سایر قسمت ها
راه روشن -نقد دگر اندیشان شیعی

قسمت نود و دوم برنامه راه روشن با کارشناسی حجت الاسلام و المسلمین دکتر ابوالقاسمی


دیگر قسمت ها

 بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيمِ

 

عنوان برنامه: راه روشن (نقد دگر اندیشان شیعی)

تاريخ: 11/ 02/ 1403

عناوین بحث: درخواست مناظره، فکر انقلابی، تاریخ صدر اسلام، تحریف، نهضت آزادی، آزادای مدنی، اسلام سیاسی، شهدای ترور، قیام، انقلاب، مقابله با بدعت، تناقضات، نقد اکبر نژاد!

استاد: حجت الاسلام والمسلمین دکتر ابو القاسمی

مجری: آقای محمد تقی غضبانی

مجری:

بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيمِ وَبِهِ نَسْتَعين، اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّد وَ عَجِّلْ فَرَجَهُم، سلام عرض می کنم خدمت شما بینندگان شبکه جهانی حضرت ولی عصر با برنامه راه روشن خدمت شما و در محضر جناب آقای دکتر ابوالقاسمی هستیم، خدمت استاد عرض سلامی داشته باشیم استاد عزیز سلام خیلی خوش آمدید.

استاد ابوالقاسمی:

وعلیکم السلام ورحمة الله

أعوذ بِاللَّهِ مِنَ الشَّیطَانِ الرَّجِیمِ بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيمِ اَلْحَمدُ للهِ رَبِّ العالَمین اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى ‌مُحَمَّدٍ الْمُصْطَفَى وَ عَلِيٍّ الْمُرْتَضَى وَ فَاطِمَةَ الزَّهْرَاءِ وَ ‌الْحَسَنِ الرِّضَا وَ الْحُسَيْنِ الْمُصَفَّى، وَ جَمِيعِ الْأَوْصِيَاءِ ‌مَصَابِيحِ الدُّجَى وَصلّ عَلیٰ مَنْ بِيُمْنِهِ رُزِقَ الْوَرَي وَ بِوُجُودِهِ ثَبَتَتِ الْاَرْضُ وَ السَّمَاءُ مَوْلانا صَاحِبَ العَصْرِ وَالزمَان

سلام عرض می کنم خدمت شما و بینندگان عزیز و گرانقدر شبکه جهانی حضرت ولی عصر امیدوارم هر کجا هستند موفق و پیروز باشند.

مجری:

استاد! برنامه راه روشن شاید بیشتر از یک ماه است روی آنتن نرفته است. عزیزان بیننده همان طور که می دانید موضوع برنامه راه روشن در خصوص برخی از صحبت های شخصی به نام آقای اکبر نژاد است که یک سری نقدهای را به جمهوری اسلامی،‌ رهبر انقلاب و بحث ولایت فقیه داشتند. از یک سری مباحث تاریخی شروع کرده بودند با یک نظریه و نگاه خاصی این برنامه ها را نقد می کردند.

در خدمت استاد بودیم تا قبل از ماه مبارک رمضان که آخرین برنامه راه روشن بود تقدیم حضور شما شد، حدود دوازده قسمت از صحبت های آقای اکبر نژاد را کلیپ ساخته بودیم پخش کردیم امروز بقیه آن مباحث را جناب آقای دکتر ابوالقاسمی ان شاء الله تقدیم حضور شما خواهند کرد.

 استاد در خدمت شما هستیم توضیحاتی در مورد مباحث گذشته ارائه بدهید ان شاء الله کلیپ های جدید را ارائه کنیم.

استاد ابوالقاسمی:

بسم الله الرحمن الرحیم صحبت های آقای اکبر نژاد با توجه به آن جو التهابی که صحبت می کرد و حالت سوء استفاده از تصور ضد انقلابی که در برخی جاها می دید استفاده یا سوء استفاده از رسانه های غربی به شدت دنبال انتشارش بود. طبیعتاً به خاطر این که ذات حرف های ایشان پر از تناقض بود خودش اقبال زیادی پیدا نکرد.

بله تکه های از حرف هایش این طرف و آن طرف زیاد پخش می شد اما خودش به عنوان یک شخصیت نظریه پرداز مورد اقبال قرار نگرفت. اما به هر صورت برای این که حرف هایش جواب داده شود همان اول اعلام مناظره کردیم گفتیم آماده مناظره هستیم. ایشان با دو نفر مناظره کرد و در هر دو مناظره گفت شما نظرات من را نمی دانید لذا درست نقد نمی کنید.

وقتی من درخواست دادم ایشان قبول کرد گفتم مشکلی برای مناظره ندارم یک شرطی داریم شرطم این است من اول همه برنامه های اصلی شما را نقد می کنم تا بعد ادعا نکنید نظرات من را نمی دانید. تا قسمت دوازدهم برنامه های ایشان را نقد کردیم و امروز هم ان شاء الله اگر برسیم تا قسمت پانزدهم بحث اصلی دینی ایشان تمام می شود بیشتر بحث های متفرقه است.

لذا امشب اگر برسیم کلیپ های قسمت های سیزده، چهارده و پانزده را پخش کنیم ان شاء الله بحث ایشان را تمام می کنیم طبیعتاً از الان آماده مناظره هستیم. ادعا نکند من را دادگاهی کردند دو هفته قبل بعد از دادگاهش مناظره کرده بود ایشان به این مسائل خیلی توجه نکرده است.

 در قسمت سیزدهم ایشان در ابتدا کلاً تصور و فکر انقلابی را زدن. اراده راست یعنی رفتارهای تند دارد آرمان گرا است آرزوهای شان را مطرح می کنند لذا دچار توهم می شوند. رهبران شان تبلیغ به بت می شوند غلو هم در مورد ملت صورت می گیرد شما بهترین ملت هستید این رهبر بهترین رهبر است و بعد توهم صدور انقلاب پیدا می شود توهم امکان تغییرات فرهنگی این ها را مطرح می کند.

جالب اینجا است می خواهد این را با رفتارهای امیر مؤمنان علی ابن ابی طالب (علیه الصلاة والسلام) و رفتار رسول خدا (صلی الله علیه وآله وسلم) در فتح مکه مقایسه کند. خیلی به جنبه این که راجع به انقلاب چه می گفت خیلی برایم مهم نیست آنی که برای من مهم است این که در ترسیم چهره رسول خدا (صلی الله علیه وآله وسلم)، در ترسیم چهره امیر مؤمنان و رفتارهای شان تحریف انجام می دهد همانی که قبلاً هم گفتیم.

ایشان برای این که بخواهد انقلاب را بزند مجبور است اهل بیت را تحریف کند راهی جز این ندارد. البته نمی خواهم بگویم در انقلاب هیچ اشتباهی نبوده اما چیزهایی هم که به انقلاب نسبت می دهد بسیاری از آن ها اشتباه است یکی دو تا هم برای این که تناقضاتش مشخص بشود اگر برسیم کلیپ ها را پخش و مطرح می کنیم. اما اساس کاری که داریم در مورد صحبت های که به اهل بیت (علیهم السلام) نسبت می دهد.

یک نکته ای این جا بگویم اگر کسی واقعاً بخواهد عقبه فکری ایشان را ببیند کجا است، بعد از پانزده قسمت در قسمت پانزدهم نوع صحبتش از نهضت آزادی و جریان های روشنفکری غرب زده در کشور به خوبی نشان می دهد فکر ایشان کجا است!

مجری:

فکرش مشخص می شود.

استاد ابو القاسمی:

بسیار بسیار بسیار واضح است که تصور ایشان چیست. قسمت سیزدهم کلیپ اول و قسمت پانزدهم کلیپ هفتم را ببینیم آقا اکبر نژادی که همه را می زند حوزه عقب مانده، متحجر، چنین و چنان است. انقلاب این طور بوده، مراجع چنین هستند و ... اما راجع به این طیف چطور صحبت می کند برای شما مشخص می شود. خیلی وقت ها ماها از صحبت ها، از رفتارها یک بویی استشمام می کنیم فلانی بوی وهابی زدگی می دهد. فلانی بوی انجمنی می دهد و ... بویی که بعد از پانزده قسمت نقد صحبت های ایشان از ایشان به مشام می رسد بوی نهضت آزادی است.

 این که فلان بازیگر یک مرتبه ضد انقلاب می شود بروند تحقیق کنند مثلاً پدرش ضد انقلاب بود یا داییش چه بوده است. من نظرم این است اگر می خواهند تحقیقی انجام بدهند ببینند ارتباطات ایشان با نهضت آزادی و این ها چه بوده است، بالای نود درصد احتمال می دهم به نتایج خیلی خوبی برسند.

کلیپ شبهه اول از آقای اکبر نژاد

اعتقاد شخصی من این است که جریان های روشنفکری که قریب دویست سال قبل شکل گرفت و خیلی ها واقعاً غرب زده بودند یعنی قبله آمال شان غرب بوده من شخصاً در نیت این ها و در صدق نیت شان و در دلسوزی شان نسبت به مردم شان تردید ندارم. چرا قبل ها تردید داشتم به خاطر این که کمتر آشنا بودم وقتی که سعی کردم مدرنیته را بفهمم، وقتی که سعی کردم این افراد را بفهمم به این نتیجه رسیدم.

ببینید این طیف دقیقاً همین اختلافی که مثال زدم این آدم ها وقتی رفتند غرب را دیدند باورشان این شده که این ها وضع زندگی شان از ملت خود ما بهتر است. این ها عزیزتر هستند این ها آزادی های مدنی شان بیشتر است. این ها ملت شان محترم تر است. حکومت شان روی ضوابط دارد عمل می کند. این طور نیست یک نفر فعال ما یشاء باشد به نام رضا خان کذا وکذا که هر چه دلش خواست تصمیم بگیرد. یک حکومت دموکراتیکی در آن جا وجود دارد. دانشگاه هایشان مدرن است ابزارهای زندگی می سازند که باعث رفاه مردم می شود چه و چه طبعاً خیلی از این های که حالت وا دادگی پیدا می کنند حس شان این بود که باید به داد این ملت رسید. هنوز ملت ما دویست سال از غرب عقب است، از نگاه آن شخصی که از آن فضا آمده است.

او در مقام این که می خواهد به ملت خودش خدمت کند دارد آن افکار را این جا مطرح می کند اگر هم مثلاً فرض کنید به نقد روحانیت یا به نقد برخی از باورهای سنتی می پردازد نه به آن معنایی که خائن است به معنای این است که بالاخره او یک انسان است به باورهایی رسیده است از نقطه نظر باورهای خودش در این فضا ورود می کند. برای همین هم است بعضی از روشنفکران غرب دیده خودشان آدم های بسیار متدینی هستند ولی واقعاً به این باور رسیده است که دین نباید در حوزه سیاست ورود کند.

ولو این که شخصاً معتقد هستم این باور غلط است ولی او به این باور رسیده که دین نباید در حوزه سیاست دخالت کند. این هم به مصلحت دین و هم به مصلحت ملت است. این آدم را من نمی توانم متهم به خیانت کنم نمی توانم او را دلسوز ملت ندانم. با همه این اختلافاتی که بین طیف سنتنی است چطور می توانم یقین کنم که حتماً آن فکری که من دارم درست است و حتماً صد در صد فکر او غلط است. شاید بخش های از اندیشه من درست و بخش های از اندیشه من غلط باشد.

یا شما نگاه کنید رفتاری که با نهضت آزادی می شود. می دانید نهضت آزادی از زمان مصدق بود بزرگانی مثل آیت الله طالقانی هم با این ها بود آدم های متدینی بودند جالب است چهار تا اصل داشتند یکیش این بود می گفتند ما اسلام را سیاسی می دانیم مسلمان هستیم یک، اسلام را هم دین سیاسی می دانیم و مصدقی هستیم. چهار تا اصل این طوری داشتند خودشان اسلام را سیاسی هم می دانستند یعنی آدم های این طوری بودند. در قضیه سفارت به مشکل خوردند تاریخ هم نشان داد که نظر آن ها درست بوده به مشکل خوردن استعفاء دادند اتفاقاً‌ استعفاشان قبول شد کنار رفتند. نگاه کنید ما چه نیروهای ارزشمندی دادیم بعدش ببینید ما چند تا مشابه بازرگان و امثال این تیمی که داشتند تولید کردیم؟ من نمی خواهم همه شان را تأیید کنم دقت کنید بحثم روی جز جز نیست من جریان را دارم می بینم می دانم که بعضی ها خواهند گفت بعضی از این ها جاسوس از آب در آمدند همه این ها جواب دارد. فرض کنید دو تای شان هم جاسوس در آمده باشند که ثابت نشدند مثلاً هم بوده باشد.

استاد ابوالقاسمی:

از قسمت سیزده شروع می کند جریان روشنفکر غربگرا را کم کم می گوید، می گوید فرقم با این ها چیست؟ من اسلام را سیاسی می دانم. اسلام را سیاسی می دانم یعنی چه؟ دقیقاً مدل آقای بازرگان آن ها هم می گفتند ما سیاسی هستیم. فرقش فقط با روشنفکرها این است که من اسلام را سیاسی می دانم. اسلام را سیاسی می دانید یعنی چه؟ دقیقاً‌ همان فکری که این ها خیلی خوب بودند تصورات شان درست بود. اسلام سیاسی آن ها چیست؟ این که در اسلام، نمازت را بخوان کاری به حکومت نداشته باش. قرآنت را بخوان کاری به حکومت نداشته باش. اسم حکومت هم اسلام باشد هر کار دیگری کردند شد. این تصور ایشان از حکومتداری و رفتارها است.

مدل فکر، مدل صحبت ها بعد از پانزده قسمت ذره ذره جلو می رود آخرش می رسد به این که ایشان دارد همان تفکر نهضت آزادی را ترویج می دهد. می گوید درست نبوده جاسوس بودند مدرکش است چرا درست نبود؟ خودشان اعتراف به جاسوسی کردند. مدارک لانه جاسوسیش است این ها را از کجا در آوردید؟ وقتی مدارک لانه جاسوسی است که این ها جاسوس بودند چه چیزی را می خواهید منکر شوید؟ نه این ها درست نیست مشخص است دارید از کجا آب می خورید! بعد هم سریع رسانه های آن طرف که الان مشغول کار هستند شروع می کنند ترویج حرف های شما را کردن این خط و ربط از این جا روشن می شود.

نکته دوم: خلاصه ای دیگر با توجه به این که خیلی نمی خواهیم وارد جزئیات این سه قسمت شویم نمی توانیم زیاد معطل شویم. آمده ادعا می کند وقتی انقلابی است مردم تند روی می کنند و رهبرها هم همراه آن ها می شوند اما حضرت علی این کار را نکردند. حضرت علی رفتارهای که با مردم بخواهد تقابل کند با آن تندی ها همراه نشده است. این را مطرح کرد یک جایش می گوید اگر ما بعد از چنین انقلاب های رهبری را قبول کنیم موجب ضربه خوردن دین می شود چرا؟ چون نمی توانیم دین را درست اجرا کنیم دین ضربه می خورد. سوال حضرت علی (علیه السلام) حکومت را قبول کرد یا نکرد؟ در انقلاب حال آن که خود شما می گویید رفتار حضرت علی قبول حکومت بعد از انقلاب بود.

می شود بعد از انقلاب این حکومت را قبول کرد یا نه؟ بله قطعاً می شود حضرت این کار را کردند. می گوید روشنفکرها را کنار زدند، متخصص کم داشتیم. امام اصلاً با غرب آشنایی نداشت نمی داند امام کجا تبعید بود؟ مقدار فقط فکر کن. حوزه آشنایی با مدرنیته نداشت جز شهید بهشتی؛ شهید بهشتی خودش جزو اعوان و انصار مرحوم امام بود.

می گوید امام چون پیر بود نمی توانست همه جا باشد لذا نباید رهبری را قبول می کرد. سوال شما بعدش می گویید کسی که رهبر است نباید در همه چیز دخالت کند چون الان مدرنیته است و هر چیزی تخصصی شده است. حتی بودن همه جا، ناظر باید تخصصی نظارت کند. گزارش دهنده باید تخصصی گزارش بدهد. فرض کنیم امام جوان خودش همه جا برود و همه جا گزارش بگیرد؟ نه چند نفر این کار را انجام می دهند.

ایشان مشخص است تنها و تنها دنبال از هر چیزی یک بهانه ای درست کردن است. می گفت در خانه یکی رفت گفت بند رخت دارید گفت داریم ولی بند رخت مان رنگش سیاه است گفت رنگش سیاه باشد گفت برای ندادن بند رخت همین مقدار بهانه کافی است. می خواهم بهانه بگیرم امام خمینی پیر بود. پیر باشد نه پیر بوده نمی توانست این طرف و آن طرف برود مگر رهبر حتماً باید این طرف و آن طرف برود؟ خودش پنج دقیقه بعدش می گوید رهبر باید تخصصی باشد و این طرف و آن طرف باید مشورت بگیرد. این طرف و آن طرف متخصص می فرستد مشورت می گیرد چه کار کردند و چه اتفاقی افتاده است.

 اگر کسی این ها را ببیند متوجه می شود ایشان یک شخصی است مرعوب آن چیزی که از دموکراسی غربی دیده و طبیعتاً راغب به همان دموکراسی است. حکومت دینی را یک حکومت بسیار بسیار ضعیف می داند. اتفاقاتی که دو هفته قبل رخ داد یک تو دهانی بسیار بسیار محکم به امثال او بود. در دانشگاه های غرب بینید چه اتفاقی افتاد؟ چه دموکراسی در دانشگاه هایشان نشان دادند؟ با غزه دیدیم چه دموکراسی های نشان دادند؟ این راجع به قسمت سیزده و چهارده اجمالش را عرض کردم. برویم سراغ مطالبی که مطرح کردخ چند کلیپ است نمی خواهم کلیپ خیلی پخش کنیم. کلیپ بعدی را ببینیم.

اجمالاً بگویم چه می خواهد بگوید، می گوید وقتی انقلاب می شود خیلی باید آهسته بروی، آهسته بیایی باید مراقبت کنید با یک کلمه کشور به هم می ریزد. یک مرتبه یک چیزی می گویید هفده هزار را می ریزند می کشند. (شهدای ترور را می گوید) یعنی چه؟ یعنی کل شهدای ترور گردن مرحوم امام است دقیقاً همان حرفی که معاویه می گفت. شهادت عمار تقصیر حضرت علی است حضرت علی یک حرف تند زد عمار را جلو انداخت که کشته شد نباید می کرد.

کلیپ شبهه ای شماره دو از آقای اکبر نژاد:

یعنی در این وضعیت هستی یعنی شما باید خیلی حواست باشد من هنوز از نظر امنیتی شرایط مستقری ندارم. این یعنی چه؟ یعنی من بیش از وضعیت عادی حتی بیش از محمد رضا شاه باید حواسم به مسائل امنیتی و تصمیماتم باشد که اگر کشور یک دفعه به واسطه تصمیم غلط من یا یک جمله ای که من می گویم یک گروهی را تحریک کند و آن گروه اسلحه به دست بگیرد کار من ساخته است.

تلفات و اثرات این بسیار بیشتر از وقتی است که من یک شرایط مستقر دارم مثل الان،‌ الان جمهوری اسلامی اقتدار دارد و به ثبات رسیده است. با وجود همه دشمنی ها به این راحتی ها نمی توانند در آن بمب گذاری کنند به این راحتی ها نمی توانند یک شخصیت را ترور کنند. ولی در آن دوره می بینید یک بقال سر کوچه اگر به منافقین ملحق می شد راحت می توانست چهار تا شخصیت مهم را ترور کند. این نیست که آن گروه، گروه قَدری بود اصلاً این طوری نیست اصلاً‌ اعتقاد ندارم جریان مسعود رجوی جریان خیلی قویی بود. البته نسبت به زمان خودش می شود احیاناً این را گفت ولی فی حد نفسه خیلی نیروی قَدری نبوده بلکه نیروهای امنیتی ما بسیار ضعیف بودند. این طبیعی است نمی خواهم به انقلاب ایراد بگیرم انقلاب خاصیتش است به هم می ریزد.

ایراد به انقلاب نیست ایرادم به این است که شما اگر به این خودشناسی رسیده بودید در تصمیمات تان دقت بیشتری می کردید که فضا به سمت تشنج نرود چون اگر تشنج ایجاد می شد تو حواست بود که من امکان جمع کردن این را ندارم و باید هزینه های سنگینی بدهم. شما باید حواس تان باشد یعنی این آماده می کند کشور را برای این که اگر یک بی احتیاطی بکنید «حافظاً للسانه» اگر یک موضع گیری غلط بکنید ممکن است مشکلات جبران ناپذیری ایجاد کند.

یک دفعه مثلاً ببینید که حرکت های تروریستی ایجاد بشود. یک دفعه در این مملکت طبق بعضی آمارها هفده هزار نفر در همین کوچه خیابان ها ترور بشوند. کلی از مسئولین از دست برود، بنابراین می خواهم بگویم که شرایط انقلاب شرایط به شدت نا پایدار است و حساسیت های زیادی را می طلبد، دقت و احتیاط خیلی زیادی را می طلبد!

استاد ابوالقاسمی:

یک چیزی گفتیم به یک گروهی بر خورد هفده هزار تا کشته شدند. کلیپ بعدی ایشان که راجع برخورد حضرت علی با معاویه صحبت می کند نمی گوید آن برخورد بد بود ببینید آن جا چه می گوید؟ بعد با هم مقایسه می کنیم.

کلیپ شبهه ای سوم از آقای اکبر نژاد

ولی تحلیل علی، تحلیل بسیار خوبی است خدا می داند این را با اعتقاد دارم می گویم می گوید این جرثومه فساد که من هم می دانم به کم قانع نیست آن جا را به من نخواهد داد و بعد هم می دانم که به کل دنیای اسلام چشم طمع دوخته است و هیچ وقت هم آبش با من در یک جوب نخواهد رفت من همان اول تمامش کنم خلاص، مشکل بزرگ را باید همان اول حل کرد هنوز که من انرژی دارم هنوز بین مردم مقبولیت دارم. هنوز که مردم من را می پرستند. هنوز من سر مردم منت دارم که امارت شان را قبول کردم. الان بهترین وقت است که بزنم ناکارش کنم. بهترین سیاست همین سیاستی بود که علی در پیش گرفت!

استاد ابوالقاسمی:

الان وقتش است. الانی که مردم با من هستند باید از این داغی استفاده کنم. آقای اکبر نژاد واقعاً همین است؟ دوباره دقت کنید اگر حتی کلیپ قبلی را دوباره ببینیم و بعد با کلیپ بعدی مقایسه کنیم. در کلیپ های بعد می گوید رهبر نباید از این موج استفاده کند بگوید من می زنم چنین و چنان می کنم. آن جا می گوید حضرت علی از این موج استفاده کرد باید بزنم معاویه را ناکار کنم در قسمت های بعدی می گوید نه اصلاً حضرت علی همچنین کارهایی نکرد و همچنین رفتاری ندارد این اشتباه است رهبر از این مسئله دارد سو استفاده می کند.

مجری:

در کلیپی که الان پخش می شود تناقضات حرف ایشان را می توانیم خیلی راحت کشف کنیم.

تکرار کلیپ شبهه ای سوم از آقای اکبر نژاد:

ولی تحلیل علی، تحلیل بسیار خوبی است خدا می داند این را با اعتقاد دارم می گویم می گوید این جرثومه فساد که من هم می دانم به کم قانع نیست آن جا را به من نخواهد داد و بعد هم می دانم که به کل دنیای اسلام چشم طمع دوخته است و هیچ وقت هم آبش با من در یک جوب نخواهد رفت من همان اول تمامش کنم خلاص، مشکل بزرگ را باید همان اول حل کرد هنوز که من انرژی دارم هنوز بین مردم مقبولیت دارم. هنوز که مردم من را می پرستند. هنوز من سر مردم منت دارم که امارت شان را قبول کردم. الان بهترین وقت است که بزنم ناکارش کنم. بهترین سیاست همین سیاستی بود که علی در پیش گرفت!

کلیپ شبهه ای چهارم از آقای اکبر نژاد:

نگاه کنید من می خواهم برای یک شرایط هیجانی و انقلابی مثال بزنم شاید یکی از موارد خوب از سیره حضرت امیر به جریان قتل عثمان می شود اشاره کرد. شرایط کاملاً شرایط انقلابی است مردم از جاهای مختلف جمع شدند به مدینه آمدند هیجان زده هستند. شاکی هستند از ظلم عوامل عثمان به تنگ آمدند. این نیست که فکر کنید فقط مردم مدینه هستند از قبایل اطراف جمع شدند. شرایط کاملاً شرایط بحرانی، التهاب و انقلابی است. یعنی رسماً مردم علیه حاکم شورش کردند این که بریزند خود حاکم را بکشند این یکی از خاصه ترین تعریفات قیام است مردم علیه حاکم و خلیفه وقت قیام کردند. در این شرایط که شرایط التهاب است شما رفتار علی ابن ابی طالب را می بینید.

یک رفتار این بود که حضرت امیر از این فرصت به این شکل استفاده کند بگوید خلق الله الان بهترین وقت است آمدید احسنتم پشت سر من بیایید خودم رهبری تان را می کنم و کاملاً هم این استعداد وجود داشت. شاهدش هم این است که بعد از قتل او به حضرت امیر مراجعه می کنند این نشان می دهد که حضرت امیر شخصیت اول بود در آن شرایط مردم کاملاً آمادگی داشتند که پشت سر او قرار بگیرند. با این حال شما می بینید که حضرت امیر نه تنها تلاش نمی کند بر این موج سوار شود نه تنها تلاش نمی کند کسی بهره برداری سیاسی کند بلکه تمام توان خودش را به کار می گیرد که این التهاب را بخوابند و تبش را کم کند و جوری بشود که این از مدیریت خارج نشود. حضرت امیر قطعاً مشکل نداشتند با این که جلوی ظلم عثمان گرفته شود.

اما نگاهش این بود که چرا با هیجان؟ عرض کردم انقلاب یک حالت خلاف اصل است وقتی شورش و انقلاب می شود همه چیز از محور خودش خارج می شود و این شرایط خیلی خطرناکی است ممکن است تجزیه، ممکن است آدم کشی، ممکن است بهتان، ممکن است آبرو ریزی شود خیلی اتفاقات بد، خلاف شرع و خلاف انسانیت بیافتد. برای همین حضرت امیر تا جایی که ممکن است سعی می کند التهاب را کم کند که چه بشود، شما می خواهید با خلیفه در بیافتید، شما می خواهید خلیفه را خلع کنید. خلع خلیفه هم راهکار دارد باید محاکمه شود یک قاضی شایسته ای باشد این را محاکمه کند نهایتاً هر چه او رأی داد طبق همان عمل می کنیم نه این که سرش بریزیم و این طوری او را بکشیم.

حضرت امیر آن قدر در آن موقعیت تلاش می کند که این شرایط التهاب را خاموش کند می فرماید به قدری برای نجات عثمان تلاش کردم که بر تقوای خودم ترسیدم. یعنی به مرز تقوا رسیدم مثل این که حس کردم دارم در حمایت از عثمان زیاده روی می کنیم که یک آدم ظالمی است بالاخره به مردم ظلم کرده و حق شان خورده شده است. می گوید من آن قدر در این فضا از عثمان در برابر مردم حمایت کردم که بر تقوای خودم ترسیدم و بعد که مردم به حضرت امیر رو می آورند و حضرت امیر در آن شرایط ازدحام می فرماید کم مانده بود استخوان های قفسه سینه ام بشکند و مجبور شدم قبول کنم حالا این شرط انقلابی است یا خیر؟

انقلاب شد مردم ریختند خلیفه قبلی را کشتند و همان مردم به سمت حضرت علی هجوم آوردند مثل شرایط انقلاب ما که مردم فرض کنید دار و دسته محمد رضا شاه را به هم ریختند و بعد به آیت الله خمینی رجوع کردند. در آن شرایط هم مشابه این اتفاق می افتد در آن شرایط شما می بینید که مردم می ریزند خلیفه قبلی را می کشند و با این ولع، ازدحام و هیجانات انقلابی رو می آورند که تو باید خلیفه بشوی.

حضرت امیر در اوج به خلافت می رسد و یکی از چیزهایی که می بینید بارها این را به رخ می کشد هم به خود مردم و هم در برابر معاویه، در نامه هایش منعکس است بارها به همین قضیه اشاره می کند که من با یک وَلع عمومی و درخواست عمومی، جدی و مصمم به خلافت رسیدم یعنی من یک پایگاه قوی مردمی دارم. آیا حضرت امیر نمی توانست با وجود آن شعارهای والا و مقدسی که داشت می خواهم بیت المال را درست تقسیم کنم حتی آن های که از بیت المال خوردند حتی اگر در کابین زنان شان باشد از آن ها می گیرم.

 من سوال می کنم همان شرایط هیجانی مدینه که مردم پای کار آمدند و او را در این اوج و در این شور و هیجان به خلافت بر گزیده بودند بهترین زمان برای تصفیه حساب نبود؟ حرکت های حضرت امیر، انقلاب را متوقف نکند به حرکت مردم استوپ نزند سوار بر این حرکت شود به طلحه، زبیر و خیلی های دیگر بکوبد. آقای زبیر، آقای طلحه شما این ثروت را از کجا به دست آوردید؟ اصلاً شعار انقلاب من این است که این ها را از شماها بگیرم. ولی می بینیم که حضرت امیر سوار بر موج انقلاب نمی شود. سریع انقلاب و مردم را آرام می کند آن های که از بیرون مدینه آمده بودند به قبایل خودشان بر می گردند و آن های که در خود مدینه بودند سر کار و زندگی خودشان بر می گردند. این خیلی مهم است چرا؟ یادتان باشد توضیح دادم شرایط انقلاب، شرایط نا پایدار است هر اتفاقی ممکن است در این شرایط بیافتد. در این شرایط آدم ها مثل آدم عصبی می مانند آدم عصبی درست نمی تواند فکر کند.

چقدر گفتند وقتی عصبانی هستید تصمیم نگیرید. یک وقت شما یک نفر هستید در حالت خشمگینانه می خواهید تصمیم بگیرید یک وقت یک ملت عصبی است در این وضعیت چه تصمیماتی ممکن است گرفته شود؟ همان طور که نسبت به قتل عثمان، حضرت امیر حرکتش را نا معقول می دانست ممکن بود صد تا از آن ها تکرار شود. اگر حضرت امیر می خواست خیلی شرایط برایش محیا بود سوار بر این موج شود از خیلی ها انتقام بگیرد از خیلی ها تصفیه حساب کند اموال خیلی ها را مصادره کند. این مردم از خدای شان بود اصلاً برای همین دنبال عثمان آمده بودند ولی شما می بینید که حضرت امیر از این ظرفیت استفاده نمی کند آن را غلط می داند.

ما باید در وضعیت آرام، نخبگانی بنشینیم فکر کنیم تصمیمات میلی متری بگیریم نه فله ای! این وسط آبروهایی که ریخته می شود علی به این فکر می کند من باید جواب بدهم. در شرایط انقلاب مگر مطبوعات درست می نویسند؟ هیجانی می شود فلانی این کار را کرد فلانی این حرف را زد خیلی راحت آدم ها درباره همدیگر قضاوت می کنند عصبی هستند. می خواهند سریع به مسائل فیصله بدهند. این غلط است یک دفعه برای مملکت یک تصمیمی در شرایط هیجانی گرفته می شود مملکت را کلاً در قعر تاریخ پرت می کند. مثل اتفاقی که در قضیه سفارت آمریکا پیش آمد. یک خشم ملی ایجاد شد و باعث شد در آن فضا یک تصمیمات غلطی گرفته شود چهل و پنج سال از آن زمان می گذرد ولی ملت ما گرفتار آن تصمیم هستند.

در آن وضعیت انتظار تصمیمات معقول نیست یک حرکت انقلابی است در وضعیت انقلاب این اتفاق می افتد. در وضعیت خشم ملی این اتفاق می افتد. علی معتقد است نه باید انقلاب را کنترل کرد انقلاب بله یک بار شد خلیفه عوض شد تمام. از این جا به بعد باید با عنوان یک انسان مُصلح عمل کنیم. عاقلانه بیاندیشیم نخبگانی عمل کنیم میلی متری باید تصمیم بگیریم. اصلا اعتقاد علی ابن ابی طالب این است که در شرایط التهاب نمی شود کار کرد کار درست شرایط مساعد خودش را می خواهد این منطق اهل بیت است.

حالا شما بیایید در یک شرایط خیلی خاصه تر،‌ عصر مدرن است نیروهای خودی کم هستند (گفتیم) واقعیت ما، واقعیت چندان مطلوبی نیست. نیروهای ما مشرف به این شرایط نیستند تجربه این شرایط را ندارند. روحانیت ما یک روز هم در همچنین شرایطی نبوده. اصلاً محتویات ذهنی روحانیت ما در جلسات قبل توضیح دادیم تکرار نمی کنم مال چند قرن پیش است. نه مدرنیته را می شناسد نه با علوم جدید آشنا است نه در شرایط انقلاب زیست کرده است این ها را نمی داند. پس شرایط که پیچیده است ما هم نیروهای ماهر، کار ورزیده و امثال این ها نداریم.

دو تا عملکرد می شد این جا داشت فکر می کنم اگر امام صادق در شرایط آیت الله خمینی بود اصلاً انقلاب را به سمت تشکیل حکومت دینی پیش نمی برد. وقتی شما می بینید شرایط کشور این قدر پیچیده است وقتی می بینید شرایط مدرن است و این کشور شِبه مدرن شده است چاره ای از آن نیست یعنی مدرنیته بالاخره نفوذ خواهد کرد و نفوذ کرده است و ملت تو به این سمت دارند می روند. متدینین تو لزوماً خیلی هم متدین نیستند این آدم های که خیلی خود ساخته هستند آن قدر زیاد نیستند. روحانیت خود ساخته زیاد نیست روحانیت با سواد با من همراه هستند کم است. در این شرایط من فکر نمی کنم امام صادق اگر بودند اقدام به تشکیل جمهوری اسلامی می دادند. این یک مطلب تحلیلم این است قبلاً‌ توضیحش را دادم دیگر متعرض نمی شوم و ادامه نمی دهم.

اما بحثی که شما مُصر هستید جمهوری اسلامی تشکیل بدهید دوباره پلکانی عمل می کنیم. قدم بعدی چه؟ شما به چیزی که می خواستید رسیدید شما مگر نمی خواستید انقلاب کنید و جمهوری اسلامی تشکیل بدهید؟ تشکیل دادید دست کم به خاطر برآورد درست از خودتان و روحانیت تان و متدینین تان و جریان های مخالف و شرایط ملتهب جامعه و این که نیروهای نظامی شما در بدترین موقعیت شان قرار گرفتند و این که شما یکی مثل صدام را دارید که بارها شما را حتی قبل از انقلاب تهدید کرده می خواهد حمله کند بالاخره با شما مسئله دارد و این که آمریکا در این کشور نفوذ داشت و به واسطه انقلاب شما آسیب دیده یعنی همه شرایط را نگاه می کنید وضعیت خیلی بحرانی است. صد برابر از آن وضعیتی که حضرت امیر در آن قرار داشت وضعیت شما بحرانی تر است و شما صد برابر ضعیف تر از موقعیتی هستید که علی و یارانش بودند.

آن جا شرایط پیچیده ای نبود آن جا ادبیاتی نبود که این ها بلد نباشند این ها به آن فضا کاملاً اشراف داشتند. ولی شما مال این فضا نبودید تجربه و علمش را ندارید. حالا انقلاب شد بسم الله شما جمهوری اسلامیت را تشکیل دادی چرا دیگر تب انقلاب را خاموش نمی کنید؟ قدم بعدی این بود که ما تب انقلاب را خاموش کنیم پایین تر بیاوریمش التهاب ها را از بین ببریم. دقیقاً کاری که علی ابن ابی طالب کرد. علی به جای این که، این سیل خروشان را ببرد به امثال طلحه و زبیر بکوبد و از این، استفاده سیاسی کند اعتقادش این است که این آسیب می زند این را باید خاموش و آرامش بکنید. در این شرایط تصمیم درست نمی شود گرفت. ما باید این کار را می کردیم ما به طریق اولیٰ باید این کار را می کردیم. چون هر جور که حساب می کنید وضعیت ما از شرایط علی ابن ابی طالب وخیم تر است. در این وضعیت باید رویکردمان این می شد نه این که همسو با مردم بشویم دقیقاً شعارهای آن ها را به عنوان رهبران انقلاب تکرار کنیم این نکته، نکته خیلی مهمی است. ما تکرار کردیم ما بر آن موج سوار شدیم ما همراهی کردیم ما در برابر مردم نایستادیم ما حرص و جوش مردم را تقلیل ندادیم.

در این شرایط نا پایدار شکننده است ممکن است مشکلات امنیتی پیش بیاید اگر تندروی شود اگر جریان های که خودشان را سهامدار می دانستند به درست یا غلط اگر احساس کنند که با این جریان انقلابی که همه اش داد دین و علی ابن ابی طالب می زند دیگر چه جایی برای ما است؟ این جریان که جریان های روشنفکری را خائن می داند یا به آن ها اعتماد ندارد. آن ها اگر به بن بست برسند ممکن نیست یک دفعه دست به سلاح ببرند آن هم در شرایطی که می دانید مردم ریختند پادگان ها را گرفتند کلی سلاح دست مردم است. در این وضعیت یک تصمیم غلط چه می شود و شد. این چیزهایی که من می گویم تحلیل نیستند اگر تحلیل بودند مال آن دوره بودند ولی الان دیگر تحلیل نیستند اتفاق افتاد. این شرایط نا پایدار است باید آرام می شد که متأسفانه آن آرامش اتفاق نیافتد.

 قضیه حضرت امیر را من دیروز هم گفتم در آن شرایط انقلابی که ایجاد شد اصلاً انقلاب به معنای تامّش بود آن اتفاقی که پیش آمد مردم از قبایل مختلف جمع شدند علیه خلیفه موجود تحصن کردند. شوریدند حتی جنگیدند نهایتاً او را کشتند و به حضرت امیر رو آوردند و خلیفه جدید را نصب کردند. در این فضا هستیم الان در آن فضا حضرت امیر موقعیتش نبود که سوار بر این موج شود به جای این که هیجان انقلاب را کم کند همان هیجان را ببرد به سمت بنی امیه یعنی به این معنا به سمت عثمانی ها ببرد (منظورم این است). به این معنا که بیاید حالا از این ها انتقام بگیرد مگر این ها خون مردم را در شیشه نکرده بودند؟ مگر عمال عثمان نبودند که مردم را ناراضی کرده بودند؟

اموال این ها را مصادره کند این ها را در دادگاه بکشد حکم قتل شان را صادر کند. مگر جزء شعارهای حضرت امیر نبود که من اموال را بر می گردانم می آمد با همین انرژی که در انقلاب بود سمت زبیر، طلحه و دیگرانی می رفت که اموال مردم را به نا حق خورده بودند. ولی می بینیم حضرت امیر این کار را نمی کند فضا را آرام می کند. یک جایی رهبران قوی باید جلوی اراده مردم بایستند نه این که با آن هیجانات همراهی کنند دنباله روی می شود!

مجری:

چقدر تناقض در صحبت های ایشان وجود دارد؟

استاد ابوالقاسمی:

در قسمت قبل می گفت حضرت علی کار درستی کرد باید از همین موج استفاده کند معاویه را ناکار کند. قسمت های بعدی می گوید نه حضرت علی اصلاً از این موج استفاده نمی کند مگر حضرت امیر با بنی امیه نجنگید؟ دوباره می گویم بعد از این همه که شنیدیم می گوید حضرت امیر از این موج استفاده نکرد کلیپ قبلی را دوباره ببینیم.

تکرار کلیپ شبهه ای سوم از آقای اکبر نژاد:

ولی تحلیل علی، تحلیل بسیار خوبی است خدا می داند این را با اعتقاد دارم می گویم می گوید این جرثومه فساد که من هم می دانم به کم قانع نیست آن جا را به من نخواهد داد و بعد هم می دانم که به کل دنیای اسلام چشم طمع دوخته است و هیچ وقت هم آبش با من در یک جوب نخواهد رفت من همان اول تمامش کنم خلاص، مشکل بزرگ را باید همان اول حل کرد هنوز که من انرژی دارم هنوز بین مردم مقبولیت دارم. هنوز که مردم من را می پرستند. هنوز من سر مردم منت دارم که امارت شان را قبول کردم. الان بهترین وقت است که بزنم ناکارش کنم. بهترین سیاست همین سیاستی بود که علی در پیش گرفت!

مجری:

دو حرف کاملاً متضاد است.

استاد ابوالقاسمی:

بعد هم می گوید خدا شاهد است دارم تحلیل می کنم نه خدا شاهد است دروغ می گویی تعارف نداریم. خدا شاهد است دورغ می گویی می دانی اهل بیت چه کار کردند به اهل بیت دروغ می گویی. اعتقاد و سیره اهل بیت را به خاطر دنیای یک عده مثل نهضت آزادی ها دارید این طور تحریف می کنید. توقع دارید به به و چهچه برایت کنیم؟

راحت می گوید کار حضرت علی خیلی خوب بود باید با قدرت با معاویه برخورد می کرد. حضرت علی می توانست سوار موج شود با بنی امیه برخورد کند اما نکرده است پس این که معاویه را عزل کرد چه بود؟ می گوید حضرت آرام کرد باید نخبگانی برخورد کرد. نخبگان آن دوران ابن عباس، ابن عباس چه گفت؟ گفت معاویه را عزل نکنی کارت نباشد مگر نخبگان آن موقع نگفتند به معاویه کار نداشته باش؟ حضرت چه کار کرد؟ برخورد کرد یا نکرد؟ مهم ترین مانعی که می توانست کشور را به هم بریزد معاویه بود. می گوید حالا یک ذره با معاویه مدارا می کردی نخیر با معاویه نباید مدارا کرد!

مجری:

با این حرف هایش فهمیدیم با این حرف هایش جنگ جمل را هم العیاذ بالله امیر المؤمنین راه انداخته است.

استاد ابوالقاسمی:

بله، روایت مقابله نکردن حضرت علی با بدعت ها را می خواند در کلیپ بعدی در چند قسمت می گوید وقتی آماده نیستید چرا قیام می کنید، نیرو باید آماده کرده باشید چنین و چنان اصلاً نباید این کار را کرد. در کلیپ بعدی می گوید اصلاً معقول نیست بخواهید انقلاب کنید همه نیروها را از قبل آماده کرده باشید انقلاب همین است. نمی شود من در یک حکومتی هستم دارد من را می کوبد بعد من بیایم در آن حکومتی که تحت ضعف و ظلم هستم چطوری نیروهایم را بفرستم دوره اداره حکومتداری ببینند؟ اصلاً می شود؟ طبیعتاً نمی شود کلیپ بعدی را ببینیم

مجری:

قبل از این که کلیپ را ببینید یادآوری کنم حتماً به سایت شبکه مراجعه کنید برنامه راه روشن خصوصاً تاریخی که در بهمن ماه داشتیم را ببینید. آن جا این مباحث جناب آقای دکتر ابوالقاسمی خیلی دقیق و مفصل بحث کردند آن ها هم به بحث این جلسه خیلی کمک می کند.

کلیپ شبهه ای پنجم از آقای اکبر نژاد:

آیت الله خمینی با شاگردانش است و این ها هیچ تجربه ای ندارند نه کشور داری کردند نه سیاست ورزی کردند نه حاکم شرع بودند همه ناشی، یعنی رئیس قوه این طوری نبود که در ساختار قوه قضاییه رشد کرد و بعداً رئیس قوه شده. یعنی ما یک نفر را از قم بر می داریم رئیس قوه قضاییه می گذاریم شرایط این طوری است. باز هم می گویم این ایراد نیست همه انقلاب ها این طوری هستند اصلاً نمی خواهم بگویم این ایراد انقلاب است. می خواهم بگویم منی که مثلاً فرض کنید می خواهم این انقلاب را رهبری کنم باید حواسم باشد که من قوه قضاییه ای درست کردم که هنوز قدم های اولش است مثل بچه ای که می خواهد راه برود باید آدم خیلی حواسش به او باشد یک دفعه او را تحریک نکنی که بدو، وقتی بچه می خواهد راه برود دستش را می گیریم بچه می خواهد عجله کند آرامش می کنیم نه این که خودمان هم او را تحریک کنیم بدود با صورت زمین بخورد. حواسم است که هنوز این قوه قضاییه ساختار محکمی ندارد هنوز قضاتش به آن اسلام شناسی به آن مهارت های دینی که من مطلوبم بود و آرزویش را داشتم که شبیه قضاوت علی ابن ابی طالب باشد خیلی با آن فاصله دارد آسیب پذیر است.

یعنی در این شرایط انقلابی اگر من این فضا را خوب بشناسم طبیعتاً یک جور موضع می گیرم چون می فهمم که شن روان است. اصلاً زیر پای من هیچ صخره محکمی وجود ندارد هر قدمی که بر می دارم سُر می خورم در این فضا شما چطوری حرکت می کنید؟

استاد ابوالقاسمی:

چند قسمت تأکید داشت وقتی می خواهید انقلاب کنید مشکل انقلاب این است شما آماده نکردید نباید این کار را انجام بدهید. این طبیعی قبلاً هم مثالش را زدم گفتم بلا تشبیه بلا تشبیه اگر یک نفر غاصبی آمد با یکی از محارمش دارد عمل نا مشروع زنا انجام می دهد این محارمش هم شوهر نداشته باشد بگوید نه من اول بروم یک شوهر خوب، درس خوانده، تحصیل کرده خوش اخلاق برای این دخترم پیدا کنم بعد با اینی که مشغول فحشا است ردش می کنم این کار را می کنید؟

انقلاب همین است بزن برود تا بعد برایش یک شوهر پیدا کنیم. این جا هم می گوید بعضی وقت ها باید انقلاب کرد و وقتی می خواهید انقلاب کنید طبیعی است فرصت برای آماده سازی نیروها نداشته باشید. اگر می دانی طبیعی است چرا این همه قسمت گفتی؟ نه نمی شود این کار را کرد چرا این کار را کردید اشتباه است. همان موقع گفتم حضرت علی (علیه السلام) دورانی که خانه نشین نیرو تربیت کرده بود دانشگاه آموزش حکومتدار گذاشته بود؟ نه این نکات خیلی مهم است فردی این قدر رسمی تناقض بگوید بعد دو قورت و نیمش هم باقی باشد چرا شما با ما برخورد می کنید؟ مشخص است تو می دانی داری دروغ می گویی و این حرف ها را می زنی و خجالت هم نمی کشی. با لباس روحانیت، لباسی که خودت می گفتی نباید تن کرد آمدی این حرف ها را ترویج کردی مشخص است باید با تو برخورد شود. توقع دارد برخورد نشود خوب هم کردند با تو برخورد کردند.

اما مطلب بعدی که تناقضات دینیش است می گوید حضرت علی با بدعت ها برخورد نکردند چرا؟ چون مردم تحمل نمی توانستند کنند. مگر خود شما نمی گفتید حاکم یک جاهایی باید جلوی مردم بایستد. علامت حاکم قوی این است که بتواند جلوی مردم بایستد. حضرت علی بدعت ها را چه کار کرد؟ این حکومت دارد می رود فرض کنید مردم می خواهند فلان اتفاق بیافتد ما با این برویم در لانه جاسوسی که خودش گفت، گفت مردم می خواستند لانه جاسوسی خراب شود. مردم می خواهند امام چه کار کند؟ بگوید نکنید؟ خراب کردند چه کارش کنیم؟ مردم می خواستند عثمان را بکشند حضرت علی می تواند جلویش را بگیرد؟ معاویه بعد گفت قاتل ها را به من تحویل بده!

مجری:

حتی گفتید یک طرحی بود می خواستند امیر المؤمنین را از بین ببرند.

استاد ابوالقاسمی:

قاتلین را به من تحویل بده جنگ تمام می شود. گفتند برو ببین قاتل چه کسی است؟ پرسید قاتل چه کسی است؟ همه گفتند همه ما قاتل هستیم. پانزده هزار نفر می گویند ما قاتل هستیم آن وقت توقع دارید حضرت علی محکوم هم کند؟ مرحوم امام آن دوران به قول خود شما نخبگانی می گویی، لانه جاسوسی را گرفتند فرض کنیم کار اشتباهی بود مردم چه می گویند؟ ما همه فاتحان لانه جاسوسی هستیم امام چه کار کند؟ چطور شما می آیید در ماجرای بدعت ها می گویید نه امیر مؤمنان فهمید، مراعات و مدارا کرد آن جا می شود این جا نمی شود؟ کلیپ بعدی را ببینیم

کلیپ شبهه ای ششم از آقای اکبر نژاد:

یا بخواهم مثال دیگری از حضرت امیر بزنم الان شیعه در زمان حضرت امیر بعد از 25 سال تازه به حکومت رسیده است. یک سری از شیعیان، مخلصین و ارداتمندان به ایشان به حضرت فشار می آورند پیشنهاد می دهند می گویند حالا که قدرت دستت است چرا با این بدعت ها مبارزه نمی کنی؟ این همه بعد از پیغمبر، دین تغییر کرد این همه بدعت گذاشته شد. این همه سنت و سیره را عوض کردند چرا الان اقدام نمی کنی؟ آن جا حضرت امیر نمی گوید چه فرصت خوبی است بالاخره آمادگی است یک عده ای دور من را گرفتند برویم مسئله را حل کنیم. آن جا حضرت امیر دقیقاً جوابی که می دهند نگاه به اولویت ها می کنند می فرمایند الان جامعه آماده نیست اگر من روی این دست بگذارم لشکرم از هم می پاشد اختلاف درست می شود. انسجام ملی مهم تر از مسائل فرعی است.

مثل این که اوایل انقلاب امام گفتند خانم های که حجاب ندارند این ها را با حجاب کنید. قانون حجاب بگذاریم بگوییم از این جا به بعد حجاب الزامی است. مثل این می ماند ما در آن موقعیت التهاب بعد از انقلاب جلسه قبل توضیح دادیم که شرایط، شرایط بسیار شکننده و نا پایداری است مثل این که ما روی شن روان داریم قدم بر می داریم وضعیت خیلی نا پایدار است. در آن وضعیت رهبران جامعه چه می گفتند؟ می گفتند الان اولویت ما این نیست الان شرایط شکننده است الان باید وضعیت ارتش را مشخص کنیم از بعضی جاهای کشور زمزمه های تجزیه به گوش مان می رسد باید این مسائل را حل کنیم. الان اولویت اول ما این است عدالتی را که در زمان شاه نبود و مردم به خاطر همین فقر عدالت قیام کردند این را درست کنیم این را سر جایش بگذاریم این ها مسائل مهمی هستند نیاییم دوباره روی مسائل اجتماعی دست بگذاریم تازه شکاف ها را ریشه دار کنیم و خیلی از مردم را از خودمان دلزده کنیم شبیه به این می ماند.

یعنی حضرت امیر در زمان خودش این همه بیعت گذاشته شد حالا هم قدرت دارد ولی حضرت امیر این جا نگاه می کند به این که، این با انسجام ملی منافات دارد فعلاً بگذارید این غائله را بخوابانیم اگر توانستیم مشکلات اصلی مملکت را حل کنیم آن وقت نوبت به این می رسد. آن هم راه حل دارد مردم اگر توفیقات ما را در مسائل اصلی ببینند در مسائل فرعی با ما همراهی می کنند.

مجری:

این ضد انقلاب است یا ضد امیر المؤمنین است کلا همه را می زند ما که نفهمیدیم.

استاد ابوالقاسمی:

قبلاً راجع به این ماجرا صحبت کردیم، آقا امیر مؤمنان با شلاق در مسجد فرستاد جلوی تراویح را بگیرند. یعنی چه؟ آقای اکبر نژاد از این چه تحلیل می کنید؟ در همان دورانی که می گویید وضعیت خراب بود مردم آن طرفی داشتند می رفتند ولی حضرت با شلاق در مسجد می فرستد جلوی تراویح را بگیرند. بعد از این که با شلاق رفتند و نشد گفت حالا که نمی شود.

«لَتَفَرَّقَ عَنِّي جُنْدِي»

الكافي (ط - الإسلامية)؛ نویسنده: كلينى، محمد بن يعقوب بن اسحاق، محقق/ مصحح: غفارى على اكبر و آخوندى، محمد، ناشر: دار الكتب الاسلامیة، ج8، ص 59، خُطْبَةٌ لِأَمِيرِ الْمُؤْمِنِينَ (علیه السلام)، ح21‏

لشکرم از هم می پاشد نه این که یک عده مردم مخالف بشوند. یک عده از مردم هم طبیعی است ناراضی می شوند یکی از ابتدائی ترین درس های زندگی امیر المؤمنین کتاب جاذبه و دافعه امییر المؤمنین را بخوان! امیر المؤمنین دافعه هم داشت یک شاعر معروف در لشکر حضرت شراب خورد این یک دانه را زیر سبیلی رد کن نمی شود شلاق باید بخورد شلاقش هم زدند، یک سلبریتی بسیار معروف سمت معاویه رفت. از کشور حضرت رفت حرف های که خودش می خواهد می زند.

 نه ما یک کارهای در انقلاب کردیم یک عده را از ایران بیرون کردیم این ها رفتند. هنرمندهای ضد انقلاب، حضرت علی هم هنرمندهای ضد انقلاب درست کرد. «لَتَفَرَّقَ عَنِّي جُنْدِي» را شما می گویید مردم نباید ناراضی بشوند این قضیه ربطی به مردم ندارد. بر عکس مردم وقتی آثار اجرای درست دین را ببینند راضی می شوند. مگر مردم ما زمان رضا شاه از کشف حجاب ناراضی نبودند؟ جلوگیری از روضه ها مگر ناراضی نبودند؟ از این شاکی بودند این جا می گوید امیر مؤمنان با مردم همراه بود حالا می گوید مرحوم امام به جای این که جلوی مردم بایستد با مردم همراه شده بود. کلیپ بعدی را ببینیم

کلیپ شبهه ای هفتم از آقای اکبر نژاد:

متأسفانه در انقلاب ما، شاهد هستیم که رهبران ما به جای این که از آرمان گرایی و اراده گرایی کم کنند مدام بر آن می دمند مثل یک حالت های که در داخل هر روز نسبت به یک مسئله ای موضع تندی گرفته می شود. در سیاست های نسبت به یک مسئله مواضع تند گرفته می شود. صریحاً تلفظ می شود ما اصلاً دنبال توسعه انقلاب هستیم نه کاستن از حرارت غیر عادی انقلاب و سپردن کار به متخصصین!

استاد ابوالقاسمی:

اگر رهبر مجبور است با مردم همراهی کند چطور در ماجرای حضرت علی می گویید حضرت علی مجبور است با مردم همراهی کند؟ حالا مردم داغ هستند دنبال این هستند این آزادی که به دست آوردند به جای دیگر هم منتقل کنند. در کشورهای دیگر خود مردم تظاهرات کردند. وقتی ایران انقلاب شد در کشورهای دیگر مردم تظاهرات کردند این جا چه کار کنیم؟ با مردم همراه باشیم یا جلوی مردم را بگیریم؟

جلوی مردم را بگیریم می گویند چرا جلوی مردم ایستادید باید از این موج استفاده می کردید. از این موج استفاده کنیم می گویند چرا از این موج استفاده کردید؟ آخرش می شود ماجرایی که حضرت لقمان و پسرش بودند. یک گروهی هستند دهان شان باز هیچ کاری نمی توانی بکنی آیه قرآن

(كَمَثَلِ الْكَلْبِ إِنْ تَحْمِلْ عَلَيهِ يلْهَثْ أَوْ تَتْرُكْهُ يلْهَثْ)

مثل او همچون سگ (هار) است که اگر به او حمله کنی، دهانش را باز، و زبانش را برون می ‌آورد

سوره اعراف (7): آیه 176

گفتند پدر امروز با همدیگر با الاغ مان برویم حضرت لقمان و پسرش با الاغ رفتند اول از همه لقمان سوار الاغ، پسر پیاده رفتند مردم می گفتند چه پدر بی اخلاقی پسرش پیاده است. بر عکس کردند چه پسر بی ادبی پدرش پیاده دارد می رود. جفت شان سوار الاغ شدند چه آدم های نافهمی به الاغ رحم نمی کنند. جفت شان پیاده شدند این ها را نگاه کن الاغ دارند، دارند پیاده می روند.

آقای اکبر نژاد می خواهم گیر بدهم امام خمینی با مردم همراهی کند؟ نه نباید همراهی کند. نکند؟ چرا همراهی نکردید؟

مجری:

هر دو تا شاهد مسئله اش یک نقطه است

استاد ابوالقاسمی:

مطلب بعدی خیلی فرصت نداریم اجمالاً فقط می گویم می گوید خدا احکام را تدریجی فرستاد ما می خواهیم یک مرتبه و ضربتی همه را اجرا کنیم. در کلیپ بعدی می گوید مشکل انقلاب این بود که ما انقلابی عمل کردیم. بعد در کلیپ دیگر می گوید امام می گوید ما انقلابی عمل نکردیم خودش حرف مرحوم امام را نقل می کند.

کلیپ شبهه ای هشتم از آقای اکبر نژاد:

خدای متعال می خواست دینش را بیاورد احکامش را تدریجی نازل کرد آرام آرام پیش آمد. خدای متعال می داند که انسان را چطوری آفریده است؟ انسان، انسان است انسان یک سنگ نیست که بر داری چهار تا تراش بزنی آن طور که دل تان می خواهد و به آن سایزی که دل تان می خواهد درش بیاورید. انسان، انسان است موجود مختار و عاقل است این باید ذهنش اقناع شود این باید به یک درکی برسد با انتخاب های خودش قدم به قدم با تو همراهی کند. این است که او را انسان می کند. این انسان نیاز به ربوبیت، تربیت و حوصله دارد خدای متعال نمی توانست در یک شب همه احکامش را نازل کند؟ چرا در 23 سال نازل می کند؟ یعنی پیامبر هیچ وقت نمی گوید من می خواهم یک شبه همه مُرّ دین را پیاده کنم ولی ما وقتی سر کار آمدیم گفتیم ما می خواهیم شما را به کمالات انسانی برسیم. ما می خواهیم مُرّ دین در ادارات و وزارتخانه ها پیاده کنیم.

یک نگاهی را ایجاد می کنیم الان می توانم بفهمم کسانی که مثل خود من، من  خودم حجاب را جز فرائض دینی و قرآنی می دانم و بالاتر از واجبات می دانم. شما وقتی می گویید آن زمان نباید مسائل حجاب را الزام می کردیم آن اولویت ما نبود باید بعداً کارهای دیگر می کردیم. خیلی ها می گویند حکم دین است یعنی ما نگاه کنیم حکم دین اجرا نشود؟ دقیقاً این چیزی است که در ذهن ها می آید. الان که قدرت داریم الان که می توانیم این کار را کنیم پس نهی از منکر چه شد؟ یعنی ما باید دست روی دست بگذاریم و این گناه خدا روی زمین اتفاق بیافتد؟ این حواسش نیست که تو در مقام ربوبیت هستی تو می خواهی این انسان را تربیت کنی یا این انسان را فقط می خواهی تراش بدهی؟ اگر می خواهی تراشش بدهی رفتارهای دیکتاتوری می شود. اگر می خواهی تربیتش کنی این انسان زمان می خواهد.

چطور پیامبر اسلام یک شبه نمی خواست همه را مسلمان کند؟ چرا پیامبر اسلام همان اول شراب تحریم نکرد؟ بد حجابی که بدتر از مشروب خواری نیست پلکانی عمل می کند در مرحله چهارم این را تحریم می کند. حواسش است که این انسان، انسان است عادت ها و باورهای دارد. چرا حضرت امیر یک دفعه نیامد بگوید من می خواهم همه بدعت ها را بر چینم و سنت پیامبر اسلام را احیاء کنم؟ چون می داند این ها به این ها عادت کردند این ها باورهای دارند این ها نسبت به خلیفه دوم، تعصب دارند و این ها بدعت های اوست و به این راحتی از آن کوتاه نمی آیند ممکن است تشنج و تنش در جامعه درست کنند.

 یعنی آن ذهنیت غلط ما که در رهبران ما پیدا شد بعد به جامعه سرایت کرد یعنی ذهنیت این بود حالا که ما سر کار آمدیم پس دیگر باید مُرّ دین را پیاده کنیم دیگر باید همه احکام دین را مسجّل کنیم. دیگر نمی توانیم تحمل کنیم ما باشیم و حکمی از دین پیاده نشود. این ریزش کرد و در بدنه متدینین آمد و یک باور شد که چطوری ما باشیم حواسش نیست که حتی اولویت ها را می دیدیم این ها را گفتند برای تان می خوانم خودتان حسابش کنید عین کلمات شان در صحیفه نور است می توانید مراجعه کنید. ایشان می فرمایند و اما اشتباهی که ما کردیم این بود که به طور انقلابی عمل نکردیم و مهلت دادیم به این قشرهای فاسد و دولت انقلابی و ارتش انقلابی و سپاه انقلابی هیچ یک از این ها عمل انقلابی نکردند و انقلابی نبودند. اگر ما از اول که رژیم فاسد را شکستیم و این سد بسیار فاسد را خراب کردیم به طور انقلابی عمل کرده بودیم قلم تمام مطبوعات را شکسته بودیم و تمام مجلات فاسد و مطبوعات فاسد را تعطیل کرده بودیم و رؤسای آن ها را به محاکمه کشیده بودیم و حزب های فاسد را ممنوع اعلام کرده بودیم و رؤسای آن ها را به سزای خودشان رسانده بودیم و چوبه های دار را در میدان های بزرگ بر پا کرده بودیم و مفسدین و فاسدین را درو کرده بودیم این زحمت ها پیش نمی آمد. من از پیشگاه خدای متعال و از پیشگاه ملت عزیز عذر می خواهم خطای خودمان را عذر می خواهم ما مردم انقلابی نبودیم. دولت ما انقلابی نیست. ارتش ما انقلابی نیست. ژاندارمری ما انقلابی نیست. شهربانی ما انقلابی نیست. پاسداران هم انقلابی نیستند. من هم انقلابی نیستم. اگر ما انقلابی بودیم اجازه نمی دادیم این ها اظهار وجود کنند. تمام احزاب را ممنوع اعلام می کردیم. تمام جبهه ها را ممنوع اعلام می کردیم یک حزب و آن حزب الله و حزب مستضعفین!

استاد ابوالقاسمی:

از این طرف می گوید شما از انقلاب، انقلابی رفتار کردید بعد خودش از مرحوم می خواند ما انقلابی نکردیم اشتباه کردیم. کدامش را قبول کنیم؟ انقلابیِ انقلابی بودند یا انقلابی نبودند؟ خود امام می گوید ما انقلابی نبودیم خودت هم نقل می کنی بعد می گوید امام آرزویش این بود که تندروی کند این آرزویش در مردم تأثیر می گذاشت.

خودش می گوید نکردیم خود شما هم می گویید انجام نشده است همانی که گفتیم هر چه مرحوم امام بگوید می خواهد یک جوری ضدش را بگوید!

مجری:

دشمنیش را خیلی علنی کرده است من کاملاً دشمن هستم هر کاری انجام بدهی من می گویم غلط است.

استاد ابوالقاسمی:

کلیپ بعدی را ببینیم

کلیپ شبهه ای نهم آقای اکبر نژاد:

چطور حضرت امیر هم زمان بدعت ها را با آن آشوب های که در جامعه بود پیش نبرد؟ گفت اول باید این ها را حل کنم بعد به این بدعت ها می رسم. یعنی ما آمدیم گفتیم ما می خواهیم مُرّ دین را در اوج خودش اجرا کنیم ما می خواهیم شما را به کمال انسانی برسانیم. انتظارات را زیاد کردیم جوری گفتیم مثل این که مردم انتظار پیدا کردند از فردای که انقلاب شد دیگر عدالت بشود. دیگر فاصله طبقاتی از بین برود. فضا، فضای شتاب شد دیگر در این فضا نمی شد هیچ تصمیم عمیق عالمانه ای گرفت این یکی از خطاهای بود که متأسفانه در آن مقطع داشتیم.

استاد ابوالقاسمی:

این اشتباهی که ما داشتیم مگر حضرت علی نفرمود اموال را می گیرم بر می گردانم؟ گرفت بر گرداند؟ نه، طلحه و زبیر ول کرد یا نه؟ خودش هم می گوید حضرت علی شعارهای داد نتوانست عمل کند. کلیپ بعدی را ببینیم متوجه بشویم که چه شد؟

کلیپ شبهه ای دهم آقای اکبر نژاد:

درست است یک سری هنرمندانی زمان شاه داشتیم وضعیت و پوشش مناسبی نداشتند در فیلم های که باز بوده بازی کردند. البته نظام سعه صدر به خرج داد از خیلی از این ها با یک تعهدی اجازه داد که بر گردند این کار، کار خوبی بود. ولی نسبت به بعضی هاشان رفتارها مناسب نبود مخصوصاً آن های که بازتر در فیلم های خاصی بازی کرده بودند. چیزی که قابل هضم نیست این بود که اموال بعضی از این بازیگرها مصادره شد که با هیچ منطق دینی سازگار نیست. فرض کنید یک خانمی عریان بازی کرده این خانم یک خانه خوبی دارد شما به چه مجوز شرعی فکر می کنید حلال است خانه این را تصاحب کنید؟ چون در یک فیلم عریان بازی کرده است، این مجوز می شود شما بیایید خانه اش را مصادره کنید؟

نه آن ها، دیگران به عنوان این که این اموال مستضعفین بوده خوردند خیلی از مسئولین سابق اموال شان مصادره شد. دوباره می خواهم یک مطلبی را بیان کنم پیامبر اسلام چرا اموال ابو سفیان را مصادره نکرد؟ چرا اموال بزرگان مکه را مصادره نکرد؟ یا مثال های دقیق تری برای تان بزنم همه ما می دانیم بعد از ‌آن فتوحات اسلامی بعد از پیامبر اتفاق افتاد ثروت کلانی به دست صحابه رسید.

مثلاً در مورد زبیر نقل شده هزار تا برده داشت. در مورد طلحه ثروت های انبوه داشت در حالی که یک زمانی از گرسنگی داشتند می مردند این ثروت را از کجا آوردند؟ مگر ممکن است آدم از راه حلال این قدر ثروت به دست بیاورد؟ این ها کجا زندگی می کردند؟ در مدینه که علی ابن ابی طالب در همان مدینه به حکومت رسید آن هم با یک وضعیت انقلابی؛ مردم شورش کردند خلیفه کشتند و خلیفه دیگری گذاشتند.

علی ابن ابی طالب مگر نگفته بود من حقوق بیت المال، حقوق مردم و مستضعفین را بر می گردانم حتی اگر مهریه زن هایتان باشد. شعار انقلابیش هم این بود چرا از همین هیجانات انقلابی استفاده نکرد که نقداً همین های که نزدیکش بودند در خود مدینه بودند آن های که در شهرهای دیگر بودند بماند همین ها را با همین شور انقلابی بگیرد همان جا دادگاهی کند بگوید آقای زبیر به من بگو تا ریال آخر اموالت را از کجا آوردی؟

شخصاً اعتقاد من این است علی ابن ابی طالب اگر حکومتش ادامه پیدا می کرد و اگر خیلی از مشکلات را حل می کرد شاید در یک زمانی می رسید فرصت این که، این کار هم بکند. ولی اولویتش نبود سوالم این است چطور شد ما در انقلاب اسلامی زود به این نتیجه رسیدیم که همه مسئولین آن های که در حکومت شاه دخالت داشتند و ثروتی به دست آورده بودند اموال شان را باید مصادره کنیم؟

استاد ابوالقاسمی:

می گوید حضرت علی شعارش را داد که من پول ها را از همه می گیرم اما تا انقلاب تمام شد از طلحه و زبیر را نتوانست بگیرد. آقای اکبر نژاد خودت پنج دقیقه قبلش گفتی مشکل مرحوم امام شعارهای داد نتوانست عمل کند، چرا شعارهای بزرگ دادی؟ چرا شعار دادی که چنین و چنان می کنم؟ حضرت علی هم شعار داد نشد می خواهید چه کار کنید؟

بعد خودش می گوید البته اگر حضرت علی می ماند حکومت استمرار پیدا می کرد اموال طلحه و زبیر را پس می گرفت. بعد می گوید چرا اول انقلاب می خواستند اموال ها را بگیرند به چه مجوز شرعی؟ به همان مجوزی که حضرت علی می خواست از طلحه و زبیر بگیرد. چطور حضرت علی مجوز دارد از طلحه و زبیر بگیرد اما اول انقلاب مجوز نیست از شاهی ها بگیرند؟ آقای اکبر نژاد چرا مدام فقط تناقض و دشمنی؟ اگر حضرت علی حق دارد از طلحه و زبیر بگیرد که اتفاقات روایات متعددی داریم امیر مؤمنین (علیه السلام) مخالفین حکومت شان از طلحه و زبیر که قبلاً گرفتند هیچی، یک شخصی برای جنگ جمل پول داد گفتند من این را هر کجا پیدا کنم کل اموالش را می گیرم. اموالش را در جنگ خرج نکرده، باشد، اموالش را از راه تجارت به دست آورد باشد من از او می گیرم.

این ها در حکومت من کار می کنند اموال شان را می گیرم. حق حکومت است معاند است حق دارد بگیرد. چرا این ها را برای مردم نمی گویید؟ فقط دوست دارید یک طوری اشکالاتی که آن اشکالاتی که می گیرید به اهل بیت داری بر می گردانید. یعنی اگر یک کسی در همان قسمت این ها را کنار هم بگذارد از یک طرف می گوید نباید شعارهای بدهید که به آن عمل نمی شود بعد می گوید حضرت علی شعار داد اموال را می گیرم طلحه و زبیر را رها کرد.

از یک طرف می گوید حق ندارید اموال را بگیرید می گوید حضرت علی اموال را می گرفت. بعد می گوید کسی که در فیلم های صد در صد حرام شرکت کرد صد در صد مالش سحت بوده حکومت حق ندارد مال سحت را از او بگیرد. این مال صد در صد حرام است مال صد در صد حرام را بگذارد دستش بماند؟ این جز بدیهیات است. کلیپ بعدی را ببینیم

کلیپ شبهه ای یازدهم از آقای اکبر نژاد:

حتی در فاز سیاسیش نگاه کنید ابو سفیان یک بزرگی بود برای این که در آن شرایط بیشترین ضربه را به پیامبر و لشکر اسلام ابو سفیان زده بود. بزرگ تمام این جریان ها او بود پیامبر نه تنها در آن شرایط تحقیرش نمی کند به او احترام هم قائل می شود می گوید هر کسی به خانه ابو سفیان برود یا کنار خانه خدا برود او را می بخشم. یعنی برای خانه او احترام قائل می شود.

این برای شما معنا ندارد؟ در فقه ما می بینید چقدر برای انسان احترام قائل می شود می گوید اگر یک کسی که آدم پولداری بود ورشکست شد می گوید شما او را نباید با خاک یکسان کنید بالاخره این یک زندگی در شأنی داشت نه لزوماً مثل سابق که پولدار بود ولی الان هم نباید با خاک یکسانش کنید. باید یک زندگی آبرومندانه ای داشته باشد کمرش نباید خم شود باید فرصت داشته باشد دوباره خودش را احیا کند دوباره حرکت کند و دوباره کار کند. وقتی هویت یک انسان را شکستی وقتی که تحقیرش کردی نابود می شود. برای شما عجیب نیست می خواهم یک لیستی را برای شما بخوانم پیامبر اسلام در مکه فاتح می شود خانه ابو سفیان را خانه امن می داند یعنی برای ابو سفیان احترام قائل می شود بعد از فتح ابو سفیان را حاکم نجران می کند یعنی حتی زندانیش هم نمی کند.

پسرش را یزید ابن ابی سفیان به تیماء می فرستد. خالد ابن سعید ابن عاص را به صنعاء می فرستد. أبان ابن سعید ابن عاص را به بحرین می فرستد. عمرو ابن سعید را به چند تا آبادی دیگر می فرستد. پیامبر اسلام یک بیانی دارند می فرمایند از جانب خدای متعال امر نشدم دل های مردم را بشکافم. منظور این است بخواهم نیت خوانی کنم ظاهراً منظورش این است. «ولا أَشُقَّ بُطُونَهُمْ»

«قال رسول اللَّهِ صلى الله عليه وسلم إني لم أُومَرْ أَنْ أَنْقُبَ قُلُوبِ الناس ولا أَشُقَّ بُطُونَهُمْ»

الجامع الصحيح المختصر؛ اسم المؤلف: محمد بن إسماعيل أبو عبدالله البخاري الجعفي الوفاة: 256، دار النشر: دار ابن كثير , اليمامة - بيروت - 1407 - 1987، الطبعة: الثالثة، تحقيق: د. مصطفى ديب البغا، ج4، ص1581، ح4094

شکم هایشان را پاره کنم یعنی من برای خشونت نیامدم. من آمدم که مایه آرامش و رحمت باشم. برای شما عجیب نیست بعد از آن قضیه هیچ وقت مکه محل سر و صدا نبود. مکه خوابید، آرام شد خیلی جالب است شاید خیلی ها فکر کنند این کار باعث می شد آن جا فردا توطئه کنند هیچ  اتفاقی نیفتاد. پیامبر هم احترام کرد هم به کار گرفت هم به این بهانه از مکه بیرون شان کرد.

استاد ابوالقاسمی:

چند نکته این جا بگویم یک: چرا پیغمبر با ابو سفیان کاری نکرد؟ چون ابو سفیان بعد از ماجرای پیمان شکنی مشرکین (بعد از صلح حدیبیه) فهمید که قرار داد به هم خورده آمد گفت پیغمبر من دیگر با تو جنگ ندارم دوباره قرار داد بنویسیم. اعلام آتش بس کرد و گفت من با شما الان جنگ ندارم وقتی با من جنگ ندارد من جنگ باز کنم؟ اصلا معقول است.

یک بار کسانی که تا لحظه آخر انقلاب ضد شما جنگیدند این ها را داری با ابو سفیانی قیاس می کنی که آخرین مرحله آمد گفت دیگر نمی خواهم با تو بجنگم. مسلمان نمی شوم قبولت هم ندارم اما یک قرار دادی بستیم چند وقت آرام بودیم یک عده رفتند قرار داد را شکستند من نمی خواهم بشکنم. گفت حالا قرار داد شکست من مجبور نیستم دوباره با تو قرار داد ببندم اما توی ابو سفیان دیگر الان نمی خواهی قرار داد بشکنی نمی خواهی بجنگی من بگویم بیا به زور با من بجنگ، معنی دارد؟ کسی که نمی خواهد با من بجنگد بگویم بیا زورکی با من بجنگ؟

دوم: گفت پیغمبر تحقیر نکردند «إذْهَبُوا فَأَنْتُمُ الطُّلَقَاءُ» تحقیر نیست!

«إذْهَبُوا فَأَنْتُمُ الطُّلَقَاءُ»

الكافي (ط - الإسلامية)؛ نویسنده: كلينى، محمد بن يعقوب بن اسحاق، محقق/ مصحح: غفارى على اكبر و آخوندى، محمد، ناشر: دار الكتب الاسلامیة، ج3، ص513

خود این تحقیر است اصلاً گفت من با شماها کاری ندارم بروید شما اسیر هستید نه «إذهبوا فأنتم الطلقاء» شما برده من هستید آزادتان می کنم خود این تحقیر است.

 نکته بعدی می گوید پیغمبر هیچ کاری نکرد. مگر در فتح مکه حضرت نفرمودند فلانی، فلانی «ولو متعلقاً بأستار کعبه» ولو به پرده کعبه آویزان باشند بکشیدشان چرا این ها را نمی گویید؟

آقا بعد از انقلاب یک عده کارهای کردند باید اعدام بشوند نمی شود قاعده اش پیغمبر می گوید کنار پرده کعبه هم بود. فرض کنید یک نفری در رژیم شاه بوده سی سال است کنار کشید می گوید من دیگر با این حکومت کار ندارم انقلاب خواستید بکنید بکنید من دیگر با شما کاری ندارم. نه تو بیا می خواهیم با تو درگیر بشویم بعدش هم می خواهیم تو را اعدام کنیم.

ابو سفیان در قضیه آخر کنار نشسته بود نمی گوید آدم خوبی شده است اما می گوید من وضعیت را آرام دیدم چند وقت است تجارتم دوباره رونق پیدا کرده به نفع من است چرا به همش بریزم گفت بیا دوباره قرار داد ببندیم گفتند نه با تو قرار داد نمی بندم اما چون نمی خواهی بجنگی در خانه ات بنشین در خانه ات را ببندی تو را نمی کشیم. این ها را چرا این طور به مردم القاء می کنید که بر عکس است. یعنی یک جوری می گویید انگار پیغمبر (صلی الله علیه وآله) فتح مکه کردند بعد گفتند همه بلا استثناء حتی کسانی که در همین فتح مکه با ما درگیر هستند کارشان نداریم این معنی ندارد.

مجری:

البته سیره پیامبر اگر به خوبی بررسی شود آن کسانی که این حرف ها را بشنوند باور نمی کنند.

استاد ابوالقاسمی:

نکاتی دیگر ماند فقط در یکی، دو دقیقه این ها را بیان کنم می گوید در انقلاب فرهنگی چرا دانشگاه ها را تعطیل کردید؟ زمان پیغمبر تنها پایگاه فرهنگی موجود مسجد بود، بلاد اسلامی چند مسجد داشت؟ چهار، پنج مسجد داشت مسجد قُبا، مسجد مدینه، مسجد پیغمبر و مسجد جمعه بود. یک مسجد به اسم مسجد ضِرار درست کردند. مگر پایگاه فرهنگی نبود؟ پیغمبر چه کارش کند؟ بگوید این پایگاه فرهنگی است انقلابی فرهنگی همین است پیغمبر فرمود مسجد ضِرار را خرابش کنید. دانشگاه های که رقاصه ها در آن استاد بودند این دانشگاه را چه کار کنیم؟ مثل مسجد ضِرار خرابش کنیم. چرا این را مثال نمی زنید؟ انقلاب فرهنگی یعنی همین، نه فرهنگ یعنی با آرامش، مدارا و تربیت فرهنگ یعنی مسجد ضِرار را خراب کن پایگاه فرهنگی شان را خراب کن، این هم انقلاب فرهنگی است.

بعد می گوید رفتار چکشی با چهار تار مو بیرون بیاید باید تفکرشان را تغییر بدهیم بله تفکر را باید تغییر بدهیم اما همین چهار تا مو بیرون بیاید بعد درصد طلاق بالا می رود. درصد طلاق بالا رفت آمار تجاوز بیشتر می شود. تجاوز بیشتر شود مشکلات مالی بیشتر می شود و هزار و یک مشکل دیگر به وجود می آید، یک چرخه ای است که در آن بیافتید روز به روز بیشتر می شود.

فکر این درست نشد اما من جلوی صد تا مفسده دیگر را بگیرم نه حالا چون فکرش درست نشد آن مفسده ها را رها کن همه اش رخ بدهد. کدام بی عقلی همچنین حرفی می زند؟ ما رها کنیم همه مفاسد رخ بدهد چون که این آقا یا این خانم فکرش را درست نکرد؟ جلوی آن ها را می گیریم هم زمان کار فرهنگی هم می کنیم.

آخرین مطلب می گوید چرا کاری کردید که دافعه داشته باشد هنرمندها رفتند. حضرت علی هم آن کار را کرد بعضی هنرمندها رفتند مثال زدم یک شاعری بود سلبریتی معروف به سمت معاویه رفت. نه نباید این کار و برخورد را می کرد. ضد حکومت کار نکرد شراب خورد یک شراب خورده باشد طرف چه کار کرد کاش شراب خوری بود شراب خوری به اندازه انگشت کوچک فسادهای که کرد است توبه هم نکرد. نه شما برخورد تند کردید می گذاشتید بماند رهایش می کردید. رهایش می کردیم مرکز فساد در کشور ما می شد. چطور این سلبریتی با این همه فساد است رهایش کردید این را هم رهایش کنیم مشخص است الگو برای بقیه می شود.

لذا اجمالا خیلی صریح گفتیم بنای ایشان بر این است که هر چیزی حق هم باشد نمی گویم هر کاری بعد از انقلاب کردند درست بوده، اما هر کاری حق هم باشد اهل بیت هم انجام داده باشند این، او را منکر می شود و بعد ردش می کند. قاعده اش این شده است تناقضات را هم دیدید کلیپ هایش را پخش کردیم الان هم آمادگی داریم واقعاً اگر ایشان توانایی دارد یا بیاید جواب علمی ما را بدهد یا در همین تناقضاتی که داشت حاضر هستیم با او مناظره کنیم. موضع گیری شما نسبت به رفتارهای امیر مؤمنان چه است؟ مبنای شما در مورد اصل حکومتداری چه است؟ مبنایت فقط زدن است؟ فقط زدن که مبنای علمی نشد یک مبنا درست کن از مبنایت بتوانی دفاع کنی آن موقع با شما مناظره خواهیم کرد.

مجری:

الان از خلل همین برنامه ها حاج آقای اکبر نژاد کاملاً واضح شد به تمام صحبت های شما جناب آقای دکتر مسلط است و یک یک آن ها را به نقد کشید،‌ بررسی کرد و ارائه کرد. نه می توانید ادعا کنید شما حرف های ما را نفهمیدید اگر جای است که فکر می کنید اشتباه است می توانستید یک جوری به ما برسانید بیاید جواب بدهید بگویید آقای ابوالقاسمی شما این جایش را به این دلیل اشتباه گفتید.

مشخص شد که استاد به کلام شما مسلط هستند شما هیچ گونه ادعایی ندارید می توانید راحت بیایید مناظره کنید.

 استاد شما مطالب خوبی را برای ما آوردید باز هم فکر کنم بعضی از کلیپ ها باقی ماند در جلسات بعد اگر توفیق شد در خدمت شما خواهیم بود، جناب اقای دکتر ابو القاسمی از حضورتان در این برنامه متشکریم. همچنین تشکر از شما عزیزان بیننده که تا پایان ما را همراهی فرمودید تا برنامه بعد خدا نگهدار!

 

 

 


  
  • دکتر وحید رضایی

    18 مهر 1403 - ساعت 12:15

    اکبرنژاد جاسوس الهام علی‌اف در حوزه علمیه هست و منافق هست.تظاهراتی بر علیه این فاسد دین فروش وطنفروش در قم برگزار شد که مومنان شعار میدادند شهر مقدس قم جای منافقان نیست

    0 0

راه روشن -نقد دگر اندیشان شیعی>

درخواست مناظره فکر انقلابی تاریخ صدر اسلام تحریف نهضت آزادی آزادای مدنی اسلام سیاسی شهدای ترور قیام انقلاب مقابله با بدعت تناقضات نقد اکبر نژاد