالاتر از من ندارد. یا تعبیری که اهل سنت هم آوردند در «معجم کبیر طبرانی»، جلد 1، صفحه 320، حدیث 951؛ «مجمع الزوائد»، جلد 9، صفحه 131رسول اکرم فرمود یا علی اگر من بیم نداشتم مسلمان ها در حق تو غلو (ادعای خدایی) کنند در فضیلت تو چیزی می گفتم از کنار مسلمان ها رد می شدی مردم خاک زیر پای تو را به عنوان تبرک بر می داشتند. آب وضوی تو را برای شفاء انتخاب می کردند.

«مناقب خوارزمی» و امثال این، این را دارد در رابطه با حضرت امیر زیا داریم در این جا می خواهم گلایه ای از بعضی از خودی هایمان بکنم «سایت پرسمان» مال پرسش به شبهات و سوالات دانشجویی است این روایت را آورده از کنارش رد شده و رفته است انتظار این نیست.

 حال آن که «سایت ولی عصر»، «سایت حوزه علمیه» و ... این روایت را آوردند همین طور که عرض کردم با کم و زیاد گفتند این روایت سند ندارد. امیدوارم که ان شاء الله قانع شده باشید.

مجری:

ممنون و متشکرم حضرت استاد، در مورد توضیحات آقای «بهادری» در مورد این که شأن و مقام آقا رسول الله در منابع روایی مانند «صحیح بخاری» پایین آمده است از این طرف هم متأسفانه روایاتی داریم که شأن رسول الله را در حد صحابه پایین می آورند.

حضرت آیت الله حسینی قزوینی:

آقایان این مسائل را می آورند بر این که بعضی از صحابه ایستاده ادرار می کردند چه کار کنند این را سرپوش بگذارند. از آن طرف می گویند چون «سما» ایستاده بول می کرد روایتش قبول نیست.

گفتند مقام این‌ها را که نمی‌توانند بالا ببریم مقام پیامبر را پایین بیاوریم!

«أتى النبي صلى الله عليه وسلم سُبَاطَةَ قَوْمٍ فَبَالَ قَائِمًا»

الجامع الصحيح المختصر؛ اسم المؤلف: محمد بن إسماعيل أبو عبدالله البخاري الجعفي الوفاة: 256 ، دار النشر: دار ابن كثير , اليمامة - بيروت - 1407 - 1987 ، الطبعة: الثالثة ، تحقيق: د. مصطفى ديب البغا، ج 1، ص 90، 222

«كنت عند رسول الله صلى الله عليه وسلم فبال قائما على سباطة قوم»

المصنف؛ اسم المؤلف: أبو بكر عبد الرزاق بن همام الصنعاني الوفاة: 211، دار النشر: المكتب الإسلامي - بيروت - 1403 ، الطبعة : الثانية ، تحقيق : حبيب الرحمن الأعظمي، ج1، ص193

 نسبت به مسائل دیگر هم این‌ها برای این که نسبت به بعضی از صحابه بخواهند آبرو داری کنند مقام پیامبر را پایین آوردند و این طور مسائل را نسبت دادند.

دوستان اگر کتاب «سیر در صحیحین»، تألیف اقای «نجمی» را مطالعه کنند خیلی خوب است به نظر من بهترین کتاب و منصفانه ترین کتاب است. آن چه در ذهنم است این کتاب با نظر مرحوم «علامه امینی» نوشته شده است؛ چون ایشان با اقای امینی خیلی دوست بودند.

علامه امینی تابستان‌ها در «خوی» می رفت منزل مهمان ایشان بود. یک مرتبه اقای «نجمی» به من گفت اقای «امینی» مدت دو سه ماه که در «خوی» می‌آمدند من ندیدم یکبار نماز بخواند و اشک از چشمانش از اول نماز تا آخر نماز نیاید!

یک روز من سوال کردم آقای امینی سخت‌ترین دوران عمرت کجا بود؟ گفت آن وقتی که از نماز خارج می‌شوم رابطه عاشقی و معشوقی ام که تمام می‌شود غصه تمام وجودم را می‌گیرد، بدترین دوران عمرم آن‌جا است.

بعضی‌ها خوش‌ترین دوران عمرشان وقتی است که سریع بگویند والسلام علیکم و دنبال کارشان بیروند؛ ولی این مردان خدا این طور بودند.

مجری:

بسیار عالی! سوالات اقای «غلامی از بوشهر» در مورد «مقبوله عمر این حنظله» بود و در آن چندین سوال بود آیا کتب اهل سنت این را مطرح کردند یانه؟ چرا مقبوله می‌گویند؟ ارتباطش با حاکم وقاضی چیست؟

حضرت آیت الله حسینی قزوینی:

بحث موضوع «مقبوله عمر ابن حنظله» را سال گذشته ما در بحث خارج فقه مان دو سه هفته آخر، طی سه - چهار جلسه مطرح کردم. روایت در کتاب کافی جلد 1 صفحه 67 و حدیث 10، همچنین جلد 7 صفحه 412، حدیث 5؛ کتاب تهذیب جلد 6 صفحه 218 حدیث 514 و 301 آمده است.

اولا در «مقبوله عمر ابن حنظله»؛ وثاقت عمر ابن حنظله ثابت نیست. ضعفش هم ثابت نیست. در حقیقت می‌شود گفت ایشان مجهول است. ولی چون علمای ما از زمان شیخ مفید و شیخ صدوق روایتش را قبول کردند و طبق آن فتوا هم داده اند از آن تعبیر به «مقبوله عمر ابن حنظله» می‌کنند.

به نظر بنده مقبوله نیست صحیحه است در آن‌جا دلیل هم آورده ام. مرحوم «میرزاحسین نوری» هم در مستدرک وسائل شان ادله متعددی بر وثاقت اقای عمر ابن حنظله آورده است. پس مقبوله بودن کاملا رد است.

«امام راحل (رضوان الله تعالی علیه)» در کتاب البیع جلد 2 صفحه 639 کاملا ثابت کرده بر این که روایت صحیحه است و مضمون روایت هم مورد عمل بزرگان بوده و با توجه به بعضی از ایات که در متن روایت مثل:

(إِنَّ اللَّهَ يأْمُرُكُمْ أَنْ تُؤَدُّوا الْأَمَانَاتِ إِلَى أَهْلِهَا وَإِذَا حَكَمْتُمْ بَينَ النَّاسِ أَنْ تَحْكُمُوا بِالْعَدْلِ إِنَّ اللَّهَ نِعِمَّا يعِظُكُمْ بِهِ إِنَّ اللَّهَ كَانَ سَمِيعًا بَصِيرًا)

خداوند به شما فرمان مي‌دهد که امانتها را به صاحبانش بدهيد! و هنگامي که ميان مردم داوري مي‌کنيد، به عدالت داوري کنيد! خداوند، اندرزهاي خوبي به شما مي‌دهد! خداوند، شنوا و بيناست.

سوره نساء (4): آیه 58

(يا دَاوُودُ إِنَّا جَعَلْنَاكَ خَلِيفَةً فِي الْأَرْضِ فَاحْكُمْ بَينَ النَّاسِ)

اي داوود! ما تو را خليفه و (نماينده خود) در زمين قرار داديم؛ پس در ميان مردم بحق داوري کن!

سوره ص (38): آیه 26

( أَلَمْ تَرَ إِلَى الَّذِينَ يزْعُمُونَ أَنَّهُمْ آمَنُوا بِمَا أُنْزِلَ إِلَيكَ وَمَا أُنْزِلَ مِنْ قَبْلِكَ يرِيدُونَ أَنْ يتَحَاكَمُوا إِلَى الطَّاغُوتِ وَقَدْ أُمِرُوا أَنْ يكْفُرُوا بِهِ وَيرِيدُ الشَّيطَانُ أَنْ يضِلَّهُمْ ضَلَالًا بَعِيدًا)

آيا نديدي کساني را که گمان مي‌کنند به آنچه (از کتابهاي آسماني که) بر تو و بر پيشينيان نازل شده، ايمان آورده‌اند، ولي مي‌خواهند براي داوري نزد طاغوت و حکام باطل بروند؟! با اينکه به آنها دستور داده شده که به طاغوت کافر شوند. اما شيطان مي‌خواهد آنان را گمراه کند، و به بيراهه‌هاي دور دستي بيفکند.

سوره نساء (4): آیه 58

کاملا نشان می‌دهد که نظر حضرت این است آن کسانی که:

«رَوَى حَدِيثَنَا وَ نَظَرَ فِي حَلَالِنَا وَ حَرَامِنَا وَ عَرَفَ أَحْكَامَنَا فَلْيَرْضَوْا بِهِ حَكَماً فَإِنِّي قَدْ جَعَلْتُهُ عَلَيْكُمْ حَاكِماً فَإِذَا حَكَمَ بِحُكْمِنَا فَلَمْ يَقْبَلْهُ مِنْهُ»

تا آن‌جای که:

«وَ الرَّادُّ عَلَيْنَا الرَّادُّ عَلَى اللَّهِ وَ هُوَ عَلَى حَدِّ الشِّرْكِ بِاللَّهِ»

الكافي (ط - الإسلامية)؛ نویسنده: كلينى، محمد بن يعقوب بن اسحاق، محقق/ مصحح: غفارى على اكبر و آخوندى، محمد، ناشر: دار الكتب الاسلامیة، ج1، ص67، بَابُ اخْتِلَافِ الْحَدِيث‏، ح10

این نشان می‌دهد که بحث قضاوت نیست، می‌رویم قاضی قضاوت می‌کند، قضاوت او را قبول نمی‌کنم، خوشم نمی‌آید انکار قضاوت قاضی در حد شرک بالله نیست.

یا استاندار و حاکمی که منسوب از طرف دولت است نظر می‌دهد، نظرش برای من مقبول نیست می‌گویم نظرت برای خودت خوب است من قبول ندارم. این خلاف نظر او عمل کردن در حد شرک بالله نیست.

بحث معلوم است مربوط به فقهای است که می‌آیند حکومت تشکیل می‌دهند و دستور می‌دهند تمام احکام الهی باید اجرا بشود، حدود و دیات اجرا بشود، مسائل مالی باید انجام بشود، حکومت تشکیل شود. همین طور ارتش و سپاه تشکیل بود و اگر کسی بیاید این را رد کند در حد شرک بالله است.

در حقیقت نظام جامعه و پایه امنیت جامعه را بهم ریخته است. این حکومت اسلامی است که امام حسین (سلام الله علیه) برای نجات این اسلام و برای تشکیل این حکومت به کوفه رفت و عاقبت هم جان عزیز و جان عزیزانش را فدای همین اسلام کرد.

لذا بعضی از آقایان می‌گویند عبارتی از امام نقل می‌شود بر این که حفظ نظام اسلام از حفظ جان امام زمان بالاتر است چون امام خودش را فدای نظام اسلامی کرده است.

صدیقه طاهره خودش را فدای نظام اسلامی کرده است که در رأسش امیر المؤمنین باشد امیر المؤمنین نه به عنوان این که همسر و امام او است به خاطر این که بنا است علی حکومتی را که حضرت رسول تشکیل داده آن حکومت را احیاء کند.

اگر شما خطبه حضرت زهرا (خطبه فدکیه و خطبه که در جمع زنان مهاجر و انصار خوانده است، خطبه که نزد بعضی از افراد دیگر خوانده) را ملاحظه کنید آن‌جا می‌بینید به بحث دفاع از همسر اصلا اشاره نشده است.

به امامت اشاره شده است به خاطر این که امامت برای نظم عالم اسلامی و نظم جامعه است این‌ها همه بحث، بحث حکومت است.

لذا حاکم اسلامی (فقیه جامع الشرایط) می‌آید حکومت تشکیل می‌دهد قطعا «الرَّادُ علیهم کالراد علی الامام، الراد علی امام، الراد علی الله وَ هُوَ عَلَى حَدِّ الشِّرْكِ بِاللَّهِ» این خلاصه ای در مورد «مقبوله عمر ابن حنظله» بود.

جناب اقای غلامی از بوشهر! پیگیر بحث‌های ما باشید، امسال که هفته سوم است بحث‌هایمان شروع شده بحث ولایت فقیه را داریم و روی کلمه «وِلایت، وَلایت و وَلي» از نظر شیعه و از نظر اهل سنت بحث می‌کنیم.

همچنین کلمه ولی در اصطلاح خلفا، کلمه ولی در اصطلاح لغویین، کلمه خلیفه در اصطلاح نبی مکرم و ائمه را بحث داریم بعد بلا فاصله هم صوت و هم متنش را روی سایت حضرت ولی عصر می‌گذارند.

مجری:

بسیار عالی! کانالی هم که مربوط به حضرتعالی است ظاهرا صوت‌ها در آن کانال هم بارگذاری می‌شود.

حضرت استاد! در دقایق که تا پایان برنامه وقت داریم اگر بحث جدید را آغاز کنیم می‌ترسم به بحث جدید در این جلسه نرسیم.

 منتها در قسمت مباحثی که در ابتدای برنامه مطرح فرمودید شاید بینندگان عزیز این سوال برای‌شان مطرح شود؛ پس رحمت واسعه الهی «وَسِعَتْ رَحْمَةُ اللَّهِ كُلَّ شَيْ‏ء» این آیا تناقض ندارد با آن روایاتی که در مورد غضب الهی فرمودید و این‌که به خاطر هرگناه خداوند بخواهد این چنین بندگان خودش را در دنیا یا در آخرت عقوبت کند؟

در این زمینه اگر توضیح بفرمایید ممنون می‌شویم در خدمت تان هستیم.

حضرت آیت الله حسینی قزوینی:

بحث رحمت الهی کاملا واضح است.

(نَبِّئْ عِبَادِي أَنِّي أَنَا الْغَفُورُ الرَّحِيمُ)

بندگانم را آگاه کن که من بخشنده مهربانم!

سوره حجر (15): آیه 49

(وَأَنَّ عَذَابِي هُوَ الْعَذَابُ الْأَلِيمُ)

و (اينکه) عذاب و کيفر من، همان عذاب دردناک است!

سوره حجر (15): آیه 50

یا در دعای افتتاح می‌خوانیم:

«وَ أَيْقَنْتُ أَنَّكَ أَرْحَمُ الرَّاحِمِينَ فِي مَوْضِعِ الْعَفْوِ وَ الرَّحْمَةِ وَ أَشَدُّ الْمُعَاقِبِينَ فِي مَوْضِعِ النَّكَالِ وَ النَّقِمَة»

تهذيب الأحكام (تحقيق خرسان)؛ نویسنده: طوسى، محمد بن الحسن، ناشر: دار الكتب الإسلاميه، محقق/ مصحح: خرسان، حسن الموسوى‏، ج3، ص108

بله خدای عالم رحمت دارد: «وَرَحْمَتي وَسِعَتْ رَحْمَةُ اللَّهِ كُلَّ شَيْ‏ء»؛ بحث ما در جایی است که افراد وارد رحمت نمی‌شوند دوست ندارند در سایه رحمت خدا حرکت کنند، همواره در گناه و معصیت هستند، هَیْ گناه، هَیْ گناه و توبه ای هم در کار نیست.

در روایت داریم اگر بنده ای گناه کرد ملائکه ای که سمت راست مان هستند و یک سلامی هم به این ملائکه بکنیم و به نیتش صلوات بفرستیم «اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِه‏ مُحَمَّد‏»

برای ملائکه سمت چپ هم صلوات بفرستیم «اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِه‏ مُحَمَّد»، ملک سمت چپ وقتی می‌خواهد بنویسد می‌گوید دادش، همکار، ننویس شاید این بنده خدا توبه کرد.

در بعضی از روایات دارد تا هفت ساعت چیزی نمی‌نویسد و در بعضی از جاها دارد یک روز چیزی نمی‌نویسد. ملائکه سمت راست می‌گوید دادش الان یک روز است به ایشان مهلت دادم چیزی ننوشتم از قلم افتاد خدا من را مواخذه می‌کند بعد از این که بیست و چهار ساعت می‌گذرد طرف استغفار و توبه نمی‌کند از آن لحظه به بعد می‌نوسد.

بعضا خدای عالم بعد از بیست سال به بنده توفیق می‌دهد به یادش می‌افتد بیست سال قبل یک غیبت و گناهی کرده بود استغفار می‌کند خدا آن گناه را می‌بخشد. این‌ها هم است.

اما بعض از افراد را می‌بینیم در طول عمرشان کلمه استغفر الله را به زبان‌شان نمی‌آورند اصلا کار به نماز و عبادت ندارند البته این‌ها چه بسا از نظر ظاهری هم وضع خوبی داشته باشند و قرآن هم می‌گوید کفار و آن‌های که واقعا در قیامت از نعمت خدا محروم هستند ما در دنیا یک نعمت‌های به این‌ها می‌دهیم مشغول بشوند.

اگر مسلمان‌ها غبطه نمی‌خوردند سقف دَرْ منزل کفار را طلا می‌کردیم زیرا در آن دنیا هیچی ندارند. آن طرف دیگر زندگی دائمی و ابدی است.

می‌گویند مرحوم «علامه طباطبایی – صاحب کتاب تفسیر المیزان» همان وسط درس یک دفعه می‌گفت دوستان زندگی ابد در پیش داریم، تکیه کلام شان این بود! بعد درس را ادامه می‌داد و در آخر درس دوباره می‌گفت رفقا زندگی ابد در پیش داریم. کلا تکیه کلام ایشان این بود.

اگر واقعا ما این را بفهمیم و درک کنیم یک زندگی ابد داریم، صد سال، صد هزار سال، صد میلیون و صد تریلیون سال یک عدد یک بگذار و تمام ذرات عالم را جلویش صفر بگذاریم باز نمی‌تواند زندگی ابد را ترسیم کند.

از آن طرف خدای عالم در سوره نحل آیه 61 می‌فرماید:

(وَلَوْ يؤَاخِذُ اللَّهُ النَّاسَ بِظُلْمِهِمْ مَا تَرَكَ عَلَيهَا مِنْ دَابَّةٍ وَلَكِنْ يؤَخِّرُهُمْ إِلَى أَجَلٍ مُسَمًّى فَإِذَا جَاءَ أَجَلُهُمْ لَا يسْتَأْخِرُونَ سَاعَةً وَلَا يسْتَقْدِمُونَ)

و اگر خداوند مردم را بخاطر ظلمشان مجازات مي‌کرد، جنبنده‌اي را بر پشت زمين باقي نمي‌گذارد؛ ولي آنها را تا زمان معيني به تأخير مي‌اندازد. و هنگامي که اجلشان فرا رسد، نه ساعتي تأخير مي‌کنند، و نه ساعتي پيشي مي‌گيرند.

سوره نحل (16): آیه 61

اگر بنا بود جبندگان را به خاطر ظلم و گناهی که می‌کنند مواخذه می‌کرد (مَا تَرَكَ عَلَيهَا مِنْ دَابَّةٍ)؛ روی کره زمین جنبده ای نمی‌ماند. (وَلَكِنْ يؤَخِّرُهُمْ إِلَى أَجَلٍ مُسَمًّى)

در سوره فاطر می‌فرماید:

(وَلَوْ يؤَاخِذُ اللَّهُ النَّاسَ بِمَا كَسَبُوا مَا تَرَكَ عَلَى ظَهْرِهَا مِنْ دَابَّةٍ وَلَكِنْ يؤَخِّرُهُمْ إِلَى أَجَلٍ مُسَمًّى فَإِذَا جَاءَ أَجَلُهُمْ فَإِنَّ اللَّهَ كَانَ بِعِبَادِهِ بَصِيرًا)

اگر خداوند مردم را به سبب کارهايي که انجام داده‌اند مجازات کند، جنبنده‌اي را بر پشت زمين باقي نخواهد گذاشت! ولي (به لطفش) آنها را تا سرآمد معيني تأخير مي‌اندازد (و مهلت اصلاح مي‌دهد) اما هنگامي که اجل آنان فرا رسد، (خداوند هر کس را به مقتضاي عملش جزا مي‌دهد) او نسبت به بندگانش بيناست (و از اعمال و نيات همه آگاه است)!

سوره فاطر (35): آیه 45

اگر بنا باشد خدا به خاطر گناهان خلائق را مواخذه کند، یک جنبده در کره زمین باقی نمی‌ماند ولی خدای عالم عنایت دارد این کار را نمی‌کند. در روایت امام صادق (سلام الله علیه) خواندیم:

«وَ يَعْفُوا عَنْ كَثِيرٍ»

از خیلی از گناهان خدا صرف نظر می‌کند!

الكافي ( ط- الإسلامية)؛ نويسنده: كلينى، محمد بن يعقوب بن اسحاق‏؛ محقق / مصحح: غفارى على اكبر و آخوندى، محمد؛ ناشر: دار الكتب الإسلامية، تهران‏: 1407 ق‏، ج2، ص 296، بَابُ الذُّنُوب‏، ح3

لذا توصیه من به دوستان این است روایت رسول اکرم را فراموش نکنید فرمود:

«طُوبَى لِعَبْدٍ کَتَبَ عِنْدَ كُلِّ سَيِّئَةٍ أَسْتَغْفِرُ اللَّه‏»

خوشا به حال آن بنده ای که در کنار هر گناه برایش استغفر الله می‌نویسد!

«طُوبَى لِمَنْ وُجِدَ فِي صَحِيفَةِ عَمَلِهِ يَوْمَ الْقِيَامَةِ- تَحْتَ كُلِّ ذَنْبٍ أَسْتَغْفِرُ اللَّهَ.»

تفصيل وسائل الشيعة إلى تحصيل مسائل الشريعة؛ شيخ حر عاملى، محمد بن حسن، ناشر: مؤسسة آل البيت عليهم السلام، محقق/ مصحح: مؤسسة آل البيت عليهم السلام، ج16، ص69

رسول اکرم وقتی مشغول سخنرانی بود، وقتی سخنرانیش تمام می‌شد هفتاد مرتبه استغفار می‌کرد.

 یا بعضی از روزها می‌فرمود:

«إِنِّي لَأَسْتَغْفِرُ اللَّهَ فِي الْيَوْمِ وَ اللَّيْلَةِ سَبْعِينَ مَرَّةً»

بحار الأنوارالجامعة لدرر أخبار الأئمة الأطهار (ط - بيروت)؛ نویسنده: مجلسى، محمد باقر بن محمد تقى، ناشر: دار إحياء التراث العربي، محقق/ مصحح: جمعی از محققان، ج17، ص44

«إِنِّي لَأَسْتَغْفِرُ کُلّ یومٍ سَبْعِينَ مَرَّةً رُبما يُران على قلبي»

چه بسا من در محضر خدا هستم که باید غرق در تماشای جمال حق باشم می‌آیم با عالم کثرت و خلائق سر و کار دارم آن لحظه ای که من از محضر حق غافل هستم قلب من تیره و تار می‌شود، لذا هفتاد مرتبه استغفار می‌کنم تا قلبم روشنایی قبلش را به دست بیاورد.

لذا داریم:

«حَسَنَاتُ الْأَبْرَارِ سَيِّئَاتُ الْمُقَرَّبِين‏»

كشف الغمة في معرفة الأئمة (ط - القديمة)؛ نویسنده: اربلى، على بن عيسى، محقق / مصحح: رسولى محلاتى، هاشم‏، ناشر: بنى هاشمى - تبريز، ج‏2؛ ص254

این که با خلائق حرف می‌زنیم، موعظه می‌کنیم الان دارم با شما حرف می‌زنم، این‌ها برای ما حسنات است ولی برای مقربین وقتی مشغول صحبت و مراقب بینندگان است غفلت از تماشای جمال است و این برای آن‌ها گناه حساب می‌شود.

لذا باید دقت کنیم برای هر گناهی که از ما سر می‌زند مرتب استغفر الله بگوییم. وقتی آدم می‌خوابد، به نظرم روایت است صد مرتبه استغفار کنید این حداقلش است.

این عبارت را به نظرم از مرحوم «سید بحر العلوم» دیدم ایشان یک کتاب به اسم «رساله سیر سلوک بحر العلوم» دارد که آیت الله العظمی «مرعشی نجفی» بر این کتاب حاشیه زده است.

کتاب خیلی خوبی است، البته بعضی از عبارت‌هایش پیچیدگی دارد و فهمش سخت است. دو تا کتاب در این موضوع است که من خیلی به دوستان، مخصوصا به طلبه سفارش می‌کنم بخوانند یکی کتاب «لب اللباب درس سیر سلوک علامه طباطبایی» برای چهار پنج نفر از خصوصی‌ها بوده این مطالب را ارائه کرده است.

دیگری هم کتاب «سیر سلوک سید بحر العلوم» است. در این کتاب می‌گوید وقتی می‌خواهید استغفار کنید این طور بگویید:

 «اَسْتَغْفِراللّهَ مِنْ جَمِیع ما کَرِهَ اللّهُ قُولا وفعلا و ناظرا و شاهدا»

خدایا از هر گناهی که به زبان آوردم، در فکرم بوده، کوچک یا بزرگ بوده از همه اش استغفار می‌کنم.

یا: «اَسْتَغْفِراللّهَ مِنْ جَمِیع ما کَرِهَ اللّهُ» خدایا از هرچه از من سرزده و مورد رضایت تو نبوده است استغفار می‌کنم.

کسانی که حال دارند، با خدای عالم در مناجات عشق می‌کنند، بحث، بحث معاشقه است.

 در روایتی از امام صادق (سلام الله علیه) است می‌گوید:

«... عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ (علیه السلام) قَالَ قَالَ رَسُولُ اللَّهِ (صلی الله علیه واله وسلم) أَفْضَلُ النَّاسِ مَنْ عَشِقَ الْعِبَادَةَ فَعَانَقَهَا وَ أَحَبَّهَا بِقَلْبِهِ وَ بَاشَرَهَا بِجَسَدِهِ وَ تَفَرَّغَ لَهَا فَهُوَ لَا يُبَالِي عَلَى مَا أَصْبَحَ مِنَ الدُّنْيَا عَلَى عُسْرٍ أَمْ عَلَى يُسْرٍ.»

الكافي (ط - الإسلامية)؛ نویسنده: كلينى، محمد بن يعقوب بن اسحاق، محقق/ مصحح: غفارى على اكبر و آخوندى، محمد، ناشر: دار الكتب الاسلامیة، ج2، ص83، بَابُ الْعِبَادَة‏، ح3

«أَفْضَلُ النَّاسِ مَنْ عَشِقَ الْعِبَادَةَ»؛ عاشق عبادت باشد.

 آن‌های که عشق می‌ورزند و می‌خواهند عشق شان دائمی باشد جمله ای امام سجاد را فراموش نکنند.

«وَ أَسْتَغْفِرُكَ مِنْ كُلِّ لَذَّةٍ بِغَيْرِ ذِكْرِكَ وَ مِنْ كُلِّ رَاحَةٍ بِغَيْرِ أُنْسِكَ وَ مِنْ كُلِّ سُرُورٍ بِغَيْرِ قُرْبِكَ وَ مِنْ كُلِّ شُغُلٍ بِغَيْرِ طَاعَتِك‏»

بحار الأنوارالجامعة لدرر أخبار الأئمة الأطهار (ط - بيروت)؛ نویسنده: مجلسى، محمد باقر بن محمد تقى، ناشر: دار إحياء التراث العربي، محقق/ مصحح: جمعی از محققان، ج91، ص 151

این بالاترین مرتبه استغفار عاشقانه بین عبد و خالق است.

مجری:

حضرت استاد یک سوال برای بنده پیش آمد، در حد دو سه دقیقه اگر پاسخ بفرمایید اگر بخواهیم عزم و اراده را تقویت کنیم که ترک معصیت کنیم چه کار کنیم؟

حضرت آیت الله حسینی قزوینی:

برای این که عزم و اراده مان را تقویت کنیم به نظرم جز توسل به ساحت مقدس صدیقه طاهره هیچ راه نداریم. کلید همه این‌ها دست حضرت زهرا (سلام الله علیها) است.

اگر بتوانیم هر روز یک دقیقه نه بیشتر، مصیبت حضرت زهرا را بخوانیم، شکستن پهلو و سینه مجروح را زمزمه کنیم تا بتوانیم اشک بریزیم این اشک از یک میلیارد بلکه بی نهایت استغفر الله اثرش بیشتر است.

اشکی که در مصیبت حضرت زهرا و در مصیبت حضرت اقا امام حسین بریزیم و از آن‌ها بخواهیم اراده ما را قوی کند، از آن‌ها بخواهیم ما را در مسیر بیندازند موثرتر از همه چیز است.

مرحوم «قاضی» تعبیرش این است برای رسیدن به مقامات والای معنوی، رسیدن به لقاء الله، جز دَرْ خانه امام حسین راه دیگر نیست و کلید در خانه امام حسین هم حضرت ابا الفضل است ایشان باب الحسین است. این هم یک راه است.

این دو تا راه را من بلد هستم و می‌شناسم، راههای دیگر هم است فعلا من نمی‌شناسم.

من این مطلب را بارها گفتم خداوند وقتی ما را آفریده هرکدام ما با یکی از اسماء مقدس الهی مرتبط هستیم، یکی با «یا حنان»، یکی با «حی»، یکی با «قیوم»، یکی با «رحمن» و یکی با «رحیم»

راهش این است این صد تا اسم الهی را که در دعای جوشن کبیر می‌خوانیم این‌ اسامی را با حال بخوانیم، بعد ببینیم کجا دل‌مان می‌لرزد، کجا موهای بدنمان سیخ می‌شود. آنجا است که تلفن متصل می‌شود و زنگ می‌خورد آن اسم را بگیریم و تکرار کنیم.

این هم یک توصیه است، معمولا به ما می‌گویند خیلی از چیزها را نگویید ولی بعض وقت‌ها نمی‌توانم نگویم.

نکته دیگر این که هرکدام از ماها با یکی از معصومین مرتبط هستیم، یکی با حضرت رسول اکرم، یکی با حضرت امیر، یکی با امام حسن، یکی با امام حسین، یکی با امام رضا و... یکی با حضرت مهدی (ارواحنا فداه)

این را هم توجه داشته باشید با معصومین (علیهم السلام) یک درد دل و راز و نیازی داشته باشید ببینید کدام یکی از معصومین وقتی با او حرف می‌زنیم و قربان صدقه اش می‌رویم کجا دل‌مان می‌لرزد، کجا موهای بدن‌مان سیخ می‌شود آن معصوم در حقیقت معصوم مرتبط ما است. راه رسیدن به خدا برای ما ایشان است.

البته همه معصومین واسطه خلق با خالق هستند ولی هرکدام از آدم‌ها با یکی از معصومین عشق می‌کنند. دوستان وقتی دعای توسل را می‌خوانند در جای خلوت با حال بخوانند ببینند با کدام یکی از این بزرگواران که می‌رسند قلب‌شان شروع به تپش می‌کند و بدن‌شان شُل می‌شود آن معصوم، معصوم رابط او است.

اگر کسی این‌ها را پیدا کند همه چیز را پیدا کرده است. این را اگر پیدا کند خیر دین و دنیا و آخرت همه چیزها را پیدا کرده است و رفته به داخل باغ رسیده است ان شاءالله از باغ بیرون نمی‌آید!

مجری:

احسنتم، (خِتَامُهُ مِسْكٌ) بود، ممنون و متشکرم حضرت آیت الله دکتر حسینی قزوینی بهره بردیم و استفاده کردیم.

حضرت آیت الله حسینی قزوینی:

ذکر مقدس «لا حول ولا قوة الا بالله العلی العظیم»؛ برای تقویت اراده خیلی مؤثر است. برای کسانی که خطورات و فکرهای ناجور در ذهن‌شان می‌آید و در نماز نمی‌توانند حضور قلب داشته باشند بهترین ذکر، ذکر «لاحول ولا قوة الا بالله العلی العظیم» است.

مجری:

خداوند خیرتان بدهد، ممنون و متشکرم، همچنین ممنون و متشکرم از شما بینندگان عزیز و ارجمند که تا پایان ما را همراهی فرمودید، التماس دعای فرج و دعای خیر داریم تا دیدار دیگر خدا نگهدار!

والسلام علیکم ورحمة الله وب رکاته


درجات مخلصین>

اخلاق علوی سیره مهدوی مخلصین اخلاص ذکر خدا طلب عفو استغفار مانع نعمت گناه نماز شب بین الطلوعین شب زنده داری