-
آینه تاریخ - پاسخ به سوالات و شبهات تاریخی 29 دی 1402
57:28 دقیقه -
آینه تاریخ - پاسخ به سوالات و شبهات تاریخی 22 دی 1402
55:03 دقیقه -
آینه تاریخ - پاسخ به سوالات و شبهات تاریخی 15 دی 1402
1:01:36 دقیقه -
آینه تاریخ - پاسخ به سوالات و شبهات تاریخی 8 دی 1402
1:02:56 دقیقه -
آینه تاریخ - پاسخ به سوالات و شبهات تاریخی 1 دی 1402
57:05 دقیقه -
آینه تاریخ - پاسخ به سوالات و شبهات تاریخی 17 آذر 1402
57:43 دقیقه -
آینه تاریخ - پاسخ به سوالات و شبهات تاریخی 11 آذر 1402
1:00:36 دقیقه -
آینه تاریخ - پاسخ به سوالات و شبهات تاریخی 3 آذر 1402
55:36 دقیقه -
آینه تاریخ - پاسخ به سوالات و شبهات تاریخی 19 آبان 1402
57:40 دقیقه -
آینه تاریخ - پاسخ به سوالات و شبهات تاریخی 5 آبان 1402
57:59 دقیقه -
آینه تاریخ - پاسخ به سوالات و شبهات تاریخی 28 مهر 1402
58:13 دقیقه -
آینه تاریخ - پاسخ به سوالات و شبهات تاریخی 21 مهر 1402
55:53 دقیقه -
آینه تاریخ - پاسخ به سوالات و شبهات تاریخی 14 مهر 1402
56:06 دقیقه -
آینه تاریخ - پاسخ به سوالات و شبهات تاریخی 7 مهر 1402
56:38 دقیقه -
آینه تاریخ - پاسخ به سوالات و شبهات تاریخی 24 شهریور 1402
57:34 دقیقه -
آینه تاریخ - پاسخ به سوالات و شبهات تاریخی 17 شهریور 1402
55:58 دقیقه -
آینه تاریخ - پاسخ به سوالات و شبهات تاریخی 10 شهریور 1402
55:55 دقیقه -
آینه تاریخ - پاسخ به سوالات و شبهات تاریخی 3 شهریور 1402
55:58 دقیقه -
آینه تاریخ - پاسخ به سوالات و شبهات تاریخی 27 مرداد 1402
57:25 دقیقه -
آینه تاریخ - پاسخ به سوالات و شبهات تاریخی 20 مرداد 1402
57:19 دقیقه -
آینه تاریخ - پاسخ به شبهات تاریخی 12 خرداد 1402
56:04 دقیقه -
آینه تاریخ - پاسخ به شبهات تاریخی 5 خرداد 1402
1:00:18 دقیقه -
آینه تاریخ - پاسخ به شبهات تاریخی 29 اردیبهشت 1402
53:57 دقیقه -
آینه تاریخ - پاسخ به شبهات تاریخی 22 اردیبهشت 1402
56:12 دقیقه -
آینه تاریخ - پاسخ به شبهات تاریخی 15 اردیبهشت 1402
1:00:14 دقیقه -
آینه تاریخ - پاسخ به شبهات تاریخی 8 اردیبهشت 1402
55:51 دقیقه -
آینه تاریخ - پاسخ به شبهات تاریخی 19 اسفند 1401
56:23 دقیقه -
آینه تاریخ - پاسخ به شبهات تاریخی 12 اسفند 1401
53:34 دقیقه -
آینه تاریخ - پاسخ به شبهات تاریخی 5 اسفند 1401
51:14 دقیقه -
آینه تاریخ - پاسخ به شبهات تاریخی 28 بهمن 1401
52:06 دقیقه -
آینه تاریخ - پاسخ به شبهات تاریخی 21 بهمن 1401
55:08 دقیقه -
آینه تاریخ - پاسخ به شبهات تاریخی 14 بهمن 1401
49:49 دقیقه -
آینه تاریخ - پاسخ به شبهات تاریخی 30 دی 1401
55:31 دقیقه -
آینه تاریخ - پاسخ به شبهات تاریخی 23 دی 1401
55:05 دقیقه -
آینه تاریخ 16 دی 1401
1:00:22 دقیقه -
آینه تاریخ 9 دی 1401
57:54 دقیقه -
آینه تاریخ 25 آذر 1401
57:12 دقیقه -
آینه تاریخ 4 آذر 1401
1:03:24 دقیقه -
آینه تاریخ 27 آبان 1401
1:00:40 دقیقه -
آینه تاریخ 20 آبان 1401
59:37 دقیقه -
آینه تاریخ 13 آبان 1401
1:00:23 دقیقه -
آینه تاریخ 6 آبان 1401
1:00:44 دقیقه -
آینه تاریخ 22 مهر 1401
1:02:27 دقیقه -
آینه تاریخ 15 مهر 1401
56:48 دقیقه -
آینه تاریخ 8 مهر 1401
55:14 دقیقه -
آینه تاریخ 1 مهر 1401
56:57 دقیقه -
آینه تاریخ 18 شهریور 1401
56:09 دقیقه -
آینه تاریخ 11 شهریور 1401
56:01 دقیقه -
آینه تاریخ 28 مرداد 1401
56:30 دقیقه -
آینه تاریخ 21 مرداد 1401
59:42 دقیقه -
آینه تاریخ 31 تیر 1401
57:22 دقیقه -
آینه تاریخ 17 تیر 1401
57:13 دقیقه -
آینه تاریخ 3 تیر 1401
58:58 دقیقه -
آینه تاریخ 27 خرداد 1401
53:38 دقیقه -
آینه تاریخ 20 خرداد 1401
52:19 دقیقه -
آینه تاریخ 30 اردیبهشت 1401
56:10 دقیقه -
آینه تاریخ 23 اردیبهشت 1401
56:06 دقیقه -
آینه تاریخ 12 فروردین 1401
58:07 دقیقه -
آینه تاریخ 27 اسفند 1400
55:16 دقیقه -
آینه تاریخ 6 اسفند 1400
58:04 دقیقه -
آینه تاریخ 29 بهمن 1400
58:08 دقیقه
آینه تاریخ - پاسخ به سوالات و شبهات تاریخی
قسمت صد و هشتم برنامه آینه تاریخ با کارشناسی حجت الاسلام و المسلمین دکتر جباری
دیگر قسمت ها
عنوان برنامه: آینه تاریخ
تاريخ: 06/ 1۱/ ۱۴۰۲
استاد: حجت الاسلام والمسلمین جباری
مجری: آقای قضبانی
قسمت:۱۰۸
بسم الله الرحمن الرحیم و به نستعین اللهم صل علی محمد و علی آله الطیبین الطاهرین اللهم عجل لولیک الفرج
مجری:
بینندگان عزیز سلام وقت شما بخیر خیلی خوش آمدید به برنامه آیینه تاریخ برنامهای که از شبکه جهانی حضرت ولی عصر ( عجل الله تعالی فرجه الشریف ) تقدیم حضور شما عزیزان می شود و این برنامه هم همانطور که میدانید متکفل پاسخ به سوالات تاریخی شما عزیزان بیننده است در درجه اول و بعد به موضوعات تاریخی که. خودمان تهیه کردیم و همکاران عزیزمان تهیه کردند از طریق سوالاتی که فرستادید مطالبی که به دست ما رسیده است و این برنامه میزبانی میکند از کارشناس عزیز جناب آقای دکتر جباری در خدمت استاد خواهیم بود و ان شاء الله سوالات عرضه میکنیم و همچنین تماسها برای شما امکانش است که تماس بگیرید و از طریق تلفن شبکه از طریق پیامگیر سه هزار پانزده پانزده پیامکتان را بفرستید ما ان شاء الله در خدمت شما خواهیم بود استاد عزیز سلام وقت شما بخیر خیلی خوش آمدید.
استاد: جباری
علیکم السلام و رحمت الله. بسم الله الرحمن الرحیم حضور ارزشمند شما جناب آقای قضبانی گرامی عرض سلام و ادب و احترام دارم آرزوی افزونی توفیقات و تاییدات الهی برای همه شما عزیزان را دارم و تسلیت عرض میکنم سالروز وفات حضرت زینب (سلام الله علیها) کبری (سلام الله علیها) را که بنابر مشهور در نیمه رجب اتفاق افتاده است و امشب در شبش قرار داریم در خدمتتان هستیم.
مجری:
ما هم خدمت شما تسلیت عرض میکنیم این واقعه را و همچنین خدمت عزیزان بیننده. و خوش آمد عرض میکنم مجدد خدمت شما از اینکه وقت گذاشتید تشریف آوردید امیدوارم که بتوانیم ساعات و دقایق خوبی را با حضور حضرتعالی و با عنایت امام عصر ( عجل الله تعالی فرجه الشریف ) برای بینندگان عزیز فراهم کنیم همان هم که شما اشاره فرمودید امشب شب وفات حضرت زینب (سلام الله علیها) کبری (سلام الله علیها) است برنامه می شود بفرمایید کربلا را زیاد شنیدیم و بالاخره بعد از آن تا وفات را میخواهیم بشنویم بعد از واقعه کربلا زندگی و سرگذشت حضرت زینب (سلام الله علیها) کبری (سلام الله علیها) چگونه بوده است.
استاد: جباری
بله عرض کنم که یکی از مظلومیتهای دیگر اهل بیت (علیهم السلام) این است که متاسفانه تاریخ فقرات زندگی آنها را دقیق برای ما گزارش نکردند به خصوص درباره شخصیت بسیار بزرگ و ارزشمند حضرت زینب (سلام الله علیها) که در واقع تاریخ باید حول محور این شخصیتها نوشته میشد و اگر در مسیر درست خودش پیش میرفت طبیعتاً باید حیات اینها به دقیقاً گزارش میشد به جهت اینکه اینها الگو هستند برای بشریت. برای بانوان در طول تاریخ مادرشان فاطمه (سلام الله علیها) و فرزند برامندی مانند حضرت زینب (سلام الله علیها) جای جای حیاتشون الگو است و عرض کنم که درس است برای عموم بانوان اما متاسفانه درباره حیات حضرت زینب (سلام الله علیها) بعد از حادثه کربلا گزارشهای دقیق چندانی به دست ما نرسیده است سیر حیات آن حضرت (علیها السلام) حتی قبل از حادثه کربلا هم باز به همین ترتیب. گزارشها چندان مفصل نیست زیاد دقیق نیست و در خود متن حادثه کربلا به تبع حادثه گزارشهایی درباره نقش حضرت زینب (سلام الله علیها) خطبههای آن حضرت (علیها السلام) و نقش آن حضرت (علیها السلام) در متن واقعه و پس از به اصطلاح واقعه در جریان اسارت فی الجمله گزارش شده است.
متون متقدم درباره حیات حضرت زینب (سلام الله علیها) که چند سال عمر کرد بعد از حادثه کربلا در چه تاریخی از دنیا رفتند چگونه از دنیا رفتند. حتی اینکه در کجا دفن شدند متون متقدم در آن هفت هشت قرن اول خیلی صراحت در این مسئله ندارد اما آنچه که مشهور شده است در متون قرن هشتم به بعد حدوداً این است که آن حضرت (علیها السلام) بعد از واقعه کربلا چیزی حدود یک و نیم سال در قید حیات بودند و این جای شگفتی ندارد اینکه حضرت زینب (سلام الله علیها) مثلاً در سال شصت و دو حجری از دنیا رفته باشند در سن حدوداً پنجاه و هفت سالگی. چون ولادت ایشان در سال پنجم حجرت گزارش شده است و در سال شصت و دو حجری اگر از دنیا رفته باشند چیزی حدود پنجاه و هفت سال داشتند که از دنیا رفتند خود آن آلام و رنجها و مصائبی که تحمل کردند در متن کربلا و بعدش هم در جریان اسارت قافلهدار در واقع این اسرا بودند در کنار امام سجاد (سلام الله علیها) طبیعتاً یک فرد عرض شود که عادی را از پای در میاورد.
و حضرت زینب (سلام الله علیها) اینکه به هر حال با اینکه فراتر از فرد عادی هستند یک شخصیتی هستند که دارای صبر عظیمی هستند اما مصائب آنچنان عظیم بود که آن حضرت (علیها السلام) طبیعتاً بر اثر مصائب اگر بگوییم به مرگ طبیعی از دنیا رفتهاند جا دارد بر اثر مصائب فشار بر حضرت (علیها السلام) آمده باشد.
ضمن اینکه حالا احتمال سوء قصد هم به جان حضرت (علیها السلام) است البته اینکه عرض کردم احتمال یعنی ما گزارش تاریخی نداریم اما با توجه به. تلاش حضرت زینب (سلام الله علیها) برای حفظ واقعه کربلا و گزارش کردن جنایاتی که در کربلا رخ داد نسبت به اباعبدالله (سلام الله علیه) طبیعتاً دشمن ممکن است سوء قصد کرده باشد نسبت به جان آن حضرت (علیها السلام) اما عرض کردم ما گزارش در این باره نداریم و لذا حیات آن حضرت (علیها السلام) بعد از حادثه کربلا حدود یک و نیم سال با توجه به اینکه ورود ایشان بعد از جریان اسارت به مدینه و قطعاً و. بعد از آن مدت اسارتی که طی کردند به مسیر کوفه و سپس شام و سپس بازگشت به کربلا و بعد بازگشت به مدینه در آن مدت باقیمانده در کنار شوهرشان جناب عبدالله بن جعفر زندگی کردند آن وقت درباره این مقطع ما دیگر عرض کردم گزارشی نداریم که چگونه طی شده است اجمالاً اینکه حضرت زینب (سلام الله علیها) مبین بودند بیان کننده بودند گزارشگر بود راوی بود نسبت به حادثه کربلا در این مدت داریم شواهد بر آن است.
اما اینکه چه امری منجر شد به رحلت حضرت زینب (سلام الله علیها) یا وفات شهادت گونه شهادت گونه عرض میکنم بر اثر چه آلام مصائب چه سوء قصد به جان حضرت (علیها السلام) بر فرض بوده باشد چه موجب شد و در کجا آن حضرت (علیها السلام) از دنیا رفتند دو سه نظریه وجود دارد کسانی مثل مرحوم سید محسن امین عاملی در کتاب ارزشمند اعیان الشیعه ایشان نظری دارند اینکه خیلی مورد قبول قرار نگرفته است.
ایشان میفرماید با یک استدلالی با آنی که آمدن حضرت زینب (سلام الله علیها) یا ورود حضرت زینب (سلام الله علیها) به مدینه قطعی است بعد از جریان اسارت خروجشان مشکوک است و لذا میفرماید که چیزی مثل استصحاب در اصول فقه در بحث مباحث فقهی که می گویند اگر امر یقینی شما داشتید یک شکی حادث شد نسبت به آن یقین به آن شک اعتنا نکنید ورود حضرت زینب (سلام الله علیها) به عرض شود که مدینه قطعی است خروجشان مشکوک است پس میگوییم در همان مدینه از دنیا رفتند و در بقیع دفن شدند. این مورد قبول قرار نگرفته است چرا چون مسئله استصحاب مسئله فقهی است در احکام جاری میشود و حجیت بر اساس روایات لاتقض امثال اینها بحث بحث تاریخی سراغ قرائن شواهد باید رفت.
یکی از قرائنی که نفی میکند این نظر را اینکه اگر حضرت زینب (سلام الله علیها) در مدینه از دنیا رفته بودند باید در طول تاریخ گزارشها میآمد چون شخص عادی نبود حضرت زینب (سلام الله علیها) بود راجع به زینب (سلام الله علیها) داریم صحبت میکنیم. و طبیعتاً باید گزارشها این حالها کسانی که سفرنامه نوشتهاند و به سفرها میرفتند گزارش میکردند این سفرنامه نویسان مثل ابن بتوطه مثل ابن جبیر امثال اینها بعد در کتابهایشان میآوردند که در تاریخ فلان ما به مدینه رفتیم در بقیع قبری منصوب به زینب (سلام الله علیها) کبری (علیها السلام) وجود داشت.
در حالی که هیچ در این سفرنامهها چنین گزارشی وجود ندارد در بقیه افراد کم اهمیتتر گزارش شده است در متون تاریخی که قبرشان در بقیع است در کجای بقیع است اما راجع به حضرت زینب (سلام الله علیها) . گزارش گزارشی نداریم لذا این نظر با اقبال مواجه نشده است نظر دیگری بعضی دادهاند که گفتند آن حضرت (علیها السلام) در مصر مدفون در مصر در قاهره محلی منصوب به سیده زینب (سلام الله علیها) منصوب به آن حضرت (علیها السلام) وجود دارد مستند کسانی که مصر را قائل هستند که باز نظر مرجوحی است عمدتاً کتاب اخبار الزینب (سلام الله علیها)ات است که کتابی است منصوب به عبیدعلی نصابه عبیدعلی نصابه از علمای نسبدان شیعه قرن سوم بودند حدود دویست و هفتاد و اینها است.
دویست و هفتاد و اندی وفاتش است و آنجا چند تا روایت است که از آن روایات اجمالا این استفاده شده است که چون زینب (سلام الله علیها) روشنگری میکرد در مدینه و والی مدینه عمر بن سعید بن اشتر نامه نوشت به یزید و خبر داد که زینب (سلام الله علیها) چنین فعالیتی دارد لذا جواب فرستاد دستور داد که زینب (سلام الله علیها) را از مدینه تبعید کن به یک نقطه دور نقطه دیگری زینب (سلام الله علیها)را به مصر فرستادند یا آن خودش حضرت (علیها السلام) آنجا را برگزید یا فرستادند به مصر طبق روایاتی که آنجا است. و در مصر مورد استقبال قرار گرفت و بعد از مدت اندکی در آنجا از دنیا رفت این هم مشکل دارد به جهت اینکه اصلاً کتابی به این نام اخبار الزینبات در آثار منسوب به عبیدعلی نصابه ذکر نشده است و اولین بار چیزی حدود شاید قریب به صد سال قبل یک کسی در به اصطلاح مصر ادعا کرد که این کتابی را یافته است کتاب کم حجم یافته است و این را چاپ کرد در اصطلاح آثارش و. روایاتش را به هر حال نقل کرده است در اینجا هم چاپ شده است کتاب اخبار الزینبات الان هم موجود است اشکالاتی که در این کتاب است اینکه از جهت اولاً اصالت مورد شک است ثانیاً راویانی که در این کتاب از آنها نام برده شده است راویان مجهولی هستند ثالثاً کسانی در این به اصطلاح کتاب در روایات اسم برده شدند که اینها جزو دشمنان اهل بیت (علیهم السلام) هستند ابن مخلد معاویه بن خطیب و امثال اینها جزو. دشمنان هستند در حالی که به عنوان استقبال کننده از حضرت زینب (سلام الله علیها) اسم برده شدند در این کتاب و روایات متناقض با هم در اینجا وجود دارد و مقاله خوبی هم آقای سید حسن فاطمی چند سال قبل نوشتند در نقد این کتاب و رد اعتبار و اصالت کتاب اخبار و این نکته هم که اگر بنا است یزید مقابله کند با روشنگری از حضرت زینب (سلام الله علیها) که آن را حضرت (علیها السلام) نباید حضرت زینب (سلام الله علیها) را به مصر تبعید کند که در آنجا هم روشنگری داشته باشد و آبروی بنی امیه را ببرد.
بلکه باید تحت نظر خودش بگیرد. و لذا اینها شواهدی است که بحث مصر را رد میکند و برخی معتقدند که آن سیده زینبی که در مصر مدفون است یک بانوی دیگری زینب بنت یحیی المتوج از نسل امام حسن (علیه السلام) با سه چهار واسطه به امام حسن (علیه السلام) از اولاد زید بن الحسن با سه چهار واسطه به امام حسن (علیه السلام) میرسد زینب بنت یحیی الموج به آن است که در مصر مدفون است و نه زینب (سلام الله علیها) کسانی هم که کسانی که بعداً درباره مصر کتاب نوشتهاند مدفونها زنان مدفون در مصر مثل سیده نفیسه اینها را. اسم بردهاند آنها هیچ اسمی از حضرت زینب (سلام الله علیها) نبردند که چنین بانویی قطعاً اگر بنا بود زینب (سلام الله علیها) در آنجا مدفون باشد مقدم بر سیده نفیسه و از حضرت زینب (سلام الله علیها) در این کتابها استفاده میشد این هم نکته دوم.
و لذا نکته محل سوم جایی که الان در دمشق منصوب به حضرت (علیه السلام) است و متون این را تایید کرده اند ذکر کرده اند بزرگانی مثل مرحوم شیخ عباس قمی و اینها اینها به این سمت رفتند و این قول را تایید کرده اند این قول راجح است و آن نکتهای هم که عرض کردم سازگار است به آن نکته همین است که اگر یزید بنا بود که مانع روشنگری حضرت زینب (سلام الله علیها) بشود طبیعتا او را باید بیاورد تحت نظارت و کنترل خودش نه اینکه رها کند در یک جای دیگری از عالم اسلامی آزادانه برود و آنجا فعالیتش را داشته باشد.
مجری:
عملاً آن تبعید دیگر اثری ندارد.
استاد: جباری
بلکه اثر عکس داشت بله یعنی به جز مدینه حضرت زینب (سلام الله علیها) یک مکان دیگری هم قلمرو دیگری هم برای روشنگری پیدا کرده بود و با توجه به این نکات که عرض کردم دیگر ما آنچه که میتوانیم درباره حیات حضرت زینب (سلام الله علیها) در آن یک و نیم سال بعد از. حادثه عاشورا ذکر کنیم همینها است منتها دیگر این هایی که عرض کردم سرفصل و فهرست بود در واقع نسبت به مسائل استدلالهای مربوط به مدفن حضرت زینب (سلام الله علیها) و عرض شود که از دنیا رفتنش اما با تفصیل بیشتری این را در کتابهای بحث کردند که حالا دیگه فرصت بیانش اینجا نیست.
مجری:
بله خیلی متشکریم پس با توجه به مطالبی که از نظر فرمودید در مدینه نمیتواند باشد قبر شریف حضرت زینب (سلام الله علیها) به خاطر اینکه اگر باشد دیگر از او شریف تر که اینجا نیست بالاخره نوه پیامبر است اگر نگوییم تنها نوهیکی از بالاخره تنها بانویی است که. از حضرت زهرا (سلام الله علیها) باقی مانده است مصر هم اگر میخوباشد تعارض دارد با این اصلاً خود تبعید که من دارم تبعیدش میکنم که این نشر خوبی نیست و همه اینها شاید برای اینه که در سوریه و دمشق در شام آن زمان باشد که محل حکومت یزید و یزیدیان است بتوانند قشنگ تحت نظر داشته باشند و این در حاکمان عباسی هم میبینیم دیگه مثلا ائمه (علیهم السلام) در جایی که مرکز حکومت است دیگر.
استاد: جباری
این نکته را عرض کنم که بعضاً برای رفتن حضرت زینب (سلام الله علیها) به. شام یک نکتهای گفتند که آن هم قابل پذیرش نیست و آن این است که مثلاً در مدینه بیماری طاعون و وبا و قحطی و امثال اینا آمد و عبدالله بن جعفر زمینی داشت در دمشق و لذا حضرت زینب (سلام الله علیها) را برد به آنجا و اینها این هم خوب با توجه به روحیات حضرت زینب (سلام الله علیها) و اینکه او کسی نیست که خانواده اش و بنی هاشم را امام سجاد (علیه السلام) را رها کند خودش برود جای آسانی انتخاب کند لذا هرچه در متون تاریخی تصریح نشده است به انگیزه یزید اما ما بر اساس تحلیل به این میرسیم.
مجری:
خیلی متشکریم جناب آقای دکتر جباری من باز هم خدمت شما تسلیت میگم مناسبت غم انگیز را و همچنین خدمت عزیزان بیننده اما استاد در همین روزهای گذشته دیروز و پریروز به اصطلاح مناسبت بسیار شادی داشتیم ولادت امیرالمومنین (علیه السلام) شبکههای وهابی هم خیلی خلاصه در این خصوص تلاش کردند که ولادت در کعبه را خلاصه زیر سوال ببرند هر سال همین کار را میکنند همواره این نقشه شان بر آب می شود منابع اهل سنت را میخواستیم ببینیم در مورد ولادت حضرت امیرالمومنین(علیه السلام) در کعبه چه موضعی را دارند اما خوب چون امشب شب وفات حضرت زینب (سلام الله علیها) است یک میان برنامه ببینیم خلاصه فضا را زینبی کنیم و برگردیم ان شاء الله سوال و از جواب این سوال از شما بعد از میان برنامه بشنویم عزیزان بیننده یک میان برنامه آماده است همکاران عزیزمان آماده کردند میبینیم و برمیگردیم ان شاء الله با بقیه برنامه در خدمت جناب دکتر جباری خواهیم بود.
صلی الله علیک یا ام المصائب یا زینب الکبری السلام علی قلب الصبور سلام ما بر حضرت زینب کبری(سلام الله علیها) در قلب صبور حضرت زینب (سلام الله علیها) که واقعاً چه مصیبتهایی را کشیدند امیدوارم که بتوانیم با تاسی به حضرت زینب (سلام الله علیها) پیرو واقعی ایشان و اهل بیت (علیهم السلام) باشیم. همچنان با برنامه آینه تاریخ در خدمت شما عزیزان هستیم و از محضر جناب دکتر جباری بهرهمند هستیم استاد خسته نباشید.
استاد در خصوص ولادت امیرالمومنین (سلام الله علیه) در کعبه سوال آمده بود و قرار بود از شما بپرسم که قبل از میان برنامه مطرح کردم قضیه ولایت حضرت (علیه السلام) در کعبه در منابع اهل سنت چگونه است علمایشان چه موضعی دارند در این خصوص؟
استاد: جباری
بله عرض کنم که ما وقتی که به متون اهل سنت مراجعه میکنیم اولا در نزد بزرگان شیعه که مسئله اجماعی است بله. حتی یک نفر عالم شیعی هم در طول تاریخ نداریم که با این مسئله مخالفت کرده باشد خلاف این را نقل کرده باشد و این خودش یکی از به هر حال شواهد و اسناد بسیار قوی و معتبر برای اثبات چنین مسئلهای است شاید به هر حال کمتر مسئله تاریخی ما داریم غیر از مسائل اصلی تاریخی مثل شهادت امام حسین (علیه السلام) امثال اینها که به هر حال جز قطعیات تاریخ هستند اینکه این چنین مورد اجماع بزرگان شیعه باشد اما در میان اهل سنت یکی از عبارات. خیلی عجیب در این باره همان عبارت معروف حاکم نیشابوری است در مستدرک المستدرک علی الصحیحین که:
« فقد تواترت الاخبار ان فاطمة بنت أسد ولدت أمیرالمؤمنین علی بن أبی طالب كرم الله وجهه فی جوف الكعب.»
روایات متواتری است که فاطمه بنت اسد، حضرت علی بن ابیطالب (علیه السلام) را در درون کعبه به دنیا آورده است.
(مستدرک،حاکم نیشابوری، ج3، ص483)
این عبارت در جلد سوم المستدرک صحیحین آمده است که عرض شود که ادعای تواتر میکند جناب حاکم نیشابوری جلد سوم صفحه پانصد و پنجاه. این عبارت را دارد که فقد تواترت الاخبار متواتر هستند من در که همین برنامه مکرر شد عرض کردم وقتی از حاکم نیشابور اسم میبریم در واقع محدثی است در میان اهل سنت که او خریت فن حدیث بوده است در متون عامه از تا این حد که استدراک و صحیح بخاری و صحیح مسلم نوشته است حاکم بله جایگاه خاصی دارد جایگاه خاص حدیثی دارد و جدای از این. اگر تنقیص حاکم نیشابوری کنند تنقیص صحیح بخاری و مسلم را کردند دیگر کسی که بر صحیح بخاری مسلم مستدرک بنویسد یعنی روایاتی که آنها باید میآوردند و نیاوردند و این متوجه شده است به دستش رسیده و اینها را آورده است در المستدرک علی الصحیحین چنین کسی ادعای تواتر میکند بر ولادت امیرالمومنین (سلام الله علیه) درون کعبه این یک ارزش خاصی دارد و من باز این نکته را تذکر میدهم که. حاکم نیشابوری متوفی چهارصد و پنج وقتی ادعای تواتر میکند بر امیرالمومنین (سلام الله علیه) درون کعبه پس پیدا است به تواتر رسیده است .
آنقدر روایات با اسناد مختلف به دست او رسیده است که تواتر چی است یعنی انقدر خبر درباره یک مسئله به دست ما برسد که یقین کنیم به صحت آن خبر و احتمال تبانی بلکه بر کذب ندهیم در این باره بعد سوال من این است که. الان من به منابعی اشاره خواهم کرد از متون مختلف قرن چهار و پنج از قرون مختلف که اینها تصریح به ولادت امیرالمومنین (سلام الله علیه) در درون کعبه کرده اند از متون اهل سنت اما سوالم این است که الان مثل حاکم نیشابوری که ادعای تواتر کرده است کجا است این روایات متوفری که به دست ایشان رسیده است این را میخواهم شاهد بگیرم برای نکته که چقدر تلاشها و برای این قرار گرفته است که حذف کنند کتمان کنند از بین ببرند با این وجود همچنان در لابلای متونشان. رد شده است از قرون مختلف تاریخی و رسیده است به عصر حاضر.
عرض شود که این محدثانی که اسم میبرم اینها در کتابهایشان اشاره به این مسئله کردند خود مروج الذهب هم مسعودی ما معتقد هستیم که از اهل سنت است صاحب مروج الذهب مسعودی صاحب مروج الذهب از اهل سنت استو غیر از آن مسعودی صاحب اثبات الوصیة است اینها جدا هستند شیعه دوازده امامی نیست اما مسعودی در مروج الذهب تصریح به این مسئله میکنند از علمای قرن چهارم اهل سنت است. ابو زکریای ازدی متوفای سیصد و سی و چهار در تاریخ الموصل صفحه پنجاه و هشت تصریح به این مسئله میکند ابن غفال شافعی متوفی سیصد و شصت و پنج باز به همین ترتیب اشاره به این مسئله میکند حاکم نیشابوری که اشاره شد ابن طلحه شافعی در مطالب السغور صفحه شصت و سه اشاره میکند سبط ابن جوزی صاحب تذکرة الخواص در آنجا از علمای قرن هفتم اهل سنت اشاره به تصریح میکنند و به مسئله. جوینی در فراید السبطین جلد یک صفحه چهارصد و بیست و شش باز به همین ترتیب در متوفای هفتصد و سی باز هم در تاریخ بناکتی صفحه نود و هشت ابن صباغه مالکی در الفصول المهمه جلد یک صفحه صد و هفتاد و دوالیار بکری در تاریخ الخمیس به همین ترتیب تصریح به این مسئله میکند جامی در شواهد النبوة که تصریح دارد حلبی در السیرة حلبیه همینطور قرون بعدی که میایم قرن هشتم نهم دهم اینها. تصریح به این مسئله دارم که این کثرت نقل و اینکه در قرون مختلف ما شاهد بر این مسئله داریم به گونه ای موید آن کلام حاکم نیشابوری است در ارتباط با عرض شود که متواتر بودن این خبر.
ضمن اینکه از کسانی که اینها به هر حال جزو جریان اموی محسوب میشوند اما این گزارش از آنها هم رسیده است از جمله موارد عتاب بن اسید که به هر حال از امویان بوده است معاصر امیرالمومنین (سلام الله علیه) والی مکه هم. قرار گرفت بعد از فتح مکه توسط رسول خدا (صلی الله و علیه و آله و سلم) عرض شود که از او نقل شده است این مسئله ولادت امیرالمومنین (سلام الله علیه) درون کعبه عرض شود که علمای اهل سنت از او نقل کردند و کسان دیگری مثل سفیان بن عیینه این روایت را از ابن شهاب زهری نقل میکند و او از عایشه همینطور شعبه از قتاده از انس بن مالک این خبر را نقل کردند که بزرگان ما مثل مرحوم شیخ طوسی در امالی و امثال اینها اشاره کردند به این روات عامه. که این ها ناقل هستند عرض شود که این گزارش هستند یا مثلاً قاضی ابوالبختری محب بن وهب متوفای سال دویست حجری کتابی داشته به نام مولد امیرالمومنین (سلام الله علیه) و این خبر را از امام صادق (علیه السلام) در آن کتاب آورده است و عرض شود که این کتاب به دست خطیب بغدادی رسیده بوده است و او در آن در تاریخ بغداد جلد هفت صفحه چهل و نه از این کتاب نقل میکند که نشان می دهد چنین کتابی در تاریخ وجود داشته است.
و به دست شیخ طوسی هم رسیده استمرحوم شیخ طوسی در الفهرستش. صفحه دویست و پنجاه و شش شماره هفتصد و هفتاد و نه عرض شود که از این کتاب نقل کرده است این ها چون کتابهای مفقود است اما به دست یک عالم سنی مثل خطیب بغدادی یک عالم شیعی مثل شیخ طوسی رسیده است و از آن مسئله را نقل کردند شخصیتهای دیگری که دیگر اشاره نمیکنم به هر حال هیچ جای هیچ تردیدی باقی نمیماند مسئله ولادت امیرالمؤمنین (سلام الله علیه) درون کعبه و عرض کنم که. اگر کسی این را مورد انکار قرار بدهد در واقع آن جایگاه علمی خودش را خدشهدار کرده است چون به هر حال انصاف است وقتی کسی با انصاف مواجه شود با روایات تاریخی و حدیثی این چنین جای هیچ انکاری براش باقی نمیماند.
مجری:
درست است استاد من خدمت بینندگان دوباره عرض کنم سی هزار پانزده پانزده سامانه پیامکی است که شما میتونید از طریق آن سوالات را بر ما ارسال کنید استاد سوالی به دست ما رسیده است خیلی مفصل است یک نکته اول گفته است بعد آخر سوالی کرده است می گوید اگر. کعبه را بعد از ولادت امیرالمومنین (علیه السلام) بازسازی شده باشد قبل از آن سقفی نداشته است چهار و نیم متر دیوار بوده است از بالا و داخل کعبه را ببینند و ببینند چه اتفاقی افتاده است با این بازسازی بعداً آمده است سقف زدن فلان این ها چه مشکلی داشتند نمیتوانستند آن بالا بروند ببینند یا نه یا این سقف مثلاً موقع ولادت این سقف داشته است برایمان گفتند شما توضیح بدهید که یک چنین چیزی درست است یا نه؟
استاد: جباری
بله توضیحی در این باره عرض میکنم هم سوال را مجدداً تبیین میکنم و هم. پاسخ سوالی که فرمودند این است که عزیزان بیننده مستحضرید خانه کعبه قبل از بعثت پیامبر (صلی الله علیه و آله ) بازسازی شد همانطور که شما هم اشاره فرمودید در بازسازی از این جهت بود که مکه سیلخیز بود دیگر از این کوههای اطراف کعبه سیل جاری میشد بارانهای شدیدی گاهی میبارید و سیل جاری میشد و سنگلاخ به هر حال سیلخیز است و لطمه به خانه خورد و قریش تصمیم گرفتند که این لطمهای که به خانه خورده بود این را بازسازی کنند و به هر حال. و در این بازسازی افزون بر محکم کردن خانه کعبه دیوارهایشان هم آوردند بالا چرا این کار را کردند چون در گزارشهای تاریخی هم در متون تاریخ هم روایت خود ما مثل در کافی از امام صادق (علیه السلام) و اینها نقل شده است که دیوار کعبه آنچه که حضرت ابراهیم (علیه السلام) بنا کرد ویژگیش این بود که حدود نه زراع بود بلندی دیوار کعبه. چهار و نیم متر زراعی فاصله بین نوک انگشتان تا آرنج است دیگه درسته چهار و چهار و نیم متر بلندی سقف هم نداشت کعبه سقف نداشت دیوارهایش هم کوتاه بود لذا اموالی که بعضاً هدیه داده بودند به خانه کعبه کسانی هدیه آورده بودند.
یک به هر حال صندوق و ذخیره گاه و گنجینه چیز نبود داخل کعبه گودال حفر کرده بودن داخل آن گودال قرار داده بودند. و دزدانی آمدند از آن دیوار وارد خانه کعبه شدند و سرقت کردند آن اموال را که در تاریخ حتی آن خود دزدان را هم کشف کردن و اسامیشان یعنی قبیلهشان اینها در روایات هستید وضعی داشتند و نکته دیگر هم اینکه حضرت ابراهیم (علیه السلام) دو در برای کعبه قرار داده بود یک درهم جایی که فعلاً است یک دره هم در روبرویش آن طرف که می شود سمت رکن یمانی مستجاب اصطلاحا درست است دقیقاً روبرویش در قرار داده بود و عرض شود که این درها هم محاضی کف مسجدالحرام بود دیگر مثل الان نبود که بالاتر از سطح باشد این چه ویژگی داشت ویژگی دیگر هم باز اینکه خانه کعبه درازتر بود یعنی مستطیل بود نسبت به وضعی که الان دارد تقریبا مربع است مستطیل بود از سمت حجر اسماعیل حدود شش زراع و یک وجب تقریباً گفتند بیشتر از حجر را پوشانده بود یعنی عرض شود که تقریبا سی زراع بود در طول خانه کعبه سی زراع چهارده پانزده متر می شود. و یک چنین وضعی توصیف این چنین کردند در روایات خانه کعبهای که از حضرت ابراهیم (علیه السلام) بنا کرده بود در قرنها همینطور مانده بود تا این زمان چنین بود.
قریش بعد از اینکه سیل آمده است یک مقدار صدمه زد به برخی از قسمتهای خانه کعبه و نکته دوم کوتاه بودن دیوار سقف نداشتن مورد سرقت واقع شدن اموال تصمیم گرفتن که خانه را بازسازی کنند این کی بود طبق برخی نقلها در کتب تاریخی که عمدهش برمیگردد به نقل ابن اسحاق این شهرت پیدا کرده است. چون آقای ابن اسحاق محمد بن اسحاق بن یسار مدنی مولف همان کتاب معروف سیره که به عنوان سیره ابن اسحاق مشهور شد ابن هشام بعدها این را به هر حال نقل کرد و اینها به عنوان سیره ابن هشام مشهور شد بعد در حالی که ابن اسحاق بود ابن اسحاق از سیره نویسان قرن دوم است متوفای صد و پنحاه و یک است حدوداً معاصر امام صادق (علیه السلام) .
چون او این تاریخ نقل کرده است شهرت پیدا کرده است تاریخ چیست سی و پنج عام الفیل پنج سال قبل از بعثت.
مجری:
سی ام عام الفیل که ولایت امیرالمومنین (علیه السلام) است پنج سال بعد از ولادت امیرالمومنین (علیه السلام).
استاد: جباری
طبق نقل ابن اسحاق خانه کعبه بازسازی شد و اشکال از همین جا پدید میاید چون قریش در واقع پنج سال بعد از ولادت امیرالمومنین (علیه السلام) خانه کعبه را بازسازی کرده اند و چه کردند قریش خانه کعبه هنگام بازسازی اولاً آمدند دیوارها را بردند بالا دو برابر کردن یعنی نه متر کردند یعنی عرض شود که اینکه حدود نه زراع بود نه هجده زراع. دوم اینکه سقف بر کعبه قرار دادند سوم اینکه یک در را بستند هم در فعلی را قرار دادند و آن در مقابل را بستند سمت رکن یمانی الان جایش است حدوداً کعبه کسی نگاه کند جایی در با آن ملاتها و اینا نوع چینش سنگها مشخص است اما معلوم است جای دقیق در آنجا قرار ندارد و از داخل کعبه هم کاستند عرض کردم سمت حجر اسماعیل نزدیک شش زراع و یک وجب حدود سه متر از سمت حجر اسماعیل جزو کعبه بود. قریش کاستند درباره علت کاستنشان بحثهایی مطرح کردند بعضی گفتند آن چوبهایی که از ساحل بحر احمر از یک کشتی شکسته آوردند برای به کار بردن در ساختمان کعبه کم آمد آن چوب ها و لذا کم کردند بعضی می گویند نخواستند از آن اموال حلالشان در کعبه به کار ببرند اموال کم آمد و لذا به هر حال بالاخره این واقعیت در روایت ما هم آمده است و لذا دارد که عایشه در آن جریان سفر به مکه از پیامبر (صلی الله و علیه و آله و سلم) خواست که اجازه بدهد برود داخل کعبه نماز بخواند پیامبر(صلی الله و علیه و آله و سلم) فرمود که برو در حجر اسماعیل کنار ایوان کعبه همانجا نماز بخوان گویا داخل. خانه قریش چنین کاری کردند آنجا را کاستند.
مجری:
از حالا ما در حج در فقه شیعه هم داریم که می گوید باید آن قسمت هم جز مطاف باشد به خاطر همین قضیه است.
استاد: جباری
هم به خاطر این است هم بخاطر اینکه آن دیواری که است محل دفن هاجر است و حضرت اسماعیل (علیه السلام) آن در مطاف باید قرار بگیرد بنابراین قریش چنین کاری کردند حالا اشکال اینجا پدید میاید که اگر بگوییم در سال سی و پنج عام الفیل خانه کعبه بازسازی شده است یعنی پنج سال قبلش که سال سی عام الفیل ولادت امیرالمومنین (سلام الله علیه) است کعبه بدون سقف است با دیوارهای کوتاه و روایات مربوط به ورود فاطمه بنت اسد به درون کعبه گویای این است که عباس یزید بن قرنعه که بودند شاهد بودند آن روایت مرحوم شیخ طوسی که امام صادق (علیه السلام) عن آبائی از پدرانشان نقل میکنند که عباس و یزید بن قرنعه نشسته بودند که فاطمه بنت اسد آمد کنار در حال طواف و دست به دیوار کعبه گرفت و دعا کرد الله خدای من معتقد به تو هستم موحده هستم به آنچه که جدم ابراهیم. گفته است من تصدیق کننده هستم و ولادت را این ولادت را بر من آسان بگردان و دیوار شکافته شد از سمت زهر کعبه از پشت کعبه دیوار شکافته شد و فاطمه بنت اسد داخل خانه شد و دیوار التیام پیدا کرد و می گوید هرچه رفتیم سراغ باب کعبه سراغ در کعبه رفتیم در باز نشد قفل بود در باز نشد و فهمیدیم که امری است از جانب خدا تا سه روز هیچ خبری نداشتیم که داخل خانه چه خبر است فاطمه رفته است داخل خانه و بعد از سه روز بیرون آمد از همان جایی که. روایتی است که مرحوم صدوق نقل کرده است مرحوم طوسی نقل کرده است و اینها.
اشکال هم پیش میاید که اگر هنوز کعبه بازسازی نشده است دیوار هم کوتاه است میتوانستند نردبانی بگذارند و نگاه کنند داخل خانه را ببینن که چه وضعی پیش آمده است در حالی که در این گزارش چنین چیزی نیست پاسخ چی است پاسخ این است که اشکال ناشی از این است که اعتماد به سخن ابن اسحاق شده است که در سال سی و پنج عام الفیل بازسازی شده است خانه کعبه در حالی که. یعقوبی مورخ معروف قرن سوم و غیر یعقوبی روایات متعددی چند تا روایت داریم در آن روایت آمده است در یعقوبی تصریح میکند سال بیست و پنج عام الفیل یعنی همان سال ازدواج پیامبر (صلی الله و علیه و آله و سلم) با حضرت خدیجه(علیها السلام) یعقوبی تصریح به این دارد و چندین روایت است که حالا دیگر فرصت نیست من متن روایت بخونم است که در سن شباب پیامبر (صلی الله و علیه و آله و سلم) بوده است پیامبر (صلی الله و علیه و آله و سلم) شاب بود شاب به فرد سی و پنج ساله شاب نمی گویند جوان بیست و بیست و پنج ساله نوجوانی. در مرز نوجوانی و جوانی سن بیست و بیست و خوردهای مثلا ًمی شود.
به هر حال این روایت میرسوند که موید هستند برای سخن یعقوبی و اگر ما شواهدی هم در آن روایت عباس یزید بن قعنعب است که این را تایید میکند از جمله شواهد اینکه می گوید ما رفتیم سراغ باب کعبه نمی گوید بابان دو تا در می گوید باب را نداشته پیداست که بعد از بازسازی بوده است این مربوط به همان است که سقف نداشت که میتوانستند راحت بروند و نگاه کنند. این شبهه شبهه بیجایی است به خاطر شهرت ناشی از نقل ابن اسحاق درباره تاریخ بازسازی کعبه پدید آمده است و عرض شود که با این دقت این شبهه برداشته میشود که در واقع فاطمه بنت اسد از دیوار کعبهای داخل شده است که حدود ۵ ساله ساخته شده است با سنگهای جدید ساخته شده است و دیگر این شکاف ندارد تازه بازسازی شده است و یک در دارد و عرض شود که خداوند متعال اراده کرده است که این. شکاف هم همینطور بماند همچنان با اینکه به هر حال کعبه دو سه بار بعد از آن جریان بازسازی قریش یکی در زمان یزید توسط عبدالله زبیر البته بعد از هلاکت یزید سال شصت و چهار ابن زبیر یزید به منجنیق بستند سپاه یزید ابن زبیر در شصت و چهار دوباره بنای کعبه را ساخت سال هفتاد و سه توسط حجاج به منجنیق بست کعبه را ویران کرد با مرگ با قتل ابن زبیر در مکه مسلط شد و ساخت و سپس در سال هزار و چهل هجری.
توسط سلطان مراد عثمانی بازسازی شد سیل آمده بود و اینها بازسازی شد بعد از این بنا چهارصد ساله است الان هزار و چهارصد و به هر حال چهل و پنج هستیم حدود چهارصد سال قبل این سنگها از کوههای مکه آورده شد و بنا شد اما نگاه کنید تصاویر هم ببینید سمت رکن یمانی که همان ظهر الکعبه در روایت است پشت کعبه هیچ شکاف میاد گاهی می گویند که به خاطر اسلام است که زوار هی استلام میکند دست میمالند. یک سنگ را به دست انسان چقدر باید بساید که ساییدگی بشه نهایتاً ساییدگی است نه شکافت در حالی که شکاف تجدید می شود و ناچارم بیان با میخهایی بزنند شکاف را چه کنند پر کنند نگه دارند به نظر میرسد که خداوند گویا میخواهد این علامت باقی ماند این سوال برای مردم باشد که چرا این قسمت به هر حال وضعش فرق میکند با دیگر نقاط خانه کعبه.
مجری:
خیلی جالب است استاد یک سوال هم شده است که گفتن از حضرتعالی بپرسیم. کدام باغ است که پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله) فرمودند که اگر من در مورد امیرالمومنین (علیه السلام) بخواهم یک چیزی را بگویم مردم او را بر خاک پای او را برمیدارند به سرشان و تبرک میکنند و حالا مباحث مفصلتری می گوید کدام واقعه است اگر در این زمان باقی مانده برایمان بیان کنید که واقع چیست خیلی ممنون هستم.
استاد: جباری
عرض کنم که ذات السلسل مقدمهای را عرض میکنم ببینید قبلاً هم ما آن روایت مربوط به به هر حال دستور معاویه بخشنامههای معاویه برای نسبت دادن فضایل امیرالمومنین (علیه السلام) به دیگران به رقبا به مخالفان به دیگر صحابه پیامبر (صلی الله و علیه و آله و سلم) این را اینجا اشاره کردیم آدرسش را هم عرض میکنم دوستان میتوانید مراجعه کنید شرح نهج البلاغه ابن ابی الحدید جلد یازده صفحه چهل و چهار همین چاپ معروف و تحقیق محمد ابالفضل ابراهیم خیلی ارزشمند است این نقل ابن الحدید برای من حفظ کرده است این را از کتاب الاحداث ابوالحسن مدائنی مورخ. شیخ الاخبار شیخ مورخان در قرن سوم ابوالحسن مدائنی آثاری داشته است یکی همین کتاب الاحداث بوده است که از بین رفته است ابن ابی الحدید به دستش رسیده نقل کرده است در آنجا روایت نسبتاً مفصلی است آن بخشنامههای معروف معاویه آنجا آمده است پنج شش هفت بخشنامه صادر کرد محتوای این بخشنامه ها محتوایشان این شش هفته بخشنامه دو سه نکته بود یک نکته سخت گیری برای شیعیان علی (علیه السلام) یک جهت قضایی اجتماعی اقتصادی امثال اینها.
نکته دوم نقل روایات درباره خلفا به خصوص اول عثمان گفت درباره عثمان بروید بسازید نقل کنید انقدر می گوید جعل کردند روایت درباره فضائل عثمان فضایل موهوم که بعد بخشنامه بعدش گفت که روایات در فضایل عثمان خیلی شده است بس است دیگر راجع به دیگران بسازید آمدند راجع به خلیفه اول و دوم ساختند و راجع به دیگر صحابه معارض امیرالمؤمنین (علیه السلام) در بخش بعد گفت که ببینید فضائلی که به علی (علیه السلام) نسبت داده اند آنها را برای دیگران درست کنید جعل کنید و یک چنین و لذا لقب صدیق لقب فاروق. باز میکنم که انا مدینه بابها شبیه اش هم صدیق را به دیگری به اول نسبت دادند فاروق را به دومی نسبت دادند و همینطور این سرقتهای فضائل امیرالمومنین (علیه السلام) مربوط به این دوره است در واقع معاویه رسماً اجازه داد و دستور داد چنین کاری را انجام بدهند حالا دیگه فرصت نشد من اشاره نکردم حتی بحث ولادت امیرالمؤمنین (علیه السلام) در کعبه را تلاش کردند که به یک کسی نسبت بدهند.
یعنی این فضیلت ولادت در کعبه را به حکیم ابن حزام نسبت بدهند حالا این حکیم ابن حزام کیست به اصطلاح کسی است که. جزو طلقاء است در سال هشتم از مشرکان بوده است تا سال هشتم بعدش هم که مسلمان شد از محتکران طعام بود در مدینه چنین کسی میگفتند بله در کعبه متولد شد و نقل کرده است زبیر بن بکار قرن سوم و روایت هم همه مجعول و راویان جاهل و مجهول و اینها است این کجا روایات متواتر مربوط به منظور حالا ذات السلسل در قسمت همینطور جریان ذات السلسل سال هشتم. منطقه ذات ثلاثه نقطهای است در سمت شام در شمال جزیره العرب در مرز شام و در متون تاریخی تلاش کردند این نسبت را بدهند به عمروعاص و اینکه عمروعاص و ابوبکر و عمر و اینها در رکاب او رفتند و پیروز شدند و غنائم و اسرای از آنجا آوردند مرحوم شیخ مفید یک مقدار تصریح کرده است مسئله را مرحوم شیخ مفید در ارشاد نقل میکند می گوید نه قصه مربوط به امیرالمومنین (سلام الله علیه). ابوبکر و عمر را پیامبر فرستاد شکست خورده برگشتند لذا پیامبر اکرم (صلی الله و علیه و آله و سلم) امیرالمومنین(سلام الله علیه). ذات السلسل مثل جریان خیبر یعنی امیرالمؤمنین (سلام الله علیه) را فرستاد حضرت (علیه السلام) رفت و شبها حرکت میکرد روزها استراحت که دشمن متوجه نشود یک دفعه وارد شد بر دشمن اسلام عرضه کرد نپذیرفتند خیلی رجز خواندند و کری خواندند و اینها حضرت (علیه السلام) حملهای انجام داد شش هفت نفر از آنها کشته شدند دوباره اسلام را عرضه کرد تسلیم شدند و بعضی از آنها اسیر آورده شدند به مدینه و غنائمی اینجا دارد مرحوم شیخ مفید نقل میکند وقتی امیرالمومنین (علیه السلام) رسیدند به. مدینه عبارت را ان شاء الله فرصت شود من متن را بخوانم.
از نقل ام سلمه است مرحوم مفید در ارشاد جلد یک صفحه صد و شانزده نقل میکند که:
فروي عن امّ سَلَمة ـ رحمة الله عليها ـ قالت : كان نبيُّ الله قائلاً في بيتي إذ انْتَبَهَ فَزَعاً من منامه ، فقلت له : اللّه جارك ، قال : « صدقتِ ، اللّه جاري ، لكنّ هذا جَبرئيل يُخبِرني : أنّ علياً قادم » ثمّ خرج إلى الناس فأمَرَهم أن يَسْتَقبلوا علياً وقام المسلمون له صَفّين مع رسول اللّه. فلمّا بَصرَ بالنبي ترجّل عن فرسه وأهوى إلى قدمَيْه يُقبّلهما ، فقال له : « إرْكَبْ فإنّ اللّه تعالى ورسوله عنك راضيان » فبكى أميرُ المؤمنين فَرَحاً ، وانصرف إلى منزله ، وتسلّم المسلمون الغنائمَ. فقال النبي لبعض من كان معه في الجيش : « كيف رأيتمُ أميرَكم؟ » قالوا : لم نُنِكْر منه شيئاً ، إلاّ أنّه لم يَؤُمَ بنا في صلاة إلاّ قرأ بنا فيها بقُلْ هو الله أحد. فقال النبي « سأسأله عن ذلك ». فلمّا جاءه قال له : « لمَ لم تَقْرَأ بهم في فَرائِضك إلاّ بسورة الإخلاص؟ » فقال : « يا رسولَ الله أحبَبْتها » قال له النبي : « فإن الله قد أحَبّك كما أحبَبْتَها ».ثم قال له : « يا عليّ ، لولا أنّني أشْفِقُ أن تقولَ فيك طوائفٌ ما قالت النصَارى في عيسى بن مريم ، لقلتُ فيك اليومَ مَقالاً لا تَمُرّ بملأٍ منهم إلاّ أخَذوا التراب من تحت قَدَمَيْك ».
ام سلمة گويد: پيغمبر در خانه من خوابيده بود ناگهان هراسان از خواب پريد، من عرض كردم: خدايت پناه دهد (چه شد)؟ فرمود: راست گفتى: خدايم پناه دهد، لكن اين جبرئيل است كه مرا آگاهى دهد كه على مىآيد، سپس بيرون رفت و دستور فرمود كه مردم از على استقبال كنند، مردمان دو صف شده و با پيغمبر باستقبال على رفتند، همين كه أمير المؤمنين رسول خدا را ديد از اسب خود پياده شد و بسوى پاهاى آن حضرت خم شد كه آنها را ببوسد، حضرت فرمود: سوار شو كه خداى تعالى و پيغمبرش از تو خشنودند، أمير المؤمنين (كه اين مژده را شنيد) از خوشحالى گريان شد و بمنزل خويش رفت، و آنچه بغنيمت آورده بود تسليم مسلمانان كرد، پس پيغمبر ببرخى از آنان كه در لشكر اسلام بهمراهى على رفته بودند، فرمود:أمير و فرمانده خود (يعنى على) را چگونه ديديد؟ عرض كردند: چيزى غير از خوبى از او نديديم جز آنكه در تمام نمازها كه ما پشت سرش خوانديم سوره قُلْ هُوَ اللَّهُ أَحَدٌ ميخواند؟! رسول خدا فرمود: من اين مطلب را از او خواهم پرسيد، چون على بنزد پيغمبر آمد حضرت باو فرمود: چرا در نمازهائى كه با ايشان خواندى جز سوره اخلاص (قُلْ هُوَ اللَّهُ أَحَدٌ) سوره ديگرى نخواندى؟ عرض كرد: اى رسول خدا من اين سوره را دوست دارم. پيغمبر فرمود: براستى كه خدا نيز تو را دوست دارد چنانچه تو سوره توحيد را دوست دارى. سپس فرمود: اى على اگر من نميترسيدم از اينكه گروههائى از مسلمانان در باره تو بگويند آنچه را نصارى (و مسيحيان) در باره عيسى بن مريم گفتند (كه او را خدا و يا پسر خدا خواندند) امروز سخنى در بارهات ميگفتم كه بهيچ گروهى از مردم نگذرى جز آنكه خاك زير پايت را (براى تبرك) بردارند.
الإرشاد ج1: ص113ـ 116، إعلام الوري ج1: ص382.
فروي عن امّ سَلَمة ـ رحمة الله عليها ـ قالت : ام سلمه نقل میکند می گوید كان نبيُّ الله قائلاً في بيتي إذ انْتَبَهَ فَزَعاً من منامه ، فقلت له : پیامبر (صلی الله و علیه و آله و سلم) در حجره من داشت استراحتی میکرد یک دفعه از خواب بیدار شد و جهید و و فرمود که عرض کردم اللّه جارك ، قال : خدا پناه تو باد فرمود که « صدقتِ ، اللّه جاري خداوند پناه من است ، لكنّ هذا جَبرئيل جبرئیل آمده است يُخبِرني : أنّ علياً قادم جبرئیل خبر میدهد علی (علیه السلام) دارد میرسد از این سری بعد پیامبر (صلی الله علیه و آله) خارج شد و به مردم فرمود که بیاید بریم به استقبال علی (علیه السلام) وقام المسلمون له صَفّين مع رسول اللّه. مسلمانها دو صف کشیدند به استقبال امیرالمؤمنین(علیه السلام) فلمّا بَصرَ بالنبي ترجّل عن فرسه امیرالمومنین (علیه السلام) تا نگاهش به پیامبر(صلی الله علیه و آله) افتاد از اسب به زیر آمد و آمد و قدمهای پیامبر (صلی الله علیه و آله) را شروع کرد به بوسیدن وأهوى إلى قدمَيْه يُقبّلهما ، فقال له پیامبر (صلی الله علیه و آله) فرمود که سوار: « إرْكَبْ فإنّ اللّه تعالى ورسوله عنك راضيان » خدا و رسول از تو راضی هستند فبكى أميرُ المؤمنين امیرالمومنین (علیه السلام) گریه اش گرفت وقتی این جمله را شنید از شدت شادی گریه شادی بود فَرَحاً ، وانصرف إلى منزله ، رفتند به منزلشان وتسلّم المسلمون الغنائمَ.: غنام هم اینها به هر حال تحویل پیامبر (صلی الله علیه و آله) شده است برای تقسیم و اینها پیامبر (صلی الله علیه و آله) دارد که سوال فرمودند از بعضی از کسانی که همراه امیرالمومنین (علیه السلام) در سپاه بودند « كيف رأيتمُ أميرَكم؟ » این امیر شما علی (علیه السلام). چگونه بود در این جنگ قالوا : لم نُنِكْر منه شيئاً ، گفتند چیز بدی از او ندیدیم الا اینکه تنها ایرادی که از علی پیدا کردند إلاّ أنّه لم يَؤُمَ بنا في صلاة إلاّ قرأ بنا فيها بقُلْ هو الله أحد. در نمازها همه سوره قل هوالله میخواند برای ما پیامبر(صلی الله علیه و آله) فرمود که فقال النبي « سأسأله عن ذلك ». فلمّا جاءه قال له : از علی (علیه السلام). سوال خواهم کرد در این باره وقتی امیرالمومنین(علیه السلام). برگشتند نزد پیامبر (صلی الله علیه و آله) پیامبر سوال کردند « لمَ لم تَقْرَأ بهم في فَرائِضك إلاّ بسورة الإخلاص؟ ».
چرا فقط سوره اخلاص را میخواندی فقال : « يا رسولَ الله أحبَبْتها » قال له النبي من دوست دارم این سوره را. پیامبر(صلی الله علیه و آله) فرمود که: « فإن الله قد أحَبّك كما أحبَبْتَها ». خدا هم تو را دوست فضیلت سوره اخلاص می گوید شناسنامه خدا است دیگر قل هو الله احد الله صمد این ها خدا هم تو را دوست دارد که این سوره را دوست داری بعد پیامبر (صلی الله علیه و آله) این جمله را فرمود ثم قال له : « يا عليّ ، لولا أنّني أشْفِقُ أن تقولَ فيك طوائفٌ ما قالت النصَارى في عيسى بن مريم ، ای علی (علیه السلام) اگر من نمیترسم که طوایفی گروههایی درباره تو آنچه را بگویند که درباره نصاری درباره عیسی بن مریم (علیه السلام) گفت یعنی به الوهیتش قائل شدند. لقلتُ فيك اليومَ مَقالاً امروز درباره تو جملهای میگفتم که لا تَمُرّ بملأٍ منهم هیچ یک از به اصطلاح گروههای مسلمونها عبور نمیکردی جز اینکه إلاّ أخَذوا التراب من تحت قَدَمَيْك ».
اینکه خاک زیر قدمهای تو را برمیداشتند تبرک برای تبرک خلاصه از زیر پای تو بعد این جمله معروف پیامبر اکرم (صلی الله و علیه و آله و سلم) در این مناسبت صادر شد و در دنبالش می گوید فتح در این خلاصه. جنگ به دست امیرالمومنین (سلام الله علیه) اتفاق افتاد و اتفاقاً نزول سوره والعادیات هم همان صبحگاهی که امیرالمومنین (سلام الله علیه) آنجا است در آن منطقه است در منطقه جنگ صبحگاه شبیخون زدند به دشمن و دشمن ناچار از تسلیم شده است آنجا همان صبحگاه سوره والعادیات بر پیامبر (صلی الله و علیه و آله و سلم) نازل شد پیامبر (صلی الله و علیه و آله و سلم) در نماز صبح قرائت کردند و صحابه تعجب کردند تا حالا چنین سورهای نخوانده بودید فرمودند بله این جبرئیل نازل شده است دارد خبر میدهند عرض شود که آنچه که در جبهه توسط علی (علیه السلام) رخ داده است.
مجری:
این واقعه بعد از خیبر است یا قبل از خیبر؟
استاد: جباری
بعد از خیبر هشتم ابوبکر و عمر پیامبر اکرم (صلی الله و علیه و آله و سلم) در این مقارنهها تعمد داشته است که عجز اینها را در به اصطلاح ارتباط با امیرالمومنین (علیه السلام) ظاهر کنند.
مجری:
جالب است که همان سالها بعد از آن قضیه حتی ابلاغ سوره برائت هم یک چنین چیزی رخ میدهد باز پیامبر (صلی الله و علیه و آله و سلم) ابوبکر اولین بار مرتب دیگه پیامبر (صلی الله و علیه و آله و سلم) هشتم تکرار شده است بله پیامبر(صلی الله و علیه و آله و سلم) دعبش بر این بوده است که. حجت بر مسلمان ها تمام شود مچکریم استاد از این مباحثی که ارائه میفرمایید آقای دکتر جباری عزیز و از حضورتان تشکر میکنم در جلسات آتی از این نمونه بحثها بیشتر از حضرتعالی استفاده کنیم در خدمت شما باشیم و از آقا امام زمان ( عجل الله تعالی فرجه الشریف ) هم درخواست داریم که این توفیق به ما بدهند و عنایتی داشته باشند که بتوانیم بیشتر و بیشتر در خدمت اهل بیت (علیهم السلام) باشیم و مطالب را زیاد کنیم زیاد بشود. عزیزان بیننده امیدوارم که ساعات و دقایق خوبی را برای شما فراهم کرده باشیم و از همه شما التماس دعا داریم و توفیق روز افزون برای یکایک شما اللهم عجل لولیک الفرج خداحافظ.