سایر قسمت ها
آینه تاریخ - پاسخ به شبهات تاریخی

قسمت صد و دهم برنامه آینه تاریخ با کارشناسی حجت الاسلام و المسلمین دکتر جباری


دیگر قسمت ها

 بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيمِ

عنوان برنامه: آینه تاریخ

تاريخ: 20/ 11/ 140۲

استاد: حجت الاسلام والمسلمین جباری

مجری: آقای قضبانی

قسمت:110

بسم الله الرحمن الرحیم به نستعین اللهم صل علی محمد و آل محمد و  علی آله الطیبین الطاهرین

مجری:

عزیزان بیننده سلام وقت شما به بخیر در هر کجا که بیننده شبکه جهانی حضرت ولی عصر (عجل الله و تعالی فرجه الشریف) است رسید و برنامه آینه تاریخ را ملاحظه می فرمایید در خدمت شما خواهیم بود در این برنامه همچون هفته های گذشته که جمعه شب ها تقدیم حضور شما عزیزان می شود از استاد عزیزم جناب دکتر جباری میزبانی می کنیم و بهره مند میشویم در پاسخ به سوالات شما عزیزان بیننده در اولویت اول و بعدش حالا بحث خودمان که بحث سیره پیامبر (صلی الله و علیه و آله سلم) است ابتدای برنامه عرض سلام می خواد استاد داشته باشویم و برگردیم توضیحاتی را خدمت شمآن عزیزم بیننده خواهم داشت استاد عزیز سلام وقت شما به خیر خیلی خوش آمدید.

استاد: جباری

علیکم السلام و رحمه الله بسم الله الرحمن الرحیم عرض سلام و ادب دارم حضور شما جناب قضبانی و شما بینندگان گرامی در هر جایی که در این کره ی خاکی شرف حضور دارید و هر چند روز گذشته بود مبعث رسول خدا (صلی الله و علیه و آله و سلم) اما جا دارد ایام تبریک عرض کنیم مبعث مبارک آن حضرت(صلی الله و علیه و آله و سلم)  را و آرزو کنیم ان شاء الله ما عاق پیامبر اکرم (صلی الله و علیه و آله سلم) نشویم و مشمول رضایت آن حضرت باشیم و به آنچه که حق مسلمانی و مومن بودن است به آن حضرت ان شاء الله عمل کنیم و ان شاء الله خداوند متعال در ظهور خلف صالحش هر چه زودتر ان شا الله مقدر کند و تعجیل بفرماید در خدمتتان هستیم.

مجری:

سلامت باشید خیلی خوشحالیم که شما می ببینیم خدمت شما شاد باش میگوییم این ایام را ایام شادی است  الحمد الله از عید مبعث گذشته و اعیادی که در پیش را داریم ان شاء الله که همه بر شما مبارک و میمون باشند و همچنین شما عزیزان بیننده جای تبریک دارند خدمت شما عرض کنیم که این عید مبارک مبعث که گذشت و ایامی که در پیش رو است همه را به شما تبریک می گویم و از خداوند آرزوی سعادت روزافزون را برای شما عزان بیننده داریم.

  شما که ما را از طریق ماهواره می بینید که عرض سلام و ادب خاص داشتیم و عزیزانی که ما از طریق سایت شبکه حضرت ولی عصر (عجل الله و تعالی فرجه الشریف) و همچنین اپلیکیشن شبکه جهانی حضرت ولی عصر (عجل الله و تعالی فرجه الشریف) هم ما را می بینند هم عرض سلام و ادب خاص دیگری و همه آن هایی که دارند تکرار برنامه یا از آرشیو برنامه را پی می گیرند به همین مناسبت هایی که جناب استاد هم فرمودن ما سوالات را در همین خصوص سعی کردیم مطرح کنیم ان شاء الله اگر فرصتی باشد به بحث خودمان خواهیم پرداخت  استاد عزیز جا دارد  اولین بحثی که مطرح شود بعثت تولد اسلام و شروع رسالت پیامبر (صلی الله و علیه و آله و سلم) بوده است  طبیعتا باید بدانیم اولین کسانی که به پیامبر (صلی الله و علیه و آله و سلم) ملحق می شوند. سابقین اینها که هستند خوب قرآن  از السابقون السابقون خیلی خلاصه تمجید کرده است و آنها را خیلی تاکید کرده است؟

استاد: جباری

بله عرض شود یکی از مباحثی که. به جهت فضیلت سبقت در اسلام همانطور که اشاره فرمودید

( وَالسّابِقُوْنَ السّابِقُوْنَ  اُولئِکَ الْمُقَرَّبُونَ)

و سومين گرا ه پيشگامان پيشگام! آنها مقربانند 

واقعه (56):10و11

موجب شده است که تلاش‌هایی صورت بگیرد که افراد سعی کنند که این فضیلت را  به نحوی به خودشان نسبت بدهند به بستگانشان از قبایل نسبت بدهند و عرض شود که خود را مشمول این فضیلت قرار بدهند لذا طبیعتاً روایات  مجعول در این باره کم نیست.

مجری:

 و چون جایگاه جایگاه مهمی است هر کسی تلاش می‌کند خودش در آن. مجموعه قرار بدهد.

استاد: جباری

 داخل در مجموعه قرار بدهد اما بر اساس شواهد تاریخی که وجود دارد ما طبیعتاً به یک تصویر واقعی می‌رسیم در این باره نمی‌گویم قریب به واقع به تصویر واقعی می‌رسیم در این زمینه با توجه به شواهد موجود تاریخی در ارتباط با امیرالمومنین  (سلام الله علیه )که اجماع وجود دارد یعنی حتی آنهایی که اجماع وجود دارد که عرض میکنم مگر افراد مریض القلبی روایت شازی در میان اهل سنت بوده باشد که اینها تلاش کنند که. مثلاً این جایگاه را برای خلیفه اول تثبیت کنند اما عمده اهل سنت و در شیعه هم که اجماع وجود دارد که امیرالمومنین  (سلام الله علیه )اولین فرد مسلمان بود نه اولین مرد مسلمان اولین فرد مسلمان بودند.

 امیرالمؤمنین (سلام الله علیه) که عرض شود که با توجه به شواهد نه فقط سابقه در اسلام است  بلکه حتی قبل از بعثت جزو کسانی است  که همراه پیامبر اکرم  (صلی الله و علیه و آله و سلم)  با آن حضرت   (صلی الله و علیه و آله و سلم)  ایمان آورده است . که معمولاً از این مسئله غفلت می شود و عرض شود که گاهی تلاش می‌شود که ثابت بشود که امیرالمومنین (سلام الله علیه )اولین فرد مسلمان است  در حالی که مسئله خیلی بالاتر از این حرف‌ها است  من اگر روایت را  پیدا کنم در شرایط خطبه قاصعه عرض کنم که خطبه قاصعه را   همه مستحضر هستید،خطبه صد و نود و دو نهج البلاغه است  که امیرالمومنین  (سلام الله علیه )عرض شود که آنجا اشاره میکند به. پیشینه خودش قبل از اسلام و عرض شود که اینکه مثل یک فرزندی که به دنبال مادر حرکت می‌کند من به دنبال پیامبر اکرم  (صلی الله و علیه و آله و سلم)  از طفولیت حرکت می‌کردم اینکه شما سابقه من را  در عرض شود که مسئله اسلام و مسئله همراهی با پیامبر اکرم  (صلی الله و علیه و آله و سلم)  می‌دانید من کسی بودم که از صغر سن پیامبر اکرم  (صلی الله و علیه و آله و سلم)  من را همراه خودش کرد تحت تربیت پیامبر اکرم  (صلی الله و علیه و آله و سلم)  قرار گرفتم. و هنگام استراحت پیامبر اکرم  (صلی الله و علیه و آله و سلم)  بوی خوش بدن پیامبر اکرم  (صلی الله و علیه و آله و سلم)  به مشامم می رسید همراه پیامبر (صلی الله و علیه و آله و سلم) می‌خوابیدم  همه می‌دانیم این مربوط به ۶ سالگی امیرالمومنین  (سلام الله علیه )که آن حضرت  (علیه السلام) از خانه ابوطالب منتقل شد به خانه پیامبر اکرم  (صلی الله و علیه و آله و سلم).

  جنبه ظاهری مسئله این است  که مثلا به ظاهر خواستند از جهت اقتصادی کمکی به ابوطالب کرده باشند گفتند ابوطالب عیالوار بود خواستند که مقداری به هر حال. تخفیف بدهند از جهت مسائل اقتصادی اما در همین هم یک انقلتی وجود دارد به جهت اینکه عیالوار در صورتی است  که فرزندان صغیری داشته باشد فرد و از عهده مخارج آنها برنیاید در حالی که می‌دانیم ابوطالب چهار پسر داشته است طبق اجماع تاریخی طالب و عقیل و جعفر و امیرالمومنین  (سلام الله علیه )با فاصله ده سال ده ساله وقتی به فاصله ده ساله هنگام سی و شش سالگی پیامبر (صلی الله و علیه و آله و سلم) چهار سال قبل از بعثت که آوردن امیرالمومنین  (سلام الله علیه ) اتفاق افتاده است  امیرالمومنین (سلام الله علیه )شش ساله است  و جعفر. شانزده ساله است  و عقیل عرض شود که بیست و شش سال و طالب هم سی و شش سال خانه هر کسی بر سر زندگی به هر حال شغل خودشان هستند تجارت باشد هرچی باشد اینطور نیست که نان خور ابوطالب بوده باشند لذا به نظر میرسد که حالا اگر نگوییم دستی در تاریخ بوده است.

 که این سبب بردن امیرالمومنین (سلام الله علیه )به خانه پیامبر (صلی الله و علیه و آله و سلم) این امر ظاهری سطحی معرفی کند اما میتوان گفت بهانه بوده است در واقع به این بهانه پیامبر اکرم  (صلی الله و علیه و آله و سلم)  امیرالمومنین (سلام الله علیه )را آورد پیش خودش. چنانکه ابوطالب هم پیامبر (صلی الله و علیه و آله و سلم) در هشت سالگی تحت کفالت خودش گرفت بعد از رحلت عبدالمطلب در خطبه قاصعه هم امیرالمومنین  (سلام الله علیه )تصریح دارد که شما منزلت و جایگاه من را نسبت به پیامبر اکرم  (صلی الله و علیه و آله و سلم)  می‌دانید من از صغر سن همراه پیامبر اکرم  (صلی الله و علیه و آله و سلم)  وارد شدم:

«و قد علمتم موضعی من رسول الله (صلی الله علیه و آله) بالقرابة القریبة و المنزلة الخصیصة وضعنی فی حجره و أنا ولید یضمنی إلی صدره و یکنفنی فی فراشه و یمسنی جسده و یشمنی عرفه و کان یمضغ الشی ء ثم یلقمنیه و ما وجد لی کذبة فی قول و لا خطلة فی فعل و لقد قرن الله به (صلی الله علیه و آله) من لدن أن کان فطیما أعظم ملک من ملائکته یسلک به طریق المکارم و محاسن أخلاق العالم لیله و نهاره و لقد کنت أتبعه اتباع الفصیل أثر أمه یرفع لی فی کل یوم من أخلاقه علما و یأمرنی بالاقتداء به و لقد کان یجاور فی کل سنة بحراء فأراه و لا یراه غیری و لم یجمع بیت واحد یومئذ فی الإسلام غیر رسول الله (صلی الله علیه و آله) و خدیجة و أنا ثالثهما أری نور الوحی و الرسالة و أشم ریح النبوة.و لقد سمعت رنة الشیطان حین نزل الوحی علیه (صلی الله علیه و آله) فقلت یا رسول الله ما هذه الرنة فقال هذا الشیطان قد أیس من عبادته إنک تسمع ما أسمع و تری ما أری إلا أنک لست بنبی و لکنک لوزیر و إنک لعلی خیر.

شما می دانید مرا نزد رسول خدا چه رتبت است، و خویشاوندیم با او در چه نسبت است. آن گاه که کودک بودم مرا در کنار خود نهاد و بر سینه خویشم جا داد، و مرا در بستر خود می خوابانید چنانکه تنم را به تن خویش می سود و بوی خوش خود را به من می بویانید. و گاه بود که چیزی را می جوید، سپس آن را به من می خورانید. از من دروغی در گفتار نشنید، و خطایی در کردار ندید. هنگامی که از شیر گرفته شد خدا بزرگترین فرشته از فرشتگانش را شب و روز همنشین او فرمود تا راههای بزرگواری را پیمود، و خویهای نیکوی جهان را فراهم نمود.و من در پی او بودم در سفر و حضر چنانکه شتر بچه در پی مادر. هر روز برای من از اخلاق خود نشانه ای بر پا می داشت و مرا به پیروی آن می گماشت. هر سال در حراء خلوت می گزید، من او را می دیدم و جز من کسی وی را نمی دید. آن هنگام جز خانه ای که رسول خدا (ص) و خدیجه در آن بود، در هیچ خانه ای مسلمانی را نیافته بود، من سومین آنان بودم . روشنایی وحی و پیامبری را می دیدم و بوی نبوت را می شنودم.من هنگامی که وحی بر او (ص) فرود آمد، آوای شیطان را شنیدم. گفتم: ای فرستاده خدا این آوا چیست گفت: «این شیطان است که از آن که او را نپرستند نومید و نگران است. همانا تو می شنوی آنچه را من می شنوم، و می بینی آنچه را من می بینم، جز این که تو پیامبر نیستی و وزیری و بر راه خیر می روی و مؤمنان را امیری .

نهج البلاغه،خ 192

کان یلقمنی لقمه را  میگرفت آماده می‌کرد و در دهان من میگذاشت همراه پیامبر (صلی الله و علیه و آله و سلم) من می‌خوابیدم دنبال پیامبر (صلی الله و علیه و آله و سلم) که مثل بچه که از مادر جدا نمی‌شود دنبال پیامبر (صلی الله و علیه و آله و سلم) بودم همواره و عرض کنم که. و هیچگاه از پیامبر اکرم  (صلی الله و علیه و آله و سلم)  جدا نمی‌شدم تا اینکه وحی و بعثت پیامبر (صلی الله و علیه و آله و سلم) اتفاق افتاد و من شنیدم ندای وحی را  من به اصطلاح آن وحی را  شنیدم.

 و پیامبر اکرم  (صلی الله و علیه و آله و سلم)  فرمود و لقد سمعت رنة الشیطان حین نزل الوحی علیه (صلی الله علیه و آله) وقتی وحی بر پیامبر اکرم  (صلی الله و علیه و آله و سلم)  نازل شد من ناله شیطان را شنیدم و پیامبر اکرم  (صلی الله و علیه و آله و سلم)  عرض کردم که فقلت یا رسول الله ما هذه الرنة این ناله چیست فرمود که. فقال هذا الشیطان قد أیس من عبادته فرمود این ناله شیطان است که با بعثت من از عبادت خودش مأیوس شده است که این بندگان بروند به عبادت شیطان مگر کسانی که واقعا شقی باشند و بعد پیامبر (صلی الله و علیه و آله و سلم) جمله اضافه می‌کند که إنک تسمع ما أسمع و تری ما أری إلا أنک لست بنبی و لکنک لوزیر و إنک لعلی خیر خیلی عجیب است و من تاکید میکنم و ما باید تاکید کنیم به هر حال بر این نکته که در این روایت است  اگر به این نکته توجه کردیم اصلاً بحث. سبقت امیرالمومنین (سلام الله علیه )در اسلام کلاً بی‌حاصل می شود نباید مطرح شود به طریق اولی سابقه در اسلام است  یعنی کسی که از به اصطلاح چهار سال قبل از بعثت همراه پیامبر (صلی الله و علیه و آله و سلم) بوده است.

 از پیامبر (صلی الله و علیه و آله و سلم) جدا نمی‌شده است و پیامبر اکرم  (صلی الله و علیه و آله و سلم)  قبل از بعثت در کوه و دشت و فلان و اینها که صحرا حرکت می‌کرده است  ندای یا رسول الله را  السلام علیک یا رسول الله را  می‌شنیده است در عالم رویا بشارت ها به ایشان داده میشد طبیعتتا امیرالمومنین (سلام الله علیه )منتقل می شده است امیرالمومنین (سلام الله علیه )که تحت تربیت پیامبر اکرم  (صلی الله و علیه و آله و سلم)  است  طبیعتاً پیش از بعثت. عجیب  است خود حضرت  (علیه السلام) در بیانی دارد که من:

وَلَقَدْ صَلَّیْتُ مع رسول اللّه صلی الله علیه وآله وسلم قَبْلَ النَّاسِ بِسَبْعِ سِنینٍ وَ اَنَا اَوَّلُ مَنْ صَلّی مَعَهُ

«و من در حالی که هفت ساله بودم قبل از همه مردم با پیامبر صلی الله علیه وآله وسلم نماز خواندم.»

الغدیر ج 3 ص 222، و سنن نسائی «اوَّلُ مَنْ صَلّی مَعَ رَسُول اللَّه علیّ بن ابیطالِبْ».

قریب به این مضمون مضمون عرض می‌کنم قبل از اینکه مردم نماز بخوانند هفت سال قبل از نماز خواندن مردم من با پیامبر (صلی الله و علیه و آله و سلم) نماز خواندم الناس طبیعتاً آن زمان آشکار شدن دعوت است  که حالا بحثی هم است  در این باره که بحث آشکار شدن دعوت دوره دعوت مخفی بوده علنی بوده اینها بالاخره حاصل روایات این است  الناس مردم سه سال بعد از بعثت پیامبر (صلی الله و علیه و آله و سلم) طبق مشهور. این‌ها اسلام آوردند دعوت آشکار شد و بر هم نماز خواندند سبع سنین یعنی از همان زمانی که من رفتم به خانه پیامبر (صلی الله و علیه و آله و سلم) دیگر چهار سال قبل از بعثت سه سال بعد از بعثت هفت سال  کسی که از قبل از بعثت پیامبر (صلی الله و علیه و آله و سلم) همراه پیامبر (صلی الله و علیه و آله و سلم) نماز می‌خوانده است اصلاً بحث درباره سبقتش از اسلام بحث لغوی است این یک نکته.

 نکته دوم که از ظاهر آن بیان امیرالمؤمنین (سلام الله علیه) برمیاید که آن حضرت  (علیه السلام) هنگام وحی بر پیامبر اکرم  (صلی الله و علیه و آله و سلم)  در غار حرا که حالا غار حرا شواهد. فریقین بر آن است  حال گرچه دیدگاه دیگری هم بعضاً مطرح می شود اما شواهدی از روایات خودمان و روایات اهل سنت است  مشهور هم همین است  که در یکی از تحنث ‌های پیامبر (صلی الله و علیه و آله و سلم) در غار حرا تحنث این گوشه گیری‌ها ازلت‌ها عباداتی که پیامبر اکرم  (صلی الله و علیه و آله و سلم)  داشت جبرئیل نازل شد و وحی بر آن حضرت  (صلی الله و علیه و آله و سلم)  نازل کرد و بشارت نبوت را  یا رسالت را  به حضرت  (صلی الله و علیه و آله و سلم)  داد باز این هم بحثی است که در چهل سالگی پیامبر اکرم  (صلی الله و علیه و آله و سلم)  مبعوث به نبوت شد یا مبعوث به رسالت شد.

 رسالت فرقی است  بله  فرق است  در روایات اهل بیت (علیهم السلام). و اهل سنت هم همینطور فرق نهادند بین نبوت و رسالت پیامبر اکرم  (صلی الله و علیه و آله و سلم)  نبی بود از خود حضرت  (صلی الله و علیه و آله و سلم)  روایت است در فریقین نقل است در سنن الکبری دارد ما در کتاب شریف کافی داریم روایات:

و تواتر عنه صلی الله علیه و آله و سلم من طرق صحیحة: «کنت نبیّا و آدم بین الماء و الطین. أو: بین الروح و الجسد. أو: بین خلق آدم و نفخ الروح فیه».

از آن حضرت پرسیده شده: « متی کنت نبیا قال: کنت نبیا و آدم بین الروح و الجسد : از کی نبی شدی؟ فرمودند: من نبی بودن آنگاه که آدم بین روح و جسد بود.»

(المستدرک، حاکم نیشابوری ، ج2 ، ص 609)الغدیر فی الکتاب و السنه و الادب، ج 7، ص: 56

من پیامبر (صلی الله و علیه و آله و سلم) بودم در حالی که هنوز روح به آدم دمیده نشده بود و  این بحث خلقت نوری پیامبر اکرم  (صلی الله و علیه و آله و سلم)  مطرح می شود و اینکه خداوند. ابتدا روح پیامبر اکرم  (صلی الله و علیه و آله و سلم)  را خلق کرد آن وجود نوری حضرت  (صلی الله و علیه و آله و سلم)  را خلق کرد و به واسطه فیض وجودی پیامبر اکرم  (صلی الله و علیه و آله و سلم)   دیگر مخلوقات خلق شدند به واسطه فیض وجود پیامبر اکرم  (صلی الله و علیه و آله و سلم)  ائمه اطهار (علیهم السلام) ارواحشان خلق شد و سپس دیگر مخلوقات یا در یک روایت دارد:

«انا اول الانبیاء خلقاً و آخرهم بعثاً»؛ 

من از نظر آفرینش اولین و از حیث بعثت آخرین پیامبرم.

نورالثقلين، ج 4، ص 284.

 که من اولین انبیا فی الخلق هستم و آخرین انبیا فی البعث من اولین انبیا در خلقت هستم خلقت من سبقت دارم در مسئله در بعثت من عرض شود که آخرین هستم. به هر حال با توجه به شواهد پیامبر اکرم  (صلی الله و علیه و آله و سلم)  مقام و نبوت را داشتند از همان طفولیت و قبل از طفولیت و قبل از خلقت انبیا و اینها مبعوث به رسالت شدند  عرض شود که در چهل سالگی مبعوث به رسالت شدند امیرالمومنین  (سلام الله علیه ) ظاهر این کلام برمیاید که همراه پیامبر (صلی الله و علیه و آله و سلم) است  در غار حرا هنگامی که جبرئیل نازل می شود چون میگوید:

إنک تسمع ما أسمع و تری ما أری إلا أنک میگوید من و لقد سمعت رنة الشیطان شنیدم ناله شیطان مال کی است  حین نزل الوحی علیه (صلی الله علیه و آله) کدام وحی وحی‌های بعدی یا وحی اول پس مشخص است وحی اول است . همان ابتدای اولین وحی است  که بر پیامبر (صلی الله و علیه و آله و سلم) شد چرا چون طبیعتاً در همانجا شیطان وقتی پیامبر (صلی الله و علیه و آله و سلم) مبعوث شد شیطان مأیوس شد از عبادت خودش و ناله سر داد و اینها استظهار می شود کرد از اینها که امیرالمومنین (سلام الله علیه )همراه پیامبر (صلی الله و علیه و آله و سلم) در غار حرا حضور داشته است.

 کسی که یک چنین سابقه‌ای دارد قبل از بعثت نماز می‌خونده با پیامبر (صلی الله و علیه و آله و سلم) هنگام بعثت همراه پیامبر (صلی الله و علیه و آله و سلم) در غار حرا بوده است طبیعتاً اینجا اصلاً بحث لغو می شود درباره اینکه آیا امیرالمومنین (سلام الله علیه )بله مسلمان بوده است یا خیر؟

مجری:

  پس از خلال صحبت حضرتعالی این روشن شد که قطعاً اصلاً بحث. در مورد سابق بر امیرالمومنین (سلام الله علیه )کلا یک بحث لغوی است و قطعاً امیرالمومنین (سلام الله علیه ) اولین شخصی است  که بالاخره اولین مومن و اولین مسلمان است  حالا یک بحث دیگری است  حالا بگوییم السابقون فقط یک نفر نباشد  نفر اولش مشخص است آیا در مجموعه آن سابقون شما اشاره کردید و اهل سنت ادعا می‌کنند آیا واقعاً ابوبکر را  در آن مجموعه میتونیم پیدا کنیم در گزارش ها چیزی آمده است  که در آن بالاخره ابوبکر جزو اصحاب معرفی کند جزو آن مجموعه که اولین ها باشند.

استاد: جباری

بله من چند شاهد عرض می‌کنم در این باره قضاوت را می‌گذارم به عهده بینندگان عزیز شواهد را هم عمدتاً از منابع اهل سنت میاورد یک روایتی است  در از ذریة الطاهره دولابی منبع معروفی است  در سیره پیامبر (صلی الله و علیه و آله و سلم) صفحه شصت و سه متنش این است:

حدثني ابو بكر ـ أحمد بن عبد الله بن عبد الرحيم ـ ، ثنا ابو حفص ـ عمرو بن ابي سلمة ، عن سعيد بن عبد العزيز ، قال ؛ ما جاءنا ابو حنيفة بشيء أعجب إلينا من هذا ، قال : ان أوّل من آمن من النساء خديجة ، وأوّل من أسلم من الرجال أبو بكر ، وأول من أسلم من الغلمان علي بن ابي طالب رضي‌الله‌عنهم.

ابوحنیفه برای ما شگفت‌انگیزتر از این نیاورد، گفت: اولین زنانی که ایمان آورد خدیجه بود و اولین مردانی که اسلام آورد ابوبکر و اولین پسری که اسلام آورد. علی بن ابی طالب رضی الله عنه بود

الذريّة الطاهرة ،الرازي الدولابي، أبو بشر محمّد بن أحمد ،ج 1 ، ص 63 ،المحقق:السيد محمّد جواد الحسيني الجلالي الناشر:مؤسسة النشر الإسلامي

عن سعيد بن عبد العزيز ، قال ؛ ما جاءنا ابو حنيفة بشيء أعجب إلينا من هذا ، چیزی عجیب تر از این برای ما نیاورده است که چی قال : ان أوّل من آمن من النساء خديجة ، وأوّل من أسلم من الرجال أبو بكر ، وأول من أسلم من الغلمان علي بن ابي طالب رضي‌الله‌عنهم.ابوحنیفه گفته است سعید بن عبدالعزیز با تعجب می گوید یک چیزی عجیب‌تر از این نشنیدم که عرض شود که میگوید جناب خدیجه اولین زن ایمان آورنده است  و اولین مرد ابوبکر است  و اولین کودک در میان نوجوانان علی ابن ابیطالب (سلام الله علیه )  است   یک نکته اینکه همینجا فراموش نکنم عرض کنم بحث ایمان امیرالمومنین (سلام الله علیه ) وقتی حالا میگوید که اولین از غلمان. ما تردید نداریم که امیرالمومنین (سلام الله علیه ) حدود ده سال بود روایات شیعه هم تایید می‌کند آیا امیرالمومنین (سلام الله علیه )ده ساله ایمانش ارزش دارد یا ندارد اگر ارزش ندارد؟ اگر نعوذ بالله ارزش ندارد که معنا ندارد پیامبر اکرم  (صلی الله و علیه و آله و سلم)  عرضه کند به او اسلام و ایمان را بپذیرد از او اول من اسلم اولکم سلما این تعابیر متعدد آمده است  در متون شیعه و اهل سنت پیامبر اکرم  (صلی الله و علیه و آله و سلم)  امیرالمومنین (سلام الله علیه )اول من اسلم معرفی کرده است  اول اولکم سلماً به اصطلاح با توجه به این شواهد اگر پیامبر اکرم  (صلی الله و علیه و آله و سلم) .

اول من آمن بی اولکم اسلاما پیامبر (صلی الله و علیه و آله و سلم) مطلق فرموده است پس بنابراین در میان شما ایمان علی (سلام الله علیه )  همچون ایمان شما دارای ارزش است  این یک نکته اما  درباره بحث سبقت ابوبکر در اسلام نکته خوبی را  دیدم بعضی از محققین به آن تاکید کردند آن اینکه اگر واقعا ابوبکر سبقت در اسلام داشت چه جایی بهتر از سقیفه برای اینکه مطرح شود در سقیفه در سقیفه اصلاً جای طرح فضائل بود چرا به جای طرح سبقت در اسلام بحث سن او مطرح می شود یار غار بودن و امثال اینها مطرح می شود. اینجوری.

مجری:

البته یار غار بودن بعدا آورده شده و در بحث سقیفه نبوده است.

استاد: جباری

بله نبوده است البته به عنوان قریش به عنوان قریش با این ربودن از عرض شود که دست انصار مسئله را  و به هر حال اگر مسئله سبقت در اسلام مطرح بود طبیعتاً در همانجا بهترین جا بود برای اینکه فضیلت بزرگی است همانطور که عرض کردم در حالی که هیچ شاهد تاریخی نداریم که دال بر این نکته باشد که چنین چیزی. مطرح شده باشد و افزون بر این‌ها در متون اهل سنت شواهدی وجود دارد دال بر اینکه اسلام ابوبکر چندین سال پس از بعثت رخ داده است نه تنها اولین مسلمان نبوده است  بلکه دومی نبوده سومی نبوده چهلمی نبوده  است حالا از متون اهل سنت عرض میکنم طبری عرض شود که در تاریخ خودش جلد دو صفحه شصت  این عبارت را  دارد میگوید که  عن محمد بن سعد بن ابی وقاص قال قلت لابی. محمد بن سعد بن ابی وقاص یا عمر سعد بوده است این برادرش محمد عمر بن سعد بن ابی وقاص این محمد بن سعد بن ابی وقاص فرزند سعد بن ابی وقاص  است گفتم:

حدثنا ابن حميد قال حدثنا كنانة بن جبلة عن ابراهيم بن طهمان عن الحجاج ابن الحجاج عن قتادة عن سالم بن أبى الجعد عن محمد بن سعد قال قلت لابي أكان أبو بكر أو لكم اسلاما فقال لا ولقد أسلم قبله أكثر من خمسين ولكن كان أفضلنا اسلاما

محمد بن سعد بن ابي وقاص چنين مي گويد: به پدرم گفتم آيا اولين مسلمان در ميان شما ابو بكر بود ؟ پدرم گفت : خير ، قبل از او بيش از پنجاه نفر اسلام آورده بودند.

تاريخ الطبري ، أبي جعفر محمد بن جرير الطبري الوفاة: 310 ، دار الكتب العلمية - بيروت، ج2، ص 60.

أكان أبو بكر أو لكم اسلاما حالا این هم نقل ما که نیست خود راوی هم که از آن طیف است ابی وقاص و پسرش آقای ابوبکر اولین شما از نظر اسلام بود فقال لا ولقد أسلم قبله أكثر من خمسين ولكن كان أفضلنا اسلاما قبل از ابوبکر بیش از پنجاه نفر اسلام آوردند. مفهوم بیش از پنجاه نفر چیست این است  که در دوره دعوت علنی اسلام آورده است چرا چون درباره دوره دعوت مخفی است  که رسول خدا (صلی الله و علیه و آله و سلم) در دوران دعوت مخفی چون قریش متعرض می‌شدند و اذیت می‌کردند و اینها پنهانی ببینید من عرض کردم مبعوث به رسالت شد پیامبر اکرم  (صلی الله و علیه و آله و سلم)  مبعوث به رسالت یعنی دعوت را  باید به همه اعلام کنند اما گام به گام طبیعتا.

 یعنی این بحث دعوت مخفی منافاتی به رسالت ندارد گام به گام. فضا را  الان فضا فضایی است  که باید به آنها که استعداد بیشتر دارند با آنها اسلام عرضه کنند تا کمی تعداد بیشتر شود جا بیفتد بعد دعوت آشکارتر کند در این دوره  از خوف قریش و اذیت‌های قریش میرفتند پنهانی یا خارج مکه یا در مکه خانه‌ای بود به نام دار ارقم ارقم بن ابی ارقم خانه بوده است در همان شعب ابیطالب نزدیک کوه صفا بوده است ظاهرا در خانه او میرفتند و عبادت میکردند وقتی که به چهل نفر رسیدند دیگر از آن خانه آمدند بیرون یعنی دعوت علنی شد معروف است. که از دار ارقم خروج از دار ارقم یک نماد در واقع برای آغاز دوره دعوت علنی  مفهومش این است که ابوبکر بعد از این چهل نفر مدتی بعد از شروع دعوت علنی و خروج از دار ارقم بیش از اکثرمن خمسین اصل ما قبله اکثر خمسین اسلام آورده است این یک شاهد.

مجری:

 ۵۰ نفر !!!

استاد: جباری

نا أحمد قال: نا يونس عن ابن إسحاق قال: ثم إن أبا بكر لقي رسول اللّه فقالأحق ما تقول قريش يا محمد من تركك آلهتنا، و تسفيهك عقولنا و تكفيرك آباءنا؟ فقال رسول اللّه  يا أبا بكر إني رسول اللّه و نبيه، بعثني لأبلغ رسالته و أدعوك إلى  اللّه بالحق، فو اللّه إنه للحق أدعوك، إلى اللّه يا أبا بكر، وحده لا شريك له، و لا يعبد غيره، و الموالاة على طاعته أهل طاعته، و قرأ عليه القرآن، فلم يفر، و لم ينكر، فأسلم و كفر بالأصنام، و خلع الأنداد، و أقر بحق الاسلام، و رجع أبو بكر و هو مؤمن مصدق.

سيرة ابن إسحاق نویسنده : محمد بن إسحاق بن يسار ،  ج1 ،ص139،الناشر : مكتب دراسات التاريخ و المعارف الإسلامية

۵۰ نفر شاهد دوم ابن اسحاق ابن اسحاق در بحث چگونگی اسلام آوردن ابوبکر نقل می‌کند که می گوید ابوبکر نزد رسول خدا (صلی الله و علیه و آله و سلم) و گفت ای محمد. داخل عبارت السیره ابن مغازی و سیره ابن اسحاق جلد دو صفحه صد و بیست عبارت هم این است  که عرض شود که

ثم إن أبا بكر لقي رسول اللّه (صلى اللّه عليه و سلّم) فقال: أحق ما تقول قريش يا محمد من تركك آلهتنا، و تسفيهك عقولنا و تكفيرك آباءنا؟ درست است که قریش می گوید تو خدایان ما را ترک کردی و ما را سفیه میپنداری تسفيهك عقولناو تكفيرك آباءنا و پدرانمان را کافر می‌پنداری می گوید ابوبکر چنین چیزی گفت  با توجه به شاهد و آن اینکه بحث اینکه پیامبر اکرم  (صلی الله و علیه و آله و سلم)  بدگویی از بت‌ها می‌کرد طبق شهادت تاریخی در دوره دعوت علنی بود نه دعوت مخفی باز این روایت عرض شود که رسول الله صلی الله علیه و آله عرض میکنم قوم خودش را به اسلام وقتی پیامبر (صلی الله و علیه و آله و سلم) دعوت را آشکار کرد الله آشکار کرد دعوت آشکار کردند همانطور که خودم کرده بود. و لم یرده علیه فی ما بلغنی قومش خیلی اذیتش نکرده است  سراغش نیامدند حتی ذکر الهته  وقتی که این چنین کرد آمدند اجماع بر عداوت پیامبر (صلی الله و علیه و آله و سلم) همه این ها مربوط دوره دعوت علنی است  دیگر دعوت مخفی  وقتی این ابوبکر می گوید درست است که شما تکفیر کردی پدران تسفیه که عقولنا. و عرض می‌کنم که آله ما ترک که آلهتنا اینم شاهد دیگرش از سیره ابن اسحاق از کهن‌ترین منابع سیره دال بر اینکه هنگام آشکار شدن دعوت هنوز ابوبکر اسلام نیاورده است.

 شاهد سوم نقل طبرانی است  در المعجم الکبیر جلد بیست و چهار صفحه چهارصد و سی و سه تا چهارصد و سی و چهار طبرانی می گوید ابوبکر بعد از واقعه معراج رسول خدا (صلی الله و علیه و آله و سلم) را تصدیق کرد و اسلام آورد. و حتی عجیب است که سعی کردن که لقب صدیق را  اینجا به تحمیل کنن بگویند  که بله چون بعد از معراج ابوبکر تصدیق کرد پیامبر (صلی الله و علیه و آله و سلم) را  و لذا لقب صدیق به او داده شد و در حالی که می‌دانیم امیرالمومنین (سلام الله علیه )باز طبق روایاتی که خود برادران اهل سنت نقل کردند المستدرک علی الصحیحین حاکم نیشابوری امثال اینها است  که عرض میکنم که:

عنْ عَبَّادِ بْنِ عَبْدِ اللَّهِ قَالَ قَالَ عَلِیٌّ أَنَا عَبْدُ اللَّهِ وَأَخُو رَسُولِهِ صَلَّى اللَّهُ عَلَیْهِ وَسَلَّمَ وَأَنَا الصِّدِّیقُ الْأَکْبَرُ لَا یَقُولُهَا بَعْدِی إِلَّا کَذَّابٌ صَلَّیْتُ قَبْلَ النَّاسِ بِسَبْعِ سِنِینَ

عباد بن عبد الله گوید: علی علیه السلام فرمود: من بنده خدا، برادر رسول خدا(ص) و صدیق اکبر هستم، پس از من جز دروغگو کسی دیگر خود را صدیق نخواهد خواند، من هفت سال قبل از دیگران نماز می‌خواندم

سنن ابن ماجة.ج1 ص44.ط دار احیاء الکتب العربیة

امیرالمومنین (سلام الله علیه )فرمود من صدیق اکبر هستم و کسی جز من نمی گوید جز اینکه کاذب و دروغگو است یا زیاد دروغگو است و حالا کار نداریم اینجا به هر حال .

مجری:

حالا بالاخره اگر. ایشان بعد از پنجاه  شصت  نفری که قبلش آمدند و تصدیق کردند  قبل از آن آنها صدیق تر می شوند.

استاد: جباری

در اینجا جالب است اگر به نقل طبری اعتماد کنیم واقعه معراج طبق نقلیات شیعه بین سال سوم تا پنجم بعد از بعثت و قبل از ولادت فاطمه (سلام الله علیها) اتفاق افتاده است اما بنابر نقل دیدگاه اهل سنت در سال دوازدهم بعثت اتفاق افتاده است آیا راضی هستند بگوییم عرض شود که ما اسلام ابوبکر در سال دوازدهم اتفاق افتاده است که. بر اساس نقل طبرانی چنین نتیجه‌ای به دست میاید دیگر که می گوید اسلام ابوبکر بعد از واقعه معراج است، معراج این دو سه نقل از متون اهل سنت بود.

 و از متون کهن یک نقل هم در الاشتغاثه فی بداء الثلاثه ابوالقاسم کوفی جلد دو صفحه سی و یک آمده است  که ابوالقاسم کوفی می گوید ابوبکر هفت سال بعد از بعثت اسلام آورد:

وقد اجمعوا في الرواية ان علي بن أبي طالب عليه السلام قال في غير موضع والله لقد صليت قبل كل احد مع رسول الله (ص) سبع سنين ، وقد اجبر على ان ابا بكر اسلم بعد سبع سنين من اظهار رسول الله (ص) الدعوة وبقى رسول الله (ص) بمكة ثلاث عشرة سنة بعد اظهار نبوته الى ان هاجر الى المدينة. فجميع ما بقي رسول الله (ص) بمكة بعد اسلام أبي بكر ست سنين ،

نام کتاب : الإستغاثة في بدع الثلاثة نویسنده : الكوفي، أبو القاسم علي بن أحمد    جلد : 2  صفحه : 31

ان ابا بكر اسلم بعد سبع سنين من اظهار رسول الله (ص) الدعوة وبقى رسول الله (ص) بمكة ثلاث عشرة سنة بعد اظهار نبوته الى ان هاجر الى المدينة.

می گوید که ابوبکر هفت سال بعد از بعثت اسلام آورد پیامبر (صلی الله و علیه و آله و سلم) هم سیزده سال در مکه ماند بعد از بعثت نتیجه اینکه عرض شود کهفجميع ما بقي رسول الله (ص) بمكة بعد اسلام أبي بكر ست سنين ،  جمیع آن سال‌هایی که پیامبر اکرم  (صلی الله و علیه و آله و سلم)  در مکه ماند بعد از اسلام وحی شش سال بود یعنی ابوبکر در آن شش سال آخر از آن سیزده سال مکه دوران اسلام در مکه گذرانده است اینها شواهدی است که  دیدیم که در متون خود برادران اهل سنت است . این کجا و اسلام علی کجا که عرض کردیم.

مجری:

 خیلی متشکریم حالا تا شما یک استراحتی یک میان برنامه دو نکته به ذهنم آمد عرض کنم که شما اشاره هم داشتید که برخی نظر که بعثت در حرا را قبول دارند برخی هم گفتند در جای دیگر حالا مثلاً برخی از محققین در خانه حضرت  ابوطالب (علیه السلام) در هر صورت در هر دو مورد امیرالمومنین (سلام الله علیه ) اولین مومن است  اولین مسلمان چرا که همانجا هم در هر دو را  پیامبر (صلی الله و علیه و آله و سلم) برایشان فرمودند.

 و نکته دوم سوال دیگر‌ی هم داشتیم که همین برخی توجیه می‌کنند که ابوبکر اولین مسلمان است چون در بزرگسالی است ولی امیرالمومنین (سلام الله علیه )هنوز مثلاً به قول آن کسانی که توجیه می‌کنند در دوران کودکی است  که این را  شما جواب فرمودید خیلی متشکریم از این نکاتی که اشاره فرمودید یک میان برنامه را  ببینیم یک سری به اتاق فرمان بزنیم برگردیم سه هزار پانزده پانزده سامانه پیامکی ما است  و شما از این طریق سوالاتتان برایمان ارسال کنید تلفن برنامه در اختیار شما است  تماس بگیرید زنده و مستقیم سوال نظر و پیشنهادات خودتون را  ارائه کنید. و جناب دکتر جباری انشالله پاسخ سوالات شما را  خواهند داد بعد از این میان برنامه برمی‌گردیم و در خدمت شما خواهیم.

اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم خوش آمدید مجداً به برنامه خودتان آینه تاریخ برنامه‌ای که در خدمت جناب آقای دکتر جباری استاد حوزه و دانشگاه هستیم و این توفیق را داریم تا در دقایق باقی مانده باز هم از محضر ایشان بهره مند شویم که عرض کردم تلفن‌های برنامه باز است می توانید  تماس بگیرید و. بصورت زنده و مستقیم سوالاتتان را  مطرح کنید علاوه بر سه هزار پانزده پانزده که سامانه پیامکی ما است   استاد خیلی جالب بود مباحثی که ارائه فرمودید استفاده کردیم.

 یک نکته‌ای است  که خوب ما بگوییم اولین آیات یا اولین سوره که بر پیامبر اکرم  (صلی الله و علیه و آله و سلم)  نازل شده است چیست؟ شما این را  برایمان توضیح می‌فرمایید اما یک بحثی که است  همین است که اگر اولین آیات اقرا بسم ربک الذی خلق باشد خوب ما که در شیعه و همه قبول دارند دیگر همه مسلمان ها هر سوره‌ای با بسم الله الرحمن الرحیم آغاز می شود. چه جوری فرشته وحی بیاید خودش بسم الله الرحمن الرحیم قبلش نگفته باشد اولین آیه این نباشد در گزارش تاریخی چه گفته شده است.

استاد: جباری

اگر اجازه بدهید که سوال قبلی را تکمیل کنم که اولین ایمان آورندگان اگر اولین شان امیرالمومنین  (سلام الله علیه )بود و سپس خدیجه ابوبکر را هم منتفی کردیم با توجه به این شواهد بعد چه کسانی هستند طبعا سوالی است که وجود داشته است عرض میکنم بعد انشالله تا فرصت باقی مانده اشاره خواهم کرد به آن نکته. بر اساس شواهدی که در متون هم اهل سنت و هم شیعه است  بعد از امیرالمومنین  (سلام الله علیه )ابوطالب یعنی بعد از خدیجه چون خدیجه در بیت پیامبر اکرم  (صلی الله و علیه و آله و سلم)  بود امیرالمومنین (سلام الله علیه )جناب خدیجه (سلام الله علیها) اولین زن و در واقع اولین زن مسلمان و دومین مسلمان و اولین مسلمان امیرالمومنین  (سلام الله علیه ) بود حالا در چون بحث زن را عرض کردم دومین زن هم حضرت  فاطمه بنت اسد (علیه السلام) و بعد از امیرالمومنین (سلام الله علیه )و خدیجه جناب ابوطالب (سلام الله علیه) است  با شاهدی که. عرض خواهم کرد و بعد جعفر و بعد زید بن حارثه و بعد ابوذر و بعد چند نفر اسامیشان عرض می‌کنم این ها شواهد داریم برایش که اشاره می‌کنم.

 اما درباره جناب ابوطالب (سلام الله علیه)  این روایتی که عرض شود که حالا اشاره می‌کنم هم در متون ما است و متون اهل سنت در متون ما در تفسیر قمی است  جلد یک صفحه سیصد و هفتاد و هشت در اهل سنت در طبقات الکبری ابن سعد از جلد یک  صفحه دویست و هشتاد و هفت العثمانیه جاهز از متون قرن سوم. صفحه سیصد و پانزده مرحوم شیخ صدوق هم در امالی خودش صفحه پانصد و نود و هفت این را  نقل کرده است  که دارد که:

ثم دخل ابوطالب إلى النبي  وهو يصلي وعلي  بجنبه وكان مع ابي طالب  جعفر فقال له ابوطالب صل جناح ابن عمك فوقف جعفر على يسار رسول الله  فبدر رسول الله 6 من بينهما فكان رسول الله  يصلي وعلي وجعفر وزيد بن حارثة وخديجة يأتمون به فلما اتى لذلك ثلاث سنين انزل الله عليه (فاصدع بما تؤمر واعرض عن المشركين انا كفيناك المستهزئين) والمستهزؤن برسول الله

سپس ابوطالب در حال نماز بر پیامبر وارد شد و علی در کنار او بود و با ابوطالب جعفر بود و ابوطالب به او گفت: با پسر عمویت نماز بخوان سپس جعفر در سمت چپ رسول خدا ایستاد. ، پس رسول خدا  میان آنها حرکت کرد و رسول خدا نماز می خواند و علی و جعفر و زید بن حارثه و خدیجه به دنبال او می آمدند و چون چنین شد سه سال گذشت خداوند بر او نازل کرد

نام کتاب : تفسير القمى نویسنده : لابى الحسن على بن ابراهيم القمى رحمه الله ،ج1،ص : 378،صححه وعلق عليه وقدم له،حجة الإسلام العلامة السيد طيب الموسوي الجزائري

ثم دخل ابوطالب إلى النبي  ابوطالب وارد بر پیامبر (صلی الله و علیه و آله و سلم) شد وهو يصلي وعلي  بجنبه پیامبر (صلی الله و علیه و آله و سلم) مشغول نماز بود علی (علیه السلام) هم در کنار پیامبر (صلی الله و علیه و آله و سلم) پشت سر پیامبر (صلی الله و علیه و آله و سلم) سمت راست  مشغول نماز بود وكان مع ابي طالب  جعفر جعفر هم همراه ابوطالب (علیه السلام) بود فقال له ابوطالب صل جناح ابن عمك ابوطالب (علیه السلام) دستور می دهد به فرزندش جعفر تو هم برو . سمت چپ پشت جناح را  سمت دیگر طرف دیگر و ملحق شو به این نماز فوقف جعفر على يسار رسول الله  جعفر سمت چپ پیامبر (صلی الله و علیه و آله و سلم) پیش نماز  ایستاده است دو تا برادر علی (علیه السلام)  و جعفر پشت سر پیامبر (صلی الله و علیه و آله و سلم) به نماز ایستادند فبدر رسول الله  من بينهما پیامبر (صلی الله و علیه و آله و سلم) هم  از بینشان ایستاد برای نماز فكان رسول الله  يصلي وعلي وجعفر وزيد بن حارثة وخديجة يأتمون به فلما اتى لذلك ثلاث سنين انزل الله عليه

پیامبر (صلی الله و علیه و آله و سلم). امام جماعت بود و علی (سلام الله علیه) و جعفر بن ابیطالب و زید بن حارثه چون زید ابن حارثه غلام بود بر فرزند خوانده بود در همان خانه بود او هم جزو سابقین در اسلام است  و به خدیجه اقتدا می‌کردند ممکن است  سوال بفرمایید که خود ابوطالب کجاست  ببینید قبل از اینکه این سوال پاسخ بدهیم همین که ابوطالب دستور میدهد به جعفر که برو و  اقتدا کن پس پیدا است  معتقد به نماز  است و الا باید می ایستاد نهی میکرد اگر نعوذ بالله  آنی باشد که حضرات میگویند که تا سال دهم بعثت هنگام رحلتش اسلام نیاورد و حتی پیامبر (صلی الله و علیه و آله و سلم) در لحظات آخر هم. اسلام عرضه کرد قبول نکرد نعوذ بالله پس این چیست؟

  اینکه دستور میدهد بگو تو هم برو ملحق شو توصیه می‌کند خودش چرا نه با توجه به روایاتی که از اهل بیت (علیهم السلام) داریم تقیه می‌کرد ابوطالب کافی بود یک نفر بیاید او را  در آن صحنه ببیند دیگر نقشه به هم می‌خورد ابوطالب بنا است  نقش دیگری ایفا کند ۱۰ سال در قالب شیخ قبیله بناست  از پیامبر (صلی الله و علیه و آله و سلم) دفاع کند روایتی از امام صادق (علیه السلام) در کتاب شریف کافی جلد یک صفحه چهارصد و چهل و هشت مرحوم شیخ صدوق در امالی صفحه هفتصد ودوازده:

عَلِیُّ بْنُ إِبْرَاهِیمَ، عَنْ أَبِیهِ، عَنِ ابْنِ أَبِی عُمَیْرٍ، عَنْ هِشَامِ بْنِ سَالِمٍ عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ علیه السلام، قَالَ: «إِنَّ مَثَلَ أَبِی طَالِبٍ مَثَلُ أَصْحَابِ الْکَهْفِ، أَسَرُّوا الْإِیمَانَ و أَظْهَرُوا الشِّرْکَ، فَآتَاهُمُ اللَّهُ أَجْرَهُمْ مَرَّتَیْنِ».
امام صادق علیه السلام می فرمایند: مَثَل ابوطالب مَثَل اصحاب کهف است.ایمانشان را مخفی نگاه داشتند و شرک را ظاهر کردند و در نتیجه خداوند دو مرتبه به ایشان پاداش داد.

الکلینی الرازی، أبو جعفر محمد بن یعقوب بن إسحاق (المتوفى328 هـ)،الکافی، ج2، ص462، ح28، الناشر: دار الحدیث‏، قم-ایران، الطبعة الاولى،1429هـ .

عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ علیه السلام، قَالَ: «إِنَّ مَثَلَ أَبِی طَالِبٍ مَثَلُ أَصْحَابِ الْکَهْفِ، مثل ابی طالب مثل اصحاب کهف  است أَسَرُّوا الْإِیمَانَ و أَظْهَرُوا الشِّرْکَ، ایمان را مخفی کردند شرک را اظهار کردند فَآتَاهُمُ اللَّهُ أَجْرَهُمْ مَرَّتَیْنِ». خداوند دو برابر اجر به آنها داد چرا چون خیلی سخت تر از بقیه است اجرشان مضاعف است چرا چون ناچار است تقیه کند در فضای سخت مکه با اینکه مومن هستم هیچ در ظاهر نشان ندهی ایمان را یک روایت از امام صادق (علیه السلام) و در متون خودمون در کافی و امالی صد.

روایاتی هم است  ابن ابی الحدید در شرح نهج البلاغه جلد چهارده صفحه هفتاد نقل کرده است  که:

قد روي عن أبي عبد الله جعفر بن محمد ع أن رسول الله ص قال إن أصحاب الكهف أسروا الإيمان و أظهروا الكفر فآتاهم الله‌ أَجْرَهُمْ مَرَّتَيْنِ و إن أبا طالب أسر الإيمان و أظهر الشرك فآتاه الله أجره مرتين.

شرح نهج البلاغة نویسنده : ابن ابي الحديد،ج 14،ص 70ناشر: مکتبة آیة الله العظمی المرعشي النجفي (ره)

قد روي عن أبي عبد الله جعفر بن محمد ع أن رسول الله ص قال إن أصحاب الكهف أسروا الإيمان و أظهروا الكفر پیامبر (صلی الله و علیه و آله و سلم) فرمود که اصحاب کهف ایمان مخفی کردند و کفر اظهار کردند فآتاهم الله‌ أَجْرَهُمْ مَرَّتَيْنِ و إن أبا طالب أسر الإيمان و أظهر الشرك فآتاه الله أجره مرتين. به همین مضمون که ابوطالب هم دو اجر خداوند به او عطا کرد. شواهد تاریخی که زیاد است.

مجری:

چیزی که الان در ذهن ما است اشعار حضرت ابوطالب است .

استاد: جباری

 و یکی دو روز قبل هم که سالروز وفاتشان بود بیست و شش رجب این در ارتباط با ابوطالب اما در ارتباط با جناب جعفر ما درباره به اصطلاح سبقت جعفر به اسلام در متون فریقین شاهد داریم که هم شیعه هم اهل سنت نقل کردند. که مثلاً در کنز الفواید کراجکی صفحه صد و بیست و چهار دارد که:

وكان أشبه الناس برسول اللَّه صَلَّى اللَّهُ عَلَيْهِ وَسَلَّمَ خلقًا وخلْقا، أسلم بعد إسلام أخيه علي بقليل.

كنزالفوائد الكراجكي، أبو الفتح  ج1  ،ص 124

اندکی بعد از اسلام علی (علیه السلام) جعفر هم اسلام آورد یک روایتی است  در و روایتی جالب  است  در علل الشرایع مرحوم شیخ صدوق جلد دو صفحه پانصد و پنجاه و هشت جابر ابن یزید جفی. و او از امام باقر (علیه السلام):

حَدَّثَنَا أَبِي رَضِيَ اللَّهُ عَنْهُ قَالَ حَدَّثَنَا سَعْدُ بْنُ عَبْدِ اللَّهِ عَنْ أَحْمَدَ بْنِ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ الْبَرْقِيِّ عَنْ أَبِيهِ عَنْ أَحْمَدَ بْنِ النَّضْرِ الْخَزَّازِ عَنْ عَمْرِو بْنِ شِمْرٍ عَنْ جَابِرِ بْنِ يَزِيدَ الْجُعْفِيِّ عَنْ أَبِي جَعْفَرٍ (ع) قَالَ أَوْحَى اللَّهُ تَعَالَى إِلَى رَسُولِ اللَّهِ (ص) أَنِّي شَكَرْتُ لِجَعْفَرِ بْنِ أَبِي طَالِبٍ أَرْبَعَ خِصَالٍ فَدَعَاهُ النَّبِيُّ (ص) فَأَخْبَرَهُ فَقَالَ لَوْ لَا أَنَّ اللَّهَ تَبَارَكَ وَ تَعَالَى أَخْبَرَكَ مَا أَخْبَرْتُكَ مَا شَرِبْتُ خَمْراً قَطُّ لِأَنِّي عَلِمْتُ أَنِّي إِنْ شَرِبْتُهَا زَالَ عَقْلِي وَ مَا كَذَبْتُ قَطُّ لِأَنَّ الْكَذِبَ يَنْقُصُ الْمُرُوءَةَ وَ مَا زَنَيْتُ قَطُّ لِأَنِّي خِفْتُ أَنِّي إِذَا عَمِلْتُ عُمِلَ بِي وَ مَا عَبَدْتُ صَنَماً قَطُّ لِأَنِّي عَلِمْتُ أَنَّهُ لَا يَضُرُّ وَ لَا يَنْفَعُ قَالَ فَضَرَبَ النَّبِيُّ (ص) عَلَى عَاتِقِهِ وَ قَالَ حَقٌّ لِلَّهِ تَعَالَى أَنْ يَجْعَلَ لَكَ جَنَاحَيْنِ تَطِيرُ بِهِمَا مَعَ الْمَلَائِكَةِ فِي الْجَنَّةِ.

باز هم شيخ صدوق از پدرش از محمد بن احمد بن صلت از يونس بن عبد الرحمن از عمرو بن شمر از جابر بن يزيد جعفى از ابو جعفر عليه السلام نقل كرده كه حضرت فرمود: خداوند به رسول خودش صلى الله عليه و آله وحى كرد: من از چهار خصلت جعفر بن ابو طالب راضى هستم. پيامبر عرض كرد: خداوندا، آنها كدامند؟ خداوند فرمود: او هرگز شراب نخورد و زنا نكرد و دروغ نگفت و بتى را نپرستيد. بعد رسول خدا صلى الله عليه و آله به جعفر فرمود: بر خداوند حق است كه به تو دو بال عطا كند تا در بهشت بوسيله آنها با ملائكه پرواز كنى. مؤلف مى‌گويد: من اين حديثها را كه در شأن ابو طالب و زنش و فرزندش جعفر وارد شده بود، در اين باب از اين جهت نقل كردم كه ميان اين احاديث و مقصود ما مناسبت وجود داشت. زيرا اينها هم جزو مفاخر حضرت على عليه السلام محسوب مى‌شوند.

علل الشرائع نویسنده : الشيخ الصدوق ،ج 2 ،  ص 557 ،منشورات المكتبة الحيدرية ومطبعتها في النجف

عَنْ جَابِرِ بْنِ يَزِيدَ الْجُعْفِيِّ عَنْ أَبِي جَعْفَرٍ (ع) قَالَ أَوْحَى اللَّهُ تَعَالَى إِلَى رَسُولِ اللَّهِ (ص) أَنِّي شَكَرْتُ لِجَعْفَرِ بْنِ أَبِي طَالِبٍ أَرْبَعَ خِصَالٍ خداوند به پیامبر (صلی الله و علیه و آله و سلم) وحی کرد که من شاکر جعفر بن ابی طالب هستم به خاطر چهار خصلت پیامبر (صلی الله و علیه و آله و سلم) فراخواند جعفر را  و پرسید که چیست فَدَعَاهُ النَّبِيُّ (ص) فَأَخْبَرَهُ پیامبر (صلی الله و علیه و آله و سلم) جعفر فراخواند و خبر داد این وحی الهی را  فَقَالَ لَوْ لَا أَنَّ اللَّهَ تَبَارَكَ وَ تَعَالَى أَخْبَرَكَ مَا أَخْبَرْتُكَ گفت که اگر خدا خبر نداده من خبر نمیدادم آن چیست؟ از دوره جاهلیت جعفر را  ما جزو خلفا می‌دانیم در عصر جاهلی این خصلت ها را داشته است مَا شَرِبْتُ خَمْراً قَطُّ هیچگاه لب به شراب دراز نکردم چرا لِأَنِّي عَلِمْتُ أَنِّي إِنْ شَرِبْتُهَا زَالَ عَقْلِي چون می دانم عقل را زائل می کند استدلال عقلی است در واقع وَ مَا كَذَبْتُ قَطُّ هیچگاه دروغ نگفتم لِأَنَّ الْكَذِبَ يَنْقُصُ الْمُرُوءَةَ چون به اصطلاح دروغ مروت را  میکاهد از مروت انسان و جوانمردی میکاهد وَ مَا زَنَيْتُ قَطُّ به سمت زنا نرفتم لِأَنِّي خِفْتُ أَنِّي إِذَا عَمِلْتُ عُمِلَ بِي ترسیدم اگر من انجام بدهم با ناموس من هم این کار انجام بشود وَ مَا عَبَدْتُ صَنَماً قَطُّ هیچگاه بتی نپرستیدم لِأَنِّي عَلِمْتُ أَنَّهُ لَا يَضُرُّ وَ لَا يَنْفَعُ چون می‌دانستم که نفع و ضرری بت‌ها ندارند قَالَ فَضَرَبَ النَّبِيُّ (ص) عَلَى عَاتِقِهِ وقتی این ها را  گفت پیامبر (صلی الله و علیه و آله و سلم) دست به شانه او نهادند پیامبر اکرم  (صلی الله و علیه و آله و سلم)  و فرمودند وَ قَالَ حَقٌّ لِلَّهِ تَعَالَى أَنْ يَجْعَلَ لَكَ جَنَاحَيْنِ تَطِيرُ بِهِمَا مَعَ الْمَلَائِكَةِ فِي الْجَنَّةِ   سزاوار است خداوند دوبال به تو بدهد احتمالا این مربوط به بعد از جریان عرض شود که بازگشت جعفر از. حبشه باشد و پیامبر اکرم (صلی الله و علیه و آله و سلم)  چنین  خبری داد.

  این در ارتباط با جناب جعفر و همینطور زید ابن حارثان در روایات است  و ابوطالب هم است  در ارتباط با ابوذر می‌توان ابوذر را  عرض شود که با این حساب مثلاً ششمین حساب کرده است  اگر امیرالمومنین (سلام الله علیه )اولین و و خدیجه و فاطمه بنت اسد و ابوطالب اینها و جعفر ابوذر را دارد که قبل از به اصطلاح اسلام جزو حنفا بود ابوذر و هنگامی که تازه زمزمه پیچید در مکه. که عرض شود که پیامبری آمده است  و ظهور کرده است  ادعا می‌کند که پیامبر (صلی الله و علیه و آله و سلم) برادرش را فرستاد برادر را  فرستاد به مکه و عرض شود که بررسی کند چگونه است  برادرش آمد و عرض کنم که اخبار دقیقی نیاورد خودش ناچار شد آمد به مکه و پنهانی امیرالمومنین  (سلام الله علیه ) او را نزد پیامبر اکرم  (صلی الله و علیه و آله و سلم) و  اسلام آورد و آمد بیرون. و عرض شود که اظهار اسلام کرد ابوذر از همان اول به هر حال یک مقدار جنبه حالا شجاعتش بگوییم به هر حال علنی کردن و کتکش زدند به او زدند مورد ضرب و شتم قرار گرفت و رفت به سمت قبیله اش قبیله بنی غفار که خارج مکه بودند در مسیر تجاری به شام بودند اینها و ابوذر از اهرم تهدید کاروان‌های تجاری مکه استفاده کرد که حالا کار که محدودتر بودند ابوذر آنها را مورد تهدید قرار میداد که اینها به هر حال دست از اذیت مسلمان ها بکشند.

در گزارش‌های مربوط ابوذر در الطبقات الکبری ابن سعد است  بعد از این‌ها از افرادی اسم برده شده است که عمدتاً طبقات محروم جامعه بودند یعنی یک بحثی است  که اولین ایمان آورندگان دو دسته بودند دو طیف بودند یک طیف طبقات محروم چون اسلام دارد ندای دفاع از اینها ندای عدالت سر میدهد و دوم جوان‌ها جوان‌ها به خصوص این پیرمردهای مکه که سالها با شعر گرفتن امتیازاتی از این ناحیه کسب کردند جایگاهی در مکه دارد  درباره اینها عرض کنم که. قبول اسلام دشوار بود و مخالفت می‌کرد اما جوان‌ها خیلی راحت پذیرفتند از کسانی اسم بردن مثلاً عمر بن عنبسه سلمی خالد بن سعید بن خالد بن سعید ابن عاص پدری سعید ابن عاص یکی از شقی‌ترین افراد از بنی امیه و خالد خوابی می‌بیند در آن خواب خود را در لبه پرتگاه آتش میبیند و پدرش می‌خواهد او را  هل بدهد به سمت آتش پیامبر اکرم  (صلی الله و علیه و آله و سلم)  میاید او را  نجات میدهد بر اثر این خواب میابد و اسلام می‌آورد و جالب است که جزء شیعیان امیرالمومنین (سلام الله علیه )هم است  از بنی امیه است اما بعد از جریان سقیفه.

 یکی از کسانی است که. مخالفت کرد با ابوبکر در مسجد بلند شد علیه ابوبکر سخن گفت رضا به تعبیر نجیب به بنی امیه یاسین خالد بن سعید سمیه مادر عمار جزو سابقات در اسلام از عبیدة بن حارث یا حرز با جزو سابقین حمزه جناب حمزه راجع به حمزه گفتند سال پنجم بوده است اما حمزه وقتی که در آن جریان که از شکار برمیگشت و آمد در اجتماع قریش و آن کنیز خبر داد که نمیدانم با پسر برادرت با پیامبر (صلی الله و علیه و آله و سلم) چه کردند که آن فضولات بر سر پیامبر (صلی الله و علیه و آله و سلم) ریخته بودند رفت سراغ ابوجهل و با کمانش زد. ابوجهل و بعد گفت که مگر نمی‌دانی که من بر دین او هستم نگفت الان به او ایمان آوردم هستم لذا حمزه هم جزو مخفی کنندگان بود.

مجری:

 و نوع صحبت این است که یعنی آنجا یک جوری بوده است که همه می‌دانستند آشکار کرد

استاد: جباری

 و خباب بن ارد از مستضعفین مکه بود که این هم  اسلام آورده میدانیم این پدر آن عبدالله است دیگر عبدالله ابن خباب بن ارد که در جریان نهروان همراه همسرش همسر حامله اش داشت. از نخلستان عبور می‌کرد که خوارج آمدند و او را به جرم تشیع شهیدش کردن همسرش را  شهید کردند طفل در شکم همسرشان را شهید کردن این همان عبدالله فرزند این خباب بن ارت است داد عمار عبدالله بن مسعود سعد بن زید سهیب بلال اینها هستند کسانی که در متون تاریخی جز سابقین اسلام هستند حالا دیگر مستنداتش را  عرض نمی‌کنم.

مجری:

 اما سوالی که چند تا سوال چون عرض کردم این را اگر جواب بدهید باز هم سوال داریم حالا. از لابه هم حرف‌های شما یک سری سوالات یاداشت کردم سوال اولین سوره که بر پیامبر نازل شد چیست؟

استاد: جباری

این یک  مقدار تفصیل دارد اما سعی میکنم وارد شوم اما اجمالا هم بر اساس متون شیعه هم اهل سنت در متون خودمان هم در کتاب شریف کافی روایت داریم از امام صادق (علیه السلام) و هم در تفسیر منسوب به امام عسکری (علیه السلام) از امام هادی (علیه السلام) روایت است  که تقریبا یک صفحه است  مفصل فضای بعثت پیامبر (صلی الله و علیه و آله و سلم) را توضیح میدهد. در این‌ها آمده است  که پنج آیه اول سوره علق در غار حرا بر پیامبر (صلی الله و علیه و آله و سلم) نازل شده است فریقین این را نقل کردند که ظاهراً باید پذیرفته شود چون مشهور است  و اینها و در غار حرا هم پنج آیه نازل شد از آن طرف پس اولین آیات نازله را میتوان همین پنج آیه دانست اما سوره فاتحه به فاتحه الکتاب معروف است چون اول قرآن گذاشته شده است اما از این جهت که ما روایت داریم که:

((لا صلاة لمن لم يقرأ بفاتحة الكتاب))

 (نماز کسی که فاتحة الکتاب را نخواند ، نمازنیست.)

عوالي اللئالي  ج۱ ص۱۹۶

کسی که فاتحة الکتاب را نخواند گویا نماز نخوانده است نماز نیست برای او و پیامبر اکرم  (صلی الله و علیه و آله و سلم)  از قبل از بعثت. نماز می‌خواندند و بعد از بعثتشان جبرئیل آمد علمه حدود الصلاة آن نماز کامل‌تر را  یاد داد در آغاز بعثتشان در ۴۰ سالگی به نظر میرسد که بعد از این نزول ۵ آیه اول سوره علق به خاطر بحث نماز جبرئیل علم حدود الصلاة در واقع این سوره حمد یاد داده است به پیامبر اکرم  (صلی الله و علیه و آله و سلم)  نازل شده است سوره حمد به عنوان سوره کامله بعد یک بحث است که آیا دیگر آیات که در ادامه نازل شده است بحث نزول تدریجی قرآن. این آیا در طول بیست و سه سال نازل شده است یا در طول بیست سال؟

 دو دیدگاه وجود دارد به نظرم دیدگاه نزول در طول بیست سال سال دیدگاهی است  قوی‌تر شواهد قوی در روایات صحیح دارد و معتبر دارد در ارتباط امام صادق (علیه السلام) روایتی است  که کتاب شریف تفسیر قمی است  در کتاب شریف کافی است  که:

نزل القرآن جملة واحدة الی البیت المعمور ثم نزل فی طول عشرین سنة

قرآن یک مرتبه به بیت المعمور نازل شده، سپس نزولش در طول بیست سال بوده است.

اصول کافی، ج 2، ص 269; المیزان، ج 2، ص 29.

شب بیست و سوم ماه رمضان در شب قدر ذیل آن آیه سوره دخان:

إِنَّا أَنْزَلْنَاهُ فِي لَيْلَةٍ مُبَارَكَةٍ  إِنَّا كُنَّا مُنْذِرِينَ

که ما آن را در شبی پر برکت نازل کردیم؛ ما همواره انذارکننده بوده‌ایم!

دخان (44):3

این تعبیر آمده است . نزل القرآن فی طول عشرین سنه و در شب قدر در شب قدر در شب بیست و سوم نزلت جملت واحده الی البیت المأمور در مقام بیت المامور در آسمان چهارم به آنجا نازل شد به صورت جمله‌ای کامل نزول دفعی بعد در طول بیست سال این بیست سال یعنی در دوره دعوت علنی دیگر سه سال بعد از..

مجری:

 ما سه سال دوره غیر علنی هم داشتیم.

استاد: جباری

 قرآن نازل نمی‌شده است اما آن فرشته‌ای که جبرئیل قرین با پیامبر (صلی الله و علیه و آله و سلم) نبوده است این هم که عرض می‌کنم هم روایت یعنی هم در تاریخ طبری است  این نکته هم در الاختصاص منصوب به شیخ مفید که در طول آن سه سال عرض شود که اسرافیل قرین با پیامبر (صلی الله و علیه و آله و سلم) و جبرئیل بعد از سه سال حالا در آغاز بعد از سه سال. قرآن با چه آیه‌ای شروع شد نزول تدریجی روایت جابرب عبدالله انصاری است  در آن روایت وقتی سوال می شود که اولین سوره آیات نازل بر پیامبر (صلی الله و علیه و آله و سلم) چه بود می گوید من آنچه که از پیامبر (صلی الله و علیه و آله و سلم) شنیدم سوره مدثر:

يَا أَيُّهَا الْمُدَّثِّرُ قُمْ فَأَنْذِرْ

اى كشيده رداى شب بر سر برخيز و بترسان

مدثر (74):1-2

 دعوت علنی با قُمْ فَأَنْذِرْ در واقع شروع شده است برخیز و انذار کن این مستند است.

مجری:

این سوره مدثر یعنی بعد از آن سه سال آمده است  بله چون چیزی که حالا ما تو ذهنمون است  دیگر معمولا وقتی تاریخ را  می‌خوانیم می گوید که پیامبر (صلی الله و علیه و آله و سلم) از غار که میرود به منزل و آنجا مثلاً. خوابیده بوده آنجا یک مدت صدا را می شنیده است.

استاد: جباری

در روایت جابر هم این است  منتها این در غار رفتن آن غار اولی نیست بله چون پیامبر (صلی الله و علیه و آله و سلم) بعدش هم تحنث در غار داشتند برخیز و انذار کن از این بر می آید اگر ما کنار هم قرار بدیم به روایت نزول در طول ۲۰ سال را  با این روایت که جابر می گوید اولین آیات نازل سوره مدثر بوده  است میخورد با دعوت علنی.

مجری:

استاد اینکه پنج آیه اول سوره علق بر پیامبر (صلی الله و علیه و آله و سلم) نازل می شود. بسم الله الرحمن الرحیم ابتداش است  یا ابتداش اقراء است.

استاد: جباری

ابتدایش بسم الله است.

مجری:

   پس در واقع در اولین آیه چیست؟

استاد: جباری

چندین قول در مورد اولین آیات سور نازله است یک قول بسم الله است که قابل جمع است هم با نزول سوره فاتحه و هم با نزول پنج آیه اول سوره علق.

مجری:

 ما شیعیان که از نور اهل بیت (علیهم السلام).  بهره مند هستیم و پیرو  آنها بسم الله را  مهم‌ترین آیه قرآن میدانیم روایت از امام صادق  (علیه السلام). سوره در آیه بسم الله الرحمن الرحیم اقرا باسم ربک الذی خلق یعنی تو بخوان به اسم خداوند بسم الله الرحمن الرحیم می شود بهترین شاهد بر این آیات پس اولین آیه را  می شود گفت بسم الله الرحمن الرحیم اقرا باسم ربک الذی خلق

استاد: جباری

عایشه در اول صحیح بخاری روایت میکند آنجا اشاره میکند. به اینکه پنج آیه اول سوره علق نازل شد بسم الله دارد و در روایت خودمان هم روایت امام هادی (علیه السلام) روایت امام صادق (علیه السلام) باز همینطور است.

مجری:

 خیلی متشکریم دکتر جباری خیلی استفاده کردیم خیلی خوب و شیرین بود هرچند که خیلی به خاطر ضیق وقت تند تند بیان کردید  محققین یا بینندگان علاقه داشته باشند بیشتر در این خصوص منابع زیادی هم معرفی کردید برایمان در هر زمینه قابل دسترس هم است  یعنی اینجا نیست که بگوییم سخت گیر بیاد دیگر کتاب‌های مشهوری و خیلی راحت می شود. دسترسی پیدا کرد متشکرم از شما  وقتمان به پایان رسید باز هم تبریک میگویم خدمت شما این ایام مبارک را  و همچنین خدمت عزیزان بیننده وقت شما بخیر باشد و همه شما را  به خدای منان می‌سپاریم آخرین بحث ما هم که دعای فرج آقا امام عصر   (عجل الله و تعالی فرجه الشریف) است  اللهم عجل لولیک الفرج خداحافظ.

 


آینه تاریخ - پاسخ به شبهات تاریخی>

امیرالمومنین علی ع سبقت در ایمان وحی بعثت اولین مسلمان اولین زن مسلمان دعوت علنی و مخفی اولین آیات قرآن سوره علق بسم الله