سایر قسمت ها
راه روشن - بررسی مناظره بهمن ترکیان (اسکپتیک) با عقیل هاشمی

قسمت صد و چهارم برنامه راه روشن با کارشناسی حجت الاسلام و المسلمین دکتر ابوالقاسمی


دیگر قسمت ها

 بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيمِ

 

عنوان برنامه: راه روشن "بررسی مناظره بهمن ترکیان (اسکپتیک) با عقیل هاشمی"

تاريخ: 27/ 06/ 1403

عناوین بحث (کلید واژه ها):

هفته وحدت؛ وفاق؛ وحدت سیاسی و مذهبی؛ علامه مصباح یزدی؛ تقریب؛ مذاهب؛ حجیت عقل؛ توحید؛ مناظره؛ بهمن ترکیان؛ عقیل هاشمی؛ جهالت و؛ حماقت؛ تفکرات وهابی

استاد: حجت الاسلام والمسلمین دکتر ابو القاسمی

مجری: آقای محمد تقی غضبانی

مجری:

بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيمِ وَبِهِ نَسْتَعين، اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِه‏ مُحَمَّد وَ عَجِّلْ فَرَجَهُم‏؛ سلام عزیزان بیننده، وقت شما بخیر هرکجا که بیننده شبکه جهانی حضرت ولی عصر هستید و برنامه راه روشن را دارید می بینید برای تان آرزوی سعادت روز افزون را دارم امیدوارم که برنامه امروز هم مورد استفاده شما عزیزان بیننده و همراهان گرامی قرار بگیرد.

 برنامه راه روشن متکفل پاسخگوی به برخی سوالاتی که شما عزیزان برای ما ارسال می کنید یا تماس می گیرید و مطرح می کنید برنامه ای که ممکن است شبهه ای در ذهن تان باشد بخصوص در فضای مجازی امروز منتشر است و همه با آن سر و کار دارند. شبهاتی که در این جا مطرح می شود نکته ای ممکن است در ذهن شما ایجاد کند باعث سوال بشود را جناب آقای دکتر ابوالقاسمی پاسخگوی سوالات شما خواهند بود. استاد عزیز سلام وقت شما بخیر خیلی خوش آمدید.

استاد ابوالقاسمی:

وعلیکم السلام ورحمة الله

أعوذ بِاللَّهِ مِنَ الشَّیطَانِ الرَّجِیمِ بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيمِ اَلْحَمدُ للهِ رَبِّ العالَمین اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى ‌مُحَمَّدٍ الْمُصْطَفَى وَ عَلِيٍّ الْمُرْتَضَى وَ فَاطِمَةَ الزَّهْرَاءِ وَ ‌الْحَسَنِ الرِّضَا وَ الْحُسَيْنِ الْمُصَفَّى، وَ جَمِيعِ الْأَوْصِيَاءِ ‌مَصَابِيحِ الدُّجَى وَصلّ عَلیٰ مَنْ بِيُمْنِهِ رُزِقَ الْوَرَي وَ بِوُجُودِهِ ثَبَتَتِ الْاَرْضُ وَ السَّمَاءُ مَوْلانا صَاحِبَ العَصْرِ وَالزمَان

عرض سلام دارم خدمت شما و خدمت بینندگان عزیز و گرانقدر شبکه جهانی حضرت ولی عصر امیدوارم هرکجا که هستند موفق و پیروز باشند.

مجری:

استاد عزیز هفته، هفته وحدت است این هفته را خدمت شما تبریک عرض می کنم و همچنین خدمت بینندگان عزیز. استاد همان طور که خدمت شما عرض کردم هفته وحدت است شاید بعضی ها با توجه به تفکر خودشان گاهی وقت ها نقدهایی به ما می زنند و مباحثی که شما قبلا مطرح کردید می خواهم شما هفته وحدت را توضیح بدهید آن نگاه درستی که در مورد وحدت است تا از محضرتان استفاده کنیم

استاد ابوالقاسمی:

بسم الله الرحمن الرحیم، در ابتدا یک مطلبی عرض کنم به اتفاقاتی که در این ایام هم دارد رخ می دهد بسیار مرتبط است یک این که در دولت رئیس جمهور محترم آقای پزشکیان یک اصطلاحی به عنوان وفاق مطرح شد، کلمه وفاق با کلمه وحدت و کلمه تقریب خیلی به هم نزدیک هستند چون وفاق ملی مطرح می کنند یک عده ای از چندین سال بحث وحدت بین مذاهب، وحدت اسلامی، تقریب بین مذاهب اسلامی از جهت این که هر دو به دنبال ایجاد الفت هستند از جهت ذاتیش کار بسیار خوب است. اما مرحوم آقای مصباح (رضوان الله تعالی علیه) در سال 92 یا 93 در سایت شان هم است یک سری سخنرانی های بسیار مهمی داشتند در این که آیا ما می توانیم با هر کسی وحدت داشته باشیم و آیا باید با هر کسی وحدت و وفاق داشته باشیم؟

 این که من این جا می خواهم مطرح کنم نه نسبت به آن کسانی که الان دارند به عنوان نیروی همکار دولت در مناصب مختلف منصوب می کنند صحبت می خواهم بکنم؟ بله من نظرات سیاسی خاص خودم را دارم خیلی ها می دانند چه است. اما فعلاً به آن جنبه اش کار ندارم کلیش را می خواهم عرض کنم به هر صورت این که من کلمه وفاق را کلمه وحدت را کلمه تقریب را به کار ببرم و هر کسی که به نظر من خوب است یک جا بیاورم با این که یک سابقه و رفتارهای خاصی دارد این ضربه زدن به وفاق است، ضربه زدن به وحدت است و ضربه زدن به تقریب است.

 الان خیلی از دوستان ما اعتراضات شان بلند شده است اینی که شما دارید انجام می دهید افرادی آمدند من هم خیلی اطلاع ندارم ممکن است درست یا غلط باشد. سابقه محکومیت امنیتی دارند سابقه فساد اخلاقی دارند سابقه فساد سیاسی دارند و بحث های دیگر درست یا غلط باید بررسی بشود به اینش فعلاً کار ندارم. اما بحث سر این است دوستان گرامی ما سالیان سال است می گوییم وحدت شرایط دارد چطور الان شما می گویید وفاق شرایط دارد با هر کسی وفاق نمی شود این حرف، حرف درستی است مصداق ها را باید بررسی کرد. یا ایشان درست انجام داد یا غلط آنش را کار ندارم.

 اما وفاق شرایطی دارد الان همه شما می گویید وفاق شرایط دارد هیچ کس نیست از آقایانی که دغدغه دین و کشور دارند بگویند وفاق شرایط ندارد. چرا سر وحدت این حرف ها را نمی زدید؟ وحدت شرایط ندارد؟ با هر کسی رسیدیم وحدت کنیم؟ کسانی که سال های قبل سبب فتنه های جدی در کشور شدند ادعای بزرگی اهل سنت هم دارند ولی در واقع سلفی و وهابی به حساب می آیند. این ها را دوباره امسال دارند برای مراسمات وحدت و جاهای مختلف دعوت شان می کنند این شد همان وفاقی که آن آقا دارد می گوید و شما به آن اعتراض دارید یک سوزن به خودت بزن یک جوال دوز به دیگران!

چطور برای ملیت شما دغدغه این که وفاق درست باشد دارید اما برای دیانت، دغدغه وحدت درست ندارید؟ در هر دویش باید مراعات بشود ما می گوییم در هر دو یک سری قواعدی است با بعضی افراد نباید وحدت و وفاق بشود. من چندین سال است می گویم فقط یک مقاله از مؤسسات طرفدار تقریب و وحدت به من ارائه کنند شرایط کسانی که نباید با آن ها وحدت داشت را ارائه کرده باشد یک مقاله می خواهم دو تا مقاله نمی خواهم، جزء ابتدائیات است.

 خدا رحمت کند مرحوم شهید مطهری جاذبه و دافعه حضرت علی (علیه السلام) نوشت، اگر حضرت علی جاذبه دارد یک دافعه ای هم دقیقاً به اندازه جاذبه اش دارد. هر کسی که نتواند نور ولایت را تحمل کند خود به خود دور می شود چون آن جاذبه و کشندگی خیلی گسترده است، لذا اگر شما مخالف این جاذبه باشید تو را تا بی نهایت از حضرت علی (علیه السلام) دور می کند نمی توانی به او نزدیک بشوی. اصلاً‌ تقریب با چنین فردی معنی ندارد.

 مرحوم آقای مصباح یک سری عبارت های دارند فقط بعض آن ها را می خوانم همه این ها هم در سایت شان موجود است این نیست یک جایی محرمانه حرفی زده باشند. معنای وحدت این نیست که برویم با دشمنان، آن های که به خون ما تشنه هستند ارزشی برای دین ما قائل نیستند زیر یک چادر زندگی کنیم. کسانی که سال ها با حمایت های مالی آمریکا و دیگر کشورها تلاش کردند تا حرکت بر اندازانه را شکل بدهند تصور امکان وحدت با سران فتنه و حامیان آن ها به منزله تصور امکان بیعت امام حسین با شمر در صحرای کربلاء است. خیلی حرف واضح است لذا این قدر با آقای مصباح دشمن بودند چون ملاک اصلی وحدتش را بیان کرده است در نظریه پردازهای وحدت چرا اسم آقای مصباح را نمی آورید؟

وحدت با دشمنان بزرگ ترین حماقت است تا زمانی که یک محور مشترک وجود نداشته باشد وحدت نیز نمی تواند شکل بگیرد. اگر قطبی یا محوری وجود داشته باشد می توانیم به شکل گیری یک مجموعه امیدوار باشیم ولی اگر زیر مجموعه های یک گروه دارای گرایش های متفاوت باشند این مسئله سبب ایجاد اصطکاک خواهد شد که در نتیجه یا نیروهای هر دو دسته خنثی خواهد شد یا نا امیدی گروهی نفع دیگری را به دنبال خواهد داشت.

همانی که الان آقایان می گویند شما دارید نیروهای انقلابی را نا امید می کنید درست یا غلطش را باید بررسی کنند جواب بدهند. اما دقیقاً مرحوم آقای مصباح (رضوان الله علیه) با نگاه صحیحی که در مورد وحدت داشت چه وحدت سیاسی، چه وحدت مذهبی آن موقع این مطالب را پیش بینی کرد بود. چطور در مسئله سیاسی موجب نا امیدی می شود اما در مسئله مذهبی موجب نا امیدی نمی شود؟

این سخنرانی در سایت آقای مصباح 8/ 11/1390 است اظهارات مرحوم آیت الله العظمی مصباح یزدی در قبال وحدت گروه های سیاسی وحدت با سران فتنه و حامیان آن ها بالاترین حماقت است.

این یک نکته بسیار مهم در سال 90 ایشان این ملاک ها را فرموده است سال 90 این ملاک ها را گفت همین ها دقیقاً‌ با همین مدل در باب وحدت مذهبی جاری است یا نیست؟ اگر جاری است چرا گزینش نمی کنید این های که دعوت می کنید؟ جور دیگر بگویم وحدتی که بعضی از این آقایان ادعا می کنند وحدت اسلامی نیست مصلحت سنجی سیاسی شان است. خیلی از این آقایان بر خلاف نظریات مرحوم امام (رضوان الله علیه)، نظریات آقای بروجردی، نظریات مقام رهبری تعریف شان از وحدت سوء استفاده سیاسی است.

 ما برای رأی مان به هر دری شده می زنیم بگو من نمی خواهم دیندار باشم خودت و مردم را راحت کن نمی گویم چون نفاق می شود این که ما با خیلی از این آقایان درگیری داریم سر همین قضیه است تعارف نداریم وحدت ملاک دارد دو دو تا چهار تا است خود شما الان چون به پر قبای سیاسی تان بر خورده حتی خیلی از این جنبه سیاسی شان را جدی نمی دانم. این ها یک حزب سیاسی بودند الان کنار زده شدند بله واقعیت این است اگر چنین رفتاری رخ داده باشد این رفتار، رفتار اشتباه است وفاق نیست سوء استفاده از وفاق است. اما آن کسانی هم که اعتراض می کنند همه شان دغدغه دین دارند؟ نه همان طوری که در مسئله وحدت دغدغه دین نداشتند بحث سیاسی شد خیلی هایشان متعلق به بحث سیاسی هستند. وگرنه سر دین باشد آن جا باید صدایت در بیاید نه این که آن جا خودت بروی کسی که ضرر به دین دارد می زند کسی که ضرر به فکر درست دینی می زند برای تقریب و وحدت دعوت شان می کنید، این طور نمی شود. این یک عبارت از ایشان.

 عبارت دوم از ایشان بیاورم راجع به دین اگر به خانه خودت حمله کرده بودند آن جا می نشستی و تماشا می کردی؟ اگر به دخترت حمله کرده بودند همین جا می نشستی تماشا می کردی؟ مگر این اسلام ناموس خدا نیست؟ مگر این نظام ناموس امام زمان نیست؟ ما می بینیم می خواهند به این ناموس الهی خیانت کنند بنشینیم ببینیم چه می شود؟ بگوییم باید با این ها وحدت داشته باشیم؟

خدا رحمتش کند چقدر زیبا صحبت کرده از سایت خود ایشان بیاورم، سال 1389 آیت الله مصباح یزدی: اگر کسی طالب وحدت است باید گوش به فرمان رهبری باشد.

 بعد این جا می آیند راجع به بحث نظام صحبت می کنند. از یک طرف کسانی تصور می کنند هر کس معرفت ما نسبت به اهل بیت را نداشت دشمن و مصداق (أَشِدَّاءُ عَلَى الْكُفَّارِ) است نه این نیست. از آن طرف هم یک عده فکر می کنند هر کسی که آن طرف بود باید بیاوریمش این طور نمی شود. نه از این طرف صرف ادعای شیعه گری نجات بخش است نه از آن طرف هر کسی سنی بود جذبش بکنیم.

"عضو مجلس خبرگان فرمود اگر به خانه خودت حمله کرده بودند آن جا می نشستی تماشا می کردی؟ اگر به دخترت حمله کرده بودند همین جا می نشستی تماشا می کردی؟ مگر این اسلام ناموس خدا نیست؟ مگر این نظام ناموس امام زمان نیست؟ ما ببینیم می خواهند به این ناموس الهی خیانت کنند بنشینیم ببینیم چه می شود؟ یا بگوییم باید با این ها وحدت داشته باشیم؟"

 کسانی که فتنه گری کردند نسبت به انقلاب، نسبت به نظام، نسبت به رهبری خیانت داشتند اصلاً وفاق با این ها معنی ندارد. اگر واقعاً چنین افرادی هستند باید رئیس جمهور پاسخگو باشد و آن کسی که نصب شان کرده است. این قضیه تعارف بردار نیست ما همان طوری که نسبت به مذهب مان عِرق داریم نسبت به نظام و ولایت فقیه هم عِرق داریم. البته این نظام را ما زیر مجموعه آن مذهب می دانیم و مهم ترین عامل حفظ آن مذهب.

 به هر صورت باید جوابگو باشند چه در مقوله وحدت و چه در مقوله وفاق؛ وحدت با دشمنی که می خواهد ریشه ما را بکند وحدت است یا حماقت است؟ مگر قرآن نفرمود (أَشِدَّاءُ عَلَى الْكُفَّارِ) آن کسی که می گوید باید با آمریکا و اسرائیل ساخت از آن ها فرمان می گیرد پول از آن ها می گیرد حمایت از آن ها می گیرد آیا با آن باید رُحَماء باشیم یا أشِدَّاء؟ این جا، جای وحدت است (خدا رحمتش کند)

الان آن کسانی که مشخص است پول غرب را گرفتند لیدر رسانه ای شبکه های غربی شدند و از حلقوم او تمام حرف های غربی ها و دفاع از بهائیت و دفاع از اسرائیل زده شد نه فلسطینی باید با اسرائیل صلح کنند. این آدم را دوباره به عنوان وحدت دعوتش کنیم؟ اطرافیانش را به عنوان وحدت بیاوریم؟ یعنی چه ما می گوییم اسمش را وحدت نگذار وحدت یک چیز مقدس است با این کارها وحدت را نجس نکنید دیگران را هم نا امید نکنید.

جالب این جا است این صحبت ها در دفتر مقام معظم رهبری در 27/ 11/ 1389 ایراد شده است. خدا رحمتش کند این بحث ها را واقعاً خوب می فهمید جدای از این، ملاک های مختلفی راجع به وحدت مطرح کردند تقریباً همه آن ها را من در مجله صراط شماره 24 وحدت و تقریب در منظومه فکری علامه مصباح یزدی جمع کردم کنفرانسش را هم ارائه کردم. اگر دوستان می خواهند بدانند دیدگاه های مرحوم آیت الله مصباح یزدی در رابطه با وحدت چیست چون یک ملاک است دقیقاً مشخص است در آن جا به صورت کامل آمده است، بزرگواران می توانند مراجعه کنند و مطالبی که نیاز دارند به عنوان مبنای یک فقیه اسلام شناس در رابطه با وحدت نه آن کسانی که وحدت را فقط به عنوان یک دانشجوی تازه به بحث های دینی رسیده فقط از روی جو گیر شدن اسم وحدت را مطرح می کند نه این ها نیست.

یا آن کسانی که پروژه بگیرهای وحدت هستند نه یک کسی که نه جو گیر بوده نه پروژه بگیر بوده اسلام شناس هم راجع به وحدت صحبت کرده است.

مجری:

کار خیلی خوبی است که شما انجام دادید و بیننده ها هم خیلی خوب می توانند از این طریق مبنا را پیدا کنند. آن چیزی که مهم است این است که جناب آقای مصباح (رحمة الله علیه) یک مبنایی را از وحدت داده در همه زمینه ها کاربردی و قابل استفاده است یعنی فقط یک جنبه دینی و سیاسی ندارد یک چیز جامعی است. استاد هم آدرسش را دادند به مقاله دکتر ابوالقاسمی مراجعه کنید آن جا بهتر و بهتر این مبحث را دریافت کنید ان شاء الله مورد استفاده تان باشد. استاد یک میان برنامه ببینیم و بر گردیم با موضوع دیگری در خدمت شما و بینندگان عزیز باشیم.

(میان برنامه)

مجری:

صلی الله علیک یا مولای یا صاحب الزمان، صلی الله علیک یا مولای یا ابا صالح المهدی، همه منتظر تشریف فرمایی آقای هستیم و ان شاءالله هرچه سریعتر ظهور آقا فرا برسد و ما لایق این باشیم که در رکاب آقا باشیم و همراه اقا به همین هدف والایی که در غدیر خم وعده آن داده شد برسیم و عدالت جهان گستر بشود.

همان گونه که مستحضر هستید برنامه راه روشن متکفل پاسخگوی شبهاتی است که به روز است و یا در فضای مجازی منتشر می شود و در ذهن ما و شما ممکن است یک نقطه تاریکی را فراهم کند و جناب اقای دکتر ابو القاسمی در این برنامه پاسخگوی این گونه شبهات و این رویدادها هستند.

در بخش دوم برنامه در خدمت جناب اقای دکتر ابو القاسمی هستیم ان شاءالله تماس هم بگیرید اگر نکته، سوال و چیزی داشتید مطرح کنید آقای دکتر با روی باز پاسخگوی سوالات شما خواهند بود. یک عزیزی داریم همیشه در برنامه راه روشن همراه ما است از ما در مورد یک مطلبی خواستند از حضرتعالی سوال کنیم. ظاهرا عقیل هاشمی وهابی معروف با یک شخصی که دین هم ندارد به مناظره نشسته است دو نفر که از نظر جهل و عقل شاید در یک حد باشند با هم مناظره کردند خواستند در مورد این مناظره توضیحی بفرمایید.

استاد ابوالقاسمی:

بسم الله الرحمن الرحیم، آقایان وهابی ثابت شده همه می دانند کسی که اجمالی از اعتقادات وهابیت را بداند و نه فقط وهابیت، اغلب اهل سنت غیر از گروه های معدودی مثل کسانی که معتزلی بودند یا بعضی از نو معتزله ها اغلب شان عقل را حجت نمی دانند ادعای حجیت عقل هم بکنند ولی در عمل، عقل را حجت نمی دانند. وقتی عقل را حجت نداند یک بند دنبال استدلال های نقلی یا شبه نقلی می گردد و اگر استدلال عقلی هم مطرح بکند بلد نیست درست مطرحش کند.

 مناظره ای بین آقای عقیل هاشمی و آقای بهمن ترکیان معروف به (اسکپتیک) تعجب است خیلی پیاده بود اما از پس همین آدم پیاده و آدم جاهل آقای عقیل هاشمی نمی تواست بر بیاید! چرا؟ چون این می گوید من عقل را حجت نمی دانم می خواهد ادای شیعیان را در استدلال عقلی مطرح بکند بله شیعیان استدلال عقلی دارند دقیقاً مدل استدلال های کتاب های شیعی را جلو رفته است اما چون منبع فکریش، منبع فکری شیعه نیست نمی تواند دقیق نشانه گیری کند. لذا چندین نفر از عزیزان پیام دادند در این مناظره یعنی واقعاً مسلمان ها دلیل بر اثبات پیغمبر ندارند و نمی توانند نبوت پیغمبر را ثابت کنند؟

برای ما کاری ندارد می توانیم ثابت کنیم اما این آقایان به خاطر این که عقل را قبول ندارند در مناظره اش با آقای خسروی مشخص شد خدا را نمی تواند ثابت کند. خدای که این ها قبول دارند یک جوان مو فرفری شلوارک پوشِ فرودگاهی است در مورد همه اش می گویند سندش صحیح است از آسمان به پایین می آید و بالا می رود این خدایی که قبول دارند.

صفاتی که به او می دهند دقیقاً همان صفاتی است که مشرکین قریش می دهند دفاع از توحید مشرکین قریش، توحید یهود بعد این ها می خواهند به شیعه اشکال بگیرند. تو که نمی توانی از پس یک ملحد واقعاً جاهل بر بیایی می خواهی با علمای شیعه بحث کنی؟ زشت است خودت حد خودت را بشناس (عِرض خود می بری و زحمت ما می داری)

خلاصه کل مناظره آقای هاشمی مدل استدلالی شیعه تازه نصف استدلالی شیعه نصفش را هم بلد نیست شواهد بر نبوت پیامبر (صلی الله علیه وآله وسلم) ارائه کرده است او ادعا می کند بی سواد بود ما نمی گوییم بی سواد بوده. جایی کلاس نرفته، استاد نداشته، قبل از قرآن چیزی ننوشته اما ناگهان کتابی می آورد که همه متحیر می مانند این کتاب چیست؟ این ها شواهد است کل استدلال آقای هاشمی این مقدار بود.

طرف مقابل گفت این ها موجب ایمان فردی شما می شود یعنی چه؟ یعنی این که شما این قرائن را می بینید از یک، دو، سه، چهار به یقین می رسید اما ممکن است یک نفر از این قرائن به یقین نرسد بگوید من استدلال دو دو تا چهار تا می خواهم برای من استدلال دو دو تا چهار تا بیاور، استدلال دو دو تا چهار تای شما چه است؟ گفت خود خدا باید بگوید فلانی پیامبر است قبول می کنم.

 آقای هاشمی این که در خود قرآن آمده است مشرکین هم می گفتند. آیه اش را بیاورم شما ادعا می کنید مثلاً خیلی مسلط به قرآن هستید

( أَوْ تُسْقِطَ السَّمَاءَ كَمَا زَعَمْتَ عَلَينَا كِسَفًا أَوْ تَأْتِي بِاللَّهِ وَالْمَلَائِكَةِ قَبِيلًا * قُلْ سُبْحَانَ رَبِّي هَلْ كُنْتُ إِلَّا بَشَرًا رَسُولًا)

يا قطعات (سنگ های) آسمان را -آنچنان که می ‌پنداری- بر سر ما فرود آری؛ يا خداوند و فرشتگان را در برابر ما بياوری ... بگو: منزه است پروردگارم (از اين سخنان بی ‌معني)! مگر من جز انسانی فرستاده خدا هستم؟!

سوره اسراء (17): آیات 92 و 93

(أَوْ تَأْتِي بِاللَّهِ وَالْمَلَائِكَةِ قَبِيلًا) ما فقط زمانی نبوت تو را قبول می کنیم که خود خدا بیاید به ما بگوید ملائکه علناً جلوی ما بیایند بگویند که این پیغمبر است این حرف را 1400 سال قبل مشرکان قریش گفتند شما بلد نیستی جواب بدهی؟ خود خدا در قرآن جوابش را گفته است (قُلْ سُبْحَانَ رَبِّي هَلْ كُنْتُ إِلَّا بَشَرًا رَسُولًا) من رسول هستم. این چیزهای که شما می خواهید دین مطابق درخواست شخصی خودتان باشد مشکل این جا نیست مشکل جای دیگر است، چون آقای هاشمی هنوز آن مطلب اولیه و ابتدائیات دین را بلد نیست تصورش همان خدای شاب أمرد وهابیت است خدایی که می تواند یک سنگی خلق کند که خودش نتواند بلند کند این جا نتوانست جواب بدهد. خدا در قرآن خیلی ساده جواب داده است.

(وَمَا قَدَرُوا اللَّهَ حَقَّ قَدْرِهِ إِذْ قَالُوا مَا أَنْزَلَ اللَّهُ عَلَى بَشَرٍ مِنْ شَيءٍ)

آنها خدا را درست نشناختند که گفتند: خدا، هيچ چيز بر هيچ انسانی، نفرستاده است!

سوره انعاتم (6): آیه 91

اگر توحیدت درست باشد نمی شود نبوت را قبول نکنی، چون خدا را درست نشناختی می گویی خدا بر هیچ بشری چیزی نازل نکرده است مگر این که خودم یقین بکنم. خدا باید به خود ما بگوید تا من قبول کنم نه شما خدا را درست نشناختید (وَمَا قَدَرُوا اللَّهَ حَقَّ قَدْرِهِ إِذْ قَالُوا مَا أَنْزَلَ اللَّهُ عَلَى بَشَرٍ مِنْ شَيءٍ) این استدلال چه می گوید؟ راجع به استدلالش بعداً مقداری صحبت می کنیم حرف های که در مناظره گفته شد بگویم بعد به جواب خیلی ساده اش هم می رسیم.

حرف های که می زد می گفت خود خدا می تواند در این عالم تصرف کند به من بگوید فلانی خدا است او خدا است و قدرت دارد. نکته بعد: می گفت پیغمبر یک چیزی را دیده راست هم گفت واقعاً دید به چه دلیل آنی که دید درست بوده است من چرا باید آنی که او دید قبول کنم؟ این شبهه های سروش است ما هفت سال قبل در شبکه ولایت و چهار سال قبل در شبکه ولی عصر بارها به این شبهه جواب دادیم جوابش خیلی ساده است.

 آیا پیامبر همیشه از خدا گرفت یا خیلی وقت ها از کسی دیگر؟ عقیل هاشمی طبق مبنای سنی گریش گفت بله یکبار از خود خدا بقیه وقت ها از جبرئیل. آقای عقیل هاشمی طبق مبنای شیعی اصلا این ها «خَزنةُ وحی الله» هستند این ها دبیرخانه نامه های خدا هستند هر نامه ای به هر کجا بخواهد صادر بشود یک نسخه اش دبیرخانه می رود. حتی اگر رئیس اداره با مدیر دبیرخانه کار داشته باشد نامه اول می رود دبیرخانه ثبت می شود بعد پستچی اداره تحویل مسئول دبیرخانه می دهد.

اگر جبرئیل هم چیزی آورده است از چه کسی گرفته است؟ از خودشان گرفته است این ها «خزنةُ وحی الله» هستند. لذا در وحی تشکیک ندارند اگر فرشته هم برایش بیاید تشکیک نمی کند. اما اصلا شما هیچ نمی فهمید این ها چه است؟ خدا و پیغمبر شما یک پستچی خیلی عادی است محمد ابن عبد الوهاب می گوید یک پستچی بود چیزی آورد تمام شد رفت.

با این تفکرات بچه گانه شما نمی تواند جواب این شبهات را بدهد. پیغمبر ما آن انسان کامل و مخلوق اول خدا و بالاترین مخلوق خدا است رحمةٌ للعالمین است، جبرئیل هم زیر رحمت ایشان قرار می گیرد وحی جزئی از رحمت است. او رحمةٌ للعالمین است لذا خود پیامبر رحمتِ برای جبرئیل و دیگران است نه این که جبرئیل واسطه رحمت بر پیغمبر (صلی الله علیه وآله) باشد.

چند نکته جالب هم این جا بود آقای عقیل هاشمی در این مناظره گفت تو توقع داری همانی که خودت می خواهی من برایت ثابت کنم؟ تو حاضر نیستی این همه قرائن، ادله و شواهد را نگاه کنی؟ آقای هاشمی این همه شیعه ها برایت دلیل و شاهد می آورند چرا قبول نمی کنی؟ تو مناظره وقتی خودت گیر می افتی نمی توانی جواب بدهی نه شواهد را هم باید ببیند چطور در جاهای دیگر خودت شواهد را نمی خواهی نگاه کنی؟

گفت من طنز و شوخی را در بحث های علمی دوست ندارم، به ارواح یکی از مرحوم های فامیل تان شما خودت این همه تمسخر می کنی دوست نداری در بحث علمی تمسخر بشوی؟ گفت چرا وسط حرف های من می پری این روشش نیست جالب است در وسط حرف پریدن خیلی بد است! این کار درست نیست بر خلاف تعهدی که داده بودند با وجود این که اغلبِ کسانی که این مناظره را دیدند گفتند ما دوست داریم ادامه پیدا کند ولی آقای عقیل هاشمی حاضر نشد ادامه بدهد.

یعنی حتی از پسِ یک ملحد جاهل بسیار راحت می شود جوابش را داد بر نمی آید جواب این خیلی ساده بود چرا راحت می شود از پسِ او بر آمد؟ چون این آدم حتی یک مبنا ندارد خوب دقت کنید، این که خدمتی و امثال او حاضر به مناظره با ما نمی شوند علتش این است که ماها وقتی می خواهیم بحث کنیم مبنایی بحث می کنیم پرسه علم یعنی چه؟

«السیر من المعلوم إلی المجهول»

شما یک مجهولی دارید معلوماتت را کنار هم می گذاری نوری می تابانند آن مجهول تبدیل معلوم بشود حل بشود (خیلی ساده است).

 اگر در مرحله قبل شما معلوم مشترک نداشته باشید چطور می خواهید به آن مجهول برسید؟ می شود آن مجهول حل بشود؟ یک چیز تاریکی است من می خواهم از تاریکی آن تاریکی را روشن کنم نمی شود، در مرحله قبل باید روشن شده باشد دقیقاً به همین علت، دقیقاً‌ به همان چیزی که خدای متعال در قرآن گفته این آقا یک بار می گفت من شکاک هستم حتی وجود عالم را هم قبول ندارم یکبار می گفت من عالَم و آثارش را قبول دارم یک رد پا ببینم قبول می کنم. این آدم اساساً یک آدم شکاک است با شکاک اول باید مبنای شکاک بودنش را خراب بکنید.

خود عقیل هاشمی هم مدل شکاک است فقط در خدا نمی خواهد بگوید من شکاک هستم وگرنه همین حرف های که او می زد خود عقیل هاشمی اگر ملحد بود همین حرف ها را آن جا می زد هیچ فرقی نمی کرد واقعاً‌ رو در بایسی است. بودند آقایان وهابی که اروپا رفته اروپایی ها هم همان پولی که وهابیت به او می داد بیشتر به او دادند آن جا ملحد شده است دقیقاً همان اشکالی که در وهابیت نسبت به شیعه از باب شکاک بودنش می گرفت آن جا رفت دارد به اسلام می گیرد.

آقای عبد الله القَصیمی یا قُصیمی کتاب نوشته بود «هذهِ هِی الأغلال» این آدم کافر شد اسلام را همان مدلی که تشیع را می زد دارد اسلام را می زند. عقیل هاشمی هم شک نکنید این فرد و امثال او دو روز دیگر پولش از شبکه های وهابی قطع بشود یک جای دیگر برود می رود اسلام را می زند برایش مهم نیست.

مسئله این است این ها یک آدم های شکاکی هستند اول از همه باید مبنای شکاکیتش را حل بکنید تا او را حل نکنید هر چه خدا و پیغمبر را برایش ثابت کنید فایده ای ندارد می گوید من قبول نمی کنم. پس نکته اول: در بحث با چنین افرادی باید مبنای او مشخص بشود بر اساس آن مبنایش باید با او بحث بکنید. اما عقیل هاشمی چون دنبال بحث علمی نیست همیشه دنبال اشکال گرفتن های مدل شکاک گری است و مدل خود او؛ یعنی تمسخر می کند در حرف می پرد و حاضر به جمع بندی قرائن نمی شود لذا هیچ وقت حرف حق را نمی پذیرد!

مجری:

مناظره ای اخیری که با جناب آقای شریفی داشت در همین مصداقش را می شود یکی یکی پیدا کرد.

استاد ابوالقاسمی:

بله مشخص است، این آدم چون مبنای خودش همان مبنا است اگر آن مبنا را خراب کند مبنای کار خودت خراب می شود لذا نیامد مبنایی صحبت کند و بلد هم نیست اصلاً مدل شان، مدل بحث های علمی نیست دوستان دیدند ما این جا با مفتیان کشورهای مختلف از عربستان، پاکستان و جاهای دیگر بحث های علمی داریم می کنیم آن های که منصف بودند خیلی تشکر کردند آن های که معاند بودند مجریش اعتراف کرد بله ما از این شکست خوردیم. چون بحث، بحث علمی است مبانی و قواعد مشخص است طبق آن جلو می رویم.

 پس مرحله اول باید مبنای او مشخص می شد او یک آدم شکاک است آدم شکاک حتی خدا را هم قبول ندارد پس باید آن شکاکیتش را از بین بریم. در مرحله دوم شکایت از بین رفت سراغ خدا می روید خدا در عالم چه موجودی است؟ موجود قادر مطلق، حی مطلق، رحیم مطلق، عالِم مطلق این ها را برایش قبول داری اگر واقعاً این ها را قبول داری از آن طرف باید بیایی (وَمَا قَدَرُوا اللَّهَ حَقَّ قَدْرِهِ إِذْ قَالُوا مَا أَنْزَلَ اللَّهُ عَلَى بَشَرٍ مِنْ شَيءٍ) یک استدلال خیلی ساده دو دو تا چهار تا.

 آیا می شود ما برای مثلاً‌ گوشی نوکیا دفترچه اندروید یا سامسونگ بگذاریم؟ نه می شود برای سامسونک دفترچه نوکیا را به کار ببریم؟ نه، شرکت سازنده اطلاعات روش درست استفاده از این دستگاه را ارائه می کند.

الان مهم ترین دستگاهی که در دنیا ساخته شد آنی که اعلام کردند تلسکوپ جیمز وب است فرض کنیم عربستان پولدار است برود این تلسکوپ را بخرد اما دفترچه نحوه استفاده از این تلسکوپ را نگیرد. مثل همان که اماراتی ها گفتند ما موشک به فضا فرستادیم موشک را چینی ها ساخته بودند و چینی هوا فرستادند چینی ها هم متصدی شدند این ها فقط نگاه می کردند پولش را ما دادیم این که نشد!

الان تلسکوپ جیمز وب را اگر یک شرکت در یک جایی خرید آن شرکت می گوید تو از من تلسکوپ را خواستی نحوه استفاده را بنا نیست به تو بدهم این طور نمی شود یک تیر روی هوا برود چه فایده ای دارد؟ یا گوشی را بگیری به عنوان گوشت کوب از آن استفاده کنی نحوه استفاده اش را یادت دادند. مهم تر از همه آن دستگاه ها خدای متعال یک دستگاهی مرکب از روح و بدن به ما داد نه بدن و نه روحش را ما درست شناختیم. نه بدنش را می دانیم چه است کرونا آمد همه فهمیدند که بدن را نمی شناسیم نه روحش را درست می شناختیم (قدرت های روحی).

 الان یک خدایی، یک بدن و روحی به ما داده است این خدا عاقل است یا عاقل نیست؟ اگر بگویی خدا عاقل نیست هیچ بحثی نداریم، (وَمَا قَدَرُوا اللَّهَ حَقَّ قَدْرِهِ) اگر این خدا عاقل است وقتی خودمان عاقل هستیم این بدن و روح را داده باید نحوه استفاده از این را به ما هم یاد بدهد.

سوال: خدایی که باید بدهد به همه ما داده یا به بعضی از ماها داده است؟ به من شخصی نداده به هر دلیل،‌ دلیلش را کار ندارم با من که صحبت نکرده با آقای ترکیان هم صحبت نکرده مگر این که ادعا کند خدا با او صحبت کرده باید جای دیگر ببریمش. پس یا با کل صحبت کرده یا با بعض، با کل که صحبت نکرده پس با بعضی صحبت کرده است. به آن بعض باید علامت داده باشد.

مجری:

که بشود شناخت هر کسی نیاید ادعا کند.

استاد ابوالقاسمی:

خیلی ساده است از این ساده تر نمی شود توضیح داد من علامت ها را ندیدم شما وظیفه داری چون می دانی یک خدایی است و می دانی این خدا به شما این دستگاه را داد وظیفه داری دنبال آن افراد بگردی. روز قیامت بگویی نه من نمی دانستم چه کسی است می گویند ما یک عقل به تو دادیم این عقل برای تو ثابت کرد خدا به بعضی از افراد این علم را داده است تو باید دنبال شان می گشتی.

چطور دنبالش بگردیم؟ بر فرض در اداره پلیس من ادعا کنم پلیس هستم باید کارت ارائه کنم این کارت را باید خود آن اداره صادر کرده باشد دو دو تا چهار تا است. عقل می گوید یک مجموعه ای نیروهایش را خودش باید ساپورت کند خودش باید علامت اعتبار بخشی به آن ها داده باشد خدا باید به این پیغمبرها علامت داده باشد. وهابی ها نمی توانند قبول کنند چون وهابی ها می گویند ما اعتقاد داریم خدا به کافر هم می تواند معجزه بدهد. اشاعره هم می گویند ما اعتقاد داریم خدا می تواند به یک کافری معجزه بدهد و او را نبی قرار بدهد. می گویند خدا می تواند شوخی کرده باشد. تازه این آقا خیلی پیاده بود اگر می خواست به نبوت سلفی ها و وهابی ها گیر بدهد واویلا بود!

ما فقط بعضی اش را برای شما مطرح می کنیم یک: خدای این ها می تواند دروغ بگوید و می تواند شوخی کند، هیچ دلیلی برای این که خدا نمی تواند دروغ بگوید ندارند. می گوید ما فقط عادت کردیم که خدا دروغ نمی گوید «عادت» مسئله عادت را اشاعره می گویند نه سلفی ها؛ ما عادت داریم که خدا دروغ نمی گوید دیدیم خدا دروغ نمی گوید ولی ممکن است بگوید در همین گیر می کند.

شیطان از جنس ملائکه است ملائکه معصوم نیستند، شیطان می تواند شبیه ملائکه بشود پیغمبر تشخیص ندهد. یکی از اشکالی که آن آقا کرد جبرئیل هم می تواند شیطان بشود جبرئیل هم پرنده ای بوده شیطان مگر نمی تواند شبیه آن پرنده بشود؟ جبرئیل خیلی وقت ها شبیه پرنده می آمده آن پرنده مگر نمی تواند شیطان باشد؟

اصلا سنی ها روایت دارند طبق مبنای شان معتبر است شیطان می تواند خودش را جای پیغمبر بزند، یعنی شبیه پیغمبر بیاید بگوید پیغمبر هستم و حتی همسرش هم نفهمد، راجع به سلیمان پیغمبر همین را می گویند. شیطان بر اعضای بدن و حتی زبان پیغمبرشان مسلط است ماجرای غرانیق که در بخاری آمده است

مجری:

آیات شیطانی معروف است.

استاد ابوالقاسمی:

پیامبرشان که معصوم نیست بعد از نبوت هم کارهای شرک آلوده انجام داده است ساحر به مدت شش ماه بر مغز پیامبرشان مسلط بوده است. پیغمبرشان قرآن را فراموش می کرده قرآن چند ورژنی نوشته بود آخرین ورژنش نیامده است بز، قرآنش را خورد این ها فقط برخی از اشکالاتی است که ماها به قرآن و پیغمبر این ها می گیریم. ایشان نتوانست با یک ملحد بی سوادِ جاهل بدون مبنا بحث کند آبروی مسلمان ها را برده این چه وضعیتی است؟

البته عرض کردیم مسئله این نیست که او خیلی قوی باشد مسئله این است که این آدم با توجه به مبانیش نمی تواند. گفت در اتوبان پلیس جلوی یک کسی را گرفت گفت گواهینامه، طرف گفت دادی که می خواهی از من بگیری؟ به من گواهینامه ندادی! آقایان وهابی و متمایل به آن ها اصلاً سراغ عقل نرفتند و نمی توانند راجع به آن صحبت کنند. دلیل عقلی بیاور عقل را من قبول ندارم.

 پس مسئله اول: این آقا باید دست از شکاک بودنش بر دارد او را باید حل کنیم او را حل نکنیم از جهت علمی و منطقی شما نمی توانید از تاریکی به تاریکی برسید. باید از نور آن جای تاریک را روشن بکنید از علم باید جهل را حل بکنید. با مبنای شکاکی شما خدا را هم نمی توانید ثابت کنید باید مبنا حل بشود همان مبنای که عقیل هاشمی در دین پیاده می کند مثلاً خیلی مسلط است جالب این جا است با هر که هم بحث می کند یا آیت الله العظمی است یا از اعضای ارشد بیت رهبری است در قم هم این قدر آیت الله نداریم که این آقا با آن ها مناظره کرده است.

حالا اشکال ندارد یک ذره بد بحث کردم چون آیت الله بود بچه جوان شیعه بوده با یک دختر دانشجو مناظره کرد بله ایشان از علمای درجه یک بانوی بود بگو یک دانشجوی شیعه است آقای عقیل هاشمی از یک دختر شیعه شکست خورد.

مجری:

کسی که خودش زیاد اهل علم و عقل نباشد فکر می کند همه این طوری هستند.

 (میان برنامه)

مجری:

سلام خدا بر حضرت بقیة الله حضرت مهدی (عج الله تعالی فرجه الشریف).

...برنامه راه روشن است و جناب استاد دکتر ابو القاسمی همچنان حضور دارند ان شاءالله بتوانیم در بخش سوم مطالب را به یک جای برسانیم. استاد عزیز خیلی مطالب خوبی را در این جلسه دریافت کردیم الان در مورد بحث مناظره عقیل هاشمی با یک ملحد هر دو تای شان یک سیاه و ظلمتی در پس فکرشان است و با این ظلمت نمی شود به جایی برسند.

استاد ابوالقاسمی:

جالب است این آقا قبلاً با آقای حسن ارشاد بحث کرده بود، مثال فارسی می گوییم مثل چه در گِل جلوی آقای ارشاد گیر کرد، چند تا از بچه شیعه ها گفتند برای مناظره بیا جرأت نکرد رفت با آقای عقیل هاشمی و فاتحه اش را هم خواند. دوباره می گویم مسئله این نیست که او بلد باشد مبنای عقیل هاشمی ها یک مبنای غیر قابل دفاع است.

اما دوباره مقداری برای این که روشن تر بشود خیلی از بازی های که در این مناظرات در می آورند خدمت تان عرض کنم. چندین سال قبل ممکن بود خود من هم در این دام بیافتم اما بعد از این که روایات معصومین (علیهم السلام) را دیدم راه برای ما روشن شد روش بحث برای ما مشخص شد. طرف خدا نا باور است می گوید بیا سر حجاب بحث کنیم  یا سر ولایت فقیه بحث کنیم.

مثلاً من بخواهم حجاب را برایت ثابت کنم با چه باید ثابت کنم؟ آیه و روایت باید بیاورم آیه و روایت بیاورم تو نه روایت قبول داری نه آیه را باید پیش فرضش من پیغمبر را ثابت کرده باشم، عصمت را ثابت کرده باشم آن ها را بخواهم ثابت کنم قبلش باید چه را ثابت کرده باشم؟ باید خدا را ثابت کرده باشم تو قبول نداری لذا یک موضوعی را مطرح می کند که در این موضوع شما قبل از مرحله بحث، معلوم مشترک ندارید.  ولایت فقیه را می گوید بیا بحث کنیم تو مگر با من مبنای مشترک قبلی داری در مورد ولایت فقیه بحث کنم؟

یا یک سنی می گوید فرض کنیم برای من فلان موضوع از کتاب های خودت ثابت کن مگر کتاب های من برای تو روشنگر می شود؟ تو کتاب های من را به عنوان روشنگر قبول داری؟ قبول نداری. لذا هر کجا یک کسی، یک موضوعی برای بحث مطرح کرد که این موضوع روشنگر برای خود او نیست روشنگر برای دیگران نیست این را چه می دانید؟ متوجه می شود دارد بازی در می آورد نمی خواهد بحث به نتیجه برسد. یک موضوعی را انتخاب کرد که این موضوع مُنتِج نباشد هر کجا خواست بتواند بازی در بیاورد و زیر میز مناظره بزند.

 مناظره یک آدم اهل شک، یک آدم شکاک و یک آدم مشکک در مورد پیغمبر آن هم تعیین مصداق پیغمبری خیلی واضح است دارد چه کار می کند و چه بازیی در می آورد!  آن وقت دوستان نگویند نمی شود ثابت کرد چرا می شود ثابت کرد مشکل این است که آن آقا در رتبه ای نیست من برایش این مقدمات را بگذارم.

اول آن مقدمات قبلی را برایش حل کنم تشکیکش که از بین برود خدا و صفات خدا را که قبول کند مجبور است پیغمبری را قبول کند راه دیگری ندارد.

نکته بعد آقای عقیل هاشمی سراغ شواهد نبوت رفت آقای عقیل بگذار به تو یاد بدهم شواهد کجا به درد می خورد؟ زمانی که شما برای طرف ثابت کردی باید نبیی باشد، ثابت کردی خدای متعال باید به این نبی علامت داده باشد، ثابت کردی این آدمی که مثلاً دستش یک شیشه شراب است در جیبش یک بسته مواد مخدر است حتی اگر کارت اداره پلیس هم داشته باشد کارت تقلبی است.

بله خودش باید آدم خوبی باشد آدم سوء استفاده گری نباشد کارت اداره پلیس هم داشته باشد آن موقع پلیس می شود. آقا من هنوز می گویم به نفی یقین نرسیدم اگر این آدم آمد کارت به من نشان داد وظیفه دارم حکم دارم ورود کنم دستبند زد باشد قبول کنم این جا وظیفه دارم قبول کنم اگر قبول نکنم و این آدم پلیس باشد دادگاه می گوید چرا مقابله کردی؟ بله اگر کارت نیاوره بود این آقا کارتی به من ارائه نکرد حکمی نیاورده بود به من حکمی ارائه نکرد نه خود رئیس پلیس قبل از این که من دستگیر بشوم باید به من بگوید این نیروی اداره پلیس است می تواند تو را دستگیر کند اصلا این معقول است؟ حرف این آدم جاهل این گونه است بله خود رئیس پلیس باید به من بگوید این نیروی اداره پلیس است بعد من را دستگیر بکند. نمی آید مستقیم به من بگوید اصلاً نیاز نیست بگوید او یک نظامی تعیین کرده است من باید در این نظام کار کنم.

نظامی که خدا جعل کرده همه را پیغمبر قرار نداد برای پیغمبرها علامتی گذاشته است من باید دنبال این علامت ها بگردم تازه پلیس نیست که او بیاید من باید بگردم اگر من گشتم جایی این علامت ها را دیدم وظیفه دارم به آن عمل کنم. ایمان باشد تو باید دنبالش بگردی نه این که او به تو ثابت کند لذا این جا مشخص است اصلاً پیغمبری را نفهمیدی!

(قُلْ مَنْ أَنْزَلَ الْكِتَابَ الَّذِي جَاءَ بِهِ مُوسَى نُورًا وَهُدًى لِلنَّاسِ تَجْعَلُونَهُ قَرَاطِيسَ تُبْدُونَهَا وَتُخْفُونَ كَثِيرًا)

بگو: چه کسی کتابی را که موسی آورد، نازل کرد؟! کتابی که برای مردم، نور و هدايت بود؛ اما شما آن را به صورت پراکنده قرار می ‌دهيد؛ قسمتی را آشکار، و قسمت زيادی را پنهان می ‌داريد.

سوره انعام (6): آیه 91

شما حاضر هستید آن های که موسی آورد به عنوان کاغذ پاره قرار بدهید؟ یعنی شما حاضر نیستید بروید بگردید حاضر نیستید بروید نگاه کنید مبنا و روش علمی چه است؟ الان طبق قاعده اگر یک اداره پلیسی نیرویی فرستاد علامتی داشت من را دستگیر کند من بخواهم این جا برخورد و مقاومت کنم عِقاب بیشتر می شود.

خدا، خدایی است که عاقل، حکیم، قادر و حی است تمام کمالات وجودی را دارد من را خلق کرده و قطعاً برای هدایت من راهنمایی فرستاده است من باید دنبال این راهنما بگردم اگر کسی علامت های داشت من این علامت ها را دیدم به آن ایمان نیاوردم به طریق اولیٰ چوب خواهم خورد. من از این علامت ها به یقین نرسیدم نمی شود علامت های واقعی باشد و تو به یقین نرسی تو داری این جا دروغ می گویی.

مرحله اول: پیغمبری قطعاً است برو ببین علامت ها کجا است؟ جلوی من شاید بتوانی مَلق بزنی اما جلوی خدا نمی توانی روز قیامت ملق بزنی، آن جا پرونده ات را باز می کند می آید این عقلت، این جا به یقین رسیدی بازی در آوردی همه اعضایت آن جا شهادت می دهند لذا بله تو ادعا می کنی به یقین نرسیدی باشد اگر واقعاً‌ به یقین نرسیده بودی حق داشتی اما نمی شود یک پیغمبر واقعی باشد و در مقابل آن پیغمبر واقعی علامت هایش را کسی ببیند و به یقین نرسد.

پس دقت کنید آقای عقیل هاشمی سوراخ دعا را گم کرده بود چرا؟ می دانست در کتاب های شیعه شواهد برای نبوت آمده است اما متوجه نیست این شواهد فرع چه است؟ فرع این که اول باید با استدلال عقلی خدا را بیاوری با استدلال عقلی نبوت را ثابت بکنی با استدلال عقلی ثابت کنی وظیفه تو است دنبال آن پیغمبر بگردی نه این آن پیغمبر دنبال تو بگردد. این ها را که ثابت کردی آن موقع می گویی آقای ملحد این ها هم شواهدی برای آن مصداق است نه این که از همان اول شواهد بگویی.

یا در یک جای دیگرش گفت در قرآن آمده است او گفت قرآن قبل است یا پیغمبر قبل است؟ گفت نه قرآن قبل است گفت پیغمبر قبل است گفت بیا ثابت کن که پیغمبر قبل از قرآن بوده، آقای هاشمی دو دو تا چهار تا است زشت است با این گونه بحث کردنت آبروی مسلمان ها را نبر. چیزی که از این مناظره دیدیم مجموعه ای از جهالت ها از دو طرف و حماقت ها از دو طرف بود.

مجری:

یک مشکل بزرگ تر این که این آقا وقتی خودش را مدعی می داند این طوری آبروی اسلام را می بری.

استاد ابوالقاسمی:

از اهل سنت در اینستاگرام به من پیام دادند این را حل کن جواب این چه می شود؟  واقعاً دچار مشکل می شوند، سوال های او از این جهت منطقی بود ایمان تو ایمان یقین آور نیست آن طرفش را نمی گوید الان در این مرحله وظیفه من ایمان یا یقین است؟ من به او باید به قاعده یقین کنم وقتی یقین کردم خودم باید دنبال ایمان بروم وظیفه ام است دنبال ایمان بروم.

چون دارد لقمه را دور گردنش می چرخاند اصلاً طبق مبنای علمی نمی خواهد جلو برود دچار مشکل می شود.

مجری:

او که مبنا ندارد طرف اگر بخواهد با حرف های این مسلمان بشود از اسلام کلاً زده می شود و او را رها می کند یک چیزی انتخاب می کند شاید خیلی از کسانی که از همین ها بی دین شدند به خاطر نوع فکر و بحث این ها است. با برخی از مستبصرین بزرگوار که از بزرگان وهابیت بودند در همین شبکه در خدمت شان بودیم یا در مؤسسه حضرت ولی عصر با همراهی خود شما برخی از این ها رخ داده آن ها می گفتند ما موقعی که وهابی بودیم به پوچی رسیدیم.

وقتی به پوچی رسیدیم گفتیم باید دین را رها کنیم ولی عقل مان را به کار انداختیم دیدیم نمی شود بی دین زندگی کرد، گشتند تا به دین و مذهب واقعی دست پیدا کردند در عقیده و مذهب شان تجدید نظر کردند.

استاد ابوالقاسمی:

ما اعتقادمان این است تمام عالم بر محور توحید می چرخد لذا عرض کردم الان نبوت را بخواهیم ثابت کنیم باید بر محور توحید بچرخانیمش خدا را باید درست شناخته باشیم معاد را بخواهیم ثابت کنیم معاد فرع توحید است درست شناختن است. اگر توحیدت درست نباشد معاد را نمی توانید ثابت کنید امامت دقیقاً مثل نبوت است.

الان آقای هاشمی نبوتش را نتوانست ثابت کند بعد به ما می گوید چرا امامت را ثابت نمی کنید؟ مبنای تو همان مبنای تشکیکی است اگر دنبال قرائن بودی از آن طرف فهمیده بودی که نمی شود عالَم بدون امام باشد نمی شود عالم بدون حجت باشد باید یک حجتی چه امام، چه نبی در عالم باشد.

«لَوْ لَا اَلْحُجّة لَسَاخَتِ الْأَرْضُ بِأَهْلِهَا»

**

«قُلْتُ لِأَبِي عَبْدِ اللَّهِ (علیه السلام) أَ تَبْقَى الْأَرْضُ بِغَيْرِ إِمَامٍ قَالَ لَوْ بَقِيَتِ الْأَرْضُ بِغَيْرِ إِمَامٍ لَسَاخَتْ.»

الكافي (ط - الإسلامية)، نویسنده: كلينى، محمد بن يعقوب بن اسحاق، محقق/ مصحح: غفارى على اكبر و آخوندى، محمد، ناشر: دار الكتب الاسلامیة، ج1، ص179، بَابُ أَنَّ الْأَرْضَ لَا تَخْلُو مِنْ حُجَّة، ح10

این مبنای عقلی دارد اصلاً نیاز به روایت و آیه هم ندارد با این که در روایات هم آمده است اگر از این جهت رفته بودی تو الان باید دنبال امامت می گشتی نه این که بیا امامت را ثابت کن. مسئله این است که این آقایان همیشه می خواهند شیپور را از سر گشادش بزنند. پس خلاصه را که عرض کردم نکاتی که بود یک: آقای عقیل شواهد نبوت را آورد اما اصلاً نمی دانست این شواهد را چطور باید به کار ببرد. در کتاب های شیعه دید که شواهد و نبوت را آوردند یک مقداری استدلال های شیعه یاد گرفت اما چون مبنای شیعه را نمی داند نتوانست استفاده کند.

 طرف مقابل گفت این ها موجب ایمان می شود نه یقین عرض کردیم اتفاقاً ایمان وظیفه شما در این جا است یقین در مرحله بالاتر اثبات اصل نبوت است آن را با دو دو تا چهار تا ثابت می کنیم حالا وظیفه تو می شود که تو باید بروی دنبال این شخص بگردی.

(الَّذِينَ يؤْمِنُونَ بِالْغَيبِ)

پرهيزکاران کسانی هستند که به غيب [=آنچه از حس پوشيده و پنهان است‌] ايمان می ‌آورند؛

سوره بقره (2): آیه 3

تو باید ایمان بیاوری نه این که خدا یقین آور برای شما ثابت کند تو باید بروی دنبالش بگردی و قرائن را جمع کنی خود خدا دارد می گوید تو وظیفه داری بروی قرائن ایمان را برای خودت به دست بیاوری، بله خدای متعال تفضل کرده از آن طرف کارت شناسایی به پیغمبر داده است.

مجری:

استاد اگر این مناظره را مهندسی معکوس کنیم نتیجه ای که می گیریم آیا این نیست که این ها اصلاً‌ توحید ندارند؟ تو اگر توحید را درست بفهمی نبوت ثابت می شود.

استاد ابوالقاسمی:

صد در صد نه آن وهابی توحید را درست فهمیده است (وَمَا قَدَرُوا اللَّهَ حَقَّ قَدْرِهِ إِذْ قَالُوا مَا أَنْزَلَ اللَّهُ عَلَى بَشَرٍ مِنْ شَيءٍ) اصلاً نمی داند نبوت یعنی چه؟ عقیل هاشمی اصلاً نبوت نمی فهمد یعنی چه؟

مجری:

چون توحید را نفهمیده است خیلی راحت می شود گفت این جا موحد واقعی چه کسی است؟

استاد ابوالقاسمی:

طرف مقابل گفت این شواهد موجب ایمان می شود نه یقین جوابش را عرض کردیم گفت خود خدا باید به من بگوید فلانی پیغمبر است گفت این حرف را مشرکین قریش زمان پیغمبر گفتند 1400 سال قبل خدا هم جواب شان را داد این آدم پیغمبر است این آدم یک وظایف دارد و یک محدوده و ظایف و اختیاراتی دارد خارج از او عمل نمی کند. خدای متعال هم خدا است من که نمی توانم برای خدا دستور تعیین کنم.

خدای متعال به هر دلیلی با همه ما صحبت نکرده است اما این خدا قطعاً با توجه به حکمتش باید با یک عده صحبت کرده باشد نمی توانم برای او شرط قرار بدهم او برای من شرط قرار می دهم او خدا است من خدا نیستیم. خیلی واضح است اگر خدا را قبول داری او را باید قبول کنی پس نگویی من خدا را قبول دارم.

پس این هم گفت خود خدا باید به من بگوید فلانی پیغمبر است جوابش عرض کردیم خیلی ساده است خود خدا می تواند در این عالم تصرف کند او خدا است البته این جا آقای هاشمی قبلاً می گفت بله خدا می تواند سنگی خلق کند که خودش نتواند بلند کند این جا متوجه مبانی شیعه و معتزله شده بود گفت نه عالَم قابلیت خدا در آن وارد بشود.

جالب است رفتی یک ذره اعتقادات ابتدایی شیعه را یاد گرفتی، (ابتدائیات) ساده ترین مطالب اعتقادی شیعه را بله بر این قابلیت ندارد این حرفش از این جهت درست بود ولی این حرف مدلش به شما نمی خورد. مدل شما، باید مدل اشاعره یا اهل حدیث باشد آن ها این حرف شما را نمی زنند آن ها حرف ملحد را می زنند حرف آن ملحد در مقابل شما درست بود بله خدا طبق مبنای شما هر کار در هر جا بخواهد می تواند انجام بدهد.

نکته بعدی پیغمبر چیزی را دیده راست هم گفت ولی به چه دلیل آن چیزی که دیده راست است؟ این شبهه ای است که آقای سروش قبلاً مطرح کرده بود چندین سال قبل جوابش را دادیم. باز به همان نشناختن خدا بر می گردد خدا وقتی می خواهد حرفش را به ما منتقل کند باید از طریق یک ابزار درست منتقل کند یا ابزار غلط؟

مجری:

صد در صد درست باید باشد

استاد ابوالقاسمی:

اگر غلط باشد دیگر خدا نیست پس آن ابزار درستی باید باشد آن کسی که به او کارت را داد باید بی سیمش هم درست باشد دستورات را از مرکز درست دریافت کند. اما اگر منِ مرکز به این آدم بی سیم خراب بدهم با این که می توانم یک بی سیم درست بدهم من اشتباه کردم من مرکز پلیس نباید باشم من بین این آقایان بی سیم خراب پخش کردم خودم هم می دانستم خراب است با این که می توانستم بی سیم درست بدهم. کارت به او دادم ولی بی سیم خراب دادم این طور نمی شود اگر خدا را درست بشناسی این شبهه را نمی کنی خدایی که می خواهد پیغامش را به من درست برساند آن کسی هم که پیغمبر قرار می دهد او قطعاً آنی که می داند درست است پس این شبهه هم جواب داده شد (عزیزان خوب دقت کنید) تمام این ها به توحید درست بر می گردد.

آقایان وهابی بروید توحیدتان را درست کنید توحیدتان را از در خانه معصومین (علیهم السلام) بگیرید از در خانه امام صادق (علیه السلام) از در خانه امام رضا (علیه السلام) بگیرید «شاب أمرد» را امام رضا و امام صادق رد کرده است این مدل خدای شما ... طرف می گفت شما ائمه را خدا می دانید گفتیم نه ائمه را از خدای شما بالاتر می دانیم. خدایی که شما برای خودتان ساختید ائمه ما از او بالاتر هستند ائمه ما بندگان خدای واقعی هستند آمدند برای ما توضیح دادند توحید یعنی چه؟

مجری:

شاب امرد را که از یهود گرفتند مشخص است.

استاد ابو القاسمی:

این را هم جواب دادیم از کجا معلوم آن را که دیده درست است؟ از همان بالا اگر بیایی این درست می شود اگر اداره پلیس درست باشد این جا هم دستگاه بی سیمش درست است.

مجری:

همین مناظره مشخص می کند این ها در توحید می لنگند.

استاد ابوالقاسمی:

بله، آخرین سوال آیا همیشه از خدا گرفت یا خیلی وقت ها از کسی دیگر؟ نه اعتقاد ما این است که همیشه اول از خدا به خود پیامبر (صلی الله علیه وآله وسلم)، «خَزَنَةُ وَحی الله» هستند و از آن ها به دیگران رسیده است. اگر فرض بگیریم از خود خدا هم نباشد از طریق جبرئیل باشد به هر صورت این کانال ارتباطی با توجه به همان چیزی که ما در جواب قبل گفتیم باید از قبل تضمین شده باشد.

ما تضمین مان را قبلاً‌ با عقل مان ثابت کردیم چون ثابت شد در این مرحله خود خدا بگوید یا فرشته ای که:

(لَا يعْصُونَ اللَّهَ مَا أَمَرَهُمْ)

و هرگز فرمان خدا را مخالفت نمی ‌کنند

سوره تحریم (66): آیه 6

اشتباه ندارند هیچ فرقی برای ما نمی کند. البته برای آقایان وهابی که شیطان را هم فرشته می دانند می گویند شیطان کافر شده است پس فرشته ها هم می توانند کافر بشوند. برای آن های که می گویند پیغمبر فرق بین شیطان و فرشته را نمی فهمید یا ماجرای غرانیق برایش پیش آمد برای آن ها بله این مطلب قابل اثبات نیست نمی توانند ثابتش کنند.

اما برای ما شیعیان خیلی خیلی روشن و شسته رُفته است پس جواب کل چیزهایی که گفت در هفت،‌ هشت دقیقه می شود از صِفر تا صدش را جواب داد فقط مسئله این است که مبنا باید عوض بشود به جای این که بروید توحید را از ابو هریره ها بگیرد در خانه امام صادق (علیه السلام)، در خانه علی (علیه السلام) بیا آن موقع از نگاهت به عالم از توحید و نبوتی که ترسیم کردند لذت می بری.

از این که می بینی در چهار، پنج دقیقه از پس این آقایان بر بیایی لذت می بری از این که می بینی این ها بزرگان شان به خاطر این که مبانی را می دانی از شما فراری هستند لذت می بری بله خود مناظره با این ها خیلی لذت دارد اگر خدمتی حاضر بشود برای مناظره با ما بیاید خیلی لذت می بریم با بچه ها نه در حد مفتیان شان بیایند لذت می بریم اما همین که می بینیم فرار می کنند لذتش دو چندان است.

مجری:

در هر صورت همیشه حق پیروز و مسیطر بر مباحث دیگر است. استاد خیلی متشکریم از این دقت زیبایی که داشتید در تبیین مباحث و حوصله ای که به خرج دادید و وقتی که در اختیار ما گذاشتید. ما نه تنها فقط در آن موضوع مطالبی داریم بلکه برخی از آن مباحث، مباحث تبیینی و عقایدی ما هم است که شما به آن ها اشاره کردیم و عقیده ما را هم اصلاح می کنید. سوالاتی که بعضی وقت ها ممکن است در ذهن بنده حقیر و حتی بینندگان مخفی مانده باشد سال ها ممکن است به جوابش نرسیده باشیم با همین نکاتی که صحبت می کنید خود به خود بعضی وقت ها آن ها هم روشن می شود، من خودم امروز خیلی از نکات شما استفاده کردم ان شاء الله برای بینندگان هم مورد استفاده قرار گرفته باشد.

عزیزان بیننده تشکر از شما که تا پایان برنامه ما را همراهی کردید تا دیدار دیگر از همه شما التماس دعا داریم آخرین کلام ما: اَللّهُمَّ عَجِّلْ لِوَلِیِّکَ الْفَرَجَ، خدا حافظ

 


  
  • دکتر وحید رضایی

    31 شهریور 1403 - ساعت 02:48

    علیرضا کمیلی مزدور مسجد ضرار مکی ،نفوذی در لباس شیعه

    0 1

راه روشن - بررسی مناظره بهمن ترکیان (اسکپتیک) با عقیل هاشمی>

هفته وحدت وفاق وحدت سیاسی و مذهبی علامه مصباح یزدی تقریب مذاهب حجیت عقل توحید مناظره بهمن ترکیان عقیل هاشمی جهالت و حماقت تفکرات وهابی