سایر قسمت ها
راه روشن -نقد دگر اندیشان شیعی

قسمت هشتاد و هشتم برنامه راه روشن با کارشناسی حجت الاسلام و المسلمین دکتر ابوالقاسمی


دیگر قسمت ها

 بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيمِ

 

عنوان برنامه: راه روشن (نقد دگر اندیشان شیعی)

عناوین بحث:  اهل بیت (علیهم السلام)، امام حسین (علیه السلام)، بیعت، قیام، تقیه، شیعه، اسلام، حکومت، جوانان شیعه، ازدواج، مسلمان، احکام دین، پاسخ به شبهات، تناقضات، نقد محمدتقی اکبر نژاد

تاريخ: 26/ 10/ 1402

استاد: حجت الاسلام والمسلمین دکتر ابو القاسمی

مجری: آقای محمد تقی غضبانی

مجری:

بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيمِ وَبِه نَسْتَعين اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّد وَ عَجِّلْ فَرَجَهُم، سلام عزیزان بیننده سلام به برنامه راه روشن از شبکه جهانی حضرت ولی عصر (عج الله تعالی فرجه الشریف) خیلی خوش آمدید.

مهمان ما در این برنامه جناب آقای دکتر ابوالقاسمی هستند، جناب استاد سلام علیکم خیلی خوش آمدید در خدمت شما هستیم.

استاد ابو القاسمی:

وعلیکم السلام ورحمة الله

أعوذ بِاللَّهِ مِنَ الشَّیطَانِ الرَّجِیمِ بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيمِ اَلْحَمدُ للهِ رَبِّ العالَمین اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى ‌مُحَمَّدٍ الْمُصْطَفَى وَ عَلِيٍّ الْمُرْتَضَى وَ فَاطِمَةَ الزَّهْرَاءِ وَ ‌الْحَسَنِ الرِّضَا وَ الْحُسَيْنِ الْمُصَفَّى، وَ جَمِيعِ الْأَوْصِيَاءِ ‌مَصَابِيحِ الدُّجَى وَصلّ عَلیٰ مَنْ بِيُمْنِهِ رُزِقَ الْوَرَي وَ بِوُجُودِهِ ثَبَتَتِ الْاَرْضُ وَ السَّمَاءُ مَوْلانا صَاحِبَ العَصْرِ وَالزمَان

عرض سلام خدمت شما و همه بینندگان عزیز و گرانقدر شبکه جهانی حضرت ولی عصر، امیدوارم هر کجا هستند موفق و پیروز باشند.

مجری:

خیلی ممنون از این که وقت گذاشتید تشریف آوردید ان شاءالله که بتوانیم بهره کافی و وافی را ببریم.

عزیزان بیننده برنامه راه روشن همان گونه که می دانید متکفل پاسخ به شبهات و ابهاماتی که ممکن است در ذهن برخی از ماها پیش بیاید در اثر چیزهایی که در فضای مجازی منتشر می شود. چند هفته ای یک سری مباحثی از یک سخنرانی یا صحبتی از آقای اکبر نژاد را تقطیع کردیم مقاطعش را خدمت ارائه می کنیم و جناب آقای دکتر در آن خصوص توضیحاتی می دهند.

بحث اصلی آقای اکبر نژاد نقد جمهوری اسلامی و قیام خصوصاً حضرت امام و مقام معظم رهبری یک سری نکاتی را از طریق بحث های تاریخی و سیره اهل بیت می خواهد وارد کند که جناب آقای دکتر این جا تشریف دارند تا ما را از این قضایا روشن کنند متوجه باشیم خدای نخواسته حیله این قضایا را نخوریم و در این قضایا درگیر نشویم، آقای دکتر در خدمت شما هستیم.

استاد ابوالقاسمی:

در جلسه قبل کلیپ هایی از قسمت هشتم برنامه ایشان راجع به زندگی سید الشهداء (علیه السلام) پخش کردیم و این ایشان ادعا کرده بود سید الشهداء (علیه السلام) تا قبل از این که به سمت کربلاء به راه بیافتند به دنبال کار تنش زا به هیچ وجه نبودند.

 عرض کردیم در زمان معاویه، مردم کوفه درخواست بیعت دادند و آن دلیلی که ایشان مطرح کرد نبود. بلکه دلیلی که سید الشهداء مطرح کردند این که ما با معاویه بیعت و قراردادی داریم تا آن قرارداد هست و معاویه زنده است هیچ کاری انجام نمی دهیم. علت این نبود که مردم کوفه نخواهند یا وضعیت مناسب نباشد قراردادی با معاویه بسته بودند بنا بود حضرت ثابت کنند که معاویه اهل عمل به آن قرارداد نیست.

 به دوران بعد از معاویه رسیدیم بعد از معاویه ادعا می کند سید الشهداء (علیه السلام) هیچ کار نظامی در مکه انجام نداد پس به دنبال تنش زایی نبود.

عرض کردیم بیعت گرفتن، فرستادن حضرت مسلم، مخالفت با بیعت یزید، سخنرانی های که سید الشهداء (علیه السلام) در مکه انجام دادند سخنرانی های تندی که داشتند این ها رفتارهای تنش زا از طرف هر حکومتی به حساب می آید. هر حکومتی باشد ببیند یک نفری دارد می گوید با فلانی بیعت نکنید این را تنش زا می داند یا نمی داند؟

مجری:

صد در صد

استاد ابو القاسمی:

تعریف تنش زایی چه است؟ هر چیزی که شما دلت نمی خواهد بگویید تنش زایی نیست. هر چیزی گیر می کنید می گویید نه سعی کردن این را تکلیف کنند. در همین قسمت چند تا از تناقضات ایشان را مطرح می کنیم. به عنوان مثال در کلیپی که خواهیم دید می گوید در مکه هیچ کس نمی آمد با امام حسین بیعت کند کلیپ را ببینیم

مجری:

عجب ادعایی در این کلیپ شده، کلیپ را باهم ببینیم و بر گردیم

کلیپ شبهه ای اول - اقای محمد تقی اکبر نژاد:

بگذریم در این جا بحثی که پیش می آید این است که چرا امام به سمت کوفه حرکت کردند؟ تا الانِ کار فکر کنم همه قبول داریم که حرکت، عقلایی است امام چهار ماه این جا است ولی هیچ تحرک نظامی ندارد چون قیام با یک تحرک نظامی همراه است. ارشاد که نمی خواست بکند می خواست قیام کند و بجنگد شما هیچ تحرک نظامی نمی بینید.

در حالی که چهار ماه فرصت کافی بود هیچ عده و عُده ای را نمی بینید که بیایند با امام بیعت کنند ما دیگر هم پیمان شما هستیم امام برای همین هیچ کاری نمی کند چون کسی را ندارد.

استاد ابوالقاسمی:

می گوید حضرت هیچ کار نکردند و هیچ کسی هم با حضرت بیعت نکرد در همان قسمت کلیپ شماره بعد را ببینیم چه می گوید؟

مجری:

کلیپ دوم را ببینیم آيا با این حرف تناقض دارد یا موافق است؟

کلیپ شبهه ای دوم - اقای محمد تقی اکبر نژاد:

امام در یک جایی دارند به عبد الله ابن زبیر، چون می دانید عبد الله ابن زبیر در کنار امام حسین دیده نمی شد حتی وقتی که امام آن جا تشریف آوردند او هم آمد مشغول عبادت بود می گویند هر روز یا یک روز در میان خدمت امام می آمد عرض ادب می کرد. با وجود امام اصلاً‌ دیده نمی شد وقتی هم که حرکت کرد ابن عباس به امام گفت تو مکه را برای جولان دادن عبد الله خالی کردی، تا وقتی این جا بودی عبد الله ابن زبیر اصلاً نمی توانست جولان بدهد و دیده نمی شد عبد الله ابن زبیر می گفت تو این جا بمان ما با تو بیعت کنیم. می خواهم بگویم شرایط این طوری بود امام آن جا به او می گوید من دوست ندارم به خاطر کشته شدن من در این جا حرمت خانه خدا شکسته بشود.

استاد ابوالقاسمی:

عبد الله ابن زبیر بعد از سید الشهداء در مکه حکومت تشکیل داد یعنی خودش عده و عُده نیرو داشته است، حکومت عبد الله ابن زبیر بر منطقه کوفه، بصره و خیلی جاهای دیگر سیطره پیدا کرد. آقای عبد الله ابن زبیری که این همه عِده و عُده داشت پیش سید الشهداء در مکه آمد گفت می خواهم با تو بیعت کنم پس چرا می گویی کسی نبود؟ کسی نبود یا مطلب چیز دیگری است؟

چرا می خواهید ماجراها را آن طوری که خودتان نفهمیدید به مردم القاء بکند؟ دقیقاً‌ در قسمت نُهم (کلیپ اول قسمت نُهم) در آن جا هم اولش می گوید بله ما گفتیم که عبد الله ابن زبیر در مکه می خواست با سید الشهداء بیعت کند.

کلیپ شبهه ای سوم - اقای محمد تقی اکبر نژاد:

خاطرتان باشد عرض کردم وقتی امام مکه آمدند عبد الله ابن زبیر هم در مکه بود می گویند هر روز یا یکی روز در میان خدمت امام می رسید و عرض ادب می کرد و بارها به امام گفت اجازه بدهید ما با شما بیعت کنیم. یعنی عظمت امام حسین جوری بود که در کنار او یک کسی مثل عبد الله ابن زبیر دیده نمی شد و به چشم نمی آمد. وقتی حضرت ابا عبد الله از مکه خارج شدند عبد الله ابن عباس به امام گفت تو مکه را برای عبد الله خالی کردی تا تو بودی عبد الله اصلاً فکر این را نمی کرد بخواهد خلافتی راه بیاندازد مثلاً‌ دستش را باز کند مردم بیایند با او بیعت کنند.

استاد ابوالقاسمی:

ملاحظه کردید، آیا هیچ کس به مکه نمی آمد با سید الشهداء بیعت کند؟ اگر هیچ کس نمی آمد خودت دو بار گفتی عبد الله ابن زبیر بارها خدمت سید الشهداء می آمد که با حضرت بیعت کند آن هم نه یک فرد عادی، عبد الله ابن زبیری که خودش داعیه دار خلافت است. یک شخصی داعیه دار خلافت می آمد اگر او می آمد قطعاً‌ دیگران هم می آمدند.

پس مسئله این نیست چون کسی در مکه نمی آمد بیعت کند حضرت را نمی خواستند نه حضرت در روایات شان به صراحت گفتند در مکه نمی خواهم خونریزی بشود. به خاطر دستور شرع:

(وَمَنْ يرِدْ فِيهِ بِإِلْحَادٍ بِظُلْمٍ نُذِقْهُ مِنْ عَذَابٍ أَلِيمٍ)

و هر کس بخواهد در اين سرزمين از راه حق منحرف گردد و دست به ستم زند، ما از عذابی دردناک به او می ‌چشانيم!

سوره حج (22): آیه 25

 در مکه نمی خواهم خونریزی بشود بعد از فتح مکه تا قبل از ظهور امام زمان (روحی وارواح العالمین لتراب مقدمه الفداء) هیچ کس حق ندارد در مسجد الحرام کار نظامی انجام بدهد. این دستور خدا است یعنی ما بگوییم امام حسین دستور خدا را مخالفت کند بیاید در مکه بیعت بگیرد که جنگ راه بیافتد؟ نه، پس دقت کنید تحلیل های شما یک تحلیل مطابق واقع و تاریخ نیست، شما می دانید نه این که ندانید برای این که روشن بشود کلیپ اول را دوباره پخش کنند ببینیم

مجری:

کلیپ اول را که پخش کردیم دوباره ببینیم با این که دو تا کلیپ بعدی را دیدیم می توانیم آن را بهتر دریافت کنیم.

تکرار کلیپ شبهه ای اول - اقای محمد تقی اکبر نژاد:

بگذریم، در این جا بحثی که پیش می آید این است که چرا امام به سمت کوفه حرکت کردند؟ تا الانِ کار فکر کنم همه قبول داریم که حرکت، عقلایی است، امام چهار ماه این جا است ولی هیچ تحرک نظامی ندارد چون قیام با یک تحرک نظامی همراه است. ارشاد نمی خواست بکند می خواست قیام کند و بجنگد شما هیچ تحرک نظامی نمی بینید. در حالی که چهار ماه فرصت کافی بود هیچ عده و عُده ای را نمی بینید بیایند با امام بیعت کنند ما دیگر هم پیمان شما هستیم امام برای همین هیچ کاری نمی کند چون کسی را ندارد!

مجری:

به خوبی مشخص شد این سخنانش چقدر با آن دو کلیپ متفاوت است.

استاد ابوالقاسمی:

اما نکته بعد که باز در همان قسمت مطرح می کند این آقا ادعا می کند سید الشهداء (علیه السلام) هیچ حرکت نظامی انجام نداده، البته یک نکته ای می گوید، می گوید روزی که سید الشهداء (علیه السلام) از مکه حرکت کرد روزی بود که حضرت مسلم به شهادت رسید یا همان روزی بود که با حضرت مسلم بیعت کرده بودند. حضرت مسلم برای چه به کوفه رفته بود؟

مجری:

مأمور بود به کوفه برود ببینید اوضاع آن جا چطور است بیعت بگیرد و بیاید

استاد ابوالقاسمی:

برای چه بیعت بگیرد؟ برای حکومت و قیام بیعت بگیرد، فرض کنید شما در یک کشور دیگری هستید مرحوم امام خمینی در فرانسه است در ایران دارند برای او بیعت می گیرند این کار سیاسی برای براندازی حکومت شاه است یا نیست؟ بگوییم مرحوم امام چون فرانسه بوده هنوز نیامده قصدش را نداشته است! یا قصد داشت ولی هنوز کاری انجام نداده است.

آقا در ایران نیروهای تو با شاه مبارزه جدی می کنند بگوییم نه تو قیام نکردی؟ مرحوم امام تا وقتی ایران آمده بود قیام نکرده بود یا قیام انجام شده است؛ اما مرحله به مرحله دارد پیش می رود ایشان تصورش این است قیام همان آنی است که شمشیر را از غلاف در می آورند. قبل از آن اسمش قیام نیست. آقا جان! بیعت گرفتن های رسمی و علاوه بر این، شمشیر کشیدن های در کوفه هم قیام حساب می شود کلیپ بعد را ببینیم

کلیپ شبهه ای چهارم - اقای محمد تقی اکبر نژاد:

این جا می خواهد به سمت کوفه حرکت کند عجله نمی کند خودش در مکه است از مکه وقتی پایش را بیرون می گذارد که نامه مسلم آمده است این جا امن و امان است این ها راست می گویند این ها با من بیعت کردند درست است.

استاد ابوالقاسمی:

این ها ‌آمدند بیعت کردند بیعت برای چه بود؟ متن بیعت در الإرشاد شیخ مفید، جلد 2، صفحه 31

«وَ قَدَّمَ أَمَامَهُ ابْنَ عَمِّهِ مُسْلِمَ بْنَ عَقِيلٍ رَضِيَ اللَّهُ عَنْهُ وَ أَرْضَاهُ»

حضرت قبل از خودشان مسلم ابن عقیل را فرستادند

«لِلدَّعْوَةِ إِلَى اللَّهِ وَ الْبَيْعَةِ لَهُ عَلَى الْجِهَادِ»

اصلا بیعت حضرت مسلم برای چه بود؟ برای جهاد بود.

«فَبَايَعَهُ أَهْلُ الْكُوفَةِ عَلَى ذَلِكَ وَ عَاهَدُوهُ»

پیمان بستند

«ثُمَّ لَمْ تَطُلِ الْمُدَّةُ بِهِمْ حَتَّى نَكَثُوا بَيْعَتَهُ وَ خَذَلُوهُ وَ أَسْلَمُوهُ فَقُتِلَ بَيْنَهُمْ وَ لَمْ يَمْنَعُوهُ»

الإرشاد في معرفة حجج الله على العباد؛ نویسنده مفيد محمد بن محمد (وفات: 413)، محقق/ مصحح: مؤسسة آل البيت عليهم السلام‏، ناشر : دار المفيد للطباعة والنشر والتوزيع - بيروت – لبنان، ج2، ص31

پس اساساً بیعت خود حضرت مسلم، بیعت برای جهاد بود.

 آیا حضرت مسلم خروج و قیام کرد؟ مرحوم شیخ مفید در دو کتاب شان در مسار الشیعة، صفحه 36 و ارشاد، جلد 2، صفحه 66 روز هشتم ذی الحجه

«و هو يوم التّروية، ظهر فيه مسلم بن عقيل داعيا إلى سيّدنا أبي عبد اللّه الحسين عليه السّلام.»

«ظهر مسلم ابن عقیل» به چه معنا است؟ حضرت مسلم غایب بود ظهور کرد یا نه ظَهرَ به معنای خروج با شمشیر است؟ حضرت مسلم روز ترویه خروج با شمشیر داشته است.

«و كان خروج مسلم بن عقيل رحمة الله عليهما بالكوفة يوم الثلاثاء لثمان مضين من ذي الحجة سنة ستين و قتله يوم الأربعاء لتسع خلون منه يوم عرفة»

الإرشاد في معرفة حجج الله على العباد؛ نویسنده مفيد محمد بن محمد (وفات: 413)، محقق/ مصحح: مؤسسة آل البيت عليهم السلام‏، ناشر : دار المفيد للطباعة والنشر والتوزيع - بيروت – لبنان، ج2، ص66

خروج مسلم ابن عقیل «يوم الثلاثاء» قیام کرده، حضرت مسلم با اجازه سید الشهداء قیام کرد یا بی اجازه؟ برای جهاد بیعت گرفته روز هشتم هم قیامش شروع شده، پس امام حسین هیچ کار نکرده؟ این چه حرفی است شما مطرح می کنید؟ یک ذره به تاریخ مراجعه کنید شما یک نظریه ای خودت داری بر اساس آن نظریه می خواهید هر کجای تاریخ متناسب با آن نبود فاکتور بگیری، هر کجا احتمال دادی می شود درستش کرد بیان کنی.

 در قسمت نهم می رسیم اصلی ترین جا را فاکتور می گیرد. پس این ادعا امام حسین قیام نکرد مگر شخص امام حسین باید شمشیر به دست بگیرد تا قیام به حساب بشود؟ اولاً‌ در مکه آمدند با حضرت بیعت کنند همان زمان بیعت های برای جهاد می آمد و روز هشتم هم جهاد شروع شد ولی متأسفانه شکست خورد. در کلیپ دیگر می گوید در مکه هیچ کس امام حسین را نخواست.

 در کلیپ بعدی می گوید امام حسین قطعاً قیام می خواست کند ولی قیام را شروع نکرده بود این کلیپ را ببینیم.

مجری:

پس تا این جا فهمیدیم امام حسین در مکه بیعت کننده داشت

استاد ابوالقاسمی:

حتی از کوفه هم داشت بیعت شان برای چه بود؟ برای قیام بود قیام هم توسط نیروهای حضرت شروع شد.

کلیپ شبهه ای پنجم - اقای محمد تقی اکبر نژاد:

برای همین چون با عقل نظامی نمی سازد امام می گوید من برای اقدام نظامی آمده بودم به شرطی که کمکم کنید دقت کنید این جا تحلیل من با تحلیل بعضی از افرادی که سبغه روشنفکری دارند این جا پیدا می شود. من می پذیرم که امام نیت قیام داشت کسی که هجده هزار نامه برایش می فرستند بیا قیام کنیم بیا والی را بیرون بفرستیم تو حاکم شو. این یعنی قیام وقتی من حرکت می کنم وقتی آدم می فرستم بیعت می گیرم این یعنی اقدام ولی آیا قیام شروع شده است؟ نه فعلاً‌ شروع نشده است چطور از مکه خارج می شود به او می گویند چرا داری می روی؟ می گوید می روم اگر کمکم کردند، کردند نکردند هیچ، یعنی هنوز شروع نشده است بلکه نیت قیام امام داشت.

ولی آیا شروع هم کرد؟ یعنی حالت نظام، حمله و تهاجم به خودش گرفت؟ نه، امام گفت نپذیرفتید من می روم قبول نمی کنید از مرزهای یزید بیرون می روم نگرانی شما کلاً مرتفع می شود نگران بودید که حسین در این کشور باشد بیعت نکند یعنی چه؟ یعنی تعهدی به یزید ندارد هر لحظه ممکن است قیام کند می گوید خیالت را راحت می کنم از مرزهای تو بیرون می روم دیگر چه می خواهی؟ فقط یک چیز را می خواهم آن را دیگر کوتاه نمی آیم تکه تکه بشوم کوتاه نمی آیم می خواهم مردم بفهمند که نوه پیغمبر دستش در دست نوه ابو سفیان قرار نگرفت فقط می خواهم این را مردم بفهمند.

استاد ابوالقاسمی:

می گوید اقدام کرد ولی قیام نکرد نمی فهمم فرقش چه است؟ اقدام به بیعت کرد، بیعت بر جهاد گرفت. نماینده تو جهاد را شروع کرد همان روز راه افتادی؛ همان روزی که او جهاد را شروع کرده شما راه افتادی خود این هم زمانی خیلی حرف دارد چون اگر جهاد شروع می شد سید الشهداء (علیه السلام) را نمی گذاشتند از مکه راه بیافتد اگر مسلم می گرفت مانع می شدند. اگر زودتر راه می افتاد می فهمیدند مسلم می خواهد قیام کند این جا گفتند حسین اشتباه کرد این که در یک روز سید الشهداء راه افتاده در همان روز هم حضرت مسلم قیام شمشیریش را شروع کرد یعنی چه؟ یعنی ما برنامه جدی برای قیام داریم هماهنگ شده است. این آقا می گوید اقدام کرد اما چون خود امام حسین شمشیرش را در نیاورد این جهاد نیست.

مجری:

این جا را مجبور است توجیه کند نظر خودش را تحمیل کند.

استاد ابوالقاسمی:

در کلیپ بعدی می گوید امام حسین از اول دنبال حرکت نظامی نبود پس دنبال تنش نبود کلیپ بعدی را ببینیم.

مجری:

این از نکات عجیبی است که از این آقا می شنویم.

کلیپ شبهه ای ششم - اقای محمد تقی اکبر نژاد:

این حداقل کاری است که وظیفه ام است انجام دهم این را دیگر کوتاه نمی آیم وقتی می گویند ما کوتاه نمی آییم امام می گوید من هم کوتاه نمی آیم پس بیایید بجنگیم. اتفاقی که افتاد این است خواهشم این است ما باید یک روزی تصمیم بگیریم می خواهیم آن طوری تحلیل کنیم که دوست داریم و با آن خوش هستیم یا آن طور که واقعیت پیش آمده است آن طور تحلیل کنیم و ببینیم؟

این ها دو تا است یک وقت من می گویم کار ندارم واقعیت کربلاء چه بوده من با این کربلاء بیشتر حال می کنم که مدام فکر کنم امام حسین از اول قیام کرد من در برابر یزید کوتاه نمی آیم. من شمشیر می کشم و علیه یزید جنگ می کنم. من با این کربلاء بیشتر حال می کنم بحث آن جدا است فضا، فضای احساسی شد. اما اگر دنبال این هستیم که «اللهم ارني الاشیاء کما هي» خدایا حقایق را آن طوری که هست به من نشان بده، واقعیت کربلاء این است بحث هایی است که همه تاریخ این را قبول دارد امام حسین اول آمد این عرضه را کرد گفتید آمدم اگر نمی خواهید بر می گردم.

استاد ابوالقاسمی:

امام حسین از اول دنبال جهاد نبود کربلاء را خیلی جهادی نشان ندهید مجبور شد جهاد کند.

مجری:

آن چیزی که سیره خودش است منتسب به مخالفینش کرد.

استاد ابوالقاسمی:

خیلی جالب است آن طوری که خودش دلش می خواهد عاشوراء را نشان بدهد نشان می دهد، بعد می گوید تاریخ این است که من برای شما عبارت را خواندم می گوید مسلم ابن عقیل بیعت بر جهاد گرفت شمشیر کشیدند این را شما چه تفسیر می کنید؟ این ها در تاریخ است با دل بخواه شما نمی شود این ها را حذف کرد. امام حسین حرکت نظامی شروع کرده مثل این که بگوییم امروز به کردستان موشک زدند مقام معظم رهبری کاری نکرد سپاه زده پس به ایشان ربطی ندارد. می خندند شما همچنین حرفی بزنید. در کلیپ بعد می گوید امام حسین قیام نکرد در کلیپ بعدی یک مطلب خنده داری می گوید؛ می گوید قیام امام حسین بر ضد ظلم نبود چون امام حسین مدتی زیر ظلم بود ولی قیام نکرد کلیپ را ببینیم

کلیپ شبهه ای هفتم - اقای محمد تقی اکبر نژاد:

بعضی از ماها کلماتی را به کار می بریم بدون این که به محتوای شان دقت کنیم حرکت امام حسین حالت تهاجمی ندارد کاملاً حالت دفاعی دارد. حرکت امام حسین اصلاً در صدد بر اندازی با حاکمیت نیست کدام آدم عاقل با 72 نفر می خواهد حاکمیت را بر اندازی کند؟ امام هم یک جا این را تلفظ نکرده. بله امام یک اعتراض خونین دارد من کاملاً‌ قبول دارم یک نهی از منکر اساسی دارد قبول دارم. یک حرکتی کرد که تاریخ را از خودش متأثر کرده قبول دارم یعنی هر چه که از عظمت عاشوراء بگویید من بالاترش را می گویم ولی بحث من این است از حیث سیاسی و نظامی به این قیام نمی گویند و آن ذهنیتی که ما از امام حسین درست کردیم نه در هیچ حال آدم نباید زیر یوغ ظالم برود ولو تنها است باید شمشیر بکشد، باید بجنگد، باید کشته بشود «هیهات من الذلة» این تصور از امام حسین غلط است.

امام حسین در زمان معاویه دَه سال زیر بار ظلم رفت، امام حسن دَه سال زیر بار ظلم رفت باز در زمان معاویه مگر ظلم معاویه کم از یزید بود؟ آن ظلمی که معاویه به بشریت و به اسلام کرد یزید نکرد. این معاویه بود که خلافت را از حضرت امیر و اولادش گرفت. این معاویه بود که این قدر جفا در حق حضرت امیر کرد این همه خون ریخت. اگر معاویه نبود یزید خواب خلافت هم نمی دید اصلاً در این عدد و رقم ها نبود یک آدم سگ باز، وِل بیخود بود. کجا می توانست حکومت، امپراطوری و یک خلافت درست کند؟ ظلمی که معاویه کرد یک هزارمش را یزید نکرد ولی امام حسین با او دارد مماشات می کند این ظلم را پذیرفت این همه اهل بیت بعدی ظلم را قبول کردند یعنی آن ها خلاف امام حسین عمل کردند؟

بعد شما بعد از 1400 سال به خودتان آمدید می گویید نه من قبول نمی کنم با این که امام صادق قبول کرده؟ اگر امام هم می خواست مثل من و شما فکر کند نباید زیر ظلم بنی العباس می رفت. امام رضا نباید زیر ظلم مأمون می رفت این که نشد. آن تصور غلط است بحث امام حسین نیست که من زیر بار ظلم نمی روم امام حسین از اول زیر بار ظلم بود؛ چون نمی توانست کاری کند به این معنا نه این که می ترسید آنی که بد است شما ظلم را قبول کنید چون می ترسید یک وقت ظلم را قبول می کنید چون کاری نمی توانید بکنید عِده و عُده ندارید!

مجری:

جناب آقای دکتر این کلامش پر از تناقض بود «هیهات من الذلة» اولین جایی که حضرت امام حسین حرکت می کند را گفته است. دوم ظلم و ذلت آیا این ها یکی است؟

استاد ابوالقاسمی:

ایشان همیشه یک مقداری گنگ و بعضی جاها مبهم صحبت می کند که راه فرار داشته باشد. می گوید امام حسین از اول زیر بار ظلم بود. امام حسین چون یاور نداشت. پنج دقیقه می گوید زیر بار ظلم بود آخر می گوید البته امام حسین زیر بار ظلم بود چون یاور نداشت. امام صادق و امام رضا هم زیر بار ظلم بود چون یاور نداشت.

سید الشهداء می گوید زیر بار ظلم نمی روم الان هم که رفتم چون یاور ندارم با 72 تا یار قیام می کنم با 72 نفر مگر می شود دنیا را گرفت؟ نه نمی شود، اما می توانم حرفم را برسانم می توانم هدایتگری کنم این فرقش است. پس زیر بار ظلم نمی رود «هیهات من الذلة» درست است اگر می توانی بگو «هیهات من الذلة» اگر می توانی قیام کنی، قیام کن فقط زمانی از تو ساقط می شود که به هیچ وجه نتوانی.

ببین منِ حسین ابن علی با 72 یار قیام کردم و «هیهات من الذلة» را هم گفتم زیر بار ظلم هم نرفتم پس دقیقاً‌ رفتار سید الشهداء مخالف فرمایشات شما است. «هیهات من الذلة» را حضرت گفته و قیام هم کرده شما می خواهید چه کار کنید؟ خودش گفت من دارم ضد ظلم قیام می کنم. جالب این جاست خود این آقا در مورد حضرت علی رسید بله حضرت به سمت خلافت رفت چون می خواست ظلم را بر طرف کند. بعد مجبور شد با معاویه هم بجنگد اگر برای رفع ظلم نمی رفت با معاویه درگیر نمی شد تنش زایی نمی شد.

 پس خود بر طرف کردن ظلم ولو با یاور نداشتن حضرت علی که خود شما هم گفتید حضرت علی یاور نداشت وقتی حضرت علی یاور ندارد مجبور شد با ظلم بجنگد به خاطر این که یک تعداد محدودی یاور دارد فقط حرفش را برساند. بگوید من می توانم هدایتگر باشم که مردم زیر بار ظلم نروند همین درس سید الشهداء شد. فقط شما می گویید یک نفر بودی نرو.

 بعد این را مطابقت می دهد با این که ایران چرا در مقابل استکبار جهانی ایستاده است؟ یعنی مقایسه می کند یک نفر به تنهایی در مقابل کل دنیا را با یک کسی که چند میلیون نفر سرباز دارد، فدایی دارد، حکومت و سلاح دارد می گوید مقابل دنیا نایست! آقا حداکثر کل دنیا هم ضد ایران باشند می شود مثلاً یک در مقابل سیصد،

سید الشهداء یک در مقابل سی هزار، تازه اگر بقیه را حساب نکنیم چه را با چه قیاس می کنی؟ واقعاً خودت می فهمی چه داری می گویی؟ کلیپ بعدی را ببینیم

کلیپ شبهه ای هشتم - اقای محمد تقی اکبر نژاد:

آن چیزی که بود و امام حسین زیر بارش نرفت بیعت با یک آدمی مثل یزید در آن جایگاه مخصوصی بود که برای او وجود داشت. بعد از امام حسین، امام سجاد با همین یزید چطوری رفتار می کند؟ کاملاً با او مماشات می کند نه شمشیر می کشد نه درشت گویی می کند. یزید بعد از قضیه عاشوراء به مدینه آمد امام سجاد هم در مدینه است. چند نفر از بزرگان مدینه را خواست به یکی از آن ها که از بزرگان بود گفت تو باید اقرار کنی عبد و برده من هستی وگرنه گردنت را می زنم. او هم آدم رشید و صالحی بود گفت تو چه کسی باشی که من بخواهم برده تو باشم می خواهی من را بکشی بکش دستور داد گردنش را زدند.

نفر دوم امام سجاد بود او را خواست گفت که باید اقرار کنی که برده من هستی وگرنه گردنت را می زنم. امام به او گفت یعنی اگر من قبول نکنم همان بلایی سرم می آید که سر قبل من آمد؟ گفت دقیقاً همین اتفاق برایت می افتد. امام برگشتند گفتند اگر تو با این راضی می شوی من ناچاراً برده تو هستم. یزید خوشش ‌آمد گفت این را آزاد کنید. چرا جای دوری برویم الان من با همین لباس از یک کوچه ای رد می شوم یک آدم مستِ لا یعقل خنجر به دست سر کوچه ایستاده است به من بگوید تو بگو برده ای من هستی، غلام یا نوکر من هستی وگرنه در این کوچه خلوت تو را می کشم.

این مثلا چه کرامتی است من بگویم نه نوکر تو نیستم می گویم نوکرت هم هستم خیلی چاکرت هم هستم ول کن برویم یک دیوانه و مست لا یعقل به اسم یزید آن جا نشسته است یک جمله باید بگویی دلش خوش بشود وِلت کند بروی. این ها کم گفته شده است این ها واقعیت دارند فقط آن نیست امام باقر هم همین طوری است و امام صادق هم همین طوری است.

ان شاء الله نوبتش برسد در مورد آن هم صحبت می کنیم می خواهم بگویم آن تصوری که ما خلاف تمام معادلات سیاسی، اقتصادی، نظامی ولو تنها بمانیم دست به قیام می زنیم کوتاه نمی آییم در برابر دنیا می ایستیم این ها منطق امام حسین نیست. امام حسین کاملاً عقلایی دارد عمل می کند.

مجری:

مفاهیم را تغییر می دهد و با آن بازی می کند، خود بیعت کردن با کسی یعنی من علیه تو قیام نمی کنم ولی این جا وقتی بیعت نکرده یعنی قیام است.

استاد ابوالقاسمی:

ایشان می خواهد توجیه کند بگوید امام حسین قیام نکرده، امام سجاد هم بیعت کرده، پس نگاه کنید نباید در مقابل دنیایی که در مقابل شما است قد عَلَم کنید. اولاً ماجرای امام سجاد (علیه السلام) در مقابل یزید اگر چه از باب فقهی حجت است، اما از جهات اعتقادی حجت نیست به این دلیل که ما قرائن و بلکه ادله صد در صدی بر عدم صحت متنش داریم. چرا؟ چون اصلاً یزید بعد از کربلاء به مکه و مدینه نیامد تا بخواهد به مدینه بیاید تا امام سجاد بیایند تا این اتفاقات بیافتد. این روایت را مرحوم علامه مجلسی (رضوان الله علیه) و دیگران هم فرمودند این از جهت تاریخی مشکل دارد، لذا شما نمی توانید با این همچنین تحلیلی درست کنید.

نکته بعد در کلیپ بعدی خود شما می گویید امام سجاد مقابل یزید درشت صحبت کرد اما مقابل عبید الله ابن زیاد درشت صحبت نکرده، می گوید معنی ندارد من جلوی او تند صحبت کنم می کشد. آقا در این ماجرای که شما می گویید یک نفر را کشته است به دستور یزید 72 نفر را در کربلاء کشتند بیایی جلوی یزید تند صحبت کنید! کلیپ بعد را ببینیم

کلیپ شبهه ای نهم - اقای محمد تقی اکبر نژاد:

امام سجاد در مجلس ابن زیاد وقتی وارد می شود وقتی ابن زیاد او را می بیند آن هم در جمع اهل کوفه که لشکر هستند که خودشان این ها را به این روز انداختند دیگر پرده ای وجود ندارد ابن زیاد ملاحظه کسی را نمی کند چون همه از یک قماش هستند از کسی خجالت نمی کشد نمی خواهد ژست روشنفکری نگه دارد نمی خواهد بگوید من سلطان عادل هستم همه با هم آمدند این خاندان را به این روز انداختند. خیلی وحشی و صریح حرف می زند می گوید مگر من نگفته بودم کسی از مردان حسین زنده نماند پس این چه کسی است؟ بعد دستور قتل او را می دهد آن جا شما یک جمله بیاورید که امام سجاد از موضع بالا خیلی غراء به سینه ابن زیاد بزند تو که هستی، مادرت کذا بود پدرت کذا بود از این حرف ها نیست امام سرش را پایین می اندازد. یعنی حرکت تنش زا نمی کند چون این آدم وحشی است این را نمی گوییم.

 اما خطبه امام در شام را می گوییم در مجلس یزید را می گوییم اما حواس مان نیست امام اگر آن جا برخورد صریحی دارد می گوید من فرزند منا هستم من فرزند رسول الله هستم خطبه خیلی غرائی می گوید این خطبه خیلی طولانی نیست آن جا با یزید مکالمه می کند. وقتی یزید برای قطع صحبت امام می گوید مؤذن اذان بگوید می بیند این قضیه بد تمام می شود امام از منبر پایین نمی آید وقتی او «أشهد أنَّ محمد رسول الله (صلی الله علیه وآله)» می گوید بر می گردد به یزید می گوید یزید، رسول الله جد تو است یا من؟

مجری:

بعضی وقت ها تناقضات و حرف های که می زند در آن می مانم.

استاد ابوالقاسمی:

متأسفانه مردم نمی دانند قضایای تاریخی چه است، لذا ایشان هر طور دلش می خواهد مطرح می کند امام سجاد می داند عبید الله ابن زیاد آدم تندی است یا نه؟ اگر من جلوی او تند صحبت کنم او به دنبال قتل من می افتد یا نه؟ خود این تنش زایی است یا نه؟ چرا قبلش را نمی گویی که امام سجاد تندش را صحبت کرده آنی که می خواسته بگوید گفت حالا که می گوید بکشید یعنی امام سجاد این جا چه می گفت؟ گفت بکشید بلافاصله حضرت زینب گفت بس است این همه از ما کشتی!

در ارشاد شیخ مفید، صفحه 116 می گوید وقتی وارد بر عبید الله ابن زیاد شدند گفت تو که هستی؟ حضرت فرمودند من علی ابن الحسین هستم گفت مگر علی ابن الحسین را خدا نکشت؟ گفت اولاً‌ برادری به نام علی داشتم که مردم او را کشتند عبید الله گفت نه خدا او را کشت. امام سجاد فرمودند:

(اللَّهُ يتَوَفَّى الْأَنْفُسَ حِينَ مَوْتِهَا)

خداوند ارواح را به هنگام مرگ قبض می ‌کند

سوره زمر (39): آیه 42

«فَغَضِبَ ابْنُ زِيَادٍ وَ قَالَ وَ بِكَ جُرْأَةٌ لِجَوَابِي»

جواب به جواب من می دهی؟

«وَ فِيكَ بَقِيَّةٌ لِلرَّدِّ عَلَيَّ»

آن قدر جرأت داری که به من جواب بدهی، یعنی چه؟ حضرت دارد جواب می دهد نکن تو که می دانی تا این جا آمدی تو را می کشد همین تنش زایی نیست؟ این که من می گویم ایشان هر چیزی که دلش نمی خواهد نمی گوید؛ نمی گوید امام سجاد (علیه السلام) طوری صحبت کردند که عبید الله گفت بکشیدشان.

همان اول می گفت تو که هستی؟ می گفت من علی ابن الحسین هستم. مگر علی کشته نشد؟ چرا برادرم بود کشته (شهید) شد. خدا او را کشت ببخشید خدا او را کشت من معذرت می خواهم تمام شد، چرا حضرت جواب به جواب می کند؟ چرا تنش زایی می کند؟ تنش زایی فقط آن است که شما دوست دارید ردش کنید این ها را نمی گویید بعد می گوید حضرت زینب جوابش را داد

«حَسْبُكَ مِنْ دِمَائِنَا»

الإرشاد في معرفة حجج الله على العباد؛ نویسنده مفيد محمد بن محمد (وفات: 413)، محقق/ مصحح: مؤسسة آل البيت عليهم السلام‏، ناشر : دار المفيد للطباعة والنشر والتوزيع - بيروت – لبنان، ج2، ص116

دقیقاً شبیه همین هم در مجلس یزید اتفاق افتاده است.

شما از یک طرف می گویید امام سجاد در مقابل یزید خیلی خاضع بود مگر همین یزید یک سری از امام سجاد شکست نخورد؟ با این که در مجلسش تند صحبت کرد با این که هفتاد و خرده ای نفر به دستورش کشتند همه هم می دانند به دستور یزید بود.

مجری:

کلی آدم آن جا جمع است همه طرفدارش هستند.

استاد ابوالقاسمی:

این حرف ها و تحلیل ها را متوجه نمی شوم چرا این قدر با تاریخ، روایات و دین بازی کردن؟ پس آمد گفت امام حسین در زمان معاویه کاری نکرد. امام سجاد کاری انجام نداد، امام صادق کاری انجام نداد چرا؟ چون یک نفر در مقابل یک دنیا بودند، شما بیایید مرحوم امام را که این همه طرفدار داشت با سید الشهداء که هیچ یاری نداشت مقایسه می کنید ایشان با هفتاد و دو یاور قیام کرد. در حالی که یک ملت دنبال مرحوم امام بودند سید الشهداء را رها کردند مردم پستی بودند اما امام خمینی در دورانی بود که مردم هم اقبال به او نشان دادند و پای او ایستادند. پس چه مقایسه است با همدیگر می کنید؟ بعد هم به فرض اگر ما حکومتی داشتیم که بقیه دنیا ضدش بودند نباید کاری بکنیم امیر مؤمنان اولیٰ بود هیچ کار نباید می کرد.

در بلاد خودش هم معاویه و امثال عمرو، طلحه، زبیر، عایشه و ... هستند کلاً باید ول کنم بروم و نباید بگیرم. بعد خودش می گوید امیر مؤمنان می خواست یک ذره هم شد عدالت را اجرا کند. امام هم یک ذره اجرا می کند. به قول طلبگی «بائک تجر وبائی لا تجر» یک بام و دو هواست.

مجری:

استاد یک میان برنامه ای داشته باشیم و بعد بر گردیم بحث را ادامه بدهیم.

(میان برنامه)

مجری:

صلی الله علیک یا مولای یا صاحب العصر والزمان، واقعا ماه رجب، ماه شعبان و ماه مبارک رمضان این سه ماهی که فصل عبادت را تشکیل می دهند فرصتی از سوی خداوند متعال است که بتوانیم رذائل را از دل هایمان پاک کنیم نورانی تر بشویم و با امام زمان مان بیشتر ارتباط بگیریم و نزدیک تر بشویم.

 جناب آقای دکتر بحث خیلی خوب و جالبی است هم نقد این صحبت ها این آقا با لباس روحانیت می آید بعضی ها هستند هیچ تخصصی ندارند در این وادی می آیند و یکه تازی می کنند متأسفانه گمراهان به آن ها می پیوندند.

استاد ابوالقاسمی:

متأسفانه بساط های که راه افتاده است هر کسی فکر می کند خالف تُعرف باید باشد به قول عرب ها یعنی یک چیزی بگوید و با مشهور مخالفت کند و با آن مشهور بشود. قسمت هشتم هم تقریباً توضیح کاملش را دادیم قسمت نُهم عرض کردیم ابتدایش می گوید عبد الله ابن زبیر می خواست با سید الشهداء بیعت کند که تناقض با قبل دارد.

ادعا می کند زراره هنگام وفات نمی دانست امام زمانش چه کسی است بارها در همین شبکه استاد قزوینی و دیگران جواب دادند که این اشتباه است. کلیپ بعدی در ادامه می گوید جایگاه ائمه روز به روز بهتر مشخص می شد و حال آن که این در تناقض است با این که قبلاً گفته بود چون جایگاه پایین تری داشتند نمی توانستند کاری انجام بدهند.

در کلیپ دوم قسمت دهم مطرح می کند می گوید در زمان ضعف بنی امیه سادات جایگاه خیلی ویژه ای داشتند کلیپ بعد را ببینیم (کلیپ دوم از قسمت دهم)

کلیپ شبهه ای دهم - اقای محمد تقی اکبر نژاد:

سادات چه سادات حسنی که نوادگان امام حسن بودند چه سادات حسینی که فرزندان امام حسین بودند این ها به جهت آن سلاله و انتسابات شان یک موقعیت استثنایی در جامعه دارند که هیچ عشیره ای همچون موقعیتی ندارد. بنی العباس به چه می خواستند افتخار کنند؟ مثلاً به جدشان عباس؟ عباس انسان سالم و خوبی است ولی آدم متمایز، ممتاز و فوق العاده ای نیست. ولی این ها به خود پیغمبر می رسند. این ها به علی، فاطمه، حسن و حسین می رسند این ها یک سلاله متفاوتی هستند. خودشان هم آدم های با فضلی هستند آدم های عالمی هستند در محضر پدران شان بودند یک مقطع وسوسه بر انگیز برای سادات است. در همین مقطع، زید هم قیام می کند.

استاد ابوالقاسمی:

یعنی ائمه ما جایگاه خیلی ویژه ای داشتند که این لب قیام بوده در کلیپی که قبلاً‌ پخش کردیم می گوید امام حسین جایگاه خیلی ویژه ای داشت بقیه ائمه جایگاه ویژه ای نداشتند لذا نمی توانستند قیام کنند. از این طرف در قسمت می گوید به جایگاهی رسیدند که لب قیام بود خودشان سمت قیام نرفتند. لذا هم در قسمت نُهم و هم در قسم دهم نسبت به این مطلب تناقض دارد.

مجری:

ببینیم تناقض و نوع صحبت هایشان شبیه هم بود استاد ان شاء الله توضیح بیشتری خواهند داد.

کلیپ شبهه ای یازدهم (کلیپ تکرار برنامه قبل) اقای محمد تقی اکبر نژاد:

امام همچون فعالیت های را در عصر معاویه داشتند ولی در همین حد بود احساسم این است که امام می خواستند شأن خودشان را حفظ کنند یعنی آن جایگاه ویژه ای که نسبت به رسول خدا داشتند در جامعه یک جایگاه ممتازی بوده این را باید دقت کرد آن شأن ممتاز و خود شناسی که نسبت به معاویه داشت امام حسین (علیه السلام) یک جایگاهی داشتند که ائمه بعدی ایشان نداشتند آن هم این بود فاصله از پیغمبر زیاد شده بود. چطور بعدها سادات از سادات زمان ائمه خیلی محترم تر شدند یعنی هر چه شما از آن عصر فاصله می گیرید این واسطه ها ارزش پیدا می کند آثار او ارزش پیدا می کند. فرض کنید مردم پیراهن پیغمبر را پیدا می کردند خیلی چیز فوق العاده ای بود. یک حالت روانی که ما انسان ها داریم فاصله از پیامبر زیاد شده بود این مردم مثل این که دنبال آثار پیغمبر بودند.

در این فضا نزدیک ترین انسان و خاصه ترین انسان نسبت به پیامبر اسلام امام حسین بود با آن ویژگی های که همه مان از امام حسین سراغ داریم که علم پیغمبر را داشت جلوه پیغمبر را داشت زیبایی پیغمبر را داشت و آن فوق العادگی های که داشت باعث می شد یک جایگاه ویژه ای داشته باشد بعد از ایشان نسل بعدی می رفت و این باعث می شد که امام حسین یک منزلت ویژه ای داشته باشد. دلیل این که معاویه هم با ایشان خیلی کنار می آمد حداقل امام جایی تند می شد کوتاه می آمد دلیلش این بود که چون ایشان با گذشت زمان یک نوع خاصه بودن پیدا کرده بود یادگار پیغمبر شده بود بیشتر مورد توجه بود برای همین با او کنار می آمد این یک ویژگی است.

مجری:

استاد ایشان یک جا گفت بعضی جاها در مقابل امام حسین کوتاه می آمد خود این کوتاه آمدن همان تنش زایی است یک اتفاقی افتاده است. یک جای دیگر گفت او پیش مردم خیلی عزیز است چطور آن قیام آن طوری بشود، تناقض خیلی هویدا است.

استاد ابوالقاسمی:

از طرفی یعنی ائمه بعدی جایگاه خوبی نداشتند ما در زمان سید الشهداء جایگاه خیلی ویژه ای بوده لذا توانست قیام کند بقیه نتوانستند. از بس از ایشان تناقض دیدیم برای مان یک امر عادی شده است شاید بیننده ها تازه متوجه این موضوع شده باشند. عرض کردیم قسمت نهم، سومین مطلبی که می گوید، می گوید جایگاه ائمه روز به روز بهتر می شد که در قسمت دهم هم تکرار می کند.

کلیپ چهارم قسمت نهم می گوید ائمه اگر تقیه نمی کردند کشته می شدند لذا تقیه یک امر ضروری در زمان ائمه بوده است. سوال ائمه چرا کشته می شدند مگر دنبال چه بودند؟ من به عنوان حاکم چیزی را از سر راه خودم بر می دارم که مانع حکومتم باشد پس ائمه دیگر مانع سیاسی در مسیر حکومت بودند اما این را مطرح نمی کند.

قبلاً هم گفتیم تمام ائمه بلا استثناء داشتند یک مسیر سیاسی برای قیام را پیش می بردند، اما مهیا نشد زمان سید الشهداء (علیه السلام) اجمالاً مهیا شد که شکست خورد. زمان بقیه ائمه برای شان مهیا نشد کلیپ بعدی را بینیم

کلیپ شبهه ای دوازدهم - اقای محمد تقی اکبر نژاد:

به واسطه ترک تقیه تو این خانواده امنیت ندارند امامت امنیت ندارد. امام صادق چند جا فرمودند مگرر روی این مطلب فرمودند کسانی که ترک تقیه کردند

«قتلونا عمداً»

 ما را عمدی کشتند

 «لا خطئاً»

 تأکید می کند این قتل خطا نیست. تو وقتی می روی ترک تقیه می کنی آن جا که نباید از امامت اسم ببری می بری. آن جا که نباید تعریف بکنی تعریف می کنی. آن جا که نباید کراماتی که از امامت دیدی را به زبان بیاوری ولی می ‌آوری به خیال خودت داری خدمت می کنی و عشقت را به امامت نشان می دهی. مثل این که بگویی کسانی که عید الزهراء می گیرند عمداً‌ دارند خون شیعیان را در جاهای دیگر دنیا می گیرند. اما تو وقتی می دانی این حرکت ها آسیب زا است این حرکت ها تحریک کننده طرف مقابل است دیگر نمی توانی روز قیامت بگویی خدایا تعمدی نداشتم. می دانستی لازمه حرفت است. مگر ما روایت نداریم که بعضی ها را در روز قیامت به خاطر گناهان زبانی در پرونده اش قتل ثبت می کند. این ها می گویند خدایا ما هر غلطی کرده باشیم آدم نکشتیم چون قتل منجر به عذاب ابدی می شود گناه خیلی سنگینی است یک کسی (العیاذ بالله) فحشائی را مرتکب بشود یک مدت طولانی می سوزد ولی ابدی نیست ولی قتل نفس خیلی مهم است جان انسان برای خدا خیلی مهم است.

 بعد این می گوید هر اشتباهی کرده باشم آدم نکشتم. خدا فرمود این طوری نیست تو یک جایی حرفی زدی چرخید چرخید در مشرق و مغرب عالم خیلی از خون ها را مباح کرد باعث شد انگیزه کشتن پیدا بشود. خیلی از فروج را حلال کرد و خیلی از اموال را نابود کرد همه این ها به پای تو نوشته می شود. امام می فرماید ترک تقیه این طوری است یکی از دو گناهی که خدا نمی بخشد.

استاد ابوالقاسمی:

ایشان اصرار زیاد بر لزوم تقیه دارد. چرا؟ اگر تقیه نکنی جایگاه امام را بگویی امام را می کشند. من الان بگویم پرفسور سمیعی بهترین متخصص پزشکی است او را می کشند؟ فلانی بهترین ورزشکار است او را می کشند؟ فلانی بهترین عالم دینی است او را می کشند؟ چرا تا زمانی که این ها به سیاست کار نداشته باشد با او درگیر نمی شوند.

الان نفر اول فرض کنیم مسیحیت در عراق فلانی است او را بکشند. نفر اول مسیحیت در پاکستان فلانی است او را بکشند چه ضرر دارد نفر اولش باشد این چه حرفی است چون نفر اول است، نفر اول زمانی کشته می شود مانع سیاسی باشد. وگرنه آن دوران این همه عالم سنی بودند نفر اول مفتی بودند کشته شدند؟ از علم ابو حنیفه تعریف می کرد او را می کشت؟ نه عالم باشد، چون این عالمی در دربار من است و به نفع من حکم می کند مشکلی ندارم. مشکل این بود که ائمه از جهت سیاسی با این همراه نبودند و این ها را قبول نداشتند. همه شان دنبال تشکیل حکومت در مسیری بودند که عرض کردیم یا خودشان یا فرزندان شان به حکومت برسند برای این کار برنامه ریزی داشتند می کردند لذا مشخص است دنبال کشتن ائمه بودند.

پس این که شما می گویید ائمه ترک تقیه را موجب قتل می دانستند بله و همین هم نشان می دهد اساساً‌ تقیه شان دال بر این است که این ها دنبال تشکیل حکومت بودند. اگر بنا باشد دوازدهمین فرزند یکی از این ها بعد از هزاران سال بیاید قیام کند بیاید چه ربطی به من دارد؟ اصلاً من بدانم صدمین فرزند یا دومین فرزند فلان آقا دویست سال دیگر می آید کشور را به هم می ریزد و حکومت را به دست می گیرد بیاید من که الان حکومتم را دارم مشکلی دارم چرا با خود او درگیر بشوم؟

حداکثر باید فرزندش را بکشم یا به فرزندم بگویم مراقب نوه اش باش این مشکلی برای ما ایجاد نمی کند. پس این که شما دارید مطرح می کنید مشخص است این که ائمه در یک مسیر سیاسی برای تشکیل حکومت گام بر می داشتند نمی خواهید قبول بکنید کلیپ بعدی می آید اصل سازی می کند چیزی که در قسمت دهم هم از آن سو استفاده می کند یعنی یک مبانی باطلی تا حالا چیده است. مبنای اول باطلش این که مطلقا تنش زدایی باید کرد. مبنای باطل دوم اگر حکومت داری فقط عدالت دنبال هدایت، دنبال بر طرف کردن مشکلات اعتقادی، دنبال بر طرف کردن مشکلات دینی نباید بروید. مبنای سوم غلطی که درست کرد

مجری:

تا این جا آقای اکبر نژاد داشت پی ریزی می کرد از این به بعد می خواهد ساختمان خودش را می خواهد بنا کند این جا است.

استاد ابوالقاسمی:

بله، مطلب بعدی وقتی شما یک نفر هستید نباید مقابل دشمن قیام کنید این تنش زایی حساب می شود و اصل بعدی تقیه یک اصل ثابت است هر چه مخالف تقیه بود رد می شود. کلیپ بعد را بینیم

کلیپ شبهه ای سیزدهم اقای محمد تقی اکبر نژاد:

من می خواهم یک تأسیس اصل کنم یعنی بگویم تقیه یک سیاست استراتژیک برای اهل بیت است طبق همان استراتژی انبیاء، در این قضیه کوتاه نمی آیند اصلاً کوتاه نمی آیند تا جایی که می گویند کسی ترک تقیه کند ما را کشته است. کسی ترک تقیه کند خدا از او نمی گذرد تمام وِزر وبال این ها که باعث می شود کل جامعه شیعه نا امن بشود به گردن او است.

اگر من به زندان می افتم گناهش با او است خیلی رفتارها جدی است من این را به عنوان یک اصل قرار می دهم یعنی چیزی که کسی اگر خلاف آن را در جایی بخواهد ادعا کند باید دلیل محکمی بیاورد. اگر تردیدی ایجاد بشود باید طبق این اصل عمل کنیم باید آن ها را کنار بگذاریم این خیلی مهم است معنا اصل یعنی این؛ یعنی این محکمات ما می شود هر چیزی غیر از این متشابه می شود.

یعنی اگر یک رفتار، یک مطلبی و یک حدیثی دیدیم که با این ادله نمی ساخت آن باید کنار برود و آن باید مطابق این ها توجیه بشود نه این که یک روایتی که مشتبه است دست از این اصل مهم بکشیم آن هم اصلی که از شخص خود پیامبر که در مکه و حتی در جاهای که در مدینه ملتزم بودند تا حضرت امیر که در دوران خانه نشینی شان حتی بالاتر در دوره ای که در اقتدار بودند و بقیه هم کلاً یعنی این خاندان به جد ملتزم این بودند ما به راحتی بخواهیم از این دست بکشیم. این طوری نیست این اصل ما است این شعار اهل بیت است این محکمات اهل بیت است.

مجری:

عزیزان بیننده در مباحث، جناب آقای دکتر ابوالقاسمی زحمتی که می کشند خیلی مباحث را به زیبایی و دقیق تحلیل می کنند ترتیب تحلیل را هم می توانید به صورت یک کارگاه عملی در این مباحث یاد بگیرید. آقای دکتر خودش هم دارد می گوید تا حالا بحث می کردم حالا می خواهم اساس بچینم و شروع کنم نتایج گرفتن

استاد ابوالقاسمی:

اصل تقیه است هر چیزی هم که ضد تقیه بود می گویند نه چون ضد تقیه است باید دلیل صد در صد درست باشد هر چه هم بگویید می گوید نه این صد در صد درست نیست من قبول نمی کنم. مشخص شد چه بازیی می خواهد در بیاورد. قسمت بعد روشن تر می شود.

 اما چند سوال این تقیه ای که شما می گویید؛ می گوید پیغمبر در مکه هم تقیه داشت. دعوت به توحید کرد یا نه؟ در دعوت به توحید هم تقیه داشت؟ در مدینه حکومت تشکیل داد تقیه کرد حکومت تشکیل داد؟ چون ما شک داریم اصلاً تقیه را شما نفهمیدید یعنی چه؟ تقیه از وَقاء، یَقی، وقایتاً از حفظ می آید به قول مرحوم شهید مطهری تقیه مثل یک سپر می ماند کسی که می خواهد به جنگ برود بدون سپر می رود نه یک اصل ثابت است یک دستت همیشه باید یک سپر باشد اما یک دستت هم شمشیر باشد.

جنگ که می روی اصل ثابت است که باید سپر دستت باشد اما این سپر برای چه است، فقط من بگیرم که نخورم یا نخورم که بزنم؟ اصلاً نمی گویید تقیه برای چه است، خود تقیه برای زدن است. خود تقیه یعنی من چیزی دارم کاری می خواهم انجام بدهم که حساسیت زا است لذا باید با احتیاط انجام بدهم مراقب باشم ضربه نخورم وگرنه مثل صوفی های که یک جا می نشینند ذکرشان را هم می گویند کاری هم به هیچ کس ندارند اصلا تقیه نیاز دارند؟

پس تعریف تو از تقیه غلط است بله ما تقیه را یک اصل می دانیم اما تعریفی که شما از تقیه کردید، تنش زدایی و تنش زایی هیچ جا نباید باشد مطلقا همه جا تنش زدایی باشد این تقیه نیست. تقیه یعنی من می خواهم تنش زایی داشته باشم اما مراقبت کنم این تنش زایی به من ضربه نخورد، چرا؟ چون من دنبال تنش نیستم طرف مقابل هم تحملش را نمی کند. (حسود را چه کنم کو ز خود به رنج در است) او تحمل ندارد او نمی تواند خوبی ها را ببیند او دنبال غصب حق خلافت است من بخواهم این را بگیرم او با من درگیر می شود. لذا من باید تقیه کنم، تقیه یعنی چه؟ اصلاً‌ دنبال حقم نروم؟ من تقیه می کنم دیگر اصلاً دنبال حقم نمی روم. این شد تقیه؟ یا من دنبال حق می روم اما بی سر و صدا که دعوا درست نشود.

یا شما اعتقاد دارید ائمه حق خلافت دارند یا ندارند؟ اگر اعتقاد دارید ندارند جلسات قبل هم اشاره به آن کردید امیر مؤمنان گفت خودتان انتخاب کنید. امام حسن و امام حسین را به عنوان جانشین خودش تعیین نکرد.

مجری:

پس این با مبانی شیعه در تعارض است.

استاد ابوالقاسمی:

اگر شما این را می خواهید بگویید که قبلاً هم گفتید با مبانی شیعه در تعارض است اما اگر شما می خواهید بگویید نه ائمه حق خلافت داشتند، ائمه حق خلافت داشتند طبیعتاً‌ باید به آن مسیر هم بروند باید زمینه سازی کنند حتی از باب هدایت شده مردم باید رأی بدهند من نباید بگویم مردم من هم یک گزینه خوبی هستم؟ یواش یواش مردم را با خودم آشنا کنم. حتی اگر بگوییم با رأی دادن به امام حکومت باشد باید خودش را کم کم معرفی کند همین هم نیاز به تقیه دارد پس خود این تقیه ای که شما می گویید یعنی ائمه دنبال فعالیت سیاسی بودند سپر را بر داشت که ضربه بزند شما می گویید سپر را بر داشت که همیشه سپر همراهت باشد مثل لاکپشتی که هیچ کاری نمی تواند بکند اما همیشه در لاک خودش است که کسی به او ضربه نزند.

این معنی ندارد پس تقیه اصل ثابت است را شما بد فهمیدید می خواهید از آن سو استفاده کنید «كَلِمَةُ حَقٍّ يُرَادُ بِهَا بَاطِل‏»، لذا چون درست نفهمیده کلیپ بعدی یک تناقض بسیار واضح می گوید، می گوید امام کاظم بعضی وقت ها می دید جان شیعه اش دارد به خطر می افتد تقیه را کنار گذاشت.

مجری:

استاد قبل از این که کلیپ را ببینیم یاد مطلبی افتادم از دوستان اهل الجزایر کسانی بودند با آن ها صحبت می کردیم می گفت یک ضرب المثل معروفی در الجزایر است هر که حقش غصب می شود می گوید:

 «سأٔقوم بما اقام به علي ابن ابي طالب»

 این ضرب المثل شده است اگر واقعاً تقیه ای که این آقا تعریف می کند باشد چطوری یک همچنین چیزی با عنوان یک ضرب المثل در یک کشوری مثل الجزایر باشد.

کلیپ شبهه ای چهاردهم - اقای محمد تقی اکبر نژاد:

من این را قرار می دهم فقط در این جا کاری که می کنم این را به صورت جزئی بر زندگی اهل بیت تطبیق می دهم. در تقیه اهل بیت یک شعار و هدف دارند می خواهند یک حاشیه امن برای خودشان و بویژه شیعیان شان درست کنند که این ها را از این شرایط خطرناکی که پیش آمده بود از آن مقطع تاریخی رد کنند.

در روایات متعدد داریم اهل بیت می فرمایند ما تقیه می کنیم نه از ترس جان خودمان به خاطر حفظ شیعیان مان داریم تقیه می کنیم. برای همین است خیلی جالب است در روایت داریم امام کاظم می فرمود خدای متعال من را مخیر کرد بین کشته شدن خودم، یا نابودی شیعیان و من کشته شدن خودم را انتخاب کردم یعنی خودم را سپر بلا کردم. برای همین است که بعضی ها متوجه نیستند این تکه را درست تحلیل کنند در دوره هارون الرشید روی اصحاب امام کاظم حساس شده بود داریم این ها را دنبال می کند مثلاً هشام ابن حکم را دنبال می کند هشام فرار می کند یک جایی بیمار می شود و از دنیا می رود. دنبال اصحاب امام می افتد تا آن ها را درو کند.

در این مقطع امام کاظم یکی از امامانی است که تقیه های سنگین دارد جوری که خیلی ها دیگر نمی توانند توجیهش کنند می گوید این خفت و ذلت است یعنی چه؟ یعنی یک رابطه ای این طوری با هارون دارد. با این حال شما می بینید در یک مقطعی قبل از شهادت شان یک دفعه امام مثل این که تقیه را کنار می گذارد رو در روی هارون قرار می گیرد. وقتی هارون می گوید فدک شما ابعادش از کجا تا کجا است به شما بدهیم، امامی که تا دیروز تقیه می کرد یک دفعه بر می گردد می گوید فدک ما را بدهید فدک ما ابعادش از مصر تا شامات، از شامات تا اندلس و از کجا تا کجا، این معنایش این است که قضیه فدک زمین نبود من خلافتت را می خواهم و این باعث می شود حساسیت ها را به سمت خودش بر می گرداند.

برای همین هم زندانی می شود مثل این که شیعیان خودش را نجات می دهد می گویند هدف ما این است در روایتی داریم امام می فرماید چطور یک چوپان یک وقتی به خاطر این که شرایط خطرناک است یک سیلی آمد یک گرگی است گله را حتی ممکن است متفرق کند و از یک جاهای خاصی عبور بدهد می گوید ما هم همین کار را می کنیم. یعنی هدف این بود که شیعه را در یک حاشیه امن ببرند.

مجری:

همین توجیه کردن یک فنی دارد به هر صورتی که دوست داشته باشد می تواند آن واقعه تاریخی را بیان کند و منطبق بر نظر خودش کند.

استاد ابوالقاسمی:

در شرح این چیزی که مطرح کرد یک سوال می پرسم امیر مؤمنان علی ابن ابی طالب و امام حسن (علیهما السلام) وقتی که با معاویه درگیر شدند آخر مجبور به آتش بس شدند، در آن آتش بس معاویه سراغ شیعیان رفت، شروع کرد شیعیان را در هر کجایی کشتن امیر مؤمنان و امام حسن دوباره با معاویه درگیر شد؟ نه دوباره درگیر نشد.

امام کاظم خودش را معرفی کرد رویش حساس بشوند شیعیانش را رها کنند بر عکس می شود وقتی بفهمند امام کاظم داعیه خلافت دارد خودش و هر کسی منتسب به او باشد می کشند امام کاظم گفت نه آقا من دنبال خلافت نیستم. هر جا می رفت می گفت من دنبال خلافت نیستم. زمانی حضرت به شهادت رسید که یکی از بستگان شان گفت می دیدم دو نفر با ایشان به عنوان خلافت دارد بیعت می کند. این رفتارهای که شما مطرح می کنید به عنوان این که حضرت جان خودش را فدا کرد که شیعیانش به خطر نیافتند، اگر بیاید یک طوری خودش را به عنوان خلیفه مطرح کند که جان خودش به خطر بیافتد به طریق اولیٰ شیعیانش به خطر می افتند. هر کسی اطراف حضرت باشد حکمش قتل می شود. خیلی روشن است چرا چپکی مطرح می کنید؟

آن روایتی هم که شما مطرح کردید اصلاً‌ این نیست می گوید خدا می خواست شیعیان من را عذاب کند من حاضر شدم جانم را فدا کنم تا شیعیانم عذاب نشوند یعنی چه؟ گاهی اوقات یک فردی وقتی جانش را فدا می کند دیگران حواس شان جمع می شود. می گویند این آدم چنین کرد که ما به چاه نیافتیم. رفت فهمیدیم این جا چاه است ما به چاه نیافتیم. او خودش را فدا کرد که ما دچار جهنمی شدن نشویم عذاب خدا نه کشته شدن چه ربطی به کشتن مثل هارون دارد؟ پس این که ایشان مطرح می کنید سر و ته حرف ها چیزهایی را بر می دارد که هیچ دقتی در نقلش ندارد این ها را به عنوان یک مطلب مسلم مطرح می کند و نتیجه گیری می کند.

مجری:

این زحمتی که شما می کشید و این ها را مقطع بندی کردید کنار هم چیدید به ما کمک می کند که راحت تر بفهمیم

استاد ابوالقاسمی:

اگر هر کسی بیاید با همین روش دقت کند تکه تکه حرف ها را گوش بدهد می فهمد چه کار دارد می کند. اما آخرین کلیپ از قسمت نُهم باز برای این که مردم را ضد حکومت فعلی تحریک کند می گوید ائمه تقیه می کردند تا پول گیرشان بیاید به شیعیان بدهند شیعیان راحت زندگی کنند. اما الان این طوری نمی کنند الان دارند شیعیان را اذیت می کنند.

کلیپ شبهه ای پانزدهم - اقای محمد تقی اکبر نژاد:

واقعاً آدم مبهوت این همه ایثار و عنایت اهل بیت به شیعیان شان می شود امام کاظم خودش حرام می داند جوایز سلطان را بپذیرد یعنی این که خلفاء بعضاً برای اهل بیت یا علما هدیه می فرستادند اهل بیت قبول نمی کردند این ها را اصلاً‌ درست نمی دانستند. ولی امام کاظم می گوید جایزه سلطان حرام است قبول نکنید. خودش یک مقطعی این را می پذیرد به او می گویند دلیلش چه است؟ امام می فرماید به خاطر این که نمی خواهم جوان شیعه را عزب ببینم این ها از هر طرف در فشار هستند پول ندارند زن بگیرند من به خاطر این که،‌ این ها را از این گرفتاری در بیاورم بر خلاف میلم دارم این هدیه را قبول می کنم. تمام این ها نشان می دهد که شیعیان راحت زندگی کنند این همه در عذاب نباشند.

این است که الان ما باید بپرسیم که آیا حاکمیت همین رفتار را دارد؟ ملاحظه بکند این کشور شیعی این ملت شیعه این جوان ها که الان پول برای ازدواج کردن ندارند آیا این باعث می شود که یک مقدار تنش ها را کم کند که فشارها را کم کند بتوانیم این ها را سر و سامان بدهیم، بتوانیم به این ملت نفسی بدهیم؟

استاد ابوالقاسمی:

دقیقاً‌ دارد بر ضد حکومت تحریک می کند که شیعیان بگویند آقای حکومت امام کاظم می رفت جوایز سلطان را می گرفت به شیعیان می داد. چند سوال یک: امام کاظم جوایز سلطان را برای خودش جایز نمی دانست که خلاف مسلمات شیعه است. ائمه می گفتند ما مالک تمام اموال ارض هستیم اگر شما بروید یک شخصی را در جای دیگر به غصب و زور به بردگی و کنیزی بگیرید پیش من بیایید من می گویم چون خلاف شرع کردید این کنیز مال من است منِ امام حق دارم.

این خانه مال من است منِ امام حق دارم. این پول تو مال من است من حق دارم امام است جوایز سلطان ندارد. مالک تمام اموال زمین است این که هیچ؛ پس جوایز سلطان برای دیگران حرام است نه برای امام. می گوید امام به خاطر این که شیعیان در مشکل نیافتند و جوان های شیعه به مشکل نخورند رفت چیزی که حرام بود گرفت. اصلاً برای امام حرام نبود که بخواهد اشکال داشته باشد پس باز مشخص است مبانی شیعه را نمی دانید.

 دوم: امام نگران ازدواج شیعیان بود، امام کاظم (علیه السلام) مگر خمس نمی گرفت؟ می گفت از شما خمس نمی گیرم راحت باشید. خمس نمی گیرم خرج فقراء کنید و ازدواج کنید فقط یک راه نبود،  فقط راه جوایز سلطان نبود، صدها راه دیگر بود چرا آن ها را انجام نمی داد؟

مجری:

چطور می گوید او خودش حرام می دانست یک چیزی حرامی امام مرتکب می شود حرامی را بگیرد.

استاد ابوالقاسمی:

حرام مرتکب می شود بدهد دیگران تا حلال انجام بدهند. مطلب بعدی در حکومت پول های که وجود دارد فقط برای شیعه است؟ حکومت اسلامی است بله احکام باید طبق مبنای شیعه باشد اما حکومت وقتی بیت المال است امیر مؤمنان به خوارجی که جنگ نکرده بود پول می داد به اتباع معاویه ای که در جنگ شرکت نکرده بودند اما در منطقه اش بودند پول می داد. به کسانی که با او بیعت نکرده بودند به عبد الله عمرها و دیگران هم پول می داد گفت این ها بیت المال برای مسلمان ها است برای لشکر من فقط نیست، تازه همه لشکرش شیعه اثنی عشری نبودند پس اول این قیاس از این طرف خیلی باطل است. اموال را بیاوریم صرف ازدواج شیعیان کنیم. همه شیعه ها بگویند حکومت به ما پول نمی دهد. ثانیاً این همه دارد وام برای جوان ها می دهند.

نکته سوم یک مطلبی است بعداً هم شما به آن می پردازید می گویید رهبر امام خمینی یا رهبری، رهبر لبنان و بقیه جاها است رهبر ایران نیست. آقا بحث اسلام و حکومت اسلامی است فرض بکنیم زمان امیر مؤمنان در منطقه معاویه سیل می آمد مردم دچار مشکل می شدند امیر مؤمنان از بیت المال کمک می کرد یا نمی کرد؟

مجری:

باید کمک کند.

استاد ابوالقاسمی:

بیت المال است باید به همه مسلمان ها کمک کنید وقتی در یک کشور دیگر مسلمان ها در مشکل هستند یک بار من حکومت ندارم از من ساقط می شود چون حکومت ندارم به اندازه وسعم باید کمک کنم. همان طوری که اگر کسانی که حکومت ندارند یک جای دیگر مشکلی پیش می آید مسلمان های در اروپا چه کار می کنند؟ یک پولی جمع می کنند برای شان کمک می فرستند. همین مقدار بیشتر از آن ها بر نمی آید.

اما یک حکومتی که قدرت دارد از بیت المالش برای کمک به دیگران کمک می کند، در عرف بین الملل همین است یک کشوری ولو مسلمان نباشد در ایام کرونا گفتند از بانک جهانی به کشورهای مختلف برای واکسن کرونا کمک می کنیم چرا؟ چون همه دارند می میرند، این باید بگوید این برای خودمان باشد به بقیه ندهید چرا دارد کمک می کند؟ خیلی از کشورهای دیگر کمک کردند. عربستان به کشورهای آفریقایی برای چه کمک کرد؟ قاعده اش است باید کمک کند نه آقا در مدینه یک منطقه ای کپرنشین هستند این ها هم باید از بین بروند آن ها هم باید از بین بروند. اما اولویت الان جای مسلمان ها در سرتاسر دنیا است من به عنوان حکومت بله حکومت و حاکمیت من بر این منطقه است اما نسبت به تمام مسلمان های دنیا من به عنوان یک شخصیت حقوقی مسئولیت دارم. اگر یک شخصی صدای «یا للمسلمین» را شنید و جواب نداد مسلمان نیست آن وقت حکومت باشد و «یا للمسلمین»‌ بشنود و جواب ندهد؟ از آن طرف می گوید حضرت علی می گوید تا می توانم باید عدل را بر پا کنم این عدل نیست؟ عدل فقط مرزهایی است که غربی ها کشیدند؟ خارج از این مرز یک قدم آن طرف تر گذاشت نباید به او کمک کنیم؟

مجری:

وقتی بحث مظلوم است دیگر در آن جا بحث دین و مذهب نیست.

استاد ابو القاسمی:

چه مبانی باطلی به عقل مردم مطرح می کنید؟ بعدش هم از فقر و نداری سو استفاده می کنید که بر ضد حکومت تحریک کنید. الان جوان عزب زیاد داریم مشکلات هم زیاد است با این که دولت هم دارد وام می دهد وقتی که حقوق ها کم باشد جبران آن وام هم سخت می شود. ولی به هر صورت در حد امکان کمکش را می کند. اما این مردمی که جای دیگر دارند نابود می شوند یک بحث، بحث نابودی است یک بحث، بحث ازدواج نکردن یا دیرتر ازدواج کردن ما کدامش را مقدم کنیم؟ آن هم از مردم ایرانی که معروف به کرم، اخلاق و لطف شان هستند این طور صحبت کردن شما توهین است. جوری دارید ترسیم می کنید که توهین به مردم می شود.

مجری:

در صحبت حضرتعالی آن جای که فرمودید امیر المؤمنین به همه می رسید بجز آن های که جنگیدند این همان بحث کافر حربی است؟

استاد ابوالقاسمی:

در آیه قرآن می گوید:

(لَا ينْهَاكُمُ اللَّهُ عَنِ الَّذِينَ لَمْ يقَاتِلُوكُمْ فِي الدِّينِ وَلَمْ يخْرِجُوكُمْ مِنْ دِيارِكُمْ أَنْ تَبَرُّوهُمْ وَتُقْسِطُوا إِلَيهِمْ إِنَّ اللَّهَ يحِبُّ الْمُقْسِطِينَ)

خدا شما را از نيکی کردن و رعايت عدالت نسبت به کسانی که در راه دين با شما پيکار نکردند و از خانه و ديارتان بيرون نراندند نهی نمی ‌کند؛ چرا که خداوند عدالت ‌پيشگان را دوست دارد.

سوره ممتحنه (60): آیه 8

اگر کسی با شما نجنگید حق قِسط دارد از بیت المال سهم دارد اما اگر کسی به جنگ شما آمد حق ندارد. الان مسلمان های بقیه کشورها به جنگ ما آمدند؟ این چه مطلب غلطی است؟ اگر فرصت هست سراغ قسمت دهم برویم اگر نه برای جلسه آینده باشد.

مجری:

فرصت کمی داریم نظرم این است این را روشن کنیم تا حالا چه گفتیم اصلاً هدف صحبت هایمان چه است، شاید بعضی از بیننده ها متوجه این نباشند چرا ما این بحث را مطرح کردیم؟ آقای اکبر نژاد از این همه تحلیل سیره به قول خودش این طوری دارد بررسی می کند دنبال چه است؟ کلی بفرمایید

استاد ابوالقاسمی:

به چیزهایی که تا حالا رسیدیم یک: اشکالات جدی ایشان در گزارهای تاریخی، گزارهای غلط مطلق تاریخی مطرح می کند یا چیزهایی که صد در صد مخالف واقع است خیلی جاها مطرح می کند. خیلی از جاها مطالبی است به ضرر او است اصلاً‌ به آن ها متعرض نمی شود همین قسمت دیدیم آن صحبت تند امام سجاد جلوی عبید الله را اصلاً مطرح نمی کند. جاهای که دو وجهی می تواند ترجمه کند به نفع خودش ترجمه می کند. «إذا جاء الاحتمال بطل الاستدلال» از مسئله تحریک احساسات استفاده می کند. از مسئله کلی گویی های قابل تطبیق بر مصادیق مختلف استفاده می کند که بعداً اگر به او گفتند چرا همچنین حرفی زدی بیاید بگوید نه منظورم آن بود. اما چه کار کرده است؟ از رسانه استفاده کرد شما در رسانه ده صحبت می کنید یک مطلبی می گویید دو ثانیه آخرش هم قید مختصری می زنید.

کسی که آن ده دقیقه را گوش داده در ذهنش رفته است آن دو ثانیه را دیگر متوجه نمی شود بعداً می گوید چرا همچنین حرفی زدی؟ می گوید دو ثانیه در آخر قیدش را زدم به همان اندازه که شما توضیح دادید باید قیدش هم بیان کنید که شما همچنین کاری انجام نمی دهید. ایشان از این مغالطات و روش استفاده می کند برای این که بیاید ادعا کند حکومت موجود، حکومت مشروعی نیست.

تناقضات خیلی بیشتری دارد قسمت دهم و یازدهم تناقضات خیلی زیاد است الان مقداری کم است آن جا که برسیم چون مبنایش مشخص شده است تناقضاتش خیلی زیادتر خواهد شد.

مجری:

عزیزان بیننده پس حواس تان باشد اگر هم قسمت های قبل را ندیدید برنامه را از آرشیو شبکه و از طریق سایت شبکه حضرت ولی عصر پیدا کنید و ببینید تا در آینده بتوانید بهتر و بیشتر با ما همراه بشوید.

این مباحثی که استاد بیان کردند الان مباحث مقدماتی آقای اکبر نژاد بود حالا می خواهد نتایج را بر اساس این مبانی اشتباه و سستی که قرار گذاشت بنا بگذارد. ان شاء الله از استاد شیوه تحلیل و بررسی شبهاتی را که مطرح می شود بیشتر یاد خواهیم گرفت این ها می تواند برای ما همیشه راه گشا باشد.

تشکر می کنم حاج آقای استاد ابو القاسمی از حضورتان و وقتی که گذاشتید، ان شاء الله که برای شما عزیزان این ساعات و دقایق با عنایات آقا حضرت ولی عصر جزء صالح اعمال ثبت بشود و دعای آخر برنامه که دعای اصلی همه ما است تعجیل فرج آقا حضرت ولی عصر است برنامه را به پایان می رسانیم و شما را به خدای منان می سپاریم اَللّهُمَّ عَجِّلْ لِوَلِیِّکَ الْفَرَجَ

 


راه روشن -نقد دگر اندیشان شیعی>

اهل بیت ع امام حسین ع بیعت قیام تقیه شیعه اسلام حکومت جوانان شیعه ازدواج مسلمان احکام دین پاسخ به شبهات تناقضات نقد محمدتقی اکبر نژاد