-
آینه تاریخ - پاسخ به سوالات و شبهات تاریخی 27 بهمن 1402
58:16 دقیقه -
آینه تاریخ - پاسخ به شبهات تاریخی 20 بهمن 1402
56:33 دقیقه -
آینه تاریخ - پاسخ به سوالات و شبهات تاریخی 13 بهمن 1402
57:10 دقیقه -
آینه تاریخ - پاسخ به سوالات و شبهات تاریخی 6 بهمن 1402
57:51 دقیقه -
آینه تاریخ - پاسخ به سوالات و شبهات تاریخی 29 دی 1402
57:28 دقیقه -
آینه تاریخ - پاسخ به سوالات و شبهات تاریخی 22 دی 1402
55:03 دقیقه -
آینه تاریخ - پاسخ به سوالات و شبهات تاریخی 15 دی 1402
1:01:36 دقیقه -
آینه تاریخ - پاسخ به سوالات و شبهات تاریخی 8 دی 1402
1:02:56 دقیقه -
آینه تاریخ - پاسخ به سوالات و شبهات تاریخی 1 دی 1402
57:05 دقیقه -
آینه تاریخ - پاسخ به سوالات و شبهات تاریخی 17 آذر 1402
57:43 دقیقه -
آینه تاریخ - پاسخ به سوالات و شبهات تاریخی 11 آذر 1402
1:00:36 دقیقه -
آینه تاریخ - پاسخ به سوالات و شبهات تاریخی 3 آذر 1402
55:36 دقیقه -
آینه تاریخ - پاسخ به سوالات و شبهات تاریخی 19 آبان 1402
57:40 دقیقه -
آینه تاریخ - پاسخ به سوالات و شبهات تاریخی 5 آبان 1402
57:59 دقیقه -
آینه تاریخ - پاسخ به سوالات و شبهات تاریخی 28 مهر 1402
58:13 دقیقه -
آینه تاریخ - پاسخ به سوالات و شبهات تاریخی 21 مهر 1402
55:53 دقیقه -
آینه تاریخ - پاسخ به سوالات و شبهات تاریخی 14 مهر 1402
56:06 دقیقه -
آینه تاریخ - پاسخ به سوالات و شبهات تاریخی 7 مهر 1402
56:38 دقیقه -
آینه تاریخ - پاسخ به سوالات و شبهات تاریخی 24 شهریور 1402
57:34 دقیقه -
آینه تاریخ - پاسخ به سوالات و شبهات تاریخی 17 شهریور 1402
55:58 دقیقه -
آینه تاریخ - پاسخ به سوالات و شبهات تاریخی 10 شهریور 1402
55:55 دقیقه -
آینه تاریخ - پاسخ به سوالات و شبهات تاریخی 3 شهریور 1402
55:58 دقیقه -
آینه تاریخ - پاسخ به سوالات و شبهات تاریخی 27 مرداد 1402
57:25 دقیقه -
آینه تاریخ - پاسخ به سوالات و شبهات تاریخی 20 مرداد 1402
57:19 دقیقه -
آینه تاریخ - پاسخ به شبهات تاریخی 12 خرداد 1402
56:04 دقیقه -
آینه تاریخ - پاسخ به شبهات تاریخی 5 خرداد 1402
1:00:18 دقیقه -
آینه تاریخ - پاسخ به شبهات تاریخی 29 اردیبهشت 1402
53:57 دقیقه -
آینه تاریخ - پاسخ به شبهات تاریخی 22 اردیبهشت 1402
56:12 دقیقه -
آینه تاریخ - پاسخ به شبهات تاریخی 15 اردیبهشت 1402
1:00:14 دقیقه -
آینه تاریخ - پاسخ به شبهات تاریخی 8 اردیبهشت 1402
55:51 دقیقه -
آینه تاریخ - پاسخ به شبهات تاریخی 19 اسفند 1401
56:23 دقیقه -
آینه تاریخ - پاسخ به شبهات تاریخی 12 اسفند 1401
53:34 دقیقه -
آینه تاریخ - پاسخ به شبهات تاریخی 5 اسفند 1401
51:14 دقیقه -
آینه تاریخ - پاسخ به شبهات تاریخی 28 بهمن 1401
52:06 دقیقه -
آینه تاریخ - پاسخ به شبهات تاریخی 21 بهمن 1401
55:08 دقیقه -
آینه تاریخ - پاسخ به شبهات تاریخی 14 بهمن 1401
49:49 دقیقه -
آینه تاریخ - پاسخ به شبهات تاریخی 30 دی 1401
55:31 دقیقه -
آینه تاریخ - پاسخ به شبهات تاریخی 23 دی 1401
55:05 دقیقه -
آینه تاریخ 16 دی 1401
1:00:22 دقیقه -
آینه تاریخ 9 دی 1401
57:54 دقیقه -
آینه تاریخ 25 آذر 1401
57:12 دقیقه -
آینه تاریخ 4 آذر 1401
1:03:24 دقیقه -
آینه تاریخ 27 آبان 1401
1:00:40 دقیقه -
آینه تاریخ 20 آبان 1401
59:37 دقیقه -
آینه تاریخ 13 آبان 1401
1:00:23 دقیقه -
آینه تاریخ 6 آبان 1401
1:00:44 دقیقه -
آینه تاریخ 22 مهر 1401
1:02:27 دقیقه -
آینه تاریخ 15 مهر 1401
56:48 دقیقه -
آینه تاریخ 8 مهر 1401
55:14 دقیقه -
آینه تاریخ 1 مهر 1401
56:57 دقیقه -
آینه تاریخ 18 شهریور 1401
56:09 دقیقه -
آینه تاریخ 11 شهریور 1401
56:01 دقیقه -
آینه تاریخ 28 مرداد 1401
56:30 دقیقه -
آینه تاریخ 21 مرداد 1401
59:42 دقیقه -
آینه تاریخ 31 تیر 1401
57:22 دقیقه -
آینه تاریخ 17 تیر 1401
57:13 دقیقه -
آینه تاریخ 3 تیر 1401
58:58 دقیقه -
آینه تاریخ 27 خرداد 1401
53:38 دقیقه -
آینه تاریخ 20 خرداد 1401
52:19 دقیقه -
آینه تاریخ 30 اردیبهشت 1401
56:10 دقیقه -
آینه تاریخ 23 اردیبهشت 1401
56:06 دقیقه -
آینه تاریخ 12 فروردین 1401
58:07 دقیقه -
آینه تاریخ 27 اسفند 1400
55:16 دقیقه -
آینه تاریخ 6 اسفند 1400
58:04 دقیقه -
آینه تاریخ 29 بهمن 1400
58:08 دقیقه
آینه تاریخ - پاسخ به سوالات و شبهات تاریخی
قسمت صد و دوازدهم برنامه آینه تاریخ با کارشناسی حجت الاسلام و المسلمین دکتر جباری
دیگر قسمت ها
عنوان برنامه: آینه تاریخ
تاريخ: ۰۴/ ۱۲/ 140۲
استاد: حجت الاسلام والمسلمین جباری
مجری: آقای قضبانی
قسمت:۱۱۲
بسم الله الرحمن الرحیم و به نستعین اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم
مجری:
عزیزان بیننده سلام وقت شما بخیر اینجا شبکه جهانی حضرت ولی عصر (عجل الله تعالی فرجه الشریف) است و ملاحظه بفرمایید و برنامهای که تقدیم حضور شما می شود برنامه آیینه تاریخ است و ما در این برنامه همچون برنامه گذشته میزبانی میکنیم از جناب آقای دکتر جباری استاد حوزه و دانشگاه متخصص در مسائل تاریخ و سیره. من ابتدا خدمت استاد عرض سلامی داشته باشم و برمیگردم ان شاء الله توضیحات را خدمت شما عزیزان خواهم داد استاد عزیز سلام وقت شما بخیر.
استاد: جباری
بسم الله الرحمن الرحیم حضور ارزشمند شما جناب آقای قضبانی و شما بینندگان گرامی برنامه عرض سلام و ادب و احترام دارم و آرزوی توفیقات و تاییدات روزافزون الهی برای همه شما عزیزان و تبریک این مناسبت بسیار بزرگ را میلاد مسعود مولانا و سرور ولی نعمتمان امام عصر.( سلام الله علیه) ان شاء الله بر همه شما مبارک باشد.
مجری:
در خدمت شما هم عرض تبریک می گویم اعیاد گذشته عید بزرگ میلاد آقا امام عصر (عجل الله تعالی فرجه الشریف) که در پیش رو است ان شاء الله که بر شما مبارک باشد و همچنین بر شما عزیزان بیننده این اعیاد و این مناسبتها را خدمتتان تبریک عرض کنم عرض کنم خدمت شما عزیزان که سه هزار پانزده پانزده سامانه پیامکی ما است علاوه بر تلفن های شبکه که در اختیار شما است و میتوانید تماس بگیرید و سوالات مطرح کنید.
از این طریق هم میتوانید نظرات و پیشنهادات و. سوالات خودتان را برای ما ارسال کنید و همچنین علاوه بر اینکه شبکه را از طریق ماهواره ملاحظه میفرمایید از طریق سایت شبکه جهانی حضرت ولیعصر (علیه السلام) و همچنین اپلیکیشن شبکه که در گوشیهای شما نصب می شود میتوانید ما را دنبال کنید و برنامه خودتان را ببینید این برنامهکه عرض شد آینه تاریخ است متکفل پاسخ به سوالات تاریخی شما عزیزان بیننده است استاد عزیز باز هم تبریک می گویم خوشحالیم که در خدمت شما هستیم امیدوارم که حالتان کاملا خوب باشد همچنین خانواده و ان شاء الله باز بر همه. عزیزان مبارک باشد این ایام و این مناسبت ها استاد ما بالاخره آن چیزی که یقین داریم و توصیف پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) در مورد حضرت امام عصر (عجل الله تعالی فرجه الشریف) که فرموده نام او هم نام من است و کنیه او هم کنیه من است که کنیه پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) دارند و مشهور است ابوالقاسم و همین کنیه هم طبیعتاً بر آقا امام عصر (عجل الله تعالی فرجه الشریف) باید گفته شود سوالی به دست ما رسیده است در این خصوص که کنیه ابا صالح چگونه به حضرت (علیه السلام)داده است شده است خوب ابوالقاسم کنیه پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) است آیا ریشه در مباحث تاریخی دارد در روایت دارد یا نه.
استاد: جباری
بله سوال خوبی است که مستحضرید اصل کنیه امام عصر (سلام الله علیه) و طبق روایات متعددی که هم شیعه نقل کرده است هم اهل سنت همان کنیه رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) است ابوالقاسم و نام او هم همان نام پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) است البته حالا فقط اشاره میکنم که روایات داریم چندین روایت است به گونههای مختلف. نقل شده است راجع به نام امام عصر (سلام الله علیه) که بردن نامش جایز نیست بعضی از این روایات به صورت مطلق آمده است بعضیش آمده است تا زمان ظهور آن حضرت (علیه السلام)جایز نیست بعضیش علت در آن ذکر شده است که به خاطر اینکه اگر اسم برده بشود سراغ صاحب اسم می روند و امثال اینها و عرض شود که این روایات متعدد است بحثی است که آیا جایز است در زمان غیبت آن حضرت (علیه السلام)که نام آن حضرت (علیه السلام )برده شود یا خیر برخی از محققین ما. از علما نظرشان است که جایز نیست نظرشان بر این جهت است به ظاهر روایات تمسک کرده اند و بعضی از این روایات هم صحیح السند هستند حالا فلسفهاش چیست آن دیگر بحث دیگری است اما راجع به کنیه به خصوص مشهور است که کسانی که راه را گم کرده اند در مسیری به هر حال میرفتند سفر میکردند مسیر را گم کردند اینها به خصوص و غیر از آن هم یا ابا صالح المهدی ادرکنی ادرکنا با این خطاب حضرت (علیه السلام)آنهایی که به هر حال در یک مشکلی. قرار گرفتند یک حاجتی دارند مضطر شده است اند حضرت (علیه السلام)اینگونه خطاب کنند و ادرکنی بگویند و طلب کمک کنند از حضرت (علیه السلام)سوال این است که آیا این یا اباصالح کنیه اباصالح آیا ریشه تاریخی دارد مثل دیگر کنیههای مثل کنیه ابوالقاسم برای حضرت (علیه السلام)یا خیر پاسخ این است که در روایات ما این کنیه یافت نمی شود به طور خاص برای امام عصر (سلام الله علیه) و همینطور بنابر تحقیقی که برخی از آثار تحقیقی و تحلیلی. انجام دادند در این خصوص اظهار شده است که تا حدود قرن یازدهم هجری چهار قرن پیش دلیلی نداریم از جهت تاریخی که این کنیه اطلاق شده باشدبه طور خاص بر امام عصر (سلام الله علیه) اما توضیحی دارد این نکته که عرض کردم ما در دو روایت که مرحوم شیخ صدوق نقل کرده است این دو روایت را در کتاب ارزشمند من لا یحضره الفقیه یکی از آن روایات در جلد دوم من لا یحضره الفقیه صفحه دویست و نود و هشت حدیث. بیست و پنج صفر شش و دیگری هم حدیث بیست و پنج صفر هفت پشت سر هم است این دو حدیث به نقل از امام صادق (سلام الله علیه) مرحوم شیخ صدوق نقل کردند که:
رَوَى عَلِيُّ بْنُ أَبِي حَمْزَةَ عَنْ أَبِي بَصِيرٍ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ إِذَا ضَلَلْتَ عَنِ الطَّرِيقِ فَنَادِ- يَا صَالِحُ أَوْ يَا أَبَا صَالِحٍ أَرْشِدُونَا إِلَى الطَّرِيقِ يَرْحَمُكُمُ اللَّهُ.
علىّ بن ابى حمزه از ابو بصير، از امام صادق عليه السّلام روايت كرده است كه فرمود: چون راه را گم كردى، پس بانگ برآور كه: «يا صالح - و يا أبا صالح - أرشدنا الى الطّريق، يرحمكم اللّه».
من لا يحضره الفقيه نویسنده : الشيخ الصدوق ج، 2 ،ص 298تاريخ وفات مؤلف: 381 قمحقق / مصحح: غفارى، على اكبرناشر: دفتر انتشارات اسلامى وابسته به جامعه مدرسين حوزه علميه قممكان چاپ: قمسال چاپ: 1413 قنوبت چاپ: دوم
إِذَا ضَلَلْتَ عَنِ الطَّرِيقِ وقتی که راه را گم کردید فَنَادِ- يَا صَالِحُ أَوْ يَا أَبَا صَالِحٍ هر دو آمده است يَا صَالِحُ أَوْ يَا أَبَا صَالِحٍ أَرْشِدُونَا إِلَى الطَّرِيقِ يَرْحَمُكُمُ اللَّهُ.خطاب به صالح بشود یا اباصالح شود و گفته شود ما را راهنمایی کنید به سمت. مسیر خدا شما را مورد رحمتش قرار بدهد و در روایت بعدی:
وَ رُوِيَ أَنَّ الْبَرَّ مُوَكَّلٌ بِهِ صَالِحٌ وَ الْبَحْرَ مُوَكَّلٌ بِهِ حَمْزَةُ
و روايت شده است كه بخش خشكى زمين به صالح سپرده شده است ، و بخش دريائى آن در حمايت حمزه قرار گرفته است.
من لا يحضره الفقيه نویسنده : الشيخ الصدوق ج، 2 ،ص 298تاريخ وفات مؤلف: 381 قمحقق / مصحح: غفارى، على اكبرناشر: دفتر انتشارات اسلامى وابسته به جامعه مدرسين حوزه علميه قممكان چاپ: قمسال چاپ: 1413 قنوبت چاپ: دوم
وَ رُوِيَ أَنَّ الْبَرَّ مُوَكَّلٌ بِهِ صَالِحٌ و مرحوم صدوق فرموده است که روایت شده است که در خشکی فردی به نام صالح موکل است برای راهنمایی عرض کنم که افراد گمشده است در مسیر َ الْبَحْرَ مُوَكَّلٌ بِهِ حَمْزَةُ در دریا هم به اصطلاح کسی به نام حمزه موکل است این سخن مرحوم. عرض شود که صدوق این دو روایتی که روایت اول را از امام صادق (سلام الله علیه) نقل کرده است و دوم روایت در واقع روایت مرسل است و معلوم نیست که به هر حال از کی نقل کرده است و اینکه حالا منظور از این صالح عرض شود که کیست مرحوم ابن طاووس در الامان من اخطار الاسفار صفحه صد و بیست و سه مرحوم ابن طاووس و در یک نسخه خطی الثنیه مرحوم سید نعمت الله جزایری این ها احتمال داده استاند یعنی گفتهاند که. مراد از صالح یکی از جنیان مومن است که وظیفهاش امدادرسانی به کسانی است که راه را گم کرده اند و این دیدگاه مرحوم طاووس و سید نعمت الله جزایری تا اینجا به هر حال ما این را داریم که یک روایت این چنین که يَا أَبَا صَالِحٍ أَرْشِدُونَا إِلَى الطَّرِيقِ و مرحوم علامه مجلسی به نقل از پدر گرامی خودشان علامه محمد تقی مجلسی نقل میکند در بحار جلد پنج صفحه صد و سی و هفت عرض شود که ایشان. گمانم در بحار باشد نقل میکند که مرحوم علامه محمدتقی مجلسی از شخصی به نام امیر اسحاق استرآبادی حکایتی را نقل میکند مرحوم مجلسی به نقل از پدرش و پدرشان از امیر اسحاق استرآبادی که در راه مکه عرض شود که گم می شود این امیر اسحاق استرآبادی و با گفتن جمله يَا أَبَا صَالِحٍ أَرْشِدُونَا إِلَى الطَّرِيقِ می کند شخصی می آید و به ایشان کمک میکند او را به سرعت به مکه میرساند. برداشت شخصی این آقای امیر اسحاق استرآبادی این بوده است که این شخص امام مهدی (سلام الله علیه) بوده است و اما اینکه واقعاً حضرت (علیه السلام)بوده است دلیلی نیاورده است که آن شخص امام عصر ( عجل الله تعالی فرجه الشریف) بوده است ممکن است که یکی از فرستادگان حضرت (علیه السلام)بوده باشدو اینها و این هم در ارتباط با علامه مجلسی و حکایتی که از استرآبادی در این باره نقل میکند بعد از این جریان مرحوم حاجی نوری محدث نوری در کتابهایی که ایشان در. ارتباط با متشرفین به محضر امام ( سلام الله علیه)نوشته از جمله جنت الماوا حکایاتی را ایشان در آنجا نقل میکند در جنت الماوا که مشابه همین حکایت امیر اسحاق استرآبادی است گرچه خود مرحوم حاجی نوری همانجا تصریح میکند که این حکایت هیچ دلالتی ندارند که آن شخص راهنما که آمده است نجات داده است این افراد را خود حضرت مهدی (سلام الله علیه) بوده باشد به هر حال خود حضرت (علیه السلام) بوده باشد. یا حضرت (علیه السلام)کسی را فرستاده باشد در هر حال آنچه که پیشینه لقب یا کنیه اباصالح است برمیگردد به این پیشینهای که عرض کردم یعنی خود روایت مرحوم صدوق که صراحتی در این ندارد ممکن است بگوییم به عنوان یک مصداق مصداق اتم در واقع که از هر فیضی معتقد هستیم هر فیضی از ناحیه امام عصر (سلام الله علیه) عرض شود که منبعث می شود.
ما با این نیت که منبع فیض آن حضرت (علیه السلام)است و وقتی خطاب میکنیم یا صالح یا اباصالح مراد آن حضرت (علیه السلام)باشد اشکالی ندارد اما. و طبیعتاً اگر فیض راهنمایی بخواهد صادر بشود به واسطه آن حضرت (علیه السلام)صادر می شود حالا خود آن حضرت (علیه السلام)یا کسی را بفرستد یا حتی جنیانی در خدمت آن حضرت (علیه السلام)باشند بیایند و این وظیفه را انجام بدهند الان امور به ید آن حضرت (علیه السلام)است اما از جهت سند و از جهت تاریخی این پیشینه است که اجمالا اشاره شد که حالا در ذهن شریف بینندگان عزیز هم باشد یک وقت به هر حال سوال شد راجع به پیشینه سند و اینکه واقعاً کنیه حضرت (علیه السلام)این بوده است یک چنین پیشینهای دارد و خوب است ما قدر به هر حال مرحوم آقای ریشهری را. بشناسیم کتابی که تحقیق را از آن نقل کردم کتاب ارزشمند دانشنامه امام مهدی ( علیه السلام) است که ایشان به همراه همکارانشان تدوین کردند و بحثهای بسیار خوبی در این دانشنامه وجود دارد در جلد دوم این دانشنامه صفحه بیست و دو یا سیصد و بیست و دو این بحث در آنجا مطرح شده است و تحقیق هم حاصل کار ایشان است و عزیزان بیننده هم خوبه اگر به هر حال علاقهمند هستید و اهل مطالعه هستید که حتماً اینطور است. این دانشنامه را به هر حال ملاحظه بفرمایید.
مجری:
استاد اولین کسی که خطاب میکند یا اباصالح المهدی را سید بن طاووس است حالا شما سند روایت را به شیخ صدوق هم ارجاع دادید.
استاد: جباری
مرحوم صدوق با این روایت را که می آورد منتها که مراد امام عصر (سلام الله علیه) است.
مجری:
بله آن را درست است میتوانیم بگوییم استاد کسی من این را شنیدم که خودش در مسائل تاریخ است بله اولین کسی که. امام را با اباصالح خطاب کرده است.
استاد: جباری
آنچه که نقل شده است سید بن طاووس به هر حال این صالح را آن جنی مومن میداند که به هر حال موکل است برای راهنمایی اما اینکه از ابن طاووس چیزی نقل شده باشد دال بر اینکه اباصالح منظور امام عصر (سلام الله علیه) است ظاهراً در تحقیقات چنین چیزی نیست.
مجری:
خیلی متشکرم با این حوصله و دقت این سوال پاسخ فرمودید. بحث دیگری است سوال شده است که خوب نیمه شعبان که سالروز ولایت حضرتحجت ابن الحسن العسری (عجل الله تعالی فرجه الشریف) است اما آیا میتوانیم ما تعبیر کنیم که نیمه شعبان سالروز آغاز غیبت کبری است آیا این صحیح است اگر است چگونه؟
استاد: جباری
بله صحیح است و توضیح عرض میکنم بر اساس این توضیحی که اشاره میکنم نیمه شعبان را میتوان هم آغاز غیبت صغری دانست هم آغاز غیبت کبری از بدو ولادت حضرت دو دیدگاه وجود دارد که بعضی معتقد هستند که غیبت صغرا از همان بدو ولادت امام عصر (سلام الله علیه) آغاز شد و تا سال سیصد و بیست و نه یعنی دویست و پنجاه و پنج تا سیصد و بیست و نه و هفتاد و چهار سال می شود و ما اگر دیدگاه دیگر را هم بپذیریم یعنی غیبت صغری را از شهادت امام عسکری ( علیه السلام) بدانیم عملاً آن پنج سال هم بود مانند غیبت صغرا هم حضرت (علیه السلام)با خواص ملاقات داشته باشد بله غیر از نواب اربعه حضرت (علیه السلام)دیدار هایی داشته است با نمونههایی الان در ذهنم است خیلی حالا به عنوان یک نمونه که در این برنامه هم به هر حال گفتیم قبل مناسبت جریان آن گروه قمیها هستند دیگر قمیین که بعد از شهادت امام عسکری ( علیه السلام) آمدند سامرا و. مواجه شدند با دعوی دروغین نیابت جعفر کذاب امام عصر (سلام الله علیه) پیکی را فرستاد اینها در خانه امام عسکری ( علیه السلام) با حضرت (علیه السلام) ملاقات کردند موارد مشابهی است که همین مرحوم شیخ صدوق در کتاب کمال الدین مرحوم شیخ طوسی اینها نقل کردند اما از اینکه نیمه شعبان آغاز غیبت کبری است چون که بر اساس نقل مثلاً مرحوم شیخ طوسی در الغیبه خودشان وفات نایب چهارم ابوالحسن علی بن محمد سمری. یا صیمری یا صیمری ایشان در نیمه شعبان سال سیصد و بیست و نه بود که اتفاق افتاد و عرض کنم که بنابراین ورود شیعه به دوران غیبت کبری از همین مثل فردایی است مثل پس فردایی است که به هر حال نیمه شعبان است با رحلت نایب چهارم دوره غیبت کبری آغاز شد روایتی را مرحوم شیخ صدوق نقل میکند از احمد بن حسن مکتب. که می گوید که من در حدود عرض شود که چند روز قبل از وفات نایب چهارم خدمت ایشان رسیدم ایشان توقیع امام عصر (سلام الله علیه) را به من نشان داد که همان توقیع معروفی که سندش هم سند میتوان گفت معتبری است چرا چون احمد بن حسن مکتب را وقتی که مرحوم شیخ صدوق از او یاد میکند طلب رحمت میکند برای استرحام یکی از نشانههای وثاقت اعتبار راوی است. طلب رحمت این توقیع معروف امام عصر ( علیه السلام) به نایب چهارم را از جهت سند معتبر میدانند به همین دلیل که خلاصه این است که نشان میدهد به نام چهارم توقیع را به این آقای احمد بن حسن و مضمونش این بوده است که:
« یا على بن محمد السمرى اعظم الله اجرا خوانک فیک، فانک میت ما بینک و بین سته ایام، فاجمع امرک و لاتوص الى احد فیقوم مقامک بعد وفاتک، فقد وقعت الغیبه التامه. فلا ظهور الا بعد اذن الله تعالى ذکره، و ذلک بعد طول الامد و قسوه القلوب و امتلاء الارض جوراً. و سیأتى الى شیعتى من یدعى المشاهده، الا فمن ادعى المشاهده قبل خروج السفیانى و الصیحه فهو کذاب مفتر، ولاحول و لاقول الا بالله العلى العلى العظیم. فنسخوا هذا التوقیع و خرجوا، فلما کان الیوم السادس عادوا الیه و هو یجود بنفسه فقال له بعض الناس: من وصیک من بعدک؟ فقال: لله امر هو بالعه، و قضى فهذا آخر کلام سمع منه (ره). »
اى علىّ بن محمّد سمرىّ! خداوند اجر برادرانت را در عزاى تو عظیم گرداند که تو ظرف شش روز آینده خواهى مرد، پس خود را براى مرگ مهیّا کن و به احدى وصیّت مکن که پس از وفات تو قائم مقام تو شود که غیبت تامّه واقع شده و ظهورى نیست مگر پس از اذن خداى تعالى و آن پس از مدّتى طولانى و قساوت دلها و پر شدن زمین از ستم واقع خواهد شد.و به زودى کسانى نزد شیعیان من آیند و ادّعاى مشاهده کنند، بدانید هر که پیش از خروج سفیانى و صیحه آسمانى ادّعاى رؤیت و مشاهده کند دروغگوى مفترى است، و لا حول و لا قُوَّهَ إِلَّا بِاللَّهِ العلیّ العظیم.پس؛ از آن توقیع استنساخ کردند و از نزد او خارج شدند، و چون روز ششم فرا رسید نزد او بازگشته و او را در حال احتضار بود، یکى از مردمان پرسید: وصىّ تو پس از شما کیست؟گفت: خداوند را امرى است که خود او رساننده آن است، و فوت کرد. و این آخرین کلامى بود که از او شنیده شد.
الاحتجاج، ج ۲، ص .۴۷۸ کمال الدین، ح ۲، ص ۵۱۶، حدیث .۴۴ الغیبه، ص ۳۹۵، حدیث .۳۶۵ بحارالانوار، ج ۵۱، ص ۳۶۰، حدیث ۷ و ج ۲، ص ۱۵۱، حدیث ۱، و ج ۵۳، ص .۳۱۸ اعلام الورى، ص .۴۱۷ الخرایج، ص .۱۱۲۹ عقیده الشیعه، ص .۴۸ و…
یا على بن محمد السمرى اعظم الله اجرا خوانک فیک، فانک میت ما بینک و بین سته ایام، بعد از شش روز از دنیا خواهی رفت فاجمع امرک و لاتوص الى احد فیقوم مقامک بعد وفاتک، امور جمع و جور کن. جانشین دیگر تعیین نکن فقد وقعت الغیبه التامه. غیبت بزرگ طولانی غیبت دوم غیبت طولانی غیبت کبری به تعبیر آغاز شد و عرض شود که ظهوری نخواهد بود مگر بعد از اذن الهی و خروج سفیانی و صحیحه آسمانی و برخی از این علائم را حضرت (علیه السلام)آنجا ذکر میکنند درسته این آقای احمد بن حسن مکتب می گوید که ما استنصاف کردیم توقیع را متنش را از روی آن نوشتیم رفتیم و در همان روز یعنی نیمه شعبان. شش روز بعد از نیمه شعبان رفتیم منزل نایب چهارم دیدیم که در حال احتضار است از او سوال کردیم که بعد از شما امر نیابت چگونه خواهد بود همین جمله را گفت فقال: لله امر هو بالغه، خداوند خودش امری دارد که آن را مقدر میکند و محقق میکند و از دنیا رفت و در واقع با رحلت نایب چهارم و با این پیشگویی که امام ( سلام الله علیه)فرموده بود.
شیعه در نیمه شعبان سال سیصد و بیست و نه وارد می شود در یک دوره طولانی بسیار حساس و خطیر. دوره غیبت کبری است که هفته قبلم یادم است روایت از امام سجاد (سلام الله علیه) خواندیم و شبیه اش روایات دیگری است در همین کمال الدین:
حَدَّثَنَا أَحْمَدُ بْنُ زِيَادِ بْنِ جَعْفَرٍ الْهَمَدَانِيُّ قَالَ حَدَّثَنَا عَلِيُّ بْنُ إِبْرَاهِيمَ بْنِ هَاشِمٍ عَنْ أَبِيهِ عَنْ عَبْدِ السَّلَامِ بْنِ صَالِحٍ الْهَرَوِيِّ قَالَ أَخْبَرَنَا وَكِيعُ بْنُ الْجَرَّاحِ عَنِ الرَّبِيعِ بْنِ سَعْدٍ عَنْ عَبْدِ الرَّحْمَنِ بْنِ سَلِيطٍ قَالَ قَالَ الْحُسَيْنُ بْنُ عَلِيِّ بْنِ أَبِي طَالِبٍ عليه السلام مِنَّا اثْنَا عَشَرَ مَهْدِيّاً أَوَّلُهُمْ أَمِيرُ الْمُؤْمِنِينَ عَلِيُّ بْنُ أَبِي طَالِبٍ وَ آخِرُهُمُ التَّاسِعُ مِنْ وُلْدِي وَ هُوَ الْإِمَامُ الْقَائِمُ بِالْحَقِّ يُحْيِي اللَّهُ بِهِ الْأَرْضَ بَعْدَ مَوْتِها وَ يُظْهِرُ بِهِ دِيْنَ الْحَقِّ عَلَي الدِّينِ كُلِّهِ وَ لَوْ كَرِهَ الْمُشْرِكُونَلَهُ غَيْبَةٌ يَرْتَدُّ فِيهَا أَقْوَامٌوَ يَثْبُتُ فِيهَا عَلَي الدِّينِ آخَرُونَ فَيُؤْذَوْنَ وَ يُقَالُ لَهُمْ مَتي هذَا الْوَعْدُ إِنْ كُنْتُمْ صادِقِينَ أَمَا إِنَّ الصَّابِرَ فِي غَيْبَتِهِ عَلَي الْأَذَي وَ التَّكْذِيبِ بِمَنْزِلَةِ الْمُجَاهِدِ بِالسَّيْفِ بَيْنَ يَدَيْ رَسُولِ اللَّهِ.
عبد الرحمن بن سليط مي گويد حسين بن علي بن ابي طالب عليهما السّلام فرمود ما دوازده مهدي داريم اول آنها امير المؤمنين علي بن ابي طالب است و آخر آنها نهمين فرزند من است و او است امام قائم بحق كه خدا به واسطه او زمين را پس از مردگي زنده كند و دين را آشكار كند و بر همه اينها پيروز نمايد و اگر چه مشركان را بد آيد براي او غيبتي است طولاني كه جمعي در آن از دين بيرون روند و ديگران بر دين پا برجا بمانند و آزار كشند و به آنها گفته شود اين وعده چه وقت عملي شود اگر شما راست گويانيد آگاه باشيد كه صبركنندگان در غيبت او بر آزار و تكذيب بمانند جهادكنندگان با شمشيرند در ركاب رسول خدا (ع).
كمال الدين و تمام النعمة، ج 1، ص 317، ح3
و اینها مبنی بر اینکه شیعیان در این دوره چه اجر عظیمی دارند چه جایگاه عظیمی دارند در آن روایت بود که الْمُجَاهِدِ بِالسَّيْفِ بَيْنَ يَدَيْ رَسُولِ اللَّهِ کسانی که در دوره غیبت کبری پایبند و پایدار و مستقیم بر امامت امام عصر (عجل الله تعالی فرجه الشریف) و بر این عقیده و مذهب باشند یتمون به فی غیبتهم معتم باشند یعنی اهل. پذیرش امامت آن حضرت (علیه السلام)باشند متاسی به آن حضرت (علیه السلام)باشند در دوره غیبت و تحمل کنند شرایط غیبت را پایشان نلغزد اینها افضل اهل کل زمان برتر از مردم هر زمانی هستند و مثل کسانی هستند که در پیشگاه پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) با شمشیر جنگیدن اولئک هم المومنون حقا صدقا شیعتنا مخلصون یعنی این تعابیر بود در روایات یک چنین وضعیتی شروع شد.
نکته آخر که عرض میکنم اینکه شیعه به اصطلاح دفعتا وارد. دوره غیبت کبری نشد با یک مقدماتی وارد شد چنانکه وارد غیبت صغری هم همینطور یعنی ائمه (علیهم السلام) شبکه وکالت را تاسیس کردند خبر دادند که به زودی به هر حال دوره غیبت رخ خواهد داد فرزند ما مهدی (عجل الله تعالی فرجه الشریف) متولد خواهد شد خبر میدادند به شیعه و شیعیان سوق میدادند به سمت وکلا دوره غیبت کبری هم به همین ترتیب در دوره غیبت کبری بنا بود شیعه باشد و وکلای و نواب امام عصر (سلام الله علیه) مراجعه نزد نواب کنند بنابراین عذر میخواهم در دوره غیبت کبری من نواب عام در واقع. که بنا به شیعیان مراجعه نزد فقها کنند به عنوان نایبان عام و لذا هم امام عصر (سلام الله علیه) در توقیاتشون توقیع اسحاق بن یعقوب معروف این را فرمودند:
و اما الحوادث الواقعه فارجعوا فيها الي رواة حديثنا فانهم حجتي عليکم و انا حجةالله عليهم.
و اما حوادثي که براي شما پديد مي آيد (و حکم آن را نمي دانيد) پس رجوع کنيد به راويان حديث ما؛ زيرا آنها حجت من بر شما هستند، و من هم حجت خدا بر آنها هستم.
كمال الدين : ج 2 ص 483 ب 45 ح 4
در رخدادهایی است که به شما پیش می آید مراجعه کنید به نزد فقها روات حدیث راویان حدیث فقط کسی که نقل حدیث می کند حدیث را میفهمد حلاجی میکند تحلیل میکند فقه الحدیث دارد و از جهت عملی هم سوق میدادند نزد فقها و محدثان. نمونه بارزش همان جریان حسین بن روح نوبختی است که یک کتاب مشکوک الاعتباری که ظاهراً کتابی از شلمغانی بوده است این را میخواستند ارزیابی کنند عرض کنم که جناب حسین ابن روح نوبختی نایب سوم میفرستد نزد محدثان قم که اینها نظر بدهند مرکز حدیثی قم مرکز فقهی قم که مرکز بسیار قوی بوده است و مهم بوده است محدثان بزرگ در آن بودند میفرستد نظر بدهند که این ها نظر میدهند غیر از یکی دو حدیثش بقیه صحیح بود جناب ابن روح نائب سوم میتواند عرضه بعد امام عصر (عجل الله تعالی فرجه الشریف)کند و نظر بگیرد اما میفرستد نزد محدثان قم چرا چون که شیعه را سوق بدهد به سمت این فقها به سمت مراکز حدیثی چون عنقریب شیعه مواجه با دوره غیبت کبری خواهد شد و ملجا و پناهش هم این فقها خواهند بود که هنوز هم همین قصه است و و در واقع ملجا شیعیان و رهبری کننده شیعیان در مسائل فکری اعتقادی و بحمد الله بعد از انقلاب اسلامی در مسائل سیاسی و حاکمیتی حکومتی دست فقها و فقیه بزرگواری به هر حال به عنوان رهبر سپرده شد.
مجری:
درست است خیلی جالب است مباحثی که میفرماید الان همین نکات تاریخی خودش کلی درس دارد دیگر مثلاً الان در مورد همین بحث آموزش تربیت کارگاههای عملی در همین جا دیدیم دیگر ارجاع میدهند به فقها در واقع میتونست مستقیم از خود آقا در آن عصر بپرسد بگوید ولی نه هدف چیز دیگری است آموزش است تربیت تمرین شود عادت خیلی جالب بود دست شما درد نکند حاج آقا ما سوالات دیگرای هم داریم به دست ما رسیده است سامانه سه هزار پانزده پانزده برای بینندگان است سوالاتشان از طریق ما ارسال میکنند. یک میان برنامهای را ببینیم برمیگردیم و ان شاء الله با بقیه سوالات بینندگان و سوالاتی که به دست بنده رسیده است در خدمت شما ان شاء الله خواهیم بود عزیزان بیننده تلفن شبکه هم برای شما باز است می توانید تماس بگیرید و سوال خودتان را به صورت مستقیم مطرح کنید و استاد ان شاء الله پاسخگو خواهند بود باز هم تبریک عرض میکنم خدمت شما این ایام شاد و به خصوص پیشاپیش میلاد حضرت امام عصر (عجل الله تعالی فرجه الشریف) .
صلی الله علیک یا مولای یا صاحب العصر والزمان اللهم عجل لولیک الفرج عزیزان بیننده همچنان با برنامه آینه تاریخ در خدمت شما عزیزان هستیم شمایی که از ابتدای برنامه را دیدید و عرض سلامی هم کنم کسانی که دارند از آرشیو شبکه برنامه را میبینند و خوب آرشیو شبکه می توانید از طریق سایت شبکه در اختیار شما است و همچنین اپلیکیشن شبکه جهانی حضرت ولیعصر(عجل الله تعالی فرجه الشریف) و یک سلام هم خدمت کسانی که بازپخش برنامهها را میبینند هر هشت ساعت یکبار برنامه پخش می شود عزیزان هستیم با حضور جناب آقای دکتر جباری و همچنان با سوالات تاریخی شما عزیزان بیننده استاد خسته نباشید تبریک مجدد خدمت شما استاد عزیز استاد سوالی به دست ما رسیده است در خصوص مسجد مقدس جمکران بله حالا نمیدانم کسی به ایشان چیزی گفته است یا خودش این سوال برایش پیش آمده است بحث عریضه نویسی در مسجد جمکران که داخل چاه می اندازند. پرسید آیا این صحتی دارد سندی دارد برای این قضیه و بخش دوم سوال هم این است که اصلاً خود مسجد جمکران برایم توضیح بدهید که چگونه است.
استاد: جباری
بله هر دو را عرض میکنم حالا آن عریضه نویسی ابتدا اشارهای میکنم بعد خود مسجد جمکران را عرض شود که راجع به بحث عریضه نویسی واقع مطلب ما در برخی از متون روایی متون دعایی متونی که مربوط به اصطلاح دعاها زیارات مثل مصباح کفعمی و امثال اینها. البلد الامین مصباح کفعمی و آثاری از این دست که حالا بعدش هم اشاره خواهم کرد یک دستوراتی داریم مضمون همه آنها این است که اگر حاجتی داشتید در یک رقعهای در یک کاغذی رقعهای چیزی بنویس و این را عرض شود که حالا داخل گل قرار بدهید یا نه همینطور مثلاً بپیچید و داخل به هر حال آبی بیندازید آب جاری نهری داخل چاه عمیقی به هر حال آنجا بینداز و طلب کن که خداوند ان شاء الله به واسطه ائمه (علیهم السلام) به معصومان. آن حاجت را روا کند یک چنین چیزی داریم راجع به اصل کلی داریم عرض شود که یک روایت خاصی داریم آن روایتی که به معصوم نسبت داده است شده است یک روایت است و غیر از آن در همین معمول این کتابها به صورت کلی گفتند چنین دستوراتی را ذکر کردند اما روایت که به امام صادق (سلام الله علیه) نسبت داده است شده است در مصباح مرحوم کفعمی صفحه پانصد و سی در البلد الامین صفحه صد و پنجاه و هفت و بعدش مرحوم مجلسی در بحار. صفحه نود و دو جلد نود و چهار صفحه بیست و سه و امثال اینها آمده است مضمون روایت از امام صادق (سلام الله علیه) نقل کرده است مرحوم کفمی:
فَمِنْهَا مَا رُوِيَ عَنِ الصَّادِقِ ع أَنَّهُ مَنْ قَلَّ عَلَيْهِ رِزْقُهُ أَوْ ضَاقَتْ عَلَيْهِ مَعِيشَتُهُ أَوْ كَانَتْ لَهُ حَاجَةٌ مُهِمَّةٌ مِنْ أَمْرِ دَارَيْهِ فَلْيَكْتُبْ فِي رُقْعَةٍ بَيْضَاءَ وَ يَطْرَحْهَا فِي الْمَاءِ الْجَارِي عِنْدَ طُلُوعِ الشَّمْسِ وَ يَكُونُ الْأَسْمَاءُ فِي سَطْرٍ وَاحِدٍ- بِسْمِ اللّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِيمِ الْمَلِكِ الْحَقِّ [الْجَلِيلِ] الْمُبِينِ مِنَ الْعَبْدِ الذَّلِيلِ إِلَى الْمَوْلَى الْجَلِيلِ سَلَامٌ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ عَلِيٍّ وَ فَاطِمَةَ وَ الْحَسَنِ وَ الْحُسَيْنِ وَ عَلِيٍّ وَ مُحَمَّدٍ وَ جَعْفَرٍ وَ مُوسَى وَ عَلِيٍّ وَ مُحَمَّدٍ وَ عَلِيٍّ وَ الْحَسَنِ وَ الْقَائِمِ سَيِّدِنَا وَ مَوْلَانَا صَلَوَاتُ اللَّهِ وَ سَلَامُهُ عَلَيْهِمْ أَجْمَعِينَ رَبِّ إِنِّي مَسَّنِيَ الضُّرُّ وَ الْخَوْفُ فَاكْشِفْ ضُرِّي وَ آمِنْ خَوْفِي بِحَقِّ مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ وَ أَسْأَلُكَ بِكُلِّ نَبِيٍّ وَ وَصِيٍّ وَ صِدِّيقٍ وَ شَهِيدٍ أَنْ تُصَلِّيَ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ يَا أَرْحَمَ الرَّاحِمِينَ اشْفَعُوا لِي يَا سَادَاتِي بِالشَّأْنِ الَّذِي لَكُمْ عِنْدَ اللَّهِ فَإِنَّ لَكُمْ عِنْدَ اللَّهِ لَشَأْناً مِنَ الشَّأْنِ فَقَدْ مَسَّنِيَ الضُّرُّ يَا سَادَاتِي وَ اللَّهُ أَرْحَمُ الرَّاحِمِينَ فَافْعَلْ بِي يَا رَبِّ كَذَا وَ كَذَا.
هر كس روزىاش كم شد يا زندگى بر او سخت گرفت يا حاجت مهمّى در امور دنيايى يا آخرتى خود داشت، متن زير را در برگهاى سپيد بنويسد و آن را هنگام طلوع آفتاب در آب جارى بيندازد و اسماى الهى در يك سطر باشد: به نام خداوند بخشنده مهربان. فرمانرواى حقّ آشكار! از بنده ذليل به مولاى جليل، سلام بر محمّد و على و فاطمه و حسن و حسين و على و محمّد و جعفر و موسى و على و محمّد و على و حسن و قائم، سرور و مولايمان درودهاى خدا بر همه آنان. خداى من! تنگى و هراس به من رسيده است، تنگىام را بگشاى و از هراس، ايمنم بدار. به حقّ محمّد و خاندان محمّد، و از تو مىخواهم به[ حق] هر پيامبر، وصى، صدّيق و شهيدى كه بر محمّد و خاندان محمّد درود فرستى، اى مهربانترين مهربانان! اى سروران من! مرا با منزلتى كه نزد خداوند داريد، شفاعت كنيد كه شما نزد خداوند، شأنى بزرگ داريد. اى سروران من! به من سختى و تنگى رسيده است، و خداوند، مهربانترين مهربانان است. پس اى خداى من، برايم چنين و چنان كن»
( المصباح، كفعمى: ص 530، البلد الأمين: ص 157. نيز، ر. ك: المصباح، كفعمى: ص 532، بحار الأنوار: ج 94: ص 23- 30 به نقل از: المصباح و مختصر المصباح، شيخ طوسى، مصباح الزائر: ص 536، بحار الأنوار: ج 102: ص 231 وص 236- 245 ح 4- 7، به نقل از كتاب العتيق الغروى).
أَنَّهُ مَنْ قَلَّ عَلَيْهِ رِزْقُهُ کسی که از جهت روزی در تنگنا قرار أَوْ ضَاقَتْ عَلَيْهِ مَعِيشَتُهُ أَوْ كَانَتْ لَهُ حَاجَةٌ مُهِمَّةٌ یا حاجت مهمی مِنْ أَمْرِ دَارَيْهِ حاجت دنیوی داشته باشد فَلْيَكْتُبْ فِي رُقْعَةٍ بَيْضَاءَ یک برگه سفیدی حاجتش را بنویسد وَ يَطْرَحْهَا فِي الْمَاءِ الْجَارِي در آب جاری بیندازد عِنْدَ طُلُوعِ الشَّمْسِ هنگام طلوع خورشید وَ يَكُونُ الْأَسْمَاءُ فِي سَطْرٍ وَاحِدٍ- این اسمایی که قسم بدهد خدا را به حق اهل بیت (علیهم السلام) در یک سطر واحد اینها را بنویسید
بِسْمِ اللّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِيمِ الْمَلِكِ الْحَقِّ [الْجَلِيلِ] الْمُبِينِ مِنَ الْعَبْدِ الذَّلِيلِ إِلَى الْمَوْلَى الْجَلِيلِ سَلَامٌ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ عَلِيٍّ وَ فَاطِمَةَ وَ الْحَسَنِ وَ الْحُسَيْنِ وَ عَلِيٍّ وَ مُحَمَّدٍ وَ جَعْفَرٍ وَ مُوسَى وَ عَلِيٍّ وَ مُحَمَّدٍ وَ عَلِيٍّ وَ الْحَسَنِ وَ الْقَائِمِ سَيِّدِنَا وَ مَوْلَانَا صَلَوَاتُ اللَّهِ وَ سَلَامُهُ عَلَيْهِمْ أَجْمَعِينَ رَبِّ إِنِّي مَسَّنِيَ الضُّرُّ وَ الْخَوْفُ فَاكْشِفْ ضُرِّي وَ آمِنْ خَوْفِي بِحَقِّ مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ وَ أَسْأَلُكَ بِكُلِّ نَبِيٍّ وَ وَصِيٍّ وَ صِدِّيقٍ وَ شَهِيدٍ أَنْ تُصَلِّيَ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ يَا أَرْحَمَ الرَّاحِمِينَ اشْفَعُوا لِي يَا سَادَاتِي بِالشَّأْنِ الَّذِي لَكُمْ عِنْدَ اللَّهِ فَإِنَّ لَكُمْ عِنْدَ اللَّهِ لَشَأْناً مِنَ الشَّأْنِ فَقَدْ مَسَّنِيَ الضُّرُّ يَا سَادَاتِي وَ اللَّهُ أَرْحَمُ الرَّاحِمِينَ فَافْعَلْ بِي يَا رَبِّ كَذَا وَ كَذَا.
کذا کذا یعنی حاجتش را بخواهد حاجتش می شود عرض کردم. یک چنین ما سندی داریم به هر حال در متون متاخر است متون متاخر و عرض شود که از جهت سند سند اینطور نیست که سند صحیح باشد و معتبر اما بالاخره میتوان از باب بحث تسامح در ادله سنن که معروف است در نزد بزرگان اینها را عرض شود که حمله بر صحت کرد چرا چون مضمونش مضمون ناپذیرفتنی نیست مبتنی است بر مبانی عقاید شیعه و کثرت اینگونه. به اصطلاح دستورات مثلاً در البلد الامین مصباح کفعمی در بلد الامین اینکه این را کجا بیندازیم باز یک دستور دارد علی قبر من قبور الائمه اینجا دارد که آنجا داشت در یک آب جاری اینجا در داخل مثلاً ضریح قبری از قبور ائمه (علیهم السلام) انداخته می شود یا مثلاً در یک روایت دارد که مرحوم مجلسی نقل کرده است که به اصطلاح رقعه تکتب الی مشهد مولانا امیرالمومنین بر قبر امیرالمومنین (سلام الله علیه) انداخته شود. برای در بعضی از نقلها با نهر جاری یا بر عمیق یک چاه عمیق انداخته شود او غدیر ماء در یک برکهای مثلاً انداخته شود و امثال این تعابیر یعنی بحث چاه خاصی نیامده است اینکه چاه خاصی را تعبیه کنید کلی آمده است مزار امام ( علیه السلام) آب جاری چاه عمیق برکه دریا آسمان امثال اینها بالاخره یک چنین تعابیر کلی آمده است روی همین جهت اصل این مسئله. پذیرفتنی است به عنوان اینکه انسان به هر حال یک حاجتی به پیشگاه الهی عرضه میکند به واسطه اولیایی که خود خداوند متعال آنها را وسیله قرار داده است :
يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا اتَّقُوا اللَّهَ وَابْتَغُوا إِلَيْهِ الْوَسِيلَةَ وَجَاهِدُوا فِي سَبِيلِهِ لَعَلَّكُمْ تُفْلِحُونَ
ای کسانی که ایمان آوردهاید! از (مخالفت فرمان) خدا بپرهیزید! و وسیلهای برای تقرب به او بجوئید! و در راه او جهاد کنید، باشد که رستگار شوید!
مائده (۵):۳۵
اهل بیت عصمت و طهارت را مکتوب میکند هیچ دلیلی بر نهی از این کار نداریم ضمن اینکه هم که مکتوب میکند یک حالت به هر حال التجاء و اضطرار و حالت عاطفی خاصی هم برای انسان پدید می آید که مینویسد آن حاجتش و خود را نزدیکتر میکند به طلب در واقع یک قضایایی هم نقل شده است در آثاری در ارتباط با کسانی که این کار ها را کردند و به هر حال نتیجهای گرفتند همین مرحوم حاجی نوری در جنت الماوی و اینها حکایاتی در این باره نقل کرده است اما یکی از این جریاناتی که در دوره معاصر اتفاق افتاده برای مرحوم آیت الله صافی آیت الله العظمی صافی رحمة الله علیه جناب آقای ریشهری در همین تحقیقشان جلد ششم آن دانشنامه امام مهدی (سلام الله علیه )در جلد ۶ صفحه سیصد و شصت و چهار. ایشان فرموده که من این را از خود آیت الله صافی شنیدم این جریان را و بعد در آن صافی نامه و فیض ایزدی که درباره آیت الله صافی هم انجام شده است آنجا هم پاورقی صفحه چهارده این نقل شده است من متن میخوانم که حالا زیاد نیست عرض شود که آیت الله صافی لطف الله صافی گلپایگانی ایشان جریان عریضه نویسی پدر بزرگوارشان آیتالله محمد جواد صافی گلپایگانی را گزارش میکنند که زمان ایشان یعنی پدرشان. مبتلا به سودا و درد سر شدیدی شده بودند هم سردرد داشتند که مدتی ادامه داشته است و معالجات به هیچ وجه در تخفیف و تسکین آن سودمند نمی شده است و حتی چون در آن وقت با عدم وسایل نقلیه انتقال دادن ایشان به تهران برای معالجه خیلی سخت بوده است و اشکال داشته است توسط نامه نیز از بعضی اطبای معروف و استاد دستوراتی میگیرند و داروهایی فرستاده می شود اما هیچ یک موثر واقع نمی شود می گوید بالاخره در موقعی که درد ایشان خیلی شدید می شود و رنج میبرده استهمسرشان که از بانوان فاضله و نمونه و. دختر مرحوم آیت الله آخوند محمدعلی معاصر و هم دوره و هم حجره مرحوم آیت الله میرزای شیرازی بوده است و شرح حال و فضائل کمالات عبادات و برنامههای دعایی و عبادتی و زیارت عاشورای آن بانوی متعبد و ملتزم با آداب اسلامی با انجام تمام مشاغل وظایف خانهداری بسیار جالب است یعنی هم اهل عبادت بوده است هم کارهای خانه را انجام میداده است همسر ایشان به ایشان پیشنهاد میکند که با عریضه و رقعه استغاثه به حضرت ولی عصر (سلام الله علیه) متوسل شوند. این پدر بزرگوار آیت الله صافی که بر اثر شدت درد اظهار عجز و ناتوانی میکند اما همسرشان اصرار میکنند و کاغذ و قلمی میآورد و و عریضه را مینویسند و بعد زیر بغل ایشان را میگیرند و به زحمت ایشان را تا سر چاهی که در مسجد مقابل بوده است مسجد جمکران نیست اینجا مسجدی بوده است و چاهی هم چاه آبی بوده است هرچی مقابل آن مسجد بوده است محل زندگیشان و در آن موقع در آن عریضه میانداختند پیدا است که به هر حال این رسم بوده است پیشتر بیشتر رواج داشته است آنجا می آیند و ایشان شخصاً عریضه را خود ایشان می اندازند داخل آن چاه و عرض میکنم که می گوید عریضه را در چاه انداختند و به منزل که چند قدم فاصله بیشتر نبود برگشتند هنوز وارد حیات منزل یا اتاق تردید از آیت الله صافی یا آیت الله ریشهری نشدند که درد آرام گرفت و آنچنانی مرتفع شد و تا زنده بودند به دردسر مبتلا نشده اند نقل بزرگوار است مرحوم آقای ری شهری به نقل از آیت الله صافی آدرسش هم. جلد ششم این دانشنامه امام مهدی ( علیه السلام) صفحه سیصد و شصت و چهار به هر حال مسئله عریضه نویسی یک چنین پیشینهای دارد و به هر حال حدود منابع حدود شش و هفت قرن قبل اینها آن روایت مصباح کفعمی روایت را از امام صادق (سلام الله علیه) نقل میکند و این دستورات در تجربه هم به هر حال عرض شود که چنین تجربههایی اتفاق افتاده نمی شود گفت این امر غلط است امثال اینها با مبانی سازگار است ادله کلی برایش است دیگر بله.
مجری:
درباره مسجد مقدس جمکران چطور؟
استاد: جباری
درباره مسجد جمکران بحث زیاد می شود کرد راجع به مسجد جمکران مثلاً خود آن جریان حسن بن مصلح جمکرانی مفصل است که حالا دیگر همینجا شما فرمودید بله قبلا عرض کردم و در فضای مجازی موجود است امروز بحمدالله فضای مجازی سرچ کنند میتوانند اصل جریان را بیابند منتها بحث در سند است بین سند این جریان حسن بن مصلح جمکرانی را. مرحوم حاجی نوری حاج به اصطلاح میرزا حسین محدث نوری متوفای هزار و سیصد و بیست قمری حدود صد و بیست و اندی سال پیش ایشان از دنیا رفتند میدانیم ایشان استاد مرحوم شیخ عباس قمی محدث قمی صاحب مفاتیح بودند و صاحب کتاب المستدرک الوسائل هستند یا مستدرک وسایل الشیعه و آثار دیگری دارند از جمله آثار آثاری که در ارتباط با امام عصر (سلام الله علیه) تدوین کردند کتاب نجم الثاقب است مثل کتاب جنت الماوی و امثال اینها. و ایشان در هم جنت الماوی و هم در نجم الثاقب در صفحه چهل و هفت جنت الماوی و صفحه دویست و دوازده نجم الثاقب عرض کنم که این جریان را نقل میکنند و به نقل از مختوطات نسخ خطی مرحوم سید نعمت الله جزایری عالم بزرگواری که معاصر مرحوم علامه مجلسی بوده است حدود سه و اندی سال پیش معاصر مرحوم علامه مجلسی. بوده است و آثار خطی داشته مرحوم حاجی نوری ادعا میکند که در مختوطات مرحوم سید نعمت الله جزایری دیدم که در ایشان از تاریخ قم عزیزان مستحضر هستید ما کتابی داریم به عنوان تاریخ قم از یکی از معاصران مرحوم شیخ صدوق حسن بن محمد بن حسن قمی که قرن چهارم میزیسته است معاصر مرحوم شیخ صدوق بوده است و اصل عربی این کتاب موجود نیست اما ترجمه پنج باب. از بیست باب این کتاب موجود است.
که حسن بن علی بن حسن قمی در قرن نهم هشتصد و اندی دوره حیات ایشان بوده است وفاتش در همان قرن نهم است ایشان ترجمه کرده است به همان نثر قرن نهم در واقع یک نثر فارسی قرن نهم بخواهیم داشته باشیم همین کتابی که الان موجود است از تاریخ قم که ترجمه پنج باب از آن کتاب تاریخ قم است کتاب خودش است که. بیست باب بوده است پنج بابش مانده است یک بحثی دارد که کتاب بالاخره پانزده بابش یعنی از فهرستی که در آغاز کتاب ایشان میدهد بر می آید که ایشان بیست باب کتاب یا تنظیم کرد یا قصد داشته است تنظیم کند به هر حال آنچه که فعلا به دست ما رسیده است ترجمه پنج باب است اما و ایشان میفرماید نعمت الله جزایری میفرماید که در تاریخ قم. مولف تاریخ قم از کتاب مونس الحزین مونس الحزین است مرحوم شیخ صدوق از مونس الحزینه نقل کرده است این جریان حسن بن مصلح جمکرانی را اما فعلاً در این تاریخ قم موجود چنین چیزی نیست یعنی اینکه به هر حال ایشان نسبت داده باشد هزینه مرحوم شیخ صدوق ما چنین چیزی را نداریم حالا یا در آن پانزده باب مفقود بوده است یا امثال.
اینها نکته دیگر اینکه اشکالی که کرده اند اینکه مرحوم شیخ صدوق کتاب مونس الحزین برایش نقل نشده است . اما برای مرحوم فتال نیشابوری صاحب روضه الواعظین در قرن ششم به ایشان مونس الحزین است نسبت داده شده است آیا اشتباهی شده است مثلاً مرحوم سید نعمت الله جزایری خلطی کرده است در اینجا به جای اینکه بگوید مونس الحزین فتال نسبت داده است به مونس الحزین مرحوم شیخ صدوق این احتمال برخی دادند بالاخره مرحوم سید نعمت الله جزایری جریان را نسبت میدهد به اصطلاح تاریخ قم از مونس الحزین نقل کرده است ممکن است اینجا به هر حال در استنصاف اینها خلطی شده باشد و جریان حسن المصلح نقل میکند. کتاب انوار المشاشین فی تاریخ قم شیخ محمد کچویی که متوفای هزار و سیصد و سی و پنج صد سال پیش تقریبا از دنیا رفته است آنجا هم این جریان را از کتاب خلاصه البلدان سید محمد بن محمد بن هاشم رضوی قمی نقل میکند که ایشان از مونس الحزین شیخ صدوق دوباره با این توضیحی که عرض کردم به هر حال اگر دنبال سند جریان حسن بن مصلح باشد یک چنین پیشینه ای دارد و حاجی نوری از سید نعمت الله جزایری به ایشان از همین مونس الحزین و تاریخ قم و اینها.
اما از جهت. اینکه حالا سند ثابت بشود یا نشود از جهت فنی و حدیثی فقه الحدیثی و امثال اینها اما مسئله جمکران مسئلهای است که بزرگان ما بزرگان شیعه فقها مراجع بر آن صحه گذاشتند صحه از دو جهت از دو جهت بین یک نمازی آنجا خوانده می شود در آن جریان حسن عثمان آمده است که حضرت (علیه السلام)فرمودند مثلاً دو رکعت نماز تحیته نماز امام زمان (عجل الله تعالی فرجه الشریف) است این نماز که به هر حال هیچ اشکالی ندارد تحیت شما در رکوع فرض کنید هفت بار. تکرار کنیم عدد فرد هی تکرار باشد اینکه مشکلی ندارد و نماز امام زمان (عجل الله تعالی فرجه الشریف) هم صد بار ایاک نعبد و ایاک نستعین گفته می شود باز این هم که ذکر است و هیچ مشکلی ندارد سر به سجده یعنی هیچ دستور غیر شرعی در آن نماز نیست حالا نماز تراویح نیست که حالا در آنجا بیایید بگوید آقا جماعت نماز مستحب جهاد خواندن آن خلاف شرعی امر مطلوب امر به رجاء مطلوبیت عبادتی است انجام میدهیم. به ضرس قاطع هم حکم نمیکنیم که حالا حتما این جریان رخ داده است و ما بر اساس مثلاً این دستور انجام میدهیم به رجاء اصطلاحا می گویند رجاعاً یعنی به امید اینکه مطلوب باشد در عبادتی انجام بدهیم اجرش هم حتماً میبرم اما راجع به خود مسجد عرض شود که بین عباراتی از برخی از بزرگان من میخوانم حضرت آیت الله مکارم شیرازی ایشان در بیاینی دارند که من تعجب میکنم از کسانی که باز هم درباره مسجد جمکران منفی بافی میکنند ما میگوییم حسن بن مصلح جمکرانی بود یا نبود اما مسجدی است که. نام امام زمان (عجل الله تعالی فرجه الشریف) در آن برده میشود و عبادتی است که عبودیت خالص است ۱۰۰ مرتبه ایاک نعبد و ایاک نستعین چنین عبادتی چنان جذابیتی ایجاد کرده است که هفتهای صدها هزار نفر و در ایام مخصوص میلیونها نفر به این مکان میروند مثل ایامی که الان در آن قرار داریم در نیمه شعبان و اینها کدام عقل اجازه میدهد که با این چنین مرکز موثری مخالفت کنند به خصوص که آن مسئله تاریخی در خواب نبوده است و در بیداری اتفاق افتاده است جریان حسن بن مصلح این مسئله را علمای بزرگ تایید کردند و مخالفت کنندگان نباید در مقابل. علما بایستند در عین حال ایشان پرهیز میدهند از خرافهگرایی و اینها منتها مراقب باشید خرافات را با آن نیامیزند من شنیدم لابلای این زوار افراد فرصت طلبی میآیند یکی خود را مامور امام زمان (عجل الله تعالی فرجه الشریف) معرفی میکند یکی میگوید نایب خاص هستم دیگری بشارت ظهور میدهد و مردم را گول میزنند و سرکیسه میکنند بالاخره اینها هم تذکراتی است که ایشان دادند آیت الله صافی باز عبارتی دارند از ایشان نقل شده است عرض شود که علما و بزرگان ما همه به مسجد جمکران افتخار میکردند مرحوم پدرم رحمت الله علیه پیاده به مسجد جمکران. میرفتند در آن زمان اسب بود و بعضی به ایشان اصرار میکردند که شما سوار بشوید میگفتند من میخواهم پیاده باشم این کار را با کیفیت خاصی انجام میدادند جالب است که پیش از این علمای معاصر علمای پیشین مثل مرحوم فیض کاشانی و فرزند شیخ بهایی مرحوم محمد تقی مجلسی پدر علامه مجلسی رفت و آمد به این مسجد داشتن اهتمام داشتند و به هر حال حضور پیدا میکردند یک عبارتی آیتالله شبیری زنجانی دارند مناسب است که من این را هم حالا چون بحث است بخوانم ایشان میفرمایند که. اگر کسی در مسئله تاریخ مسجد ایجاد شبهه کند قضایای مستقیم و متواتر یقینی را که خیلی از افراد با رفتن به آنجا و توسل پیدا کردن مشکلات مهمشان حل شده است نمیتوانند انکار کنند حالا اصل این ها که دیگر قابل انکار نیست این مسجد مکانی است که اولیا و مقدسین و رجال معنوی سالیان دراز در آنجا توسط شخص اول فعلی عالم داشتهاند بنابراین مسجد جمکران قطعاً مورد عنایت خداوند است و طبیعی است که مشکلات در آنجا. حل شود.
ما میدانیم که خیلی از افراد به حسب ظاهر مشکلات لاینحل داشتند و آنجا رفتند و مشکلشان حل شده است امام خمینی مرحوم بیماری داشتند که احتمال نجات از آن بعید به نظر میرسید و هنوز این را بین مردم منتشر نشده بود پسر دایی ما دکتر ولایی برای رسیدگی با یکی از وزرا آمدند و گفت حال ایشان وخیم است کسی هم نمیدانست که ایشان مریض شدند یکی از رفقا گفتیم که باید برویم مسجد جمکران برای توسل رفتیم و الحمدالله خطری که احتمال نجات از آن. بعید به نظر میآمد حل شد به هر حال ما تجربه این چنینی درباره مسجد جمکران داریم اشخاص دیگر هم تجربههای مختلفی دارند و همینطور آیت الله بهاءالدینی مرحوم ایشان هم از ایشان سوال می شود که نظر شما درباره مسجد جمکران چیست فرمود چیزی که من خود دیدهام این است که قریب ده بار در محاذات آن حال من تغییر کرده است این ها مرحوم آقای بهاءالدین میفرمایند نه فردی عادی و ناراحتی ها برطرف شده است . و عرض شود که آیت الله بهجت مرحوم هم همینطور کراماتی را درباره مسجد نقل کردن آیت الله نجفی بیتوتههای شبهای جمعه خودشان را در مسجد جمکران از ایشان نقل شده است به هر حال در مجموع یک چنین جایگاهی دارد و نمیتوان واقعاً منکر فضیلت خاص مسجد جمکران که مورد عنایت خاص امام عصر (سلام الله علیه) است شد و به هر حال آن وجه تاریخیش هم همان است که عرض شد.
مجری:
اصل از این مراجع که نداشتیم در عصر خودمان هم که نقلهایی که شما فرمودید از این مباحث خودش مؤید خیلی بزرگی است بر این قضیه نمیدونم چقدر وقت داریم ما یک سری سوالات دیگری هم داریم. که خدمت شما میخواستم عرض کنیم آره دو دقیقه بیشتر وقت نمانده است در مورد جناب حکیمه خاتون سوال شده است که خوب ایشان شاهد ولادت پر از نور و برکت بودن و ناقله ولادت ایشان و سوال کردند که از نظر روایی می شود به ایشان توثیق کرد یا نه؟
استاد: جباری
بله سوال کوتاه کوتاه خیلی عجیبه است و هم شبههای که میاندازند که راوی. ولادت امام عصر (عجل الله تعالی فرجه الشریف) فقط حکیم خاتون که شنیدیم بعضاً هم شبکهها و اینها مطرح میکنند اولین شبهه خیلی عجیب است به جهت اینکه ایشان محرم البیت بوده است و وضع حمل زنان که اهل شهر را خبر نمیکنند و به هر حال زنان خاص آن خانه قدیم هم که قابله بوده است و اینها و شرایط سختی که آن زمان بوده است بله در تقیه و خفقان و اینها و لذا ایشان میماند در خانه امام عسکری ( علیه السلام) به دعوت امام عسکری ( علیه السلام) و شاهد بوده است قضایا را اما راجع به خود شخصیتش فوق عالی است یعنی جناب حکیم خاتون از دختر امام جواد (سلام الله علیه) مورد احترام است. امام معصوم ( علیه السلام) هم امام جواد( علیه السلام) امام هادی ( علیه السلام) امام عسکری ( علیه السلام) سه امام و چهار امام ( علیهم السلام) در واقع درک کرده است دیگر یک شخصیت این چنین است راوی حدیث بوده است مرحوم شیخ صدوق عرض شود که در کمال الدین روایتی را نقل میکند که محضر ایشان بعضاً رسیده میشد و کسب حدیث میشد پردهای آویخته میشد ایشان این سمت پرده و گاهی افراد نامحرمی باشد آن سمت پرده یعنی مواجه هم نمیشد حدیث را نقل کند بلکه ایشان در پس پرده این چنین بوده است این چه مورد اعتماد و اعتبار بوده است که. به هر حال محدثان شیعه محضرش میرسیدند بعضاً اخذ حدیث میکردند و اینکه طبق باز نقل مرحوم صدوق امام عسکری (سلام الله علیه) ایشان را محرم میبیند و دعوت میکند در آن شب که آنجا باشد و شاهد باشد و ناقل باشد به هر حال همه اینها حکایت از عظمت شخصیت بانوی مکرمه دارد و همسر هم داشته است که نقل نمی شود ازدواج کرده بوده است همسر داشته است فرزند داشته است اینها در تاریخ آمده است.
مجری:
حاج آقا ما یک برنامه ویژه هم داریم برای ولادت حضرت حجت بن الحسن عسکری (عجل الله و تعالی فرجه الشریف) که شبها پخش می شود و زنده جناب آقای شریفی هم خیلی خوب این سوال را پاسخ دادند. حالا کلیپ پخش کردند از هاشمی شبکه کلمه شما موقع تولدت مردم محل بالاسر مادرت بودند که حالا داری میگی چرا فقط یه نفر اهل محل که تو به دنیا آمدی چه کسانی بودند که تو را دیدن حتماً فرهنگ خود شما و نظر شما مشکل ندارد جمع کنید که مادر عقیل هاشمی میخواهد عقیل را بزاید خلاصه خوبه سوال جواب شما مفصل است وقت خیلی کم بود. عذرخواهی میکنم از شما سوال دیگری است این را میگزاریم ان شاء الله هفته آینده بقیه سوالات را مطرح خواهیم کرد جناب آقای دکتر جباری از حضورتان تشکر میکنم در این برنامه و همچنین شما عزیزان که تا این لحظه بیننده برنامه خودتان بودید قابل تقدیر هستید همراهتان ان شاء الله ایام خوبی را در پیش را داشته باشید و گذرانده باشید تا دیدار دیگر همه شما را به خدای منان میسپاریم اللهم عجل لولیک الفرج خداحافظ.