سایر قسمت ها
آینه تاریخ - پاسخ به سوالات و شبهات تاریخی

قسمت صد و نهم برنامه آینه تاریخ با کارشناسی حجت الاسلام و المسلمین دکتر جباری


دیگر قسمت ها

 بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيمِ

عنوان برنامه: آینه تاریخ

تاريخ: 13/ 1۱/ ۱۴۰۲

استاد: حجت الاسلام والمسلمین جباری

مجری: آقای قضبانی

قسمت:۱۰۹

بسم الله الرحمن الرحیم اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم

مجری:

عزیزان بیننده سلام وقت شما بخیر برنامه آینه تاریخ را می‌خواهیم تقدیم حضور شما عزیزان کنیم از شبکه جهانی حضرت  ولی عصر  ( عجل الله و تعالی فرجه الشریف) و عرض خوش آمد داریم خدمت یکایک شما عزیزان بیننده که این برنامه را برای دیدن انتخاب کردید امیدوارم که در هر کجا هستید تحت عنایت امام عصر  ( عجل الله و تعالی فرجه الشریف) سعادت روزافزون داشته باشید می‌دانید که این برنامه جمعه‌ها تقدیم حضور شما می شود و عزیزی که ما در خدمتشان هستیم و از راهنمایی‌های ایشان بهره مند شویم. جناب آقای دکتر جباری هستیم و این برنامه متکفل پاسخ به سوالات تاریخی شما در درجه اول و مبحث خودمان هم که به صورت ثابت سیره پیامبر اکرم  (صلی الله و علیه و آله و سلام است خدمت استاد عرض سلام کنیم و ان شاء الله برمی‌گردیم در خدمت شما خواهیم بود استاد عزیز سلام وقت شما بخیر خیلی خوش آمدید.

استاد: جباری

 علیکم السلام و رحمت الله بسم الله الرحمن الرحیم عرض سلام و ادب دارم حضور شما آقای قضبانی و شما بینندگان گرامی این برنامه در هر جایی این کره خاکی که شرف حضور دارید. از خداوند متعال بهترین‌ها را طلب می‌کنم برای شما عزیزان به خصوص در این ماه مبارک رجب قرار داریم ان شاء الله همه باید قدردان نعمت این ماه باشیم آنات و لحظات ماه را پاس بداریم ان شاء الله در مابقی ماه بتوانیم آنچه که سفارش شده است از جانب معصومان (علیهم السلام) در ارتباط با بهره‌مندی از این ماه ان شاء الله موفق به آن باشیم با عنایت مولا و سرور و ولی نعمتمان امام عصر( عجل الله و تعالی فرجه الشریف) در خدمتتان هستیم.

مجری:

 سلامت باشید جا دارد که این دهه مبارک دهه فجر را هم که بله در سالگردش هستیم خدمت شما تبریک عرض کنیم ان شاء الله که. هرچه سریعتر آقا امام عصر( عجل الله و تعالی فرجه الشریف)  بیاید و خودش ان شاء الله این حکومت اسلامی که برپا شده است را اداره کند و با رهبری ایشان ماشالله بتوانیم تجربه کنیم حکومت اسلامی را  عزیزان بیننده سی هزار پانزده پانزده پل ارتباطی ما و شما عزیزان بیننده است و همچنین تلفن‌های برنامه که در اختیار شما است و سایت شبکه جهانی حضرت  ولی عصر  ( عجل الله و تعالی فرجه الشریف) و اپلیکیشن شبکه جهانی حضرت  ولی عصر  ( عجل الله و تعالی فرجه الشریف) که در گوشی همراهتان نصب می شود می‌توانید. از آن طریق هم ما را به صورت زنده و مستقیم ببینید و همچنین بازپخش برنامه‌ها و آرشیو برنامه‌ها هم در اختیار شما است خدمت یکایک عزیزانی که از این طرق هم ما را می‌بینند عرض سلام و ادب و احترام دارم ان شاء الله که ساعات خوب و دقایق خوبی را برای شما عزیزان فراهم کنیم.

  جناب آقای دکتر خیلی خوش آمدید خوشحال هستیم که امروز هم در خدمت شما هستیم و اشاره هم داشتید ماه مبارک رجب هم بسیار ماه پربرکتی است ان شاء الله که اعمال شما و عزیزان بیننده مقبول درگاه الهی باشد. در ماه رجب مناسبت‌های متعدی است یکی از مناسبت‌هایی که در ماه رجب ذکر شده است بحث انتقال حکومت پایتخت حکومت اسلامی در واقع در زمان امیرالمومنین (سلام الله علیه) از مدینه به کوفه است و می گویند در همین ماه رجب هم رخ داده است این انتقال به حرکت امیرالمومنین (سلام الله علیه) بعد از جنگ جمل به کوفه است این را برایمان یک خورده توضیح می‌فرمایید بعضی از بینندگان احتمالاً دغدغه فکری سوال همین است که بعد از جنگ جمل چقدر طول کشید چه شد که امیرالمومنین (سلام الله علیه) برنگشت مدینه و مستقیم به سمت کوفه رفتند.

استاد: جباری

بله همانطور که اشاره فرمودید ماه رجب یکی از مناسبت‌هایش همین نکته است یعنی ورود  امیرالمومنین (سلام الله علیه) به کوفه است در دوازدهم ماه رجب یعنی همان روز سیزده که ولادت حضرت  ( علیه السلام) است روز قبلش گفتند طبق شواهد تاریخی روز ورود  امیرالمومنین (سلام الله علیه) به کوفه است بعد از جنگ جمل مدت زیادی امیرالمومنین (سلام الله علیه) در کوفه نمانده‌اند یعنی شاید یکی دو ماه بیشتر نبود حضرت  ( علیه السلام) جنگ جمل اقامت عذر می‌خواهم در بصره. در بصره زیاد نماندند و خوب انعقاد اولیه خلافت ظاهری برای امیرالمومنین (سلام الله علیه) در مدینه بود آنجا بود که مردم بعد از قتل عثمان ریختند در خانه امیرالمومنین (سلام الله علیه) و با اصرار به آن حضرت  ( علیه السلام) بیعت کردند و حضرت  ( علیه السلام) هم بلافاصله یعنی شروع  خلافت امیرالمؤمنین( سلام الله علیه) در اواخر ذی‌الحجه بود قتل عثمان در هجده ذی‌الحجه رخ داده  است در سال سی و پنج هجری و بعدش مردم. چند روزی که طول کشید آمدند.

 در خانه امیرالمومنین (سلام الله علیه) و اواخر ذی‌الحجه بیعت تمام شد و امیرالمومنین (سلام الله علیه) دیگر وارد محرم شدند محرم سال سی و شش هجری شروع  در واقع رسمی حکومت و خلافت ظاهری امیرالمومنین (سلام الله علیه) بود  و مدت زیادی هم طول نکشید که اصحاب جمل جنگ جمل را به راه انداختند شاید سه چهار ماه بعد از شروع  خلافت جنگ جمل را فراهم کردند و ناچار شدن امیرالمومنین (سلام الله علیه). حرکت کند با نیروهایی که فراهم شد به سمت بصره و بعد از پیروزی در جنگ جمل و در بصره یک چند روزی حضرت  ( علیه السلام) مدت کمی ماندند در بصره برای رتق و فتق امور اموری که حضرت  ( علیه السلام) فتح کردند.

 اولاً ابن عباس را به عنوان استاندار بصره انتخاب کردند عبدالله ابن عباس را که در واقع شاگرد امیرالمؤمنین (سلام الله علیه) بود تفسیر قرآن را به خصوص از آن حضرت  ( علیه السلام) یک دور کامل تفسیر قرآن را فرا گرفته بود لذا. خیلی از روایات تفسیری در متون فریقین از طریق ابن عباس نقل شده است و به هر حال حبر الامه معروف بود و پیامبر اکرم  (صلی الله و علیه و آله و سلام) هم درباره او دعا کرده بود و فقه فی الدین فرموده بود درباره او به هر حال ابن عباس یک گزینه خوبی بود برای اینکه در بصره به عنوان استاندار فعلا منصوب شود و عرض کنم که تقسیم بیت المال بیت المالی که طلحه و زبیر وقتی که وارد شدند. خیلی با حرص و ولع دنبال تصرف این بیت المال بصره بودند بعد از شکست آنها امیرالمومنین (سلام الله علیه) به طور مساوی بین اصحاب و بین مردم تقسیم کرد به گونه‌ای مساوی تقسیم کرد که اعتراض بعضی را برانگیخت مثلاً حتی خواهر امیرالمومنین (سلام الله علیه) اینکه بین او و بین مثلاً یک غلامی کنیز تفاوتی نیست حضرت  ( علیه السلام) توجیه کردن فرمودند من در کتاب خدا بین نسل و فرزندان حضرت  اسماعیل ( علیه السلام) و حضرت  اسحاق ( علیه السلام) و اینها تفاوت نمیبینم برای اینکه یکی کنیززاده است دیگری به اصطلاح فرزند آزاد است.

 و. بحث تقسیم بیت المال انجام گرفت و یک به هر حال سفارش‌های خطبه‌ای چیزی برای مردم بستند ایراد کردند و تشریف بردند به کوفه سوالی که اینجا مطرح است همین است که چرا حضرت  ( علیه السلام) برنگشتند به مدینه با اینکه مدینه پایگاه حکومتی پیامبر اکرم  (صلی الله و علیه و آله و سلام) بود پایگاه حکومتی سه خلیفه بعد از پیامبر (صلی الله و علیه و آله و سلام) که غصب خلافت کرده بودند به هر حال مدینه بود مرکز فرماندهی نقاط مختلف از مدینه انجام می‌گرفت و اینها چرا برنگشتند چند نکته را. مطرح کردند خود حضرت  ( علیه السلام) در یک کلام یک جمله‌ای علت را بیان کرده است منتها تحلیلگران محققین در تاریخ این را بازش کردند شرایط مدینه را و شرایط کوفه را و عراق را تحلیل کردند مقالاتی در این باره تدوین شده است همان جمله‌ای که حضرت  ( علیه السلام) فرمودند ان الاموال والرجال في العراق این جمله کوتاه لب کلام است واقع مطلب این بود که کوفه یک موقعیت خاصی داشت یا اخصی داشت و عراق موقعیت خاصی داشت در مجموع و کوه کوفه هم به طور اخص یک شرایط خاصی داشت. اقتضا می‌کرد امیرالمومنین (سلام الله علیه) اینجا را رها نکند مدینه یک موقعیتی داشت که به هیچ وجه ظرفیت و استعداد و عرض کنم که توان این را نداشت که در آینده حکومت امیرالمومنین (سلام الله علیه) تامین کننده نیازها باشد نیاز چی بود؟

 همین دو کلمه که امیرالمومنین (سلام الله علیه) ان الاموال والرجال في العراق یعنی برای یک حکومت به لحاظ ظاهری هم نیروی انسانی لازم است هم بحث اقتصادی و توان اقتصادی منابع اقتصادی مدینه چنین توانی نداشت جزیرة العرب هم به لحاظ زراعت و. زمین‌های قابل کشت ‌های خوب جای مناسبی نبود مدینه جمله یک اقتصاد درونی زراعی نخلستان‌های بزرگ زراعتی بوده برای اینکه تامین مالی خود اهل مدینه را کند اما اینکه حکومت را بتوان با آن تامین کرد چنین ظرفیتی نداشت از جهت رجال و نیروهای انسانی هم باز به همین ترتیب مدینه عرض می‌کنم که در آن نیروهای انسانی و رزمی و نظامی به قدر کافی وجود نداشت بلکه کمتر از کافی هم. وجود نداشت خیلی کم بود دلیلش هم این بود که در طی فتوحات دوران سه خلیفه قبلی نیروها پخش شده بودند در نقاط مختلف به خصوص در عراق یعنی بخشی رفتند به شام و فتوحات در شام انجام گرفت بخشی هم رفتند در عراق فتوحات ناحیه شرق و نواحی ایران و شمال ایران مثل ارمنستان و آذربایجان و این منطقه به خراسان و در زمان عثمان به هر حال نقاط زیادی از خراسان تصرف شد نیروها پخش شدند در این مناطق تعداد زیادی هم عزیمت کردند. و کوچ کردند به کوفه کوفه یک جایی بود که خوب پیشینه قبل از اسلام داشت اما در زمان عمر در واقع این بنا شد به عنوان یک شهر توسط سعد بن ابی وقاص که فرمانده نظامی بود وارد آنجا شد و آنجا تشخیص دادند که مرکز خوبی می‌تواند باشد برای نیروهای نظامی.

 و نتیجه این شد که وقتی کوفه به عنوان یک شهر مهم نظامی مطرح شد قبایل زیادی کوچ کردند قبایلی از یمن از دیگر نقاط کوچ کردند به کوفه و کوفه منطقه شد هر قبیله در یک منطقه‌ای ساکن شد. مناطق مختلفی داشت و کم کم چنین چیزی شکل گرفته بود تا زمان شروع  خلافت امیرالمومنین (سلام الله علیه) کمتر از بیست سال حدود پانزده شانزده سال با کم و زیادش گذشته بود از دوران بنای کوفه و  نیروها هم آمده بودند در کوفه مستقر شده بودند این هم موجب بود که  امیرالمؤمنین (سلام الله علیه) یک نکته دیگر هم که وجود داشت اینکه اگر حتی دشمن مثل معاویه هم در شام نبود باز ترجیح داشت که حضرت  ( علیه السلام) به کوفه تشریف بیاورند درست است چه رسد به اینکه کسی مثل معاویه. دندان تیز کرده است در شام منتظر است که عراق را خالی ببیند بیاید و تصرف کند.

مجری:

از نظر جغرافیای کوفه مرکزیت بیشتری دارد.

استاد: جباری

 مرکزیت دارد در عراق مرکزیت دارد و اگر رها می‌کرد امیرالمومنین (سلام الله علیه) عراق را و کوفه را معاویه قطعاً لشکر کشی میکرد و آنجا را تصرف می‌کرد و  یک امتیازی بود که به دست معاویه می‌افتاد افزون بر این‌ها خود مدینه هم متاسفانه کسانی که در اصحابی که در آن بودند. بعضاً این‌ها میانه خوبی با امیرالمومنین (سلام الله علیه) نداشتند و که می شود از این‌ها به همان تعبیر قاعدین یاد کرد قاعدین یعنی کسانی که به ظاهر بعضی از آنها بیعت کردند بعضی بیعت نکردند با امیرالمومنین (سلام الله علیه) اما در عمل این‌ها کسانی بودند که نه در به اصطلاح جنگ‌ها به یاری امیرالمومنین (سلام الله علیه) برخاستند به یاری جبهه مقابل هم برنخاستند یعنی سراغ معاویه و اهل جمل و خوارج فلان نرفتند سکوت کردند قاعد بودند نشستند سر جایشان مثل سعد بن ابی وقاص مثل. محمد بن مسلمه مثل زید بن ثابت مثل حسان بن ثابت و قاعدین باشند این‌ها قول ابوموسی اشعری مثلاً که پیر نادانی بود متاسفانه که در جنگ جمل کارشکنی حتی کرد اهل کوفه را مانع می‌شد که همراه شوند پس مدینه  یک چنین کسانی‌ است از صحابه در آن هستند و از جهت نیروی نظامی که مویدات عرضم اینکه حضرت  ( علیه السلام) وقتی که برای جنگ جمل از مدینه حرکت کردند. حداکثر جمعیتی که گفتن چهارهزار کیلومتر مقدار ظاهرا نیست بعضی می گویند چهارصد تا هفتصد نفر گفتند از مدینه همراه شدند با حضرت  ( علیه السلام) هم بها دو جهت هم به لحاظ اینکه عرض شود که نیروی نظامی در مدینه محدود بود و هم به لحاظ وجود یک چنین افراد قاعدینی که در آنجا بودند و کارشکنی می‌کردند و اینها بالاخره مجموع این عوامل موجب شد امیرالمومنین (سلام الله علیه) تشریف ببرند به کوفه ورود ایشان به کوفه در ماه رجب است دوازده رجب است و مرحوم شیخ مفید و منابع کهن این چنین اشاره دارند به. این مسئله ورود  حضرت  ( علیه السلام) به کوفه نکاتی درباره ورود  حضرت  ( علیه السلام) به کوفه مطرح است قابل توجه قبل از حضرت  ( علیه السلام) کارگزاران استاندارانی که از طرف خلفای سه گانه قبلی تعیین می‌شدند برای کوفه در دارالعماره کوفه که در همان زمان بنای کوفه بنا شده بود در آنجا ساکن بودند دارالعماره که الان خرابه اش کنار مسجد کوفه وجود دارد آثارش باقی است آنجا ساکن می شود امیرالمومنین (سلام الله علیه) وارد دارالعماره نشدند و عرض شود که در آن محوطه مسجد کوفه آنجا خطبه‌ای خواندند در ورود  به کوفه.

 و عرض شود که ابتدای ورود  به کوفه به خانه جعدة بن هبیره ظاهرا خواهرزاده ا‌یشان رفتند در آنجا ساکن شدند و عرض کنم که خطبه که حضرت  ( علیه السلام) خواندند من بخشی از آن را که مرحوم شیخ مفید اشاره کردند نقل کرده است عرض می‌کنم که حضرت  ( علیه السلام) حمد و ثنای الهی را به جا آوردند و فرمودند:

اما بعد، فالحمد لله الذی نصر ولیه، و خذل عدوه، و اعز الصادق المحق، و أذل الكاذب المبطل، علیكم یا أهل هذا المصر بتقوی الله و طاعه من اطاع الله من أهل بیت نبیكم، الذین هم اولی بطاعتكم من المنتحلین المدعین القائلین: الینا الینا، یتفضلون بفضلنا، و یجاحدونا أمرنا، و ینازعونا حقنا، و یدفعونا عنه، و قد ذاقوا و بال ما اجترحوا فسوف یلقون غیا. قد قعد عن نصرتی منكم رجال و أنا علیهم عاتب زار، فاهجروهم، و اسمعوهم ما یكرهون، حتی یعتبونا و نری منهم ما نحب.

 سپاس خدا را كه دوست خود را یاری كرد و دشمنش را خوار نمود و راستگوی حقیقت خواه را آبرو داد و دروغ گوی مفسده جو را زبون نمود. ای مردمی كه در این شهر ]كوفه[ زندگی می كنید! بر شما باد تقوای الهی و پیروی كسی از اهل بیت پیامبرتان كه خدا را پیروی می كند. همان هایی كه از سایر مدعیان باطل گو، به اطاعت و فرمانبرداری شایسته ترند.آن مدعیانی {دروغین}كه همواره مردم را به سوی خود می خوانند و بر اثر فضیلتی كه از ما به دست آورده اند، اظهار برتری می كنند و امر ما ]ولایت و امامت[ را انكار می نمایند و حق ما را از بین می برند و ما را از استفاده حق خودمان منع می كنند. آری، آنان آب تلخ بدرفتاری و بدكرداری خویش را چشیدند و به زودی هم به بدفرجامی خود می رسند.عده ای از میان شما نیز، از كمك و یاری ما دست برداشته ]و از این طریق، دشمنانمان را تقویت نمودند[ و مرا از كردار خویش ناراحت و نگران نمودند.اینك شما نیز از آنان دوری كنید و با گفتارتان، آنان را از كرده خویش شرمنده كنید، تا از كردار ناروای خود شرمگین شده و به ما روی آورند و آن چه از آنان انتظار داشتیم برآورده كنند.

أنساب الاشراف (احمد بن یحیی بلاذری)، ج2، ص 180 2_ الأخبار الطوال (دینوری)، ص 152؛ انساب الاشراف ،ج2، ص 182؛ تاریخ الیعقوبی، ج2، ص 184 3_ الاخبار الطوال، ص 152 4_ الارشاد، ص 249

اما بعد، فالحمد لله الذی نصر ولیه،. اما بعد حمد خدایی را که نصر ولیه، منظور پیروزی در جنگ جمل بود دیگه ولیش یعنی من علی (سلام الله علیه)  را خداوند نصرت عطا کرد و خذل عدوه، و دشمنش را خلاصه دچار خزلان و شکست کرد و و اعز الصادق المحق، فرد صادق محق را که من علی (سلام الله علیه)  و نیروی اسلام باشد اینها را عزت بخشید و أذل الكاذب المبطل، بر اهل جمل امیرالمومنین (سلام الله علیه)  چنین اوصافی به کار میبرد ذلیل کرد و خار کرد افراد که کاذب اهل کذب و بطلان مسیر بودند باطل بودند. علیكم یا أهل هذا المصر بتقوی الله و طاعه من اطاع الله من أهل بیت نبیكم، بر شما باد ای ساکنان ای اهل این شهر اهل تقوای الهی باشید و اهل طاعت کسانی باشید که من من اطاع الله من أهل بیت نبیكم، طاعت الهی هستند از اهل بیت پیامبر (صلی الله و علیه و آله و سلام) شما الذین هم اولی بطاعتكم من المنتحلین المدعین القائلین: کسانی که اولی هستند سزاوارتر هستند که شما اطاعت آنها را کنید.

مجری:

 این متن خطبه جالب است می گوید به اطاعت از اهل بیت (علیهم السلام) کل استدلال و مباحث ما همین استکه حالا خیلی از این آقایان به عنوان به اصطلاح معصوم و اهل بیت (علیهم السلام)  از من اطاعت کنید این خیلی واضح است.

استاد: جباری

 بله سر اینکه طاعت اهل بیت (علیهم السلام)  داشته باشید که این ها این ها مطیع خدا هستند درست است که برمیگردد به همان بحث عصمت که اینها در واقع سزاوارتر هستند چون اینها مطیع هستند اهل تقوا هستند . الذین هم اولی بطاعتكم نسبت به کسانی که منتهل هستند دروغگو هستند به خود یک چیز امر باطل و نادرستی و  غیر صادقی را نسبت دادند و مدعی ادعای باطنی دارند و القائلین الینا الینا، کسانی که بی جهت به سمت خودشان فرا می‌خوانند یتفضلون بفضلنا، و یجاحدونا أمرنا، فضیلت مال ما اهل بیت(علیهم السلام)  است اما اینها برای خودشان قائل هستند آن فضیلت‌ها را اما امر ما را انکار می‌کنند بحث. ولایت ما را انکار می‌کنند و و ینازعونا حقنا، در حق ما با ما منازعه می‌کنند و یدفعونا عنه، ما را دور می‌کنند از آن حق و قد ذاقوا و بال ما اجترحوا نسبت به آنچه که به آن دست درازی کردند کوشیدند فسوف یلقون غیا.

نتیجه این به هر حال اقدامشان فسوف یلقون غیا تعبیر به زودی در آن عذاب الهی این در واقع. دچار آن عذاب الهی تهدید قرآنی است دیگر:

فَخَلَفَ مِنْ بَعْدِهِمْ خَلْفٌ أَضَاعُوا الصَّلَاةَ وَاتَّبَعُوا الشَّهَوَاتِ  فَسَوْفَ يَلْقَوْنَ غَيًّا.

امّا پس از آنان، فرزندان ناشایسته‌ای روی کار آمدند که نماز را تباه کردند، و از شهوات پیروی نمودند؛ و بزودی (مجازات) گمراهی خود را خواهند دید!

مریم (19):59

 قانون قرآنی است این در واقع پاسخی است این جمله امیرالمومنین (سلام الله علیه) به کسانی که نسبت به سردمداران بحث جمل ادعا می‌کنند که بله بله خطایی شد توسط جناب عایشه و طلحه زبیر اما توبه کردند چون صحابه هستند دامانشان را باید تطهیر کنیم راجع به آن‌ها حضرت  ( علیه السلام) می‌فرماید که فسوف یلقون غیا. قد قعد عن نصرتی منكم رجال اینجا اشاره به همان قاعدین می‌کند حضرت  ( علیه السلام) از یاری من رجال کسانی قعود کردند و أنا علیهم عاتب زار، دارم من عتاب دارم و من معترض هستم و نسبت به این کاری که این‌ها کردند فاهجروهم، ،.  ترکشان کن و رهایشان کن به هر حال کاری به آنها نداشته باش کار نداشته باشد یعنی با این‌ها ارتباطی نداشته باشید ترکشان کنید قهر کنید ترک به این معنا است و اسمعوهم ما یكرهون یعنی نه اینکه فاهجروهم نه اینکه چیزی به آنها نگویید بلکه حالت. هجر و قهر داشته باشید حرف هم با آنها می‌زنید چیزی حرفی بزنید که دوست ندارند یعنی توبیخشان کنید بگویید که شما این مسیرتان مسیر باطلی است حتی یعتبونا و نری منهم ما نحب تا اینکه بیایند به آن مسیری که به هر حال محبوب ما آن را دوست داریم که در مسیر مسیر هدایت قرار بگیرند این جملات را امیرالمؤمنین (سلام الله علیه) خطاب به مردم کوفه فرموده است و بعدش دیگر در کوفه اصلاحات امیرالمومنین (سلام الله علیه) شروع  می شود اصلاحات حضرت  ( علیه السلام) در ابعاد مختلف اجتماعی اقتصادی فرهنگی دینی به خصوص. ما الان در آستانه ماه رمضان هستیم دیگر ماه رجب و بعدش هم شعبان و امیرالمومنین (سلام الله علیه) رجب باقی مانده رجب و شعبان را در کوفه تشریف داشتند.

 ماه رمضان رسید شاید یکی از اولین بدعت‌هایی که متاسفانه خلیفه دوم از جهت عبادی در دین آورد و امیرالمومنین (سلام الله علیه) در کوفه با آن مواجه شد همان بحث صلاه تراویح بود ماه رمضان رسید و مردم هم طبق همان سنت و بدعت عمر با عادت کرده بودند که در ماه رمضان نماز تراویح بخوانند طلب کردن از امیرالمومنین (سلام الله علیه) که. بر ما امام جماعت نصب کن که ما نماز تراویح بخوانیم و امیرالمومنین (سلام الله علیه) مخالفت کرد فرمود من کسی نیستم که بر باطل یاری کنم چون تعاون بر اسم و بدعت داشته باشم اصرار کردند امیرالمومنین (سلام الله علیه) طبق نقلی امام حسن ( علیه السلام) به سراغشان فرستاد و آن حضرت  ( علیه السلام) هم با عتاب رفت سراغشان و عرض کنم که بعد از اصرار حضرت  ( علیه السلام) فرمود که من چنین کاری نخواهم کرد خود دانید و خودشان برای خودشون یک امام جماعتی نصب کردند و نماز تراویح را متاسفانه خواندند در آن رمضان امیرالمومنین (سلام الله علیه). که حضرت  ( علیه السلام) به هر حال حریف نشد یعنی با چنین کسانی که بیعت با حضرت   ( علیه السلام) کردند در جمل هم شرکت کردند از صفین هم شرکت می‌کنند اما پایه اعتقادیشان انقدر لرزان است یعنی عادت داده شده ‌اند نهادینه شده است در اینها خلق و خوی خلفا و بدعت‌های خلفا و اینطور نیست که این‌ها شیعه امیرالمومنین (سلام الله علیه) باشند آمدند در کوفه و این‌ها شیعه اعتقادی نیستند بلکه. با حضرت  ( علیه السلام) بیعت کردن به عنوان یک زعیم سیاسی عادل خلیفه‌های شورایی خودشون به ابوبکر و عمر احترام می‌گذارند بدعت‌های آنها را عادت کردند.

 و لذا است که امیرالمومنین (سلام الله علیه) در صفین مواجه شد با آن فتنه چون با چنین کسانی متاسفانه رفته بود به جنگ معاویه خروجیش هم بعدش هم دیدیم.

مجری:

 استاد حالا چون در بحث کوفه و اینها هم هستیم چقدر درست است که مسجد کوفه خانه حضرت  نوح ( علیه السلام) بوده است این از نظر. تاریخ گذشته شواهدی است داخل مسجد کوفه مقامات انبیا است بعضی مقام حضرت  یحیی و نوح ( علیهما السلام) در آنجا است.

استاد: جباری

 بله از جهت تاریخی که ما سند خاصی نداریم چون فاصله افتاده بین حضرت  نوح ( علیه السلام) باید سراغ روایات رفت در روایات داریم چرا امام صادق ( علیه السلام) در روایتی به طور مفصل بیان کردند حتی صحابی ایشان را بردند موقعیت های اطراف مسجد کوفه حتی آن خانه آن پیرزنی که از تنور او آبجوشید و آن سیل راه افتاد و. یکی از عوامل آن سیل بود حضرت  ( علیه السلام) نشان دادند و عرض شود که شواهد دیگر در روایات است یا مثلاً خود این قبر امیرالمومنین (سلام الله علیه) که کنار قبر حضرت  ( علیه السلام) نوح و حضرت  آدم ( علیه السلام) است یا مثلاً آن کوه جودی:

وَقِيلَ يَا أَرْضُ ابْلَعِي مَاءَكِ وَيَا سَمَاءُ أَقْلِعِي وَغِيضَ الْمَاءُ وَقُضِيَ الْأَمْرُ وَاسْتَوَتْ عَلَى الْجُودِيِّ  وَقِيلَ بُعْدًا لِلْقَوْمِ الظَّالِمِينَ

و گفته شد: «ای زمین، آبت را فرو بر! و ای آسمان، خودداری کن! و آب فرو نشست و کار پایان یافت و (کشتی) بر (دامنه کوه) جودی، پهلو گرفت؛ و (در این هنگام،) گفته شد:» دور باد قوم ستمگر (از سعادت و نجات و رحمت خدا!)»

هود (11):44

 آن کشتی حضرت  نوح ( علیه السلام) بر روی آن بلندی که قرار گرفته است بعضی روایات ما که فکر کنم در جلد هشت کافی اگه اشتباه نکنم مرحوم کلینی نقل کرده است که در ظهر کوفه در پشت کوفه قرار دارد یکی از محققین. عراقی سامی البدری از محققین به هر حال حوزوی عراقی است که تحقیقات خوبی به زبان‌های عبری و سریانی و انگلیسی و این‌ها آشنا است تحقیقات خودشان راجع به تاریخ انبیا کتاب عهدین کار کرده است یک وقتی آمد ایشان قم و یک نشریه‌ای را ایشان من دارم آن را و مفصل کار کرده است به عنوان النجف مرساء سفینه النوح این کتاب نیست ها نشریه است اما عملاً یک کتابی حجمش به اندازه یک کتاب است.

قطع بزرگ چاپ شده است النجف مرساء سفینه نجف محل لنگرگاه کشتی نوح ایشان دیگر با شواهد روایی از کتب خود ما کافی و از شواهدی که از عهدین پیدا کرده است این را آنجا ثابت کرده است که در واقع این در نجف بوده محل نشستن کشتی حضرت  نوح ( علیه السلام) و استقلال حضرت  نوح ( علیه السلام) و ادامه رسالت انجام دادند.

مجری:

 مقاماتی کردن آنجا است انبیا و اینها بله بر حسب همان. قضیه پس بله به اشاره امیرالمومنین (سلام الله علیه) ساخته شده است این هم درسته یا نه خود همان موقع هم که شما فرمودید؟

استاد: جباری

 در زمان عمر ساخته شد سعد بن ابی وقاص فرمانده بود منتها امیرالمؤمنین طبیعتاً در همان مدتی هم که آنجا مستقر بود یک سامانی داده بود دیگر به وضع کوفه هم به لحاظ ظاهری به لحاظ اقتصادی جمله امیرالمومنین (سلام الله علیه) دارد که الان در دوره حکومت من در کوفه.به لحاظ ظاهری و اقتصادی نیست یک جمله از امیرالمومنین (سلام الله علیه) است که  کسی که نان خوردن نداشته باشد و از سقفی بالا سرش نداشته باشد یعنی حکومت اسلامی چنین رسالتی را دارد که به هر حال مردمش از جهت تغذیه و جهت اقتصادی و مایحتاج و هم از جهت مسکن تامین کند امیرالمومنین (سلام الله علیه) در موفق شده است به یک چنین چیزی.

مجری:

 بله خود شهر یعنی به اشاره پس بوده این بر اصل بناش یا نه چون اصل بنا معرافه که اصلاً اصل بنای آنجا هم به اشاره بر امیرالمومنین (سلام الله علیه) بوده  است یا خیر؟

استاد: جباری

من الان به ذهنم نمی رسد شاید ممکن است چرا چون در زمان خلفا حضرت  ( علیه السلام) مورد مشورت بود یا مشورت می‌داد طبیعتاً در انجام بعضی از اصحاب حضرت  ( علیه السلام) هم بودند جزو آن کسانی که آمدند ساکن است اصحاب شیعی حضرت  ( علیه السلام) در کوفه شدند.

مجری:

 بله خیلی متشکریم بحث جدید آغاز کنیم با سیره پیامبر اکرم  (صلی الله و علیه و آله و سلام) که چند هفته‌ای است. در خدمت شما هستیم چند ماهی است در واقع شروع  کردیم بحث را ان شاء الله آن را ادامه بدهیم به یک جایی برسانیم  عزیزان بیننده همچنان در خدمت شما هستیم ارتباط ما با شما هم امکان است برقرار شود از طریق تلفن و سامانه پیامکی سی هزار پانزده پانزده میتوانید نظرات پیشنهاد و سوالات خودتان را داشته باشید ما را دنبال کنید در خدمت شما هستیم بعد از این میان برنامه برگردید در خدمتتان هستیم.

صلی الله علیک یا مولا یا صاحب العصر و الزمان اللهم عجل لولیک الفرج امیدوارم که تحت عنایت آقا امام عصر  ( عجل الله و تعالی فرجه الشریف). پاینده باشید و سعادت همچنان با برنامه آینه تاریخ و از محضر دکتر جباری بهرمند هستیم استاد خسته نباشید برخی از دوستان در همین دقایقی که در خدمتتان هستیم احتمالاً پیامک و اینها هم برایمان فرستادن حالا چون وقت نمی‌کنیم همه سوالات را همین الان بخوانیم ان شاء الله در جلسات بعد سوالات را ارائه خواهیم کرد ولی خوب گفتن خوب است خوب بود که یه اشاره هم می‌کردیم به شهر کوفه که مرکز حکومت آقا امام عصر( عجل الله و تعالی فرجه الشریف) هم است دیگر جای خودش خیلی صحبت دارد.

استاد: جباری

موقعیت عجیبی پیدا خواهد کرد در زمان امام عصر( عجل الله و تعالی فرجه الشریف) خود مسجد کوفه باز. در روایاتی از امام صادق ( علیه السلام) خیلی وسیع‌تر از این خواهد شد تعبیر وقتی که مرکز حکومت جهانی باشد طبیعتاً مراجعات جهانی به آنجا سطح زیادی پیدا می کند هم مسجد کوفه و هم شهر کوفه.

مجری:

  استاد بپردازیم به موضوعی که در خدمت شما بودیم و هستیم که به این بحث هم برسیم در دقایقی که باقی مانده بحث سیره پیامبر اکرم  (صلی الله و علیه و آله و سلام) که قطعاً سیره و رفتار حضرت حجت ( عجل الله و تعالی فرجه الشریف)  هم بر همان روال است و ما از این طریق می‌خواهیم بیشتر با امام عصر  ( عجل الله و تعالی فرجه الشریف) آشنا شویم  با سیره و منش ایشان در خدمت شما باشیم.

استاد: جباری

 بله عرض می‌کنم که بحث مبارکی بحث سیره چون یاد پیامبر (صلی الله و علیه و آله و سلام) و اهل بیت ( علیهم السلام)  آن حضرت  (صلی الله و علیه و آله و سلام) می شود و هم آداب زندگی در واقع سبک زندگی را ما باید از اینها بیاموزیم و طبق ترتیب منطقی بحث از سیره رسول خدا (صلی الله و علیه و آله و سلام) در مسئله تغذیه آغاز کردیم آدابی را عرض کردم حدود دوازده ادب را می‌توان جمع بندی کرد از روایات به دست آورد که حدود  هشت مورد را عرض کردیم در برنامه تکرار نمی‌کنیم نهمینش این است که ما رسول خدا (صلی الله و علیه و آله و سلام) رعایت تواضع و ادب در تغذیه داشتند حالا توضیح میدهم منظور چی است عرض شود که دارد که موقع غذا خوردن پیامبر اکرم  (صلی الله و علیه و آله و سلام) سر را به سمت بشقاب و به سمت غذا خم نمی‌کردند گوشتی چیزی بردارند داخل ظرف دهان را بگیرند و اینها اگر گوشتی آن گوشت را به دهان مبارک نزدیک میکردند قاشق که حالا امروزه است آن زمان با دست میخوردند. آن را به دهان نزدیک می‌کردند در این باره روایتی داریم در همان مکارم الاخلاق مرحوم طبرسی:

 وَ كَانَ إِذَا أَكَلَ اَللَّحْمَ لَمْ يُطَأْطِئْ رَأْسَهُ إِلَيْهِ وَ يَرْفَعُهُ إِلَى فِيهِ ثُمَّ يَنْتَهِشُهُ اِنْتِهَاشاً وَ كَانَ يَأْكُلُ اَلْخُبْزَ وَ اَلسَّمْنَ وَ كَانَ يُحِبُّ مِنَ اَلشَّاةِ اَلذِّرَاعَ وَ اَلْكَتِفَ وَ مِنَ اَلصِّبَاغِ اَلْخَلَّ وَ مِنَ اَلْبُقُولِ اَلْهِنْدَبَاءَ وَ اَلْبَاذَرُوجَ وَ بَقْلَةَ اَلْأَنْصَارِ وَ يُقَالُ إِنَّهَا اَلْكُرْنُبُ وَ كَانَ صَلَّى اللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ لاَ يَأْكُلُ اَلثُّومَ وَ لاَ اَلْبَصَلَ وَ لاَ اَلْكُرَّاثَ وَ لاَ اَلْعَسَلَ اَلَّذِي فِيهِ اَلْمَغَافِيرُ وَ هُوَ مَا يَبْقَى مِنَ اَلشَّجَرِ فِي بُطُونِ اَلنَّحْلِ فَيُلْقِيهِ فِي اَلْعَسَلِ فَيَبْقَى رِيحٌ فِي اَلْفَمِ. وَ مَا ذَمَّ رَسُولُ اَللَّهِ طَعَاماً قَطُّ كَانَ إِذَا أَعْجَبَهُ أَكَلَهُ وَ إِذَا كَرِهَهُ تَرَكَهُ وَ كَانَ صَلَّى اللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ إِذَا عَافَ شَيْئاً فَإِنَّهُ لاَ يُحَرِّمُهُ عَلَى غَيْرِهِ وَ لاَ يُبْغِضُهُ إِلَيْهِ وَ كَانَ صَلَّى اللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ يَلْحَسُ اَلصَّحْفَةَ وَ يَقُولُ آخِرُ اَلصَّحْفَةِ أَعْظَمُ اَلطَّعَامِ بَرَكَةً وَ كَانَ صَلَّى اللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ إِذَا فَرَغَ مِنْ طَعَامِهِ لَعِقَ أَصَابِعَهُ اَلثَّلاَثَ اَلَّتِي أَكَلَ بِهَا فَإِنْ بَقِيَ فِيهَا شَيْءٌ عَاوَدَهُ فَلَعِقَهَا حَتَّى تَتَنَظَّفَ وَ لاَ يَمْسَحُ يَدَهُ بِالْمِنْدِيلِ حَتَّى يَلْعَقَ أَصَابِعَهُ وَاحِدَةً وَاحِدَةً وَ يَقُولُ إِنَّهُ لاَ يُدْرَى فِي أَيِّ اَلْأَصَابِعِ اَلْبَرَكَةُ. وَ كَانَ صَلَّى اللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ يَأْكُلُ اَلْبَرَدَ وَ يَتَفَقَّدُ ذَلِكَ أَصْحَابَهُ فَيَلْتَقِطُونَهُ لَهُ فَيَأْكُلُهُ وَ يَقُولُ إِنَّهُ يَذْهَبُ بِأَكِلَةِ اَلْأَسْنَانِ وَ كَانَ صَلَّى اللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ يَغْسِلُ يَدَيْهِ مِنَ اَلطَّعَامِ حَتَّى يُنَقِّيَهُمَا فَلاَ يُوجَدَ لِمَا أَكَلَ رِيحٌ. وَ كَانَ صَلَّى اللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ إِذَا أَكَلَ اَلْخُبْزَ وَ اَللَّحْمَ خَاصَّةً غَسَلَ يَدَيْهِ غَسْلاً جَيِّداً ثُمَّ مَسَحَ بِفَضْلِ اَلْمَاءِ اَلَّذِي فِي يَدِهِ وَجْهَهُ وَ كَانَ لاَ يَأْكُلُ وَحْدَهُ مَا يُمْكِنُهُ وَ قَالَ أَ لاَ أُنَبِّئُكُمْ بِشِرَارِكُمْ قَالُوا بَلَى قَالَ مَنْ أَكَلَ وَحْدَهُ وَ ضَرَبَ عَبْدَهُ وَ مَنَعَ رِفْدَهُ .

پيامبر صلّى اللّه عليه و آله و سلّم هرگاه گوشت مى‌خورد،سر خود را به طرف گوشت،پايين نمى‌برد،بلكه آن را به دهان مى‌برد و به دندان مى‌كشيد.او نان و روغن مى‌خورد و از گوسفند،دست و كتف آن را دوست داشت و از ميان خورشت‌ها،سركه و از ميان سبزيجات،كاسنى و ريحان كوهى و كلم را دوست داشت و سير و پياز و تره و عسلى را كه در آن مغافير باشد ميل نمى‌كرد.رسول خدا صلّى اللّه عليه و آله و سلّم هرگز از غذايى بدگويى نكرد.هرگاه غذايى را دوست داشت،مى‌خورد و در غير اين صورت،آن را رها مى‌كرد و هرگاه از چيزى بدش مى‌آمد،ديگران را از آن منع نمى‌كرد و آن را از نظر ديگران نمى‌انداخت. پيامبر صلّى اللّه عليه و آله و سلّم ظرف غذا را با انگشت مى‌ليسيد و مى‌فرمود:آخر غذا پر بركت‌ترين قسمت غذاست و در پايان غذا،سه انگشت خود را كه با آنها غذا خورده بود مى‌ليسيد و اگر چيزى در ظرف باقى مانده بود با انگشت پاك مى‌كرد و مى‌ليسيد تا تميز شود و دست خود را با دستمال تميز نمى‌كرد تا اينكه انگشتانش را تك‌تك بليسد و مى‌فرمود:معلوم نيست در كدام يك بركت است‌؟پيامبر صلّى اللّه عليه و آله و سلّم تگرگ مى‌خورد و به اصحابش مى‌فرمود كه برايش تگرگ جمع كنند تا بخورد و مى‌فرمود:فساد دندان را از ميان مى‌برد.حضرت بعد از غذا، دستانش را مى‌شست تا تميز شوند و بوى غذا در آنها باقى نماند. پيامبر صلّى اللّه عليه و آله و سلّم به خصوص هنگامى كه نان و گوشت مى‌خورد،دستانش را خوب مى‌شست و اضافه آب دستانش را به صورت مى‌ماليد و تا جايى كه ممكن بود به تنهايى غذا نمى‌خورد و فرمود:آيا بدترين شما را معرفى نكنم‌؟ عرض كردند:بله،فرمود:آنكه تنها بخورد و برده‌اش را بزند و از ميهمان پذيرايى نكند.

إحياء علوم الدين ج 2،ص 371، ومكارم الأخلاق ،ص 30 - 31.

وَ كَانَ إِذَا أَكَلَ اَللَّحْمَ لَمْ يُطَأْطِئْ رَأْسَهُ إِلَيْهِ وَ يَرْفَعُهُ إِلَى فِيهِ ثُمَّ يَنْتَهِشُهُ اِنْتِهَاشاً  وقتی حضرت  (صلی الله و علیه و آله و سلام) سر را به سمت او خم نمی‌کردند بلکه آن را به سمت دهان مبارک میبردند و عرض شود که میل می‌کردند.

مجری:

 این زمانی که لقمه‌ها کوچک برداشته شود خیلی راحت‌تر بله خودش یک شواهدی از شواهدی است که از آدابش فرموده بودید لقمه کوچک برداشتن و خوب جویدن و اینها.

استاد: جباری

و عرض شود که بحث تواضع افزون بر اینکه عرض کردم موقع نشستن برای غذا حضرت (صلی الله و علیه و آله و سلام) متواضعا می‌نشستند مثل پادشاهان و حاکمان افراد به هر حال متکبر و مغرور نمی‌شد که تکیه سلطان جهان موقع غذا خوردن تکیه داده باشند این روایتی از امام صادق ( علیه السلام) است که مضمونش این است که پیامبر اکرم  (صلی الله و علیه و آله و سلام) از آن زمانی که به نبوت. مبعوث شدند تا هنگام وفاتشان هیچ وقت در حال تکیه کردن غذا نخوردند به خاطر تواضع در برابر خداوند بود این تعبیر امام صادق (سلام الله علیه) روایتی هم از محمد بن مسلم از امام باقر (سلام الله علیه) نقل می‌کند و باز همین را تاکید دارد که پیامبر اکرم  (صلی الله و علیه و آله و سلام) در حال تکیه دادن غذا نخورد و این گونه حالات را نشانه تواضع خاص پیامبر (صلی الله و علیه و آله و سلام) در برابر خداوند می‌دانست  اگر در حالت تکیه نبود چگونه می‌نشستند. نشستن پیامبر (صلی الله و علیه و آله و سلام) هم به حالت چهار زانو معمولاً نبود هنگام غذا خوردن بلکه دارد که پاها را جمع می‌کردند یعنی یک زانو را بر زانوی دیگر می‌گذاشتن مثل حالت متورکا که در حالت تشهد انسان مستحب است بر روی ران چپ بنشیند و زانوی راست را بر روی زانوی چپ بیندازد و از یک طرف بنشینه این حالت دو زانو منتها دوزانوی به این شکل یعنی چپ است مستحب است در تشهد جزو مستحبات نماز است این در. روایتی آمده است عرض شود که این روایت در کتاب شریف کافی جلد ششم صفحه دویست و هفتاد و یک حدیث هفتم آمده است از عرض شود که امام صادق (سلام الله علیه) فرمود که:

الْحُسَيْنُ بْنُ مُحَمَّدٍ عَنْ مُعَلَّى بْنِ مُحَمَّدٍ عَنِ الْحَسَنِ بْنِ عَلِيٍّ عَنْ أَحْمَدَ بْنِ عَائِذٍ عَنْ أَبِي خَدِيجَةَ قَالَسَأَلَ بَشِيرٌ الدَّهَّانُ أَبَا عَبْدِ اللَّهِ ع وَ أَنَا حَاضِرٌ فَقَالَ هَلْ كَانَ‌ رَسُولُ اللَّهِ ص يَأْكُلُ مُتَّكِئاً عَلَى يَمِينِهِ وَ عَلَى يَسَارِهِ فَقَالَ مَا كَانَ رَسُولُ اللَّهِ يَأْكُلُ مُتَّكِئاً عَلَى يَمِينِهِ وَ لَا عَلَى يَسَارِهِ وَ لَكِنْ كَانَ يَجْلِسُ جِلْسَةَ الْعَبْدِ قُلْتُ وَ لِمَ ذَلِكَ قَالَ تَوَاضُعاً لِلَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ..

  ابو خديجه گويد: در مجلسى كه من حاضر بودم بشير دهان از امام صادق  پرسيد: آيا رسول خدا  در حالى كه بر دست راست يا چپ تكيه كرده باشد غذا ميل مى‌كرد؟ فرمود: رسول خدا  هيچ گاه در حال تكيه دادن بر دست راست يا چپ غذا ميل نمى‌كرد، بلكه مانند بردگان مى‌نشست. من گفتم: چرا چنين بود؟ فرمود: براى فروتنى در برابر خداى بزرگ.

کافی ;  ج 6  ص ۲۷۲

 مَا كَانَ رَسُولُ اللَّهِ يَأْكُلُ مُتَّكِئاً عَلَى يَمِينِهِ تکیه نمی‌داد برود سمت راست و چپش در حال غذا می‌نشست بردگان بندگان چه جور حالت متکبرانه نمی نشینند  حالت. آماده میشوند سر سفره که راوی سوال می‌کند که چرا می فرماید تواضعان لله برای تواضع این کار انجام می‌داد و عرض شود که آن حالت مانند نماز در روایت دیگری آمده است که رسول خدا (صلی الله و علیه و آله و سلام) موقع عرض شود که غذا خوردن که در قالب اوقات این روایت را باز در مکارم الاخلاق نقل می‌کند ترجمه اینه در قالب اوقات هنگام غذا خوردن. از مقابل خودشان غذا می‌خوردند دو زانو و دو قدم را جمع می‌کردند همانطور که نمازگزار هنگام تشهد می‌نشیند جز آنکه حضرت  (صلی الله و علیه و آله و سلام) یک زانو را روی زانوی دیگر و یک قدم را بر قدم دیگر تشهد به این شکل می‌فرمود من ر بنده‌ای هستم که چون عبد می‌خورم و چون عبد می‌نشینم.

 یک جهت دیگر هم گویا بعضی متذکر شدند که حالت چهار زانو در غذا گویا موجب می شود معده جا داشته باشد و انسان بیشتر. غذا بخورد در حالی که جمع و جور که بنشینه حالت دو زانو به این حالت گویا مدل جمع شدن معده می‌شود حجم غذا کمتر می شود که مطلوب همین است که روایات قبلی هم درباره مقدار غذا اشاره شد که رسول خدا (صلی الله و علیه و آله و سلام) به خصوص تاکید داشتند.

مجری:

 نوع نشستن و این بحث که شما می فرمایید خیلی جالب است شاید یک جور به ما دارد یک نکته اخلاقی هم انتقال داده می شود که در سر سفره در حال عبادت هستی همانطور که مثلا شما فرمودید همین غذا را با نیت قربه الی الله انسان بخورد یک کار مباح می شود یک کار مستحب و شما اشاره داشتید که دستور پیامبر (صلی الله و علیه و آله و سلام) و اهل بیت (علیهم السلام) همواره بر این اساس بوده است که هیچ کاری را انجام نمیدهم که قصد قربت باشد حتی خود خوابیدن حتی خود غذا خوردن حالا اینکه شما توصیفاتی تصور انگار که آنجا هم در حال عبادت درست است.

استاد: جباری

به هر حال آدابی است که خوب است رعایت شود البته الزام نیست بله اگر توانستند اصراری نیست حالت برسرسفره همه. اصرار داشته باشند اینطور بنشینند و بگویند که من حتماً انجام بدهم نکته دیگر بحث پرهیز از تکلف در عرض شود که لوازم است بحث عرض شود که برای ظروف و لوازم زندگی پیامبر اکرم  (صلی الله و علیه و آله و سلام) در اوج سادگی بودند در یک روایتی است که حضرت  (صلی الله و علیه و آله و سلام) غذا را روی زمین میگذاشت و آنجا تناول می‌کرد. روی زمین می‌نشست فرمود مثلا من چند خصلت را رها نمی‌کنم تا آخر عمرم پنج چیزی که تا هنگام مرگ آنها را ترک نخواهم کرد یکی اینکه بر روی زمین مانند بردگان و به همراه آنها غذا بخورم مانند بندگان و عرض شود که سواری بر چهارپای بی‌پالان بر مرکب چهارپا حضرت سوار  شوند تکلف نداشته باشند نشان از سادگی داشت این مسئله اینکه خودم با دست خودم شیر را بدوشم. یحلب الشاط در روایات بود

و كان يجلس على الارض و ينام عليها و يأكل عليها و كان يخصف النّعل و يرقع الثّوب و يفتح الباب و يحلب الشّاة و يعقل البعير فيحلبها، و يطّحن مع الخادم اذا أعيى ... و يخدم في مهنة أهله و يقطع اللّحم، و اذا جلس على الطعام جلس محقرا ... يركب ما امكنه من فرس او بغلة او حمار و يركب الحمار بلا سرج و عليه العذار ... يجالس الفقراء و يؤاكل المساكين و يناولهم بيده.

از حضرت صادق، عليه السلام، نقل است كه پيغمبر، صلّى اللّه عليه و آله، دوست داشت بر الاغ بى‌پالان سوار شود و با بندگان خدا در جايگاه پست طعام ميل فرمايد، و به فقرا به دو دست خود عطا فرمايد. آن بزرگوار سوار الاغ مى‌شد و در رديف خود بنده خود يا غير آن را مى‌نشاند

بحار الانوار، ج 16، ص 226. «تاريخ نبينا (ص)»، «باب مكارم اخلاقه»، حديث 34.

که خود پیامبر (صلی الله و علیه و آله و سلام) این کار را انجام می‌داد در حالی که این افراد متکبر.

مجری:

حتی پایین ترین کار ها را خودش انجام میداد.

استاد: جباری

پیامبر (صلی الله و علیه و آله و سلم) مباشرت دارد و لباس ساده پوشیدن لباس پشمینه پوشیدن ساده پوشیدن و سلام بر کودکان سلام کردن بر کودکان اینها را من انجام میدهم تا بعد از من سنت شود یعنی حضرت  (صلی الله و علیه و آله و سلم) تاکید داشتند که دیگران هم تبعیت کنند از آن حضرت  (صلی الله و علیه و آله و سلم) که بر کودکان سلام کردن منتظر نباشیم کوچکتر آنها سلام کنند اینطور ساده زندگی کردند.

قُلْ مَا أَسْأَلُكُمْ عَلَيْهِ مِنْ أَجْرٍ وَمَا أَنَا مِنَ الْمُتَكَلِّفِينَ

(ای پیامبر!) بگو: «من برای دعوت نبوّت هیچ پاداشی از شما نمی‌طلبم، و من از متکلّفین نیستم! (سخنانم روشن و همراه با دلیل است!)»

ص (38):86

تعبیر قرآنی است که تکلف نداشتند به هر حال خودشان بودند بدون اینکه تصنع باشد در زندگیش این یک روایت دارد که روزی یکی از انصاری مقدار از خرما برای پیامبر (صلی الله و علیه و آله و سلام) هدیه آورد و تو خونه گشتند ظرفی پیدا نکردند که خرماها را در آن بریزند پیامبر (صلی الله و علیه و آله و سلام) با پارچه‌ای با لباسی پارچه جایی را تمیز کرد فرمود اینجا برید بریز اینجا بعد جمله به خدا قسم اگر دنیا. نزد خداوند به قدر بال مگسی ارزش داشت چیزی از آن را به کافر و منافق نمی‌داد یعنی اینکه در خانه من پیامبر (صلی الله و علیه و آله و سلام) اگر به هر حال ظراف به قدر کافی نیست نه به خاطر اینکه نقصی در من ایجاد شود به هر حال نه زیاد داشتن مال فضیلت است و نه نداشتنش نقیصه و الا اگر بود که باید پیامبر (صلی الله و علیه و آله و سلام) بعد انبیا الهی از جمله خود پیامبر (صلی الله و علیه و آله و سلام) که اشرف انبیا است بیشترین مال را داشتند را از به هر حال بهره‌مندی‌های دنیوی. و  البته آن خرما را که آنجا پیامبر اکرم  (صلی الله و علیه و آله و سلام) طبیعتاً اصول بهداشتی را هم زمین را تمیز کرده است آنجایی که طبیعتاً بحث شستن به هر حال این‌ها هنگام خوردن اگر احیانا آلوده شده باشند این هم خوب مطرح بوده است طبیعتاً در سیره آن حضرت  (صلی الله و علیه و آله و سلام) این هم باز یک نکته .

و اینکه پیامبر اکرم  (صلی الله و علیه و آله و سلام) با دست غذا می‌خوردند و دست غذا خوردن باز در روایات آمده است منتها تاکید بر اینکه دست قبل از غذا و بعد از غذا شستن با سه انگشت. با سه انگشت در روایت امام صادق ( علیه السلام) که پیامبر اکرم  (صلی الله و علیه و آله و سلام) همچون عبد بر زمین می‌نشست و دست بر زمین می‌نهاد و با سه انگشت غذا می‌خورد و همچون متکبران طوری نبود که سر غذا بنشیند و غذا بخورد این هم باز روایتی است که از امام صادق ( علیه السلام) آمده است دو  خصلت دیگر هم است که من عرض کنم که این دوازده مورد تا امروز تکمیل شود برنامه بعد ان شاء الله وارد آداب مربوط به خواب و استراحت پیامبر (صلی الله و علیه و آله و سلام) بحث اسراف گریزی. در مسئله غذا یک ولیعه‌ای که متاسفانه امروز خیلی ها به آن مبتلا هستند به بهانه‌هایی مثلاً یه مقدار غذا می‌ماند غذای مانده ممکن است که ضرر داشته باشد فلان می‌ریزند دور و عرض شود که حتی در یخچال مثلاً بگذارند در نوبت دیگری مصرف کنند گاهی متاسفانه این کار را نمی‌کنند.

 اولاً  باید غذا را به اندازه درست کرد ثانیاً اینطور نیست که حالا در نوبت بعد به هر حال مصرف شود طوری شود غذا در یخچال ممکن است سالم می‌ماند و استفاده می شود. باید خانواده‌ها سبک زندگیشان را آنچنان تنظیم کنند که به اندازه یک گرم هم غذا دور ریخته نشود نان دور ریخته نشود

مجری:

امروزه که این امکانات انقدر است که اصلاً این قضیه واقعاً عمل یعنی خوب بخواهیم بررسی کنیم ببینیم اسراف و اینها معنی ندارد امکاناتی که امروز مدیریت باید کرد.

استاد: جباری

 و هم به اندازه درست کرد غذا درست مصرف کرد اسراف خیلی امر بدی است که قرآن کریم هم. با صراحت نهی کرده است خداوند متعال پیامبر اکرم  (صلی الله و علیه و آله و سلام) موقع غذا خوردن خوب با دست مبارکشان غذا میل می‌کردند بعد تمام غذای باقیمانده در انگشتان را حضرت  (صلی الله و علیه و آله و سلام) میل می‌کردند غذای مانده در ظرف را میل می‌کردند جالب است در روایتی دارد که می‌فرمودند که اگر کسی ظرف غذا را پاک کند غذایی درش نماند کسی چنین کند گویا مانند این است که آن ظرف غذا صدقه داده است روایت از امام صادق (سلام الله علیه) است عرض شود که در کتاب شریف کافی جلد ششم. صفحه دویست و نود و هفت حدیث چهارم :

عن عمرو بن جميع عن ابى عبداللَّه‌عليه‌السلام قال: «كان رسول اللَّه صلى الله عليه وآله يلطع القصعة و يقول: من لطع قصعة فكأنما تصدق بمثلها»

پيامبر اكرم‌…‌ ظرف‌ غذا را مى‌ليسيد و مى‌فرمود: كسى‌ كه‌ چنين‌ كند گويا به‌ اندازة‌ غذاى‌ آن‌ ظرف‌،صدقه‌ داده‌ است‌.

(كليني، کافی، ج 6، ص 297، ح 4؛ برقي، محاسن، ج 2، ص 443، ح 318 )

اگر ظرف را کسی پاک کند که غذا در آن نماند مثل این است که مثل آن را صدقه داده است شاید خیلی اوقات توجه به این نکته نداشتیم اینکه چنین فضیلتی در یعنی انسان در نوع درست مصرف غذا یک چنین مزیت عبادتی برایش ثبت می‌شود که گویا ثواب صدقه دادن آن ظرف غذا. برایش ثبت می شود چندین روایت است که حالا من دیگر فقط نمونه‌ اش را عرض کردم اصلا در یک روایتی از پیامبر (صلی الله و علیه و آله و سلام) باز است که این در دائم الاسلام قاضی نعمان نقل شده است جلد دو صفحه صد و بیست حدیث چهارصد و پنج آمده است که پیامبر (صلی الله و علیه و آله و سلام) فرمود آخر غذا بیشترین برکت را دارا است و فرشتگان بر کسانی که چنین می‌کنند درود فرستاده و برای وسعت روزی آنها دعا می‌کنند و چنین کسی را حسنه است دوچندان. چرا اینطور است چون غذا شاید از هم باب که هم ظرف خوردن ته ظرف آخر غذا در انگشتان میماند چنین فضیلتی را دارد و عرض شود که شکر نعمت است نه کفران نعمت و خداوند هم وعده داده است:

وَإِذْ تَأَذَّنَ رَبُّكُمْ لَئِنْ شَكَرْتُمْ لَأَزِيدَنَّكُمْ  وَلَئِنْ كَفَرْتُمْ إِنَّ عَذَابِي لَشَدِيدٌ

و (همچنین به خاطر بیاورید) هنگامی را که پروردگارتان اعلام داشت: «اگر شکرگزاری کنید، (نعمت خود را) بر شما خواهم افزود؛ و اگر ناسپاسی کنید، مجازاتم شدید است!»

ابراهیم (14):7

 این هم یک نکته وآخرین نکته و ادب در کیفیت غذا میل غذا توسط پیامبر اکرم  (صلی الله و علیه و آله و سلام) بحث رعایت بهداشت غذایی است پیامبر اکرم  (صلی الله و علیه و آله و سلام) دارد که در ظروف اولاً خود شستن دست قبل و بعد از قضا نمونه بارزی است در. بحث بهداشت و عرض کنم که باز روایتی است که پیامبر اکرم  (صلی الله و علیه و آله و سلام) در ظروف غذایی ظروف شامی را ترجیح می‌دادند نسبت به دیگر شام آورده می‌شد و گاهی هم از شام برای حضرت  (صلی الله و علیه و آله و سلام) هدیه می‌آورد این‌ها را می‌پذیرفتند ترجیح می‌دادند و از آن‌ها آب می‌نوشیدند و تعبیری دارد باز روایتش در کتاب شریف کافی جلد ششم صفحه دویست و هشتاد و شش یا سیصد و هشتاد و شش حدیث هشتم آمده است از امام صادق ( علیه السلام) نقل شده است که.

عن طلحة بن زيد عن ابى عبداللَّه‌عليه‌السلام قال: «كان النبى‌صلى الله عليه وآله يعجبه ان يشرب فى الاناء الشامي، و كان يقول: هذا انظف آنيتكم»

ام‌ صادق‌(عليه السلام)‌، پيامبر اكرم‌…‌ دوست‌ داشت‌ كه‌ از ظروف‌ شامى‌ كه‌ از شام‌ برايش‌هديه‌ مى‌آوردند، آب‌ بنوشد  و مى‌فرمود كه‌: «اين‌، نظيف‌ترين‌ ظرف‌هاى‌ شماست‌».

(كليني، کافی، ج 6، ص 386، ح 8 و مجلسي، بحارالانوار، ج 16، ص 286، ح 80).

كان النبى‌صلى الله عليه وآله يعجبه ان يشرب فى الاناء الشامي، پیامبر (صلی الله و علیه و آله و سلام) دوست داشت که در ظرف‌هایی که از شام می‌آمد غذا بنوشد و و كان يقول: چرا هذا انظف آنيتكم این نظیف ترین ظرف های شما است.

چرا من فکر می‌کنم که  امروز کارخانه‌هایی است که چینی و فلان و امثال اینها تولید میکند خیلی ظرف‌های خوبی است آن زمان  چنین پیشرفت در همه جهان نبوده است در شام احتمالاً ظرف‌هایی که تولید می‌شد برجستگی ها و فراز و نشیب ها و. این‌ها فرو رفتگی هایش کمتر بوده است هرچی فرورفتگی‌ها و عدم برجستگی عدم صافی بیشتر باشد ماندن غذا می شود احتمالا ظرف‌های صاف‌تری بوده نزدیک‌تر بوده است از این جهت خود این تعلیل که علت را بیان کرده است جالب است که این‌ها نزدیک‌ترین ظرف‌های شما هستند هذا انظف آنيتكم دلیل بیان شده است. ویژگی ظرف کیفیتش جوری است که گویا تمیزتر می‌ماند از این جهت و نکته دیگر اینکه روایت داریم که رسول خدا (صلی الله و علیه و آله و سلام) از اینکه کسی در مشک و مشک هایی که برای آب بوده استدر مشک را خم کند و آب بنوشه نهی می‌کردند.

 خم کردن در مشک و آب نوشیدن و خودشون هم چنین نمی‌کردند استدلال که شده است اینکه چه بسا خود خم کردن به تدریج خم کردن در مشک موجب می شود که این محل تجمع میکروب‌ها و به هر حال. اینها شود و هم بوی بدی مشک بگیره و هم در واقع می‌بستند در مشک را از آن مشک طبیعتاً به ظرفی می‌ریختند به دست می‌ریختن و می‌خوردند احتمالاً این احتمالاً چون خود مشک هم ممکن است چرب باشد دیگر بالاخره با توجه به.

مجری:

 نگیرد مستقیم بخورد از آن دیگر داخل یک ظرف بریزیم.

استاد: جباری

 پیامبر اکرم  (صلی الله و علیه و آله و سلام) خیلی وقت ها توصیه می‌کردند که کف دست دست تمیز باشد آنجا آب خوردن این را توصیه بوده است یک ظرف دیگری که دست‌های شما ظرف می شود بله این هم به هر حال یکی از. روایاتی است که قاضی نعمان مغربی در دعائم الاسلام نقل کرده است و وجهی که انسان برایش بوده است هم بحث بهداشت بوده است و که محل تجمع بله مثلاً میکروب‌ها و اینها.

مجری:

 دوازده مورد به پایان است خیلی مهم است که حالا بالاخره روایت که شما فرمودید که علت آمده است یک وقتی کسی سوء تفاهم کند بگوید ظرف گران قیمت است نه اینجا دارد می گوید. تمیزتر بودندش را در واقع که مورد عنایت آقا رسول الله (صلی الله و علیه و آله و سلام) ان شاء الله که بتوانیم با این نکاتی که حضرتعالی می‌فرمایید بتوانیم دقت کنیم تاسی کنیم به سیره اهل بیت (علیهم السلام) و زندگی بهتر را داشته باشیم و الگوی حسنه که قرآن تاکید دارد در زندگی داشته باشیم در هر زمینه‌ای الان امروزه ما خیلی وقت داریم خیلی از بیماری‌ها خیلی از مشکلات اقتصادی با همین چند نکته ای که شما فرمودید شاید مثلا. چندین برابر بهتر شود خیلی از روایات داریم که میفرماید دستانتان را قبل از غذا بشورید روزیت زیاد می شود بعد از غذا بشوری نور چشمت زیادتر می شود این و نکات ریزیی است ولی  امروز چقدر بیماری‌های متعدی است که می گویند نبوده است قبلا الان بیشتر شده است در حالی که الان از نظر امکانات و سفارش‌ها بهداشتی اینا شاید خیلی وقتا بیشتر شده است ولی در عمل این آن چیزی که اهل بیت ( علیهم السلام) گفتند نیست.

استاد: جباری

 بچه‌ها باید عادت داد باید والدین خودشان مقید به این باشند اصولی بچه‌ها هم یاد بگیرند.

مجری:

 همه اینها به صورت عملی قابل انتقال است به نسل آینده و همه این ها به نظرم کوچک‌ترین نکته که است اگر رعایت شود دقیقاً ما را آماده می‌کند برای آن زمانی که حضرت  حجت ( عجل اللو تعالی فرجه الشریف) ان شاء الله حکومت برقرار می شود و همه اینها زمینه است به نظرم تک تک این نکات اگر رعایت کنید متشکرم جناب دکتر جباری خاطر حضورتون در این برنامه ان شاء الله که بتوانیم در خدمت شما باشیم در جلسات آینده و از همه شما عزیزان بیننده تشکر می‌کنم. عزیزانی که ارتباطشان را با ما حفظ می‌کند از طریق سامانه سه هزار پانزده پانزده و مراجعه به سایت و اپلیکیشن شرکت حضرت  ولیعصر  ( عجل الله و تعالی فرجه الشریف) دارند از همه شما عزیزان تشکر می‌کنیم تا دیدار دیگر از همه شما التماس دعا داریم و دعای ما هم تعجیل فرج آقا امام عصر( عجل الله و تعالی فرجه الشریف) است که از خداوند متعال خواستاریم اللهم عجل لولیک الفرج خداحافظ شما.


آینه تاریخ - پاسخ به سوالات و شبهات تاریخی>

ماه رجب کوفه امیرالمومنین علی ع جنگ جمل بیعت و خلافت قاعدین خوارج بدعت مسجد کوفه خانه انبیاء کشتی نوح نجف سیره نبوی سبک زندگی آداب تغذیه