-
آینه تاریخ - پاسخ به سوالات و شبهات تاریخی 17 آذر 1402
57:43 دقیقه -
آینه تاریخ - پاسخ به سوالات و شبهات تاریخی 11 آذر 1402
1:00:36 دقیقه -
آینه تاریخ - پاسخ به سوالات و شبهات تاریخی 3 آذر 1402
55:36 دقیقه -
آینه تاریخ - پاسخ به سوالات و شبهات تاریخی 19 آبان 1402
57:40 دقیقه -
آینه تاریخ - پاسخ به سوالات و شبهات تاریخی 5 آبان 1402
57:59 دقیقه -
آینه تاریخ - پاسخ به سوالات و شبهات تاریخی 28 مهر 1402
58:13 دقیقه -
آینه تاریخ - پاسخ به سوالات و شبهات تاریخی 21 مهر 1402
55:53 دقیقه -
آینه تاریخ - پاسخ به سوالات و شبهات تاریخی 14 مهر 1402
56:06 دقیقه -
آینه تاریخ - پاسخ به سوالات و شبهات تاریخی 7 مهر 1402
56:38 دقیقه -
آینه تاریخ - پاسخ به سوالات و شبهات تاریخی 24 شهریور 1402
57:34 دقیقه -
آینه تاریخ - پاسخ به سوالات و شبهات تاریخی 17 شهریور 1402
55:58 دقیقه -
آینه تاریخ - پاسخ به سوالات و شبهات تاریخی 10 شهریور 1402
55:55 دقیقه -
آینه تاریخ - پاسخ به سوالات و شبهات تاریخی 3 شهریور 1402
55:58 دقیقه -
آینه تاریخ - پاسخ به سوالات و شبهات تاریخی 27 مرداد 1402
57:25 دقیقه -
آینه تاریخ - پاسخ به سوالات و شبهات تاریخی 20 مرداد 1402
57:19 دقیقه -
آینه تاریخ - پاسخ به شبهات تاریخی 12 خرداد 1402
56:04 دقیقه -
آینه تاریخ - پاسخ به شبهات تاریخی 5 خرداد 1402
1:00:18 دقیقه -
آینه تاریخ - پاسخ به شبهات تاریخی 29 اردیبهشت 1402
53:57 دقیقه -
آینه تاریخ - پاسخ به شبهات تاریخی 22 اردیبهشت 1402
56:12 دقیقه -
آینه تاریخ - پاسخ به شبهات تاریخی 15 اردیبهشت 1402
1:00:14 دقیقه -
آینه تاریخ - پاسخ به شبهات تاریخی 8 اردیبهشت 1402
55:51 دقیقه -
آینه تاریخ - پاسخ به شبهات تاریخی 19 اسفند 1401
56:23 دقیقه -
آینه تاریخ - پاسخ به شبهات تاریخی 12 اسفند 1401
53:34 دقیقه -
آینه تاریخ - پاسخ به شبهات تاریخی 5 اسفند 1401
51:14 دقیقه -
آینه تاریخ - پاسخ به شبهات تاریخی 28 بهمن 1401
52:06 دقیقه -
آینه تاریخ - پاسخ به شبهات تاریخی 21 بهمن 1401
55:08 دقیقه -
آینه تاریخ - پاسخ به شبهات تاریخی 14 بهمن 1401
49:49 دقیقه -
آینه تاریخ - پاسخ به شبهات تاریخی 30 دی 1401
55:31 دقیقه -
آینه تاریخ - پاسخ به شبهات تاریخی 23 دی 1401
55:05 دقیقه -
آینه تاریخ 16 دی 1401
1:00:22 دقیقه -
آینه تاریخ 9 دی 1401
57:54 دقیقه -
آینه تاریخ 25 آذر 1401
57:12 دقیقه -
آینه تاریخ 4 آذر 1401
1:03:24 دقیقه -
آینه تاریخ 27 آبان 1401
1:00:40 دقیقه -
آینه تاریخ 20 آبان 1401
59:37 دقیقه -
آینه تاریخ 13 آبان 1401
1:00:23 دقیقه -
آینه تاریخ 6 آبان 1401
1:00:44 دقیقه -
آینه تاریخ 22 مهر 1401
1:02:27 دقیقه -
آینه تاریخ 15 مهر 1401
56:48 دقیقه -
آینه تاریخ 8 مهر 1401
55:14 دقیقه -
آینه تاریخ 1 مهر 1401
56:57 دقیقه -
آینه تاریخ 18 شهریور 1401
56:09 دقیقه -
آینه تاریخ 11 شهریور 1401
56:01 دقیقه -
آینه تاریخ 28 مرداد 1401
56:30 دقیقه -
آینه تاریخ 21 مرداد 1401
59:42 دقیقه -
آینه تاریخ 31 تیر 1401
57:22 دقیقه -
آینه تاریخ 17 تیر 1401
57:13 دقیقه -
آینه تاریخ 3 تیر 1401
58:58 دقیقه -
آینه تاریخ 27 خرداد 1401
53:38 دقیقه -
آینه تاریخ 20 خرداد 1401
52:19 دقیقه -
آینه تاریخ 30 اردیبهشت 1401
56:10 دقیقه -
آینه تاریخ 23 اردیبهشت 1401
56:06 دقیقه -
آینه تاریخ 12 فروردین 1401
58:07 دقیقه -
آینه تاریخ 27 اسفند 1400
55:16 دقیقه -
آینه تاریخ 6 اسفند 1400
58:04 دقیقه -
آینه تاریخ 29 بهمن 1400
58:08 دقیقه
آینه تاریخ - پاسخ به سوالات و شبهات تاریخی
قسمت صد و سوم برنامه آینه تاریخ با کارشناسی حجت الاسلام و المسلمین دکتر جباری
دیگر قسمت ها
عنوان برنامه: آینه تاریخ
تاريخ: ۰۱/ ۱۰/ 140۲
استاد: حجت الاسلام والمسلمین جباری
مجری: آقای
قسمت:103
بسم الله الرحمن الرحیم و به نستعین اللهم صل علی محمد و علی آله الطیبین الطاهرین اللهم عجل لولیک الفرج اللهم عجل لولیک الفرج
مجری:
سلام عزیزان بیننده وقت شما بخیر خوش آمدید به برنامهی خودتان آیینهی تاریخ، برنامهای که جمعه شبها تقدیم حضور شما عزیزان می شود از شبکهی جهانی حضرت ولیعصر (عجل الله تعالی فرجه الشریف) امیدوارم که در هر کجا استید و بینندهی برنامهی خودتان استید مورد عنایت امام عصر (عجل الله تعالی فرجه الشریف) باشید و توفیقات شما روزافزون باشد این برنامه همانطور که مستحضر استید و قبلا هم که برنامهها را حتما دیدید، استاد عزیز ما یار و یاور ما در این برنامه جناب آقای دکتر جباری امروز هم این افتخار را داریم تا در خدمت استاد باشیم عرض سلام خدمت استاد داشته باشیم و برنامه را آغاز کنیم سلام علیکم و رحمة الله جناب آقای دکتر جباری خیلی خوش آمدید.
استاد: جباری
علیکمالسلام و رحمة الله بسم الله الرحمن الرحیم بنده هم حضور ارزشمند شما و بینندگان عزیز و گرامی عرض سلام و ادب و احترام دارم از خداوند متعال آرزو دارم که همواره تاییدات توفیقات نصرتش را شامل حال شما بفرماید و به ویژه همگی مشمول عنایات مولا و سرورمان و ولی نعمتمان امام عصر (سلام الله علیه) باشیم در همهی آنات لحظات و به خصوص در این برنامه آنچهکه می گوییم و میشنویم ان شاء الله مشمول رضایت حضرت (سلام الله علیه) باشد در خدمتتون هستیم .
مجری:
خدمت از ماست خیلی خوشحالیم که تشریف آوردید وقت گذاشتید ممنونیم از شما ان شاء الله که بینندگان هم استفاده کنند از این فرصتی که شما در اختیار ما قرار دادید ، عزیزان بیننده سه هزار پانزده پانزده پانزده پل ارتباطی ما و شما عزیزان بیننده است نظرات پیشنهادات و سوالاتتان را میتوانید در خصوص تمام برنامهها به این سامانه ارسال کنید و تلفنهای ما هم در اختیار شماست میتوانید تماس بگیرید و سوالات تاریخی تان را به خصوص در این موضوع به ما مطرح کنید و ان شاء الله استاد پاسخگوی سوالات شما خواهد بود استاد عرضم به حضور شما که ما امروز میخواهیم از یک بحثی مطرح کنیم خدمت شما.
در فضای مجازی بعضی اوقات کلیپهایی پخش می شود مباحثی مطرح می شود بالاخره ما از این طرف قانونگذار داریم که در آنها فقها هستندد حقوقدانان هستندد مثلا شورای نگهبان که بر تمام قوانین اشراف دارند یک سری قوانینی وضع میکنند در فضای مجازی عدهای می آیند یک حرف هایی می زنند که گاهی از اوقات چهره اش نگاه میکنید فکر میکنید که او هم بهره ای از علوم دینی داشته باشد و اینها مسئله را نقد میکند ممکن است یک شبهه برای ما پیش بیاید که شاید ایشان دارد درست میگوید در حالی که اگر خوب دقت کنیم دیدیم که آن طرف انسان هایی هستندد که همهی اینها را اشراف دارند اینطور نیست که آنها فکر میکنند.
بر فرض مثال اخیرا یک کلیپهایی پخش شده است در فضای مجازی دارد منتشر می شود نقد می کند قضیهای که برای حجاب مبارزه میکنند در مقابل بیحجابی و برای آنها قوانینی وضع می شود و حتی تعزیرات هم برای آنها قرار داده می شود که در مقابل آنها چه کنیم چه نکنیم و یک سری مجازاتی برای آن بالاخره انجام می شود آنها می آیند نقد میکنند یک این چنین چیزی ما در اسلام نداریم در سیره نیست و این کار اگر صورت بگیرد در شرع نیست و به قول معروف یک چیزی تحمیل می شود این را برایمان بفرمایید آیا واقعا سیرهی اهل بیت و پیامبر(صلی الله و علیه و آله و سلم)اکرم (صلوات الله و سلامه اجمعین) واقعا با بیحجابی و این موارد برخورد نکردند؟ در زمان خودشان مجازاتی برایش صادر نشده است؟ این از نظر تاریخی برایمان بفرمایید ممنون میشویم .
استاد: جباری
متشکرم سعی میکنم که بنده هم دیدم این کلیپی که اشاره فرمودید من خیلی تاسف خوردم شاید حالا بینندگان عزیز هم ملاحظه کرده باشند، با توضیحی که عرض میکنم به خصوص وقتی که کسی که این شبهه را مطرح میکند ظاهر دینی دارد و خودش باید مبلغ مساله حجاب باشد، مبلغ معروفها باشد با منکرها مقابله کنند بعد بیاید آب به آسیاب دشمنان دین بریزد و عرض شود که به گونهای سخن بگوید که در واقع ترویج منکر شود!! این خیلی اسباب تاسف است انسان عادی غیر دینی، به غیر ظاهر دینی حتی غیرمعم عرض شود که می آید چنین بحثی مطرح میکند قباحت دارد.
اما کسی که خودش باید مبلغ دین باشد و در این لباس قرار دارد اما می آید به گونهای سخن می گوید که به هر حال ترویج منکر می شود و عرض میکنم که زمینههای مقابله با منکرها را تضعیف میکنند در این کلیپ این آقایی که مورد اشاره است مطرح میکند که شما یک آیه یک روایت، یک حدیث دربارهی سیره پیامبر(صلی الله و علیه و آله و سلم)، سیره امیرالمومنین(علیه السلام) یا سنت یعنی کلمات آنها بیاورید که در آنجا آمده باشد که اینها مجازاتی برای بیحجابی یا بدحجابی تعیین کرده باشند، یا عملا مقابله کرده باشند.
و ادعا میکند که حتی یک آیه یک روایت نداریم بنابراین اگر شما بیایید و برای مقابله با بدحجابی و بی حجابی قانون وضع کند، مجازات تعیین کنید خلاف خواست الهی عمل کردید چون اگر خداوند چنین چیزی را مورد رضایتش بود باید آیه اش را در قرآن می آورد در روایات پیامبر(صلی الله و علیه و آله و سلم) بیان میکرد چون در این ارتباط چیز خاصی نیامده است، پس پیدا است که شما دارید چیزی تحمیل میکند به خدا یک امر نادرستی را نسبت میدهید خلاصه شبهه این آقا این است.
دو سه نکته را من عرض میکنم بعد از اظهار تاسف مجدد که به هر حال گاهی بینات دین چطور مورد خدشه و شبهه قرار میگیرد توسط کسانی که هیچ انتظاری از ایشان نمی رود یک نکته این است که ما آیا باید برای تمامی جزییات و مصادیق معروفها و منکرها آیه و روایت داشته باشیم؟ مثال عرض میکنم مثلا ما امروز با پدیدهای مثل تولید و توزیع مواد مخدر مواجه هستیم، با بحث روان گردها مواجه هستیم با قرصهای عجیب و غریبی که امروز تولید می شود مواجه هستیم به این آقا میگویند: باید با تولید کننده مواد مخدر، توزیع کننده این گونه چیزها مثلا مقابله شود به طور مثال ما در روایات چیزی به نام شیشه داریم؟ هرویین داریم؟ کرک داریم؟ آیا باید مقابله شود یا خیر؟ ایشان می تواند بگوید که ما چون در روایات چیزی به نام مجازات برای تولید و توزیع کراک و هرویین و شیشه امثال اینها نداریم، حکومت حق ندارد بیاید با این ها مقابله کند اگر بر این ها مجازات تعیین کند در واقع چیزی را به ناحق به دین و به خدا نسبت داده است؟
مشخص است این حرف حرف باطلی است، مشخص است کسی که تولید این مواد مخدر این مواد مضر میکند سلامت جامعه را به خطر میندازد ضررهای فاحشی به انسانها وارد میکند بنابراین حاکمیت موظف است در قبال هر امری که منکر تلقی میشود منکر آنچه نسبت به جان و روح و نفس به هرحال انسانها است حاکمیت موظف است که زمینههای مقابله با ترویج این امر این منکرات را فراهم کند اقدام کند مقابله کند این یک نکته که در ادامه عرض میکنم که حاکمیت در این قبال از منظر قرآن وظیفه دارد قرآن برای ما عرض شود که چنین تکلیفی را برای حاکمیت مشخص کرده است؟
نکتهی دوم اینکه مسئله حجاب در صدر اسلام آیا اصلا مساله بوده است که ما متوقع باشیم سیره در این باره آمده باشد؟ که اگر روایت خاصی نیامد در ارتباط با مجازات تعیین مجازات برای بیحجابی در صدر اسلام بگوییم برای من امروز هم ما چنین حقی نداریم در صورتی که دنبال سیره بگردیم زمانی که زمان امیرالمومنین( علیه السلام) یا زمان پیامبر اکرم (صلی الله و علیه و آله و سلم) مساله و معضل اجتماعی به نام بیحجابی وجود داشت که چنین چیزی نبوده است، چرا که مسالهی حجاب در حد حتی جلباب، جلباب، مقنعه و چادر در صدر اسلام رایج بوده است آیات نازل شد .
آیهی پنجاه و نه سوره مبارکه احزاب و آیه سی سی و یک سوره نور برای بیان این که خانمها چطور این خمار و جلباب را استفاده کنند، نه اینکه اصلش به کار ببرند اصلا بیحجابی مسئله و معضل نبوده است در صدر اسلام یک شاهد تاریخی عرض کنم روایتی است که مرحوم کلینی این روایت را در کتاب شریف کافی جلد پنج صفحهی پانصد و سی و هفت آورده است روایت از امام صادق (سلامالله علیه) است:
«یا اهل العراق! نبئت انّ نساءکم یدافعن الرّجال فی الطّریق؛ أما تستحون؟! قال الکلینی: و فی حدیث آخر انّ امیرالمؤمنین علیه السلام قال: اما تستحیون و لا تغارون نساءَکم یخرجن الی الاسواق و یزاحمن العلوج؟!»
یعنی: ای اهل عراق! با ر شدم که زنان شما در راه، با مردان برخورد می کنند؛ آیا حیا و شرم نمی کنید؟! مرحوم کلینی می گوید: در حدیث دیگری آمده است که حضرت فرمود: آیا حیا نمی کنید و به غیرت نمی آیید که زنانتان به طرف فروشگاهها بیرون می روند و با افراد بی ایمان و لاابالی برخورد می کنند؟!
الكافي (ط- الإسلامية) ، ج 5، ص 537،الشيخ الكليني(329 ق)المحقق / المصحح: غفاري على اكبر و آخوندي، محمد ،دار الكتب الإسلامية،تهران، 1407 ق، الرابعة
قال امیرالمومنین (علیه السلام) یا اهل العراق خطاب به اهل عراق میکنند قدر متیقن کوفه است که امیرالمومنین(علیه السلام) تشریف آوردند آنجا و مرکز حکومت قرار دادند اما خطابشان اهل عراق است و پیدا است که این معضلی که حضرت(علیه السلام) دارد به آن اشاره میکند امر رایج بوده در عراق که :
نبئت انّ نساءکم یدافعن الرّجال فی الطّریق؛ به من ر رسیده که یدافعن الرّجال فی الطّریق زنهای شما در بازارها در ادامه روایت یخرجن الی الاسواق و یزاحمن العلوج راهها در مسیرها در بازارها و چون در ادامه روایت یخرجن الی الاسواق و یزاحمن العلوج در بازارها در مسیرها می آیند و ابایی ندارند که تنه به تنه مردان بخورند به هر حال هم دوش با آنها حضور داشته باشند حریم بین آنها و مردها وجود نداشته باشد حضرت با عتاب درواقع دارد به اهل العراق خطاب میکند نبئت انّ نساءکم یدافعن الرّجال فی الطّریق: اما تستحیون و لا تغارون حیا نمیکنید غیرت نمیورزید و لا تغارون نساءَکم غیرت نمی ورزید نسبت به زنانتان پس غیرتتان کجاست؟ یخرجن الی الاسواق و یزاحمن العلوج با بیگانگان همدوش می شوند هم تنه می شوند حریمی دیده نمی شود زن وقتی که خروج از خانه دارد باید با حالت عفاف حجاب حریم به گونهای باید خارج شود که هر کس او را مشاهده میکند بداند که یک حریمی باید نگه دارد بین خودش و بین او.
به تعبیری فریاد دور باش دور باش از مزاحم ها از افراد بیگانه از افراد مریض القلب از این زن ساطع شود .
من عرضم اینجا است امیرالمومنین (سلام الله علیه) به مردم عراق با این لحن تند در واقع حیا و غیرت این ها را عتاب میکند به آنها این خطاب میکند اگر راجع به چی؟ اینکه زنانتان می آیند در جامعه بدون اینکه مثلا حریم قائل شوند، اگر این مساله حجاب مطرح بود که حضرت (علیه السلام) قبل از این مثل سراغ حجاب میرفت که به من ر رسید زنان بیحجاب یا بدحجاب می آیند بحث حجاب مطرح نیست امیرالمومنین (علیه السلام) مرتبه دیگر را در واقع به تعبیر مثلا از بحث اصل بیحجابی و بدحجابی اینکه زنها خواهیم دید حریم نگه نمیدارند در بین خودشان در مراودات اجتماعی به این متعرض می شود و این نشان میدهد که دو نکته را از این روایت می شود استفاده کرد.
یک نکته اینکه بحث مسالهی بیحجابی و بدحجابی مساله نبوده معضل نبود آن زمان از نگاه امیرالمومنین (علیه السلام) یک امر دیگری که پایینتر از منکر بودن مسالهی بدحجابی وبیحجابی این درواقع معضل است که این حضرت(علیه السلام) مورد خطاب قرار میدهد و طبیعتا اگر زمینه برای حضرت(علیه السلام) فراهم میشد لازم بود حضرت(علیه السلام) اقدام عملی هم میکردند ارتباط با نیروهای ناهی از منکر چرا عرض میکنم حضرت(علیه السلام) اقدام عملی میکرد؟ چون امیرالمومنین(سلام الله علیه) مجری دستورات قرآن است در قرآن کریم سوره مبارکه حج آیهی چهل و یک تکلیف حاکمیت در این ارتباط روشن کرده:
الَّذِينَ إِنْ مَكَّنَّاهُمْ فِي الْأَرْضِ أَقَامُوا الصَّلَاةَ وَآتَوُا الزَّكَاةَ وَأَمَرُوا بِالْمَعْرُوفِ وَنَهَوْا عَنِ الْمُنْكَرِ وَلِلَّهِ عَاقِبَةُ الْأُمُورِ
همان کسانی که هر گاه در زمین به آنها قدرت بخشیدیم، نماز را برپا میدارند، و زکات میدهند، و امر به معروف و نهی از منکر میکنند، و پایان همه کارها از آن خداست!
(حج:41)
آیه شریفه الَّذِينَ إِنْ مَكَّنَّاهُمْ فِي الْأَرْضِ أَقَامُوا الصَّلَاةَ وَآتَوُا الزَّكَاةَ وَأَمَرُوا بِالْمَعْرُوفِ وَنَهَوْا عَنِ الْمُنْكَرِ وَلِلَّهِ عَاقِبَةُ الْأُمُورِ آیات مربوط به امر به معروف و نهی از منکر در قرآن کریم بخشی از آن مربوط به تکالیف شخصی آحاد جامعه از افراد است این آیه ناظر است به تکلیف امر معروف و نهی از منکر در ارتباط با حاکمیت چون می فرماید: الَّذِينَ إِنْ مَكَّنَّاهُمْ کسانی که اگر به آنها قدرت و حاکمیت دادیم یکی از کارهایی که میکنند این است که امر به معروف میکنند و نهی از منکر، طبیعتا نهی از منکر و امر به معروف حاکمیت فرق میکند با امر معروف و نهی از منکر آحاد جامعه، آحاد جامعه درحد آن به هر حال تکلیف خودشان که باید چهرههایشان چهرههای غیر راضی نسبت به آن منکر باشد و در حد تذکر لسانی تذکر بدهند و همین مقدار اما نوبت به اجرا و عمل که رسید به آن وظیفهی حاکمیت است که با نیروهای خودش معروف را پیاده کند و منکر را زمینهی رفعش از جامعه فراهم کند.
امیرالمومنین (سلام الله علیه) و رسول خدا ( صلی الله و علیه و آله) لازم بود در ارتباط با مساله حجاب حتما بر این اساس عمل میکردند با این مقدمهای که عرض کردم بنابراین لازم نیست که اولا مصادیق تمامی معروف ها و منکرات در قرآن و روایات آمده باشند هر چه که براساس عقل بشر و بر اساس آنچه که از وحی استفاده می شود تحت عنوان منکر داخل شد تحت عنوان معروف به اصل حجاب مگر قرآن دستور نداده است؟ بیحجابی منجر می شود دیگه یک امر الهی را زیر پا نهادن تعیین مجازات برای انجام منکر به خصوص ترویج این منکر لازم نیست که حد مشخصی در دین برایش مشخص شده باشد چرا؟ زیرا حدود در امور محدود چند مورد است که مثل سرقت، شرب خمر و امثال اینها حد تعیین شده است بقیه موارد چیست؟
مواردی که کسی منکر انجام بدهد در جامعه از باب تعزیر از آن یاد شده است برای تعزیر حد مشخصی بیان نشده قاضی وحاکم شرع است که می آید میبیند که برای این منکر براساس به هر حال آن ضوابطی که وجود دارد چه مجازاتی باید تعیین شود آن برای تعزیر به هر حال فقه اسلامی اختیار دست حاکم گذاشتند، بنابراین با توجه به این نکاتی که عرض کردم مسالهی بیحجابی یا بد حجابی قطعا یک منکر است به خصوص که امروز شده یک منکر سیاسی و دشمن کمر بسته به ترویج این منکر و آن چه که به هر حال انقلاب رخ داد برای اینکه مظاهر ایمان مظاهر عفاف و حجاب و ظواهر ایمانی در جامعه ترویج شود اینها آمدند متاسفانه از این مساله شروع کردند برای اینکه ظاهر جامعه را به هم بزنند تا گامهای بعدی را بردارند، این به بحث بیحجابی بسنده قطعا نخواهند کرد بلکه به عریانی میخواهند بکشند همان فرهنگ منحط غرب و به دنبال آن درون جامعه بیاورند.
مجری:
درسته خیلی مچکریم پس با توجه به مطالب حضرت عالی آیه چهل و هشت سوره حج و همچنین جلد پنجم کافی صفحهی پانصد و سی و هفت یک روایت یک آیه خللف این ادعایی که این آقا کرده که نه آیه است نه احادیث این که اتفاقا برعکس است و ما کلیاتی داریم خیلی مچکریم جناب آقای دکتر جباری به خاطر این بحثی که ارایه فرمودید تماسی است دوست عزیزمان از رشت تماس گرفته جناب آقای صدرالدین سلام وقت شما بخیر در خدمت شما هستیم برادر.
بیننده:
سلام علیکم مجری محترم و عرض سلام خدمت استاد بزرگوار اگر سوالی مطرح میکنیم شبهه ای مطرح نشود منتها با توجه به حرفهای شما چون مخاطبین شما کسانی که پشت تریبون نشستند و سوال میکنند اصولا از طیفهای مختلف هستند ممکن است سوالات مختلفی در رابطه با فرمایشات جناب عالی برایشان مترتب ایجاد شود اول این که شما فرمودید که مثلا متادون و شیشه و این چیزهایی که الان من یک یک می گویم و شما یک یک خواهشا جواب بدید که تبیین شود و روشن شود شما فرمودید شیشه و این چیزهایی که الان است یا مثلا موادمخدر که باید براش روایت و چیزی داشته باشد قطعا به طور به ضرس قاطع این مساله که شما میفرمایید اصلا مبتلا به صدر اسلام نبوده است، شما شیشه را دارید با حجاب مقایسه میکنید!! زمان اسلام چارچوبی داشته و ائمهی اطهار(علیهم السلام) با این مسئله دوش در دوش درگیر بودند قطعا.
بعد شما فرمودید که در صدر اسلام این مبتلا نبوده شما می دانید در صدر اسلام دور کعبه لخت و عریان میگشتند یعنی نه تنها مبتلا به بوده بلکه بسیار وضع خرابتر از این حرفا بوده شما از این مساله وام گرفتین رفتید جلوتر فرمودید که اگر در جامعهی امیرالمومنین(علیه السلام) زنها تنه میزدند از لحاظ ریاضی وقتی که آدم یک مجموعه پایینتری در نظر میگیرد نشان میدهد که جامعهی عقلا قسمت بالایی خیلی افتضاح تر باید باشد یعنی وقتی که زنها تنه میزنند در بازار یعنی حجاب که اصلا دیگه خراب شده است.
من تصور میکنم بنده خودم اهل حجاب هستم یعنی اینکه می گویید اعتقاد شدید به حجاب دارم ولی چون موضوع نوع برخورد است و آن کلیپ هم من ندیدم همان مثالهایی که شما زدید اصلا از اساس اشتباه بود یعنی اگر شما قطعا می گویید که در زمان اسلام مبتلا به نبوده به ضرس قاطع بسیار مبتلا به بوده استبه ضرس قاطع یعنی اگر زنها انقدر از لحاظ فرهنگی پایین بودند در بازار میرفتند الان شما همین جامعه امروزی خودمان را ببینید، مثلا فکر کنید زنها بیایند در بازار به همدیگر تنه بزنند که مثلا صدای مومنی دربیاید قطعا مسئلهی بالاتر را انجام نمیدهند یعنی قطعا .
در این جامعه وقتی که ما داریم سخن میگوییم باز عرض میکنم مثلا وقتی که در یک مثلا خانوادهی پانزده نفره شما فکر کنید در یک خانواده پانزده نفره مثلا دوازده نفر اهل مثلا کارهای مختلف زشت که مخالف با عقل و مخالف با شرع و مخالف با سنت الهی هستند انجام می دهند بعد یک دفعه در این خانواده یک چیز سطح پایینتری برایشان خیلی مسئله باشد که بخواهند با آن شدیدتر از بقیه موضوعات بحث برخورد کنند حتما شرط عقل و معرفت نیست این را من سربسته کلا گفتم وقتی که مثلا بانکهای ما ربوی است همهی علما با سلام و علیک از کنارش رد میشوند و الان نان حرام در گوشه گوشهی خانهی شیعیان رفته و این باعث افول و باعث نزول رحمت الهی و روح و روان جسم و جسد وجود همهی شیعیان می شود و جامعه شیعه را از بین می برد جنگ با خدا و رسول علنی است این را احدی نه تنها باهاش برخورد نمیکند این همه دزدیهای مختلف از همین طریق صورت میگیرد کسی برخورد نمیکند، من به عنوان یک مومن دارم درد و دل میکنم یعنی از ابتدای فرمایش جنابعالی اشتباه بود تا به اینجا و در این مساله بخواهند یک همچنین برخوردهایی شود من توصیه دارم در مسالهی الهی در مسالهی جامعه شیعه که این سرنخ دست حضرت حجت (عجل الله تعالی فرجه الشریف) است اصلا نباید شما سیاستورزی کنید نباید طوری برخورد کنید که باعث کج فکری و یک زمانی خدایی نکرده جامعهی مومنین باعث تزلزل یا علی خدانگهدار.
مجری:
مچکرم سوالتان را متوجه شدیم نظرتان فهمیدیم خیلی مچکرم که تماس گرفتید هر چند که خیلی وقت بود با برنامهی خودتان در شبکه تماس نمیگرفتید و خوشحال هستیم که دوباره صدای شما را شنیدیم بله شما نظرتون را فرمودید یعنی استاد عزیز جناب آقای دکتر جباری هم حتما برای بحث شما نقطه نظری دارند مچکریم از شما که تماس گرفتید آقای دکتر در خدمت شما باشیم اگر نکتهای نظری دارید.
استاد: جباری
من ناچار هستم که نکاتی که عرض کردم به گونهای تکرار کنم ببینید یک مسئله این بود که ما برای تمامی مصادیق منکر عرض من این بود برای تمامی مصادیق منکرات لازم نیست که آیه و روایت داشته باشیم چون به مرور زمان مصادیق فراوان و زیادی پیش خواهد آمد در زمینهی رفتارها در زمینهی ماکولها، مشروبها، نوشیدنیها و خوردنیها، عملکردنی ها گفتنیها امثال اینها مصادیق متعددی پدید می آید و آیا لازم است که برای تمامی مصادیق آیه و روایت داشته باشیم؟ که مجازات اصلا بحث تعزیر اشاره کردم تعزیرات در دین دیده شده است برای همین به اصطلاح منکراتی که اینها الی ما نهایة له فراوان ممکن است مصادیقی پیش بیاید و حاکمیت حاکم شرع بر اساس آن کلیاتی که از به اصطلاح کتاب حدود و قضا و امثال اینها به دستش می آید همانطور بر اساس عقل یک حدی مجازاتی را تعیین میکند که به عنوان تعذیر یاد شده است، به اصطلاح فقه ما واژه تعزیر دوست عزیزمان دنبال کنند در مباحث فقهی بر همین اساس تعزیر در کنار حدود مشخص است یعنی مطلق منکرات امور نادرستی که در جامعه انجام می شود و حاکم شرع برای آن یک مجازاتی حق دارد شرع به او چنین اجازه ای داده است که تعیین کند.
همین که تحت عنوان منکر آمد این منکرات گاهی در عرصه رفتارهای فردی شخصی آن بحث دیگری است که تفحصی نمی شود در خانهی افراد برویم ببینیم که چه میکند وقتی شکل اجتماعی پیدا نکرد مثل بحث بی حجابی که ظهور اجتماعی دارند دوست عزیزمان هم تبعا با من همین ظاهر شدن علنی دیگه است.
مجری:
مثلا فحشا در خودش یک ظاهر شدن عملی است و کسی که مرتکب فحشاء می شود چون یک چیز علنی است.
استاد: جباری
یعنی یک گناه آشکاری دارد انجام میگیرد و حتما با من هم نظر ان شاء الله هستید که میبینید که بحث رفع یک روسری بسنده نشد دیگه کار دارد پیش میرود در حد عریانی عرض شود که فراتر از اینها مساله پیش برود یک منکر اجتماعی دارد رخ میدهد حاکمیت در قبال منکر چه تکلیفی دارد میتواند مجازات تعیین کند یا خیر؟ آیا میتونیم بگوییم بر این اساس ما یک روایت هم نداریم راجع به مقابلهی پیامبر(صلی الله و علیه و آله و سلم) و امیرالمومنین( علیه السلام) با بدحجابی یا بیحجابی پس بنابراین حاکمیت حق ندارد تحمیل بر دین کرده است.
مجری:
ایشان شبهه دیگری در جامعه مطرح می شود که میگوید آقا مثلا حالا ایشان این را می گویند در جامعهی ما را که علنی است و در بانکها است این را کسی با آن مبارزه نمیکند می آید با هر کدام از این منکرات در جای خودش دارد.
استاد: جباری
اگر در آنجا کوتاهی شد که حالا آن بحث خودش دارد که آیا کوتاهی شده است؟ آیا کوتاهی شده است؟ ضمن اینکه مراجع فراوان موضع گرفتند هرچند که دائما این کار را کردند چه مسیری دارند آن اصلا ربطی به این ندارد با دو منکر مواجه هستیم حاکمیت نسبت به یکی فعلا میخواد مقابله کند نسبت به دیگری شاید کوتاهی کرده است ما بگوییم پس با این هم مقابله نشود زیرا نسبت به آن مقابله نشده این که یک امر عقلایی و معقولی نیست اما اینکه فرمودند صدر اسلام من توصیه میکنم ایشان را به مطالعهی بیشتر نسبت به شواهد تاریخی بحث عریانی دور کعبه اگر ملاحظه بفرمایید جزو منکرات دورهی جاهلیت بود که اتفاقا اسلام شدیدا با آن مقابله کرد مسالهی طواف بحث طواف بود نه عریانی در مکه این کسانی که از خارج مکه میآمدند داخل مکه اصطلاحا اهل حرم نبودن حمس نبودند حمس با حاء از این حماسه هم از همین است اهل مکه خودشان خمس میدانستند جمع احمس یعنی ما دین دارتر هستیم ما اهل حرم هستیم و آنهایی که از بیرون مکه میآمدند میگفتند ما در این لباس خودمون که درش گناه کردهایم نمیتوانیم طواف کنیم لباسشان درمی آوردند میگفتند اهل حرم باید به ما لباس بدهند درش طواف کنیم.
طواف در واقع حالا اگر کسی به او لباس نمیرسید یا آنها احیانا به هر حال بر اساس غرض ورزی لباس نمیدادند ناچار بود بیاید عریان طواف کند چرا؟چون میگفت من در لباس قبلی من معصیت کردم نمیتوانم طواف کنم و حتی دارد که باز این از شواهد مردان روز طواف میکردند عریان زنها شب یعنی زنها باز این مقدار حجب و حیا درشون احساس میکردند که شب در تاریکی بروند عریان در خانهی کعبه طواف کنند و در سال نهم در مسالهی ابلاغ برائت که امیرالمومنین( علیه السلام) مامور شد برساند برائت را ابلاغ کند یکی از مواد ابلاغ برائت همین بود منع طواف عریان منع شدید و ابلاغ رسمی کرد بعد از این کسی حق طواف عریان ندارد اما مسئلهی بیحجابی نداشتیم در صدر اسلام در دوره جاهلیت فی الجمله بود اما در همون دورهی جهالیت هم نقاب وجود داشته زنان.
مثلا شما جنگ فجار چهارم جنگ فجار دوم است به نظرم که فجار المراة معروف است، اصلا فجار المراة زنی نقابش در بازار عکاض حاظر نشد کنار بزند جوانهایی آمدند مزاحمش شدند درگیری قبیله ای آن زن و آن جوانها انجامید منظورم در دورهی جاهلیت جلباب به کار میرفت خمار بوده نقاب حتی بوده و در هیچ آیهی قرآن به اصل جلباب به اصل خمار توصیه نشده چون به کار میرفته توصیه شد آیه سوره مبارکه احزاب آیه پنجاه و نهم میفرماید:
يَا أَيُّهَا النَّبِيُّ قُلْ لِأَزْوَاجِكَ وَبَنَاتِكَ وَنِسَاءِ الْمُؤْمِنِينَ يُدْنِينَ عَلَيْهِنَّ مِنْ جَلَابِيبِهِنَّ ذَلِكَ أَدْنَى أَنْ يُعْرَفْنَ فَلَا يُؤْذَيْنَ وَكَانَ اللَّهُ غَفُورًا رَحِيمًا
ای پیامبر! به همسران و دخترانت و زنان مؤمنان بگو: «جلبابها [= روسریهای بلند] خود را بر خویش فروافکنند، این کار برای اینکه شناخته شوند و مورد آزار قرار نگیرند بهتر است؛ (و اگر تاکنون خطا و کوتاهی از آنها سر زده توبه کنند) خداوند همواره آمرزنده رحیم است.
(احزاب:59)
يُدْنِينَ عَلَيْهِنَّ مِنْ جَلَابِيبِهِنَّ آن جلباب ها را به خود نزدیک کنند آیهی سی و یک سوره مبارکه نور :
وَقُلْ لِلْمُؤْمِنَاتِ يَغْضُضْنَ مِنْ أَبْصَارِهِنَّ وَيَحْفَظْنَ فُرُوجَهُنَّ وَلَا يُبْدِينَ زِينَتَهُنَّ إِلَّا مَا ظَهَرَ مِنْهَا وَلْيَضْرِبْنَ بِخُمُرِهِنَّ عَلَى جُيُوبِهِنَّ وَلَا يُبْدِينَ زِينَتَهُنَّ إِلَّا لِبُعُولَتِهِنَّ أَوْ آبَائِهِنَّ أَوْ آبَاءِ بُعُولَتِهِنَّ أَوْ أَبْنَائِهِنَّ أَوْ أَبْنَاءِ بُعُولَتِهِنَّ أَوْ إِخْوَانِهِنَّ أَوْ بَنِي إِخْوَانِهِنَّ أَوْ بَنِي أَخَوَاتِهِنَّ أَوْ نِسَائِهِنَّ أَوْ مَا مَلَكَتْ أَيْمَانُهُنَّ أَوِ التَّابِعِينَ غَيْرِ أُولِي الْإِرْبَةِ مِنَ الرِّجَالِ أَوِ الطِّفْلِ الَّذِينَ لَمْ يَظْهَرُوا عَلَى عَوْرَاتِ النِّسَاءِ وَلَا يَضْرِبْنَ بِأَرْجُلِهِنَّ لِيُعْلَمَ مَا يُخْفِينَ مِنْ زِينَتِهِنَّ وَتُوبُوا إِلَى اللَّهِ جَمِيعًا أَيُّهَ الْمُؤْمِنُونَ لَعَلَّكُمْ تُفْلِحُونَ.
و به زنان با ایمان بگو چشمهای خود را (از نگاه هوسآلود) فروگیرند، و دامان خویش را حفظ کنند و زینت خود را -جز آن مقدار که نمایان است- آشکار ننمایند و (اطراف) روسریهای خود را بر سینه خود افکنند (تا گردن و سینه با آن پوشانده شود)، و زینت خود را آشکار نسازند مگر برای شوهرانشان، یا پدرانشان، یا پدر شوهرانشان، یا پسرانشان، یا پسران همسرانشان، یا برادرانشان، یا پسران برادرانشان، یا پسران خواهرانشان، یا زنان همکیششان، یا بردگانشان [=کنیزانشان]، یا افراد سفیه که تمایلی به زن ندارند، یا کودکانی که از امور جنسی مربوط به زنان آگاه نیستند؛ و هنگام راه رفتن پاهای خود را به زمین نزنند تا زینت پنهانیشان دانسته شود (و صدای خلخال که برپا دارند به گوش رسد). و همگی بسوی خدا بازگردید ای مؤمنان، تا رستگار شوید!
(نور:31)
وَلْيَضْرِبْنَ بِخُمُرِهِنَّ این خمارهایی که دارند عَلَى جُيُوبِهِنَّ بر جیبهاشان و گرویبانشان قرار بدهند گاهی یقه اشان باز و گریبانهای روسریهایشان را رها میکردند مثل بعضی از خانم هایی که امروز برای اینکه دهان حاکمیت ببندند به معنایی چیزی بر سر می اندازند و رها میکنند عرض کنم که این مساله بوده و لذا شما به متن شواهد تاریخی و روایات مراجعه کنید در عصر پیامبر اکرم (صلی الله و علیه و آله و سلم) مسالهی بدحجابی بیحجابی که اصلا نبوده ما که ندیدیم سراغ نداریم شما مثال که زدید مثال طواف عریان را زدید و این نبوده است و عصر امیرالمومنین(علیه السلام) اتفاقا آن چه که عرض کردم نکتهی معقولی بود نه آن چه که شما فرمودید.
من عرض کردم که وقتی امیرالمومنین (علیه السلام) به درجهی پایینتر یا تشر میزند پیدا است درجهی بالاتر وجود ندارد و الا حضرت (علیه السلام) باید سراغ آن میرفت وقتی منکر با درجهی صد وجود دارد نباید حاکمیت فعلا برود سراغ درجهی نود و باید رفعش کنند الاهم فالاهم امر مهمتر و مسالهی بیحجابی مهمتر نسبت به مساله آن تعبیری که کردیم نزاهن الرجال فی الطرق معنایش این است که حضرت نفرمودند شانه به شانه منظور حضور بی حریم است حضور بدون رعایت عفاف است که از زن انتظار میرسد که میفرماید در حضور نامحرم در حضور اجتماعی در بازارها به هر حال آن بعد زنانگی خودش را حفظ کند یک حریمی قائل شود در برخوردها و امثال اینها حضرت(علیه السلام) می فرماید: این این توقع دارد که به اصطلاح یک حریم و فاصلهی میان زنها در نوع رفتار و در نوع صحبت امثال اینها در واقع این همان است که حضرت زهرا (سلام الله علیها) میفرماید در آن تقسیم کاری که پیامبر اکرم (صلی الله و علیه و آله و سلم) کردند فردای ازدواج پیامبر اکرم (صلی الله و علیه و آله و سلم)آمدند به خانهی حضرت فاطمه (سلام الله علیها) فرمود:
تَقاضى عَلىٌّ وَ فاطِمَةُ عليهماالسلاماِلى رَسولِ اللّه ِ صلي الله عليه و آلهفِى الْخِدْمَةِ فَقَضى عَلى فاطِمَةَ عليهاالسلام بِخِدْمَةِ ما دونَ الْبابِ، وَ قَضى عَلى عَلىٍّ عليه السلام ما خَلْفَهُ ـ قالَ ـ فَقالَتْ فاطِمَةُ عليهاالسلام: فَلا يَعْلَمُ ما داخَلَنى مِنَ السُّرورِ اِلاَّ اللّه ُ بِاِكْفائى رَسولُ اللّه ِ صلي الله عليه و آله تَحَمُّلَ رِقابِ الرِّجالِ.
حضرت على و حضرت فاطمه عليهماالسلام از پيامبر صلي الله عليه و آله درخواست نمودند كه وظيفه [هركدام از] آنها را در زندگى بيان كنند. پيامبر صلي الله عليه و آله كارهاى داخل خانه را به فاطمه و كارهاى بيرون خانه را به على واگذار نمودند. حضرت زهرا عليهاالسلام فرمودند: خوشحالى اى كه با اين كار بر قلب من وارد شد و رسول خدا مرا از رويارويى با نامحرمانْ راحت نمودند، جز خدا كسى نمى داند.
بحار الأنوار، ج 43، ص 81، ح 1،المؤلف: الشيخ محمّد باقر بن محمّد تقي المجلسي،المحقق: الشيخ عبد الزهراء العلوي،الناشر: دار الرضا
فاطِمَةَ عليهاالسلام بِخِدْمَةِ ما دونَ الْبابِ، وَ قَضى عَلى عَلىٍّ عليه السلام ما خَلْفَهُ کارهای داخل خانه با فاطمه (سلام الله علیها)کار بیرون خانه با علی(علیه السلام) زهرا (سلام الله علیها )فرمود: فَلا يَعْلَمُ ما داخَلَنى مِنَ السُّرورِ اِلاَّ اللّه ُ بِاِكْفائى رَسولُ اللّه ِ صلي الله عليه و آله تَحَمُّلَ رِقابِ الرِّجالِ. هیچ کس جز خدا نمیداند که من فاطمه(سلام الله علیها) چقدر شاد شدم با از این که رسول خدا (صلي الله عليه و آله) من را بازداشت و معاف کرد از این که تحمل رقاب رجال یعنی چه؟
تحمل گردنهای مردانی که اگر بخواهیم تحت اللفظی معنا کنیم یعنی همدوشی با مردان در جامعه من موظف باشد مثل آن چه که در جهان غرب امروز است تقسیم کاری نشده زن هم عینا می آید همان کارهایی که مرددر جامعه انجام بدهند بدون تقسیم همان کار را باید انجام بدهد نه یک کارهایی مناسب شان شخصیت و ظرفیت موجودی جسمی زن است کارهای متناسب با مردان است یعنی در واقع پیامبر اکرم (صلی الله و علیه و آله و سلم) خواسته است بگوید و فاطمه (سلامالله علیها) از اینکه پیامبر اکرم (صلی الله و علیه و آله و سلم) من را از اینکه مثل مردم لازم باشد در جامعه حضور پیدا کنم معاف داشت در واقع امیرالمومنین (علیه السلام) بر همین اساس میبیند که جامعهی عراق آن جامعهای نیست که فاطمه (سلامالله علیها) دارد به آن اشاره میکند لذا دارد این تذکر را مطرح میکند مشخص است مرتبهی بالاتر از این و قبل از این مرتبه ی بحث حجاب است اگر حجاب بیحجابی یا بدحجابی بود تقریبا باید آن را حضرت (علیه السلام) اول میفرمود .
مجری:
برای بد حجابی آیه داریم :
وَقُلْ لِلْمُؤْمِنَاتِ يَغْضُضْنَ مِنْ أَبْصَارِهِنَّ وَيَحْفَظْنَ فُرُوجَهُنَّ وَلَا يُبْدِينَ زِينَتَهُنَّ إِلَّا مَا ظَهَرَ مِنْهَا وَلْيَضْرِبْنَ بِخُمُرِهِنَّ عَلَى جُيُوبِهِنَّ وَلَا يُبْدِينَ زِينَتَهُنَّ إِلَّا لِبُعُولَتِهِنَّ أَوْ آبَائِهِنَّ أَوْ آبَاءِ بُعُولَتِهِنَّ أَوْ أَبْنَائِهِنَّ أَوْ أَبْنَاءِ بُعُولَتِهِنَّ أَوْ إِخْوَانِهِنَّ أَوْ بَنِي إِخْوَانِهِنَّ أَوْ بَنِي أَخَوَاتِهِنَّ أَوْ نِسَائِهِنَّ أَوْ مَا مَلَكَتْ أَيْمَانُهُنَّ أَوِ التَّابِعِينَ غَيْرِ أُولِي الْإِرْبَةِ مِنَ الرِّجَالِ أَوِ الطِّفْلِ الَّذِينَ لَمْ يَظْهَرُوا عَلَى عَوْرَاتِ النِّسَاءِ وَلَا يَضْرِبْنَ بِأَرْجُلِهِنَّ لِيُعْلَمَ مَا يُخْفِينَ مِنْ زِينَتِهِنَّ وَتُوبُوا إِلَى اللَّهِ جَمِيعًا أَيُّهَ الْمُؤْمِنُونَ لَعَلَّكُمْ تُفْلِحُونَ.
و به زنان با ایمان بگو چشمهای خود را (از نگاه هوسآلود) فروگیرند، و دامان خویش را حفظ کنند و زینت خود را -جز آن مقدار که نمایان است- آشکار ننمایند و (اطراف) روسریهای خود را بر سینه خود افکنند (تا گردن و سینه با آن پوشانده شود)، و زینت خود را آشکار نسازند مگر برای شوهرانشان، یا پدرانشان، یا پدر شوهرانشان، یا پسرانشان، یا پسران همسرانشان، یا برادرانشان، یا پسران برادرانشان، یا پسران خواهرانشان، یا زنان همکیششان، یا بردگانشان [=کنیزانشان]، یا افراد سفیه که تمایلی به زن ندارند، یا کودکانی که از امور جنسی مربوط به زنان آگاه نیستند؛ و هنگام راه رفتن پاهای خود را به زمین نزنند تا زینت پنهانیشان دانسته شود (و صدای خلخال که برپا دارند به گوش رسد). و همگی بسوی خدا بازگردید ای مؤمنان، تا رستگار شوید!
(نور:31)
خیلی واضح است که آن خیلی بالاتراست حضرت( علیه السلام) فرمود که آن مبتلا به بود حتما امیرالمومنین( علیه السلام) میفرمودند.
استاد: جباری
کار به جایی میرسید که مثل امروزه یک کار ساماندهی شده از خارج و افراد به هر حال با قصدو غرض قبلی میآمدند و این را در جامعه ترویج میکردند قطعا پیامبر(صلی الله و علیه و آله و سلم) و امیرالمومنین( علیه السلام) هم مقابله میکردند باز ناچارم یک مثال عرض کنم و از این بحث خارج شویم و جریان فضل بن عباس پیامبر اکرم (صلی الله و علیه و آله و سلم) در جریان حجتالوداع کنار پیامبر(صلی الله و علیه و آله و سلم) مرکب نشسته زن زیبارویی آمد صورتش باز بود و سوال بیحجاب نبود و چهرهاش مشخص بود فضل بن عباس آن زن سوال کند راجع به مناسک فضل نگاه خیرهای چهرهی آن زن کرد پیامبر(صلی الله و علیه و آله و سلم) متوجه شد با دستشون حائل ایجاد کردند میان چهرهی آن زن و بین فرض و تذکر به فضل دادند من گاهی از این وام میگیرم برای اینکه رسول خدا (صلی الله و علیه و آله و سلم) عملی کرد علاوه بر تذکر لسانی در یک منکر شخصی که این بحث به هر حال مسالهی عفاف و حجاب و امثال اینها مربوط می شود علامت شخصی اقدام عملی کرد اگر به عنوان یک معضل اجتماعی میشد در آن زمان پیامبراکرم (صلی الله و علیه و آله و سلم)ساکت می نشست.
به هر حال میگذاشت که جامعه هم دریده و به حال خودش رها شود؟ که بر اساس آن آیه که عرض کردم حکومت لازم است که باید با بحث منکر مقابله کند.
مجری:
خیلی مچکر هستیم یک نکتهی دیگه هم که است حالا ما در یک سری برنامه داریم برنامههای احکام دیگه روشنای احکام که سه شنبه از شبکه حضرت ولی عصر(عجل الله تعالی فرجه الشریف) مطرح می شود یک دوستی تماس گرفتند همین مسئلهای که ایشان اشاره کرد که مثلا فرض کنید ربا است و فلان این هاا صحبت شد کارشناس عزیز ما گفتند که ما که مدافع آنها نیستیم هرچند که ظاهر این کار مثلا ربا اگر کسی مبارزه نکرده باشد که نمی آید آنطور برگه ها را طوری بنویسند که راه حل شرعی برایش پیدا کرده باشند بله یعنی الان شما وقتی همان ظاهرش این است که می گوید یک پولی دارد میدهد یک سودی میگیرد یا نمی گیرد.
ولی وقتی در برگه را خوب که نگاه میکنید میبینید نه قرارداد طوری طراحی شده است که طرف اگر با آگاهی آن قرارداد را بخواند یک راه حل شرعی برایش پیدا کرده اینجوری نیست که کسی برای آن مبارزه نکرده است.
اتفاقا فتوای حضرت آیت الله مکارم میدیدم که سوال کردن ایشان می فرمود وقتی که شما بانک را در واقع وکیل میکنید که بر اساس یکی از همین عقود شرعی بیاید با این پول شما تجارت معاملهای انجام بدهد در واقع این شما وکالت دادید.
وکالت در بین خود مردم که نمیتوانند از تمام ریز آن عقود شرعی اینها مطلع شوند متوجه شوند که وکالت می دهنده به هر حال یک چنین فکرایی شده بود در عین حال ما باز فرمایش شما مدافع بانکها نیستیم بانکها کاستی های خودشان دارند که باید به این رفع شود به آنجا مطلوب برسد.
مجری:
به هر حال این توجیه خوبی نیست که حالا خیلی وقتا ما این را میشنویم در جامعه موضوع خوبی نیست به قول ایشان باز ادعا میکند به نظر می رسد تهمت باشد تا چیز باشد این ایشون باشد، نوع صحبتی که به دولت می آیند گاهی از اوقات به حاکمیتی چیزهایی نسبت می دهند واقعیت باید بررسی شود دقیقتر شود که خدایی نکرده دچار تهمت نشویم مثلا بگوییم که آنها این کار را میکنند والا اگر واقعا حالا ایشان تعبیر میکند به دزدی و فلان و این حرف ها خود اینها علنی نمیشد که از سوی همین حاکمیت دارد می گوید خیلی متشکریم جناب آقای دکتر جباری یک میان برنامه ببینیم برگردیم ان شاء الله در خدمت شما و عزیزان بیننده باشیم مچکریم از شما که تماس میگیرید نظرات و پیشنهادتان به ما ارسال میکنید و همچنان در خدمت شما هستیم .
صلی الله علیک یا مولانا یا صاحب العصر و الزمان عزیزان بیننده از شبکه جهانی حضرت ولی عصر(عجل الله تعالی فرجه الشریف) در خدمت شما هستیم با برنامهی آیینهی تاریخ شما علاوه بر این که ما از طریق رسیور یا ماهواره میتوانید ببینید از طریق سایت شبکه حضرت ولی عصر و همچنین اپلیکیشن شبکه جهانی حضرت ولی عصر میتوانید ما را دنبال کنید برنامههای ما و آرشیو برنامهها دسترسی پیدا میکنید و برنامهها را میتوانید برای چندمین بار ببینید احیانا اگر سوالی در برنامهی گذشته هم بود براتون به سه هزار و پانزده پانزده پانزده ارسال کنید ان شاء الله سوالات مطرح می شود خدمت اساتید و پاسخگوی سوالات شما خواهند بود جناب آقای دکتر جباری همچنان در اینجا هستند استاد خسته نباشید یکی از بینندگان صدایی برای ما فرستاده آن رو بشنویم ببینیم سوالشون چی است نکتهای که دارند بعد ان شاء الله پاسخ بدهید آقای حسینی ما صدایشان را بشنویم یعنی چه فرمودند.
بیننده
سلام عرض میکنم خدمت استاد جباری عزیز و تشکر میکنم از این برنامه واقعا خوبتان یک سوال داشتم پیرامون مطالبی که در این ایام فاطمیه مطرح شد در این برنامه انگار بیان شد که مثلا هجوم به خانهی حضرت زهرا (سلام الله علیها) در آن خانهای بوده که فاصله داشته تا مسجد حضرت زهرا (سلام الله علیها) دو تا خانه داشت خانهای بوده که فاصله داشته تا مسجد و داخل کوچههای بنی هاشم بوده حجرهای هم بوده که چسبیده بود به مسجد این در برنامههای فاطمیه مطرح شد و گفتن که هجومی که به خانهی حضرت زهرا (سلام الله علیها) صورت گرفت در آن خانهای بوده که در کوچههای بنیهاشم بوده و بعد از اینور هم گفته شد که حضرت زهرا (سلام الله علیها) در خانهی خودشان دفن شدند بحث تابوت استاد مثل اینکه مطرح کردند و اینکه تشییع دیگه معنی نمیدهد میخواستم ببینم که امکان ندارد که مثلا حضرت زهرا (سلام الله علیها) بحث غسل و دفنش در همان خانه ای باشد که در کوچههای بنی هاشم باشد و بعد با تابوت منتقل شوند به خانهی که چسبیده به مسجد پیامبر(صلی الله و علیه و آله و سلم) یعنی تشییع مقداری باشد که از آن خانه به این خانه منتقل شده باشد و در این صورت باز هم حضرت زهرا (سلام الله علیها) در بیت خودشان دفن شدند ولی از آن بیت تا این بیت صورت گرفته باشد میخواستم ببینم این درست است یا نه دستتون درد نکند ممنون؟
مجری:
نکتهی خوبی بود همین نکاتی که در سلسله ویژه برنامه های فاطمیه داشتیم ایشان از آنها به این نظریه قابل تایید است یا خیر؟
استاد: جباری
بله عرض میکنم که من هم برنامهی حالا مشخصا عرض کنم جناب استاد بزرگوار جناب آقای دکتر ابوالقاسمی دیدم که در برنامهای چه مطلبی را مطرح فرمودند که در واقع آن دار فاطمه یا دار علی یک تفاوتی قائل شدند بین بیت و دار و اینکه دار به جایی اطلاق میشود که سقفی داشته باشد حیاطی داشته باشد فقط اتاق نباشد حجره اتاق اینها اما دار اینکه سقفی اتاقی داشته باشد از ظاهر نقل مروج الذهب استفاده کردند که به اصطلاح اینها میخواستند به دار فاطمه هجوم بیاورند و به آتش بکشند خانههای بنی هاشم مثلا بسوزانند و اینها واقعیت مطلب من همسو نیستم با نظر استاد بزرگوار جناب آقای دکتر ابوالقاسمی و کسانی دیگری منحصر به ایشون نیست بعضی در همین ایام همین دیدگاه مطرح کردند که هجوم به خانهای غیر از این جایی است که الان به عنوان خانهی فاطمه (سلام الله علیها) کنار در ضریح پیامبر(صلی الله و علیه و آله و سلم) کنار قبر پیامبر(صلی الله و علیه و آله و سلم) مطرح است هجوم به خانه دیگری بوده است که در همان کوچههای بنی هاشم است و در سمت بقیع اینها با شواهدی که حالا الان در حد فرصت اشاره میکنم نمیتوان همسویی کرد با این فرمایش.
یک نکته اینکه این تعبیر که فرمودندکه بحث دار فاطمه دار علی امثال اینها واقع تو متون مختلفی که هم در متون اهل سنت هم شیعه دربارهی بحث هجوم مطرح شده هم بیت آمده هم دار فاطمه دار علی بیت فاطمه دارهما تعابیر مختلفی منزلهما منزل علی پس نمی شود صرفا با یک متن حالا مروج الذهب و امثال اینها نتیجه گرفت که بله دار بوده است.
ضمن اینکه ما معتقدیم که به خانهای که به هجوم بردن اطلاق دار برش می شود یعنی خانهی دارای صحن بوده و همین جایی بوده که کنار ضریح و حجره پیامبر(صلی الله و علیه و آله و سلم) بوده با این توضیح که باز عرض میکنم بنده معتقد هستم که هجوم به همینجا بوده همین خانهای که چسب مسجد است منتها نه از دری که سمت مسجد باز می شود در دیگری که پشت است به سمت کوچه بوده آن در حتما خواهم پرسید که مگر حجرههای پیامبر(صلی الله و علیه و آله و سلم) دو در داشته که حالا خانهی فاطمه (سلام الله علیها) دو در داشته باشد از جمله خود حجرهای که پیامبر(صلی الله و علیه و آله و سلم) در آن دفن شدهاند و در همان جا غسل داده شد و دفن میشد پیامبر اکرم (صلی الله و علیه و آله و سلم) حجرهی اختصاصی پیامبر(صلی الله و علیه و آله و سلم) بود نه حجرهی عایشه .
عایشه تلاش کرد این به خودش نسبت بدهد، بعدها منضم به حجره خودش کند اما حجره مخصوص خود پیامبر(صلی الله و علیه و آله و سلم) شواهد برایش کم نیست در روایت اصلا حجرة رسولالله آورده شده والا گفته می شد حجرة عایشه، از شواهد جالب تاریخی که معاویه پولی داد و حجره ایشان را خرید ازش تا زمانی که در قید حیات بنشیند اگر بنا بود که حجره عایشه همان حجرهای باشد که پیامبر(صلی الله و علیه و آله و سلم) در آن دفن است حجره که پیامبر(صلی الله و علیه و آله و سلم) دفن است بخرد آنجا خریدنی نبود شاهد بر این است که حجره عایشه چیزی جدای از آن حجرهای است که پیامبر(صلی الله و علیه و آله و سلم) در آن بود.
و دربارهی آن حجرهای که پیامبر(صلی الله و علیه و آله و سلم) در آن دفن شد تصریح روایی داریم که مسلمانها عشرة عشرة ده تا ده تا از بابی وارد میشدند از در و آیه شریفه:
الَّذِينَ إِذَا أَصَابَتْهُمْ مُصِيبَةٌ قَالُوا إِنَّا لِلَّهِ وَإِنَّا إِلَيْهِ رَاجِعُونَ
آنها که هر گاه مصیبتی به ایشان میرسد، میگویند: «ما از آنِ خدائیم؛ و به سوی او بازمیگردیم!»
(بقره:156)
إِنَّا لِلَّهِ وَإِنَّا إِلَيْهِ رَاجِعُونَ میخواندند و از در دیگر خارج میشوند من باب آخر وقتی حجره پیامبر(صلی الله و علیه و آله و سلم) دو در دارد طبیعتا خانهی فاطمه( سلام الله علیها) هم معقول است که دو در داشته باشد ضمن اینکه ما در ارتباط با خانهی فاطمه (سلامالله علیها) دو روایت داریم یک روایت را ابن سعد از کهنترین منابع ابن سعد الطبقات الکبری در جلد هشتم نقل میکند و روایت دیگری مرحوم طبرسی صاحب اعلام الورا و اعلام الهدی در ادامه برنامه مضمونش اینه که ابن سعد می گوید:
لَمّا قَدِمَ رَسولُ اللّهِ(ص) المَدینَةَ، نَزَلَ عَلی أبی أیوبَ سَنَةً أو نَحوَها. فَلَمّا تَزَوَّجَ عَلِی فاطِمَةَ قالَ لِعَلِی: اُطلُب مَنزِلاً. فَطَلَبَ عَلِی مَنزِلاً فَأَصابَهُ مُستَأخِرا عَنِ النَّبِی(ص) قَلیلاً، فَبَنی بِها فیهِ، فَجاءَ النَّبِی(ص) إلَیها، فَقالَ: إنّی اُریدُ أن اُحَوِّلَک إلَی، فَقالَت لِرَسولِ اللّهِ(ص): فَکلِّم حارِثَةَ بِنَ النُّعمانِ أن یتَحَوَّلَ عَنّی، فَقالَ رَسولُ اللّهِ(ص): قَد تَحَوَّلَ حارِثَةُ عَنّا حَتّی قَدِ استَحییتُ مِنهُ.فَبَلَغَ ذلِک حارِثَةَ فَتَحَوَّلَ، وجاءَ إلَی النَّبِی(ص) فَقالَ: یا رَسولَ اللّهِ، إنَّهُ بَلَغَنی أنَّک تُحَوِّلُ فاطِمَةَ إلَیک وهذِهِ مَنازلی وهِی أسقَبُ بُیوتِ بَنِی النَّجّارِ بِک، وإنَّما أنَا ومالی للّهِِ ولِرَسولِهِ. وَاللّهِ یا رَسولَ اللّهِ! المالُ الَّذی تَأخُذُ مِنّی أحَبُّ إلَی مِنَ الَّذی تَدَعُ.فَقالَ رَسولُ اللّهِ(ص): صَدَقتَ، بارَک اللّهُ عَلَیک. فَحَوَّلَها رَسولُ اللّهِ إلی بَیتِ حارِثَةَ.
پیامبر خدا(ص) هنگامی که به مدینه آمد، مدّت یک سال یا همین حدود، میهمان ابو ایوب شد. چون علی با فاطمه ازدواج کرد، به علی فرمود: «منزلی پیدا کن».
علی در جستجوی منزلی بر آمد و اندکی دورتر از پیامبر(ص) منزلی گرفت و در آن جا با فاطمه عروسی کرد. پیامبر(ص) نزد فاطمه آمد و فرمود: «می خواهم تو را نزدیک تر به خودم بیاورم».فاطمه(ع) به پیامبر خدا(ص) فرمود: پس با حارثة بن نعمان صحبت کنید که خانه اش را به من بدهد.پیامبر خدا(ص) فرمود: «حارثه، آن قدر به خاطر ما نقل مکان کرده، که دیگر از او خجالت می کشم.»این خبر، به حارثه رسید. او خانه اش را خالی کرد و نزد پیامبر(ص) آمد و گفت: ای پیامبر خدا! شنیده ام که می خواهید فاطمه را به کنار خود بیاورید. این منزل های من، نزدیک ترینِ خانه های بنی نجّار به شماست. خودم و اموالم، از آنِ خدا و رسول اوست. به خدا سوگند ـ ای رسول خدا ـ که آن مالی که از من می گیرید، نزد من، خوش تر از اموالی است که نمی گیرید!پیامبر خدا(ص) فرمود: «راست می گویی. خدا به تو برکت دهد!». پس پیامبر خدا(ص) فاطمه را به خانه حارثه، منتقل کرد.
الطبقات الکبری: ج ۸ ص ۲۲ و ص ۱۶۶، ابن سعد، محمد بن سعد، ناشر: مکتبة الصدیق - طائف - عربستان. سال نشر: 1414 هجری قمری 1993 میلادی.
که امیرالمومنین (سلاماللهعلیه) وقتی که ازدواج کرد با فاطمه(سلام الله علیها) پیامبر(صلی الله و علیه و آله و سلم) فرمودند منزلی تهیه کن برای اینکه همسرت ببری امیرالمومنین (سلاماللهعلیه) رفت منزل تهیه کرد مُستَأخِرا عَنِ النَّبِی(ص) قَلیلاً کمی دور بود از در یه جای مدینه که دورتر بود از حجرهی پیامبر(صلی الله و علیه و آله و سلم) خانهی پیامبر(صلی الله و علیه و آله و سلم) مسجدالنبی بعد از مدتی پیامبر(صلی الله و علیه و آله و سلم) آمد به خانهی فاطمه (سلامالله علیها) و حضرت (صلی الله و علیه و آله و سلم) فرمود من تو را میخواهم بیاورم نزدیک خودم، فاطمه(سلامالله علیها) هم خیلی مشتاقانه پیدا است که از طرف فاطمه(سلامالله علیها) این اشتیاق مطرح می شود و پیامبر(صلی الله و علیه و آله و سلم) همینطور و لذا گفته می شود که کجا فاطمه(سلامالله علیها) عرض میکنم پیامبر(صلی الله و علیه و آله و سلم) خانهی حارثة بن نعمان را ازش طلب کن حارثة بن نعمان زمین ها و خانههای اطراف مسجد النبی داشت که پیامبر اکرم (صلی الله و علیه و آله و سلم) برخی از همسرانش از او خانه و زمین و حجره اینها گرفته بود اما از حارثة بن نعمان خیلی خانه گرفتیم قبلا قَدِ استَحییتُ مِنهُ. من حیا میکنم که خجالت می کشم از حارثه به گوش حادثه رسید آمد خدمت پیامبر(صلی الله و علیه و آله و سلم) عرض کرد من هرچه دارم از آن شما است از چیزی بگیرید من شادتر هستم تا اینکه نگیرید.
لذا خانه خودش را خالیکرد عرضم در اینجا است حارث خانهی خودش را خالی کرد فاطمه( سلام الله علیها) آمد در آنجا عرض شود که ساکن شد و در نقل است که مثلا مثلا سمهودی نقل کرد که این خانهای که جنب مسجد است محل سکنای فاطمه( سلام الله علیها) بود تصریح داریم در اینجا نه این که خانه دیگری بوده اینجا یه حجره دیگری بوده گاهی اینجا بوده گاهی آنجا بوده اختلافی است که اصلا بزرگان تاریخ ما این را تایید نمیکنند حتی صحبت کردیم ما با جناب استاد یوسفی غروی پریروز من در این خصوص به خصوص صحبت کردم ایشان هم میفرمایند همین جایی بوده که کنار مسجد النبی است و خانهی فاطمه( سلام الله علیها) در اینجا بوده و شواهد دیگری هم است که فاطمه ( سلام الله علیها) دیگه منتقل می شود به اینجا حالا اگر این خانهی حارثه بوده باشد پس از حجره فراتر است خانه دیگه حارث از پولدارای مدینه بوده از بزرگان بنی نجار بوده و روایت دارد وهِی أسقَبُ بُیوتِ بَنِی النَّجّارِ از نزدیک ترین خانههای بنی نجار بوده که در واقع همین جاست که فاطمه (سلام الله علیها) در ساکن شد.
آن وقت شواهد دیگر هم داریم دال بر اینکه آنجایی که حمله شد و آنجا که فاطمه(سلام الله علیها) دفن شد همینجا است از جمله شواهد نقل ابن قتیبه است ابن قتیبه دینوری از علمای قرن سوم اهل سنت در الامامه و السیاسه آن مراحل هجوم که ذکر میکند در یک تهدید صورت گرفت برای خروج اخراج آن اصحاب امیرالمومنین( علیه السلام) که سلمان و اینها آمدند بیرون بعد عمر تحریک کرد ابابکر را چرا از علی (علیه السلام) بیعت از او نمیخواهی بگیری؟ این متخلف را قنفذ را فرستادن بار اول قنفذ رفت امیرالمومنین (علیه السلام) آمدند دم در جواب داد دوباره قنفذ را فرستادند
و ان ابابکر رضی الله عنه تفقد قوما تخلفوا عن بیعته عند علی کرم الله وجهه فبعث الیهم عمر (فی روایه ان عمر جاء الی بیت فاطمه فی رجال من الانصار و نفر قلیل من المهاجرین) فجاء فناداهم و هم فی دار علی ، فابو ان یخرجوا فدعا بالحطب و قال : والذی نفس عمر بیده لتخرجن او لاحرفنها علی من فیها ، فقیل له : یا اباحفص ان فیها فاطمه فقال ان ... فوقفت فاطمه رضی الله عنها علی بابها ، فقالت : لا عهد لی بقوم حضروا اسوا محضر منکم ، ترکتم رسول الله صلی الله علیه و سلم جنازه بین ایدینا ،و قطعتم امرکم بینکم ، لم تستامرونا ، و لم تردوا لنا حقا . فاتی عمر ابابکر ، فقال له : الا تاخذ هذا المتخلف عنک بالبیعه ؟ فقال ابوبکر لقنفذ و هو مولی له :اذهب فادع لی علیا ، قال : فذهب الی علی فقال له : ما حاجتک ؟یدعوک خلیفة رسول الله ، فقال علی : لسریع ما کذبتم علی رسول الله . فرجع فابلغ الرساله ، قال : فبکی ابوبکر طویلا ، فقال عمر الثانیه : لاتمهل هذا المتخلف عنک بالبیعه ، فقال ابوبکر رضی الله عنه لقنفذ ، عد الیه ، فقل له : خلیفه رسول الله (فی نسخه امیرالمومنین) یدعوک لتبایع ، فجاءه قنفذ ، فادی ما امر به ، فرفع علی صوته فقال : سبحان الله ؟ لقد ادعی ما لبس له ، فرجع قنفذ ، فابلغ الرساله ، فبکی ابوبکر طویلا ، ثم قام عمر ، فمشی معه جماعه ،حتی اتوا باب فاطمه ، فدقوا الباب ، فلما سمعت اصواتهم نادت باعلی صوتها : یا ابت یا رسول الله ، ماذا لقینا بعدک من ابن الخطاب و ابن ابی قحافه ،فلما سمع القوم صوتها و بکائها ، انصرفوا باکین ، و کادت قلوبهم تنصدع ، و اکبادهم تنفطر ، و بقی عمر و معه قوم ، فاخرجو علیا ، فمضوا به الی ابی بکر ...
ابوبکر جویای کسانی شد که از بیعت با او سرپیچی نموده و در خانه علی (ع) اجتماع کرده بودند ، عمر را به سوی آنها فرستاد (در روايت ديگري آمده است که عمر با عده زيادي از انصار و افراد کمي از مهاجرين درب خانه حضرت فاطمه زهرا (س) آمده بود ) ؛ عمر آنان را فراخواند ، آنها از منزل علی (ع) خارج نشدند ، هیزم طلبید و گفت : قسم به آنکه جان عمر در دست اوست یا خارج شوید و یا خانه را بر اهل آن آتش می زنم . گفته شد : ای اباحفص (کنیه عمر) حتی اگر فاطمه در آن باشد ؟ گفت : گرچه فاطمه در آن باشد ... فاطمه (س) کنار درب خانه ایستاد و فرمود : تا به حال قومی بدتر از شما ندیدم ؛ بدن رسول خدا (ص) را نزد ما رها کردید و سلطنت و حرمت او را برای خود ثابت کردید و نظر ما را جویا نشده و حقی را برای ما قرار ندادید . آنگاه عمر نزد ابوبکر آمد و گفت : این متخلف از بیعت را بازداشت نمی کنی ؟ ابوبکر به قنفذ گفت : برو و علی (ع) را بیاور . او نزد علی (ع) رفت ؛ علی (ع) فرمود : چه می خواهی ؟ گفت : خلیفه رسول خدا ، تو را می خواند . علی (ع) فرمود : چه زود به رسول خدا (ص) دروغ بستید . قنفذ بازگشت و خبر را رساند . ابوبکر بسیار گریست . عمر برای بار دوم گفت : این متخلف از بیعت را مهلت نده . ابوبکر به قنفذ گفت : به سوی او برو و بگو : خلیفه رسول خدا تو را می خواند که بیعت کنی . قنفذ آمد وآنچه به او امر شده بود را انجام داد . علی (ع) با صدای بلند فرمود : سبحان الله ، او چیزی که مال خودش نیست را ادعا می کند . قنفذ بازگشت و خبر را رساند . ابوبکر باز مدت طولانی گریست . آنگاه عمر برخاست و با گروهی به درب خانه فاطمه (س) رفت و درب را کوبید ؛ وقتی فاطمه (س) صدایشان را شنید ، با صدای بلند فریاد زد : ای پدر ، ای رسول خدا ، ما پس از تو چه (ظلمها) كه از (عمر) بن خطاب و (ابوبكر) ابن ابى قحافه ديديم . وقتی مردم صدای گریه فاطمه (س) را شنیدند ، با گریه بازگشتند ؛ نزدیک بود قلب و جگرشان پاره شود . اما عمر و گروهی باقی ماندند و سرانجام علی (ع) را به زور از خانه خارج کردند و او را نزد ابوبکر آوردند ...
الإمامة و السياسة المعروف بتاريخ الخلفاء، ج۱ ، ص۳۰ ،ابن قُتَيْبه، ابومحمد عبدالله بن مسلم دينورى یا ابیمحمد جبلی(213-276ق)،مترجم:محقق/گردآورنده/...: شيري، علي (محقق)دار الأضواء،بیروت،نوبت چاپ: اول،1410ق.
در این باره ابن قتیبه میگوید:امیرالمومنین (علیه السلام) صدایش را بلند کرد لسریع ما کذبتم علی رسول الله. صداش چرا بلند کرد اگر خانه اش فاصله دارد با مسجدی که آنها الان حضور دارند لزوم دارد با همان قنفذ صحبت کند حضرت (علیه السلام) صداش بلند کرد و رفع صوته پس خانه جایی است که صدا را بلند کنید این ها میشنوند و یک شاهد است و شاهد دیگر خطبهی دویست و دو نهجالبلاغه است که در آنجا امیرالمومنین (علیه السلام) بعد از دفن فاطمه (سلامالله علیها) حضرت نجوایی که میکرد :
الإمامُ عليٌّ عليه السلام ـ عِندَ دَفنِ فاطِمَةَ عليهاالسلام ـ : السَّلامُ عَلَيكَ يا رسولَ اللّه ِ عَنّي وَعَن اِبنَتِكَ النّازِلَةِ في جِوارِكَ وَالسَّريعَةِ اللَّحاقِ بِكَ. قَلَّ يا رسولُ اللّه ِ عَن صَفيَّتِكَ صَبري، وَرَقَّ عَنها تَجَلُّدي؛ إلاّ أنَّ لي في التَّأسّي بِعَظيمِ فُرقَتِكَ وَفادِحِ مُصيبَتِكَ مَوضِعَ تَعَزٍّ ؛ فَلَقَد وَسَّدتُكَ في مَلحودَةِ قَبرِكَ، وَفاضَت بَينَ نَحري وَصَدري نَفسُكَ. فَإنّا للّه ِ وَإنّا إلَيهِ راجِعونَ . فَلَقَد استُرجِعَتِ الوَديعَةُ، وَأُخِذَتِ الرَّهينَةُ.أمّا حُزني فَسَرمَدٌ، وَأمّا لَيلي فَمُسَهَّدٌ إلى أن يَختارَ اللّه ُ لي دارَكَ الَّتي أنتَ بِها مُقيمٌ. وَسَتُنَبِّئُكَ ابنَتُكَ بِتَضافُرِ أُمَّتِكَ عَلى هَضمِها فَأحفِها السؤالَ وَاستَخبِرها الحالَ. هذا وَلَم يَطُلِ العَهدُ وَلَم يَخلُ مِنكَ الذِّكرُ. وَالسَّلامُ عَلَيكُما سَلامَ مُوَدِّعٍ لاقالٍ وَلاسَئِمٍ.فَإن أنصَرِف فَلا عَن مَلالَةٍ، وَإن أُقِم فَلا عَن سوءِ ظَنٍّ بِما وَعَدَ اللّه ُ الصّابِرينَ .
امام على عليه السلام ـ هنگام خاكسپارى فاطمه عليهاالسلامـ فرمود : سلام بر تو ـ اى رسول خدا ـ از من و دخترت ، كه در كنارت آرميده و زودتر[از ديگران] به تو رسيده . اى رسول خدا ! از جدايى دردانه دخترت صبرم لبريز گشته و تاب توان از كفم رفته است . اما ، يادآورى فراق جانگداز تو و مصيبت بزرگ از دست رفتن تو در اين هنگام ، مايه تسلّاى من است ؛ زيرا هرگز از ياد نمى برم آن لحظاتى را كه سرت به سينه من بود و در آغوش من جان دادى و من با دست خود سر تو را بر سنگ آرامگاهت نهادم . همه ما از آن خداييم و همگى به سوى او باز مى گرديم . اينك امانتى [كه به من سپرده بودى ]بازگردانيده شد و گروگان دريافت شد . امّا از اين پس ، اندوه من [از غم فراق شما ]هميشگى خواهد بود و شبهايم به بيدارى خواهد گذشت ، تا آن گاه كه خداوند سرايى را كه تو در آنى ، برايم برگزيند . بزودى دخترت تو را از ستمها و حق كشيهايى كه امّتت ، همداستان ، در حقّ او روا داشتند ، آگاه خواهد ساخت . همه وقايع را از او بپرس و اخبار اوضاع و احوال را از وى جويا شو . اين ستمها در حالى شد كه هنوز از رفتن تو مدتى نگذشته ، و يادت از ميان نرفته بود . بدرودتان باد ، بدرودى وداع گونه ، نه از سر نفرت و بيزارى. پس اگر از نزد شما بروم ، به سبب ملال و بى علاقگى نيست و چنانچه بمانم نه از آن روست كه به آنچه خداوند به شكيبايان وعده داده است ، بدگمانم .
نهج البلاغه،خطبه ۲۲.
السَّلامُ عَلَيكَ يا رسولَ اللّه ِ عَنّي وَعَن اِبنَتِكَ النّازِلَةِ في جِوارِكَ سلام بر تو و سلام از جانب من از جانب دختر تو که النّازِلَةِ في جِوارِكَ در جوار تو پس پیداست قبر فاطمه (سلام الله علیها) الباعده فی السری ببقعتک در این بقعهای که الان تو هستی به بقعه تو اینقدر نزدیک است قبر فاطمه(سلام الله علیها) به قبر پیامبر(صلی الله و علیه و آله و سلم) که الباعده فی السری ببقعتک اینها شواهد به اصطلاح خطبه است که در نهج البلاغه خطبه دویست و دو است و در کتب امالی مرحوم مفید و طوسی و امثال اینها دلائل امیرالمومنین(علیه السلام) آمده اینها نتیجه چه میگیریم؟ این که بله هم خانهای بود که فاطمه منتقل شد به اینجا و تا آخر عمرش هم آنجا بود حتی در نقل دارد که پیامبر اکرم (صلی الله و علیه و آله و سلم) و حجره اختصاصی خودش جنب خانه فاطمه(سلام الله علیها) بود و روزنهی بین حجره پیامبر(صلی الله و علیه و آله و سلم) خانه فاطمه(سلام الله علیها) وجود داشت و به هم متصل بود و هجوم به همین خانه صورت گرفت منتهی نه در سمت مسجد بلکه در پشت که الان در خود این ضریح شما در نظر بگیرید مال حدود هشتصد سال قبلی این ضریح بر اساس یک زمینهی تاریخی ساخته شده است دیگه اینجا باب جبرییل و مقام جبرییل و اینها در انتهای ضریح است.
در ابتدای کار طول ضریح هم زیاد است ابتدای ضریح قبر پیامبر(صلی الله و علیه و آله و سلم) انتهای ضریح در واقع در خانهی فاطمه (سلام الله علیها) است حدودش شاید یک چهارم بخش جلویی ضریح حجره و قبر پیامبر (صلی الله و علیه و آله و سلم) است سه چهارم در واقع خانهی فاطمه(سلام الله علیها) است پس این نشان میدهد فراتر از یک بیت حجرهی کوچک و امثال این ها بوده است که به هر حال صحن و اینها داشته با این توضیحات به هر حال به نظر میرسد که عرض شود که نظریه قابل قبول نیست اما این تهبیر که علی( علیه السلام) دو خانه داشته است در مدینه در برخی از متون آمده اما این الزاما چنین نیست که در زمان پیامبر اکرم (صلی الله و علیه و آله و سلم) امیرالمومنین (علیه السلام) دو خانه داشته باشند یکی سمت بقیع یکی هم این سمت بله امیرالمومنین (علیه السلام) بعدا به هرحال صاحب فرزندان و همسران دیگری شد بعد از فاطمه (سلامالله علیها) طبیعتا می تواند ناظر به آن دورهی حیات امیرالمومنین(سلام الله علیه) باشد به سمت بقیع هم خانهای تهیه کرده باشد.
مجری:
درسته حالا باب جبراییل توضیح مختصر بدید که چیست؟ چرا باب جبرییل به آن میگویند.
استاد: جباری
یک باب جبرییل داریم یک مقام جبرییل از بیرون مسجد نبی که وارد میشوید مقابلتان بخش انتهایی ضریح همان خانه( فاطمه سلام الله علیها) در واقع همینطور که عرض کردم در ورودی ضریح از سمت پشت، پشت مسجد در واقع که الان قفل است از آنجا وارد ضریح می شوند در خانهی فاطمه(سلام الله علیها) معروف است که به هر حال اگر امکانش باشد میروند شیعهها به خصوص این تجمع میکنند و اینها باب جبرییل از این باب معروف شده که چون به اصطلاح مقام جبرییل در همان سمت در خانهی فاطمه جایی بوده که جبریل از آنجا می آمد و عرض شود به اهل خانه سلام میکرد و به عنوان مقام جبراییل که ائمه اطهار (علیهم السلام) توصیه میکردند به نماز در آنجا و نماز شیعیان در آنجا باب از این باب است نه اینکه آن باب جبرئیل چیز خاصی باشد به اعتبار مقام جبرئیل و نزول جبرئیل و سلام جبرئیل بر اهل بیت و اهل آن خانه(علیهم السلام) اعمال خاصی هم دارد برای خودش می تواند شاهد با باشد که ساکن همونجا بودن دیگه بله دیگه شاهد بر این است که اینها در آنجا ساکن بودند جبرئیل در اینجا نازل شد:
وَقَرْنَ فِي بُيُوتِكُنَّ وَلَا تَبَرَّجْنَ تَبَرُّجَ الْجَاهِلِيَّةِ الْأُولَى وَأَقِمْنَ الصَّلَاةَ وَآتِينَ الزَّكَاةَ وَأَطِعْنَ اللَّهَ وَرَسُولَهُ إِنَّمَا يُرِيدُ اللَّهُ لِيُذْهِبَ عَنْكُمُ الرِّجْسَ أَهْلَ الْبَيْتِ وَيُطَهِّرَكُمْ تَطْهِيرًا
و در خانههای خود بمانید، و همچون دوران جاهلیّت نخستین (در میان مردم) ظاهر نشوید، و نماز را برپا دارید، و زکات را بپردازید، و خدا و رسولش را اطاعت کنید؛ خداوند فقط میخواهد پلیدی و گناه را از شما اهل بیت دور کند و کاملاً شما را پاک سازد.
(احزاب:33)
چندین ماه تا شش ماه میخواندند همه نازل به همین موضوع است.
مجری:
خیلی مچکریم جناب آقای دکتر جباری خیلی استفاده کردیم و مچکریم از این صبر و حوصلهای که به خرج دادید و مباحثی که ارائه فرمودید استاد اگر دعا بفرمایید آخر برنامه است ان شاء الله خداحافظی کنیم.
استاد: جباری
خدا را قسم بدیم به حرمت محمد و آل محمد و حرمت صدیقهی طاهره که در ظهور مقدس امام عصر (سلام الله علیه) تعجیل فرماید همه ما را جزو اعوان و انصار و یاران مخلص و شهدای در رکابش مقرر بفرماید و رفع مظلومیت از همهی مظلومین عالم بالاخص مردم مظلوم غزه ان شاء الله با ظهور حضرت بفرماید ان شاء الله.
مجری:
خیلی مچکریم آقای دکتر جباری از حضورتان و از حضور گرمتان در این برنامه و همچنین از شما عزیزان بیننده که تا این لحظه برنامهی خودتان را دیدید ان شاء الله که این ساعات دقایقی که در خدمت شما بودیم جز سال ها اعمال ما و شما عزیزان بیننده ثبت شود درمورد عنایت امام عصر(عجل الله تعالی فرجه الشریف) تا دیدار دیگر همهی شما را به خدای منان میسپارم و از همه شما التماس دعا داریم