سایر قسمت ها
راه روشن -نقد دگر اندیشان شیعی

قسمت نود و یک برنامه راه روشن با کارشناسی حجت الاسلام و المسلمین دکتر ابوالقاسمی


دیگر قسمت ها

 بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيمِ

 

عنوان برنامه: راه روشن (نقد دگر اندیشان شیعی)

تاريخ: 08/ 12/ 1402

عناوین بحث: پاسخ به شبهات، ولایت، اهل بیت (علیهم السلام)، لباس روحانیت، حوزه علمیه، سیاست، امام خمینی (رحمت الله علیه)، قیام، حکومت، انقلاب اسلامی، تصور غلط، نقد اکبر نژاد.

استاد: حجت الاسلام والمسلمین دکتر ابو القاسمی

مجری: آقای محمد تقی غضبانی

مجری:

بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيمِ اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّد وَ عَجِّلْ فَرَجَهُم، سلام عزیزان بیننده سلام به برنامه راه روشن از شبکه جهانی حضرت ولی عصر (عج الله تعالی فرجه الشریف) خیلی خوش آمدید.

همان طور که می دانید کارشناس و میهمان عزیز برنامه ما جناب آقای دکتر ابوالقاسمی هستند آمدند ان شاء الله راهی را برای ما روشن کنند در این بهبوهه و  این همه تلاطمی که در فضای مجازی و جای جای است وقتی بیرون می رویم بعضی وقت ها نکات و صحبت های می شود ممکن است برای ما در فضای مجازی شبهاتی ایجاد بشود. عرض کردم در زمینه های متعدد ممکن است شبهاتی برای ما پیش بیاید آقای ابوالقاسمی معمولاً این شبهات را گلچین می کنند به وقت خودش تقدیم حضور شما می کنند جناب آقای دکتر ابوالقاسمی سلام خیلی خوش آمدید.

استاد ابو القاسمی:

وعلیکم السلام ورحمة الله

أعوذ بِاللَّهِ مِنَ الشَّیطَانِ الرَّجِیمِ بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيمِ اَلْحَمدُ للهِ رَبِّ العالَمین اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى ‌مُحَمَّدٍ الْمُصْطَفَى وَ عَلِيٍّ الْمُرْتَضَى وَ فَاطِمَةَ الزَّهْرَاءِ وَ ‌الْحَسَنِ الرِّضَا وَ الْحُسَيْنِ الْمُصَفَّى، وَ جَمِيعِ الْأَوْصِيَاءِ ‌مَصَابِيحِ الدُّجَى وَصلّ عَلیٰ مَنْ بِيُمْنِهِ رُزِقَ الْوَرَي وَ بِوُجُودِهِ ثَبَتَتِ الْاَرْضُ وَ السَّمَاءُ مَوْلانا صَاحِبَ العَصْرِ وَالزمَان

عرض سلام خدمت شما و همه بینندگان عزیز و گرانقدر شبکه جهانی حضرت ولی عصر، امیدوارم هر کجا هستند موفق و پیروز باشند.

مجری:

استاد! همچنان در ماه شعبان هستیم، ماه شعبان پر از برکت است، این ماه، ماه عظیم و ماه پیامبر است همه این ماه عید است اعیاد را خدمت شما و به بینندگان عزیز تبریک عرض می کنم.

همان طور که می دانید ما چند هفته ای در برنامه راه روشن به برخی از شبهاتی که جناب آقای اکبر نژاد در نقد جمهوری اسلامی، در نقد حضرت امام (رحمة الله علیه) و رهبر معظم انقلاب حضرت آیت الله خامنه ای مطرح کرده بودند، این مباحث را تقدیم حضور شما می کردیم امروز هم در خدمت شما هستیم با بخشی دیگر از صحبت های ایشان در فضای مجازی صحبت هایش پخش شد و جناب آقای دکتر ابوالقاسمی مباحث را تکه تکه خدمت شما ارائه می دادند و خودشان هم نقد می زدند استاد در خدمت شما با بقیه مباحث هستیم.

استاد ابوالقاسمی:

راجع به صحبت های اکبر نژاد مفصل چند قسمت صحبت کردیم اگر یادتان باشد شاید حدود یک سال یا بیش از آن کلیپی از ایشان در مورد لباس روحانیت پخش کردیم مناظره ای با لباس روحانیت کرده برای این که روحانی ها نباید لباس روحانیت بپوشند. همان موقع عرض کردم این آدم باید خلع لباس بشود. آدمی که با لباس روحانیت ادعا می کند نباید لباس روحانی داشته باشیم قصد و غرض داری و مشکلت چیز دیگری است. همان موقع می گفتم باید با این آدم برخورد بشود گذاشتند گذاشتند آمد تا نهی از منکر را زیر سوال برد، حکومت را زیر سوال برد، تشیع را زیر سوال برد، حوزه ها را زیر سوال برد و ولایت تکوینی را زیر سوال برد بعد با او برخورد کردند.

حالا صلاح مملکت خویش خسروان دانند، ولی به هرحال این آدم از همان اول مشخص بود دنبال به هم ریختن است دنبال ساختن نیست. این مطالب را از ایشان به راحتی می توانیم ثابت کنیم که اساساً دنبال تخریب همه چیز بود. جلسه قبل کلیپش را مطرح کردیم کلیپ اول را ببینیم راجع به ولایت امیر مؤمنان علی (علیه السلام) چه می گوید.

مجری:

این کلیپ را قبلا هم پخش کردیم جهت یاد آوری شما عزیزان دوباره پخش می کنیم

کلیپ شبهه ای اول- اقای محمد تقی اکبر نژاد:

بالاتر از بحث فقیه اصلاً‌ دنیای مدرن، ولایت مطلقه علی ابن ابی طالب را هم نمی تواند بپذیرد چون اصلاً برای او انسان مقدس بی معنا است. او می گوید من دارم می فهمم چطور به من می گویی؟ یعنی او به این گستاخی عادت کرده است و این گستاخی را فرهنگ خودش می داند و این را ستایش می کند. این ها مسائلی هستند که در ذات مدرنیته وجود دارند و ما باید حواس مان باشد. این که شما می گویید نسل های که در فضای مدرن رشد کردند اصلاً‌ ارتباط نمی گیرند با مثلاً بحث ولایت فقیه ما بعضی وقت ها فکر می کنیم بحث این است که مثلاً با مقوله عمر ابن حنظله مشکل دارد؛ مسائل فقهی مسئله برای او روشن نشده است. اگر روشن می شد ما ادله کافی بر مشروعیت ولایت مطلقه فقیه داریم او می پذیرفت. نه اصلاً داستان یک چیز دیگر است همین طور که در بحث حجاب توضیح دادم حجاب برای انسان مدرن غیر قابل تفهیم است و وقتی شما بخواهید فشار بیاورید این بدتر می شود. طبیعت انسان مدرن این است چطور که الان پدرها و مادرها در تربیت بچه هایشان به مشکلات جدی خوردند هر چه استدلال می کنند هر چه با آن ها حرف می زنند مشکل پیچیده تر می شود که حل نمی شود چون اصلا تار و پود انسان مدرن متفاوت شده است.

انسان مدرن عادت کرده ناموس انسان مدرن این است که می گوید من باید بتوانم اظهار نظر کنم یعنی چه فصل الخطاب؟ یعنی چه مقدس هر چه گفت همان؟ اصلاً او نمی فهمد حتی اگر علی ابن ابی طالب هم باشد با او نمی تواند کنار بیاید که شما بگویید یک آدمی به اسم علی ابن ابی طالب داریم حرف زد تمام می گوید این را نمی توانم قبول کنم.

مجری:

جناب آقای دکتر در خدمت شما هستیم.

استاد ابوالقاسمی:

می گوید در حجاب گفتیم فشار بیشتر بیاورید بدتر می شود راجع به علی ابن ابی طالب هم فشار بیاورید بدتر می شود. رسماً دارد می گوید ولایت حضرت علی را تبلیغ نکنید این که یک شخصیت مقدس فقط حضرت علی نیست امام زمان هم است مگر امام زمان غیر از این است؟ آقا هر چیز مقدسی دارید امام زمان، امیر مؤمنان، پیغمبر و وحی را کنار بگذار نمی فهمند وقتی نمی فهمند می خواهید چه کار کنید؟ به مردم نگو، اصلاً مردم متوجه وحی، قداست، خدا، پیغمبر و امیر المؤمنین نمی شوند پس به آن ها نگو. بفهمید این آقا دنبال چه بود؟ از این غصه می خورم یک عده نمی فهمند این دنبال چه بوده؟ این راجع به ولایت امیر المؤمنین.

مجری:

ولایت اهل بیت را کنار بزند خیلی راحت حرف بزند.

استاد ابوالقاسمی:

بله، کسی که با لباس روحانیت می آید و روحانیت را تمسخر می کند و می گوید نمی فهمند لازم نیست به آن ها بگویید. مشخص است درد دارد فهمیدن بعضی چیزها خیلی سخت است. در کلیپ های بعدی قسمت دوازدهم حوزه را هم مسخره می کند حوزه کتاب سیوطی تدریس می کنند مال قرن چندم است بعد توقع دارید ادبیات عرب مال قرن چهل و دو را تدریس کنیم؟ ادبیات عرب است منطق، قاعده فکر که فرق نکرده است. اصول فهم روایات فرق نکرده روایات معصومین فرق نکرده است.

 بله مسائل ما فرق کرده است اما حوزه قواعد یاد می دهند اما این آقا تمسخر می کند می گوید حوزه یک جای قدیمی است مطالب شان بسته است و نمی فهمند. کلیپ بعدی را ببینیم

مجری:

ادبیات هر چه به قدیم بر گردد خالص تر است به اصل روایت و قرآن نزدیک تر است.

کلیپ شبهه ای دوم- اقای محمد تقی اکبر نژاد:

یا مثلاً من حق ندارم سوال کنم شما می دانستید حوزه هنوز در چند قرن قبل دارد زندگی می کند. حوزه ما حوزه ای است که من فقط لیست کتاب هایش را برای تان می گویم آمارش دست تان بیاید فرض کنید کتاب ادبی ما از شاخص هایش که سیوطی است مال قرن نهم است. شهید اول که لمعه را نوشت مال قرن هشتم است. یک بزرگواری مثل شهید ثانی کتابش در حوزه تدریس می شود مال قرن دهم است. شیخ انصاری (رحمة الله علیه) که مهم ترین کتاب های حوزه را ایشان نوشته است و الان در حوزه دارد تدریس می شود یعنی رسائل و مکاسب مال قرن سیزده است. آخوند خراسانی که کفایه را نوشته است از کتاب های مهم و مطرح است مال قرن سیزده است. یعنی ببینید تفکری که الان در حوزه ما است حتی الان آن زمان غلیظ تر چون الان چهار تا بحث جدید مثل رمز ارزها، بحث اقتصادی و بحث های فقه سیاسی چه و چه در حوزه تازگی ها در این سال های اخیر راه افتاده است.

سال 1340 فقه ما کاملاً فردی بود یعنی همان چیزی که در رساله می بینید همان بود و بس؛ یعنی اصلاً‌ تفکر سیاسی و حکومتی نبود بحث های که ما مشغولش بودیم یعنی طلبه ای که ذهنش پر می شد با چه پر می شد؟ با همان بحث های که مربوط به پنج قرن یا ده قرن پیش است یعنی پیشرفتی نداشتیم همان مسئله ها است.

یعنی یک طلبه وقتی مکاسب شیخ را می خواند همه معاملات مربوط به هزار سال پیش را دارد می خواند. شما با یک حوزه ای طرف بودید خودتان بهتر از هر کسی می دانید نسبت به گذشته چقدر تعصب دارد؟ در روایت است که: «النَّاسُ أَعْدَاءُ مَا جَهِلُوا» مردم دشمن چیزی هستند که نمی شناسند. حوزه ما از بس که نگاهش به گذشته است از مواجه شدن با مسائل جدید وحشت دارد. شما با این حوزه می خواهید کار را شروع کنید بالاخره درگیر این حوزه هستید این ها را درست کنید. تا حوزه نگاهش به مسائل جدید این طوری است همیشه عقب هستیم. در حکومت مدام شما دچار تحولات هستید یعنی یک مجموعه ای نیست که بتواند بگوید از عالَم رو بر می گردانم. شما وقتی وارد حکومت شدید مردم نان شب شان را از شما می خواهند. برق شان را هم از شما می خواهند طبیعت حکومت این است تو مسئول همه چیز هستی هر روز دنبال تغییر؛ این نهادی که این قدر متعصب عمل می کند نسبت به کتاب های خودش می گوید این ها تا ابد الدهر باید بمانند سر تغییر این ها کوتاه نمی آید.

در این روند داریم پیش می رویم اول این مشکلات را حل کن چرا برای این ها برنامه ای نمی ریزید؟ چرا اولین کار را نمی کنید منی که از بیرون دارم نگاه می کنم دلگرم بشوم ببینم که بله این های که می گویند ما می خواهیم مملکت را اداره کنیم توانستند نهاد خودشان را اداره کنند توانستند در نهاد خودشان تحول ایجاد کنند. از نگاه بیرونی اگر من آدم خردمندی باشم می گویم این آدم های که یک عمر در این فضا بودند این فضا را مثل کف دست شان می شناسند خودشان از بزرگان این فضا هستند وقتی نمی توانند برای نهاد چند هزار نفری خودشان یک فکری کنند و یک تحول مثبتی ایجاد کنند من انسان خردمند تردید می کنم می گویم چطوری می خواهند در دنیایی که یک روز در آن حضور نداشتند. حتی خود این جریان، بزرگان این جریان کدام کار حزبی کردند؟ مگر کدام کار ورزی سیاسی داشتند؟ مگر چقدر با این شخصیت های سیاسی دمخور هستند؟ چند تا سفر خارجی رفتند؟ چقدر دنیای مدرن را دیدند؟ این چطور می خواهد در این فضا حرکت جدیدی راه بیاندازد که موفق باشد و به توفیقات او امیدوار باشیم.

مجری:

استاد اجازه بدهید من در محضر شما جسارت کنم تتلمذ کنم، الان ایشان چند مثال زد گفت قرن سیزده از قرن سیزده کجا پانصد سال یا هزار سال است که ایشان گفت گذشته است؟ ثانیاً کسانی که با حوزه در ارتباط هستند می دانند تمام مباحث روز در همین حوزه به صورت تخصصی دارد تدریس می شود.

استاد ابوالقاسمی:

ایشان فقط بنایش تخریب است اولاً یک عده ای تعصب روی بعضی از کتاب ها دارند به نظر من هم جا دارد کتاب های مثل رسائل، مکاسب و کفایه جا دارد آدم رویش تعصب داشته باشد. ولی همان آقایان از آقای اکبر نژاد می گویند دیدید چه حرف های خوبی زده است. ببینید آدم دنبال چه است؟ اگر واقعاً تعصب روی رسائل، مکاسب و کفایه داری تعصب روی سیوطی داری ببین چه دارد می گوید؟

تو که یک عمر در حوزه استخوان خرد کردی دیدی این کتاب ها، کتاب های جانداری برای فقه، اصول، منطق و ادبیات عرب است متوجه می شویم مشکل این آدم انقلاب نیست مشکلش اساسا حوزه است مشکلش تشیع است. همه را می خواهد یک طوری بزند. بعد جالب است در همین قسمت حوزه ای که این قدر متحجر و عقب مانده مطرح می کند می گوید بله حوزه با امام مخالفت کرد، حوزه می دانید یعنی چه؟ نمی فهمم حوزه را متحجر بدانم که با مرحوم امام مخالفت کرده است پس این اگر باشد

مجری:

بعد این را شما به عنوان یک نکته مثبت برای خودت گرفتی

استاد ابوالقاسمی:

اگر این طور باشد نکته مثبتش مرحوم امام است می گفت این جا بیاید طرف ما را بگیرد نه طرف تو را. شیپور از طرف گشادش دارید می زنید این حوزه ای که تو به عنوان متحجر مطرح کردی و گفتی چرا این طور هستند با جامعه نبودند چه کسانی را در این حوزه با عنوان افرادی که با روشنفکرها بودند معرفی کرده است؟ دو سه نفر را معرفی می کند همه شان با انقلاب بودند کلیپ بعدی را ببینیم.

کلیپ شبهه ای سوم- اقای محمد تقی اکبر نژاد:

 

من دارم سوال می کنم این حوزه شما چقدر زمانه خودش و دنیای مدرن را می شناسد؟ چقدر عادت به گفتگو داشته است؟ اصلاً چقدر با عالمان کشور خودش نمی گویم با دنیا گفتگو داشته است؟ چقدر ما با جریان های روشنفکری آشنا بودیم؟ چقدر کتاب های آن ها را خواندیم؟ چقدر با تفکرات اقتصادی، سیاسی، فرهنگی و جامعه شناختی دانشگاه های خودمان آشنا بودیم؟ چقدر بین دانشگاه و حوزه رفت و آمد علمی بود؟ دانشگاه و حوزه نمی خواهند کار تجاری مشترک کنند تعامل دانشگاه با حوزه، تعامل علمی می شود. چقدر ما تعامل داشتیم؟ چند تا سفر خارجی رفتیم حوزه ما بزرگان ما رفتیم؟

یک شهید بهشتی پیدا می شود می رود امام جماعت مسجد هامبورگ می شود چه تحولاتی در آن ایجاد می شود؟ چه تجربه جدیدی پیدا می کند، چه افق های بلندی در ذهنش ایجاد می شود؟ خدا رحمت کند از مرحوم علامه طباطبایی نقل شده مکرر شنیدم ولی خودم ندیدم نقل شده ایشان گفته بودند اگر من امکانات مالی داشتم هر کس را به عنوان طلبه در حوزه قبول کنم اول این را می بردم یک دور، دنیا را می چرخید بعد می آمد طلبه می شد که ذهنش باز بشود بفهمد در دنیا چه خبر است و متناسب با آن قواره بیاندیشد آن وقت که خلاء ها را می بیند.

حوزه شما چطوری است؟ فرض کنید حوزه ما نه تنها این ها را ندارد کسانی هم که می خواهند نگاه های تحولی داشته باشند مثل شهید مطهری این ها را طرد می کند. خود شهید مطهری خیلی پدیده جالبی است شهید مطهری دانشگاه می رود اما دانشگاه می رود مثلاً نمی رود یک رشته علوم انسانی بخواند از حوزه فلسفه و الاهیاتیش در دانشگاه فعالیت می کند. خیلی جالب است بزرگان حوزه آن زمان کسانی که هم رده شهید مطهری بودند نگاه شان به شهید مطهری مثل نگاه الان خیلی ها نیست که ایشان به عنوان یک انسان موفقی آمد در دانشگاه ها خدمات خوبی داشت در فضای عمومی کشور گل کرد و از دین دفاع کرد.

من خودم حتی از بعضی هایشان شنیدم نگاه شان این بود که مطهری از دست رفت. مطهری اگر در حوزه متمرکز می ماند یک فیلسوف بزرگ و انسان نامدار می شد ولی به دانشگاه رفت درگیر دانشجوها و مردم عامی شد سطح فکریش خیلی رشد نکرد. یعنی ببینید نگاه این است آن هم نگاهی که از دست رفته است.

استاد ابوالقاسمی:

ما نمی دانیم چه کار کنیم؟ آن های که در حوزه روشنفکر و جامعه شناس هستند نه آقا چرا قیام کردید حوزه ضد شما است خیلی اشتباه کردید یعنی چه؟ یعنی حوزه با شما مخالفت کرده است. بعد خودش می گوید حوزه جامعه را نمی شناخت دو، سه نفر جامعه را شناختند چه کسانی بودند؟ همان های که انقلاب کردند. تناقضات این آقا خیلی واضح است تعجب می کنم آقایان یک بار حرف هایش را گوش نمی کردند در پنج دقیقه این تناقض ها را می گوییم آسمان ریسمان می کنید زشت بود.

حوزه را مسخره کرد بعد یک سری حرف های می زند در کلیپ های بعدی می گوید امام شما حوزه را می شناختید در حوزه بودید اول باید حوزه را آماده می کردید به قول خودمان اگر تو بیل زن بودی اول باغچه خودت را بیل می زدی. اول مخالفین حوزه را درست می کردید بعد سراغ جامعه می رفتید.

کلیپ شبهه ای چهارم- اقای محمد تقی اکبر نژاد:

این بزرگوار می گوید نه ما می توانیم یعنی چه؟ معنایش این است من غیر از خودم بقیه را در این حوزه اشتباه می دانم. از نگاه بیرونی شما اولین سوال تان این نیست نمی گویید این شخصیت باید قبل از این که وارد حوزه سیاست آن هم با این رویکرد که می خواهم انقلاب کنم می خواهم شاه را بیرون کنم و حکومتی تشکیل بدهم نباید قبل از هر اقدامی همین حوزه خودش را اصلاح می کرد؟ نمی شود شما فردا خواستید حکومت را به دست بگیرید چه کسی باید تفکر دینی را تولید کند؟ چه کسی باید علوم انسانی را اسلامی کند و تولید علم کند؟ چه کسی باید درگیر بشود با دانشگاه های که در غرب این علوم را تولید کردند و هر روز دارند بر حجم این ها اضافه می کنند؟ چه کسی باید برای جمهوری اسلامی برنامه بدهد؟ کسانی که در آن فضاها تربیت شدند آن ها می توانستند این برنامه را بدهند؟ شما هستید که می گویید من در برابر دنیای موجود برنامه متفاوت می دهم. شما هستید که می گویید من نه از غرب می خواهم عاریه بگیرم نه از شرق می خواهم گَرته برداری کنم. این شما هستید بنابراین شما باید برنامه ای داشته باشید.

برای این کار سنگین کفِ کف اش این بود که حوزه ای که آن زمان چند هزار نفر بیشتر آدم نبود این را با خودت همراه کنی چون اگر این ها با تو همراهی نکنند برای آن حرکت بزرگت نه می توانی انسان تربیت کنی و نه می توانی برای آن کار بزرگ برنامه طراحی کنی. اولاً انتظاری که شما پیدا می کنید می گویید اگر تو بیل زن هستی باغ خودت را بیل بزن. اگر تو واقعاً توانمندی این را داری که یک انقلاب بزرگی در سطح یک ملت بزرگی مثل ملت ایران ترتیب بدهی بسم الله در قدم اول توانمندی های خودت را در همان نهادی که خودت در آن ریش سفید کردی و آن را بهتر می شناسی نشان بده. بنیانگذار جمهوری اسلامی از بچگی وارد حوزه شد دقیقاً از زمانی که خردسال بود وارد حوزه شده و در این حوزه کار کرده و شاید قبل از استارت انقلاب اسلامی سال 1340 ایشان پنجاه سال حداقل در حوزه تنفس کرده است، پنجاه سال در حوزه بوده است، یعنی این حوزه را مثل کف دستش می شناسد و در این حوزه یکی از بزرگان شده است یعنی آدم ها و شخصیت ها را خوب می شناسد با آن ها هم بحث و هم کلاس بوده. زندگی کرد همین های که الان مراجع هستند یک زمانی هم بحث های او بودند.

 او آدم های بزرگی را مثل آیت الله بروجردی را دید و درس شان رفته، مرحوم شاه آبادی را دیده درس او رفته و استفاده کرده است. یعنی در این فضا نشو و نما کرده است طبیعی است می گوییم تو این جا را خوب می شناسی و اقتضائیات را خوب بلد هستی اگر واقعاً می توانی یک کار اصلاح انجام بدهی اول همین حوزه را اصلاح کن که به نظرت این حوزه هنوز در اشتباه است. تو ناچار هستی از این که او کمک بگیری. اگر این حوزه مسیر خودش را از تو جدا کند پشتت خالی می شود.

با دست خالی یک نفر آدم چطوری می خواهد این حرکت بزرگ را پیش ببرد و مهم شکستن شاه نیست مهم خراب کردن یک ساختمان نیست به یک کارگر کلنگ بدهی ساختمان را می تواند پایین بیاورد ولی بنا کردن یک ساختمان بهتر و بزرگ تر ... فرض کنید یک خانواده ای یک ساختمانی ولو کلنگی دارد در آن دارد زندگی می کند یک سرپناهی برایش است جلوی آفتاب و مهتاب و ... را می گیرد بالاخره این سرپناه مایه آبرویش است در این دارد زندگی می کند بعد شما می گویید بگذار این را خراب کنم یک چیز بهتر می سازم شما خراب کردی نتوانستی بهتر بسازی همین آدم ها به تو چه خواهند گفت؟ کار خطرناک است باید احتیاط کرد بحث سرنوشت یک ملت است بحث یک دِه و یک شهر کوچک یا مسئله شخصی نیست بحث سرنوشت کشور است. بحثی است که اگر تو اشتباه کنی به تعبیر آیت الله طالقانی آن مختصر دینی هم که دست مردم است آن هم از کف شان می رود.

بحثی که عقل می گوید باید محتاطانه عمل کرد در این فضا می طلبید که شما اول به اصلاح حوزه خودت اقدام کنید حوزه ای که خوب می شناسید اما فضای سیاسی را قطعاً به اندازه حوزه نمی شناسید با رجال سیاسی قطعاً به اندازه رجال حوزوی معاشرت نداشتید. قطعاً ذائقه و تفکرات آن ها را به اندازه این ها بلد نیستید.

استاد ابوالقاسمی:

چند تا مغالطه داشت اولاً به قول خود ایشان کسانی که در حوزه با جامعه و روشنفکرها ارتباط داشتند همه طیف و شاگردهای مرحوم امام بودند. آقای حقانی، شهید بهشتی، شهید مطهری و دیگران بودند پس این که بگوید نمی شناخته، بر عکس حوزه کسانی داشت که سیاست را خیلی خوب می شناختند یکی شان مرحوم امام بود این هم بد نیست بدانید مرحوم مدرس در جلسات مجلس مرحوم امام را می برده گفتند چرا ایشان را می بری؟ گفت من می خواهم ایشان با سیاست خوب آشنا بشوند؛ پس این چیزهایی که شما نمی دانید.

این که می گوید مرحوم امام اصلاً سیاست نمی دانست نخیر مرحوم امام جلسات مجلس را با مرحوم مدرس می رفت و با آن ها ارتباط داشت می دانست سیاست چه است؟ شما نمی دانی سیاست چه است؟ شما فکر کردی به همین سادگی است. مغالطه اولش این که می گوید این ها با جامعه آشنایی نداشتند.

دوم: می گوید اول آن جایی که دور و بر خودت است باید اصلاح کنی حضرت نوح تو اگر بیل زن بودی پسرت را هدایت می کردی، این چه استدلال غلطی است؟ من باید به اندازه کافی نیرو برای شروع قیامم داشته باشم و دارم امام حسین شما اگر توانایی داشتی یزید را باید ساقط می کردی توانایی نداشتی.

 یک نکته دیگر می گوید خراب کردن خیلی ساده است مگر دیوار است که بخواهید خرابش کنید؟ حکومت را می خواهی ساقط کنی؛ پس امام حسین هم باید راحت حکومت یزید را ساقط کند کاری ندارد. خراب کردن مثل خانه است می زنید خراب می شود. تصورات بچه گانه و ابلهانه به عنوان فکرهای خیلی منطقی و روشنفکرانه مطرح می شود. در هر کشور دنیا یک کلنگ بدهند آقای اکبر نژاد کلنگ را بگیر هر حکومتی دلت خواست خراب کن می توانی؟

یک کارگر هم با کلنگ می تواند خراب کند آیا این خراب کردن است؟ حکومت این طوری است؟ اگر این بود پس چرا خود شما می گویید مشکل اصلی حوزه ها با مرحوم امام این بود که می گفت نمی شود شاه را ساقط کرد و مرحوم امام گفت می شود. اگر می خواهید ببینید نظر خود ایشان چه است کلیپ های بعدی را بینیم راجع به این ها صحبت خواهم کرد.

ایشان ادعا می کند خیلی ساده بود دیوار را خراب می کنید برای این که روشن بشود که ایشان چه را با چه دارد مغالطه و خلط می کند یک مثالی از ادبیات خودش می زنم سوال فرضی می شود پرسید فرض کنید زبانم لال به یکی از ناموس های شما یک شخص زورگویی بیاید تجاوز کند شوهر هم ندارد، بگوید نه اول باید یک شوهر خوب برایش پیدا کنیم بعد این متجاوز را رفع کنیم. فعلاً این باشد خراب کردن کاری ندارد آباد کردن سخت است شوهر پیدا کردن سخت است. صبر کنیم یک شوهر خوب، پولدار، درس خوانده و دینداری پیدا بشود بعداً این متجاوز را رفع کنیم. این چه استدلال سخیفی است شما دارید مطرح می کنید؟ کفر، آمریکا، انگلستان و اسرائیل آمدند دارند به کشور شما تجاوز می کنند نه آقا ساقط کردن که کاری ندارد اول آباد کن بعداً، این استدلال و فهم شما است؟ فعلاً تجاوزش را کند تا من یک شوهر خوب پیدا کنم استدلال های شما خیلی سخیف است اما ایشان می گوید کاری ندارد با کلنگ هم می شود خرابش کرد!

مجری:

استاد جالب است ایشان ادعا می کند اصلا با سیاست آشنا نیست قانون کاپیتالاسیونی که امام آن را تشریح کرد کافی است برای همین که نقض بشود چقدر آثار داشت که امام می گوید به داد اسلام برسید این نگاه، نگاه خیلی دقیق و عمیقی است.

کلیپ شبهه ای پنجم- اقای محمد تقی اکبر نژاد:

در مقطع سال 1340 شما نگاه کنید می بینید حوزه قم نه تنها اقدام به قیام نمی کند و بلکه در مقابل اشخاصی که می خواهند قیام کنند مخالفت و دلایل خودش را ابراز می کند. آیت الله خمینی به عنوان کسی که سلسله جنبان این حرکت است، به عنوان کسی که علمدار این حرکت است و پیشران این حرکت است، در حوزه آن دوره یک انسان غریبی است یعنی در بین مراجع نمی تواند برای خودش کسی را پیدا کند که هم فکرش باشد و پا به پای او حرکت کند این نکته، نکته خیلی مهمی است. نه تنها آن ها همراه نمی شوند بلکه دلایل خودشان را ابراز می کنند چرا قبول ندارند؟ این نشان می دهد حوزه حتی اگر بگوییم دنیای مدرن را نمی شناخته که به نظر من هم همین طور است اما دست کم شناخت خوبی از خودش داشته است. یعنی متوجه بود که حوزه علمیه سال 1340 توانایی این که علَم انقلاب را بلند کند و بخواهد شاه را از کشور بیرون کند و به جای شاه خودش بنشیند و بخواهد در قالب ولایت فقیه حکومت کند متوجه بود که ظرفیت های این کار سنگین را ندارد و این را ابراز می کرد و این تقریباً بیت الغزل تمام گفتگوهایی که بین رهبر انقلاب و شخصیت های مطرح حوزه آن زمان اتفاق افتاد.

 یا مثلاً آیت الله حکیم داستانی دارد که آیت الله خمینی وقتی نجف بودند می شنوند ایشان کسالت دارند پیش شان می روند و آن جا به آقای حکیم توصیه می کنند شما برای مداوا به ایران بروید و همین طور وضعیت ایران را هم ببینید، ببینید که ایران به چه روزی افتاده است و شاه چه اهدافی دارد و ما چرا می خواهیم انقلاب کنیم؟ آقای حکیم خیلی ناراحت می گویند همه چیزهایی که شما در مورد ایران می گویید را خیلی خوب می دانم این شما هستید که مسائل جهانی را توجه ندارید که ما عِده و عُده نداریم نباید وارد این فضا بشویم و اگر وارد این فضا بشویم آنی که آسیب می بیند، آنی که گول می خورد، آنی که این وسط صدمه می بیند ما هستیم و نباید شما وارد این فضا بشوید که این جلسه هم با همین وضعیت پایان پیدا می کند و می بینید که همراهی نمی شود.

مجری:

این همان حوزه است که می گوید این حوزه متحجر است با امام همراه نمی شود چقدر تناقض در صحبت هایش است!

استاد ابوالقاسمی:

اما در مورد صحبت ها، چرا صحبت های مرحوم امام و آقای حکیم کاملش را نمی گویید؟ کاملش را هم بگو در سایت های مختلف است از سایت مشرق می آورم بحث تاریخی امام خمینی با آیت الله حکیم، می آید مطرح می کند که مرحوم امام به نجف و دیدار آقای حکیم رفتند در آن جا صحبت شد شنیدم کسالت دارید خوب است به ایران برای مداوا تشریف ببرید. در ضمن فضای ایران را از نزدیک لمس کنید مشاهده کنید بر این ملت مسلمان چه می گذرد؟ در زمان مرحوم بروجردی عدم اقدام ایشان علیه دولت جابر حمل بر صحت می کردم می گفتم مطالب را به ایشان نمی رسانند. نسبت به جنابعالی هم این طور معتقد هستم شما خبر دارید چه کار کردند؟ چه اتفاقاتی رخ داده است؟  هشتصد دختر و هشتصد پسر به عنوان دعا در محلی به جان هم انداختند چه کردند که از گفتنش خِجل هستم. یعنی هشتصد دختر و پسر فحشای علنی به اسم مراسم دینی! آقای حکیم: من از تمام قضایا کاملاً واقف هستم واقف هستم، اگر واقف هستید پس چرا سکوت می کنید؟ ایشان گفتند من تواناییش را ندارم چرا؟ چون کسی کمک نمی کند.

آیت الله حکیم: اقدام حاد کنید مردم از ما تبعیت نمی کنند آن ها برای دین،‌ سینه چاک نمی کنند. امام: چطور مردم دروغ می گویند این مردم جان دادند، زجر دیدند، حبس کشیدند،‌ تبعید شدند و اموال شان به غارت رفت. چطور مردم بقال، عطار سر محل که سینه جلوی گلوله دارند دروغ می گویند؟ آیت الله حکیم: تبعیت نمی کنند مرید اغراض مادی هستند. مرحوم امام: عرض کردم که مردم در پانزده خرداد جوانمردی و صداقت خود را نشان دادند.

بعد مرحوم آقای حکیم می گویند چه کسی حاضر است واقعاً از من تبعیت کند؟ من نمی توانم کسی را داشته باشم اگر اقدامی کردید تبعیت نمایند مرحوم امام می گویند شما اقدام کنید (قیام نمایید) من اولین کسی خواهم بود که از شما تبعیت خواهم کرد.

پس نگرانی اصلی حوزه آن دوران این بود که ما زورمان به شاه نمی رسد!

مجری:

چیز ساده ای نیست که یک کلنگ بگیریم و خراب کنیم.

استاد ابو القاسمی:

بله یک کلنگ بر دار و خراب کن، شما الان کلنگ بر دار خراب کن ببین زورت می رسد؟ آقای اکبر نژاد شما که دارید این قدر خراب می کنید فکر ساختش بودید؟ مگر شما نمی گویید فکر ساختش باشید؟ به ناموست دارند تجاوز می کنند شوهر برایش پیدا کردید؟ نه، پس بگذار تجاوز به او کنند لیاقت شما همین است.

سوال بعدی مگر شما نمی گویید حوزه های علمیه می گفتند ما توانایی انقلاب نداریم این ها را خود شما نقل کردید گفتید ما عِده و عُده نداریم اگر حوزه عِده و عُده ندارد آقای حکیم می گوید من عِده و عُده ندارم آن ها درست فهمیدند یا مرحوم امام درست فهمید؟ الان شاه کجا است؟ شاه ساقط شد یا نشد؟ پس باید ببینیم درک سیاسی مرحوم امام از آن دوران درست تر بود یا درک سیاسی بقیه حوزه، تازه همان حوزه که شما می گویید متحجر هستند درک سیاسی واقعاً ندارند از این طرف می خواهید بگویید حوزه های علمیه با امام همکاری نکردند. از این طرف نه متحجرهایی بودند. آخرش چه کسی درست فهمید؟ تحلیل سیاسی چه کسی درست بود؟ مردم پای کار مرحوم امام آمدند یا نیامدند؟ مردم پای کار اسلام آمدند یا نیامدند؟ اگر بگویید آمدند پس تحلیل مرحوم امام از سیاست درست بوده است، اگر بگویید نیامدند پس شما در ایران الان زندگی نمی کنید یک جهان موازی است که هنوز شاه سر حکومت است و مرحوم امام هم شکست خورده است.

پس دقت بفرمایید ایشان اساساً نسبت به مطالبی که مطرح می کند سعی در تخریب دارد به هیچ وجه سعی در آباد کردن ندارد. به هیچ وجه سعی در بیان واقعیت ها را ندارد.

نکته دیگر در مورد افرادی اسم می برد که این ها با انقلاب مخالفت داشتند لیستی که نام می برد آقای بروجردی، علامه طباطبایی، آقای گلپایگانی، آقای خویی، آقای حکیم، آقای شریعتمداری، آقای مرعشی نجفی، آقای بهجت، آقای طالقانی، آقای شهید بهشتی جالب است آقای طالقانی و شهید بهشتی خودشان اصل و اساس انقلاب بودند.

اما اجمالاً چند مطلب از این ها مطرح می کند مطلب اول: یک عده کسانی که اعتقاد داشتند ما توانایی بیرون کردن شاه را نداریم و اصل کاری ها در حوزه همین ها بودند که مشخص شد نظر مرحوم امام درست بود و نظر آن ها اشتباه بود که عرض کردیم. گروه دوم: کسانی که می گفتند ما چون هنوز نیروی کافی تربیت نکردیم انقلاب نکنیم بهتر است.

سوال: الان وضعیت طوری است (مثالش را زدم) که تجاوزی دارد صورت می گیرد چه کار کنیم؟ همین طور صبر کنیم حضرت علی (علیه السلام) گفتند وضعیت عثمان به جایی رسید که من دیدم نمی شود او را تحمل کرد به نظرم رسید که اگر از عثمان دفاع کنم عاصی می شوم، درست است مفسده سقوط حکومت خیلی سنگین بود اما عثمان این قدر داشت خرابکاری می کرد گفتم اگر از این دفاع کنم بماند خرابکاریش خیلی بیشتر است ضرری بودن این فرد خیلی بیشتر است. این جا چه کار باید کرد؟ همین طور رها کنیم باشد؟ چرا نمی آیید به مردم بگویید چه کارهایی در زمان شاه انجام شده است؟ این ها را بگو بعد ببینیم آیا واقعاً کار مرحوم امام درست بود یا غلط بود؟ پس دسته دوم کسانی که می گویند فرصت برای آموزش نیرو نداشتیم، نداشتیم چه کار کنیم؟ حضرت علی در زمان ابوبکر، عمر و عثمان فرصت تربیت نیرو داشت؟ مدرسه داشت؟ چند تا شاگرد تربیت کرد؟

غیر از سلمان، ابوذر، مقداد و عمار که در زمان خود پیغمبر پای کار حضرت بودند دو سه نفر معدود اطرافیان که آن ها هم اغلب بعد از خلافت حضرت حقیقت را فهمیدند شما چند نفر دارید؟ مدرسه حضرت کجا بود؟ آقا چون مدرسه درست نکرد آقای اکبر نژاد می گوید حق ندارید حکومت به دست بگیرید. حضرت علی، اول برو مدرسه ات را تشکیل بده ولایتت الان نباید مطرح بشود ولایت را مردم نمی فهمند. حکومت هم می خواهی بگیری اول مدرسه تشکیل بده، شاگرد تربیت کن بفهمند چه می خواهی بگویی بعداً با آن شاگردها حق دارید بیایید قیام کنید. چون خراب کردن ساده است ساختن خیلی سخت است. علی جان درست است لباس روحانیت شما تنم است همین را هم گفتم باید در بیاوریم با همین لباس آمدم؛ اما من به شما بگویم فعلاً مصلحت نیست حکومت را بگیرید چون شما تربیت نکردید.

 پس گروه اولی که ایشان مطرح می کند گفتند زورمان به شاه نمی رسد زورمان رسید. گروه دوم: امام تربیت نکرد چه کار کنیم همین طوری بایستیم؟ دو وضعیت تزاحم پیش آمده است ما در این جا مضطر هستیم مجبور هستیم چه کار کنیم؟ صبر کنیم اتفاقات رخ بدهد؟ نه ضرر این بیشتر است ضرر وضع موجود بیشتر است باید قیام کنیم.

گروه سوم: مخالفان اصل قیام که تقریباً هیچ کدام از این هایی که مطرح کردند با اصل قیام مخالفت نداشتند.

 سوال: آقای اکبر نژاد شما مخالف اصل قیام هستید اجماع این افرادی که مطرح کردید مخالف شما بوده است چرا این را نمی گویید؟ همه این ها می گویند ما قیام را قبول داریم شما این را قبول ندارید مخالف هستید شما می گویید حرکت تند را اصلاً قبول ندارم نباید باشد پیغمبر حرکت تند اصلاً نداشتند. (قبلاً مطرح کردیم) برای این که روشن تر بشود به عنوان نمونه برخی از طرفداری های بزرگان را از انقلاب و مرحوم امام مطرح می کنم ببینیم آیا واقعاً این ها مخالف یا موافق بودند؟

مجری:

استاد! ابتدا یک میان برنامه ببینیم و بعد از میان برنامه در خدمت شما باشیم

(میان برنامه)

مجری:

صلی الله علیک یا مولاي یاصاحب العصر والزمان، کمتر کسی را می توانیم پیدا کنیم که شور و اشتیاق این مردم غیور را در شب نیمه شعبان ندیده باشد آن هم با آن سرمای فراوانی که بود به مسجد جمکران نرفته باشد و تجدید پیمان با حضرت نکرده باشد. الحمد لله رسانه ها این صحنه های زیبا را پوشش دادند.

با ادامه برنامه راه روشن از شبکه جهانی حضرت ولی عصر (عج الله تعالی فرجه الشریف) در خدمت شما بینندگان عزیز هستیم استاد عزیز داشتید در خصوص برخی از نظرات علمای که آقای اکبر نژاد نام برده ارائه بفرمایید تا استفاده کنیم.

استاد ابوالقاسمی:

برخی از این نظرات را قبلاً هم مطرح کردم برخیش را امروز مطرح می کنم یک مقدار هم جدیدتر باشد و شاید برای بزرگواران هم جذاب باشد به عنوان نمونه مرحوم علامه طباطبایی که آقای اکبر نژاد هم خیلی رویش تأکید می کند. یک جمله ای از ایشان مطرح می کند که این انقلاب یک شهید داشت آن هم اسلام بود. کتابی به نام ماجرای علامه و انقلاب تقابل یا حمایت، بررسی صریح ماجرای علامه با انقلاب تقابل یا حمایت کتاب بسیار خوبی است. اولش همین جمله را مطرح می کند که این انقلاب یک شهید داشت و آن هم اسلام بود که ... این جمله را شنیدیم یکی از آقایایون حوزوی این را مطرح کرد شوکه شدیم علامه با آن دیدگاهی که داریم! شروع کرد بیشتر، بیشتر، بیشتر تا مطالب بسیاری عجیبی از مرحوم علامه در مورد انقلاب و قیام مشخص شد.

از جمله گفتگو با آیت الله کاظم ضرابی خود ایشان می فرمایند یک دفعه که با ایشان (با علامه) در مورد این مسائل بحث می کردم ایشان به داخل منزل رفت کتابی آوردند نام کتاب این بود نظریة السیاسة والحکم فی الإسلام هنوز آن کتاب را دارم. کتاب را نشان داده فرمودند پاسخ من این است قضیه مال قبل از انقلاب است. بعد یک عده در تهران این کتاب را دیده بودند گفتند پس چرا جلو نمی افتید تا ما هم دنبال شما حرکت کنیم؟ گفتم من نوشتم شما دنبالش بروید. این خاطره ای است که خودم از علامه شنیدم دارم مستقیم نقل می کنم عین عبارت خودشان است. البته ایشان اسم آن ها را هم بردند ولی من نمی برم.

 لطفاً بعد از ثبت در تاریخ گله بفرمایید آقای بازرگان وقتی این کتاب را دیده بود چنین حرفی به علامه زده بود کتابی است با عنوان بحثی در مورد مرجعیت و روحانیت در این کتاب مقالاتی از علامه شهید مطهری هم آمده است. علامه طباطبایی مقاله ولایت و زعامت در اسلام را پس از رحلت آیت الله بروجردی و قبل از این که امام در نجف بحث ولایت فقیه را مطرح کند نوشتند، در آن جا به موضوع تشکیل حکومت اسلامی در عصر غیبت تصریح شده است. من هم که خودم سیر تا پیازش را از علامه پرسیدم به نظر بنده انقلاب سه رکن دارد امام خمینی، علامه طباطبایی، آیت الله بهجت. آقایان می گویید علامه مخالف انقلاب بود این حرف ها چه است می زنید؟

مجری:

خیلی تفاوت است

استاد ابوالقاسمی:

بله،‌ تفاوت خیلی زیاد است راجع به آیت الله بهجت دفتر نشر آثار ایشان است خاطره ای برای شما تعریف کنم یکی از دوستان ما هنوز منزل شان نزدیک حرم است با هم خیلی رفیق بودیم بعضی روزها می آمد می گفت از دفتر مقام معظم رهبری محافظ ها می آمدند چون ساختمان بلندی بود مشرف به کوچه های منزل آیت الله بهجت بود. نیمه شب، سحر، بعد از ظهر در می زدند اجازه می گرفتند برای چه؟ آقا می خواهند دیدن آقای بهجت بیایند ما محافظ هستیم اگر اجازه بدهید به منزل شما بیاییم منطقه را چک کنیم و مراقب باشیم. حتماً باید بیایند روی آنتن این ها را به شما بگویند؟ این رفیق خود من است چند سال با او بودیم برایم تعریف می کرد.

اولاً یک مستندی است مستند بهجت انقلاب، نقش مرحوم آیت الله بهجت در انقلاب اسلامی پسر آقای بهجت هم صحبت کرده است. این آقا می گوید حتماً پسرش دارد دروغ می گوید که آقای بهجت با انقلاب خوب بود این را چه کار کنیم؟ بعد در سایت آیت الله بهجت یک تَگی دارد مستند بهجت انقلاب نقش مرحوم آیت الله بهجت در انقلاب اسلامی. دوم: یک تَگی دارد تگ انقلاب اسلامی در سایت آیت الله بهجت آورده و الان هم است. ما بگوییم نه این ها الکی و دروغ است وقتی در سایتش است حرف سایت را رد کنیم و حرف اکبر نژاد که ولایت امیر المؤمنین را رد می کند قبول کنیم؟ این ها یک سری چیزهای خیلی خیلی غیر قابل قبول است.

مجری:

استاد در مواردی من مثال های که می زنم دم دستی است که یک دفعه ای به ذهنم می آید عرض می کنم. ببینید در تشییع جنازه ایشان کدام یک از مسئولین یا از کسانی که در همین حکومت هستند نیامدند شرکت کنند خودش مشخص است چه ارتباطی با این دارد؟

استاد ابوالقاسمی:

بله، اما راجع به مرحوم آقای بروجردی این را قبلاً عرض کرده بودم خاطره آیت الله کریمی جهرمی کتاب نگرشی بر زندگانی آیت الله العظمی بروجردی، صفحه 28 در سال 1306 بعد از قیام حاج آقا نور الله اصفهانی، مرحوم آقا سید ابوالحسن اصفهانی، مرحوم آیت الله نائینی در جلسه ای تصمیم می گیرند علیه رضا خان قیام کنند و رهبری قیام را در ایران به آیت الله بروجردی محول می کنند. آیت الله بروجردی تفأل به قرآن می زند و ظاهراً آیه با مضمون قیام و شهادت می آید این سه بزرگوار یک بیانیه تنظیم و امضاء می کنند اما این جلسه سرّی توسط سرویس اطلاعات رضا خان لو رفته در مرز آیت الله بروجردی دستگیر شده و قیام در نطفه خفه می شود. چه کسی این را نقل کرده است؟ آیت الله گلپایگانی.

این خاطره را از زبان آیت الله بروجردی چنین نقل می کنند در نجف که بودم علمای بزرگ نجف با من گفتگو کردند بنا بر این شد که من به ایران بیایم از این جا به مبارزه با پهلوی بر خیزم و آن آقایان هم از عراق همکاری کنند تا بشود اقدامی کرد جلوی آن فضاها را گفت. من در این باره به قرآن تفألی زدم آیه ای آمد که از آن استفاده کردم که این راه، راه شهادت است و من به شهادت خواهم رسید. بالاخره حرکت کرده بر اساس همان مبنا رو به ایران آوردم اما متأسفانه جریان به اطلاع حکومت ایران رسید به مجرد ورودم در مرز مرا گرفتند و ماه ها تحت نظر بودم! بعد آقای گلپایگانی فرمودند ایشان تا اواخر عمرشان تأسف می خوردند که چرا از فیض بزرگ شهادت محروم گردیدند؟ این همه صحبت های آقای بهجت و آقای بروجردی است.

آقای خویی، راجع به آقای خویی دو جمله بخوانم آقای ربانی بیرجندی در کتاب شرف صحبت جانان به نقل از آقای رجبعلی رضازاده می گوید سال 1354 به همراه آقای عبادی امام جمعه مشهد آن دوران که ایشان خیلی معروف بود عازم نجف شدیم. آقای عبادی در راه نمازش را جمع می خواند نفهمیدم چرا؟ به نجف رسیدیم از آقای خویی سوال کردم اگر کسی قاچاق به کربلا بیاید باید نمازش را جمع بخواند؟ گفتند بله. ایشان ناراحت نشسته بود گفت یعنی چه؟ زمان ائمه برای کربلا رفتن دست و پا قطع می شد حالا قاچاقی بیایند چه اشکالی دارد؟ آقای خویی گفتند آن دوران چون می خواستند اسم امام حسین از بین برود باید این کارها انجام می شد اما الان می گویند پاسپورت بگیر به زیارت برو کسی کارت ندارد.

بعد آقای خویی یک جمله ای فرمودند اما حالا این چراغ روشن شده است و کسی نمی تواند اسم امام حسین را از بین ببرد حالا باید قواعد فقهی کاملاً رعایت شود. اما در ایران چون اساس اسلام در ایران در خطر است باید مردم علیه این نظام قیام و تظاهرات کنند «ولو بَلَغَ ما بلغ» و هر چه کشته شوند. این حرف آقای خویی زمان انقلاب در کتاب شرف صحبت جانان، صفحه 55

کتاب بعدی این را آقای سید عبد الهادی شاهرودی مطرح می کنند در کتاب تداوم اندیشه خاطرات و مبارزات آیت الله سید عبد الهادی حسینی شاهرودی، صفحه 176 و 172 می گوید در جلسه ای کوچکی بود جمعی از فضلای معتمد پیش آقای خویی بودیم یکی از حاضرین گفت چند وقتی است در ایران یک چیز جدیدی رسم شده است گفتند چه؟ رسم کردند بعد از نماز بگویند (خدایا خدایا تا انقلاب مهدی خمینی را نگه دار از عمر ما بکاه و به عمر او بیافزا) آقای خویی می گویند چه اشکالی دارد؟ می گویند این بدعت است بعد از نماز تعقیبات باید خوانده شود. آقای خویی می گویند دعا است بدعت نیست. یک نفر می گوید یعنی شما این کار را صحیح می دانید؟ آقای خویی می گویند صحیح که هیچ واجب می دانم. دعا برای انقلاب ایران را واجب می دانم. بله یک عده ای نگران بودند و اساس نگرانی هم این بود که ما توانایی ساقط کردن شاه را نداریم دیدند شد دفاع نکنند؟ این که شما این طور مطرح می کنی و می گویی حوزه ها مخالف بودند طبق مبنای حوزه ها این طور نبود.

مجری:

علت مخالفت شان را گفتند

استاد ابوالقاسمی:

اغلب گفتند یا ما تربیت نکردیم یا گفتند ما توانایی مقابله با شاه نداریم. آقای اکبر نژاد این ها می گفتند شما می گویید شاه را نمی شود ساقط کرد شاه ساقط شد. پس آن ها را کنار بگذار آن ها موافق انقلاب بودند، اتفاقاً آن ها مخالف نظر شما بودند.

دوم: تربیت نکردیم حضرت علی تربیت کرده بود که حکومت را گرفت؟

مجری:

همان های که از اول تربیت شده بودند.

استاد ابوالقاسمی:

بله، اما برویم سراغ مطالب دیگری که مطرح کرده است تا این جا گفتیم که ایشان در مورد دیدگاه حوزه در مورد انقلاب چه گفته است؟ دو سه تا صحبت دارد یک موردش در کلیپ (یازده) بعدی است می گوید اکثریت قاطع فقهای شیعه، ولایت فقیه را قبول نداشتند و در قسمت (دوازده) (این برای ما مهم است) کلیپ بعدی می گوید حوزه های علمیه هیچ گاه دنبال حرکت بر اندازانه نبودند.

پس دو تا ادعا یک: می گوید اکثریت قاطع علما ولایت فقیه را قبول نداشتند. دو: حوزه ها هیچ وقت دنبال حرکت های بر اندازانه نبودند. کلیپ را ببینیم

کلیپ شبهه ای ششم- اقای محمد تقی اکبر نژاد:

حالا بگذریم که بحث نظریه ولایت فقیه نظریه ای است که اکثریت قاطع فقهای شیعه با آن مسئله داشتند و در ادله آن حرف های دارند. من اصلاً بحث ادله ولایت فقیه را کار ندارم!

مجری:

در همین ده ثانیه این ادعا را شنیدیم

استاد ابوالقاسمی:

خیلی ساده است برای این که مشخص شود (تا سیه روی شود هر که در او غش باشد) در اینترنت پر است از مقاله های که دیدگاه های فقها را با رفرنس در مورد ولایت فقیه آوردند. در سایت ویکی فقه، دانشنامه حوزوی ولایت فقیه از دیدگاه فقها، دیدگاه فقها را آورده است. دیدگاه فقیهان عصر غیبت درباره حکومت ها از شیخ مفید شروع کرده سید مرتضی و شیخ طوسی، و می آید دیدگاه ها در مورد انفال چه است، در مورد‌ زکات چه است، در مورد خمس و اجرای حدود چه است؟ تمام را آورده است.

بعد از آن دیدگاه ابی صلاح حلبی، سلار، ابن حمزه و ابن دریس را می ‌آورد تقریباً همه این ها قبول داشتند. بر عکس این که شما دارید ادعا می کنید از فتاوای امور حِسبیه، امور حِسبیه یعنی چه؟ امور مربوط به اداره جامعه که نباید زمین بماند آقایانی که گردآوری کردند فتاوای امور حِسبیه را که مربوط به حکومت است اگر ما فرض کنیم دویست تا عالم شیعه صاحب فتوای درجه یک از زمان غیبت تا حالا داریم بیش از صد و پنجاه تایشان اعتقاد به این که فقیه باید این امور را بر عهده بگیرد؛ پس چه ادعا می کنید؟ یک بار می گویید فقها نمی توانستند، ترس داشتند چنین و چنان بوده، بله زمان شناس بودند چون آن دوران نمی توانستند. مرحوم امام زمان شناس بود گفت من می توانم و توانست منافاتی با همدیگر ندارد.

 اما راجع به دومی، اولی می گفت اساساً فقها مخالف بودند این دروغ ها را شما این طور باور نکنید.

مجری:

به قول شما هر کسی در فضای مجازی جستجو کند خیلی راحت پیدا می کند.

استاد ابوالقاسمی:

بله، کلیپ اول قسمت دوازدهم حوزه های علمیه هیچگاه دنبال حرکت های بر اندازنه نبودند این را ببینیم

کلیپ شبهه ای هفتم- اقای محمد تقی اکبر نژاد:

در طول تاریخ نگاه کنید کلاً حوزه های علمیه چه در حوزه نجف و چه در حوزه قم به سمت حرکت های انقلابی پیش نرفتند یعنی در طول تاریخ نگاه کنید هر ایل و تباری را شما توجه می کنید می بینید این ها انقلاب کردند چقدر از ایلات و عشایر بودند که در این مملکت انقلاب کردند حتی صفویه از یک خانقاه صوفیه شروع می کنند و انقلاب می کنند. ولی جالب است حوزه های علمیه به عنوان یک نهاد ریشه دار هیچ وقت عَلَم انقلاب به دست شان نگرفتند. یعنی حتی فرض کنید محقق کرکی از لبنان می آید به صفویه کمک می کند یا علما در مقامی که آن ها کمک می خواستند کمک می کنند ولی هیچ وقت شاهد این نیستید که یک جریان سیاسی که منجر به حکومت بشود و داعیه حکومت پیدا کند توسط نهاد حوزه رهبری شده باشد و علما به عنوان یک نهاد جلو آمدند و این کار را انجام دادند.

مجری:

این هم یک ادعای دیگر است شما برای ما مثال های می زنید

استاد ابوالقاسمی:

بله، کلیپ بعدی را هم ببینیم که جمع بندی همین حرف هایش است

کلیپ شبهه ای هشتم- اقای محمد تقی اکبر نژاد:

من می خواستم یک اشتباهی را تصحیح کنم یک تلقی غلطی را اصلاح کنم آن هم این که فکری بشود حوزه علمیه باعث انقلاب اسلامی است و فاعل این است که اقدام کرده است، نه حوزه علمیه به عنوان یک نهاد و مجموعه مخالف هرگونه حرکت خشن انقلابی بوده. معتقد به اصلاحات بوده، معتقد بوده ما در قالب امر به معروف و نهی از منکر باید تذکر بدهیم. ما باید نظارتی عمل کنیم نباید وارد حوزه اعمال ولایت بشویم.

استاد ابوالقاسمی:

حوزه های علمیه در طول سال ها مخالف هرگونه حرکت خشن انقلابی بودند، ما فقط باید تذکر بدهیم بیشتر از این کاری نباید کنیم! سوال: در زمانی که مغول ها به بغداد حمله کردند علمای شیعه چه کار کردند؟ از این واضح تر و روشن تر در سیره علمای شیعه نداریم. هنوز نرسیده، هنوز جرأت حمله به بغداد ندارد علمای شیعه رفتند گفتند بیا چرا؟ آقا این نامه نوشته و دستور داده یک نفر شیعه را زنده نگذارید. حاکم بغداد دستور داد که منطقه کرخ و تمام مناطق شیعه نشین با خاک یکسان بشود و یک نفر شیعه زنده نگذارند.

می گوید نه آقا خراب کردن ساده است یک کلنگی بزنی خراب می شود مغول بیاید می دانید چه می شود؟ حرکت مغول ها اصلاً خشن و انقلابی نبوده خیلی مهربانانه و دوستانه بوده. البته آنی که در تواریخ اهل سنت به دروغ ادعا می کنند دویست هزار تا یک میلیون کشته بود این ها دروغ است. در بغداد فقط حکومتی ها را کشتند ابن ابی الحدید از علمای سنی بود زنده بود مرحوم اربلی صاحب کتاب کشف الغمة می گوید من با علمای سنی به مقابر قریش رفتیم همان دوران است مقابر قریش یعنی قبر حاکم عباسی. برای سی - چهل سال بعد از آن دوران است چطور نابود شدند؟ علمای سنی قدرت داشتند ولی سوال این است آقایان علمای شیعه، آقای اکبر نژاد نهصد سال بعد از شما می آید می گوید حوزه های علمیه مخالف هرگونه حرکت خشن انقلابی هستند. شما باید گوش به حرف من بدهید من دارم یک تاریخی می سازم یک کاری نکنید آبروی من برود. آقا پوست کله امپراطوری عباسی ساقط شد بزرگ ترین امپراطوری آن دوران را ساقط کردند شما می گویید مخالف هرگونه حرکت خشن بودند؟ راجع به انبیاء که گفتیم دروغ گفتی، راجع به فقهای شیعه تاریخچه حوزه و شیعه اقلاً دروغ نگو!

مجری:

تاریخ را می خواهد طوری بازنویسی کند که خودش می خواهد.

استاد ابوالقاسمی:

صفویه جز با فتاوای علمای شیعه قدرت گرفتند؟ هر جا می رفت یک فقیه شیعه همراهش بود شاه عباس هر کجا می رفت همراه یک فقیه می رفت. چه دارید مطرح می کنید؟ می گوید فقط یک جنبه نظارتی، مخالف هرگونه حرکت خشن انقلابی بودند، نه آقا جان این نبوده تواناییش را نداشتند اگر تواناییش را داشتند انجام می دادند.

حالا یک جا توانایی سقوط حاکمیت ظالمی که از آمریکا و انگلستان دارد مستقیماً دستور می گیرد رسماً اسرائیلی است پیدا شده است، وزرای اصلیش بهایی هستند یک همچنین جایی را ما می توانیم ساقط کنیم؟ نه صبر کنید دویست، سیصد سال مدرسه بزنید تازه اگر این شاه ها بگذارند شما در مدرسه تان کادر تربیت کنید. ایشان فکر کرد مثلاً ما بیاییم کادر انقلابی تربیت کنیم بعد این ها بروند در نظام یک دوره پست پیدا کنند.

مثلا نظام برای شان دوره بگذارد راه شان که نمی دهد اما شما دوره اداره مؤسسات و ارگان ها را هم ببینید بعداً خیلی آرام یک انقلابی کنید، ما خودمان کنار بیرویم، شما آیت الله العظمی حکومت داری را یاد گرفتید. تصورات ایشان یک تصورات پرت از وادی است مگر می شود همچنین کاری کرد؟

مجری:

اصلاً با آن سیستم حکومتی همچنین چیزی امکان ندارد.

استاد ابوالقاسمی:

هر کجای دنیا همین الان شاهنشاهی هم نباشد بگویید من در آمریکا می خواهم یک حکومت دینی درست کنم، بروم اول یک تعدادی بفرستم با نحوه اداره ادارات آمریکا کامل آشنا بشوند یک دوره تجربی هم آن جا یاد بگیرند، بعد ما بیاییم بگوییم مردم می خواهیم انقلاب کنیم. این ها تصورات یا خیلی کودکانه که به نظر من نه واقعاً این طور نیست چون می فهمد دارد چه می گوید. فقط و فقط دنبال تخریب بود کلنگ را به دست گرفته بود فکر می کرد راحت می شود همه چیز را خراب کرد. این راجع به جواب این کلیپ و این ادعای ایشان.

 آخرین کلیپ برای این که مشخص بشود ایشان چه مقدار دنبال تحریف واقعیت ها است اصلاً تعریفش از ولایت فقیه چه است؟ در کلیپ بعدی ببینیم چه تعریف و تصویری از ولایت فقیه ترسیم می کند که این قدر می خواهد بزند.

مجری:

این کلیپ را هم ببینیم و بر گردیم با صحبت های پایانی امشب در خدمت آقای استاد ابو القاسمی باشیم.

کلیپ شبهه ای نهم- اقای محمد تقی اکبر نژاد:

برای انسان مدرن و جهان مدرن اصلا درک ولایت مطلقه ممکن نیست نمی تواند با این ارتباط ایجاد کند. جهان مدرن این طوری است دقت کنید منهای بحث های ایدئولوژیک، منهای بحث های جهان بینی، منهای آن اهداف اصلاً‌ دنیای مدرن به قدری پیچیده شده است که این دنیا پر از تخصص ها است، یعنی در دنیای سیاست مثلا پانصد یا سیصد سال قبل نیست که معادلات سیاسی خیلی محدود بودند قوانین بسیار محدود بودند و ارتباطات بین کشورها بسیار محدود بودند. الان این طوری نیست در دنیای مدرن وسعت ارتباط کشورها بسیار زیاد شده است و یک کشور در آن واحد با دویست تا کشور دیگر دارد همکاری و کار می کند سفیر می فرستد و سفیر قبول می کند. در مجامع بین المللی و منطقه ای دارد فعالیت می کند. در بحث های داخلی صنایع مختلف شکل گرفتند که دولت باید برای همه این ها تصمیم بگیرد. در این روابط پیچیده شما نیازمند تخصص های بسیار زیاد هستید اصلاً در این فضا معنا ندارد بگویید ما یک نفر آن بالا قرار می دهیم حرفش فصل الخطاب است تمام شد او در مورد همه این مسائل نظر می دهد می گوید نه این طوری نیست که او بتواند در همه این ها نظر بدهد و ما هم بپذیریم نه اقتضای دنیای مردن این است که رئیس جمهور وقتی می خواهد حرف بزند با افراد زیادی صحبت کند آن افراد به او نظر بدهند و نهایتاً وقتی نظر می دهد نظرش درست است که در مقام اجرا، اجرایی می شود. ولی فصل الخطاب به این معنا نیست که دیگران دیگر حرف نزنند.

 همه متخصصین دیگری که مخالف نظر او بودند او را به نقد و صلابه می کشند. تا اگر در این رفت و آمدها اشتباه و بحثی وجود داشته باشد به مرور زمان معلوم بشود. اما وقتی نگاه ولایی می کند در آن نگاهی که مثلاً فرض کنید در ولایت فقیه وجود دارد می گوید اظهار نظر رهبری شد قضیه را تمام کنیم ما دنبال حجت شرعی بودیم. در حالی که این بحث ها، بحث های پیچیده ای است متخصصین که دیدگاه مخالفی دارند باورشان این است که شما اشتباه رفتید اگر فردا، ده یا بیست سال بعد کشور را فلج کردید چه؟ فضای مدرن ذاتش طوری است که اجازه نمی دهد یک نفر در همه مسائل اظهار نظر کند و به جهت پیچیدگی بحث های که وجود دارد درست نیست یک نفر، یک حرفی بزند فرض کنید در حوزه اقتصاد حرف بزند، در حوزه سیاست حرف بزند، در حوزه جامعه شناسی حرف بزند، در حوزه روان شناسی، در حوزه تربیت و در حوزه ارتباط با خدا اظهار نظر کند و اظهار نظر او بشود اظهار نظر رسمی و بقیه متخصصین خودش را باید با او تطبیق بدهند.

مجری:

این هم نمونه ای که ما قبلاً هم از صحبت های ایشان داشتیم در موضوعات متعدد نظر داده اند.

استاد ابوالقاسمی:

ولی فقیه در نظر ایشان کسی است که در همه چیز نظر می دهد متخصص هم نیست بقیه متخصصان حق اظهار نظر ندارند و اگر هم حرفی بزنند باید با آن ها برخورد بشود حرف آن ولی فقیه، فصل الخطاب است. این ولی فقیه از هیچ کس هم مشورت نمی گیرد، آیا ولی فقیه این است؟ اصلا فرض کنیم این طور باشد که این طور نیست فرض بگیریم ولی فقیه این طور باشد ولایت فقیهی که شما با آن مقابله می کنید و می گویید علمای شیعه در طول 1400 سال قبول نداشتند این را می گفتند؟ می گفتند یک نفری در همه مسائل بدون تخصص و بدون مشورت اظهار نظر کند حرفش هم فصل الخطاب است اصلاً کسی همچنین نظری تا حالا مطرح کرده است؟

مجری:

الان هم کسی مطرح نمی کند.

استاد ابوالقاسمی:

این چه حرف هایی است می زنی؟ یا یک ترسیم بسیار زشتی از ولایت فقیه نشان می دهد این مشخص است اصلاً نباید باشد. همه علما مخالف بودند بله اینی که تو می گویی همه مخالف هستند نه توهمش را داشتند نه ولایت فقیه این است. پس مشخص است مغالطه های ایشان، چه مغالطه هایی است؟ به آن مغالطه پهلوان پنبه می گویند، یک چیزی به عنوان غول درست می کند خودش هم به آن حمله می کند دیدید من شاخ ولایت فقیه را شکستم. چه کار کردی؟ تو یک تصور غلط از مفهوم ولایت فقیه آوردی نه ادله اش را درست آوردی نه معتقدین به آن را درست آوردی، نه در نقد تاریخی درست به آن پرداختی و نه در نقد شرعی درست به آن پرداختی!

اجمالاً عرض کنم در بحث اصلی صحبت های ایشان تمام شده است در قسمت بعدی کل باقیمانده را یک جا مطرح می کنم چون چیز خاصی نیست. اساسش تا همین جا بود. ادعا کرد من مبانی آوردم علمای شیعه هم مخالف بودند کدام علما؟ همان علمایی که خودت آن ها را متحجر می دانی؟ اگر نه این ها آدم های درستی بودند ما از خودشان برای انقلاب داریم دفاع کردند چرا این ها را دروغ گفتی؟

سر جمع من از این که الان دستگیر شد دفاع نمی کنم می گویم خیلی خیلی زودتر از این حرف ها آن موقعی که روشن و واضح بود این آدم برای زدن دین آمده است باید با او برخورد جدی می شد، ما گفتیم مناظره من حاضر به مناظره هم بودم با دو نفر از بزرگان آقای رئوفی و آقای رهدار مناظره کرد آن ها به من گفتند حاضر هستی گفتم من مشکلی ندارم. اما گفتم من یک شرط فقط دارم، گفت شرطت چه است؟ گفتم من اول نقدم را به همه قسمت هایش پخش می کنم بعداً مناظره می کنم.

مجری:

که هم ثابت بشود تمام صحبت هایت را من گوش کردم و همه را هم فهمیدم.

استاد ابوالقاسمی:

چون به هرکس بحث می کرد می گفت شما مبانی من را نمی دانید. این را هم به آقای رهدار و هم آقای رئوفی گفت شما مبانی من را نمی دانید من که مبانی تو را می دانستم قسمت نشد ولی اگر کسی واقعاً حرفی در دفاع از او دارد مدارک را آوردیم، من این همه هفته صحبت کردم یک جلسه آمد بگوید آقای ابوالقاسمی این را گفته است جواب چه می شود؟ نه خودش و نه دیگران اشاره نکردند.

سر آقای سروش کلیپش را پخش کردیم آقای سروش هم خیلی حساس است هر که نقد می کند حتماً جواب بدهد. اصلاً اسم من را نمی برد گفتند آقای سروش، ابوالقاسمی نقدت کرده و کلیپ پخش کرده است گفت ابوالقاسمی چه کسی است؟ گفت دو سال قبل با او برخورد داشتی، اصلاً مصلحت نیست.

آقای اکبر نژاد چند هفته دارد نقدت می کند نه فعلاً مصلحت نیست. هفته قبل با یک عالم اردو زبان مناظره داشتیم بنا بود ادامه پیدا کند امشب رفقا گفتند دیگر با ابوالقاسمی مناظره نمی کنم. من که با شما جنگ ندارم بحث علمی دارم می کنم کلیپ هایت را پخش می کنم فقط بحثم این است چیزهایی را پخش می کنم و طوری جواب می دهم برای همه روشن بشود چه داری می گویی؟

مجری:

دست شما درد نکند از زحماتی که می کشید، آرشیو شبکه هم در اختیار بینندگان هست کسانی که از نظر ایده و فکر با این آقا همفکر باشند می توانند آن جا هم مراجعه کنند و مطالب را ببینند، اگر پاسخ و حرفی دارند تلفن های شبکه و راه های ارتباطی موجود است ما در خدمت شان هستیم بیایند نظر و مطلب شان را بیان کنند.

جناب اقای ابو القاسمی از حضورتان تشکر می کنم ان شاء الله که بتوانیم در جلسات آینده هم در خدمت شما و بینندگان عزیز باشیم. وقت برنامه به پایان رسیده در آخر برنامه دعا برای فرج آقا ولی عصر (عج الله تعالی فرجه الشریف) داریم از شما خدا حافظی می کنیم، اَللّهُمَّ عَجِّلْ لِوَلِیِّکَ الْفَرَجَ، خدا حافظ!


  
  • رضایی

    13 اسفند 1402 - ساعت 02:52

    شکی در نفاق اکبرنژاد من ندارم

    0 0
  • رضایی

    13 اسفند 1402 - ساعت 01:54

    الحمدلله رب العالمین که این جاسوس استعمار دستگیر شد

    0 0

راه روشن -نقد دگر اندیشان شیعی>

پاسخ به شبهات ولایت اهل بیت ع لباس روحانیت حوزه علمیه سیاست امام خمینی ره قیام حکومت انقلاب اسلامی تصور غلط نقد اکبر نژاد