سایر قسمت ها
آینه تاریخ - پاسخ به سوالات و شبهات تاریخی

قسمت صد و هفتم برنامه آینه تاریخ با کارشناسی حجت الاسلام و المسلمین دکتر جباری


دیگر قسمت ها

 بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيمِ

عنوان برنامه: آینه تاریخ

تاريخ: 29/ 10/ ۱۴۰۲

استاد: حجت الاسلام والمسلمین جباری

مجری: آقای قضبانی

قسمت:۱۰۷

بسم الله الرحمن الرحیم و به نستعین اللهم صل علی محمد و علی آله الطیبین الطاهرین

مجری:

 بینندگان عزیز سلام وقت شما بخیر خوش آمدید به برنامه آینه تاریخ برنامه‌ای که جمعه شب‌ها تقدیم حضور شما عزیزان می شود از شبکه جهانی حضرت  ولی عصر (عجل الله و تعالی فرجه الشریف) این برنامه متکفل پاسخ به سوالات تاریخ شما عزیزان بیننده است و استاد عزیزی که ما را همراهی می‌کنند و راهنمایی می‌کنند و پاسخ میدهند به این سوالات. جناب آقای دکتر جباری استاد حوزه و دانشگاه هستند امروز هم الحمدالله خداوند توفیق داد که در محضر ایشان باشیم عرض سلامی داشته باشیم و برگردم در خدمت شما ان شاء الله خواهم بود جناب استاد سلام وقت شما بخیر خیلی خوش آمدید.

استاد: جباری

 علیکم سلام و رحمت الله بسم الله الرحمن الرحیم حضور ارزشمند حضرتعالی جناب آقای قضبانی به شما بینندگان گرامی عرض سلام و ادب و وقت بخیر دارم آرزوی توفیقات و تاییدات روز افزون الهی را برای همه شما دارم در غراب جمعه قرار داریم آرزو می‌کنیم ان شاء الله پیشینه عمر ما و پسینه عمرمان ان شاء الله. مشمول قبول و رضایت مولا و سرار و ولی نعمتمان امام عصر(عجل الله و تعالی فرجه الشریف) قرار بگیرد.

مجری:

 ان شاء الله خیلی خوشحالیم که تشریف آوردید و فرمودید وقت گذاشتید ان شاء الله بتوانیم حضرتعالی که هستید و بنده هم که در خدمت شما بتوانیم ساعات دقایق خوبی را برای بینندگان عزیز فراهم کنید و جزء صالح اعمال ما و شما با عنایت امام عصر (عجل الله و تعالی فرجه الشریف) ان شاء الله ثبت شود  و به یادگار بماند  عزیزان بیننده سه هزار پانزده پانزده پیامکی ما است و شما از این طریق می‌توانید نظرات پیشنهادات و سوالات خودتون را ارسال کنید. این سوالات حتما لازم نیست در همین ساعات دقیق باشد در طول هفته شما می‌توانید بفرستید جدا می‌کنیم سوالات را خدمت استاد عرضه می‌کنیم جدا از شبکه ماهواره‌ای که ملاحظه می‌فرمایید از طریق سایت و همچنین از طریق اپلیکیشن دنبال کنید و ببینید و دسترسی هم به آرشیو ان شاء الله خواهید داشت  استاد عزیز ماه رجب است خلاصه ان شاء الله ما را از دعای خیر فراموش نمی‌کنید و دعای شما مقبول درگاه الهی باشد.

 سوالی شده است  چون ماه رجب هم است احتمالاً به خاطر همین این سوال دغدغه دوست عزیزمان بوده است که خواستند از شما بپرسیم. که در یکی از دعاهایی که از توقیعی که از حسین بن روح رسیده است در آنجا در آنجا ذکر شده است به دو  مولود در این ماه مبارک یکی امام جواد (علیه السلام) و دیگری امام هادی (علیه السلام) سوال کردند علت چیست؟ با اینکه ما در ماه رجب ولادت‌های دیگری داریم ولایت امام باقر (علیه السلام) ولادت حضرت  امیرالمومنین  (سلام الله علیه) است و چه بسا این دو روایت محکم‌تر هم باشد از نظر به اصطلاح ضعف و صحت حدیث گفتند چرا اینگونه در توقیع آمده  است آیا آنها درست نیست یا بهتر بود می‌گفتند ولادات ولادت‌هایی که در اینجا بود.

 

 

استاد: جباری

بله سوال خوبی است و معمولا مطرح می شود این سوال پرسیده می شود جا هم دارد  پرسیده شود  در توقیع رسیده از حسین بن روح نوبختی عزیزان مستحضر هستید ما در دوره غیبت صغری توقیعاتی داشتیم واژه توقیع را با آنها آشنا هستید بیشتر ناظر است به نامه‌هایی که به امام عصر(عجل الله و تعالی فرجه الشریف) به واسطه نواب اربعه این نوشته میشد و پاسخ درج میشد پاسخ مکتوب برمیگشت به دست افراد می‌رسید گاهی. خیلی اوقات توقیعات به این شکل بود که شیعیان در بغداد می‌رسیدند محضر نواب اربعه سوالاتشان را مشکلاتشان را در قالب مکتوباتی تقدیم می‌کردند به آنها و در فاصله مشخصی گاهی همان روز گاهی فردا گاهی دو سه روز با فاصله باز مجددا می‌رسیدند خدمت نواب اربعه و پاسخ را به خط خود امام (سلام الله علیه) دریافت می‌کردند این به خصوص است و وقع بخطه و امثال اینها. امام (سلام الله علیه) گاهی لابلای سطرهای سوال پایین آن گاهی پایین را فرد سوال مینوشت بالا را خالی می‌گذاشت که امام (سلام الله علیه) جواب را آنجا بنویسد به ترتیب گاهی هم توقیعات ابتدایی صادر می‌شد یعنی مثل همین توقیع دعایی که اشاره فرمودید یعنی از طرف نایب امام (سلام الله علیه) مکتوبی از طرف امام (سلام الله علیه) صادر می‌شد و او به شیعیان ابلاغ میکرد.

 و بنابراین نقل مرحوم شیخ طوسی در کتاب مصباح المتهجد یعنی کهن ترین سندی که ما برای این دعا داریم نقل مرحوم. شیخ طوسی است در مصباح المتهجد که با سند خودش از ابن عیاش نامی نقل می‌کند در سندش این توقیع را که او می گوید که از به اصطلاح ناحیه مقدسه توسط حسین بن روح نوبختی نایب سوم این توقیع صادر شد مشتمل بر این دعا که در مفاتیح هم است و حتماً تا الان دوستان قرائت فرمودند:

اللَّهُمَّ إِنِّي أَسْأَلُكَ بِالْمَوْلُودَيْنِ فِي رَجَبٍ مُحَمَّدِ بْنِ عَلِيٍّ الثَّانِي وَ ابْنِهِ عَلِيِّ بْنِ مُحَمَّدٍ الْمُنْتَجَبِ وَ أَتَقَرَّبُ بِهِمَا إِلَيْكَ خَيْرَ الْقُرَبِ يَا مَنْ إِلَيْهِ الْمَعْرُوفُ طُلِبَ وَ فِيمَا لَدَيْهِ رُغِبَ أَسْأَلُكَ سُؤَالَ مُقْتَرِفٍ مُذْنِبٍ قَدْ أَوْبَقَتْهُ ذُنُوبُهُ وَ أَوْثَقَتْهُ عُيُوبُهُ فَطَالَ عَلَى الْخَطَايَا دُءُوبُهُ وَ مِنَ الرَّزَايَا خُطُوبُهُ يَسْأَلُكَ التَّوْبَةَ وَ حُسْنَ الْأَوْبَةِ وَ النُّزُوعَ عَنِ الْحَوْبَةِ وَ مِنَ النَّارِ فَكَاكَ رَقَبَتِهِ وَ الْعَفْوَ عَمَّا فِي رِبْقَتِهِ فَأَنْتَ مَوْلايَ أَعْظَمُ أَمَلِهِ وَ ثِقَتِهِ [ثِقَتُهُ ] اللَّهُمَّ وَ أَسْأَلُكَ بِمَسَائِلِكَ الشَّرِيفَةِ وَ وَسَائِلِكَ الْمُنِيفَةِ أَنْ تَتَغَمَّدَنِي فِي هَذَا الشَّهْرِ بِرَحْمَةٍ مِنْكَ وَاسِعَةٍ وَ نِعْمَةٍ وَازِعَةٍ وَ نَفْسٍ بِمَا رَزَقْتَهَا قَانِعَةٍ إِلَى نُزُولِ الْحَافِرَةِ وَ مَحَلِّ الْآخِرَةِ وَ مَا هِيَ إِلَيْهِ صَائِرَةٌ

خدايا! از تو درخواست میكنم به حقّ دو مولود ماه رجب، محمّد بن على دوّم (امام جواد ع) ، و فرزندش على بن محمّد برگزيده (امام هادى ع) و به وسيله آن دو امام به جانب تو تقرّب میجويم به بهترين تقرّب، اى آن كه نيكى تنها از سوى او خواسته شده، و تنها در آنچه نزد اوست رغبت شده است، از تو میخواهم خواهش جرم پيشه معصيت كارى كه گناهانش او را هلاك نموده، و عيوبش او را به اسارت كشيده، پس عادتش بر گناه طولانى شد، و امورش با بلاهاى سخت به هم آميخت، از تو میخواهد: توبه و خوبى بازگشت، كنده شدن از گناه، رهايى جانش از آتش، گذشت از آنچه بر گردن اوست، زيرا مولاى من تو بزرگ ترين آرزو و اميد او هستى.خدايا! از تو میخواهم به حق مسائل شريفت، و وسايل والايت، كه مرا در اين ماه به رحمت گسترده است، و نعمت تقسيم شده ات فروگيرى، و نفسى به من عنايت كنى كه به آنچه روزى اش نموده اى قناعت ورزد تا گاهى كه به گور درآيد و به آخرت رسد، و به آنچه عاقبت اوست بازگردد.

اللَّهُمَّ إِنِّي أَسْأَلُكَ بِالْمَوْلُودَيْنِ فِي رَجَبٍ مُحَمَّدِ بْنِ عَلِيٍّ الثَّانِي وَ ابْنِهِ عَلِيِّ بْنِ مُحَمَّدٍ الْمُنْتَجَبِ

ادامه توقیع هم که این خوب ایجاد سوال می‌کند چون در ماه رجب همانطور که اشاره فرمودید ما ولادت امام باقر (علیه السلام) را در اول ماه رجب بنابر قول مقبول‌تر اقوالی است قول مقبول‌تر اول ماه رجب از ولادت امام باقر (علیه السلام)و ولادت امیرالمؤمنین (سلام الله علیه) بنابر قول مشهور و مقبول و صحیح سیزده رجب است و  در حالی که در این توقیع هیچ اشاره به ولادت امام باقر (علیه السلام) و امام علی امیرالمؤمنین (سلام الله علیه) نشده است.

بلکه دارد که اللَّهُمَّ إِنِّي أَسْأَلُكَ بِالْمَوْلُودَيْنِ فِي رَجَبٍ مُحَمَّدِ بْنِ عَلِيٍّ الثَّانِي وَ ابْنِهِ عَلِيِّ بْنِ مُحَمَّدٍ الْمُنْتَجَبِ مراد امام جواد (علیه السلام) است محمد بن علی اول مراد امام باقر (علیه السلام) است مُحَمَّدِ بْنِ عَلِيٍّ الثَّانِي وَ ابْنِهِ عَلِيِّ بْنِ مُحَمَّدٍ الْمُنْتَجَبِ یعنی امام هادی (علیه السلام) به دو مولودی که محمد بن علی ثانی است و دومی فرزندش پسرش علی بن محمد المنتجب خوب این سوال پیش می آید چرا توقیع  آیا این مشکل دارد  مشکل سندی دارد یا اینکه مشکلی در عبارت پدید آمده  است. پاسخ خوبی را برخی دادند با آن اینکه با توجه به شهرت این توقیع و سندش و به هر حال اعتماد مرحوم شیخ طوسی و بعد از شیخ طوسی بزرگان دیگری این را به تبع شیخ طوسی نقل کرده اند لذا نمی‌توان توقیع را تضعیف کرد بلکه فرمودند که تصحیفی رخ داده است اصل عبارت این بود که اللَّهُمَّ إِنِّي أَسْأَلُكَ بِالْمَوْلُودَيْنِ فِي رَجَبٍ مُحَمَّدِ بْنِ عَلِيٍّ الثَّانِي وَ ابْیهِ عَلِيِّ بْنِ مُحَمَّدٍ الْمُنْتَجَبِ و ابنه شبیه ابیه است ابنه و ابیه خوب شبیه هم هستند و وَ ابْیهِ عَلِيِّ بْنِ مُحَمَّدٍ الْمُنْتَجَبِ خدایا تو را قسم میدهم و طلب می‌کنم از تو به دو مولودی که در رجب به ولادت رسیدند ولادتشان رخ داده است یکی محمد بن علی مراد امام باقر (علیه السلام) است مطلق که گفته می شود منظور امام باقر (علیه السلام) است و ابیه و پدرش یعنی جد بزرگوارش علی بن ابی طالب (علیه السلام)   سوال می شود پس امام جواد (علیه السلام) و امام هادی (علیه السلام) چه می شود اگر عبارت این بوده باشد. که مراد امام باقر (علیه السلام) و امیرالمومنین (سلام الله علیه) بوده باشد.

 پاسخ این است که بنابر تحقیق و بررسی عرض شود که اقوال موجود در ارتباط با ولادت امام هادی (علیه السلام) ترجیح با قول به ولادت حضرت  (علیه السلام) در نیمه ذی‌الحجه است درباره امام هادی (علیه السلام) که این ترجیح دارد یعنی متون متقدم بسیاری از آنها نیمه ذی‌الحجه را ذکر کردند برای امام هادی (علیه السلام) و برای امام جواد (علیه السلام) هم قول مقبول‌تر و پذیرفتنی‌تر از جهت ماه ماه رمضان است. از جهت روز هم یک اختلافی است که در کدام روز از ماه رمضان رخ داده آیا نهم بوده است آیا پانزدهم بوده است نوزدهم بوده است هفدهم بوده است اقوالی است اما قول به پانزدهم قویتر است یعنی همان روزی که عرض شود که گفته شده است ولادت امام جواد (علیه السلام) امام حسن (علیه السلام) بله امام حسن (علیه السلام) مشهور است و برای امام جواد (علیه السلام) و در میان این سه چهار  قول هم بله همانطور که قول نیمه رمضان بنابر متون مختلفی که از قرن سوم چهارم بزرگان ما این قول را نقل کرده  اند.

نیمه رمضان قول مقبول‌تر است بنابراین اگر ما ولادت امام جواد (علیه السلام) را بنابراین قول ارجح در نیمه رمضان بدانیم در ماه رمضان و به هر حال نیمه رمضان و ولادت امام هادی (علیه السلام) هم در نیمه ذی‌الحجه طبیعتاً این مولودین عرض شود که منظور امام باقر (علیه السلام) و امام امیرالمومنین (سلام الله علیه) خواهد بود و الا اگر و الا اگر مراد از این مولودین در توقیع. امام هادی (علیه السلام) و امام جواد (علیه السلام) هم باشد همانطور که فرمودید بایدد گفته می‌شد اللهم ان اسئلک بالموالید موالید جمع مولود است مولودها یعنی چهار مولود در واقع چون امام باقر (علیه السلام) و امیرالمومنین (سلام الله علیه) که این به اصطلاح قطعی است و لذا اگر دو امام (علیهما السلام)هم در رجب بوده باشند و عبارت ناظر به آنها هم باشد باید موالید گفته شده بود در حالی که است این پاسخ را در خدمت محققین مطرح کردم به نظرم شاید مبتکر این پاسخ جناب استاد محمدهادی یوسفی غروی باشند.

اینطور که یادم می آید ایشان مطرح می‌کردند درست است حالا کتابی را که الان آوردم مقابلم است بد نیست به بینندگان عزیز معرفی کنیم کتابی است با عنوان باز پژوهی تاریخ ولادت و شهادت معصومان (علیهم السلام) که جناب آقای یدالله مقدسی این کتاب را بله باز پژوهی تاریخ ولادت و شهادت معصومان (علیهم السلام) دوست محقمان آقای مقدسی را سالها است تدوین کردند که کتابش محققانه است انصافاً تتبع خوبی کرده  است هم در منابع شیعه هم اهل سنت. قابل اعتماد است اقوال مختلف را آورده  است و قول راجح را با دلیلش به تحلیلی که کردن اینجا این نکته‌ای که عرض کردیم اینجا ایشان نقل کرده  اند گرچه من پیش از اینکه در اینجا ببینم از جناب استاد یوسفی شنیدم این راه مرحله را و به هر حال نکته پذیرفتنی است و قابل اعتمادی است.

مجری:

  نام کتاب چی بود

استاد: جباری

 باز پژوهی تاریخ ولادت و شهادت معصومان (علیهم السلام) همه معصومین (علیهم السلام)  چهارده معصوم (علیهم السلام) را هم بحث ولادتشان هم شهادتشان را از تاریخشان را بررسی کرده  است. بعضی از نکته‌های تاریخی مربوط به ولادت شهادت را هم در حاشیه بحث آورده است نویسنده آیت الله مقدسی است دوست تاریخ پژوه ما  است در ناشر هم پژوهشگاه علوم فرهنگ اسلامی که وابسته به دفتر تبلیغات اسلامی است ناشر خوبی هم است.

مجری:

برای بینندگان هم توفیق بزرگی است که بالاخره بتوانند کتاب تهیه کنند و بیشتر در این خصوص مطالعه کنند برای عزیزانی که در این خصوص سوال کردند  متشکریم جناب آقای دکتر پاسخ دقیقتان و منبعی که اشاره فرمودید. خوب استاد سوال دیگری هم که داریم مطرح شده است زیاد هم مطرح شده است امام (علیه السلام)شاید چند وقت پیش یه صحبتی در مورد منع حدیث شده بود شاید این انگیزه برای این بیننده و بینندگان باشد که این سوال را کنند سوال هم انتخاب شده است که منع حدیث عمر این کارا کرده  است ابوبکر چی در این قضیه نقشی نداشته است که حالا عمر این را باید اجرایی کرده  باشد.

 

 

استاد: جباری

 بله سوال خوبی است و من آوردم این. کتاب ارزشمند جناب استاد باز کتاب دیگری هم بد نیست حالا معرفی کنیم برای دوستان محقق کتاب تدوین السنة شریفه عرض کنم که این کتاب را دوستان خواستند جلدش را معرفی کنند تدوین السنة شریفه به عربی است حالا من نمیدانم ترجمه شده است یا خیر از جناب استاد سید محمدرضا حسینی جلالی درست است.

مجری:

  پس این سید محمدرضا حسینی جلالی کتاب عربی البته به زبان فارسی. کتاب زیادی در بحث.

استاد: جباری

 تتبع خوبی که کردند ایشان هم در ارتباط با موضع ائمه (علیهم السلام) معصومان (علیهم السلام)  نسبت به حدیث و نقل حدیث تدوین حدیث به صورت تاریخی از پیامبر اکرم  (صلی الله و علیه و آله و سلم) شروع کرده  است تا آخرین امام هادی (علیه السلام) امام عسکری (علیه السلام) عرض شود که جایگاه حدیث و نقل حدیث تدوین حدیث کتاب حدیث را اقوال خوبی را روایت خوبی آورده است.

بعد رفته سراغ این مسئله منع تدوین حدیث و اینکه آیا همین سوال که فرمودید که آیا ابوبکر هم سهیم در این مسئله بود یا عمر در واقع مبدع بود نسبت به این مسئله روایت خوبی را آورده دال بر اینکه نه شروعش از زمان ابوبکر است بعد مواضع صحابه را نسبت به مسئله حدیث مطرح میکند انگیزه‌هایی که در واقع وجود داشت که موجب شد عمر اقدام کند به  نسبت به رسمی اعلام کند حدیث نقل نشود و تدوین نشود را سه چهار محور را. مطرح کرده  است روایت آورده  است ضعف سند را ثابت کرده است سوال این بحث‌ها و عرض شود که بالاخره اینکه ائمه (علیهم السلام) چه اقداماتی در این راستا انجام دادند کتاب خوبی است از جهت اینکه مستند از منابع روایات با ذکر سندها آورده است در این کتاب در صفحه دویست و شصت و سه به عنوان متی بدع المنع من التدوین چه زمانی آغاز شد منع تدوین حدیث دو سه روایت را ذکر میکند که از اینها برمی آید متاسفانه این حرکت شومی که در زمان عمر رسماً. پی گرفته شد ابلاغ شد شروعش از زمان ابوبکر است.

 واقعا توجیه پذیر نیست ما وقتی نمی‌دانیم دفاع حضرات عامه از جناب خلیفه اول و دوم در این ارتباط چی چگونه می‌تواند باشد ببینید اگر بنا بود که حدیث نباید نقل شود چون ممکن است با قرآن خلط شود  مردم از قرآن باز بمانند امثال این توجیهاتی که می‌کردند  پیامبر اکرم  (صلی الله و علیه و آله و سلم) اولی بود به اینکه مردم را باز بدارد از نوشتن حدیث و نقل حدیث در حالی که پیامبر (صلی الله و علیه و آله و سلم) مشوق است. روایاتی است کسانی می آمدند خدمت پیامبر (صلی الله و علیه و آله و سلم) و درخواست می‌کردند آن جمله‌ای که پیامبر (صلی الله و علیه و آله و سلم) فرموده است حدیثی که فرموده است بنویسند پیامبر (صلی الله و علیه و آله و سلم) دستور می‌داد برایش بنویسند روایت معروفات ابورشاد نامی بوده است که از پیامبر (صلی الله و علیه و آله و سلم) طلب می‌کند حضرت   (صلی الله و علیه و آله و سلم) برایش بنویسید این حدیث را و امثال اینها و  چطور شد که پیامبر اکرم  (صلی الله و علیه و آله و سلم) مانع نیست اما اینها می آیند و مانع میشوند و لذا به نظر می‌رسد که مسئله امر سیاسی بوده است نمی‌خواستند احادیثی که به هر حال ممکن است لطمه بزنند به بحث خلافت آنها حاکمیت آنها حرکت. نادرستی که در بحث خلافت حکومت شروع شد.

 این ممکن بود که احادیث پیامبر (صلی الله و علیه و آله و سلم) نقل شود  نوشته شود  و بعد این‌ها محکوم شوند به لحاظ این عملکردی که کردن لذا این گونه احادیث من ابتدا مطلق احادیث منع کردند بعد کم کم نسبت احادیث حلال و حرام احادیث حلال و حرام خیلی خوب لطمه نمی‌زد به قصه حاکمیت آنها یه مقدار سهل‌تر گرفتند اما احادیثی که ناظر است به بحث حاکمیت حکومت مفسر است آن احادیث برای آیاتی که مربوط به اهل بیت (علیهم السلام) بود این‌ها را خیلی جدی مانع بودند و. صحابه را منع می‌کردند که در این مکان‌های جدیدی که تازه فتح شده است شما میروید پیش نو مسلمان‌ها مبادا حدیث نقل کنید از احدی عمر حتی دو صحابی را به مکانی می‌فرستد و تا بیرون مدینه با آنها میرود که تاکید کند این مسئله را به آنها می‌خواهد که جدا شود  از آن‌ها می گوید که می‌دانید تا اینجا برای چی آمده ام می گویند  حتما برای بدرقه ما آمده  است می گوید بله اما بیشتر برای این است که یک مکان که مردم مثلاً با اسلام تازه آشنا شدند و فلان از احادیث پیامبر (صلی الله و علیه و آله و سلم) نقل نکنید به اصطلاح برایشان قرآن بخوانید.

 آیا ابوبکر هم در مسئله سهیم بوده است بله متاسفانه ابوبکر اقدام عملی است از خودش شروع می‌کند یعنی یک روایتی است که عایشه نقل می‌کند که پدرم یک وقت یک شبی دیدم خیلی در قلق و اضطراب است در فکر است نگران گفتم چیست؟ گفت که من تعدادی حدیث نوشتم پانصد تا دارید اینجا پانصد حدیث نوشتم و می‌ترسم که در این احادیث احادیث نادرستی بوده باشد که پیامبر (صلی الله و علیه و آله و سلم) نسبت داده باشد نادرست است که آن نادرست ها را برو سوال کن و حذف کن نه اینکه کلش را عایشه می گوید:

قالت عائشة جمع أبي الحديث عن رسول الله صلى الله عليه وسلم وکانت خمسمائة حديث فبات ليلته يتقلب کثيرا قالت فغمني فقلت أتتقلب لشکوى أو لشيء بلغک فلما أصبح قال أي بنية هلمي الأحاديث التي عندک فجئته بها فدعا بنار فحرقها

عايشه مي‌گويد: پدرم احاديثي از پيامبر صلي الله عليه و آله‌ را جمع کرده بود که به پانصد حديث رسيده بود تا اين که شبي در بستر خود شانه به شانه مي شد [خوابش نمي‌برد] عايشه مي‌گويد من از اين موضوع ناراحت شده و گفتم آيا موضوعي باعث رنجش خاطرت شده و يا خبري به شما رسيده است؟ صبح پدرم مرا صدا زد و گفت: دخترم! بشتاب و احاديثي را که نزدت گذارده‌ام بياور. من هم آوردم و او هم آتشي طلب کرد و آنها را سوزاند.

تذکرة الحفاظ،ذهبی، ج 1، ص 5.

 

 

 که. اصبح وقتی که صبح کرد گفت که آن احادیث را بیار فجعته بها آنها را آوردم فدعا بنا تحرقها صورت مسئله را پاک کرد کلش را آتش زد کل پانصد حدیث را می گوید پدرم آتش زد خودش می گوید پدرم از پیامبر (صلی الله و علیه و آله و سلم) شنیدم و نوشتم حدیث رسول خدا (صلی الله و علیه و آله و سلم).

مجری:

احادیث را شنیدی  نوشتی الان می گویید اعتبار ندارد؟

استاد: جباری

پدرم حدیث از پیامبر (صلی الله و علیه و آله و سلم) جمع کرده  بود جمع أبي الحديث عن رسول الله صلى الله عليه وسلم وکانت خمسمائة حديث پانصد جمع حدیث شده بود فبات ليلته يتقلب کثيرا و چون صبح شد قالت فغمني احادیث را بیاور فقلت أتتقلب لشکوى أو لشيء بلغک فلما أصبح قال أي بنية ترسیدم من بمیرم و اینها نزد من باشد هلمي الأحاديث التي عندک فجئته بها فدعا بنار فحرقها می ترسم احادیث از کسی شنیده باشم و آن بهش اعتماد کرده  باشم در حالی که آنچنان نباشد که برای من نقل کرده  است و عرض کنم که اینها را میکند آتش میزند و از بین میبرد خوب این هرطور که فکر می کنیم که عمل توجیه پذیر نیست. کل این پانصد تا یعنی واقعاً مشکوک بوده است و چطور شد زمان پیامبر (صلی الله و علیه و آله و سلم) شک نکرده  است در احادیث الان که پیامبر (صلی الله و علیه و آله و سلم) از دنیا رفته است و بر خر خلافت سوار شدی چنین تردیدی برایت پیدا شد.

 و ضمن اینکه بر فرض الان می‌خواستی این احادیث را بررسی کند آتش زدن نبود صحابه دیگر بودن دیگر کسانی که به اصطلاح احادیث از پیامبر (صلی الله و علیه و آله و سلم) شنیده بودند می‌رفتی حالا عرضه میکردی شما هم از پیامبر (صلی الله و علیه و آله و سلم) شنیدید یا خیر و این یک، دوم روایت دیگری است که در ذهبی در تذکره الحفاظ جلد یک صفحه سه. نقل می‌کند که آن یک مدت مسئله را روشن‌تر می‌کند برای ما که:

إن الصديق جمع الناس بعد وفاة نبيهم، فقال: إنكم تحدثون عن رسول الله صلي الله عليه و سلم أحاديث تختلفون فيها و الناس بعدكم أشد اختلافا، فلا تحدثوا عن رسول الله شيئا، فمن سألكم فقولوا: بيننا و بينكم كتاب الله، فاستحلوا حلاله و حرموا حرامه.

ابوبكر مردم را بعد از وفات رسول خدا جمع كرد و گفت : شما از رسول خدا احاديثي نقل مي كنيد كه در آنها اختلاف داريد و مردم بعد از شما اختلافاتشان بيشتر خواهد شد پس از رسول خدا چيزي نقل نكنيد و اگر كسي از شما سؤال كرد در پاسخ بگوييد بين ما و شما كتاب خدا است پس حلالش را حلال بدانيد و حرامش را حرام بدانيد.

تذكرة الحفاظ للذهبي، ج 1، ص 2

 

 ابوبکر جمع الناس بعد وفاة نبيهم، نشان میدهد که این فقط منحصر به شخص خودش نبوده است بعد سراغ مردم رفته است یعنی کاری که عمر کرد مردم را منع کرد ابوبکر در واقع پیشتر این کار را انجام داده  استاز خودش شروع کرده  است احادیث خودش را آتش زده بعد می گوید مردم را جمع کرد فقال: إنكم تحدثون عن رسول الله صلي الله عليه و سلم أحاديث تختلفون فيها احادیث از پیامبر (صلی الله و علیه و آله و سلم) نقل می کنید که درش اختلاف دارید. و الناس بعدكم أشد اختلافا، بعد از شما مردم میایند و اختلاف بیشتر خواهد شد کاملا مشخص است از پیامبر (صلی الله و علیه و آله و سلم) احادیث ضعیف نقل نکنید که کلاً هیچی از پیامبر (صلی الله و علیه و آله و سلم) نقل نکند عجیب است فلا تحدثوا عن رسول الله شيئا، قائل به پاک کردن صورت مسئله خیلی بوده است ظاهرا این آقا که هم مال خودش مسئله را پاک میکند هم به مردم توصیه میکند بعد فمن سألكم کسی از شما سوال کرد راجع به حدیث گفت فقولوا: بيننا و بينكم كتاب الله، کتاب خدا و حرام و حلال فاستحلوا حلاله و حرموا حرامه. فقط کتاب خدا را ببینید حلال و حرام آن را پایبند باشید.

 همان تز حسبنا کتاب الله که به عمر منصوب است اما ابوبکر رسماً در دوره خلافتش.

مجری:

 شخص است شما هفته قبل اشاره کردید مشخص کردند که چیکار کردند.

استاد: جباری

 بله و عرض کنم که  واقعاً اگر به همین بخواهد عمل شود فاستحلوا حلاله و حرموا حرامه.   واقعا همین الان حضرات عامه. می‌توانند ادعا کنند ما به این به اصطلاح جمله و دستور ابوبکر عمل کرده  ‌ایم و عمل می‌کنیم  این همه روایتی است که خودشون نقل کردند بعدها به حلال و حرام خدا را فقط می‌توان از کتاب خدا همین نماز را واقعاً می شود رکعات نماز از کتاب خدا به دست آورد؟ چه رسد به فراوان احکام جزئی دیگر اما عرضم در این است که از این ها یک مقدار آن انگیزه‌ها و نیت‌ها بیشتر روشن می‌شود.درست است که کل احادیث را منع میکنم که در تصریح کنید احادیث که راجع به خلافت حکومت اهل بیت.

 اینها گفته شده است مردم حق ندارید این‌ها را نقل کنید نمی‌توانید تصریح کند چون به هر حال ماهیتشان هویدا می شود لذا ناچارند که یک مقدار فراتر مسئله را مطرح کنند به صورت عام اصلا حدیث نقل نکنید بخاطر اینکه اختلاف دارید

مجری:

در احادیث  طبیعتاً با آن مقصود خودشان خیلی تاکید می‌کنند

 إنی تارک فیکم الثقلین کتاب الله وسنتی فلن تضلوا ما إن تمسکتم بهما .

رسول الله (صلی الله علیه و آله و سلم) فرمودند : من در میان شما دو چیز گرانبها را بجای گذاشته ام، کتاب خداوند (قرآن) و روش و سنت من، پس اگر به آن دو چنگ بزنید گمراه نخواهید شد.

 بر روی حدیث ثقلین که این کتاب الله و سنتی است  کجا است هم خودش یک چالش است از اساس خودش مذهب باطل شده است شما خودتان دارید کتاب الله سنتی را دارید کجاست سنت که همان خلفای. شما بزرگان شما منع کردند  پس همان از تازه با یک حدیث ضعیف حالا اگر بخواهیم آن حدیث صحیح و مستند و قوی با آن همه منابع و مصادر که در کتب اهل سنت هم بسیار زیاد آمده  است کتاب الله عترتی اهل بیتی که اصلاً کلاً مذهب غیر از شیعه کلاً تمام مذاهبشان از اساس باطل می شود دیگر این چالشی است که باید خودشان بیایند پاسخ بدهند به نظرم اگر درست می گویند شما تایید دارید صحبت را یا نه  خیلی متشکریم یک میان برنامه ببینیم برگردیم با بحث. دیگری در بخش دوم برنامه در خدمت شما و بینندگان باشیم با اجازه شما عزیزان بیننده بعد از این میان برنامه برمی‌گردیم ان شاء الله بحث سیره پیامبر (صلی الله و علیه و آله و سلم) را ان شاء الله در بخش دوم خدمت شما ارائه خواهیم کرد البته اگر سوالی چیزی دارید میتوانید به صورت تلفنی هم تماس بگیرید ما بخش دوم را مخصوص تلفن‌های شما عزیزان بیننده می‌گذاریم و در خدمت شما خواهیم بود.

صلی الله علیک یا مولای یا صاحب العصر اللهم عجل لولیک الفرج اللهم عجل لولیک الفرج. اللهم عجل لولیک الفرج دعای ما و شما عزیزان بیننده است در جمعه‌ها که انتظار ما به اوج می‌رسد در این روز چرا که از شنبه تا جمعه منتظر بودیم آقا نیامده است و روز جمعه صبح با دعای ندبه دیگر دعا به اوج می‌رسد و این انتظار را می‌کشیم و آنجا از خدا با تمام اخلاص و با نیت‌های پاک از خداوند هرچه سریع‌تر تعجیل برسد تعجیل فرج آقا و ان شاء الله بتوانیم خدمت آقا باشیم  عزیزان برنامه آینه تاریخ است و در خدمت جناب دکتر جباری بودیم و هستیم همچنان. ما چند هفته‌ای است بخش دوم برنامه را مخصوص سیره پیامبر (صلی الله و علیه و آله و سلم) گذاشتیم و در این خصوص گفتگو می‌کنیم که با هرچه ما بیشتر با پیامبر (صلی الله و علیه و آله و سلم) و اهل بیت (علیهم السلام)آشنا شویم  قطعاً امام زمان (عجل الله و تعالی فرجه الشریف) را بیشتر خواهیم شناخت استاد عزیز جناب دکتر جباری در خدمت شما هستیم شما سیره پیامبر (صلی الله و علیه و آله و سلم) را چند هفته‌ای شاید الان چند ماهی هم شد دیگر سه چهار ماه است که شروع کردید و در خدمت شما باشیم سیره شخصی پیامبر (صلی الله و علیه و آله و سلم) آغاز کردید تا ان شاء الله برسیم به بعدهای دیگر.

استاد: جباری

 همانطور که اشاره فرمودید عزیزان بیننده مستحضر هستید. بحث را از سیره فردی پیامبر (صلی الله و علیه و آله و سلم) آغاز کردیم در سیره فردی هم عرض کردیم محورهایی وجود دارد این ها را تکرار می‌کنم برای اینکه در چهارچوب آن تقسیمات منطقی که راجع به سیره انجام دادیم دوستان قرار بگیرند سیره فردی در چهار پنج محور را به آن می‌پردازیم یعنی آنجا که به رفتار شخصی پیامبر (صلی الله و علیه و آله و سلم) مربوط  است تغذیه مثل استراحت مثل لباس بهداشت و معیشت در واقع. کسب روزی امثال اینها چهار پنج محور از تغذیه شروع کردیم آداب پیامبر (صلی الله و علیه و آله و سلم) در ارتباط با بحث خوردن و آشامیدن تغذیه طبعاً آدابی حضرت  (صلی الله و علیه و آله و سلم) داشته است محورهایی را اشاره کردیم و در قالب سوالاتی مطرح شد این عرض شود که اصول مربوط به تغذیه سوال از اینکه چرا اصلا معصومین (علیهم السلام) با چه هدفی با چه نیتی به تغذیه می‌پرداختند مثل ماها صرفاً ماها که حالا ان شاء الله اینطور نیست اهل دنیا. به هر حال کسانی که مثل انعام مثل چهارپایان فقط همشان شکمشان است.

إِنَّ اللَّهَ يُدْخِلُ الَّذِينَ آمَنُوا وَعَمِلُوا الصَّالِحَاتِ جَنَّاتٍ تَجْرِي مِنْ تَحْتِهَا الْأَنْهَارُ  وَالَّذِينَ كَفَرُوا يَتَمَتَّعُونَ وَيَأْكُلُونَ كَمَا تَأْكُلُ الْأَنْعَامُ وَالنَّارُ مَثْوًى لَهُمْ

خداوند کسانی را که ایمان آوردند و اعمال صالح انجام دادند وارد باغهایی از بهشت می‌کند که نهرها از زیر (درختانش) جاری است؛ در حالی که کافران از متاع زودگذر دنیا بهره می‌گیرند و همچون چهارپایان می‌خورند، و سرانجام آتش دوزخ جایگاه آنهاست!

محمد (47):12

 معصومان(علیهم السلام)  این نبوده است فرمودند ما برای اینکه بتوانیم عبادت انجام بدهیم:

عنه صلى الله عليه و آله : اللّهُمَّ بارِك لَنا فِي الخُبزِ ، و لا تُفَرِّق بَينَنا و بَينَهُ ؛ فَلَولاَ الخُبزُ ما صَلَّينا و لا صُمنا ، و لا أدَّينا فَرائِضَ رَبِّنا .

پيامبر خدا صلى الله عليه و آله : بار خدايا! براى ما در نان بركت قرار ده و ميان ما و آن ، جدايى مينداز . اگر نان نبود ، ما نماز نمى خوانديم و روزه نمى گزارديم و واجب هاى پروردگارمان را انجام نمى داديم .

[الكافي : ج5 /ص 73 / ح13.]

اگر نان است برای اینکه قوام بگیرد بعداً برای اینکه بتوانیم عبادت خدا را انجام بدهیم چه نوع غذایی را میخوردند حلال ویژگی‌هایی داشتند که حلال باشد ساده باشد سودمند باشد و زیان نداشته باشد چند نوع میخوند که بحث در این باره کردیم چه مقدار می‌خوردند عرض کردیم توصیه به این پرهیز از پرخوری داشتند. چه هنگام می خوردند زمانی که اشتها وجود دارد  بدن نیاز دارد  انسان گرسنه است این‌ها آیا تنها یا با دیگران توصیه شد که دیگران نیز سهیم شوند در غذا به خودش نپردازد بحث دیگر چرایی و چگونه چگونه آداب تغذیه که چیزی حدود ۱۲ عدد از روایات مربوط به پیامبر (صلی الله و علیه و آله و سلم) استنباط می شود ببینیم چه مقدارش را امشب میرسیم ان شاء الله یکی از آنها این بود که رسول خدا (صلی الله و علیه و آله و سلم) هم اکل و هم شرب را هم خوردن غذا را هم نوشیدن آب و نوشیدنی‌ها را. با نام خدا شروع می‌کردند و ختمشان با حمد تمام می‌کردند و در روایتی دارد  که دعا می‌کردند قبل از غذا و بعد از غذا دعا می‌کردند دعاها بعضا نقل شده است اینکه با نام خدا  در هر کاری انسان بسم الله از زبانش نیفتد و سعی کنید خود را عادت بده به بسم الله الرحمن الرحیم گفتن که واقعاً یک اکسیری خداوند متعال در اختیار بندگان خودش قرار داده است انسان یک آرامشی پیدا می‌کند کاری را شروع می‌کند از منزل خارج می شود. در مغازه را باز می‌کند مطالعه می‌خواهد کند کلاس شروع کند هر کاری رانندگی کند خود را به خدا بسپارد با بسم الله کار را شروع کند درباره رسول خدا (صلی الله علیه و آله) کار است که کان صلی الله علیه و آله اذا اکله سما غذا نوش جان کند با بسم الله سما تسمیه یعنی بردن نام خدا جالب است که از روایاتی استفاده می شود.

 پیامبر (صلی الله و علیه و آله و سلم)  چون که خواهیم گفت نوشیدن در سه جرعه می نوشیدند اینطور نبود که لیوان بردارند تا ته یک دفعه در سر بکشند مستحب است که در سه جرعه سنت این است. اما برای هر سه جرعه اش هم با بسم الله و حمد با بسم الله جرعه شروع می‌شود و حمد هم تمام می‌شود جرعه بعدی باز با بسم الله و با حمد یعنی پیامبر اکرم  (صلی الله و علیه و آله و سلم) برای نوشیدن مثلاً یک لیوان آب سه بار بسم الله می‌گفتند سه بارم حمد الهی به زبان جاری می‌کردند یک روایتی قبلاً هم اشاره کردیم که از عرض شود که رسول خدا (صلی الله علیه و آله) است که چهار ویژگی را حضرت  (صلی الله و علیه و آله و سلم) می‌فرمودند که. اگر در یک غذا بیاید آن غذا کامل می شود یکی اینکه حلال باشد و دوم اینکه دستان متعددی زیادی از آن بخورند یعنی به هر حال دیگران سر سفره دعوت شوند اگر امکانش است سوم اینکه با بسم الله آغاز شود  چهارم اینکه با حمد ختم شود  دعایی هم نقل شده است حالا من ترجمه ا‌ش را می‌خونم دعا را که پیامبر (صلی الله و علیه و آله و سلم) مرحوم علامه مجلسی این دعا را نقل کرده  است از مکارم الاخلاق مرحوم طبرسی در صفحه بیست و هفت مکارم الاخلاق آمده  است.

 که هنگامی که غذا مقابل پیامبر (صلی الله و علیه و آله و سلم) قرار می‌گرفت این دعا را می‌کردند :

بسم اللَّه.اللّهمّ اجعلها نعمة مشكورة تصل بها نعمة الجنّة.

«به نام خدا. الهى، اين غذا را از نعمت‌هايى قرار ده كه شكرش به جا آورده شود به طورى كه آن را به نعمت بهشتى متصل فرمايى».

 

خدایا آن را نعمتی مورد سپاس قرار بده که سپاسگزار این نعمت باشیم و به واسطه این نعمت به بهشت برسیم وسیله‌ای قرار بده این نعمت را برای دستیابی ما به بهشت خوردن است اما خوردن را پیامبر (صلی الله و علیه و آله و سلم) دعا می‌کند که یک سببی وسیله در واقع در راستای همان دنیا وسیله ای برای رسیدن به. بهشت این را قرار میدهد این خوردن را و این غذا را به وسیله‌ای قرار بده به واسطه ما نعمت بهشت را دریافت کنیم و بسم الله خدایا در آنچه به ما روزی کرده ای برکت عطا کن و آن را استمرار ببخش به اصطلاح این:

بسم الله، اللهم بارک لنا فیما رزقتنا و علیک خلفه.

 (به نام خداوند، خدایا آنچه از روزی به ما داده ای مبارک گردان و پشت سر آن به ما برسان! ).

دنبال هم داشته باشد مستمر باشد این نعمت که به ما عطا کردی  این یک ویژگی بوده است که. رسول خدا صلی الله علیه و آله با بسم الله و با حمد غذا را با نوشیدن شروع می‌کردند و دعاهایی که با دیگر باز نقل شده است مثلاً دعا می‌کردند حمد خدایی را که نازل کند موقع نوشیدن نازل کننده آب از آسمان و گرداننده امور است به هرگونه که بخواهد به نام خدا که بهترین نام‌ها است مثلاً می‌نوشیم این دعای نقل شده است این است یا از امیرالمومنین (سلام الله علیه) نقل شده است که بارها در پی رسول خدا (صلی الله علیه و آله) بودم و می‌دیدم که آب می‌نوشیدند و با آشامیدن آب سه بار. نفس می‌کشیدند و هر بار در آغازش بسم الله و در پایان حمد می‌گفتند همان که عرض کردم از امیرالمومنین (سلام الله علیه) نقل شده است‌ این روایت و جای دیگری هم است که عرض شود که هنگام نوشیدن شیر نقل کردند که این دعا را کردند پیامبر اکرم  (صلی الله و علیه و آله و سلم) که حمد خدایی را که با رحمتش ما را از آب گوارا و به زلال سیراب کرده  است به واسطه گناهانمان آب شور و تلخ بر ما ننوشانید این یکی دوم همان که عرض شد در سه نوشیدن آب است که به آن اشاره کردم. و نهی می‌کردند که در یک بار نوشیده شود البته ممکن است گاهی آب مختصر باشد آنجا  نه لزومی ندارد  که حالا حتماً سه بار باشد اما اگر آب به اندازه یک لیوان این‌ها باشد آنجا این سنت رعایت شود.

  از ابن عباس مثلاً نقل شده است که رسول خدا (صلی الله و علیه و آله و سلم)  هنگام نوشیدن دوبار نفس می‌کشیدند دوبار نفس در سه جرعه بله نوشیدن یه نقلی هم است که مرحوم طبرسی دارد که رسول خدا گاهی با یک نفس می‌نوشید. نکته دیگر پرهیز از نوشیدن از داخل ظرف است پیامبر (صلی الله و علیه و آله و سلم) یک وقتی کسی را دیدن یک فردی را که دهانش را داخل ظرف کرده  است مثل حیواناتی که می‌خورند نوع نوشیدن آبشان از وسط ظرف داشت می‌نوشید حضرت  (صلی الله و علیه و آله و سلم)) فرمودند آیا مثل بهائم سر در آب کرده ای و مینوشی اگر ظرف ندارد  با دستانت بنوش که از پاکیزه ترین ظروف است یعنی خودت دست. هم قبل از نوشیدن هم قبل از خوردن غذا شستن دست که خوب جزو سنت دست شسته شود  مثل ظرف کار می‌کند دیگه این ترجیح دارد  تا دهان و در هنگام نبودن آب داخل ظرف قرار بدهید به دست بریز و بنوش.

مجری:

بله با دست  خوردن با دست هم که دیگر خیلی غذا که بله سنت‌ها بوده است.

 

استاد: جباری

 چهارمین ویژگی این است که رسول خدا (صلی الله علیه و آله) آب را این تعبیر است با مکیدن می‌نوشید توصیه میکرد مکیدن در نوشیدن به اینکه به یکباره سر نکشید موجب. نوعی ناراحتی در بدن به جای اینکه بگذارند با آرامش البته در این روایت موجب درد کبد گفته شده است حالا دیگر باید اطباء که آیا این سبب را و این اثر را در آن آب را یک بار نوشیدن.

مجری:

 بله چند بار گفتم این را استاد اخوان خیلی خوب تبیین می کنند کاملا پیامبر (صلی الله و علیه و آله و سلم) که امروز است تطبیق. و پنجمین ویژگی اینکه عدم تنفس در داخل ظرف آب رسول خدا (صلی الله علیه و آله) موقع نوشیدن ظرف آب را برای نفس کشیدن از دهان مبارکشان دور می‌کردند حالا آن بازدم هرچی از اینها داخل آب که بازدم را انجام نمی‌دادند و عرض شود که حالا برای رعایت بهداشت به خصوص آنجاهایی که ظرف مشترک اگر باشد  طبیعتاً رفتار اخلاقی و اجتماعی خوبی نیست به هر حال نکات بسیار ریزی اما نشان میدهد ما. تابع پیامبری هستیم که چقدر به این جزئیات بهداشتی و طبیعی اهتمام داشتند ششمین ویژگی این است که اگر سر سفره‌ای است انسان دیگرانی هستند تاکید بر این بوده است سنتی بوده است که از مقابل خودش غذا بردارد نه اینکه دست دراز کند مقابل طرف دیگری مثلا غذا را بردارد  و به سمت غذایی که مقابل دیگران بود دست درا ز نمی‌کرد این هم باز در خصلت های پیامبر (صلی الله و علیه و آله و سلم):

 

كان صلى الله عليه و آله إذا أكَلَ سَمّى ، ويَأكُلُ بِثَلاثِ أصابِعَ ومِمّا يَليهِ ، ولا يَتَناوَلُ مِن بَينِ يَدَي غَيرِهِ ، ويُؤتى بِالطَّعامِ فَيَشرَعُ قَبلَ القَومِ ثُمَّ يَشرَعونَ. وكانَ يَأكُلُ بِأَصابِعِهِ الثَّلاثِ : الإِبهامِ وَالَّتي تَليها وَالوُسطى ، ورُبَمَّا استَعانَ بِالرّابِعَةِ. وكانَ صلى الله عليه و آله يَأكُلُ بِكَفِّهِ كُلِّها ، ولَم يَأكُل بِإِصبَعَينِ ، ويَقولُ : إنَّ الأَكلَ بِإِصبَعَينِ هُوَ إكلَةُ الشَّيطانِ

پيامبر صلى الله عليه و آله هر گاه غذا مى خورد ، «بسم اللّه » مى گفت ، و با سه انگشت و از جلوى خودش مى خورد و از برابر دست ديگران بر نمى داشت ، و غذا را كه مى آوردند ، پيش از ديگران شروع مى كرد و بعد از ديگران تمام مى كرد . با سه انگشتِ شست و اشاره و ميانه مى خورد و گاهى اوقات از انگشت چهارم نيز كمك مى گرفت . ايشان گاه با همه دستش مى خورد ، و با دو انگشت غذا نمى خورد و مى فرمود : «با دو انگشت غذا خوردن ، خوردن شيطان است»

مكارم الأخلاق : ج 1 ص 70 ح 88 ، بحارالأنوار : ج 66 ص 410 ح 7 .

كان صلى الله عليه و آله إذا أكَلَ سَمّى ، ويَأكُلُ بِثَلاثِ أصابِعَ با انگشت غذا را میل می‌کردند ومِمّا يَليهِ ، آنچه که مقابلش بود ولا يَتَناوَلُ مِن بَينِ يَدَي غَيرِهِ ، از مقابل دیگری برنمی‌داشت با ادب هم سازگار نیست در سیره پیامبر (صلی الله و علیه و آله و سلم) این آمده  است . 

نکته دیگر اینکه هفتمین ویژگی اینکه آغاز به خوردن قبل از دیگران و پایانش بعد از دیگران درباره پیامبر (صلی الله و علیه و آله و سلم) به صورت مطلق آمده  است در روایاتی درباره صاحبخانه این آمده  است. اول شروع کند و بعد از آن زود تمام نشود نکشد کنار که آنهم  رویشان نشود آخر از همه کنار بکشد راجع به پیامبر (صلی الله و علیه و آله و سلم) با توجه به جایگاه اجتماعی پیامبر (صلی الله و علیه و آله و سلم) که  دیگران به هر حال نگاه به پیامبر (صلی الله و علیه و آله و سلم) می‌کردند به احترام حضرت  (صلی الله و علیه و آله و سلم) گاهی شروع نمی‌کردند و اینها لذا رسول خدا (صلی الله و علیه و آله و سلم) به صورت مطلق آمده  است که وقتی با دیگران غذا می‌خورد چه میهمان بود و چه میزبان پیش از دیگران شروع می‌کردند و پس از همه از خوردن دست می‌کشیدند و دارد که این ویژگی به خصوص. عرض می‌کنم که آنجایی که دیگران مهمان حضرت  (صلی الله و علیه و آله و سلم) بودند بیشتر نمود پیدا می کرد که حالا من اینجا عرض می‌کنم که رسول خدا (صلی الله و علیه و آله و سلم) با توجه به جایگاهشان به صورت مطلق دارد که این کار انجام میدادند طبیعتا سرایت می‌کند به کسانی که امروزه یک موقعیت اجتماعی دارند ممکن است که به اصطلاح در یک مجلسی باشد که خودشان میزبان نباشند مهمان باشند. اما دیگران رعایت او را می‌کنند مثلاً ممکن است یک عالمی باشد بزرگی باشد مرجعی باشد یا به هر حال شخصیت قابل احترام باشد این طبیعتاً صرایت به او هم می‌کند یعنی دیگران نگاه می‌کنند.

 گاهی شده است که مثلاً افراد این چنین در چنین جایگاهی قرار دارند کم غذا هم خیلی هستند زود دست می‌کشند دیگران هم گرسنه از سر سفره می‌کشند کنار به احترام این آقا دیگر ادامه نمیدهند اینجا خوب است که ولو شده است خودشان مشغول کنند به مشغول کنند که دیگران یک وقت دچار به هر حال حیا و رودربایستی نشوند در اینگونه موارد. بله ویژگی دیگری که عرض شود که نقل شده است هشتمین ویژگی اینکه رسول خدا (صلی الله علیه و آله) با دست راست تاکید داشتند که غذا خورده باشد مسئله دست راست و اصحاب المیمنه آب را با دست راست نوشیدن غذا را با دست راست خوردن که از قدیم یادم است که خانواده‌های متدین بچه‌هاشون را خیلی تاکید داشتند که حالا کسانی ممکن است که چپ دست باشند واقعا مشکل باشد برایشان اما از کودکی اگر عادت کرده  باشند توصیه شده است به دست راست غذا خوردن. به خصوص حالا وقتی که شما با دست راست می‌خورید کسی سر سفره نشسته کنار شما که او چپ دست است یعنی دست راست شما به دست چپ او گاهی تلاقی می‌کنند.

مجری:

 استاد حالا مباحث خیلی دقیق و شیرین است من بعضی اوقات واقعاً این برادران اهل سنت ما علما اهل سنت اینقدر دین اسلام پیامبر اکرم  (صلی الله و علیه و آله و سلم) بر روی این چیز های جزئی تاکید دارد  واقعاً چگونه است که اینها جانشین پیامبر پیدا نکردند و واقعاً این ادعا چقدر می‌تواند این. چالش برانگیز باشد برای این آقایان.

استاد: جباری

 عرض کنم که خیلی عجیب است گاهی را همین جزئیات مستحبات خیلی تاکیدم می‌کند مثلاً در مسجد النبی مسجد الحرام دوستانی که مشرف شدند حتما ملاحظه کردن آنجا کلمن آبی که است گاهی آدم میرود آب بخورد خیلی این ها تاکید دارند با دست راست اشرب بیمین تاکید می‌کنند که با دست راست بچه‌ها فلان بخور برای آینده هیچ فکری نکرده  است.

مجری:

بله خیلی عجیب است استاد ما تماس هم داریم. من خدمت دوست عزیز داشتیم از مشهد آقای ساکی  همکاران هرچی تلاش کردند نتوانستند با آنها ارتباط برقرار کند اگر که همچنان بیننده هستید و سوال دارید می‌توانید اگه زحمتی نیست تماس بگیرید الان در خدمت دوست عزیز آقای بهادری باشیم از کرج سلام علیکم و رحمت الله بفرمایید عزیزم.

بیننده

علیکم السلام و رحمت الله ارادتمندیم بفرمایید خدمت جناب عالی و جناب آقای دکتر جباری عزیز علیکم السلام جناب آقای دکتر فکر میکنیم که آقا امیرالمومنین علی (سلام الله علیه) چقدر مظلوم واقع شدند چه سختی ها کشیدند. چه جوری حقشان غصب کردند اما بیشتر اگر بخواهیم فکر کنیم بعد یک مقدار از همین صحابه‌ای که آقایان انقدر سنگ صحابه را به سینه میزنند که می گویند صحابه بین ما و خدا هستند احترامشان واجب است ما حرفی نداریم ما آن صحابه‌ای که پیرو راه خداوند متعال و قرآن و رسول اکرم (صلی الله و علیه و آله و سلم)  باشد روی تخم چشممان میگزاریم از آنها تبعیت میکنیم به آنها احترام میگذاریم واقعا اول باید ببینیم این صحابه که کنار پیامبر (صلی الله و علیه و آله و سلم) بودند آیا واقعا. دستورات پیامبر (صلی الله و علیه و آله و سلم) را به جان و دل قبول می‌کردند تا بعداً برسیم به خلافت آقا امیرالمومنین (سلام الله علیه) که آیا از علی (سلام الله علیه)  بعداً تبعیت کردند این ها اصلاً پیامبر (صلی الله و علیه و آله و سلم) در بعضی جاها قبول نمی‌کردند فرمایش جناب آقای دکتر خودتون مستحضر هستید ببینید مثلا من در کتاب مسند احمد جلد چهار صفحه دویست و هشتاد و شش راوی براء بن عازب است می گوید پیامبر اکرم  (صلی الله و علیه و آله و سلم) اصحابشان خارج شدند احرام بستند به حج وقتی که رسیدن به مکه تبدیل کردند دستور دادن که حج را  به عمره تبدیل کنید.

بعد اصحاب گفتند یا رسول الله (صلی الله و علیه و آله و سلم) ما از مدینه به قصد حج آمدیم ما چطور نیت تبدیل به عمره کنیم رسول خدا فرمودند ببینید من پیامبر (صلی الله و علیه و آله و سلم) چیکار میکنم شما همان کار را کنید صحابه زیر بار این دستور پیامبر (صلی الله و علیه و آله و سلم) نرفتند حتی یکی از آنها جناب خلیفه دوم بوده است که پیامبر (صلی الله و علیه و آله و سلم) فرمود تو قربانی نیاوردی و این حج را تبدیل باید به عمره کنی عمر مخالفت کرد گفت به خدا قسم من زیر بار این حکم نمی‌روم ما رسم نداشتیم در ماه ذی‌الحجه و احرام عمرع ببندیم شما میگویید این حج را تبدیل به عمره کنیم شروع کرد با پیامبر (صلی الله و علیه و آله و سلم) بگو مگو کردن. پیامبر (صلی الله و علیه و آله و سلم) هم فرمود به خدا قسم تا روز قیامت تو زیر بار این حکم نخواهی رفت:

عن أبی نضرة، عن جابر رضی الله عنه، قال: قلت: إنّ ابن الزبیر ینهی عن المتعة و إنّ ابن عبّاس یأمر بها. قال: علی یدی جری الحدیث، تمتّعنا مع رسول اللَّه صلی الله علیه و آله و سلم و مع أبی بکر رضی الله عنه، فلمّا ولی عمر خطب الناس فقال: إنّ رسول اللَّه صلی الله علیه و آله و سلم هذا الرسول، و إنّ القرآن هذا القرآن، و إنّهما کانتا متعتان  علی عهد رسول اللَّه صلی الله علیه و آله و سلم و أنا أنهی عنهما و أُعاقب علیهما: إحداهما متعة النساء، و لا أقدر علی رجل تزوّج امرأة إلی أجل إلّا غیّبته بالحجارة، و الأخری متعة الحجّ.

از ابی نضره از جابر رضی الله عنه گفت، گفتم: ابن زبیر نهی می کند از متعه و ابن عباس امر می کند به آن گفت بر دست من است جریان حدیث ما متمتع می شدیم و متعه می کردیم با رسول خدا صلی الله علیه وآله و با ابوبکر، پس چون عمر خلیفه شد مردم را خطاب کرد و گفت: به راستی که رسول خدا صلی الله علیه و آله این رسول است و به درستی که قرآن این قران است و به درستی که آن دو متعه بودند برعهده رسول خدا صلی الله علیه و آله و من از آن نهی می کنم و هر کس مرتکب شود مجازات می کنم، یکی از آن دو متعه و صیغه کردن زنان است و من دست پیدا نکنم بر مردی که ازدواج کرده با زنی تا مدتی مگر آنکه او را در زیر سنگ پنهان می کنم و دیگری متعه حج.

سنن البیهقی (ج7/ص206) فقال: أخرجه مسلم فی الصحیح من وجه آخر عن همام.

گفت دوتا متعه که رسول خدا (صلی الله و علیه و آله و سلم) حکم کرده  بود حلال بود من عمر مخالفت کردم باه آن و یعنی مخالفت کردم زیر دستورات پیامبر (صلی الله و علیه و آله و سلم) زد حالا ما چطور میتوانیم بگوییم آقا تمام این صحابه عادل بودن و تبعیت از این صحابه مثلا حق است واجب است آخر صحابه که بعضی از آنها با فرمان پیامبر (صلی الله و علیه و آله و سلم) مخالفت میکردند ما چطور میتوانیم از اینها تبعیت کنیم اگه توضیح بدهید ممنون و سپاسگزارم.

مجری:

 متشکریم عزیز. دوست عزیزمان که الحمدالله همیشه این افتخار را به ما میدهند تماس می‌گیرند و نظراتشان را می گویند در خدمت شما باشیم حدوداً فکر می‌کنم حالا تا آخر برنامه دو سه دقیقه بیشتر وقت نداشته باشیم.

استاد: جباری

 بله من فقط توضیح راجع به این فرمایششان در مجموع که بعد از نکته درست و قابل تایید و تأملی را مطرح فرمودند شواهد هم متعدد است یک نمونه اش که ایشان اشاره فرمودند متعدد است و غم انگیزترین دردآورترین نمونه همان یوم الخمیس است دیگر. مثال بزنیم برای مخالفت با پیامبر (صلی الله و علیه و آله و سلم) همان یوم الخمیس پنجشنبه آخر عمر پیامبر (صلی الله و علیه و آله و سلم) انتظار دارند همه دیگر آن موقع خیلی باید احترام بگذارند و تبعیت کنند اما مثلاً سه چهار روز مانده به رحلت پیامبر (صلی الله و علیه و آله و سلم) درخواست قلم و دواتی می‌کند که فرمود همین که فرمود که بیاید من بنویسم:

«یوم الخمیس و ما یوم الخمیس ثم جعل تسیل دموعه حتی رایت علی خدّیه کانّها نظام اللولو قال قال رسول الله (صلی‌الله‌علیه‌وآله) ائتونی بالکتف و الدواه او اللوح و الدواه اکتب لکم کتابا لن تظلّوا بعده ابدا. فقالوا ان رسول الله یهجر.»
روز پنج‌شنبه و چه روز پنج‌شنبه‌ای! آن‌گاه در حالی که اشک همچون دانه‌های مروارید بر گونه‌های ابن عباس جاری بود، گفت: رسول خدا (صلی‌الله‌علیه‌وآله) فرمود: کتف (استخوان شانه گوسفند) و دوات و یا لوح و دواتی بیاورید تا برای شما نوشته‌ای بنویسم که پس از آن هرگز گمراه نشوید، اما برخی گفتند: پیامبر (صلی‌الله‌علیه‌وآله) هذیان می‌گوید.

صحیح البخاری, ج 1, ص 54, ح 114, کتاب 3, کتاب العلم, باب 39, باب کتابه العلم- ج 3, ص 1, ح 2997, کتاب 62, کتاب الجزیه, و الموادعه, باب 6, باب اخراج الیهود من جزیره العرب- ج 3, ص 1111, ح 2888, کتاب 60, کتاب الجهاد و السّیر, باب 72, باب جوائزالوفد- ج 4, ص 1612, ح 4168, باب 78, باب مرض النبی،صحیح مسلم, ج 3, ص 1259, ح 1637 - ح 1738, کتاب الوصیّه, باب 5, باب ترک الوصیّه, مسلم بن الحجاج النیشابوری(261)

 چیزی که هرگز گمراه نشوید فهمیدن که این شاه بیت کلام پیامبر (صلی الله و علیه و آله و سلم) کجاها است معمولاً وقتی که می‌خواهد توصیه به اهل بیتش (علیهم السلام)  کند. حدیث ثقلین را فرموده بود لذا اینجا هم متاسفانه مخالفت شد و عرض شود که نسبت هذیان به حضرت (صلی الله و علیه و آله و سلم)) داده شد این خیلی دردآور است موردی که فرمودید باز به همان اندکی قبل از رحلت پیامبر (صلی الله و علیه و آله و سلم) در حجة الوداع برمی‌گردد کمتر از سه ماه و توضیح کوتاهی عرض می‌کنم خدمت عزیزان بیننده این حجی که اشاره فرمودند.

 چون ببینید ما سه گونه حج داریم حالا خودش بحث مفصلی است حج افراد داریم حج قران داریم حج تمتع مفصل در فقه این ها بحث شده است. حج پیامبر (صلی الله و علیه و آله و سلم) حج قران بوده است حج قران چیست؟ در جاهلیت هم این‌های حج افراد و قران داشتند حج تمتع را پیامبر اکرم  (صلی الله و علیه و آله و سلم) در واقع تشریعشان بیان کردند اینها آشنا نبودند با حج تمتع در حج تمتع مثل معمولاً ماها انجام میدهیم کسانی که حج هم مشرف شدند میرویم به میقات در میقات محرم به عمره تمتع میشویم میایم به مکه اعمال عمره را انجام می‌دهیم و از احرام خارج میشویم بعد از انجام اعمال عمره طواف و نماز طواف سعی و صفا مروه و تقصیر. از احرام خارج میشویم تا اینکه مجدداً برای روز نهم ذی‌الحجه محرم به احرام حج تمتع شویم.

 و حج قران این است که نه از همان میقات قربانی با خودش همراه میکند به نیت حج هم محرم می شود نه عمره عمره تمتع یا امثال به نیت حج قران می گویند چرا چون قرین کرده  است با خودش آن قربانی را میاورد در مکه و از احرام خارج نمی شود تا زمانی که برود در منا و آنجا قربانی انجام بدهد و حج پیامبر (صلی الله و علیه و آله و سلم) حج قران بود با خودش قربانی آورده بود صد قربانی که. شصت و اندی مال خود پیامبر (صلی الله و علیه و آله و سلم) است  و سی و اندیش مال امیرالمومنین (سلام الله علیه) که حضرت  (علیه السلام) در یمن بودند در مکه ملحق شدند به پیامبر (صلی الله و علیه و آله و سلم) حج اینها قران بود پیامبر اکرم  (صلی الله و علیه و آله و سلم) به مسلمان‌ها فرمود حج تمتع انجام بدهید که عمر مخالفت کرد که  مثلاً حرف چرا خود شما، تو چه کار داری چرا خود شما، پیامبر (صلی الله و علیه و آله و سلم) دارد  هر دو گونه حج را آموزش میدهد سفر سفر آموزشی است:

خُذُوا مِنِّي مَنَاسِكَكُمْ

مستدرک الوسائل، میرزا حسین نوری، ج9، ص420، باب54، از ابواب طواف، شماره4.

سفر آموزشی است آموزش عملی مسلمان ها را با حج تمتع آشنا میکند خود پیامبر (صلی الله و علیه و آله و سلم) با حج قران قربانی چون فرمود من قربانی با خودم آورده ام نمیتوانم از احرام خارج شوم. تا منا باید بروم قربانی کنم اما شما چون محرم به احرام عمره تمتع شدید باید خارج شوید با تقصیر بعد از سعی و صفا و مروه خارج شوید تا قبل از روز نهم مجدداً محرم شوید ایستاد مقابل پیامبر (صلی الله و علیه و آله و سلم) گفت که ما چطور به اصطلاح مجددا محرم به احرام حج شویم در حالی که روسنا تقطع در این فاصله میتوانیم با همسران ارتباط داشته باشیم غسل جنابت انجام بدهیم فلان  باید مگر قرآن مومن کسی است که وقتی پیامبر اکرم  (صلی الله و علیه و آله و سلم) امری کرد باید سمعا و طاعتا مخالفتی نداشته باشد متاسفانه. در اینجا مخالفت کرد و هنگام خلافتش دیگر دستش باز شد موقع خلافتش گفت که متعتان کانت محللتان همین را حضرات اهل سنت به ما پاسخ بدهند عرض کردیم.

 ما شیعیان طلبکار هستیم مدعی هستیم سوال کننده هستیم اختلاف نمی‌خواهیم بیفتد اختلاف سیاسی اجتماعی اما از جهت به اصطلاح اعتقادی ما طلبکار هستیم. که شما چرا تابع کسانی هستید که اینها چنین رفتاری با حکم پیامبر (صلی الله و علیه و آله و سلم) کردند تصریح می‌کند متعتان کانتا محللتان فی زمان رسول الله و انا احرمهما دو متعه حلال بوده است من عمر حرام کردم که من بله من حرام می‌کنم پیامبر (صلی الله و علیه و آله و سلم) حلال کرده  است تو چکاره هستی جز این است که خود را هم ردیف پیامبر (صلی الله و علیه و آله و سلم) بدانید که هم ردیف می‌دانست اتفاقاً به تاریخ طبری مراجعه کنید دوستان واژه:

قَالَ: أَنَا زَمِيلُ مُحَمَّدٍ- وَكَانَ زَامِلَهُ في غزوه قرقره الكدر- فو الله إِنِّي لأَرْتَعُ فَأَشْبَعُ، وَأَسْقِي فَأَرْوِي، وَأَنْهَزُ اللَّفُوتَ، وَأَزْجُرُ الْعَرُوضَ، وَأَذُبُّقَدْرِي، وَأَسُوقُ خَطْوِي، وَأَضُمُّ الْعَنُودَ، وَأُلْحِقُ الْقُطُوفَ، وَأُكْثِرُ الزَّجْرَ، وَأُقِلُّ الضَّرْبَ، وَأُشْهِرُ الْعَصَا، وَأَدْفَعُ باليد، لولا ذلك لاغدرت.

 گفت: من هم پالکى محمد بودم، و زمیل و هم ردیف آن حضرت بود در غزوه و جنگ قرقرة الکدر، پس قسم به خدا که من پس می چرانیدم تا سیر می کردم و آب می دادم تا سیراب می کردم و شتر را موقع دوشیدن و منع کردم شترانى را که به چپ و راست می رفتند و از راه میانه و مستقیم نمی رفتند و من دفاع می کنم از مقام خودم و راه خود را می روم و منضم می کردم آن را که از مقصد منحرف می شد و ملحق می کردم و می رسانیدم مرکب هائى را که بد راه می رفتند و بسیار زجر می کردم و کمتر می زدم و عصا را می کشیدم و با دست دفع می کردم اگر اینها نبود هر آینه پوزش می طلبیدم و عذرخواهى می کردم.

تاريخ الطبري تاريخ الرسل والملوك وصله تاريخ الطبري ،الطبري، ابن جرير    ج 4  ،ص 225
من همتای محمدم الله اکبر أَنَا زَمِيلُ مُحَمَّدٍ  را دنبال کنید در تاریخ طبری دارد . من همتای محمد هستم خودش را همتا می‌داند که می گوید آن زمان پیامبر (صلی الله و علیه و آله و سلم) حلال بوده است من حرام می‌کنم انا احرمهما یا عاقب علیهما  عقاب می کند کسی این کار را انجام بدهد  طبیعتاً اینها خوب نیاز به پاسخ دارد  چه پاسخ آقایان میدهند  این شبکه آماده است بیایند روی خط و پاسخ بدهند که چرا بله ایشان به چه حقی خود را زمیل محمد(صلی الله و علیه و آله و سلم)  می‌دانند به چه حقی حلال محمد(صلی الله و علیه و آله و سلم)  را در حالی که ائمه (علیهم السلام) تاکید داشتند حلال محمد حلال الی یوم القیامه .

مجری:

اصحابی هم که هم ردیف خودش هستند باز این را قبول داشتند. خیلی عجیب است استاد آقای نوری هم یک پیامک برایمان فرستادند سوال کردند که در مورد رضاع کبیر آیه‌ای داشتیم حدیثی بوده است که یک چنین چیزی را خلاصه.

استاد: جباری

از جمله ادعاهای عایشه است که مدعی بود که آیه نازل شده است و وقتی که آیه رضاع کبیر و وقتی که مشغول تجهیز بدن پیامبر (صلی الله و علیه و آله و سلم) بودیم یک حیوان خانگی بزی مثلا آمد و آیه را خورد آن آیه در کاغذ آن رختخواب پیامبر (صلی الله و علیه و آله و سلم) و جایگاه پیامبر (صلی الله و علیه و آله و سلم) بود آن را خورد و بعدشم این خانم خودش مدعی است عرض شود که این آیه بود متاسفانه و به آن هم عمل می‌کرد حضرات اهل سنت نقل کردند که به این آیه ادعاییش عمل می‌کرد چطور می شود که آیه نازل شده باشد و بر پیامبر اکرم  (صلی الله و علیه و آله و سلم) دستور کتابت داده باشد بعد مثلاً یک نفر نوشته باشد نه علی (علیه السلام) شنیده است نه صحابه دیگر نه کتاب ثابت وجه امثال اینها اینا بازی های بوده است که در آوردند متأسفانه.

مجری:

 متأسفانه چنین بازی های دارند تمسک می‌کنند و همچنان. مذهب و دینشان را بر اساس همین بازیچه‌ها در واقع می‌سازند خیلی متشکرم جناب دکتر جباری از حضورتان در این برنامه خیلی بحث خوبی داشتیم بحث سیره پیامبر (صلی الله و علیه و آله و سلم) هم که به بحث سنت‌های پیامبر (صلی الله و علیه و آله و سلم) در نوشیدن آب اختصاص شد فکرکنم این بحث هنوز ادامه داشته باشد در فرصت‌های آینده در خدمت شما خواهیم بود  عزیزان بیننده از شما تشکر میکنم وقت ا به پایان رسیده است از همه شما التماس دعا داریم و عاقبت بخیری را برای خودمان و شما عزیزان بیننده از خداوند خواستاریم اللهم عجل لولیک الفرج خداحافظ.


آینه تاریخ - پاسخ به سوالات و شبهات تاریخی>

تاریخ اسلام ماه رجب موالید نقل حدیث تدوین حدیث یوم الخمیس انواع حج سیره نبوی غذای حلال دعای سفره آداب خوردن مخالفت عمر با پیامبرص